إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَي الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِياءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَليٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
93راه (مؤاخذه،) تنها بر كسانى است كه از تو رخصت مىخواهند، در حالى كه آنان توانگرند (آنان) راضى شدند به اينكه با (خانه) نشستگان باشند؛ و خدا بر دلهايشان مهر نهاده؛ و از اين رو نمىدانند.
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِليٰ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
94هنگامى كه به سوى آن (منافق) ان باز گرديد، از شما عذرخواهى مىكنند؛ بگو:« عذرخواهى نكنيد، (ما سخن) شما را تصديق نخواهيم كرد! [چرا] كه خدا ما را از اخبار شما با خبر ساخته؛ و بزودى خدا و فرستادهاش، عملتان را مىبينند؛ سپس به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مىشويد؛ و [او] شما را از آنچه همواره انجام مىداديد، با خبر مىسازد. »
سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
95هنگامى كه به سوى آنان باز گرديد، بزودى براى شما به خدا سوگند ياد مىكنند، تا از آنان صرف نظر كنيد (و درگذريد،) پس از آنان روى گردانيد؛ [چرا] كه آنان پليدند؛ و به كيفر آنچه همواره كسب مىكردند، مقصدشان جهنم است!
يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضيٰ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ
96براى شما سوگند ياد مىكنند تا از آنان راضى شويد؛ و اگر [شما] از آنان راضى شويد، پس حتما خدا از گروه نافرمانبرداران راضى نخواهد شد.
الْأَعْرابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَليٰ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
97عربهاى صحرانشين، در كفر و نفاق شديدترند؛ و به ناآگاهى از حدود آنچه خدا بر فرستادهاش فرو فرستاده، سزاوارترند؛ و خدا داناى فرزانه است.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوائِرَ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
98و از عربهاى صحرانشين كسانى هستند كه آنچه را (در راه خدا) مصرف مىكنند، زيان مىشمارند؛ و براى شما حوادثى انتظار مىكشند، حادثه بد، بر (خود) آنان است؛ و خدا شنواى داناست.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
99و از عربهاى صحرانشين كسانى هستند، كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند؛ و آنچه را (در راه خدا) مصرف مىكنند، [مايه] نزديكىهايى در پيشگاه خدا، و دعاهاى فرستاده [او] مىشمارند؛ آگاه باشيد كه به راستى اين [مايه] نزديكى آنان است. بزودى خدا آنان را در رحمتش در آورد؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.
وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
100و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه (به شايستگى) در نيكوكارى از آنان پيروى كردند، خدا از آنان خشنود گشت، و آنان (نيز) از او خشنود شدند؛ و بوستانهايى (بهشتى) براى آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير [درختان] ش روان است؛ در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند، اين كاميابى بزرگ است!
وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَي النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِليٰ عَذابٍ عَظِيمٍ
101و از اطرافيان شما، برخى عربهاى صحرانشين منافقند؛ و برخى ساكنان مدينه (نيز) به دو رويى خو گرفته [و سركشى كرده] اند، در حالى كه (تو) آنان را نمىشناسى، (ولى) ما آنان را مىشناسيم؛ بزودى آنان را دو بار عذاب مىكنيم سپس به سوى عذاب بزرگى بازگردانده مىشوند!
وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَي اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
102و (گروه) ديگرى كه به پيامدهاى (گناهان) شان اعتراف كردند، (و) كار شايسته را با (كار) بد ديگرى در آميختند، اميد مىرود كه خدا توبه آنان را بپذيرد؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
103از اموال آنان بخشش خالصانه (و ماليات زكات) را بگير، كه بوسيله آن، پاكشان سازى و رشدشان دهى؛ و برايشان دعا كن؛ [چرا] كه دعاى تو، براى آنان آرامشى است؛ و خدا شنواى داناست.
أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
104آيا ندانستهاند كه خدا، خود توبه را از بندگانش مىپذيرد؛ و بخششهاى خالصانه (و ماليات زكات) را مىگيرد؛ و اينكه تنها خدا بسيار توبهپذير [و] مهرورز است؟!
وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِليٰ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
105و (اى پيامبر) بگو:« عمل كنيد! پس بزودى خدا و فرستادهاش و مؤمنان، كردار شما را مىبينند! و بزودى، به سوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مىشويد؛ و [او] شما را از آنچه همواره انجام مىداديد، با خبر مىسازد! »
وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
106و (سرنوشت گروهى) ديگر متوقف بر فرمان خداست، يا عذابشان مىكند، و يا توبه آنان را مىپذيرد؛ و خدا دانايى فرزانه است.
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنيٰ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ
107و (برخى منافقان) كسانى هستند كه مسجدى برگزيدند، براى زيان رساندن، و كفر ورزيدن، و تفرقهافكنى بين مؤمنان، و كمينگاهى براى كسى كه پيش از [آن] با خدا و فرستادهاش جنگ كرده بود؛ و به طور قاطع سوگند ياد مىكنند كه:« ارادهاى جز نيكى نداشتهايم. »و [لى] خدا گواهى مىدهد كه قطعا آنان دروغگويند.
لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْويٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ
108هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست! حتما مسجدى كه از روز نخست بر پارسايى (و خود نگهدارى) بنيانگذارى شده، شايستهتر است كه در آن (به عبادت) بايستى؛ در آن، مردانى هستند كه دوست مىدارند پاكيزه باشند؛ و خدا پاكيزگان را دوست دارد.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَليٰ تَقْويٰ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَليٰ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
109و آيا كسى كه ساختمانش را بر پارسايى (و خود نگهدارى) و خشنودى خدا بنيانگذارى كرده، بهتر است، يا كسى كه ساختمانش را بر كنار پرتگاه فرو ريختنى بنيان نهاده است، و او را در آتش جهنم فرو مىافكند؟ و خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمىكند.
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
110ساختمانى كه آنان ساختند، هميشه (به عنوان سبب) ترديد، در دلهايشان باقى مىماند؛ مگر اينكه دلهايشان پاره پاره شود، و خدا داناى فرزانه است.
إِنَّ اللَّهَ اشْتَريٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفيٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
111در حقيقت خدا، از مؤمنان جانهايشان و اموالشان را خريدارى كرده، به (بهاى) اينكه بهشت براى آنان باشد؛ (چرا كه) در راه خدا پيكار مىكنند، و مىكشند و كشته مىشوند؛ [اين] وعده حقى است، كه در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست؛ و چه كسى به عهدش، از خدا وفادارتر است؟! پس بخاطر معاملهتان، كه با او معامله كرديد، شادمان باشيد؛ و تنها اين كاميابى بزرگ است!
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
112(آن مؤمنان)، توبه كنندگان، پرستش كنندگان، ستايش كنندگان، روزهداران، ركوع كنندگان، سجده كنندگان، فرمان دهندگان به [كار] پسنديده، و منع كنندگان از [كار] ناپسند، و پاسداران مرزهاى خدايند؛ و مؤمنان را مژده ده!
ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَ لَوْ كانُوا أُولِي قُرْبيٰ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِيمِ
113براى پيامبر و كسانى كه ايمان آوردهاند، شايسته نيست كه براى مشركان- پس از آنكه برايشان روشن گرديد كه آنان اهل دوزخند- طلب آمرزش كنند؛ و گرچه نزديكان (شان) باشند.
وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ
114و طلب آمرزش ابراهيم براى پدر (مادرش يا عموي) ش نبود، جز بخاطر وعدهاى كه آن را به او وعده داده بود؛ و [لى] هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن خداست، نسبت به او، وعده (اش) را كنار گذاشت؛ قطعا ابراهيم بسيار غمخوار (و) بردبار بود.
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّي يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
115و خدا هرگز گروهى را بعد از آنكه آنان را راهنمايى كرد، گمراه (و مجازات) نمىكند؛ تا آنچه را (بايد از آن) خودنگهدارى كنند، برايشان روشن بيان كند؛ [چرا] كه خدا به هر چيزى داناست.
إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ
116براستى كه خدا فرمانروايى آسمانها و زمين فقط براى اوست؛ زنده مىكند و مىميراند؛ و جز خدا، هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست.
لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَي النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ
117مسلما خدا [با رحمت خويش] بر پيامبر و مهاجران و انصار بازگشت، كه در هنگامه سختى (در جنگ تبوك) از او پيروى كردند؛ بعد از آنكه نزديك بود دلهاى دستهاى از آنان، (از حق) منحرف شود؛ سپس [خدا] توبه آنان را پذيرفت؛ [چرا] كه او [نسبت] به آنان مهربانى مهرورز است.
وَ عَلَي الثَّلاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّي إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
118و (نيز) بر آن سه [نفر] كه (از شركت در جنگ تبوك) وا مانده بودند، تا آنگاه كه زمين با همه پهناورى بر آنان تنگ شد، و آنان از خودشان به تنگ آمدند، و دانستند كه هيچ پناهگاهى از (عذاب) خدا جز به سوى او نيست؛ سپس خدا (با رحمتش) به سوى آنان بازگشت، تا توبه كنند؛ [چرا] كه خدا بسيار توبهپذير [و] مهرورز است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ
119اى كسانى كه ايمان آوردهايد! [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد؛ و با راستگويان باشيد.
ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَئُونَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
120بر ساكنان مدينه و كسانى از عربهاى صحرانشين كه اطراف آنان هستند سزاوار نيست، كه از فرستاده خدا تخلف ورزند، و بخاطر (حفظ) جانهايشان، از جان او روى برتابند؛ اين بخاطر آن است كه آنان هيچ تشنگى و رنج، و گرسنگى در راه خدا به آنان نمىرسد و بر هيچ قدمگاهى كه كافران را به خشم آورد، گام نمىنهند، و به هيچ هدفى (از ضربه و قتل) از دشمن نمىرسند، مگر اينكه بخاطر آن، كار شايستهاى براى آنان نوشته مىشود؛ [چرا] كه خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمىكند.
وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
121و هيچ هزينه كوچك يا بزرگى را در راه خدا مصرف نمىكنند، و هيچ درهاى (و سرزمينى) را نمىپيمايند، مگر اينكه براى آنان نوشته مىشود؛ تا خدا آنان را به [عنوان] بهترين چيزى كه همواره انجام مىدادند، پاداش دهد.
وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
122و هرگز مؤمنان همگى بسيج نمىشوند؛ پس چرا از هر گروهى از آنان، دستهاى بسيج نمىشوند (و كوچ نمىكنند)، تا در دين، فهم عميق نمايند؛ و تا قومشان را به هنگامى كه به سوى آنان باز مىگردند، هشدار دهند؟! تا شايد (از مخالفت خدا) بيمناك شوند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
123اى كسانى كه ايمان آوردهايد! با كسانى از كافران كه نزديك شما هستند، پيكار كنيد؛ و بايد (آنان) در شما سختى (و خشونت) بيابند؛ و بدانيد كه خدا با پارسايان (خود نگهدار) است.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
124و هنگامى كه سورهاى فرو فرستاده شود، پس كسى از آن (منافق) ان مىگويد:« كدام يك از شما، اين (سوره) ايمانش را افزون ساخت؟! »و اما كسانى كه ايمان آوردهاند، پس بر ايمانشان افزوده؛ در حالى كه آنان شادى مىكنند.
وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَي رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ
125و اما كسانى كه در دلهايشان [نوعى] بيمارى است، پس آنان پليدى بر پليديشان افزوده؛ و مردند در حالى كه آنان كافرند.
أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ
126و آيا (منافقان) نمىبينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مىشوند؟! سپس توبه نمىكنند، و آنان متذكر (هم) نمىگردند.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِليٰ بَعْضٍ هَلْ يَراكُمْ مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انْصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ
127و هنگامى كه سورهاى فرو فرستاده شود، برخى آن (منافق) ان به برخى (ديگر) نگاه مىكنند (در حالى كه مىگويند:) آيا هيچ كس شما را مىبيند؟ سپس منصرف مىشوند (و بيرون مىروند)؛ خدا دلهايشان را (از رحمت) منصرف ساخته؛ بخاطر آنكه آنان گروهى هستند كه فهم عميق نمىكنند.
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ
128بيقين، فرستادهاى از خودتان به سوى شما آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است؛ (و) بر (هدايت) شما حريص است؛ (و نسبت) به مؤمنان، مهربانى مهرورز است.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
129و اگر (مردم) روى برتافتند، پس بگو:« خدايى كه هيچ معبودى جز او نيست مرا بس است؛ تنها بر او توكل كردم؛ و او پروردگار تخت بزرگ (جهاندارى و تدبير هستى) است. »
Sooreh یونس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ الف، لام، را، آن آيات كتاب حكمتآميز است.
أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِليٰ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هٰذا لَساحِرٌ مُبِينٌ
2آيا براى مردم شگفتآور است، كه به سوى مردى از آنان وحى نموديم كه:« مردم را هشدار ده، و به كسانى كه ايمان آوردهاند مژده ده: كه براى آنان گامى راستين (و پيشرو در شرافت) نزد پروردگارشان است »؟! كافران گفتند:« بىشك اين ساحرى آشكار است! »
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَويٰ عَلَي الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ
3در واقع پروردگار شما، خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [و دوره] آفريد؛ سپس بر تخت (جهاندارى) تسلط يافت، [و] به تدبير كار [ها] پرداخت؛ هيچ شفاعتگرى، جز پس از رخصت او، نيست؛ اين خدا پروردگار شماست، پس او را بپرستيد؛ آيا (غافليد) و متذكر نمىشويد؟!
إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ
4بازگشت همه شما فقط به سوى اوست؛ [اين] وعده حق خداست. او آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را تجديد مىكند، براى آنكه كسانى را كه ايمان آورده و [كارهاى] شايسته انجام دادهاند، به دادگرى پاداش دهد؛ و كسانى كه كفر ورزيدند، نوشابهاى از آب سوزان و عذابى دردناك، براى آنان است، بدان سبب كه همواره كفر مىورزيدند!
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللَّهُ ذٰلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
5او كسى است كه خورشيد را روشنايى، و ماه را نور قرار داد؛ و براى آن منزلگاههايى معين كرد، تا عدد سالها و حساب را بدانيد؛ خدا اين [ها] را جز به حق نيافريد. [او] آيات (و نشانههاى خود را) براى گروهى كه مىدانند، شرح مىدهد.
إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ
6مسلما در، پى در پى آمدن شب و روز، و آنچه خدا در آسمانها و زمين آفريده، آيات (و نشانههايى) است، براى گروهى كه خودنگهدارى مىكنند.
إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ
7در حقيقت كسانى كه به ملاقات ما (و روز رستاخيز) اميد ندارند، و به زندگى پست (دنيا) خشنود شدند و بدان آرامش يافتند، و كسانى كه آنان از آيات (و نشانههاى) ما غافلند،
أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
8آنان به سبب آنچه همواره كسب مىكردند، مقصدشان آتش است!
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
9براستى كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى] شايسته انجام دادند، پروردگارشان آنان را به وسيله ايمانشان راهنمايى مىكند؛ [و] در بوستانهاى پر نعمت (بهشت)، نهرها از زير (درختان) شان روان است.
دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
10ندا (و نيايش) آنان در آن (بوستانها، اين است كه:)« خدايا، منزهى تو! »و زنده باد آنان در آنجا:« سلام »است؛ و پايان ندا (و نيايش) آنان (اين است) كه:« ستايش، مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است! »
وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ
11اگر (بر فرض) خدا براى مردم (در پذيرش نفرين و مجازات) بدى [ها]، شتاب مىكرد همچون شتاب جويى آنان در نيكى [ها]، حتما براى آنان سرآمد (عمر) شان فرا مىرسيد؛ و [لى] كسانى را كه اميد به ملاقات ما ندارند، وا مىگذاريم در حالى كه در طغيانشان سرگردان مىشوند.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِليٰ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
12و هنگامى كه به انسان زيان (و رنج) رسد، ما را، در حالى كه به پهلويش خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده، مىخواند؛ و هنگامى كه زيان (و رنج) او را از وى برطرف ساختيم، [چنان] مىرود كه گويا ما را براى (دفع رنج و) زيانى كه به او رسيده بود، نخوانده است! اين گونه براى اسرافكاران، آنچه را كه همواره انجام مىدادند، آراسته شده است.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ
13و بيقين گروههاى پيش از شما را، هنگامى كه ستم كردند، هلاك نموديم؛ در حالى كه فرستادگانشان دليلهاى روشن (معجزه آسا) براى آنان آوردند، و [لى] هرگز ايمان نمىآورند؛ اين گونه گروه خلافكاران را كيفر مىدهيم!
ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ
14سپس شما را پس از آنان، جانشينانى در زمين قرار داديم، تا ببينيم چگونه عمل مىكنيد.
وَ إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هٰذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحيٰ إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
15و هنگامى كه آيات ما در حالى كه روشن است بر آنان تلاوت مىشود، كسانى كه به ملاقات ما (و روز رستاخيز) اميد ندارند، مىگويند:« قرآنى غير از اين بياور، يا آن را تغيير ده. » (اى پيامبر) بگو:« براى من (ممكن) نيست، كه از پيش خودم آن را تغيير دهم، (زيرا) جز آنچه به سوى من وحى مىشود، پيروى نمىكنم؛ [چرا] كه اگر من پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روز بزرگ (قيامت) مىترسم! »
قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
16بگو:« اگر (بر فرض) خدا مىخواست، آن (آيات) را بر شما نمىخواندم (و پيروى نمىكردم)، و (خدا) شما را بدان آگاه نمىساخت؛ چه اينكه پيش از اين، مدتى طولانى در ميان شما درنگ كردهام و (هرگز آيهاى نياوردم)؛ آيا خردورزى نمىكنيد؟! »
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ
17و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا آيات (و نشانههاى) او را دروغ انگاشته است؟! براستى كه خلافكاران رستگار نخواهند شد.
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هٰؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعاليٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
18و (مشركان) غير از خدا، چيزهايى را مىپرستند كه به آنان زيان نمىرساند، و سودى به ايشان نمىبخشد؛ و مىگويند:« اينها شفاعتگران، در پيشگاه خدا هستند. »بگو:« آيا خدا را به چيزى كه در آسمانها و زمين نمىداند، خبر مىدهيد؟! »او منزه و برتر است از آنچه شريك [او] قرار مىدهند!
وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
19و مردم (در آغاز)، جز يك امت نبودند، و اختلاف كردند؛ و اگر نبود سخن (سنت گونها) ى از طرف پروردگارت، (در مورد مجازات نكردن سريع گناهكاران) كه از پيش مقرر شده است، حتما در ميان آنان در مورد آنچه در آن اختلاف كردند داورى شده بود.
وَ يَقُولُونَ لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ
20و مىگويند:« چرا نشانه (معجزهوارى) از پروردگارش بر او فرو فرستاده نمىشود؟! »پس بگو:« (آنچه از حس) پوشيده، تنها براى خداست؛ پس منتظر باشيد، [چرا] كه من (هم) با شما از منتظرانم. »
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ
21و هنگامى كه مردم را پس از زيان (و ناراحتى) كه به آنان رسيده، رحمتى بچشانيم، به ناگاه آنان در مورد آيات ما فريبى دارند؛ بگو:« ترفند خدا سريعتر است. [چرا] كه فرستادگان (از فرشتگان) ما، آنچه را فريبكارى مىكنيد مىنويسند. »
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّي إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ
22او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مىگرداند؛ تا هنگامى كه در كشتىها قرار مىگيريد. و با بادى دلپسند (و ملايم) آنان را روان مىسازند و بدان شادمان شوند. [ناگهان] باد شديدى مىوزد، و امواج از هر جايى به سراغ آنان مىآيد، و يقين مىكنند كه آنان محاصره شدهاند (و هلاك خواهند شد؛ در اين هنگام) خدا را، در حالى كه دين (خود) را براى او خالص گردانيدهاند، مىخوانند كه:« اگر ما را از اين [گرفتارى] نجات دهى، قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود. »
فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَليٰ أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
23و هنگامى كه [خدا] آنان را نجات بخشيد، ناگهان آنان به ناحق، در زمين ستم مىكنند! اى مردم! ستم شما، تنها به زيان خود شماست؛ بهره زندگى پست (دنيا را مىبريد)، سپس بازگشت شما فقط به سوى ماست؛ و شما را به آنچه همواره انجام مىداديد، خبر مىدهيم.
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّي إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
24مثال زندگى پست (دنيا،) فقط همانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم، و به آن گياهان زمين- از آنچه مردم و دامها مىخورند- آميخته شود، تا هنگامى كه زمين، زيبايىاش را برگرفت و آراسته شد، و اهل آن يقين مىكنند كه آنان بر آن توانايى دارند؛ (ناگهان) در شبى يا روزى، فرمان (نابودى) ما بدان در رسد، و آن را درو مىكنيم چنانكه گويا ديروز هرگز برپا نبوده است! اين گونه، آيات را براى گروهى كه تفكر مىكنند، شرح مىدهيم.
وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِليٰ دارِ السَّلامِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
25و خدا (شما را) به سراى سلامت فرا مىخواند؛ و هر كس را بخواهد (و شايسته ببيند)، به راهى راست راهنمايى مىكند.
لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنيٰ وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
26براى كسانى كه نيكى كردند، [پاداش] نيكو و زيادهايست؛ و هيچ سياهى و خوارى، چهرههايشان را نمىپوشاند؛ اينان اهل بهشتند، در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند.
وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
27و كسانى كه [كارهاى] بد را كسب كردند، كيفر بدى همانند آن است؛ و خوارى آنان را فرا مىگيرد؛ [و] هيچ نگهدارندهاى از جانب خدا، براى آنان نيست. گويى چهرههايشان با پارههايى از شب تاريك، پوشيده شده! آنان اهل آتشند، در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند.
وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ وَ قالَ شُرَكاؤُهُمْ ما كُنْتُمْ إِيَّانا تَعْبُدُونَ
28و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گردآورى مىكنيم، سپس به كسانى كه شرك ورزيدند، مىگوييم:« شما و شريكهايتان (كه آنان را شريك خدا مىپنداشتيد) در جايتان باشيد. »و بين آنان جدايى مىافكنيم، و شريكانشان مىگويند:« شما (در واقع) هرگز ما را نمىپرستيديد!
فَكَفيٰ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبادَتِكُمْ لَغافِلِينَ
29و گواهى خدا بين ما و بين شما، كافى است كه قطعا ما از پرستش شما غافل بوديم. »
هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَي اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
30در آنجا، هر كس آنچه را از پيش فرستاده، مىآزمايد، و به سوى خدا كه مولاى بحق آنهاست، بازگردانده مىشوند؛ و آنچه را همواره (بر خدا شريك) مىبستند از ايشان گم شد.
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ
31بگو:« چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؟ يا چه كسى صاحب اختيار گوش [ها] و چشمهاست؟ و چه كسى زنده را از مرده بيرون مىآورد، و مرده را از زنده بيرون مىسازد؟ و چه كسى كار [ها] را تدبير مىكند؟ »پس بزودى (مشركان) مىگويند:« خدا (چنين مىكند.) »و بگو:« آيا (بر گمراهى اصرار مىورزيد) و خودنگهدارى (و پارسايى) نمىكنيد؟!
فَذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنّيٰ تُصْرَفُونَ
32و اين خدا، پروردگار حق شماست، و بعد از حق، چه چيزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چگونه (از حق) روى گردانيده مىشويد؟! »
كَذٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَي الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
33اينگونه سخن پروردگارت بر كسانى كه نافرمانى كردند، به حقيقت پيوست، كه آنان ايمان نمىآورند.
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ
34(اى پيامبر) بگو:« آيا از شريكان (معبود) شما، كسى هست كه آفرينش را آغاز كند، سپس آن را باز گرداند؟! »بگو:« (تنها) خدا آفرينش را آغاز كرد، سپس آن را باز مىگرداند؛ پس چگونه (از حق) بازگردانده مىشويد؟! »
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْديٰ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
35بگو:« آيا از شريكان (معبود) شما، كسى هست كه به سوى حق راهنمايى كند؟! »بگو:« (تنها) خدا به سوى حق راهنمايى مىكند؛ و آيا كسى كه به سوى حق راهنمايى مىكند شايستهتر است كه پيروى شود، يا كسى كه راه نمىيابد، مگر آنكه راهنمايى شود؟! پس شما را چه شده، چگونه داورى مىكنيد؟! »
وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ
36و بيشتر آن (مشرك) ان جز از گمان پيروى نمىكنند؛ براستى كه گمان، چيزى را از حق بىنياز نمىسازد؛ در واقع خدا به آنچه انجام مىدهند، داناست.
وَ ما كانَ هٰذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَريٰ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لٰكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
37و سزاوار نيست كه اين قرآن، به دروغ، به غير خدا نسبت داده شود؛ و ليكن مؤيد آنچه كه پيش از آن است، مىباشد؛ و شرح كتاب (هاى الهى) است؛ در حالى كه هيچ ترديدى در آن نيست، [و] از طرف پروردگار جهانيان است.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
38آيا مىگويند:« (او) به دروغ آن (قرآن) را (به خدا) نسبت داده است؟! »بگو:« اگر راست گوييد پس سورهاى همانند آن بياوريد؛ و غير از خدا، هر كس را مىتوانيد (به يارى) فرا خوانيد! »
بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ
39بلكه چيزى را دروغ انگاشتند كه به علم آن احاطه نداشتند، و هنوز سرانجام (واقعيت) آن برايشان نيامده است. كسانى (هم) كه پيش از آنان بودند، همين گونه (پيامبران را) تكذيب كردند؛ پس بنگر فرجام ستمكاران چگونه بوده است!
وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ
40و از آن (مشرك) ان كسى است كه به آن (قرآن) ايمان مىآورد؛ و از آنان كسى است كه بدان ايمان نمىآورد؛ و پروردگارت به (حال) فسادگران داناتر است.
وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ
41و اگر تو را تكذيب كردند، پس بگو:« كردار من فقط براى من، و كردار شما فقط براى شماست؛ شما نسبت به آنچه من انجام مىدهم، غير متعهديد، و من (نيز) نسبت به آنچه شما انجام مىدهيد غير متعهدم. »
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ
42و برخى از آن (مشرك) ان كسانى هستند، كه به (ظاهر، به سخنان) تو گوش فرا مىدهند و آيا (تو مىتوانى سخن خود را) به گوش ناشنوايان برسانى، و گرچه هرگز خردورزى نكنند؟!
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ
43و از آن (مشرك) ان كسى است كه به (ظاهر به سوى) تو مىنگرد، و آيا تو (مىتوانى) نابينايان را راهنمايى كنى، و گرچه هرگز نبينند؟!
إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لٰكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
44براستى كه خدا هيچ گونه به مردم ستم نمىكند؛ و ليكن مردم بر خودشان ستم مىكنند.
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ
45و (ياد كن) روزى را كه (خدا) آنان را گرد مىآورد؛ گويا جز ساعتى از روز، (در دنيا) درنگ نكردهاند، (به اندازهاى كه) همديگر را مىشناسند؛ مسلما كسانى زيان كردند، كه ملاقات خدا (و روز رستاخيز) را دروغ انگاشتند؛ و ره يافته نبودند.
وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَليٰ ما يَفْعَلُونَ
46و اگر، پارهاى از آنچه (از مجازاتها) كه به آنان وعده مىدهيم، به تو بنمايانيم، يا (قبل از عذاب آنان، جان) تو را كامل بگيريم، پس بازگشتشان تنها به سوى ماست؛ سپس خدا بر آنچه انجام مىدهند گواه است.
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
47و براى هر امتى، فرستادهاى است؛ و هنگامى كه فرستاده آنان بيايد، بينشان به دادگرى داورى مىشود؛ در حالى كه آنان مورد ستم واقع نمىشوند.
وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
48و (مشركان) مىگويند:« اگر راست گوييد، اين وعده (عذاب الهى) چه وقت است؟ »
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ
49بگو:« براى خودم هيچ زيان و سودى را مالك نيستم جز آنچه خدا بخواهد. براى هر امتى سرآمد (عمر معين) است؛ هنگامى كه سرآمد (عمر) آنان فرا رسد، پس ساعتى تأخير نمىكنند، و پيشى نمىگيرند. »
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُهُ بَياتاً أَوْ نَهاراً ما ذا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ
50بگو:« آيا به نظر شما اگر عذاب او، شبانگاه يا در روز به سراغ شما آيد (، مىتوانيد آن را دفع كنيد؟!) » (پس) چه چيزى را خلافكاران از (آمدن) آن به شتاب مىطلبند.
أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ
51سپس، آيا آنگاه كه (عذاب) واقع شد، به آن ايمان مىآوريد؟! (به شما گفته مىشود:) حالا (ايمان مىآوريد؟) در حالى كه به (آمدن) آن همواره شتاب مىكرديد!
ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ
52سپس به كسانى كه ستم كردند گفته مىشود:« عذاب ماندگار را بچشيد! آيا جز به (كيفر) آنچه همواره به دست مىآورديد، مجازات خواهيد شد؟! »
وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ
53از تو خبر مىگيرند:« آيا آن (وعده عذاب) حق است؟ »بگو:« آرى، به پروردگارم سوگند، كه آن حتما حق است! و شما عاجز كننده (خدا) نيستيد. »
وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
54و اگر (بر فرض) براى هر شخصى كه ستم كرده، آنچه در زمين است مىبود، حتما آن را (براى نجات خويش) تاوان مىداد؛ و هنگامى كه عذاب را ببينند، پشيمانى (خود) را رازدارى مىكنند؛ و بينشان به دادگرى داورى شود؛ و آنان مورد ستم واقع نمىشوند.
أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
55آگاه باشيد كه در حقيقت آنچه در آسمانها و زمين است، فقط از آن خداست. آگاه باشيد كه در واقع وعده خدا حق است، و ليكن بيشتر آنان نمىدانند.
هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
56اوست كه زنده مىكند و مىميراند، و تنها به سوى او بازگردانده مىشويد.
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُديً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ
57اى مردم! بيقين از طرف پروردگارتان براى شما، پندى و درمانى براى آنچه در سينههاست؛ و رهنمود و رحمتى براى مؤمنان، آمده است.
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ
58بگو:« به بخشش خدا و به رحمت او (خوشحال شدن نيكوست؛) پس بايد (مؤمنان) بدان شادمان شوند، (چرا كه) آن از هر آنچه گرد مىآورند، بهتر است. »
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَي اللَّهِ تَفْتَرُونَ
59بگو:« آيا نگريستهايد، به آنچه از روزى [ها] كه خدا براى شما فرود آورده، و برخى از آن را حرام، و (برخى را) حلال نمودهايد؟! »بگو:« آيا خدا به شما رخصت داده، يا بر خدا [دروغ] مىبنديد؟! »
وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ
60و كسانى كه بر خدا دروغ مىبندند، در (باره مجازات) روز رستاخيز، چه گمان دارند؟ قطعا خدا نسبت به مردم داراى بخشش است؛ و ليكن بيشتر آنان سپاسگزارى نمىكنند.
وَ ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذٰلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ
61و در هيچ كارى (و حالى) نباشى، و از طرف آن [خدا] هيچ (آيهاى) از قرآن را تلاوت (و پيروى) نمىكنى، و هيچ عملى را انجام نمىدهيد، مگر اينكه [ما] گواه بر شما هستيم در آن هنگام كه بدان مىپردازيد؛ و در زمين و در آسمان، از پروردگارت هيچ هم وزن ذرهاى و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن مخفى نمىماند! مگر اينكه (همه آنها) در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت شده) است.
أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
62آگاه باشيد! كه دوستان خدا، هيچ ترسى بر آنان نيست، و نه آنان اندوهگين مىشوند؛
الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ
63(همان) كسانى كه ايمان آوردند، و همواره خودنگهدارى (و پارسايى) مىكردند.
لَهُمُ الْبُشْريٰ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
64تنها براى آنان در زندگى پست (دنيا) و در آخرت، مژده است. هيچ تغييرى براى سخنان (سنت گونه و وعدههاى) خدا نيست؛ تنها اين كاميابى بزرگ است.
وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
65سخن آن (مشرك) ان تو را اندوهگين نسازد! [چرا] كه عزت همه از آن خداست؛ او شنوا [و] داناست.
أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
66آگاه باش، در حقيقت، هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است، فقط از آن خداست. و كسانى كه (معبودانى) غير از خدا را مىخوانند، شريكهاى (خيالى او را) پيروى نمىكنند (بلكه اينان) جز از گمان پيروى نمىنمايند؛ و جز اين نيست كه آنان حدس مىزنند (و دروغ مىبافند.)
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ
67او كسى است كه شب را براى شما (تاريك) قرار داد، تا در آن آرام گيريد؛ و روز را روشنىبخش (قرار داد)؛ قطعا در اين [ها] نشانههايى است براى گروهى كه گوش شنوا دارند.
قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهٰذا أَ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ
68(مشركان) گفتند:« خدا فرزندى گزيده است. »او منزه است (چرا كه) تنها او توانگر است! [و] آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است فقط از آن اوست. نزد شما هيچ دليلى بر اين (ادعا) نيست؛ آيا چيزى را كه نمىدانيد، به خدا نسبت مىدهيد؟
قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ
69بگو:« در حقيقت كسانى كه به خدا دروغ مىبندند، رستگار نمىشوند؛
مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ
70(اين دروغ پردازى براى اندك) بهرهاى در دنياست؛ سپس بازگشتشان تنها به سوى ماست؛ آنگاه بدان سبب كه همواره كفر مىورزيدند، عذاب شديد را به آنان مىچشانيم! »
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامِي وَ تَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَي اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ
71خبر بزرگ نوح را بر آنان بخوان (و پيروى كن)، آنگاه كه به مردمش گفت:« اى قوم [من]! اگر جايگاه من و تذكرات من نسبت به آيات خدا، بر شما گران است، پس (من) تنها بر خدا توكل مىكنم. و كار (و فكر) تان و شريكهاى (معبود) تان را جمع كنيد؛ سپس كارتان بر شما هيچ پوشيده نماند، آنگاه به (حيات) من پايان دهيد، و [مرا] مهلت مدهيد.
فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَي اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ
72و اگر (از قبول دعوتم) روى برتابيد، پس (من) از شما هيچ پاداشى نمىطلبم پاداش من جز بر [عهده] خدا نيست؛ و فرمان دارم كه از مسلمانان باشم. »
فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ
73و او را تكذيب كردند؛ و (ما) وى و كسانى را كه با او در كشتى بودند، نجات داديم؛ و آنان را جانشينانى (براى كافران) قرار داديم؛ و كسانى را كه نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، غرق كرديم. پس بنگر فرجام هشدار داده شدگان، چگونه بود!
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِليٰ قَوْمِهِمْ فَجاءُوهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذٰلِكَ نَطْبَعُ عَليٰ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ
74سپس بعد از او (نوح)، فرستادگانى به سوى قومشان برانگيختيم؛ و دلايل روشن (معجزهآسا) براى شان آوردند؛ و (ايشان) هرگز به چيزى كه قبلا آن را دروغ انگاشته بودند، ايمان نمىآورند؛ اينگونه بر دلهاى تجاوزكاران مهر مىنهيم.
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسيٰ وَ هارُونَ إِليٰ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآياتِنا فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمِينَ
75سپس بعد از آن (پيامبر) ان موسى و هارون را با نشانههاى (معجزه آساي) مان به سوى فرعون و اشراف او فرستاديم؛ و [لى] تكبر ورزيدند، و گروهى خلافكار شدند.
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هٰذا لَسِحْرٌ مُبِينٌ
76و هنگامى كه حق از نزد ما به سوى آنان آمد، گفتند:« قطعا اين، سحرى آشكار است! »
قالَ مُوسيٰ أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَكُمْ أَ سِحْرٌ هٰذا وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ
77موسى گفت:« آيا درباره حق، هنگامى كه به سوى شما آمد، (چنين) مىگوييد؟! آيا اين سحر است در حالى كه ساحران رستگار (و پيروز) نمىشوند؟! »
قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنِينَ
78(فرعونيان به موسى) گفتند:« آيا به سراغ ما آمدهاى كه ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن يافتهايم، بازگردانى، و بزرگى (و رياست) در زمين، از آن شما دو (نفر) باشد؟! و ما تصديق كننده شما دو (نفر) نيستيم. »
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ ساحِرٍ عَلِيمٍ
79و فرعون گفت:« هر ساحر دانايى را نزد من آوريد. »
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالَ لَهُمْ مُوسيٰ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ
80و هنگامى كه ساحران (به ميدان مبارزه) آمدند، موسى به آنان گفت:« آنچه را شما (از وسايل سحر مىتوانيد) بيفكنيد، بيندازيد! »
فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسيٰ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ
81و هنگامى كه افكندند، موسى گفت:« آنچه (شما) آن را آورديد، سحر است؛ [چرا] كه خدا بزودى آن را باطل مىكند؛ [زيرا] كه خدا كار فسادگران را اصلاح نمىكند.
وَ يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ
82و خدا حق را با كلمات (و وعدههاي) ش تثبيت مىكند؛ و گرچه خلافكاران ناخشنود باشند. »
فَما آمَنَ لِمُوسيٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَليٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ
83و موسى را تصديق نكردند، مگر نسلى از قوم او؛ در حال ترس از فرعون و اشراف آنان، كه مبادا آنان را در بلا افكنند! و قطعا فرعون در زمين (مصر)، برترىجويى كرد، و مسلما او از اسرافكاران بود.
وَ قالَ مُوسيٰ يا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ
84و موسى گفت:« اى قوم [من]! اگر به خدا ايمان آوردهايد، [و] اگر مسلمانيد، پس فقط بر او توكل كنيد. »
فَقالُوا عَلَي اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
85و گفتند:« فقط بر خدا توكل داريم؛ [اى] پروردگار ما! ما را [وسيله] آزمايشى براى گروه ستمكاران قرار مده؛
وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكافِرِينَ
86و ما را به رحمت خويش از (شر) گروه كافران نجات بخش. »
وَ أَوْحَيْنا إِليٰ مُوسيٰ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
87و به موسى و برادرش وحى كرديم كه:« براى قومتان در مصر خانههايى آماده كنيد؛ و خانههايتان را مقابل يكديگر (و محل عبادت) قرار دهيد؛ و نماز را به پا داريد؛ و مؤمنان را مژده ده. »
وَ قالَ مُوسيٰ رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوالاً فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَليٰ أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَليٰ قُلُوبِهِمْ فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّي يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ
88و موسى گفت:« [اى] پروردگار ما! براستى كه تو فرعون و اشراف او را زيور و اموالى در زندگى پست (دنيا) دادهاى؛ اى پروردگار ما! (آنان) در نهايت (مردم را) از راه تو گمراه مىسازند؛ [اى] پروردگار ما! اموالشان را بىاثر (و بىارزش) كن؛ و دلهايشان را (از درك حقايق) بر بند، كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند. »
قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ
89(خدا) فرمود:« دعاى هر دوى شما پذيرفته شد؛ پس پايدارى كنيد؛ و راه كسانى را كه نمىدانند، پيروى مكنيد. »
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْياً وَ عَدْواً حَتَّي إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ
90و بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را از دريا عبور داديم، و فرعون و لشكريانش از روى ستم و تجاوز، در پى آنان رفتند؛ تا هنگامى كه او در (شرف) غرق شدن قرار گرفت، گفت:« ايمان آوردم [به] اينكه هيچ معبودى نيست، جز كسى كه بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) به او ايمان آوردهاند، و من از تسليم شدگان هستم. »
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ
91(به فرعون گفته شد:) آيا اكنون (ايمان مىآورى)؟! در حالى كه پيش [از آن] بيقين نافرمانى مىكردى، و از فسادگران بودى!
فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ
92و [لى] امروز تو را با زرهات نجات مىدهيم (و بدنت را بر بلندى مىنهيم)، تا براى كسانى كه پس از تو هستند، نشانه (عبرت آموزى) باشى! و قطعا بسيارى از مردم، از نشانههاى ما غافلند.
وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّي جاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
93و بيقين بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را در جايگاه درستى مستقر ساختيم؛ و آنان را از پاكيزهها روزى داديم؛ و [لى] اختلاف نكردند تا اينكه علم براى آنان [حاصل] آمد؛ در حقيقت پروردگار تو روز رستاخيز، درباره آنچه همواره در آن اختلاف مىكردند، ميان آنان داورى مىكند.
فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِينَ
94و اگر در مورد آنچه به سوى تو فرو فرستاديم، در شك هستى، پس از كسانى بپرس، كه پيش از تو كتاب [الهى] را مىخواندند؛ بيقين حق از طرف پروردگارت به تو رسيده است، پس هرگز از ترديد كنندگان مباش.
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ
95و هرگز از كسانى مباش كه آيات خدا را دروغ انگاشتند، كه از زيانكاران مىشوى.
إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ
96در واقع كسانى كه سخن پروردگارت بر آنان به حقيقت پيوست ايمان نمىآورند؛
وَ لَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّي يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ
97و گرچه هر نشانه (معجزهآسا) يى براى شان بيايد، (ايمان نمىآورند،) تا اينكه عذاب دردناك را ببينند!
فَلَوْلا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ
98و چرا هيچ آبادى نبود كه (اهل آن) ايمان آورند و ايمانشان به آنان سود بخشد؟! مگر قوم يونس، هنگامى كه ايمان آوردند، عذاب رسوايى را در زندگى پست (دنيا) از آنان برطرف ساختيم؛ و تا زمان (مرگ) بهرهمندشان ساختيم.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّي يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
99و اگر (بر فرض) پروردگارت مىخواست، حتما تمام كسانى كه در روى زمين هستند، همگى آنان، ايمان مىآوردند؛ و آيا تو مردم را وا مىدارى تا اينكه مؤمن شوند؟!
وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ
100و براى هيچ كس (ممكن) نيست كه جز با رخصت خدا ايمان آورد. و [خدا] بر كسانى كه خردورزى نمىكنند، پليدى قرار مىدهد.
قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ
101(اى پيامبر) بگو:« بنگريد در آسمانها و زمين چه چيزى است؟ »و [اين] نشانهها و هشدارها براى گروهى كه (بخاطر لجاجت) ايمان نمىآورند، (چيزى از عذاب را) دفع نمىكند!
فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ
102و آيا (مشركان) جز همانند روزگاران كسانى كه پيش از آنان در گذشتند، انتظار مىكشند؟! بگو:« پس منتظر باشيد كه من (هم) با شما از منتظرانم! »
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ
103سپس فرستادگانمان و كسانى را كه ايمان آوردند، نجات مىدهيم؛ همچنين بر ما حق است كه مؤمنان را نجات دهيم.
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لٰكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
104بگو:« اى مردم! اگر از دين من در شك هستيد، پس كسانى را كه غير از خدا مىپرستيد، نمىپرستم؛ و ليكن خدايى را پرستش مىكنم كه (جان) شما را بطور كامل مىگيرد؛ و فرمان داده شدهام كه از مؤمنان باشم.
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
105و (به من فرمان داده شده:) كه روى (وجود) خود را به دين حق گرايانه، راست دار؛ و هرگز از مشركان مباش!
وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ
106و غير از خدا، چيزى را كه سودى به تو نمىرساند و زيانى به تو نمىرساند، مخوان (و پرستش مكن؛) و اگر (چنين) كنى، پس آنگاه در واقع تو از ستمكاران خواهى بود.
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
107و اگر خدا، (براى امتحان يا مجازات،) زيانى به تو رساند، پس جز او هيچ برطرف كنندهاى براى آن، نيست؛ و اگر نيكى براى تو اراده كند، پس هيچ برگردانندهاى براى بخشش او نيست؛ آن را به هر كس از بندگانش بخواهد (و شايسته بداند) مىرساند؛ و او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. »
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَديٰ فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ
108بگو:« اى مردم! بيقين، حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده؛ و هر كس (در پرتو آن) راه يابد، پس فقط به سود خودش راه يافته است. و هر كس گمراه شود، پس فقط به زيان خود گمراه مىشود؛ و من حمايتگر شما نيستم. »
وَ اتَّبِعْ ما يُوحيٰ إِلَيْكَ وَ اصْبِرْ حَتَّي يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ
109و از آنچه به سوى تو وحى مىشود پيروى كن، و شكيبايى كن! تا (اينكه) خدا داورى كند، و او بهترين داوران است.
Sooreh هود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ الف، لام، را. (اين قرآن) كتابى است كه آياتش محكم شده است، سپس از نزد فرزانهاى آگاه تشريح شده است،
أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ
2كه: جز خدا را نپرستيد! در حقيقت من از سوى او براى شما هشدارگر و بشارتگرم؛
وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ
3و اينكه: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد؛ سپس به سوى او بازگرديد؛ تا شما را از بهره نيكويى تا سرآمد معينى، برخوردار سازد؛ و به هر صاحب فضيلتى، (به مقدار) فضيلتش بدهد. و اگر روى برتابيد، پس در حقيقت من از عذاب روزى بزرگ بر شما مىترسم!
إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
4بازگشت شما فقط به سوى خداست؛ و او بر هر چيزى تواناست.
أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
5آگاه باشيد، كه آن (مشرك) ان سينههايشان را نزديك هم قرار مىدهند، تا (رازشان را) از آن (پيامبر) پنهان دارند؛ آگاه باشيد، آنگاه كه لباسهايشان را بر سر مىكشند، (خدا) آنچه را پنهان مىكنند و آنچه را آشكار مىسازند، مىداند؛ [چرا] كه او، به (اسرار) درون سينهها داناست.