احکام شرعی
آیت الله محمد فاضل لنکرانی
آیت الله محمد فاضل لنکرانی
آیت الله محمد فاضل لنکرانی

رساله توضیح المسائل آیت الله محمد فاضل لنکرانی

احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره اقسام آب مطلق 1- آب کُرّ 2 - آب قلیل 3- آب جاری 4 - آب باران 5 - آب چاه احکام آبها احکام تَخَلّی (بول و غائط کردن) اشاره اِسْتِبْراء مستحبات و مکروهات تخلّی نجاسات نجاسات یازده چیز است: اشاره 1 و2 - بول و غائط 3 - منی 4 - مردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوک 8 - مشرک 9 - شراب 10 - فقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مُطَهّرات یازده چیز، نجاست را پاک می کند اشاره 1 - آب 2- زمین 3- آفتاب 4- اسْتِحاله 5 - سرکه شدن آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8- تَبَعیّت 9- برطرف شدن عین نجاست 10- اسْتبْراء حیوان نجاستخوار 11- غائب شدن مسلمان احکام ظرفها وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط وضو احکام وضو چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره غسل غسلهای واجب اشاره جنابت احکام جنابت استحاضه اشاره احکام استحاضه حیض اشاره احکام حائض اقسام زنهای حائض مسائل متفرقه حیض نفاس غسل مسّ میّت اشاره احکام محتضر احکام بعد از مرگ غسلهای مستحب تیمّم اشاره موارد تیمّم چیزهایی که تیمم بر آنها صحیح است دستور تیمّم احکام تیمّم احکام نماز اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحبّ اشاره وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز اشاره لباس نمازگزار اشاره مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار اشاره جاهایی که نماز خواندن در آنها مستحب است جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه اشاره ترجمۀ اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیّت تکبیره الاحرام قیام نماز قرائت رکوع سجود تشهّد سلام نماز ترتیب مُوالات قنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ قل هو اللّه احد 3 - ترجمۀ ذکر رکوع و سجود و ذکرهائی که بعد از آنها مستحب است 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبیحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهد و سلام تعقیب نماز صلوات بر پیغمبر مُبطِلات نماز اشاره چیزهایی که در نماز مکروه است مواردی که می توان نماز واجب را شکست شکیّات نماز اشاره شکهای مبطِل شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد اشاره 1 - شک در چیزی که محل آن گذشته است 2 - شک بعد از سلام 3 - شک بعد از وقت 4 - کَثیرُ الشّک «کسی که زیاد شک می کند» 5 - شک امام و مأموم 6 - شک در نماز مستحبّی شکهای صحیح نماز احتیاط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر اشاره مسائل متفرقه نماز قضا اشاره نماز قضای پدر و مادر که بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت اشاره شرایط امام جماعت احکام جماعت اشاره چیزهایی که در نماز جماعت مستحب است چیزهایی که در نماز جماعت مکروه است نماز آیات اشاره دستور نماز آیات نماز جمعه اشاره شرایط نماز جمعه وقت نماز جمعه کیفیت نماز جمعه احکام نماز جمعه نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز احکام روزه اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند ده چیز روزه را باطل می کند اشاره 1 و 2 - خوردن و آشامیدن 3 - جماع 4 - استمناء 5 - دروغ بستن به خدا و پیغمبر 6 - رساندن غبار غلیظ به حلق 7 - فرو بردن سر در آب 8 - باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 9 - اماله کردن 10 - قی کردن عمدی احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جاهایی که قضا و کفّاره واجب است کفّارۀ روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزۀ قضا احکام روزۀ مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحبّ مواردی که مستحب است انسان از کارهایی که روزه را باطل می کند احکام خمس در هفت چیز خمس واجب می شود اشاره 1 - منفعت کسب 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهری که بواسطۀ فرو رفتن در دریا بدست می آید 6 - غنیمت 7 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره اشاره مصرف زکات فطره مسائل متفرّقه زکات فطره احکام حجّ امر به معروف و نهی از منکر اشاره شرایط امر به معروف و نهی از منکر مراتب امر به معروف و نهی از منکر مسائل دفاع احکام خریدوفروش چیزهایی که در خریدوفروش مستحب است معاملات مکروه معاملات حرام ربای معاوضی شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغۀ خریدوفروش خریدوفروش میوه ها نقد و نسیه معاملۀ سَلَف اشاره شرایط معاملۀ سلف احکام معاملۀ سَلَف فروش طلا و نقره، به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را بهم بزند مسائل متفرقه احکام شرکت احکام صلح احکام اجاره اشاره شرایط مالی که آن را اجاره می دهند شرایط استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره احکام جُعاله احکام مزارعه احکام مُساقات اشاره کسانی که نمی توانند در مال خودتصرف کنند کسانی که نمی توانند در مال خود تصرف کنند احکام وکالت احکام قرض احکام حواله دادن احکام رَهن احکام ضامن شدن احکام کفالت احکام ودیعه (امانت) احکام مضاربه احکام عارِیَه احکام نکاح یا ازدواج اشاره احکام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیبهایی که به واسطۀ آنها می شود عقد را بهم زد عدّه ای از زنها که ازدواج با آنها حرام است احکام عقد دائم مُتعه یا صیغه احکام نگاه کردن مسائل متفرقه زناشوئی احکام شیر دادن اشاره شرایط شیر دادنی که علت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرقه شیر دادن احکام طلاق اشاره عِدّۀ طلاق اشاره عدّه زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رِجْعِی اشاره احکام رجوع کردن طلاق خُلْع طلاق مبارات احکام متفرقۀ طلاق احکام غصب احکام مالی که انسان آن را پیدا می کند احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات اشاره دستور سر بریدن حیوانات شرایط سر بریدن حیوان دستور کشتن شتر چیزهایی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ احکام خوردنیها و آشامیدنیها اشاره چیزهایی که موقع غذا خوردن مستحب است مستحبات آب آشامیدن مکروهات آب آشامیدن احکام نَذْر و عَهْد احکام قسم خوردن احکام وَقْف احکام وصیت احکام ارث اشاره ارث طبقه اول طبقه دوم نسبی اشاره اجداد برادر و خواهر اجداد و خواهر برادر طبقه سوم نسبی اشاره عمو و عمه دایی و خاله عمو و عمه و دایی و خاله ارث زن و شوهر اشاره شرائط ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث

غسل مسّ میّت

غسل مسّ میّت
اشاره
مسأله 515: اگر کسی بدن انسان مرده ای را که سرد شده و غسلش نداده اند مس کند یعنی جایی از بدن خود را به آن برساند باید غسل مس میت نماید، چه در حالت خواب مس کند چه در بیداری، با اختیار مس کند یا بی اختیار، حتی اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان میت برسد باید غسل کند. ولی اگر حیوان مرده ای را مس کند غسل بر او واجب نیست.
مسأله 516: برای مس مرده ای که تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نیست اگر چه جایی را که سرد شده مسّ نماید.
مسأله 517: اگر موی خود را به بدن میت برساند و یا بدن خود را به موی میّت و یا موی خود را به موی میّت برساند، غسل واجب نیست مگر این که آن قدر موی کوتاه باشد که مس میت بر آن صدق بنماید.
مسأله 518: برای مس بچه مرده، حتی بچۀ سقطشده ای که چهار ماه او تمام شده غسل میت واجب است بلکه بهتر است برای مس بچه سقطشده ای که از چهار ماه کمتر دارد غسل کرد. بنابراین اگر بچۀ جهارماهه ای مرده به دنیا بیاید، مادر او باید غسل مس میت کند، بلکه اگر از چهار ماه کمتر هم داشته باشد بهتر است مادر او غسل نماید.
مسأله 519: بچه ای که بعد از مردن مادر به دنیا می آید، وقتی بالغ شد واجب است غسل مس میّت کند.
مسأله 520: اگر انسان، میتی را که سه غسل او کاملاً تمام شده مس نماید، غسل بر او واجب نمی شود، ولی اگر پیش از آن که غسل سوم تمام شود جایی از بدن او را مس کند اگر چه غسل سوم آنجا تمام شده باشد باید غسل مس میت نماید.
مسأله 521: اگر دیوانه یا بچّۀ نابالغی، میت را مس کند بعد از آن که آن دیوانه عاقل یا بچّه بالغ شد باید غسل مس میت نماید و اگر بچه نابالغ در حالی که ممیز است در حالی که ممیز است غسل کند غسلش صحیح است.
مسأله 522: اگر از بدن زنده یا مرده ای که غسلش نداده اند، قسمتی که دارای استخوان است جدا شود و پیش از آن که قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آن را مس نماید باید غسل مس میت کند و اگر قسمتی که جدا شده استخوان نداشته باشد برای مس آن، غسل واجب نیست.
مسأله 523: برای مس استخوان و دندانی که از مرده جدا شده باشد و آن را غسل نداده اند بنابر احتیاط واجب باید غسل کرد، و همچنین برای مسّ استخوانی که از زنده جدا شده و گوشت ندارد بنابر احتیاط واجب باید غسل کرد. ولی برای مس دندانی که از انسان زنده جدا شده و گوشت ندارد، غسل واجب نیست.
مسأله 524: غسل مس میت را باید مثل غسل جنابت انجام دهند. ولی این غسل کفایت از وضو هم نمی کند.
مسأله 525: اگر چند میت را مس کند یا یک میت را چند بار مس نماید، یک غسل کافی است.
مسأله 526: برای کسی که بعد از مس میت غسل نکرده است توقف در مسجد و جماع و خواندن سوره هایی که سجدۀ واجب دارد مانعی ندارد، ولی برای نماز و مانند آن باید غسل کند و وضو هم بگیرد.
احکام محتضر
مسأله 527: مسلمانی را که محتضر است یعنی در حال جان دادن می باشد مرد باشد یا زن، بزرگ باشد یا کوچک، باید به پشت بخوابانند به طوری که کف پاهایش به طرف قبله باشد. و بعید نیست که بر خود محتضر هم این کار لازم باشد.
مسأله 528: احتیاط واجب آن است که تا وقتی غسل میت تمام نشده او را رو به قبله بخوابانند، ولی بعد از آنکه غسلش تمام شد، بهتر است او را مثل حالتی که بر او نماز می خوانند، بخوابانند.
مسأله 529: رو به قبله کردن محتضر بر هر مسلمان واجب است و اجازه گرفتن از ولیّ او لازم نیست.
مسأله 530: مستحب است شهادتین و اقرار به دوازده امام علیهم السلام و سایر عقاید حقه را به کسی که در حال جان دادن است طوری تلقین کنند که بفهمد، و نیز مستحب است چیزهایی را که گفته شد تا وقت مرگ تکرار کنند.
مسأله 531: مستحب است این دعاها را طوری به محتضر تلقین کنند که بفهمد:«اللّهمَّ اغْفِرْ لِیَ الْکَثیٖرَ مِنْ مَعاصیٖکَ وَ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ مِنْ طاعَتِکَ یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفوُ عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنّیٖ الْیَسِیر؛ و اعْفُ عَنّی الْکثیرَ انَّکَ انْتَ الْعَفُوُّ الْغَفُورُ اللّهُمَّ ارْحَمْنی فَاِنَّکَ رَحیٖمٌ».
مسأله 532: مستحب است کسی را که سخت جان می دهد، اگر ناراحت نمی شود به جایی که نماز می خوانده ببرند.
مسأله 533: مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سورۀ مبارکۀ یس، و الصافات و احزاب و آیه الکرسی و آیۀ پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیۀ انَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذیٖ خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیۀ آخر سورۀ بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
مسأله 534: تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چیزی روی شکم او و بودن جُنُب و حائض نزد او و همچنین حرف زدن زیاد و گریه کردن و تنها گذاشتن زنها نزد او مکروه است.
احکام بعد از مرگ
مسأله 535: بعد از مرگ مستحب است دهان میّت را ببندند که بازنماند و چشمها و چانۀ میت را ببندند و دست و پای او را دراز کنند و پارچه ای روی او بیندازند و اگر شب مرده است در جایی که مرده، چراغ روشن کنند و برای تشییع جنازۀ او مؤمنین را خبر کنند. و در دفن او عجله نمایند، ولی اگر یقین به مردن او ندارند، باید صبر کنند تا معلوم شود و نیز اگر میّت حامله باشد و بچه در شکم او زنده باشد، باید به قدری دفن را عقب بیندازند، که پهلوی چپ او را بشکافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند. احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت
مسأله 536: غسل و کفن و نماز و دفن مسلمان اگر چه دوازده امامی نباشد بر هر مکلفی واجب است، و اگر بعضی انجام دهند از دیگران ساقط می شود و چنانچه هیچ کس انجام ندهد همه معصیت کرده اند.
مسأله 537: اگر کسی مشغول کارهای میت شود بر دیگران واجب نیست اقدام نمایند، ولی اگر او عمل را نیمه کاره بگذارد، باید دیگران تمام کنند.
مسأله 538: اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید.
مسأله 539: اگر کسی بداند غسل یا کفن یا نماز یا دفن میت را باطل انجام داده اند باید دوباره انجام دهد، ولی اگر گمان دارد که باطل بوده یا شک دارد که درست بوده یا نه، لازم نیست اقدام نماید.
مسأله 540: برای غسل و کفن و نماز و دفن میّت باید از ولیّ او اجازه بگیرند.
مسأله 541: ولیّ زن که در غسل و کفن و دفن او دخالت می کند شوهر اوست و بعد از او مردهایی که از میّت ارث می برند مقدم بر زنهای ایشانند و هر کدام که در ارث بردن مقدم هستند در این امر نیز مقدمند.
مسأله 542: اگر کسی بگوید: من وصی یا ولیّ میّتم، یا بگوید: ولیّ میت به من اجازه داده که غسل و کفن و دفن میت را انجام دهم، چنانچه دیگری نمی گوید من ولیّ یا وصی میّتم یا ولیّ میت به من اجازه داده است، انجام کارهای میّت با اوست.
مسأله 543: اگر میت برای غسل و کفن و دفن و نماز خود غیر از ولیّ، کس دیگری را معین کند، احتیاط واجب آن است که ولیّ و آن کس هر دو اجازه بدهند. و اگر میت وصیت کند و فرزند خود را وصی قرار دهد بنابر احتیاط واجب بر فرزند لازم است طبق وصیت پدر عمل کند و نمی تواند آن را قبول نکند. امّا اگر غیر از فرزند خود کسی را وصی قرار دهد اگر او مطلع شود و در حال حیات و وقتی که او می توانسته وصی دیگر انتخاب کند به او اطلاع دهد که حاضر نیست طبق وصیت او عمل کند مانعی ندارد و الّا باید طبق وصیت او عمل کند. احکام غسل میّت
مسأله 544: واجب است میت را سه غسل بدهند: اوّل: به آبی که با سدر مخلوط باشد. دوّم: به آبی که با کافور مخلوط باشد. سوّم: با آب خالص.
مسأله 545: سدر و کافور باید به اندازه ای زیاد نباشد که آب را مضاف کند و به اندازه ای هم کم نباشد که نگویند سدر و کافور با آب مخلوط شده است.
مسأله 546: اگر سدر و کافور به اندازه ای که لازم است پیدا نشود بنابر احتیاط واجب باید مقداری که به آن دسترسی دارند در آب بریزند ولی آن قدر کم نباشد که آب سدر و کافور اصلاً صدق نکند.
مسأله 547: کسی که برای حج احرام بسته است اگر پیش از تمام کردن سعی بین صفا و مروه بمیرد، نباید او را با آب کافور غسل دهند و به جای آن باید با آب خالص غسلش بدهند، و همچنین اگر در احرام عمره پیش از کوتاه کردن مو، بمیرد.
مسأله 548: اگر سدر و کافور یا یکی از اینها پیدا نشود یا استعمال آن جایز نباشد مثل آن که غصبی باشد، باید به جای هرکدام که ممکن نیست میت را با آب خالص غسل بدهند.
مسأله 549: کسی که میت را غسل می دهد باید مسلمان دوازده امامی و عاقل و بنابر احتیاط واجب بالغ باشد و باید مسائل غسل را هم بداند.
مسأله 550: کسی که میت را غسل می دهد باید قصد قربت داشته باشد یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد، و اگر به همین نیّت تا آخر غسل سوّم باقی باشد کافی است و تجدید لازم نیست.
مسأله 551: غسل بچه مسلمان اگر چه از زنا باشد، واجب است. و غسل و کفن و دفن کافر و اولاد او جائز نیست. و کسی که از بچگی دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده، چنانچه پدر و مادر و جد و جدّه او یا یکی از آنان مسلمان باشند باید او را غسل داد و اگر هیچ کدام آنان مسلمان نباشند، غسل دادن او جایز نیست.
مسأله 552: بچۀ سقط شده را اگر چهار ماه یا بیشتر دارد، باید غسل بدهند، و اگر چهار ماه ندارد، باید در پارچه ای بپیچند و بدون غسل دفن کنند.
مسأله 553: اگر مرد، زن را و زن، مرد را غسل بدهد باطل است ولی زن می تواند شوهر خود را غسل دهد و شوهر هم می تواند زن خود را غسل دهد، اگر چه احتیاط مستحب آن است که زن، شوهر خود و شوهر، زن خود را غسل ندهد.
مسأله 554: مرد می تواند دختر بچّه ای را که سن او سه سال بیشتر نیست غسل دهد، زن هم می تواند پسر بچّه ای را که سه سال بیشتر ندارد غسل دهد.
مسأله 555: اگر برای غسل دادن میتی که مرد است، مرد پیدا نشود، زنانی که با او نسبت دارند و محرمند مثل مادر و خواهر و عمه و خاله یا به واسطه شیر خوردن با او محرم شده اند می توانند از زیر لباس غسلش بدهند. و نیز اگر برای غسل میت زن، زن دیگری نباشد مردهائی که با او نسبت دارند و محرمند، یا به واسطۀ شیر خوردن با او محرم شده اند، می توانند از زیر لباس، او را غسل دهند.
مسأله 556: اگر میت و کسی که او را غسل می دهد هر دو مرد یا هر دو زن باشند بهتر آن است که غیر از عورت، جاهای دیگر میت برهنه باشد.
مسأله 557: نگاه کردن به عورت میت، حرام است، و کسی که او را غسل می دهد اگر نگاه کند معصیت کرده ولی غسل باطل نمی شود.
مسأله 558: اگر جایی از بدن میت نجس باشد، باید پیش از آن که آنجا را غسل بدهند، آب بکشند. و احتیاط واجب آن است که تمام بدن میت پیش از شروع به غسل پاک باشد.
مسأله 559: غسل میت مثل غسل جنابت است، و احتیاط واجب آن است که تا غسل ترتیبی ممکن است میت را غسل ارتماسی ندهند، ولی در غسل ترتیبی فروبردن هر یک از سه قسمت بدن میت، در آب کثیر جایز است.
مسأله 560: کسی را که در حال حیض یا در حال جنابت مرده لازم نیست غسل حیض یا غسل جنابت بدهند، بلکه همان غسل میت برای او کافی است.
مسأله 561: جائز نیست که برای غسل دادن میت مزد بگیرند ولی مزد گرفتن برای کارهای مقدماتی غسل حرام نیست.
مسأله 562: اگر آب پیدا نشود یا استعمال آن مانعی داشته باشد باید عوض هر غسل، میت را یک تیمم بدهند.
مسأله 563: کسی که میت را تیمم می دهد باید دو دست خود را بر زمین بزند و به صورت و پشت دستهای میت بکشد و لازم نیست حتماً میّت را بغل کند و دستها را از پشت به صورت او بکشد یا از روبرو دستها را بر عکس بکشد بلکه به همان صورت متعارف بکشد کافی است. و بنابر احتیاط واجب اگر ممکن باشد با دست میت هم او را تیمم بدهد. احکام کفن میّت
مسأله 564: میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لنگ و پیراهن و سرتاسری می گویند کفن نمایند.
مسأله 565: لنگ باید از ناف تا زانو باشد و اطراف بدن را بپوشاند، و بهتر آن است که از سینه تا روی پا برسد. و بنابر احتیاط واجب پیراهن باید از سر شانه تا نصف ساق پا تمام بدن را بپوشاند و بهتر آن است که تا روی پا برسد. و درازی سرتاسری باید به قدری باشد که بستن دو سر آن ممکن باشد، و پهنای آن باید به اندازه ای باشد که یک طرف آن روی طرف دیگر بیاید.
مسأله 566: اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند که بیشتر از مقدار واجب کفن را که در مسأله قبل گفته شد از سهم آنان بردارند اشکال ندارد، بلکه بعید نیست مقدار متعارف مناسب با شأن میت از اصل ترکه خارج شود گرچه احتیاط مستحب آن است که بیشتر از مقدار واجب کفن و همچنین مقداری را که احتیاطاً لازم است از سهم کسی که بالغ نشده برندارند.
مسأله 567: اگر کسی وصیت کرده باشد که مقدار مستحب کفن را که در دو مسألۀ قبل گفته شد، از ثلث مال او بردارند، یا وصیت کرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند ولی مصرف آن را معین نکرده باشد یا فقط مصرف مقداری از آن را معین کرده باشد، می توانند مقدار مستحب کفن را از ثلث مال او بردارند.
مسأله 568: کفن زن بر شوهر است، اگر چه زن از خود مال داشته باشد، و همچنین اگر زن را به شرحی که در کتاب طلاق گفته می شود، طلاق رجعی بدهند و پیش از تمام شدن عده بمیرد، شوهرش باید کفن او را بدهد و چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد ولیّ شوهر باید از مال او کفن زن را بدهد.
مسأله 569: کفن میّت بر خویشان او واجب نیست اگر چه مخارج او در حال زندگی بر آنان واجب باشد.
مسأله 570: احتیاط واجب آن است که هر یک از سه پارچۀ کفن به قدری نازک نباشد که بدن میت از زیر آن پیدا باشد.
مسأله 571: کفن باید مباح باشد یعنی از مال خود میّت باشد یا دیگری از مال حلال تهیّه کرده و با رضایت خود آن را بدهد تا میّت را کفن کنند.
مسأله 572: کفن کردن با چیز غصبی اگر چیز دیگری هم پیدا نشود جایز نیست و چنانچه کفن میت غصبی باشد و صاحب آن راضی نباشد باید از تنش بیرون آورند، اگر چه او را دفن کرده باشند.
مسأله 573: کفن کردن با پوست مردار جایز نیست، ولی چنانچه چیز دیگری پیدا نشود احتیاط واجب آن است که میت را با آن کفن کنند.
مسأله 574: کفن کردن میت با چیز نجس و پارچۀ ابریشمی خالص یا پارچه ای که با طلا بافته شده جائز نیست، ولی در حال ناچاری اشکال ندارد.
مسأله 575: کفن کردن با پارچه ای که از پشم یا موی حیوان حرام گوشت تهیه شده، در حال اختیار جایز نیست، ولی اگر پوست حیوان حلال گوشت را طوری درست کنند که به آن جامه گفته شود، و همچنین اگر کفن از مو و پشم حیوان حلال گوشت باشد اشکال ندارد، اگر چه احتیاط مستحب آن است که با این دو هم کفن ننمایند.
مسأله 576: اگر کفن میت به نجاست خود او یا به نجاست دیگری نجس شود، چنانچه کفن از بین نمی رود باید مقدار نجس را بشویند یا ببرند ولی اگر در قبر گذاشته باشند بهتر است که ببرند بلکه اگر بیرون آوردن میت اهانت به او باشد بریدن واجب می شود و اگر شستن یا بریدن آن ممکن نیست، در صورتی که عوض کردن آن ممکن باشد، باید عوض نمایند.
مسأله 577: کسی که برای حج یا عمره احرام بسته است اگر بمیرد باید مثل دیگران کفن شود و پوشاندن سر و صورتش اشکال ندارد.
مسأله 578: مستحب است انسان در حال سلامتی، کفن و سدر و کافور خود را تهیه کند. احکام حنوط
مسأله 579: بعد از غسل، واجب است میت را حنوط کنند؛ یعنی به پیشانی و کف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او کافور بمالند. و مستحب است به سر بینی میت هم کافور بمالند و باید کافور ساییده و تازه باشد و اگر به واسطۀ کهنه بودن، عطر آن از بین رفته باشد کافی نیست.
مسأله 580: در حنوط میت، مراعات ترتیب بین اعضای سجود لازم نیست اگر چه احتیاط مستحب آن است که اوّل کافور را به پیشانی میت بمالند.
مسأله 581: بهتر آن است که میت را پیش از کفن کردن، حنوط نمایند اگر چه در بین کفن کردن و بعد از آن هم مانعی ندارد.
مسأله 582: کسی که برای حجّ احرام بسته است اگر پیش از تمام کردن سعی بین صفا و مروه بمیرد حنوط کردن او جایز نیست و نیز اگر در احرام عمره پیش از آن که موی خود را کوتاه کند بمیرد نباید او را حنوط کنند.
مسأله 583: زنی که شوهر او مرده و هنوز عده اش تمام نشده اگر چه حرام است خود را خوشبو کند، ولی چنانچه بمیرد حنوط او واجب است.
مسأله 584: احتیاط واجب آن است که میت را با مشک و عنبر و عود و عطرهای دیگر خوشبو نکنند یا برای حنوط اینها را با کافور مخلوط ننمایند.
مسأله 585: مستحب است قدری تربت حضرت سید الشهداء علیه السلام را با کافور مخلوط کنند ولی باید از آن کافور به جاهایی که بی احترامی می شود نرسانند و نیز باید تربت بقدری زیاد نباشد، که وقتی با کافور مخلوط شد، آن را کافور نگویند.
مسأله 586: اگر کافور به اندازۀ غسل و حنوط نباشد باید غسل را مقدم بدارند، و اگر برای هفت عضو نرسد پیشانی را مقدم بدارند.
مسأله 587: مستحب است دو چوب تر و تازه در قبر همراه میّت بگذارند. احکام نماز میّت
مسأله 588: نماز خواندن بر میت مسلمان اگر چه بچه باشد واجب است، ولی باید پدر و مادر و جد و جدّه آن بچه یا یکی از آنان مسلمان باشند و شش سال بچه تمام شده باشد.
مسأله 589: نماز میت باید بعد از غسل و حنوط و کفن کردن او خوانده شود و اگر پیش از اینها یا در بین اینها بخوانند، اگر چه از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد کافی نیست.
مسأله 590: کسی که می خواهد نماز میت بخواند لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمم باشد و بدن و لباسش پاک باشد و اگر لباس او غصبی هم باشد اشکال ندارد، اگر چه احتیاط مستحب آن است که تمام چیزهایی را که در نمازهای دیگر لازم است رعایت کند.
مسأله 591: کسی که به میت نماز می خواند، باید رو به قبله باشد. و نیز واجب است میت را مقابل او به پشت بخوابانند به طوری که سر او به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد.
مسأله 592: مکان نمازگزار باید از جای میت خیلی پست تر یا بلندتر نباشد ولی پستی و بلندی مختصر اشکال ندارد.
مسأله 593: نمازگزار باید از میت دور نباشد ولی کسی که نماز میت را به جماعت می خواند اگر از میت دور باشد چنانچه صفها به یکدیگر متصل باشد اشکال ندارد.
مسأله 594: نمازگزار باید مقابل میت بایستد، ولی اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف میت بگذرد، نماز کسانی که مقابل میت نیستند اشکال ندارد.
مسأله 595: بین میّت و نمازگزار باید پرده یا دیوار یا چیزی مانند اینها نباشد ولی اگر میت در تابوت و مانند آن باشد اشکال ندارد.
مسأله 596: در وقت خواندن نماز باید عورت میت پوشیده باشد و اگر کفن کردن او ممکن نیست باید عورتش را اگر چه با تخته و آجر و مانند اینها باشد بپوشانند.
مسأله 597: نماز میت را باید ایستاده و با قصد قربت بخواند و در موقع نیت، میت را معین کند، مثلاً نیت کند نماز می خوانم بر این میت قربهً الی اللّه.
مسأله 598: اگر کسی نباشد که بتواند نماز میت را ایستاده بخواند، و امکان انتظار هم نباشد یا مأیوس باشند که کسی بیاید و بتواند ایستاده نماز بخواند می شود نشسته بر او نماز خواند. و اگر بعد از اینکه نماز را نشسته خواندند و قبل از دفن کسی پیدا شود که بتواند ایستاده نماز بخواند واجب است دوباره نماز میّت را ایستاده بخواند.
مسأله 599: اگر میت وصیت کرده باشد که شخص معینی بر او نماز بخواند، احتیاط واجب آن است که آن شخص از ولیّ میت اجازه بگیرد و بر ولیّ هم بنابر احتیاط واجب، واجب است که اجازه بدهد.
مسأله 600: مکروه است بر میّت چند مرتبه نماز بخوانند، ولی اگر میّت اهل علم و تقوی باشد مکروه نیست.
مسأله 601: اگر میت را عمداً یا از روی فراموشی یا به جهت عذری بدون نماز دفن کنند یا بعد از دفن معلوم شود، نمازی که بر او خوانده شده باطل بوده است، تا وقتی جسد او از هم نپاشیده واجب است با شرطهایی که برای نماز میّت گفته شد به قبرش نماز بخوانند. دستور نماز میّت
مسأله 602: نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: اشْهَدُ انْ لا الهَ إِلاّ اللّه وَ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ.و بعد از تکبیر دوم بگوید: اللّهُمَّ صَلّ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ.و بعد از تکبیر سوّم بگوید: اللّهُمَّ اغْفِر لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ. و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: اللّهُمَ اغْفِر لِهذا الْمیِّتِ و اگر زن است بگوید: اللّهُمَ اغْفِر لِهذِهِ الْمیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید.و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: اشْهَدُ انْ لا الهَ الاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریٖکَ لَهُ الهاً واحِداً أَحَداً صَمَداً فَرْداً حیّاً قیّوماً دائِماً ابَداً لَمْ یَتّخذْ صاحِبَهً وَ لا وَلَداً، وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسوُلُهُ ارْسَلَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ، لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکوُن. بَشیراً وَ نَذِیراً بَیْنَ یَدَیِ السّاعَهِ.و بعد از تکبیر دوّم بگوید: اللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّد وَ بارِکْ عَلی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحمَّداً و ارحم محمّداً وَ آلَ مُحمّد کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی ابْراهِیمَ وَ آلِ ابْراهِیمَ انَّکَ حَمِیدٌ مَجیدٌ وَ صَلِّ عَلی جَمیعِ الْاَنْبیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ.و بعد از تکبیر سوّم بگوید: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ الْاَحْیاء مِنْهُمْ وَ الْاَمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ بِالْخَیراتِ انّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیر.و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: اللّهُمَ انَّ هذَا الْمُسَجَّی قدّامَنَا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ امَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزوُلٍ بِهِ اللّهُمَّ انَّکَ قَبَضْتَ رُوحَهُ الَیْکَ وَ قَدِ احْتاجَ الی رَحْمَتِکَ، وَ أَنْتَ غَنیُّ عَنْ عَذابِهِ، اللّهُمَّ انّا لا نَعْلَمُ مِنْه الاّ خَیْراً وَ انْتَ اعْلَمُ بِهِ مِنّا اللّهُمَّ انْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فیٖ احْسانِهِ وَ انْ کان مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَنا وَ لَهُ اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی اعلی عِلّیّین وَ اخْلُفْ عَلی اهْلِهِ فِی الغابِرینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمتکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمینَ.و بعد، تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اللّهُمَ انَّ هذِهِ الْمُسَجَّاهَ قدّامَنَا امَتُکَ وَ ابْنَهُ عَبْدِکَ وَ ابْنَهُ امَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزوُلٍ بِهِ اللّهُمَّ انّا لاَ نَعْلَمُ مِنْها الاّ خَیْراً وَ انْتَ اعْلَمُ بِها مِنّا اللّهُمَّ انْ کانَتْ مُحْسِنهً فَزِدْ فیٖ احْسانِها وَ انْ کانَتْ مُسیٖئهً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِی اعْلی عِلّیّین وَ اخْلُفْ عَلَی اهْلِها فِی الغابِرینَ وَ ارْحَمْها بِرَحْمتکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمینَ.
مسأله 603: باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سر هم بخواند که نماز از صورت خود خارج نشود.
مسأله 604: کسی که نماز میت را به جماعت می خواند باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند. مستحبّات نماز میّت
مسأله 605: چند چیز در نماز میّت مستحب است: اوّل: کسی که نماز میت می خواند با وضو یا غسل یا تیمم باشد، و احتیاط مستحب آن است در صورتی تیمم کند که وضو و غسل ممکن نباشد، یا بترسد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند به نماز میت نرسد. دوّم: اگر میت مرد است، امام جماعت یا کسی که فرادی به او نماز می خواند مقابل وسط قامت او بایستد و اگر میت زن است مقابل سینه اش بایستد. سوّم: پا برهنه نماز بخواند. چهارم: در هر تکبیر دستها را بلند کند. پنجم: فاصله او با میت به قدری کم باشد که اگر باد لباسش را حرکت دهد به جنازه برسد. ششم: نماز میت را به جماعت بخواند. هفتم: امام جماعت تکبیر و دعاها را بلند بخواند و کسانی که با او نماز می خوانند، آهسته بخوانند. هشتم: در جماعت اگر چه مأموم یک نفر باشد عقب امام بایستد. نهم: نمازگزار به میت و مؤمنین زیاد دعا کند. دهم: پیش از نماز سه مرتبه بگوید: الصَّلاه. یازدهم: نماز را در جایی بخوانند که مردم برای نماز میت بیشتر به آنجا می روند. دوازدهم: زن حائض اگر نماز میت را به جماعت می خواند در صفی تنها بایستد.
مسأله 606: خواندن نماز میت در مساجد مکروه است ولی در مسجد الحرام مکروه نیست. احکام دفن
مسأله 607: واجب است میت را طوری در زمین دفن کنند که بوی او بیرون نیاید و درندگان هم نتوانند بدنش را بیرون آورند و در صورتی که ترس درنده و نزدیک شدن انسانی که از بوی میت اذیت شود در بین نباشد باز احتیاط واجب آن است که گودی قبر به همان اندازۀ مذکور در بالا باشد، و اگر ترس آن باشد که جانور بدن او را بیرون آورد، باید قبر را با آجر و مانند آن محکم کنند.
مسأله 608: اگر دفن میت در زمین ممکن نباشد می توانند به جای دفن، او را در بنا یا تابوت بگذارند.
مسأله 609: میت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.
مسأله 610: اگر کسی در کشتی بمیرد چنانچه جسد او فاسد نمی شود و بودن او در کشتی مانعی ندارد باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند، وگرنه باید در کشتی غسلش بدهند و حنوط و کفن کنند و پس از خواندن نماز میّت چیز سنگینی به پایش ببندند و به دریا بیندازند یا او را در خمره بگذارند و درش را ببندند و به دریا بیندازند و اگر ممکن است باید او را در جایی بیندازند که فوراً طعمه حیوانات نشود.
مسأله 611: اگر بترسند که دشمن، قبر میت را بشکافد و بدن او را بیرون آورد چنانچه ممکن باشد باید به طوری که در مسأله پیش گفته شد او را به دریا بیندازند.
مسأله 612: مخارج انداختن در دریا و مخارج و محکم کردن قبر میت را در صورتی که لازم باشد باید از اصل مال میت بردارند.
مسأله 613: اگر زن کافره بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد، چنانچه پدر بچه مسلمان باشد، باید زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله بخوابانند که روی بچه به طرف قبله باشد بلکه اگر هنوز روح هم به بدن او داخل نشده باشد، بنابر احتیاط واجب باید به همین دستور عمل کنند.
مسأله 614: دفن مسلمان در قبرستان کفار و دفن کافر در قبرستان مسلمانان جائز نیست.
مسأله 615: دفن مسلمان در جایی که بی احترامی به او باشد مانند جایی که خاکروبه و کثافت می ریزند، جایز نیست.
مسأله 616: میت را نباید در جای غصبی دفن کنند و دفن کردن در جایی که برای غیر دفن کردن وقف شده مثل مسجد و حسینیه جایز نیست.
مسأله 617: دفن میّت در قبر مردۀ دیگر جائز نیست مگر آن که قبر، کهنه شده باشد و میت اوّلی حتّی استخوانهایش از بین رفته باشد. و زمین قبر وقف قبرستان باشد یا ملک فردی باشد که اجازۀ دفن میّت دوم را بدهد یا زمین موات باشد. و اگر احتمال برود که جنازۀ سابق هنوز به طور کامل از بین نرفته نبش قبر برای دفن مجدد یا هر امر دیگری جایز نیست ولی اگر نبش شد دفن مجدد مانعی ندارد.
مسأله 618: چیزی که از میّت جدا می شود، اگر چه مو و ناخن و دندانش باشد، باید با او دفن شود، و دفن ناخن و دندانی که در حال زندگی از انسان جدا می شود مستحب است.
مسأله 619: اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد باید در چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.
مسأله 620: اگر بچه در رحم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد باید به آسانترین راه او را بیرون آورند، و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند اشکال ندارد، ولی باید به وسیلۀ شوهرش اگر اهل فن است یا زنی که اهل فن باشد او را بیرون بیاورند و اگر ممکن نیست مرد محرمی که اهل فن باشد، و اگر آن هم ممکن نشود مرد نامحرمی که اهل فن باشد بچه را بیرون بیاورد، و در صورتی که آن هم پیدا نشود کسی که اهل فن نباشد می تواند بچه را بیرون آورد.
مسأله 621: هرگاه مادر بمیرد و بچه در شکمش زنده باشد اگر چه امید زنده ماندن طفل را نداشته باشند به وسیلۀ کسانی که در مسأله پیش گفته شد پهلوی چپ او را بشکافند و بچه را بیرون آورند و دوباره بدوزند. مستحبّات دفن
مسأله 622: مستحب است قبر را به اندازۀ قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحۀ اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند، و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند. و اگر میت مرد است در دفعۀ سوّم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند. و اگر زن است در دفعۀ سوّم طرف قبلۀ قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند، و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت، خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانۀ چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند:اِسْمَعْ افْهَمْ یا فُلانَ ابنَ فُلانْ و به جای فلان اسم میت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند:اِسْمَعْ افْهَمْ یا مُحَمّد بن عَلِیّ پس از آن بگویند:هَلْ انْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَهِ انْ لا إله الاّ الله وَحْدَهُ لا شَریٖکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً صَلّی اللّه عَلَیْهِ وَ آلِه عَبْدُهُ وَ رَسوُلُهُ وَ سَیّدُ النّبیّینَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَ انَّ عَلیّاً امِیرُ المُؤمِنینَ وَ سَیّدُ الوَصِیّینَ وَ امامٌ افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَه عَلَی الْعالَمِینَ وَ انَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْن وَ عَلِیَ بْنَ الْحُسَیْن وَ مُحَمَّدَ بْن عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ موُسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ علیَ بْنَ موُسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ علیَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْقائِمَ الْحُجَّهَ الْمَهْدِیّ صَلَواتُ اللّه عَلَیْهِمْ ائِمَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ حُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اجْمَعِینَ وَ ائِمَّتکَ ائِمَّهٌ هُدیَ ابْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید:و بعد بگوید: اذا اتاکَ الْمَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ و عَنْ نَبِیِّکَ وَ عَنْ دیٖنِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ أَئِمَّتِکَ فَلاْ تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فِی جَوابِهِمَا اللّهُ رَبّیٖ وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّیٖ وَ الْاِسْلامُ دیٖنی وَ الْقُرآنُ کِتابیٖ وَ الْکَعْبَهُ قِبْلَتِی و امِیر الْمُؤمِنین عَلیُ بْنُ ابِی طالبٍ امامیٖ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلیٍّ الْمُجْتَبی امامیٖ وَ الْحُسَیْنُ بن عَلِیٍّ الشَّهیٖدُ بِکَرْبَلاء امامیٖ وَ علِیُّ زَیْنُ الْعابِدیٖنَ امامیٖ وَ مُحَمَّدٌ الْباقِرُ امامی وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ امامیٖ، وَ مُوسَی الْکاظِمُ امامیٖ، وَ عَلیُّ الرِّضا امامِی، وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ امامِی، وَ عَلِیٌّ الْهادِی امامِی وَ الْحَسنُ الْعَسْکَریٖ امامیٖ وَ الْحُجَّهَ الْمُنْتَظَرُ امامِی هؤُلاءِ صلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اجْمَعِینَ ائِمَّتیٖ وَ سادَتیٖ وَ قادَتیٖ وَ شُفَعائی بِهِمْ أَتَوَلَّی وَ مِنْ اعْدائِهِمْ اتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَ الاخِرَهِ ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید بعد بگوید: إِنَ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَ انَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ وَ انَّ عَلِیِ بْنَ ابیِ طالِبٍ وَ اوْلادَهُ الْمَعْصومیٖنَ الْاَئِمَّهَ الْاِثْنیٖ عَشَرَ نِعْمَ الائَمَّهُ وَ انَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَقُّ وَ انَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ فیِ القَبْرِ حَقُّ وَ الْبَعْثَ حَقٌ و النُشُورَ حَقٌ وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَ الْمِیزانَ حَقٌّ وَ تَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ وَ انَّ الْجَنَّهَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ انَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فیٖها وَ انَ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ پس بگوید: أَ فَهِمْتَ یا فُلانُ و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالْقولِ الثّابِتِ وَ هَدیکَ اللّهُ الیٖ صِراطٍ مُسْتَقیٖم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگوید: اللّهُمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ بِرُوحِه الَیْکَ وَ لَقّنهُ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَک.
مسأله 623: مستحب است کسی که میّت را در قبر می گذارد با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد و از طرف پای میت از قبر بیرون بیاید، و غیر از خویشان میت کسانی که حاضرند، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: انّا للّه و انّا الَیْهِ راجِعوُن. اگر میت زن است کسی که با او محرم می باشد او را در قبر بگذارد و اگر محرمی نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند.
مسأله 624: مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازۀ چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند، و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکۀ انّا انْزَلْناه بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند:اللّهُمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ الَیْکَ رُوحَهُ وَ لَقِّهِ مِنْکَ رِضْواناً وَ اسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنِیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَه مَنْ سِواکَ.
مسأله 625: پس از رفتن کسانی که تشییع جنازه کرده اند مستحب است وَلِیّ میت یا کسی که از طرف ولیّ اجازه دارد، دعاهایی را که دستور داده شده، به میت تلقین کند.
مسأله 626: بعد از دفن مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتی دهند ولی اگر مدتی گذشته است که به واسطۀ سر سلامتی دادن، مصیبت یادشان می آید، ترک آن بهتر است، و نیز مستحب است تا سه روز برای اهل خانۀ میت غذا بفرستند غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مکروه است.
مسأله 627: مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد می کند بگوید: «انّا للّه وَ انّا الَیْهِ راجِعُونَ» و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
مسأله 628: جائز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.
مسأله 629: پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر جائز نیست.
مسأله 630: اگر مرد در مرگ زن یا فرزند یقه یا لباس خود را پاره کند یا اگر زن در عزای میت صورت خود را بخراشد به طوری که خون بیاید یا موی خود را بکند باید یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را طعام دهد و یا آنها را بپوشاند و اگر نتواند باید سه روز روزه بگیرد بلکه اگر خون هم نیاید بنابر احتیاط واجب به این دستور عمل نماید.
مسأله 631: احتیاط واجب آن است که در گریۀ بر میت صدا را خیلی بلند نکنند. نماز وحشت
مسأله 632: مستحب است در شب اول قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیه الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره انّا انْزَلْنا بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها الَی قَبْرِ فُلان و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند.
مسأله 633: نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر می شود خواند، ولی بهتر است در اول شب بعد از نماز عشاء خوانده شود.
مسأله 634: اگر بخواهند میت را به شهر دوری ببرند یا به جهت دیگر دفن او تأخیر بیفتد، باید نماز وحشت را تا شب اول قبر او تأخیر بیندازند. نبش قبر
مسأله 635: نبش قبر مسلمان یعنی شکافتن قبر او اگر چه طفل یا دیوانه باشد حرام است، ولی اگر بدنش از بین رفته و خاک شده باشد اشکال ندارد.
مسأله 636: نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگر چه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.
مسأله 637: شکافتن قبر در چند مورد حرام نیست: اوّل: اگر میت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند. دوّم: اگر کفن یا چیز دیگری که با میت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند، و همچنین است اگر چیزی از مال خود میت که به ورثۀ او رسیده با او دفن شده باشد و ورثه راضی نشوند که آن چیز در قبر بماند. ولی اگر وصیت کرده باشد که دعا یا قرآن یا انگشتری را با او دفن کنند در صورتی که وصیتش بیشتر از یک سوم مال او نباشد، برای بیرون آوردن اینها نمی توانند قبر را بشکافند. سوّم: اگر میت بی غسل یا بی کفن دفن شده باشد یا بفهمند غسلش باطل بوده یا به غیر دستور شرع کفن شده یا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته اند. که در این فرض اگر نبش قبر موجب هتک میت باشد یعنی جنازه متعفن یا متلاشی شده باشد جایز نیست. اما اگر میت بدون نماز دفن شده باشد نبش جایز نیست بلکه بر قبر نماز خوانده می شود. چهارم: اگر برای ثابت شدن حقی بخواهند بدن میت را ببینند. پنجم: اگر میت را در جایی که بی احترامی به اوست مثل قبرستان کفار یا جایی که کثافت و خاکروبه می ریزند دفن کرده باشند. ششم: اگر برای یک مطلب شرعی که اهمیت آن از شکافتن قبر بیشتر است، قبر را بشکافند مثلاً بخواهند بچه زنده را از شکم زن حامله ای که دفنش کرده اند بیرون آورند. هفتم: اگر بترسند درنده ای بدن میت را پاره کند یا سیل او را ببرد یا دشمن بیرون آورد. هشتم: اگر قسمتی از بدن میت را که با او دفن نشده بخواهند دفن کنند ولی احتیاط واجب آن است که آن قسمت از بدن را طوری در قبر بگذارند که بدن میت دیده نشود. نهم: اگر میت وصیت کرده که جنازه اش را قبل از دفن به مشاهد مشرفه منتقل کنند و عمداً یا به هر جهتی بر خلاف وصیت او عمل شده جایز بلکه واجب است قبر را نبش و جنازه را به محل مورد وصیت منتقل کنند، مگر این که بدن فاسد شده باشد یا نبش مستلزم هتک باشد، و در غیر این صورت نبش قبر جهت حمل به مشاهد مشرفه خلاف احتیاط است هرچند وصیت کرده باشد.
غسلهای مستحب
مسأله 638: غسلهای مستحب در شرع مقدس اسلام بسیار است و از آن جمله است: 1- غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر، و بهتر است نزدیک ظهر به جا آورده شود، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است که بدون نیت ادا و قضا تا عصر جمعه به جا آورد، و اگر در روز جمعه غسل نکند از صبح شنبه تا غروب قضای آن را به جا آورد. و قضای آن در شب شنبه بنابر احتیاط صحیح نیست و کسی که می ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند می تواند روز پنجشنبه غسل را انجام دهد، و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الاّ اللّه وَحْدَهُ لا شَریٖکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِنَ التّوّابیٖنَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّریٖنَ». 2- غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهای طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم، ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شب غسل کند، و برای غسل شب اول، پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم، بیست و پنجم، بیست و هفتم و بیست و نهم بیشتر سفارش شده است. و وقت غسل شبهای ماه رمضان تمام شب است و بهتر است مقارن غروب آفتاب بجا آورده شود ولی از شب بیست و یکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بین نماز مغرب و عشا به جا آورد. و نیز مستحب است در شب بیست و سوم غیر از غسل اول شب، یک غسل هم در آخر شب انجام دهد. 3- غسل روز عید فطر و عید قربان، و وقت آن از اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن را پیش از نماز عید بجا آورد، و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد، احتیاط آن است که به قصد رجاء انجام دهد. 4- غسل شب عید فطر، و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب بجا آورده شود. 5- غسل روز هشتم و نهم ذیحجّه، و در روز نهم بهتر است آن را نزدیک ظهر بجا آورد. 6- غسل روز اول و پانزدهم و بیست و هفتم و آخر ماه رجب. 7- غسل روز عید غدیر، و بهتر است قبل از ظهر آن را انجام دهد. 8- غسل روز بیست و چهارم ذیحجّه. 9- غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیست و پنجم ذی العقده را رجاءً انجام دهد. 10- غسل دادن بچه ای که تازه به دنیا آمده است. 11- غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده است. 12- غسل کسی که در حال مستی خوابیده است. 13- غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل داده اند رسانده است. 14- غسل کسی که در وقتی که ماه و خورشید کاملاً گرفته است نماز آیات را عمداً نخوانده است. 15- غسل کسی که برای تماشای دار آویخته رفته و آن را دیده باشد ولی اگر اتفاقاً یا از روی ناچاری نگاهش بیفتد یا مثلاً برای شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نیست.
مسأله 639: پیش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجد الحرام، خانۀ کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه و مسجد پیغمبر و حرم امامان علیهم السلام مستحب است انسان غسل کند و اگر در یک روز چند مرتبه مشرّف شود یک غسل کافی است و کسی که می خواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجد الحرام و خانۀ کعبه شود، اگر به نیت همه یک غسل کند کافی است. و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله شود، یک غسل برای همه کفایت می کند و برای زیارت پیغمبر و امامان از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سید الشّهداء علیه السلام مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسلهایی را که در این مسأله گفته شد بجا آورد و بعد کاری که وضو را باطل می نماید مرتکب شود مثلاً بخوابد، غسل او باطل می شود و مستحب است دوباره غسل را به جا آورد.
مسأله 640: انسان نمی تواند با غسل مستحبی کاری که مانند نماز وضو لازم دارد انجام دهد.
مسأله 641: اگر چند غسل بر کسی مستحب باشد و به نیّت همه یک غسل به جا آورد کافی است. و همچنین اگر چند غسل واجب بر عهدۀ یک نفر باشد یا چند واجب و چند مستحب، می تواند به نیت همۀ آنها یک غسل انجام دهد و در جایی که چند غسل واجب بر عهدۀ اوست اگر فراموش کند و نیت یکی از آن غسل ها را بکند کفایت از سایر غسل ها می کند و تنها غسل جنابت کفایت از وضو می کند و همراه غسلهای دیگر چه واجب و چه مستحب باید وضوء بگیرد.
تیمّم
اشاره
موارد تیمّم
مسأله 642: اگر انسان در آبادی باشد باید برای تهیۀ آب وضو و غسل، به قدری جستجو کند که از پیدا شدن آن ناامید شود، و اگر در بیابان باشد، چنانچه زمین آن پست و بلند است و یا به واسطۀ درخت و مانند آن راه رفتن در آن زمین مشکل است باید در هر یک از چهار طرف به اندازۀ پرتاب یک تیر قدیمی که با کمان پرتاب می کردند در جستجوی آب برود و اگر زمین آن این طور نیست باید در هر طرف به اندازۀ پرتاب دو تیر جستجو نماید.
مسأله 643: اگر بعضی از چهار طرف هموار و بعضی دیگر پست و بلند یا راه رفتن در آن مشکل باشد باید در طرفی که هموار است به اندازۀ پرتاب دو تیر و در طرفی که این طور نیست به اندازۀ پرتاب یک تیر جستجو کند.
مسأله 644: در هر طرفی که یقین دارد آب نیست، جستجو لازم نیست.
مسأله 645: کسی که وقت نماز او تنگ نیست و برای تهیۀ آب وقت دارد، اگر یقین دارد در محلی دورتر از مقداری که باید جستجو کند آب هست در صورتی که مانعی نباشد و مشقّت هم نداشته باشد باید برای تهیّۀ آب برود و اگر گمان دارد آب هست، رفتن به آن محلّ لازم نیست. ولی اگر اطمینان داشته باشد بنابر احتیاط واجب باید برای تهیّۀ آب به آن محلّ برود.
مسأله 646: لازم نیست خود انسان به جستجوی آب برود بلکه می تواند کسی را که به گفتۀ او اطمینان دارد بفرستد و در این صورت اگر یک نفر از طرف چند نفر برود کافی است.
مسأله 647: اگر احتمال دهد که داخل بار سفر خود یا در منزل یا در قافله آب هست، باید به قدری جستجو نماید که به نبودن آب یقین کند، یا از پیدا کردنِ آن ناامید شود.
مسأله 648: اگر پیش از وقت نماز، جستجو نماید و آب پیدا نکند و تا وقت نماز همان جا بماند، لازم نیست دوباره به جستجوی آب برود.
مسأله 649: اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو کند و آب پیدا نکند و تا وقت نماز بعد در همان جا بماند، چنانچه احتمال دهد آب پیدا می شود احتیاط واجب آن است که به جستجوی آب برود.
مسأله 650: اگر از درنده یا دزد بر جان و مالش بترسد، یا جستجوی آب به قدری سخت باشد که نتواند تحمل کند یا وقت نماز به قدری تنگ باشد که هیچ نتواند جستجو کند، جستجو لازم نیست.
مسأله 651: اگر در جستجوی آب نرود تا وقت نماز تنگ شود معصیت کرده، ولی نمازش با تیمم صحیح است.
مسأله 652: کسی که یقین دارد آب پیدا نمی کند چنانچه دنبال آب نرود و با تیمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که اگر جستجو می کرد آب پیدا می شد نمازش باطل است.
مسأله 653: اگر بعد از جستجو آب پیدا نکند و با تیمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جایی که جستجو کرده آب بوده، نماز او صحیح است.
مسأله 654: اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضو داشته باشد و بداند که اگر وضوی خود را باطل کند تهیّۀ آب برای او ممکن نیست چنانچه بتواند وضوی خود را نگهدارد، نباید آن را باطل نماید.
مسأله 655: اگر پیش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند که اگر وضوی خود را باطل کند تهیّۀ آب برای او ممکن نیست چنانچه بتواند وضوی خود را نگهدارد احتیاط واجب آن است که آن را باطل نکند.
مسأله 656: کسی که فقط به مقدار وضو یا به مقدار غسل آب دارد اگر بداند که اگر آن را بریزد آب پیدا نمی کند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد ریختن آن حرام است، و احتیاط واجب آن است که پیش از وقت نماز هم آن را نریزد.
مسأله 657: کسی که می داند آب پیدا نمی کند، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضوی خود را باطل کند یا آبی که دارد بریزد معصیت کرده ولی نمازش با تیمم صحیح است، اگر چه احتیاط مستحب آن است که قضای آن نماز را بخواند. مورد دوّم
مسأله 658: اگر به واسطۀ پیری، یا ترس از دزد و جانور و مانند اینها یا نداشتن وسیله ای که آب از چاه بکشد، دسترسی به آب نداشته باشد، باید تیمم کند.
مسأله 659: اگر برای کشیدن آب از چاه دلو و ریسمان و مانند اینها لازم دارد و مجبور است بخرد یا کرایه نماید، اگر چه قیمت آن چندین برابر معمول باشد، باید تهیه کند. و همچنین است اگر آب را به چندین برابر قیمت بفروشند. ولی اگر تهیۀ آنها به قدری پول می خواهد که نسبت به حال او آن مقدار ضرر دارد، واجب نیست تهیه نماید.
مسأله 660: اگر ناچار شود که برای تهیۀ آب قرض کند باید قرض نماید ولی کسی که می داند یا گمان دارد که نمی تواند قرض خود را بدهد واجب نیست قرض کند.
مسأله 661: اگر کندن چاه مشقتی که معمولاً تحمل نمی شود ندارد باید برای تهیۀ آب، چاه بکند.
مسأله 662: اگر کسی مقداری آب بدون منتی که معمولاً تحمل نمی شود به او ببخشد باید قبول کند. مورد سوّم
مسأله 663: اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد یا بترسد که به واسطۀ استعمال آن مرض یا عیبی در او پیدا شود یا مرضش طول بکشد یا شدت کند یا به سختی معالجه شود باید تیمم نماید، ولی اگر آب گرم برای او ضرر ندارد، باید با آب گرم وضو بگیرد یا غسل کند.
مسأله 664: لازم نیست یقین کند که آب برای او ضرر دارد بلکه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس برای او پیدا شود باید تیمم کند.
مسأله 665: کسی که مبتلا به درد چشم است و آب برای او ضرر دارد باید تیمم نماید.
مسأله 666: اگر به واسطۀ یقین یا ترس ضرر، تیمم کند و پیش از نماز بفهمد که آب برایش ضرر ندارد، تیمم او باطل است. و نمی تواند با آن نماز بخواند ولی اگر بعد از نماز بفهمد نمازش صحیح است. ولی برای نمازهای بعدی باید وضو بگیرد.
مسأله 667: کسی که فکر می کند آب برایش ضرر ندارد، چنانچه غسل کند یا وضو بگیرد و بعد بفهمد که آب برای او ضرر داشته، وضو و غسل او صحیح است. مورد چهارم
مسأله 668: هرگاه بترسد که اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برساند، خود او یا عیال و اولاد او، یا رفیقش و کسانی که با او مربوطند مانند نوکر و کلفت از تشنگی بمیرند یا مریض شوند یا به قدری تشنه شوند که تحمل آن مشقت دارد باید به جای وضو و غسل تیمم نماید، و نیز اگر بترسد حیوانش از تشنگی تلف شود باید آب را به آن بدهد و تیمم نماید. و همچنین است اگر کسی که حفظ جان او واجب است به طوری تشنه بماند که اگر انسان آب را به او ندهد تلف شود باید آب را به او دهد و تیمم نماید.
مسأله 669: اگر غیر از آب پاکی که برای وضو یا غسل دارد آب نجسی هم به مقدار آشامیدن خود و کسانی که با او مربوطند داشته باشد باید آب پاک را برای آشامیدن بگذارد و با تیمم نماز بخواند ولی چنانچه آب را برای حیوانش بخواهد باید آب نجس را به آن بدهد و با آب پاک، وضو و غسل را انجام دهد. مورد پنجم
مسأله 670: کسی که بدن یا لباسش نجس است و کمی آب دارد که اگر با آن وضو بگیرد یا غسل کند برای آب کشیدن بدن یا لباس او نمی ماند باید بدن یا لباس را آب بکشد و با تیمم نماز بخواند. ولی اگر چیزی نداشته باشد که بر آن تیمم کند، باید آب را به مصرف وضو یا غسل برساند و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند. مورد ششم
مسأله 671: اگر غیر از آب یا ظرفی که استعمال آن حرام است آب یا ظرف دیگری ندارد، مثلاً آب یا ظرفش غصبی است و غیر از آن، آب و ظرف دیگری ندارد باید به جای وضو و غسل تیمم کند. مورد هفتم
مسأله 672: هرگاه وقت به قدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود، باید تیمم کند.
مسأله 673: اگر عمداً نماز را به قدری تأخیر بیندازد که وقت وضو یا غسل نداشته باشد، معصیت کرده، ولی نماز او با تیمم صحیح است، اگر چه احتیاط مستحب آن است که قضای آن نماز را بخواند.
مسأله 674: کسی که شک دارد اگر وضو بگیرد یا غسل کند وقت برای نماز او می ماند یا نه، باید تیمم کند.
مسأله 675: کسی که به واسطۀ تنگی وقت تیمم کرده، تیمم او فقط برای عملی که وقت آن ضیق است مفید است و بعداً بلافاصله باطل می شود لذا چنانچه بعد از نماز آبی که داشته از دستش برود، یا عذر دیگری برای او پیدا شود اگر چه تیمم خود را نشکسته باشد، در صورتی که وظیفه اش تیمم باشد باید دوباره تیمم نماید.
مسأله 676: کسی که آب دارد؛ اگر به واسطۀ تنگی وقت با تیمم مشغول نماز شود و در بین نماز آبی که داشته از دستش برود، برای نمازهای بعد نمی تواند با همان تیمم نماز بخواند بلکه باید دوباره تیمم نماید.
مسأله 677: اگر انسان به قدری وقت دارد که می تواند وضو بگیرد یا غسل کند و نماز را بدون کارهای مستحبی آن مثل اقامه و قنوت بخواند، باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون کارهای مستحبی آن به جا آورد بلکه اگر به اندازۀ سوره هم وقت ندارد باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون سوره بخواند.
چیزهایی که تیمم بر آنها صحیح است
مسأله 678: تیمم بر خاک و ریگ و کلوخ و سنگ اگر پاک باشند صحیح است، و بر گل پخته مثل آجر و کوزه نیز صحیح است.
مسأله 679: تیمم بر سنگ گچ و سنگ آهک و سنگ مرمر سیاه و سایر اقسام سنگها صحیح است ولی تیمم بر جواهر مثل سنگ عقیق و فیروزه باطل می باشد و احتیاط واجب آن است که به گچ و آهک پخته هم تیمم نکند.
مسأله 680: اگر خاک و ریگ و کلوخ و سنگ پیدا نشود، باید به گرد و غباری که در فرش و لباس و مانند اینهاست تیمم نماید و چنانچه گرد پیدا نشود باید به گل تیمم کند و اگر گل هم پیدا نشود احتیاط واجب آن است که نماز را بدون تیمم بخواند و واجب است بعداً قضای آن را به جا آورد.
مسأله 681: اگر بتواند با تکاندن فرش و مانند آن خاک تهیه کند تیمم به گرد باطل است، و اگر بتواند گل را خشک کند و از آن خاک تهیه نماید، تیمم به گل باطل می باشد.
مسأله 682: کسی که آب ندارد اگر برف یا یخ داشته باشد، چنانچه ممکن است باید آن را آب کند و با آن وضو بگیرد یا غسل نماید و اگر ممکن نیست و چیزی هم که تیمم به آن صحیح است ندارد، احتیاط واجب آن است که نماز را بدون وضو و تیمم بخواند و به هر حال باید بعداً قضا کند.
مسأله 683: اگر خاک و ریگ با چیزی مانند کاه که تیمم به آن باطل است مخلوط شود، نمی تواند بر آن تیمم کند، ولی اگر آن چیز به قدری کم باشد که در خاک یا ریگ، از بین رفته حساب شود، تیمم بر آن خاک و ریگ صحیح است.
مسأله 684: اگر چیزی ندارد که بر آن تیمم کند چنانچه ممکن است باید با خریدن و مانند آن تهیه نماید.
مسأله 685: تیمم بر دیوار گلی صحیح است و احتیاط مستحب آن است که با بودن زمین یا خاک خشک، به زمین یا خاک نمناک تیمم نکند.
مسأله 686: چیزی که بر آن تیمم می کند باید پاک باشد و اگر چیز پاکی که تیمم بر آن صحیح است ندارد، بنابر احتیاط واجب بدون تیمم و وضو نماز را بخواند و باید قضای آن را بعداً به جا آورد.
مسأله 687: اگر یقین داشته باشد که تیمم بر چیزی صحیح است و بر آن تیمم نماید، بعد بفهمد تیمّم به آن باطل بوده نمازهایی را که با آن تیمم خوانده باید دوباره بخواند.
مسأله 688: چیزی که بر آن تیمم می کند باید غصبی نباشد.
مسأله 689: تیمم در فضای غصبی باطل نیست، پس اگر در ملک خود، دستها را بر زمین بزند و بی اجازه داخل ملک دیگری شود و دستها را بر پیشانی بکشد، تیمم او باطل نمی شود.
مسأله 690: اگر نداند چیزی که با آن تیمم می کند غصبی است، و یا فراموش کرده باشد، تیمم او صحیح است، مگر اینکه فراموش کننده خود غاصب باشد که بنابر احتیاط واجب تیممش باطل است.
مسأله 691: کسی که در جای غصبی حبس است، اگر آب و خاک او غصبی است، باید با تیمم نماز بخواند.
مسأله 692: مستحب است چیزی که بر آن تیمم می کند گردی داشته باشد که به دست بماند. و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است دست را بتکاند که گرد آن بریزد.
مسأله 693: تیمم بر زمین گود و خاک جاده و زمین شوره زار که نمک روی آن را نگرفته مکروه است، و اگر نمک روی آن را گرفته باشد باطل است.
دستور تیمّم
مسأله 694: در تیمم چهار چیز واجب است: اوّل: نیّت. دوّم: زدن کف دو دست با هم بر چیزی که تیمم بر آن صحیح است. سوّم: کشیدن کف هر دو دست به تمام پیشانی و دو طرف آن، از جایی که موی سر می روید تا ابروها و بالای بینی و بنابر احتیاط واجب باید دستها روی ابروها هم، کشیده شود. چهارم: کشیدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن کشیدن کف دست راست به تمام پشت دست چپ.
مسأله 695: تیمم بدل از غسل و بدل از وضو با هم فرقی ندارند. ولی احتیاط مستحب آن است که تیمم بدل از غسل را با دو ضرب انجام دهد به این نحو که: یک مرتبه دستها را به زمین بزند و بر پیشانی بکشد و مرتبه دیگر دستها را به زمین بزند و به پشت دستها بکشد، بلکه احتیاط مستحب آن است که تیمم بدل از وضوء هم با دو ضرب انجام دهد بلکه بهتر آن است که تیمم را به سه ضرب انجام دهد دو مرتبه پشت سرهم دستها را به زمین بزند و بر پیشانی بکشد و یک مرتبه دیگر به زمین بزند و بر پشت دستها بکشد.
احکام تیمّم
مسأله 696: اگر مختصری از پیشانی و پشت دستها را هم مسح نکند تیمم باطل است چه عمداً مسح نکند یا مسأله را نداند یا فراموش کرده باشد، ولی دقت زیاد هم لازم نیست و همین قدر که بگویند تمام پیشانی و پشت دست مسح شده کافی است.
مسأله 697: برای آن که یقین کند تمام پشت دست را مسح کرده باید مقداری بالاتر از مچ را هم مسح نماید، ولی مسح بین انگشتان لازم نیست.
مسأله 698: پیشانی و پشت دستها را بنابر احتیاط واجب باید از بالا به پایین مسح نماید و کارهای آن را باید پشت سرهم به جا آورد و اگر بین آنها به قدری فاصله دهد که نگویند تیمم می کند باطل است.
مسأله 699: اگر بر او هم تیمم بدل از غسل واجب باشد هم تیمم بدل از وضو در موقع نیت باید معین کند که تیمم او بدل از غسل است یا بدل از وضو، و نیز اگر چند تیمم بدل از غسل باشد باید آن غسل را معین نماید و چنانچه اشتباهاً به جای بدل از وضو، بدل از غسل یا به جای بدل از غسل، بدل از وضو نیّت کند، یا مثلاً در تیمم بدل از غسل جنابت، نیت تیمم بدل از غسل مس میّت نماید، اگر اشتباه او اشتباه در تشخیص نباشد تیمم، او باطل است و اگر بر او یک تیمم واجب باشد قصد امر فعلی را بنماید کافیست.
مسأله 700: در تیمم باید پیشانی و کف دستها و پشت دستها پاک باشد ولی اگر کف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بکشد باید با همان کف دست نجس تیمم کند ولی اگر نجاست کف دست مُسری باشد در این صورت باید با پشت دست یا ذراع تیمم نماید.
مسأله 701: انسان باید برای تیمم انگشتر را از دست بیرون آورد و اگر در پیشانی یا پشت دستها یا در کف دستها مانعی باشد، مثلاً چیزی به آنها چسبیده باشد، باید برطرف نماید.
مسأله 702: اگر پیشانی یا پشت دستها زخم است و پارچه یا چیز دیگری را که بر آن بسته نمی تواند باز کند باید دست را روی آن بکشد و نیز اگر کف دست زخم باشد و نتواند پارچه یا چیز دیگری را که بر آن بسته، باز کند باید دست را با همان پارچه به چیزی که تیمم بر آن صحیح است بزند و به پیشانی و پشت دستها بکشد.
مسأله 703: اگر پیشانی و پشت دستها مو داشته باشد اشکال ندارد ولی اگر موی سر روی پیشانی آمده باشد باید آن را عقب بزند.
مسأله 704: اگر احتمال دهد که در پیشانی و کف دستها یا پشت دستها مانعی هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد باید جستجو نماید، تا یقین یا اطمینان پیدا کند که مانعی نیست.
مسأله 705: اگر وظیفۀ او تیمّم است و نمی تواند تیمم کند، باید نائب بگیرد. و کسی که نائب می شود باید او را با دست خود او تیمّم دهد و اگر ممکن نباشد باید نائب، دست خود را به چیزی که تیمّم به آن صحیح است بزند و به پیشانی و پشت دستهای او بکشد.
مسأله 706: اگر بعد از آن که وارد تیمم شد شک کند که قسمت پیش از آن را فراموش کرده یا نه، اعتنا نکند و تیمم او صحیح است، و نیز اگر بعد از بجا آوردن هر جزء شک کند که درست بجا آورده یا نه اعتنا نکند و تیمم او صحیح است.
مسأله 707: اگر بعد از مسح دست چپ شک کند که درست تیمم کرده یا نه، تیمم او صحیح است.
مسأله 708: کسی که وظیفه اش تیمّم است بنابر احتیاط واجب نباید یا احتمال بدهد پیش از وقت نماز برای نماز تیمم کند، ولی اگر برای کار واجب دیگر یا مستحبی تیمم کند و تا وقت نماز عذر او باقی باشد، می تواند با همان تیمم نماز بخواند.
مسأله 709: کسی که وظیفه اش تیمم است، اگر بداند یا احتمال بدهد تا آخر وقت عذر او باقی می ماند، در وسعت وقت می تواند با تیمم نماز بخواند، ولی اگر بداند که تا آخر وقت عذر او برطرف می شود، باید صبر کند و با وضو یا غسل نماز بخواند، یا در تنگی وقت با تیمم نماز را بجا آورد.
مسأله 710: کسی که نمی تواند وضو بگیرد، یا غسل کند، می تواند نمازهای قضای خود را با تیمم بخواند هرچند احتمال بدهد که به زودی عذر او برطرف می شود ولی در صورت علم به زوال عذر بنا بر احتیاط واجب باید منتظر بماند. بلی اگر گمان به فوت شدن پیدا شود لازم است با تیمم آن را به جا آورد.
مسأله 711: کسی که نمی تواند وضو بگیرد یا غسل کند، جایز است نمازهای مستحبی را که مثل نافله های شبانه روز وقت معین دارد با تیمم بخواند حتی در اول وقت، به شرط آن که علم به زوال عذر تا آخر وقت نداشته باشد.
مسأله 712: اگر به واسطۀ نداشتن آب یا عذر دیگری تیمم کند، بعد از برطرف شدن عذر، تیمم او باطل می شود.
مسأله 713: چیزهایی که وضو را باطل می کند، تیمم بدل از وضو را هم باطل می کند، و چیزهایی که غسل را باطل می نماید، تیمم بدل از غسل را هم باطل می نماید.
مسأله 714: کسی که نمی تواند غسل کند، اگر چند غسل بر او واجب باشد، احتیاط واجب آن است که بدل هر یک از آنها یک تیمّم نماید.
مسأله 715: کسی که نمی تواند غسل کند، اگر بخواهد عملی را که برای آن غسل واجب است انجام دهد، باید بدل از غسل تیمم نماید و اگر نتواند وضو بگیرد و بخواهد عملی را که برای آن وضو واجب است انجام دهد، باید بدل از وضو تیمم نماید.
مسأله 716: اگر بدل از غسل جنابت تیمم کند لازم نیست برای نماز وضو بگیرد ولی اگر بدل از غسلهای دیگر تیمم کند، باید وضو بگیرد، و اگر نتواند وضو بگیرد، باید تیمم دیگری هم بدل از وضو بنماید.
مسأله 717: اگر بدل از غسل تیمم کند و بعد کاری که وضو را باطل می کند برای او پیش آید، چنانچه برای نمازهای بعد نتواند غسل کند باید وضو بگیرد، و اگر نمی تواند وضو بگیرد، باید بدل از وضو تیمم نماید.
مسأله 718: کسی که وظیفه اش آن است که بدل از وضو و بدل از غسل تیمم کند، همین دو تیمم کفایت می کند و تیمم دیگری لازم نیست.
مسأله 719: کسی که وظیفه اش تیمم است اگر برای کاری تیمم کند، تا تیمم و عذر او باقی است، کارهایی را که باید با وضو یا غسل انجام داد، می تواند بجا آورد ولی اگر به خاطر تنگی وقت یا با داشتن آب برای نماز میت یا خوابیدن تیمم کرده فقط کاری را که برای آن تیمم نموده می تواند انجام دهد.
مسأله 720: در چند مورد مستحب است نمازهایی را که انسان با تیمم خوانده است دوباره بخواند: اوّل: اگر از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب کرده و با تیمم نماز خوانده است. دوّم: اگر می دانسته یا گمان داشته که آب پیدا نمی کند و عمداً خود را جنب کرده و با تیمم نماز خوانده است. سوّم: اگر تا آخر وقت عمداً در جستجوی آب نرود و با تیمم نماز بخواند و بعد بفهمد که اگر جستجو می کرد، آب پیدا می شد. چهارم: اگر عمداً نماز را تأخیر انداخته و در آخر وقت با تیمم نماز خوانده است. پنجم: اگر می دانسته یا گمان داشته که آب پیدا نمی شود و آبی را که داشته ریخته است.
مسأله 721: واجب است انسان وقت تخلّی و مواقع دیگر،عورت خود را از کسانی که مکلّفند،اگر چه مثل خواهر و مادر و برادر با او محرم باشند،و همچنین از دیوانۀ ممیّز و بچه های ممیّز که خوب و بد را می فهمند،بپوشاند،ولی زن و شوهر لازم نیست عورت خود را از یکدیگر بپوشانند.
مسأله 722: هر گاه با سنگ و کلوخ و مانند اینها غائط را از مخرج برطرف کنند، اگر چه پاک شدنش محل تأمّل است ولی نماز خواندن مانعی ندارد.
مسأله 723: اگر بخواهند چیزی را که به بول نجس شده با آب قلیل آب بکشند،چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزند و از آن جدا شود در صورتی که بول در آن چیز نمانده باشد، یک مرتبه دیگر که آب روی آن بریزند پاک می شود،ولی در لباس و فرش و مانند اینها باید بعد از هر دفعه،فشار دهند تا غساله آن بیرون آید(غساله آبی است که در وقت شستن و بعد از آن از چیزی که شسته می شود خودبخود یا به وسیلۀ فشار خارج می شود).
مسأله 724: اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت و دستها است و روی آن باز است و آب ریختن روی آن ضرر دارد،باید اطراف آن را بشوید و چنانچه کشیدن دست تر بر آن ضرر ندارد،احتیاط آن است که دست تر بر آن بکشد و بعد پارچۀ پاکی روی آن بگذارد و دست تر را روی پارچه هم بکشد و اگر این مقدار هم ضرر دارد یا زخم نجس است و نمی شود آب کشید باید اطراف زخم را به طوری که در وضو گفته شد، از بالا به پایین بشوید و بنا بر احتیاط واجب در فرض اخیر تیمّم هم بنماید.
مسأله 725: اگر کسی بدن انسان مرده ای را که سرد شده و غسلش نداده اند مس کند یعنی جایی از بدن خود را به آن برساند باید غسل مس میت نماید،چه در حالت خواب مس کند چه در بیداری،با اختیار مس کند یا بی اختیار،حتی اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان میت برسد باید غسل کند.ولی اگر حیوان مرده ای را مس کند غسل بر او واجب نیست.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم