سوره الانعام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ ستايش مخصوص خدايى است كه آسمانها و زمين را آفريد، و تاريكىها و نور را قرار داد؛ سپس كسانى كه كفر ورزيدند، براى پروردگارشان، [شريك] مساوى قرار مىدهند.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضيٰ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّي عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ
2او كسى است كه شما را از گل آفريد؛ سپس سرآمد (غير حتمى براى عمر شما) مقرر داشت؛ و سرآمد معين (و حتمى عمر شما) نزد اوست؛ سپس شما (در توحيد و قدرت او) ترديد مىكنيد!
وَ هُوَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ فِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ ما تَكْسِبُونَ
3و او در آسمانها و در زمين خداست؛ پنهان شما و آشكارتان را مىداند؛ و آنچه را بدست مىآوريد، مىداند.
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ
4و هيچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان براى آنان نمىآيد، مگر اينكه از آن رويگردانند.
فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
5و بيقين آنان، هنگامى كه حق به سراغشان آمد، تكذيب كردند! پس در آينده اخبار بزرگ چيزى كه همواره آن را ريشخند مىكردند، به آنان خواهد رسيد.
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ
6آيا اطلاع نيافتهاند كه پيش از آنان چه بسيار، گروههايى را هلاك كرديم؟! كه در زمين به آنان امكاناتى داديم، كه براى شما آنچنان امكاناتى فراهم نكرديم؛ و [بارانهاى] پى در پى آسمان را بر آنان فرستاديم؛ و نهرهايى قرار داديم، كه از زير (شهرهاى) آنان روان باشد؛ و آنان را بخاطر پيامدهاى (گناهان) شان هلاك ساختيم؛ و گروههاى ديگرى بعد از آنان پديد آورديم.
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
7و اگر (بر فرض) نوشتهاى در صفحه (كاغذ) بر تو فرو فرستيم، و آن را با دستهايشان لمس كنند، حتما كسانى كه كفر ورزيدند، مىگويند:« اين، جز سحرى آشكار نيست! »
وَ قالُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ
8و [مشركان] گفتند:« چرا هيچ فرشتهاى بر او فرود نيامد. »و [لى] اگر (بر فرض) فرشتهاى فرود مىآورديم، حتما كار تمام شده بود؛ سپس (اگر مخالفت مىكردند) مهلت داده نمىشدند.
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ
9و اگر (بر فرض) او را فرشتهاى قرار مىداديم، حتما وى را [بصورت] مردى در مىآورديم؛ و مسلما (به پندار آنها كار را) بر آنان مشتبه مىساختيم؛ آنچه (را بر ديگران) مشتبه مىسازند!
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
10و بيقين پيش از تو فرستادگانى ريشخند شدند؛ و [لى] آنچه كه همواره آن را ريشخند مىكردند، كسانى از آنان را كه ريشخند مىكردند فرو گرفت.
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
11بگو:« در زمين گردش كنيد! سپس بنگريد فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است؟! »
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَليٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
12بگو:« آنچه در آسمانها و زمين است، از آن كيست؟ »بگو:« از آن خداست؛ »بخشش را بر خويشتن مقرر كرده است، (از اين رو) قطعا شما را در روز قيامت، كه در آن هيچ ترديدى نيست، جمعآورى خواهد كرد. كسانى كه به خودشان زيان رساندهاند، پس آنان ايمان نمىآورند.
وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
13و آنچه در شب و روز آرام مىگيرد، فقط براى اوست؛ و او، شنوا [و] داناست.
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
14بگو:« آيا غير خدا را سرپرست گيرم؟! (خدايى) كه شكافنده [و آفريننده] آسمانها و زمين است؛ و اوست كه غذا مىدهد، و غذا داده نمىشود. »بگو:« در واقع، من فرمان داده شدهام، نخستين كسى باشم كه اسلام آورد؛ و (به من فرمان داده شده كه:) هرگز از مشركان مباش! »
قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
15بگو:« در واقع من (نيز) اگر نافرمانى پروردگارم كنم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم!
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ
16هر كس در آن روز، (عذاب) از او برگردانده شود، پس حتما [خدا] او را رحم كرده، و اين كاميابى آشكار است. »
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
17و اگر خدا (براى امتحان يا مجازات) زيانى به تو رساند، پس جز او هيچ بر طرف كنندهاى براى آن نيست؛ و اگر به تو نيكى رساند، پس او بر هر چيزى تواناست.
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
18و او بر بندگان خود، چيره است؛ و او فرزانه آگاه است.
قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْريٰ قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
19بگو:« گواهى چه چيزى با عظمتتر است. »بگو:« خدا، ميان من و شما گواه است. و اين قرآن بر من وحى شده تا بوسيله آن، شما و هر كس را كه (اين قرآن به او) مىرسد هشدار دهم. آيا قطعا شما گواهى مىدهيد كه معبودان ديگرى با خداست؟! »بگو:« گواهى نمىدهم. »بگو:« او تنها معبود يگانه است؛ و مسلما من نسبت به آنچه شريك (خدا) قرار مىدهيد، بىتعهدم! »
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
20كسانى كه كتاب [الهى] به آنان دادهايم، همان گونه كه پسران خود را مىشناسند، او [محمد] را مىشناسند؛ كسانى كه به خودشان زيان رساندهاند، پس آنان ايمان نمىآورند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
21و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا نشانههاى او را دروغ انگاشته است؟! براستى كه ستمكاران، رستگار نخواهند شد!
وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ
22و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مىآوريم؛ سپس به كسانى كه شرك ورزيدند، مىگوييم:« كجايند شريكهاى شما، (همان) كسانى كه همواره (شما آنان را شريكان خدا) مىپنداشتيد؟ »
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ
23سپس عذرشان جز اين نيست كه مىگويند:« سوگند به خدايى كه پروردگار ماست، (ما) مشرك نبوديم! »
انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
24ببين چگونه به خودشان (نيز) دروغ مىگويند، و آنچه را همواره (بر خدا شريك) مىبستند، از (نظر) ايشان گم شد.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَليٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّي إِذا جاءُوكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هٰذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
25و برخى از آنان كسانى هستند كه به (سخنان) تو، گوش فرا مىدهند؛ در حالى كه بر دلهاى آنان پردههايى افكندهايم. تا آن را بطور عميق نفهمند؛ و در گوشهاى آنان، سنگينى [قرار دادهايم.] و اگر هر نشانه [معجزه وار] را ببينند، به آن ايمان نمىآورند؛ حتى هنگامى كه نزد تو مىآيند با تو جدال مىكنند؛ كسانى كه كفر ورزيدند مىگويند:« اين [قرآن] جز افسانههاى پيشينيان نيست! »
وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ
26و آنان (مردم را) از آن منع مىكنند؛ و (خود نيز) از آن دورى مىكنند، و جز خودشان را هلاك نمىكنند؛ و [لى با درك حسى] متوجه نمىشوند.
وَ لَوْ تَريٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَي النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
27و اگر (بر فرض، حال مشركان را) مىديدى، هنگامى كه در برابر آتش (دوزخ) بازداشت شدهاند و مىگويند:« اى كاش (بار ديگر، به دنيا) باز گردانده مىشديم، و نشانههاى پروردگارمان را دروغ نمىانگاشتيم و از مؤمنان مىشديم! »
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ
28(ولى در واقع چنين نيست) بلكه آنچه را پيش از [اين] همواره پنهان مىكردند، براى آنان آشكار شده؛ و اگر (بر فرض به دنيا) باز گردانده شوند، حتما به آنچه كه از آن منع شده بودند بر مىگردند؛ و قطعا كه آنان دروغگويانند.
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ
29و گفتند:« اين، جز زندگى پست (دنيايى) ما نيست؛ و ما برانگيخته نخواهيم شد! »
وَ لَوْ تَريٰ إِذْ وُقِفُوا عَليٰ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هٰذا بِالْحَقِّ قالُوا بَليٰ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
30و اگر (بر فرض حال مشركان را) به هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان بازداشت شدهاند ببينى، [خدا] گويد:« آيا اين حق نيست؟ »مىگويند:« آرى، سوگند به پروردگارمان (كه حق است!) » [خدا] گويد:« پس بخاطر اينكه همواره كفر مىورزيديد، عذاب را بچشيد! »
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّي إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَليٰ ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَليٰ ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ
31مسلما كسانى زيان كردند كه ملاقات خدا را دروغ انگاشتند تا هنگامى كه ناگهان ساعت [قيامت] به آنان در رسد، گويند:« اى افسوس بر ما، در باره آنچه در آن كوتاهى كرديم! »و آنان بارهاى سنگين (گناهان) شان را بر دوششان مىكشند؛ آگاه باشيد! چه بد است آنچه را كه بر دوش مىكشند!
وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
32و زندگى پست (دنيا) جز بازى و سرگرمى نيست! و حتما سراى آخرت، براى كسانى كه خود نگهدارى مىكنند بهتر است! پس آيا خردورزى نمىكنيد؟!
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ
33بيقين مىدانيم كه آنچه مىگويند، تو را سخت اندوهگين مىكند؛ و [لى] در واقع آنان تو را تكذيب نمىكنند؛ و ليكن ستمگران نشانههاى خدا را انكار مىنمايند.
وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَليٰ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّي أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ
34و بيقين فرستادگانى پيش از تو (نيز) تكذيب شدند؛ و بر آنچه تكذيب شدند و آزار ديدند، شكيبايى كردند، تا هنگامى كه يارى ما به آنان رسيد. و هيچ تغيير دهندهاى براى سخنان (سنت گونه) خدا نيست؛ و بيقين برخى خبر [هاى] بزرگ فرستادگان [خدا] به تو رسيده است.
وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَي الْهُديٰ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِينَ
35و اگر روىگردانى آنان بر تو سنگين است، پس اگر مىتوانى رخنهاى در زمين، يا نردبانى در آسمان جستجو كنى. و نشانهاى (معجزهوار) براى آنان بياورى (پس چنين كن!) و اگر (بر فرض) خدا مىخواست، حتما آنان را بر هدايت جمع آورى مىكرد؛ پس هرگز از نادانان مباش!
إِنَّما يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتيٰ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ
36تنها كسانى (دعوت تو را) مىپذيرند كه گوش شنوا دارند؛ و [لى] مردگان را خدا (در قيامت) ايشان را بر خواهد انگيخت؛ سپس فقط به سوى او، باز گردانيده مىشوند.
وَ قالُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَليٰ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
37و گفتند:« چرا نشانه (معجزهوارى) از طرف پروردگارش بر او فرو فرستاده نمىشود؟! »بگو:« در حقيقت خدا تواناست بر اينكه نشانهاى فرود آورد؛ و ليكن بيشتر آنان نمىدانند! »
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِليٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ
38و هيچ جنبندهاى در زمين نيست، و هيچ پرندهاى كه با دو بالش پرواز مىكند، مگر اينكه امتهايى همانند شما هستند؛ (ما) هيچ چيز را در كتاب، فروگذار نكرديم؛ سپس (همگى) فقط به سوى پروردگارشان گردآورى خواهند شد.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
39و كسانى كه نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، ناشنوايان و گنگهايى هستند كه در تاريكىها [قرار دارند.] خدا هر كس را بخواهد (بخاطر كارهاى او،) گمراهش مىكند؛ و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند،) بر راه راست قرارش خواهد داد.
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
40بگو:« آيا ملاحظه كردى، اگر عذاب الهى به سراغ شما آيد، يا ساعت (قيامت) به شما در رسد؛ آيا (كسى) غير خدا را مىخوانيد؟! اگر راستگوييد (پس غير خدا را بخوانيد.) »
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ
41بلكه تنها او را مىخوانيد! و اگر [خدا] بخواهد، آنچه را به خاطر آن (او را) خواندهايد، برطرف مىسازد؛ و آنچه را شريك [خدا] قرار مىدهيد، فراموش مىكنيد.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِليٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ
42و بيقين به سوى امتهايى كه پيش از تو بودند (پيامبرانى) فرستاديم، (و با آنان مخالفت كردند؛) و آنان را با سختى (زندگى) و زيان (جسمى و روحى) گرفتار ساختيم، تا شايد آنان (فروتن و) تسليم گردند!
فَلَوْلا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لٰكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
43پس چرا هنگامى كه سختى (مجازات) ما به آنان رسيد، (فروتن و) تسليم نشدند؟! و ليكن دلهايشان سخت گرديد؛ و شيطان آنچه را همواره انجام مىدادند، برايشان آراست!
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّي إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ
44و هنگامى كه آنچه را بدان يادآورى شده بودند، فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند، شادمان گرديدند؛ ناگهان (گريبان) آنان را گرفتيم، و ناگهان آنان از نااميدى اندوهگين شدند.
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
45و دنباله گروهى كه ستم كرده بودند، قطع شد. و ستايش مخصوص خدايى است، كه پروردگار جهانيان است.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَ أَبْصارَكُمْ وَ خَتَمَ عَليٰ قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ
46بگو:« آيا ملاحظه كردى اگر خدا، شنوايى شما و ديدگانتان را بگيرد، و بر دلهاى شما مهر نهد، چه معبودى غير از خدا، آن [ها] را به شما مىدهد؟! »بنگر چگونه نشانهها را بگونههاى مختلف بيان مىكنيم، سپس آنان روى بر مىتابند!
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ
47بگو:« آيا ملاحظه كردى اگر عذاب خدا ناگهان (و پنهان) يا آشكارا به شما در رسد، آيا جز گروه ستمكاران هلاك خواهند شد؟! »
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
48و (ما) فرستادگان [خود] را، جز مژدهآور و هشدار دهنده نمىفرستيم؛ و كسانى كه ايمان آورند و اصلاح نمايند، پس هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مىشوند.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
49و كسانى كه نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، بخاطر آنچه همواره (در مورد آن) نافرمانى مىكردند، عذاب (الهى) با آنان تماس يابد.
قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحيٰ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْميٰ وَ الْبَصِيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ
50بگو:« به شما نمىگويم كه منابع الهى نزد من است؛ و از (آنچه از حس) پوشيده، آگاه نيستم! و به شما نمىگويم كه من فرشتهام؛ [زيرا] جز آنچه به سوى من وحى مىشود، پيروى نمىكنم. »بگو:« آيا نابينا و بينا مساويند؟! پس چرا تفكر نمىكنيد؟! »
وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِليٰ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
51و بوسيله آن (قرآن) كسانى را كه ترس دارند كه به سوى پروردگارشان گردآورى شوند، هشدار ده! در حالى كه جز او [خدا]، براى شان هيچ ياور (و سرپرست) و شفاعتگرى نيست؛ تا شايد آنان [خودشان را] حفظ كنند.
وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ
52و كسانى را مران، كه بامدادان و عصرگاهان پروردگارشان را مىخوانند، در حالى كه ذات او را اراده مىكنند؛ از حساب آنان هيچ چيزى بر عهده تو نيست، و از حساب تو (نيز) هيچ چيزى بر عهده آنان نيست، تا ايشان را برانى و از ستمكاران شوى.
وَ كَذٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هٰؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ
53و بدين گونه برخى آنان را با برخى [ديگر] آزموديم؛ تا بگويند:« آيا اينانند كه خدا از ميان ما بر آنان منت نهاده است؟! »آيا خدا به (حال) سپاسگزاران داناتر نيست؟!
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَليٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
54و هر گاه كسانى كه به نشانههاى ما ايمان مىآورند نزد تو آيند، پس بگو:« سلام بر شما باد! پروردگارتان، رحمت را بر خويشتن مقرر كرده است؛ كه هر كس از شما كار بدى از روى نادانى مرتكب شده، سپس بعد از آن توبه و اصلاح نمايد، پس حتما او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. »
وَ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ
55و اين چنين آيات [خود] را بيان مىكنيم، و تا راه خلافكاران آشكار گردد.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ
56بگو:« براستى من منع شدهام كه كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد، بپرستم! »بگو:« از هوسهاى شما، پيروى نمىكنم؛ آنگاه (اگر چنين كنم،) حتما گمراه شدهام؛ و من از هدايت يافتگان نيستم! »
قُلْ إِنِّي عَليٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ
57بگو:« براستى من دليل روشنى از جانب پروردگارم دارم؛ در حالى كه شما آن را دروغ انگاشتهايد! آنچه را (از عذاب الهى) بدان شتاب مىورزيد، نزد من نيست! حكم جز براى خدا نيست، در حالى كه حق را (از باطل) جدا مىكند؛ و او بهترين جدا كنندگان است. »
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ
58بگو:« اگر (بر فرض) آنچه را (از عذاب الهى) بدان شتاب مىورزيد نزد من بود، حتما كار ميان من و شما پايان گرفته بود؛ و خدا به (حال) ستمكاران داناتر است. »
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ
59و كليدهاى (منابعى كه از حس) پوشيده است تنها نزد اوست؛ جز او كسى آنها را نمىداند. و آنچه را در خشكى و درياست مىداند؛ و هيچ برگى فرو نمىافتد، مگر (اينكه) از آن آگاه است؛ و هيچ دانهاى در تاريكىهاى زمين، و هيچ تر و هيچ خشكى نيست جز اينكه در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت) است.
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضيٰ أَجَلٌ مُسَمًّي ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
60و او كسى است كه (روح) شما را در (خواب) شبانگاه مىگيرد؛ و از آنچه در روز كسب كردهايد، آگاه است؛ سپس در آن (روز) شما را بر مىانگيزد، تا سرآمد معين (مرگ حتمى) فرا رسد؛ سپس بازگشت شما فقط به سوى اوست؛ سپس شما را از آنچه همواره انجام مىداديد با خبر مىسازد.
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّي إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ
61و او بر بندگانش چيره است؛ و نگهبانانى بر شما مىفرستد؛ تا هنگامى كه مرگ به يكى از شما برسد فرستادگان ما (جان) او را بصورت كامل مىگيرند؛ در حالى كه آنان كوتاهى نمىكنند.
ثُمَّ رُدُّوا إِلَي اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ
62سپس (بندگان) به سوى خدا، كه مولاى بحق آنهاست، باز گردانده مىشوند؛ آگاه باشيد كه حكم تنها از آن اوست؛ و او سريعترين حسابرسان است!
قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ
63بگو:« چه كسى شما را از تاريكىهاى خشكى و دريا نجات مىبخشد؟ در حالى كه او را فروتنانه (و آشكارا) و پنهانى مىخوانيد؛ (و مىگوييد:) اگر از اينها ما را نجات بخشد، قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود. »
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ
64بگو:« خدا شما را از اينها، و از هر اندوهى نجات مىبخشد؛ سپس شما (براى او) شريك قرار مىدهيد! »
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَليٰ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ
65بگو:« او تواناست كه از بالاى (سر) شما يا از زير پاى شما، عذابى بر شما برانگيزد؛ يا بصورت گروههايى شما را (با هم) بياميزد؛ و قدرت (جنگ) برخى شما را به برخى [ديگر] بچشاند. »بنگر چگونه نشانهها را به گونههاى مختلف بيان مىكنيم! تا شايد آنان بطور عميق بفهمند!
وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ
66و قوم تو آن (قرآن) را دروغ انگاشتند، در حالى كه آن حق است! (به آنان) بگو:« من حمايتگر (و نگهبان) شما نيستم. »
لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ
67براى هر خبر بزرگى هنگام استقرارى هست؛ و در آينده خواهيد دانست!
وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْريٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
68و هر گاه كسانى را ديدى كه (به قصد ريشخند) در آيات ما فرو مىروند، پس از آنان روى گردان تا به سخنى غير از آن در آيند؛ و اگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، پس بعد از يادآورى، با آن گروه ستمكار منشين.
وَ ما عَلَي الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ لٰكِنْ ذِكْريٰ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
69و هيچ چيز از حساب آن (مشرك) ان بر عهده كسانى كه (در آن مجالس شركت مىكنند و) خودنگهدارى مىنمايند، نيست. و ليكن يادآورى (به مشركان نمايند) تا شايد كه خودشان را حفظ كنند.
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ
70و رها كن كسانى را كه دينشان را به بازى و سرگرمى گرفتند! و زندگى پست (دنيا) آنان را فريب داده است. و بوسيله اين (قرآن) يادآورى نما، مبادا شخصى به سبب آنچه كسب كرده گرفتار شود؛ در حالى كه غير از خدا، براى او هيچ ياور (و سرپرست) و شفاعتگرى نيست؛ و اگر هر گونه تاوانى در مقابل بپردازد، از او پذيرفته نخواهد شد. آنان كسانى هستند كه به سبب آنچه كسب كردهاند، گرفتار شدهاند. نوشابهاى از آب سوزان و عذابى دردناك براى آنان است، بدان سبب كه همواره كفر مىورزيدند.
قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَليٰ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَي الْهُدَي ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الْهُديٰ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ
71بگو:« آيا غير از خدا، چيزى را بخوانيم (و پرستش كنيم) كه سودى به ما نمىرساند و زيانى (نيز) به ما نمىرساند؛ و بعد از اينكه خدا ما را راهنمايى كرد به گذشتههاى (كفرآميز) مان باز گردانده شويم؟! همانند كسى كه شيطانها او را به سقوط (و گمراهى) كشاندهاند، در حالى كه در زمين سرگردان است. (و) او همراهانى دارد كه وى را به هدايت فرا مىخوانند، (و مىگويند:) به سوى ما بيا! بگو:« براستى رهنمايى خدا، تنها راهنمايى (حقيقى) است؛ و به ما فرمان داده شده: براى پروردگار جهانيان تسليم باشيم.
وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
72و (نيز به ما فرمان داده شده به) اينكه: نماز را به پا داريد؛ و [خودتان را] از [عذاب] او حفظ كنيد؛ و او كسى است كه فقط به سوى او گردآورى خواهيد شد. »
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
73و او كسى است كه آسمانها و زمين را بحق آفريد؛ و روزى كه (خدا) مىگويد:« باش پس (فورا موجود) مىشود. »سخنش حق است؛ و روزى كه در« شيپور »دميده مىشود، فرمانروايى فقط از آن اوست؛ (او) داناى نهان و آشكار است؛ و او فرزانه آگاه است.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
74و (ياد كن) هنگامى را كه ابراهيم به پدر (مادرش يا عموي) ش« آزر »، گفت:« آيا بتهايى را معبودان (خود) مىگيرى؟! در واقع من، تو و قومت را در گمراهى آشكارى مىبينم! »
وَ كَذٰلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ
75و اينگونه، فرمانروايى مطلق آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم؛ (تا بدان استدلال كند) و بخاطر آنكه از يقين كنندگان باشد.
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأيٰ كَوْكَباً قالَ هٰذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ
76و هنگامى كه شب بر او پرده افكند، سيارهاى مشاهده كرد، گفت:« اين پروردگار من است؟ »و هنگامى كه غروب كرد، گفت:« غروب كنندگان را دوست ندارم. »
فَلَمَّا رَأَي الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هٰذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ
77و هنگامى كه ماه را در حال طلوع ديد، گفت:« اين پروردگار من است؟ »و هنگامى كه غروب كرد، گفت:« اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكرده بود، قطعا از گروه گمراهان بودم. »
فَلَمَّا رَأَي الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هٰذا رَبِّي هٰذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
78و هنگامى كه خورشيد را در حال طلوع ديد، گفت:« اين پروردگار من است؟ اين (از همه) بزرگتر است! »و هنگامى كه غروب كرد، گفت:« اى قوم [من]! براستى كه من نسبت به آنچه شريك (خدا) قرار مىدهيد، بىتعهدم.
إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ
79براستى كه من حقگرايانه روى (وجود) خود را به سوى كسى متوجه كردم، كه آسمانها و زمين را شكافته [و آفريده] است. و من از مشركان نيستم. »
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ
80و [لى] قومش به بحث [و جدل] با او پرداختند؛ [ابراهيم] گفت:« آيا در باره خدا با من گفتگو (و جدل) مىكنيد؟! و حال آنكه (خدا مرا) راهنمايى كرده است؛ و من از آنچه شريك او قرار مىدهيد، ترسى ندارم (و به من زيانى نمىرسانند،) مگر پروردگارم چيزى را بخواهد؛ علم پروردگارم بر هر چيز گسترده است؛ آيا (غافليد) و متذكر نمىشويد؟!
وَ كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
81و چگونه از آنچه شريك (خدا) قرار مىدهيد، بترسم؟ و حال آنكه شما نمىترسيد از اينكه چيزى را شريك خدا قرار مىدهيد، كه هيچ دليلى در باره آن بر شما فرو نفرستاده است. پس اگر مىدانيد، كدام يك از دو دسته (بتپرستان و خداپرستان)، به امنيت سزاوارترند؟!
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ
82كسانى كه ايمان آوردند، و ايمانشان را با ستم (شرك) نياميختند، امنيت تنها براى آنهاست؛ و آنان رهيافتگانند! »
وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَليٰ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
83و اين [ها] دليل ما بود كه آنها را به ابراهيم در برابر قومش داديم! رتبههاى هر كس را بخواهيم (و شايسته باشد) بالا مىبريم؛ براستى كه پروردگار تو، فرزانهاى داناست.
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسيٰ وَ هارُونَ وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
84و اسحاق و يعقوب را به او [ابراهيم] بخشيديم؛ در حالى كه همگى را راهنمايى كرديم؛ و نوح را پيش از (اين) راهنمايى نموديم؛ و از نسل او، داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (راهنمايى كرديم)؛ و اينگونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم!
وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْييٰ وَ عِيسيٰ وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ
85و (نيز) زكريا و يحيى و عيسى و الياس (را راهنمايى كرديم)؛ در حالى كه همگى از شايستگانند.
وَ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلاًّ فَضَّلْنا عَلَي الْعالَمِينَ
86و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط (را راهنمايى كرديم)؛ و همگى را بر جهانيان برترى داديم.
وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
87و از پدرانشان و نسل آنان و برادرانشان (برخى را بر جهانيان برترى داديم) و آنان را برگزيديم؛ و ايشان را به راه راست، راهنمايى كرديم.
ذٰلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
88اين، رهنمود خداست؛ كه هر كس از بندگانش را (شايسته بداند و) بخواهد، با آن راهنمايى مىكند! و اگر (بر فرض) شرك ورزند، آنچه همواره انجام دادهاند حتما از ايشان تباه مىشود.
أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هٰؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ
89آن (پيامبر) ان كسانى هستند كه كتاب [الهى] و حكم و نبوت به آنان داديم؛ و اگر آن (كافر) ان بدان كفر ورزند، پس حتما گروه (ديگر) ى را حمايتگر (و نگهبان) آن مىسازيم كه بدان كافر نيستند.
أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْريٰ لِلْعالَمِينَ
90آن (پيامبر) ان كسانى هستند كه خدا (آنان را) راهنمايى كرده؛ پس از هدايت آنان پيروى كن! بگو:« از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمىطلبم؛ اين (رسالت و قرآن چيزى) جز يادآورى براى جهانيان نيست! »
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَليٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسيٰ نُوراً وَ هُديً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ
91و هنگامى كه گفتند:« خدا، هيچ چيز بر هيچ بشرى فرو نفرستاده است! »خدا را به حقيقت معرفتش نشناختند. بگو:« چه كسى آن كتاب را كه موسى آورد، فرو فرستاد؟! در حالى كه (آن كتاب) براى مردم، نور و رهنمود بود؛ (و) آن را بصورت صفحه (كاغذ) هاى پراكنده قرار مىدهيد؛ كه (بخشى را) آشكارش مىكنيد، و (بخش) زيادى را پنهان مىداريد؛ و حال آنكه آنچه را شما و پدرانتان نمىدانستيد، (بوسيله آن) آموزش داده شديد. »بگو:« خدا! »سپس آنان را در فرو رفتنشان (در باطل) رها كن؛ در حالى كه بازى مىكنند!
وَ هٰذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُريٰ وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَليٰ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ
92و اين كتابى خجسته است كه آن را فرو فرستاديم؛ كه آنچه [از كتابهاى الهى] پيش از آن آمده است را مؤيد است. و براى اينكه (مردم) ام القرى [مادر شهرها مكه] و كسانى را كه پيرامون آن هستند، هشدار دهى! و كسانى كه به آخرت ايمان مىآورند، به آن [قرآن] ايمان مىآورند، در حالى كه آنان بر نمازهايشان محافظت مىكنند!
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَريٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ
93و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بندد، يا گويد:« به سوى من، وحى فرستاده شده. »در حالى كه به سوى او هيچ چيزى وحى نشده است، و كسى كه گويد:« بزودى نظير آنچه را خدا فرو فرستاده، فرود مىآورم؟! »و اگر (بر فرض) ببينى هنگامى را كه ستمكاران در شدايد مرگ فرو رفتهاند، در حالى كه فرشتگان دستهايشان را گشودهاند، (خواهى ديد كه وضع آنان بسيار دردناك است و فرشتگان به آنان مىگويند:) جانهايتان را بيرون دهيد! امروز به [سزاى] آنچه همواره بناحق بر خدا مىگفتيد، و (در برابر) نشانههاى او همواره تكبر ورزيديد، به عذابى خوار كننده مجازات خواهيد شد!
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُراديٰ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَريٰ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ
94و بيقين (به ستمكاران گفته مىشود:) همان گونه كه نخستين بار شما را (تنها) آفريديم، (اكنون نيز) تنها به سوى ما آمدهايد؛ و آنچه را به شما بخشيده بوديم، پشت سرتان نهادهايد! و شفاعتگران شما را، كه مىپنداشتيد در واقع آنان در (كار شفاعت ما نسبت به) شما شريك هستند، با شما نمىبينيم! حتما (پيوند) ميان شما بريده شده است؛ و آنچه را همواره مىپنداشتيد از (نظر) شما گم شده است.
إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّويٰ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذٰلِكُمُ اللَّهُ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ
95براستى كه خدا، شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بيرون مىسازد و بيرون آورنده مرده از زنده است؛ اين خداست! پس چگونه (از حق) بازگردانده مىشويد؟!
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
96(خدا) شكافنده صبح است؛ و شب را (مايه) آرامش، و خورشيد و ماه را (وسيله) حساب قرار داده است؛ اين، اندازهگيرى (خداى) شكستناپذير داناست!
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
97و او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد، تا بوسيله آنها در تاريكىهاى خشكى و دريا، راه يابيد؛ بيقين نشانهها (ى خود) را براى گروهى كه مىدانند، تشريح نموديم.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ
98و او كسى است كه شما را از يك شخص پديد آورد. (و شما دو گروه هستيد:) پايدار و ناپايدار؛ بيقين نشانهها (ى خود) را براى كسانى كه بطور عميق بفهمند، تشريح نموديم.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِليٰ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذٰلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
99و او كسى است كه از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و بوسيله آن، گياهان (گوناگون) هر چيز را رويانديم؛ و از آن، (ساقه) سبزى، خارج ساختيم، كه از آن دانههاى متراكمى بر مىآوريم، و از درخت خرما از شكوفهاش، خوشههايى نزديك است و بوستانهايى از انگورها و زيتون و انار، همگون و ناهمگون (رويانيدم.) هنگامى كه ميوه مىدهد، به ميوه آن و (طرز) رسيدنش بنگريد كه حتما در آن، نشانههايى براى گروهى است كه ايمان مىآورند.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعاليٰ عَمَّا يَصِفُونَ
100و (مشركان) براى خدا همتايانى از جن قرار دادند، در حالى كه (خدا همه) آنها را آفريده است؛ و بدون هيچ دانشى، براى او، پسران و دخترانى ساختند؛ او منزه، و برتر است از آنچه وصف مىكنند!
بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّي يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
101(خدا) پديد آورنده آسمانها و زمين است؛ چگونه ممكن است برايش فرزندى باشد؟! و حال آنكه برايش همسرى نبوده؛ و همه چيز را آفريده؛ و او به هر چيزى داناست.
ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ
102اين خدا پروردگار شماست! هيچ معبودى جز او نيست؛ آفريدگار هر چيزى است؛ پس او را بپرستيد؛ و او بر هر چيزى كارساز است.
لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
103چشمها او را در نمىيابند؛ و [لى] او چشمها را در مىيابد؛ و او لطيف [و] آگاه است.
قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ
104در واقع دليلهاى بينش آورى از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و هر كس با بصيرت بنگرد، پس به سود خود اوست. و هر كس كور (دل) باشد پس به زيان اوست؛ و من بر شما نگهبان نيستم.
وَ كَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
105و بدينسان آيات (خود) را به گونههاى مختلف بيان مىكنيم (و مخالفان انكار مىكنند)؛ و سرانجام مىگويند:« درس خواندهاى! »و عاقبت آن را براى گروهى كه مىدانند، روشن مىسازيم.
اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ
106از آنچه كه از طرف پروردگارت به سوى تو وحى شده، پيروى كن؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ و از مشركان، روى گردان.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا وَ ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ
107و اگر (بر فرض) خدا مىخواست، (آنان) شرك نمىورزيدند؛ و تو را بر آنان نگهبان قرار ندادهايم؛ و تو حمايتگر آنان نيستى.
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِليٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
108و (به معبود) كسانى كه غير از خدا را مىخوانند، دشنام ندهيد، پس (آنگاه آنان نيز) از روى دشمنى، بدون هيچ دانشى، خدا را دشنام مىدهند؛ اينچنين براى هر امتى كردارشان را آراستيم؛ سپس بازگشت آنان فقط به سوى پروردگارشان است؛ و آنان را از آنچه همواره انجام مىدادند، آگاه خواهد ساخت.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ
109و با شديدترين سوگندهايشان به خدا قسم خوردند، كه اگر نشانه (معجزهآسا) براى آنان بيايد، قطعا بدان ايمان مىآورند؛ بگو:« نشانههاى (معجزهآسا) فقط نزد خداست؛ و چه چيزى شما را (با درك حسى) متوجه مىسازد كه هر گاه نشانهاى (معجزهآسا هم) بيايد، ايمان نمىآورند. »
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ
110و دلهاى آنان و ديدگانشان را واژگونه مىسازيم؛ همان گونه كه نخستين بار به آن ايمان نياوردند؛ و آنان را در حالى كه در طغيانشان سرگردان مىشوند، وا مىگذاريم.
وَ لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتيٰ وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ
111و اگر (بر فرض) ما فرشتگان را به سوى آنان فرو مىفرستاديم، و مردگان با آنان سخن مىگفتند، و همه چيز را براى آنان روياروى گرد مىآورديم، هرگز ايمان نمىآوردند؛- جز اينكه خدا بخواهد- و ليكن بيشتر آنان نادانى مىكنند.
وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِليٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ
112و اين چنين براى هر پيامبرى، دشمنى از شرورهاى (شيطان صفت) انسان و جن قرار داديم؛ در حالى كه برخى آنان به برخى [ديگر] براى فريب، سخنان آراسته (و بىاساس) با اشاره سريع پنهانى القاء مىكنند؛ و اگر (بر فرض) پروردگارت مىخواست، آن را انجام نمىدادند؛ پس آنان را با آنچه تهمت مىزنند، واگذار.
وَ لِتَصْغيٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ
113و سرانجام دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، به سوى آن (سخن باطل) مىگرايد و عاقبت به آن راضى شوند؛ و سرانجام آنچه را آنان كسب كنندهاند، بدست مىآورند.
أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ
114پس آيا غير خدا را به داورى طلبم؟! در حالى كه او كسى است كه كتاب [قرآن] را به تفصيل به سوى شما فرو فرستاده است؛ و كسانى كه به آنان كتاب [الهى] دادهايم مىدانند كه آن [قرآن] از طرف پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است؛ پس هرگز از ترديد كنندگان مباش.
وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
115و سخن پروردگارت بر اساس راستى و عدل تمام شده است؛ هيچ تغيير دهندهاى براى سخنان (سنت گونه) او نيست؛ و او شنونده [و] داناست.
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
116و اگر از بيشتر كسانى كه در زمين هستند اطاعت كنى، تو را از راه خدا گمراه مىكنند؛ (آنان) جز از گمان پيروى نمىنمايند، و جز اين نيست كه آنان حدس مىزنند (و دروغ مىبافند).
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
117براستى كه پروردگارت خود، به كسى كه از راهش گمراه گشته، داناتر است؛ و (همچنين) او به (حال) ره يافتگان داناتر است.
فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ مُؤْمِنِينَ
118پس اگر به آيات او ايمان داريد، از (گوشت) آنچه نام خدا (به هنگام سر بريدن) بر آن برده شده، بخوريد!
وَ ما لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَ إِنَّ كَثِيراً لَيُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ
119و شما را چه شده كه از (گوشت) آنچه نام خدا بر آن برده شده، نمىخوريد؟! و حال آنكه بيقين (خدا) آنچه را بر شما حرام كرده، برايتان تشريح نموده است! مگر آنچه را كه به (خوردن) آن ناچار شديد، (كه در اين صورت حرام نيست.) و قطعا بسيارى (از مردم)، بخاطر هوسهايشان بدون هيچ دانشى (ديگران را) گمراه مىسازند؛ براستى كه پروردگارت، خود به (حال) تجاوزكاران داناتر است.
وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ
120و گناه را، آشكار و پنهانش را رها كنيد، [چرا] كه كسانى كه گناه را كسب مىكنند، بزودى در برابر آنچه همواره بدست مىآوردند، مجازات خواهند شد.
وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِليٰ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ
121و از (گوشت) آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخوريد! و قطعا اين (كار) نافرمانى است؛ و قطعا شرورهاى (شيطان صفت) به سوى دوستانشان اشاره سريع پنهانى القاء مىكنند، تا با شما ستيز كنند، و اگر از آنان اطاعت كنيد قطعا شما مشركيد.
أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
122و آيا كسى كه مرده بود، و او را زنده كرديم، و نورى برايش قرار داديم كه بوسيله آن در (ميان) مردم راه برود، همانند كسى است كه مثل او در تاريكىهاست در حالى كه از آن بيرون آمدنى نيست؟! اين گونه براى كافران آنچه را همواره انجام مىدادند، آراسته شده است.
وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ
123و اين گونه در هر آبادى گناهكاران بزرگش را قرار داديم، تا (سرانجام كارشان اين شد) كه در آنجا به فريب (مردم) پرداختند؛ و [لى] جز خودشان را فريب نمىدهند و حال آنكه (با درك حسى) متوجه نمىشوند.
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّي نُؤْتي مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما كانُوا يَمْكُرُونَ
124و هنگامى كه آيهاى براى آنان بيايد، مىگويند:« ايمان نمىآوريم، تا اينكه همانند چيزى كه به فرستادگان خدا داده شده، به ما (هم) داده شود. »خدا داناتر است كه رسالتش را كجا قرار دهد؛ بزودى كسانى را كه خلافكارى كردند، به سزاى اينكه همواره فريبكارى مىكردند، در پيشگاه خدا خوارى و عذابى شديد خواهد رسيد.
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ
125و هر كس را كه خدا بخواهد راهنماييش كند، سينهاش را براى (پذيرش) اسلام مىگشايد؛ و هر كس را كه بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهىاش وا نهد، سينهاش را تنگ تنگ مىكند، گويا مىخواهد در آسمان بالا برود؛ اين گونه خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمىآورند قرار مىدهد.
وَ هٰذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ
126و اين راه راست پروردگار توست؛ بيقين آيات (خود) را براى گروهى كه پند مىگيرند، تشريح كرديم.
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
127براى آنان نزد پروردگارشان سراى سلامت خواهد بود؛ و به [پاداش] آنچه همواره انجام مىدادند، او سرپرست (و ياور) آنهاست.
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً يا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِياؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواكُمْ خالِدِينَ فِيها إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
128و در روزى كه (خدا) همه آنان را گرد مىآورد، (مىگويد:) اى گروه (شياطين) جن، بيقين از انسان (ها پيروان) فراوان يافتيد. و پيروان آنان از ميان انسان [ها] مىگويند:« [اى] پروردگار ما! برخى از ما از برخى [ديگر] بهره بردارى كرديم؛ و به سرآمدمان كه براى ما مقرر داشتى، رسيديم. » (خدا) مىگويد:« آتش جايگاه شماست؛ در حالى كه در آن ماندگاريد، مگر آنچه خدا بخواهد. »براستى كه پروردگارت فرزانهاى داناست.
وَ كَذٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
129و اينگونه برخى ستمگران را به (سزاى) آنچه همواره بدست مىآوردند، بر برخى [ديگر] مىگماريم.
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هٰذا قالُوا شَهِدْنا عَليٰ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ
130(در قيامت خدا مىفرمايد:) اى گروه جن و انسان! آيا فرستادگانى از شما برايتان نيامد كه آيات مرا براى شما حكايت مىكردند، و به شما نسبت به ملاقات اين روزتان هشدار مىدادند؟! (آنان) مىگويند:« بر زيان خودمان گواهى مىدهيم. »و زندگى پست (دنيا) آنان را فريب داد. و به زيان خودشان گواهى مىدهند كه آنان (خود) كافر بودند.
ذٰلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُريٰ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها غافِلُونَ
131اين (اتمام حجت بدان سبب است) كه پروردگارت نابود كننده (مردم) آبادىها به ستم نبوده، در حالى كه اهلش غافل باشند.
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ
132و براى هر يك (از اين گروهها) رتبههايى است، (كه ناشى مىشود) از آنچه انجام دادند؛ و پروردگارت از آنچه انجام مىدهند غافل نيست.
وَ رَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ ما يَشاءُ كَما أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ
133و پروردگارت توانگر [و] داراى رحمت است؛ اگر بخواهد، شما را (از ميان) مىبرد؛ و هر گونه بخواهد بعد از شما جانشين مىسازد؛ همان گونه كه شما را از نسل گروهى ديگر پديد آورد.
إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ
134قطعا آنچه به شما وعده داده مىشود، آمدنى است؛ و شما عاجز كننده (خدا) نيستيد.
قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَليٰ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
135بگو:« اى قوم [من]! هر چه مقدور شماست انجام دهيد، كه من (هم) انجام مىدهم. و در آينده خواهيد دانست چه كسى فرجام (نيك) سراى (آخرت) برايش خواهد بود؛ براستى كه ستمكاران رستگار نمىشوند. »
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هٰذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هٰذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَي اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِليٰ شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ
136و (مشركان) براى خدا، سهمى از آنچه (او) از زراعت و دامها آفريده، قرار دادند؛ و بر اساس پندارشان گفتند:« اين (سهم) براى خداست، و اين (سهم ديگر) براى شريكان (يعنى بتهاى) ماست. »و آنچه براى شريكانشان بود، پس به خدا نمىرسد، و [لى] آنچه براى خدا بود، پس آن به شريكانشان مىرسد، چه بد داورى مىكنند.
وَ كَذٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ
137و اينگونه (علاقهها به) شريكانشان (بتها) كشتن فرزندانشان را براى بسيارى از مشركان آراستند، تا (سرانجام) آنان را به هلاكت افكندند؛ و تا (در نهايت) دينشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر (بر فرض) خدا مىخواست، آن را انجام نمىدادند؛ پس آنان را با آنچه (به دروغ) مىبندند، واگذار!
وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ
138و (مشركان) بر اساس پندارشان گفتند:« اين، دامها و زراعتى (كه مخصوص بتهاست، براى همه) ممنوع است؛ كه [نبايد] از آنها بخورد، جز كسى كه ما مىخواهيم؛ و (اينها) دامهايى است كه (سوار شدن بر) پشت آنها ممنوع شده است؛ و (نيز) دامهايى است كه (هنگام سر بريدن) نام خدا را بر آنها نمىبردند؛ در حالى كه به او (دروغ) مىبندند (و مىگفتند: اين احكام، همه از ناحيه اوست.) بزودى (خدا) آنان را بخاطر آنچه همواره (به دروغ) مىبستند، كيفر مىدهد.
وَ قالُوا ما فِي بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَليٰ أَزْواجِنا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
139و (مشركان) گفتند:« آنچه در شكم اين دامهاست، مخصوص مردان ماست، و بر همسران ما ممنوع است؛ و [لى] اگر مردار باشد، پس آنان (هم) در آن شريكند. »بزودى (خدا) كيفر وصف آنان را به ايشان مىدهد؛ [چرا] كه او فرزانهاى داناست.
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَي اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ
140بيقين كسانى زيان كردند، كه فرزندانشان را از روى سبك سرى بدون هيچ دانشى كشتند؛ و آنچه را خدا به آنان روزى داده بود ممنوع كردند، در حالى كه بر خدا (دروغ) مىبستند؛ بيقين گمراه شدند، و ره يافته نبودند.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ
141و اوست كه باغهايى (با درختان) داربست دار، و بدون داربست و درخت خرما، و زراعت با خوردنىهاى متفاوت، و زيتون و انار، همگون و ناهمگون را پديد آورد. از ثمر [ات] آن، به هنگامى كه به بار مىنشيند، بخوريد؛ و حق آن را به روز برداشتش بپردازيد؛ و زيادهروى نكنيد؛ [چرا] كه او اسرافكاران را دوست ندارد.
وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
142و (او كسى است كه) از دامها (حيوانات بزرگ) باربر، و حيوانات كوچك (ى كه از پشم آنها فرش مىبافند، آفريد.) از آنچه خدا به شما روزى داده است بخوريد؛ و از گامهاى شيطان پيروى ننماييد؛ [چرا] كه او دشمنى آشكار براى شماست.
ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
143هشت زوج (از دامها آفريد) از ميش دو تا و از بز دو تا؛ بگو:« آيا [خدا] دو نر را حرام كرده، يا دو ماده را؟! يا آنچه رحم دو ماده آن را در برگرفته است؟! اگر راستگوييد (و بر تحريم اينها دليلى داريد،) بر اساس علم به من خبر دهيد! »
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهٰذا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
144و از شتر دو تا و از گاو (هم) دو تا (آفريد؛) بگو:« آيا [خدا] دو نر را حرام كرده يا دو ماده را؟! يا آنچه رحم دو ماده آن را در برگرفته است؟! يا هنگامى كه خدا شما را به اين (تحريم) سفارش كرد، (شما) شاهد بوديد؟! و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، براى اينكه مردم را بدون هيچ دانشى گمراه سازد؟! براستى كه خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمىكند. »
قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَليٰ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
145بگو:« در آنچه به سوى من وحى شده، هيچ (غذاى) حرامى بر خورندهاى كه آن را مى خورد، نمىيابم! جز اينكه مردارى باشد يا خون ريخته شده، يا گوشت خوك، چرا كه اين (ها) پليد است، يا (حيوانى كه) از روى نافرمانى، [به هنگام سر بريدن، نام] غير خدا بر آن بانگ زده شده است. »و [لى] كسى كه ناچار شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، پس (گناهى بر او نيست)؛ چرا كه پروردگارت، بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.
وَ عَلَي الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما إِلَّا ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما أَوِ الْحَوايا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذٰلِكَ جَزَيْناهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ
146و بر كسانى كه يهودى شدند، هر (حيوان) ناخندارى را حرام كرديم؛ و از گاو و گوسفند، پيه آن دو را بر آنان حرام كرديم؛ مگر آنچه بر پشت آن دو و يا بر رودههاست، يا آنچه با استخوان درآميخته است؛ اين را به سزاى ستم كردنشان به آنان كيفر داديم؛ و قطعا ما راستگوييم.
فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ
147و (اى پيامبر) اگر تو را تكذيب كنند، پس بگو:« پروردگار شما، صاحب رحمتى گسترده است؛ و [لى] سختى (مجازات) او از گروه خلافكاران دفع شدنى نيست. »
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّي ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ
148كسانى كه شرك ورزيدند، بزودى مىگويند:« اگر (بر فرض) خدا مىخواست، ما و پدرانمان شرك نمىورزيديم، و هيچ چيزى را ممنوع نمىكرديم. »كسانى (هم) كه پيش از آنان بودند همين گونه، (پيامبران را) تكذيب كردند، تا سرانجام (طعم) سختى (مجازات) ما را چشيدند. بگو:« آيا نزد شما دانشى هست، پس آن را براى ما بيرون آوريد. » [شما] جز از گمان پيروى نمىكنيد، و جز اين نيست كه شما حدس مىزنيد، (و دروغ مىبافيد).
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ
149بگو:« پس فقط دليل رسا براى خداست. و اگر (بر فرض خدا) مىخواست، حتما همه شما را (به اجبار) راهنمايى مىكرد. »
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هٰذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ
150بگو:« گواهانتان را بياوريد، آن كسانى كه گواهى مىدهند، در واقع خدا اين (ها) را حرام كرده است! »و اگر آنان (به دروغ) گواهى دهند، تو با آنان گواهى مده؛ و پيروى مكن از هوسهاى كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند و آنان كه براى پروردگارشان همتا قرار مىدهند.
قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
151بگو:« بياييد، آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است، (برايتان) بخوانم (و پيروى كنيم): اينكه هيچ چيزى را شريك او قرار ندهيد؛ و به پدر و مادر نيكى كنيد؛ و فرزندانتان را از فقر نكشيد؛ ما، شما و آنان را روزى مىدهيم؛ و نزديك [كارهاى] زشت نشويد، آنچه آشكار است از آنها، و آنچه پنهان است؛ و شخصى را كه خدا (كشتن او را) حرام كرده است، جز به حق نكشيد؛ اين (چيزى است كه خدا) شما را به آن سفارش كرده، تا شايد شما خردورزى كنيد.
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبيٰ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
152و به ثروت يتيم، نزديك نشويد، جز به آن (روشى) كه آن نكوتر است، تا به حد رشدش برسد؛ و پيمانه و ترازو را بر طبق دادگرى، كاملا ادا كنيد؛ هيچ شخصى را جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكنيم؛ و هنگامى كه سخنى مىگوييد، پس عدالت را رعايت نماييد، و گر چه در مورد نزديكان (شما) بوده باشد؛ و به پيمان خدا وفا كنيد؛ اين [ها] است كه [خدا] شما را به آن [ها] سفارش كرده، تا شايد شما متذكر شويد.
وَ أَنَّ هٰذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
153و اين راه راست من است؛ پس از آن پيروى كنيد؛ و از راهها [ى ديگر] پيروى نكنيد، كه شما را از راه او پراكنده مىسازد؛ اين [ها] است كه [خدا] شما را به آن [ها] سفارش كرده، تا شايد شما [خود را] حفظ كنيد. »
ثُمَّ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ تَماماً عَلَي الَّذِي أَحْسَنَ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ
154سپس به موسى كتاب [الهى] داديم، براى اينكه (نعمت خود را) بر كسى كه نيكى كرده تمام كنيم؛ و هر چيز (مورد نياز) را تشريح كنيم، و رهنمود و رحمتى باشد؛ تا شايد آنان به ملاقات پروردگارشان ايمان بياورند.
وَ هٰذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
155و اين كتابى خجسته است كه آن را فرو فرستاديم؛ پس از آن پيروى كنيد، و خود را از مخالفت آن] حفظ كنيد، باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد.
أَنْ تَقُولُوا إِنَّما أُنْزِلَ الْكِتابُ عَليٰ طائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنا وَ إِنْ كُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِينَ
156(ما قرآن را فرو فرستاديم مبادا) بگوييد:« كتاب [الهى] تنها بر دو دسته پيش از ما [يهوديان و مسيحيان] فرود آمد، و در واقع ما از (مطالعه و) درس آنان غافل بوديم. »
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْديٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُديً وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ
157يا [مبادا] بگوييد:« ما اگر (بر فرض) كتاب [الهى هم] بر ما فرو فرستاده مىشد، حتما از آنان ره يافتهتر بوديم. »پس بيقين، دليل روشن (قرآن)، و رهنمود و رحمتى از جانب پروردگارتان براى شما آمد. و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه آيات خدا را دروغ انگاشته، و از آن روى برتابد؟! بزودى كسانى را كه از آيات ما روى مىگردانند، به سبب روبرتافتن (بدون دليل) شان، با عذاب بدى كيفر خواهيم داد!
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ
158آيا انتظارى غير از اين دارند كه فرشتگان به سويشان آيند، يا پروردگارت بيايد، يا برخى از نشانههاى پروردگارت بيايد؟! (اما) روزى كه برخى از نشانههاى پروردگارت (پديد) آيد، شخصى كه قبلا ايمان نياورده، يا در ايمانش نيكى كسب نكرده است، ايمان آوردنش سودى نخواهد داشت. بگو:« منتظر باشيد! كه ما (هم) منتظريم. »
إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَي اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ
159در حقيقت كسانى كه دينشان را پراكنده ساختند، و گروه گروه گرديدند، تو هيچ چيزى (از رابطه) با آنان ندارى؛ كارشان تنها با خداست؛ سپس [خدا] از آنچه همواره انجام مىدادند، با خبرشان مىسازد.
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزيٰ إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
160هر كس (كار) نيكى آورد، پس برايش ده برابر مثل آن (پاداش) است؛ و هر كس (كار) بدى بياورد، پس جز همانند آن كيفر نخواهد شد؛ و آنان مورد ستم واقع نمىشوند.
قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
161بگو:« در حقيقت پروردگارم مرا به راه راست راهنمايىام كرده؛ كه دينى استوار [و] آيين ابراهيم حق گراست؛ و [او] از مشركان نبود. »
قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
162بگو:« براستى نمازم و [ساير] عباداتم و زندگىام و مرگم، براى خدايى است، كه پروردگار جهانيان است.
لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذٰلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ
163هيچ همتايى براى او نيست؛ و به اين (كار) مأمور شدم؛ و من نخستين مسلمانم. »
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
164بگو:« آيا جز خدا، پروردگارى بجويم، در حالى كه او پروردگار هر چيزى است؟! و هيچ شخصى جز بر زيان خويش (گناهى) كسب نمىكند؛ و هيچ باربردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را برنمىدارد؛ »سپس فرجام شما فقط به سوى پروردگارتان است؛ و شما را (نسبت) به آنچه همواره در آن اختلاف مىكرديد، خبر خواهد داد.
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ
165و او كسى است كه شما را جانشينانى (در) زمين قرار داد؛ و رتبههاى برخى از شما را بر برخى [ديگر] برترى داد، تا شما را در [مورد] آنچه به شما داده، بيازمايد؛ براستى كه پروردگارت زود كيفر است؛ و قطعا او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.