احکام شرعی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی
آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی

رساله توضیح المسائل آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانی

(1) احکام تقلید (2) طهارت آب اقسام آبها آب مطلق و مضاف 1. آب کُر 2. آب قلیل 4. آب باران 5. آب چاه احکام آبها احکام تَخَلّی اشاره اسْتِبْراءْ مستحبات و مکروهات تخلی نجاسات نجاسات اشاره 1 و 2. بول و غائط 3. منی 4. مردار 5. خون 6 و 7. سگ و خوک 8. کافر و کسانی که در حکم کافرند 9. مسکر مایع 10. فقّاع یا آب جو 11. عرق حیوان نجاست خوار [12]- عرق جنب از حرام راه های ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات 1. آب 2. زمین 3. آفتاب 4. استحاله 5. کم شدن دو سوم آب انگور 6. انتقال 8. تبعیّت 9. برطرف شدن عین نجاست 10. استبراء حیوان نجاست خوار 11. غایب شدن مسلمان احکام ظرف ها وضو کیفیّت وضو گرفتن وضوی ارتماسی دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط وضو احکام وضو چیزهایی که باید برای آنها وضو گرفت چیزهایی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره احکام غسل غسل های واجب اشاره جنابت استحاضه احکام حائض نفاس غسل مسّ میّت احکام غسل میّت غسل های مستحب احکام تیمّم در هفت مورد به جای وضو و غسل باید تیمّم کرد نخست از موارد تیمم دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آنها صحیح است احکام متفرقه تیمّم (3) احکام نماز اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب یومیّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب اشاره وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار لباس نمازگزار شش شرط دارد: شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که پاک بودن بدن و لباس شرط نیست چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار مکان نمازگزار چند شرط دارد: شرط اول، آنکه مباح باشد شرط دوم، استقرار شرط سوم، وسعت و گنجایش برای نماز. شرط چهارم، پاکی از نجاست سرایت کننده. شرط پنجم، تقدم مرد بر زن. شرط ششم، بلندتر نبودن جای پیشانی از محل ایستادن. جاهایی که نمازخواندن در آنها مستحب است جاهایی که نمازخواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه اشاره ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیت تکبیرة الإحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود اشاره چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات قنوت مبطلات نماز چیزهائی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات اشاره شک های باطل شک هائی که نباید به آنها اعتنا کرد شک های صحیح طریقه نماز احتیاط سجده سهو اشاره کیفیت سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرائط نماز احکام نماز مسافر شرط اول: آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد شرط دوم: قصد هشت فرسخ از آغاز سفر شرط سوم: تصمیم بر ادامه سفر شرط چهارم: از وطن عبور نکند شرط پنجم: سفر برای کار حرام نباشد شرط ششم: خانه به دوش نباشد شرط هفتم: سفر برای شغل نباشد شرط هشتم: رسیدن به حد ترخّص چیزهائی که سفر را قطع می کند اشاره اول: رسیدن به وطن دوم: قصد اقامت ده روز سوم: توقف یک ماه بدون قصد مسائل متفرّقه نماز قضا اشاره نماز قضای پدر و مادر نماز جماعت اشاره شرائط نماز جماعت اشاره اول: نبودن حایل دوم: بلند نبودن محل ایستادن امام سوم: نبودن فاصله میان مأمومین چهارم: مأموم جلوتر از امام نایستد شرائط امام جماعت احکام جماعت نماز آیات اشاره کیفیت نماز آیات احکام نماز جمعه نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز (4) احکام روزه اشاره نیّت چیزهائی که روزه را باطل می کند اشاره 1. خوردن و آشامیدن 2. جماع 3. استمناء 4. دروغ بستن به خدا و پیغمبر 5. رساندن غبار غلیظ به حلق 6. فرو بردن سر در آب 7. باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8. تنقیه 9. قی کردن آنچه برای روزه دار مکروه است کفّاره روزه جاهائی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اول ماه روزه های حرام و مکروه (5) اعتکاف اشاره احکام اعتکاف (6) خمس احکام خمس در هفت چیز خمس واجب می شود: 1 - منفعت کسب 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهری که با غواصی به دست می آید 6 - غنیمت 7 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس (7) احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر و گاو و گوسفند اشاره نصاب گوسفند نصاب گاو نصاب شتر مسائل متفرقه زکات مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیت زکات مسائل متفرقه زکات زکات فطره اشاره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره (8) احکام خرید و فروش آداب معامله معاملات مکروه معاملات باطل اشاره ربا احکام ربای معاوضی شرایط خریدار و فروشنده شرائط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف اشاره شرائط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند اشاره احکام خیارات (9) احکام شرکت (10) احکام صلح (11) احکام اجاره اشاره شرائط اجاره مسائل متفرقه اجاره (12) احکام جُعاله (13) احکام مضاربه (14) احکام مُزارَعَه (15) مُساقات اشاره شرایط مُساقات احکام مساقات (16) محجورین (کسانی که نمی توانند در مال خود تصرف کنند) (17) احکام وکالت (18) قرض اشاره احکام قرض (19) احکام حواله (20) احکام رَهن (21) احکام ضامن شدن (22) احکام کفالت (23) احکام ودیعه (امانت) (24) احکام عارِیَه (25) احکام غَصب (26) احکام اموال گمشده (27) احکام نکاح یا ازدواج اشاره احکام عقد اشاره کیفیت خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقت شرائط عقد عیب هائی که به واسطه آنها می شود عقد را به هم زد زنانی که ازدواج با آنان حرام است احکام عقد دائم ازدواج موقت احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن (رضاع) شرائط شیر دادنی که علت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرّقه شیر دادن (28) احکام طلاق اشاره عدّه طلاق عده زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام متفرّقه طلاق (29) احکام ارث اشاره ارث دسته اوّل ارث دسته دوّم ارث دسته سوّم ارث زن و شوهر مسائل متفرّقه ارث (30) احکام سر بریدن وشکار کردن حیوانات اشاره حکم سر بریدن حیوانات شرائط سر بریدن حیوانات دستور کشتن شتر چیزهائی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهائی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی (31) خوردنی ها و آشامیدنی ها حیوانات حلال و حرام گوشت اجزاء حرام حیوانات حلال گوشت خوردنی ها و آشامیدنی های حرام (32) احکام نذر و عهد اشاره احکام قسم خوردن (33) احکام وقف (34) احکام وصیت

نصاب شتر

نصاب شتر
(مسأله 1571) برای شتر 12 نصاب است: اول 5 شتر و زکات آن یک گوسفند است و کمتر از این مقدار، زکات ندارد. دوم 10 شتر و زکات آن دو گوسفند است. سوم 15 شتر و زکات آن سه گوسفند است. چهارم 20 شتر و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم 25 شتر و زکات آن پنج گوسفند است. ششم 26 شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال دوم شده باشد. هفتم 36 شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال سوم شده باشد. هشتم 46 شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال چهارم شده باشد نهم 61 شتر و زکات آن یک شتر است که داخل سال پنجم شده باشد. دهم 76 شتر و زکات آن دو شتر است که داخل سال سوم شده باشد. یازدهم 91 شتر و زکات آن دو شتر است که داخل سال چهارم شده باشد. دوازدهم 121 شتر و بالاتر از آن است که باید یا چهل چهل حساب کند و برای هر 40 شتر، یک شتر بدهد که داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه پنجاه حساب کند و برای هر پنجاه شتر، یک شتر بدهد که داخل سال چهارم شده باشد و یا با چهل و پنجاه حساب کند، ولی در این جا نیز باید طوری حساب کند که چیزی باقی نماند و یا اگر باقی می ماند از 9 شتر بیشتر نباشد و شتر زکات باید حتماً ماده باشد و اگر ندارد از خارج بخرد.
(مسأله 1572) مابین دو نصاب زکات ندارد، یعنی اگر از نصاب اول که 5 شتر است بگذرد تا به نصاب دوم که 10 شتر است نرسد، فقط زکات 5 شتر را می دهد، همچنین در نصابهای بعد.
مسائل متفرقه زکات
(مسأله 1573) اگر گوسفند برای زکات بدهد، باید اقلًا داخل سال دوم شده باشد و اگر بز بدهد باید داخل سال سوم شده باشد.
(مسأله 1574) گوسفندی را که بابت زکات می دهد، قیمت آن از قیمت گوسفند متوسط در بین نصاب کمتر نباشد. ولی بهتر است گوسفندی را که قیمت آن از تمام گوسفندهایش بیشتر است بدهد و همچنین است در گاو و شتر.
(مسأله 1575) اگر چند نفر با هم شریک باشند هر کدام آنان که سهمش به نصاب اول رسیده، باید زکات بدهد و بر کسی که سهم او کمتر از نصاب اول است زکات واجب نیست.
(مسأله 1576) اگر یک نفر در چند جا گاو یا شتر یا گوسفند داشته باشد و روی هم به اندازه نصاب باشند، باید زکات آنها را بدهد.
(مسأله 1577) اگر گاو و گوسفند و شتری که دارد مریض و معیوب هم باشند، باید زکات آنها را بدهد.
(مسأله 1578) اگر پیش از تمام شدن ماه یازدهم، گاو و گوسفند و شتری را که دارد با چیز دیگر عوض کند، یا نصابی را که دارد با مقدار نصاب از همان جنس عوض نماید، مثلًا چهل گوسفند بدهد و چهل گوسفند دیگر بگیرد، زکات بر او واجب نیست.
مصرف زکات
(مسأله 1579) انسان می تواند زکات را در هشت مورد مصرف کند. اول فقیر و آن کسیست که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایه ای دارد که می تواند مخارج سال خود را بگذراند فقیر نیست. دوم مسکین و آن کسیست که از فقیر سختتر می گذراند. سوم کسی که از طرف امام ( علیه السلام ) یا نائب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام ( علیه السلام ) یا نائب امام یا فقرا برساند. چهارم مسلمانانی که ایمان آنها ضعیف است و دادن زکات مایه تقویت ایمان می گردد یا در جنگ به مسلمانان کمک می کنند. پنجم خریداری بنده ها و آزاد کردن آنان. ششم بدهکاری که نمی تواند قرض خود را بدهد. هفتم سبیل الله یعنی کاری که مانند ساختن مسجد، منفعت عمومی دینی دارد، یا مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفعش به عموم مسلمانان می رسد و آنچه برای اسلام نفع داشته باشد. به هر نحو که باشد. هشتم ابن السبیل یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
(مسأله 1580) احتیاط مستحب آن است که فقیر و مسکین بیشتر از مخارج سال خود و عیالاتش را در یک مرتبه از زکات نگیرد، ولی اگر تدریجا بگیرد، نباید بیش از مخارج سالانه خود را بگیرد.
(مسأله 1581) کسی که مخارج سالش را داشته اگر مقداری از آن را مصرف کند و بعد شک کند که آنچه باقی مانده به اندازه مخارج سال او هست یا نه، نمی تواند زکات بگیرد.
(مسأله 1582) صنعتگر یا مالک یا تاجری که درآمد او از مخارج سالش کمتر است، می تواند برای کسری مخارجش زکات بگیرد و لازم نیست ابزار کار یا ملک یا سرمایه خود را به صرف مخارج برساند.
(مسأله 1583) فقیری که خرج سال خود و عیالاتش را ندارد، اگر خانه ای دارد که ملک اوست و در آن نشسته، یا ماشین سواری دارد، چنانچه بدون اینها نتواند زندگی کند، اگرچه برای حفظ آبرویش باشد، می تواند زکات بگیرد و همچنین است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانی و زمستانی و چیزهائی که به آنها احتیاج دارد و فقیری که اینها را ندارد، اگر به اینها احتیاج داشته باشد، می تواند از زکات خریداری نماید.
(مسأله 1584) کسی که می گوید فقیرم و قبلًا فقیر نبوده، یا معلوم نیست فقیر بوده یا نه، اگر از ظاهر حالش اطمینان پیدا شود که فقیر است می شود به او زکات داد.
(مسأله 1585) کسی که باید زکات بدهد، اگر از فقیری طلبکار باشد، می تواندطلبی را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
(مسأله 1586) کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگرچه مخارج سال خود را داشته باشد، می تواند برای دادن قرض خود زکات بگیرد ولی باید مالی را که قرض کرده در معصیت خرج نکرده باشد یا اگر در معصیت خرج کرده از آن معصیت توبه کرده باشد. که در این صورت از سهم فقرا می شود به او داد.
(مسأله 1587) کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگرچه فقیر نباشد، انسان می تواندطلبی را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
(مسأله 1588) مسافری که خرجی او تمام شده، یا ماشین او از کار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصیت نباشد و نتواند با قرض کردن یا فروختن چیزی خود را به مقصد برساند، اگرچه در وطن خود فقیر نباشد، می تواند زکات بگیرد. ولی اگر بتواند در جای دیگر با قرض کردن یا فروختن چیزی مخارج سفر خود را فراهم کند، فقط به مقداری که به آنجا برسد، می تواند زکات بگیرد.
(مسأله 1589) مسافری که در سفر درمانده شده و زکات گرفته بعد از آنکه به وطنش رسید، اگر چیزی از زکات زیاد آمده باشد، در صورتی که بدون مشقت نتواند بقیه را به صاحب مال یا نائب او برساند باید آن را به حاکم شرع بدهد و بگوید آن چیز زکات است.
شرایط کسانی که مستحق زکاتند
(مسأله 1590) کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر با حجت شرعی، شیعه بودن کسی ثابت و به او زکات بدهد و زکات تلف شود بعد معلوم شود شیعه نبوده لازم نیست دوباره زکات بدهد و در عین حال در صورتی که مصلحت شرعی ایجاب کند می توان از سهم «سبیل الله» به غیر شیعه امامی زکات داد.
(مسأله 1591) اگر طفل یا دیوانه ای از شیعه فقیر باشد، انسان می تواند به ولیّ او زکات بدهد، به قصد اینکه آنچه را می دهد ملک طفل یا دیوانه باشد.
(مسأله 1592) اگر به ولی طفل و دیوانه دسترسی ندارد، می تواند به اجازه حاکم شرع خودش یا به وسیله یک نفر امین زکات را به مصرف طفل یا دیوانه برساند و باید موقعی که زکات به مصرف آنان می رسد نیت زکات کنند.
(مسأله 1593) به فقیر که گدائی می کند، می شود زکات داد، ولی به کسی که زکات را در معصیت مصرف می کند نمی شود زکات داد.
(مسأله 1594) به کسی که معصیت کبیره را آشکارا به جا می آورد، احتیاط واجب آن است که زکات ندهند.
(مسأله 1595) کسی که بدهکار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگرچه مخارج او بر انسان واجب باشد، می توان به او زکات داد. ولی اگر زن برای خرجی خودش قرض کرده باشد شوهر نمی تواند بدهی او را از زکات بدهد بلکه اگر کس دیگری هم که مخارج او بر انسان واجب است برای خرجی خود قرض کند احتیاط واجب آن است که بدهی او را از زکات ندهد.
(مسأله 1596) انسان نمی تواند مخارج کسانی را که مثل اولاد خرجشان بر او واجب است از زکات بدهد، ولی اگر او مخارج آنان را ندهد دیگران می توانند به آنان زکات بدهند.
(مسأله 1597) اگر انسان زکات به پسرش بدهد که خرج زن و نوکر و کلفت خود نماید اشکال ندارد.
(مسأله 1598) اگر پسر به کتاب های علمی مفید و یا دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
(مسأله 1599) پدر می تواند به پسرش زکات بدهد که برای خود زن بگیرد پسر هم می تواند برای آنکه پدرش زن بگیرد زکات خود را به او بدهد.
(مسأله 1600) به زنی که شوهرش مخارج او را می دهد، یا خرجی نمی دهد ولی زن می تواند او را به دادن خرجی مجبور کند، نمی شود زکات داد.
(مسأله 1601) زنی که صیغه شده اگر فقیر باشد، شوهرش و دیگران می توانند به او زکات بدهند. ولی اگر شوهرش در ضمن عقد شرط کند که مخارج او را بدهد، یا به جهت دیگری دادن مخارجش بر او واجب باشد، در صورتی که شوهر مخارج آن زن را بدهد یا زن بتواند او را مجبور کند، نمی شود به آن زن زکات داد.
(مسأله 1602) زن می تواند به شوهر فقیر خود زکات بدهد، اگرچه شوهر زکات را صرف مخارج خود آن زن نماید.
(مسأله 1603) سید نمی تواند از غیرسید زکات بگیرد، ولی اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکات ناچار باشد، می تواند از غیرسید زکات بگیرد. ولی احتیاط واجب آن است که اگر ممکن باشد فقط به مقداری که برای مخارج روزانه اش ناچار است بگیرد.
(مسأله 1604) به کسی که معلوم نیست سید است یا نه و در شهر خود به سیادت معروف نیست می شود زکات داد.
نیت زکات
(مسأله 1605) انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیت معین کند که آنچه را می دهد زکات مال است، یا زکات فطره. ولی اگر مثلًا زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معین کند چیزی را که می دهد زکات گندم است یا زکات جو.
(مسأله 1606) کسی که زکات چند مال بر او واجب شده، اگر مقداری زکات بدهد و نیت هیچ کدام آنها را نکند، چنانچه چیزی را که داده هم جنس یکی از آنها باشد، زکات همان جنس حساب می شود و اگر هم جنس هیچ کدام آنها نباشد، به همه آنها قسمت می شود، پس کسی که زکات چهل گوسفند و زکات پانزده مثقال طلا بر او واجب است، اگر مثلًا یک گوسفند از بابت زکات بدهد و نیت هیچ کدام آنها را نکند، زکات گوسفند حساب می شود، ولی اگر مقداری نقره بدهد بر زکاتی که برای گوسفند و طلا بدهکار است تقسیم می شود.
(مسأله 1607) اگر کسی را وکیل کند که زکات مال او را بدهد چنانچه وکیل وقتی که زکات را به فقیر می دهد، از طرف مالک نیت زکات کند کافی است. ولی اگر کسی را فقط در رساندن زکات به فقیر وکیل کند لازم است در موقع دادن به وکیل، مالک نیّت کند.
(مسأله 1608) اگر مالک یا وکیل او بدون قصد قربت زکات را به فقیر بدهد و پیش از آنکه آن مال از بین برود، خود مالک نیت زکات کند، زکات حساب می شود.
مسائل متفرقه زکات
(مسأله 1609) موقعی که گندم و جو را از کاه جدا می کند و موقع خشک شدن خرما و انگور، انسان باید زکات را به فقیر بدهد، یا از مال خود جدا کند و زکات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه دوازدهم باید به فقیر بدهد، یا از مال خود جدا نماید. ولی اگر منتظر فقیر معینی باشد، یا بخواهد به فقیری بدهد که از جهتی برتری دارد، می تواند زکات را جدا نکند.
(مسأله 1610) بعد از جدا کردن زکات اگر به کسی که می شود زکات داد دسترسی دارد احتیاط لازم آن است که دادن زکات را تأخیر نیندازد.
(مسأله 1611) کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند اگر ندهد و به واسطه کوتاهی او از بین برود باید عوض آن را بدهد.
(مسأله 1612) کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند، اگر زکات را ندهد و بدون آنکه در نگهداری آن کوتاهی کند از بین برود، چنانچه دادن زکات را به قدری تأخیر انداخته که نمی گویند فوراً داده است، باید عوض آن را بدهد و اگر به این مقدار تأخیر نینداخته ولی در همان زمان تلف شده در صورتی که متمکن از رسانیدن به مستحق نبوده چیزی بر او واجب نیست و اگر متمکن از رسانیدن بوده، بنابراحتیاط واجب باید عوض آن را بدهد.
(مسأله 1613) اگر زکات را از خود مال کنار بگذارد، می تواند در بقیه آن تصرف کند و اگر از مال دیگرش کنار بگذارد، می تواند در تمام مال تصرف نماید.
(مسأله 1614) انسان نمی تواند زکاتی را که کنار گذاشته برای خود بردارد و چیز دیگری به جای آن بگذارد.
(مسأله 1615) اگر از زکاتی که کنار گذاشته منفعتی ببرد مثلًا گوسفندی که برای زکات گذاشته بره بیاورد، مال فقیر است.
(مسأله 1616) اگر موقعی که زکات را کنار می گذارد مستحقی حاضر باشد، بهتر است زکات را به او بدهد، مگر کسی را در نظر داشته باشد که دادن زکات به او از جهتی بهتر باشد.
(مسأله 1617) اگر با عین مالی که برای زکات کنار گذاشته برای خودش تجارت کند صحیح نیست و اگر با اجازه حاکم شرع برای مصلحت زکات تجارت کند، تجارت صحیح و نفعش مال زکات است.
(مسأله 1618) اگر پیش از آنکه زکات بر او واجب شود، چیزی بابت زکات به فقیر بدهد، زکات حساب نمی شود و بعد از آنکه زکات بر او واجب شد. اگر چیزی را که به فقیر داده از بین نرفته و تملیک او نکرده باشد و آن فقیر هم به فقر خود باقی باشد می تواند چیزی را که به او داده بابت زکات حساب کند.
(مسأله 1619) فقیری که می داند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چیزی، بابت زکات بگیرد و پیش او تلف شود ضامن است پس موقعی که زکات بر انسان واجب می شود، اگر آن فقیر به فقر خود باقی باشد، می تواند خود عین و یا عوض آن را، بابت زکات حساب کند.
(مسأله 1620) فقیری که نمی داند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چیزی بابت زکات بگیرد و پیش او تلف شود، ضامن نیست و انسان نمی تواند عوض آن را بابت زکات حساب کند.
(مسأله 1621) مستحب است زکات گاو و گوسفند و شتر را به فقیرهای آبرومند بدهد و در دادن زکات، خویشان خود را بر دیگران و اهل علم و کمال را بر غیرآنان و کسانی را که اهل سؤال نیستند بر اهل سؤال مقدم بدارد. ولی اگر دادن زکات به فقیری از جهت دیگری بهتر باشد، مستحب است زکات را به او بدهد.
(مسأله 1622) بهتر است زکات را آشکار و صدقه مستحبی را مخفی بدهند.
(مسأله 1623) اگر در شهر کسی که می خواهد زکات بدهد مستحقی نباشد و نتواند زکات را به مصرف دیگری هم که برای آن معین شده برساند، چنانچه امید نداشته باشد که بعداً مستحق پیدا کند باید زکات را به شهر دیگر ببرد و به مصرف زکات برساند ولی مخارج بردن به آن شهر دیگر را می تواند از زکات بردارد خصوصاً اگر به اجازه حاکم شرع باشد و اگر زکات تلف شود ضامن نیست.
(مسأله 1624) اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، می تواند زکات را به شهر دیگر ببرد. ولی مخارج بردن به آن شهر را باید از خودش بدهد و اگر زکات تلف شود ضامن است، مگر آنکه با اجازه حاکم شرع برده باشد.
(مسأله 1625) اجرت وزن کردن، پیمانه نمودن گندم و جو و کشمش و خرمائی را که برای زکات می دهد با خود او است.
(مسأله 1626) کسی که 2 مثقال و 15 نخود نقره یا بیشتر از بابت زکات بدهکار است، احتیاط مستحب آن است که کمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره هم به یک فقیر ندهد و نیز اگر غیر نقره چیز دیگری مثل گندم و جو بدهکار باشد و قیمت آن به 2 مثقال و 15 نخود نقره هم برسد بهتر است به یک فقیر کمتر از آن ندهد.
(مسأله 1627) مکروه است انسان از مستحق درخواست کند که زکاتی را که از او گرفته به او بفروشد، ولی اگر مستحق بخواهد چیزی را که گرفته بفروشد بعد از آنکه به قیمت رساند، کسی که زکات را به او داده در خریدن آن بر دیگران مقدم است.
(مسأله 1628) اگر شک کند زکاتی را که بر او واجب بوده داده یا نه باید زکات را بدهد و بنابراحتیاط هر چند شک او برای زکات سالهای پیش باشد.
(مسأله 1629) فقیر نمی تواند زکات را به کمتر از مقدار آن صلح کند یا چیزی را گران تر از قیمت آن بابت زکات قبول نماید، یا زکات را از مالک بگیرد و به او ببخشد. ولی کسی که زکات زیادی بدهکار است و فقیر شده و نمی تواند زکات را بدهد و امید هم ندارد که دارا شود، چنانچه بخواهد توبه کند، فقیر می تواند زکات را از او بگیرد و به او ببخشد.
(مسأله 1630) انسان می تواند از سهم «سبیل الله»، به اندازه نیاز مسلمانان قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
(مسأله 1631) انسان نمی تواند از زکات ملک بخرد و بر اولاد خود یا بر کسانی که مخارج آنان بر او واجب است وقف نماید که عایدی آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
(مسأله 1632) فقیر می تواند از سهم «سبیل الله» برای رفتن به حج و زیارت و مانند اینها زکات بگیرد، حتّی اگر به مقدار خرج سالش زکات گرفته باشد، باز می تواند برای زیارت و مانند آن از سهم سبیل الله زکات بگیرد.
(مسأله 1633) اگر مالک فقیری را وکیل کند که زکات مال او را بدهد چنانچه یقین نداشته باشد که قصد مالک این بوده که او برندارد می تواند برای خود نیز بردارد.
(مسأله 1634) اگر فقیر شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زکات بگیرد، چنانچه شرطهائی که برای واجب شدن زکات گفته شد در آنها جمع شود باید زکات آنها را بدهد.
(مسأله 1635) اگر دو نفر در مالی که با هم شریک باشند و سهم هر کدام به حد نصاب برسد و یکی از آنان زکات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسیم کنند، چنانچه بداند شریکش زکات سهم خود را نداده، تصرف او در سهم خودش هم اشکال دارد، مگر این که زکات او را به اذن خود او و در صورت امتناع به اذن حاکم شرع بدهد.
(مسأله 1636) کسی که خمس یا زکات بدهکار است و کفاره و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد، اگر مالی که خمس یا زکات آن واجب شده، از بین نرفته باشد، باید خمس و زکات را بدهد و اگر از بین رفته باشد، مخیّر است می تواند خمس یا زکات را بدهد، یا کفاره و نذر و قرض و مانند اینها را ادا نماید.
(مسأله 1637) کسی که خمس یا زکات بدهکار است و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بمیرد و مال او برای همه آنها کافی نباشد چنانچه مالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهند و بقیه مال او را به چیزهای دیگری که بر او واجب است قسمت کنند و اگر مالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد، باید مال او را به خمس و زکات و قرض و نذر و مانند اینها قسمت نمایند، مثلًا اگر چهل تومان خمس بر او واجب است و بیست تومان به کسی بدهکار است و همه مال او سی تومان است، باید بیست تومان بابت خمس و ده تومان به دین او بدهند.
(مسأله 1638) کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد می شود از سهم «فی سبیل الله» به او زکات داد.
زکات فطره
اشاره
(مسأله 1639) کسی که موقع غروب یعنی قبل از غروب شب عید فطر گرچه به چند لحظه باشد بالغ و عاقل و هشیار است و فقیر و بنده کس دیگر نیست، باید برای خودش و کسانی که نان خور او هستند، هر نفری یک صاع که تقریباً سه کیلو است گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها به مستحق بدهد و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد کافی است.
(مسأله 1640) کسی که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسی هم ندارد که بتواند مخارج سال خود و عیالاتش را بگذراند فقیر است و دادن زکات فطره بر او واجب نیست.
(مسأله 1641) انسان باید فطره کسانی را که در غروب شب عید فطر وارد شده و مدتی نزد او می مانند به نحوی که نان خور او حساب می شوند بدهد؛؛ کوچک باشند یا بزرگ، مسلمان باشند یا کافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد یا نه، در شهر خود او باشند یا در شهر دیگر.
(مسأله 1642) اگر کسی را که نان خور او است و در شهر دیگر است وکیل کند که از مال او فطره خود را بدهد، چنانچه اطمینان داشته باشد که فطره را می دهد، لازم نیست خودش فطره او را بدهد.
(مسأله 1643) فطره مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر با رضایت صاحبخانه وارد شده و عرفاً نان خور او حساب می شود بر او واجب است.
(مسأله 1644) مهمانی که پیش از غروب شب عید فطر بدون رضایت صاحبخانه وارد شود و نان خور او حساب گردد و کسی که انسان را مجبور کرده است که خرجی او را بدهد و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که خود آنها نیز فطره خود را بدهند.
(مسأله 1645) فطره مهمانی که بعد از غروب شب عید فطر وارد می شود، بر صاحبخانه واجب نیست، اگرچه پیش از غروب او را دعوت کرده باشد و در خانه او هم افطار کند.
(مسأله 1646) اگر کسی موقع غروب شب عید فطر دیوانه یا بیهوش باشد، زکات فطره بر او واجب نیست.
(مسأله 1647) اگر پیش از غروب بچه بالغ شود، یا دیوانه عاقل گردد، یا فقیر غنی شود، در صورتی که شرایط واجب شدن فطره را دارا باشد، باید زکات فطره را بدهد.
(مسأله 1648) کسی که موقع غروب شب عید فطر، زکات فطره بر او واجب نیست، اگر تا پیش از ظهر روز عید شرطهای واجب شدن فطره در او پیدا شود، مستحب است زکات فطره را بدهد.
(مسأله 1649) کافری که بعد از غروب شب عید فطر، مسلمان شده فطره بر او واجب نیست.
(مسأله 1650) کسی که فقط به اندازه یک صاع که تقریباً سه کیلو است گندم و مانند آن دارد، مستحب است زکات فطره را بدهد و چنانچه عیالاتی داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد می تواند به قصد فطره، آن یک صاع را به یکی از عیالاتش بدهد و او هم به همین قصد به دیگری بدهد و همچنین تا به نفر آخر برسد و بهتر است نفر آخر چیزی را که می گیرد به کسی بدهد که از خودشان نباشد و اگر یکی از آنها صغیر باشد، ولیّ او به جای او می گیرد احتیاط آن است چیزی را که برای صغیر گرفته به کسی ندهد.
(مسأله 1651) اگر بعد از غروب شب عید فطر بچه دار شود، یا کسی نان خور او حساب شود، واجب نیست فطره او را بدهد. اگر چه مستحب است فطره کسانی را که بعد از غروب تا پیش از ظهر روز عید نان خور او حساب می شوند بدهد.
(مسأله 1652) اگر انسان نان خور کسی باشد و پیش از غروب نان خور کس دیگر شود، فطره او بر کسی که نان خور او شده واجب است مثلًا اگر دختر پیش از غروب به خانه شوهر رود، شوهرش باید فطره او را بدهد.
(مسأله 1653) کسی که دیگری باید فطره او را بدهد واجب نیست فطره خود را بدهد.
(مسأله 1654) اگر فطره انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد، بر خود انسان واجب نمی شود.
(مسأله 1655) اگر کسی که فطره او بر دیگری واجب است خودش فطره را بدهد، از کسی که فطره بر او واجب شده ساقط نمی شود مگر این که به اذن او بدهد.
(مسأله 1656) زنی که شوهرش مخارج او را نمی دهد، چنانچه نان خور کس دیگر باشد، فطره اش بر آن کس واجب است و اگر نان خور کس دیگر نیست، در صورتی که فقیر نباشد، باید فطره خود را بدهد.
(مسأله 1657) کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد حتی اگر سیدی نان خور او باشد، نمی تواند فطره او را به سید دیگر بدهد.
(مسأله 1658) فطره طفلی که از مادر یا دایه شیر می خورد، بر کسیست که مخارج مادر یا دایه را می دهد. ولی اگر مادر یا دایه مخارج خود را از مال طفل برمی دارد فطره طفل بر کسی واجب نیست.
(مسأله 1659) انسان اگرچه مخارج عیالاتش را از مال حرام بدهد، باید فطره آنان را از مال حلال بدهد.
(مسأله 1660) اگر انسان کسی را اجیر نماید اگر جزء عائله و نان خور حساب شود زکات او را باید بدهد بنابراین فطره کارگران کارخانه ها و مانند آنها برکارفرما واجب نیست.
(مسأله 1661) اگر کسی بعد از غروب شب عید فطر بمیرد، باید فطره او و عیالاتش را از مال او بدهند، ولی اگر پیش از غروب بمیرد، واجب نیست فطره او و عیالاتش را از مال او بدهند.
مصرف زکات فطره
(مسأله 1662) اگر زکات فطره را به یکی از هشت مصرفی که سابقاً برای زکات مال گفته شد برسانند کافی است. ولی احتیاط واجب آن است که فقط به فقرای شیعه بدهد.
(مسأله 1663) اگر طفل شیعه ای فقیر باشد، انسان می تواند فطره را به اذن ولیّ به مصرف او برساند، یا به واسطه دادن به ولیّ طفل، ملک طفل نماید.
(مسأله 1664) فقیری که فطره به او می دهند، لازم نیست عادل باشد ولی احتیاط واجب آن است که به شرابخوار و کسی که آشکارا معصیت کبیره می کند فطره ندهد.
(مسأله 1665) به کسی که فطره را در معصیت کبیره مصرف می کند نباید فطره بدهند.
(مسأله 1666) احتیاط مستحب آن است که به یک فقیر بیشتر از مخارج سالش و کمتر از یک صاع که تقریباً سه کیلو است فطره ندهند.
(مسأله 1667) اگر از جنسی که قیمتش دو برابر قیمت معمولی آن است مثلًا از گندمی که قیمت آن دو برابر قیمت گندم معمولی است، نصف صاع که معنای آن در مسأله پیش گفته شد بدهد کافی نیست و اگر آن را به قصد قیمت فطره هم بدهد اشکال دارد.
(مسأله 1668) انسان نمی تواند نصف صاع را از یک جنس مثلًا گندم و نصف دیگر آن را از جنس دیگر مثلًا جو بدهد و اگر آن را به قصد قیمت فطره هم بدهد اشکال دارد.
(مسأله 1669) مستحب است در دادن زکات فطره، خویشان فقیر خود را بر دیگران مقدم دارد و بعد همسایگان فقیر را، بعد اهل علم فقیر را، ولی اگر دیگران از جهتی برتری داشته باشند. مستحب است آنها را مقدم بدارد.
(مسأله 1670) اگر انسان به خیال اینکه کسی فقیر است و به او فطره بدهد و بعد بفهمد فقیر نبوده چنانچه مالی را که به او داده از بین نرفته باشد، می تواند پس بگیرد و به مستحق بدهد و اگر نتواند بگیرد باید از مال خودش فطره را بدهد و اگر از بین رفته باشد، در صورتی که گیرنده فطره می دانسته یا احتمال می داده آنچه را گرفته فطره است، باید عوض آن را بدهد والا، دادن عوض بر او واجب نیست و انسان باید دوباره فطره را بدهد.
(مسأله 1671) اگر کسی بگوید فقیرم، نمی شود به او فطره داد، مگر آنکه اطمینان پیدا کند یا از ظاهر حالش گواهی دهد که فقیر است یا انسان بداند که قبلًا فقیر بوده است.
مسائل متفرقه زکات فطره
(مسأله 1672) انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را می دهد، نیت دادن فطره نماید.
(مسأله 1673) اگر پیش از ماه رمضان فطره را بدهد صحیح نیست و احتیاط واجب آن است که در ماه رمضان هم فطره را ندهد. ولی اگر پیش از رمضان یا در ماه رمضان به فقیر قرض بدهد و بعد از آنکه فطره بر او واجب شد، طلب خود را بابت فطره حساب کند مانعی ندارد.
(مسأله 1674) گندم یا چیز دیگری را که برای فطره می دهد، باید به جنس دیگر یا خاک مخلوط نباشد، یا اگر مخلوط است چیزی که مخلوط شده به قدری کم باشد که قابل اعتنا نباشد و اگر بیش از این مقدار باشد در صورتی صحیح است که خالص آن به یک صاع برسد.
(مسأله 1675) اگر فطره را از چیز معیوب بدهد کافی نیست. ولی اگر جائی باشد که خوراک غالب آنها معیوب است اشکال ندارد.
(مسأله 1676) کسی که فطره چند نفر را می دهد، لازم نیست همه را از یک جنس بدهد و اگر مثلًا فطره بعضی را گندم و فطره بعض دیگر را جو بدهد کافی است.
(مسأله 1677) کسی که نماز عید فطر می خواند، بنا بر احتیاط واجب فطره را پیش از نماز عید بدهد، ولی اگر نماز عید نمی خواند، می تواند دادن فطره را تا ظهر تأخیر بیندازد.
(مسأله 1678) اگر به نیت فطره مقداری از مال خود را کنار بگذارد و تا ظهر روز عید به مستحق ندهد، احتیاط واجب آن است که هر وقت آن را می دهد نیت فطره نماید.
(مسأله 1679) اگر موقعی که دادن زکات فطره واجب است، فطره را ندهد و کنار هم نگذارد، احتیاط واجب آن است که بعداً بدون اینکه نیت ادا و قضا کند فطره را بدهد.
(مسأله 1680) اگر فطره را کنار بگذارد، نمی تواند آن را برای خودش بردارد و مالی دیگر را برای فطره بگذارد.
(مسأله 1681) اگر انسان مالی داشته باشد که قیمتش از فطره بیشتر است، چنانچه فطره را ندهد و نیت کند که مقداری از آن مال برای فطره باشد اشکال دارد. مگر این که بخواهد همه را به عنوان فطره به فقیر بدهد.
(مسأله 1682) اگر مالی را که برای فطره کنار گذاشته از بین برود، چنانچه دسترس به فقیر داشته و دادن فطره را تأخیر انداخته، باید عوض آن را بدهد و اگر دسترس به فقیر نداشته ضامن نیست، مگر آنکه در نگهداری آن کوتاهی کرده باشد.
(مسأله 1683) اگر در محل خودش مستحق پیدا شود، احتیاط مستحب آن است که فطره را به جای دیگر نبرد، ولی اگر به جای دیگر ببرد و تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم