احکام شرعی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی

رساله توضیح المسائل آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی

(1) احکام تقلید (2) طهارت آب اقسام آبها آب مطلق و مضاف 1. آب کُر 2. آب قلیل 4. آب باران 5. آب چاه احکام آبها احکام تَخَلّی اشاره اسْتِبْراءْ مستحبات و مکروهات تخلی نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2. بول و غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6 و 7. سگ و خوک 8. کافر و کسانی که در حکم کافرند 9. مسکر مایع 10. فقّاع یا آب جو 11. عرق حیوان نجاست خوار [12]- عرق جنب از حرام راه های ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات 1. آب 2. زمین 3. آفتاب 4. استحاله 5. کم شدن دو سوم آب انگور 6. انتقال 8. تبعیّت 9. برطرف شدن عین نجاست 10. استبراء حیوان نجاست خوار 11. غایب شدن مسلمان احکام ظرف ها وضو کیفیّت وضو گرفتن وضوی ارتماسی دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط وضو احکام وضو چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره احکام غسل غسل های واجب اشاره جنابت استحاضه احکام حائض نفاس غسل مسّ میّت احکام غسل میّت غسل های مستحب احکام تیمّم در هفت مورد به جای وضو و غسل باید تیمّم کرد نخست از موارد تیمم دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است احکام متفرقه تیمّم (3) احکام نماز اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب اشاره وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار لباس نمازگزار شش شرط دارد: شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که پاک بودن بدن و لباس شرط نیست چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار مکان نمازگزار چند شرط دارد: شرط اول، آنکه مباح باشد شرط دوم، استقرار شرط سوم، وسعت و گنجایش برای نماز. شرط چهارم، پاکی از نجاست سرایت کننده. شرط پنجم، تقدم مرد بر زن. شرط ششم، بلندتر نبودن جای پیشانی از محل ایستادن. جاهایی که نمازخواندن در آنها مستحب است جاهایی که نمازخواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه اشاره ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیت تکبیرة الإحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود اشاره چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات قنوت مبطلات نماز چیزهائی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات اشاره شک های باطل شک هائی که نباید به آنها اعتنا کرد شک های صحیح طریقه نماز احتیاط سجده سهو اشاره کیفیت سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرائط نماز احکام نماز مسافر شرط اول: آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد شرط دوم: قصد هشت فرسخ از آغاز سفر شرط سوم: تصمیم بر ادامه سفر شرط چهارم: از وطن عبور نکند شرط پنجم: سفر برای کار حرام نباشد شرط ششم: خانه به دوش نباشد شرط هفتم: سفر برای شغل نباشد شرط هشتم: رسیدن به حد ترخّص چیزهائی که سفر را قطع می کند اشاره اول: رسیدن به وطن دوم: قصد اقامت ده روز سوم: توقف یک ماه بدون قصد مسائل متفرّقه نماز قضا اشاره نماز قضای پدر و مادر نماز جماعت اشاره شرائط نماز جماعت اشاره اول: نبودن حایل دوم: بلند نبودن محل ایستادن امام سوم: نبودن فاصله میان مأمومین چهارم: مأموم جلوتر از امام نایستد شرائط امام جماعت احکام جماعت نماز آیات اشاره کیفیت نماز آیات احکام نماز جمعه نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز (4) احکام روزه اشاره نیّت چیزهائی که روزه را باطل می کند اشاره 1. خوردن و آشامیدن 2. جماع 3. استمناء 4. دروغ بستن به خدا و پیغمبر 5. رساندن غبار غلیظ به حلق 6. فرو بردن سر در آب 7. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8. تنقیه 9. قی کردن آنچه برای روزه دار مکروه است کفّاره روزه جاهائی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اول ماه روزه های حرام و مکروه (5) اعتکاف اشاره احکام اعتکاف (6) خمس احکام خمس در هفت چیز خمس واجب می شود: 1 - منفعت کسب 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهری که با غواصی به دست می آید 6 - غنیمت 7 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس (7) احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب گوسفند نصاب گاو نصاب شتر مسائل متفرقه زکات مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیت زکات مسائل متفرقه زکات زکات فطره اشاره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره (8) احکام خرید و فروش آداب معامله معاملات مکروه معاملات باطل اشاره ربا احکام ربای معاوضی شرایط خریدار و فروشنده شرائط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف اشاره شرائط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند اشاره احکام خیارات (9) احکام شرکت (10) احکام صلح (11) احکام اجاره اشاره شرائط اجاره مسائل متفرقه اجاره (12) احکام جُعاله (13) احکام مضاربه (14) احکام مُزارَعَه (15) مُساقات اشاره شرایط مُساقات احکام مساقات (16) محجورین (کسانی که نمی توانند در مال خود تصرف کنند) (17) احکام وکالت (18) قرض اشاره احکام قرض (19) احکام حواله (20) احکام رَهن (21) احکام ضامن شدن (22) احکام کفالت (23) احکام ودیعه (امانت) (24) احکام عارِیَه (25) احکام غَصب (26) احکام اموال گمشده (27) احکام نکاح یا ازدواج اشاره احکام عقد اشاره کیفیت خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرائط عقد عیب هائی که به واسطه آنها می شود عقد را به هم زد زنانی که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم ازدواج موقت احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن (رضاع) شرائط شیر دادنی که علت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن (28) احکام طلاق اشاره عدّه طلاق عده زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام متفرّقه طلاق (29) احکام ارث اشاره ارث دسته اوّل ارث دسته دوّم ارث دسته سوّم ارث زن و شوهر مسائل متفرّقه ارث (30) احکام سر بریدن وشکار کردن حیوانات اشاره حکم سر بریدن حیوانات شرائط سر بریدن حیوانات دستور کشتن شتر چیزهائی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهائی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی (31) خوردنی ها و آشامیدنی ها حیوانات حلال و حرام گوشت اجزاء حرام حیوانات حلال گوشت خوردنی ها و آشامیدنی های حرام (32) احکام نذر و عهد اشاره احکام قسم خوردن (33) احکام وقف (34) احکام وصیت

[12] عرق جنب از حرام

[12]- عرق جنب از حرام
(مسأله 101) عرق کسی که از طریق حرام مانند زنا و یا لواط و یا استمناء جنب شود پاک است ولی با بدن و یا لباسی که با آن آلوده شده، نماز نخواند. اگر انسان موقعی که نزدیکی با زن حرام است (مثلا در روزه ماه رمضان) با زن خود نزدیکی کند باید از عرق خود در حال نماز خودداری کند.
(مسأله 102) اگر جنب از حرام به واسطه تنگی وقت یا عذر دیگر عوض غسل تیمّم نماید و بعد از تیمّم عرق کند اجتناب از عرق لازم نیست.
(مسأله 103) اگر کسی از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزدیکی کند باز نمی تواند با عرق آن نماز بخواند. ولی اگر اول با حلال خود نزدیکی کند و بعد از حرام جنب شود، اجتناب از عرق آن لازم نیست.
راه های ثابت شدن نجاست
(مسأله 104) نجاست هر چیز از سه راه ثابت می شود: اول آنکه خود انسان یقین کند چیزی نجس است و اگر گمان داشته باشد چیزی نجس است، لازم نیست از آن اجتناب نماید. بنابراین غذا خوردن در جاهایی که افراد لاابالی در آنها غذا می خورند، اگر انسان یقین نداشته باشد، غذایی را که برای او آورده اند؛؛ نجس است اشکال ندارد. دوم آنکه کسی که چیزی در اختیار او است بگوید آن چیز نجس است؛؛ مثلا همسر انسان یا خادم یا کلفت بگوید، ظرف یا چیز دیگری که در اختیار او است، نجس می باشد. سوم آن که مرد عادل یا فرد موثق بگوید چیزی نجس است.
(مسأله 105) چیز نجسی که انسان شک دارد پاک شده یا نه، نجس است و چیز پاک را اگر شک کند نجس شده یا نه، پاک است و اگر هم بتواند نجس بودن یا پاک بودن آن را بفهمد لازم نیست وارسی کند، مگر آنکه وارسی آن سهل و آسان باشد.
(مسأله 106) اگر بداند یکی از دو ظرف یا دو لباسی که از هر دوی آنها استفاده می کند نجس شده و نداند کدام است، باید از هر دو اجتناب کند ولی اگر بداند یا لباس او یا لباس فردی دیگر نجس شده است در این صورت اجتناب از لباس خود لازم نیست.
راه نجس شدن چیزهای پاک
(مسأله 107) اگر چیز پاک به چیز نجس برسد و هر دو یا یکی از آنها به طوری تَر باشد که تَری یکی به دیگری برسد چیز پاک نجس می شود و اگر تَری به قدری کم باشد که به دیگری نرسد، چیزی که پاک بوده نجس نمی شود.
(مسأله 108) اگر چیز پاکی به چیز نجس برسد و انسان شک کند که هر دو یا یکی از آنها تَر بوده یا نه، آن چیز پاک نجس نمی شود.
(مسأله 109) هرگاه شیره و روغن روان باشد همین که یک نقطه از آن نجس شد، تمام آن نجس می شود ولی اگر روان نباشد نجس نمی شود. فقط جایی که نجاست به آن رسیده، نجس می باشد.
(مسأله 110) اگر مگس یا حیوانی مانند آن روی چیز نجسی که تَر است بنشیند و بعد روی چیز پاکی که آن هم تَر است بنشیند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حیوان بوده، چیز پاک نجس می شود و اگر نداند پاک است
احکام نجاسات
(مسأله 111) نجس کردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود باید فوراً آن را آب بکشند.
(مسأله 112) اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
(مسأله 113) گذاشتن قرآن روی عین نجس مانند خون و مردار، اگرچه آن عین نجس، خشک باشد حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب می باشد.
(مسأله 114) اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر یا امام بر آن نوشته شده، در مستراح بیفتد بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگرچه هزینه داشته باشد واجب است و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، باید به آن مستراح نروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده است و نیز اگر تربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد باید تا وقتی که یقین نکرده اند به کلی از بین رفته، به آن مستراح نروند.
(مسأله 115) خوردن و آشامیدن چیز نجس و نیز خورانیدن عین نجس به اطفال حرام است. ولی خوراندن غذاهایی که نجس شده است به طفل حرام نیست.
(مسأله 116) فروختن و عاریه دادن چیز نجسی که می شود آن را آب کشید، اگر نجس بودن آن را به طرف نگویند اشکال ندارد ولی چنانچه انسان بداند که عاریه گیرنده و خریدار، آن را در خوردن و آشامیدن استعمال می کنند باید نجاستش را به آنها بگویند.
(مسأله 117) اگر جایی از خانه یا فرش کسی نجس باشد و ببیند بدن یا لباس یا چیز دیگر کسانی که به اجازه او وارد خانه می شوند با رطوبت به جای نجس رسیده است؛؛ لازم نیست به آنان بگوید.
(مسأله 118) اگر صاحب خانه در بین غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، باید به مهمانها بگوید. اما اگر یکی از مهمانها بفهمد، لازم نیست به دیگران خبر دهد ولی چنانچه طوری با آنان معاشرت دارد که می داند که به واسطه نگفتن، لوازم خود او هم نجس می شود، باید بعد از غذا به آنان بگوید.
(مسأله 119) اگر چیزی را که عاریه کرده، نجس شود در صورتی که بداند که صاحبش آن چیز را در خوردن و آشامیدن استعمال می کند واجب است به او بگوید.
(مسأله 120) بچه ممیّزی که خوب و بد را می فهمد، اگر بگوید چیزی را آب کشیدم در صورت وثوق، آب کشیدن مجدد لازم نیست و اگر بگوید چیزی که در دست اوست نجس است در صورت وثوق باید از آن اجتناب کنند.
مطهرات
(مسأله 121) یازده چیز نجاست را پاک می کند و آنها را مطهرات گویند: اول آب، دوم زمین، سوم آفتاب، چهارم انقلاب، پنجم کم شدن دو سوم آب انگور، ششم انتقال، هفتم اسلام، هشتم تبعیت، نهم برطرف شدن عین نجاست، دهم استبراء حیوان نجاست خوار، یازدهم غایب شدن مسلمان. احکام اینها به طور تفصیل در مسائل آینده گفته می شود.
1. آب
(مسأله 122) آب با چهار شرط، چیز نجس را پاک می کند: اول آنکه مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرق بید چیز نجس را پاک نمی کند. دوم آنکه پاک باشد، سوم آنکه وقتی چیز نجس را می شویند آب مضاف نشود و بو یا رنگ یا مزه نجاست هم نگیرد، چهارم آنکه بعد از آب کشیدن چیز نجس عین نجاست در آن نباشد و پاک شدن چیز نجس با آب قلیل یعنی آب کمتر از کرّ، شرطهای دیگری هم دارد که بعداً گفته می شود.
(مسأله 123) ظرف نجس را با آب قلیل باید سه مرتبه شست، ولی در کر و جاری یک مرتبه کافیست هرچند سه مرتبه بهتر است، ولی ظرفی را که سگ لیسیده یا از آن ظرف آب یا چیز روان دیگر خورده، باید اول با خاک پاک، خاک مال کرد و بعد یک بار در کر یا جاری یا دو بار با آب قلیل شست و همچنین ظرفی را که آب دهان سگ در آن ریخته بنا بر احتیاط واجب باید پیش از شستن خاک مال کرد.
(مسأله 124) اگر دهانه ظرفی که سگ دهن زده؛؛ تنگ باشد و نشود آن را خاک مال کرد، چنانچه ممکن است باید کهنه به چوبی بپیچند و به توسط آن، خاک را در آن ظرف بمالند.
(مسأله 125) اگر بخواهند ظرفی را که با شراب نجس شده، با آب قلیل آب بکشند باید سه مرتبه بشویند و بهتر است هفت مرتبه شسته شود.
(مسأله 126) ظرف نجس را با آب قلیل دو جور می شود آب کشید: یکی آنکه سه مرتبه پر کنند و خالی کنند، دیگر آنکه سه دفعه قدری آب در آن بریزند و در هر دفعه آب را طوری در آن بگردانند که به جاهای نجس آن برسد و بیرون بریزند.
(مسأله 127) اگر ظرف بزرگی مثل پاتیل و خمره نجس شود، چنانچه سه مرتبه آن را از آب پر کنند و خالی کنند پاک می شود و همچنین است اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بریزند، به طوری که به تدریج تمام اطراف آن، شسته شود و در هر دفعه آبی که ته آن جمع می شود بیرون آورند و احتیاط واجب آن است که در هر دفعه ظرفی را که با آن آبها را بیرون می آورند آب بکشند.
(مسأله 128) اگر چیز نجس را بعد از برطرف کردن عین نجاست یک مرتبه در آب کر یا جاری فرو برند یا آب لوله کشی را بر آن مسلط سازند به نحوی که آب به تمام جاهای نجس آن برسد؛؛ پاک می شود. باید فرش و لباس و مانند اینها را طوری فشار یا حرکت دهند که آب داخل آن خارج شود.
(مسأله 129) اگر بخواهند چیزی را که با بول نجس شده با آب کر و جاری و لوله کشی، آب بکشند یک مرتبه کفایت می کند ولی اگر بخواهند با آب قلیل آب بکشند، چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزند و از آن جدا شود، در صورتی که بول در آن نمانده باشد، یک مرتبه دیگر که آب روی آن بریزند پاک می شود، ولی در لباس و فرش و مانند اینها باید بعد از هر دفعه فشار دهند تا غساله آن بیرون آید (و غساله آبیست که معمولا در وقت شستن و بعد از آن، از چیزی که شسته می شود، بیرون می آید).
(مسأله 130) اگر چیزی به بول پسر شیرخواری که غذاخور نشده و شیر خوک و شیر زن کافر نخورده، نجس شود، چنانچه یک مرتبه آب روی آن بریزند که به تمام جاهای نجس آن برسد پاک می شود. ولی احتیاط مستحب آن است که یک مرتبه دیگر هم آب روی آن بریزند و در لباس و فرش و مانند اینها فشار لازم نیست.
(مسأله 131) اگر چیزی به غیر بول نجس شود، چنانچه بعد از برطرف کردن نجاست یک مرتبه آب روی آن بریزند و از آن جدا شود پاک می گردد و نیز اگر در دفعه اول که آب روی آن می ریزند نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست، ریختن آب ادامه پیدا کند؛؛ پاک می شود. ولی در هر صورت لباس و مانند آن را باید فشار دهند تا غساله آن بیرون آید.
(مسأله 132) اگر حصیر نجس را که با نخ بافته شده در آب کر یا جاری فرو برند؛؛ بعد از برطرف شدن عین نجاست پاک می شود.
(مسأله 133) اگر ظاهر گندم و برنج و صابون و مانند اینها نجس شود، با فروبردن در آب کر و جاری پاک می گردد و اگر باطن آن ها نجس شود پاک نمی گردد.
(مسأله 134) اگر لباسی را در آب کر یا جاری آب بکشند و بعد مثلا لجن آب در آن ببینند، چنانچه احتمال ندهند که جلوگیری از رسیدن آب کرده آن لباس پاک است.
(مسأله 135) هر چیز نجس، تا عین نجاست را از آن برطرف نکنند پاک نمی شود. ولی اگر بو یا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشکال ندارد. پس اگر خون را از لباس برطرف کنند و لباس را آب بکشند و رنگ خون در آن بماند پاک می باشد، اما چنانچه به واسطه بو یا رنگ یقین کنند یا احتمال دهند که ذره های نجاست در آن چیز مانده نجس است.
(مسأله 136) اگر نجاست بدن را در آب کر یا جاری برطرف کنند، بدن پاک می شود و بیرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نیست.
(مسأله 137) غذای نجسی که لای دندانها مانده اگر آب در دهان بگردانند و به باطن غذای نجس برسد ظاهر و باطن آن پاک می شود و گرنه تنها ظاهر آن پاک می شود.
(مسأله 138) اگر موی سر و صورت را با آب قلیل آب بکشند، در صورتی که مو زیاد باشد باید فشار دهند که غساله آن جدا شود.
(مسأله 139) اگر جایی از بدن یا لباس را با آب قلیل آب بکشند، اطراف آنجا که متصل به آن است و معمولا موقع آب کشیدن آنجا نجس می شود در صورتی که آبی که برای پاک شدن محل نجس می ریزند به آن اطراف جاری شود با پاک شدن جای نجس پاک می شود و هم چنین است اگر چیز پاکی را پهلوی چیز نجس بگذارند و روی هر دو آب بریزند. پس اگر برای آب کشیدن یک انگشت نجس، روی همه انگشتها آب بریزند و آب نجس به همه آنها برسد، بعد از پاک شدن انگشت نجس، تمام انگشتها پاک می شود.
(مسأله 140) گوشت و دنبه ای که نجس شده، مثل چیزهای دیگر آب کشیده می شود و همچنین است اگر بدن یا لباس، چربی کمی داشته باشد که از رسیدن آب به آنها جلوگیری نکند.
(مسأله 141) چیز نجسی که عین نجاست در آن نیست؛؛ اگر زیر شیری که متصل به کر است یک دفعه بشویند، پاک می شود و نیز اگر عین نجاست در آن باشد، چنانچه عین نجاست آن، زیر شیر یا به وسیله دیگر برطرف شود و آبی که از آن چیز می ریزد بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد، با آب شیر پاک می گردد. اما اگر آبی که از آن می ریزد بو یا رنگ یا مزه نجاست گرفته باشد، باید به قدری آب شیر روی آن بریزند تا در آبی که از آن جدا می شود بو یا رنگ یا مزه نجاست نباشد.
(مسأله 142) زمین خاکی که آب روی آن جاری نمی شود یا فرو نمی رود، اگر نجس شود با آب قلیل پاک نمی گردد ولی اگر با پارچه پاکی آب را جمع کند، دوباره آب بریزد پاک می شود. ولی زمینی که روی آن شن یا ریگ باشد، چون آبی که روی آن می ریزند از آن جدا شده و در شن و ریگ فرو می رود، با آب قلیل پاک می شود، اما زیر ریگها نجس می ماند.
(مسأله 143) زمین سنگ فرش و آجرفرش و زمین سختی که آب در آن فرو نمی رود، اگر نجس شود با آب قلیل پاک می گردد، ولی باید به قدری آب روی آن بریزند که جاری شود و چنانچه آبی که روی آن ریخته اند از سوراخی بیرون رود همه زمین پاک می شود و اگر بیرون نرود جایی که آبها جمع می شود، نجس می ماند، مگر این که با پارچه و یا ظرف پاکی آب را بردارند، سپس آب بریزند و با وسیله پاکی آب را بردارند.
(مسأله 144) اگر ظاهر نمک سنگ و مانند آن نجس شود، با آب کمتر از کر هم پاک می شود.
(مسأله 145) اگر شکر آب شده نجس را قند بسازند و در آب کر یا جاری بگذارند پاک نمی شود.
2. زمین
(مسأله 146) زمین با چهار شرط کف پا و ته کفش نجس را پاک می کند: اول آنکه پاک باشد. دوم آنکه خشک باشد. سوم آنکه اگر عین نجس مثل خون و بول، یا متنجس مثل گلی که نجس شده در کف پا و ته کفش باشد، به واسطه راه رفتن یا مالیدن پا به زمین برطرف شود و نیز زمین باید خاک یا سنگ یا آجرفرش و مانند اینها باشد و با راه رفتن روی فرش و حصیر و سبزه، کف پا و ته کفش نجس پاک نمی شود. چهارم این که کف پا و ته کفش از طریق راه رفتن نجس شده باشد، نه این که از خارج نجاست به آنها برسد.
(مسأله 147) کف پا و ته کفش نجس، به واسطه راه رفتن روی زمین خاکی و شنی و آجر فرش و کف سیمانی پاک می شود و روی آسفالت و روی زمینی که با چوب فرش شده محل اشکال است.
(مسأله 148) برای پاک شدن کف پا و ته کفش بهتر است پانزده ذراع (تقریباً هفت متر) ( «1») یا بیشتر راه بروند، حتی اگر هم به کمتر از پانزده قدم یا مالیدن پا به زمین؛؛ نجاست برطرف شود.
(مسأله 149) لازم نیست کف پا و ته کفش نجس، تَر باشد بلکه اگر خشک هم باشد با راه رفتن پاک می شود.
(مسأله 150) بعد از آنکه کف پا یا ته کفش نجس با راه رفتن پاک شد مقداری از اطراف آن هم که معمولا به گل آلوده می شود اگر زمین یا خاک به آن اطراف برسد پاک می گردد.
(مسأله 151) کسی که با دست و زانو راه می رود، اگر کف دست یا زانوی او نجس شود پاک شدن دست و زانوی او به وسیله راه رفتن محل اشکال است و همچنین است ته عصا و ته پای مصنوعی و نعل چهارپایان و چرخ اتومبیل و مانند اینها.
(مسأله 152) اگر بعد از راه رفتن، ذره های کوچکی که جز با آب پاک نمی شود، در کف پا یا ته کفش بماند باید آن ذره ها را هم برطرف کرد ولی باقی بودن بو و رنگ اشکال ندارد.
(مسأله 153) توی کفش و مقداری از کف پا که به زمین نمی رسد به واسطه راه رفتن پاک نمی شود و پاک شدن کف جوراب به واسطه راه رفتن محل اشکال است ولی اگر کف جوراب از پوست باشد و از آن به جای کفش استفاده می شود به وسیله راه رفتن پاک می شود.
3. آفتاب
(مسأله 154) آفتاب، زمین و ساختمان و چیزهایی که مانند در و پنجره در ساختمان به کار برده شده و همچنین میخی را که به دیوار کوبیده اند و جزء ساختمان حساب می شود با پنج شرط پاک می کند: اول آنکه چیز نجس به طوری تَر باشد، که اگر چیز دیگری به آن برسد تَر شود، پس اگر خشک باشد باید به وسیله ای آن را تَر کنند تا آفتاب خشک کند. دوم آنکه اگر عین نجاست در آن چیز باشد پیش از تابیدن آفتاب آن را برطرف کنند. سوم آنکه چیزی از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند، پس اگر آفتاب از پشت پرده یا ابر و مانند اینها بتابد و چیز نجس را خشک کند، آن چیز پاک نمی شود ولی اگر ابر به قدری نازک باشد که از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند اشکال ندارد. چهارم آنکه آفتاب به تنهایی چیز نجس را خشک کند، پس اگر مثلا چیز نجس به واسطه باد و آفتاب با هم خشک شود، پاک نمی گردد، ولی اگر باد به قدری کم باشد که نگویند به خشک شدن چیز نجس کمک کرده اشکال ندارد. پنجم آنکه آفتاب مقداری از بنا و ساختمان را که نجاست به آن فرو رفته یک مرتبه خشک کند، پس اگر یک مرتبه بر زمین و ساختمان نجس بتابد و روی آن را خشک کند و دفعه دیگر زیر آن را خشک نماید، فقط روی آن پاک می شود و زیر آن نجس می ماند.
(مسأله 155) درخت و گیاه به واسطه آفتاب پاک می شود.
(مسأله 156) اگر آفتاب به زمین نجس بتابد، بعد انسان شک کند که زمین موقع تابیدن آفتاب تَر بوده یا نه، یا تَری آن به واسطه آفتاب خشک شده یا نه، آن زمین نجس است و همچنین است اگر شک کند که پیش از تابش آفتاب، عین نجاست از آن برطرف شده یا نه یا شک کند که چیزی مانع تابش آفتاب بوده یا نه.
(مسأله 157) اگر آفتاب به یک طرف دیوار نجس بتابد، طرفی که آفتاب به آن نتابیده پاک نمی شود ولی اگر دیوار به قدری نازک باشد که به واسطه تابش به یک طرف، طرف دیگرش هم خشک شود پاک می گردد.
4. استحاله
(مسأله 158) اگر جنس چیز نجس به طوری عوض شود که به صورت چیز پاکی در آید، پاک می شود و می گویند «استحاله» شده است، مثل آنکه چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود ولی اگر جنس آن عوض نشود مثل آنکه گندم نجس را آرد کنند یا نان بپزند، پاک نمی شود.
(مسأله 159) کوزه گلی و مانند آن که از گل نجس ساخته شده و همچنین ذغالی که از چوب نجس درست شده باشد نجس است.
(مسأله 160) چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است.
(مسأله 161) اگر شراب به خودی خود یا به واسطه آنکه چیزی مثل سرکه و نمک در آن ریخته اند سرکه شود، پاک می گردد.
(مسأله 162) شرابی که از انگور نجس درست کنند، با سرکه شدن پاک نمی شود بلکه اگر نجاستی هم از خارج به شراب برسد احتیاط واجب آن است که بعد از سرکه شدن از آن اجتناب نمایند.
(مسأله 163) شرابی که از انگور پاک درست کنند اگر از خارج نجاستی به آن برسد احتیاط واجب آن است که بعد از سرکه شدن از آن اجتناب نمایند.
(مسأله 164) سرکه ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند، نجس است.
(مسأله 165) اگر پوشال ریز انگور یا خرما داخل آن ها باشد و سرکه بیندازند ضرر ندارد و احتیاط واجب این است که پیش از آن که خرما و کشمش و انگور سرکه شود، خیار و بادنجان و مانند اینها در آن نریزند.
5. کم شدن دو سوم آب انگور
(مسأله 166) آب انگوری که با حرارت آتش جوش آمده پاک است ولی خوردن آن - تا دو سوم آن کم نشود - حرام است. ولی اگر به خودی خود بجوشد حرام و با سرکه شدن پاک می شود.
(مسأله 167) اگر مثلا در یک خوشه غوره، یک دانه یا دو دانه انگور باشد چنانچه به آبی که از آن خوشه گرفته می شود آب غوره بگویند و اثری از شیرینی در آن نباشد و بجوشد، پاک است و خوردن آن حلال است.
(مسأله 168) چیزی که معلوم نیست غوره است یا انگور؛؛ اگر جوش بیاید نه حرام است و نه نجس.
6. انتقال
(مسأله 169) اگر خون بدن انسان یا خون حیوانی که خون جهنده دارد، یعنی اگر رگ آن را ببرند؛؛ خون جستن می کند، به بدن حیوانی که خون جهنده ندارد برود و خون آن حیوان حساب شود پاک می گردد و این را «انتقال» گویند. پس خونی که زالو از انسان می مکد چون خون زالو به آن گفته نمی شود و می گویند خون انسان است، نجس می باشد.
(مسأله 170) اگر کسی پشه ای را که بر بدنش نشسته؛؛ بکشد و نداند خونی که از پشه بیرون آمده از او مکیده یا از خود پشه می باشد، پاک است و همچنین است اگر بداند از او مکیده ولی جزو بدن پشه حساب شود؛؛ اما اگر فاصله بین مکیدن خون و کشتن پشه به قدری کم باشد که بگویند خون انسان است، نجس می باشد. 7. اسلام
(مسأله 171) در بحث نجاسات گفته شد که کافر نجس است ولی اگر کافر شهادتین بگوید؛؛ یعنی بگوید: «أشْهَدُ أن لا إلهَ إلّا الله و أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُوُلُ اللهِ»، مسلمان می شود و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است و اگر موقع مسلمان شدن، عین نجاست بر بدن او بوده، باید برطرف کند و جای آن را آب بکشد. ولی اگر پیش از مسلمان شدن، عین نجاست برطرف شده باشد، لازم نیست جای آن را آب بکشد.
(مسأله 172) لباسی که بر تن کافر است و قبلا به وسیله عرق بدن و غیره نجس شده باشد با اسلام آوردن پاک نمی شود.
(مسأله 173) اگر کافر شهادتین را بگوید و انسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه، پاک است، ولی اگر بداند قلباً مسلمان نشده بنا بر احتیاط واجب باید از او اجتناب کرد.
8. تبعیّت
(مسأله 174) تبعیّت آن است که چیز نجسی به واسطه پاک شدن چیز نجس دیگر پاک شود.
(مسأله 175) اگر شراب، سرکه شود، ظرف آن هم تا جایی که شراب موقع جوش آمدن به آنجا رسیده پاک می شود و پارچه و چیزی هم که معمولا روی آن می گذارند اگر به آن رطوبت، نجس شود پاک می گردد. بلکه اگر موقع جوشیدن، سر برود و پشت ظرف به آن آلوده شود؛؛ بعد از سرکه شدن پشت ظرف هم پاک می شود.
(مسأله 176) تخته یا سنگی که روی آن، میّت را غسل می دهند و پارچه ای که با آن عورت میّت را می پوشانند و دست کسی که او را غسل می دهد و همین طور کیسه و صابونی که با آن شسته می شود، بعد از تمام شدن غسل، پاک می شود.
(مسأله 177) کسی که چیزی را با دست خود آب می کشد اگر دست و آن چیز، با هم آب کشیده شود، بعد از پاک شدن آن چیز، دست او هم پاک می شود.
(مسأله 178) اگر لباس و مانند آن را با آب قلیل آب بکشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبی که روی آن ریخته اند جدا شود، آبی که در آن می ماند، پاک است.
(مسأله 179) ظرف نجس را که با آب قلیل، آب می کشند؛؛ بعد از جداشدن آبی که برای پاک شدن روی آن ریخته اند، قطره های آبی که در آن می ماند، پاک است.
9. برطرف شدن عین نجاست
(مسأله 180) اگر بدن حیوان به عین نجس، مثل خون، یا متنجّس مثل آب نجس، آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شوند بدن آن حیوان پاک می شود و همچنین است باطن بدن انسان مثل توی دهان و بینی. مثلا اگر خونی از لای دندان بیرون آید و در آب دهان از بین برود، آب کشیدن داخل دهان لازم نیست. ولی اگر دندان مصنوعی در دهان نجس شود - اگر نجاست از خارج دهان به آن رسیده باشد - باید آن را آب بکشند.
(مسأله 181) اگر غذا لای دندان مانده باشد و داخل دهان خون بیاید؛؛ چنانچه انسان نداند که خون به غذا رسیده، آن غذا پاک است و اگر خون به آن برسد بنا بر احتیاط لازم نجس می شود.
(مسأله 182) جایی را که انسان نمی داند از ظاهر بدن است یا باطن آن، اگر نجس شود باید بنا بر احتیاط واجب، آب بکشد.
(مسأله 183) اگر گرد و خاک نجس بر لباس و فرش و مانند اینها بنشیند، چنانچه آنها خشک باشند، نجس نمی شوند و کافیست که تکان داده شوند و اگر آنها تر باشند باید محل نشستن گرد و خاک را آب بکشند.
10. استبراء حیوان نجاست خوار
(مسأله 184) بول و غائط حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده، نجس است و اگر بخواهند پاک شود، باید آن را استبراء کنند؛؛ یعنی تا مدتی که بعد از آن مدت دیگر نجاست خوار به آن نگویند، نگذارند نجاست بخورد و غذای پاک به آن بدهند و بنا بر احتیاط واجب باید شتر نجاست خوار را چهل روز و گاو را بیست روز و گوسفند را ده روز و مرغابی را هفت یا پنج روز و مرغ خانگی را سه روز از خوردن نجاست جلوگیری کنند و غذای پاک به آنها بدهند و در حیوانات دیگر به همین اندازه که نام حیوان نجاست خوار از آن برداشته شود کافیست و این احکام مخصوص مدفوع انسان است و اگر مرغ و یا حیوان دیگر از نجاسات دیگر بخورند، بول و مدفوع و گوشت آنها حرام نمی شود.
11. غایب شدن مسلمان
(مسأله 185) اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری مانند ظرفی که در اختیار او است، نجس شود و آن مسلمان غایب گردد؛؛ اگر انسان احتمال بدهد که آن چیز را آب کشیده یا به واسطه آن که مثلا آن چیز در آب جاری افتاده، پاک شده است؛؛ اجتناب از آن لازم نیست؛؛ به شرط این که از چیزهایی باشد که طهارت در آن شرط است مانند لباسی که در آن نماز می خواند و یا ظرفی که در آن غذا می خورد.
(مسأله 186) اگر خود انسان یقین کند که چیزی که نجس بوده پاک شده است، یا یک نفر عادل به پاک شدن آن خبر دهد، آن چیز پاک است. اگر کسی که چیز نجس در اختیار او است بگوید آن چیز پاک شده؛؛ یا مسلمانی چیز نجس را آب کشیده باشد، اگرچه معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه؛؛ نیز پاک است.
(مسأله 187) کسی که وکیل شده است لباس انسان را آب بکشد و لباس هم در تصرف او باشد اگر بگوید آب کشیده ام آن لباس پاک است.
(مسأله 188) اگر انسان حالی دارد که در آب کشیدن چیز نجس یقین به طهارت پیدا نمی کند، می تواند به همان گونه که دیگران یقین پیدا می کنند، اکتفا کند.
احکام ظرف ها
(مسأله 189) ظرفی که از پوست سگ یا خوک یا مردار ساخته شده، خوردن و آشامیدن در آن حرام است و نباید آن ظرف را در وضو و غسل و کارهایی که باید با چیز پاک انجام داد، استعمال کنند. ولی استعمال چرم سگ و خوک و مردار در کارهایی که طهارت در آنها شرط نباشد، اشکال ندارد.
(مسأله 190) خوردن و آشامیدن از ظرف طلا و نقره و استعمال آنها حرام است ولی استعمال آنها در زینت اتاق حرام نیست و نگاه داشتن نیز - خصوصاً به عنوان ذخیره مالی - حرام نمی باشد.
(مسأله 191) از ساختن ظرف طلا و نقره و مزدی که برای آن می گیرند بنا بر احتیاط باید اجتناب کرد.
(مسأله 192) از خرید و فروش ظرف طلا و نقره و سودی هم که فروشنده می گیرد، بنا بر احتیاط باید اجتناب کرد.
(مسأله 193) گیره استکان که از طلا یا نقره می سازند اگر بعد از برداشتن استکان، ظرف به آن گفته شود، استعمال آن چه به تنهایی و چه با استکان حرام است؛؛ و اگر ظرف به آن گفته نشود، استعمال آن مانعی ندارد؛؛ و نیز باید از سرمه دان و عطردان طلا اجتناب کرد.
(مسأله 194) استعمال ظرفی که روی آن را آب طلا یا آب نقره داده اند اشکال ندارد.
(مسأله 195) اگر فلزی را با طلا یا نقره مخلوط کنند و ظرف بسازند چنانچه مقدار آن فلز به قدری زیاد باشد که ظرف طلا یا نقره به آن نگویند استعمال آن ظرف مانعی ندارد
(مسأله 196) اگر انسان غذایی را که در ظرف طلا یا نقره است در ظرف دیگر بریزد این استعمال جایز است؛؛ ولی اگر بخواهد از ظرف دوم غذا بخورد و خالی کردن ظرف برای آن نباشد که غذا خوردن از ظرف طلا یا نقره جایز نیست، این استعمال حرام می باشد.
(مسأله 197) استعمال ظرف طلا یا نقره در حال ناچاری اشکال ندارد.
(مسأله 198) استعمال ظرفی که معلوم نیست از طلا یا نقره است یا از چیز دیگر، اشکال ندارد.
(مسأله 199) استعمال طلای سفید حکم طلای سرخ و زرد را دارد؛؛ ولی استعمال پلاتین - که اهل فن می گویند فلز دیگریست - اشکال ندارد.
وضو
کیفیّت وضو گرفتن
(مسأله 200) در وضو واجب است صورت و دست ها را بشویند و جلوی سر و روی پاها را مسح کنند.
(مسأله 201) درازای صورت را باید از بالای پیشانی، جایی که موی سر بیرون می آید تا آخر چانه شست و پهنای آن به مقداری که بین انگشت وسط و شست قرار می گیرد باید شسته شود و اگر مختصری از این مقدار را نشوید وضو باطل است و برای آن که یقین کند این مقدار کاملا شسته شده باید کمی اطراف آن را هم بشوید.
(مسأله 202) اگر احتمال دهد چرک یا چیز دیگری در ابروها و گوشه های چشم و لب او هست که نمی گذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، باید پیش از وضو وارسی کند که اگر هست برطرف نماید.
(مسأله 203) باید صورت و دست ها را از بالا به پایین شست و اگر از پایین به بالا بشوید وضو باطل است.
(مسأله 204) اگر دست را تر کند و به صورت و دست ها بکشد، چنانچه تری دست به قدری باشد که به واسطه کشیدن دست، آب کمی بر آنها جاری شود کافی است.
(مسأله 205) بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشت ها بشوید.
(مسأله 206) برای آنکه یقین کند آرنج را کاملا شسته باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
(مسأله 207) کسی که پیش از شستن صورت، دست های خود را تا مچ شسته، در موقع وضو باید تا سر انگشتان را بشوید و اگر فقط تا مچ را بشوید وضوی او باطل است.
(مسأله 208) در وضو شستن صورت و دست ها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جایز و مرتبه سوم و بیشتر از آن حرام می باشد. منظور از مرتبه اول آن است که تمام عضو را بشوید؛؛ خواه با یک مشت آب باشد یا چندین مشت. وقتی که تمام شد یک مرتبه حساب می شود.
(مسأله 209) بعد از شستن هر دو دست باید جلوی سر را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند.
(مسأله 210) یک قسمت از چهار قسمت سر، که مقابل پیشانی ست جای مسح می باشد. احتیاط لازم آن است که از درازا به اندازه درازای یک انگشت و از پهنا به اندازه پهنای سه انگشت بسته مسح نماید.
(مسأله 211) لازم نیست مسح سر بر پوست آن باشد بلکه بر موی جلوی سر هم صحیح است؛؛ ولی کسی که موی جلوی سر او به اندازه ای بلند است که اگر مثلا شانه کند به صورتش می ریزد، یا به جاهای دیگر سر می رسد، باید بیخ موها را مسح کند؛؛ یا فرق سر را باز کرده پوست سر را مسح نماید و اگر موهایی را که به صورت می ریزد یا به جاهای دیگر سر می رسد جلوی سر جمع کند و بر آنها مسح نماید، یا بر موی جاهای دیگر سر، که جلوی آن آمده مسح کند باطل است.
(مسأله 212) بعد از مسح سر باید با تری آب وضو که در دست مانده روی پاها را از سر یکی از انگشت ها تا مفصل پا مسح کند.
(مسأله 213) احتیاط لازم آن است که به اندازه پهنای سه انگشت بسته مسح نماید و بهتر از آن مسح تمام روی پا و دو برآمدگی در دو طرف است.
(مسأله 214) اگر در مسح پا، همه دست را روی پا بگذارد و کمی بکشد کافی نیست بلکه باید دست ها را تا مفصل بکشد.
(مسأله 215) در مسح سر و روی پا، باید دست را روی آنها بکشد و اگر دست را نگه دارد و سر یا پا را به آن بکشد وضو باطل است؛؛ ولی اگر موقعی که دست را می کشد سر یا پا مختصری حرکت کند، اشکال ندارد.
(مسأله 216) جای مسح باید خشک باشد و اگر به قدری تر باشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند مسح باطل است؛؛ ولی اگر تری آن به قدری کم باشد که رطوبت محل، مانع از تأثیر رطوبت کف دست نباشد، کافی است.
(مسأله 217) اگر برای مسح، رطوبتی در کف دست نمانده باشد نمی تواند دست را با آب خارج تر کند، بلکه باید از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید.
(مسأله 218) اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، می تواند سر را با همان رطوبت مسح کند و برای مسح پاها از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد.
(مسأله 219) مسح کردن از روی جوراب و کفش باطل است؛؛ ولی اگر به واسطه سرمای شدید یا ترس از دزد و درنده و مانند اینها نتواند کفش یا جوراب را بیرون آورد، بر آنها مسح کند و تیمّم نیز بنماید.
(مسأله 220) اگر روی پا نجس باشد و نتواند برای مسح، آن را آب بکشد باید تیمّم کند.
وضوی ارتماسی
(مسأله 221) وضوی ارتماسی آن است که انسان صورت و دست ها را به قصد وضو در آب فرو برد یا آنها را در آب فرو برد و به قصد وضو بیرون آورد و اگر موقعی که دستها را در آب فرو می برد نیّت وضو کند و تا وقتی که آنها را از آب بیرون می آورد و ریزش آب تمام می شود به قصد وضو باشد، وضوی او صحیح است و اگر موقع بیرون آوردن از آب قصد وضو کند و تا وقتی که ریزش آب تمام می شود. به قصد وضو باشد نیز وضوی او صحیح است.
(مسأله 222) در وضوی ارتماسی هم باید صورت و دستها از بالا به پایین شسته شود و برای تحقق آن دو صورت وجود دارد: 1 - صورت و دست ها را در آب فرو می برد، قصد وضو کند و صورت را از طرف پیشانی و دست ها را از طرف آرنج در آب فرو برد. 2 - موقع بیرون آوردن از آب قصد وضو کند و صورت را از طرف پیشانی و دست ها را از طرف آرنج بیرون آورد و بهتر این است که صورت اول را بر صورت دوم مقدّم بدارد و بهتر از همه این است که وضوی ترتیبی بگیرد.
(مسأله 223) اگر وضوی بعضی از اعضاء را ارتماسی و بعضی را غیرارتماسی انجام دهد اشکال ندارد.
دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحب است
(مسأله 224) کسی که وضو می گیرد مستحب است موقعی که نگاهش به آب می افتد بگوید: بِسمِ اللهِ و بِاللهِ و الْحَمْدُ للهِ الّذِی جَعَلَ الماءَ طَهوراً وَ لَمْ یَجْعَلْهُ نَجِساً و موقعی که پیش از وضو دست خود را می شوید بگوید: اللَّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التّوّابینَ و اجْعَلْنی مِنَ المُتَطَهِّرینَ و در وقت مضمضه کردن یعنی آب در دهان گردانیدن بگوید: اللَّهُمَّ لَقِّنّی حُجَّتی یَوْمَ ألْقاکَ و أطْلِقْ لِسانی بِذِکْرِکَ و در وقت استنشاق یعنی آب در بینی کردن بگوید: اللَّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلیَّ رِیحَ الجَنَّةِ و اجْعَلْنی مِمَّنْ یَشُمُّ رِیحَها و رَوْحَها و طِیبَها و موقع شستن صورت بگوید: اللَّهُمَّ بَیَّضْ وَجْهی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الوُجُوهُ و لا تُسَوِّدْ وَجْهی یَوْمَ تَبْیَضُّ فِیهِ الوُجُوهُ و در وقت شستن دست راست بخواند: اللَّهُمَّ أعْطِنی کِتابِی بِیَمِینی و الْخُلْدَ فی الجِنانِ بِیَساری و حاسِبْنی حِساباً یَسیراً و موقع شستن دست چپ بگوید: اللَّهُمَّ لا تُعْطِنی کِتابی بِشِمالی و لا مِنْ وَرَاءِ ظَهْری و لا تَجْعَلْها مَغْلولَةً إلی عُنُقی و أعوذُ بِکَ مِنْ مُقَطَّ ع اتِ النِّیرانِ و موقعی که سر را مسح می کند بگوید: اللَّهُمَّ غَشِّنی بِرَحْمَتِکَ و بَرَکاتِکَ و عَفْوِکَ و در وقت مسح پا بگوید: اللَّهُمَّ ثَبِّتْنی عَلَی الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الأقْدامُ و اجْعَلْ سَعْیی فی ما یُرْضِیکَ عَنّی یا ذَا الجَلالِ و الإکْرام.
شرایط وضو
شرایط صحیح بودن وضو سیزده چیز است:
شرط اول - آن که آب وضو پاک باشد.
شرط دوم - آن که مطلق باشد.
(مسأله 225) وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است؛؛ اگرچه انسان نجس بودن یا مضاف بودن آن را نداند یا فراموش کرده باشد و اگر با آن وضو، نمازی هم خوانده باشد، باید آن نماز را دوباره با وضوی صحیح بخواند. شرط سوم - آنکه آب وضو مباح باشد و بنا بر احتیاط واجب فضایی که در آن وضو می گیرد و ظرف آن نیز مباح باشد.
(مسأله 226) وضو با آب غصبی و با آبی که معلوم نیست صاحب آن راضیست یا نه حرام و باطل است ولی اگر سابقاً راضی بوده و انسان نمی داند که از رضایتش برگشته یا نه وضو صحیح است و نیز اگر آب وضو از صورت و دست ها در جای غصبی بریزد، وضوی او صحیح است؛؛ خواه در غیر آنجا بتواند وضو بگیرد یا نه.
(مسأله 227) کسی که نمی خواهد در مسجدی نماز بخواند اگر نداند آب آن را برای همه مردم وقف کرده اند یا برای کسانی که در آنجا نماز می خوانند، نمی تواند از آب آن وضو بگیرد؛؛ ولی اگر معمولا کسانی هم که نمی خواهند در آنجا نماز بخوانند از آب آن وضو می گیرند - که کاشف از اجازه عمومی باشد - می تواند از آب آن وضو بگیرد.
(مسأله 228) اگر فراموش کند آب، غصبیست و با آن وضو بگیرد وضوی او صحیح است؛؛ و اگر خودش آب را غصب کرده باشد احتیاط آن است که وضو را اعاده کند.
شرط چهارم - هرگاه بخواهد وضوی ارتماسی بگیرد باید ظرف آب وضو مباح باشد، ولی اگر با دست از ظرف غصبی آب بردارد و وضو بگیرد، صحیح است.
(مسأله 229) اگر در حوضی که مثلا یک آجر یا یک سنگ آن غصبیست وضو بگیرد صحیح است.
(مسأله 230) اگر در صحن یکی از امامان یا امامزادگان که سابقاً قبرستان بوده حوض یا نهری بسازند، چناچه انسان نداند که زمین صحن را برای قبرستان وقف کرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد.
شرط ششم - آنکه اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد.
(مسأله 231) اگر پیش از تمام شدن وضو جایی را که شسته یا مسح کرده نجس شود، وضو صحیح است.
(مسأله 232) اگر غیر از اعضای وضو، جایی از بدن نجس باشد وضو صحیح است. ولی اگر مخرج را از بول یا غائط تطهیر نکرده باشد احتیاط مستحب آن است اول آن را تطهیر کند بعد وضو بگیرد.
(مسأله 233) اگر یکی از اعضای وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پیش از وضو آنجا را آب کشیده یا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاک بودن و نجس بودن آنجا نبوده، وضو باطل است و اگر می داند ملتفت بوده؛؛ یا شک دارد که ملتفت بوده یا نه وضو صحیح است و در هر صورت جایی را که نجس بوده باید آب بکشد.
(مسأله 234) اگر در صورت یا دست ها بریدگی یا زخمیست که خون آن بند نمی آید و آب برای آن ضرر ندارد، باید در آب کر یا جاری فرو ببرد و قدری فشار دهد که خون بند بیاید، بعد به شیوه ای که در وضوی ارتماسی گفته شد، وضو بگیرد.
شرط هفتم - آنکه وقت برای وضو و نماز کافی باشد.
(مسأله 235) هرگاه وقت به قدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرد تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود، باید تیمّم کند؛؛ ولی اگر برای وضو و تیمّم یک اندازه وقت لازم باشد باید وضو بگیرد.
(مسأله 236) کسی که در تنگی وقت نماز، باید تیمّم کند، اگر به جای تیمّم وضو بگیرد صحیح است چه برای آن نماز وضو بگیرد یا برای کار دیگر. شرط هشتم - آن که به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد و اگر برای خنک شدن یا به قصد دیگری وضو بگیرد باطل است.
(مسأله 237) لازم نیست نیّت وضو را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند؛؛ ولی باید در تمام وضو نیّت استمرار داشته باشد، به طوری که اگر از او بپرسند چه می کنی؟ بگوید وضو می گیرم.
شرط نهم - آنکه وضو را به ترتیبی که گفته شد به جا آورد یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید و بنا بر احتیاط واجب، پای راست را پیش از پای چپ مسح کند.
شرط دهم - آنکه کارهای وضو را پیوسته به هم انجام دهد.
(مسأله 238) کارهای وضو را باید چنان به جا آورد که بگویند پشت سرهم انجام می دهد، در این صورت وضوی او صحیح است. هرچند بر اثر گرمی هوا و وزش باد، اعضای سابق خشک شده باشد؛؛ مثلا موقعی که می خواهد دست راست را بشوید صورت او خشک شود؛؛ ولی اگر طوری انجام دهد که پشت سرهم نباشد وضوی او باطل است؛؛ هرچند بر اثر سردی هوا، اعضای قبلی، خشک نشده باشد.
شرط یازدهم - آنکه شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر دیگری او را وضو دهد، یا در رساندن آب، به صورت و دست ها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است.
(مسأله 239) کسی که نمی تواند وضو بگیرد باید نایب بگیرد که او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتی که بتواند باید بدهد. ولی باید خود او نیّت وضو کند و با دست خود مسح نماید و اگر نمی تواند باید نایبش دست او را بگیرد و به جای مسح او بکشد و اگر این هم ممکن نیست باید از دست او رطوبت بگیرند و با آن رطوبت، سر و پای او را مسح کنند. شرط دوازدهم - آنکه استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد.
(مسأله 240) کسی که می ترسد که اگر وضو بگیرد، مریض شود یا اگر آب را به مصرف وضو برساند سخت تشنه بماند، نباید وضو بگیرد، ولی اگر نداند که آب برای او ضرر دارد و وضو بگیرد و بعد بفهمد ضرر داشته وضوی او صحیح است.
(مسأله 241) اگر رساندن آب به صورت و دست ها به مقدار کمی که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر داشته باشد، باید با همان مقدار وضو بگیرد.
شرط سیزدهم - آنکه در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد.
(مسأله 242) اگر می داند چیزی به اعضای وضو چسبیده ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری می کند یا نه، باید آن را برطرف کند یا آب را به زیر آن برساند.
(مسأله 243) اگر در صورت و دست ها و جلوی سر و روی پاها به واسطه سوختن یا چیز دیگر برآمدگی پیدا شود، شستن و مسح روی آن کافیست و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، بلکه اگر پوستِ یک قسمت آن کنده شود، لازم نیست آب را به زیر قسمتی که کنده نشده برساند، ولی چنانچه پوستی که کنده شده گاهی به بدن می چسبد و گاهی بلند می شود باید آن را قطع کند یا آب را به زیر آن برساند.
(مسأله 244) جایی را که باید شست و مسح کرد هر قدر چرک باشد، اگر چرک آن مانع از رسیدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد و اگر بعد از گچ کاری و مانند آن چیز سفیدی که جلوگیری از رسیدن آب به پوست بدن نمی کند بر دست بماند وضو صحیح است، ولی اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن می رسد یا نه، باید آنها را برطرف کند.
(مسأله 245) اگر پیش از وضو بداند که در بعضی از اعضای وضو مانعی از رسیدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده یا نه، وضوی او صحیح است، ولی اگر بداند که موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده باید دوباره وضو بگیرد.
(مسأله 246) اگر بعد از وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است در اعضای وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضوی او صحیح است؛؛ ولی اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد.
احکام وضو
(مسأله 247) کسی که در کارهای وضو و شرایط آن مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن خیلی شک می کند باید به شک خود اعتنا نکند.
(مسأله 248) اگر شک کند که وضوی او باطل شده یا نه، بنا می گذارد که وضوی او باقیست ولی اگر بعد از بول استبراء نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون آید که نداند بول است یا چیز دیگر، وضوی او باطل است.
(مسأله 249) کسی که شک دارد وضو گرفته یا نه باید وضو بگیرد.
(مسأله 250) کسی که می داند وضو گرفته و حدثی هم از او سر زده، مثلا بول کرده، اگر نداند کدام جلوتر بوده، چنانچه پیش از نماز است باید وضو بگیرد و اگر در بین نماز است، احتیاطاً نماز را تمام کند و وضو بگیرد و اگر بعد از نماز است باید وضو بگیرد و بنا بر احتیاط واجب نمازی را که خوانده دوباره بخواند.
(مسأله 251) اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته یا نه نماز او صحیح است، ولی باید برای نمازهای بعد وضو بگیرد.
(مسأله 252) اگر در بین نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او باطل است و باید وضو بگیرد و نماز را بخواند.
(مسأله 253) اگر بعد از نماز شک کند، که قبل از نماز وضوی او باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده صحیح است.
(مسأله 254) اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره قطره می ریزد یا نمی تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نمازخواندن مهلت پیدا می کند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می کند بخواند و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد فقط کارهای واجب نماز را به جا آورد و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه را ترک کند.
(مسأله 255) اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پیدا نمی کند ولی در بین نماز فقط چند مرتبه بول و غائط از او خارج می شود به طوری که اگر بخواهد بعد از هر کدام وضو بگیرد مشکل نیست، در این صورت باید بنا بر احتیاط واجب ظرف آبی پهلوی خود بگذارد و هر وقت چیزی از او خارج شد وضو بگیرد و بقیّه نماز را بخواند و حتّی الإمکان همان نماز را با یک وضو، دوباره بخواند و اگر در بین آن نماز وضوی او باطل شد اعتنا نکند؛؛ اما اگر چنان پی در پی از او خارج می شود که این کار برای او مشقّت بار است؛؛ یک وضو کافی است.
(مسأله 256) چنان که گفته شد هرگاه بول یا غائط طوری پی در پی از او خارج شود که وضو گرفتن بعد از هر دفعه برای او بسیار مشکل باشد، یک وضو کافی است، بلکه می تواند دو نماز مانند ظهر و عصر را با همان یک وضو بخواند، اگرچه احتیاط آن است که برای هر نماز یک وضو بگیرد.
(مسأله 257) هرگاه این گونه افراد با اختیار خود بول یا غائط کنند باید وضو بگیرند.
(مسأله 258) هرگاه مرضی دارد که نمی تواند از خارج شدن باد جلوگیری کند باید به وظیفه کسانی که نمی توانند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کنند عمل نماید.
(مسأله 259) کسی که غائط پی در پی از او خارج می شود، در صورتی که مشکل نباشد باید برای هر نمازی وضو بگیرد و فوراً مشغول نماز شود، ولی برای به جا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتیاط که باید بعد از نماز انجام داد در صورتی که آنها را بعد از نماز فوراً بجا بیاورد، وضو گرفتن لازم نیست.
(مسأله 260) کسی که بول او قطره قطره می ریزد باید برای نماز به وسیله کیسه ای که در آن، پنبه یا چیز دیگریست که از رسیدن بول به جاهای دیگر جلوگیری می کند، خود را حفظ کند و احتیاط واجب آن است که پیش از هر نماز مخرج بول را که نجس شده آب بکشد و نیز کسی که نمی تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند، چنانچه ممکن باشد باید به مقدار نماز از رسیدن غائط به جاهای دیگر جلوگیری نماید و احتیاط واجب آن است که اگر مشقّت ندارد، برای هر نماز، مخرج غائط را آب بکشد.
(مسأله 261) کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند، در صورتی که ممکن باشد و مشقت و زحمت و خوف خطر نداشته باشد باید به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگیری نماید، اگرچه خرج داشته باشد. بلکه اگر مرض او به آسانی معالجه شود، احتیاط واجب آن است که خود را معالجه کند.
(مسأله 262) کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند بعد از آنکه مرض او خوب شد، لازم نیست نمازهایی را که در وقت مرض مطابق وظیفه اش خوانده قضا کند، ولی اگر در بین وقت نماز، بهبودی یابد، باید نمازی را که در آن وقت خوانده، دوباره بخواند.
چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت
(مسأله 263) برای شش چیز وضو گرفتن واجب است: اول برای نمازهای واجب غیر از نماز میّت. دوم برای سجده و تشهد فراموش شده، اگر بین آنها و نماز، حدثی از او سرزده مثلا بول کرده باشد. سوم برای طواف واجب خانه کعبه. چهارم اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد. پنجم اگر نذر کرده باشد که جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند. ششم برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از جای آلوده، در صورتی که مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولی چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بی احترامی به قرآن باشد، باید بیوضو کار خود را انجام دهد.
(مسأله 264) دست زدن به خط قرآن، یا رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد حرام است. ولی اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، اشکال ندارد.
(مسأله 265) جلوگیری بچه یا دیوانه از دست زدن به خط قرآن واجب نیست، ولی اگر دست زدن آنان بی احترامی به قرآن باشد، باید جلوگیری کنند.
(مسأله 266) کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد، مس نماید و مسّ اسم مبارک پیغمبر و امامان و حضرت زهرا ( علیهم السلام ) هم اگر هتک حرمت و بی احترامی باشد حرام است.
(مسأله 267) اگر پیش از وقت نماز به قصد این که با طهارت باشد وضو بگیرد یا غسل کند صحیح است.
(مسأله 268) کسی که یقین دارد وقت داخل شده اگر نیّت وضوی واجب کند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، در صورتی که اگر هم وقت داخل نشده بود، وضو می گرفت؛؛ وضوی او صحیح است.
(مسأله 269) مستحب است انسان برای نماز میّت و زیارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان ( علیهم السلام ) وضو بگیرد و همچنین برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نیز برای مسّ حاشیه قرآن و برای خوابیدن وضو گرفتن مستحب است و نیز مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هر کاری را که باید با وضو انجام داد، می تواند به جا آورد؛؛ مثلا می تواند با آن وضو نماز بخواند.
چیزهایی که وضو را باطل می کند
(مسأله 270) هفت چیز وضو را باطل می کند: اول بول. دوم غائط. سوم باد معده و روده که از مخرج غائط خارج می شود. چهارم خوابی که به واسطه آن چشم نبیند و گوش نشنود ولی اگر چشم نبیند و گوش بشنود، وضو باطل نمی شود. پنجم چیزهایی که عقل را از بین می برد: مانند دیوانگی و مستی و بی هوشی. ششم استحاضه زنان که بعداً گفته می شود. هفتم کاری که برای آن باید غسل کرد مانند جنابت، حیض، نفاس و مسّ میّت.
احکام وضوی جبیره
چیزی که با آن زخم و شکستگی را می بندند و دوایی که روی زخم و مانند آن می گذارند «جبیره» نامیده می شود.
(مسأله 271) اگر در یکی از جاهای وضو زخم یا دمل یا شکستگی باشد، چنانچه روی آن باز است و آب برای آن ضرر ندارد، باید به طور معمول وضو گرفت.
(مسأله 272) اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت و دست ها که روی آن باز باشد و آب ریختن روی آن ضرر داشته باشد، چنانچه کشیدن دست تر بر آن ضرر ندارد، دست تر بر آن بکشد و بنا بر احتیاط مستحب پارچه پاکی روی آن بگذارد به گونه ای که جزء جبیره حساب شود و دست تر را روی پارچه هم بکشد؛؛ و اگر این مقدار هم ضرر دارد یا زخم نجس است و نمی شود آب کشید، باید اطراف زخم را به طوری که در وضو گفته شد، از بالا به پایین بشوید و بنا بر احتیاط واجب پارچه پاکی روی زخم بگذارد و دست تر روی آن بکشد و اگر گذاشتن پارچه ممکن نیست، شستن اطراف زخم کافی است.
(مسأله 273) اگر زخم یا دمل یا شکستگی در جلوی سر یا روی پاها باشد و روی آن باز باشد، چنانچه نتواند آن را مسح کند، باید پارچه پاکی روی آن بگذارد و روی پارچه را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد، باید به جای وضو تیمّم کند و بهتر است یک وضوی بدون مسح هم بگیرد.
(مسأله 274) اگر روی دمل یا زخم یا شکستگی بسته باشد، چنانچه بازکردن آن ممکن است و زحمت و مشقّت هم ندارد و آب هم برای آن ضرر ندارد، باید روی آن را باز کند و وضو بگیرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دست ها باشد یا جلوی سر و روی پاها.
(مسأله 275) اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت یا دست ها باشد و بشود روی آن را باز کرد چنانچه ریختن آب روی آن ضرر دارد و کشیدن دست تر ضرر ندارد، دست تر روی آن بکشد.
(مسأله 276) اگر نمی شود روی زخم را باز کرد ولی زخم و چیزی که روی آن گذاشته پاک است و رسانیدن آب به زخم ممکن است و ضرر و زحمت و مشقّت هم ندارد، باید آن را به روی زخم برساند و اگر زخم یا چیزی که روی آن گذاشته نجس است؛؛ چنانچه آب کشیدن آن و رساندن آب به روی زخم، بدون زحمت و مشّقت ممکن باشد، باید آن را آب بکشد و موقع وضو آب را به زخم برساند و در صورتی که آب برای زخم ضرر دارد، یا آنکه رساندن آب به روی زخم ممکن نیست، یا زخم نجس است و نمی شود آن را آب کشید، باید اطراف زخم را بشوید و اگر جبیره پاک است روی آن را مسح کند و اگر جبیره نجس است یا نمی شود روی آن را دست تر کشید، مثلا دواییست که به دست می چسبد، پارچه پاکی را به طوری که جزء جبیره حساب شود، روی آن بگذارد و دست تر روی آن بکشد و اگر این هم ممکن نیست، احتیاط واجب آن است که وضو بگیرد و اگر همه مواضع تیمّم و یا بعضی از آن بی مانع باشد تیمّم هم بنماید.
(مسأله 277) اگر جبیره تمام صورت یا تمام یکی از دست ها یا تمام هر دو دست را گرفته باشد، باید وضوی جبیره ای بگیرد و بنا بر احتیاط واجب تیمّم هم بنماید.
(مسأله 278) اگر جبیره تمام اعضای وضو را گرفته باشد؛؛ باید تیمّم بنماید.
(مسأله 279) کسی که در کف دست و انگشت ها جبیره دارد و در موقع وضو دست تر روی آن کشیده است، می تواند سر و پا را با همان رطوبت مسح کند یا از جاهای دیگرِ وضو، رطوبت بگیرد.
(مسأله 280) اگر جبیره تمام پهنای روی پا را گرفته ولی مقداری از طرف انگشتان و مقداری از طرف بالای پا باز است، باید جاهایی که باز است روی پا را و جایی که جبیره است روی جبیره را مسح کند.
(مسأله 281) اگر در صورت یا دست ها چند جبیره باشد، باید بین آنها را بشوید و اگر جبیره ها در سر یا روی پاها باشد، باید بین آنها را مسح کند و در جاهایی که جبیره است باید به دستور جبیره عمل نماید.
(مسأله 282) اگر جبیره بیشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممکن نیست، باید به دستور جبیره عمل کند و بنا بر احتیاط واجب تیمّم هم بنماید و اگر برداشتن جبیره ممکن است باید جبیره را بردارد؛؛ پس اگر زخم در صورت و دست هاست اطراف آن را بشوید و اگر در سر یا روی پاهاست اطراف آن را مسح کند و برای جای زخم به دستور جبیره عمل نماید.
(مسأله 283) اگر در جای وضو زخم و جراحت و شکستگی نباشد ولی به جهت دیگر، آب برای آن ضرر داشته باشد، باید تیمّم کند.
(مسأله 284) اگر جایی از اعضای وضو را رگ زده است و نمی تواند آن را آب بکشد یا آب برای آن ضرر دارد اگر روی آن بسته است، باید به دستور جبیره عمل کند.
(مسأله 285) اگر در جای وضو یا غسل چیزی چسبیده است که برداشتن آن ممکن نیست، یا به قدری مشقّت دارد که نمی شود تحمّل کرد، باید به دستور جبیره عمل کند.
(مسأله 286) غسل جبیره ای مثل وضوی جبیره ای است، ولی باید آن را ترتیبی به جا آورند.
(مسأله 287) کسی که وظیفه او تیمّم است اگر در بعضی از جاهای تیمّم او زخم یا دمل یا شکستگی باشد، باید به دستور وضوی جبیره ای، تیمّم جبیره ای نماید.
(مسأله 288) کسی که باید با وضو یا غسل جبیره ای نماز بخواند، چنانچه بداند که تا آخر وقت، عذر او برطرف نمی شود، می تواند در اول وقت نماز بخواند، ولی اگر امید دارد که تا آخر وقت، عذر او برطرف شود، احتیاط واجب آن است که صبر کند و اگر عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو یا غسل جبیره ای به جا آورد.
(مسأله 289) اگر به خاطر درد چشم، شستن صورت ضرر دارد، باید وضو یا غسل جبیره ای انجام دهد و احتیاطاً تیمّم هم بنماید.
(مسأله 290) کسی که نمی داند وظیفه اش تیمّم است یا وضوی جبیره ای بنا بر احتیاط واجب باید هر دو را به جا آورد.
(مسأله 291) نمازهایی را که انسان با وضوی جبیره ای خوانده اگر عذرش تا آخر وقت مستمر باشد، صحیح است و با همان وضو می تواند نمازهای بعدی را بخواند ولی اگر برای آنکه نمی دانسته تکلیفش جبیره است یا تیمّم، هر دو را انجام داده باشد باید برای نمازهای بعد وضو بگیرد.
احکام غسل
غسل های واجب
اشاره
غسل های واجب عبارتند از: اول غسل جنابت، دوم غسل حیض، سوم غسل نفاس، چهارم غسل استحاضه، پنجم غسل مس میّت، ششم غسل میّت و هفتم غسلی که به واسطه نذر و قسم و مانند اینها واجب می شود.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم