سوره یس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يس
1به نام خداى بخشنده مهربان،؛ يس.
وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ
2به قرآن سراسر حكمت سوگند.
إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
3كه تو به درستى و به يقين از مرسلين هستى.
عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
4و بر صراط مستقيم قرار دارى.
تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ
5كه خداى عزيز و رحيم آن را نازل كرده.
لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ
6تا تو با آن مردمى را انذار كنى كه پدرانشان انذار نشده بودند و در غفلت قرار داشتند.
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَليٰ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
7سوگند مىخورم كه فرمان عذاب بر بيشتر آنان صادر شده در نتيجه ديگر ايمان نخواهند آورد.
إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَي الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ
8ما به گردنشان غلهايى افكندهايم كه تا چانهشان را گرفته به طورى كه ديگر نمىتوانند سر پايين آورده خود را ببينند.
وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ
9ما از پيش رو و عقب سر سدى دورشان كشيده و ايشان را با آن پوشاندهايم ديگر جايى را نمىبينند.
وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
10و (بنا بر اين) ديگر انذار كردن و نكردنت به حال ايشان يكسان است چه انذار بكنى و چه نكنى ايمان نمىآورند.
إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمٰنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ
11تو تنها كسى را انذار مىكنى و انذارت در حق كسى مؤثر واقع مىشود كه قرآن را تصديق كرده و ناديده از رحمان خشيت داشته باشد، پس تو او را به آمرزش و اجرى كريم بشارت بده.
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتيٰ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ
12ماييم كه مردگان را زنده مىكنيم و آنچه كردهاند و آنچه از آثارشان بعد از مردن بروز مىكند همه را مىنويسيم و ما هر چيزى را در امامى مبين برشمردهايم.
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ
13مردم قريه را برايشان مثل بياور كه فرستادگان خدا به سوى آنان آمدند.
إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ
14آن زمان كه ما دو نفر از رسولان را به سوى ايشان گسيل داشتيم و آن دو را تكذيب كردند پس به وسيله رسول سومى آن دو رسول را تقويت كرديم و همگى گفتند كه ما فرستاده به سوى شماييم.
قالُوا ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ
15گفتند شما به جز بشرى مثل ما نيستيد و رحمان هيچ پيامى نازل نكرده و مدعاى شما به جز دروغ نمىتواند باشد.
قالُوا رَبُّنا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ
16گفتند: پروردگار ما مىداند كه ما فرستادگان به سوى شماييم.
وَ ما عَلَيْنا إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ
17و ما به جز رساندن پيام او به طور آشكار وظيفه ديگرى نداريم.
قالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَ لَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِيمٌ
18گفتند ما شما را بد قدم و نحس مىدانيم اگر دست از گفته خود برنداريد قطعا سنگسارتان مىكنيم و از ناحيه ما عذابى دردناك به شما خواهد رسيد.
قالُوا طائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَ إِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ
19(رسولان) گفتند نحوست با خود شماست كه وقتى تذكرتان مىدهند حق را نمىپذيريد بلكه شما مردم مسرف و متجاوزيد.
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعيٰ قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ
20و از دورترين نقطه شهر مردى شتابان آمد و گفت هان اى مردم! فرستادگان خدا را پيروى كنيد.
اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ
21پيروى كنيد كسانى را كه هم راهيافتگانند و هم به طمع مزد شما را به پيروى خود نمىخوانند.
وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
22و چرا من آفريننده خود را نپرستم در صورتى كه بازگشت شما به سوى او است.
أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمٰنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ
23آيا به جاى او خدايانى ديگر اتخاذ كنم كه اگر خداى رحمان ضررى برايم بخواهد شفاعت آنها هيچ دردى از من دوا و از آن ضرر نجاتم نمىدهند.
إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ
24مسلم است كه من در اين صورت در ضلالتى روشن قرار گرفتهام.
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
25من به پروردگار شما رسولان ايمان مىآورم و شما بشنويد تا فردا شهادت دهيد.
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ
26(مردم او را كشتند) در همان دم به او گفته شد به بهشت درآى و او كه داشت داخل بهشت مىشد گفت اى كاش مردم من مىدانستند چه سعادتى نصيبم شده.
بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ
27مىدانستند چگونه پروردگارم مرا بيامرزيد و مرا از مكرمين قرار داد.
وَ ما أَنْزَلْنا عَليٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ
28و ما براى هلاك ساختن مردم او لشكرى از آسمان نفرستاديم و نبايد هم مىفرستاديم.
إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ
29چون از بين بردن آنها به بيش از يك صيحه نياز نداشت آرى يك صيحه برخاست و همه آنها در جاى خود خشكيدند.
يا حَسْرَةً عَلَي الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
30اى حسرت و ندامت بر بندگان من كه هيچ رسولى نزدشان نيامد مگر آنكه به جز استهزاء عكس العملى نشان ندادند.
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ
31آيا نديدند چقدر از اقوام قبل از ايشان را هلاك كرديم و ديگر به سوى آنان برنمىگردند.
وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ
32با اينكه هيچ يك از آنان نيست مگر آنكه همگى نزد ما حاضر خواهند شد.
وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ
33زمين مرده براى ايشان آيتى است كه زندهاش كرديم و دانه از آن بيرون آورديم دانههايى كه از آن مىخورند.
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ
34و در آن باغها و نخلها و انگورها قرار داديم و در آن چشمههايى روان كرديم.
لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
35تا مردم از ثمره آن و كارهاى خود برخوردار شوند آيا باز هم شكرگزارى نمىكنند؟.
سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ
36منزه است آن كسى كه تمامى جفتها را بيافريد چه آن جفتهايى كه از زمين مىروياند و چه از خود انسانها و چه از آن جفتهايى كه انسانها از آن اطلاعى ندارند.
وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ
37و شب نيز براى آنان عبرتى است كه ما روز را از آن بيرون مىكشيم و آن وقت مردم در تاريكى قرار مىگيرند.
وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
38و خورشيد كه به قرارگاه خود روان است، اين نظم خداى عزيز داناست.
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّي عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
39و براى ماه منزلها معين كرديم تا دوباره به صورت هلال مانند چوب خوشه خرماى كهنه درآيد.
لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
40نه خورشيد را سزد كه به ماه برسد و نه شب از روز پيشى گيرد و هر يك در فلكى سير مىكنند.
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
41و عبرتى ديگر براى ايشان اين است كه ما نژادشان را در كشتى پر، حمل مىكنيم.
وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ
42و آن چه نظير آن برايشان آفريدهايم كه سوار مىشوند.
وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ
43و هر آن بخواهيم غرقشان مىكنيم كه در اين صورت ديگر فريادرسى ندارند و نجات داده نمىشوند.
إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِليٰ حِينٍ
44باز مگر رحمتى از ما به فريادشان برسد كه تا مدتى برخوردار شوند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
45و چون به ايشان گفته مىشود از آنچه در پيش رو و پشت سر داريد بترسيد شايد ترحم شويد.
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ
46ولى هيچ آيتى از آيات پروردگار نيايد براى آنان مگر اينكه از آن روى بگردانند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
47و چون به ايشان گفته مىشود از آنچه خدا روزيتان كرده انفاق كنيد آنان كه كافر شدهاند به آنان كه ايمان آوردهاند گويند آيا به كسى غذا بدهيم كه اگر خدا مىخواست غذايش مىداد؟ شما نيستيد جز در ضلالتى آشكار.
وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
48و مىگويند پس اين وعده قيامت كى مىرسد اگر راست مىگوييد.
ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ
49آنان منتظر جز يك صيحه نيستند صيحهاى كه ايشان را بگيرد در حالى كه سرگرم مخاصمه باشند.
فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِليٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ
50صيحهاى كه وقتى رسيد ديگر اينان نه مىتوانند سفارشى كنند و نه به اهل خود برگردند.
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِليٰ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ
51بعد از آن صيحه بار ديگر در صور دميده مىشود، ناگهان همه از قبرها به سوى پروردگارشان مىشتابند.
قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هٰذا ما وَعَدَ الرَّحْمٰنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
52در حالى كه مىگويند:" واويلا چه كسى ما را از اين خوابگاهمان برانگيخت؟ اين همان وعدهاى است كه خداى مهربان (به توسط انبيايش) به ما مىداد و (معلوم شد) انبياى او راست مىگفتهاند.
إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ
53آن نفخه هم به جز يك صيحه نيست كه ناگهان همگى نزد ما حاضر مىشوند.
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
54امروز به هيچ وجه احدى ستم نمىشود و جزايى به شما داده نمىشود مگر خود آن اعمالى كه مىكرديد.
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ
55به درستى كه اهل بهشت امروز در ناز و نعمت هستند و از هر فكر ديگر فارغند.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَي الْأَرائِكِ مُتَّكِئُونَ
56هم خود و هم همسرانشان در زير سايه بر كرسىها تكيه مىزنند.
لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ
57و ميوهاى در آنجا در اختيار دارند و هر چه بخواهند در اختيارشان قرار مىگيرد.
سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ
58در آن روز به عنوان پيام از پروردگار مهربان به ايشان ابلاغ سلام مىشود.
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ
59و در جمع مردم گفته مىشود: هان اى مجرمين از ساير مردم جدا شويد.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
60مگر با شما عهد نسبتم و نگفتم اى فرزندان آدم شيطان را اطاعت مكنيد كه او براى شما دشمنى آشكار است.
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ
61و مگر نگفتم كه مرا بپرستيد كه صراط مستقيم تنها همين است.
وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
62و مگر اين شيطان نبود كه گروههاى بسيارى از شما را گمراه كرد آيا هنوز هم به هوش نمىآييد.
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
63(همه اين هشدارها را به شما داديم و نپذيرفتيد) اينك اين جهنمى است كه همواره وعدهاش به شما داده مىشد.
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
64بچشيد امروز سوزش آن را به كيفر كفرى كه مىورزيديد.
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَليٰ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
65امروز مهر بر دهانشان مىزنيم و دستهايشان با ما سخن مىگويد و پاهايشان به آنچه همواره مىكردند شهادت مىدهد.
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَليٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّيٰ يُبْصِرُونَ
66و اگر بخواهيم ديدگانشان را محو مىكنيم آن وقت به سوى صراط مىشتابند و سبقت مىگيرند. اما نمىتوانند، چون نمىبينند.
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَليٰ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ
67و اگر بخواهيم بر جايشان مسخشان مىكنيم به طورى كه ديگر نتوانند رفت و برگشت كنند.
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ
68و هر كه را عمر طولانى دهيم خلقتش را دگرگون مىكنيم آيا هنوز هم تعقل نمىكنند.
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ
69و ما پيغمبر را شعر نياموختهايم و شعر گفتن شان او و سزاوار او نيست آنچه بدو آموختيم جز پند و قرآنى هويدا نمىباشد.
لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ
70تا هر كه را زنده دل است بيم دهد و آنان هم كه كافر و مرده دلند گفتار خدا در باره آنان محقق شود.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ
71مگر نمىبينيد كه براى انسان از آنچه دست قدرت ما درست كرده حيواناتى آفريديم كه مالك آن شدهاند.
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ
72و حيوانات را براى ايشان رام كردهايم كه هم مركوبشان است و هم از آن مىخورند.
وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
73و از آن سودها و نوشيدنىها دارند، پس چرا باز هم سپاس نمىگزارند.
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ
74غير از خدا خدايانى گرفتند تا شايد يارى شوند.
لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ
75بتها نتوانند ايشان را يارى كنند و ايشان سپاه احضار شده آنهايند.
فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ
76گفتارشان تو را اندوهگين نكند چرا كه ما آنچه را پنهان كنند و آنچه را عيان سازند مىدانيم.
أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ
77مگر انسان نمىبيند كه ما او را از نطفهاى آفريديم؟ چطور با وجود اين دشمنى آشكار شده است.
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ
78براى ما مثلى زده و خلقت نخستين خود را فراموش كرده مىگويد: چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را در عين اينكه پوسيده است زنده مىكند؟.
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ
79بگو همان خدايى كه بار اول آن را بدون الگو ايجاد كرد دوباره زندهاش مىكند و او به همه مخلوقات دانا است.
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ
80آن خدايى كه براى شما از درخت سبز آتش پديد آورد پس شما از آن آتش مىافروزيد.
أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَليٰ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ
81آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده نمىتواند مانند آن بيافريند؟ چرا، و او آفريدگار داناست.
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
82كار او وقتى چيزى را اراده كند فقط همين است كه بدو بگويد: باش پس وجود يابد.
فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
83منزه است آنكه سلطنت همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگشت مىيابيد.