قرآن عثمان طه

سوره الصافات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا

1

به نام خداوند رحمتگر مهربان‌؛ سوگند به صف‌بستگان- كه صفى [با شكوه‌] بسته‌اند-


فَالزَّاجِراتِ زَجْراً

2

و به زجركنندگان- كه به سختى زجر مى‌كنند-


فَالتَّالِياتِ ذِكْراً

3

و به تلاوت‌كنندگان [آيات الهى‌]،


إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ

4

كه قطعاً معبود شما يگانه است.


رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ

5

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، و پروردگار خاورها.


إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ

6

ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم.


وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ

7

و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم.


لا يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْليٰ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ

8

[به طورى كه‌] نمى‌توانند به انبوه [فرشتگانِ‌] عالَم بالا گوش فرادهند، و از هر سوى پرتاب مى‌شوند.


دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ

9

با شدّت به دور رانده مى‌شوند، و برايشان عذابى دايم است.


إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ

10

مگر كسى كه [از سخن بالاييان‌] يكباره استراق سمع كند، كه شهابى شكافنده از پى او مى‌تازد.


فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ

11

پس، [از كافران‌] بپرس: آيا ايشان از نظر آفرينش سخت‌ترند يا كسانى كه [در آسمانها] خلق كرديم؟ ما آنان را از گِلى چسبنده پديد آورديم.


بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ

12

بلكه عجب مى‌دارى و [آنها] ريشخند مى‌كنند.


وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ

13

و چون پند داده شوند عبرت نمى‌گيرند.


وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ

14

و چون آيتى ببينند به ريشخند مى‌پردازند.


وَ قالُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

15

و مى‌گويند: «اين جز سحرى آشكار نيست.»


أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ

16

«آيا چون مُرديم و خاك و استخوانهاى [خُرد] گرديديم، آيا راستى برانگيخته مى‌شويم؟


أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ

17

و همين طور پدران اوّليه ما؟!»


قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ

18

بگو: «آرى! در حالى كه شما خواريد.»


فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ

19

و آن تنها يك فرياد است و بس! و بناگاه آنان به تماشا خيزند.


وَ قالُوا يا وَيْلَنا هٰذا يَوْمُ الدِّينِ

20

و مى‌گويند: «اى واى بر ما! اين است روز جزا.»


هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ

21

اين است همان روز داورى كه آن را تكذيب مى‌كرديد.


احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ

22

كسانى را كه ستم كرده‌اند، با همرديفانشان و آنچه غير از خدا مى‌پرستيده‌اند،


مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِليٰ صِراطِ الْجَحِيمِ

23

گرد آوريد و به سوى راه جهنّم رهبرى‌شان كنيد.


وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ

24

و بازداشتشان نماييد كه آنها مسئولند.


ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ

25

شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمى‌كنيد؟!


بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ

26

[نه!] بلكه امروز آنان از دَرِ تسليم درآمدگانند.


وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ

27

و بعضى روى به بعضى ديگر مى‌آورند [و] از يكديگر مى‌پرسند.


قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ

28

[و] مى‌گويند: «شما [ظاهراً] از درِ راستى با ما درمى‌آمديد [و خود را حق به جانب مى‌نموديد].»


قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ

29

[متّهمَان‌] مى‌گويند: « [نه!] بلكه با ايمان نبوديد.


وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ

30

و ما را بر شما هيچ تسلّطى نبود، بلكه خودتان سركش بوديد.


فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ

31

پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعاً بايد [عذاب را] بچشيم.


فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ

32

و شما را گمراه كرديم، زيرا خودمان گمراه بوديم.»


فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ

33

پس، در حقيقت، آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ

34

[آرى،] ما با مجرمان چنين رفتار مى‌كنيم.


إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ

35

چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مى‌شد: «خدايى جز خداى يگانه نيست»، تكبّر مى‌ورزيدند.


وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ

36

و مى‌گفتند: «آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم؟!»


بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ

37

ولى نه! [او] حقيقت را آورده و فرستادگان را تصديق كرده است.


إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ

38

در واقع، شما عذاب پردرد را خواهيد چشيد.


وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

39

و جز آنچه مى‌كرديد جزا نمى‌يابيد.


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

40

مگر بندگان پاكدل خدا.


أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ

41

آنان روزىِ معيّن خواهند داشت.


فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ

42

[انواع‌] ميوه‌ها و آنان مورد احترام خواهند بود.


فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

43

در باغهاى پر نعمت.


عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ

44

بر سريرها در برابر همديگر [مى‌نشينند].


يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ

45

با جامى از باده ناب پيرامونشان به گردش درمى‌آيند


بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ

46

[باده‌اى‌] سخت سپيد كه نوشندگان را لذّتى [خاص‌] مى‌دهد


لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ

47

نه در آن فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى [و فرسودگى‌] مى‌افتند.


وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ

48

و نزدشان [دلبرانى‌] فروهشته‌نگاه و فراخ‌ديده باشند.


كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ

49

[از شدّت سپيدى‌] گويى تخم شتر مرغ [زير پَر] ند.


فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ

50

پس برخى‌شان به برخى روى نموده و از همديگر پرس‌وجو مى‌كنند.


قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ

51

گوينده‌اى از آنان مى‌گويد: «راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم،


يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ

52

[كه به من‌] مى‌گفت: «آيا واقعاً تو از باوردارندگانى؟


أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ

53

آيا وقتى مرديم و خاك و [مشتى‌] استخوان شديم، آيا واقعاً جزا مى‌يابيم؟»


قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ

54

[مؤمن‌] مى‌پرسد: «آيا شما اطلاع داريد [كجاست‌]؟»


فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ

55

پس اطّلاع حاصل مى‌كند، و او را در ميان آتش مى‌بيند.


قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ

56

[و] مى‌گويد: «به خدا سوگند، چيزى نمانده بود كه تو مرا به هلاكت اندازى.


وَ لَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ

57

و اگر رحمت پروردگارم نبود، هرآينه من [نيز] از احضارشدگان بودم.»


أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ

58

[و از روى شوق مى‌گويد:] «آيا ديگر روى مرگ نمى‌بينيم،


إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُوليٰ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

59

جز همان مرگ نخستين خود؟ و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟!


إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

60

راستى كه اين همان كاميابى بزرگ است.»


لِمِثْلِ هٰذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ

61

براى چنين [پاداشى‌] بايد كوشندگان بكوشند.


أَ ذٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ

62

آيا از نظر پذيرايى اين بهتر است يا درخت زقّوم؟!


إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ

63

در حقيقت، ما آن را براى ستمگران [مايه آزمايش و] عذابى گردانيديم.


إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ

64

آن، درختى است كه از قعر آتش سوزان مى‌رويد،


طَلْعُها كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّياطِينِ

65

ميوه‌اش گويى چون كلّه‌هاى شياطين است،


فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ

66

پس [دوزخيان‌] حتماً از آن مى‌خورند و شكمها را از آن پر مى‌كنند،


ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ

67

سپس ايشان را بر سر آن، آميغى از آب جوشان است


ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ

68

آن گاه بازگشتشان بى‌گمان به سوى دوزخ است.


إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ

69

آنها پدران خود را گمراه يافتند،


فَهُمْ عَليٰ آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ

70

پس ايشان به دنبال آنها مى‌شتابند.


وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ

71

و قطعاً پيش از آنها بيشتر پيشينيان به گمراهى افتادند.


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ

72

و حال آنكه مسلّماً در ميانشان هشداردهندگانى فرستاديم.


فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ

73

پس ببين فرجام هشدارداده‌شدگان چگونه بود.


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

74

به استثناى بندگان پاكدل خدا.


وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ

75

و نوح، ما را ندا داد، و چه نيك اجابت‌كننده بوديم.


وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

76

و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم.


وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ

77

و [تنها] نسل او را باقى گذاشتيم.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

78

و در ميان آيندگان [آوازه نيك‌] او را بر جاى گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ

79

درود بر نوح در ميان جهانيان.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

80

ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

81

به راستى او از بندگان مؤمن ما بود.


ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ

82

سپس ديگران را غرق كرديم.


وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ

83

و بى‌گمان، ابراهيم از پيروان اوست.


إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

84

آن گاه كه با دلى پاك به [پيشگاهِ‌] پروردگارش آمد.


إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ

85

چون به پدر [خوانده‌] و قوم خود گفت: «چه مى‌پرستيد؟


أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ

86

آيا غير از خدا، به دروغ، خدايانى [ديگر] مى‌خواهيد؟!


فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ

87

پس گمانتان به پروردگار جهانيان چيست؟»


فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ

88

پس نظرى به ستارگان افكند،


فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ

89

و گفت: «من كسالت دارم.»


فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ

90

پس پشت‌كنان از او روى برتافتند.


فَراغَ إِليٰ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْكُلُونَ

91

تا نهانى به سوى خدايانشان رفت و [به ريشخند] گفت: «آيا غذا نمى‌خوريد؟


ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ

92

شما را چه شده كه سخن نمى‌گوييد؟!»


فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ

93

پس با دست راست، بر سر آنها زدن گرفت.


فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ

94

تا دوان دوان سوى او روى‌آور شدند.


قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ

95

[ابراهيم‌] گفت: «آيا آنچه را مى‌تراشيد، مى‌پرستيد؟


وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ

96

با اينكه خدا شما و آنچه را كه برمى‌سازيد آفريده است.»


قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ

97

گفتند: «برايش [كوره‌] خانه‌اى بسازيد و در آتشش بيندازيد.»


فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ

98

پس خواستند به از نيرنگى زنند و [لى‌] ما آنان را پَست گردانيديم.


وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِليٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ

99

و [ابراهيم‌] گفت: «من به سوى پروردگارم رهسپارم، زودا كه مرا راه نمايد.»


رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ

100

«اى پروردگار من! مرا [فرزندى‌] از شايستگان بخش.»


فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ

101

پس او را به پسرى بردبار مژده داديم.


فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَريٰ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَريٰ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ

102

و وقتى با او به جايگاه «سَعْى» رسيد، گفت: «اى پسرك من! من در خواب [چنين‌] مى‌بينم كه تو را سر مى‌بُرَم، پس ببين چه به نظرت مى‌آيد؟» گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن. ان شاء اللَّه مرا از شكيبايان خواهى يافت.»


فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ

103

پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند،


وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ

104

او را ندا داديم كه اى ابراهيم!


قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

105

رؤيا [ى خود] را حقيقت بخشيدى. ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‌دهيم.


إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ

106

راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود.


وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ

107

و او را در ازاى قربانىِ بزرگى باز رهانيديم.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

108

و در [ميان‌] آيندگان براى او [آوازه نيك‌] به جاى گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ إِبْراهِيمَ

109

درود بر ابراهيم.


كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

110

نيكوكاران را چنين پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

111

در حقيقت، او از بندگان با ايمان ما بود.


وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ

112

و او را به اسحاق كه پيامبرى از [جمله‌] شايستگان است مژده داديم.


وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَليٰ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ

113

و به او و به اسحاق بركت داديم، و از نسل آن دو برخى نيكوكار و [برخى‌] آشكارا به خود ستمكار بودند.


وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ

114

و در حقيقت، بر موسى و هارون منّت نهاديم.


وَ نَجَّيْناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

115

و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ رهانيديم.


وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ

116

و آنان را يارى داديم تا ايشان غالب آمدند.


وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ

117

و آن دو را كتاب روشن داديم.


وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ

118

و هر دو را به راه راست هدايت كرديم.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ

119

و براى آن دو در [ميان‌] آيندگان [نام نيك‌] به جاى گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ

120

درود بر موسى و هارون.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

121

ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‌دهيم،


إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

122

زيرا آن دو از بندگان با ايمان ما بودند.


وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

123

و به راستى الياس از فرستادگان [ما] بود.


إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ

124

چون به قوم خود گفت: «آيا پروا نمى‌داريد؟


أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ

125

آيا «بعل» را مى‌پرستيد و بهترين آفرينندگان را وامى‌گذاريد؟!


اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ

126

[يعنى:] خدا را كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست؟!»


فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

127

پس او را دروغگو شمردند، و قطعاً آنها [در آتش‌] احضار خواهند شد،


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

128

مگر بندگان پاكدين خدا.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

129

و براى او در [ميان‌] آيندگان [آوازه نيك‌] به جاى گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ إِلْياسِينَ

130

درود بر پيروان الياس.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

131

ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مى‌دهيم،


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

132

زيرا او از بندگان با ايمان ما بود.


وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

133

و در حقيقت، لوط از زمره فرستادگان بود.


إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ

134

آن گاه كه او و همه كسانش را رهانيديم،


إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ

135

جز پير زنى كه در ميان باقى‌ماندگان [و خاكسترشدگان‌] بود.


ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ

136

سپس ديگران را هلاك كرديم.


وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ

137

و در حقيقت، شما بر آنان صبحگاهان،


وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

138

و شامگاهان مى‌گذريد. آيا به فكر فرو نمى‌رويد؟!


وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

139

و در حقيقت، يونس از زمره فرستادگان بود.


إِذْ أَبَقَ إِلَي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

140

آن گاه كه به سوى كشتى پُر، بگريخت.


فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ

141

پس [يونس سرنشينان كشتى‌] قرعه انداخت و خود از بازندگان شد!


فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ

142

[او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود.


فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ

143

و اگر او از زمره تسبيح‌كنندگان نبود،


لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

144

قطعاً تا روزى كه برانگيخته مى‌شوند، در شكم آن [ماهى‌] مى‌ماند.


فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ

145

پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم.


وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ

146

و بر بالاى [سَرِ] او درختى از [نوع‌] كدوبُن رويانيديم.


وَ أَرْسَلْناهُ إِليٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ

147

و او را به سوى يكصد هزار [نفر از ساكنان نينوا] يا بيشتر روانه كرديم.


فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ

148

پس ايمان آوردند و تا چندى برخوردارشان كرديم.


فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ

149

پس، از مشركان جويا شو: آيا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است؟!


أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ

150

يا فرشتگان را مادينه آفريديم و آنان شاهد بودند؟


أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ

151

هش‌دار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعاً خواهند گفت:


وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ

152

«خدا فرزند آورده.» در حالى كه آنها قطعاً دروغگويانند.


أَصْطَفَي الْبَناتِ عَلَي الْبَنِينَ

153

آيا [خدا] دختران را بر پسران برگزيده است؟


ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

154

شما را چه شده؟ چگونه داورى مى‌كنيد؟


أَ فَلا تَذَكَّرُونَ

155

آيا سَرِ پندگرفتن نداريد؟!


أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ

156

يا دليلى آشكار [در دست‌] داريد؟


فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

157

پس اگر راست مى‌گوييد كتابتان را بياوريد.


وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

158

و ميان خدا و جنّ‌ها پيوندى انگاشتند و حال آنكه جنّيان نيك دانسته‌اند كه [براى حساب پس‌دادن،] خودشان احضار خواهند شد.


سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ

159

خدا منزّه است از آنچه در وصف مى‌آورند.


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

160

به استثناى بندگان پاكدل خدا.


فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ

161

در حقيقت، شما و آنچه [كه شما آن را] مى‌پرستيد،


ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ

162

بر ضدّ او گمراه‌گر نيستيد،


إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ

163

مگر كسى را كه به دوزخ رفتنى است.


وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ

164

و هيچ يك از ما [فرشتگان‌] نيست مگر [اينكه‌] براى او [مقام و] مرتبه‌اى معيّن است.


وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ

165

و در حقيقت، ماييم كه [براى انجام فرمان خدا] صف بسته‌ايم.


وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ

166

و ماييم كه خود تسبيح‌گويانيم.


وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ

167

و [مشركان‌] به تأكيد مى‌گفتند:


لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ

168

«اگر پند [نامه‌ا] ى از پيشينيان نزد ما بود،


لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

169

قطعاً از بندگان خالص خدا مى‌شديم.»


فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

170

ولى [وقتى قرآن آمد] به آن كافر شدند، و زودا كه بدانند.


وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ

171

و قطعاً فرمان ما درباره بندگان فرستاده ما از پيش [چنين‌] رفته است:


إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ

172

كه آنان [بر دشمنان خودشان‌] حتماً پيروز خواهند شد.


وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ

173

و سپاه ما هرآينه غالب‌آيندگانند.


فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ

174

پس تا مدّتى [معيّن‌] از آنان روى برتاب.


وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

175

و آنان را بنگر كه خواهند ديد.


أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ

176

آيا عذاب ما را شتابزده خواستارند؟


فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ

177

پس هشدارداده‌شدگان را آن گاه كه عذاب به خانه آنان فرود آيد چه بد صبحگاهى است.


وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ

178

و از ايشان تا مدّتى [معيّن‌] روى برتاب.


وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

179

و بنگر كه خواهند ديد.


سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ

180

منزّه است پروردگار تو، پروردگار شكوهمند، از آنچه وصف مى‌كنند.


وَ سَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلِينَ

181

و درود بر فرستادگان.


وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

182

و ستايش، ويژه خدا، پروردگار جهانيانست.


سوره قبل

سوره الصافات

سوره بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان