قرآن عثمان طه

وَ ما أَنْزَلْنا عَليٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ

28

و بعد از او بر قومش هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم و فرو فرستنده (آن) نبوديم.


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ

29

(عذاب آنان) جز يك بانگ (مرگبار) نبود، پس ناگهان آنان خاموش (و بى جان) شدند.


يا حَسْرَةً عَلَي الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

30

اى افسوس بر بندگان كه هيچ فرستاده‌اى به سراغ آنان نيامد، مگر اينكه همواره او را ريشخند مى‌كردند!


أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ

31

آيا اطلاع نيافته‌اند كه پيش از آنان چه بسيار گروه‌هايى را هلاك كرديم كه آنان به سوى ايشان باز نمى‌گردند؟!


وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

32

هيچ كس نيست مگر اينكه همگى نزد ما احضار شده‌اند.


وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ

33

و براى آنان نشانه (خدا) است، در زمين مرده‌اى كه آن را زنده كرديم و دانه از آن بر آورديم و از آن مى‌خورند.


وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ

34

و در آن بوستان‌هايى از درختان خرما و انگورها قرار داديم، و چشمه ساران را در آن شكافتيم (و روان ساختيم)،


لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

35

تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دستانشان آن را نساخته است؛ پس آيا سپاسگزارى نمى‌كنند؟!


سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ

36

منزه است كسى كه همه آن زوج‌ها را آفريد، از آنچه زمين مى‌روياند، و از خودشان و از آنچه نمى‌دانند.


وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ

37

و براى آنان نشانه (خدا) است در شب، كه روز را از آن برمى‌كنيم، و ناگهان آنان در تاريكى فرو روند؛


وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

38

و خورشيد كه تا قرارگاهش روان است؛ اين اندازه‌گيرى (خداى) شكست‌ناپذير داناست.


وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّي عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ

39

و ماه را برايش منزلگاه‌هايى قرار داديم، تا اينكه همچون شاخك ديرينه [قوسى شكل زرد رنگ‌] برگردد.


لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

40

نه خورشيد برايش سزاوار است كه ماه را دريابد، و نه شب بر روز پيشى گيرنده است؛ در حالى كه هر يك در مدارى شناورند.


وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

41

و براى آنان نشانه (خدا) است كه ما نسل آنان را در كشتى انباشته (از بارها) حمل كرديم.


وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ

42

و براى آنان همانند آن چيزى آفريديم كه (بر آن) سوار مى‌شوند.


وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ

43

و اگر بخواهيم آنان را غرق مى‌كنيم پس هيچ فريادرسى براى شان نيست، و (نيز) آنان نجات داده نمى‌شوند.


إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِليٰ حِينٍ

44

مگر رحمتى از جانب ما، و بهره‌اى (از دنيا) تا مدتى (معين شامل حالشان شود).


وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

45

و هنگامى كه به آن (مشرك) ان گفته شود:« [خودتان را] از آنچه [از عذاب‌] در پيش‌رويتان و آنچه در پشت سرتان است حفظ كنيد، باشد كه شما (مشمول) رحمت شويد (روى بر مى‌تابند.) »


وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ

46

و هيچ نشانه‌اى از نشانه‌هاى پروردگارشان براى آنان نمى‌آيد، مگر اينكه از آن روى گردانند.


وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

47

و هنگامى كه به آنان گفته شود:« از آنچه خدا به شما روزى داده [در راه خدا] مصرف كنيد. »كسانى كه كفر ورزيدند به كسانى كه ايمان آوردند، مى‌گويند:« آيا كسى را غذا دهيم، كه اگر (بر فرض) خدا مى‌خواست او را غذا مى‌داد؟! شما جز در گمراهى آشكارى نيستيد. »


وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

48

(كافران) مى‌گويند:« اگر راست گوييد، اين وعده (قيامت) چه وقت است؟! »


ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ

49

جز يك بانگ (مرگبار) را انتظار نمى‌كشند، كه آنان را فرو گيرد در حالى كه آنان [با يكديگر] كشمكش مى‌كنند.


فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِليٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ

50

پس نه مى‌توانند سفارش (و وصيتى) كنند، و نه به سوى خانواده‌شان باز مى‌گردند.


وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِليٰ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ

51

و (بار ديگر) در شيپور دميده مى‌شود، پس ناگهان آنان از قبرها به سوى پروردگارشان به سرعت سرازير مى‌شوند.


قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هٰذا ما وَعَدَ الرَّحْمٰنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

52

مى‌گويند:« اى واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاه‌مان بر انگيخت؟! اين چيزى است كه (خداى) گسترده‌مهر وعده داده است. و فرستادگان (او) راست گفتند. »


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

53

(اين) جز يك بانگ (بزرگ) نبود، و [لى‌] ناگهان آنان همگى در نزد ما احضار شده‌اند.


فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

54

پس امروز چيزى بر كسى ستم نمى‌شود و جز (بر طبق) آنچه همواره انجام مى‌داديد، جزا داده نمى‌شويد.


إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ

55

مسلما امروز اهل بهشت به شادمانى مشغولند؛


هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَي الْأَرائِكِ مُتَّكِئُونَ

56

آنان و همسرانشان در سايه‌ها بر تخت‌ها تكيه كرده‌اند؛


لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ

57

براى آنان در آنجا ميوه‌اى است؛ و آنچه فرا خوانند برايشان (آماده) است.


سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ

58

سلام (بر شما، اين) سخنى از جانب پرودرگار مهرورز است.


وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ

59

و (ندا آيد:) اى خلافكاران امروز جدا شويد.


أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ

60

اى فرزندان آدم! آيا با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد، [چرا] كه او دشمن آشكارى براى شماست؟!


وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ

61

و اينكه مرا بپرستيد كه اين راه راست است؟


وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ

62

و بيقين گروه زيادى از شما را گمراه كرد، و آيا خردورزى نكرده‌ايد؟!


هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

63

اين جهنمى است كه همواره (بدان) وعده داده مى‌شديد؛


اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ

64

امروز به سبب كفر ورزيدنتان وارد آن شويد (و مى‌سوزيد).


الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَليٰ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ

65

امروز بر دهان‌هايشان مهر مى‌نهيم، و دست‌هايشان با ما سخن مى‌گويند و پاهايشان به آنچه همواره كسب مى‌كردند گواهى مى‌دهند!


وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَليٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّيٰ يُبْصِرُونَ

66

و اگر (بر فرض) بخواهيم حتما چشمانشان را محو مى‌كنيم؛ و به (سوى) راه بر يكديگر پيشى گيرند، و [لى‌] چگونه مى‌بينند؟!


وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَليٰ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ

67

و اگر (بر فرض) بخواهيم، حتما آنان را بر جايشان مسخ (و زمينگير) مى‌كنيم، پس توان رفتن ندارند و بر نمى‌گردند.


وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ

68

و هر كس را عمر درازش دهيم، وى را در آفرينش (وجود) نگون سار مى‌سازيم؛ و آيا خردورزى نمى‌كنند؟!


وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ

69

شعر به او [پيامبر] نياموختيم، و شايسته او نيست؛ اين (سخن) جز ياد آورى و قرآن روشنگر نيست.


لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ

70

تا هر كس را كه زنده (دل) است هشدار دهد؛ و گفتار (سنت گونه و وعده عذاب) بر كافران تحقق يابد.


أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ

71

و آيا نظر نكرده‌اند كه از آنچه دستان (قدرت) ما بر ساخته است، دام‌هايى براى آنان آفريديم و آنان مالك آنها هستند؟!


وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ

72

و آنها را براى‌شان فروتن (و رام) ساختيم، پس [وسيله‌] سوارى‌شان از برخى آنهاست و از برخى آنها مى‌خورند؛


وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

73

و براى آنان در آنها سودها و و نوشيدنى‌هاست؛ پس آيا سپاسگزارى نمى‌كنند؟!


وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ

74

غير از خدا معبودانى (براى پرستش) گزيده‌اند، باشد كه آنان يارى شوند؛


لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ

75

(ولى آنها) نمى‌توانند آنان را يارى رسانند، و آنان براى آن (بت) ان لشكرى احضار شده‌اند.


فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ

76

پس سخن آن (مشرك) ان تو را اندوهگين نسازد؛ كه ما آنچه را پنهان مى‌كنند و آنچه را آشكار مى‌سازند مى‌دانيم.


أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ

77

و آيا انسان نظر نكرده كه ما او را از آب اندك سيال آفريديم؟! و بناگاه وى دشمنى آشكار است.


وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ

78

و براى ما مثلى زد و آفرينش خود را فراموش كرده و گفت:« چه كسى اين استخوان را در حالى كه آن پوسيده است زنده مى‌سازد؟! »


قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ

79

بگو:« كسى آن را زنده مى‌كند، كه نخستين بار وى را پديد آورد؛ و او به هر آفرينشى داناست؛


الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ

80

(همان) كسى كه براى شما از درخت سبز، آتشى قرار داد، و شما در هنگام (نياز) از آن (آتش) مى‌افروزيد. »


أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَليٰ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ

81

و آيا كسى كه آسمان‌ها و زمين را آفريد، نمى‌تواند كه همانند آن (مردگ) ان را بيافريند؟! آرى (مى‌تواند)، و او فراوان آفرين داناست.


إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

82

هنگامى كه چيزى را بخواهد، فرمان او فقط اين است كه به آن مى‌گويد:« باش! »پس [فورا موجود] مى‌شود.


فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

83

پس منزه است كسى كه فرمانروايى مطلق همه چيز تنها به دست اوست؛ و فقط به سوى او بازگردانده مى‌شويد.


Sooreh الصافات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا

1

به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ سوگند به صف كشيدگان صف بسته،


فَالزَّاجِراتِ زَجْراً

2

و به بازدارندگان منع كننده،


فَالتَّالِياتِ ذِكْراً

3

و به خوانندگان (آيات) يادآور،


إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ

4

قطعا معبود شما يگانه است.


رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ

5

(همان) پروردگار آسمان‌ها و زمين و آنچه بين آن دو است، و پروردگار خاوران.


إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ

6

در حقيقت ما آسمان نزديك را با زيور سيارات آراستيم؛


وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ

7

و آن را از هر شيطان سركش حفظ كرديم؛


لا يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْليٰ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ

8

نمى توانند به جمع (فرشتگان عالم) بالاتر گوش فرا دهند و از هر جانب به آنان (تير) افكنده مى‌شود؛


دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ

9

(آنان) رانده شده‌اند، و برايشان عذابى پايدار است!


إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ

10

مگر كسى كه (اسرار را) يكباره بربايد، و شهاب درخشان شكافنده‌اى او را تعقيب كند.


فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ

11

از آنان پرسش كن:« آيا آفرينش آنان سخت‌تر است يا كسانى كه ما آفريديم؟! »كه ما آنان را از گل چسبنده‌اى آفريديم.


بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ

12

بلكه (از انكارشان) تعجب مى كنى، و (آنان) ريشخند مى‌كنند.


وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ

13

و هنگامى كه تذكر داده شوند، يادآور نمى‌شوند.


وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ

14

و هنگامى كه نشانه‌اى (معجزه آسا) ببينند به ريشخند مى‌گيرند.


وَ قالُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

15

و مى‌گويند:« اين جز سحرى آشكار نيست.


أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ

16

آيا هنگامى كه مرديم و خاك و استخوان‌هايى (پوسيده) شديم، آيا حتما ما برانگيخته خواهيم شد؟!


أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ

17

و آيا نياكان نخستين ما (زنده مى‌شوند)؟! »


قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ

18

بگو:« آرى، در حالى كه شما خوار هستيد.


فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ

19

و آن فقط يك خروش است و ناگهان آنان (زنده مى‌شوند و) نگاه مى كنند؛


وَ قالُوا يا وَيْلَنا هٰذا يَوْمُ الدِّينِ

20

و مى‌گويند: اى واى بر ما، اين روز جزاست! »


هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ

21

(ندا مى آيد:) اين روز جدايى است كه همواره آن را دروغ مى انگاشتيد.


احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ

22

كسانى را كه ستم كرده‌اند و همسانان ايشان و آنچه را جز خدا همواره مى‌پرستيدند،


مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِليٰ صِراطِ الْجَحِيمِ

23

گردآورى كنيد و آنان را به سوى راه دوزخ رهنمون شويد.


وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ

24

و آنان را نگاه داريد، [چرا] كه آنان مورد بازپرسى قرار مى‌گيرند.


ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ

25

شما را چه شده كه يكديگر را يارى نمى كنيد؟!


بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ

26

بلكه امروز آنان در پى تسليم‌اند.


وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ

27

و برخى آنان به برخى [ديگر] رو كرده در حالى كه از يكديگر مى‌پرسند؛


قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ

28

(پيروان به رهبران) گويند:« مسلما شما همواره از در راستى با ما در مى آمديد! »


قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ

29

(رهبران در پاسخ) گويند:« بلكه (خودتان) مؤمن نبوديد.


وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ

30

و براى ما هيچ تسلطى بر شما نبود، بلكه (شما) گروهى طغيانگر بوديد.


فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ

31

پس سخن (سنت گونه) پروردگارمان در مورد (مجازات) ما تحقق يافت، قطعا ما چشنده (عذاب) هستيم!


فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ

32

و شما را گمراه كرديم، [چرا] كه ما گمراه بوديم. »


فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ

33

و در واقع آنان در آن روز در عذاب شريكند.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ

34

در حقيقت ما با خلافكاران اينچنين مى كنيم.


إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ

35

[چرا] كه آنان هنگامى كه به ايشان گفته مى‌شد:« هيچ معبودى جز خدا نيست. »همواره تكبر مى‌ورزيدند؛


وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ

36

و مى‌گفتند:« آيا واقعا ما معبودانمان را بخاطر شاعرى ديوانه رهاكنيم؟! »


بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ

37

(چنين نيست،) بلكه حق را آورده و فرستادگان (الهى) را تاييد كرده‌است.


إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ

38

قطعا شما عذاب دردناكى را خواهيد چشيد!


وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

39

و جز به آنچه همواره انجام مى‌داديد مجازات نخواهيد شد.


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

40

جز بندگان خالص شده خدا؛


أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ

41

آنان برايشان« روزى »معينى است،


فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ

42

(از انواع) ميوه‌هاست، و آنان گرامى داشته شده‌اند؛


فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

43

در حالى كه در بوستان‌هاى پر نعمت (بهشت)،


عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ

44

برتخت هايى روياروى همند،


يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ

45

جامى از (شراب) لبريز برگردشان چرخانده مى‌شود،


بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ

46

(شرابى) سپيد (و درخشان) كه براى نوشندگان لذت بخش است؛


لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ

47

نه در آن تباهى (خرد) است، و نه آنان از آن مست مى‌شوند.


وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ

48

و نزد آنان (همسرانى) چشم فروهشته [و] فراخ ديده باشند؛


كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ

49

(از شدت سفيدى) چنانكه‌گويى آنان تخم مرغ هاى (زير پر) پنهان مانده اند.


فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ

50

و برخى آنان به برخى [ديگر] رو كرده در حالى كه از يكديگر مى‌پرسند،


قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ

51

گوينده‌اى از آنان مى‌گويد:« راستى من همنشينى (در دنيا) داشتم.


يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ

52

كه مى‌گفت: آيا قطعا تو از تأييد كنندگان (معاد) هستى؟


أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ

53

آيا هنگامى كه مرديم و خاك و استخوان‌هايى (پوسيده) شديم آيا واقعا ما جزاداده مى‌شويم؟! »


قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ

54

گويد:« آيا شما (از جاى او) آگاهيد؟ »


فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ

55

پس آگاه شود و او را در ميان دوزخ ببيند؛


قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ

56

گويد:« به خدا سوگند واقعا نزديك بود [مرا] به هلاكت اندازى.


وَ لَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ

57

و اگر نعمت پروردگارم نبود، حتما از احضار شدگان (در دوزخ) بودم!


أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ

58

پس آيا ما جز به (همان) مرگ اولمان (ديگر) نمى‌ميريم.


إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُوليٰ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

59

و ما عذاب نخواهيم شد؟!


إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

60

قطعا تنها اين كاميابى بزرگ است! »


لِمِثْلِ هٰذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ

61

پس بايد براى مثل اين (پاداش) كوشندگان عمل كنند.


أَ ذٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ

62

آيا اين (نعمت‌هاى بهشتى بعنوان نخستين) پذيرايى بهتر است، يا درخت (نفرت‌انگيز) زقوم؟!


إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ

63

كه ما آن را آزمايش (و عذاب) براى ستمكاران قرار داديم.


إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ

64

كه آن درختى است كه از بن دوزخ بيرون مى آيد؛


طَلْعُها كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّياطِينِ

65

شكوفه آن (درخت، از زشتى) چنانكه‌گويى همانند سرهاى شيطان‌هاست!


فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ

66

و قطعا آن (ستمكار) ان از آن مى خورند و شكم‌ها را از آن پرمى‌كنند.


ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ

67

سپس قطعا آنان بر روى آن (غذا)، آب سوزان آلوده مى نوشند!


ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ

68

سپس قطعا بازگشت آنان به سوى دوزخ است.


إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ

69

[چرا] كه آنان پدرانشان را گمراه يافتند،


فَهُمْ عَليٰ آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ

70

و آنان بدنبال آن (پدر) ان مى‌شتابند.


وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ

71

و بيقين قبل از آنان بيشتر پيشينيان گمراه شدند.


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ

72

و بيقين در [ميان‌] آنان هشدارگرانى فرستاديم.


فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ

73

پس بنگر كه فرجام هشدارداده شدگان چگونه شد؟!


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

74

مگر بندگان خالص شده خدا (كه نجات يافتند.)


وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ

75

و بيقين نوح، ما را نداداد، و چه خوب پاسخ دهنده‌اى بوديم.


وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

76

و وى و خانواده اش را از اندوه بزرگ نجات داديم؛


وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ

77

و تنها نسل اورا باقى گذاشتيم.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

78

و (نام نيك) او را در (ميان ملت‌هاى) پسين برجاى گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ

79

در ميان جهانيان سلام بر نوح [باد]؛


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

80

كه ما اينگونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

81

[چرا] كه او از بندگان مؤمن ما بود.


ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ

82

سپس ديگران (مشركان) را غرق كرديم.


وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ

83

و قطعا ابراهيم از پيروان او بود؛


إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

84

آنگاه كه با دلى سالم به پيشگاه پروردگارش آمد؛


إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ

85

هنگامى كه به پدر (مادرش يا عموي) ش و قومش گفت:« چه مى پرستيد؟!


أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ

86

آيا دروغ بزرگ (كه همان پرستش) معبودانى جز خداست را مى خواهيد؟!


فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ

87

پس گمانتان به پروردگار جهانيان چيست؟! »


فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ

88

پس با نگاهى به ستارگان در نگريست،


فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ

89

و گفت:« در حقيقت من بيمارم. »


فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ

90

پس (مشركان) پشت كرده، از او روى برتافتند.


فَراغَ إِليٰ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْكُلُونَ

91

پس به سوى معبودانشان روى كرد و گفت:« آيا [غذا] نمى خوريد؟!


ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ

92

شما را چه شده كه سخن نمى‌گوييد؟! »


فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ

93

پس با ضربه (قدرتمند دست) راست، به سوى آن (معبود) ان روى آورد،


فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ

94

و (مشركان) شتابان به سوى او آمدند.


قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ

95

(ابراهيم) گفت:« آيا آنچه را مى تراشيد مى پرستيد؟!


وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ

96

و حال آنكه خدا شما و آنچه را مى سازيد، آفريده است! »


قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ

97

(بت پرستان) گفتند:« ساختمان (آتشكده‌ا) ى براى او بسازيد و وى را در آن دوزخ بيفكنيد! »


فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ

98

و خواستند براى او نقشه‌اى بكشند (و نابودش كنند)، و [لى‌] آنان را فروترين (و خوارترين مردم) گردانيديم.


وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِليٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ

99

و (ابراهيم) گفت:« در حقيقت من به سوى پروردگارم رهسپارم، كه بزودى [مرا] رهنمون شود.


رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ

100

پروردگارا! به من از (فرزندان) شايسته ببخش! »


فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ

101

پس او را به پسرى بردبار مژده داديم.


فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَريٰ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَريٰ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ

102

و هنگامى كه (پسر) به حد [كار و] كوشش با او رسيد، گفت:« اى پسركم! در حقيقت من در خواب مى‌بينم كه من تورا سر مى‌برم! پس بنگر چه به نظرت مى‌رسد؟ » (اسماعيل) گفت:« اى پدرم! آنچه را مأموريت دارى انجام ده، اگر خدا بخواهد بزودى مرا از شكيبايان خواهى يافت. »


فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ

103

و هنگامى كه هر دو تسليم شدند و او را به پيشانى بر خاك نهاد،


وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ

104

و او را ندا داديم كه:« اى ابراهيم!


قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

105

بيقين آن خواب را تأييد كردى (و تحقق بخشيدى). »در واقع اينگونه، نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم.


إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ

106

قطعا اين تنها آزمايش روشنگر بود؛


وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ

107

و قربانى بزرگى را تاوان او داديم.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

108

و (نام نيك) اورا در (ميان ملت هاى) پسين برجاى گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ إِبْراهِيمَ

109

سلام بر ابراهيم!


كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

110

اينگونه، نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

111

[چرا] كه او از بندگان مؤمن ما بود.


وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ

112

و او را به اسحاق در حالى كه پيامبرى از شايستگان بود بشارت داديم.


وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَليٰ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ

113

و به او و به اسحاق بركت داديم؛ و از نسل آن دو (برخى) نيكوكارند و (برخى) ستمكارى آشكار، برخويشتنند.


وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ

114

و بيقين به موسى و هارون منت نهاديم [و نعمت بزرگى بخشيديم‌].


وَ نَجَّيْناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

115

و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات داديم؛


وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ

116

و آنان را يارى كرديم، پس فقط (آنان) بر دشمنان پيروز شدند.


وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ

117

و به آن دو، كتاب روشنگر داديم؛


وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ

118

و آن دو را به راه راست راهنمايى كرديم.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ

119

و (نام نيك) آن دو را در (ميان ملت هاى) پسين برجاى گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ

120

سلام بر موسى و هارون!


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

121

كه اينگونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

122

[چرا] كه آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.


وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

123

و قطعا الياس از [جمله‌] فرستادگان (خدا) بود؛


إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ

124

آنگاه كه به قومش گفت:« آيا خودنگهدارى (و پارسايى) نمى كنيد؟!


أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ

125

آيا بت« بعل »را مى خوانيد (و مى پرستيد) و نيكوترين آفرينندگان را رها مى سازيد؟!


اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ

126

(همان) خدا كه پروردگار شما و پروردگار نياكان نخستين شماست! »


فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

127

پس او را تكذيب كردند؛ و قطعا آنان (براى عذاب) احضار شدگانند!


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

128

مگر بندگان خالص شده خدا.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

129

و (نام نيك) او را در (ميان امت‌هاى) پسين برجاى گذارديم.


سَلامٌ عَليٰ إِلْياسِينَ

130

سلام بر الياسين!


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

131

مسلما ما اينگونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

132

[چرا] كه او از بندگان مؤمن ماست.


وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

133

و قطعا لوط از فرستاده شدگان (خدا) بود،


إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ

134

آنگاه كه او و خانواده‌اش همگى را نجات داديم،


إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ

135

مگر پيرزنى كه در ميان بازماندگان (در عذاب) بود.


ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ

136

سپس ديگران را درهم كوبيديم!


وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ

137

و قطعا شما صبحگاهان و شبانگاه برآنان مى‌گذريد،


وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

138

پس آيا خردورزى نمى‌كنيد؟!


وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

139

و قطعا يونس از فرستادگان (خدا) بود.


إِذْ أَبَقَ إِلَي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

140

آنگاه كه به سوى كشتى انباشته (از كالا و مردم) بگريخت؛


فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ

141

ا آنان قرعه افكند و (قرعه به نام او افتاد و) از ساقط شدگان (به دريا) شد.


فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ

142

و ماهى (بزرگى) او را بلعيد، در حالى كه او سزاوار سرزنش بود؛


فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ

143

و اگر او از تسبيح كنندگان نبود،


لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

144

حتما تا روزى كه (مردم) برانگيخته مى‌شوند در شكم آن (ماهى) درنگ مى‌كرد!


فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ

145

پس اورا به كرانه خشكى افكنديم در حالى كه او بيمار بود؛


وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ

146

و بر فراز او گياهى از (نوع) كدو برويانديم.


وَ أَرْسَلْناهُ إِليٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ

147

و او را به سوى صد هزار (نفر) يا بيشتر فرستاديم؛


فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ

148

و ايمان آوردند، و تا زمان (مرگ) بهره‌مندشان ساختيم.


فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ

149

و از آن (مشرك) ان بپرس:« آيا فقط دختران براى پروردگار توست و فقط پسران براى آنان است؟!


أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ

150

يا فرشتگان را ماده آفريديم در حالى كه آنان گواه بودند؟! »


أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ

151

آگاه باشيد كه آنان قطعا براثر دروغ بزرگشان مى‌گويند:


وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ

152

« خدا فرزند آورده. »در حالى كه آنان مسلما دروغگويند.


أَصْطَفَي الْبَناتِ عَلَي الْبَنِينَ

153

آيا دختران را بر پسران برگزيده است؟!


ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

154

شما را چه شده؟! چگونه داورى مى كنيد؟!


أَ فَلا تَذَكَّرُونَ

155

آيا (غافليد) و متذكر نمى‌شويد؟!


أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ

156

بلكه آيا دليل آشكارى براى شماست؟


فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

157

پس كتابتان را بياوريد اگر راست گوييد!


وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

158

و (مشركان) بين او (خدا) و بين جن‌ها نسبت (خويشاوندى) قراردادند، و بيقين جن‌ها مى‌دانند كه قطعا آنان (براى عذاب) احضار شدگانند.


سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ

159

منزه است خدا از آنچه (اورا) وصف مى كنند،


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

160

مگر بندگان خالص شده خدا.


فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ

161

و شما و آنچه را پرستش مى كنيد،


ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ

162

شما براساس آن گمراه كننده (كسى) نيستيد،


إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ

163

مگر كسى كه او در دوزخ وارد شود (و بسوزد).


وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ

164

و هيچ يك از ما نيست جز آنكه جايگاه معينى دارد؛


وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ

165

و قطعا فقط ما (براى اطاعت) صف كشيده‌ايم؛


وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ

166

و فقط ما تسبيح گوييم.


وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ

167

و مسلما همواره مى‌گفتند:


لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ

168

« اگر (بر فرض) يادى (از كتاب‌هاى) پيشينيان نزد ما بود،


لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

169

بيقين، ما بندگان خالص شده خدا بوديم. »


فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

170

و [لى‌] بدان كفر ورزيدند، و در آينده خواهند دانست.


وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ

171

و بيقين سخن (سنت گونه) ما در مورد بندگان فرستاده شده ما از پيش (مقرر شده) است.


إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ

172

كه قطعا تنها آنان يارى شدگانند،


وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ

173

و مسلما فقط لشكر ما پيروزند.


فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ

174

پس تا زمان [معينى‌] از آنان روى برتاب.


وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

175

و آنان را بنگر پس در آينده خواهند ديد!


أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ

176

و آيا آنان به عذاب ما شتاب مى‌ورزند؟!


فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ

177

و [لى‌] هنگامى كه (عذاب) در آستانه (خانه‌ها) يشان فرود آيد، پس صبحگاه هشدار داده‌شدگان، بد است!


وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ

178

و تا زمان [معينى‌] از آنان روى برتاب.


وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

179

و بنگر پس در آينده خواهند ديد.


سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ

180

پروردگار تو، (همان) پروردگار شكست ناپذير، منزه است از آنچه (مشركان) وصف مى‌كنند.


وَ سَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلِينَ

181

و سلام بر فرستاده شدگان (خدا)!


وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

182

و ستايش مخصوص خدايى است كه پروردگار جهانيان است.


Sooreh ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ

1

به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ صاد، سوگند به قرآن صاحب ياد (كه تو برحقى)!


بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ

2

بلكه كسانى كه كفر ورزيدند در نخوت و ستيز [و جدايى‌] هستند.


كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ

3

چه بسيار گروه‌هايى را پيش از آنان هلاك كرديم؛ و (به هنگام عذاب، ما را) ندا دادند، در حالى كه زمان پناهجويى نبود.


وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هٰذا ساحِرٌ كَذَّابٌ

4

و (مشركان) به شگفت آمدند كه (پيامبرى) هشدارگر از ميان آنان به سراغشان آمد؛ و كافران گفتند:« اين ساحر بسيار دروغگويى است.


أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ عُجابٌ

5

آيا معبودان (متعدد) را معبود يگانه گردانيده است؟! قطعا اين چيزى بسيار شگفت‌آور است! »


وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَليٰ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ يُرادُ

6

و اشراف آنان باشتاب به راه افتادند (و گفتند:) برويد و بر (پرستش) معبودانتان شكيبا باشيد، قطعا اين چيزى است كه خواسته شده است.


ما سَمِعْنا بِهٰذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هٰذا إِلَّا اخْتِلاقٌ

7

اين (مطالب پيامبر) را در آيين بازپسين نشنيده‌ايم؛ اين (ادعا) جز دروغى بربافته نيست.


أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ

8

آيا از ميان ما، آگاه كننده [قرآن‌] بر او [محمد] فروفرستاده شده است؟! بلكه آنان از (وحى) يادآور من، در شك‌اند، بلكه هنوز عذاب [من‌] را نچشيده‌اند.


أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ

9

يا منابع رحمت پروردگار شكست ناپذير [و] بسيار بخشنده تو نزد آنان است؟!


أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ

10

يا فرمانروايى آسمان‌ها و زمين و آنچه ميان اين دو است از آن آنان است؟! (اگر چنين است) پس با وسايلى به (آسمان) بالا روند.


جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ

11

(آنان) لشكركى از حزب‌ها هستند كه در آنجا شكست خورده‌اند.


كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ

12

پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب ميخ‌ها، (پيامبران ما را) تكذيب كردند.


وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ

13

و (نيز) ثمود و قوم لوط و اهل ايكه (سرزمين پردرخت قوم شعيب) آنان حزب‌هايى بودند (كه پيامبران را تكذيب كردند).


إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ

14

هيچ كدام نبودند مگر اينكه فرستادگان (خدا) را تكذيب كردند و كيفر [من برآنان‌] تحقق يافت.


وَ ما يَنْظُرُ هٰؤُلاءِ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ

15

اينان جز يك بانگ (مرگبار) را انتظار نمى‌كشند، كه هيچ بازگشتى براى آن وجود ندارد!


وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ

16

و (مشركان) گفتند:« [اى‌] پروردگار ما! قبل از روز حساب در دادن سهم ما (از عذاب، بر ايمان) شتاب كن. »


اصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ

17

برآنچه مى‌گويند شكيبا باش: و يادكن بنده ما داود را كه صاحب دستان (قدرتمندى) بود، كه او توبه كار بود.


إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ

18

در حقيقت ما (منافع) كوه‌ها را مسخر (او) ساختيم كه هر عصرگاه و بامداد با او تسبيح مى‌گفتند.


وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ

19

و پرندگان را (رام او ساختيم) در حالى كه گردآمده [و] همه به سوى او بازگشت مى‌كردند.


وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ

20

و فرمانروايى او را محكم ساختيم؛ و به او فرزانگى و سخنى فيصله بخش داديم.


وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ

21

و آيا خبر بزرگ دعواگران به تو رسيد هنگامى كه از محراب (داود) بالا رفتند؟!


إِذْ دَخَلُوا عَليٰ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغيٰ بَعْضُنا عَليٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِليٰ سَواءِ الصِّراطِ

22

(همان) هنگام كه بر داود وارد شدند و از آنان وحشت كرد؛ گفتند:« نترس، (ما) دو، دعواگريم كه برخى از ما بر برخى [ديگر] ستم كرده، پس ميان ما بحق داورى كن و گزاف مگوى و ما را به راه درست راهنمايى كن.


إِنَّ هٰذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ

23

در واقع اين برادر من است، او نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم، و [لى‌] گفته است كه مرا سرپرست آن (يك ميش نيز) بنما؛ و در سخن بر من غلبه كرده است. »


قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِليٰ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ

24

(داود) گفت:« بيقين با درخواست ميش تو براى افزودن به ميش‌هايش، برتو ستم نموده؛ و قطعا بسيارى از شريكان (و دوستان) برخى آنان بر برخى [ديگر] ستم مى‌كنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى‌] شايسته انجام داده اند؛ و [لى‌] آنان اندكند. »و داود دانست كه اورا آزمايش كرده‌ايم، پس از پروردگارش طلب آمرزش نمود و ركوع كنان (بر زمين) افتاد و (با توبه به سوى خدا) بازگشت.


فَغَفَرْنا لَهُ ذٰلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ

25

و ما آن (كار) را بر او آمرزيديم، و قطعا براى او نزد ما (مقامى) نزديك و بازگشتى نيكوست.


يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَويٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ

26

اى داود! در واقع ما تو را جانشين [نماينده خود] در زمين قرار داديم؛ پس بين مردم بحق داورى كن، و از هوس پيروى مكن كه تورا از راه خدا گمراه مى سازد؛ در حقيقت كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، بخاطر فراموش كردن روز حساب، عذاب شديدى براى آنان است!


وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ

27

و آسمان و زمين و آنچه را ميان آن دو است بيهوده نيافريديم؛ اين گمان كسانى است كه كفر ورزيدند؛ پس واى بر كسانى كه كفر ورزيدند از آتش (دوزخ).


أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ

28

بلكه آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند همچون فسادگران در زمين قرار مى‌دهيم، يا پارسايان (خود نگهدار) را همچون بدكاران قرار مى‌دهيم؟!


كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ

29

(اين) كتابى خجسته است كه آن را به سوى تو فرو فرستاديم، تا در آيات آن تدبركنند و تا خردمندان متذكر شوند.


وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

30

و سليمان را به داود بخشيديم؛ چه بنده نيكويى بود! [چرا] كه او توبه كار بود.


إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ

31

(يادكن) هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو بر او عرضه شد،


فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّي تَوارَتْ بِالْحِجابِ

32

و گفت:« در حقيقت من (اسبان) نيكو را بخاطر ياد پروردگارم دوست دارم. » (و به آنها نگاه كرد) تا اينكه در (پشت) مانعى پنهان شدند.


رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ

33

(و گفت:) آنها را نزد من بازگردانيد. پس شروع كرد كه بر ساق‌ها و گردن‌هاى آنها دست كشد.


وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَليٰ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ

34

و بيقين سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم؛ سپس (با توبه به سوى خدا) بازگشت.


قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

35

گفت:« پروردگارا! مرا بيامرز و حكومتى به من ببخش كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، [چرا] كه تنها تو بسيار بخشنده‌اى. »


فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ

36

و باد را رام او ساختيم، در حالى كه به فرمانش بنرمى به هر كجا خواست روان مى‌شد.


وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ

37

و شيطان ها را (از) هر بنا و غواص (رام او ساختيم).


وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ

38

و (گروه) ديگر را كه نزديك به همديگر در زنجيرها [بسته شده‌] اند (تحت سلطه او قرار داديم).


هٰذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ

39

(و به او گفتيم:) اين بخشش ماست؛ پس بى‌شمار [و بدون محاسبه‌] ببخش يا نگاه‌دار.


وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ

40

و قطعا براى او [سليمان‌]، نزد ما (مقامى) نزديك و بازگشتى نيكوست.


وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ ناديٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ

41

و يادكن بنده ما ايوب را، هنگامى كه پروردگارش را ندا داد: كه شيطان به من رنج و عذابى رساند!


ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هٰذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ

42

(به او گفتيم:) پاى خود را (بر زمين) بكوب؛ اين (چشمه) آبى سرد و نوشيدنى است.


وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ

43

و خانواده‌اش و همانند آنان را همراهشان به او بخشيديم، تا رحمتى از جانب ما و تذكرى براى خردمندان باشد.


وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

44

(و به او گفتيم:) دسته اى (گياه) به دست گير و با آن بزن و سوگند خود را مشكن. كه ما او را شكيبا يافتيم؛ چه بنده نيكويى بود [چرا] كه او توبه‌كار بود.


وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ

45

و يادكن بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، كه صاحبان دستان (نيرومند) و چشمان (با بصيرت) بودند.


إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَي الدَّارِ

46

در حقيقت ما آنان را با خلوص [ويژه اى‌] خالص كرديم، كه (همان) يادآورى سرا (ى آخرت) بود.


وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ

47

و قطعا آنان نزد ما از برگزيدگان نيكند.


وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ

48

و يادكن اسماعيل و يسع و ذو الكفل را، و همه از نيكانند.


هٰذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ

49

اين يادمان است؛ و قطعا براى پارسايان (خودنگهدار) بازگشتى نيكوست.


جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ

50

(همان) بوستان‌هاى ماندگار (بهشتى) در حالى كه درها برايشان گشوده شده است؛


مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ

51

در آنجا (برتخت‌ها) تكيه كرده اند، [و] در آنجا ميوه‌هاى فراوان و نوشيدنى فرا مى‌خوانند.


وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ

52

و نزد آنان (همسران) چشم فرو هشته همسالند.


هٰذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ

53

اين چيزى است كه براى روز حساب (بدان) وعده داده مى‌شويد.


إِنَّ هٰذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ

54

قطعا اين« روزى »ماست در حالى كه هيچ پايانى براى آن نيست.


هٰذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ

55

اين (پاداش پارسايان است)، و قطعا براى طغيانگران بدترين بازگشت است.


جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ

56

(همان) جهنمى كه در آن وارد مى‌شوند (و مى‌سوزند)؛ پس چه بستر بدى است!


هٰذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ

57

اين آب سوزان و چركاب است، و بايد از آن بچشند!


وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ

58

و انواع ديگر از (عذاب) همانند آن دارند.


هٰذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ

59

(طغيانگران مى‌گويند:) اين گروهى است كه همراه شما با مشقت وارد (دوزخ) مى‌شوند؛ وسعت (و خوشامد) برآنان مباد، [چرا] كه ايشان وارد آتش مى‌شوند (و مى‌سوزند)!


قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ

60

(پيروان به سران خود) گويند:« بلكه شما وسعت (و خوشامد) برايتان مباد، كه شما آن (عذاب) را فرا پيش ما نهاديد، و چه بد قرارگاهى است! »


قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هٰذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ

61

گويند:« [اى‌] پروردگار ما! هر كس اين (عذاب) را فراپيش ما نهاد، پس عذابى دو برابر در آتش برايش بيفزا! »


وَ قالُوا ما لَنا لا نَريٰ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ

62

و گويند:« ما را چه شده در حالى كه مردانى را كه همواره آنان را از اشرار مى‌شمرديم، (در آتش) نمى بينيم؟!


أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ

63

آيا آنان را به ريشخند گرفته‌ايم يا چشمان از آنان منحرف شده است؟! »


إِنَّ ذٰلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ

64

قطعا اين (گفتگوها) حق، [و] كشمكش اهل آتش است.


قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ

65

بگو:« من فقط هشدار دهنده‌ام؛ و هيچ معبودى جز خداى يگانه چيره نيست،


رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

66

پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه ميان آن دو، شكست‌ناپذير بسيار آمرزنده است. »


قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ

67

بگو:« آن خبرى بسيار بزرگ است،


أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ

68

كه شما از آن رويگردانيد!


ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْليٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ

69

براى من هيچ علمى به جمع (عالم) بالاترنيست، هنگامى كه كشمكش مى‌كنند.


إِنْ يُوحيٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ

70

به سوى من وحى نمى‌شود جز اينكه من هشدارگرى روشنگرم. »


إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ

71

(يادكن) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت:« در واقع من آفريننده بشرى از گل هستم؛


فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ

72

و هنگامى كه اورا مرتب نمودم و از روح خود در او دميدم، پس براى او سجده‌كنان درافتيد. »


فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ

73

و فرشتگان همه آنها، دستجمعى سجده كردند،


إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ

74

جز ابليس كه تكبر ورزيد، در حالى كه از كافران بود.


قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ

75

(خدا) گفت:« اى ابليس! چه چيز تو را بازداشت كه بر چيزى كه با دستان (قدرت) م آفريدم، سجده كنى؟! آيا تكبر ورزيدى يا از برترى جويان بودى؟! »


قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ

76

گفت:« من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدى و او را از گل آفريدى. »


قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ

77

(خدا) فرمود:« از آن [مقام فرشتگان‌] بيرون شو، چرا كه تو رانده شده‌اى.


وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ

78

و در واقع تا روز جزا لعنت من برتوست! »


قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

79

(ابليس) گفت:« پروردگارا، پس مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته خواهند شد مهلت ده. »


قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ

80

(خدا) فرمود:« پس در واقع تو از مهلت داده شدگانى،


إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

81

تا روز زمان معلوم. »


قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

82

(ابليس) گفت:« پس به عزتت سوگند، كه حتما همه آنان را مى فريبم!


إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ

83

مگر بندگان خالص شده تو، از ميان آنان. »


قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ

84

(خدا) فرمود:« پس حق (از من است) و فقط حق مى‌گويم.


لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ

85

حتما جهنم را از تو و همه كسانى از آنان كه از تو پيروى كند پر مى كنم! »


قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ

86

(اى پيامبر!) بگو:« از شما هيچ پاداشى بر اين (قرآن و رسالت) نمى طلبم، و من از ظاهر سازان (رياكار) نيستم. »


إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ

87

اين (قرآن) جز ياد آورى براى جهانيان نيست؛


وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ

88

و قطعا خبر بزرگ آن را بعد از مدتى خواهيد دانست.


Sooreh الزمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ

1

به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ فروفرستادن كتاب (قرآن)، از جانب خداى شكست ناپذير فرزانه است.


إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ

2

در حقيقت ما اين كتاب را بحق به سوى تو فروفرستاديم. پس خدا را در حالى كه دين خود را براى او خالص كرده‌اى، پرستش كن.


أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفيٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ

3

آگاه باشيد كه دين خالص فقط از آن خداست، و كسانى كه جز او سرپرستانى بر مى‌گزينند، (و مى‌گويند:) آنان را نمى‌پرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خدا كاملا نزديك سازند. در حقيقت خدا بين آنان در مورد آنچه در باره آن اختلاف كنند داورى مى‌كند؛ در واقع خدا كسى را كه وى دروغگو و بسيار ناسپاس است راهنمايى نمى‌كند.


لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفي مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ

4

اگر (بر فرض) خدا مى خواست فرزندى برگزيند، حتما از آنچه مى آفريند، آنچه را مى‌خواست بر مى‌گزيد؛ او منزه است (از اينكه فرزندى داشته باشد)! او خداى يگانه چيره است.


خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَي النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

5

آسمان‌ها و زمين را به حق آفريد؛ شب را بر روز مى پيچد و روز را بر شب مى‌پيچد؛ و خورشيد و ماه را مسخر كرد، كه هر كدام تا سرآمد معينى روانند؛ آگاه باشيد كه او شكست‌ناپذير بسيار آمرزنده است.


خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنّيٰ تُصْرَفُونَ

6

شما را از يك شخص آفريد، سپس از او همسرش را آفريد؛ و براى شما هشت زوج از دام‌ها (پديد آورد و) فروفرستاد، شما را در شكم‌هاى مادرانتان آفرينشى بعد از آفرينش [ديگر]، در ميان تاريكى‌هاى (لايه‌هاى) سه گانه، آفريد؛ اين خدا، پروردگار شماست؛ فرمانروايى تنها از آن اوست؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه (از حق) روى گردانيده مى‌شويد؟!


إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضيٰ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

7

اگر ناسپاسى كنيد، پس در واقع خدا از شما بى نياز است، و ناسپاسى را براى بندگانش نمى پسندد؛ و اگر سپاسگزارى كنيد آن را براى شما مى پسندد. و هيچ بار بردارى بار سنگين (گناه) ديگرى را بر نمى‌دارد. سپس بازگشت شما فقط به سوى پروردگارتان است، و شما را از آنچه همواره انجام مى‌داديد با خبر مى سازد؛ [چرا] كه او به (اسرار) درون سينه‌ها داناست.


وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ

8

و هنگامى كه انسان را زيان (و رنج) ى رسد، پروردگارش را مى‌خواند در حالى كه بازگشت كننده به سوى اوست؛ سپس هنگامى كه نعمتى از خود به او عطا كند، آنچه را همواره بخاطر آن قبلا (خدا را) مى‌خواند، فراموش مى‌كند و براى خدا همانند هايى (معبود گونه) قرار مى‌دهد تا (مردم را) از راه او گمراه سازد؛ بگو:« اندكى از كفر خويش بهره‌مند باش كه در حقيقت تو از همراهان آتشى. »


أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ

9

آيا (چنين كسى با ارزش است)، يا كسى كه او شبانگاهان سجده كنان و ايستاده فرمانبردارى فروتن است؛ [و] از آخرت بيمناك است و به رحمت پروردگارش اميدواراست؟! بگو:« آيا كسانى كه مى‌دانند با كسانى كه نمى‌دانند يكسانند؟! فقط خردمندان متذكر مى‌شوند. »


قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّي الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ

10

بگو:« اى بندگان [من‌] كه ايمان آورده‌ايد! [خودتان را] از [عذاب‌] پروردگارتان حفظ كنيد؛ براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده اند نيكى است؛ و زمين خدا وسيع است، فقط شكيبايان پاداششان را بى شمار [و بدون محاسبه‌] بطور كامل دريافت مى‌كنند. »


قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ

11

بگو:« درواقع من فرمان داده شده‌ام كه خدا را پرستش كنم در حالى كه دين (خود) را براى او خالص كرده مسلمان باشم.


وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ

12

و فرمان داده شده‌ام كه نخستين مسلمان باشم. »


قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

13

بگو:« در حقيقت اگر من پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روز بزرگ (قيامت) مى‌ترسم! »


قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي

14

بگو:« فقط خدا را مى پرستم در حالى كه دينم را براى او خالص مى كنم.


فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذٰلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ

15

و (شما) جز او هر چه را مى خواهيد بپرستيد. »بگو:« در واقع زيانكاران كسانى هستند كه به خودشان و خانواده هايشان در روز رستاخيز زيان رسانده‌اند؛ آگاه باشيد كه اين فقط زيان آشكار است! »


لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ

16

براى آنان از بالاى سرشان سايبان‌هايى از آتش است، و (نيز) از زير (پاي) شان سايبان‌هاى (آتش) است؛ اين (چيزى است) كه خدا با آن بندگانش را مى‌ترساند، اى بندگان [من‌]! پس [خودتان را از عذاب من‌] حفظ كنيد.


وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَي اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْريٰ فَبَشِّرْ عِبادِ

17

و كسانى كه از طغيانگر، كه آن را مى پرستيدند دورى كردند و به سوى خدا بازگشتند، تنها براى آنان مژده است، پس بندگان [من‌] را مژده ده؛


الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ

18

(همان) كسانى كه به سخن (ها) گوش فرامى‌دهند و از نيكوترين آن پيروى مى كنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا راهنمايى‌شان كرده و فقط آنان خردمندانند.


أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ

19

و آيا كسى كه سخن (و وعده) عذاب بر او محقق مى‌شود (قابل نجات است،) و آيا تو كسى را كه در آتش است نجات مى‌دهى؟!


لٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ

20

ولى كسانى كه [خودشان را] از [عذاب‌] پروردگارشان حفظ كردند، براى آنان جايگاه‌هاى (بلند بهشتى) است كه بر فراز آنها جايگاه‌هايى ساخته شده است، در حالى كه از زير آنها نهرها روان است؛ (اين) وعده خداست، كه خدا از وعده (خود) تخلف نمى‌كند.


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَذِكْري لِأُولِي الْأَلْبابِ

21

آيا نظر نكرده‌اى كه خدا از آسمان آبى فروفرستاد و آن را به چشمه‌هايى كه در زمين است وارد نمود، سپس بوسيله آن زراعتى را با رنگ‌هاى متفاوتش بيرون مى آورد؛ سپس خشك مى‌گردد، پس آن را زرد مى بينى؛ سپس آن را درهم شكسته مى‌گرداند؟! قطعا در اين (مطلب) تذكرى براى خردمندان است.


أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَليٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

22

و آيا كسى كه خدا سينه‌اش را براى (پذيرش) اسلام گشاده است و او برفراز نورى از جانب پروردگارش است (همانند سخت دلان است؟!) پس واى بر آنان كه در برابر يادخدا سخت دلند! آنان در گمراهى آشكارى هستند.


اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِليٰ ذِكْرِ اللَّهِ ذٰلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ

23

خدا نيكوترين سخن را فروفرستاده است، كتابى همگون (كه آياتش) مكرر است. پوست‌هاى (بدن) كسانى كه از پروردگارشان هراس دارند، از (شنيدن آيات) ش به لرزه در مى‌آيد؛ سپس پوست‌هايشان و دل‌هايشان به يادخدا نرم مى‌شود. اين رهنمود خداست كه هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، با آن راهنمايى مى كند؛ و هر كس را خدا (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راهنمايى براى او نيست.


أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ

24

و آيا كسى كه از عذاب بد روز رستاخيز با صورتش خودنگهدارى مى كند، (همانند كسى است كه آتش دوزخ به او نمى رسد)؟! و به ستمكاران گفته مى‌شود:« بچشيد آنچه را همواره كسب مى كرديد! »


كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ

25

كسانى كه پيش از آنان بودند (نيز آيات الهى را) دروغ انگاشتند، و عذاب از جايى كه (با درك حسى) متوجه نمى‌شدند به سراغشان آمد.


فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ

26

پس خدا رسوايى را در زندگى پست (دنيا) به آنان چشانيد، و حتما عذاب آخرت بزرگتر است اگر (بر فرض) مى‌دانستند!


وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

27

و بيقين براى مردم در اين قرآن از هر (گونه) مثالى زديم، باشد كه آنان متذكر شوند.


قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

28

(قرآن را فروفرستاديم) در حالى كه خواندنى، عربى (واضح و) بدون انحراف است؛ باشد كه آنان خودنگهدار (و پارسا) شوند.


ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ

29

خدا مثلى زده است: مردى كه ستيزه جويان در او شريكند، و مردى كه تسليم (يك) مرد است؛ آيا (اين دو) در مثال يكسانند؟! ستايش مخصوص خداست، بلكه بيشتر آنان نمى‌دانند.


إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ

30

مسلما تو مى‌ميرى و حتما آنان (نيز) مى‌ميرند.


ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ

31

سپس در حقيقت شما روز رستاخيز نزد پروردگارتان كشمكش مى كنيد.


جزء قبل

جزء 23 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان