قرآن عثمان طه

سوره الانبیاء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ

1

به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ براى مردم، (زمان) حسابشان بسى نزديك شد، در حالى كه آنان در غفلت، رويگردانند!


ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ

2

هيچ يادآورى نوينى از طرف پروردگارشان براى آنان نمى‌آيد، مگر در حالى كه آنان بازى مى‌كنند بدان گوش فرا مى‌دهند؛


لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَي الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هٰذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ

3

در حالى كه دل‌هايشان سرگرم (چيز ديگر) است. و كسانى كه ستم نمودند، رازگويى‌شان را پنهان كردند (و گفتند:) آيا اين (پيامبر) جز بشرى همانند شماست؟! و آيا به سراغ سحر مى‌رويد، در حالى كه شما مى‌بينيد؟!


قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

4

(پيامبر) گفت:« (هر) سخن را كه در آسمان و زمين (باشد) پروردگارم مى‌داند؛ و او شنوا [و] داناست. »


بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ

5

بلكه (مشركان) گفتند:« (اين قرآن) يك دسته خواب‌هاى پريشان است؛ بلكه آن را [به دروغ به خدا] نسبت داده است، بلكه او شاعر است؛ پس بايد نشانه‌اى (معجزه‌آسا) براى ما بياورد؛ همان گونه كه پيشينيان (از پيامبران با معجزه) فرستاده شدند. »


ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ

6

پيش از آن (مشرك) ان هيچ آبادى كه (مردم) آن را هلاك كرديم، ايمان نياوردند؛ پس آيا اينان ايمان مى‌آورند؟!


وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ

7

و پيش از تو، جز مردانى كه به سوى آنان وحى مى‌كرديم، نفرستاديم. پس اگر نمى‌دانيد، از آگاهان بپرسيد.


وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ

8

و آن (پيامبر) ان را پيكرهايى كه غذا نمى‌خورند قرار نداديم؛ و ماندگار (هم) نبودند.


ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ

9

سپس وعده (عذاب) آنان را راست گردانيديم، و آنان و كسى را كه (شايسته دانستيم و) خواستيم نجات بخشيديم؛ و اسرافكاران را هلاك نموديم.


لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

10

بيقين به سوى شما كتابى فرو فرستاديم، كه در آن (وسيله) تذكر شماست؛ پس آيا خردورزى نمى‌كنيد؟!


وَ كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِينَ

11

و چه بسيار آبادى را كه (مردمش) ستمكار بودند، در هم شكستيم؛ و بعد از آنها، قوم ديگرى پديد آورديم.


فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ

12

و هنگامى كه سختى (عذاب) ما را احساس كردند، ناگهان آنان از (ترس) آن پا به فرار گذاشتند.


لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِليٰ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ

13

(گفتيم:) پا به فرار مگذاريد؛ و به سوى آنچه در آن كامرانى يافتيد، و خانه‌هايتان باز گرديد! تا شايد شما مورد سؤال قرار گيريد!


قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ

14

گفتند:« اى واى بر ما! بيقين ما ستمكار بوديم. »


فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ حَتَّي جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ

15

و پيوسته اين، ندايشان بود، تا آنان را درو شده‌اى خاموش (و بى‌جان) گردانيديم.


وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ

16

و آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آن دوست به بازيچه نيافريديم.


لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ

17

اگر (بر فرض) مى‌خواستيم كه سرگرمى‌اى برگزينيم، حتما آن را از نزد خود بر مى‌گزيديم؛ اگر (اين كار را) انجام مى‌داديم.


بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَي الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ

18

بلكه حق را بر باطل مى‌افكنيم و آن را فرو مى‌شكند پس ناگهان آن را نابود مى‌سازد؛ و [لى‌] واى بر شما از آنچه (در باره خدا و پيامبر) وصف مى‌كنيد!


وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ

19

و كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند، فقط از آن اويند؛ و كسانى (از فرشتگان) كه نزد او هستند، از پرستش وى تكبر نمى‌ورزند و درمانده نمى‌شوند.


يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ

20

(او را) در شب و روز به پاكى مى‌ستايند؛ در حالى كه سست نمى‌گردند.


أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ

21

آيا معبودانى از زمين بر گرفتند كه آنان (مردگان را) زنده مى‌كنند؟!


لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ

22

اگر (بر فرض) در آن دو (آسمان و زمين،) معبودانى جز خدا بودند، حتما (آسمان و زمين) تباه مى‌شدند. پس خدا، پروردگار تخت (جهاندارى و تدبير هستى) منزه است، از آنچه (او را) وصف مى‌كنند.


لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ

23

(خدا) از آنچه انجام مى‌دهد بازخواست نمى‌شود؛ در حالى كه آنان بازخواست مى‌شوند.


أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ هٰذا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ

24

(بلكه) آيا معبودانى جز او برگزيدند؟! بگو:« دليل روشنتان را بياوريد. اين است يادمان كسانى كه با من هستند و يادمان كسانى كه پيش از من بوده‌اند. »بلكه اكثر آن (مشرك) ان حق را نمى‌شناسند؛ و از اين‌رو آنان رويگردانند.


وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ

25

و پيش از تو هيچ فرستاده‌اى را نفرستاديم جز اينكه به سوى او وحى كرديم كه در حقيقت:« هيچ معبودى جز من نيست؛ پس [مرا] پرستش كنيد. »


وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمٰنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ

26

و (مشركان) گفتند:« (خداى) گسترده‌مهر، فرزندى (از فرشتگان) برگزيده است ». او منزه است؛ بلكه (فرشتگان) بندگان گرامى داشته شده‌اند؛


لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ

27

كه در سخن بر او پيشى نمى‌گيرند؛ و آنان به فرمان او عمل مى‌كنند؛


يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضيٰ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ

28

(زيرا) آنچه در پيش رويشان (در آينده) و آنچه در پشت سرشان (در گذشته) است مى‌داند؛ و (فرشتگان) جز براى كسى كه (خدا از او) خشنود باشد، شفاعت نمى‌كنند؛ و آنان از هراس او بيمناكند.


وَ مَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذٰلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ

29

و هر كس از آن (فرشتگ) ان بگويد:« در حقيقت من معبودى جز او هستم. »پس او را جهنم كيفرش مى‌دهيم. اينچنين ستمكاران را كيفر مى‌دهيم.


أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ

30

آيا كسانى كه كفر ورزيدند اطلاع نيافتند كه آسمان‌ها و زمين پيوسته بودند، و آن دو را گشوديم؛ و هر چيز زنده‌اى را از آب قرار داديم؟! پس آيا ايمان نمى‌آورند؟!


وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ

31

و در زمين، [كوه‌هاى‌] استوارى قرار داديم، [مبادا] كه آنان را بلرزاند؛ و در آن (كوه‌ها و) دره‌ها، راه‌ها قرار داديم تا شايد آنان راهنمايى شوند.


وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ

32

و آسمان (جو) را سقف محفوظى قرار داديم؛ و [لى‌] آنان از نشانه‌هايش رويگردانند.


وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

33

و او كسى است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد؛ در حالى كه هر يك در مدارى شناورند.


وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ

34

و پيش از تو (نيز) براى هيچ بشرى ماندگارى (جاويدان) قرار نداديم؛ و آيا اگر (تو) بميرى، پس آنان ماندگارند؟!


كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ

35

هر شخصى چشنده مرگ است؛ و شما را با بدى [ها] و خوبى [ها] كاملا مى‌آزماييم؛ و فقط به سوى ما بازگردانده مى‌شويد.


وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً أَ هٰذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمٰنِ هُمْ كافِرُونَ

36

و كسانى كه كفر ورزيدند، هنگامى كه تو را مى‌بينند، جز به ريشخندت نمى‌گيرند؛ (و مى‌گويند:) آيا اين كسى است كه معبودهاى شما را (به بدى) ياد مى‌كند؟! در حالى كه آنان خود، ياد (خداى) گسترده‌مهر را منكرند.


خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ

37

انسان از عجله آفريده شده؛ بزودى نشانه‌هايم را به شما مى‌نمايانم، پس (از من) شتاب مخواهيد.


وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

38

و (كافران) مى‌گويند:« اگر راست گوييد، اين وعده (قيامت) چه وقت است؟! »


لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ

39

اگر (بر فرض) كسانى كه كفر ورزيدند، مى‌دانستند زمانى را كه نمى‌توانند آتش را از صورت‌هايشان و از پشت‌هايشان بازدارند؛ و آنان يارى نمى‌شوند. (اين اندازه درباره آمدن قيامت شتاب نمى‌كردند)!


بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّها وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ

40

بلكه (قيامت) ناگهان بر ايشان فرا رسد و مبهوتشان مى‌سازد! و نمى‌توانند آن را برگردانند و (نيز) آنان مهلت داده نمى‌شوند.


وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

41

و بيقين پيش از تو فرستادگانى ريشخند شدند، و [لى‌] آنچه كه همواره آن را ريشخند مى‌كردند، كسانى از آنان را كه مسخره مى‌كردند فرو گرفت.


قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمٰنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ

42

بگو:« چه كسى شما را در شب و روز از (مجازات خداى) گسترده‌مهر حفظ مى‌كند؟! »ولى آنان از ياد پروردگارشان رويگردانند.


أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ

43

آيا براى آنان معبودانى غير از ماست كه آنان را (از عذاب) باز مى‌دارد؟! در حالى كه توان يارى خودشان را ندارند، و آنان از طرف ما (نيز يارى و) همراهى نمى‌شوند.


بَلْ مَتَّعْنا هٰؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّي طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ

44

بلكه آنان و پدرانشان را (از نعمت‌ها) بهره‌مند ساختيم، تا اينكه عمرشان طولانى شد؛ و آيا نمى‌بينند كه ما به سراغ زمين مى‌آييم، در حالى كه از اطرافش آن را مى‌كاهيم؟! و آيا آنان پيروزند؟!


قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ

45

بگو:« فقط بوسيله وحى شما را هشدار مى‌دهم! »و [لى‌] هنگامى كه ناشنوايان، هشدار داده شوند، صدا را نمى‌شنوند.


وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ

46

و اگر شمه‌اى از عذاب پروردگارت به آنان برسد، قطعا مى‌گويند:« اى واى بر ما! بيقين ما ستمكار بوديم. »


وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفيٰ بِنا حاسِبِينَ

47

و در روز رستاخيز ميزان‌هاى دادگرى را مى‌نهيم، و هيچ كس به (كم‌ترين) چيزى ستم نمى‌شود؛ و اگر (كردارشان) هموزن دانه‌اى از سپندان باشد، آن را مى‌آوريم؛ و حسابرسى ما كافى است.


وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسيٰ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ

48

و يقينا به موسى و هارون، جدا كننده [حق از باطل‌] و روشنايى و يادآورى براى پارسايان (خود نگهدار) داديم.


الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ

49

(همان) كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى‌هراسند، در حالى كه آنان از ساعت (رستاخيز) بيمناكند.


وَ هٰذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ

50

و اين (قرآن) يادآورى خجسته است كه آن را فروفرستاديم؛ و آيا شما آن را منكريد؟!


وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ

51

و يقينا پيش از [اين‌] به ابراهيم رهنمودش را داديم؛ و به (شايستگى) او آگاه بوديم،


إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ

52

هنگامى كه به پدر (مادرش يا عموي) ش و قومش گفت:« اين تنديس‌ها چيست كه شما ملازم (پرستش) آنها شده‌ايد؟! »


قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِينَ

53

گفتند:« نياكانمان را پرستش كنندگان آنها يافتيم. »


قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

54

(ابراهيم) گفت:« بيقين شما و نياكانتان، در گمراهى آشكارى بوديد! »


قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ

55

(بت پرستان) گفتند:« آيا حق را براى ما آورده‌اى، يا تو از بازيگرانى؟! »


قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَليٰ ذٰلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ

56

(ابراهيم) گفت:« بلكه پروردگار شما، پروردگار آسمان‌ها و زمين است (همان) كسى كه آنها را شكافته [و آفريده‌] است؛ و من از گواهان بر اين (مطلب) هستم.


وَ تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ

57

و به خدا سوگند، پس از آنكه پشت كرده، روى برتافتيد، قطعا براى بتانتان نقشه مى‌كشم! »


فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلَّا كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ

58

و آن (بت) ان را قطعه قطعه كرد، مگر بزرگشان را، تا شايد آنان به سويش بازگردند.


قالُوا مَنْ فَعَلَ هٰذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ

59

(بت پرستان) گفتند:« چه كسى اين (كار) را با معبودهاى ما انجام داده است، قطعا او از ستمكاران است. »


قالُوا سَمِعْنا فَتًي يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ

60

(گروهى) گفتند:« شنيديم جوان پسرى كه به او ابراهيم گفته مى‌شود، آن (بت) ان را (به بدى) ياد مى‌كرد. »


قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَليٰ أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ

61

(بت پرستان) گفتند:« او را در برابر ديدگان مردم بياوريد، تا شايد آنان گواهى دهند. »


قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هٰذا بِآلِهَتِنا يا إِبْراهِيمُ

62

گفتند:« اى ابراهيم آيا تو اين (كار) را با معبودهاى ما انجام داده‌اى؟! »


قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هٰذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ

63

گفت:« بلكه همين بزرگشان آن (كار) را انجام داده است. پس اگر همواره سخن مى‌گويند از آن (بت) ان بپرسيد. »


فَرَجَعُوا إِليٰ أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ

64

و به خويشتن خويش بازگشتند؛ و گفتند:« در واقع فقط شما ستمكاريد! »


ثُمَّ نُكِسُوا عَليٰ رُءُوسِهِمُ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هٰؤُلاءِ يَنْطِقُونَ

65

سپس آنان سرافكنده شدند؛ (و با اعتراض به ابراهيم گفتند:) بيقين مى‌دانى كه اينها سخن نمى‌گويند.


قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ

66

(ابراهيم) گفت:« پس آيا جز خدا، چيزى را مى‌پرستيد كه هيچ چيزى به شما سود نمى‌رساند، و زيانى براى شما ندارد؟!


أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

67

اف بر شما و بر آنچه، جز خدا، مى‌پرستيد! و آيا خردورزى نمى‌كنيد؟! »


قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ

68

(بت‌پرستان) گفتند:« اگر مى‌خواهيد كارى انجام دهيد، او را بسوزانيد و معبودهايتان را يارى كنيد. »


قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَليٰ إِبْراهِيمَ

69

گفتيم:« اى آتش! بر ابراهيم سرد و سلامت باش. »


وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِينَ

70

و خواستند براى او نقشه‌اى بكشند (و نابودش كنند)، و [لى‌] آنان را زيانكارترين (مردم) قرار داديم.


وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَي الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ

71

و او و لوط را به سوى سرزمينى نجات داديم، كه براى جهانيان در آن بركت نهاديم.


وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ

72

و اسحاق، و يعقوب را (به عنوان نعمتى) افزون به وى بخشيديم؛ و همه را شايسته قرار داديم.


وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ

73

و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) رهنمون مى‌شوند؛ و انجام نيكى‌ها و بر پاداشتن نماز و پرداخت زكات را به آنان وحى كرديم؛ و فقط پرستش كننده ما بودند.


وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ

74

و به لوط حكم و علم داديم؛ و او را از آبادى كه همواره (مردمش كارهاى) پليد انجام مى‌دادند، نجات داديم؛ [چرا] كه آنان گروهى بد [كار و] نافرمانبردار بودند.


وَ أَدْخَلْناهُ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ

75

و او را در رحمت خود وارد كرديم؛ [چرا] كه او از شايستگان است.


وَ نُوحاً إِذْ ناديٰ مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

76

و (ياد كن) نوح را هنگامى كه پيش از (آنان) ندا داد؛ و (دعاى) او را پذيرفتيم و، وى و خانواده‌اش را از اندوه بزرگ نجات داديم؛


وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ

77

و او را در برابر كسانى كه نشانه‌هاى ما را دروغ انگاشتند، يارى داديم؛ [چرا] كه آنان گروه بدى بودند؛ پس همه آنان را غرق كرديم.


وَ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ إِذْ يَحْكُمانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كُنَّا لِحُكْمِهِمْ شاهِدِينَ

78

و (ياد كن) داود و سليمان را هنگامى كه درباره كشتزارى داورى كردند، آنگاه كه گوسفندان مردم، [بدون چوپان‌] شبانگاه در آن چريده [و آن را تباه كرده‌] بودند، و (ما) بر داورى آنان گواه بوديم.


فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ وَ كُلاًّ آتَيْنا حُكْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ وَ الطَّيْرَ وَ كُنَّا فاعِلِينَ

79

و آن (داورى) را به سليمان فهمانديم؛ و به هر كدام حكم و علم داديم؛ و كوه‌ها و پرندگان را به همراه داود رام ساختيم در حالى كه (با او) تسبيح مى‌گفتند؛ و (ما) كننده (اين كار) بوديم.


وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاكِرُونَ

80

و صنعت زره (سازى) را بخاطر شما به آن (داود) آموزش داديم، تا شما را از سختى (و آسيب جنگ هاي) تان حفظ كند؛ پس آيا شما سپاسگزاريد؟!


وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِليٰ الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمِينَ

81

و براى سليمان تندباد را [رام ساختيم؛] در حالى كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت نهاديم روان مى‌شد؛ و (ما) به هر چيزى دانا بوديم.


وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذٰلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ

82

و از شيطان‌ها كسانى برايش غواصى مى‌كردند؛ و كارى غير از آن (نيز) انجام مى‌دادند؛ و آنها را (از سركشى) حفظ مى‌كرديم.


وَ أَيُّوبَ إِذْ ناديٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

83

و (ياد كن) ايوب را هنگامى كه پروردگارش را ندا در داد كه:« به من زيان (و رنج) رسيده، در حالى كه تو مهرورزترين مهرورزانى. »


فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْريٰ لِلْعابِدِينَ

84

و (دعاى) او را پذيرفتيم؛ و آنچه از (رنج و) زيان بر او بود، بر طرف ساختيم؛ و خانواده‌اش و همانندشان را همراه آنان به وى [باز] داديم؛ تا رحمتى از جانب ما و يادمانى براى پرستش كنندگان باشد.


وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ

85

و (ياد كن) اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را در حالى كه همه از شكيبايان بودند؛


وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ

86

و آنان را در رحمت خود وارد ساختيم؛ [چرا] كه آنان از شايستگان بودند.


وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَناديٰ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

87

و (ياد كن) ذو النون [يونس‌] را هنگامى كه خشمناك (از ميان قوم خود) رفت، و يقين كرد كه بر او تنگ نخواهيم گرفت؛ و [لى‌] در تاريكى‌ها ندا در داد كه:« هيچ معبودى جز تو نيست؛ منزهى تو! در حقيقت من از ستمكاران بودم. »


فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذٰلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ

88

و (دعاى) او را پذيرفتيم؛ و او را از اندوه نجات داديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مى‌دهيم.


وَ زَكَرِيَّا إِذْ ناديٰ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ

89

و (ياد كن) زكريا را هنگامى كه پروردگارش را ندا در داد:« پروردگارا، مرا تنها وامگذار (و فرزندى به من عطا كن!) و تو بهترين وارثانى. »


فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْييٰ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ

90

و (دعاى) او را اجابت كرديم، و به او يحيى را بخشيديم و همسرش را براى او شايسته (باردارى) گردانيديم؛ [چرا] كه آنان در (انجام) نيكى‌ها، پيوسته بر همديگر پيشى مى‌گرفتند؛ و ما را مشتاقانه و ترسان مى‌خواندند؛ و براى ما فروتن بودند!


وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ

91

و (ياد كن) آن (مريم را) كه دامان (عفت) ش را حفظ كرد، و از روح خويش در او دميديم؛ و او و پسرش را نشانه‌اى (معجزه‌آسا) براى جهانيان قرار داديم.


إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ

92

براستى كه اين (روش پيامبران) آيين شماست، در حالى كه آيين يگانه‌اى است؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس [مرا] پرستش كنيد.


وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنا راجِعُونَ

93

و (گروهى) كار (دين) شان را در ميان خود گسستند؛ (ولى) همه فقط به سوى ما باز مى‌گردند.


فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ

94

و هر كس برخى [كارهاى‌] شايسته را انجام دهد، در حالى كه او مؤمن باشد، پس براى كوشش او هيچ ناسپاسى نخواهد بود؛ و در حقيقت ما تنها نويسندگان (كارهاى) او هستيم.


وَ حَرامٌ عَليٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ

95

و بر (مردم) آبادى كه هلاكشان ساختيم، ممنوع است كه آنان (به دنيا) بازگردند.


حَتَّي إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ

96

تا هنگامى كه (راه)« يأجوج »و« مأجوج »گشوده شود، در حالى كه آنان از هر بلندى، به سرعت سرازير مى‌شوند.


وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هٰذا بَلْ كُنَّا ظالِمِينَ

97

و وعده حق (رستاخيز) بسى نزديك شود؛ پس ناگهان چشم‌هاى كسانى كه كفر ورزيدند، خيره شود؛ (در حالى كه مى‌گويند:) اى واى بر ما كه از اين (روز) در غفلت بوديم؛ بلكه (ما) ستمكار بوديم!


إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ

98

در حقيقت شما و آنچه غير از خدا مى‌پرستيد، هيزم جهنم هستيد؛ در حالى كه شما وارد شدگان در آن هستيد.


لَوْ كانَ هٰؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ

99

اگر (بر فرض) اينان معبودانى بودند، وارد آن (جهنم) نمى‌شدند؛ در حالى كه همه در آن ماندگارند.


لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيها لا يَسْمَعُونَ

100

براى آنان در آن (جهنم) فريادى است؛ و آنان در آنجا (چيزى) نمى‌شنوند.


إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنيٰ أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ

101

براستى كسانى كه قبلا از طرف ما (وعده) نيك به آنان داده شده است، آنان از آن (جهنم) دور نگاه داشته مى‌شوند.


لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ

102

آواى آن (آتش) را نمى‌شنوند؛ و آنان در آنچه خودشان ميل دارند، ماندگارند.


لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هٰذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

103

وحشت بزرگ، آنان را اندوهگين نمى‌كند؛ و فرشتگان به استقبالشان مى‌آيند، (در حالى كه مى‌گويند:) اين روز (رستاخيز) شماست، كه همواره (بدان) وعده داده مى‌شديد؛


يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ

104

(همان) روزى كه آسمان را همچون پيچيدن طومار نامه‌ها، در مى‌نورديم؛ همان‌گونه كه نخستين آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى‌گردانيم؛ (اين) وعده‌اى است بر عهده ما؛ قطعا ما (آن را) انجام مى‌دهيم.


وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ

105

و بيقين در« زبور »بعد از آگاه كننده [تورات‌] نوشتيم كه:« بندگان شايسته‌ام، آن زمين را به ارث خواهند برد. »


إِنَّ فِي هٰذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ

106

قطعا در اين (مطلب)، پيامى براى گروه پرستش كنندگان است.


وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ

107

و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.


قُلْ إِنَّما يُوحيٰ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

108

بگو:« فقط به سوى من وحى مى‌شود كه معبود شما معبودى يگانه است؛ پس آيا شما تسليم مى‌شويد؟! »


فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَليٰ سَواءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ

109

و اگر روى برتابند، پس بگو:« به (همه) شما بطور يكسان اعلام (خطر) كردم؛ و نمى‌دانم آيا آنچه (از عذاب) وعده داده مى‌شويد، نزديك است يا دور؟


إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ

110

در حقيقت او سخن آشكار را مى‌داند، و آنچه را پنهان مى‌داريد (نيز) مى‌داند.


وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِليٰ حِينٍ

111

و نمى‌دانم شايد اين (تأخير عذاب،) آزمايشى براى شماست؛ و تا مدتى (مايه) بهره‌مندى است. »


قالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمٰنُ الْمُسْتَعانُ عَليٰ ما تَصِفُونَ

112

(پيامبر) گفت:« پروردگارا به حق داورى فرما! و پروردگار ما (خداى) گسترده‌مهر است، كه در برابر آنچه وصف مى‌كنيد، (از او) يارى خواسته مى‌شود. »


سوره قبل

سوره الانبیاء

سوره بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان