فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَي اللَّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْويً لِلْكافِرِينَ
32پس چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بندد و (وحى) راستين را هنگامى كه به سراغ او آمده تكذيب كند؟! آيا در جهنم جايگاهى براى كافران نيست.
وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
33و كسى كه (وحى) راستين را آورد، و آن را تاييد كرد، فقط آنان (خودنگهداران) و پارسايانند.
لَهُمْ ما يَشاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذٰلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ
34تنها براى آنان آنچه را كه بخواهند نزد پروردگارشان است؛ اين پاداش نيكوكاران است.
لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ
35تا خدا بدترين چيزى را كه انجام دادهاند از آنان بزدايد، و آنان را بر طبق بهترين چيزى كه همواره انجام مىدادند، به آنان پاداش دهد.
أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
36آيا خدا كفايت كننده بندهاش نيست؟! و تورا از كسانى كه غير او هستند، مىترسانند. و هر كسى را خدا (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راهنمايى براى او نيست.
وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقامٍ
37و هر كسى را خدا رهنمون شود، پس هيچ گمراه كنندهاى براى او نيست؛ آيا خدا شكست ناپذيرى صاحب انتقام نيست؟!
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ
38و اگر از آن [مشرك] ان بپرسى:« چه كسى آسمانها و زمين را آفريد؟ »حتما مىگويند:« خدا »بگو:« و آيا هيچ درباره آنچه كه غير از خدا مى خوانيد (و مى پرستيد) نظر كرديد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد، آيا آنان برطرف كننده زيان او هستند؟! يا (اگر) رحمتى براى من بخواهد، آيا آنها بازدارنده رحمت او هستند؟! »بگو:« خدا مرا بس است؛ توكل كنندگان فقط بر او توكل مى كنند. »
قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَليٰ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ
39بگو:« اى قوم [من]! هر چه مقدور شماست انجام دهيد، كه من (هم) انجام مىدهم؛ و در آينده خواهيد دانست،
مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ
40چه كسى عذابى كه رسوايش سازد او را در رسد، و عذابى پايدار بر او فرود آيد! »
إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَديٰ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ
41در حقيقت ما كتاب [قرآن] را براى مردم بحق برتو فروفرستاديم، و هر كس راه يابد پس به سود خود اوست؛ و هر كس گمراه شود پس فقط به زيان خود گمراه مىشود؛ و تو حمايتگر آنان نيستى.
اللَّهُ يَتَوَفَّي الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضيٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْريٰ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
42خدا جانها را هنگام مرگشان و (نيز روح) آنكه نمرده است را در خوابش بطور كامل مىگيرد. پس (جان) كسى را كه مرگ را بر او مقرر كرده نگاه مىدارد و (روح آن) ديگرى را تا سرآمد معينى باز مى فرستد؛ قطعا در آن [ها] نشانههايى است براى گروهى كه تفكر مىكنند.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَ لا يَعْقِلُونَ
43بلكه آيا غير از خدا شفاعتگرانى برگزيده اند؟! بگو:« آيا (از آنان شفاعت مى طلبيد) و گرچه هرگز مالك چيزى نمىباشند و خردورزى نمىكنند؟! »
قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
44بگو:« تمام شفاعت فقط از آن خداست، كه فرمانروايى آسمانها و زمين تنها از آن اوست، سپس فقط به سوى او بازگردانده مىشويد. »
وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
45و هنگامى كه خدا به يگانگى ياد مىشود، دل هاى كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند متنفر مىشود؛ و چون كسانى كه غير از او هستند ياد شوند، ناگهان آنان شادى مىكنند (و مژده مىدهند).
قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
46بگو:« خدايا! [اى] شكافنده (و آفريننده) آسمان ها و زمين [و] داناى نهان و آشكار، تو در بين بندگانت در مورد آنچه در باره آن همواره اختلاف مىكردند داورى مىكنى. »
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ
47و اگر (بر فرض) براى كسانى كه ستم كردند، تمام آنچه در زمين است، و همانندش با آن باشد، حتما آن را (براى نجات خود) از عذاب بد روز رستاخيز تاوان مىدهند! و از [جانب] خدا براى آنان آنچه را هرگز نمى پنداشتند آشكار شود.
وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
48و بدىهاى آنچه كسب كردند براى شان آشكار شود، و آنچه كه همواره آن را ريشخند مى كردند آنان را فروگيرد.
فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَليٰ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
49و هنگامى كه انسان را زيان (و رنج) ى رسد، ما را مىخواند، سپس هنگامى كه نعمتى از جانب خود به او عطا كنيم، گويد:« آن (نعمت) فقط براساس دانشى (كه داشته ام) به من داده شد. »بلكه آن آزمايشى است و ليكن بيشترشان نمىدانند.
قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ
50بيقين كسانى كه پيش از آنان بودند (نيز) آن را گفتند، و [لى] آنچه همواره كسب مى كردند، (عذاب الهى را) از آنان دفع نكرد.
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هٰؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ
51و بدىهاى آنچه را كسب كردند به آنان در رسيد، و كسانى كه از آن (كافر) ان ستم كردند، بزودى بدىهاى آنچه را كسب كردند به آنان در رسد؛ در حالى كه آنان عاجز كننده (خدا) نيستند.
أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
52و آيا ندانستند كه خدا« روزى »را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) گسترده سازد، و تنگ گرداند؟! قطعا در آن [ها] نشانههايى است براى گروهى كه ايمان مىآورند.
قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
53بگو:« اى بندگان من كه در مورد خودتان زياده روى كردهايد، از رحمت خدا نااميد نشويد، [چرا] كه خدا تمام آثار (گناهان) را مى آمرزد؛ كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.
وَ أَنِيبُوا إِليٰ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ
54و به سوى پروردگارتان بازگرديد و تسليم او شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد، سپس يارى نخواهيد شد.
وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ
55و از نيكوترين چيزى كه از جانب پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده پيروى كنيد، پيش از آنكه ناگهان عذاب به سراغ شما آيد در حالى كه شما (با درك حسى) متوجه نمىشويد! »
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتيٰ عَليٰ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ
56(اينها بخاطر آن است كه) مبادا شخصى (روز رستاخيز) بگويد:« اى افسوس بر من كه در جانب (دستورات) خدا كوتاهى كردم، و در واقع (من) از ريشخند كنندگان بودم! »
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ
57يا بگويد:« اگر (بر فرض) خدا مرا راهنمايى مىكرد، حتما از پارسايان (خودنگهدار) مىبودم. »
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَي الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ
58يا هنگامى كه عذاب را مىبيند بگويد:« كاش براى من بازگشتى [به دنيا] بود، تا از نيكوكاران مىشدم! »
بَليٰ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ
59آرى، بيقين نشانههاى من به سراغ تو آمد، و [لى] آنها را دروغ انگاشتى، و تكبر ورزيدى و از كافران بودى.
وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَي الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَي اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْويً لِلْمُتَكَبِّرِينَ
60و روز رستاخيز كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مىبينى در حالى كه چهرههايشان سياه است؛ آيا در جهنم جايگاهى براى متكبران نيست؟!
وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
61و خدا كسانى را كه خود نگهدارى مى كنند، با كاميابىشان نجات مىدهد؛ در حالى كه بدى به آنان نمى رسد و نه آنان اندوهگين مىشوند.
اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ
62خدا آفريننده همه چيز است و او بر هر چيزى كارساز است.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ
63كليدهاى آسمانها و زمين فقط از آن اوست؛ و كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند، تنها آنان زيانكارانند.
قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ
64بگو:« اى نادانان! پس آيا به من فرمان مىدهيد كه غير خدا را بپرستم؟! »
وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ
65و بيقين به سوى تو و به سوى كسانى كه پيش از تو بودند، وحى شد كه اگر شركورزى، قطعا عملت تباه مىشود و حتما از زيانكاران خواهى بود.
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ
66بلكه فقط خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش.
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعاليٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
67و خدا را به حقيقت معرفتش نشناختند، و در روز رستاخيز تمام زمين در قبضه (قدرت) اوست؛ و آسمانها با دست راست (قدرت) ش درهم پيچيده شده است. او منزه و برتر است از آنچه شريك (او) قرار مىدهند.
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْريٰ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ
68و در شيپور دميده مىشود، پس كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمينند مدهوش مىشوند (و مىميرند)، مگر كسانى كه خدا بخواهد؛ سپس [بار] ديگر در آن (شيپور) دميده مىشود، و ناگهان آنان ايستادهاند، در حالى كه منتظر (حساب) هستند!
وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
69و (در رستاخيز) زمين به نور پروردگارش روشن مىشود، و نامه (اعمال) نهاده مىشود، و پيامبران و گواهان آورده مىشوند، و بينشان به حق داورى مىشود در حالى كه آنان مورد ستم واقع نمىشوند.
وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ
70و به هر شخص آنچه انجام داده است بطور كامل داده شود؛ و او نسبت به آنچه انجام دهند داناتر است.
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِليٰ جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّي إِذا جاءُوها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هٰذا قالُوا بَليٰ وَ لٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَي الْكافِرِينَ
71و كسانى كه كفر ورزيدند گروه گروه به سوى جهنم رانده مىشوند؛ تا هنگامى كه نزد آن مى آيند درهايش گشوده مىشود، و نگهبانان آن (دوزخ) به ايشان گويند:« آيا فرستادگانى از شما به سراغتان نيامدند در حالى كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند [و پيروى كنند] و شما را از ملاقات اين روزتان هشدار دهند؟! » (كافران) گويند:« آرى (آمدند و ما مخالفت كرديم) و ليكن سخن (و وعده) عذاب بر كافران به حقيقت پيوست. »
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ
72(به كافران) گفته مىشود:« از درهاى جهنم وارد شويد، در حالى كه در آنجا ماندگاريد؛ و جايگاه متكبران چه بداست! »
وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَي الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّي إِذا جاءُوها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ
73و كسانى كه از (مخالفت) پرودگارشان خودنگهدارى كردند، گروه گروه به سوى بهشت رانده مىشوند؛ تا هنگامى كه نزد آن مىآيند در حالى كه درهايش گشوده مىشود و نگهبانان آن (بهشت) به آنان گويند:« سلام بر شما باد! خوش باشيد، پس به آن (بهشت) وارد شويد در حالى كه ماندگاريد. »
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ
74و (پارسايان) مىگويند:« ستايش مخصوص خدايى است كه وعدهاش را درباره ما راست گردانيد، و [سر] زمين (بهشت) را به ما ارث داد، در حالى كه در هر كجايى از بهشت كه بخواهيم جاى گيريم؛ و پاداش اهل عمل چه نيكوست! »
وَ تَرَي الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
75و (در رستاخيز) فرشتگان را مى بينى در حالى كه برگرد تخت (جهاندارى و تدبير هستى خدا) حلقه زدهاند [و] با ستايش پروردگارشان تسبيح مىگويند؛ و بينشان به حق داورى مىشود؛ و گفته مىشود:« ستايش مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است. »
سوره غافر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ حاميم.
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
2فرو فرستادن كتاب (قرآن) از جانب خداى شكستناپذير داناست.
غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
3(همان) آمرزنده پيامد (گناه) و پذيرنده توبه، سخت كيفر، سرمايهدار، هيچ معبودى جز او نيست؛ فرجام (همه) فقط به سوى اوست.
ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ
4در آيات خدا جز كسانى كه كفر ورزيدند مجادله نمىكنند؛ پس رفت و آمد آنان در شهرها تو را نفريبد!
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ
5پيش از آن (كافر) ان قوم نوح و حزبهايى كه بعد از ايشان بودند (پيامبران را) تكذيب كردند؛ و هر امتى نسبت به فرستادهشان (سوء) قصد كردند، تا او را بگيرند، و به (سخنان) باطل مجادله كردند تا بوسيله آن حق را بلغزانند؛ و (لى) آنان را گرفتار (مجازات) كردم، پس كيفر (من) چگونه بود؟!
وَ كَذٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ
6و اينگونه سخن پروردگارت بر كسانى كه كفر ورزيدند، به حقيقت پيوست، كه آنان اهل آتشند.
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ
7كسانى كه تخت (جهاندارى و تدبير هستى) را بر دوش مىكشند و كسانى كه اطراف آن هستند با ستايش پروردگارشان تسبيح مىگويند و به او ايمان مىآورند، و براى كسانى كه ايمان آوردهاند طلب آمرزش مىكنند (و مىگويند: اى) پروردگار ما! رحمت و علم تو بر همه چيز گسترده است؛ پس كسانى را كه توبه كردند و راه تو را پيروى كردند بيامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ كن!
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
8اى پروردگار ما! آنان را در بوستانهاى (ويژه بهشت) ماندگارى كه به آنان وعده دادهاى، وارد كن؛ (و نيز) كسانى از پدرانشان و همسرانشان و نسل آنان كه شايستهاند (را به بهشت وارد كن)؛ [چرا] كه تنها تو شكستناپذير [و] فرزانهاى.
وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
9و آنان را از بدىها نگاه دار، در آن روز (رستاخيز) هر كس را از بدىها نگاه دارى، پس بيقين بر او رحمت آوردهاى؛ و تنها آن كاميابى بزرگ است.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَي الْإِيمانِ فَتَكْفُرُونَ
10در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند (روز رستاخيز) ندا داده مىشوند كه حتما خشم خدا از كينه شما نسبت به خودتان بزرگتر است. هنگامى كه به سوى ايمان فراخوانده شديد و [لى] كفر ورزيديد.
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِليٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ
11(كافران) گويند:« [اى] پروردگار ما! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى؛ و به گناهانمان اعتراف كرديم؛ پس آيا هيچ راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟ »
ذٰلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ
12اين بخاطر آن است كه وقتى خدا به يگانگى خوانده مىشد كفر مىورزيديد، و اگر براى او شريك قرار داده مىشد (به آن شريك) ايمان مىآورديد؛ پس داورى براى خداى بلند مرتبه بزرگ است.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ
13او كسى است كه نشانههايش را به شما مىنمايد، و از آسمان براى شما« روزى »فرو مىفرستد؛ و جز كسى كه (به سوى خدا) باز مىگردد متذكر نمىشود.
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ
14پس خدا را در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيدهايد، بخوانيد؛ و گرچه كافران ناخشنود باشند.
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَليٰ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ
15(خدا) بالا برنده رتبههاى (مردم و) صاحب تخت (جهاندارى و تدبير هستى) است، روح (وحى) را از فرمان خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد القا مىكند، تا (مردم را) نسبت به روز ملاقات (رستاخيز) هشدار دهد.
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفيٰ عَلَي اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ
16(همان) روزى كه آنان آشكار مىشوند [و] هيچ چيز از آنان بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته مىشود:) امروز فرمانروايى فقط از آن كيست؟ (و پاسخ آيد كه) تنها از آن خداى يگانه چيره است.
الْيَوْمَ تُجْزيٰ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ
17امروز هر شخصى در برابر آنچه كسب كرده است پاداش داده مىشود؛ امروز هيچ ظلمى نيست؛ كه خدا حسابرسى سريع است.
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَي الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ
18و آنان را نسبت به روز نزديك (رستاخيز) هشدارده، هنگامى كه دلها (و جانها) نزد گلوگاهها (رسد.) در حالى كه فروبرندگان خشم (خويش) اند؛ براى ستمكاران هيچ (دوست) گرم نزديك و شفاعتگرى كه (سخنش) اطاعت شود، نيست.
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ
19(خدا) چشمهاى خيانتكار و آنچه را سينهها پنهان مىدارند، مىداند.
وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
20و خدا به حق داورى مىكند، و جز او كسانى (از معبودان) را كه مىخوانند در مورد هيچ چيزى داورى نمىكنند؛ (چرا) كه تنها خدا شنوا [و] بيناى (حقيقى) است.
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ
21و آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند؟ كه از آنان نيرومندتر بودند؛ و از نظر آثار (باستانى) در زمين (برتر بودند). پس خدا به [سزاى] پيامدهاى (گناهان) شان (گريبان) آنان را گرفت و براى آنان در برابر (عذاب) خدا هيچ نگهدارندهاى نبود!
ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ
22اين بخاطر آن بود كه آنان، فرستادگانشان همواره با دليلهاى روشن به سراغشان مىآمدند، و [لى] كفر ورزيدند، پس خدا (گريبان) آنان را گرفت، كه او نيرومندى سخت كيفر است.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسيٰ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ
23و بيقين موسى را با نشانههاى (معجزه آساي) مان و دليلى آشكار فرستاديم،
إِليٰ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ
24به سوى فرعون و هامان و قارون؛ و [لى] گفتند:« (او) ساحر بسيار دروغگويى است. »
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْيُوا نِساءَهُمْ وَ ما كَيْدُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ
25و هنگامى كه حق را از نزد ما براى آنان آورد، گفتند:« پسران كسانى را كه همراه او (موسى) ايمان آوردهاند بكشيد و زنانشان را زنده نگه داريد ». و نيرنگ كافران جز در گمراهى (و تباهى) نيست.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسيٰ وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ
26و فرعون گفت:« مرا واگذاريد تا موسى را بكشم، و پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! [چرا] كه من مىترسم كه دين شما را تغيير دهد، يا اينكه در [اين] سرزمين تباهى را آشكار سازد! »
وَ قالَ مُوسيٰ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ
27و موسى گفت:« در واقع من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مىبرم، از هر متكبرى كه به روز حساب ايمان نمىآورد. »
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ
28و مرد مؤمنى از خاندان فرعون كه ايمانش را پنهان مىداشت گفت:« آيا مردى را مىكشيد بخاطر اينكه مىگويد: پروردگار من خداست، در حالى كه بيقين دليلهاى روشن (معجزه آسا) از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! و اگر دروغگو باشد، پس (پيامد) دروغش فقط بر اوست؛ و اگر راستگو باشد، برخى (عذابهايى) كه به شما وعده مىدهد به شما خواهد رسيد؛ در حقيقت خدا كسى را كه او اسرافكارى بسيار دروغگوست، رهنمون نمىشود.
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَريٰ وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ
29اى قوم [من]! امروز، فرمانروايى فقط از آن شماست در حالى كه در (اين) سرزمين پيروزيد؛ اگر سختى (مجازات) خدا به سراغ ما آيد، پس چه كسى ما را يارى خواهد كرد؟! »فرعون گفت:« جز آنچه را بنظرم مىرسد به شما ارائه نمىدهم، و شما را جز به راه هدايت، راهنمايى نمىكنم ».
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ
30و كسى كه ايمان آورده بود، گفت:« اى قوم [من] در حقيقت من بر شما از (روزى) همانند روز (عذاب) حزبها مىترسم.
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ
31همچون شيوه قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه بعد از آنان بودند؛ و خدا هيچ ستمى را براى بندگان نمىخواهد.
وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ
32و اى قوم [من]! در حقيقت من بر شما از روز فرياد خواهى (رستاخيز) مىترسم.
يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
33(همان) روزى كه پشت كرده روى برمىتابيد؛ در حالى كه هيچ نگهدارندهاى از جانب خدا براى شما نيست؛ و خدا هر كس را (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راهنمايى نخواهد داشت.
وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّي إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ
34و بطور قطع پيش از اين، يوسف دليلهاى روشن (معجزه آسا) براى شما آورد، و پيوسته در مورد آنچه كه آن را براى شما آورد در شك بوديد؛ تا هنگامى كه مرد، گفتيد:« خدا بعد از او هيچ فرستادهاى بر نمىانگيزد! »اينگونه خدا هر كسى را كه او اسرافكار [و] ترديد كننده بدگمان است، گمراه مىسازد. »
الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذٰلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ
35(همان) كسانى كه در باره آيات خدا، بدون دليلى كه براى شان آمده باشد، مجادله مىكنند؛ نزد خدا و نزد كسانى كه ايمان آوردهاند، خشم (اين كار) بزرگ است؛ اينگونه خدا بر هر دل متكبر زورگوى مهر مىنهد.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ
36فرعون گفت:« اى هامان! براى من قصرى بلند بناكن، تا شايد من به وسايلى دست يابم،
أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِليٰ إِلهِ مُوسيٰ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبابٍ
37(همان) وسايل (صعود به) آسمانها، تا از معبود موسى اطلاع يابم؛ و در حقيقت من گمان مىكنم كه او دروغگوست. »و اينگونه براى فرعون بدى كردارش آراسته شده بود، و از راه (راست) بازداشته شد؛ و نيرنگ فرعون جز در زيان و هلاكت (او) نبود.
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ
38و كسى كه ايمان آورده بود گفت:« اى قوم [من، از من] پيروى كنيد تا شما را به راه هدايت رهنمون شوم.
يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ
39اى قوم [من]! اين زندگى پست (دنيا)، تنها كالايى است؛ و در حقيقت فقط آخرت سراى پايدار است.
مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزيٰ إِلَّا مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثيٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ
40هر كس (كار) بدى انجام دهد، پس جز همانند آن كيفر نخواهد شد؛ و هر كس از مرد يا زن، (كار) شايستهاى انجام دهد، در حالى كه او مؤمن است، پس آنان داخل بهشت مىشوند در حالى كه در آنجا بى شمار« روزى »داده مىشوند.
وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَي النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَي النَّارِ
41اى قوم [من]! مرا چه شده كه شما را به سوى نجات فرا مىخوانم، و (شما) مرا به سوى آتش فرا مىخوانيد؟!
تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَي الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ
42مرا فرا مىخوانيد تا به خدا كفر ورزم، و چيزى را كه به او هيچ دانشى ندارم همتاى او قرار دهم، در حالى كه من شما را به سوى شكست ناپذير بسيار آمرزنده فرا مىخوانم!
لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَي اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ
43قطعا آنچه مرا به سوى آن مىخوانيد، هيچ فراخوانى در دنيا و آخرت ندارد. و حتما بازگشت ما به سوى خداست؛ و مسلما اسرافكاران فقط اهل آتشند.
فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ
44و بزودى آنچه را به شما مىگويم به ياد خواهيد آورد! و كارم را به خدا وا مىگذارم كه خدا نسبت به بندگانش بيناست. »
فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ
45و خدا او را از بدىهاى فريبكارىشان حفظ كرد، و بدى عذاب، خاندان فرعون را فرو گرفت.
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ
46(همان) آتشى كه بامدادان و عصرگاهان بر آن عرضه مىشوند؛ و روزى كه ساعت (رستاخيز) برپا شود (ندا آيد كه:)« فرعونيان را در شديدترين عذاب وارد كنيد! »
وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ
47و (يادكن) هنگامى را كه در آتش (دوزخ) به بحث (و ستيز) پردازند؛ و كمتوانان به كسانى كه تكبر ورزيدند، گويند:« در واقع ما پيروان شما بوديم، پس آيا شما سهمى از آتش را از ما دفع مىكنيد؟! »
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبادِ
48كسانى كه تكبر ورزيدند گويند:« در حقيقت ما همه در آن (آتش) هستيم، كه بيقين خدا بين بندگانش (به عدالت) داورى كرده است. »
وَ قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ
49و كسانى كه در آتشند، به نگهبانان جهنم گويند:« پروردگارتان را بخوانيد كه روزى از عذاب ما بكاهد. »
قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَليٰ قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ
50گويند:« و آيا هيچگاه فرستادگان (خدا به سوى) شما با دليلهاى روشن (معجزه آسا) به سراغتان نيامدند؟! »گويند:« آرى! » (نگهبانان) گويند:« پس دعا كنيد، و دعاى كافران جز در گمراهى نيست. »
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ
51قطعا ما فرستادگانمان و كسانى را كه ايمان آوردهاند، در زندگى پست (دنيا) و روز (رستاخيز) ى كه گواهان به پا مىخيزند يارى مىدهيم.
يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
52(همان) روزى كه عذرخواهى ستمكاران براى آنان سودى ندارد؛ و لعنت فقط براى آنان است و بدى سراى (ديگر نيز) تنها براى ايشان است!
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْهُديٰ وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ
53و بيقين به موسى رهنمود داديم، و به بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) كتاب (تورات) را ارث داديم.
هُديً وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ
54در حالى كه راهنما و يادآورى براى خردمندان بود.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ
55پس شكيبا باش كه وعده خدا حق است. و براى پيامد (كارهاى) خود آمرزش طلب، و به هنگام صبح و عصر باستايش پروردگارت تسبيح گوى.
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
56در حقيقت كسانى كه در باره آيات خدا، بدون دليلى كه برايشان آمده باشد مجادله مىكنند، در سينههايشان جز تكبرى كه آنان بدان نرسند، نيست؛ پس به خدا پناه ببر؛ [چرا] كه فقط او شنواى بيناست.
لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ
57مسلما آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش مردم بزرگتر است، و ليكن بيشتر مردم نمىدانند.
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْميٰ وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لَا الْمُسِيءُ قَلِيلاً ما تَتَذَكَّرُونَ
58و نابينا و بينا مساوى نيستند؛ و كسانى كه ايمان آورده، و [كارهاى] شايسته انجام دادهاند با بدكاران (يكسان نيستند)؛ چه اندك متذكر مىشويد.
إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ
59قطعا ساعت (رستاخيز) آمدنى است، در حالى كه هيچ ترديدى در آن نيست؛ و ليكن بيشتر مردم ايمان نمىآورند.
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ
60و پروردگار شما گفت:« مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! در واقع كسانى كه نسبت به پرستش من تكبر مىورزند بزودى با خوارى وارد جهنم مىشوند! »
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ
61خدا كسى است كه شب را براى شما (تاريك) قرار داد تا در آن آرام بگيريد، و روز را روشنى بخش (قرار داد، چرا) كه قطعا خدا نسبت به مردم داراى بخشش است؛ و ليكن بيشتر مردم سپاسگزارى نمىكنند.
ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ
62اين خدا پروردگار شماست! كه آفريدگار هر چيزى است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه (از حق) بازگردانده مىشويد؟!
كَذٰلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ
63اينچنين كسانى كه همواره نشانههاى خدا را انكار مىكردند (از حق) بازگردانده مىشوند.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ
64خدا كسى است كه زمين را براى شما قرارگاهى و آسمان را بنايى قرار داد؛ و شما را صورت گرى كرد، و صورتهاى شما را نيكو گردانيد، و از (خوراكىهاى) پاكيزه به شما روزى داد؛ اين خدا پروردگار شماست؛ پس خجسته (و پايدار) است خدايى كه پروردگار جهانيان است.
هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
65او زنده است، [و] هيچ معبودى جز او نيست؛ پس او را بخوانيد (و بپرستيد) در حالى كه دين (خود) را براى او خالص كردهايد. ستايش مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِيَ الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ
66بگو:« براستى من منع شدهام كه كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد بپرستم! آنگاه كه دليلهاى روشن از جانب پروردگارم براى من آمد؛ و فرمان داده شدم كه تسليم پروردگار جهانيان باشم. »
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّي مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّي وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
67او كسى است كه شما را از خاك آفريد، سپس از آب اندك سيال، سپس از (خون بسته) آويزان، سپس شما را بصورت كودكى بيرون مىآورد، سپس (زندگى مىكنيد) تا به حد رشدتان برسيد، سپس (ادامه مىدهيد) تا پيرانى شويد؛ و برخى از شما كسانى هستند كه پيش از (آن مرحله، جانش) بطور كامل گرفته مىشود، و تا به سرآمد معين (مرگ) مىرسيد، و باشد كه شما خرد ورزى كنيد.
هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضيٰ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
68او كسى است كه زنده مىكند و مىميراند؛ و هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مىگويد:« باش »پس (فورا موجود) مىشود.
أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّي يُصْرَفُونَ
69آيا نظر نكردهاى به كسانى كه در آيات خدا مجادله مىكنند، كه چگونه (از حق) روى گردانيده مىشوند؟!
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
70(همان) كسانى كه كتاب (الهى) و آنچه فرستادگانمان را بدان فرستادهايم دروغ انگاشتند؛ پس در آينده خواهند دانست!
إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ
71هنگامى كه غلها و زنجيرها در گردنهاى آنان قرار گرفته، در حالى كه آنان در آب سوزان كشيده مىشوند؛
فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ
72سپس در آتش، شعله ور مىشوند!
ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ
73سپس به آنان گفته مىشود:« كجايند آنچه را جز خدا، همواره شريك (او) قرار مىداديد؟! »
مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ
74گويند:« (آنان) از (نظر) ما گم شدند؛ بلكه هرگز پيش از اين چيزى را پرستش نمىكرديم! »اينگونه خدا كافران را در گمراهى وا مىنهد.
ذٰلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ
75آن (عذاب) بخاطر آن است كه به ناحق همواره در زمين شادمانى مىكرديد و پيوسته سرمستى و تكبر مىورزيديد.
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ
76(به كافران گفته مىشود:) از درهاى جهنم وارد شويد در حالى كه در آنجا ماندگاريد؛ و جايگاه متكبران چه بد است!
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ
77پس شكيبا باش كه وعده خدا حق است؛ و اگر پارهاى از آنچه (از مجازاتها) كه به آنان وعده مىدهيم به تو بنمايانيم، يا (قبل از عذاب آنان، جان) تو را كامل بگيريم، پس فقط به سوى ما، بازگردانده مىشوند.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ
78و بيقين بيش از تو فرستادگانى را فرستاديم؛ برخى از آنان كسانى هستند كه (سرگذشت آنان را) بر تو حكايت كرديم، و برخى از آنان كسانى هستند كه (سرگذشتشان را) بر تو حكايت نكرديم، و براى هيچ فرستادهاى سزاوار نيست (و حق ندارد) كه نشانه (معجزه آسايى) را جز به رخصت خدا بياورد. و هنگامى كه فرمان خدا رسد به حق داورى شود، و در آنجا باطل گرايان زيان مىكنند.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ
79خدا كسى است كه دامها را براى شما قرار داد تا (بر برخى) از آنها سوار شويد، و از (گوشت) آنها مىخوريد؛
وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَي الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ
80و براى شما در آنها سودهاست، و تا (با سوار شدن) بر آنها به خواستهاى كه در دلهاى شماست برسيد، و بر آنها و بر كشتىها حمل مىشويد.
وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ
81و نشانههايش را به شما مىنماياند، پس كداميك از نشانههاى خدا را انكار مىكنيد؟!
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ
82و آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند؟ كه بيشتر از آنان و نيرومندتر بودند و از نظر آثار (باستانى) در زمين (برتر بودند)؛ و آنچه را همواره كسب مىكردند، (عذاب الهى را) از آنان دفع نكرد.
فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
83و هنگامى كه فرستادگانشان با دليلهاى روشن (معجزه آسا) به سراغ آنان آمدند، به آنچه از دانش نزد آنان بود، شادمان شدند. و آنچه كه همواره آن را مسخره مىكردند، آنان را فرو گرفت.
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ
84و هنگامى كه سختى (عذاب) ما را ديدند گفتند:« به خداى يگانه ايمان آورديم و آنچه (از معبودان) را كه شريك او قرار داديم انكار كرديم. »
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ
85و [لى] هنگامى كه سختى (عذاب) ما را ديدند، ايمانشان هرگز براى آنان سودى نداشت؛ (اين، قانون و) روش خداست كه در مورد بندگانش (جارى) بوده است. و در آنجا كافران زيان كردند.
سوره فصّلت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ حاميم.
تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
2(اين قرآن) فروفرستاده از طرف (خداى) گسترده مهر مهرورز است.
كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
3(همان) كتابى كه آياتش تشريح شده است، در حالى كه خواندنى عربى (واضح)، براى گروهى است كه مىدانند.
بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ
4[و] بشارتگر و هشدارگر [است]؛ و [لى] بيشترشان رويگردان شدند، و آنان گوش شنوا ندارند.
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ
5و گفتند:« دل هاى ما نسبت به آنچه ما را به سوى آن فرا مى خوانى در پردههايى است و در گوشهاى ما سنگينى است، و در بين ما و بين تو مانعى است. پس انجام ده كه ما (هم) انجام مىدهيم. »
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحيٰ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ
6بگو:« من فقط بشرى همانند شما هستم؛ به سوى من وحى مىشود كه معبودتان، معبودى يگانه است، پس به سوى او توجه كنيد، و از وى آمرزش بخواهيد؛ و واى بر مشركان!
الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ
7(همان) كسانى كه (بخشش) زكات را نمى پردازند و آنان همان منكران آخرتند. »
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ
8در حقيقت كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى] شايسته انجام دادند، پاداشى بى پايان دارند.
قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذٰلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ
9بگو:« آيا واقعا شما به كسى كه زمين را در دو روز [و دوره] آفريد كفر مىورزيد، و براى او همانندهايى (معبود گونه) قرار مىدهيد؟! كه آن پروردگار جهانيان است.
وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ
10و در آن (زمين، كوههاى) استوار از فرازش قرارداد و در آن بركت نهاد، و خوراكىهايش را در آن معين كرد، در حالى كه براى درخواست كنندگان يكسان است. (و اين كارها) در چهار روز (و دوره) بود.
ثُمَّ اسْتَويٰ إِلَي السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ
11سپس به آفرينش آسمان پرداخت، در حالى كه آن دود بود؛ و به آن (آسمان) و به زمين گفت:« خواه يا ناخواه بياييد. »گفتند:« اطاعت كنان آمديم. »
فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحيٰ فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
12و (كار) آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز (و دوره) تمام كرد، و در هر آسمانى كارش را وحى كرد، و آسمان پست (دنيا) را با چراغهاى (ستارگان) آراستيم، (و آن را كاملا) حفظ كرديم؛ اين اندازهگيرى (خداى) شكستناپذير داناست.
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ
13و اگر رويگردان شوند، پس بگو:« شما را به آذرخشى مثل آذرخش (قوم) عاد و ثمود هشدار مىدهم! »
إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ
14هنگامى كه فرستادگان در پيش روى آنان و از پشت سرشان به سراغشان آمدند (و گفتند:) كه جز خدا را نپرستيد، گفتند:« اگر (بر فرض) پروردگار ما مىخواست حتما فرشتگانى را فرو مىفرستاد؛ پس در حقيقت ما به آنچه بدان فرستاده شدهايد، كافريم. »
فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ
15و اما (قوم) عاد پس به ناحق در زمين تكبر ورزيدند و گفتند:« چه كسى از ما نيرومندتر است!؟ »و آيا اطلاع نيافتهاند كه خدايى كه آنان را آفريده خود از آنان نيرومندتر است!؟ و نشانههاى ما را همواره انكار مىنمودند.
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزيٰ وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ
16پس در روزهاى شومى، تند باد سردى بر آنان فرستاديم، تا عذاب رسوايى را در زندگى پست (دنيا) به آنان بچشانيم! و حتما عذاب آخرت رسوا كنندهتر است، در حالى كه آنان يارى نمىشوند.
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَميٰ عَلَي الْهُديٰ فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
17و اما (قوم) ثمود، پس آنان را راهنمايى كرديم، و [لى] كور (دل) ى را، بر هدايت ترجيح دادند؛ و بخاطر آنچه همواره كسب مىكردند آذرخش عذاب خوار كننده آنان را فرو گرفت.
وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ
18و كسانى را كه ايمان آوردند و همواره پارسايى (و خود نگهدارى) مىكردند، نجات داديم.
وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَي النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ
19و (ياد كن) روزى را كه دشمنان خدا به سوى آتش گرد آورى مىشوند، و آنان (از پراكندگى و بى نظمى) باز داشته مىشوند.
حَتَّي إِذا ما جاءُوها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
20تا هنگامى كه به آن (آتش) مىرسند، گوش آنان و چشمانشان و پوستهاى (بدن) آنان، به آنچه همواره انجام مىدادند به زيان آنان گواهى مىدهند!
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
21و به پوست هاى (بدن) شان مىگويند:« چرا به زيان ما گواهى داديد؟! » (پوستها) مىگويند:« خدايى كه هر چيزى را به سخن آورده، ما را به سخن آورده است؛ و او نخستين بار شما را آفريد، و فقط به سوى او بازگردانده مىشويد. »
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لٰكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ
22و (شما گناهانتان را) هرگز نمىپوشانديد كه مبادا گوش شما و چشمانتان و پوستهاى (بدن) شما بر زيان شما گواهى دهند. و ليكن گمان مىكرديد كه خدا بسيارى از آنچه را كه انجام مىداديد، نمىداند.
وَ ذٰلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ
23و آن گمان (بد) شما بود كه به پرودگارتان گمان برديد كه شما را هلاك كرد و از زيانكاران شديد.
فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْويً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ
24و اگر شكيبايى كنند پس آتش جايگاه آنان است، و اگر عذر خواهى كنند، پس عذر آنان پذيرفته نخواهد شد.
وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ
25و براى آنان همنشينانى برانگيختيم، پس آنچه را كه در پيش رويشان و پشت سر آنان است را برايشان آراستند، و گفتار (وعده عذاب) در ميان امتهايى از جن و انسان [ها] كه از پيش آنان بودند، برايشان تحقق يافت؛ [چرا] كه آنان زيانكار بودند.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهٰذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ
26و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند:« به اين قرآن گوش فرا ندهيد؛ و در (قرائت) آن (سخن) بيهوده سر دهيد، تا شايد شما پيروز شويد. »
فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذاباً شَدِيداً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ
27و قطعا به كسانى كه كفر ورزيدند عذاب شديدى مىچشانيم، و حتما آنان را بر طبق بدترين چيزى كه همواره انجام مىدادند كيفر مىدهيم!
ذٰلِكَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيها دارُ الْخُلْدِ جَزاءً بِما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ
28اين آتش سزاى دشمنان خداست، كه براى آنان در آنجا سراى ماندگار است، به كيفر اينكه همواره آيات ما را انكار مىكردند.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِينَ
29و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند:« [اى] پروردگار ما! كسانى را كه از جن و انسان [ها] ما را گمراه كردند به ما بنمايان تا آنها را زير گامهاى خود قرار دهيم، تا از فروترين (و خوارترين افراد) شوند. »
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
30در حقيقت كسانى كه گفتند:« پروردگار ما خداست. »سپس پايدارى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآيند (و مىگويند) كه:« مترسيد و اندوهگين مباشيد، و مژده باد بر شما، به بهشتى كه همواره (بدان) وعده داده مىشديد.
نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ
31ما ياوران (و دوستان) شما در زندگى پست (دنيا) و در آخرت هستيم؛ و در آنجا آنچه خودتان ميل داريد براى شما (فراهم) است، و در آنجا آنچه را فرا مىخوانيد براى شما (آماده) است.
نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ
32(اين نخستين) پذيرايى از جانب (خداى) بسيار آمرزنده مهرورز است. »
وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَي اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ
33و چه كسى نيكو سخنتر است از كسى كه به سوى خدا فراخواند، و [كار] شايسته انجام دهد، و گويد:« در حقيقت من از تسليم شدگانم؟! »
وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
34و نيكى و بدى مساوى نيست؛ (بدى را) بدان (شيوهاى) كه آن نيكوتر است دفع كن؛ پس ناگهان، كسى كه بين تو و بين او دشمنى است، چنان كه گويى او ياورى (و دوستى) گرم است.
وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ
35و جز كسانى كه شكيبايى كردند، آن (مقام) را دريافت نمىكنند؛ و جز (كسى كه) داراى بهره بزرگ است آن را دريافت نمىكند.
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
36و اگر وسوسهاى از شيطان تو را تحريك كند، پس به خدا پناه ببر؛ [چرا] كه تنها او شنوا [و] داناست.
وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
37و از نشانههاى او، شب و روز و خورشيد و ماه است؛ براى خورشيد و براى ماه سجده نكنيد، و براى خدايى كه آنها را آفريده است سجده كنيد؛ اگر همواره تنها او را مىپرستيد.
فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ
38و اگر (از پرستش خدا) تكبر ورزند، پس كسانى كه نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبيح مىگويند، در حالى كه آنان ملول نمىشوند.
وَ مِنْ آياتِهِ أَنَّكَ تَرَي الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْياها لَمُحْيِ الْمَوْتيٰ إِنَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
39و از نشانههاى او اين است كه تو زمين را فروتن (و خشك و بى جان) مىبينى، و [لى] هنگامى كه آب (باران) را بر آن فرو مىفرستيم به حركت در مىآيد و رشد مىيابد، قطعا كسى كه آن را زنده كرد، زنده كننده مردگان است؛ [چرا] كه او بر هر چيز تواناست.
إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا أَ فَمَنْ يُلْقيٰ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
40در حقيقت كسانى كه در آيات ما به كژى مىگرايند (و آنها را تحريف مىكنند) بر ما مخفى نمىمانند. و آيا كسى كه در آتش افكنده مىشود بهتر است يا كسى كه در روز رستاخيز با امنيت مىآيد؟! آنچه مىخواهيد انجام دهيد، كه او به آنچه انجام مىدهيد بيناست!
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ
41در حقيقت كسانى كه به آگاه كننده [قرآن] هنگامى كه به سراغشان آمد كفر ورزيدند (بر ما مخفى نمىمانند)؛ در حالى كه قطعا آن (قرآن) كتابى شكستناپذير است.
لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ
42كه باطل از پيش روى آن و پشت سرش به سراغ آن نمىآيد؛ (زيرا اين) فرو فرستادهاى از جانب (خداى) فرزانه ستوده است.
ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ
43به تو گفته نمىشود جز آنچه كه به فرستادگان پيش از تو گفته شد؛ قطعا پروردگار تو داراى آمرزش و صاحب كيفر دردناكى است!
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْلا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُديً وَ شِفاءٌ وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًي أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ
44و اگر (بر فرض) آن (قرآن) را خواندنى مبهم (و غير عربى) قرار مىداديم حتما مىگفتند: چرا آياتش تشريح نشده است؟! آيا (كتابى) مبهم (و غير عربى و پيامبرى) عربى؟! بگو:« آن (كتاب) براى كسانى كه ايمان آوردهاند رهنمود و درمان است و [لى] كسانى كه ايمان نمىآورند، در گوشهايشان سنگينى است و آن براى آنان (مايه) كور (دل) ى است، آنان (گويى) از مكانى دور ندا داده مىشوند. »
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ
45و بيقين به موسى كتاب (تورات) داديم؛ و در آن اختلاف شد؛ و اگر نبود، سخن (سنت گونهاى) كه از طرف پروردگارت (در مورد مهلت دادن و اتمام حجت بر آنان) از پيش مقرر شده بود، حتما در ميان آنان داورى مىشد. و قطعا آنان در مورد آن (كتاب) در شكى ترديد آميز هستند.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ
46كسى كه [كار] شايستهاى انجام دهد، پس به سود خود اوست؛ و هر كس بدى كند، پس به زيان اوست. و پروردگارت به بندگان بيدادگر نيست.