احکام شرعی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی وحید خراسانی

«احکام تقلید» «احکام طهارت» آب مطلق و آب مضاف اشاره [اقسام آب مطلق] 1 آب کرّ 2 آب قلیل 3 آب جاری اشاره 4 آب باران 5 آب چاه احکام آبها احکام تخلّی مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات 1 2 بول و غائط 3 منی 4 مُردار 5 خون 6 7 سگ و خوک 8 کافر 9 شراب 10 فقّاع راه ثابت شدن نجاست چیز پاک چگونه نجس می شود احکام نجاسات مطهّرات اشاره 1 آب 2 زمین 3 آفتاب 4 استحاله 5 انقلاب 6 انتقال 7 اسلام 8 تبعیّت 9 بر طرف شدن عین نجاست 10 استبراء حیوان نجاستخوار 11 غایب شدن مسلمان 12 رفتن خون متعارف احکام ظرفها وضو وضوی ارتماسی دعایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط صحّت وضو «شرط اوّل» آن که آب وضو پاک باشد. «شرط دوم» آن که مطلق باشد. «شرط سوم» آن که آب وضو مباح باشد ، و بنابر احتیاط واجب فضایی که در آن وضو می گیرد نیز مباح باشد. «شرط چهارم» آن که ظرف آب وضو مباح باشد. «شرط پنجم» آن که ظرف آب وضو بنابر احتیاط واجب طلا و نقره نباشد و تفصیل این دو شرط در مسأله بعدی ذکر می شود. «شرط ششم» آن که اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد ، اگر چه آن طهارت به شستن به آب وضو در صورتی که آب معتصم باشد حاصل شود ، و آب معتصم آبی است که به ملاقات با نجس نجس نشود ، مانند آب باران و کر و جاری. «شرط هفتم» آن که وقت برای وضو و نماز کافی باشد. «شرط هشتم» آن که به قصد قربت و با اخلاص وضو بگیرد ، و مراد از قصد قربت این است که عمل را به قصد آنچه که آن را به خداوند متعال اضافه می دهد ، مانند انجام فرمان خداوند و محبوبیت برای او انجام دهد. «شرط نهم» آن که وضو را به ترتیبی که بیان شد به جا آورد ، یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید ، و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است ، و بنابر احتیاط واجب پای چپ را بعد از پای راست مسح کند. «شرط دهم» آن که کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد. «شرط یازدهم» آن که شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد ، و اگر دیگری او را وضو دهد ، یا در شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او کمک نماید ، وضو باطل است. «شرط دوازدهم» آن که استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد. «شرط سیزدهم» آن که در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد. احکام وضو [شک در وضو] [سایر احکام] چیزهایی که باید برای آنها طهارت از حدث داشت [مس نمودن خط قرآن ] چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره اشاره غسلهای واجب اشاره احکام جنابت چیزهایی که بر جنب حرام است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن استحاضه اشاره احکام استحاضه حیض اشاره احکام حائض اشاره اقسام زنهای حائض اشاره 1 صاحب عادت وقتیه و عددیه 2 صاحب عادت وقتیه 3 صاحب عادت عددیه 4 مضطربه 5 مبتدئه 6 ناسیه مسائل متفرقه حیض نفاس غسل مس میّت احکام محتضر اشاره احکام بعد از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میّت کیفیّت غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبّات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهای مستحبّ تیمّم [تیمم بدل از وضو و غسل] اشاره اوّل از موارد تیمّم اشاره دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است دستور تیمّم بدل از وضو یا غسل احکام تیمّم «احکام نماز» اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحبّ وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز شرایط لباس نمازگزار «شرط اوّل» «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» «شرط پنجم» «شرط ششم» مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار اشاره «شرط اوّل» اشاره «شرط دوم» «شرط سوم» «شرط چهارم» اشاره «شرط پنجم» «شرط ششم» اشاره «شرط هفتم» اشاره جاهایی که نماز خواندن در آنها مستحب است جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیّت تکبیره الاحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات [مستحبات نماز] قنوت ترجمه نماز اشاره صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) مبطلات نماز (اوّل) (دوم) اشاره (سوم) اشاره (چهارم) (پنجم) اشاره (ششم) اشاره (هشتم) (نهم) اشاره (دهم) اشاره (یازدهم) (دوازدهم) اشاره چیزهایی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکّیات اشاره شکهای باطل کننده شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد 1 شک در چیزی که محل آن گذشته است 2 شک بعد از سلام 3 شک بعد از وقت 4 شک کثیرالشّک 5 شک امام و مأموم 6 شک در نماز مستحبّی شکهای صحیح نماز احتیاط سجده سهو دستور سجده سهو قضای سجده و تشهّد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز نماز مسافر [شرایط شکسته به جا آوردن نماز] اشاره شرط اوّل اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم اشاره شرط چهارم اشاره شرط پنجم اشاره شرط ششم اشاره شرط هفتم اشاره شرط هشتم اشاره مسائل متفرّقه نماز مسافر نماز قضا نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت «احکام روزه» اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 1 خوردن و آشامیدن 2 جماع 3 استمناء 4 دروغ بستن به خدا و پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) 5 رساندن غبار به حلق 6 فرو بردن سر در آب 7 باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8 اماله کردن 9 قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جایی که قضا و کفّاره واجب است کفّاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است [سایر احکام] احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحبّ «احکام اعتکاف» اشاره «احکام خمس» [محل درآمد خمس] اشاره 1 منفعت کسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست می آید 6 غنیمت 7 زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس «احکام زکات» [محل درآمد زکات] شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا و نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرّقه زکات زکات فطره [احکام] مصرف زکات فطره مسائل متفرّقه زکات فطره «احکام حجّ» «احکام امر به معروف و نهی از منکر» اشاره خاتمه : «احکام خرید و فروش» اشاره مستحبّات خرید و فروش معاملات مکروه معاملات باطل و حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف اشاره شرایط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خرید و فروش «احکام شرکت» «احکام صلح» «احکام اجاره» [احکام] شرایط مالی که آن را اجاره می دهند شرایط استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند مسائل متفرّقه اجاره «احکام جعاله» «احکام مزارعه» «احکام مضاربه» اشاره «احکام مساقات و مغارسه» «کسانی که از تصرّف در مال خود ممنوعند» اشاره نشانه بلوغ اشاره [سایر احکام] «احکام وکالت» اشاره «احکام قرض» اشاره «احکام حواله» «احکام رهن» «احکام ضمان» «احکام کفالت» «احکام ودیعه (امانت)» «احکام عاریه» «احکام هبه» اشاره «احکام نکاح (ازدواج)» اشاره احکام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غیر دائم شرایط عقد عیبهایی که به واسطه آنها می شود عقدرا به هم زد عدّه ای از زنها که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم متعه (ازدواج موقّت) احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشویی «احکام شیر دادن» شرایط شیردادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن «احکام طلاق» [برخی احکام] عدّه طلاق عدّه زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خلع طلاق مبارات احکام متفرقه طلاق «احکام غصب» اشاره «احکام مالی که انسان آن را پیدا می کند» «احکام سربریدن و شکار کردن حیوانات» [برخی احکام] دستور سر بریدن حیوان شرایط سربریدن حیوان دستور کشتن شتر چیزهایی که موقع کشتن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه [برخی احکام] شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ «احکام خوردنیها و آشامیدنیها» اشاره [اجزاء حرام حیوانات حلال گوشت ] [سایر احکام] مستحبّات و مکروهات خوردن و آشامیدن اشاره [مکروهات در غذا خوردن ] [مکروهات در آب نوشیدن] «احکام نذر و عهد» «احکام قسم خوردن» «احکام وقف» «احکام وصیّت» «احکام ارث» [تقسیم بندی کسانی که به واسطه نسب ارث می برند ] اشاره ارث طبقه اوّل ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرّقه ارث ملحقات «مسائل مربوط به بانکها» اشاره اعتبارهای بانکی اشاره ضمانت نامه های بانکی اشاره فروش سهام اشاره حواله های داخلی و خارجی اشاره جایزه های بانکی اشاره خرید و فروش ارز (پولهای خارجی) حسابهای جاری خرید و فروش سفته ها اشاره کارهای بانکی «احکام بیمه» اشاره «احکام سرقفلی» اشاره «مسائلی از قاعده الزام» «احکام تشریح» «احکام تلقیح» «احکام خیابانهایی که به وسیله دولت احداث می شود» «مسائلی در نماز و روزه»

«احکام قرض»

«احکام قرض»
اشاره
قرض دادن به مسلمان مخصوصاً به مؤمنین از کارهای مستحب است ، و در قرآن مجید به آن امر شده ، و قرض دادن به مؤمن قرض دادن به خدا شمرده شده ، و وعده مغفرت به قرض دهنده داده شده ، و در اخبار راجع به آن سفارش شده است ، و از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)روایت شده که کسی که به برادر مسلمان خود قرض بدهد ، برای او به هر درهمی که قرض داده به وزن کوه احد از کوههای رضوی و طور سیناء حسنات است ، و اگر با او در طلب قرض مدارا کند بر صراط مانند برق بدون حساب و عذاب می گذرد ، و کسی که برادر مسلمان به او شکایت کند و قرض ندهد خداوند عزّوجل بهشت را بر او حرام می کند. و از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده که اگر قرض بدهم برای من محبوب تر است از آن که به مانند آن صدقه بدهم.
مسأله 2325: در قرض لازم نیست صیغه بخوانند ، بلکه اگر چیزی را به قصد قرض به کسی بدهد و او هم به همین قصد بگیرد ، صحیح است.
مسأله 2326: در صورتی که در قرض شرط مدّت نشده باشد ، یا بعد از گذشتن مدّت باشد ، هر وقت بدهکار بدهی خود را بدهد طلبکار باید قبول نماید.
مسأله 2327: اگر در عقد قرض برای پرداخت آن مدّتی قرار دهند ، طلبکار نمی تواند پیش از تمام شدن آن مدّت طلب خود را مطالبه کند ، ولی اگر مدّت نداشته باشد ، طلبکار هر وقت بخواهد می تواند طلب خود را مطالبه نماید.
مسأله 2328: اگر طلبکار در موردی که حق مطالبه دارد طلب خود را مطالبه کند ، چنانچه بدهکار بتواند بدهی خود را بدهد ، باید فوراً آن را بپردازد ، و اگر تأخیر بیندازد گناهکار است.
مسأله 2329: اگر بدهکار غیر از خانه ای که لایق به حال او است و در آن سکنی دارد و اثاثیه منزل و چیزهای دیگری که ناچار از داشتن آنهاست ، چیزی نداشته باشد ، طلبکار نمی تواند طلب خود را از او مطالبه نماید ، بلکه باید صبر کند تا بتواند بدهی خود را بدهد.
مسأله 2330: کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد ، چنانچه بتواند کاسبی کند و برای او عسر و حرجی نباشد ، واجب است کسب کند و بدهی خود را بدهد.
مسأله 2331: کسی که دسترسی به طلبکار خود ندارد ، چنانچه امید نداشته باشد که اورا پیدا کند ، باید طلب اورا از طرف صاحبش به قصد صدقه به فقیر بدهد ، و بنابر احتیاط واجب از حاکم شرع اجازه بگیرد ، و اگر طلبکار او سیّد نباشد ، احتیاط مستحب آن است که طلب اورا به سیّد فقیر ندهد.
مسأله 2332: اگر مال میّت بیشتر از خرج واجب کفن و دفن و بدهی او نباشد ، باید مالش را به همین مصرفها برسانند ، و به وارث او چیزی نمی رسد.
مسأله 2333: اگر کسی مقداری پول طلا یا نقره قرض کند و قیمت آن کم شود ، چنانچه همان مقدار را که گرفته پس بدهد کافیست ، و اگر قیمت آن زیادتر گردد ، لازم است همان مقدار را که گرفته بدهد ، ولی در هر دو صورت اگر بدهکار و طلبکار به غیر آن راضی شوند ، اشکال ندارد.
مسأله 2334: اگر مالی را که قرض کرده از بین نرفته باشد و صاحب مال آن را مطالبه کند ، احتیاط مستحب آن است که بدهکار همان مال را به او بدهد.
مسأله 2335: اگر کسی که قرض می دهد شرط کند که زیادتر از مقداری که می دهد بگیرد ، مثلا یک من گندم بدهد و شرط کند که یک من و پنج سیر بگیرد ، یا ده عدد تخم مرغ بدهد که یازده عدد تخم مرغ بگیرد ، ربا و حرام است ، بلکه اگر قرار بگذارد که بدهکار کاری برای او انجام دهد ، یا چیزی را که قرض کرده با مقداری جنس دیگر پس دهد مثلا شرط کند یک تومانی را که قرض کرده با یک کبریت پس دهد ربا و حرام است ، و نیز اگر با او شرط کند که چیزی را که قرض می گیرد به طور مخصوصی پس دهد مثلا مقداری طلای نساخته به او قرض بدهد و شرط کند که ساخته پس بگیرد بازهم ربا و حرام می باشد ، ولی اگر بدون این که شرط کند خود بدهکار زیادتر از آن چه قرض کرده پس بدهد ، اشکال ندارد ، بلکه مستحب است.
مسأله 2336: ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است ، و اقوی این است که کسی که قرض ربوی گرفته مالک می شود هر چند احوط عدم تصرّف در آن است.
مسأله 2337: اگر گندم یا چیزی مانند آن را به قرض ربوی بگیرد و با آن زراعت کند ، اقوی این است که حاصلی که به دست می آید مالک می شود ، ولی احوط عدم تصرّف در آن است.
مسأله 2338: اگر لباسی را بخرد و ثمن آن را از مالی که به قرض ربوی گرفته ، یا از مال حلالی که مخلوط با آن مال است به صاحب لباس بدهد ، پوشیدن آن لباس و نماز خواندن با آن اشکال ندارد ، و همچنین است اگر به فروشنده بگوید که: (این لباس را با این مال می خرم) هر چند احوط آن است که آن لباس را استعمال نکند.
مسأله 2339: اگر انسان مقداری پول به کسی بدهد که در شهر دیگر از طرف او کمتر بگیرد اشکال ندارد ، و این را صرف برات می گویند.
مسأله 2340: اگر مقداری پول به کسی قرض بدهد که بعد از چند روز در شهر دیگر زیادتر بگیرد مثلا نهصد و نود تومان بدهد که بعد از ده روز در شهر دیگر هزار تومان بگیرد ربا و حرام است ، ولی اگر کسی که زیادی را می گیرد ، در مقابل زیادی جنس بدهد یا عملی انجام دهد ، اشکال ندارد.
مسأله 2341: اگر کسی از دیگری طلبی دارد که از جنس طلا و نقره یا کشیمنی و پیمانه ای نیست می تواند آن را به شخص بدهکار یا دیگری به کمتر فروخته و وجه آن را نقد بگیرد ، ولی اگر طلب اسکناس باشد فروختن آن به کمتر در صورتی که ثمن هم از جنس همان اسکناس باشد ، محل اشکال است ، و در صورتی که از غیر آن جنس باشد ، مثل فروش اسکناس ایرانی به دولار اشکال ندارد ، و همچنین طلبی را که از شخص بدهکار دارد می تواند مبلغی از آن را کسر کند و مابقی را نقد بگیرد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم