Sooreh الصافات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا
1به نام خداوند بخشنده مهربان؛ سوگند به صف كشندگان (از ملائكه) كه صفآرايى كردهاند.
فَالزَّاجِراتِ زَجْراً
2قسم به (ملائكه) راننده ابر و باران.
فَالتَّالِياتِ ذِكْراً
3و قسم به ملائكهاى كه قرآن را بر پيامبر تلاوت مىكنند.
إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ
4كه خداى شما هر آينه يكتاست.
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ
5اوست پروردگار آسمانها و زمين و آنچه بين آن دو است و او است پروردگار مشرقها.
إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ
6همانا ماييم كه آسمان دنيا را با زينت ستارگان آراستيم.
وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ
7تا هم زينت آن باشد و هم آسمان را از هر شيطان سركشى حفظ كند.
لا يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْليٰ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ
8تا شيطانها نتوانند به آنچه در سكان آسمان مىگذرد گوش فرا دهند و اگر خواستند گوش دهند از هر طرف رانده شوند.
دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ
9و در نتيجه از آسمان دور شوند و براى ايشان است عذابى واجب.
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ
10آرى شيطانها نمىتوانند به سخنان فرشتگان گوش فرا دهند مگر آنهايى كه كلام ملائكه را بربايند كه آنها نيز بلافاصله هدف شهاب ثاقب قرار مىگيرند.
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ
11حال از مشركين بپرس آيا ايشان از حيث خلقت سختتر و مهمترند يا آنچه از آسمان و زمين و مخلوقات بين آن دو كه ما خلق كردهايم با اينكه ما انسانها را از گلى چسبنده آفريديم؟.
بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ
12(نه تنها ايمان نمىآورند) بلكه وقتى تو از گمراهى آنان تعجب مىكنى تو را مسخره مىكنند.
وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ
13و چون تذكر داده مىشوند پند نمىپذيرند.
وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ
14و چون آيتى مىبينند مسخره مىكنند.
وَ قالُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
15و مىگويند: اين نيست مگر سحرى آشكار.
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
16آيا وقتى مرديم و خاك و استخوان شديم دوباره زنده مىشويم؟.
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ
17(ما) و حتى پدران گذشته ما؟.
قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ
18بگو: بله، زنده مىشويد در حالى كه خوار و ذليل باشيد.
فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ
19و اين زنده شدن انسانها با يك نهيب صورت مىگيرد كه ناگهان همگى نگران برمىخيزند.
وَ قالُوا يا وَيْلَنا هٰذا يَوْمُ الدِّينِ
20و مىگويند: اى واى بر ما اين همان روز جزاست.
هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
21اين روز جدايى حق از باطل است كه تا در دنيا بوديد تكذيبش مىكرديد.
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ
22(هان اى فرشتگان) همه آنها كه ظلم كردند و اتباع و اشباه آنها را و آنچه را كه مىپرستيدند يك جا جمع كنيد.
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِليٰ صِراطِ الْجَحِيمِ
23آرى آنچه كه به جاى خدا عبادت مىكردند، پس آن گاه به سوى دوزخ ببريد.
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ
24آنجا نگهشان بداريد كه بايد بازخواست شوند.
ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ
25در آنجا از ايشان مىپرسند چرا مانند دنيا از يكديگر حمايت نمىكنيد؟.
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
26(جوابى ندارند) بلكه ايشان امروز تسليماند.
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
27بعضى به بعضى رو مىكنند و از يكديگر پرسش مىكنند.
قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ
28پيروان به سردمداران گويند شما بوديد كه به عنوان بشارت و ميمنت مىآمديد و ما را به دين خود مىخوانديد.
قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
29در پاسخشان گويند خود شما بنا نداشتيد ايمان بياوريد.
وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ
30و ما بر شما دست تسلط نداشتيم (و اجبارتان نمىكرديم) بلكه خودتان مردمى طغيانگر بوديد.
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ
31و در نتيجه حكم خدا و قضاى او در باره ما حتمى گشت و ما عذاب را خواهيم چشيد.
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ
32آرى ما شما را گمراه كرديم چون خودمان گمراه بوديم.
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ
33در نتيجه همه آنان در عذاب شريكند.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
34ما با مجرمين اينچنين رفتار مىكنيم.
إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ
35چون ايشان اين طور بودند كه وقتى لا اله الا الله برايشان گفته مىشد كبر مىورزيدند.
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ
36و مىگفتند آيا به خاطر مردى ديوانه خدايان خود را رها كنيم.
بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
37با اينكه او حق آورده و رسولان قبلى را تصديق مىكند.
إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ
38محققا شما عذاب دردناك را خواهيد چشيد.
وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
39و اين جزايتان نيست مگر بخاطر همان اعمالى كه مىكرديد.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
40مگر بندگان مخلص خدا.
أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ
41كه ايشان رزقى معلوم دارند.
فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ
42ميوههايى و ايشان گرامى هستند.
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
43در بهشتهاى پر نعمت.
عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ
44بر تختهايى رو به روى هم.
يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
45قدحها از آب بهشتى از هر سو برايشان حاضر مىشود.
بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ
46آبى زلال و لذت بخش براى نوشندگان.
لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ
47نه در آن ضرر و فسادى است و نه از آن مست مىشوند.
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ
48و پيش ايشان حوريان درشت چشم پركرشمه و نازند.
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ
49گويى از سفيدى، سفيده تخم مرغند قبل از آنكه دست خورده شود.
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
50پس بعضى به بعضى ديگر روى آورده از يكديگر پرسش مىكنند.
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ
51يكى از آن ميان مىپرسد: من رفيقى داشتم.
يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ
52كه بارها از من خرده مىگرفت كه تو هم از معتقدين به معادى.
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ
53آيا بعد از آنكه مرديم و خاك و استخوان شديم دوباره براى پاداش زنده مىشويم؟.
قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ
54شما هيچ از او خبر داريد؟.
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ
55در همين بين به دوزخ مىنگرد و رفيق خود را در وسط جهنم مىبيند.
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ
56به او مىگويد به خدا قسم نزديك بود مرا به ضلالت بيفكنى.
وَ لَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
57و اگر نعمت پروردگارم نبود حتما من نيز از حاضر شدگان در دوزخ مىبودم.
أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ
58دوستان بهشتى از شدت خرسندى و شادى به يكديگر مىگويند آيا راستى اين ماييم كه ديگر نمىميريم؟.
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُوليٰ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
59و به جز همان مرگ اولمان ديگر مرگى نداشته و عذاب هم نمىشويم؟.
إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
60محققا و به راستى كه اين چه رستگارى عظيمى است كه خدا به ما روزى كرد.
لِمِثْلِ هٰذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ
61و شايسته است كه اهل عمل براى چنين زندگى تلاش كنند.
أَ ذٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
62آيا براى پذيرايى، اين رزق كريم بهتر است و يا درخت زقوم.
إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ
63ما آن را فتنه ستمگران كرديم.
إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ
64درختى است كه از قعر جهنم سر درمىآورد.
طَلْعُها كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّياطِينِ
65ميوهاش گويى سر شيطانها است.
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ
66چون ايشان از آن خواهند خورد و شكمها را از آن پر خواهند كرد.
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ
67و سپس از روى آن خوراك، آبى بىنهايت سوزنده مىنوشند.
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ
68و سپس بازگشت نهايى آنان به سوى جهنم خواهد بود.
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ
69همينها بودند كه در دنيا پدران خود را گمراه يافتند.
فَهُمْ عَليٰ آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ
70و با اين حال به دنبال آثار پدران خود بشتافتند.
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ
71قبل از ايشان هم بيشتر اقوام گذشته گمراه شدند.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ
72و همانا ما در بين آنان انذاركنندگانى فرستاديم.
فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ
73حال ببين عاقبت آن اقوام انذار شده چگونه بود.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
74(همه محروم از سعادت و هلاك گشتند) مگر بندگان مخلص خدا.
وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ
75از آن جمله نوح ما را ندا كرد و چه پاسخگوى خوبى بوديم براى او.
وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
76او و اهلش را از اندوه عظيم نجات داديم.
وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ
77و تنها ذريه او را در روى زمين باقى گذاشتيم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
78و ذكر خيرش را در امتهاى بعد حفظ كرديم.
سَلامٌ عَليٰ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ
79سلام بر نوح در همه عالميان.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
80آرى ما نيكوكاران را اين طور جزا مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
81آخر او از بندگان مؤمن ما بود.
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ
82او را باقى گذاشته و ديگران را غرق كرديم.
وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ
83به درستى كه ابراهيم يكى از پيروان اوست.
إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
84ابراهيمى كه با دلى سالم به درگاه پروردگارش شتافت.
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ
85آن زمان كه به پدر و همه بستگانش و مردم شهرش گفت: آخر اين چيست كه مىپرستيد؟.
أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ
86آيا (سزاوار است) كه از كوتهبينى و افتراء به جاى خدا مريد چيزهايى پستتر از خود شويد.
فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ
87راستى شما در باره رب العالمين چه فكر مىكنيد؟.
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ
88در اين هنگام نظر مخصوصى به ستارگان كرد.
فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ
89و گفت: من بيمارم.
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ
90مردم شهر به ناچار او را به حال خود گذاشته به بيرون شهر رفتند.
فَراغَ إِليٰ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْكُلُونَ
91ابراهيم كه شهر را خالى از اغيار ديد به سوى خدايان ايشان رفت (و ديد كه بر حسب معمول هر عيدى، طعام پيش روى آنهاست) پرسيد: پس چرا نمىخوريد؟.
ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ
92(و چون جوابى نشنيد) گفت: چرا حرف نمىزنيد؟!.
فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ
93پس با نيروى هر چه تمامتر بر آنها كوفت (و همه را خرد كرد).
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ
94مردم شهر كه خبردار شده بودند سراسيمه به سوى او شتافتند.
قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ
95ابراهيم پرسيد چيزى را كه خودتان مىتراشيد مىپرستيد؟.
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ
96با اينكه خدا شما و عمل شما را آفريده؟.
قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ
97گفتند بايد براى سوزاندنش آتشخانهاى بسازيد و او را در آتش بيفكنيد.
فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ
98آرى آنها نقشه اين كار را مىكشيدند ولى خدا پستشان كرد.
وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِليٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ
99(ابراهيم پس از نجات از آتش) گفت من به سوى پروردگارم خواهم رفت و او به زودى مرا راهنمايى مىكند.
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ
100پروردگارا فرزندى به من بده كه از صالحان باشد.
فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ
101ما هم او را به فرزندى حليم بشارت داديم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَريٰ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَريٰ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
102همين كه به حد كار كردن رسيد بدو گفت پسرم در خواب مىبينم كه تو را ذبح مىكنم نظرت در اين باره چيست؟ گفت پدرجان آنچه مامور شدهاى انجام ده كه به زودى ان شاء الله مرا از صابران خواهى يافت.
فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ
103همين كه تسليم امر خدا شدند و ابراهيم او را به زمين انداخت و پهلوى صورتش را به زمين نهاد.
وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ
104ما او را ندا داديم كه اى.
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
105ابراهيم ماموريت را به انجام رساندى ما اين چنين نيكوكاران را جزا مىدهيم.
إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ
106اين به راستى آزمايشى بس آشكارا بود.
وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
107و آن ذبح را به ذبحى بزرگ عوض كرديم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
108و نام نيكش را در آيندگان حفظ نموديم.
سَلامٌ عَليٰ إِبْراهِيمَ
109سلام بر ابراهيم.
كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
110ما اين چنين نيكوكاران را جزاء مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
111آرى راستى او از بندگان مؤمن ما بود.
وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ
112و ما او را به اسحاق بشارت داديم در حالى كه پيامبرى از صالحان باشد.
وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَليٰ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ
113و بر او و بر اسحاق بركت نهاديم و از ذريه ايشان بعضى نيكوكار بودند و بعضى آشكارا به خود ستم كردند.
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ
114و همانا ما بر موسى و هارون منت نهاديم.
وَ نَجَّيْناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
115و آن دو و قوم آن دو را از اندوهى عظيم رهايى بخشيديم.
وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ
116و نصرتشان داديم در نتيجه آنان غالب آمدند.
وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ
117و كتابى رازگشا به آن دو داديم.
وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ
118و آن دو را به صراط مستقيم راهنمايى نموديم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ
119و آثار و بركات و نام نيكشان را براى آيندگان حفظ كرديم.
سَلامٌ عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ
120سلام بر موسى و هارون.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
121ما اين چنين نيكوكاران را جزا مىدهيم.
إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
122آرى آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.
وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
123و به درستى كه الياس از پيامبران بود.
إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ
124به يادش آور آن دم كه به قوم خود گفت آيا نمىخواهيد با تقوى باشيد.
أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ
125آيا بت" بعل" را مىخوانيد و بهترين خالقان را وامىگذاريد.
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ
126همان الله را كه رب شما و رب پدران نخستين شما است.
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
127ولى مردم او را تكذيب كردند و در نتيجه از احضار شدگان شدند.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
128آرى همهشان احضار خواهند شد مگر بندگان مخلص خدا.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
129ما نام نيك و آثار و بركات الياس را هم در آيندگان باقى گذاشتيم.
سَلامٌ عَليٰ إِلْياسِينَ
130سلام بر آل ياسين.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
131آرى ما به نيكوكاران اينچنين جزا مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
132كه او از بندگان مؤمن ما بود.
وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
133و همانا لوط از مرسلين بود.
إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ
134به يادش باش كه ما او و اهل او همگى را نجات داديم.
إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ
135مگر پير زنى در باقى ماندگان در عذاب بود.
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ
136و بقيه را هلاك كرديم.
وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ
137و شما (مردم حجاز) همه روزه از ويرانه آنان عبور مىكنيد.
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
138و همچنين در شبها آيا باز هم نمىانديشيد؟.
وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
139و همانا يونس هم از پيامبران بود.
إِذْ أَبَقَ إِلَي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
140به يادش آور زمانى كه به طرف يك كشتى پر بگريخت.
فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
141پس قرعه انداختند و او از مغلوبين شد.
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ
142پس ماهى او را ببلعيد در حالى كه ملامت زده بود.
فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ
143و اگر او از تسبيحگويان نمىبود.
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
144حتما در شكم ماهى تا روزى كه خلق مبعوث شوند باقى مىماند.
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ
145ولى چون از تسبيحگويان بود ما او را به خشكى پرتاب كرديم در حالى كه مريض بود.
وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ
146و بر بالاى سرش بوتهاى از كدو رويانديم.
وَ أَرْسَلْناهُ إِليٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ
147و او را به سوى شهرى كه صد هزار نفر و بلكه بيشتر بودند فرستاديم.
فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ
148پس ايمان آوردند ما هم به نعمت خود تا هنگامى معين (مدت عمر آن قوم) بهرهمندشان گردانيديم.
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ
149از ايشان نظر بخواه آيا براى پروردگارت دختران و براى ايشان پسران است؟.
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ
150و آيا روزى كه ما ملائكه را ماده خلق مىكرديم ايشان شاهد و ناظر بودند.
أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ
151آگاه باش كه اينان از بس در دروغگويى بىپروا هستند كه خواهند گفت.
وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ
152خدا بچه آورده و حال آنكه دروغ گويند.
أَصْطَفَي الْبَناتِ عَلَي الْبَنِينَ
153آيا خدا دختران را بر پسران برگزيده.
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
154واى بر شما! اين چه حكمى است كه مىكنيد؟.
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ
155و چرا متذكر نمىشويد.
أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ
156يا آنكه راستى برهان روشنى داريد؟.
فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
157اگر كتابى در اين باره بر شما نازل شده پس آن كتابتان را بياوريد اگر راست مىگوييد.
وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
158(دروغ ديگرشان اين است كه) بين خدا و جن خويشاوندى قايل شدند با اينكه جن هم مىدانند كه روزى براى حساب احضار مىشوند.
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
159منزه است خدا از اين وصفها كه برايش مىتراشند.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
160مگر اوصافى كه بندگان مخلص او براى او قائلند.
فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ
161اين شما و اين خدايانتان هر چه مىخواهيد بكنيد.
ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ
162شما هر كارى بكنيد نمىتوانيد عليه خدا فتنه به پا كنيد.
إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ
163و در آن فتنه افراد را گمراه سازيد مگر كسى را كه خودش دنبال جهنم مىگردد.
وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ
164و هر يك از ما (فرشتگان) مقام و پستى معين داريم.
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ
165همواره آماده به خدمت در صف ايستادهايم.
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ
166دائما در حال تسبيح اوييم.
وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ
167(بعد از شنيدن اين دليل از ملائكه) به طور مسلم خواهند گفت.
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ
168اگر نزد ما هم كتابى از جنس كتب گذشتگان مىبود.
لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
169ما نيز از بندگان مخلص خدا بوديم.
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
170(ولى اين هم دروغ است چون مشرك نزول كتاب از آسمان را محال مىداند) و به اين معنا كافر است و به زودى خواهند فهميد.
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ
171فرمان ما از سابق به نفع بندگان مرسل ما صادر شده.
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ
172كه ايشان تنها يارى خواهند شد.
وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ
173و لشكر ما به تنهايى غالب خواهد گشت.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ
174پس تو تا مدتى روى از ايشان برتاب.
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
175ببين چه عكس العملهايى نشان مىدهند و به زودى ثمره رفتار خود را مىبينند.
أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ
176آيا به عذاب ما شتاب مىكنند.
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ
177پس همين كه بر آنها احاطه كرد آن وقت مىفهمند كه چه روزگار بدى دارند.
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ
178تو تا چندى روى از ايشان برتاب.
وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
179و رفتارشان را زير نظر داشته باش به زودى خودشان هم خواهند ديد.
سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
180منزه است پروردگار تو كه رب العزه است از آنچه اينان در بارهاش مىگويند.
وَ سَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلِينَ
181و سلام بر فرستادگان.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
182و ستايش مخصوص خدا است كه پروردگار عالميان است.