احکام شرعی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی

رساله توضیح المسائل آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی

(1) احکام تقلید (2) طهارت آب اقسام آبها آب مطلق و مضاف 1. آب کُر 2. آب قلیل 4. آب باران 5. آب چاه احکام آبها احکام تَخَلّی اشاره اسْتِبْراءْ مستحبات و مکروهات تخلی نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2. بول و غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6 و 7. سگ و خوک 8. کافر و کسانی که در حکم کافرند 9. مسکر مایع 10. فقّاع یا آب جو 11. عرق حیوان نجاست خوار [12]- عرق جنب از حرام راه های ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات 1. آب 2. زمین 3. آفتاب 4. استحاله 5. کم شدن دو سوم آب انگور 6. انتقال 8. تبعیّت 9. برطرف شدن عین نجاست 10. استبراء حیوان نجاست خوار 11. غایب شدن مسلمان احکام ظرف ها وضو کیفیّت وضو گرفتن وضوی ارتماسی دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط وضو احکام وضو چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره احکام غسل غسل های واجب اشاره جنابت استحاضه احکام حائض نفاس غسل مسّ میّت احکام غسل میّت غسل های مستحب احکام تیمّم در هفت مورد به جای وضو و غسل باید تیمّم کرد نخست از موارد تیمم دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است احکام متفرقه تیمّم (3) احکام نماز اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب اشاره وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار لباس نمازگزار شش شرط دارد: شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که پاک بودن بدن و لباس شرط نیست چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار مکان نمازگزار چند شرط دارد: شرط اول، آنکه مباح باشد شرط دوم، استقرار شرط سوم، وسعت و گنجایش برای نماز. شرط چهارم، پاکی از نجاست سرایت کننده. شرط پنجم، تقدم مرد بر زن. شرط ششم، بلندتر نبودن جای پیشانی از محل ایستادن. جاهایی که نمازخواندن در آنها مستحب است جاهایی که نمازخواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه اشاره ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیت تکبیرة الإحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود اشاره چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات قنوت مبطلات نماز چیزهائی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات اشاره شک های باطل شک هائی که نباید به آنها اعتنا کرد شک های صحیح طریقه نماز احتیاط سجده سهو اشاره کیفیت سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرائط نماز احکام نماز مسافر شرط اول: آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد شرط دوم: قصد هشت فرسخ از آغاز سفر شرط سوم: تصمیم بر ادامه سفر شرط چهارم: از وطن عبور نکند شرط پنجم: سفر برای کار حرام نباشد شرط ششم: خانه به دوش نباشد شرط هفتم: سفر برای شغل نباشد شرط هشتم: رسیدن به حد ترخّص چیزهائی که سفر را قطع می کند اشاره اول: رسیدن به وطن دوم: قصد اقامت ده روز سوم: توقف یک ماه بدون قصد مسائل متفرّقه نماز قضا اشاره نماز قضای پدر و مادر نماز جماعت اشاره شرائط نماز جماعت اشاره اول: نبودن حایل دوم: بلند نبودن محل ایستادن امام سوم: نبودن فاصله میان مأمومین چهارم: مأموم جلوتر از امام نایستد شرائط امام جماعت احکام جماعت نماز آیات اشاره کیفیت نماز آیات احکام نماز جمعه نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز (4) احکام روزه اشاره نیّت چیزهائی که روزه را باطل می کند اشاره 1. خوردن و آشامیدن 2. جماع 3. استمناء 4. دروغ بستن به خدا و پیغمبر 5. رساندن غبار غلیظ به حلق 6. فرو بردن سر در آب 7. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8. تنقیه 9. قی کردن آنچه برای روزه دار مکروه است کفّاره روزه جاهائی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اول ماه روزه های حرام و مکروه (5) اعتکاف اشاره احکام اعتکاف (6) خمس احکام خمس در هفت چیز خمس واجب می شود: 1 - منفعت کسب 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهری که با غواصی به دست می آید 6 - غنیمت 7 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس (7) احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب گوسفند نصاب گاو نصاب شتر مسائل متفرقه زکات مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیت زکات مسائل متفرقه زکات زکات فطره اشاره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره (8) احکام خرید و فروش آداب معامله معاملات مکروه معاملات باطل اشاره ربا احکام ربای معاوضی شرایط خریدار و فروشنده شرائط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف اشاره شرائط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند اشاره احکام خیارات (9) احکام شرکت (10) احکام صلح (11) احکام اجاره اشاره شرائط اجاره مسائل متفرقه اجاره (12) احکام جُعاله (13) احکام مضاربه (14) احکام مُزارَعَه (15) مُساقات اشاره شرایط مُساقات احکام مساقات (16) محجورین (کسانی که نمی توانند در مال خود تصرف کنند) (17) احکام وکالت (18) قرض اشاره احکام قرض (19) احکام حواله (20) احکام رَهن (21) احکام ضامن شدن (22) احکام کفالت (23) احکام ودیعه (امانت) (24) احکام عارِیَه (25) احکام غَصب (26) احکام اموال گمشده (27) احکام نکاح یا ازدواج اشاره احکام عقد اشاره کیفیت خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرائط عقد عیب هائی که به واسطه آنها می شود عقد را به هم زد زنانی که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم ازدواج موقت احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن (رضاع) شرائط شیر دادنی که علت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن (28) احکام طلاق اشاره عدّه طلاق عده زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام متفرّقه طلاق (29) احکام ارث اشاره ارث دسته اوّل ارث دسته دوّم ارث دسته سوّم ارث زن و شوهر مسائل متفرّقه ارث (30) احکام سر بریدن وشکار کردن حیوانات اشاره حکم سر بریدن حیوانات شرائط سر بریدن حیوانات دستور کشتن شتر چیزهائی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهائی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی (31) خوردنی ها و آشامیدنی ها حیوانات حلال و حرام گوشت اجزاء حرام حیوانات حلال گوشت خوردنی ها و آشامیدنی های حرام (32) احکام نذر و عهد اشاره احکام قسم خوردن (33) احکام وقف (34) احکام وصیت

(3) احکام نماز

(3) احکام نماز
اشاره
نماز مهمترین اعمال دینی ست که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت های دیگر هم قبول می شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی شود و همانطور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، از آلودگی پاک می شود، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسی که نماز را کوچک و سبک شمارد، مانند کسیست که نماز نمی خواند پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) فرمود: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است. روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را کاملا بجا نیاورد؛؛ حضرت فرمودند اگر این مرد در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است. پس انسان باید مواظب باشد که به عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند.
نمازهای واجب
اشاره
نمازهای واجب شش است: اول، نماز یومیه. دوم، نماز آیات. سوم، نماز میّت. چهارم، نماز طواف واجب خانه کعبه. پنجم، نماز قضای پدر و بنابراحتیاط واجب مادر که بر پسر بزرگتر واجب است. ششم، نمازی که به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب می شود.
نمازهای واجب یومیّه
اشاره
ظهر و عصر، هر کدام چهار رکعت، مغرب سه رکعت، عشا چهار رکعت، صبح دو رکعت.
(مسأله 618) در سفر باید نمازهای چهار رکعتی را با شرائطی که گفته می شود دو رکعت خواند.
وقت نماز ظهر و عصر
(مسأله 619) اگر چوب یا چیزی مانند آن را، راست در زمین هموار فرو برند صبح که خورشید بیرون می آید، سایه آن به طرف مغرب می افتد و هرچه آفتاب بالا می آید این سایه کم می شود هنگامی که به آخرین درجه کمی رسید و به سوی مشرق برگشت اوّل ظهر شرعی است. ( «1») ولی در بعضی شهرها مثل مکه که گاهی موقع ظهر سایه به کلی از بین می رود، بعد از آنکه سایه دوباره پیدا شد، معلوم می شود ظهر شده است.
(مسأله 620) چوب یا چیز دیگری را که برای معین کردن ظهر به زمین فرو می برند شاخص گویند.
(مسأله 621) نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند، وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد؛؛ و وقت مخصوص نماز عصر موقعیست که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است و اگر کسی در وقت مختص ظهر، نماز عصر و در وقت مختص عصر نماز ظهر بخواند، نماز او در هر دو مورد باطل است.
(مسأله 622) اگر پیش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شودو در بین نماز بفهمد اشتباه کرده است، چنانچه در وقت مشترک باشد، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند یعنی نیت کند که آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد می خوانم هم نماز ظهر باشد و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، اگر التفات به اشتباه در وقت مختص باشد، نماز او باطل و اگر التفات در وقت مشترک بوده اگرچه شروع در وقت مختص به ظهر بوده باید نیت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عصر را بخواند.
(مسأله 623) کسی که به قصد نماز عصر مثلا مشغول نماز می شود، در بین نماز خیال می کند نماز ظهر می خواند، مقداری از نماز را با همین خیال می خواند و قبل از تمام شدن نماز یادش می آید که نمازش نماز عصر بوده و اول هم قصد نماز عصر کرده، نماز او صحیح است. در این قسمت فرقی بین اثناء و بعد از فراغ نیست.
(مسأله 624) در روز جمعه انسان می تواند به جای نماز ظهر دو رکعت نماز جمعه بخواند.
(مسأله 625) احتیاط واجب آن است که نماز جمعه را از موقعی که عرفاً اول ظهر می گویند تأخیر نیندازد و اگر از اوائل ظهر تأخیر افتاد به جای نماز جمعه نماز ظهر بخواند.
وقت نماز مغرب و عشاء
(مسأله 626) مغرب موقعیست که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می شود، از بین برود.
(مسأله 627) نماز مغرب و عشاء هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است، تا وقتی که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد، که اگر کسی مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشاء را سهواً در این وقت بخواند نمازش باطل است. وقت مخصوص نماز عشاء موقعیست که به اندازه خواندن نماز عشاء به نصف شب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز مغرب را نخواند، باید اول نماز عشاء و بعد از آن نماز مغرب را بخواند و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشاء وقت مشترک نماز مغرب و عشاء است.
(مسأله 628) اگر کسی در وقت مشترک اشتباهاً نماز عشاء را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود، نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن به جا آورد.
(مسأله 629) اگر پیش از خواندن نماز مغرب؛؛ سهواً مشغول نماز عشاء شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، اگر به رکوع رکعت چهارم نرفته است، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشاء را بخواند و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته باید نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند.
(مسأله 630) آخر وقت نماز عشاء نصف شب است و احتیاط واجب آن است که برای نماز مغرب و عشاء و مانند اینها شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب کرد؛؛ و برای نماز شب و مانند آن تا اول آفتاب حساب نماید ( «1»).
(مسأله 631) اگر از روی معصیت، یا به واسطه عذری نماز مغرب یا نماز عشاء را تا نصف شب نخواند، بنا بر احتیاط واجب، باید تا قبل از اذان صبح، بدون اینکه نیت ادا و قضاء کند به جا آورد.
وقت نماز صبح
(مسأله 632) نزدیک اذان صبح از طرف مشرق؛؛ سفیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول گویند؛؛ موقعی که آن سفیده پهن شد، فجر دوم و اول وقت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح موقعیست که آفتاب بیرون بیاید.
احکام وقت نماز
(مسأله 633) موقعی انسان می تواند مشغول نماز شود، که یقین کند وقت داخل شده است، یا یک مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهد. یا خود اطمینان به دخول وقت پیدا کند.
(مسأله 634) در اعذار خاصّه مانند نابینا و کسی که در زندان است و مانند اینها بنا بر احتیاط واجب باید تا اطمینان به داخل شدن وقت نکنند مشغول نماز نشوند ولی در اعذار همگانی مانند ابر یا غبار و مانند اینها که برای همه مانع از یقین کردن است، نتواند در اول وقت نماز، به داخل شدن وقت یقین کند، چنانچه گمان قوی داشته باشد که وقت داخل شده، می تواند مشغول نماز شود.
(مسأله 635) اگر یک مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهد، یا انسان یقین کند که وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است و همچنین است اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پیش از وقت خوانده، ولی اگر در بین نماز بفهمد وقت داخل شده، یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده، نماز او صحیح است.
(مسأله 636) اگر یقین کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه نمازش صحیح است.
(مسأله 637) کسی که به اندازه خواندن یک رکعت نماز وقت دارد، باید نماز را به نیت اداء بخواند، ولی نباید عمداً نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد.
(مسأله 638) هرگاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند؛؛ مثلا ناچار است با تیمم یا با لباس نجس نماز بخواند، اگر یقین یا اطمینان دارد که عذر او تا آخر وقت باقیست می تواند در اول وقت نماز بخواند و اگر یقین یا اطمینان دارد که عذر او پیش از پایان یافتن وقت مرتفع می شود باید صبر کند و اگر هیچ یک از دو طرف روشن نشد، احتیاط واجب این است که صبر کند تا وضع او روشن گردد.
(مسأله 639) وقت اذان صبح برای نماز و روزه در شب های مهتابی و غیر مهتابی یکسان است و معیار ظاهر شدن نور شفق در افق است هرچند بر اثر مهتاب یا عوامل دیگر نمایان نباشد و وقت نماز صبح از اول طلوع فجر صادق تا طلوع آفتاب است و فجر صادق سپیده صبح است. که در افق پهن می شود.
نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود
(مسأله 640) انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشاء را بعد ز نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشاء را پیش از نماز مغرب بخواند باطل است.
(مسأله 641) اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده است، نمی تواند نیت را به نماز عصر برگرداند بلکه باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند و همین طور است در نماز مغرب و عشاء. اما اگر نیت نماز عصر کند و بعد متوجه شود که نماز ظهر را نخوانده، در هر جای نماز باشد می تواند نیت خود را به ظهر برگرداند و همچنین اگر شروع به نماز عشاء کند و متوجه شود که نماز مغرب را نخوانده اگر پیش از رکوع رکعت چهارم باشد، نیّت را برگردانده و اگر پس از رکوع رکعت چهارم باشد، نماز به نیّت عشاء تمام کند سپس نماز مغرب را بخواند و احتیاطاً نماز عشاء را دو مرتبه بخواند.
(مسأله 642) اگر در بین نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند. ولی اگر وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، مغرب می شود باید به نیت نماز عصر، نماز را تمام کند و نماز ظهرش قضا ندارد.
(مسأله 643) اگر در نماز عشاء، پیش از رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، چنانچه وقت به قدری کم است که بعد از تمام شدن نماز، نصف شب می شود، باید به نیت عشاء نماز را تمام کند و اگر بیشتر وقت دارد، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه رکعتی تمام کند، بعد نماز عشاء را بخواند.
(مسأله 644) اگر در نماز عشاء بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند و احتیاطاً عشاء دو مرتبه بخواند ولی اگر این شک در وقت مخصوص به نماز عشاء باشد خواندن نماز مغرب لازم نیست.
(مسأله 645) اگر انسان نمازی را که خوانده احتیاطاً دوباره بخواند و در بین نماز یادش بیاید، نمازی را که باید پیش از آن بخواند نخوانده است، نمی تواند نیت را به آن نماز برگرداند مثلا موقعی که نماز عصر را احتیاطاً می خواند. اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده است، نمی تواند نیت را به نماز ظهر برگرداند.
(مسأله 646) برگرداندن نیت از نماز قضاء به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست.
(مسأله 647) اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان می تواند در بین نماز نیت را به نماز قضاء برگرداند، ولی باید برگردان نیت، به نماز قضاء ممکن باشد، مثلا اگر مشغول نماز ظهر است؛؛ در صورتی می تواند نیت را به قضای صبح برگرداند که داخل رکوع رکعت سوم نشده باشد.
نمازهای مستحب
اشاره
(مسأله 648) نمازهای مستحبی زیاد است و آنها را نافله گویند و بین نمازهای مستحبی به خواندن نافله های شبانه روز بیشتر سفارش شده و آنها در غیر روز جمعه سی و چهار رکعتند که هشت رکعت آن نافله ظهر و هشت رکعت نافله عصر و چهار رکعت نافله مغرب و دو رکعت نافله عشاء و یازده رکعت نافله شب و دو رکعت نافله صبح می باشد و چون دو رکعت نافله عشاء را بنا بر احتیاط واجب باید نشسته خواند؛؛ یک رکعت حساب می شود. ولی در روز جمعه بر شانزده رکعت نافله ظهر و عصر؛؛ چهار رکعت اضافه می شود.
(مسأله 649) از یازده رکعت نافله شب، هشت رکعت آن باید به نیت نافله شب و دو رکعت آن به نیت نماز شفع و یک رکعت آن، به نیت نماز وتر خوانده شود و دستور کامل نافله شب در کتاب های دعا گفته شده است.
(مسأله 650) نمازهای نافله را می شود نشسته خواند، ولی بهتر است دو رکعت نماز نافله نشسته را یک رکعت حساب کند، مثلا کسی که می خواهد نافله ظهر را که هشت رکعت است نشسته بخواند، بهتر است شانزده رکعت بخواند و اگر می خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز یک رکعتی نشسته بخواند.
(مسأله 651) نافله ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ولی نافله عشاء را به نیت اینکه شاید مطلوب باشد می تواند به جا آورد.
وقت نافله های یومیّه
(مسأله 652) نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده می شود و وقت آن از اول ظهر است تا موقعی که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود، به اندازه دو هفتم آن شود، مثلا اگر درازی شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سایه ای که بعد از ظهر پیدا می شود به دو وجب رسید. آخر وقت نافله ظهر است.
(مسأله 653) نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده می شود و وقت آن تا موقعیست که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود، به چهار هفتم آن برسد و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بنا بر احتیاط واجب، نیت ادا و قضاء نکند.
(مسأله 654) وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا می شود از بین برود.
(مسأله 655) وقت نافله عشاء بعد از تمام شدن نماز عشاء تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشاء بلافاصله خوانده شود.
(مسأله 656) نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده می شود و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب به مقدار خواندن یازده رکعت نماز شب است ولی احتیاط آن است که قبل از فجر اول نخوانند مگر آنکه بعد از نافله شب بلافاصله بخوانند که در این صورت مانعی ندارد.
(مسأله 657) وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود.
(مسأله 658) مسافر و کسی که برای او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، می تواند انرا در اول شب به جا آورد.
نماز غفیله
(مسأله 659) یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَالنُّونِ اذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ انْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ انْ لا الهَ الّا أَنْتَ سُبْحانَکَ انّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجِبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی المُؤمِنینَ) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها الّا هُوَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی البَرِّ وَ البَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة الَّا یَعْلَمُهَا وَ لَا حَبَّة فِی ظُلُماتِ الأرَضِ وَ لا رَطَب وَ لَا یابِس الَّا فِی کِتاب مُبِین) و در قنوت آن بگویند: «اللّهُمَّ انّی أَسْألُکَ بِمَفاتِحِ الغَیْبِ الَّتِی لَا یَعلَمُها الّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذا و کَذا» و به جای کلمه کذا و کذا حاجت های خود را بگویند و بعد بگویند: «اللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ القادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَأسألُکَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَهَالِی».
احکام قبله
(مسأله 660) خانه کعبه که در مکه معظمه می باشد قبله است و باید روبروی آن نماز خواند، ولی کسی که دور است اگر طوری بایستد که بگویند رو به قبله نماز می خواند کافیست و همچنین است کارهای دیگری که باید رو به قبله انجام گیرد. مانند سربریدن حیوانات.
(مسأله 661) کسی که نمی تواند نشسته نماز بخواند، باید در حال نماز به پهلوی راست طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و اگر ممکن نیست باید به پهلوی چپ طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و اگر این را هم نتواند باید به پشت بخوابد به طوری که کف پای او رو به قبله باشد.
(مسأله 662) نماز احتیاط و سجده و تشهد فراموش شده و سجده سهو را باید رو به قبله به جا آورد.
(مسأله 663) نماز مستحبی را می شود در حال راه رفتن و سواری خواند و اگر انسان در این دو حال، نماز مستحبی بخواند، لازم نیست رو به قبله باشد.
(مسأله 664) کسی که می خواهد نماز بخواند، باید برای پیداکردن قبله کوشش نماید، تا اطمینان پیدا کند که قبله کدام طرف است و می تواند به گفته یک شاهد عادل که از روی نشانه های حسّی شهادت می دهد یا به قول کسی که از روی قاعده علمی قبله را می شناسد و محل اطمینان است عمل کند و اگر اینها ممکن نشد باید به گمانی که از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راه های دیگر پیدا می شود عمل نماید حتی اگر از گفته فاسق یا کافری که به واسطه قواعد علمی قبله را می شناسد گمان به قبله پیدا کند، کافی است.
(مسأله 665) اگر برای پیداکردن قبله وسیله ای ندارد، یا با اینکه کوشش کرده، گمانش به طرفی نمی رود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، باید به اندازه ای که وقت دارد، نماز بخواند مثلا اگر فقط به اندازه یک نماز وقت دارد؛؛ باید یک نماز به هر طرفی که می خواهد بخواند و اگر در حال ابهام بماند پس از خروج وقت به سه طرف دیگر احتیاطاً نماز بخواند و باید نمازها را طوری بخواند که یقین کند یکی از آنها رو به قبله بوده یا اگر از قبله کج بوده به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است.
(مسأله 666) کسی که یقین به قبله ندارد؛؛ اگر بخواهد غیر از نماز، کاری کند که باید رو به قبله انجام داد، مثلا بخواهد سر حیوانی را ببرد، باید به گمان عمل نماید و اگر گمان ممکن نیست در صورت ضرورت به ذبح حیوان و خوف از فوت آن به هر طرف که انجام دهد صحیح است.
پوشانیدن بدن در نماز
(مسأله 667) مرد باید در حال نماز، اگرچه کسی او را نمی بیند عورتین خود را بپوشاند و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند.
(مسأله 668) زن باید در موقع نماز، تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند ولی پوشاندن صورت به مقداری که در وضو شسته می شود و دستها تا مچ و پاها تا مچ، خواه روی پا و یا کف آن لازم نیست. اما برای آنکه یقین کند که مقدار واجب را پوشانده است، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پائین تر از مچ را هم بپوشاند.
(مسأله 669) اگر در بین نماز بفهمد که عورتش پیدا است، باید فوراً آن را بپوشاند و چنانچه پوشاندن عورت زیاد طول بکشد احتیاط واجب آن است که نماز را تمام کند و دوباره بخواند، ولی اگر بعد از نماز بفهمد که در نماز عورت او پیدا بوده، نمازش صحیح است.
(مسأله 670) کسی که می خواهد نماز بخواند و احتمال ندهد، که تا آخر وقت چیزی پیدا کند که خود را با آن بپوشاند، در صورتی که شخص ممیزی غیر از همسرش او را می بیند باید نشسته نماز بخواند و عورت خود را با ران خود بپوشاند و اگر کسی او را نمی بیند، ایستاده نماز بخواند و جلو خود را با دست بپوشاند و در هر دو صورت رکوع و سجود را با اشاره انجام می دهد و برای سجود سر را قدری پائین تر می آورد.
لباس نمازگزار
لباس نمازگزار شش شرط دارد:
(مسأله 671) لباس نمازگزار شش شرط دارد: اول، آنکه پاک باشد. دوم، آنکه مباح باشد. سوم، آنکه از اجزاء مردار نباشد. چهارم، آنکه از حیوان حرام گوشت نباشد. پنجم و ششم، آنکه اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابریشم خالص و طلاباف نباشد و تفصیل اینها در مسائل آینده گفته می شود.
شرط اول
(مسأله 672) لباس نمازگزار باید پاک باشد و اگر کسی عمداً با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.
(مسأله 673) اگر به واسطه ندانستن مسأله، چیز نجسی را نداند نجس است، مثلا نداند عرق شتر نجاستخوار نجس است و با آن نماز بخواند بنا بر احتیاط لازم نمازش را اعاده کند.
(مسأله 674) اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده نماز او صحیح است ولی اگر در اثناء نماز بداند که بدن و یا لباس او از آغاز نماز نجس بوده است اگر وقت وسیع است نماز را رها کند و با بدن و لباس پاک نماز بخواند و اگر وقت تنگ است با همان حالت نماز بخواند. احتیاط مستحب آن است که اگر وقت دارد، دوباره آن نماز را بخواند.
(مسأله 675) اگر فراموش کند که بدن یا لباسش نجس است و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید؛؛ باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضاء نماید.
(مسأله 676) کسی که مشغول نماز است، اگر در بین نماز لباس او نجس شود و پیش از آنکه چیزی از نماز را با نجاست بخواند بفهمد که نجس شده، یا بفهمد که لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن یا عوض کردن یا بیرون آوردن لباس، نماز را به هم نمی زند همان موقع آن را آب بکشد یا عوض کند سپس نماز را ادامه دهد و اگر ممکن نیست نماز را بشکند و با بدن و لباس پاک نماز بخواند.
(مسأله 677) کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز بدن او نجس شود و پیش از آنکه چیزی از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود که نجس شده، یا بفهمد بدن او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده در صورتی که آب کشیدن بدن، نماز را به هم نمی زند، باید آب بکشد و اگر نماز را به هم می زند، باید با همان حال نماز را تمام کند و نماز او صحیح است.
(مسأله 678) اگر خونی در بدن یا لباس خود ببیند و یقین کند که از خون های نجس نیست، مثلا یقین کند که خون پشه است؛؛ چنانچه بعد از نماز بفهمد از خون هایی بوده که نمی شود با آن نماز خواند؛؛ نماز او صحیح است.
(مسأله 679) هرگاه یقین کند خونی که در بدن یا لباس اوست خون نجسیست که نماز با آن صحیح است، مثلا یقین کند خون زخم و دمل است، اگر چنانچه بعد از نماز بفهمد خونی بوده که نماز با آن باطل است، نمازش صحیح است.
(مسأله 680) کسی که غیر از لباس نجس، لباس دیگری ندارد و وقت تنگ است یا احتمال نمی دهد که لباس پاک پیدا کند، باید نماز را با همان لباس نجس بخواند.
(مسأله 681) کسی که دو لباس دارد، اگر بداند یکی از آنها نجس است و نتواند آنها را آب بکشد و نداند کدام یک آنهاست، چنانچه وقت دارد، باید با هر دو لباس نماز بخواند. مثلا اگر می خواهد نماز ظهر و عصر بخواند باید با هر کدام یک نماز ظهر و نماز عصر بخواند.
شرط دوم
(مسأله 682) لباس نمازگزار باید مباح باشد و کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است، اگر عمداً در لباس غصبی یا در لباسی که نخ یا تکمه یا چیز دیگر آن غصبیست نماز بخواند، نماز را دوباره با لباس غیر غصبی بخواند.
(مسأله 683) کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است، ولی نمی داند نماز را باطل می کند، اگر عمداً با لباس غصبی نماز بخواند باید آن نماز را دو مرتبه با لباس غیرغصبی بخواند.
(مسأله 684) اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبیست اگر خودش آن لباس را غصب کرده باشد و با آن نماز بخواند، اعاده کند.
(مسأله 685) اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبیست و در بین نماز بفهمد، چنانچه چیز دیگری عورت او را پوشانده است و می تواند فوراً یا بدون اینکه موالات یعنی پی در پی بودن نماز به هم بخورد، لباس غصبی را بیرون آورد، باید آن را بیرون آورد و نمازش صحیح است و اگر چیز دیگری در تن ندارد نماز را بکشند و با لباس غیر غصبی نماز بخواند.
(مسأله 686) اگر کسی برای حفظ جانش با لباس غصبی نماز بخواند، یا مثلا برای اینکه دزد لباس غصبی را نبرد با آن نماز بخواند، نمازش صحیح است.
(مسأله 687) اگر با عین پولی که خمس یا زکات آن را نداده لباس بخرد و در آن نماز بخواند صحیح است و حق صاحبان خمس و زکات، به ذمّه منتقل می شود.
شرط سوم
(مسأله 688) لباس نمازگزار باید از اجزاء حیوان مرده ای که خون جهنده دارد، یعنی حیوانی که اگر رگش را ببرند خون از آن به فشار می آید، نباشد. بلکه اگر از حیوان مرده ای که مانند ماهی و مار، خون جهنده ندارد لباس تهیه کند؛؛ احتیاط واجب آن است که با آن نماز نخواند.
(مسأله 689) نمازگزار باید چیزی از مردار مانند گوشت و پوست آن که روح داشته، همراه نداشته، نباشد.
(مسأله 690) اگر چیزی از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم که روح ندارد همراه نمازگزار باشد؛؛ یا با لباسی که از آنها تهیه کرده اند، نماز بخواند نمازش صحیح است.
شرط چهارم
(مسأله 691) لباس نمازگزار باید از حیوان حرام گوشت نباشد و اگر موئی از آن به بدن و یا به لباس او چسبیده باشد، نماز او اشکال دارد.
(مسأله 692) اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن یا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تَر باشد نماز باطل و اگر خشک شده و عین آن برطرف شده باشد، نماز صحیح است.
شرط پنجم
(مسأله 693) پوشیدن لباس طلاباف برای مرد حرام و نماز با آن باطل است، ولی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
(مسأله 694) زینت کردن به طلا مثل آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتر طلا به دست کردن و بستن ساعت مچی طلا به دست برای مرد حرام و نمازخواندن با آنها باطل است و احتیاط واجب آن است که از استعمال عینک طلا هم خودداری کند؛؛ ولی زینت کردن به طلا، برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
(مسأله 695) اگر مردی نداند یا فراموش کند که انگشتری یا لباسش از طلاست و با آن نماز بخواند نمازش صحیح است.
شرط ششم
(مسأله 696) لباس مرد نمازگزار حتی عرقچین و بند شلوار او باید ابریشم خالص نباشد و در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است.
(مسأله 697) اگر آستر تمام لباس یا آستر مقداری از آن ابریشم خالص باشد، پوشیدن آن برای مرد حرام و نماز در آن باطل است.
(مسأله 698) لباسی را که نمی داند از ابریشم خالص است یا چیز دیگر، پوشیدن آن اشکال ندارد و نماز با آن صحیح است.
(مسأله 699) دستمال ابریشمی و مانند آن اگر در جیب مرد باشد اشکال ندارد و نماز را باطل نمی کند.
(مسأله 700) پوشیدن لباس ابریشمی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد
(مسأله 701) پوشیدن لباس غصبی و ابریشمی خالص و طلاباف و لباسی که از مردار تهیه شده در حال ناچاری مانعی ندارد و نیز کسی که ناچار است لباس بپوشد و لباس دیگری غیر از اینها ندارد و تا آخر وقت هم ناچاری او از بین نمی رود، می تواند با این لباس ها نماز بخواند.
(مسأله 702) بنا بر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد معمول نیست و نوعی ریاکاری حساب می شود، خودداری کند، ولی اگر با آن لباس نماز بخواند اشکال ندارد.
(مسأله 703) احتیاط واجب آن است که مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد؛؛ ولی اگر با آن لباس نماز بخواند اشکال ندارد.
(مسأله 704) کسی که باید خوابیده نماز بخواند؛؛ اگر برهنه باشد و لحاف یا تشک او نجس یا ابریشم خالص یا از اجزاء حیوان حرام گوشت باشد؛؛ احتیاط واجب آن است که در نماز، خود را با آنها نپوشاند.
مواردی که پاک بودن بدن و لباس شرط نیست
(مسأله 705) در شش صورت که تفصیل آنها بعداً گفته می شود، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است: اول، آنکه به واسطه زخم یا جراحت یا دملی که در بدن او است لباس یا بدنش به خون آلوده شده باشد. دوم، آنکه بدن یا لباس او به مقدار کمتر از درهم (که تقریباً به اندازه گودی کف دست می شود) به خون آلوده باشد. سوم، آنکه ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند. چهارم، لباس های کوچک مانند جوراب و عرقچین او نجس باشد. پنجم، محمول متنجّس. ششم، لباس زنی که پرستار بچه است نجس شده باشد و احکام این شش صورت مفصلا در مسائل بعد گفته می شود.
(مسأله 706) اگر در بدن یا لباس نمازگزار، خون زخم یا جراحت یا دمل باشد، چنانچه طوریست که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای او سخت است، تا وقتی که زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده است، می تواند با آن خون نماز بخواند و همچنین است اگر چرکی که با خون بیرون آمده یا دوائی که روی زخم گذاشته اند و نجس شده؛؛ در بدن یا لباس او باشد. ولی زخمی که به زودی خوب می شود و شستن آن آسان است، در بدن یا لباس نمازگزار باشد، باید آن را آب بکشد.
(مسأله 707) اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد به رطوبت زخم نجس شود، جایز نیست با آن نماز بخواند. ولی اگر مقداری از بدن یا لباس که معمولا به رطوبت زخم آلوده می شود، به رطوبت آن نجس شود؛؛ نمازخواندن با آن مانعی ندارد.
(مسأله 708) اگر از زخمی که توی دهان و بینی و مانند اینها است، خونی به بدن یا لباس برسد، حکم زخم ظاهری دارد و نظیر آن خون بواسیر است خواه دانه های آن در داخل بدن باشد یا خارج آن.
(مسأله 709) کسی که بدنش زخم است، اگر در بدن یا لباس خود خونی ببیند و نداند از زخم است یا خون دیگر، نمازخواندن با آن اشکال دارد.
(مسأله 710) اگر چند زخم در بدن باشد و به طوری نزدیک هم باشند که یک زخم حساب شود، تا وقتی همه خوب نشده اند، نمازخواندن با خون آنها اشکال ندارد، ولی اگر به قدری از هم دور باشند که هر کدام یک زخم حساب شود؛؛ هر کدام که خوب شد؛؛ باید برای نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بکشد.
(مسأله 711) اگر سر سوزنی خون حیض، در بدن یا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است و بنا بر احتیاط واجب باید خون نفاس و استحاضه و خون سگ و خوک و کافر و مردار و حیوان حرام گوشت در بدن، یا لباس نمازگزار نباشد، ولی خون های دیگر مثل خون بدن انسان یا خون حیوان حلال گوشت اگرچه در چند جای بدن و لباس باشد در صورتی که روی هم کمتر از مقدار یک «درهم» باشد. نمازخواندن با آن اشکال ندارد.
(مسأله 712) خونی که به لباس بی آستر که زیاد ضخیم نباشد بریزد و به پشت آن برسد، یک خون حساب می شود، ولی اگر خون، روی لباسی که آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد و یا به آستر بریزد و روی لباس خونی شود هر کدام خون جداگانه حساب می شود. پس اگر کمتر از درهم باشد نماز با آن صحیح و اگر بیشتر باشد نماز با آن باطل است.
(مسأله 713) اگر خون بدن یا لباس کمتر از درهم باشد و رطوبتی به آن برسد در صورتی که خون و رطوبتی که به آن رسیده به اندازه درهم یا بیشتر شود و اطراف را آلوده کند، نماز با آن باطل است. بلکه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نیز نشود و اطراف را هم آلوده نکند، نمازخواندن با آن اشکال دارد ولی اگر رطوبت مخلوط به خون شود و از بین برود نماز صحیح است.
(مسأله 714) اگر خونی که در بدن یا لباس است کمتر از درهم باشد و نجاست دیگری به آن برسد، مثلا یک قطره بول روی آن بریزد، نمازخواندن با آن جایز نیست.
(مسأله 715) اگر لباس های کوچک نمازگزار مثل عرقچین و جوراب که نمی شود با آنها عورت را پوشانید نجس باشد، چنانچه از مردار و حیوان حرام گوشت یا نجس العین و ابریشم خالص و طلا (خصوصاً برای مردان) درست نشده باشد، نماز با آنها صحیح است و نیز اگر با انگشتر نجس نماز بخواند اشکال ندارد.
(مسأله 716) احتیاط مستحب آن است که چیز نجسی مانند دستمال که با آن نمی شود عورت را پوشاند و کلید و چاقو همراه نمازگزار نباشد.
(مسأله 717) زنی که پرستار بچه است و بیشتر از یک لباس ندارد و نمی تواند لباس طاهر تهیه کند، هرگاه شبانه روزی یک مرتبه لباس خود را آب بکشد، اگرچه تا روز دیگر لباس به بول بچه نجس شود، می تواند با آن لباس نماز بخواند و نیز اگر بیشتر از یک لباس دارد ولی ناچار است که همه آنها را بپوشد، چنانچه شبانه روزی یک مرتبه به دستوری که گفته شده همه آنها را آب بکشد کافی است.
(مسأله 718) هرگاه بتواند با وسایلی مانند پوشک جلو سرایت نجاست به لباس خود را بگیرد، باید انجام دهد.
چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است
(مسأله 719) چند چیز در لباس نمازگزار مستحب است که از آن جمله است: پوشیدن عبا و لباس سفید و پاکیزه ترین لباس ها و استعمال بوی خوش و انگشتر عقیق به دست کردن.
چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است
(مسأله 720) چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک وتنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز بازبودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
مکان نمازگزار
مکان نمازگزار چند شرط دارد:
شرط اول، آنکه مباح باشد
(مسأله 721) کسی که در ملک غصبی نماز می خواند اگرچه روی فرش و تخت و مانند اینها باشد، نمازش باطل است ولی نمازخواندن در زیر سقف غصبی و خیمه غصبی مانعی ندارد.
(مسأله 722) نمازخواندن در ملکی که منفعت آن مال دیگری است، بدون اجازه کسی که منفعت ملک، مال او می باشد باطل است: مثلا در خانه اجاره ای اگر صاحب خانه یا دیگری بدون اجازه کسی که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند، نمازش باطل است. ولی اگر میت وصیت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفی برسانند و نماز خواندن عرفاً مزاحم با حق او نباشد، نماز صحیح است.
(مسأله 723) کسی که در مسجد نشسته، اگر دیگری جای او را غصب کند و در آنجا نماز بخواند بنا بر احتیاط واجب باید دوباره نمازش را در محل دیگری بخواند.
(مسأله 724) اگر در جایی که نمی داند غصبیست نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، یا در جایی که غصبی بودن آن را فراموش کرده نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید، نماز او صحیح است، ولی اگر خودش غصب کرده باشد و فراموش کند، نماز او اشکال دارد.
(مسأله 725) اگر بداند جایی غصب است ولی نداند که در جای غصبی نماز باطل است و در آنجا نماز بخواند، نماز او باطل است.
(مسأله 726) کسی که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حیوان سواری یا زین آن غصبی باشد نماز او باطل است و همچنین است اگر بخواهد سواره نماز مستحبی بخواند.
(مسأله 727) کسی که در ملکی با دیگری شریک است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شریکش نمی تواند در آن ملک تصرف کند و نماز بخواند.
(مسأله 728) اگر با عین پولی که خمس و زکات آن را نداده ملکی بخرد، حقوق واجبه به ملک منتقل می شود، در این صورت بدون اجازه حاکم شرع در آن نماز نخواند.
(مسأله 729) اگر صاحب ملک به زبان، اجازه نمازخواندن بدهد و انسان بداند که قلباً راضی نیست، نمازخواندن در ملک او باطل است. ولی اگر به زبان از او اجازه نگرفته باشند ولی انسان یقین کند که قلباً راضی است، نماز صحیح است.
(مسأله 730) نماز گزاردن در ملک میتی که به مردم بدهکار است، با اذن ورثه اشکال ندارد بلکه هر نوع تصرفی که غیر فروختن و از بین بردن مال باشد اشکال ندارد.
(مسأله 731) اگر میت قرض نداشته باشد ولی بعضی از ورثه او صغیر یا دیوانه یا غایب باشند، نماز گزاردن در آن به اذن دیگر ورثه، اگر مزاحم با حق «صغیر» یا «دیوانه» نباشد، اشکال ندارد.
(مسأله 732) نمازخواندن در مسافرخانه و حمام و مانند اینها که برای واردین آماده است، اشکال ندارد. ولی در غیر این جاها؛؛ در صورتی می شود نماز خواند که مالک آن اجازه بدهد، یا حرفی بزند که معلوم شود، برای نمازخواندن اذن داده است، مثل اینکه به کسی اجازه دهد در ملک او بنشیند و بخوابد، که از اینها فهمیده می شود برای نمازخواندن هم اذن داده است.
(مسأله 733) در زمین بسیار وسیعی که دور از ده و چراگاه حیوانات است اگرچه صاحبانش راضی نباشند نمازخواندن و نشستن و خوابیدن در آن اشکال ندارد و در زمین های زراعتی هم که نزدیک ده است و دیوار ندارد اگرچه در مالکین آنها صغیر و دیوانه باشد نماز و عبور و تصرفات جزئی اشکال ندارد ولی اگر یکی از صاحبانش ناراضی باشند تصرف در آن حرام و نماز باطل است.
شرط دوم، استقرار
(مسأله 734) مکان نمازگزار باید بی حرکت باشد و اگر موقع خواندن نماز تکان نداشته باشد و نماز را با آرامش و با رعایت دیگر شرایط بخواند صحیح است و اگر به واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جایی که حرکت دارد، مانند اتومبیل و کشتی و ترن نماز بخواند، به قدری که ممکن است باید در حال حرکت چیزی نخواند و اگر آنها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند؛؛ به طرف قبله برگردد و در حال چرخیدن به سمت قبله چیزی نگوید.
(مسأله 735) نمازخواندن در اتومبیل و کشتی و ترن و مانند اینها، وقتی ایستاده اند، مانعی ندارد.
(مسأله 736) روی خرمن گندم و جو و مانند اینها که نمی شود بی حرکت ماند، نماز باطل است.
(مسأله 737) در جایی که به واسطه احتمال باد و باران و زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند، اگر به امید تمام کردن شروع کند، اشکال ندارد و اگر به مانعی برنخورد، نمازش صحیح است.
(مسأله 738) در جایی که ماندن در آن حرام است. مثلا زیر سقفی که نزدیک است خراب شود باید نماز نخواند و همچنین روی چیزی که ایستادن و نشستن روی آن حرام است، مثل فرشی که اسم خدا بر آن نوشته شده نباید نماز بخواند.
شرط سوم، وسعت و گنجایش برای نماز.
(مسأله 739) در جایی که سقف آن کوتاه است و انسان نمی تواند در آنجا راست بایستد، یا به اندازه ای کوچک است که جای رکوع و سجود ندارد، نماز نخواند و اگر ناچار شود که در چنین جایی نماز بخواند باید به قدری که ممکن است قیام و رکوع و سجود را به جا آورد.
شرط چهارم، پاکی از نجاست سرایت کننده.
(مسأله 740) مکان نمازگزار اگر نجس است نباید به طوری تَر باشد که رطوبت آن به بدن یا لباس او برسد ولی جایی که پیشانی را بر آن می گذارد اگر نجس باشد در صورتی که خشک هم باشد نماز باطل است و احتیاط مستحب آن است که مکان نمازگزار اصلا نجس نباشد.
شرط پنجم، تقدم مرد بر زن.
(مسأله 741) بنا بر احتیاط واجب باید زن عقب تر از مرد بایستد و جای سجده او از جای ایستادن مرد کمی عقب تر باشد.
(مسأله 742) اگر بین مرد و زن، دیوار یا پرده، یا چیز دیگری یا تقریباً چهار متر و نیم فاصله باشد نمازشان صحیح است.
شرط ششم، بلندتر نبودن جای پیشانی از محل ایستادن.
(مسأله 743) جای پیشانی نمازگزار از جای زانوها و سرانگشتان پای او، نباید بیش از چهار انگشت بسته پست تر یا بلندتر باشد.
(مسأله 744) بودن مرد و زن نامحرم در جای خلوت حرام است و نمازخواندن در آنجا اشکال دارد.
(مسأله 745) نمازخواندن در جایی که موسیقی می نوازند، باطل نیست ولی گوش دادن به آنها حرام است.
(مسأله 746) احتیاط لازم آن است در خانه کعبه و بر بام آن نماز واجب نخواند.
(مسأله 747) خواندن نماز مستحب در خانه کعبه مستحب است و در داخل خانه مقابل هر رکنی دو رکعت نماز بخوانند.
جاهایی که نمازخواندن در آنها مستحب است
(مسأله 748) در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است، که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها مسجدالحرام است و بعد از آن مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله ) و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و بعد از مسجد بیت المقدس، مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از مسجد محله، مسجد بازار است.
(مسأله 749) برای زنها نمازخواندن در خانه بهتر است، ولی اگر بتوانند کاملا خود را از نامحرم حفظ کنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند.
(مسأله 750) نماز در حرم امامان ( علیهم السلام ) مستحب است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است.
(مسأله 751) زیاد رفتن به مسجد و رفتن به مسجدی که نمازگزار ندارد مستحب است و همسایه مسجد اگر عذری نداشته باشد، مکروه است در غیر مسجد نماز بخواند.
(مسأله 752) مستحب است انسان با کسی که در مسجد حاضر نمی شود غذا نخورد و در کارها با او مشورت نکند و همسایه او نشود و از او زن نگیرد و به او زن ندهد.
جاهایی که نمازخواندن در آنها مکروه است
(مسأله 753) نمازخواندن در چند جا مکروه است و از آن جمله است: حمام، زمین نمکزار، مقابل انسان، مقابل دری که باز است، در جاده و خیابان و کوچه اگر برای کسانی که عبور می کنند زحمت نباشد و چنانچه زحمت باشد حرام و نماز اشکال دارد. مقابل آتش و چراغ، در آشپزخانه و هرجا که کوره آتش باشد، مقابل چاه و چاله ای که محل بول باشد، روبروی عکس و مجسّمه چیزی که روح دارد، مگر آنکه روی آن پرده بکشند، در اطاقی که جنب در آن باشد، در جایی که عکس باشد اگر چه روبروی نمازگزار نباشد، مقابل قبر، روی قبر، بین دو قبر، در قبرستان.
(مسأله 754) کسی که در محل عبور مردم نماز می خواند، یا کسی روبروی اوست، مستحب است جلوی خود چیزی بگذارد و اگر چوب یا ریسمانی هم باشد کافی است.
احکام مسجد
(مسأله 755) نجس کردن زمین و سقف و بام و طرف داخل دیوار مسجد حرام است و هر کس بفهمد که نجس شده است باید فوراً نجاست آن را برطرف کند و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمایند مگر آنکه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد.
(مسأله 756) اگر نتواند مسجد را تطهیر نماید، یا کمک لازم داشته باشد و پیدا نکند، تطهیر مسجد بر او واجب نیست ولی اگر بی احترامی به مسجد باشد بنا بر احتیاط واجب، باید به کسی که می تواند تطهیر کند اطلاع دهد.
(مسأله 757) اگر جایی از مسجد نجس شود که تطهیر آن بدون کندن یا خراب کردن ممکن نیست، باید آنجا را بکنند یا اگر خرابی جزئی باشد خراب نمایند و پرکردن جایی که کنده اند و ساختن جایی که خراب کرده اند، واجب نیست. ولی اگر آن کس که نجس کرده بکند یا خراب کند در صورت امکان باید پر کند و تعمیر نماید.
(مسأله 758) اگر مسجدی را غصب کنند و به جای آن خانه و مانند آن بسازند. که دیگر به آن مسجد نگویند باز هم بنا بر احتیاط واجب نجس کردن آن حرام و تطهیر آن واجب است.
(مسأله 759) نجس کردن حرم امامان ( علیهم السلام ) حرام است و اگر یکی از آنها نجس شود، چنانچه نجس ماندن آن بی احترامی باشد، تطهیر آن واجب است، بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بی احترامی هم نباشد آن را تطهیر کنند.
(مسأله 760) اگر حصیر مسجد نجس شود، بنا بر احتیاط واجب باید آن را آب بکشند، ولی چنانچه به واسطه آب کشیدن، خراب می شود و بریدن جای نجس بهتر است؛؛ باید آن را ببرند و اگر کسی که نجس کرده ببرد باید خودش اصلاح کند.
(مسأله 761) بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد حرام است و همچنین بردن چیزی که نجس شده، در صورتی که بی احترامی به مسجد باشد حرام است.
(مسأله 762) اگر مسجد را برای روضه خوانی چادر بزنند و فرش کنند و سیاهی بکوبند و اسباب چای در آن ببرند، در صورتی که این کارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نمازخواندن نشود اشکال ندارد.
(مسأله 763) بنا بر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد در مسجد نقش کنند و نقاشی چیزهایی که روح ندارد، مثل گل و بوته مکروه است.
(مسأله 764) اگر مسجد خراب هم شود نمی توانند آن را بفروشند، یا داخل ملک و جاده نمایند.
(مسأله 765) فروختن در و پنجره و چیزهای دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد کنند و چنانچه به درد آن مسجد نخورد، باید در مسجد دیگر مصرف شود ولی اگر به درد مسجدهای دیگر هم نخورد، می توانند آن را بفروشند و پول آن را، اگر ممکن است صرف تعمیر همان مسجد و گرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند.
(مسأله 766) ساختن مسجد و تعمیر مسجدی که نزدیک به خرابی می باشد مستحب است و اگر مسجد طوری خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد، می توانند آن را خراب کنندو دوباره بسازند بلکه می توانند مسجدی را که خراب نشده، برای نماز خواندن در آن خراب کنند و بزرگتر بسازند.
(مسأله 767) تمیزکردن مسجد و روشن کردن چراغ آن مستحب است و کسی که می خواهد مسجد برود، مستحب است خود را خوشبو کند و لباس پاکیزه و قیمتی بپوشد و ته کفش خود را وارسی کند که نجاستی به آن نباشد و موقع داخل شدن به مسجد اول پای راست و موقع بیرون آمدن، اول پای چپ را بگذارد و همچنین مستحب است از همه زودتر به مسجد آید و از همه دیرتر از مسجد بیرون رود
(مسأله 768) وقتی انسان وارد مسجد می شود؛؛ مستحب است دو رکعت نماز به قصد تحیت و احترام مسجد بخواند و اگر نماز واجب یا مستحب دیگری هم بخواند کافی است.
(مسأله 769) خوابیدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد و صحبت کردن راجع به کارهای دنیا و خواندن شعری که نصیحت و مانند آن نباشد مکروه است و همچنین گمشده ای را طلب کند و صدای خود را بلند کند ولی بلند کردن صدا برای اذان مانعی ندارد.
(مسأله 770) راه دادن بچه و دیوانه به مسجد مکروه است وکسی که پیاز و سیر و مانند اینها خورده که بوی دهانش مردم را اذیت می کند مکروه است به مسجد برود.
(مسأله 771) نهادن جسد میت در مسجد پیش از غسل دادن اگر موجب سرایت نجاست و مستلزم هتک مسجد نباشد مانع ندارد و بعد از غسل دادن بی اشکال است و صحن مسجد اگر مسجد نباشد شستن و غسل دادن میت در آنجا اگر مخالف با وقف نباشد و موجب هتک نشود اشکال ندارد.
اذان و اقامه
اشاره
(مسأله 772) برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای یومیه اذان و اقامه بگویند و گفتن اقامه مستحب مؤکد است. ولی پیش از نماز عید فطر و قربان، مستحب است سه مرتبه بگویند الصَلاة و در نمازهای واجب دیگر سه مرتبه الصَّلاة را به قصد رجاء بگویند.
(مسأله 773) مستحب است در روز اولی که بچه به دنیا می آید، یا پیش از آنکه بند نافش بیفتد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند.
(مسأله 774) اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا الَهَ الَّا اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ، حَیَّ عَلَی الفَلَاح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لَا الهَ الَّا اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لَا الهَ الَّا اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
(مسأله 775) أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللّه جزو اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، به قصد قربت مطلقه و زینت اذان و اقامه گفته شود.
ترجمه اذان و اقامه
(مسأله 776) اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا الَهَ الَّا اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله ( صلی الله علیه و آله ) پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی ( علیه السلام ) امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلَاح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا الَهَ الَّا اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
(مسأله 777) بین جمله های اذان و اقامه باید خیلی فاصله نشود و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد، باید دوباره آن را از سر بگیرد.
(مسأله 778) در پنج نماز اذان ساقط می شود: اول، نماز عصر روز جمعه. دوم، نماز عصر روز عرفه که روز نهم ذی حجه است. سوم، نماز عشای شب عید قربان، برای کسی که در مشعر الحرام باشد. چهارم، نماز عصر و عشای زن مستحاضه. پنجم، نماز عصر و عشای کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند. بلکه در هر موردی که دو نماز را باهم می خوانند، اذان برای نماز دوم ساقط است، مادامی که فاصله میان آن دو زیاد نباشد و فاصله شدن تعقیب و نافله ضرر ندارد.
(مسأله 779) اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند، کسی که با آن جماعت نماز می خواند، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید.
(مسأله 780) اگر برای خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببیند جماعت تمام شده، تا وقتی که صف ها به هم نخورده و جمعیت متفرق نشده، اذان و اقامه ساقط است با شرائطی که در مسأله بعد می آید.
(مسأله 781) در جایی که عده ای مشغول نماز جماعتند، یا نماز آنان تازه تمام شده و صف ها به هم نخورده است، اگر انسان بخواهد فرادی یا با جماعت دیگری که برپا می شود نماز بخواند، با سه شرط اذان و اقامه از او ساقط می شود: اول، آنکه برای آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند. دوم، آنکه نماز جماعت باطل نباشد. سوم، آنکه نماز او و نماز جماعت در یک مکان باشد. پس اگر نماز جماعت، داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه بگوید.
(مسأله 782) اگر در شرط دوم از شرطهایی که در مسأله پیش گفته شد شک کند، یعنی شک کند که نماز جماعت صحیح بوده یا نه، اذان و اقامه از او ساقط است ولی اگر در یکی از دو شرط دیگر شک کند رجاءً اذان و اقامه بگوید.
(مسأله 783) کسی که اذان و اقامه دیگری را می شنود مستحب است هر قسمتی را که می شنود بگوید ولی از (حی علی الصلاة) تا (حی علی خیر العمل) را به امید ثواب بگوید.
(مسأله 784) اگر مرد اذان زن را با قصد لذت بشنود، اذان از مرد ساقط نمی شود، بلکه اگر قصد لذت هم نداشته باشد، ساقط شدن اذان اشکال دارد.
(مسأله 785) اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید کافی است.
(مسأله 786) اقامه باید بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگویند صحیح نیست.
(مسأله 787) اگر کلمات اذان و اقامه را بدون ترتیب بگوید، مثلا حی علی الفلاح را پیش از حی علی الصلاة بگوید، باید از جایی که ترتیب به هم خورده، دوباره بگوید.
(مسأله 788) باید بین اذان و اقامه فاصله نیندازد و اگر بین آنها به قدری فاصله بیفتد، که اذانی را که گفته اذان این اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگوید و نیز اگر بین اذان و اقامه و نماز به قدری فاصله بیندازد که اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره برای آن نماز، اذان و اقامه بگوید.
(مسأله 789) اذان و اقامه باید به عربی صحیح گفته شود، پس اگر به عربی غلط بگوید، یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید یا مثلا ترجمه آنها را به فارسی بگوید صحیح نیست.
(مسأله 790) اذان و اقامه باید بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمداً یا از روی فراموشی پیش از وقت بگوید باطل است.
(مسأله 791) اگر پیش از گفتن اقامه شک کند که اذان گفته یا نه، باید اذان را بگوید، ولی اگر مشغول اقامه شود و شک کند که اذان گفته یا نه گفتن اذان لازم نیست.
(مسأله 792) اگر در بین اذان یا اقامه پیش از آنکه قسمتی را بگوید شک کند که قسمت پیش از آن را گفته یا نه، باید قسمتی را که در گفتن آن شک کرده بگوید، ولی اگر در حال گفتن قسمتی از اذان یا اقامه شک کند که آنچه پیش از آن است گفته یا نه، گفتن آن لازم نیست.
(مسأله 793) مستحب است انسان در موقع گفتن اذان، رو به قبله بایستد و با وضو یا غسل باشد و دست ها را به گوش بگذارد و صدا را بلند نماید و بکشد و بین جمله های اذان کمی فاصله دهد و بین آنها حرف نزند.
(مسأله 794) مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگوید و جمله های آن را به هم نچسباند ولی به اندازه ای که بین جمله های اذان فاصله می دهد، بین جمله های اقامه فاصله ندهد.
(مسأله 795) مستحب است بین اذان و اقامه یک قدم بردارد، یا قدری بنشیند یا سجده کند، یا ذکر بگوید یا دعا بخواند یا قدری ساکت باشد، یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند.
(مسأله 796) مستحب است کسی را که برای گفتن اذان معین می کنند، عادل و وقت شناس و صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.
واجبات نماز
اشاره
(مسأله 797) واجبات نماز یازده چیز است: اول، نیت. دوم، قیام یعنی (ایستادن). سوم، تَکْبِیرَةُ الإحْرامِ، یعنی گفتن اللّه اکبر در اول نماز. چهارم، رکوع. پنجم، سجود. ششم، قرائت. هفتم، ذکر. هشتم، تشهد. نهم، سلام. دهم، ترتیب. یازدهم، موالات یعنی پی در پی بودن اجزای نماز.
(مسأله 798) بعضی از واجبات نماز رکن است، یعنی اگر انسان آنها را بجا نیاورد، یا در نماز اضافه کند، عمداً باشد یا اشتباهاً، نماز باطل می شود و بعضی دیگر رکن نیست، یعنی اگر عمداً کم یا زیاد شود، نماز باطل می شود و چنانچه اشتباهاً کم یا زیاد گردد، نماز باطل نمی شود و رکن نماز پنج چیز است: اول، نیت. دوم، تکبیرةالإحرام. سوم، قیام در موقع گفتن تکبیرةالإحرام و قیام متصل به رکوع، یعنی ایستادن پیش از رکوع. چهارم، رکوع. پنجم، دو سجده.
نیت
(مسأله 799) انسان باید نماز را به نیت قربت، یعنی برای انجام فرمان خداوندعالم به جا آورد و لازم نیست نیت را از قلب خود بگذراند یا مثلا به زبان بگوید که چهار رکعت نماز ظهر می خوانم قربةً الی اللّه.
(مسأله 800) اگر در نماز ظهر یا در نماز عصر نیت کند که چهار رکعت نماز می خوانم و معین نکند، ظهر است یا عصر، نماز او باطل است و نیز کسی که مثلا قضای نماز ظهر بر او واجب است، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد نماز قضا یا نماز ظهر را بخواند، باید نمازی را که می خواند، در نیت معین کند که نماز قضا یا نماز ادا است.
(مسأله 801) انسان باید فقط برای انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس کسی که ریا کند، یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد، یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد.
تکبیرة الإحرام
(مسأله 802) گفتن اللّه اکبر در اول هر نماز واجب و رکن است و باید حروف (الله) و حروف (اکبر) و دو کلمه (الله و اکبر) را پشت سر هم بگوید و نیز باید این دو کلمه به عربی صحیح گفته شود و اگر به عربی غلط بگوید، یا مثلا ترجمه آن را به فارسی بگوید صحیح نیست.
(مسأله 803) احتیاط واجب آن است که تکبیرةالإحرام نماز را به چیزی که پیش از آن می خواند، مثلا به اقامه یا به دعائی که پیش از تکبیر می خواند نچسباند.
(مسأله 804) اگر انسان بخواهد (الله اکبر) را به چیزی که بعد از آن می خواند مثلا به (بسم الله الرحمن الرحیم) بچسباند، باید (ر) اکبر را پیش بدهد.
(مسأله 805) موقع گفتن تکبیرةالإحرام باید بدن آرام باشد و اگر عمداً در حالی که بدنش حرکت دارد، تکبیرةالإحرام را بگوید باطل است و چنانچه سهواً حرکت کند بنا بر احتیاط واجب باید اول، عملی که نماز را باطل می کند انجام دهد و دوباره تکبیر بگوید.
(مسأله 806) تکبیر و حمد و سوره و ذکر و دعا را باید طوری بخواند که خودش بشنود و اگر به واسطه سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای زیاد نمی شنود، باید طوری بگوید، که اگر مانعی نباشد بشنود.
(مسأله 807) اگر شک کند که تکبیرةالاحرام را گفته یا نه، چنانچه مشغول خواندن چیزی شده، به شک خود اعتنا نکند و اگر چیزی نخوانده، باید تکبیر را بگوید.
(مسأله 808) اگر بعد از گفتن تکبیرةالاحرام شک کند که آن را صحیح گفته یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.
قیام (ایستادن)
(مسأله 809) قیام در موقع گفتن تکبیرةالاحرام و قیام پیش از رکوع که آن را قیام متصل به رکوع می گویند، رکن است ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام بعد از رکوع، رکن نیست و اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است.
(مسأله 810) واجب است پیش از گفتن تکبیر و بعد از آن مقداری بایستد تا یقین کند که در حال ایستادن تکبیر گفته است.
(مسأله 811) اگر رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده، باید بایستد و به رکوع رود و اگر بدون این که بایستد، به حال خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متصل به رکوع را به جا نیاورده، نماز او باطل است.
(مسأله 812) موقعی که ایستاده است، باید بدن را حرکت ندهد و به طرفی خم نشود و به جایی تکیه نکند ولی اگر از روی ناچاری باشد، اشکال ندارد.
(مسأله 813) اگر موقعی که ایستاده، از روی فراموشی بدن را حرکت دهد یا به طرفی خم شود، یا به جایی تکیه دهد، اشکال ندارد ولی در قیام برای گفتن تکبیرةالاحرام و قیام متصل به رکوع اگر از روی فراموشی حرکتی کرده باشد، بنا بر احتیاط واجب، باید نماز را تمام کند و دوباره بخواند.
(مسأله 814) احتیاط واجب آن است که در موقع ایستادن، هر دو پا روی زمین باشد، ولی لازم نیست سنگینی بدن روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد اشکال ندارد.
(مسأله 815) موقعی که انسان در نماز می خواهد کمی جلو یا عقب رود، یا کمی بدن را به طرف راست یا چپ حرکت دهد، باید چیزی نگوید ولی بِحَوْلِ اللهِ و قُوَّتِهِ أقُومُ و أقْعُدُ را باید در حال برخاستن بگوید و در موقع گفتن ذکرهای واجب هم بدن باید بی حرکت باشد.
(مسأله 816) اگر موقع خواندن حمد و سوره، یا خواندن تسبیحات، بی اختیار، به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود، مثلا کسی به او تنه بزند و او را حرکت دهد، احتیاط واجب آن است که بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حرکت خوانده دوباره بخواند.
(مسأله 817) اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شود، باید بنشیند و اگر از نشستن هم عاجز شود، باید بخوابد، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.
(مسأله 818) تا انسان می تواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند مثلا کسی که در موقع ایستادن، بدنش حرکت می کند، یا مجبور است به چیزی تکیه دهد، یا بدنش را کج کند، یا خم شود یا پاها را بیشتر از معمول گشاد بگذارد، باید به هر طور که می تواند ایستاده نماز بخواند ولی اگر به هیچ قسم حتی مثل حال رکوع هم نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
(مسأله 819) تا انسان می تواند بنشیند نباید خوابیده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشیند، باید هر طور که می تواند بنشیند و اگر به هیچ قسم نمی تواند بنشیند، باید به طوری که در احکام قبله گفته شد، به پهلوی راست بخوابد و اگر نمی تواند؛؛ به پهلوی چپ و اگر آن هم ممکن نیست به پشت بخوابد، به طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
(مسأله 820) کسی که نشسته نماز می خواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را ایستاده به جا آورد، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود و اگر نتواند، باید رکوع را هم نشسته به جا آورد.
(مسأله 821) کسی که خوابیده نماز می خواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند، باید مقداری را که می تواند نشسته بخواند و نیز اگر می تواند بایستد، باید مقداری را که می تواند ایستاده بخواند. ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.
(مسأله 822) کسی که نشسته نماز می خواند اگر در بین نماز بتواند بایستد، باید مقداری را که می تواند، ایستاده بخواند ولی تا بدنش آرام، نگرفته، باید چیزی نخواند.
(مسأله 823) کسی که می تواند بایستد اگر بترسد که به واسطه ایستادن، مریض شود یا ضرری به او برسد، می تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد، می تواند خوابیده نماز بخواند.
(مسأله 824) اگر انسان احتمال بدهد که تا آخر وقت بتواند ایستاده نماز بخواند، احتیاط واجب آن است که نماز را تأخیر بیندازد.
قرائت
(مسأله 825) در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، انسان باید، اول حمد و بعد از آن یک سوره تمام بخواند.
(مسأله 826) اگر وقت نماز تنگ باشد، یا انسان ناچار شود که سوره را نخواند، مثلا بترسد که اگر سوره را بخواند، دزد یا درنده، یا چیز دیگری به او صدمه بزند، نباید سوره را بخواند و اگر برای کار مهمّی عجله داشته باشد می تواند سوره را نخواند.
(مسأله 827) اگر عمداً سوره را پیش از حمد بخواند نمازش باطل است و اگر اشتباهاً سوره را پیش از حمد بخواند و در بین آن یادش بیاید، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.
(مسأله 828) اگر حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کند و بعد از رسیدن به رکوع بفهمد، نمازش صحیح است.
(مسأله 829) اگر پیش از آن که برای رکوع خم شود، بفهمد که حمد و سوره را نخوانده، باید بخواند و اگر بفهمد سوره را نخوانده باید فقط سوره را بخواند ولی اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده؛؛ باید اوّل حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند و نیز اگر خم شود و پیش از آن که به رکوع برسد، بفهمد حمد و سوره، یا سوره تنها، یا حمد تنها را نخوانده، باید بایستد و به همین شیوه عمل نماید.
(مسأله 830) اگر در نماز یکی از چهار سوره ای ( «1») را که آیه سجده دارد عمداً بخواند نمازش باطل است.
(مسأله 831) اگر در نماز، آیه سجده را بشنود و به اشاره سجده کند نمازش صحیح است.
(مسأله 832) در نماز مستحبی، خواندن سوره لازم نیست؛؛ اگرچه آن نماز به واسطه نذر کردن واجب شده باشد مگر این که نماز متعارف را نذر کند. ولی در بعضی از نمازهای مستحبی مثل نماز لیلةالدفن، که سوره مخصوصی دارد، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار کرده باشد، باید همان سوره را بخواند.
(مسأله 833) در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه، مستحب است در رکعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره منافقین بخواند و اگر مشغول یکی از اینها شود، بنا بر احتیاط واجب نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند.
(مسأله 834) بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
(مسأله 835) مرد باید در نماز صبح و مغرب و عشا مواظب باشد که تمام کلمات حمد و سوره حتی حرف آخر آنها را بلند بخواند.
(مسأله 836) زن می تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند یا آهسته بخواند، ولی اگر نامحرم صدایش را بشنود بنا بر احتیاط واجب باید آهسته بخواند.
(مسأله 837) اگر در جایی که باید نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند، یا در جایی که باید آهسته خواند عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد صحیح است و اگر در بین خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه کرده؛؛ لازم نیست مقداری را که خوانده دوباره بخواند.
(مسأله 838) اگر کسی در خواندن حمد و سوره بیشتر از معمول صدایش را بلند کند، مثل آن که آنها را با فریاد بخواند، نمازش باطل است.
(مسأله 839) انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که اصلًا نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می تواند بخواند و احتیاط واجب آن است که نماز را به جماعت به جا آورد
(مسأله 840) کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را به خوبی نمی داند و می تواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرد و اگر وقت تنگ است، بنا بر احتیاط واجب در صورتی که ممکن باشد، باید نمازش را به جماعت بخواند.
(مسأله 841) احتیاط واجب آن است که برای یاددادن واجبات نماز مزد نگیرند ولی برای مستحبات آن اشکال ندارد.
(مسأله 842) اگر یکی از کلمات حمد و سوره را نداند، یا عمداً آن را نگوید یا به جای حرفی، حرف دیگر بگوید مثلا به جای (ض)، (ظ) بگوید یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود، زیر و زبر بدهد، یا تشدید را نگوید نماز او باطل است.
(مسأله 843) اگر زیر و زبر کلمه ای را نداند باید یاد بگیرد ولی اگر کلمه ای که وقف کردن آخر آن جایز است می تواند همیشه وقف کند و یاد گرفتن زیر و زبر آن لازم نیست و نیز اگر نداند مثلا کلمه ای با (س) است یا با (ص) باید یاد بگیرد و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند، مثل آن که در اهدنا الصراط المستقیم، «مستقیم» را یک مرتبه با (س) و یک مرتبه با (ص) بخواند نمازش باطل است مگر آن که هر دو جور قرائت شده باشد و به امید رسیدن به واقع بخواند.
(مسأله 844) احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیشِ آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد، فاصله بیندازد، مثلا بگوید الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ومیم الرّحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدّین. معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیشِ کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرَّحمنِ الرَّحیمِ و میم الرّحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدّین را بگوید.
(مسأله 845) در رکعت سوم و چهارم نماز می تواند فقط یک حمد بخواند، یا سه مرتبه تسبیحات اربعه بگوید. یعنی سه مرتبه بگوید سُبْحانَ اللهِ و الحَمْدُ للّهِ و لا إلهَ إلّا اللهُ و اللهُ أکْبَر و می تواند در یک رکعت حمد و در رکعت دیگر تسبیحات بخواند و بهتر است در هر دو رکعت تسبیحات بخواند.
(مسأله 846) در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید.
(مسأله 847) بر مرد و زن واجب است که در رکعت سوم و چهارم نماز، حمد یا تسبیحات را آهسته بخوانند.
(مسأله 848) اگر در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنا بر احتیاط واجب باید بسم الله آن را هم آهسته بگوید.
(مسأله 849) کسی که نمی تواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند، باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند.
(مسأله 850) اگر در دو رکعت اول نماز به خیال این که دو رکعت آخر است تسبیحات بگوید، چنانچه پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر در رکوع بفهمد، نمازش صحیح است و برای ترک هر یک از حمد و سوره دو سجده سهو بعد از نماز انجام دهد.
(مسأله 851) اگر در دو رکعت آخر نماز به خیال این که در دو رکعت اول است حمد بخواند یا در دو رکعت اول نماز با این که گمان می کرده در دو رکعت آخر است حمد بخواند، چه پیش از رکوع بفهمد و چه بعد از آن، نمازش صحیح است.
(مسأله 852) اگر در رکعت سوم یا چهارم می خواست حمد بخواند تسبیحات به زبانش آمد، یا می خواست تسبیحات بخواند، حمد به زبانش آمد باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند. ولی اگر عادتش خواندن چیزی بوده که به زبانش آمده و در خزانه قلبش آن را قصد داشته می تواند همان را تمام کند و نمازش صحیح است.
(مسأله 853) مستحب است در تمام نمازها در رکعت اول، سوره توحید و در رکعت دوم، سوره قدر را بخواند و عکس آن نیز وارد شده است و بهتر است به صورت نخست خوانده شود.
رکوع
(مسأله 854) در هر رکعت بعد از قرائت باید به اندازه ای خم شود که بتواند دست را به زانو برساند و این عمل را رکوع می گویند و احتیاط واجب است که دست ها را بر زانوان خود بگذارد.
(مسأله 855) هرگاه رکوع را به طور غیر معمول به جا آورد، مثلا به چپ یا راست خم شود اگرچه دست های او به زانو برسد، صحیح نیست.
(مسأله 856) خم شدن باید به قصد رکوع باشد، پس اگر به قصد کار دیگری مثلا برای کشتن جانور خم شود؛؛ نمی تواند آن را رکوع حساب کند، بلکه باید بایستد و دوباره برای رکوع خم شود و به واسطه این عمل، رکن زیاد نشده و نماز باطل نمی شود.
(مسأله 857) کسی که نشسته رکوع می کند، باید به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد و بهتر است به قدری خم شود که صورت؛؛ نزدیک جای سجده برسد.
(مسأله 858) ذکر رکوع، بنا بر احتیاط واجب آن است که سه مرتبه سبحان الله یا یک مرتبه سُبْحانَ رَبِّیَ العَظِیمِ و بِحَمْدِهِ بگوید.
(مسأله 859) ذکر رکوع باید دنبال هم و به عربی صحیح گفته شود و مستحب است آن را سه یا پنج یا هفت مرتبه بلکه بیشتر بگویند.
(مسأله 860) در رکوع باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد و در ذکر مستحب هم اگر آن را به قصد ذکری که برای رکوع دستور داده اند بگوید بنا بر احتیاط واجب، آرام بودن بدن لازم است.
(مسأله 861) اگر پیش از آن که به مقدار رکوع خم شود و بدن آرام گیرد، عمداً ذکر رکوع را بگوید، احتیاط آن است که نماز را اعاده نماید.
(مسأله 862) اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمداً سر از رکوع بردارد، نمازش باطل است و اگر سهواً سر بردارد، چنانچه پیش از آن که از حال رکوع خارج شود، یادش بیاید که ذکر رکوع را تمام نکرده باید در حال آرامی بدن دوباره ذکر را بگوید و اگر بعد از آن که از حال رکوع خارج شد یادش بیاید، نماز او صحیح است.
(مسأله 863) هرگاه نتواند به اندازه رکوع خم شود، باید به چیزی تکیه دهد و رکوع کند و اگر موقعی هم که تکیه داده نتواند به طور معمول رکوع کند باید به هر اندازه می تواند، خم شود و اگر هیچ نتواند خم شود، باید موقع رکوع بنشیند و نشسته رکوع کند و احتیاط واجب آن است که نماز دیگری هم بخواند و برای رکوع آن با سر، در حال ایستاده، اشاره نماید.
(مسأله 864) کسی که می تواند ایستاده نماز بخواند اگر در حال ایستاده یا نشسته نتواند رکوع کند، باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره کند و اگر نتواند اشاره کند، باید به نیّت رکوع چشم ها را هم بگذارد و ذکر آن را بگوید و به نیّت برخاستن از رکوع، چشم ها را باز کند و اگر از این هم عاجز است باید در قلب، نیّت رکوع کند و ذکر آن را بگوید.
(مسأله 865) اگر بعد از رسیدن به حد رکوع و آرام گرفتن بدن، سر بردارد و دو مرتبه به قصد رکوع به اندازه رکوع خم شود، نمازش باطل است و نیز اگر بعد از آنکه به اندازه رکوع خم شد و بدنش آرام گرفت، به قصد رکوع به قدری خم شود که از اندازه رکوع بگذرد و دوباره به رکوع برگردد، بنا بر احتیاط واجب نماز را تمام کند و سپس اعاده کند.
(مسأله 866) بعد از تمام شدن ذکر رکوع، باید راست بایستد و بعد از آنکه بدن آرام گرفت به سجده رود و اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است.
(مسأله 867) اگر رکوع را فراموش کند و پیش از آنکه به سجده برسد، یادش بیاید، باید بایستد بعد به رکوع رود و چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع برگردد، نمازش باطل است.
(مسأله 868) اگر بعد از آنکه پیشانی به زمین برسد، یادش بیاید که رکوع نکرده بنا بر احتیاط واجب باید بایستد و رکوع کند و نماز را تمام کند و دو سجده سهو پس از نماز به جا آورد و سپس دوباره نماز را بخواند.
سجود
اشاره
(مسأله 869) نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب؛؛ بعد از رکوع دو سجده کند و سجده آن است که پیشانی را بر زمین بگذارد و گذاردن کف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها، بر زمین از واجبات سجده است.
(مسأله 870) دو سجده روی هم در یک رکعت یک رکن است که اگر کسی در نماز واجب عمداً یا از روی فراموشی هر دو را ترک کند، یا دو سجده دیگر به آنها اضافه نماید، نمازش باطل است.
(مسأله 871) اگر عمداً یک سجده کم یا زیاد کند، نماز باطل می شود و اگر سهواً یک سجده کم کند حکم آن بعداً گفته خواهد شد.
(مسأله 872) اگر پیشانی را عمداً یا سهواً به زمین نگذارد، سجده نکرده است. اگرچه جاهای دیگر به زمین برسد. ولی اگر پیشانی را به زمین بگذارد و سهواً جاهای دیگر را به زمین نرساند، یا سهواً ذکر نگوید سجده صحیح است.
(مسأله 873) احتیاط واجب آن است که مقدار ذکر از سه مرتبه سبحان الله یا یک مرتبه سُبْحانَ رَبِّیَ الأَعْلی وَ بِحَمْدِهِ کمتر نباشد و مستحب است سبحان ربی الأعلی و بحمده را سه یا پنج یا هفت مرتبه بگوید.
(مسأله 874) در سجود باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد و موقع گفتن ذکر مستحب هم، اگر آن را به قصد ذکری که برای سجده دستور داده اند بگوید، آرام بودن بدن لازم است. ولی در گفتن ذکر به قصد قربت مطلقه، آرام بودن بدن لازم نیست.
(مسأله 875) اگر پیش از آنکه پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد عمداً ذکر سجده را بگوید، یا پیش از تمام شدن ذکر عمداً سر از سجده بردارد، نماز باطل است.
(مسأله 876) اگر پیش از آنکه پیشانی به زمین برسد و بدن آرام گیرد، سهواً ذکر سجده را بگوید و پیش از آنکه سر از سجده بردارد، بفهمد اشتباه کرده باید دوباره در حال آرام بودن، ذکر را بگوید.
(مسأله 877) اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده سهواً پیشانی را از زمین بردارد نمی تواند دوباره به زمین بگذارد و باید آن را یک سجده حساب کند. ولی اگر جاهای دیگر را سهواً از زمین بردارد، باید دو مرتبه به زمین بگذارد و ذکر را بگوید.
(مسأله 878) بعد از تمام شدن ذکر سجده اول باید بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.
(مسأله 879) در سجده باید کف دست را بر زمین بگذارد ولی در حال ناچاری پشت دست هم مانعی ندارد و اگر پشت دست ممکن نباشد؛؛ باید مچ دست را بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند، باید تا آرنج هر جا که می تواند بر زمین بگذارد و اگر آن هم ممکن نیست، گذاشتن بازو کافی است.
(مسأله 880) در سجده باید سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد و اگر انگشت های دیگر پا، یا روی پا را به زمین بگذارد، یا به واسطه بلند بودن ناخن، سر شست به زمین نرسد نماز باطل است و کسی که به واسطه ندانستن مسأله نمازهای خود را اینطور خوانده بنا بر احتیاط مستحب؛؛ باید دوباره بخواند.
(مسأله 881) کسی که نمی تواند پیشانی را به زمین برساند باید به قدری که می تواند خم شود و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی را بر آن بگذارد که بگویند سجده کرده است؛؛ ولی باید کف دست ها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول بر زمین بگذارد.
(مسأله 882) کسی که هیچ نمی تواند خم شود باید برای سجده بنشیندو با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشم ها اشاره نماید یعنی چشم ها را به قصد سجده ببندد و به نیت سربرداشتن باز کند و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که اگر می تواند به قدری مهر را بلند کند که پیشانی را بر آن بگذارد و اگر نمی تواند احتیاط مستحب آن است که مهر را بلند کند و به پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشم ها هم نمی تواند اشاره کند، باید در قلب نیت سجده کند و بنا بر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
(مسأله 883) جایی که انسان باید تقیه کند می تواند بر فرش و مانند آن سجده نماید و اگر بدون زحمت می تواند در جای دیگر نماز بخواند برای نماز به جای دیگر برود.
(مسأله 884) در رکعت اول و رکعت سومی که تشهد ندارد، مثل رکعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا باید بعد از سجده دوم قدری بی حرکت بنشیند و بعد برخیزد.
چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است
(مسأله 885) باید بر زمین و چیزهای غیر خوراکی که از زمین می روید، مانند چوب و برگ درخت سجده کرد و سجده بر چیزهای خوراکی و پوشاکی صحیح نیست و نیز سجده کردن بر چیزهای معدنی مانند طلا و نقره و عقیق و فیروزه باطل است اما سجده کردن بر سنگ های معدنی مانند سنگ مرمر و سنگ های سیاه اشکال ندارد.
(مسأله 886) احتیاط واجب آن است که بر برگ درخت مو اگر تازه باشد سجده نکنند.
(مسأله 887) سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و خوراک حیوان است مثل علف و کاه صحیح است.
(مسأله 888) اگر چیزی که سجده بر آن صحیح است ندارد، یا اگر دارد به واسطه سرما یا گرمای زیاد و مانند اینها نمی تواند بر آن سجده کند؛؛ باید به لباسش اگر از کتان یا پنبه است، سجده کند و اگر از چیز دیگر است (مثلا از پشم است) بر همان چیز و یا فرش سجده کند و اگر آن هم نیست بر اشیای معدنی مانند عقیق و فیروزه سجده کند و اگر آن هم نیست باید بر پشت دست سجده کند.
(مسأله 889) اگر در بین نماز چیزی که بر آن سجده می کند گم شود و چیزی که سجده بر آن صحیح است نداشته باشد چنانچه وقت وسعت دارد؛؛ باید نماز را تمام کند و دوباره بخواند و اگر وقت تنگ است، باید به ترتیبی که اکنون گفته شد عمل کند.
(مسأله 890) مهر یا چیزی که بر آن سجده می کند باید پاک باشد ولی اگر مثلًا مهر را روی فرش نجس بگذارد، یا یک طرف مهر نجس باشد و پیشانی را به طرف پاک آن بگذارد، اشکال ندارد.
مکروهات سجده
قرآن خواندن در سجده مکروه است و نیز مکروه است برای برطرف کردن گرد و غبار، جای سجده را فوت کند و اگر در اثر فوت کردن، دو حرف از دهان بیرون آید؛؛ نماز باطل است و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتاب های مفصل گفته شده است.
سجده واجب قرآن
(مسأله 891) اگر انسان موقعی که آیه سجده را می خواند و از دیگری هم بشنود یک سجده کافی است.
(مسأله 892) در غیر نماز، اگر در حال سجده آیه سجده را بخواند یا به آن گوش بدهد باید سر از سجده بردارد و دوباره سجده کند.
(مسأله 893) اگر آیه سجده را از نوار و یا رادیو بشنود لازم است سجده نماید.
(مسأله 894) در سجده واجب قرآن نمی شود بر چیزهای خوراکی و پوشاکی سجده کرد ولی سایر شرایط سجده را که در نماز است لازم نیست مراعات کنند.
(مسأله 895) در سجده واجب قرآن باید طوری عمل کند که بگویند سجده کرد.
(مسأله 896) هر گاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده بر زمین بگذارد؛؛ اگر چه ذکر نگوید کافیست و گفتن ذکر، مستحب است و بهتر است بگوید: «لا الَهَ الَّا اللهُ حَقّاً حَقّاً لا الهَ الَّا اللهُ ایماناً وَ تَصْدِیقاً لا الهَ الَّا اللهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقاً سَجَدْتُ لَکَ یَا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْکِفاً وَ لا مُسْتَکْبِراً بَلْ انَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ».
تشهّد
(مسأله 897) در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهّد بخواند یعنی بگوید: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.
(مسأله 898) کلمات تشهّد باید به عربی صحیح و به طوری که معمول است پشت سر هم گفته شود.
(مسأله 899) اگر تشهّد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع یادش بیاید که تشهّد را نخوانده، باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن رکعت خوانده شود بخواند و نماز را تمام کند و بنا بر احتیاط واجب برای ایستادن بی جا دو سجده سهو به جا آورد و اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید؛؛ باید نماز را تمام کند و بعد از سلام نماز، تشهد را قضا کند و بنا بر احتیاط واجب برای تشهّد فراموش شده دو سجده سهو به جا آورد.
سلام نماز
(مسأله 900) بعد از تشهّد رکعت آخر نماز؛؛ مستحب است در حالی که نشسته و بدن آرام است بگوید: الْسَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ و بعد از آن باید بگوید: الْسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ یا بگوید السَّلامُ عَلَیْنَا وَ عَلی عِبَادِ اللهِ الصَّالِحینَ.
(مسأله 901) هر گاه سلام را فراموش کند، این مسأله سه صورت دارد: 1 - موقعی یادش بیاید که نه صورت نماز به هم خورده و نه کاری که نماز را در هر دو حالت (عمد و سهو) باطل می کند (مانند پشت به قبله کردن) انجام داده است در این صورت سلام را می گوید و نمازش صحیح است. 2 - موقعی یادش بیاید که صورت نماز به هم خورده و پیش از به هم خوردن صورت نماز، چیزی که نماز را در هر دو حالت باطل می کند، انجام نداده است در این صورت سلام را نیز بگوید و نماز او صحیح است. 3 - به همین صورت ولی قبل از به هم خوردن صورت نماز، چیزی که نماز را در هر دو حالت باطل می کند، انجام داده باشد، در این صورت سلام بگوید و دو مرتبه آن نماز را اعاده کند.
ترتیب
(مسأله 902) اگر عمداً ترتیب نماز را به هم بزند، مثلًا سوره را پیش از حمد بخواند، یا سجود را پیش از رکوع به جا آورد؛؛ نماز باطل می شود.
(مسأله 903) اگر رکنی از نماز را فراموش کند و رکن بعد از آن را به جا آورد، مثلًا پیش از آنکه رکوع کند دو سجده نماید؛؛ نماز باطل است.
(مسأله 904) اگر رکنی را فراموش کند و چیزی را که بعد از آن است و رکن نیست به جا آورد، مثلًا پیش از آنکه دو سجده کند تشهّد بخواند، باید رکن را به جا آورد و آنچه را اشتباهاً پیش از آن خوانده دوباره بخواند.
(مسأله 905) اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و رکن بعد از آن را به جا آورد، مثلًا حمد را فراموش کند و مشغول رکوع شود، نمازش صحیح است.
(مسأله 906) اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و چیزی را که بعد از آنست و آن هم رکن نیست به جا آورد، مثلًا حمد را فراموش کند و سوره را بخواند چنانچه مشغول رکن بعد شده باشد، مثلًا در رکوع یادش بیاید که حمد را نخوانده، باید بگذرد و نماز او صحیح است و اگر مشغول رکن بعد نشده باشد، باید آنچه را فراموش کرده به جا آورد و بعد از آن، چیزی را که اشتباهاً جلوتر خوانده دوباره بخواند.
(مسأله 907) اگر سجده اول را به خیال اینکه سجده دوم است، یا سجده دوم را به خیال اینکه سجده اول است به جا آورد، نماز صحیح است و سجده اول او سجده اول و سجده دوم او سجده دوم حساب می شود.
موالات
(مسأله 908) انسان باید نماز را با موالات بخواند، یعنی کارهای نماز مانند رکوع و سجود و تشهد را پشت سر هم به جا آورد و چیزهائی را که در نماز می خواند به طوری که معمول است پشت سر هم بخواند و اگر به قدری بین آنها فاصله بیندازد که نگویند نماز می خواند؛؛ نمازش باطل است.
(مسأله 909) اگر در نماز سهواً بین حرف ها یا کلمات فاصله بیندازد و فاصله به قدری نباشد که صورت نماز از بین برود، چنانچه مشغول رکن بعد نشده باشد، باید آن حرف ها یا کلمات را به طور معمول بخواند و اگر مشغول رکن بعد شده باشد، نمازش صحیح است. مگر اینکه بین کلمات تکبیرة الاحرام آن قدر فاصله دهد که از صورت تکبیرة الاحرام خارج شود در این صورت نمازش باطل است.
(مسأله 910) طول دادن رکوع و سجود و خواندن سوره های بزرگ، موالات را به هم نمی زند
قنوت
(مسأله 911) در تمام نمازهای واجب و مستحب. پیش از رکوع رکعت دوم مستحب است قنوت بخواند و در نماز «وتر» با آنکه یک رکعت می باشد. خواندن قنوت پیش از رکوع مستحب است و نماز جمعه در هر رکعت یک قنوت دارد و نماز آیات پنج قنوت و نماز عید فطر و قربان در رکعت اول پنج قنوت و در رکعت دوم چهار قنوت دارد.
(مسأله 912) در قنوت هر ذکری بگوید، اگر چه یک سبحان الله باشد، کافیست و بهتر است بگوید: لا الهَ الَّا اللهُ الْحَلِیمُ الْکَریمُ لا الهَ الَّا اللهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ سُبْحَانَ اللهِ رَبِّ السَّمَوَاتِ السَّبْع وَ رَبِّ اْلأرَضِینَ السَّبْع وَ ما فِیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ العْالَمِینَ.
مبطلات نماز
(مسأله 913) دوازده چیز نماز را باطل می کند و آنها را مبطلات می گویند: اول آنکه در بین نماز یکی از شرطهای آن از بین برود؛؛ مثلًا در بین نماز بفهمد مکانش غصبیست و امکان خواندن در وقت در مکان مباح ممکن است. دوم آنکه در بین نماز عمداً یا سهواً یا از روی ناچاری، چیزی که وضو یا غسل را باطل می کند پیش آید؛؛ مثلًا بول از او بیرون آید ولی کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند، اگر در بین نماز بول یا غائط از او خارج شود چنانچه به شیوه ای که در احکام وضو گفته شد، رفتار نماید نمازش باطل نمی شود و نیز اگر در بین نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتی که به شیوه استحاضه رفتار کرده باشد، نمازش صحیح است. سوم از مبطلات نماز آن است که دست ها را روی هم بگذارد.
(مسأله 914) هر گاه برای ادب دست ها را به عنوان جزء نمازش روی هم بگذارد، بنا بر احتیاط واجب باید نماز را دوباره بخواند، ولی اگر از روی فراموشی یا ناچاری یا برای کار دیگر مثل خاراندن دست و مانند آن، دست ها را روی هم بگذارد اشکال ندارد. چهارم از مبطلات نماز آن است که بعد از خواندن حمد، «آمین» بگوید. ولی اگر اشتباهاً یا از روی ناچاری بگوید، نمازش باطل نمی شود. پنجم از مبطلات نماز آن است که عمداً یا از روی فراموشی پشت به قبله کند، یا به طرف راست یا چپ قبله برگردد، بلکه اگر عمداً به قدری برگردد که نگویند رو به قبله است، اگر چه به طرف راست یا چپ نرسد، نمازش باطل است.
(مسأله 915) اگر عمداً و یا سهواً همه صورت را به طرف راست یا چپ قبله برگرداند به نحوی که «استقبال به صورت گفته نشود» نمازش باطل است ولی اگر سر را کمی بگرداند عمداً باشد؛؛ یا اشتباهاً نمازش باطل نمی شود. ششم از مبطلات نماز، سخن گفن است.
(مسأله 916) اگر کلمه ای بگوید که دو حرف دارد؛؛ مثل «من» و «ما» نماز او باطل می شود و هر گاه کلمه ای بگوید که یک حرف بیشتر نباشد مانند «ق» که در زبان عرب به معنی نگهداری کن، چنانچه معنی آن را قصد کند نیز نماز او باطل می شود اگر قصد معنای آن را نکند ولی ملتفت معنای آن باشد، احتیاط واجب آن است که نماز را دوباره بخواند.
(مسأله 917) اگر چیزی از حمد و سوره و ذکرهای نماز را عمداً یا احتیاطاً چند مرتبه بگوید اشکال ندارد مشروط بر این که از روی وسواس نباشد.
(مسأله 918) در حال نماز، انسان نباید به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند، باید طوری جواب دهد که سلام مقدم باشد مثلًا بگوید «سلام علیکم» و نباید «علیکم السلام» بگوید.
(مسأله 919) انسان باید جواب سلام را چه در نماز یا در غیر نماز فوراً بگوید و اگر عمداً یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد، که اگر جواب بگوید جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در نماز باشد نباید جواب بدهد و اگر در نماز نباشد، جواب دادن واجب نیست.
(مسأله 920) باید نمازگزار جواب سلام را به قصد جواب بگوید نه به قصد دعا.
(مسأله 921) اگر زن یا مرد نامحرم یا بچه ممیز یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد به نمازگزار سلام کند، نمازگزار باید جواب او را بدهد.
(مسأله 922) اگر کسی به عده ای سلام کند، جواب سلام او بر همه آنان واجب است ولی اگر یکی از آنان جواب دهد، کافی است.
(مسأله 923) اگر به عده ای سلام کند و کسی که بین آنها مشغول نماز است شک کند که سلام کننده قصد سلام کردن به او را هم داشته یا نه، نباید جواب بدهد و همچنین است اگر بداند که قصد او را هم داشته ولی دیگری جواب سلام را بدهد. اما اگر بداند که قصد او را هم داشته ولی دیگری جواب ندهد، باید جواب او را بگوید.
(مسأله 924) سلام کردن مستحب است و خیلی سفارش شده است که سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچکتر به بزرگتر سلام کند.
(مسأله 925) اگر دو نفر همزمان به یکدیگر سلام کنند، بر هر یک واجب است جواب سلام دیگری را بدهد.
(مسأله 926) در غیر نماز، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگوید، مثلًا اگر کسی گفت سلام علیکم در جواب بگوید سلام علیکم و رحمة الله. هفتم از مبطلات نماز خنده با صدا و عمدیست و چنانچه سهواً با صدا بخندد یا لبخند بزند نمازش باطل نمی شود.
(مسأله 927) اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالش تغییر کند؛؛ مثلًا رنگش سرخ شود، چنانچه از صورت نمازگزار بیرون رود؛؛ باید نمازش را دوباره بخواند. هشتم از مبطلات نماز آن است که برای کار دنیا عمداً با صدا و یا بی صدا گریه کند و اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، آهسته باشد یا بلند اشکال ندارد؛؛ بلکه از بهترین اعمال است. نهم از مبطلات نماز کاریست که صورت نماز را به هم بزند مثل دست زدن و به هوا پریدن و مانند اینها کم باشد یا زیاد؛؛ عمداً باشد یا از روی فراموشی. ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند مثل اشاره کردن با دست اشکال ندارد.
(مسأله 928) اگر در بین نماز به قدری ساکت بماند که نگویند نماز می خواند نمازش باطل می شود و در این قسمت بین عمد و سهو فرقی ندارد.
(مسأله 929) اگر در بین نماز کاری انجام دهد؛؛ یا مدتی ساکت شود و شک کند که نماز به هم خورده یا نه؛؛ نمازش صحیح است. دهم از مبطلات نماز، خوردن و آشامیدن است؛؛ اگر در نماز طوری بخورد یا بیاشامد که نگویند نماز می خواند. نمازش باطل است.
(مسأله 930) احتیاط واجب آن است که در نماز هیچ چیز نخورد و نیاشامد چه موالات نماز به هم بخورد یا نخورد و چه بگویند نماز می خواند یا نگویند.
(مسأله 931) اگر در بین نماز، غذائی را که لای دندانهامانده فرو ببرد، نمازش باطل نمی شود و اگر قند یا شکر و مانند اینها در دهان مانده باشد و در حال نماز کم کم آب شود و فرو رود نمازش اشکال پیدا می کند. یازدهم از مبطلات نماز شک در رکعت های نماز دو رکعتی یا سه رکعتی، یا در دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی است. دوازدهم از مبطلات نماز آن است که رکن نماز را عمداً یا سهواً کم یا زیاد کند، یا چیزی را که رکن نیست عمداً کم یا زیاد نماید.
(مسأله 932) اگر بعد از نماز شک کند که در بین نماز کاری که نماز را باطل می کند انجام داده یا نه نمازش صحیح است.
چیزهائی که در نماز مکروه است
(مسأله 933) مکروه است در نماز صورت را کمی به طرف راست یا چپ بگرداند و چشم ها را هم بگذارد، یا به طرف راست و چپ بگرداند و با ریش و دست خود بازی کند و انگشت ها را داخل هم نماید و آب دهان بیندازد و به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشتر نگاه کند و نیز مکروه است، موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر؛؛ برای شنیدن حرف کسی ساکت شود، بلکه هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد مکروه می باشد.
(مسأله 934) موقعی که انسان خوابش می آید و نیز موقع خودداری کردن از بول و غائط؛؛ مکروه است نماز بخواند و همچنین پوشیدن جوراب تنگ که پا را فشار دهد در نماز مکروه می باشد و غیر اینها مکروهات دیگری هم در کتاب های مفصل گفته شده است.
مواردی که می شود نماز واجب را شکست
(مسأله 935) شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است، ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد.
(مسأله 936) اگر حفظ جان خود انسان یا کسی که حفظ جان او واجب است یا حفظ مالی که نگهداری آن واجب می باشد، بدون شکستن نماز ممکن نباشد باید نماز را بشکند ولی شکستن نماز برای مالی که اهمیت ندارد مکروه است.
(مسأله 937) اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلبکار طلب خود را از او مطالبه کند، چنانچه بتواند در بین نماز طلب او را بدهد، باید در همان حال بپردازد و اگر بدون شکستن نماز، دادن طلب او ممکن نیست، طلب کار باید صبر کند تا نماز تمام شود، مگر صبر کردن برای او مایه زحمت باشد.
(مسأله 938) اگر در بین نماز بفهمد که مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد، باید نماز را تمام کند و اگر وقت وسعت دارد و تطهیر مسجد، نماز را به هم نمی زند باید در بین نماز تطهیر کند، بعد بقیه نماز را بخواند و اگر نماز را به هم می زند، باید نماز را به سرعت بخواند و مسجد را تطهیر نماید.
(مسأله 939) کسی که باید نماز را بشکند، اگر نماز را تمام کند معصیت کرده ولی نماز او اشکال ندارد.
(مسأله 940) اگر پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود، یادش بیاید که اذان یا اقامه را فراموش کرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، بهتر است برای گفتن آنها نماز را بشکند.
شکیات
اشاره
شکیات نماز 23 قسم است: 1. شکهائیست که نماز را باطل می کند و آن 8 قسم است. 2. شک هایی که به آن نباید اعتنا کرد و آن 6 قسم است. 3. شکهای صحیح و آن 9 قسم است:
شک های باطل
(مسأله 941) شک هائی که نماز را باطل می کند از این قرار است: اول: شک در شماره رکعت های نماز دو رکعتی مثل نماز صبح و نماز مسافر ولی شک در شماره رکعت های نماز مستحب دو رکعتی و بعضی از نمازهای احتیاط نماز را باطل نمی کند. دوم: شک در شماره رکعت های نماز سه رکعتی. سوم: آنکه در نماز چهار رکعتی هر گاه طرف شک یک باشد مثل این که شک کند که یک رکعت خوانده یا بیشتر. چهارم: شک در نماز چهار رکعتی پیش از تمام شدن سجده دوم، یعنی طرف شک دو باشد مثل این که شک کند که دو رکعت خوانده یا بیشتر. پنجم: شک بین دو و پنج یا دو و بیشتر از پنج. ششم: شک بین سه و شش یا سه و بیشتر از شش. هفتم: شک بین چهار و شش یا چهار و بیشتر از شش. هشتم: شک در رکعت های نماز که نداند چند رکعت خوانده است.
(مسأله 942) اگر یکی از شک های باطل کننده برای انسان پیش آید، نمی تواند نماز را به هم بزند، ولی اگر به قدری فکر کند که شک پا بر جا شود در این صورت به هم زدن نماز مانعی ندارد.
شک هائی که نباید به آنها اعتنا کرد
(مسأله 943) شک هائی که نباید به آن ها اعتنا کرد از این قرار است: اول: شک در چیزی که محل به جا آوردن آن گذشته است: مثل آنکه در رکوع شک کند که حمد را خوانده یا نه. دوم: شک بعد از سلام نماز. سوم: شک بعد از گذشتن وقت نماز. چهارم: شک کثیرالشک یعنی کسی که زیاد شک می کند. پنجم: شک امام در شماره رکعت های نماز، در صورتی که مأموم شماره آنها را بداند و همچنین شک مأموم در صورتی که امام شماره رکعت های نماز را بداند. ششم: شک در نماز مستحبی. 1. شک در چیزی که محل آن گذشته ست
(مسأله 944) اگر در بین نماز شک کند که یکی از کارهای واجب آن را انجام داده یا نه، مثلًا شک کند که حمد خوانده یا نه، چنانچه مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهد نشده، باید آنچه را که در انجام آن شک کرده به جا آورد و اگر مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهد شده؛؛ به شک خود اعتنا نکند.
(مسأله 945) اگر در بین خواندن آیه ای شک کند که آیه پیش را خوانده یا نه، یا وقتی آخر آیه را می خواند شک کند که اول آن را خوانده یا نه، بنا بر احتیاط واجب باید برگردد و به قصد قربت انجام دهد.
(مسأله 946) اگر بعد از رکوع یا سجود شک کند که کارهای واجب آن، مانند ذکر و آرام بودن بدن را انجام داده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.
(مسأله 947) اگر در حالی که به سجده می رود شک کند که رکوع کرده یا نه؛؛ برگردد رکوع کند و سپس نماز را اعاده کند.
(مسأله 948) اگر در حال برخاستن شک کند که تشهد را به جا آورده یا نه؛؛ یا شک کند که سجده را به جا آورده یا نه باید برگردد و به جا آورد.
(مسأله 949) کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند؛؛ اگر موقعی که حمد یا تسبیحات می خواند، شک کند که سجده یا تشهد را به جا آورده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر پیش از آنکه مشغول حمد یا تسبیحات شود، شک کند که سجده یا تشهد را به جا آورده یا نه، باید به جا آورد.
(مسأله 950) اگر شک کند که یکی از رکن های نماز را به جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده، باید آن را به جا آورد مثلًا اگر چنانچه مشغول تشهد باشد به شک اعتنا نکند و اگر پیش از خواندن تشهد شک کند که دو سجده را به جا آورده یا نه، باید به جا آورد و چنانچه بعد یادش بیاید که آن رکن را به جا آورده بوده، چون رکن زیاد شده نمازش باطل است.
(مسأله 951) اگر شک کند عملی را که رکن نیست به جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده، باید آن را به جا آورد، مثلًا اگر پیش از خواندن سوره شک کند که حمد را خوانده یا نه، باید حمد را بخواند و اگر بعد از انجام آن یادش بیاید که آن را به جا آورده بوده چون رکن زیاد نشده نماز صحیح است.
(مسأله 952) اگر شک کند که سلام نماز را گفته یا نه، یا شک کند درست گفته یا نه، چنانچه مشغول تعقیب نماز یا مشغول نماز دیگر شده؛؛ یا به واسطه انجام کاری که نماز را به هم می زند؛؛ از حال نمازگزار بیرون رفته، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر پیش از اینها شک کند، باید سلام را بگوید. 2. شک بعد از سلام
(مسأله 953) اگر بعد از سلام نماز شک کند که نمازش صحیح بوده یا نه، مثلًا شک کند رکوع کرده یا نه، یا بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت؛؛ به شک خود اعتنا نکند ولی اگر هر دو طرف شک او باطل باشد، مثلًا بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که سه رکعت خوانده یا پنج رکعت، نمازش باطل است. 3. شک بعد از وقت
(مسأله 954) اگر بعد از گذشتن وقت نماز شک کند که نماز خوانده یا نه؛؛ یا گمان کند که نخوانده، خواندن آن لازم نیست، ولی اگر پیش از گذشتن وقت، شک کند که نماز خوانده یا نه، یا گمان کند که نخوانده، باید آن نماز را بخواند بلکه اگر گمان کند که خوانده، باید آن را به جا آورد.
(مسأله 955) اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند یک نماز چهار رکعتی خوانده ولی نداند به نیت ظهر خوانده یا به نیت عصر باید چهار رکعت نماز قضا به نیت نمازی که بر او واجب است بخواند.
(مسأله 956) اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا، بداند یک نماز خوانده ولی نداند سه رکعتی خوانده یا چهار رکعتی باید قضای نماز مغرب و عشا را بخواند. 4. کثیرالشک (کسی که زیاد شک می کند)
(مسأله 957) اگر کسی در یک نماز سه مرتبه شک کند، یا در سه نماز پشت سر هم مثلًا در نماز صبح و ظهر و عصر شک کند، کثیرالشک است و چنانچه زیاد شک کردن او از غضب یا ترس یا پریشانی حواس نباشد، به شک خود اعتنا نکند.
(مسأله 958) کثیرالشک اگر در به جا آوردن چیزی شک کند، باید آن طرف را بگیرد که به سود او است چنانچه به جا آوردن آن نماز را باطل نمی کند، باید بنا بگذارد که آن را به جا آورده، مثلًا اگر شک کند که رکوع کرده یا نه؛؛ باید بنا بگذارد که رکوع کرده است و اگر به جا آوردن آن نماز را باطل می کند باید بنا بگذارد که آن را انجام نداده، مثلًا اگر شک کند که یک رکوع کرده یا بیشتر، چون زیاد شدن رکوع نماز را باطل می کند باید، بنا بگذارد که بیشتر از یک رکوع نکرده است.
(مسأله 959) کسی که در نماز مخصوصی مثلًا در نماز ظهر زیاد شک می کند اگر در نماز دیگر مثلًا در نماز عصر شک کند، باید به حکم شک رفتار نماید.
(مسأله 960) کسی که زیاد شک می کند، اگر شک کند رکنی را به جا آورده یا نه و اعتنا نکند بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده، چنانچه مشغول رکن بعد نشده، باید آن را به جا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش باطل است، مثلًا اگر شک کند رکوع کرده یا نه و اعتنا نکند، چنانچه پیش از سجده یادش بیاید که رکوع نکرده، باید رکوع کند و اگر در سجده یادش بیاید، نمازش باطل است.
(مسأله 961) کسی که زیاد شک می کند، اگر شک کند چیزی را که رکن نیست به جا آورده یا نه و اعتنا نکند و بعد یادش بیاید که آن را به جا نیاورده؛؛ چنانچه از محل به جا آوردن آن نگذشته، باید آن را به جا آورد و اگر از محل آن گذشته نمازش صحیح است، مثلًا اگر شک کند که حمد خوانده یا نه و اعتنا نکند، چنانچه در قنوت یادش بیاید که حمد نخوانده، باید بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید. نماز او صحیح است. 5. شک امام و مأموم
(مسأله 962) اگر امام جماعت در شماره رکعت های نماز شک کند؛؛ مثلًا شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، چنانچه مأموم یقین داشته باشد که چهار رکعت خوانده و به امام بفهماند که چهار رکعت خوانده است، امام باید نماز را تمام کند و خواندن نماز احتیاط لازم نیست و نیز اگر امام یقین داشته باشد که چند رکعت خوانده است و مأموم در شماره رکعت های نماز شک کند، باید به شک خود اعتنا ننماید 6. شک در نماز مستحبی
(مسأله 963) اگر در شماره رکعت های نماز مستحبی شک کند، چنانچه طرف بیشتر شک، نماز را باطل می کند، باید بنا را بر کمتر بگذارد مثلًا اگر در نافله صبح شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است و اگر طرف بیشتر شک نماز را باطل نمی کند، مثلا شک کند که دو رکعت خوانده یا یک رکعت به هر طرف شک عمل کند؛؛ نمازش صحیح است.
(مسأله 964) کم شدن رکن، نافله را باطل می کند ولی زیاد شدن رکن، آن را باطل نمی کند، پس اگر یکی از کارهای نافله را فراموش کند و موقعی یادش بیاید که مشغول رکن بعد از آن شده باید آن کار را انجام دهد و دوباره آن رکن را به جا آورد مثلًا اگر در بین رکوع یادش بیاید که سوره را نخوانده، باید برگردد و سوره را بخواند و دوباره برکوع رود.
شک های صحیح
0
طریقه نماز احتیاط
(مسأله 966) کسی که نماز احتیاط بر او واجب است بعد از سلام نماز باید فوراً نیت نماز احتیاط کند و تکبیر بگوید و حمد را بخواند و به رکوع رود و دو سجده نماید پس اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از دو سجده تشهد بخواند و سلام دهد و اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب است بعد از دو سجده، یک رکعت دیگر مثل رکعت اول به جا آورد و بعد از تشهد سلام دهد.
(مسأله 967) نماز احتیاط سوره و قنوت ندارد و باید آن را آهسته بخوانند و نیت آن را به زبان نیاورند و احتیاط واجب آن است که بسم الله آن را هم آهسته بگویند.
(مسأله 968) اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد که رکعت های نمازش کم بوده، چنانچه کاری که نماز را باطل می کند انجام نداده، باید آنچه از نماز نخوانده بخواند و برای سلام بیجا دو سجده سهو بنماید و اگر کاری که نماز را باطل می کند؛؛ انجام داده، مثلًا پشت به قبله کرده، باید نماز را دوباره به جا آورد.
(مسأله 969) اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز کمتر از نماز احتیاط بوده، مثلًا در شک بین دو و چهار، دو رکعت نماز احتیاط بخواند بعد بفهمد نماز را سه رکعت خوانده، بنا بر احتیاط واجب باید کسری نماز را بلافاصله انجام دهد و اصل نماز را هم دوباره بخواند.
(مسأله 970) اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز بیشتر از نماز احتیاط بوده مثلًا در شک بین سه و چهار یک رکعت نماز احتیاط بخواند، بعد بفهمد نماز را دو رکعت خوانده، چنانچه بعد از نماز احتیاط کاری که نماز را باطل می کند انجام داده؛؛ مثلًا پشت به قبله کرده، باید نماز را دوباره بخواند و اگر کاری که نماز را باطل می کند انجام نداده باید یک رکعت کسری نمازش را به طور متصل به جا آورد.
(مسأله 971) اگر بین دو و سه و چهار شک کند و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط ایستاده را می خواند پیش از رکوع رکعت دوم یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده، باید بنشیند و نماز احتیاط را یک رکعتی تمام کند و دو سجده سهو به جا آورد.
(مسأله 972) اگر در بین نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش بیشتر یا کمتر از نماز احتیاط بوده، چنانچه نتواند نماز احتیاط را مطابق کسری نمازش تمام کند، باید آن را رها کند و کسری نماز را به جا آورد و مثلًا در شک بین سه و چهار اگر موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته را می خواند، یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده؛؛ چون نمی تواند دو رکعت نشسته را به جای دو رکعت ایستاده حساب کند، باید نماز احتیاط نشسته را رها کند و دو رکعت کسری نمازش را بخواند و دو سجده سهو برای زیادی سلام به جا آورد.
(مسأله 973) اگر در نماز احتیاط، رکنی را زیاد کند، یا مثلًا به جای یک رکعت دو رکعت بخواند، نماز احتیاط باطل می شود، باید اصل نماز را بخواند.
(مسأله 974) موقعی که مشغول نماز احتیاط است اگر در یکی از کارهای آن شک کند، چنانچه محل آن نگذشته، باید به جا آورد و اگر محلش گذشته، باید به شک خود اعتنا نکند، مثلًا اگر شک کند که حمد خوانده یا نه، چنانچه برکوع نرفته باید بخواند؛؛ و اگر برکوع رفته باید به شک خود اعتنا نکند.
(مسأله 975) اگر در شماره رکعت های نماز احتیاط شک کند، باید بنا را بر بیشتر بگذارد ولی چنانچه طرف بیشتر شک نماز را باطل می کند بنا را بر کمتر می گذارد و بنا بر احتیاط نماز را اعاده کند.
(مسأله 976) حکم گمان در رکعت های نماز حکم یقین است، مثلًا اگر در نماز چهار رکعتی انسان گمان دارد که نماز را چهار رکعت خوانده، نباید نماز احتیاط بخواند.
(مسأله 977) حکم شک و سهو در نمازهای واجب یومیه و نمازهای واجب دیگر فرق ندارد، مثلًا اگر در نماز آیات شک کند که یک رکعت خوانده یا دو رکعت، چون شک او در نماز دو رکعتی است، نمازش باطل می شود.
سجده سهو
اشاره
(مسأله 978) برای هفت چیز بعد از سلام نماز، انسان باید دو سجده سهو به نحوی که بعداً گفته می شود به جا آورد: اول: آنکه در بین نماز، سهواً حرف بزند. دوم: سلام بی جا، مانند سلام در رکعت اول. سوم: آنکه یک سجده را فراموش کند. چهارم: تشهد را فراموش کند. پنجم: آنکه در نماز چهار رکعتی بعد از سجده دوم شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت. ششم: ایستادن بی جا. هفتم: نشستن بی جا.
(مسأله 979) اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند باید دو سجده سهو به جا آورد.
(مسأله 980) برای حرفی که از آه کشیدن و سرفه پیدا می شود، سجده سهو واجب نیست ولی اگر مثلًا سهواً آخ یا آه بگوید، باید سجده سهو نماید.
(مسأله 981) اگر چیزی را که غلط خوانده دوباره به طور صحیح بخواند برای دوباره خواندن آن سجده سهو واجب نیست.
(مسأله 982) اگر در نماز سهواً مدتی حرف بزند و تمام آنها یک مرتبه حساب شود، دو سجده سهو بعد از سلام نماز کافیست.
(مسأله 983) اگر سهواً تسبیحات اربعه را نگوید یا بیشتر یا کمتر از سه مرتبه بگوید، احتیاط واجب آن است که بعد از نماز دو سجده سهو به جا آورد.
(مسأله 984) اگر در جائی که نباید سلام نماز را بگوید سهواً بگوید: «السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِاللهِ الصّالِحینَ» یا بگوید: «السّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ» باید دو سجده سهو بنماید، ولی اگر اشتباهاً مقداری از این دو سلام را بگوید، یا بگوید «السَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه» احتیاط آن است که دو سجده سهو به جا آورد.
(مسأله 985) اگر در جائی که نباید سلام دهد اشتباهاً هر سه سلام را بگوید دو سجده سهو کافی است.
(مسأله 986) اگر یک سجده یا تشهد را فراموش کند و پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید؛؛ باید برگردد و به جا آورد و برای ایستادن بی جا دو سجده سهو به جا آورد.
(مسأله 987) اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید که یک سجده یا تشهد را از رکعت پیش فراموش کرده، باید بعد از سلام نماز سجده یا تشهد را قضا نماید و بعد از آن دو سجده سهو به جا آورد.
(مسأله 988) اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمداً به جا نیاورد، معصیت کرده و واجب است هر چه زودتر آن را انجام دهد و چنانچه سهواً به جا نیاورد، هر وقت یادش آمد باید فوراً انجام دهد و لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
(مسأله 989) اگر شک دارد که سجده سهو بر او واجب شده یا نه، لازم نیست به جا آورد.
(مسأله 990) کسی که شک دارد مثلًا دو سجده سهو بر او واجب شده یا چهار تا، اگر دو سجده بنماید کافی است.
(مسأله 991) اگر بداند یکی از دو سجده سهو را به جا نیاورده، باید دو سجده سهو به جا آورد و اگر بداند سهواً سه سجده کرده، احتیاط مستحب آن است که دوباره دو سجده سهو بنماید. - کسی که سجده سهو به عهده اش آمده و فراموش کرده تا وارد نماز شده و در بین نماز متذکر شده اگر نماز فریضه است لازم است نماز را تمام کند بعد از آن بلافاصله سجده را به جا آورد.
کیفیت سجده سهو
(مسأله 992) دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فوراً نیّت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بگوید: «بِسْمِ اللهِ و باللهِ وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلهِ یا بِسْمِ الله وَ بِاللهِ اللَّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» ولی بهتر است بگوید «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ السَّلامُ عَلَیکَ ایُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَة الله وَ بَرَکاتُه»، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهائی را که گفته شد بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد.
قضای سجده و تشهد فراموش شده
(مسأله 993) سجده و تشهدی را که انسان فراموش کرده و بعد از نماز قضای آن را به جا می آورد؛؛ باید تمام شرائط نماز: مانند پاک بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرطهای دیگر را داشته باشد.
(مسأله 994) اگر سجده یا تشهد را چند دفعه فراموش کند، مثلًا یک سجده از رکعت اول و یک سجده از رکعت دوم فراموش نماید، باید بعد از نماز، قضای هر دو را با سجده های سهوی که برای آنها لازم است به جا آورد و لازم نیست معین کند که قضای کدام یک آنها است.
(مسأله 995) اگر یک سجده و تشهد را فراموش کند، احتیاط واجب آن است که هر کدام را اول فراموش کرده، اول قضا نماید و اگر نداند کدام اول فراموش شده، باید احتیاطاً یک سجده و تشهد و بعد یک سجده دیگر به جا آورد، یا یک تشهد و یک سجده و بعد یک تشهد دیگر به جا آورد تا یقین کند سجده و تشهد را به ترتیبی که فراموش کرده قضا نماید.
(مسأله 996) اگر به خیال اینکه اول سجده را فراموش کرده، اول قضای آن را به جا آورد و بعد از خواندن تشهد یادش بیاید که اول تشهد را فراموش کرده احتیاط مستحب آن است که دوباره سجده را قضا نماید و نیز اگر به خیال اینکه اول تشهد را فراموش کرده، اول قضای آن را به جا آورد و بعد از سجده یادش بیاید که اول سجده را فراموش کرده، بنا بر احتیاط مستحب باید دوباره تشهد را بخواند.
(مسأله 997) اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد فراموش شده کاری کند که اگر عمداً یا سهواً در نماز اتفاق بیفتد نماز باطل می شود، مثلًا پشت به قبله نماید، باید قضای سجده و تشهد را به جا آورد و نمازش صحیح است.
(مسأله 998) اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک سجده از رکعت آخر را فراموش کرده؛؛ باید قضای سجده ای را که فراموش کرده به جا آورد و بعد از آن دو سجده سهو به جا آورد چه کاری که نماز را باطل می کند کرده باشد یا نه و اگر تشهد رکعت آخر را فراموش کرده باشد، باید قضای تشهد را به جا آورد و بعد از آن دو سجده سهو به جا آورد.
(مسأله 999) اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد فراموش شده کاری کند که برای آن سجده سهو واجب می شود، مثل آنکه سهواً حرف بزند، باید سجده یا تشهد را قضا کند. ولی سجده سهو برای حرف زدن واجب نیست.
(مسأله 1000) اگر نداند که سجده را فراموش کرده یا تشهد را، باید هر دو را قضا نماید و بهتر است اول سجده را قضا کند.
(مسأله 1001) اگر شک دارد که سجده یا تشهد را فراموش کرده یا نه، واجب نیست قضا نماید.
(مسأله 1002) کسی که باید سجده یا تشهد را قضا نماید، اگر برای کار دیگری هم سجده سهو بر او واجب شود، باید بعد از نماز، سجده یا تشهد را قضا نماید، بعد سجده سهو را به جا آورد.
(مسأله 1003) اگر شک دارد که بعد از نماز، قضای سجده یا تشهد فراموش شده را به جا آورده یا نه، چنانچه وقت نماز نگذشته، باید سجده یا تشهد را قضا نماید و اگر وقت نماز هم گذشته، بنا بر احتیاط باید سجده یا تشهد را قضا نماید.
کم و زیاد کردن اجزاء و شرائط نماز
(مسأله 1004) هر گاه چیزی از واجبات نماز را عمداً کم یا زیاد کند، اگرچه یک حرف آن باشد، نماز باطل است.
(مسأله 1005) اگر به واسطه ندانستن مسأله، چیزی از اجزاء نماز را کم یا زیاد کند اگر آن جزء رکن نباشد و جاهل قاصر باشد نمازش صحیح است و الا بنا بر احتیاط واجب، نماز را دوباره بخواند.
(مسأله 1006) اگر در بین نماز بفهمد وضو یا غسلش باطل بوده؛؛ یا بدون وضو یا غسل مشغول نماز شده، باید نماز را به هم بزند و دوباره با وضو یا غسل بخواند و اگر بعد از نماز بفهمد باید دوباره نماز را با وضو یا غسل به جا آورد و اگر وقت گذشته قضا نماید.
(مسأله 1007) اگر بعد از رسیدن برکوع یادش بیاید که دو سجده از رکعت پیش فراموش کرده، نمازش باطل است و اگر پیش از رسیدن برکوع یادش بیاید، باید برگردد و دو سجده را به جا و برخیزد و حمد و سوره یا تسبیحات را بخواند و نماز را تمام کند و بعد از نماز بنا بر احتیاط واجب، برای ایستادن بیجا دو سجده سهو بنماید.
(مسأله 1008) اگر پیش از گفتن «السّلام علینا» و «السّلام علیکم» یادش بیاید که دو سجده رکعت آخر را به جا نیاورده. باید دو سجده را به جا آورد و دوباره تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد و برای زیادی تشهّد دو سجده سهو به جا آورد.
(مسأله 1009) اگر پیش از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز نخوانده، باید مقداری را که فراموش کرده به جا آورد.
(مسأله 1010) اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز را نخوانده، چنانچه کاری انجام داده که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیفتد نماز را باطل می کند، مثلًا پشت به قبله کرده، نمازش باطل است و اگر کاری که عمدی و سهوی آن، نماز را باطل می کند انجام نداده باید فوراً مقداری را که فراموش کرده به جا آورد و دو سجده سهو جهت سلام بی جا انجام دهد.
(مسأله 1011) هر گاه بعد از سلام نماز عملی انجام دهد که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیفتد نماز را باطل می کند، مثلًا پشت به قبله نماید و بعد یادش بیاید که دو سجده آخر را به جا نیاورده، نمازش باطل است و اگر پیش از انجام کاری که نماز را باطل می کند، یادش بیاید، باید دو سجده ای را که فراموش کرده به جا آورد و دوباره تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد و دو سجده سهو برای سلامی که اول گفته است بنماید.
(مسأله 1012) اگر بفهمد نماز را پیش از وقت خوانده، یا پشت به قبله یا سمت راست و یا چپ خوانده باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
احکام نماز مسافر
مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشاء را با هشت شرط شکسته به جا آورد یعنی دو رکعت بخواند:
شرط اول: آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد
(مسأله 1013) کسی که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ است، خواه رفتن او کمتر از چهار فرسخ باشد خواه نباشد، باید نماز را شکسته بخواند. بنا بر این اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد یا بالعکس، باید نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1014) اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند خواه همان روز و شب برگردد یا شب را در محل بماند و فردا و یا پس فردای آن برگردد.
(مسأله 1015) اگر سفر از هشت فرسخ کمتر باشد، یا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه؛؛ باید نماز را تمام بخواند و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، در صورتی که تحقیق کردن برایش مشقّت دارد، باید نمازش را تمام بخواند و اگر مشقّت ندارد، باید تحقیق کند که اگر یک عادل بگوید یا بین مردم معروف باشد که سفر او هشت فرسخ است، نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1016) اگر محلی دو راه داشته باشد، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهی که هشت فرسخ است به آنجا برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر از راهی که هشت فرسخ نیست برود، باید تمام بخواند.
(مسأله 1017) اگر شهر دیوار دارد، باید ابتدای هشت فرسخ را از دیوار شهر حساب کند و اگر دیوار ندارد، باید از خانه های آخر شهر حساب نماید ولی انتهای هشت فرسخ را همان نقطه ای حساب کند که می خواهد برود خواه آن نقطه اول شهر یا وسط و یا آخر آن باشد.
شرط دوم: قصد هشت فرسخ از آغاز سفر
شرط دوم این است که از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جائی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آنجا قصد کند جائی برود که با مقداری که آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند. ولی اگر بخواهد از آنجا به مقدار هشت فرسخ مسافرت کند باید نماز را شکسته بخواند و همچنین است حکم برگشت به وطن اگر هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند
(مسأله 1018) کسی که نمی داند سفرش چند فرسخ است، مثلًا برای پیدا کردن گمشده ای مسافرت می کند و نمی داند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند؛؛ باید نماز را تمام بخواند. ولی در برگشتن، چنانچه تا وطنش یا جائی که می خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط سوم: تصمیم بر ادامه سفر
شرط سوم آن است که در بین راه از قصد خود برنگردد. پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد یا مردّد شود، باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1019) اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد که همانجا بماند یا بعد از ده روز برگردد، یا در برگشتن و ماندن مردّد باشد، باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1020) اگر بعد از رسیدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1021) اگر برای رفتن به محلی حرکت کند و بعد از رفتن مقداری از راه بخواهد جای دیگری برود، چنانچه از محل اولی که حرکت کرده تا جائی که می خواهد برود، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط چهارم: از وطن عبور نکند
شرط چهارم این است که نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد، یا ده روز یا بیشتر در جائی بماند در این صورت سفر او قطع می شود. پس کسی که می خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلی بماند، باید نماز را تمام بخواند.
شرط پنجم: سفر برای کار حرام نباشد
شرط پنجم آن که برای کار حرام سفر نکند و اگر برای کار حرامی مانند دزدی سفر کند، باید نماز را تمام بخواند و همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آن که برای او ضرر داشته باشد، یا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با نهی پدر و مادر که از روی دلسوزی باشد برای منافع شخصی خود سفری بروند که بر آنان واجب نباشد، ولی اگر مثل سفر حج واجب باشد، باید نماز را شکسته بخوانند.
(مسأله 1022) سفری که اسباب اذیت پدر و مادر باشد حرام است و انسان باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.
(مسأله 1023) اگر کسی با ماشین غصبی سفر کند، نماز او شکسته است و احتیاط مستحب آن است که هم تمام و هم شکسته بخواند.
(مسأله 1024) اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت کند حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1025) اگر برای لهو و خوش گذرانی به شکار رود، مسافرت حرام و نمازش تمام است و چنانچه برای تهیه معاش و یا برای کسب و زیاد کردن مال به شکار برود، باید نماز را شکسته بخواند و روزه نگیرد.
(مسأله 1026) کسی که برای معصیت سفر کرده، موقعی که از سفر به وطن برمی گردد باید نماز را شکسته بخواند خصوصاً اگر توبه کرده باشد.
(مسأله 1027) شخصی که از سفر معصیت برمی گردد، چنانچه انگیزه رجوعش مقصد مستقلی غیر از رجوع به وطن باشد، نماز او نیز شکسته است.
(مسأله 1028) کسی که سفر او سفر معصیت است، اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد، چنانچه باقیمانده راه و یا مسافتی را که بعد از پشیمان شدن از معصیت، می رود و برمی گردد هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط ششم: خانه به دوش نباشد
شرط ششم آن که از صحرانشین هائی نباشد که در بیابان ها گردش می کنند و هر جا آب و خوراک برای خود و حشمشان پیدا کنند می مانند و بعد از چندی به جای دیگر می روند و صحرا نشین ها در این مسافرت ها باید نماز را تمام بخوانند.
(مسأله 1029) اگر یکی از صحرا نشین ها برای پیدا کردن منزل و چراگاه حیواناتش سفر کند باید نمازش را تمام بخواند هر چند سفر او هشت فرسخ باشد.
(مسأله 1030) اگر صحرانشین برای زیارت یا حج یا تجارت و مانند اینها مسافرت کند، باید نماز را تمام بخواند، خصوصاً اگر با همان چادر و اثاثیه سفر کند.
شرط هفتم: سفر برای شغل نباشد
شغل و کار او مسافرت نباشد کسانی که دارای چنین شرطی نیستند به سه گروه تقسیم می شوند: 1. راننده ها و خلبان ها و کشتیبان ها و ساربان ها و مانند آنها سفر شغل آنهاست باید نماز را تمام بخوانند. 2. کسی که سفر شغل او نیست ولی سفر مقدّمه شغل او است یعنی برای انجام به طور مرتب سفر کند مانند معلمی که باید هر روز یا غالباً به مقدار مسافت شرعی سفر می کند و پس از تدریس به وطن بازمی گردد و همچنین است محصل و بیله وری که برای خرید و یا فروش باید به مقدار مسافت شرعی سفر کند سپس برگردد آن گروه نیز باید نماز خود را تمام بخواند. 3. کسی که سفر شغل او و یا مقدمه شغل او نیست، ولی برای زیارت هر هفته مرتب سفر می کند، این گروه نیز باید نماز را تمام و روزه را بگیرند خلاصه کسانی که سفر برای آنان به صورت یک امر عادی درآید، نماز آنان تمام و روزه را باید بگیرند.
(مسأله 1031) اگر راننده ای برای کار دیگری مثلًا برای زیارت یا حج هم مسافرت کند، باید نماز را تمام بخواند و همچنین است اگر اتومبیل خود را برای زیارت کرایه بدهد و در ضمن خودش هم زیارت کند، باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1032) کسانی که راهنمای حج و مدیر کاروان حجاج و مانند آنها می باشند، چون سالی یک بار اتفاق می افتد و در مدت کمی انجام می گیرد، نماز آنها شکسته است و حکم آنها با حمله داری که سال های گذشته که بخش عمده سال را در سفر بودند تفاوت دارد.
(مسأله 1033) کسی که در مقداری از سال شغلش مسافرت است، مثل شوفری که فقط در تابستان یا زمستان اتومبیل خود را کرایه می دهد، باید در سفری که مشغول به کارش هست نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1034) راننده و دوره گردی که در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد می کند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخی برود، باید نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1035) کسی که به یکی از عناوین سه گانه باید نماز خود را تمام بخواند اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند یا در نقطه ای ده روز قصد اقامه کند باید در سفر اولی که بعد از ده روز می رود، نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1036) اگر چنین گروهی شک کنند که در وطن خود یا جای دیگر ده روز مانده اند یا نه، باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1037) کسی که در شهرها سیاحت می کند و برای خود وطنی اختیار نکرده، باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1038) کسی که شغلش مسافرت نیست، اگر مثلًا در شهری یا در دهی جنسی دارد که برای حمل آن در یک زمان معین مسافرت های پی در پی می کند، باید نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1039) کسی که از وطنش صرف نظر کرده و می خواهد وطن دیگری برای خود اختیار کند اگر سفرش طولانی ست باید نماز را تمام بخواند. نماز کارمندان هواپیما و قطار تمام و روزه را باید بگیرند و اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود یا جای دیگر بمانند در غیر سفر اول نمازشان تمام است. کسی که در سال دو یا سه سفر می رود که هر کدام سه یا چهار ماه طول می کشد و بقیه سال را در وطن است نماز او تمام است. چوپانی که در سال نه ماه همراه گوسفندان می رود، بدون آنکه در جائی ده روز بماند و سه ماه زمستان را در وطن خود به سر می برد، نماز او تمام و باید روزه را بگیرد.
شرط هشتم: رسیدن به حد ترخّص
شرط هشتم آن که به حد ترخّص برسد یعنی از وطنش یا جائی که قصد کرده بود ده روز در آنجا بماند، به قدری دور شود که دیوار شهر را نبیند و صدای اذان آن را نشنود ولی باید در هوا غبار یا چیز دیگری نباشد که از دیدن دیوار و شنیدن اذان جلوگیری کند و لازم نیست به قدری دور شود که مناره ها و گنبدها را نبیند، یا دیوارها هیچ پیدا نباشد، بلکه همین قدر که دیوارها کاملًا معلوم نباشد، کافی است.
(مسأله 1040) کسی که به سفر می رود اگر به جائی برسد که اذان را نشنود ولی دیوار شهر را ببیند، یا دیوارها را نبیند و صدای اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنا بر احتیاط واجب باید هم شکسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1041) مسافری که به وطنش برمی گردد، وقتی دیوار وطن خود را ببیند و صدای اذان آن را بشنود، باید نماز را تمام بخواند ولی مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند. وقتی دیوار آنجا را ببیند و صدای اذانش را بشنود، بنا بر احتیاط واجب باید نماز را تأخیر بیندازد تا به منزل برسد. یا نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
(مسأله 1042) اگر به قدری دور شود که نداند صدائی را که می شنود صدای اذان است یا صدای دیگر و یا بفهمد اذان می گویند ولی کلمات آن را تشخیص ندهد، احتیاط جمع میان تمام و شکسته است.
(مسأله 1043) اگر بخواهد در محلی نماز بخواند که شک دارد به حد ترخص یعنی جائی که اذان را نشنود و دیوار را نبیند، رسیده یا نه، باید نماز را تمام بخواند و در موقع برگشتن اگر شک کند که به حد ترخص رسیده یا نه، باید شکسته بخواند و چون در بعضی موارد اشکال پیدا می کند باید یا آنجا نماز نخواند یا هم شکسته و هم تمام بخواند.
چیزهائی که سفر را قطع می کند
اشاره
چند چیز است که سفر را قطع می کند و باید نماز را تمام خواند:
اول: رسیدن به وطن
(مسأله 1044) مسافری که در سفر از وطن خود عبور می کند، وقتی به جائی برسد که دیوار وطن خود را ببیند و صدای اذان آن را بشنود باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1045) مسافری که در بین مسافرت به وطنش رسیده، تا وقتی در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند. ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا مقداری برود و برگردد که رفتن و برگشتن هشت فرسخ می شود. وقتی به جائی برسد که دیوار وطن را نبیند و صدای اذان آن را نشنود، باید نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1046) محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
(مسأله 1047) اگر قصد دارد در محلی که وطن اصلیش نیست مدتی بماند و بعد به جای دیگر رود، این محل حکم وطن را دارد بنا بر این کارمندان دولت که برای مدتی معیّن یا غیر معیّن برای محلی اعزام می شوند چون در آنجا مسافر نیستند، حکم وطن را دارد.
(مسأله 1048) کسی که در دو محل زندگی می کند، مثلًا شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر می ماند، هر دو به حکم وطن اوست و نیز اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد، همه آنها حکم وطن او حساب می شود.
(مسأله 1049) در غیر وطن اصلی و وطن غیراصلی که ذکر شد در جاهای دیگر اگر قصد اقامه نکند نمازش شکسته است چه ملکی در آنجا داشته باشد یا نداشته باشد و چه در آنجا شش ماه مانده باشد یا نه.
(مسأله 1050) اگر به جائی برسد که وطن او بوده و از آنجا صرف نظر کرده نباید نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن دیگری هم برای خود اختیار نکرده باشد.
دوم: قصد اقامت ده روز
(مسأله 1051) مسافری که قصد دارد، ده روز پشت سر هم در محلی بماند، یا می داند که بدون اختیار ده روز در محلی می ماند، در آن محل باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1052) مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که بخواهد تمام ده روز را در یکجا بماند پس اگر بخواهد مثلًا ده روز در نجف و کوفه یا در تهران و شمیران بماند، باید نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1053) مسافری که می خواهد ده روز در محلی بماند، اگر از اول قصد داشته باشد که در بین ده روز به اطراف آنجا برود؛؛ چنانچه جائی که می خواهد برود اگر به اندازه ای دور نیست که مسافرت حساب شود، باید در همه ده روز نماز را تمام بخواند و اگر به اندازه ای باشد که عرفا مسافرت حساب شود باید در تمام ده روز نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1054) اگر مسافر قصد کند ده روز در محلی بماند؛؛ چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود. یا مردّد شود که در آنجا بماند یا به جای دیگر برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود؛؛ یا مردّد شود، تا وقتی در آنجا هست، باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1055) مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند، اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه یک نماز چهار رکعتی خوانده باشد، روزه اش صحیح است و تا وقتی در آنجا هست باید نمازهای خود را تمام بخواند و روزه ها را هم بگیرد و اگر یک نماز چهار رکعتی نخوانده باشد، احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را تمام کند و قضاء آن را نیز بگیرد اما نمازهای خود را باید شکسته بخواند و روزهای بعد هم نمی تواند روزه بگیرد.
(مسأله 1056) مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شک کند پیش از آن که از قصد ماندن برگردد، یک نماز چهار رکعتی خوانده یا نه، باید نمازهای خود را شکسته بخواند.
(مسأله 1057) اگر مسافر به نیّت این که نماز را شکسته بخواند؛؛ مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیشتر بماند، باید نماز را چهار رکعتی تمام نماید.
(مسأله 1058) مسافری که قصد کرده ده روز در جائی بماند، اگر در بین نماز چهار رکعتی از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده، باید نماز را دو رکعتی تمام نماید و بقیه نمازهای خود را شکسته بخواند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته نمازش باطل ولی تا وقتی در آنجا هست باید نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1059) مسافری که قصد کرده ده روز در جائی بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جائی که کمتر از چهار فرسخ است برود و به محل اقامه خود به عنوان محل اقامت برگردد، باید نماز را تمام بخواند و اگر به عنوان منزلی که در بین راه است عبور کند، نماز او شکسته است.
(مسأله 1060) مسافری که قصد کرده ده روز در جائی بماند، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جای دیگری که کمتر از هشت فرسخ است، برود و ده روز در آنجا بماند، باید در رفتن و در جائی که قصد ماندن ده روز کرده، نمازهای خود را تمام بخواند. ولی اگر جائی که می خواهد برود هشت فرسخ یا بیشتر است باید موقع رفتن نمازهای خود را شکسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز کرد، نمازش را تمام بخواند.
(مسأله 1061) مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جائی که کمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد که به محل اولش برگردد یا نه، یا به کلی از برگشتن به آنجا غافل باشد، یا بخواهد برگردد ولی مردد باشد که ده روز در آنجا بماند یا نه، یا آن که از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، باید از وقتی که می رود و برمی گردد و بعد از برگشتن؛؛ نمازهای خودرا تمام بخواند.
سوم: توقف یک ماه بدون قصد
(مسأله 1062) اگر مسافر بعد از رسیدن به هشت فرسخ سی روز در محلی بماند و در تمام سی روز در رفتن و ماندن مردد باشد، بعد از گذشتن سی روز اگرچه مقدار کمی در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر پیش از رسیدن به هشت فرسخ در رفتن بقیه راه مردد شود؛؛ اگر به مقدار چهار فرسخ نرفته باشد از وقتی که مردد می شود، باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1063) مسافری که می خواهد نه روز یا کمتر در محلی بماند اگر بعد از آن که نه روز یا کمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نه روز دیگر یا کمتر بماند همین طور تا سی روز، روز سی و یکم باید نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1064) مسافری که سی روز مردد بوده در صورتی باید نماز را تمام بخواند که سی روز در یکجا بماند، پس اگر مقداری از آن را در جائی و مقداری را در جای دیگر بماند، بعد از سی روز هم باید نماز را شکسته بخواند.
مسائل متفرّقه
(مسأله 1065) مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند و تمام افضل و شکسته احوط است. ولی اگر بخواهد در جائی که اول، جزء این مساجد نبوده و بعد از زمان ائمه ( علیهم السلام ) به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، باید شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام ) در شعاع 25 ذراع (تقریباً 11 متر) از ضریح مقدس نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1066) کسی که می داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر در غیر چهار مکانی که در مسأله پیش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.
(مسأله 1067) اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت یادش بیاید، باید شکسته به جا آورد و اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضای آن نماز بر او واجب نیست و اگر می داند که مسافر است ولی حکم نماز مسافر را فراموش کند احتیاط واجب آن است که در وقت و خارج آن قضاء کند.
(مسأله 1068) کسی که می داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر فراموش نکند، بلکه غفلت کند و بدون توجه و به طور عادت تمام بخواند نمازش باطل است. در داخل وقت باید اعاده و در خارج از وقت احتیاطاً قضاء نماید.
(مسأله 1069) مسافری که نمی داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر تمام بخواند، نمازش صحیح است.
(مسأله 1070) کسی که باید نماز را تمام بخواند، اگر شکسته به جا آورد، در هر صورت نمازش باطل است.
(مسأله 1071) اگر مشغول نماز چهار رکعتی شود و در بین نماز یادش بیاید که مسافر است، یا ملتفت شود که سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته، باید نماز را دو رکعتی تمام کند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته، نمازش باطل است و باید شکسته بخواند.
(مسأله 1072) مسافری که باید نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نیت نماز دو رکعتی مشغول نماز شود و در بین نماز مسأله را بفهمد، باید نماز را چهار رکعتی تمام کند و احتیاط مستحب آن است که بعد از تمام شدن نماز، دوباره آن نماز را چهار رکعتی بخواند.
(مسأله 1073) مسافری که نماز نخوانده، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، یا به جائی برسد که می خواهد ده روز در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند و کسی که مسافر نیست؛؛ اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت کند، در سفر باید نماز را شکسته بخواند.
(مسأله 1074) اگر از مسافری که باید نماز را شکسته بخواند نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود، باید آن را دو رکعتی قضا نماید اگرچه در غیر سفر بخواهد قضای آن را به جا آورد و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتی قضا نماید اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.
نماز قضا
اشاره
(مسأله 1075) کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده باید قضای آن را به جا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز، خواب مانده یا به واسطه بی هوشی که به دست خود انجام گرفته و یا مستی نماز نخوانده باشد، ولی نمازهائی را که کافر مسلمان شده و زن در حال حیض یا نفاس نخوانده قضا ندارد چه نمازهای یومیّه باشد چه غیر آن
(مسأله 1076) اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازی را که خوانده باطل بوده باید قضای آن را بخواند.
(مسأله 1077) کسی که نماز قضا دارد. باید در خواندن آن کوتاهی نکند ولی واجب نیست فوراً آن را به جا آورد.
(مسأله 1078) کسی که نماز قضا دارد می تواند نماز مستحبی بخواند.
(مسأله 1079) اگر انسان احتمال دهد که نماز قضائی دارد یا نمازهائی را که خوانده صحیح نبوده، خوب است قضای آنهارا به جا آورد.
(مسأله 1080) در قضای نمازهای یومیّه ترتیب لازم نیست - مگر در نمازهائی که در ادای آنها ترتیب هست مثل نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا از یک روز - اگرچه بهتر مراعات ترتیب است.
(مسأله 1081) کسی که مثلًا چند نماز صبح یا چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره آنها را نمی داند یا فراموش کرده مثلًا نمی داند که سه یا چهار یا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار کمتر را بخواند کافی است. ولی بهتر این است که به قدری نماز بخواند که یقین کند تمام آنها را خوانده است مثلًا اگر فراموش کرده که چند نماز صبح از او قضا شده است و یقین دارد که بیشتر از ده تا نبوده، احتیاطاً ده نماز صبح بخواند.
(مسأله 1082) کسی که فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد، احتیاط واجب آن است اوّل آن را بخواند بعد مشغول نماز آن روز شود و نیز اگر از روزهای پیش نماز قضا ندارد ولی یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده است، احتیاط واجب آن است که نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند مگر اینکه وقت تنگ باشد در این صورت فقط نماز ادا بخواند.
(مسأله 1083) اگر در بین نماز یادش بیاید که یک نماز یا بیشتر از همان روز از او قضا شده، یا فقط یک نماز قضا از روزهای پیش دارد چنانچه وقت وسعت دارد و ممکن است نیّت را به نماز قضا برگرداند مثلًا اگر در نماز ظهر پیش از رکوع رکعت سوم یادش بیاید که نماز صبح آن روز قضا شده در صورتی که وقت نماز ظهر تنگ نباشد، نیّت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو رکعتی تمام کند بعد ظهر را بخواند، ولی اگر وقت تنگ است یا نمی تواند نیّت را به نماز قضا برگرداند مثلًا در رکوع رکعت سوم نماز ظهر یادش بیاید که نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نیّت نماز صبح کند یک رکوع که رکن است زیاد می شود، نباید نیّت را به قضای صبح برگرداند.
(مسأله 1084) نماز قضا را با جماعت می شود خواند، به شرط این که نماز قضاء بر ذمّه امام قطعی باشد چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا و لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند مثلًا اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند اشکال ندارد.
(مسأله 1085) مستحب است بچه ممیز را یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد به نماز خواندن و عبادت های دیگر عادت دهند.
نماز قضای پدر و مادر
(مسأله 1086) اگر پدر و بنا بر احتیاط مادر نماز خود را به جا نیاورده باشند و می توانسته اند قضا کنند، بر پسر بزرگترشان که پس از فوت آنها در حال حیات است واجب است که بعد از مرگشان به جا آورد، یا برای آنها اجیر بگیرد.
(مسأله 1087) اگر پسر بزرگتر شک دارد که پدر نماز و روزه قضا داشته یا نه؛؛ چیزی بر او واجب نیست.
(مسأله 1088) اگر پسر بزرگتر بداند که پدرش نماز قضا داشته و شک کند که به جا آورده یا نه، بنا بر احتیاط واجب باید قضا نماید.
(مسأله 1089) اگر معلوم نباشد که پسر بزرگتر کدام است، قضای نماز و روزه پدر بر هیچ کدام از پسرها واجب نیست. ولی احتیاط مستحب آن است. که نماز و روزه او را بین خودشان قسمت کنند، یا برای انجام آن قرعه بزنند.
(مسأله 1090) اگر میت وصیت کرده باشد که برای نماز و روزه او اجیر بگیرند بعد از آنکه اجیر، نماز و روزه او را به طور صحیح به جا آورد؛؛ بر پسر بزرگتر چیزی واجب نیست.
(مسأله 1091) اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر را بخواند، باید به تکلیف خود عمل کند. مثلًا قضای نماز صبح و مغرب و عشاء مادرش بلند بخواند.
(مسأله 1092) کسی که خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر هم بر او واجب شود؛؛ هر کدام را اول به جا آورد صحیح است.
(مسأله 1093) اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر نابالغ یا دیوانه باشد وقتی که بالغ شد یا عاقل گردید، باید نماز و روزه پدر را قضا نماید و چنانچه پیش از بالغ شدن یا عاقل شدن بمیرد، پسر دوم بنا بر احتیاط واجب، باید به جا آورد.
(مسأله 1094) اگر پسر بزرگتر پیش از آنکه نماز و روزه پدر را قضا کند بمیرد؛؛ بر پسر دوم چیزی واجب نیست.
نماز جماعت
اشاره
(مسأله 1095) مستحب است نمازهای واجب خصوصاً نمازهای یومیه را به جماعت بخوانند و در نماز صبح و مغرب و عشا، خصوصاً برای همسایه مسجد و کسی که صدای اذان مسجد را می شنود بیشتر سفارش شده است.
(مسأله 1096) در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعتی ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می شود تا بده نفر برسند و عده آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمان ها کاغذ و دریاها مرکب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند؛؛ نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
(مسأله 1097) حاضر نشدن به نماز جماعت از روی بی اعتنائی جایز نیست و سزاوار نیست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.
(مسأله 1098) مستحب است انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نماز اول وقت که فرادی یعنی تنها خوانده شود بهتر است و نیز نماز جماعتی را که مختصر بخوانند از نماز فرادی که آن را طول بدهند بهتر می باشد.
(مسأله 1099) وقتی که جماعت بر پا می شود مستحب است کسی که نمازش را فرادی خوانده دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد که نماز اولش باطل بوده؛؛ نماز دوم او کافیست.
(مسأله 1100) نماز عید فطر و قربان را در زمان غیبت امام ( علیه السلام ) می توان با جماعت خواند و نمازهای مستحبی را هم نمی شود به جماعت خواند، مگر نماز استسقاء که برای آمدن باران می خوانند.
(مسأله 1101) موقعی که امام جماعت نماز یومیه می خواند، هر کدام از نمازهای یومیه را می شود به او اقتدا کرد ولی اگر نماز یومیه اش را احتیاطاً دوباره می خواند، فقط در صورتی که مأموم احتیاطش با امام یکی باشد می تواند به او اقتدا کند.
(مسأله 1102) اگر امام جماعت، قضای نماز یومیه خود را می خواند؛؛ می شود به او اقتدا کرد و همچنین اگر نماز قضای کسی را می خواند که نماز از او به طور قطعی فوت شده است.
(مسأله 1103) اگر انسان نداند نمازی را که امام می خواند نماز واجب یومیه است یا نماز مستحب، نمی تواند به او اقتدا کند.
شرائط نماز جماعت
اشاره
در نماز جماعت چند چیز باید رعایت شود:
اول: نبودن حایل
میان امام و مأموم و همچنین میان مأمومین نسبت به یکدیگر باید چیزی که مانع است نباشد حتی مانند حایل شیشه ای. اگر مأموم زن باشد حایل میان او و مردم مانع ندارد.
(مسأله 1104) هر گاه محراب در درون دیوار مسجد باشد و امام در آن قرار گیرد نماز کسانی که پشت سر امام هستند و او را می بینند صحیح است ولی نماز کسانی که در دو طرف صف قرار دارند و امام را نمی بینند اشکال دارد. ولی صف های طولانی که پشت سر فردی یا افرادی که امام را می بینند قرار دارد صحیح است، هر چند امام را نبینند.
(مسأله 1105) اگر صف های جماعت تا در مسجد برسد، کسی که در صحن مسجد مقابل در پشت صف ایستاده نمازش صحیح است و نیز نماز کسانی که پشت سر او اقتدا می کنند صحیح می باشد؛؛ ولی نماز کسانی که دو طرف او ایستاده اند و صف جلو را نمی بینند اشکال دارد.
(مسأله 1106) کسی که پشت ستون ایستاده، اگر از طرف راست یا چپ به واسطه مأموم دیگر به امام متصل باشد و صف جلوتر را می بیند نماز او صحیح است.
دوم: بلند نبودن محل ایستادن امام
(مسأله 1107) جای ایستادن امام نباید از جای مأموم از یک وجب بلندتر باشد.
(مسأله 1108) اگر جای مأموم بلندتر از جای امام باشد در صورتی که بلندی به مقدار متعارف زمان قدیم باشد مثل آنکه امام در صحن مسجد و مأموم در پشت بام بایستد اشکال ندارد ولی اگر مثل ساختمان های چند طبقه این زمان باشد که از جماعت دور است اشکال دارد.
سوم: نبودن فاصله میان مأمومین
(مسأله 1109) اگر بین کسانی که در یک صف ایستاده اند بچه ای باشد می توانند اقتدا کنند.
(مسأله 1110) بعد از تکبیر امام، اگر صف جلو آماده نماز و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد کسی که در صف بعد ایستاده، می تواند تکبیر بگوید. ولی احتیاط مستحب آن است که صبر کند تا تکبیر صف جلو تمام شود.
(مسأله 1111) اگر بداند نماز یک صف از صف های جلو باطل است، در صف های بعد نمی تواند اقتدا کند، ولی اگر نداند نماز آنان صحیح است یا نه، می تواند اقتدا نماید.
(مسأله 1112) اگر مأموم بعد از نماز بفهمد که امام عادل نبوده، یا به جهتی نمازش باطل بوده، مثلًا بی وضو نماز خوانده، ولی مأموم کلیه واجبات نماز جز قرائت را انجام داده باشد نمازش صحیح است.
(مسأله 1113) اگر در بین نماز شک کند که اقتدا کرده یا نه، چنانچه خود را در حالی دید و اطمینان پیدا کند که اقتدا کرده است نماز را به جماعت تمام کند و در غیر این صورت احتیاط آن است که نماز به جماعت تمام و دو مرتبه به طور فرادی بخواند.
(مسأله 1114) انسان در بین نماز جماعت، بدون عذر نمی تواند نیت فرادی کند خواه از اول قصد فرادی داشته باشد یا نه.
(مسأله 1115) اگر مأموم به واسطه عذری بعد از حمد و سوره امام نیت فرادی کند لازم نیست حمد و سوره را بخواند، ولی اگر پیش از تمام شدن حمد و سوره نیت فرادی نماید، باید مقداری را که امام نخوانده، بخواند.
(مسأله 1116) اگر در بین نماز جماعت به خاطر عذری نیت فرادی نماید، بنا بر احتیاط واجب نباید دوباره نیت جماعت کند و اگر مردد شود که نیّت فرادی کند یا نه و بعد تصمیم بگیرد نماز را با جماعت تمام کند، نماز او اشکال دارد.
(مسأله 1117) اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به رکوع امام برسد، اگر چه ذکر امام تمام شده باشد؛؛ نمازش به طور جماعت صحیح است و یک رکعت حساب می شود. اما اگر به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد نماز را به نیت فرادی تمام کند و احتیاطاً دوباره بخواند.
(مسأله 1118) اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، نمازش را به نیّت فرادی تمام کند و دوباره بخواند.
چهارم: مأموم جلوتر از امام نایستد
(مسأله 1119) مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و احتیاط این است که مساوی نباشد بلکه کمی عقب تر بایستد.
(مسأله 1120) در نماز جماعت باید بین مأموم و امام پرده و مانند آن که پشت آن دیده نمی شود فاصله نباشد و همچنین است بین انسان و مأموم دیگری که انسان به واسطه او به امام متصل شده است، ولی اگر امام مرد و مأموم زن باشد؛؛ چنانچه بین آن زن و امام یا بین آن زن و مأموم دیگری که مرد است و زن به واسطه او به امام متصل شده است پرده و مانند آن باشد اشکال ندارد.
(مسأله 1121) اگر در نماز، بین مأموم و امام یا بین مأموم و کسی که مأموم به واسطه او به امام متصل است بیشتر از یک قدم بلند فاصله پیدا شود نمازش قهراً فُرادی می شود و صحیح است.
(مسأله 1122) اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند تمام شود؛؛ یا همه نیت فرادی نمایند، نماز صف بعد فرادی می شود و بهتر است قصد فرادی نیز کنند.
(مسأله 1123) اگر در رکعت دوم اقتدا کند، قنوت و تشهد را با امام می خواند و احتیاط آن است که موقع خواندن تشهد نیم خیز بنشیند یعنی انگشتان دست و سینه پا را بزمین بگذارد و زانوها را بلند کند و باید بعد از تشهد با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را تمام کند و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند و اگر می داند که به امام در رکوع نمی رسد نیت فرادی کند و نمازش صحیح است.
(مسأله 1124) اگر موقعی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتیست اقتدا کند؛؛ باید در رکعت دوم نمازش که رکعت سوم امام است بعد از دو سجده بنشیند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخیزد و چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات وقت ندارد، یک مرتبه بگوید و در رکوع خود را به امام برساند و اگر نرسید نماز او فرادی می شود.
(مسأله 1125) اگر امام در رکعت سوم یا چهارم باشد و مأموم بداند که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند به رکوع امام نمی رسد، بنا بر احتیاط واجب باید صبر کند تا امام به رکوع رود؛؛ بعد اقتدا نماید.
(مسأله 1126) اگر در رکعت سوم یا چهارم امام اقتدا کند، باید حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند، ولی اگر در رکوع به امام نرسید نماز او فرادی می شود.
(مسأله 1127) کسی که می داند اگر سوره را بخواند در رکوع به امام نمی رسد، باید سوره را نخواند ولی اگر خواند و به رکوع امام نرسید نماز را به صورت فرادی تمام کند و دوباره بخواند.
(مسأله 1128) کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام می رسد؛؛ احتیاط واجب آن است که سوره را شروع کند، یا اگر شروع کرده تمام نماید.
(مسأله 1129) کسی که یقین دارد، اگر سوره را بخواند به رکوع امام می رسد، چنانچه سوره را بخواند و به رکوع نرسد نماز را به صورت فرادی تمام کند و دوباره بخواند.
(مسأله 1130) اگر امام ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است می تواند اقتدا کند، ولی باید حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگرچه بعد بفهمد که امام در رکعت اول یا دوم بوده، نمازش صحیح است.
(مسأله 1131) اگر به خیال اینکه امام در رکعت اول یا دوم است، حمد و سوره نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعت سوم یا چهارم بوده، نمازش صحیح است. ولی اگر پیش از رکوع بفهمد؛؛ باید حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، فقط حمد را بخواند و در رکوع خود را به امام برساند و اگر در رکوع نرسید قصد فرادی کند.
(مسأله 1132) اگر به خیال اینکه امام در رکعت سوم یا چهارم است حمد و سوره بخواند و پیش از رکوع یا بعد از آن بفهمد که در رکعت اول یا دوم بوده، نمازش صحیح است.
(مسأله 1133) اگر موقعی که مشغول نماز مستحبیست جماعت بر پا شود، چنانچه اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها کند و مشغول نماز جماعت شود. بلکه اگر اطمینان نداشته باشد که به رکعت اول برسد مستحب است به همین دستور رفتار نماید.
(مسأله 1134) اگر موقعی که مشغول نماز سه رکعتی یا چهار رکعتیست جماعت بر پا شود. چنانچه وارد رکعت، شده و اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است به نیت نماز مستحبی نماز را دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند.
(مسأله 1135) اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد یا سلام اول باشد، لازم نیست فرادی کند.
(مسأله 1136) کسی که یک رکعت از امام عقب مانده وقتی امام تشهد رکعت آخر را می خواند نیم خیز بنشیند و صبر کند تا امام تشهد نماز را بگوید و بعد برخیزد.
شرائط امام جماعت
(مسأله 1137) امام جماعت باید بالغ و عاقل و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحیح بخواند ونیز اگر مأموم مرد است امام او هم باید مرد باشد و اقتدا کردن بچه ممیز که خوب و بد را می فهمد به بچه ممیّز دیگر مانعی ندارد و احتیاط مستحب آن است که امام زن نیز مرد باشد.
(مسأله 1138) امامی را که عادل می دانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقیست یا نه، می تواند به او اقتدا نماید.
(مسأله 1139) کسی که ایستاده نماز می خواند، نمی تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می خواند اقتدا کند و کسی که نشسته نماز می خواند، نمی تواند به کسی که خوابیده نماز می خواند، اقتدا نماید.
(مسأله 1140) هر کس نماز خود را به سبب عذری، ناقص می خواند نمی تواند امام جماعت برای دیگران باشد مگر در یک مورد و آن اگر امام جماعت به واسطه عذری با تیمم یا وضوی جبیره ای نماز بخواند، می شود به او اقتد کرد.
(مسأله 1141) اگر امام مرضی دارد که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند نمی شود به او اقتدا کرد.
(مسأله 1142) بنا بر احتیاط واجب کسی که مرض خوره یا پیسی دارد، نباید امام جماعت شود.
احکام جماعت
(مسأله 1143) موقعی که مأموم نیت می کند؛؛ باید امام را معین نماید. ولی دانستن اسم او لازم نیست، مثلًا اگر نیت کند اقتدا می کنم به امام حاضر نمازش صحیح است.
(مسأله 1144) مأموم باید غیر از حمد و سوره همه چیز نماز را خودش بخواند، ولی اگر رکعت اول یا دوم او رکعت سوم یا چهارم امام باشد، باید حمد و سوره را بخواند.
(مسأله 1145) اگر مأموم در رکعت اول و دوم نماز صبح و مغرب و عشا صدای حمد و سوره امام را بشنود، اگرچه کلمات را تشخیص ندهد، باید حمد و سوره را نخواند و اگر صدای امام را نشنود مستحب است حمد و سوره بخواند ولی باید آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند اشکال ندارد.
(مسأله 1146) اگر مأموم سهواً حمد و سوره بخواند، یا خیال کند صدائی را که می شنود صدای امام نیست و حمد و سوره بخواند و بعد بفهمد صدای امام بوده، نمازش صحیح است.
(مسأله 1147) اگر شک کند که صدای امام را می شنود یا نه، یا صدائی بشنود و نداند صدای امام است یا صدای کس دیگر بنا بر احتیاط حمد و سوره نخواند.
(مسأله 1148) مأموم باید در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر حمد و سوره نخواند و مستحب است به جای آن ذکر بگوید.
(مسأله 1149) مأموم نباید تکبیرة الاحرام را پیش از امام بگوید بلکه احتیاط واجب آن است که تا تکبیر امام تمام نشده تکبیر نگوید.
(مسأله 1150) اگر مأموم پیش از امام عمداً هم سلام دهد باید قصد فرادی کند و نمازش صحیح است.
(مسأله 1151) اگر مأموم غیر از تکبیرةالاحرام و سلام، چیزهای دیگر نماز را پیش از امام بگوید اشکال ندارد. ولی اگر آنها را بشنود، احتیاط مستحب آن است که پیش از امام نگوید.
(مسأله 1152) مأموم باید غیر از آنچه در نماز خوانده می شود، کارهای دیگر آن، مانند رکوع و سجود را با امام یا کمی بعد از امام به جا آورد و اگر عمداً پیش از امام یا مدتی بعد از امام انجام دهد، نماز او فرادی می شود.
(مسأله 1153) اگر سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد، چنانچه امام در رکوع باشد، باید به رکوع برگردد و با امام سر بردارد و در این صورت زیاد شدن رکوع که رکن است نماز را باطل نمی کند ولی اگر به رکوع برگردد و پیش از آنکه به رکوع برسد، امام سر بردارد احتیاط آن است که نماز را تمام کند سپس اعاده نماید.
(مسأله 1154) اگر اشتباهاً سر بردارد و ببیند امام در سجده است باید به سجده برگردد.
(مسأله 1155) اگر اشتباهاً سر از رکوع یا سجده بردارد و سهواً یا به خیال اینکه به امام نمی رسد، به رکوع یا سجده نرود، نمازش صحیح است.
(مسأله 1156) اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر سر بردارد به مقداری از قرائت امام می رسد، چنانچه سر بردارد و با امام به رکوع رود نمازش صحیح است.
(مسأله 1157) اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر برگردد به چیزی از قرائت امام نمی رسد، بهتر است قصد فرادی کند.
(مسأله 1158) اگر پیش از امام به سجده رود، بهتر است قصد فرادی کند و اگر در این مسأله و مسأله پیش صبر کند تا امام به او برسد، یا سر بردارد و با امام به رکوع برود و یا سجده کند، دو مرتبه نماز خود را اعاده کند.
(مسأله 1159) اگر امام در رکعتی که قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند، یا در رکعتی که تشهد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود مأموم نباید قنوت و تشهد را بخواند ولی نمی تواند پیش از امام به رکوع رود، یا پیش از ایستادن امام بایستد بلکه باید صبر کند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقیه نماز را با او بخواند.
نماز آیات
اشاره
(مسأله 1160) نماز آیات که کیفیت آن بعداً گفته خواهد شد به واسطه چهار چیز واجب می شود: اول: گرفتن خورشید. دوم: گرفتن ماه اگرچه مقدار کمی از آنها گرفته شود و کسی هم از آن نترسد. سوم: زلزله اگر چه کسی هم نترسد. چهارم: رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند اینها در صورتی که بیشتر مردم بترسند. باید برای اینها هم نماز آیات بخوانند
(مسأله 1161) اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلًا اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
(مسأله 1162) کسی که چند نماز آیات بر او واجب است، اگر همه آنها برای یک چیز بر او واجب شده باشد، مثلًا سه مرتبه خورشید گرفته و نماز آنها را نخوانده است موقعی که قضای آنها را می خواند، لازم نیست معین کند که برای کدام دفعه آنها باشد و همچنین اگر چند نماز برای رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند اینها بر او واجب شده باشد و امّا اگر نوع اسباب مختلف باشد برای آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله، یا برای دو تای اینها نمازهائی بر او واجب شده باشد بنا بر احتیاط واجب؛؛ باید موقع نیت، معین کند؛؛ نماز آیاتی را که می خواند برای کدام یک آنها است.
(مسأله 1163) چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است، در هر شهری اتفاق بیفتد، فقط مردم همان شهر باید نماز آیات بخوانند و بر مردم جاهای دیگر واجب نیست، ولی اگر مکان آنها به قدری نزدیک باشد که با آن شهر یکی حساب شود، نماز آیات بر آنها هم واجب است.
(مسأله 1164) از وقتی که خورشید یا ماه شروع به گرفتن می کند، انسان باید نماز آیات را بخواند و وقت نماز تا باز شدن کامل باقی است.
(مسأله 1165) موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
(مسأله 1166) اگر بعد از باز شدن آفتاب یا ماه بفهمد که تمام آن گرفته بوده، باید قضای نماز آیات را بخواند. ولی اگر بفهمد مقداری از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نیست.
(مسأله 1167) اگر عده ای بگویند که خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان یقین پیدا نکند و نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید نماز آیات را بخواند.
(مسأله 1168) اگر انسان به گفته کسانی که از روی قاعده علمی وقت گرفتن خورشید و ماه را می دانند، اطمینان پیدا کند که خورشید یا ماه گرفته، باید نماز آیات را بخواند و نیز اگر بگویند فلان وقت خورشید یا ماه می گیرد و فلان مقدار طول می کشد و انسان به گفته آنان اطمینان پیدا کند؛؛ باید به حرف آنان عمل نماید، مثلًا اگر بگویند آفتاب فلان ساعت شروع به باز شدن می کند؛؛ باید نماز را تا آن وقت تأخیر نیندازد.
(مسأله 1169) اگر بفهمد نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، باید دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید.
(مسأله 1170) اگر در وقت نماز یومیه نماز آیات هم بر انسان واجب شود، چنانچه برای هر دو نماز وقت دارد، هر کدام را اول بخواند اشکال ندارد و اگر وقت یکی از آن دو تنگ باشد؛؛ باید اول آن را بخواند و اگر وقت هر دو تنگ باشد، باید اول نماز یومیه را بخواند.
(مسأله 1171) اگر در بین نماز یومیه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است، چنانچه وقت نماز یومیه هم تنگ باشد، باید آن را تمام کند بعد نماز آیات را بخواند و اگر وقت نماز یومیه تنگ نباشد، باید آن را بشکند و اول نماز آیات، بعد نماز یومیه را به جا آورد.
(مسأله 1172) اگر در بین نماز آیات بفهمد که وقت نماز یومیه تنگ است، باید نماز آیات را رها کند و مشغول نماز یومیه شود و بعد از آنکه نماز را تمام کرد پیش از انجام کاری که نماز را به هم بزند، بقیّه نماز آیات را از همانجا که رها کرده بخواند.
(مسأله 1173) اگر در حال حیض یا نفاس زن آفتاب یا ماه بگیرد و تا آخر مدتی که خورشید یا ماه باز می شوند در حال حیض یا نفاس باشد؛؛ نماز آیات بر او واجب نیست و قضا هم ندارد.
کیفیت نماز آیات
(مسأله 1174) نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد و دستور آن این است که انسان بعد از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نمایدو برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.
(مسأله 1175) در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون اینکه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلًا به قصد سوره قل هو الله احد، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم بگوید و به رکوع رود؛؛ بعد بایستد و بگوید: قُلْ هُوَ اللهُ احَدٌ دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: اللهُ الصَّمَدُ باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: لَمْ یَلِدْ و لَمْ یوُلَدْ و برود به رکوع باز هم سر بردارد و بگوید: وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً احَد و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا آورد و بعداز سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
(مسأله 1176) اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند مانعی ندارد.
(مسأله 1177) چیزهائی که در نماز یومیه واجب و مستحب است، در نماز آیات هم واجب و مستحب می باشد ولی در نماز آیات مستحب است به جای اذان و اقامه سه مرتبه به قصد امید ثواب بگویند الصلاة.
(مسأله 1178) مستحب است بعد از رکوع پنجم و دهم بگوید: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه و نیز پیش از هر رکوع و بعد از آن تکبیر بگوید ولی بعد از رکوع پنجم و دهم گفتن تکبیر مستحب نیست ولی برای رفتن به رکوع تکبیر مستحب است.
(مسأله 1179) مستحب است پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط یک قنوت پیش از رکوع دهم بخواند کافیست.
(مسأله 1180) اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جائی نرسد نماز باطل است.
(مسأله 1181) اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت اول است یا در رکوع اول رکعت دوم و فکرش به جائی نرسد، نماز باطل است. ولی اگر مثلًا شک کند که چهار رکوع کرده یا پنج رکوع، چنانچه به سجده نرسیده، باید رکوعی را که شک دارد به جا آورده یا نه؛؛ به جا آورد و اگر به سجده رسیده است، باید به شک خود اعتنا نکند.
(مسأله 1182) هر یک از رکوع های نماز آیات رکن است که اگر عمداً یا اشتباهاً کم یا زیاد شود نماز باطل است.
احکام نماز جمعه
نماز جمعه عبادتیست که در شرایط خاصی انجام می گیرد ودارای فضیلت زیادی می باشد و در قرآن مجید می فرماید: «مؤمنان هر موقع صدای مؤذن را شنیدند کارهای دیگر را ترک کنندو به سوی نمازجمعه حرکت کنند. ( «1»)
(مسأله 1183) در صورتی که نمازجمعه با شرایطی که دارد اقامه شود احتیاط واجب آن است که در آن شرکت کنند و خواندن نماز ظهر در وقت امکان حضور در نماز جمعه بر خلاف احتیاط است.
(مسأله 1184) در یک نقطه نمی توان دو نماز جمعه خواند بلکه باید بین دو نماز جمعه یک فرسخ یا بیشتر فاصله باشد.
(مسأله 1185) کمترین عدد برای انعقاد نمازجمعه پنج نفر است که یکی از آنها امام می باشد.
(مسأله 1186) مسافر می تواند در نمازجمعه شرکت کند و اگر نماز جمعه خواند نماز ظهر ازاو ساقط است ولی هرگاه مجموع پنج نفر مسافر باشند نمی توانند نمازجمعه تشکیل دهند بلکه باید نمازظهر بخوانند، مگر این که قصد اقامه کنند در این صورت می توانند نمازجمعه بخوانند.
(مسأله 1187) زنان می توانند در نمازجمعه شرکت کنند و نمازشان صحیح است امّا به تنهایی نمی توانند تشکیل نمازجمعه دهند، همچنان که زن نمی تواند مکمل پنج نفر باشد.
(مسأله 1188) وقت نماز جمعه از اوّل ظهر است به مقداری که اذان و خطبه ها و نماز مطابق معمول انجام گیرد. از این جهت نباید خطبه ها را به قدری طول داد که از حدّ متعارف بیشتر باشد.
(مسأله 1189) احتیاط واجب آن است که خطبه ها پس از زوال آفتاب شروع شود.
(مسأله 1190) هرگاه قدری از زوال بگذرد و شک کند آیا این مقدار از وقت که باقیست می تواند جمعه با شرایطش انجام دهد یا نه احتیاط آن است ظهر را انتخاب کند.
(مسأله 1191) هرگاه قبل از رکوع رکعت دوم به امام برسد، اقتدا کند و رکعت دوم را خود بخواند به شرط اینکه بداند وقت به اندازه ای هست که می تواند رکعت دوم آن را هم در وقت بخواند.
(مسأله 1192) نماز جمعه دو رکعت است و کیفیت آن مانند نماز صبح است ومستحب است که حمد و سوره با صدای بلند خوانده شود و در رکعت اوّل بعد از حمد سوره جمعه و در رکعت دوم سوره منافقین را قرائت نماید.
(مسأله 1193) نماز جمعه دارای دو قنوت است، قنوت اوّل قبل از رکوع رکعت اوّل و قنوت دوم بعد از رکوع رکعت دوم است.
(مسأله 1194) نماز جمعه دارای دو خطبه است که مانند اصل نماز واجب است و باید هر دو خطبه توسط امام جمعه ایراد شود.
(مسأله 1195) واجب است امام پس از خطبه اوّل کمی بنشیند و سپس به خطبه دوم بپردازد.
(مسأله 1196) امام و مستمعان باید در حال خطبه دارای طهارتی باشند که برای نماز معتبر است.
(مسأله 1197) لازم است مؤمنان به خطبه ها گوش دهند و سکوت را انتخاب کنند و اگر گوش نکنند یا حرف بزنند کار خلافی انجام داده اند.
(مسأله 1198) لازم است خطبه ها به زبانی باشد که مستمعان آن را بفهمند و اگر دو نوع مستمع داشته باشد برخی از مطالب را به دو زبان تکرار کند.
(مسأله 1199) شرایط وجوب نماز جمعه بر نمازگزاران: نماز جمعه به کسی که واجد شرایط ذیل است واجب می شود: 1. بالغ، 2. عاقل، 3. مرد، 4. حاضر (نه مسافر)، 5. بینا، 6. سالم (نه بیمار)، 7. لنگ و شل نبوده، 8. پیر و ناتوان نباشد. ولی در عین حال گروهی که نماز بر آنها واجب نیست اگر تحمل زحمت کنند و نمازجمعه بخوانند نماز جمعه آنها صحیح است.
(مسأله 1200) کلیه شرایطی که در امام جماعت معتبر است در امام جمعه نیز معتبر می باشد.
نماز عید فطر و قربان
(مسأله 1201) نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام ( علیه السلام ) واجب است و باید به جماعت خوانده شود و در زمان ما که امام ( علیه السلام ) غائب است؛؛ مستحب می باشد و می شود به جماعت و فرادی خواند.
(مسأله 1202) وقت نماز عید فطر و قربان از اول آفتاب روز عید است تا ظهر.
(مسأله 1203) مستحب است نماز عید قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عید فطر مستحب است، بعد از بلند شدن آفتاب افطار کنند و زکات فطره را هم بدهند و یا کنار بگذارند بعد نماز عید را بخوانند.
(مسأله 1204) نماز عید فطر و قربان دو رکعت است که در رکعت اول بعد از خواندن حمد و سوره؛؛ باید پنج تکبیر بگوید؛؛ و بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری بگوید و به رکوع رود و دو سجده به جا آورد و برخیزد و در رکعت دوم چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و برکوع رود و بعد از رکوع دو سجده کند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
(مسأله 1205) در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافیست ولی بهتر است این دعا را به قصد امید ثواب بخوانند: «اللَّهُمَّ اهْلَ الْکِبْریاء وَالْعَظَمَةِ وَ اهْلَ الْجُودِ والْجَبَروتِ وَ اهْلَ الْعَفوِ وَالرَّحْمَةِ وَ اهْلَ التَّقْوی وَالْمَغْفِرَةِ اسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَوْمِ الَّذی جَعَلْتُهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّد صَّلی اللهُ عَلَیْهِ وَ آله ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَةً وَ مَزِیداً ان تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد و آل محمّد وَ انْ تُدْخِلَنِی فی کُلِّ خَیْر ادْخَلْتَ فیه مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد وَ ان تُخْرِجَنی مِنْ کُلِّ سُوء اخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئلکَ بِه عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَ اعُوذُبِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الْمُخْلَصُونَ.
(مسأله 1206) مستحب است در نماز عید فطر و قربان قرائت را بلند بخواند.
(مسأله 1207) نماز عید سوره مخصوصی ندارد ولی بهتر است که در رکعت اول آن سوره شمس (سوره 91) و در رکعت دوم سوره غاشیه (سوره 88) را بخوانند یا در رکعت اول سوره سبح اسم (سوره 87) و در رکعت دوم سوره شمس را بخوانند.
(مسأله 1208) مستحب است روز عید فطر قبل از نماز عید، به خرما افطار کند و در عید قربان از گوشت قربانی بعد از نماز قدری بخورد.
(مسأله 1209) مستحب است پیش از نماز عید غسل کند و دعاهائی که پیش از نماز و بعد از آن در کتاب های دعا ذکر شده به امید ثواب بخواند.
(مسأله 1210) مستحب است در نماز عید بر زمین سجده کنند و در حال گفتن تکبیرها دستها را بلند کنند و نماز را بلند بخوانند.
(مسأله 1211) بعداز نماز مغرب و عشاء شب عید فطر و بعد از نماز صبح و ظهر و عصر روز عید و نیز بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگوید: اللهُ اکْبَر اللهُ اکْبَرُ لا الهَ الَّا اللهُ وَاللهُ اکْبَرُ اللهُ اکْبَرُ وَ للهِ الْحَمْدُ اللهُ اکْبَرُ عَلی ما هَدانا.
(مسأله 1212) مستحب است انسان در عید قربان بعد از ده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است تکبیرهائی را که در مسأله پیش گفته شد بگوید و بعد از آن بگوید: اللهُ اکْبَرُ عَلی ما رزَقَنا مِنْ بَهِیمَةِ الأنْعامِ وَالْحَمْدُ للهِ عَلی ما ابْلانا ولی اگر عید قربان را در منی باشد، مستحب است بعد از پانزده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز سیزدهم ذی حجه است؛؛ این تکبیرها را بگوید.
(مسأله 1213) مکروه است نماز عید را زیر سقف بخواند.
(مسأله 1214) اگر در تکبیرهای نماز و قنوت های آن شک کند و از محل آن تجاوز نکرده باشد بنا بر اقل بگذارد و اگر بعد معلوم شد که گفته بوده اشکال ندارد.
(مسأله 1215) اگر قرائت یا تکبیرات یا قنوت ها را فراموش کند و بعد از رفتن به رکوع بفهمد نمازش صحیح است.
(مسأله 1216) اگر رکوع یا دو سجده یا تکبیرة الاحرام را فراموش کند نمازش باطل می شود.
(مسأله 1217) اگر در نماز عید یک سجده یاتشهد را فراموش کند، احتیاط واجب آن است که بعد از نماز آن را به جا آورد و اگر کاری کند که برای آن سجده سهو در نمازهای یومیه لازم است احتیاط واجب آن است که بعد از نماز رجاءاً دو سجده سهو برای آن بنماید.
اجیر گرفتن برای نماز
(مسأله 1218) بعد از مرگ انسان، می شود برای نماز و عبادت های دیگر او که در زندگی به جا نیاورده، دیگری را اجیر کنند یعنی به او مزد دهند که آنها را به جا آورد و اگر کسی بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحیح است.
(مسأله 1219) انسان می تواند برای بعضی از کارهای مستحبی مثل زیارت قبر پیغمبر و امامان ( علیهم السلام ) از طرف زندگان اجیر شود و نیز می تواند کار مستحبی را انجام دهد و ثواب آن را برای مردگان یا زندگان هدیه نماید.
(مسأله 1220) کسی که برای نماز قضای میت اجیر شده، باید مسائل نماز را بداند.
(مسأله 1221) اجیر باید موقع نیّت، میّت را معین نماید و لازم نیست اسم او را بداند، پس اگر نیت کند از طرف کسی نماز می خوانم که برای او اجیر شده ام کافیست.
(مسأله 1222) اجیر باید واجبات میت را نیابتاً انجام دهد و عبادت های او را قضا نماید.
(مسأله 1223) باید کسی را اجیر کنند که اطمینان داشته باشند که عمل را به طور صحیح انجام می دهد.
(مسأله 1224) کسی که دیگری را برای نمازهای میّت اجیر کرده؛؛ اگر بفهمد که عمل را به جا نیاورده. یا باطل انجام داده، باید دوباره اجیر بگیرد.
(مسأله 1225) هر گاه شک کند که اجیر عمل را انجام داده یا نه اگر بگوید انجام داده ام، کافیست و اگر شک کند که عمل او صحیح بوده یا نه، گرفتن اجیر لازم نیست.
(مسأله 1226) کسی را که عذری دارد و مثلًا نشسته نماز می خواند نمی شود؛؛ برای نمازهای میّت اجیر کرد، بلکه بنا بر احتیاط واجب باید کسی را هم که با تیمّم یا جبیره نماز می خواند اجیر نکنند.
(مسأله 1227) مرد برای زن و زن برای مرد می تواند اجیر شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز باید به تکلیف خود عمل نماید.
(مسأله 1228) در قضای نمازهای میّت آنجا که در اداء آنها ترتیب شرط است مانند نماز ظهر و عصر یک روز به ترتیب خوانده شود.
(مسأله 1229) اگر با اجیر شرط کنند که عمل را به طور مخصوصی انجام دهد، باید همانطور به جا آورد و اگر شرط نکنند، باید در آن عمل به تکلیف خود رفتار نماید و احتیاط مستحب آن است که از وظیفه خودش و میّت هر کدام که به احتیاط نزدیکتر است به آن عمل کند مثلًا اگر وظیفه میّت گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه بوده و تکلیف او یک مرتبه است، سه مرتبه بگوید.
(مسأله 1230) اگر با اجیر شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، باید مقداری از مستحبات نماز را که معمول است به جا آورد.
(مسأله 1231) هر گاه اشخاص متعددی را برای نمازها اجیر بگیرد بهتر است برای هر کدام آنها وقتی را معین نماید مثلًا اگر با یکی از آنها قرار گذاشت که از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند، با دیگری قرار بگذارد که از ظهر تا شب بخواند.
(مسأله 1232) اگر کسی اجیر شود که مثلًا در مدت یکسال نمازهای میت را بخواند و پیش از تمام شدن سال بمیرد، باید برای نمازهائی که می دانند به جا نیاورده دیگری را اجیر نمایند بلکه برای نمازهائی هم که احتمال می دهند به جا نیاورده باید بنا بر احتیاط واجب اجیر بگیرند.
(مسأله 1233) کسی را که برای نمازهای میّت اجیر کرده اند، اگر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد، چنانچه شرط کرده باشند که تمام نمازها را خودش بخواند؛؛ باید اجرت مقداری را که نخوانده از مال او به ولی میّت بدهند مثلًا اگر نصف آنها را نخوانده، باید نصف پولی را که گرفته از مال او به ولیّ میّت بدهند و اگر شرط نکرده باشند؛؛ باید ورثه نائب از مال او اجیر بگیرند. اما اگر مال نداشته باشد بر ورثه او چیزی واجب نیست.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم