سوره الصافات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا
1به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ سوگند به صفبستگان- كه صفى [با شكوه] بستهاند-
فَالزَّاجِراتِ زَجْراً
2و به زجركنندگان- كه به سختى زجر مىكنند-
فَالتَّالِياتِ ذِكْراً
3و به تلاوتكنندگان [آيات الهى]،
إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ
4كه قطعاً معبود شما يگانه است.
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ
5پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، و پروردگار خاورها.
إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ
6ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم.
وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ
7و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم.
لا يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْليٰ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ
8[به طورى كه] نمىتوانند به انبوه [فرشتگانِ] عالَم بالا گوش فرادهند، و از هر سوى پرتاب مىشوند.
دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ
9با شدّت به دور رانده مىشوند، و برايشان عذابى دايم است.
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ
10مگر كسى كه [از سخن بالاييان] يكباره استراق سمع كند، كه شهابى شكافنده از پى او مىتازد.
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ
11پس، [از كافران] بپرس: آيا ايشان از نظر آفرينش سختترند يا كسانى كه [در آسمانها] خلق كرديم؟ ما آنان را از گِلى چسبنده پديد آورديم.
بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ
12بلكه عجب مىدارى و [آنها] ريشخند مىكنند.
وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ
13و چون پند داده شوند عبرت نمىگيرند.
وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ
14و چون آيتى ببينند به ريشخند مىپردازند.
وَ قالُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
15و مىگويند: «اين جز سحرى آشكار نيست.»
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
16«آيا چون مُرديم و خاك و استخوانهاى [خُرد] گرديديم، آيا راستى برانگيخته مىشويم؟
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ
17و همين طور پدران اوّليه ما؟!»
قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ
18بگو: «آرى! در حالى كه شما خواريد.»
فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ
19و آن تنها يك فرياد است و بس! و بناگاه آنان به تماشا خيزند.
وَ قالُوا يا وَيْلَنا هٰذا يَوْمُ الدِّينِ
20و مىگويند: «اى واى بر ما! اين است روز جزا.»
هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
21اين است همان روز داورى كه آن را تكذيب مىكرديد.
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ
22كسانى را كه ستم كردهاند، با همرديفانشان و آنچه غير از خدا مىپرستيدهاند،
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِليٰ صِراطِ الْجَحِيمِ
23گرد آوريد و به سوى راه جهنّم رهبرىشان كنيد.
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ
24و بازداشتشان نماييد كه آنها مسئولند.
ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ
25شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمىكنيد؟!
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
26[نه!] بلكه امروز آنان از دَرِ تسليم درآمدگانند.
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
27و بعضى روى به بعضى ديگر مىآورند [و] از يكديگر مىپرسند.
قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ
28[و] مىگويند: «شما [ظاهراً] از درِ راستى با ما درمىآمديد [و خود را حق به جانب مىنموديد].»
قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
29[متّهمَان] مىگويند: « [نه!] بلكه با ايمان نبوديد.
وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ
30و ما را بر شما هيچ تسلّطى نبود، بلكه خودتان سركش بوديد.
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ
31پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعاً بايد [عذاب را] بچشيم.
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ
32و شما را گمراه كرديم، زيرا خودمان گمراه بوديم.»
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ
33پس، در حقيقت، آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
34[آرى،] ما با مجرمان چنين رفتار مىكنيم.
إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ
35چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مىشد: «خدايى جز خداى يگانه نيست»، تكبّر مىورزيدند.
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ
36و مىگفتند: «آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم؟!»
بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
37ولى نه! [او] حقيقت را آورده و فرستادگان را تصديق كرده است.
إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ
38در واقع، شما عذاب پردرد را خواهيد چشيد.
وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
39و جز آنچه مىكرديد جزا نمىيابيد.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
40مگر بندگان پاكدل خدا.
أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ
41آنان روزىِ معيّن خواهند داشت.
فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ
42[انواع] ميوهها و آنان مورد احترام خواهند بود.
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
43در باغهاى پر نعمت.
عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ
44بر سريرها در برابر همديگر [مىنشينند].
يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
45با جامى از باده ناب پيرامونشان به گردش درمىآيند
بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ
46[بادهاى] سخت سپيد كه نوشندگان را لذّتى [خاص] مىدهد
لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ
47نه در آن فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مىافتند.
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ
48و نزدشان [دلبرانى] فروهشتهنگاه و فراخديده باشند.
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ
49[از شدّت سپيدى] گويى تخم شتر مرغ [زير پَر] ند.
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
50پس برخىشان به برخى روى نموده و از همديگر پرسوجو مىكنند.
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ
51گويندهاى از آنان مىگويد: «راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم،
يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ
52[كه به من] مىگفت: «آيا واقعاً تو از باوردارندگانى؟
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ
53آيا وقتى مرديم و خاك و [مشتى] استخوان شديم، آيا واقعاً جزا مىيابيم؟»
قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ
54[مؤمن] مىپرسد: «آيا شما اطلاع داريد [كجاست]؟»
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ
55پس اطّلاع حاصل مىكند، و او را در ميان آتش مىبيند.
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ
56[و] مىگويد: «به خدا سوگند، چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى.
وَ لَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
57و اگر رحمت پروردگارم نبود، هرآينه من [نيز] از احضارشدگان بودم.»
أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ
58[و از روى شوق مىگويد:] «آيا ديگر روى مرگ نمىبينيم،
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُوليٰ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
59جز همان مرگ نخستين خود؟ و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟!
إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
60راستى كه اين همان كاميابى بزرگ است.»
لِمِثْلِ هٰذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ
61براى چنين [پاداشى] بايد كوشندگان بكوشند.
أَ ذٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
62آيا از نظر پذيرايى اين بهتر است يا درخت زقّوم؟!
إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ
63در حقيقت، ما آن را براى ستمگران [مايه آزمايش و] عذابى گردانيديم.
إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ
64آن، درختى است كه از قعر آتش سوزان مىرويد،
طَلْعُها كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّياطِينِ
65ميوهاش گويى چون كلّههاى شياطين است،
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ
66پس [دوزخيان] حتماً از آن مىخورند و شكمها را از آن پر مىكنند،
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ
67سپس ايشان را بر سر آن، آميغى از آب جوشان است
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ
68آن گاه بازگشتشان بىگمان به سوى دوزخ است.
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ
69آنها پدران خود را گمراه يافتند،
فَهُمْ عَليٰ آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ
70پس ايشان به دنبال آنها مىشتابند.
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ
71و قطعاً پيش از آنها بيشتر پيشينيان به گمراهى افتادند.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ
72و حال آنكه مسلّماً در ميانشان هشداردهندگانى فرستاديم.
فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ
73پس ببين فرجام هشداردادهشدگان چگونه بود.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
74به استثناى بندگان پاكدل خدا.
وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ
75و نوح، ما را ندا داد، و چه نيك اجابتكننده بوديم.
وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
76و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم.
وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ
77و [تنها] نسل او را باقى گذاشتيم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
78و در ميان آيندگان [آوازه نيك] او را بر جاى گذاشتيم.
سَلامٌ عَليٰ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ
79درود بر نوح در ميان جهانيان.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
80ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
81به راستى او از بندگان مؤمن ما بود.
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ
82سپس ديگران را غرق كرديم.
وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ
83و بىگمان، ابراهيم از پيروان اوست.
إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
84آن گاه كه با دلى پاك به [پيشگاهِ] پروردگارش آمد.
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ
85چون به پدر [خوانده] و قوم خود گفت: «چه مىپرستيد؟
أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ
86آيا غير از خدا، به دروغ، خدايانى [ديگر] مىخواهيد؟!
فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ
87پس گمانتان به پروردگار جهانيان چيست؟»
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ
88پس نظرى به ستارگان افكند،
فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ
89و گفت: «من كسالت دارم.»
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ
90پس پشتكنان از او روى برتافتند.
فَراغَ إِليٰ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْكُلُونَ
91تا نهانى به سوى خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت: «آيا غذا نمىخوريد؟
ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ
92شما را چه شده كه سخن نمىگوييد؟!»
فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ
93پس با دست راست، بر سر آنها زدن گرفت.
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ
94تا دوان دوان سوى او روىآور شدند.
قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ
95[ابراهيم] گفت: «آيا آنچه را مىتراشيد، مىپرستيد؟
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ
96با اينكه خدا شما و آنچه را كه برمىسازيد آفريده است.»
قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ
97گفتند: «برايش [كوره] خانهاى بسازيد و در آتشش بيندازيد.»
فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ
98پس خواستند به از نيرنگى زنند و [لى] ما آنان را پَست گردانيديم.
وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِليٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ
99و [ابراهيم] گفت: «من به سوى پروردگارم رهسپارم، زودا كه مرا راه نمايد.»
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ
100«اى پروردگار من! مرا [فرزندى] از شايستگان بخش.»
فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ
101پس او را به پسرى بردبار مژده داديم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَريٰ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَريٰ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
102و وقتى با او به جايگاه «سَعْى» رسيد، گفت: «اى پسرك من! من در خواب [چنين] مىبينم كه تو را سر مىبُرَم، پس ببين چه به نظرت مىآيد؟» گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن. ان شاء اللَّه مرا از شكيبايان خواهى يافت.»
فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ
103پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند،
وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ
104او را ندا داديم كه اى ابراهيم!
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
105رؤيا [ى خود] را حقيقت بخشيدى. ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم.
إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ
106راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود.
وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
107و او را در ازاى قربانىِ بزرگى باز رهانيديم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
108و در [ميان] آيندگان براى او [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم.
سَلامٌ عَليٰ إِبْراهِيمَ
109درود بر ابراهيم.
كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
110نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
111در حقيقت، او از بندگان با ايمان ما بود.
وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ
112و او را به اسحاق كه پيامبرى از [جمله] شايستگان است مژده داديم.
وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَليٰ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ
113و به او و به اسحاق بركت داديم، و از نسل آن دو برخى نيكوكار و [برخى] آشكارا به خود ستمكار بودند.
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ
114و در حقيقت، بر موسى و هارون منّت نهاديم.
وَ نَجَّيْناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
115و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ رهانيديم.
وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ
116و آنان را يارى داديم تا ايشان غالب آمدند.
وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ
117و آن دو را كتاب روشن داديم.
وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ
118و هر دو را به راه راست هدايت كرديم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ
119و براى آن دو در [ميان] آيندگان [نام نيك] به جاى گذاشتيم.
سَلامٌ عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ
120درود بر موسى و هارون.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
121ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم،
إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
122زيرا آن دو از بندگان با ايمان ما بودند.
وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
123و به راستى الياس از فرستادگان [ما] بود.
إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ
124چون به قوم خود گفت: «آيا پروا نمىداريد؟
أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ
125آيا «بعل» را مىپرستيد و بهترين آفرينندگان را وامىگذاريد؟!
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ
126[يعنى:] خدا را كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست؟!»
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
127پس او را دروغگو شمردند، و قطعاً آنها [در آتش] احضار خواهند شد،
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
128مگر بندگان پاكدين خدا.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
129و براى او در [ميان] آيندگان [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم.
سَلامٌ عَليٰ إِلْياسِينَ
130درود بر پيروان الياس.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
131ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم،
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
132زيرا او از بندگان با ايمان ما بود.
وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
133و در حقيقت، لوط از زمره فرستادگان بود.
إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ
134آن گاه كه او و همه كسانش را رهانيديم،
إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ
135جز پير زنى كه در ميان باقىماندگان [و خاكسترشدگان] بود.
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ
136سپس ديگران را هلاك كرديم.
وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ
137و در حقيقت، شما بر آنان صبحگاهان،
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
138و شامگاهان مىگذريد. آيا به فكر فرو نمىرويد؟!
وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
139و در حقيقت، يونس از زمره فرستادگان بود.
إِذْ أَبَقَ إِلَي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
140آن گاه كه به سوى كشتى پُر، بگريخت.
فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
141پس [يونس سرنشينان كشتى] قرعه انداخت و خود از بازندگان شد!
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ
142[او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود.
فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ
143و اگر او از زمره تسبيحكنندگان نبود،
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
144قطعاً تا روزى كه برانگيخته مىشوند، در شكم آن [ماهى] مىماند.
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ
145پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم.
وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ
146و بر بالاى [سَرِ] او درختى از [نوع] كدوبُن رويانيديم.
وَ أَرْسَلْناهُ إِليٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ
147و او را به سوى يكصد هزار [نفر از ساكنان نينوا] يا بيشتر روانه كرديم.
فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ
148پس ايمان آوردند و تا چندى برخوردارشان كرديم.
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ
149پس، از مشركان جويا شو: آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است؟!
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ
150يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند؟
أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ
151هشدار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعاً خواهند گفت:
وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ
152«خدا فرزند آورده.» در حالى كه آنها قطعاً دروغگويانند.
أَصْطَفَي الْبَناتِ عَلَي الْبَنِينَ
153آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است؟
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
154شما را چه شده؟ چگونه داورى مىكنيد؟
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ
155آيا سَرِ پندگرفتن نداريد؟!
أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ
156يا دليلى آشكار [در دست] داريد؟
فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
157پس اگر راست مىگوييد كتابتان را بياوريد.
وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
158و ميان خدا و جنّها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنّيان نيك دانستهاند كه [براى حساب پسدادن،] خودشان احضار خواهند شد.
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
159خدا منزّه است از آنچه در وصف مىآورند.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
160به استثناى بندگان پاكدل خدا.
فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ
161در حقيقت، شما و آنچه [كه شما آن را] مىپرستيد،
ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ
162بر ضدّ او گمراهگر نيستيد،
إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ
163مگر كسى را كه به دوزخ رفتنى است.
وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ
164و هيچ يك از ما [فرشتگان] نيست مگر [اينكه] براى او [مقام و] مرتبهاى معيّن است.
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ
165و در حقيقت، ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بستهايم.
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ
166و ماييم كه خود تسبيحگويانيم.
وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ
167و [مشركان] به تأكيد مىگفتند:
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ
168«اگر پند [نامها] ى از پيشينيان نزد ما بود،
لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
169قطعاً از بندگان خالص خدا مىشديم.»
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
170ولى [وقتى قرآن آمد] به آن كافر شدند، و زودا كه بدانند.
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ
171و قطعاً فرمان ما درباره بندگان فرستاده ما از پيش [چنين] رفته است:
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ
172كه آنان [بر دشمنان خودشان] حتماً پيروز خواهند شد.
وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ
173و سپاه ما هرآينه غالبآيندگانند.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ
174پس تا مدّتى [معيّن] از آنان روى برتاب.
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
175و آنان را بنگر كه خواهند ديد.
أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ
176آيا عذاب ما را شتابزده خواستارند؟
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ
177پس هشداردادهشدگان را آن گاه كه عذاب به خانه آنان فرود آيد چه بد صبحگاهى است.
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ
178و از ايشان تا مدّتى [معيّن] روى برتاب.
وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
179و بنگر كه خواهند ديد.
سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
180منزّه است پروردگار تو، پروردگار شكوهمند، از آنچه وصف مىكنند.
وَ سَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلِينَ
181و درود بر فرستادگان.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
182و ستايش، ويژه خدا، پروردگار جهانيانست.