لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلۡيَهُودَ وَ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ وَ لَتَجِدَنَّ أَقۡرَبَهُم مَّوَدَّةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنۡهُمۡ قِسِّيسِينَ وَ رُهۡبَانٗا وَ أَنَّهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ
82يقينا سرسختترين مردم را در كينه و دشمنى نسبت به مؤمنان، يهوديان و مشركان خواهى يافت. و البته نزديكترينشان را در دوستى با مؤمنان، كسانى مىيابى كه گفتند: ما نصرانى هستيم. اين واقعيت براى آن است كه گروهى از آنان كشيشان دانشمند و عابدان خدا ترساند، و آنان [در پيروى از حق] تكبر نمىكنند.
وَ إِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى ٱلرَّسُولِ تَرَىٰٓ أَعۡيُنَهُمۡ تَفِيضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ ٱلۡحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱكۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِينَ
83و چون آنچه را كه بر پيامبر اسلام نازل شده بشنوند، ديدگانشان را مىبينى به سبب آنچه از حق شناختهاند، لبريز از اشك مىشود، مىگويند. پروردگارا! ايمان آورديم، پس ما را در زمره گواهان [كه به حقانيت پيامبر و قرآن گواهى مىدهند] بنويس.
وَ مَا لَنَا لَا نُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَ مَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡحَقِّ وَ نَطۡمَعُ أَن يُدۡخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلصَّٰلِحِينَ
84و بر پايه چه عذر و بهانهاى به خدا و آنچه از حق براى ما آمده ايمان نياوريم؟ و حال آنكه اميد داريم كه پروردگارمان ما را در زمره شايستگان درآورد.
فَأَثَٰبَهُمُ ٱللَّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَ ذَٰلِكَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِينَ
85پس خدا به پاس اين سخنان [و عقايد صادقانه] به آنان بهشتهايى پاداش داد كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است، در آن جاودانهاند؛ و اين است پاداش نيكوكاران.
وَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِيمِ
86و آنان كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل آتشاند.
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَيِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكُمۡ وَ لَا تَعۡتَدُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ
87اى اهل ايمان! چيزهاى پاكيزهاى را كه خدا براى شما حلال كرده بر خود حرام نكنيد، و [از حدود خدا] تجاوز ننماييد؛ يقينا خدا متجاوزان را دوست ندارد.
وَ كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُ حَلَٰلٗا طَيِّبٗا وَ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِيٓ أَنتُم بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ
88و از نعمت هاى حلال و پاكيزهاى كه خدا روزى شما فرموده بخوريد؛ و از خدايى كه به او ايمان داريد، پروا كنيد.
لَا يُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِيٓ أَيۡمَٰنِكُمۡ وَ لَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَيۡمَٰنَ فَكَفَّٰرَتُهُۥٓ إِطۡعَامُ عَشَرَةِ مَسَٰكِينَ مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِيكُمۡ أَوۡ كِسۡوَتُهُمۡ أَوۡ تَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ فَمَن لَّمۡ يَجِدۡ فَصِيَامُ ثَلَٰثَةِ أَيَّامٖ ذَٰلِكَ كَفَّٰرَةُ أَيۡمَٰنِكُمۡ إِذَا حَلَفۡتُمۡ وَ ٱحۡفَظُوٓاْ أَيۡمَٰنَكُمۡ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ
89خدا شما را به خاطر سوگندهاى لغو و بىهدفتان مجازات نمىكند، ولى به سبب [شكستن] سوگندهايى كه به طور جدى و با قصد و اراده خوردهايد، مؤاخذه مىكند؛ پس كفاره [شكستن] اينگونه سوگندها، طعام دادن به ده نفر مسكين از غذاهاى متوسطى است كه به خانواده خود مىخورانيد، يا لباس پوشاندن بر آن ده نفر، يا آزاد كردن يك برده. و كسى كه هيچ يك [از اين كفارات سه گانه] را نيابد كفارهاش سه روز روزه است. اين است كفاره سوگندهايتان زمانى كه سوگند خورديد [و آن را شكستيد]. لازم است سوگندهاى خود را حفظ كنيد. اين گونه خدا آياتش را براى شما بيان مىكند تا سپاس گزاريد.
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَ ٱلۡمَيۡسِرُ وَ ٱلۡأَنصَابُ وَ ٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ
90اى اهل ايمان! جز اين نيست كه همه مايعات مست كننده و قمار و بتهايى كه [براى پرستش] نصب شده وپاره چوبهايى كه به آن تفأل زده مىشود، پليد و نجس و از كارهاى شيطان است؛ پس از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد.
إِنَّمَا يُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُوقِعَ بَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَ ٱلۡبَغۡضَآءَ فِي ٱلۡخَمۡرِ وَ ٱلۡمَيۡسِرِ وَ يَصُدَّكُمۡ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَ عَنِ ٱلصَّلَوٰةِ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ
91مسلما شيطان مىخواهد با شراب و قمار، ميان شما دشمنى و كينه [سخت] اندازد، و از ياد خدا و نماز بازتان دارد؛ آيا شما [از اين امور با همه زيانها وخطراتى كه دارد] خوددارى خواهيد كرد؟
وَ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَ أَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَ ٱحۡذَرُواْ فَإِن تَوَلَّيۡتُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ
92و از خدا اطاعت كنيد و از پيامبر فرمان بريد، و [از مخالفت با خدا و پيامبر] بپرهيزيد، پس اگر روى گردانيد [سزاوار كيفر مىشويد]، و بدانيد كه بر عهده پيامبر ما فقط رساندن آشكار [پيام وحى] است.
لَيۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جُنَاحٞ فِيمَا طَعِمُوٓاْ إِذَا مَا ٱتَّقَواْ وَّ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ ثُمَّ ٱتَّقَواْ وَّ ءَامَنُواْ ثُمَّ ٱتَّقَواْ وَّ أَحۡسَنُواْ وَ ٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ
93بر كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند نسبت به آنچه [پيش از حكم تحريم مسكرات، قمار و ساير محرمات] خوردهاند، گناهى نيست، هرگاه بپرهيزند و ايمان آورند و كارهاى شايسته انجام دهند؛ سپس پرهيزكارى را تداوم بخشند و ايمان خود را ادامه دهند، و بر پرهيزكارى پافشارى ورزند و كار نيك بجا آورند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد.
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَيَبۡلُوَنَّكُمُ ٱللَّهُ بِشَيۡءٖ مِّنَ ٱلصَّيۡدِ تَنَالُهُۥٓ أَيۡدِيكُمۡ وَ رِمَاحُكُمۡ لِيَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن يَخَافُهُۥ بِٱلۡغَيۡبِ فَمَنِ ٱعۡتَدَىٰ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَلَهُۥ عَذَابٌ أَلِيمٞ
94اى اهل ايمان! بىترديد خدا شما را به چيزى از شكار [حيوانات در حالى كه محرم هستيد] آزمايش مىكند، چه شكارى كه [به آسانى و بدون اسلحه] دست شما به آن برسد، و [چه شكارى كه به سبب وحشى بودنش] نيزههاى شما [آن را صيد مىكند؛] تا خدا كسى را كه در نهان از او مىترسد، معلوم و مشخص نمايد. و هر كه پس از اين [امتحان از حدود خدا] تجاوز كند [و در حال احرام به شكار برخيزد] براى او عذابى دردناك است.
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡتُلُواْ ٱلصَّيۡدَ وَ أَنتُمۡ حُرُمٞ وَ مَن قَتَلَهُۥ مِنكُم مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآءٞ مِّثۡلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ يَحۡكُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنكُمۡ هَدۡيَۢا بَٰلِغَ ٱلۡكَعۡبَةِ أَوۡ كَفَّٰرَةٞ طَعَامُ مَسَٰكِينَ أَوۡ عَدۡلُ ذَٰلِكَ صِيَامٗا لِّيَذُوقَ وَبَالَ أَمۡرِهِۦ عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنۡ عَادَ فَيَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنۡهُ وَ ٱللَّهُ عَزِيزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ
95اى اهل ايمان! در حالى كه در احرام [حج يا عمره] هستيد، شكار را نكشيد. و هر كس از شما عمدا آن را بكشد، كفارهاى همانند آن از جنس چهارپايان [اهلى] بر عهده اوست؛ كه [همانند بودن آن را] دو عادل از خودتان گواهى دهند، و به عنوان قربانى به [حريم] كعبه رسد، يا به كفاره [آن شكار كشته شده معادل قيمت قربانى] به مستمندان طعام دهد، يا برابر تعداد مستمندى كه طعام مىدهد روزه بگيرد، تا كيفر كار خود را بچشد. خدا از [گناه] كشتن شكارهايى كه پيش از اين حكم انجام گرفته درگذشت. و هر كه [پس از كفاره دادن] به شكار كردن بازگردد، خدا از او انتقام مىگيرد؛ و خدا تواناى شكستناپذير و صاحب انتقام است.
أُحِلَّ لَكُمۡ صَيۡدُ ٱلۡبَحۡرِ وَ طَعَامُهُۥ مَتَٰعٗا لَّكُمۡ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيۡكُمۡ صَيۡدُ ٱلۡبَرِّ مَا دُمۡتُمۡ حُرُمٗا وَ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِيٓ إِلَيۡهِ تُحۡشَرُونَ
96براى بهرهمند شدن شما و كاروانيان، شكار كردن از دريا و خوراكى آن [در حال احرام] بر شما حلال شد. و شكار صحرا و بيابان تا زمانى كه محرم هستيد، بر شما حرام است. و از خدايى كه به سوى او گردآورى مىشويد، پروا كنيد.
جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلۡكَعۡبَةَ ٱلۡبَيۡتَ ٱلۡحَرَامَ قِيَٰمٗا لِّلنَّاسِ وَ ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَ ٱلۡهَدۡيَ وَ ٱلۡقَلَٰٓئِدَ ذَٰلِكَ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ أَنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ
97خدا، [زيارت] كعبه، آن خانه با حرمت، و ماههاى حرام، و قربانىهاى بىنشان، و قربانىهاى نشاندار را وسيله قوام و برپايى [زندگى، معيشت و سامان دنيا و آخرت] مردم قرار داد. اين [شرايع و احكام] براى آن است كه بدانيد: يقينا خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مىداند؛ و قطعا خدا به همه چيز داناست.
ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ وَ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ
98بدانيد مسلما خدا [نسبت به نافرمانى بندگان] سختكيفر، و [نسبت به طاعت آنان] بسيار آمرزنده و مهربان است.
مَّا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ وَ ٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَ مَا تَكۡتُمُونَ
99بر عهده پيامبر جز رساندن [پيام خدا] نيست. و خدا آنچه را آشكار مىكنيد و آنچه را پنهان مىداريد، مىداند.
قُل لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡخَبِيثُ وَ ٱلطَّيِّبُ وَ لَوۡ أَعۡجَبَكَ كَثۡرَةُ ٱلۡخَبِيثِ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ
100بگو: ناپاك و پاك [مانند كافر و مؤمن، معصيت و طاعت، حرام و حلال، و معيوب و سالم] يكسان نيستند؛ هر چند فراوانى ناپاكها تو را به شگفت آورد. پس اى صاحبان خرد! از خدا پروا كنيد تا رستگار شويد.
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَسَۡٔلُواْ عَنۡ أَشۡيَآءَ إِن تُبۡدَ لَكُمۡ تَسُؤۡكُمۡ وَ إِن تَسَۡٔلُواْ عَنۡهَا حِينَ يُنَزَّلُ ٱلۡقُرۡءَانُ تُبۡدَ لَكُمۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهَا وَ ٱللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٞ
101اى اهل ايمان! از احكام و معارفى [كه شريعت اسلام از بيان آنها خوددارى مىكند و خدا هم به خاطر آسان گرفتن بر بندگان نهى و امرى نسبت به آنها ندارد] مپرسيد؛ كه اگر براى شما آشكار شود، غمگينتان كند. و اگر هنگامى كه قرآن نازل مىشود از آنها بپرسيد، براى شما روشن مىشود. خدا از [اينكه شما را به] آن احكام و معارف [كه باعث غم و اندوه شماست مكلف كند] گذشت كرد؛ و خدا بسيار آمرزنده و بردبار است.
قَدۡ سَأَلَهَا قَوۡمٞ مِّن قَبۡلِكُمۡ ثُمَّ أَصۡبَحُواْ بِهَا كَٰفِرِينَ
102گروهى از پيشينيان شما از آن احكام و معارف پرسيدند، [چون براى آنان روشن شد، از اجرايش روى گرداندند] سپس به آن كافر شدند.
مَا جَعَلَ ٱللَّهُ مِنۢ بَحِيرَةٖ وَ لَا سَآئِبَةٖ وَ لَا وَصِيلَةٖ وَ لَا حَامٖ وَ لَٰكِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ وَ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡقِلُونَ
103خدا هيچ حيوانى را به عنوان بحيره [ماده شترى كه پنجمين حمل مادر خود باشد] و سائبه [شترى كه ده ماده زاييده] و وصيله [گوسفند مادهاى كه همزاد با بره نر است] و حام [شتر نرى كه ده شتر از او پديد آمده]، مقدس و ممنوع از تصرف قرار نداده است. ولى كسانى كه كفر ورزيدهاند [اين امور را] بر خدا دروغ مىبندند و بيشترشان انديشه نمىكنند.
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَ إِلَى ٱلرَّسُولِ قَالُواْ حَسۡبُنَا مَا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَآ أَ وَ لَوۡ كَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ شَيۡٔٗا وَ لَا يَهۡتَدُونَ
104و هنگامى كه به آنان گويند: به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر آييد، گويند: روش و آيينى كه پدرانمان را بر آن يافتهايم، ما را بس است. آيا هر چند پدرانشان چيزى نمىدانستند و هدايت نيافته باشند [باز هم اين تقليد جاهلانه و ناروا را بر خود مىپسندند؟!]
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ عَلَيۡكُمۡ أَنفُسَكُمۡ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهۡتَدَيۡتُمۡ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُكُمۡ جَمِيعٗا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
105اى اهل ايمان! مراقب [ايمان و ارزشهاى معنوى] خود باشيد؛ اگر شما هدايت يافتيد، گمراهى كسى كه گمراه شده به شما زيانى نمىرساند. بازگشت همه شما به سوى خداست؛ پس شما را از آنچه انجام مىداديد، آگاه خواهد كرد.
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ شَهَٰدَةُ بَيۡنِكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ حِينَ ٱلۡوَصِيَّةِ ٱثۡنَانِ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنكُمۡ أَوۡ ءَاخَرَانِ مِنۡ غَيۡرِكُمۡ إِنۡ أَنتُمۡ ضَرَبۡتُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَأَصَٰبَتۡكُم مُّصِيبَةُ ٱلۡمَوۡتِ تَحۡبِسُونَهُمَا مِنۢ بَعۡدِ ٱلصَّلَوٰةِ فَيُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ لَا نَشۡتَرِي بِهِۦ ثَمَنٗا وَ لَوۡ كَانَ ذَا قُرۡبَىٰ وَ لَا نَكۡتُمُ شَهَٰدَةَ ٱللَّهِ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡأٓثِمِينَ
106اى اهل ايمان! هنگامى كه يكى از شما را [آثار] مرگ فرا مىرسد، بايد در حال وصيت، دو عادل از هم كيشان خود را بر وصيت شاهد بگيريد؛ يا اگر در سفر بوديد و مصيبت مرگ شما را فرا رسيد [و شاهدى از مؤمنان نيافتيد] دو نفر از غير همكيشان خود را شاهد وصيت بگيريد. و اگر [شما وارثان در صداقت و راستى آن دو شاهد غير مسلمان] شك كرديد، هر دو را بعد از نماز حبس كنيد، پس به خدا سوگند ياد مىكنند كه ما اين شهادت را به هيچ قيمتى نمىفروشيم هر چند [مورد شهادت] خويشاوندان ما باشد، و شهادت الهى را [كه در حقيقت شهادت بر وصيت است] پنهان نمىكنيم، كه اگر پنهان كنيم از گناهكاران خواهيم بود.
فَإِنۡ عُثِرَ عَلَىٰٓ أَنَّهُمَا ٱسۡتَحَقَّآ إِثۡمٗا فََٔاخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَحَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَوۡلَيَٰنِ فَيُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ لَشَهَٰدَتُنَآ أَحَقُّ مِن شَهَٰدَتِهِمَا وَ مَا ٱعۡتَدَيۡنَآ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ
107پس اگر اطلاعى حاصل شود كه آن دو شاهد [با شهادت ناحق خود] مرتكب گناه شدهاند، دو شاهد ديگر از كسانى كه به ميت نزديكتر [و از كم و بيش وصيت آگاهتر] ند به جاى آن دو شاهد [خائن] مىايستند، و به خدا سوگند مىخورند كه شهادتمان از شهادت آن دو نفر درستتر و به حق نزديكتر است، و [در شهادتى كه بر خلاف شهادت آنان مىدهيم] بناى تجاوز از حق را نداريم، [كه اگر داشته باشيم] قطعا از ستمكاران خواهيم بود.
ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِٱلشَّهَٰدَةِ عَلَىٰ وَجۡهِهَآ أَوۡ يَخَافُوٓاْ أَن تُرَدَّ أَيۡمَٰنُۢ بَعۡدَ أَيۡمَٰنِهِمۡ وَ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَ ٱسۡمَعُواْ وَ ٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِينَ
108اين [حكم به ترتيبى كه خدا براى شما مقرر كرده] براى اينكه شاهدان شهادت را به صورتى درست و صحيح ادا كنند و بترسند، [از اينكه مشتشان باز شود و سوگندشان مورد توجه قرار نگيرد] و حق سوگندشان به ديگران برگردانده شود، به حقيقت نزديكتر است. و از خدا پروا كنيد و [فرمانهايش را] بشنويد؛ و خدا گروه فاسقان را هدايت نمىكند.
يَوۡمَ يَجۡمَعُ ٱللَّهُ ٱلرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَآ أُجِبۡتُمۡ قَالُواْ لَا عِلۡمَ لَنَآ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُيُوبِ
109[از] روزى [پروا كنيد] كه خدا پيامبران را جمع مىكند، و [به آنان] مىفرمايد: [در برابر دعوتتان به اجراى دستورهاى خدا] چه پاسخى به شما داده شد؟ گويند: ما را [در برابر دانش تو] هيچ دانشى نيست؛ يقينا تويى كه به نهانها بسيار دانايى.
إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ ٱذۡكُرۡ نِعۡمَتِي عَلَيۡكَ وَ عَلَىٰ وَٰلِدَتِكَ إِذۡ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ ٱلۡقُدُسِ تُكَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِي ٱلۡمَهۡدِ وَ كَهۡلٗا وَ إِذۡ عَلَّمۡتُكَ ٱلۡكِتَٰبَ وَ ٱلۡحِكۡمَةَ وَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَ ٱلۡإِنجِيلَ وَ إِذۡ تَخۡلُقُ مِنَ ٱلطِّينِ كَهَيَۡٔةِ ٱلطَّيۡرِ بِإِذۡنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيۡرَۢا بِإِذۡنِي وَ تُبۡرِئُ ٱلۡأَكۡمَهَ وَ ٱلۡأَبۡرَصَ بِإِذۡنِي وَ إِذۡ تُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِي وَ إِذۡ كَفَفۡتُ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ عَنكَ إِذۡ جِئۡتَهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡهُمۡ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِينٞ
110[ياد كنيد] هنگامى كه خدا فرمود: اى عيسى بن مريم! نعمتم را بر خود و بر مادرت ياد كن، آن گاه كه تو را به وسيله روح القدس توانايى بخشيدم، كه با مردم در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] سخن گفتى، و آن گاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم، و هنگامى كه به اذن من از گل، مجسمهاى به شكل پرنده مىساختى، پس در آن مىدميدى و به فرمان من پرندهاى زنده مىشد، و كور مادر زاد و شخص پيس را به اذن من شفا مىدادى، و زمانى كه مردگان را به اجازه من [زنده از گور] بيرون مىآوردى، و آن گاه كه [شر و آسيب] بنىاسرائيل را هنگامى كه براى آنان دلايل روشن آوردى از تو بازداشتم، پس كسانى از آنان كافر شدند، گفتند: اين [دلايل و معجزات] جز افسونى آشكار نيست.
وَ إِذۡ أَوۡحَيۡتُ إِلَى ٱلۡحَوَارِيِّۧنَ أَنۡ ءَامِنُواْ بِي وَ بِرَسُولِي قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَ ٱشۡهَدۡ بِأَنَّنَا مُسۡلِمُونَ
111و [ياد كنيد] هنگامى كه به حواريون وحى كردم كه به من و فرستاده من ايمان آوريد. گفتند: ايمان آورديم و شاهد باش كه ما [در برابر خدا، فرمانها و احكام او] تسليم هستيم.
إِذۡ قَالَ ٱلۡحَوَارِيُّونَ يَٰعِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ هَلۡ يَسۡتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيۡنَا مَآئِدَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ قَالَ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ
112[و ياد كنيد] زمانى كه حواريون گفتند: اى عيسى بن مريم! آيا پروردگارت مىتواند براى ما سفرهاى كه غذا در آن باشد از آسمان نازل كند؟! گفت: اگر ايمان داريد، از خدا پروا كنيد.
قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأۡكُلَ مِنۡهَا وَ تَطۡمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَ نَعۡلَمَ أَن قَدۡ صَدَقۡتَنَا وَ نَكُونَ عَلَيۡهَا مِنَ ٱلشَّٰهِدِينَ
113گفتند: مىخواهيم از آن بخوريم و دلهاى ما آرامش يابد، و بدانيم كه تو [در ادعاى نبوتت] به ما راست گفتهاى، و ما بر آن از گواهان باشيم.
قَالَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ ٱللَّهُمَّ رَبَّنَآ أَنزِلۡ عَلَيۡنَا مَآئِدَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ تَكُونُ لَنَا عِيدٗا لِّأَوَّلِنَا وَ ءَاخِرِنَا وَ ءَايَةٗ مِّنكَ وَ ٱرۡزُقۡنَا وَ أَنتَ خَيۡرُ ٱلرَّٰزِقِينَ
114عيسى بن مريم گفت: خدايا! اى پروردگار ما! براى ما از آسمان سفرهاى پر از غذا نازل كن تا عيدى باشد براى اهل زمان ما و نسل آينده ما، و نشانهاى از سوى تو؛ و ما را روزى بخش كه تو بهترين روزى دهندگانى.
قَالَ ٱللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيۡكُمۡ فَمَن يَكۡفُرۡ بَعۡدُ مِنكُمۡ فَإِنِّيٓ أُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا لَّآ أُعَذِّبُهُۥٓ أَحَدٗا مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ
115خدا فرمود: من مسلما آن را بر شما نازل مىكنم، پس اگر كسى از شما بعد از آن كافر شود [و به انكار نبوت عيسى و معجزهاش برخيزد] بىترديد او را عذابى خواهم كرد كه هيچ يك از جهانيان را آن گونه عذاب نكنم.
وَ إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِي وَ أُمِّيَ إِلَٰهَيۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِ قَالَ سُبۡحَٰنَكَ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَيۡسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥ تَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِي وَ لَآ أَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُيُوبِ
116و [عرصه هولانگيز قيامت را ياد كنيد] هنگامى كه خدا به عيسى بن مريم مىفرمايد: آيا تو به مردم گفتى كه مرا و مادرم را به عنوان دو معبود به جاى خدا انتخاب كنيد؟! مىگويد: منزه و پاكى، مرا چنين قدرتى نمىباشد كه آنچه را حق من نيست بگويم، اگر آن را گفته باشم يقينا تو آن را مىدانى، تو از آنچه در جان و روح من است، آگاهى و من از آنچه در ذات توست نمىدانم؛ زيرا تو بر نهانها بسيار دانايى.
مَا قُلۡتُ لَهُمۡ إِلَّا مَآ أَمَرۡتَنِي بِهِۦٓ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمۡ وَ كُنتُ عَلَيۡهِمۡ شَهِيدٗا مَّا دُمۡتُ فِيهِمۡ فَلَمَّا تَوَفَّيۡتَنِي كُنتَ أَنتَ ٱلرَّقِيبَ عَلَيۡهِمۡ وَ أَنتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ
117من به آنان جز آنچه را كه به من دستور دادى نگفتم، [گفتم:] خدايى را بپرستيد كه پروردگار من و شماست. و تا زمانى كه در ميان آنان بودم گواهشان بودم، و چون مرا [از ميان آنان به سوى خود] برگرفتى، خود مراقب و نگاهبانشان بودى؛ و تو بر همه چيز گواهى.
إِن تُعَذِّبۡهُمۡ فَإِنَّهُمۡ عِبَادُكَ وَ إِن تَغۡفِرۡ لَهُمۡ فَإِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ
118اگر آنان را [به سبب شرك ورزيدنشان] عذاب كنى، بندگان تواند، و اگر آنان را بيامرزى، يقينا تويى كه تواناى شكستناپذير و حكيمى.
قَالَ ٱللَّهُ هَٰذَا يَوۡمُ يَنفَعُ ٱلصَّٰدِقِينَ صِدۡقُهُمۡ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗا رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَ رَضُواْ عَنۡهُ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ
119خدا فرمود: اين روزى است كه راستان را راستى و صدقشان سود دهد. براى آنان بهشتهايى است كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است، هميشه در آن جاودانهاند، خدا از آنان خشنود و آنان هم از خدا خشنودند؛ اين است رستگارى بزرگ.
لِلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ هُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرُۢ
120مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست، فقط در سيطره خداست، و او بر هر كارى تواناست.
Sooreh الانعام
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ وَ جَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَ ٱلنُّورَ ثُمَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ يَعۡدِلُونَ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ همه ستايشها ويژه خداست كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكىها و روشنى را پديد آورد. [با اين همه نشانهها كه گواهى بر يكتايى و قدرت اوست] باز كافران براى پروردگارشان [بتها و معبودهاى باطل را] شريك و همتا قرار مىدهند.
هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٖ ثُمَّ قَضَىٰٓ أَجَلٗا وَ أَجَلٞ مُّسَمًّى عِندَهُۥ ثُمَّ أَنتُمۡ تَمۡتَرُونَ
2اوست كه شما را از گلى مخصوص آفريد، سپس براى عمر شما مدتى مقرر كرد، و اجل حتمى و ثابت نزد اوست، [شگفتا!! كه] باز شما [با اين همه دلايل آشكار در يكتايى و ربوبيت و خالقيت او] شك مىكنيد.
وَ هُوَ ٱللَّهُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَعۡلَمُ سِرَّكُمۡ وَ جَهۡرَكُمۡ وَ يَعۡلَمُ مَا تَكۡسِبُونَ
3و او در آسمانها و در زمين، خداست كه نهان و آشكار شما را مىداند، و نيز به آنچه [از خير و شر] به دست مىآوريد، آگاه است.
وَ مَا تَأۡتِيهِم مِّنۡ ءَايَةٖ مِّنۡ ءَايَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا كَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِينَ
4و هيچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان براى آنان نيامد مگر آنكه از آن روى گردانيدند.
فَقَدۡ كَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ فَسَوۡفَ يَأۡتِيهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ
5آنان حق را هنگامى كه به سويشان آمد تكذيب كردند، پس به زودى [ظهور و تحقق] خبرهاى آنچه را همواره به آن استهزا مىكردند، به آنان خواهد رسيد.
أَلَمۡ يَرَوۡاْ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا مِن قَبۡلِهِم مِّن قَرۡنٖ مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَا لَمۡ نُمَكِّن لَّكُمۡ وَ أَرۡسَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡهِم مِّدۡرَارٗا وَ جَعَلۡنَا ٱلۡأَنۡهَٰرَ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمۡ فَأَهۡلَكۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ وَ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِينَ
6آيا ندانستهاند كه پيش از ايشان چه بسيار از ملتها و اقوام را هلاك كرديم؟ كه به آنان در پهنه زمين، نعمت ها و امكاناتى داديم كه به شما نداديم، و بر آنان بارانهاى پى در پى و پر ريزش فرستاديم و نهرهايى از زير پاى آنان جارى ساختيم [ولى ناسپاسى كردند]؛ پس آنان را به كيفر گناهانشان هلاك كرديم، و بعد از آنان اقوامى ديگر را پديد آورديم.
وَ لَوۡ نَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ كِتَٰبٗا فِي قِرۡطَاسٖ فَلَمَسُوهُ بِأَيۡدِيهِمۡ لَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِينٞ
7و اگر ما نوشتهاى روى صحفهاى بر تو نازل كنيم كه آنان آن را با دست خود لمس كنند، باز كفر پيشگان مىگويند: اين جز جادويى آشكار نيست!!
وَ قَالُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ مَلَكٞ وَ لَوۡ أَنزَلۡنَا مَلَكٗا لَّقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ ثُمَّ لَا يُنظَرُونَ
8و گفتند: چرا فرشتهاى [كه در معرض ديد ما قرار گيرد] بر او نازل نشده است؟ اگر فرشتهاى نازل كنيم، كار هلاكت [اين بهانهجويان] تمام مىشود و لحظهاى مهلت نيابند.
وَ لَوۡ جَعَلۡنَٰهُ مَلَكٗا لَّجَعَلۡنَٰهُ رَجُلٗا وَ لَلَبَسۡنَا عَلَيۡهِم مَّا يَلۡبِسُونَ
9[اين مغالطهگران لجوج مىگويند: چرا پيامبر از جنس فرشتگان نيست؟] اگر او را فرشتهاى قرار مىداديم، يقينا وى را به شكل مردى در مىآورديم، و قطعا حقيقت را همانطور كه آنان بر ديگران مشتبه مىكنند [به سزاى لجاجتشان] بر خود آنان مشتبه مىساختيم، [تا بر فرض پيامبر قرار دادن فرشته، باز بگويند: چرا پيامبرى از جنس بشر براى ما قرار داده است؟]
وَ لَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِكَ فَحَاقَ بِٱلَّذِينَ سَخِرُواْ مِنۡهُم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ
10مسلما پيامبران پيش از تو هم مسخره شدند؛ پس بر كسانى كه پيامبران را مسخره مىكردند، عذاب و كيفرى كه همواره به استهزا مىگرفتند نازل شد و آنان را فرا گرفت.
قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ ٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُكَذِّبِينَ
11بگو: در زمين بگرديد، سپس با تأمل بنگريد كه فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است؟
قُل لِّمَن مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ قُل لِّلَّهِ كَتَبَ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ لَيَجۡمَعَنَّكُمۡ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا رَيۡبَ فِيهِ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ
12بگو: مالكيت و فرمانروايى آنچه در آسمانها و زمين است در سيطره كيست؟ بگو: در سيطره خداست كه رحمت را بر خود لازم و مقرر كرده؛ يقينا همه شما را در روز قيامت كه ترديدى در آن نيست جمع خواهد كرد. فقط كسانى كه سرمايه وجودشان را تباه كردهاند، ايمان نمىآورند.
وَ لَهُۥ مَا سَكَنَ فِي ٱلَّيۡلِ وَ ٱلنَّهَارِ وَ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ
13و همه موجوداتى كه در [عرصه] شب و روز آرام دارند، در سيطره مالكيت خدا هستند؛ و او شنوا و داناست.
قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيّٗا فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ هُوَ يُطۡعِمُ وَ لَا يُطۡعَمُ قُلۡ إِنِّيٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَكُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَسۡلَمَ وَ لَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ
14بگو: آيا جز خدا را كه آفريننده آسمانها و زمين است، سرپرست و ياور خود گيرم؟ و اوست كه روزى مىدهد و خود بىنياز از روزى است. بگو: من مأمورم نخستين كسى باشم كه فرمان خدا را گردن نهد، و فرمان يافتهام كه: هرگز از مشركان مباش.
قُلۡ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ
15بگو: مسلما اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم
مَّن يُصۡرَفۡ عَنۡهُ يَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمَهُۥ وَ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡمُبِينُ
16هر كس در آن روز، عذاب از او برگردانده شود، قطعا خدا به او رحم كرده، و آن است كاميابى آشكار.
وَ إِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَ وَ إِن يَمۡسَسۡكَ بِخَيۡرٖ فَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ
17و اگر خدا تو را آسيب و گزندى رساند، كسى جز او برطرف كننده آن نيست، و اگر تو را خيرى رساند [حفظ و دوامش فقط به دست اوست]؛ پس او بر هر كارى تواناست.
وَ هُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦ وَ هُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ
18اوست كه بر بندگانش چيره و غالب است، و او حكيم و آگاه است.
قُلۡ أَيُّ شَيۡءٍ أَكۡبَرُ شَهَٰدَةٗ قُلِ ٱللَّهُ شَهِيدُۢ بَيۡنِي وَ بَيۡنَكُمۡ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِۦ وَ مَنۢ بَلَغَ أَئِنَّكُمۡ لَتَشۡهَدُونَ أَنَّ مَعَ ٱللَّهِ ءَالِهَةً أُخۡرَىٰ قُل لَّآ أَشۡهَدُ قُلۡ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَ إِنَّنِي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ
19[به كافران و مشركان كه براى حق بودن نبوتت گواه مىطلبند] بگو: گواهى چه كسى از همه گواهان بزرگتر است [تا او را بر حقانيت نبوتم براى شما گواه آورم]؟ بگو: خدا ميان من وشما گواه است [كه گواهىاش بزرگترين ومطمئنترين و صحيحترين گواهىهاست]، و اين قرآن [كه گواهى خدا بر حقانيت نبوت من است] به من وحى شده تا به وسيله آن شما وهر كس را كه اين قرآن به او مىرسد بيم دهم. آيا شما [با دليل استوار و محكم] گواهى مىدهيد كه با خدا معبودهاى ديگرى به عنوان شريك هست؟ بگو: [چون دليلى وجود ندارد] من گواهى نمىدهم. بگو: فقط معبود يگانه و يكتا اوست، و من از معبودهاى باطلى كه شريك او قرار مىدهيد، بيزارم.
ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَعۡرِفُونَهُۥ كَمَا يَعۡرِفُونَ أَبۡنَآءَهُمُۘ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ
20كسانى كه به آنان كتاب آسمانى داديم، همان گونه كه پسرانشان را مىشناسند [بر اساس اوصافى كه در كتابهايشان بيان شده] پيامبر را مىشناسند؛ فقط كسانى كه سرمايه وجودشان را تباه كردند، ايمان نمىآورند.
وَ مَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بَِٔايَٰتِهِۦٓ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ
21ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا آيات او را تكذيب كرده كيست؟ يقينا ستمكاران، رستگار نخواهند بود.
وَ يَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشۡرَكُوٓاْ أَيۡنَ شُرَكَآؤُكُمُ ٱلَّذِينَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ
22و [ياد كنيد] روزى كه همه آنان را [در عرصه قيامت] جمع مىكنيم، سپس به كسانى كه شرك ورزيدهاند، مىگوييم: شريكانتان [كه آنان را شريك خدا مىپنداشتيد] كجايند [تا شما را از عذاب امروز نجات دهند؟]
ثُمَّ لَمۡ تَكُن فِتۡنَتُهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ وَ ٱللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشۡرِكِينَ
23پس [آن روز] بهانه و عذرشان [براى رهايى از عذاب] فقط اين است كه خواهند گفت: به خدا پروردگارمان سوگند كه ما مشرك نبوديم!!
ٱنظُرۡ كَيۡفَ كَذَبُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَ ضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ
24با تأمل بنگر كه چگونه بر خود دروغ مىبندند؛ وآنچه را به دروغ شريك خدا مىدانستند از دستشان رفت وگم شد.
وَ مِنۡهُم مَّن يَسۡتَمِعُ إِلَيۡكَ وَ جَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗا وَ إِن يَرَوۡاْ كُلَّ ءَايَةٖ لَّا يُؤۡمِنُواْ بِهَا حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوكَ يُجَٰدِلُونَكَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ
25گروهى از آنان به سخنانت گوش مىدهند، و ما [به كيفر لجاجت وكفرشان] بر دلهايشان پوششهايى قرار داديم كه آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگينى نهاديم [تا نشنوند]. و اگر همه نشانههاى حق را ببينند باز هم به آن ايمان نمىآورند؛ تا آنجا كه وقتى به محضرت مىآيند با تو مجادله وستيزه مىكنند، كافران [از روى لجاجت وعناد] مىگويند: اين [قرآن] جز افسانههاى پيشينيان نيست.
وَ هُمۡ يَنۡهَوۡنَ عَنۡهُ وَ يَنَۡٔوۡنَ عَنۡهُ وَ إِن يُهۡلِكُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَ مَا يَشۡعُرُونَ
26و آنان ديگران را [از توجه به قرآن] بازمىدارند و خود نيز از آن دور مىشوند، اينان جز خود را به هلاكت نمىاندازند، و [اين خطر را] درك نمىكنند.
وَ لَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَى ٱلنَّارِ فَقَالُواْ يَٰلَيۡتَنَا نُرَدُّ وَ لَا نُكَذِّبَ بَِٔايَٰتِ رَبِّنَا وَ نَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
27اگر هنگامى كه آنان را بر آتش [دوزخ] نگه داشتهاند ببينى [حالتى ذلت بار و وضعى هولانگيز مىبينى] مىگويند: اى كاش به دنيا بازگردانده مىشديم، و در آنجا آيات پروردگارمان را تكذيب نمىكرديم، و از مؤمنان مىشديم.
بَلۡ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخۡفُونَ مِن قَبۡلُ وَ لَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَ إِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ
28[ولى آرزوى آنان از روى صدق و راستى نيست] بلكه حقانيت توحيد و نبوت و معادى كه پيش از اين پنهان مىداشتند براى آنان آشكار شده [كه اينگونه آرزو مىكنند]، و اگر به دنيا بازگردانده شوند، يقينا به كفر و شركى كه از آن نهى شدهاند بازمىگردند؛ و مسلما آنان دروغگويند.
وَ قَالُوٓاْ إِنۡ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنۡيَا وَ مَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِينَ
29و [زمانى كه در دنيا بودند] گفتند: جز اين زندگى دنياى ما زندگى ديگرى نيست و [پس از مرگ] برانگيخته نخواهيم شد.
وَ لَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡ قَالَ أَلَيۡسَ هَٰذَا بِٱلۡحَقِّ قَالُواْ بَلَىٰ وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ
30و اگر ببينى هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان بازداشته شوند [وضعى شگفتانگيز مىبينى]، خدا مىفرمايد: آيا اين [برانگيخته شدن و زنده گشتن پس از مرگ] حق نيست؟ مىگويند: سوگند به پروردگارمان حق است. [خدا] مىفرمايد: پس به كيفر آنكه كفر مىورزيديد، اين عذاب را بچشيد.
قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱللَّهِ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ قَالُواْ يَٰحَسۡرَتَنَا عَلَىٰ مَا فَرَّطۡنَا فِيهَا وَ هُمۡ يَحۡمِلُونَ أَوۡزَارَهُمۡ عَلَىٰ ظُهُورِهِمۡ أَلَا سَآءَ مَا يَزِرُونَ
31آنان كه ديدار [پاداش و مقام قرب] ما را تكذيب كردند، يقينا دچار زيان شدند. تا هنگامى كه قيامت به طور ناگهان و غافلگيرانه به آنان رسد، مىگويند: اى بر ما دريغ و افسوس كه نسبت به تكاليف و وظايف شرعى خود كوتاهى كرديم. و آنان بار سنگين گناهانشان را بر دوش مىكشند؛ آگاه باشيد! بد بارى است كه بر دوش خواهند كشيد.
وَ مَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَعِبٞ وَ لَهۡوٞ وَ لَلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
32و زندگى دنيا [بدون ايمان و عمل صالح] بازى و سرگرمى است، و يقينا سراى آخرت براى آنان كه همواره پرهيزكارى مىكنند، بهتر است. آيا نمىانديشيد؟
قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَيَحۡزُنُكَ ٱلَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمۡ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَ لَٰكِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ
33آنچه را كافران و مشركان [بر ضد قرآن و تو] مىگويند مىدانيم كه تو را غمگين مىكند. پس آنان تو را تكذيب نمىكنند، بلكه ستمكاران آيات خدا را تكذيب مىنمايند.
وَ لَقَدۡ كُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا كُذِّبُواْ وَ أُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَا وَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللَّهِ وَ لَقَدۡ جَآءَكَ مِن نَّبَإِيْ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
34مسلما پيش از تو رسولانى تكذيب شدند [و مورد آزار قرار گرفتند] و بر تكذيب و آزارى كه ديدند، شكيبايى ورزيدند تا يارى ما به آنان رسيد، [تو نيز شكيبايى كن تا يارى ما به تو برسد. اين سنت خداست،] و سنتهاى خدا را تغيير دهندهاى نيست. و قطعا بخشى از سرگذشت پيامبران [در آياتى كه پيش از اين نازل شده] به تو رسيده است.
وَ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيۡكَ إِعۡرَاضُهُمۡ فَإِنِ ٱسۡتَطَعۡتَ أَن تَبۡتَغِيَ نَفَقٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ سُلَّمٗا فِي ٱلسَّمَآءِ فَتَأۡتِيَهُم بَِٔايَةٖ وَ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَمَعَهُمۡ عَلَى ٱلۡهُدَىٰ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِينَ
35و اگر روىگرداندن آنان [از قرآن و نبوت] بر تو سنگين و دشوار است، اگر بتوانى نقبى در زمين، يا نردبانى براى راه يافتن در آسمان بجويى تا [از عمق زمين و پهنه آسمان] معجزهاى ديگر [غير قرآن] براى آنان بياورى [اين كار را انجام ده]؛ و اگر خدا مىخواست همه آنان را [به جبر و زور] به راه هدايت گرد مىآورد؛ [ولى هدايت اجبارى فاقد ارزش است] پس هرگز [نسبت به روحيات و اوصاف كافران لجوج كه خواستار هدايت نيستند] از بىخبران مباش.
إِنَّمَا يَسۡتَجِيبُ ٱلَّذِينَ يَسۡمَعُونَۘ وَ ٱلۡمَوۡتَىٰ يَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ ثُمَّ إِلَيۡهِ يُرۡجَعُونَ
36فقط كسانى [دعوتت را] پاسخ مىدهند كه [سخنانت را با دقت، تدبر، انديشه و تفكر] مىشنوند، [مشركان و كافران لجوج، مردگانند] و خدا مردگان را [در قيامت] برمىانگيزد، آنگه [براى حسابرسى] به سوى او بازگردانده مىشوند.
وَ قَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَيۡهِ ءَايَةٞ مِّن رَّبِّهِۦ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن يُنَزِّلَ ءَايَةٗ وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ
37و [مردهدلان] گفتند: چرا معجزهاى از سوى پروردگارش [همانند معجزات پيامبران گذشته] بر او نازل نمىشود؟ بگو: يقينا خدا قدرت دارد كه معجزهاى [نظير آنچه آنان درخواست دارند] نازل كند، ولى [اينگونه درخواستهاى نابجا به سبب اين است كه] بيشترشان [شرايط و موقعيتها را] نمىدانند.
وَ مَا مِن دَآبَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ لَا طَٰٓئِرٖ يَطِيرُ بِجَنَاحَيۡهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمۡثَالُكُم مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ يُحۡشَرُونَ
38و هيچ جنبندهاى در زمين نيست، و نه هيچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند، مگر آنكه گروههايى مانند شمايند؛ ما چيزى را در كتاب [تكوين از نظر ثبت جريانات هستى و برنامههاى آفرينش] فروگذار نكردهايم، سپس همگى به سوى پروردگارشان گردآورى مىشوند.
وَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا صُمّٞ وَ بُكۡمٞ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ مَن يَشَإِ ٱللَّهُ يُضۡلِلۡهُ وَ مَن يَشَأۡ يَجۡعَلۡهُ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ
39كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، كرها و لالهايى فرو رفته در تاريكىهاى جهل و گمراهىاند؛ خدا هر كه را بخواهد [به كيفر تكذيب آياتش] گمراه مىكند، و هر كه را بخواهد [به پاداش تصديق آياتش] بر راه راست قرار مىدهد.
قُلۡ أَرَءَيۡتَكُمۡ إِنۡ أَتَىٰكُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ أَوۡ أَتَتۡكُمُ ٱلسَّاعَةُ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَدۡعُونَ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ
40بگو: اگر راستگوييد به من خبر دهيد چنانچه عذاب خدا بر شما درآيد يا قيامت به شما رسد، آيا كسى را جز خدا [براى يارى خويش] مىخوانيد؟
بَلۡ إِيَّاهُ تَدۡعُونَ فَيَكۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَيۡهِ إِن شَآءَ وَ تَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِكُونَ
41[قطعا چنين نيست] بلكه فقط خدا را مىخوانيد، و او هم اگر بخواهد آسيب و گزندى كه به سبب آن او را خواندهايد برطرف مىكند، و [آن زمان است كه] بتهايى كه براى او شريك قرار مىدهيد، فراموش مىكنيد.
وَ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمٖ مِّن قَبۡلِكَ فَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَ ٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ يَتَضَرَّعُونَ
42و بىترديد ما به سوى امتهايى كه پيش از تو بودند [پيامبرانى] فرستاديم؛ پس آنان را [هنگامى كه با پيامبران به مخالفت و دشمنى برخاستند] به تهيدستى و سختى و رنج و بيمارى دچار كرديم، باشد كه [در پيشگاه ما] فروتنى و زارى كنند.
فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ وَ لَٰكِن قَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَ زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
43پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد، فروتنى و زارى نكردند؟ بلكه دلهايشان سخت شد و شيطان، اعمال ناپسندى كه همواره مرتكب مىشدند در نظرشان آراست.
فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ
44پس چون حقايقى را كه [براى عبرت گرفتنشان] به آن يادآورى شده بودند، فراموش كردند، درهاى همه نعمت ها را به روى آنان گشوديم، تا هنگامى كه به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، به ناگاه آنان را [به عذاب] گرفتيم، پس يكباره [از نجات خود] درمانده و نوميد شدند.
فَقُطِعَ دَابِرُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
45در نتيجه ريشه كسانى كه [به آيات ما و به مردم] ستم ورزيدند، بريده شد؛ و همه ستايشها ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است.
قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِنۡ أَخَذَ ٱللَّهُ سَمۡعَكُمۡ وَ أَبۡصَٰرَكُمۡ وَ خَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِكُم مَّنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِهِ ٱنظُرۡ كَيۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ ثُمَّ هُمۡ يَصۡدِفُونَ
46[به آنان كه براى خدا به خيال باطلشان شريكانى قرار دادهاند] بگو: به من خبر دهيد اگر خدا گوشها و چشمهايتان را بگيرد، و بر دلهايتان مهر [تيرهبختى] نهد، كدام معبودى جز خداست كه آنها را به شما دهد؟! با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورتهاى گوناگون [براى هدايت اينان] بيان مىكنيم، سپس آنان روى مىگردانند.
قُلۡ أَرَءَيۡتَكُمۡ إِنۡ أَتَىٰكُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ بَغۡتَةً أَوۡ جَهۡرَةً هَلۡ يُهۡلَكُ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلظَّٰلِمُونَ
47بگو: به من خبر دهيد اگر عذاب خدا ناگهان [مانند صاعقه و صيحه آسمانى] يا آشكار [مانند بيمارىهاى مهلك] به سوى شما آيد، آيا جز گروه ستمكار هلاك مىشوند؟
وَ مَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ فَمَنۡ ءَامَنَ وَ أَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَ لَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ
48و پيامبران را جز مژده دهنده و بيم رسان نمىفرستيم؛ پس كسانى كه ايمان بياورند و [مفاسد خود را] اصلاح كنند نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
وَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَمَسُّهُمُ ٱلۡعَذَابُ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ
49و آنان كه آيات ما را تكذيب كردند، به سزاى نافرمانىهايشان عذاب به آنان خواهد رسيد.
قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَ لَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَ لَآ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَ ٱلۡبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ
50بگو: من به شما نمىگويم كه خزينهها و گنجينههاى خدا نزد من است، و نيز غيب هم نمىدانم، و نمىگويم كه فرشتهام؛ فقط از آنچه به من وحى شده پيروى مىكنم. بگو: آيا [اعراض كننده از وحى كه] نابينا [ست] و [پيرو وحى كه] بينا [ست] يكسانند؟! پس چرا نمىانديشيد؟!
وَ أَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ لَيۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِيّٞ وَ لَا شَفِيعٞ لَّعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ
51و به وسيله اين قرآن كسانى را كه از محشور شدن به سوى پروردگارشان مىترسند، هشدار ده كه آنان را [در آن روز هولانگيز] جز خدا سرپرست و شفيعى نخواهد بود؛ باشد كه بپرهيزند.
وَ لَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَ ٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَ مَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ
52و آنان كه بامدادان و شامگاهان پروردگارشان را مىخوانند [و با اين خواندن] خشنودى او را مىخواهند، از خود مران. نه چيزى از حساب [عمل] آنان بر عهده توست، و نه چيزى از حساب [كار] تو بر عهده آنان است تا آنان را برانى و [به سبب راندنشان] از ستمكاران باشى.
وَ كَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لِّيَقُولُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنۢ بَيۡنِنَآ أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِٱلشَّٰكِرِينَ
53و ما اينگونه توانگران را به مؤمنان تهيدستى كه در كنار تو هستند آزموديم، تا [توانگران با تعجب و استهزا] بگويند: آيا اينانند كه خدا از ميان ما بر آنان منت نهاده [و نعمت ايمان و عمل صالح داده و بر ما برترى بخشيده؟!] آيا خدا به سپاسگزاران داناتر نيست؟
وَ إِذَا جَآءَكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِنَا فَقُلۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡ كَتَبَ رَبُّكُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ أَنَّهُۥ مَنۡ عَمِلَ مِنكُمۡ سُوٓءَۢا بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ تَابَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ وَ أَصۡلَحَ فَأَنَّهُۥ غَفُورٞ رَّحِيمٞ
54و هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان مىآورند به نزد تو آيند، بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود لازم و مقرر كرده؛ بنابراين هر كس از شما به نادانى كار زشتى مرتكب شود، سپس بعد از آن توبه كند و [مفاسد خود را] اصلاح نمايد [مشمول آمرزش و رحمت خدا شود]؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
وَ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَ لِتَسۡتَبِينَ سَبِيلُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ
55و اين گونه آيات را بيان مىكنيم تا [حق روشن شود و] راه و رسم گناهكاران آشكار گردد.
قُلۡ إِنِّي نُهِيتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ قُل لَّآ أَتَّبِعُ أَهۡوَآءَكُمۡ قَدۡ ضَلَلۡتُ إِذٗا وَ مَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِينَ
56بگو: من از پرستيدن كسانى كه شما به جاى خدا مىپرستيد نهى شدهام. بگو: من از هواهاى نفسانى شما پيروى نمىكنم، كه در آن صورت گمراه شدهام و از راه يافتگان نخواهم بود.
قُلۡ إِنِّي عَلَىٰ بَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّي وَ كَذَّبۡتُم بِهِۦ مَا عِندِي مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦٓ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ ٱلۡحَقَّ وَ هُوَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰصِلِينَ
57بگو: من بر دليل روشنى [مانند قرآن] از سوى پروردگارم هستم و حال آنكه شما آن را تكذيب كرديد، عذابى كه به آن شتاب داريد در اختيار من نيست. فرمان و حكم فقط به دست خداست، همواره حق را بيان مىكند و او بهترين داوران و جداكنندگان [حق از باطل] است.
قُل لَّوۡ أَنَّ عِندِي مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦ لَقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ بَيۡنِي وَ بَيۡنَكُمۡ وَ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِٱلظَّٰلِمِينَ
58بگو: اگر عذابى كه به آن شتاب داريد در اختيار من بود، يقينا كار ميان من و شما به سرعت تمام شده بود؛ و خدا به ستمكاران داناتر است [كه چه زمانى آنان را عذاب كند.]
وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَ وَ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡبَرِّ وَ ٱلۡبَحۡرِ وَ مَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعۡلَمُهَا وَ لَا حَبَّةٖ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَ لَا رَطۡبٖ وَ لَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ
59و كليدهاى غيب فقط نزد اوست، و كسى آنها را جز او نمىداند. و به آنچه در خشكى و درياست، آگاه است، و هيچ برگى نمىافتد مگر آنكه آن را مىداند، و هيچ دانهاى در تاريكىهاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ثبت] است.
وَ هُوَ ٱلَّذِي يَتَوَفَّىٰكُم بِٱلَّيۡلِ وَ يَعۡلَمُ مَا جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ ثُمَّ يَبۡعَثُكُمۡ فِيهِ لِيُقۡضَىٰٓ أَجَلٞ مُّسَمّٗى ثُمَّ إِلَيۡهِ مَرۡجِعُكُمۡ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
60او كسى است كه شبانگاهان روح شما را به وقت خواب مىگيرد، و آنچه را در روز [از نيكى و بدى] به دست مىآوريد مىداند؛ سپس شما را در روز [با برگرداندن روح به جسمتان از خواب] بر مىانگيزد تا اجل معين سر آيد؛ آن گاه بازگشت شما به سوى اوست؛ آن گاه شما را به آنچه همواره انجام مىداديد آگاه مىكند.
وَ هُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦ وَ يُرۡسِلُ عَلَيۡكُمۡ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَ هُمۡ لَا يُفَرِّطُونَ
61و اوست كه بر بندگانش چيره و غالب است، و همواره نگهبانانى [از فرشتگان] براى [حفاظت] شما [از حوادث و بلاها] مىفرستد تا هنگامى كه يكى از شما را مرگ در رسد [در اين وقت] فرستادگان ما جانش را مىگيرند؛ و آنان [در مأموريت خود] كوتاهى نمىكنند.
ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّ أَلَا لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَ هُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِينَ
62سپس [همه] به سوى خدا، سرپرست و مولاى به حقشان بازگردانده مىشوند. آگاه باشيد! [كه در آن روز] فرمانروايى و حكومت مطلق فقط ويژه اوست؛ و او سريعترين حسابگران است.
قُلۡ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَ ٱلۡبَحۡرِ تَدۡعُونَهُۥ تَضَرُّعٗا وَ خُفۡيَةٗ لَّئِنۡ أَنجَىٰنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ
63بگو: چه كسى شما را از تاريكىهاى خشكى و دريا نجات مىدهد؟ در حالى كه او را [براى نجات خود] از روى فروتنى و زارى و مخفيانه به كمك مىطلبيد؛ [و مىگوييد] كه: اگر ما را از اين [تنگناها و مهلكهها] نجات دهد، بى ترديد از سپاسگزاران خواهيم بود.
قُلِ ٱللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنۡهَا وَ مِن كُلِّ كَرۡبٖ ثُمَّ أَنتُمۡ تُشۡرِكُونَ
64بگو: خدا شما را از آن [سختىها] و از هر اندوهى نجات مىدهد، باز شما به او شرك مىورزيد [و به ناسپاسى مىگراييد.]
قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن يَبۡعَثَ عَلَيۡكُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِكُمۡ أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِكُمۡ أَوۡ يَلۡبِسَكُمۡ شِيَعٗا وَ يُذِيقَ بَعۡضَكُم بَأۡسَ بَعۡضٍ ٱنظُرۡ كَيۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَفۡقَهُونَ
65بگو: او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما برانگيزد، يا شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد، [تا وضعتان به اختلافات سنگين و كينههاى سخت بيانجامد،] و مزه تلخ جنگ و خونريزى را به هر گروه شما به وسيله گروه ديگر بچشاند؛ با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورتهاى گوناگون بيان مىكنيم تا بفهمند.
وَ كَذَّبَ بِهِۦ قَوۡمُكَ وَ هُوَ ٱلۡحَقُّ قُل لَّسۡتُ عَلَيۡكُم بِوَكِيلٖ
66و قوم تو آن [قرآن] را در حالى كه حق است تكذيب كردند؛ بگو: من بر [هدايت، پاداش و كيفر] شما كارساز و صاحب اختيار نيستم.
لِّكُلِّ نَبَإٖ مُّسۡتَقَرّٞ وَ سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ
67براى هر خبرى [از مژدهها و بيمها] قرارگاهى است، و به زودى [ظهور و تحقق آنها را در قرارگاههايشان] خواهيد دانست.
وَ إِذَا رَأَيۡتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦ وَ إِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّكۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ
68و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما [به قصد شبهه اندازى] به ياوه گويى و سخن بىمنطق مىپردازند از آنان روى گردان [و مجلسشان را ترك كن] تا در سخنى ديگر در آيند. و اگر شيطان تو را [نسبت به ترك مجلسشان] به فراموشى اندازد، پس از ياد آوردن [به سرعت بيرون برو و] با گروه ستمكاران منشين.
وَ مَا عَلَى ٱلَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَ لَٰكِن ذِكۡرَىٰ لَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ
69و چيزى از حساب ستمكاران [مغالطهگر] بر عهده كسانى كه [به ناچار سخنان آنان را مىشنوند ولى از نشستن با آنان] مىپرهيزند نيست؛ بلكه [بر عهده اهل تقواست كه ياوهگويان را] پند دهند، تا [از گفتار باطل و بىپايه خود] بپرهيزند.
وَ ذَرِ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ دِينَهُمۡ لَعِبٗا وَ لَهۡوٗا وَ غَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا وَ ذَكِّرۡ بِهِۦٓ أَن تُبۡسَلَ نَفۡسُۢ بِمَا كَسَبَتۡ لَيۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٞ وَ لَا شَفِيعٞ وَ إِن تَعۡدِلۡ كُلَّ عَدۡلٖ لَّا يُؤۡخَذۡ مِنۡهَآ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أُبۡسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِيمٖ وَ عَذَابٌ أَلِيمُۢ بِمَا كَانُواْ يَكۡفُرُونَ
70و كسانى كه دينشان را بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنيا آنان را فريفت، و اگذار؛ و [مردم را] با قرآن اندرز ده؛ كه مبادا كسى [در روز قيامت] به [كيفر] آنچه [از گناهان] مرتكب شده [از رحمت و ثواب] محروم ماند [و به هلاكت سپرده شود]؛ و او را جز خدا سرپرست و ياور و شفيعى نباشد؛ و اگر [براى رهايىاش از عذاب] هر گونه عوض و فديهاى بدهد از او پذيرفته نشود. آنانند كه به سبب آنچه [از اعمال زشت] مرتكب شدهاند [از رحمت و ثواب] محروم مانده [و به هلاكت سپرده شده] اند. و به خاطر آنكه همواره [به آيات الهى] كفر مىورزيدند براى آنان نوشابهاى از آب جوشان و عذابى دردناك است.
قُلۡ أَنَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُنَا وَ لَا يَضُرُّنَا وَ نُرَدُّ عَلَىٰٓ أَعۡقَابِنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ كَٱلَّذِي ٱسۡتَهۡوَتۡهُ ٱلشَّيَٰطِينُ فِي ٱلۡأَرۡضِ حَيۡرَانَ لَهُۥٓ أَصۡحَٰبٞ يَدۡعُونَهُۥٓ إِلَى ٱلۡهُدَى ٱئۡتِنَا قُلۡ إِنَّ هُدَى ٱللَّهِ هُوَ ٱلۡهُدَىٰ وَ أُمِرۡنَا لِنُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
71بگو: آيا به جاى خدا معبودى را بپرستيم كه نه سودى به ما رساند و نه زيانى؟ و پس از آنكه خدا ما را هدايت كرد [به شرك و بت پرستى] به عقب بازگرديم، مانند كسى كه شياطين عقلش را ربودهاند و در زمين سرگردان [و بىهدف و گمراه] است، در حالى كه براى او يارانى است كه وى را به سوى هدايت دعوت مىكنند كه به جانب ما بيا [ولى او به سبب سرگردانى و حيرت زدگى نمىپذيرد.] بگو: يقينا هدايت خدا همان هدايت [واقعى] است، و ما مأموريم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم.
وَ أَنۡ أَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَ ٱتَّقُوهُ وَ هُوَ ٱلَّذِيٓ إِلَيۡهِ تُحۡشَرُونَ
72و [نيز فرمان يافتهايم] به اينكه: نماز را بر پا داريد و از خدا پروا كنيد، و اوست كه به سويش گردآورى مىشويد.
وَ هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ وَ يَوۡمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَوۡلُهُ ٱلۡحَقُّ وَ لَهُ ٱلۡمُلۡكُ يَوۡمَ يُنفَخُ فِي ٱلصُّورِ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَ ٱلشَّهَٰدَةِ وَ هُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ
73و اوست كه آسمانها و زمين را به درستى و راستى آفريد؛ و روزى كه [ارادهاش به آفريدن چيزى تعلق گيرد] مىگويد: باش، پس بىدرنگ مىباشد؛ گفتارش حق است؛ و روزى كه در صور دميده شود فرمانروايى و حاكميت مطلق ويژه اوست، داناى نهان و آشكار است، و او حكيم و آگاه است.
وَ إِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ ءَازَرَ أَتَتَّخِذُ أَصۡنَامًا ءَالِهَةً إِنِّيٓ أَرَىٰكَ وَ قَوۡمَكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ
74و [ياد كنيد] هنگامى را كه ابراهيم به پدرش آزر [شخصى كه بنابر روايات اهلبيت، پدر خوانده يا عمويش بود] گفت: آيا بتهايى را به عنوان معبود خود انتخاب مىكنى؟ قطعا من تو را و قومت را در گمراهى آشكار مىبينم.
وَ كَذَٰلِكَ نُرِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ مَلَكُوتَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ ٱلۡمُوقِنِينَ
75و اين گونه فرمانروايى و مالكيت و ربوبيت خود را بر آسمانها و زمين به ابراهيم نشان مىدهيم تا از يقينكنندگان شود.
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيۡهِ ٱلَّيۡلُ رَءَا كَوۡكَبٗا قَالَ هَٰذَا رَبِّي فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ ٱلۡأٓفِلِينَ
76پس چون [تاريكى] شب او را پوشانيد، ستارهاى ديد [براى محكوم كردن ستاره پرستان با تظاهر به ستاره پرستى] گفت: اين پروردگار من است؛ هنگامى كه ستاره غروب كرد، گفت: من غروب كنندگان را دوست ندارم.
فَلَمَّا رَءَا ٱلۡقَمَرَ بَازِغٗا قَالَ هَٰذَا رَبِّي فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمۡ يَهۡدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّآلِّينَ
77هنگامى كه ماه را در حال طلوع ديد، گفت: اين پروردگار من است؛ چون ماه غروب كرد، گفت: يقينا اگر پروردگارم مرا هدايت نكند بدون شك از گروه گمراهان خواهم بود.
فَلَمَّا رَءَا ٱلشَّمۡسَ بَازِغَةٗ قَالَ هَٰذَا رَبِّي هَٰذَآ أَكۡبَرُ فَلَمَّآ أَفَلَتۡ قَالَ يَٰقَوۡمِ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ
78وقتى خورشيد را در حال طلوع ديد [براى محكوم كردن خورشيدپرستان با تظاهر به خورشيد پرستى] گفت: اين پروردگار من است، اين بزرگتر است؛ و هنگامى كه غروب كرد، گفت: اى قوم من! بىترديد من [با همه وجود] از آنچه شريك خدا قرار مىدهيد، بيزارم.
إِنِّي وَجَّهۡتُ وَجۡهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ حَنِيفٗا وَ مَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ
79من به دور از انحراف و با قلبى حقگرا همه وجودم را به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريد، متوجه كردم و از مشركان نيستم.
وَ حَآجَّهُۥ قَوۡمُهُۥ قَالَ أَتُحَٰٓجُّوٓنِّي فِي ٱللَّهِ وَ قَدۡ هَدَىٰنِ وَ لَآ أَخَافُ مَا تُشۡرِكُونَ بِهِۦٓ إِلَّآ أَن يَشَآءَ رَبِّي شَيۡٔٗا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيۡءٍ عِلۡمًا أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ
80قومش با او به گفتگوى بىمنطق و ستيز برخاستند، گفت: آيا درباره خدا با من گفتگوى بىمنطق و ستيز مىكنيد و حال آنكه او مرا هدايت كرد؟ و من از آنچه كه شما شريك او قرار مىدهيد نمىترسم مگر آنكه پروردگارم چيزى را [درباره من] بخواهد، دانش پروردگارم همه چيز را فراگرفته است، آيا [براى فهم توحيد] متذكر نمىشويد؟
وَ كَيۡفَ أَخَافُ مَآ أَشۡرَكۡتُمۡ وَ لَا تَخَافُونَ أَنَّكُمۡ أَشۡرَكۡتُم بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ عَلَيۡكُمۡ سُلۡطَٰنٗا فَأَيُّ ٱلۡفَرِيقَيۡنِ أَحَقُّ بِٱلۡأَمۡنِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ
81چگونه از آنچه شما شريك او قرار دادهايد بترسم؟! در حالى كه خود شما از اينكه چيزى را شريك خدا گرفتهايد كه خدا هيچ دليلى بر حقانيت آن بر شما نازل نكرده نمىترسيد، اگر حقايق را مىدانيد [بگوييد] كدام يك از دو گروه [خداپرستان و مشركان] به ايمنى [از عذاب خدا] سزاوارترند؟
ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَ هُم مُّهۡتَدُونَ
82كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را به ستمى [چون شرك] نياميختند، ايمنى [از عذاب] براى آنان است، و آنان راه يافتگانند.
وَ تِلۡكَ حُجَّتُنَآ ءَاتَيۡنَٰهَآ إِبۡرَٰهِيمَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٞ
83و آن [دلايل استوار و محكم] حجت و برهان ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش عطا كرديم؛ هر كه را بخواهيم [به] درجاتى بالا مىبريم؛ زيرا پروردگارت حكيم و داناست.
وَ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَ يَعۡقُوبَ كُلًّا هَدَيۡنَا وَ نُوحًا هَدَيۡنَا مِن قَبۡلُ وَ مِن ذُرِّيَّتِهِۦ دَاوُۥدَ وَ سُلَيۡمَٰنَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسَىٰ وَ هَٰرُونَ وَ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ
84و اسحاق و يعقوب را به ابراهيم بخشيديم، [و] هر يك را هدايت كرديم، و [نيز] نوح را پيش از اين هدايت نموديم، و از فرزندان او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم؛] و اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم.
وَ زَكَرِيَّا وَ يَحۡيَىٰ وَ عِيسَىٰ وَ إِلۡيَاسَ كُلّٞ مِّنَ ٱلصَّٰلِحِينَ
85و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را [نيز كه از نسل اويند، هدايت نموديم] همه از شايستگان بودند.
وَ إِسۡمَٰعِيلَ وَ ٱلۡيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطٗا وَ كُلّٗا فَضَّلۡنَا عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ
86و اسماعيل و يسع و يونس و لوط را [هدايت كرديم]، و همه را بر جهانيان برترى داديم.
وَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَ ذُرِّيَّٰتِهِمۡ وَ إِخۡوَٰنِهِمۡ وَ ٱجۡتَبَيۡنَٰهُمۡ وَ هَدَيۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ
87و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخى را [برترى عطا كرديم]، و آنان را برگزيديم و به راهى راست هدايت نموديم.
ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَ لَوۡ أَشۡرَكُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
88اين هدايت خداست كه هر كس از بندگانش را بخواهد به آن هدايت مىكند، و اگر [آنان با همه عظمت و مقامى كه داشتند براى خدا] شريك قرار داده بودند، يقينا آنچه عمل شايسته انجام مىدادند، تباه و بىاثر مىشد.
أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَ ٱلۡحُكۡمَ وَ ٱلنُّبُوَّةَ فَإِن يَكۡفُرۡ بِهَا هَٰٓؤُلَآءِ فَقَدۡ وَكَّلۡنَا بِهَا قَوۡمٗا لَّيۡسُواْ بِهَا بِكَٰفِرِينَ
89آنان كسانى هستند كه به ايشان كتاب ومنصب داورى ونبوت داديم؛ پس اگر اينان [كه به سبب مشرك بودنشان دشمنى و مخالفت مىكنند] به اين حقايق [كه پايههاى آيين الهىاند] كفر ورزند، يقينا گروهى را [براى نگهبانى و مراعات امر نبوت و برنامه دين] مىگماريم كه نسبت به آنها كافر نيستند.
أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡ قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرَىٰ لِلۡعَٰلَمِينَ
90آنان [كه در آيات گذشته به عنوان پيامبران از ايشان ياد شد] كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرد، پس به هدايت آنان اقتدا كن، [و به قوم خود] بگو: در برابر رسالتم پاداشى از شما نمىخواهم، اين [قرآن] جز تذكر و پندى براى جهانيان نيست.
وَ مَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ إِذۡ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٖ مِّن شَيۡءٖ قُلۡ مَنۡ أَنزَلَ ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِي جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورٗا وَ هُدٗى لِّلنَّاسِ تَجۡعَلُونَهُۥ قَرَاطِيسَ تُبۡدُونَهَا وَ تُخۡفُونَ كَثِيرٗا وَ عُلِّمۡتُم مَّا لَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنتُمۡ وَ لَآ ءَابَآؤُكُمۡ قُلِ ٱللَّهُ ثُمَّ ذَرۡهُمۡ فِي خَوۡضِهِمۡ يَلۡعَبُونَ
91[يهوديان بر ضد پيامبر اسلام به سفسطهگرى پرداختند چون] آنان خدا را آن گونه كه سزاوار اوست نشناختند، چرا كه گفتند: خدا بر هيچ بشرى چيزى نازل نكرده. بگو: كتابى را كه موسى آورده چه كسى نازل كرده؟ كتابى كه براى مردم نور [و روشنگر حقايق] و [سرتاسر] هدايت است، شما آن را در طومارهاى پراكنده قرار مىدهيد، بخشى از آن را [كه دلخواه شماست براى مردم] آشكار مىكنيد و بسيارى از آن را [كه گواه نبوت پيامبر اسلام است] پنهان مىداريد و حال آنكه حقايقى كه نه شما مىدانستيد و نه پدرانتان [به وسيله تورات] به شما آموخته شد. بگو: خدا، سپس آنان را رها كن تا در باطل گويى و خرافاتشان بازى كنند.
وَ هَٰذَا كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَكٞ مُّصَدِّقُ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَ لِتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَ مَنۡ حَوۡلَهَا وَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ يُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ يُحَافِظُونَ
92و اين [قرآن] كتابى است پرفايده، كه ما آن را نازل كرديم، تصديق كننده كتابهاى آسمانى پيش از خود است، و [نزولش] براى اين است كه مردم مكه و كسانى را كه پيرامون آنند بيم دهى؛ و آنان كه به آخرت ايمان دارند به آن ايمان مىآورند، و آنان همواره بر نمازشان محافظت مىكنند.
وَ مَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمۡ يُوحَ إِلَيۡهِ شَيۡءٞ وَ مَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثۡلَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَ لَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِي غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَاسِطُوٓاْ أَيۡدِيهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَ كُنتُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِهِۦ تَسۡتَكۡبِرُونَ
93چه كسى ستمكارتر از كسى است كه به خدا دروغ مىبندد، يا مىگويد: به من وحى شده؛ در حالى كه چيزى به او وحى نشده است، و نيز كسى كه بگويد: من به زودى مانند آنچه خدا نازل كرده نازل مىكنم؟! اى كاش ستمكاران را هنگامى كه در سختىها و شدايد مرگاند ببينى در حالى كه فرشتگان دستهاى خود را [به سوى آنان] گشوده [و فرياد مىزنند] جانتان را بيرون كنيد، امروز [كه روز وارد شدن به جهان ديگر است] به سبب سخنانى كه به ناحق درباره خدا مىگفتيد واز پذيرفتن آيات او تكبر مىكرديد، به عذاب خواركنندهاى مجازات مىشويد.
وَ لَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَ تَرَكۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰكُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِكُمۡ وَ مَا نَرَىٰ مَعَكُمۡ شُفَعَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِيكُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْ لَقَد تَّقَطَّعَ بَيۡنَكُمۡ وَ ضَلَّ عَنكُم مَّا كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ
94و [لحظه ورود به جهان ديگر به آنان خطاب مىشود:] همانگونه كه شما را نخستين بار [در رحم مادر تنها و دست خالى از همه چيز] آفريديم، اكنون هم تنها به نزد ما آمديد، و آنچه را در دنيا به شما داده بوديم پشت سر گذاشته و همه را از دست داديد، و شفيعانتان را كه [در ربوبيت و عبادت ما] شريك مىپنداشتيد، همراه شما نمىبينيم، يقينا پيوندهاى شما [با همه چيز] بريده، و آنچه را شريكان خدا گمان مىكرديد از دستتان رفته و گم شده است.
إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَ ٱلنَّوَىٰ يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَ مُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتِ مِنَ ٱلۡحَيِّ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ
95بىترديد خدا شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بيرون مىآورد، و بيرون آورنده مرده از زنده است؛ اين است خدا، پس چگونه [از حق] منصرفتان مىكنند؟
فَالِقُ ٱلۡإِصۡبَاحِ وَ جَعَلَ ٱلَّيۡلَ سَكَنٗا وَ ٱلشَّمۡسَ وَ ٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗا ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ
96شكافنده صبح [از پرده تاريك شب است] و شب را براى آرامش قرار داد، و خورشيد و ماه را وسيلهاى براى محاسبه و اندازهگيرى زمان مقرر فرمود؛ اين است اندازهگيرى آن تواناى شكستناپذير ودانا.
وَ هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلنُّجُومَ لِتَهۡتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَ ٱلۡبَحۡرِ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ
97و اوست كه ستارگان را براى شما قرار داد تا به وسيله آنها در تاريكىهاى خشكى و دريا راه يابيد؛ مسلما ما آيات خود را براى قومى كه دانايند بيان كرديم.
وَ هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنشَأَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ فَمُسۡتَقَرّٞ وَ مُسۡتَوۡدَعٞ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَفۡقَهُونَ
98و اوست كه شما را از يك تن آفريد، برخى [از شما] استقرار يافته [در زمين] و برخى به وديعت نهاده [در اصلاب و رحمهايند]؛ ما آيات خود را براى قومى كه مىفهمند، بيان كرديم.
وَ هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ نَبَاتَ كُلِّ شَيۡءٖ فَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهُ خَضِرٗا نُّخۡرِجُ مِنۡهُ حَبّٗا مُّتَرَاكِبٗا وَ مِنَ ٱلنَّخۡلِ مِن طَلۡعِهَا قِنۡوَانٞ دَانِيَةٞ وَ جَنَّٰتٖ مِّنۡ أَعۡنَابٖ وَ ٱلزَّيۡتُونَ وَ ٱلرُّمَّانَ مُشۡتَبِهٗا وَ غَيۡرَ مُتَشَٰبِهٍ ٱنظُرُوٓاْ إِلَىٰ ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَ يَنۡعِهِۦٓ إِنَّ فِي ذَٰلِكُمۡ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ
99و اوست كه از آسمان آبى فرستاد، و به وسيله آن گياهان گوناگون را [از زمين] رويانديم، و از آن ساقهها و شاخههاى سبز درآورديم، و از آن دانههاى متراكم را خارج مىكنيم، و از شكوفه درخت خرما خوشههاى سر فروهشته [به وجود مىآوريم]، و باغهايى از انگور و زيتون و انار شبيه به هم و بىشباهت به هم [بيرون مىآوريم]؛ به ميوهاش چون ميوه دهد و به كيفيت رسيدنش با تأمل بنگريد، مسلما در اين [امور] براى قومى كه ايمان مىآورند، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست.
وَ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ ٱلۡجِنَّ وَ خَلَقَهُمۡ وَ خَرَقُواْ لَهُۥ بَنِينَ وَ بَنَٰتِۢ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ سُبۡحَٰنَهُۥ وَ تَعَٰلَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ
100[مشركان] براى خدا شريكانى از جن قرار دادند، در حالى كه جن را خدا آفريد، و از روى جهل و بىدانشى براى خدا پسران و دخترانى انگاشتند؛ منزه و برتر است از آنچه آنان توصيف مىكنند.
بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُۥ وَلَدٞ وَ لَمۡ تَكُن لَّهُۥ صَٰحِبَةٞ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ
101[او] پديد آورنده آسمانها و زمين است، چگونه او را فرزندى باشد؟! در صورتى كه براى او همسرى نبوده، و همه چيز را او آفريده؛ و او به همه چيز داناست.
ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُ وَ هُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ
102اين است خدا پروردگار شما، جز او معبودى نيست، آفريننده همه چيز است؛ پس تنها او را بپرستيد، و او نگهبان و كارساز هر چيز است.
لَّا تُدۡرِكُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَ هُوَ يُدۡرِكُ ٱلۡأَبۡصَٰرَ وَ هُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ
103چشمها او را در نمىيابند، ولى او چشمها را درمىيابد، و او لطيف و آگاه است.
قَدۡ جَآءَكُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمۡ فَمَنۡ أَبۡصَرَ فَلِنَفۡسِهِۦ وَ مَنۡ عَمِيَ فَعَلَيۡهَا وَ مَآ أَنَا۠ عَلَيۡكُم بِحَفِيظٖ
104بىترديد براى شما از سوى پروردگارتان دلايلى روشن آمده، پس هر كه [به وسيله آن دلايل بينا شود و حقايق را با چشم دل] ببيند به سود خود اوست و هر كه [با پشت كردن به دلايل] كوردل شود [و از ديدن حقايق محروم گردد] به زيان خود اوست، [وظيفه من ابلاغ پيام خداست] و بر شما حافظ و نگهبان نيستم.
وَ كَذَٰلِكَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَ لِيَقُولُواْ دَرَسۡتَ وَ لِنُبَيِّنَهُۥ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ
105، اين چنين، آيات [خود] را به صورتهاى گوناگون بيان مىكنيم [تا هدفهايى تحقق يابد]، يكى اينكه منكران با متهم كردن تو كه اين آيات را از ديگران فرا گرفتهاى، شقاوت خود را كامل كنند و ديگر اينكه آن را براى گروهى كه دانايند، روشن سازيم.
ٱتَّبِعۡ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِكِينَ
106از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى شده پيروى كن، هيچ معبودى جز او نيست، و از مشركان روى بگردان.
وَ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكُواْ وَ مَا جَعَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظٗا وَ مَآ أَنتَ عَلَيۡهِم بِوَكِيلٖ
107اگر خدا مىخواست آنان [به طور اجبار] شرك نمىآوردند، [ولى خواست خدا آزادى انسان در انتخاب است] و ما تو را بر آنان نگهبان و كارساز قرار نداديم [تا آنان را به اجبار به پذيرش دين وادار كنى.]
وَ لَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرۡجِعُهُمۡ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
108و معبودانى را كه كافران به جاى خدا مىپرستند، دشنام ندهيد، كه آنان هم از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام خواهند داد. اين گونه براى هر امتى اعمالشان را آراستيم [تا به كيفر لجاجت و عنادشان گمان كنندكه آنچه انجام مىدهند نيكوست،] سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، پس آنان را به اعمالى كه همواره انجام مىدادند، آگاه مىكند.
وَ أَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَيۡمَٰنِهِمۡ لَئِن جَآءَتۡهُمۡ ءَايَةٞ لَّيُؤۡمِنُنَّ بِهَا قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓيَٰتُ عِندَ ٱللَّهِ وَ مَا يُشۡعِرُكُمۡ أَنَّهَآ إِذَا جَآءَتۡ لَا يُؤۡمِنُونَ
109با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه دلخواهشان براى آنان آيد، قطعا به آن ايمان مىآورند، بگو: معجزات فقط در اختيار خداست، و شما [اى مردم مؤمن!] چه مىدانيد [كه حقيقت چيست؟] حقيقت اين است كه اگر آن معجزه هم بيايد، ايمان نمىآورند.
وَ نُقَلِّبُ أَفِۡٔدَتَهُمۡ وَ أَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَ نَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ
110و دلها و ديدگانشان را [كه وسيله فهم و بصيرت است، به سزاى لجاجت و عنادشان] وارونه و دگرگون كرديم، [به اين سبب با آمدن معجزه دلخواهشان هم ايمان نمىآورند] همانگونه كه نخستين بار به آيات قرآن ايمان نياوردند، آنان را در طغيانشان رها مىكنيم تا پيوسته سرگردان باشند.