احکام شرعی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی

رساله توضیح المسائل آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی

(1) احکام تقلید (2) طهارت آب اقسام آبها آب مطلق و مضاف 1. آب کُر 2. آب قلیل 4. آب باران 5. آب چاه احکام آبها احکام تَخَلّی اشاره اسْتِبْراءْ مستحبات و مکروهات تخلی نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2. بول و غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6 و 7. سگ و خوک 8. کافر و کسانی که در حکم کافرند 9. مسکر مایع 10. فقّاع یا آب جو 11. عرق حیوان نجاست خوار [12]- عرق جنب از حرام راه های ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات 1. آب 2. زمین 3. آفتاب 4. استحاله 5. کم شدن دو سوم آب انگور 6. انتقال 8. تبعیّت 9. برطرف شدن عین نجاست 10. استبراء حیوان نجاست خوار 11. غایب شدن مسلمان احکام ظرف ها وضو کیفیّت وضو گرفتن وضوی ارتماسی دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط وضو احکام وضو چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره احکام غسل غسل های واجب اشاره جنابت استحاضه احکام حائض نفاس غسل مسّ میّت احکام غسل میّت غسل های مستحب احکام تیمّم در هفت مورد به جای وضو و غسل باید تیمّم کرد نخست از موارد تیمم دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است احکام متفرقه تیمّم (3) احکام نماز اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب اشاره وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار لباس نمازگزار شش شرط دارد: شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که پاک بودن بدن و لباس شرط نیست چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار مکان نمازگزار چند شرط دارد: شرط اول، آنکه مباح باشد شرط دوم، استقرار شرط سوم، وسعت و گنجایش برای نماز. شرط چهارم، پاکی از نجاست سرایت کننده. شرط پنجم، تقدم مرد بر زن. شرط ششم، بلندتر نبودن جای پیشانی از محل ایستادن. جاهایی که نمازخواندن در آنها مستحب است جاهایی که نمازخواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه اشاره ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیت تکبیرة الإحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود اشاره چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات قنوت مبطلات نماز چیزهائی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات اشاره شک های باطل شک هائی که نباید به آنها اعتنا کرد شک های صحیح طریقه نماز احتیاط سجده سهو اشاره کیفیت سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرائط نماز احکام نماز مسافر شرط اول: آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد شرط دوم: قصد هشت فرسخ از آغاز سفر شرط سوم: تصمیم بر ادامه سفر شرط چهارم: از وطن عبور نکند شرط پنجم: سفر برای کار حرام نباشد شرط ششم: خانه به دوش نباشد شرط هفتم: سفر برای شغل نباشد شرط هشتم: رسیدن به حد ترخّص چیزهائی که سفر را قطع می کند اشاره اول: رسیدن به وطن دوم: قصد اقامت ده روز سوم: توقف یک ماه بدون قصد مسائل متفرّقه نماز قضا اشاره نماز قضای پدر و مادر نماز جماعت اشاره شرائط نماز جماعت اشاره اول: نبودن حایل دوم: بلند نبودن محل ایستادن امام سوم: نبودن فاصله میان مأمومین چهارم: مأموم جلوتر از امام نایستد شرائط امام جماعت احکام جماعت نماز آیات اشاره کیفیت نماز آیات احکام نماز جمعه نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز (4) احکام روزه اشاره نیّت چیزهائی که روزه را باطل می کند اشاره 1. خوردن و آشامیدن 2. جماع 3. استمناء 4. دروغ بستن به خدا و پیغمبر 5. رساندن غبار غلیظ به حلق 6. فرو بردن سر در آب 7. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8. تنقیه 9. قی کردن آنچه برای روزه دار مکروه است کفّاره روزه جاهائی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اول ماه روزه های حرام و مکروه (5) اعتکاف اشاره احکام اعتکاف (6) خمس احکام خمس در هفت چیز خمس واجب می شود: 1 - منفعت کسب 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهری که با غواصی به دست می آید 6 - غنیمت 7 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس (7) احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب گوسفند نصاب گاو نصاب شتر مسائل متفرقه زکات مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیت زکات مسائل متفرقه زکات زکات فطره اشاره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره (8) احکام خرید و فروش آداب معامله معاملات مکروه معاملات باطل اشاره ربا احکام ربای معاوضی شرایط خریدار و فروشنده شرائط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف اشاره شرائط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند اشاره احکام خیارات (9) احکام شرکت (10) احکام صلح (11) احکام اجاره اشاره شرائط اجاره مسائل متفرقه اجاره (12) احکام جُعاله (13) احکام مضاربه (14) احکام مُزارَعَه (15) مُساقات اشاره شرایط مُساقات احکام مساقات (16) محجورین (کسانی که نمی توانند در مال خود تصرف کنند) (17) احکام وکالت (18) قرض اشاره احکام قرض (19) احکام حواله (20) احکام رَهن (21) احکام ضامن شدن (22) احکام کفالت (23) احکام ودیعه (امانت) (24) احکام عارِیَه (25) احکام غَصب (26) احکام اموال گمشده (27) احکام نکاح یا ازدواج اشاره احکام عقد اشاره کیفیت خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرائط عقد عیب هائی که به واسطه آنها می شود عقد را به هم زد زنانی که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم ازدواج موقت احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن (رضاع) شرائط شیر دادنی که علت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن (28) احکام طلاق اشاره عدّه طلاق عده زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام متفرّقه طلاق (29) احکام ارث اشاره ارث دسته اوّل ارث دسته دوّم ارث دسته سوّم ارث زن و شوهر مسائل متفرّقه ارث (30) احکام سر بریدن وشکار کردن حیوانات اشاره حکم سر بریدن حیوانات شرائط سر بریدن حیوانات دستور کشتن شتر چیزهائی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهائی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی (31) خوردنی ها و آشامیدنی ها حیوانات حلال و حرام گوشت اجزاء حرام حیوانات حلال گوشت خوردنی ها و آشامیدنی های حرام (32) احکام نذر و عهد اشاره احکام قسم خوردن (33) احکام وقف (34) احکام وصیت

(4) احکام روزه

(4) احکام روزه
اشاره
روزه آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند عالم، از اذان صبح تا مغرب از چیزهائی که روزه را باطل می کند و شرح آنها بعداً گفته می شود، خودداری نماید.
نیّت
(مسأله 1234) لازم نیست انسان نیّت روزه را از قلب خود بگذراند؛؛ یا مثلًا بگوید فردا را روزه می گیرم، بلکه همین قدر که برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کاری که روزه را باطل می کند انجام ندهد، کافیست و برای آن که یقین کند تمام این مدت را روزه بوده، باید مقداری پیش از اذان صبح و مقداری هم بعد مغرب از انجام کاری که روزه را باطل می کند، خودداری نماید
(مسأله 1235) باید در هر شب از ماه رمضان داعی بر امساک فردا را داشته باشد و بهتر است که شب اول ماه هم نیت روزه همه ماه را بنماید.
(مسأله 1236) از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح هر وقت نیّت روزه فردا را بکند، اشکال ندارد.
(مسأله 1237) وقت نیّت روزه مستحبی از اول شب است تا موقعی که به اندازه نیّت کردن به مغرب وقت مانده باشد که اگر تا این وقت کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد و نیّت روزه مستحبی کند روزه او صحیح است.
(مسأله 1238) کسی که پیش از اذان صبح بدون نیّت روزه، خوابیده است، اگر پیش از ظهر بیدار شود ونیّت کند، روزه او صحیح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب و اگر بعد از ظهر بیدار شود، نمی تواند نیّت روزه واجب نماید ولی لازم است تا مغرب از کاری که روزه را باطل می کند، اجتناب نماید.
(مسأله 1239) اگر بخواهد غیر روزه رمضان روزه دیگری بگیرد، باید آن را معین نماید، مثلًا نیت کند که روزه قضا یا روزه نذر می گیرم مگر آنجا که روزش معیّن باشد مانند روزه اول ماه، از این جهت در ماه رمضان لازم نیست نیت کند که روزه ماه رمضان می گیرم، بلکه اگر نداند ماه رمضان است یا فراموش نماید و روزه دیگری را نیت کند، روزه ماه رمضان حساب می شود.
(مسأله 1240) اگر پیش از اذان صبح نیت کند و بیهوش شود و قبل از زوال به هوش آید، بنا بر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام نماید و احتیاط مستحب آن است روزه آن روز را قضا نماید.
(مسأله 1241) اگر پیش از اذان صبح نیّت کند و بخوابد و بعداز مغرب بیدار شود، روزه اش صحیح است.
(مسأله 1242) اگر بچّه پیش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، باید روزه بگیرد و اگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نیست.
(مسأله 1243) کسی که برای به جا آوردن روزه میّتی اجیر شده، اگر روزه مستحبی بگیرد اشکال ندارد. ولی کسی که روزه قضا - بنا بر احتیاط - یا واجب دیگری دارد، نمی تواند روزه مستحبی بگیرد و چنانچه فراموش کند و روزه مستحبی بگیرد، در صورتی که پیش از ظهر یادش بیاید، روزه مستحبی او به هم می خورد و می تواند نیّت خودرا به روزه واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر ملتفت شود، روزه او باطل است و اگر بعداز مغرب یادش بیاید، روزه اش بی اشکال نیست.
(مسأله 1244) اگر غیر از روزه ماه رمضان روزه معیّن دیگری بر انسان واجب باشد، مثلًا نذر کرده باشد که روز معینی را روزه بگیرد، چنانچه عمداً تا اذان صبح نیت نکند، روزه اش باطل است و اگر نداند که روزه آن روز بر او واجب است یا فراموش کند و پیش از ظهر یادش بیاید، چنانچه کاری که روزه را باطل می کند، انجام نداده باشد و فوراً نیت کند روزه او صحیح وگرنه باطل می باشد.
(مسأله 1245) اگر برای روزه واجب غیرمعیّنی مثل روزه کفّاره عمداً تا نزدیک ظهر نیّت نکند اشکال ندارد، بلکه اگر پیش از نیّت تصمیم داشته باشد که روزه نگیرد، یا تردید داشته باشد که بگیرد یا نه؛؛ چنانچه کاری که روزه را باطل می کند، انجام نداده باشد و پیش از ظهر نیت کند، روزه او صحیح است.
(مسأله 1246) اگر در ماه رمضان پیش از ظهر کافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد، خوب است تا مغرب امساک کند و اگر نکرد قضا ندارد.
(مسأله 1247) اگر مریض پیش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد احتیاط مستحب آن است نیت روزه کند و بعداً قضای آن را به جا آورد.
(مسأله 1248) روزی را که انسان شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان، واجب نیست روزه بگیرد و اگر بخواهد روزه بگیرد، نمی تواند نیت روزه رمضان کند ولی اگر نیت روزه قضا و مانند آن بنماید و چنانچه بعداً معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب می شود.
(مسأله 1249) اگر روزی را که شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان، به نیّت روزه قضا یا روزه مستحبی و مانند آن روزه بگیرد و در بین روز بفهمد که ماه رمضان است، باید نیت روزه رمضان کند.
(مسأله 1250) اگر در روزه واجب معیّنی مثل روزه رمضان از نیت روزه گرفتن برگردد روزه اش باطل است و همچنین است اگر نیت کند که چیزی را که روزه را باطل می کند به جا آورد، خواه آن را انجام بدهد یا ندهد، روزه اش باطل می شود.
(مسأله 1251) در روزه واجبی که وقت آن معین نیست مثل روزه کفّاره، اگر قصد کند کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، یا مردّد شود که به جا آورد یا نه، چنانچه به جا نیاورد و پیش از ظهر دوباره نیت روزه کند، روزه او صحیح است و در روزه مستحب اگر تا غروب کاری که روزه باطل می کند انجام ندهد، نیت کند، روزه او صحیح است.
چیزهائی که روزه را باطل می کند
اشاره
(مسأله 1252) نُه چیز روزه را باطل می کند: اول: خوردن و آشامیدن. دوم: جماع، سوم: استمناء آن است که انسان از غیر طریق نزدیکی کاری کند که منی از او بیرون آید. چهارم: دروغ بستن به خدا و پیغمبر و جانشینان پیغمبر (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم)، پنجم: رساندن غبار غلیظ به حلق، ششم: فرو بردن تمام سر در آب، هفتم: باقیماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح، هشتم: اماله کردن با چیزهای روان، نهم: قی کردن و احکام اینها در مسائل آینده گفته می شود.
1. خوردن و آشامیدن
(مسأله 1253) اگر روزه دار عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه او باطل می شود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب چه معمول نباشد مثل خاک و شیره درخت و چه کم باشد یا زیاد، حتی اگر مسواک را از دهان بیرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد روزه او باطل می شود. مگر آنکه رطوبت مسواک در آب دهان به طوری از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود.
(مسأله 1254) اگر روزه دار سهواً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه اش باطل نمی شود.
(مسأله 1255) احتیاط واجب آن است که روزه دار از استعمال آمپولی که به جای غذا به کار می رود، خودداری کند. ولی تزریق آمپولی که عضو را بی حس می کند یا به جای دوا استعمال می شود، اشکال ندارد.
(مسأله 1256) اگر روزه دار به قدری تشنه شود که برای او تحمل تشنگی موجب عُسر و حَرَج است، می تواند به اندازه ای که رفع مشقّت کند، آب بیاشامد و روزه او باطل نمی شود.
(مسأله 1257) انسان نمی تواند برای ضعف، روزه را بخورد، ولی اگر ضعف او به قدری است که معمولًا نمی شود آن را تحمل کرد، خوردن روزه اشکال ندارد.
(مسأله 1258) تریاک کشیدن حرام است و اشخاصی که معتاد به کشیدن تریاک هستند و نمی توانند ترک کنند و با این حال نمی توانند روزه بگیرند می توانند به مقدار دفع ضرورت تریاک بکشند و روزه را واجب است بگیرند.
2. جماع
(مسأله 1259) جماع روزه را باطل می کند، اگرچه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید.
(مسأله 1260) اگر کمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، روزه باطل نمی شود.
(مسأله 1261) اگر فراموش کند که روزه است و جماع نماید، یا او را به جماع مجبور نمایند، به گونه ای که در جماع اختیار نداشته باشد مثل این که دست و پای او را ببندند و با او نزدیکی کنند، روزه او باطل نمی شود ولی چنانچه در بین جماع یادش بیاید، یا دیگر مجبور نباشد، باید فوراً از حال جماع خارج شود و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.
(مسأله 1262) اگر کسی را به اکراه وادار به جماع کنند، به گونه ای که به خاطر ترس تن به عمل دهد، روزه او باطل و باید قضا کند، هر چند گناه نکرده باشد.
3. استمناء
(مسأله 1263) اگر روزه دار استمناء کند و منی از او بیرون آید، روزه اش باطل می شود.
(مسأله 1264) اگر بی اختیار منی از او بیرون آید، روزه اش باطل نیست. ولی اگر کاری کند که بی اختیار منی از او بیرون آید، روزه اش باطل می شود.
(مسأله 1265) هر گاه روزه دار بداند که اگر در روز بخوابد محتلم می شودیعنی در خواب منی از او بیرون می آید، می تواند در روز بخوابد و چنانچه بخوابد و محتلم هم بشود، روزه اش صحیح است.
(مسأله 1266) اگر روزه دار در حال بیرون آمدن منی از خواب بیدار شود، واجب نیست از بیرون آمدن آن جلوگیری کند.
(مسأله 1267) روزه داری که محتلم شده، می تواند بول کند و به شیوه ای که قبلًا گفته شد، استبراء نماید، اگر چه بداند به واسطه بول یا استبراء کردن باقی مانده منی از مجرا بیرون می آید.
(مسأله 1268) روزه داری که محتلم شده اگر بداند منی در مجرا مانده بهتر است که پیش از غسل بول کند و اگر نکرد بعد از غسل منی از او بیرون آید، روزه او باطل می شود.
(مسأله 1269) اگر به قصد بیرون آمدن منی کاری بکند در صورتی که منی هم از او بیرون نیاید، روزه اش باطل می شود.
(مسأله 1270) اگر روزه دار بدون قصد بیرون آمدن منی با کسی بازی و شوخی کند اگر مطمئن باشد که بعد از بازی و شوخی منی از او خارج نمی شود اگرچه اتفاقاً منی بیرون آید روزه او صحیح است و در غیر این صورت روزه او باطل است.
4. دروغ بستن به خدا و پیغمبر
(مسأله 1271) اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر و جانشینان آن حضرت عمداً نسبت دروغ بدهد. اگرچه فوراً بگوید دروغ گفتم یا توبه کند؛؛ بنا بر احتیاط واجب روزه او باطل است و احتیاط واجب آن است که اگر دروغ بر حضرت زهرا ( علیها السلام ) و سایر پیغمبران و جانشینان آنان بازگشت به دروغ بر خدا و رسول و ائمه ( علیهم السلام ) باشد، در این حکم با آنها فرقی ندارند.
(مسأله 1272) اگر بخواهد خبری را که نمی داند راست است یا دروغ نقل کند، بنا بر احتیاط واجب باید از کسی که آن خبر را گفته یا از کتابی که آن خبر در آن نوشته شده نقل نماید.
(مسأله 1273) اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمی شود.
(مسأله 1274) اگر بداند دروغ بستن به خدا و پیغمبر روزه را باطل می کند و چیزی را که می داند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعداً بفهمد آنچه را که گفته راست بوده، روزه اش باطل است.
(مسأله 1275) اگر دروغی را که دیگری ساخته عمداً به خدا و پیغمبر (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) و جانشینان پیغمبر (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) نسبت دهد روزه اش باطل می شود، ولی اگر از قول کسی که آن دروغ را ساخته نقل کند اشکال ندارد.
5. رساندن غبار غلیظ به حلق
(مسأله 1276) رساندن غبار غلیظ به حلق، بنا بر احتیاط واجب روزه را باطل می کند، چه غبار چیزی باشد که خوردن آن حلال است مثل آرد، یا غبار چیزی باشد که خوردن آن حرام است.
(مسأله 1277) اگر به واسطه باد، غبار غلیظی پیدا شود و انسان با این که متوجه است، مواظبت نکند و به حلق برسد، بنا بر احتیاط واجب روزه اش باطل می شود.
(مسأله 1278) احتیاط واجب آن است که روزه دار بخار و دود غلیظ به حلق نرساند و از استعمال دخانیات مطلقا خودداری کند.
(مسأله 1279) اگر مواظبت نکند و غبار یا بخار یا دود و مانند اینها داخل حلق شود، چنانچه یقین داشته که به حلق نمی رسد، روزه اش صحیح است.
(مسأله 1280) اگر فراموش کند که روزه است و مواظبت نکند، یا بی اختیار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزه اش باطل نمی شود و چنانچه ممکن است باید آن را بیرون آورد.
6. فرو بردن سر در آب
(مسأله 1281) اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقی بدن او از آب بیرون باشد، باید قضای آن روزه را بگیرد. ولی اگر تمام بدن را آب بگیرد و مقداری از سر بیرون باشد، روزه باطل نمی شود.
(مسأله 1282) اگر نصف سر را یک دفعه و نصف دیگر آن را دفعه دیگر در آب فرو برد، روزه اش باطل نمی شود.
(مسأله 1283) اگر قصد فرو بردن سر در آب نداشته ولی اتفاقاً تمام سر زیر آب رفته، روزه اش صحیح است. ولی اگر قصد آن را داشته گرچه تمام سر هم زیر آب فرو نرود، روزه اش باطل می شود.
(مسأله 1284) اگر تمام سر زیر آب برود ولی مقداری از موها بیرون بماند روزه باطل می شود.
(مسأله 1285) اگر فراموش کند که روزه است و به نیت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحیح است.
(مسأله 1286) اگر بداند که روزه است و عمداً برای غسل سر را در آب فرو برد، چنانچه روزه او مثل روزه رمضان واجب معین باشد، بنا بر احتیاط واجب باید دوباره غسل کند و روزه را هم قضا نماید و اگر روزه مستحب، یا روزه واجبی باشد که مثل روزه کفّاره، وقت معینی ندارد، غسل صحیح و روزه باطل می باشد مگر در قضاء ماه رمضان آن هم بعد از ظهر در این صورت روزه و غسل هر دو باطل می شود.
7. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح
(مسأله 1287) اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نکند، یا اگر وظیفه او تیمم است، عمداً تیمم ننماید، روزه اش باطل است.
(مسأله 1288) اگر در روزه واجبی که مثل روزه ماه رمضان وقت آن معین است، تا اذان غسل نکند و تیمم هم ننماید ولی از روی عمد نباشد، مثل آن که دیگری نگذارد غسل و تیمم کند روزه اش صحیح است.
(مسأله 1289) کسی که جنب است و می خواهد روزه واجبی بگیرد که مثل روزه رمضان وقت آن معین است، چنانچه عمداً غسل نکند تا وقت تنگ شود، می تواند با تیمم روزه بگیرد و روزه او صحیح ولی معصیت کرده است، زیرا غسل را تأخیر انداخته است.
(مسأله 1290) اگر جنب یا حائض یا نفساء در ماه رمضان غسل را فراموش کند و بعد از یک روز یادش بیاید، باید روزه آن روز را قضا نماید و اگر بعد از چند روز یادش بیاید، باید روزه هر چند روزی را که یقین دارد جنب یا حائض و یا نفساء بوده، قضا نماید. مثلًا اگر نمی داند سه روز جنب بوده یا چهار روز، باید روزه سه روز را قضا کند.
(مسأله 1291) کسی که در شب ماه رمضان برای هیچ کدام از غسل و تیمم وقت ندارد، اگر خود را جنب کند، روزه اش باطل است و قضا و کفاره بر او واجب می شود ولی اگر برای تیمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب کند، با تیمم روزه او صحیح ولی گناهکار است.
(مسأله 1292) اگر گمان کند به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب کند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تیمم کند، روزه اش صحیح است.
(مسأله 1293) کسی که در شب ماه رمضان جنب است ومی داند که اگر بخوابد تا اذان صبح بیدار نمی شود، نباید بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بیدار نشود، روزه اش باطل است و قضا و کفّاره بر او واجب می شود.
(مسأله 1294) هر گاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود. اگر عادت و اطمینان دارد که اگر دوباره بخوابد برای غسل بیدار می شود، می تواند بخوابد.
(مسأله 1295) کسی که در شب ماه رمضان جنب است و می داند یا اطمینان دارد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می شود، چنانچه تصمیم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند و با این تصمیم بخوابد و تا اذان، خواب بماند، روزه اش صحیح است.
(مسأله 1296) اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بیدار شود و بداند یا اطمینان دارد که اگر دوباره بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می شود و تصمیم هم داشته باشد که بعداز بیدار شدن غسل کند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بیدار نشود، باید روزه آن روز را قضا کند و کفّاره بر او واجب نمی شود ولی اگر از خواب دوم بیدار شود و برای مرتبه سوم بخوابد، کفّاره بر او واجب می شود.
(مسأله 1297) خوابی را که در آن محتلم شده، نباید خواب اول حساب کرد، بلکه اگر از آن خواب بیدار شود و دوباره بخوابد خواب اول حساب می شود.
(مسأله 1298) اگر روزه دار در روز محتلم شود، واجب نیست فوراً غسل کند.
(مسأله 1299) هر گاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شود و ببیند محتلم شده، اگرچه بداند پیش از اذان محتلم شده. روزه او صحیح است.
(مسأله 1300) کسی که می خواهد قضای روزه رمضان را بگیرد، اگر بعد از اذان صبح بیدار شود و ببیند محتلم شده و بداند پیش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت قضای روزه تنگ است، مثلًا پنج روز روزه قضای رمضان دارد و پنج روز هم به رمضان مانده است، احتیاطاً آن روز را روزه بگیرد و بعد از رمضان قضای آن را به جا آورد و اگر وقت قضای روزه تنگ نیست باید روز دیگر روزه بگیرد.
(مسأله 1301) اگر زن پیش از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و عمداً غسل نکند، یا اگر وظیفه او تیمم است عمداً تیمم نکند، روزه اش باطل است.
(مسأله 1302) اگر زن پیش از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و برای غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه واجبی بگیرد که مثل روزه رمضان وقت آن معین است، با تیمم روزه اش صحیح است و لازم نیست تا صبح بیدار بماند و اگر بخواهد روزه مستحب یا روزه واجبی بگیرد که مثل روزه کفّاره وقت آن معین نیست، نمی تواند با تیمم روزه بگیرد.
(مسأله 1303) اگر زن نزدیک اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و برای هیچ کدام از غسل و تیمم وقت نداشته باشد، یا بعد از اذان بفهمد که پیش از اذان پاک شده، روزه او صحیح است.
(مسأله 1304) اگر زن بعد از اذان صبح از خون حیض یا نفاس پاک شود، یا در بین روز خون حیض یا نفاس ببیند اگرچه نزدیک مغرب باشد، روزه او باطل است.
(مسأله 1305) اگر زن غسل حیض یا نفاس را فراموش کند و بعد از یک روز یا چند روز یادش بیاید، روزه هائی که گرفته باید قضا کند.
(مسأله 1306) اگر زن پیش از اذان صبح از حیض یا نفاس پاک شود و تا اذان غسل نکند، و در تنگی وقت تیمم هم نکند، روزه اش باطل است. ولی اگر تیمم کند، روزه او صحیح است.
(مسأله 1307) اگر زنی که در حال استحاضه است، غسل های خود را به تفصیلی که در احکام استحاضه گفته شد، به جا آورد، روزه او صحیح است.
(مسأله 1308) کسی که مس میّت کرده یعنی جائی از بدن خود را به بدن میت رسانده، می تواند بدون غسل مسّ میّت روزه بگیرد و اگر در حال روزه هم میّت را مس نماید، روزه او باطل نمی شود.
8. تنقیه
(مسأله 1309) تنقیه با چیز روان اگرچه از روی ناچاری و برای معالجه باشد، بنا بر احتیاط واجب روزه را باطل می کند ولی استعمال شیاف هائی که برای معالجه است، اشکال ندارد.
9. قی کردن
(مسأله 1310) هر گاه روزه دار عمداً قی کند، اگرچه به واسطه مرض و برای رفع مسمومیت و مانند آن ناچار باشد، روزه اش باطل می شود ولی اگر سهواً یا بی اختیار قی کند، اشکال ندارد.
(مسأله 1311) اگر در شب چیزی بخورد که می داند به واسطه خوردن آن، در روز بی اختیار قی می کند، احتیاط واجب آن است که روزه آن روز را قضا نماید.
(مسأله 1312) اگر موجبات قی کردن غیراختیاری فراهم شد خودداری از آن لازم نیست.
(مسأله 1313) اگر مگس در گلوی روزه دار برود، چنانچه به قدری پایین رود که به فرو بردن آن خوردن نمی گویند لازم نیست آن را بیرون آورد و روزه او صحیح است و اگر به این مقدار پائین نرود باید آن را بیرون آورد و چنانچه فرو برد روزه اش باطل می شود و باید کفّاره هم بدهد
(مسأله 1314) اگر یقین داشته باشد که به واسطه آروغ زدن، چیزی از گلو بیرون می آید، نباید عمداً آروغ بزند ولی اگر یقین نداشته باشد، اشکال ندارد.
(مسأله 1315) اگر آروغ بزند و بدون اختیار چیزی در گلو یا دهانش بیاید، باید آن را بیرون بریزد و اگر بی اختیار فرو رود، روزه اش صحیح است.
(مسأله 1316) اگر روزه دار سهواً یکی از کارهائی که روزه را باطل می کند انجام دهد و به خیال اینکه روزه اش باطل شده، عمداً دوباره یکی از آنها را به جا آورد، روزه او باطل می شود.
(مسأله 1317) اگر چیزی به زور در گلوی روزه دار بریزند، یا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نمی شود. ولی اگر مجبورش کنند که روزه خود را باطل کند مثلًا به او بگویند اگر غذا نخوری ضرر مالی یا جانی به تو می زنیم و خودش برای جلوگیری از ضرر چیزی بخورد، روزه او باطل می شود.
(مسأله 1318) روزه دار نباید جائی برود که می داند چیزی در گلویش می ریزند یا مجبورش می کنند که خودش روزه خود را باطل کند و اگر قصد رفتن به چنین مکانی کند خواه برود یا نرود و خواه چیزی در گلویش بریزند یا نریزند، روزه او باطل است.
آنچه برای روزه دار مکروه است
(مسأله 1319) چند چیز برای روزه دار مکروه است و از آن جمله است: 1. دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد، 2. انجام دادن هر کاری که مانند: خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف می شود، 3. انفیه کشیدن اگر نداند که به حلق می رسد و اگر بداند به حلق می رسد نباید انجام دهد، 4. بو کردن گیاهان معطّر، 5. نشستن زن در آب، 6. استعمال شیاف، 7. تر کردن لباسی که در بدن است، 8. کشیدن دندان و هر کاری که به واسطه آن از دهان خون بیاید، 9. مسواک کردن به چوب تر، 10. انسان بدون قصد بیرون آمدن منی زن خود را ببوسد، یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد و اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد، روزه او باطل می شود اگرچه منی بیرون نیاید.
کفّاره روزه
(مسأله 1320) کسی که کفاره روزه رمضان بر او واجب است، باید یک بنده آزاد کند، یا به نحوی که در مسأله بعد گفته می شود دو ماه روزه بگیرد، یا شصت فقیر را سیر کند یا به هر کدام یک مدّ که تقریباً 750 گرم است، طعام یعنی آرد گندم بدهد یا مقدار نانی که آرد آن به اندازه 750 گرم باشد بدهد و چنانچه اینها برایش ممکن نباشد، هر چند مدّ که می تواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند طعام بدهد، 18 روز روزه بگیرد و اگر نتواند هر چند روز که می تواند بگیرد و اگر نتواند باید استغفار کند، اگرچه مثلًا یک مرتبه بگوید استغفرالله و احتیاط مستحب آن است که هر وقت بتواند، کفّاره را بدهد.
(مسأله 1321) کسی که می خواهد دو ماه کفّاره روزه رمضان را بگیرد، باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد و اگر بقیه آن پی در پی نباشد، اشکال ندارد.
(مسأله 1322) کسی که می خواهد دو ماه کفاره روزه رمضان را بگیرد، نباید موقعی شروع کند که در بین سی و یک روز، روزی باشد که مانند عید قربان، روزه آن حرام است.
(مسأله 1323) کسی که باید پی در پی روزه بگیرد، اگر در بین آن بدون عذر یک روز روزه نگیرد. یا وقتی شروع کند که در بین آن به روزی برسد که روزه آن واجب است، مثلًا به روزی برسد که نذر کرده آن روز را روزه بگیرد، باید روزه ها را از سر بگیرد.
(مسأله 1324) اگر در بین روزهائی که باید پی در پی روزه بگیرد عذری مثل حیض، یا نفاس، یا سفری که در رفتن آن مجبور است. برای او پیش آید، بعد از برطرف شدن عذر واجب نیست روزه ها را از سر بگیرد، بلکه بقیه را بعد از برطرف شدن عذر به جا می آورد.
(مسأله 1325) اگر به چیز حرامی روزه خود را باطل کند. چه آن چیز اصلًا حرام باشد مثل شراب و زنا، یا به جهتی حرام شده باشد، مثل نزدیکی کردن با عیال خود در حال حیض، بنا بر احتیاط باید کفاره جمع بدهد یعنی یک بنده آزاد کند، شصت روز روزه بگیرد و به شصت فقیر هر یک 750 گرم آرد گندم بدهد.
(مسأله 1326) اگر روزه دار دروغی را به خدا و پیغمبر (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم) نسبت دهد، یک کفاره بر او واجب است.
(مسأله 1327) اگر روزه دار در یک روز ماه رمضان چند مرتبه جماع کند، یک کفاره بر او واجب است و اگر جماع او حرام باشد یک کفاره جمع.
(مسأله 1328) اگر روزه دار در یک روز ماه رمضان چند مرتبه غیرجماع کار دیگری که روزه را باطل می کند انجام دهد، برای همه آنها یک کفّاره کافی است.
(مسأله 1329) اگر روزه دار جماع حرام کند و بعد با حلال خود جماع نماید یک کفّاره جمع بر او واجب است.
(مسأله 1330) اگر روزه دار کاری که حلال است و روزه را باطل می کند، انجام دهد، مثلًا آب بیاشامد و بعد کار دیگری که حرام است و روزه را باطل می کند، انجام دهد، مثلًا غذای حرامی بخورد، یک کفّاره کافی است.
(مسأله 1331) اگر روزه دار آروغ بزند و چیزی در دهانش بیاید، چنانچه عمداً آن را فرو ببرد، روزه اش باطل است و باید قضای آن را بگیرد و کفّاره هم بر او واجب می شود.
(مسأله 1332) اگر نذر کند که روز معینی را روزه بگیرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل کند کفاره آن مانند کفاره ماه رمضان است یعنی باید یک بنده آزاد نماید یا دو ماه پی در پی روزه بگیرد یا به شصت فقیر طعام دهد.
(مسأله 1333) کسی که می تواند وقت را تشخیص دهد، اگر به گفته کسی که گفتارش قابل اعتماد و اطمینان نباشد و می گوید مغرب شده افطار کند و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و کفّاره بر او واجب می شود.
(مسأله 1334) کسی که عمداً روزه خود را باطل کرده، اگر بعد از ظهر یا پیش از ظهر برای فرار از کفّاره سفر نماید، کفّاره او ساقط نمی شود.
(مسأله 1335) اگر عمداً روزه خود را باطل کند و بعد عذری مانند حیض یا نفاس یا مرض برای او پیدا شود، کفّاره بر او واجب می شود.
(مسأله 1336) اگر یقین کند که روز اول ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل کند، بعد معلوم شود که آخر شعبان بوده کفّاره بر او واجب نیست.
(مسأله 1337) اگر انسان شک کند که آخر رمضان است یا اول شوّال و عمداً روزه خود را باطل کند، بعد معلوم شود اول شوال بوده، کفّاره بر او واجب نیست.
(مسأله 1338) اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود که روزه دار است، جماع کند، اگر زن بر عمل راضی باشد، هر کدام باید کفاره بدهد و اگر مجبور کرده باشد، کفّاره روزه خودش و روزه زن را باید بدهد.
(مسأله 1339) اگر روزه دار در ماه رمضان، با زن خود که روزه دار است، جماع کند و در بین جماع زن راضی شود، باید مرد دو کفّاره و زن یک کفاره بدهد.
(مسأله 1340) اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود که خواب است جماع نماید، یک کفّاره بر او واجب می شود و روزه زن صحیح است و کفّاره هم بر او واجب نیست.
(مسأله 1341) اگر مرد زن خود را مجبور کند که غیرجماع کار دیگری که روزه را باطل می کند به جا آورد مثلًا آب و یا غذا بخورد کفاره بر هیچ کدام واجب نیست.
(مسأله 1342) کسی که به واسطه مسافرت یا مرض روزه نمی گیرد، نمی تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع کند، ولی اگر او را مجبور نماید، بنا بر احتیاط کفاره زن را بدهد.
(مسأله 1343) انسان نباید در به جا آوردن کفّاره کوتاهی کند، ولی لازم نیست فوراً آن را انجام دهد.
(مسأله 1344) اگر کفّاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را به جا نیاورد، چیزی بر آن اضافه نمی شود.
(مسأله 1345) کسی که باید برای کفّاره یک روز شصت فقیر را طعام دهد، اگر به شصت فقیر دسترسی دارد، نباید به هر کدام از آنها بیشتر از یک مدّ که تقریباً 750 کیلوگرم است، طعام دهد. یا یک فقیر را بیشتر از یک مرتبه سیر نماید، ولی چنانچه انسان اطمینان داشته باشد که فقیر طعام را به عیالات خود می دهد یا به آنها می خوراند می تواند برای هر یک از عیالات فقیر اگرچه صغیر باشند، یک مدّ به آن فقیر بدهد.
(مسأله 1346) کسی که قضای روزه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمداً کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، باید به ده فقیر، هر کدام یک مدّ، طعام دهد و اگر نمی تواند باید سه روز پی در پی روزه بگیرد.
جاهائی که فقط قضای روزه واجب است
(مسأله 1347) در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفّاره واجب نیست: اول آن که روزه دار در روز ماه رمضان عمداً قی کند. دوم آن که در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسأله 1278 گفته شد، تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود. سوم عملی که روزه را باطل می کند، به جا نیاورد. ولی نیّت روزه نکند، یا ریا کند، یا قصد کند که روزه نباشد. چهارم آن که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد. پنجم آن که در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می کند، انجام دهد. بعد معلوم شود صبح بوده و نیز اگر بعداز تحقیق با گمان به این که صبح شده، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روز بر اوواجب است، ولی اگر بعد از تحقیق یقین کند که صبح نشده و چیزی بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نیست و امّا اگر بعد از تحقیق گمان کند که صبح نشده و یا شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضای آن روز واجب است. ششم آن کسی که مورد اعتماد و اطمینان نیست، بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم آن که کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند، یا خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم آن که نابینا و مانند آن به گفته کس دیگر افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم آن که در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولی اگر در هوای ابری به گمان اینکه مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست. دهم آن که برای خنک شدن، یا بی جهت مضمضه کند یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا برای وضو مضمضه کند و بی اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
(مسأله 1348) اگر انسان شک کند که مغرب شده یا نه، نمی تواند افطار کند و همین طور اگر شک کند که صبح شده یا نه، پیش از تحقیق نمی تواند کاری که روزه را باطل می کند، انجام دهد.
احکام روزه قضا
(مسأله 1349) اگر دیوانه عاقل شود، واجب نیست روزه های دوران دیوانگی را قضا کند.
(مسأله 1350) اگر کافر مسلمان شود، واجب نیست روزه های وقتی را که کافر بوده قضا نماید. ولی اگر مسلمانی کافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه های وقتی را که کافر بوده باید قضا نماید.
(مسأله 1351) روزه ای که از انسان به واسطه مستی فوت شده، باید قضا نماید. اگرچه چیزی را که به واسطه آن مست شده، برای معالجه خورده باشد.
(مسأله 1352) اگر برای عذری چند روز روزه نگیرد و بعد شک کند که چه وقت عذر او برطرف شده می تواند مقدار کمتر را که احتمال می دهد روزه نگرفته قضا نماید، مثلًا کسی که پیش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمی داند پنجم رمضان از سفر برگشت یا ششم، می تواند پنج روز روزه بگیرد و نیز کسی هم که نمی داند چه وقت عذر برایش پیدا شده، می تواند مقدار کمتر را قضا نماید، مثلًا اگر در آخرهای ماه رمضان مسافرت کند و بعد از رمضان برگردد و نداند که بیست و پنجم رمضان مسافرت کرده، یا بیست و ششم، می تواند مقدار کمتر یعنی پنج روز را قضا کند ولی اگر قبلًا عدد را می دانست و بعداً فراموش کرده در این صورت باید احتمال بیشتر را بگیرد.
(مسأله 1353) اگر از چند ماه رمضان، روزه قضا داشته باشد، قضای هر کدام را که اول بگیرد، مانعی ندارد. ولی اگر وقت قضای رمضان آخر تنگ باشد، مثلًا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد باید اول قضای رمضان آخر را بگیرد.
(مسأله 1354) کسی که قضای روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضای او تنگ نباشد، می تواند پیش از ظهر روزه خود را باطل نماید.
(مسأله 1355) اگر قضای روزه معینی را (مانند قضای روزه نذر) گرفته باشد، احتیاط واجب آن است که بعد از ظهر روزه را باطل نکند.
(مسأله 1356) اگر به واسطه مرض، یا حیض، یا نفاس، روزه رمضان را نگیرد و پیش از تمام شدن رمضان بمیرد، لازم نیست روزه هائی را که نگرفته برای او قضا کنند.
(مسأله 1357) اگر به واسطه مرضی روزه رمضان را نگیرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بکشد، قضای روزه هائی را که نگرفته بر او واجب نیست و باید برای هر روز یک مدّ که تقریباً 750 گرم است، طعام یعنی آرد گندم به فقیر بدهد، ولی اگر به واسطه عذر دیگری مثلًا برای مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقی بماند، روزه هائی را که نگرفته باید قضا کند و احتیاط واجب آن است که برای هر روز یک مدّ طعام به فقیر بدهد.
(مسأله 1358) اگر به واسطه مرضی روزه رمضان را نگیرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولی عذر دیگری پیدا کند که نتواند تا رمضان قضای روزه را بگیرد باید روزه هائی را که نگرفته قضا نماید و نیز اگر در ماه رمضان، غیر مرض عذر دیگری داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگیرد، روزه هائی را که نگرفته باید قضا کند.
(مسأله 1359) اگر در ماه رمضان به واسطه عذری روزه نگیرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آینده عمداً قضای روزه را نگیرد، باید روزه را قضا کند و برای هر روز یک مدّ آرد گندم هم به فقیر بدهد.
(مسأله 1360) اگر در قضای روزه کوتاهی کند تا وقت تنگ شود و در تنگی وقت عذری پیدا کند، باید قضا را بگیرد و برای هر روز یک مد آرد گندم به فقیر بدهد.
(مسأله 1361) اگر مرض انسان چند سال طول بکشد، بعد از آن که خوب شد اگر تا رمضان آینده به مقدار قضا وقت داشته باشد باید قضای رمضان آخر را بگیرد و برای هر روز از سال های پیش یک مدّ آرد گندم به فقیر بدهد.
(مسأله 1362) کسی که باید برای هر روز یک مدّ طعام به فقیر بدهد، می تواند کفّاره چند روز را به یک فقیر بدهد.
(مسأله 1363) اگر قضای روزه رمضان را چند سال تأخیر بیندازد باید قضا را بگیرد و برای هر روز یک مدّ آرد گندم به فقیر بدهد.
(مسأله 1364) اگر روزه رمضان را عمداً نگیرد، - علاوه بر کفّاره - باید قضای آن را به جا آورد و چنانچه تا رمضان آینده قضای آن روزه را به جا نیاورد و برای هر روز نیز یک مدّ باید به فقیر بدهد.
(مسأله 1365) بعد از مرگ پدر و مادر؛؛ پسر بزرگتر باید قضای نماز و روزه او را به تفصیلی که در مسأله 1325 گفته شد، به جا آورد ولی قضای روزه مادر بر پسر واجب نیست.
(مسأله 1366) اگر پدر و یا مادر غیر از روزه رمضان، روزه واجب دیگری را مانند روزه نذر نگرفته باشد، قضای آن بر پسر بزرگتر واجب نیست.
احکام روزه مسافر
(مسأله 1367) مسافری که باید نمازهای چهار رکعتی را در سفر دو رکعت بخواند، نباید روزه بگیرد و مسافری که نمازش را تمام می خواند مثل کسی که شغلش مسافرت یا سفر او معصیت است، باید در سفر روزه بگیرد.
(مسأله 1368) مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد. ولی اگر برای فرار از روزه باشد، مکروه است.
(مسأله 1369) اگر غیر روزه رمضان، روزه معین دیگری بر انسان واجب باشد، مثل این که نذر کند روز معینی را روزه بگیرد نباید در آن روز مسافرت کند و اگر در سفر باشد باید قصد کند که ده روز در جائی بماند و آن روز را روزه بگیرد.
(مسأله 1370) اگر نذر کند روزه بگیرد و روز آن را معین نکند، نمی تواند آن را در سفر به جا آورد و اگر نذر کند روز معینی را در سفر روزه بگیرد، باید در سفر به جا آورد و نیز اگر نذر کند روز معینی را چه مسافر باشد یا نباشد، روزه بگیرد باید آن روز را اگرچه مسافر باشد، روزه بگیرد.
(مسأله 1371) مسافر می تواند برای خواستن حاجت سه روز - روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه - در مدینه طیّبه روزه مستحبی بگیرد.
(مسأله 1372) کسی که نمی داند روزه مسافر باطل است اگر در سفر روزه بگیرد و در بین روز مسأله را بفهمد روزه اش باطل می شود و اگر تا مغرب نفهمد روزه اش صحیح است.
(مسأله 1373) اگر فراموش کند که مسافر است، یا فراموش کند که روزه مسافر باطل می باشد و در سفر روزه بگیرد روزه او باطل است.
(مسأله 1374) اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نماید، باید روزه خود را تمام کند و اگر پیش از ظهر مسافرت کند و پیش از ظهر به حد ترخّص برسد، یعنی به جائی برسد که دیوار شهر را نبیند و صدای اذان آن را نشنود، روزه او باطل می شود و اگر پیش از آن روزه را باطل کند، کفّاره بر او واجب است و هر گاه پیش از ظهر از شهر خود حرکت کند ولی بعد از ظهر به حد ترخص برسد، روزه او صحیح است.
(مسأله 1375) اگر مسافر پیش از ظهر به وطنش برسد، یا به جائی برسد که می خواهد ده روز در آنجا بماند، چنانچه کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده، باید آن روز را روزه بگیرد و اگر انجام داده، روزه آن روز باطل است.
(مسأله 1376) کسی که در روزه ماه رمضان از محل خود مسافرت می کند و قبل از ظهر همان روز مراجعت می کند چنانچه مفطری انجام نداده باشد، حکمش حکم کسیست که مسافر بوده و قبل از ظهر به وطن می رسد. اگر چیزی که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد نیّت روزه و امساک کند و روزه او صحیح است.
(مسأله 1377) اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، یا به جائی برسد که می خواهد ده روز در آنجا بماند، نباید آن روز را روزه بگیرد.
(مسأله 1378) مسافر و کسی که از روزه گرفتن عذر دارد، مکروه است در روز ماه رمضان جماع نماید و در خوردن و آشامیدن کاملًا خود را سیر کند.
کسانی که روزه بر آنها واجب نیست
(مسأله 1379) کسی که به واسطه پیری نمی تواند روزه بگیرد، یا برای او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نیست. ولی در صورت دوم باید برای هر روز 750 گرم آرد به فقیر بدهد.
(مسأله 1380) کسی که به واسطه پیری روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگیرد بنا بر احتیاط لازم است قضای روزه هائی را که نگرفته به جا آورد
(مسأله 1381) اگر انسان مرضی دارد که زیاد تشنه می شود و نمی تواند تشنگی را تحمل کند، یا برای او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نیست. ولی در صورت دوم باید برای هر روز یک مد آرد گندم به فقیر بدهد و بهتر آن است که بیشتر از مقداری که ناچار است آب نیاشامد و چنانچه بعد بتواند در روزهای کوتاه و هوای ملایم روزه بگیرد بنا بر احتیاط روزه هایی را که نگرفته، قضا نماید.
(مسأله 1382) زنی که زائیدن او نزدیک است و روزه برای حملش ضرر دارد روزه بر او واجب نیست و باید برای هر روز یک مدّ آرد گندم به فقیر بدهد و نیز اگر روزه برای خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نیست و باید برای هر روز یک مدّ گندم و یا آرد آن را به فقیر بدهد و در هر دو صورت روزه هائی را که نگرفته باید قضا نماید.
(مسأله 1383) زنی که بچه شیر می دهد و شیر او کم است چه مادر بچه، یا دایه او باشد، یا بی اجرت شیر دهد، اگر روزه برای بچه ای که شیر می دهد ضرر دارد روزه بر او واجب نیست و باید برای هر روز یک مدّ طعام یعنی آرد گندم به فقیر بدهد و نیز اگر برای خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نیست و باید برای هر روز یک مدّ طعام به فقیر بدهد و در هر دو صورت روزه هائی را که نگرفته باید قضا نماید.
راه ثابت شدن اول ماه
(مسأله 1384) اول ماه به پنج چیز ثابت می شود: اول: آن که خود انسان ماه را ببیند. دوم: عده ای که از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا می شود، بگویند ماه را دیده ایم و همچنین است هر چیزی که به واسطه آن یقین یا اطمینان پیدا شود. سوم: دو مرد عادل بگویند که در شب ماه را دیده ایم و در خصوصیات ماه اختلاف نداشه باشند، اما اگر در تشخیص بعضی خصوصیات اختلاف داشته باشند مثل آنکه یکی بگوید ماه بلند بود و دیگری بگوید نبود، به گفته آنان اوّل ماه ثابت می شود. چهارم: سی روز از اول ماه شعبان بگذرد که به واسطه آن، اول ماه رمضان ثابت می شود و سی روز از اول رمضان بگذرد که به واسطه آن، اول ماه شوّال ثابت می شود. پنجم: حاکم شرع حکم کند که اول ماه است.
(مسأله 1385) هرگاه هوا ابری باشد و یا صاف باشد و دیگران نیز به دیدن ماه اقدام کنند ولی هیچ کس جز این دو نفر مدعی رؤیت نباشند در این دو صورت به قول دو عادل نیز ماه ثابت نمی شود و بعید نیست که اشتباه باصره بوده است.
(مسأله 1386) اگر حاکم شرع حکم کند که اول ماه است، کسی هم که از او تقلید نمی کند، باید به حکم او عمل نماید. ولی کسی که می داند حاکم شرع اشتباه کرده، نمی تواند به حکم او عمل نماید.
(مسأله 1387) اول ماه با محاسبات نجومی ثابت نمی شود. ولی اگر انسان از گفته آنان یقین پیدا کند، باید به آن عمل نماید و اگر با محاسبات علمی امکان رؤیت هلال را نفی کنند ثبوت هلال با شهادت دو نفر عادل مشکل می باشد و احادیث مربوط به عدم حجیت قول منجم و … مربوط به محاسبات ظنی آن روز بوده و ارتباطی به محاسبات علمی امروز ندارد.
(مسأله 1388) بلند بودن ماه یا دیر غروب کردن آن، دلیل نمی شود که شب پیش، شب اول ماه بوده است.
(مسأله 1389) اگر اول ماه رمضان برای کسی ثابت نشود و روزه نگیرد. چنانچه دو مرد عادل بگویند که شب پیش ماه را دیده ایم، باید روزه آن روز را قضا نماید.
(مسأله 1390) اگر در شهری اول ماه ثابت شود، برای مردم شهر دیگر که به آن نزدیک است کفایت می کند و همچنین شهرهای دور دستی که افق آنها با هم متحد است و همچنین اگر ماه در بلاد شرقی مانند مشهد - دیده شود برای کسانی که در بلاد غربی هستند، کفایت می کند. ولی رؤیت در بلاد غربی برای کسانی که در قسمت شرقی آن هستند کفایت نمی کند، مگر آن دو شهر با هم نزدیک باشند، یا انسان بداند که افق آنهایکی است.
(مسأله 1391) روزی را که انسان نمی داند آخر رمضان است یا اول شوال، باید روزه بگیرد ولی اگر پیش از مغرب بفهمد که اول شوال است، باید افطار کند.
(مسأله 1392) اگر زندانی نتواند به ماه رمضان یقین کند، باید به گمان عمل نماید و اگر آن هم ممکن نباشد، هر ماهی را که روزه بگیرد صحیح است و اگر زندان او ادامه یافت بنا بر احتیاط واجب باید بعد از گذشتن یازده ماه از ماهی که روزه گرفت، دوباره یک ماه روزه بگیرد ولی اگر بعد گمان پیدا کرد باید به آن عمل نماید.
روزه های حرام و مکروه
(مسأله 1393) روزه عید فطر و قربان، حرام است و نیز روزی را که انسان نمی داند آخر شعبان است، یا اول رمضان، اگر به نیت اول رمضان روزه بگیرد، حرام می باشد.
(مسأله 1394) اگر زن به واسطه گرفتن روزه مستحبی حق شوهرش از بین رود، جایز نیست روزه بگیرد، بلکه اگر حق شوهر هم از بین نرود، ولی شوهر او را نسبت به آن، از گرفتن روزه مستحبی جلوگیری کند، بنا بر احتیاط واجب باید خودداری کند.
(مسأله 1395) روزه مستحبی اولاد اگر اسباب اذیّت پدر و مادر، یا جد شود جایز نیست، بلکه اگر اسباب اذیّت آنان نشود ولی او را از گرفتن روزه مستحبی جلوگیری کنند، احتیاط مستحب آن است که روزه نگیرد.
(مسأله 1396) اگر پسر بدون اجازه پدر روزه مستحبی بگیرد و در بین روز پدر او را نهی کند در صورتی که اسباب اذیت پدر شود، باید افطار کند.
(مسأله 1397) کسی که می داند روزه برای او ضرر ندارد، اگرچه پزشک بگوید ضرر دارد، باید روزه بگیرد و کسی که یقین یا گمان دارد که روزه برایش ضرر دارد اگرچه پزشک بگوید ضرر ندارد، باید روزه نگیرد و اگر روزه بگیرد صحیح نیست.
(مسأله 1398) اگر انسان احتمال بدهد که روزه برایش ضرر دارد و از آن احتمال، ترس برای او پیدا شود چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، نباید روزه بگیرد و اگر روزه بگیرد صحیح نیست.
(مسأله 1399) کسی که عقیده اش این است که روزه برای او ضرر ندارد، اگر روزه بگیرد و بعد از مغرب بفهمد روزه برای او ضرر داشته، باید قضای آن را به جا آورد.
(مسأله 1400) روزه روز عاشورا و روزی که انسان شک دارد روز عرفه است یا عید قربان، مکروه است.
(5) اعتکاف
اشاره
اعتکاف آن است که انسان حداقل سه روز و دو شب میانه، در مسجد به قصد عبادت بسر ببرد و بهتر آن است که علاوه بر ماندن در مسجد، انجام عبادت دیگری مانند خواندن نماز و قرآن را نیز نیت کند و فردی که چنین عملی را انجام می دهد «معتَکِف» می باشد.
(مسأله 1401) اعتکاف در همه اوقات جایز است ولی بهترین زمان آن، ماه مبارک رمضان وبالاخص دهه آخر آن است.
(مسأله 1402) خود اعتکاف بالذات عمل مستحبی است، واگر نذر کند که اعتکافی انجام دهد، به خاطر وفای به نذر، واجب می شود.
(مسأله 1403) انسان می تواند اعتکاف را از جانب خود و یا از جانب افراد از دنیا رفته انجام دهد، ولی از طرف فرد زنده جایز نیست.
(مسأله 1404) شرایط صحت اعتکاف عبارتند از امور زیر: 1. اسلام 2. عقل 3. قصد قربت 4. روزه. بنابراین فرد مسافر نمی تواند اعتکاف به جا بیاورد، (مگر در مواردی که روزه برای او جایز باشد) و همچنین زن حائض و نفساء (تازه زا) و نیز اعتکاف در عید فطر و قربان که روزه در آنها حرام است صحیح نمی باشد.
(مسأله 1405) کمترین مدت اعتکاف، سه روز است، هرگاه کمتر از آن را نیت کند، اعتکاف او صحیح نیست، ولی فزون تر از سه، مانعی ندارد، ولو یک روز یا یک شب، یا بخشی از آنها و اگر پنج روز معتکف شود، اعتکاف روز ششم برای او واجب می گردد و همچنین اگر هشت روز معتکف شد، روز نهم برای او واجب می گردد و مقصود از روز، طلوع فجر تا غروب آفتاب است، بنابراین، شب نخست و شب چهارم، جزء اعتکاف نیست، در این صورت اقل اعتکاف، سه روز و دو شب می باشد.
(مسأله 1406) محل اعتکاف، باید مسجد جامع باشد و مراد از مسجد جامع این است که در آنجا نماز جماعت برگزار شده و به عنوان مسجد شهر حساب شود. بنابراین در بیشتر شهرها فقط یک مسجد می تواند محل اعتکاف باشد، مگر این که به خاطر بزرگی شهر دو مسجد یا بیشتر همزمان، مسجد شهر به حساب آیند، بنابراین، مسجد محلّه و امثال آن، برای اعتکاف، کافی نیست.
(مسأله 1407) اجازه شوهر برای همسرش، آن گاه که زن بخواهد معتکف شود لازم است.
(مسأله 1408) اجازه پدر و مادر برای اعتکاف فرزندان شرط نیست، مگر این که عمل آنان مایه رنجش آنان و برخلاف خوشرفتاری با پدر و مادر باشد که اسلام بر آن تأکید فراوان دارد.
(مسأله 1409) معتکف باید مدّت سه روز یا بیشتر در مسجد به سر برد و هرگاه بدون عذر شرعی - که بعداً گفته خواهد شد -، مسجد را ترک کند، اعتکاف او باطل می شود، خواه حکم شرعی مسأله را بداند یا نداند، ولی اگر فراموش کند که معتکف است و مسجد را ترک کند و یا به زور او را از مسجد بیرون کنند، اعتکاف او باطل نمی شود و به محض یادآوری یا برطرف شدن مانع، باید به مسجد برگردد و اعتکاف را ادامه دهد.
(مسأله 1410) اگر برای خود، در مسجد معتکف شود، در نیمه عمل نمی تواند عدول کند و آن را به نیّت فرد دیگر ادامه دهد و همچنین اگر از طرف فردی معتکف شده، در نیمه عمل نمی تواند عدول کند و به نیت خودش ادامه دهد.
(مسأله 1411) اعتکاف عمل واحدیست و باید از طرف یک نفر انجام بگیرد، بنابراین نمی توان یک اعتکاف را از طرف چند نفر انجام داد، فقط می توان ثواب عمل اعتکاف را برای گروهی اهدا نمود، خواه زنده باشند، یا نه.
(مسأله 1412) آنچه که لازم است این است که فرد معتکف باید روزه دار باشد، خواه روزه را برای خود بگیرد یا به طور نیابت از دیگری.
(مسأله 1413) اعتکاف عبادت مستحب است و می توان آن را در اثنا قطع کرد ولی هنگامی که به روز سوم وارد شد، قطع آن حرام می باشد.
(مسأله 1414) اگر نذر کند که در روزهای معینی معتکف شود، در این صورت قطع آن جایز نیست.
(مسأله 1415) هرگاه نذر کند که در روزهای معینی معتکف شود، می تواند با گرفتن روزه به نیت قضا و غیر آن، این عمل را انجام دهد.
(مسأله 1416) هرگاه سه روز معینی را نذر کند که معتکف باشد، ولی روز سوم، مصادف با عید گردد، اعتکاف او باطل و قضا برای او واجب نیست.
(مسأله 1417) هرگاه نذر کند که سه روز معتکف شود، نخستین شب از سه روز، جزء اعتکاف نیست و همچنین اگر یک ماه را نذر کند، نخستین شب از یک ماه، جزء اعتکاف نیست، مگر این که، به هنگام نذر نخستین شب را هم جزء اعتکاف قراردهد.
(مسأله 1418) هرگاه نذر کند که یک ماه در مسجد معتکف شود و اتفاقاً ماه، بیست و نه روز باشد، باید، یک روز به آن بیفزاید، مگر این که به هنگام نذر مقصودش از ماه، بین دو رؤیت ماه باشد (مابین الهلالین) در این صورت، بیست و نه روز کافی است.
(مسأله 1419) هرگاه نذر کند که پنج روز در مسجد معتکف شود باید یک روز بر آن بیفزاید.
(مسأله 1420) هرگاه نذر کند که در ایام بیض (سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم) ماه رجب معتکف شود، ولی نذر خود را فراموش کند یا در اعتکاف مسامحه نماید، احتیاطاً باید بعداً قضا کند.
(مسأله 1421) هرگاه نذر کند که سه روز در ماه معینی و مشخصی معتکف شود، ولی بعداً فراموش کند که کدام یک از ماه ها را نیّت کرده بود، اگر حرجی پیش نیاید، باید احتیاط کند، مثلًا اگر ماه مردّد بین دو ماه یا سه ماه باشد، سه روز از هر سه ماه معتکف گردد.
(مسأله 1422) هرگاه در مسجد مشخصی معتکف شد و بخواهد به مسجد دیگر منتقل شود، اعتکاف او باطل می شود، مگر این که این دو مسجد به هم پیوسته باشند به گونه ای که مسجد واحدی به شمار آیند.
(مسأله 1423) هرگاه در مسجدی معتکف شود ولی ادامه اعتکاف، ممکن نباشد، مشهور این است که اعتکاف او باطل می شود و نمی تواند بقیه را در مسجد دیگر به پایان برساند، ولی احوط این است که در صورت واجب بودن به مسجد دیگر منتقل شود و اعتکاف را به آخر برساند.
(مسأله 1424) پشت بام مسجد و محراب آن و شبستان ها، جزء مسجد محسوب می شود مگر این که در شهری که در آن معتکف می شود، برخی از آنها را اهالی محل جزء مسجد ندانند.
(مسأله 1425) هرگاه نقطه خاصی از مسجد را برای اعتکاف در نظر بگیرد، اعتکاف در آن نقطه واجب نمی شود. مگر این که آن نقطه از مسجد از فضیلت خاصی برخوردار باشد، در این صورت باید به نیّت خود، جامه عمل بپوشاند.
(مسأله 1426) هرگاه شک کند که نقطه ای از نقاط مربوط به مسجد، جزء مسجد هست یا نه اعتکاف در آن جایز نیست.
(مسأله 1427) هرگاه بر اثر شیاع یا شهادت دو عادل یا یک عادل، ثابت شود که نقطه مورد نظر مسجد است، اعتکاف در آن جایز است.
(مسأله 1428) اعتکاف باید در مسجد صورت بگیرد و در این قسمت بین زن و مرد، فرقی نیست، بنابراین، هرگاه زنی در خانه خود نقطه ای را برای نماز اختصاص دهد، اعتکاف در آن کافی نیست و همچنین در مساجد کوچک که مسجد شهر شمرده نمی شود.
(مسأله 1429) نوجوان نابالغ که خوب و بد را تشخیص می دهد، اگر اعتکاف کند، اعتکاف او صحیح است.
(مسأله 1430) در موارد خاصی معتکف می تواند مسجد را به طور موقت ترک کند مانند: 1. ادای شهادت در دادگاه. 2. تشییع جنازه مؤمن. 3. ضروریات عرفی و شرعی، مانند تهیه غذا یا غسل و وضو در بیرون مسجد. براین اساس تا ضرورتی ایجاب نکند، مسجد را به خاطر امر مستحب، ترک ننماید.
(مسأله 1431) هرگاه در مسجد در حال اعتکاف، جنب شود، فوراً باید مسجد را ترک کند و غسل نماید و اگر مسامحه کند و در مسجد بماند هر چند بعداً برای غسل اقدام کند اعتکاف او باطل می شود.
(مسأله 1432) هرگاه فرد معتکف فرد دیگری را که در نقطه ای از مسجد اعتکاف کرده، به زور از جایش بلند کند و خود به جای أو بنشیند اعتکاف او باطل می شود و همچنین اگر با جانماز غصبی اعتکاف کند، ولی اگر لباس او غصبی باشد، کار او حرام ولی اعتکافش صحیح می باشد.
(مسأله 1433) برای پرداخت بدهی واجب، باید مسجد را ترک کند و بدهی را بپردازد و سپس بر گردد ولی اگر این کار را نکرد، اعتکاف او باطل نمی شود.
(مسأله 1434) هرگاه ضرورت ایجاب کند که از مسجد بیرون برود و کاری را انجام دهد، باید نزدیک ترین راه به مقصد را انتخاب کند و اگر در نیمه راه یا هنگام برگشتن، بدون ضرورت مکث کند و سپس به مسجد باز گردد اعتکاف باطل می شود.
(مسأله 1435) هرگاه برای انجام کار لازمی مسجد را ترک گفت و ناخواسته آن قدر طول کشید که صورت اعتکاف به هم خورد، اعتکاف او باطل می شود.
(مسأله 1436) در اعتکاف، آنچه معتبر است، مکث در مسجد است و حالت خاصّی در آن معتبر نیست، می تواند بنشیند یا دراز بکشد با بخوابد و یا راه برود.
(مسأله 1437) مستحب است انسان، به هنگام شروع در اعتکاف، با خدا شرط کند که هر موقع که خواست مخیّر باشد که، اعتکاف را به هم بزند، خواه برای بر هم زدن، عذری باشد یا نباشد.
(مسأله 1438) همان طور که در حال شروع می تواند این شرط را با خدا بکند، به هنگام نذر نیز می تواند این شرط را منظور بدارد، مثلًا بگوید: «للّه علیّ که معتکف شوم به شرط آن که هر موقع خواستم اعتکاف را به هم بزنم».
احکام اعتکاف
(مسأله 1439) فرد معتکف باید از اموری اجتناب کند: 1. تماس جنسی با زن، حتی بوسیدن و لمس کردن و در این قسمت بین زن و مرد، فرقی نیست و احتیاط مستحب آنست از نگاه کردن شهوت آمیز نیز، خودداری کند. 2. استمنا: کاری صورت دهد که از او منی بیرون بیاید هر چند سبب آن نگاه شهوت آمیز به همسرش باشد. 3. استفاده از بوی خوش به منظور لذت بردن، ولی کسانی که فاقد حس شامه هستند، برای آنان مانعی نیست. 4. خرید و فروش، بلکه هر نوع داد و ستد غیر ضروری ولی اشتغال به کارهای دنیوی، مانند خیاطی و بافندگی مانعی ندارد، ولی در صورتی که فردی دیگر حاضر شود که خریدهای ضروری او را برای ادامه اعتکاف انجام دهد، باید او را به این کار بگمارد. 5. باید در اعتکاف از هر نوع جرّ و بحث برای اظهار برتری، خودداری شود، ولی مذاکره علمی برای بیان حق و ابطال باطل، مانعی ندارد، بلکه مستحب است و پوشیدن لباس دوخته برای معتکف مانعی ندارد و احکام اعتکاف با احکام احرام، تفاوت دارد.
(مسأله 1440) آنچه که در مسأله پیش گفته شد، برای معتکف مطلقاً حرام است، خواه در روز، خواه در شب، ولی برخی از محرّمات مخصوص روز است، مانند خوردن و نوشیدن که به خاطر روزه حرام می شود و همچنین سر زیر آب کردن.
(مسأله 1441) فرد معتکف می تواند کارهای مباح را در مسجد انجام دهد، مثلًا به حساب زندگی خود برسد و دفاتر خود را تنظیم کند.
(مسأله 1442) هر چیزی که روزه را باطل می کند، مایه بطلان اعتکاف می شود، به شرط این که در روز انجام بگیرد، زیرا روزه یکی از ارکان اعتکاف است و بطلان روزه، مایه باطل شدن اعتکاف می شود، ولی برخی از چیزها مطلقاً مایه بطلان اعتکاف است، مانند جماع و معاشرت های جنسی با زن و بوسیدن و دست دادن و احتیاط آن است که اگر در اعتکاف خرید و فروش غیر ضروری انجام داد و یا بوی خوش به کاربرد اعتکاف خود را به پایان برساند و اگر واجب بود، قضا کند. هرگاه یکی از محرمات، از فرد معتکف از روی سهو سر زد، اعتکاف او صحیح است، ولی اگر سهواً با همسر خود نزدیکی کرد، اعتکاف او باطل می شود و اگر اعتکاف واجب بوده، باید قضا کند و اگر مستحب بود، آن را به پایان برساند.
(مسأله 1443) اگر اعتکاف به یکی از چیزها باطل شود، اگر واجب بوده باید قضا کند، مگر این که در صیغه نذر یا به هنگام شروع، با خدا شرط کند که هر موقع بخواهد، اعتکاف را بر هم بزند.
(مسأله 1444) هرگاه اعتکاف او مستحب باشد، اگر در اثنای دو روز آن را باطل کند، چیزی بر او واجب نیست واگر پس از گذشت دو روز آن را باطل کند، باید آن را قضا کند.
(مسأله 1445) هرگاه در نیمه اعتکاف واجب بمیرد قضا بر ولیّ او واجب نیست.
(مسأله 1446) هرگاه در حال اعتکاف به خرید و فروش بپردازد، معامله او درست و اعتکاف او باطل است.
(مسأله 1447) هرگاه اعتکاف واجب را با نزدیکی با همسر خود هر چند در شب باطل کند، باید کفاره بدهد و کفاره آن کفاره ماه رمضان است، یعنی باید یکی از سه چیز را انجام دهد: غلامی را آزاد کند، یا شصت روز پشت سر هم روزه بگیرد و یا شصت فقیر را سیر کند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم