وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتيٰ وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ
111و اگر (بر فرض) ما فرشتگان را به سوى آنان فرو مىفرستاديم، و مردگان با آنان سخن مىگفتند، و همه چيز را براى آنان روياروى گرد مىآورديم، هرگز ايمان نمىآوردند؛- جز اينكه خدا بخواهد- و ليكن بيشتر آنان نادانى مىكنند.
وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِليٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ
112و اين چنين براى هر پيامبرى، دشمنى از شرورهاى (شيطان صفت) انسان و جن قرار داديم؛ در حالى كه برخى آنان به برخى [ديگر] براى فريب، سخنان آراسته (و بىاساس) با اشاره سريع پنهانى القاء مىكنند؛ و اگر (بر فرض) پروردگارت مىخواست، آن را انجام نمىدادند؛ پس آنان را با آنچه تهمت مىزنند، واگذار.
وَ لِتَصْغيٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ
113و سرانجام دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، به سوى آن (سخن باطل) مىگرايد و عاقبت به آن راضى شوند؛ و سرانجام آنچه را آنان كسب كنندهاند، بدست مىآورند.
أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ
114پس آيا غير خدا را به داورى طلبم؟! در حالى كه او كسى است كه كتاب [قرآن] را به تفصيل به سوى شما فرو فرستاده است؛ و كسانى كه به آنان كتاب [الهى] دادهايم مىدانند كه آن [قرآن] از طرف پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است؛ پس هرگز از ترديد كنندگان مباش.
وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
115و سخن پروردگارت بر اساس راستى و عدل تمام شده است؛ هيچ تغيير دهندهاى براى سخنان (سنت گونه) او نيست؛ و او شنونده [و] داناست.
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
116و اگر از بيشتر كسانى كه در زمين هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مىكنند؛ (آنان) جز از گمان پيروى نمىنمايند، و جز اين نيست كه آنان حدس مىزنند (و دروغ مىبافند).
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
117براستى كه پروردگارت خود، به كسى كه از راهش گمراه گشته، داناتر است؛ و (همچنين) او به (حال) ره يافتگان داناتر است.
فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ
118پس اگر به آيات او ايمان داريد، از (گوشت) آنچه نام خدا (به هنگام سر بريدن) بر آن برده شده، بخوريد!
وَ ما لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ
119و شما را چه شده كه از (گوشت) آنچه نام خدا بر آن برده شده، نمىخوريد؟! و حال آنكه بيقين (خدا) آنچه را بر شما حرام كرده، برايتان تشريح نموده است! مگر آنچه را كه به (خوردن) آن ناچار شديد، (كه در اين صورت حرام نيست.) و قطعا بسيارى (از مردم)، بخاطر هوسهايشان بدون هيچ دانشى (ديگران را) گمراه مىسازند؛ براستى كه پروردگارت، خود به (حال) تجاوزكاران داناتر است.
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ
120و گناه را، آشكار و پنهانش را رها كنيد، [چرا] كه كسانى كه گناه را كسب مىكنند، بزودى در برابر آنچه همواره بدست مىآوردند، مجازات خواهند شد.
وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِليٰ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ
121و از (گوشت) آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخوريد! و قطعا اين (كار) نافرمانى است؛ و قطعا شرورهاى (شيطان صفت) به سوى دوستانشان اشاره سريع پنهانى القاء مىكنند، تا با شما ستيز كنند، و اگر از آنان اطاعت كنيد قطعا شما مشركيد.
أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
122و آيا كسى كه مرده بود، و او را زنده كرديم، و نورى برايش قرار داديم كه بوسيله آن در (ميان) مردم راه برود، همانند كسى است كه مثل او در تاريكىهاست در حالى كه از آن بيرون آمدنى نيست؟! اين گونه براى كافران آنچه را همواره انجام مىدادند، آراسته شده است.
وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ
123و اين گونه در هر آبادى گناهكاران بزرگش را قرار داديم، تا (سرانجام كارشان اين شد) كه در آنجا به فريب (مردم) پرداختند؛ و [لى] جز خودشان را فريب نمىدهند و حال آنكه (با درك حسى) متوجه نمىشوند.
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّي نُؤْتي مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما كانُوا يَمْكُرُونَ
124و هنگامى كه آيهاى براى آنان بيايد، مىگويند:« ايمان نمىآوريم، تا اينكه همانند چيزى كه به فرستادگان خدا داده شده، به ما (هم) داده شود. »خدا داناتر است كه رسالتش را كجا قرار دهد؛ بزودى كسانى را كه خلافكارى كردند، به سزاى اينكه همواره فريبكارى مىكردند، در پيشگاه خدا خوارى و عذابى شديد خواهد رسيد.
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ
125و هر كس را كه خدا بخواهد راهنماييش كند، سينهاش را براى (پذيرش) اسلام مىگشايد؛ و هر كس را كه بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهىاش وا نهد، سينهاش را تنگ تنگ مىكند، گويا مىخواهد در آسمان بالا برود؛ اين گونه خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمىآورند قرار مىدهد.
وَ هٰذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ
126و اين راه راست پروردگار توست؛ بيقين آيات (خود) را براى گروهى كه پند مىگيرند، تشريح كرديم.
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
127براى آنان نزد پروردگارشان سراى سلامت خواهد بود؛ و به [پاداش] آنچه همواره انجام مىدادند، او سرپرست (و ياور) آنهاست.
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً يا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِياؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواكُمْ خالِدِينَ فِيها إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
128و در روزى كه (خدا) همه آنان را گرد مىآورد، (مىگويد:) اى گروه (شياطين) جن، بيقين از انسان (ها پيروان) فراوان يافتيد. و پيروان آنان از ميان انسان [ها] مىگويند:« [اى] پروردگار ما! برخى از ما از برخى [ديگر] بهره بردارى كرديم؛ و به سرآمدمان كه براى ما مقرر داشتى، رسيديم. » (خدا) مىگويد:« آتش جايگاه شماست؛ در حالى كه در آن ماندگاريد، مگر آنچه خدا بخواهد. »براستى كه پروردگارت فرزانهاى داناست.
وَ كَذٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
129و اينگونه برخى ستمگران را به (سزاى) آنچه همواره بدست مىآوردند، بر برخى [ديگر] مىگماريم.
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هٰذا قالُوا شَهِدْنا عَليٰ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ
130(در قيامت خدا مىفرمايد:) اى گروه جن و انسان! آيا فرستادگانى از شما برايتان نيامد كه آيات مرا براى شما حكايت مىكردند، و به شما نسبت به ملاقات اين روزتان هشدار مىدادند؟! (آنان) مىگويند:« بر زيان خودمان گواهى مىدهيم. »و زندگى پست (دنيا) آنان را فريب داد. و به زيان خودشان گواهى مىدهند كه آنان (خود) كافر بودند.
ذٰلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُريٰ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ
131اين (اتمام حجت بدان سبب است) كه پروردگارت نابود كننده (مردم) آبادىها به ستم نبوده، در حالى كه اهلش غافل باشند.
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ
132و براى هر يك (از اين گروهها) رتبههايى است، (كه ناشى مىشود) از آنچه انجام دادند؛ و پروردگارت از آنچه انجام مىدهند غافل نيست.
وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ
133و پروردگارت توانگر [و] داراى رحمت است؛ اگر بخواهد، شما را (از ميان) مىبرد؛ و هر گونه بخواهد بعد از شما جانشين مىسازد؛ همان گونه كه شما را از نسل گروهى ديگر پديد آورد.
إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ
134قطعا آنچه به شما وعده داده مىشود، آمدنى است؛ و شما عاجز كننده (خدا) نيستيد.
قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَليٰ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
135بگو:« اى قوم [من]! هر چه مقدور شماست انجام دهيد، كه من (هم) انجام مىدهم. و در آينده خواهيد دانست چه كسى فرجام (نيك) سراى (آخرت) برايش خواهد بود؛ براستى كه ستمكاران رستگار نمىشوند. »
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هٰذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هٰذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَي اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِليٰ شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ
136و (مشركان) براى خدا، سهمى از آنچه (او) از زراعت و دامها آفريده، قرار دادند؛ و بر اساس پندارشان گفتند:« اين (سهم) براى خداست، و اين (سهم ديگر) براى شريكان (يعنى بتهاى) ماست. »و آنچه براى شريكانشان بود، پس به خدا نمىرسد، و [لى] آنچه براى خدا بود، پس آن به شريكانشان مىرسد، چه بد داورى مىكنند.
وَ كَذٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ
137و اينگونه (علاقهها به) شريكانشان (بتها) كشتن فرزندانشان را براى بسيارى از مشركان آراستند، تا (سرانجام) آنان را به هلاكت افكندند؛ و تا (در نهايت) دينشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر (بر فرض) خدا مىخواست، آن را انجام نمىدادند؛ پس آنان را با آنچه (به دروغ) مىبندند، واگذار!
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ
138و (مشركان) بر اساس پندارشان گفتند:« اين، دامها و زراعتى (كه مخصوص بتهاست، براى همه) ممنوع است؛ كه [نبايد] از آنها بخورد، جز كسى كه ما مىخواهيم؛ و (اينها) دامهايى است كه (سوار شدن بر) پشت آنها ممنوع شده است؛ و (نيز) دامهايى است كه (هنگام سر بريدن) نام خدا را بر آنها نمىبردند؛ در حالى كه به او (دروغ) مىبندند (و مىگفتند: اين احكام، همه از ناحيه اوست.) بزودى (خدا) آنان را بخاطر آنچه همواره (به دروغ) مىبستند، كيفر مىدهد.
وَ قالُوا ما فِي بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَليٰ أَزْواجِنا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
139و (مشركان) گفتند:« آنچه در شكم اين دامهاست، مخصوص مردان ماست، و بر همسران ما ممنوع است؛ و [لى] اگر مردار باشد، پس آنان (هم) در آن شريكند. »بزودى (خدا) كيفر وصف آنان را به ايشان مىدهد؛ [چرا] كه او فرزانهاى داناست.
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَي اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ
140بيقين كسانى زيان كردند، كه فرزندانشان را از روى سبك سرى بدون هيچ دانشى كشتند؛ و آنچه را خدا به آنان روزى داده بود ممنوع كردند، در حالى كه بر خدا (دروغ) مىبستند؛ بيقين گمراه شدند، و ره يافته نبودند.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ
141و اوست كه باغهايى (با درختان) داربست دار، و بدون داربست و درخت خرما، و زراعت با خوردنىهاى متفاوت، و زيتون و انار، همگون و ناهمگون را پديد آورد. از ثمر [ات] آن، به هنگامى كه به بار مىنشيند، بخوريد؛ و حق آن را به روز برداشتش بپردازيد؛ و زيادهروى نكنيد؛ [چرا] كه او اسرافكاران را دوست ندارد.
وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
142و (او كسى است كه) از دامها (حيوانات بزرگ) باربر، و حيوانات كوچك (ى كه از پشم آنها فرش مىبافند، آفريد.) از آنچه خدا به شما روزى داده است بخوريد؛ و از گامهاى شيطان پيروى ننماييد؛ [چرا] كه او دشمنى آشكار براى شماست.
ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
143هشت زوج (از دامها آفريد) از ميش دو تا و از بز دو تا؛ بگو:« آيا [خدا] دو نر را حرام كرده، يا دو ماده را؟! يا آنچه رحم دو ماده آن را در برگرفته است؟! اگر راستگوييد (و بر تحريم اينها دليلى داريد،) بر اساس علم به من خبر دهيد! »
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهٰذا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
144و از شتر دو تا و از گاو (هم) دو تا (آفريد؛) بگو:« آيا [خدا] دو نر را حرام كرده يا دو ماده را؟! يا آنچه رحم دو ماده آن را در برگرفته است؟! يا هنگامى كه خدا شما را به اين (تحريم) سفارش كرد، (شما) شاهد بوديد؟! و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، براى اينكه مردم را بدون هيچ دانشى گمراه سازد؟! براستى كه خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمىكند. »
قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَليٰ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
145بگو:« در آنچه به سوى من وحى شده، هيچ (غذاى) حرامى بر خورندهاى كه آن را مى خورد، نمىيابم! جز اينكه مردارى باشد يا خون ريخته شده، يا گوشت خوك، چرا كه اين (ها) پليد است، يا (حيوانى كه) از روى نافرمانى، [به هنگام سر بريدن، نام] غير خدا بر آن بانگ زده شده است. »و [لى] كسى كه ناچار شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، پس (گناهى بر او نيست)؛ چرا كه پروردگارت، بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.
وَ عَلَي الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما إِلَّا ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما أَوِ الْحَوايا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذٰلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ
146و بر كسانى كه يهودى شدند، هر (حيوان) ناخندارى را حرام كرديم؛ و از گاو و گوسفند، پيه آن دو را بر آنان حرام كرديم؛ مگر آنچه بر پشت آن دو و يا بر رودههاست، يا آنچه با استخوان درآميخته است؛ اين را به سزاى ستم كردنشان به آنان كيفر داديم؛ و قطعا ما راستگوييم.
فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ
147و (اى پيامبر) اگر تو را تكذيب كنند، پس بگو:« پروردگار شما، صاحب رحمتى گسترده است؛ و [لى] سختى (مجازات) او از گروه خلافكاران دفع شدنى نيست. »
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّي ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ
148كسانى كه شرك ورزيدند، بزودى مىگويند:« اگر (بر فرض) خدا مىخواست، ما و پدرانمان شرك نمىورزيديم، و هيچ چيزى را ممنوع نمىكرديم. »كسانى (هم) كه پيش از آنان بودند همين گونه، (پيامبران را) تكذيب كردند، تا سرانجام (طعم) سختى (مجازات) ما را چشيدند. بگو:« آيا نزد شما دانشى هست، پس آن را براى ما بيرون آوريد. » [شما] جز از گمان پيروى نمىكنيد، و جز اين نيست كه شما حدس مىزنيد، (و دروغ مىبافيد).
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ
149بگو:« پس فقط دليل رسا براى خداست. و اگر (بر فرض خدا) مىخواست، حتما همه شما را (به اجبار) راهنمايى مىكرد. »
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هٰذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ
150بگو:« گواهانتان را بياوريد، آن كسانى كه گواهى مىدهند، در واقع خدا اين (ها) را حرام كرده است! »و اگر آنان (به دروغ) گواهى دهند، تو با آنان گواهى مده؛ و پيروى مكن از هوسهاى كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند و آنان كه براى پروردگارشان همتا قرار مىدهند.
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
151بگو:« بياييد، آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است، (برايتان) بخوانم (و پيروى كنيم): اينكه هيچ چيزى را شريك او قرار ندهيد؛ و به پدر و مادر نيكى كنيد؛ و فرزندانتان را از فقر نكشيد؛ ما، شما و آنان را روزى مىدهيم؛ و نزديك [كارهاى] زشت نشويد، آنچه آشكار است از آنها، و آنچه پنهان است؛ و شخصى را كه خدا (كشتن او را) حرام كرده است، جز به حق نكشيد؛ اين (چيزى است كه خدا) شما را به آن سفارش كرده، تا شايد شما خردورزى كنيد.
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبيٰ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
152و به ثروت يتيم، نزديك نشويد، جز به آن (روشى) كه آن نكوتر است، تا به حد رشدش برسد؛ و پيمانه و ترازو را بر طبق دادگرى، كاملا ادا كنيد؛ هيچ شخصى را جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكنيم؛ و هنگامى كه سخنى مىگوييد، پس عدالت را رعايت نماييد، و گر چه در مورد نزديكان (شما) بوده باشد؛ و به پيمان خدا وفا كنيد؛ اين [ها] است كه [خدا] شما را به آن [ها] سفارش كرده، تا شايد شما متذكر شويد.
وَ أَنَّ هٰذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
153و اين راه راست من است؛ پس از آن پيروى كنيد؛ و از راهها [ى ديگر] پيروى نكنيد، كه شما را از راه او پراكنده مىسازد؛ اين [ها] است كه [خدا] شما را به آن [ها] سفارش كرده، تا شايد شما [خود را] حفظ كنيد. »
ثُمَّ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ تَماماً عَلَي الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ
154سپس به موسى كتاب [الهى] داديم، براى اينكه (نعمت خود را) بر كسى كه نيكى كرده تمام كنيم؛ و هر چيز (مورد نياز) را تشريح كنيم، و رهنمود و رحمتى باشد؛ تا شايد آنان به ملاقات پروردگارشان ايمان بياورند.
وَ هٰذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
155و اين كتابى خجسته است كه آن را فرو فرستاديم؛ پس از آن پيروى كنيد، و خود را از مخالفت آن] حفظ كنيد، باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد.
أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَليٰ طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ
156(ما قرآن را فرو فرستاديم مبادا) بگوييد:« كتاب [الهى] تنها بر دو دسته پيش از ما [يهوديان و مسيحيان] فرود آمد، و در واقع ما از (مطالعه و) درس آنان غافل بوديم. »
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْديٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُديً وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ
157يا [مبادا] بگوييد:« ما اگر (بر فرض) كتاب [الهى هم] بر ما فرو فرستاده مىشد، حتما از آنان ره يافتهتر بوديم. »پس بيقين، دليل روشن (قرآن)، و رهنمود و رحمتى از جانب پروردگارتان براى شما آمد. و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه آيات خدا را دروغ انگاشته، و از آن روى برتابد؟! بزودى كسانى را كه از آيات ما روى مىگردانند، به سبب روبرتافتن (بدون دليل) شان، با عذاب بدى كيفر خواهيم داد!
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ
158آيا انتظارى غير از اين دارند كه فرشتگان به سويشان آيند، يا پروردگارت بيايد، يا برخى از نشانههاى پروردگارت بيايد؟! (اما) روزى كه برخى از نشانههاى پروردگارت (پديد) آيد، شخصى كه قبلا ايمان نياورده، يا در ايمانش نيكى كسب نكرده است، ايمان آوردنش سودى نخواهد داشت. بگو:« منتظر باشيد! كه ما (هم) منتظريم. »
إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ
159در حقيقت كسانى كه دينشان را پراكنده ساختند، و گروه گروه گرديدند، تو هيچ چيزى (از رابطه) با آنان ندارى؛ كارشان تنها با خداست؛ سپس [خدا] از آنچه همواره انجام مىدادند، با خبرشان مىسازد.
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزيٰ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
160هر كس (كار) نيكى آورد، پس برايش ده برابر مثل آن (پاداش) است؛ و هر كس (كار) بدى بياورد، پس جز همانند آن كيفر نخواهد شد؛ و آنان مورد ستم واقع نمىشوند.
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
161بگو:« در حقيقت پروردگارم مرا به راه راست راهنمايىام كرده؛ كه دينى استوار [و] آيين ابراهيم حق گراست؛ و [او] از مشركان نبود. »
قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
162بگو:« براستى نمازم و [ساير] عباداتم و زندگىام و مرگم، براى خدايى است، كه پروردگار جهانيان است.
لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذٰلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ
163هيچ همتايى براى او نيست؛ و به اين (كار) مأمور شدم؛ و من نخستين مسلمانم. »
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
164بگو:« آيا جز خدا، پروردگارى بجويم، در حالى كه او پروردگار هر چيزى است؟! و هيچ شخصى جز بر زيان خويش (گناهى) كسب نمىكند؛ و هيچ باربردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را برنمىدارد؛ »سپس فرجام شما فقط به سوى پروردگارتان است؛ و شما را (نسبت) به آنچه همواره در آن اختلاف مىكرديد، خبر خواهد داد.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ
165و او كسى است كه شما را جانشينانى (در) زمين قرار داد؛ و رتبههاى برخى از شما را بر برخى [ديگر] برترى داد، تا شما را در [مورد] آنچه به شما داده، بيازمايد؛ براستى كه پروردگارت زود كيفر است؛ و قطعا او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.
سوره الاعراف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ المص
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ الف، لام، ميم، صاد.
كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْريٰ لِلْمُؤْمِنِينَ
2[اين] كتابى است كه به سوى تو فرو فرستاده شده- پس نبايد از [ناحيه] آن، در سينهات تنگى باشد- تا به وسيله آن هشدار دهى؛ و يادآورى براى مؤمنان باشد.
اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ
3آنچه را از طرف پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده، پيروى كنيد؛ و جز او، از سرپرستان (و معبودان ديگر) پيروى نكنيد؛ چه اندك متذكر مىشويد!
وَ كَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها فَجاءَها بَأْسُنا بَياتاً أَوْ هُمْ قائِلُونَ
4و چه بسيار [مردم شهرها و] آبادىها كه آنها را هلاك كرديم، و شبانگاه يا نيمروز در حالى كه آنان استراحت كرده بودند، سختى (مجازات) ما به آنها در رسيد.
فَما كانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا إِلَّا أَنْ قالُوا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ
5و هنگامى كه سختى (مجازات) ما به آنان در رسيد، ندايشان جز اين نبود كه گفتند:« براستى ما ستمكار بوديم. »
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ
6و قطعا از كسانى كه (رسولان الهى) به سويشان فرستاده شدند، پرسش خواهيم كرد؛ و (نيز) حتما از فرستادگان سؤال خواهيم نمود.
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ
7و مسلما عالمانه، (كردارشان را) برايشان حكايت خواهيم كرد؛ و [ما غافل و] غايب نبوديم.
وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
8و در آن روز، سنجش (اعمال)، حق است؛ و كسانى كه ميزانهاى (عمل) آنان سنگين است، پس تنها آنان رستگارانند.
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ
9و كسانى كه ميزانهاى (عمل) آنان سبك است، پس آنان كسانى هستند كه به خودشان زيان رساندهاند؛ چرا كه همواره نسبت به آيات ما ستم مىكردند.
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ
10و تحقيقا در زمين به شما امكاناتى داديم، و براى شما در آن وسايل زندگى قرار داديم؛ چه اندك سپاسگزارى مىكنيد.
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ
11و در واقع شما را آفريديم؛ سپس شما را صورتبندى كرديم؛ آنگاه به فرشتگان گفتيم:« براى آدم سجده كنيد. »و (همگى) سجده كردند جز ابليس، كه از سجده كنندگان نبود.
قالَ ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ
12(خدا به ابليس) فرمود:« هنگامى كه به تو فرمان دادم چه چيزى تو را بازداشت كه (سجده كنى و به آدم) سجده نكردى؟! »گفت:« من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدى و او را از گل آفريدى! »
قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ
13گفت:« پس از آن (مقام) فرو آى؛ تو [شايستگى] ندارى كه در آن (مقام) تكبر ورزى. پس بيرون شو، كه تو از كوچك شدگانى. »
قالَ أَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
14[ابليس] گفت:« مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته خواهند شد، مهلت ده. »
قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
15[خدا] فرمود:« در واقع تو از مهلت داده شدگانى. »
قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ
16[شيطان] گفت:« پس به سبب آنكه مرا فريفتى، حتما براى (انحراف) آنان، بر [سر] راه راست تو، خواهم نشست.
ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ
17سپس از پيش رويشان و از پشت سر آنان، و از طرف راستشان و از طرف چپ آنان، قطعا به سراغشان مىروم؛ و اكثر آنان را سپاسگزار نخواهى يافت. »
قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ
18[خدا] فرمود:« از آن (مقام)، با ننگ و خوارى، بيرون شو! (و سوگند) كه هر كس از آنان تو را پيروى كند، حتما جهنم را از همه شما پر مىكنم.
وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ
19و اى آدم! تو و همسرت در باغ آرام گيريد، و از هر جا مىخواهيد بخوريد، و [لى] نزديك اين درخت نشويد؛ كه از ستمكاران خواهيد بود. »
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ
20و شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا آنچه را از شرمگاههاى آنان از ايشان پنهان بود، براى شان آشكار سازد؛ و گفت:« پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرده، جز براى آنكه [مبادا] دو فرشته شويد، يا از ماندگاران (باغ) گرديد. »
وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ
21و [ابليس] براى آن دو [آدم و حوا] سوگند ياد كرد كه من قطعا از خيرخواهان شما هستم.
فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ
22و آنان را با فريب (از مقامشان) فرو آورد و هنگامى كه از [ميوه آن] درخت چشيدند، شرمگاههاى آنان بر ايشان آشكار شد؛ و شروع به قرار دادن برگ (هاى درختان) باغ بر خودشان كردند؛ و پروردگارشان آنان را ندا داد كه:« مگر شما را از آن درخت منع نكردم، و به شما نگفتم كه شيطان برايتان دشمنى آشكار است؟! »
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ
23[آدم و حوا] گفتند:« [اى] پروردگار ما! به خودمان ستم كرديم؛ و اگر ما را نيامرزى و به ما رحم نكنى، حتما از زيانكاران خواهيم بود. »
قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِليٰ حِينٍ
24[خدا] فرمود:« (از مقام خويش) فرو آييد، در حالى كه برخى از شما دشمن برخى [ديگر] هستيد؛ و براى شما در زمين، تا زمانى [معين] قرارگاه و وسيله بهرهبردارى است. »
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ
25[خدا] فرمود:« در آن [زمين] زندگى مىكنيد، و در آن مىميريد؛ و (در رستاخيز) از آن بيرون آورده مىشويد. »
يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشاً وَ لِباسُ التَّقْوي ذٰلِكَ خَيْرٌ ذٰلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ
26اى فرزندان آدم! در حقيقت لباسى براى شما فرو فرستاديم، كه شرمگاههاى شما را مىپوشاند و مايه زينت است؛ و [لى] پوشش (خودنگهدارى و) پارسايى، اين بهتر است؛ اين [ها] از نشانههاى خداست، باشد كه آنان متذكر شوند.
يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ
27اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، همان گونه كه پدر و مادر شما را از باغ بيرون كرد، در حالى كه لباسشان را از [تن] آنان بيرون ساخت تا شرمگاههايشان را به آنان بنماياند؛ [چرا] كه او و طايفهاش، از جايى كه آنان را نمىبينيد، شما را مىبينند؛ در واقع ما شيطانها را سرپرست كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند.
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
28و هنگامى كه [كار] زشتى انجام مىدهند مىگويند:« پدرانمان را بر اين (شيوه) يافتيم؛ و خدا ما را به آن فرمان داده است. » [اى پيامبر] بگو:« براستى كه خدا به [كار] زشت فرمان نمىدهد. آيا چيزى را كه نمىدانيد، به خدا نسبت مىدهيد؟! »
قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَ أَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ
29بگو:« پروردگارم به دادگرى فرمان داده است؛ و رويتان را در هر مسجدى (به هنگام عبادت، به سوى قبله) نماييد، و او را بخوانيد، در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيدهايد؛ (و بدانيد) همان گونه كه (آفرينش) شما را آغاز كرد، (به سوى او) باز مىگرديد. »
فَرِيقاً هَديٰ وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ
30دستهاى را [خدا] راهنمايى كرده؛ و دستهاى (كه شايستگى نداشتهاند،) گمراهى بر آنان ثابت گرديده است. [چرا] كه آنان غير از خدا، شيطانها را به سرپرستى گرفتند؛ و مىپندارند كه آنان راه يافتگانند.
يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ
31اى فرزندان آدم! زيور [هاى] تان را در هر مسجدى برگيريد؛ و بخوريد و بياشاميد، و [لى] زيادهروى نكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمىدارد.
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
32[اى پيامبر] بگو:« چه كسى زيور [هاى] الهى را كه براى بندگانش پديد آورده، و روزىهاى پاكيزه را حرام كرده است؟! »بگو:« اين [ها] در زندگى پست (دنيا)، براى كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ (اگر چه ديگران نيز از آنها استفاده مىكنند،) در حالى كه در روز رستاخيز مخصوص (مؤمنان) خواهد بود. »اين گونه آيات (خود) را براى گروهى كه آگاهند، شرح مىدهيم.
قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
33بگو:« پروردگار من، تنها [كارهاى] زشت را، آنچه آشكار است از آنها و آنچه پنهان، و (همچنين) گناه و ستم بناحق را، حرام كرده است؛ و (نيز) اينكه چيزى را كه [پروردگار] دليلى بر (حقانيت) آن فرو نفرستاده، شريك خدا قرار دهيد؛ و اينكه چيزى را كه نمىدانيد، به خدا نسبت دهيد. »
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ
34راى هر امتى، سرآمد (عمر معين) است؛ و هنگامى كه سرآمد (عمر) آنان فرا رسد، هيچ ساعتى تأخير نمىكنند، و پيشى نمىگيرند.
يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقيٰ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
35اى فرزندان آدم! اگر فرستادگانى از شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا بر شما حكايت كنند، (پس از آنان پيروى كنيد؛) و كسانى كه خودنگهدارى (و پارسايى) كنند و اصلاح نمايند، پس هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مىشوند.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
36و كسانى كه نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، و از (پذيرش) آن تكبر ورزيدند، آنان اهل آتشند، در حالى كه آنان در آن ماندگارند.
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّي إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ
37پس چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا نشانههاى او را دروغ انگاشته است؟! آنان بهره ايشان، از آنچه مقرر شده، به آنان خواهد رسيد. تا هنگامى كه فرستادگان [و فرشتگان] ما به سراغشان روند، در حالى كه (جان) آنان را به صورت كامل بگيرند، [فرشتگان] به آنان مىگويند:« كجاست آنچه غير از خدا همواره مىخوانديد (و مىپرستيديد)؟! »مىگويند:« (آنان) از (نظر) ما گم شدند. »و به زيان خودشان گواهى مىدهند كه آنان كافر بودند.
قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّي إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هٰؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لٰكِنْ لا تَعْلَمُونَ
38(خدا به آنان) مىگويد:« در ميان امتهايى از جن و انسان [ها] كه پيش از شما بودند، در آتش وارد شويد! »هر گاه كه امتى وارد مىشود، همانندش را لعنت مىكند؛ تا هنگامى كه همگى در آن (آتش) به هم رسند. (آنگاه) پيروانشان درباره پيشوايانشان مىگويند:« [اى] پروردگار ما! آنان ما را گمراهساختند؛ پس عذابى دو برابر از آتش به آنان بده. » [خدا] مىفرمايد:« براى هر (يك از شما عذابى) دو برابر است و ليكن نمىدانيد. »
وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ
39و پيشوايانشان به پيروانشان مىگويند:« (اگر چنين باشد) پس شما هيچ برترى بر ما نداريد؛ پس به سبب آنچه همواره كسب مىكرديد، عذاب را بچشيد! »
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّي يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ
40در واقع كسانى كه نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، و از (پذيرش) آن تكبر ورزيدند، درهاى آسمان (معنويت) برايشان گشوده نمىشود؛ و (هرگز) داخل بهشت نخواهند شد، مگر اينكه شتر نر در سوراخ سوزن داخل شود! و اينگونه، خلافكاران را كيفر مىدهيم.
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ
41براى آنان بسترى از (آتش) جهنم است، و از بالايشان پوششهايى (از آن) است؛ و اينگونه ستمكاران را كيفر مىدهيم.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
42و كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى] شايسته انجام دادهاند- (اگر چه) هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف، نمىكنيم- آنان اهل بهشتند؛ در حالى كه آنان در آن ماندگاراند.
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهٰذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
43و آنچه در دلهايشان از كينه دارند، بر مىكنيم؛ در حالى كه از زير (درختان) آنان جوىها روان است؛ و مىگويند:« ستايش مخصوص خدايى است كه ما را به اين (نعمتها) رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را راهنمايى نكرده بود، ما هرگز هدايت نمىيافتيم؛ مسلما فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند. »و (آنگاه) به آنان ندا داده مىشود كه:« اين بهشت است كه آن را به سبب آنچه همواره انجام مىداديد، آن را به ارث داده شديد. »
وَ ناديٰ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي الظَّالِمِينَ
44و اهل بهشت، اهل آتش را ندا دهند كه:« بيقين آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، حق يافتيم؛ و آيا [شما هم] آنچه را پروردگارتان وعده داده بود، حق يافتيد؟! » [دوزخيان] مىگويند:« آرى. »و ندا دهندهاى در ميان آنان بانگ زند، كه:« لعنت خدا بر ستمكاران باد! »
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ
45(همان) كسانى كه (مردم را) از راه خدا باز مىدارند، و مىخواهند آن [راه] را منحرف سازند؛ و آنان آخرت را منكرند.
وَ بَيْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَي الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ
46و در ميان آن دو [گروه بهشتيان و دوزخيان] مانعى است؛ و بر بلندىها (اعراف، راد) مردانى هستند كه هر يك (از آن دو گروه) را از چهرهشان مىشناسند؛ و اهل بهشت را كه (هنوز) داخل آن (بهشت) نشدهاند، در حالى كه آنان (بدان) اميدوارند، ندا مىدهند كه:« سلام بر شما باد! »
وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
47و هنگامى كه چشمانشان به سوى اهل آتش گردانيده شود، مىگويند:« [اى] پروردگار ما! ما را با گروه ستمكاران قرار مده. »
وَ ناديٰ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنيٰ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ
48و اهل اعراف، مردانى (از دوزخيان) كه آنان را، از سيمايشان مىشناسند، ندا دهند، (و) گويند:« گردآورى (اموال و افراد) شما، و تكبر هميشگىتان (چيزى از عذاب را) از شما دفع نمىكند.
أَ هٰؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ
49آيا اينان (مؤمنان مستضعف، همان) كسانى هستند كه سوگند ياد كرديد، خدا رحمتى به آنان نخواهد رسانيد؟! (ولى اينك به مؤمنان مستضعف گفته مىشود:) داخل بهشتشويد، در حالى كه هيچ ترسى بر شما نيست، و نه شما اندوهگين مىشويد.
وَ ناديٰ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَي الْكافِرِينَ
50و اهل آتش، اهل بهشت را صدا مىزنند كه:« از آن آب، يا از آنچه خدا« روزى »شما كرده، بر ما فرو ريزيد. » (بهشتيان) مىگويند كه:« خدا اينها را بر كافران ممنوع ساخته است. »
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هٰذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ
51كسانى كه دينشان را به سرگرمى و بازى گرفتند، و زندگى پست (دنيا) آنان را فريب داد، پس همانگونه كه ملاقات اين روزشان را فراموش كردند و نشانههاى ما را همواره انكار مىنمودند، (ما هم) امروز آنان را به فراموشى مىسپاريم.
وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَليٰ عِلْمٍ هُديً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
52و در واقع، كتابى براى آنان آورديم كه آن را عالمانه شرح داديم؛ در حالى كه رهنمود و رحمتى، براى گروهى است، كه ايمان مىآورند.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنا مِنْ شُفَعاءَ فَيَشْفَعُوا لَنا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
53آيا [آنان] جز در انتظار (واقع شدن و) سرانجام آن (هشدارهاى قرآن) هستند؟! روزى كه سرانجام آن فرا رسد كسانى كه قبلا آن را فراموش كرده بودند، مىگويند:« بدرستى كه فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ پس آيا شفاعتگرانى براى ما وجود دارند كه براى ما شفاعت كنند، يا (ممكن است به دنيا) بازگردانيده شويم، كه اعمالى غير از آنچه همواره انجام مىداديم، انجام دهيم؟! » (ولى آنان) يقينا به خودشان زيان رساندهاند، و آنچه را همواره (از معبودها به دروغ) مىساختند، از (نظر) شان گم شد.
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَويٰ عَلَي الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ
54در واقع پروردگار شما، خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [و دوره] آفريد؛ سپس بر تخت (جهاندارى و تدبير هستى) تسلط يافت؛ و روز را به شب مىپوشاند، در حالى كه شتابان آن را مىطلبد؛ و خورشيد و ماه و ستارگان را (آفريد،) در حالى كه به فرمان (و تدبير) او رام شدهاند. آگاه باشيد كه آفرينش و فرمان (تدبير جهان)، تنها براى اوست؛ خجسته (و پايدار) است خدايى كه پروردگار جهانيان است.
ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
55پروردگارتان را فروتنانه (و آشكارا) و پنهانى، بخوانيد؛ كه او متجاوزان را دوست نمىدارد.
وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ
56و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد، و او را با ترس و اميد بخوانيد؛ كه رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.
وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّي إِذا أَقَلَّتْ سَحاباً ثِقالاً سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ فَأَخْرَجْنا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ كَذٰلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتيٰ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
57و او كسى است كه بادها را پيشاپيش (باران) رحمتش، مژدهرسان مىفرستد؛ تا آنگاه كه ابرهاى گرانبار را (بر دوش) كشند، آن (ها) را به سوى سرزمين مرده مىرانيم؛ و به وسيله آن (ها)، آب را فرود آوريم، و با آن، از (خاك) هر گونه محصولات برآوريم؛ اين گونه مردگان را (نيز از قبرها) خارج مىسازيم؛ تا شايد شما متذكر شويد.
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً كَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ
58و سرزمين پاكيزه، گياهش به رخصت پروردگارش مىرويد؛ و آن (سرزمينى) كه پليد است، جز (گياه) كم فايده از آن نمىرويد؛ اينچنين نشانهها را براى گروهى كه سپاسگزارى مىكنند، به گونههاى مختلف بيان مىكنيم.
لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِليٰ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
59بيقين نوح را به سوى قومش فرستاديم، و (او به آنان) گفت:« اى قوم [من]! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست؛ كه من از عذاب روز بزرگ بر شما مىترسم! »
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
60اشراف قومش (به نوح) گفتند:« قطعا ما تو را در گمراهى آشكارى مىبينيم. »
قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلالَةٌ وَ لٰكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
61(نوح) گفت:« اى قوم [من]! هيچ گونه گمراهى در من نيست، و ليكن من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانيانم.
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنْصَحُ لَكُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
62رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مىكنم؛ و براى شما خيرخواهى مىكنم؛ و چيزى را كه [شما] نمىدانيد از (جانب) خدا مىدانم.
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَليٰ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
63و آيا تعجب كردهايد كه (دستور) آگاه كننده پروردگارتان به وسيله مردى از ميانتان به شما برسد، تا به شما هشدار دهد، و تا خودنگهدارى كنيد؟! و باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد. »
فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ
64و او را تكذيب كردند؛ و (ما) وى و كسانى را كه با او در كشتى بودند نجات داديم؛ و كسانى را كه نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، غرق كرديم؛ [چرا] كه آنان گروهى كور [دل] بودند.
وَ إِليٰ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ
65و به سوى (قوم) عاد، برادرشان« هود »را (فرستاديم)؛ گفت:« اى قوم [من]! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست؛ پس آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمىكنيد؟! »
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ
66اشراف قومش كه كفر ورزيدند، گفتند:« قطعا ما تو را در (نوعى) سبكسرى مىبينيم، و در واقع ما گمان مىكنيم كه تو از دروغگويان هستى. »
قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ وَ لٰكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
67(هود) گفت:« اى قوم [من]! هيچگونه سبكسرى در من نيست؛ و ليكن من فرستادهاى از طرف پروردگار جهانيانم.
أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ
68رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مىكنم؛ و من براى شما، خيرخواهى درستكار هستم.
أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَليٰ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
69و آيا تعجب كردهايد كه (دستور) آگاه كننده پروردگارتان به وسيله مردى از ميانتان به شما برسد تا هشدارتان دهد؟! و ياد آريد هنگامى كه (خدا) شما را پس از قوم نوح، جانشينان (آنان) قرار داد، و گستره آفرينش شما را بيفزود؛ پس نعمتهاى خدا را به ياد آريد؛ تا شايد شما رستگار شويد. »
قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
70(اشراف قوم هود) گفتند:« آيا به سراغ ما آمدهاى تا خداى يگانه را بپرستيم، و آنچه را پدران ما همواره مىپرستيدند، رها كنيم؟! پس اگر راستگويى، آنچه را (از عذاب الهى) به ما وعده مىدهى، بياور! »
قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنِي فِي أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ
71(هود) گفت:« براستى كه پليدى و خشم پروردگارتان، بر شما واقع شده است. آيا با من در مورد نامهايى مجادله مىكنيد كه شما و پدرانتان (براى بتها، به عنوان معبود) نامگذارى كردهايد، [و] خدا هيچ دليلى درباره آن [ها] فرو نفرستاده است؟! پس منتظر باشيد، كه من (هم) با شما از منتظرانم! »
فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ
72و او و كسانى را كه با او بودند، با رحمتى از جانبمان نجات بخشيديم؛ و دنباله كسانى را كه نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، و از مؤمنان نبودند، قطع كرديم.
وَ إِليٰ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
73و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم)؛ (او) گفت:« اى قوم [من]! خدا را بپرستيد، كه هيچ معبودى جز او، براى شما نيست. بيقين دليلى (معجزه آسا) از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ اين ماده شتر خدا، نشانهاى (معجزهوار) براى شماست؛ پس او را [به حال خود] واگذاريد، كه در زمين خدا (از علفهاى بيابان) بخورد؛ و سوء (قصد و آزارى) به او نرسانيد، كه عذاب دردناكى شما را فرا خواهد گرفت!
وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ
74و به خاطر آوريد هنگامى كه (خدا) شما را پس از (قوم) عاد جانشينان (آنان) قرار داد، و شما را در زمين مستقر ساخت، كه در دشتهايش، قصرها مىگزينيد، و از كوهها خانههايى مىتراشيديد؛ بنابراين نعمتهاى خدا را به ياد داشته باشيد؛ و در زمين تبهكارانه فساد مكنيد. »
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ
75از ميان قومش اشرافى كه تكبر مىورزيدند، به كسانى از مستضعفان كه از بين آنان ايمان آورده بودند، گفتند:« آيا شما يقين داريد كه صالح فرستادهاى از طرف پروردگارش است؟! » (مستضعفان) گفتند:« در حقيقت ما به آنچه (او) بدان رسالت يافته، مؤمنيم. »
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ
76كسانى كه (از قوم صالح) تكبر ورزيدند، گفتند:« در واقع ما به آنچه [شما] بدان ايمان آوريدهايد، كافريم. »
فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ
77و (مستكبران،) ماده شتر (معجزهآسا) را پى كردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند؛ و گفتند:« اى صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستى، آنچه را به ما وعده مىدهى براى ما، بياور! »
فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ
78پس زلزله آنان را فرو گرفت؛ و در خانههايشان از پا در آمدند.
فَتَوَلَّيٰ عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لٰكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ
79و (صالح) از آن (مستكبر) ان روى برتافت؛ و گفت:« اى قوم [من]! رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم، و براى شما خيرخواهى كردم، و ليكن (شما) خيرخواهان را دوست نداريد. »
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ
80و (ياد كن) لوط را، هنگامى كه به قومش گفت:« آيا [كارى] زشت را مرتكب مىشويد، در حالى كه هيچ يك از جهانيان، در آن (كار) بر شما پيشى نگرفته است؟!
إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ
81در واقع شما از روى شهوت، به غير از زنان به سراغ مردان مىرويد؟! بلكه شما گروهى اسرافكار (و متجاوز) يد. »
وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ
82و [لى] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند:« آنان را از آبادىتان بيرون كنيد، كه آنان مردمى هستند كه پاكدامنى را مىطلبند. »
فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ
83و او و خاندانش را نجات داديم؛ جز زنش، كه از بازماندگان (در آبادى) بود.
وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ
84و بارشى (از سنگهاى عذاب) بر آنان بارانديم؛ پس بنگر فرجام خلافكاران چگونه بوده است!
وَ إِليٰ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
85و به سوى مدين، برادرشان شعيب را (فرستاديم)؛ (او) گفت:« اى قوم [من]! خدا را بپرستيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست. بيقين دليلى (معجزهآسا) از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ پس پيمانه و ترازو را كاملا ادا كنيد، و به مردم [از روى ستم] چيزهايشان را كم مدهيد؛ و در [روى] زمين بعد از اصلاح شدنش، فساد مكنيد؛ اين (رهنمودها) براى شما بهتر است؛ اگر شما مؤمنيد.
وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ اذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلاً فَكَثَّرَكُمْ وَ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ
86و بر سر هر راهى ننشينيد در حالى كه (مردم را) تهديد كنيد و از راه خدا، كسانى را كه به او ايمان آوردهاند، باز داريد، و مىخواهيد آن [راه] را منحرف سازيد؟! و به خاطر آوريد هنگامى كه اندك بوديد، و (او) شما را بسيار گردانيد؛ و بنگريد كه فرجام فسادگران چگونه بوده است!
وَ إِنْ كانَ طائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّي يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ
87و اگر دستهاى از شما، به آنچه (من) بدان رسالت يافتهام، ايمان آوردهاند، و دستهاى (ديگر) ايمان نياوردهاند، پس شكيبايى كنيد تا خدا ميان ما داورى كند، و او بهترين داوران است. »