احکام شرعی
آیه الله العظمی حسین نوری همدانی
آیه الله العظمی حسین نوری همدانی
آیه الله العظمی حسین نوری همدانی

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی حسین نوری همدانی

تقلید احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مضاف آب مطلق 1-آب کُر 2-آب قلیل 3-آب جاری 4-آب باران 5 – آب چاه احکام آبها استبرا مستحبات و مکروهات تخلی نجاسات انواع نجاسات راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مُطهّرات مطهرات 1-آب 2-زمین 3-آفتاب 4– استحاله 5 - کم شدن دو سوم آب انگور 6-انتقال 7- اسلام 8 – تبعیت 9 – بر طرف شدن عین نجاست 10- استبراء حیوان نجاستخوار 11 - غائب شدن مسلمان ظرفها احکام ظرفها وضو وضو وضوی ارتماسی دعاهائی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرائط وضو احکام وضو چیزهائی که باید برای آنها وضو گرفت چیزهائی که وضو را باطل می کند احکام وضوی جبیره غسلهای واجب احکام جنابت چیزهائی که بر جنب حرام است چیزهائی که بر جنب مکروه است غسل جنابت غسل ارتماسی احکام غسل کردن استحاضه احکام استحاضه حیض احکام حائض اقسام زنهای حائض 1-صاحب عادت وقتیه و عددیه 2-صاحب عادت وقتیه 3 – صاحب عادت عددیه 4 - مضطربه 5-مبتدئه 6 – ناسیه مسائل متفرقه حیض نفاس غسل مّس میّت احکام مُحتضَر احکام بعد از مرگ احکام غسل و کفن و نماز و دفن میت احکام غسل میت احکام کفن میت احکام حُنوط احکام نماز میت دستور نماز میت مستحبات نماز میت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسلهای مستحب تیمم در هفت مورد بجای وضو و غسل باید تیمم کرد: اول: آنکه تهیه آب به قدر وضو یا غسل ممکن نباشد دوم: عدم امکان دسترسی به آب موجود سوم، خوف از استعمال آب چهارم، خوف از عواقبی که بر وضو یا غسل مترتب می گردد پنجم، معارضه وضو یا غسل با ازاله خبث ششم، وضو یا غسل مستلزم ارتکاب حرام باشد هفتم، تنگی وقت چیزهائی که تیمم به آنها صحیح است دستور تیمم احکام تیمم نماز فضیلت نماز جماعت محافظت بر نمازها هرگز نباید نماز را سبک شمرد عواقب ترک نماز عادت دادن کودکان به نماز موانع قبول نماز نماز های واجب وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهائی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب فضیلت سحر خیزی ونماز شب کیفیت نماز شب فضیلت نماز جعفر طیار وقت نافله های یومیه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار چیزهائی که در لباس نماز گزار مستحب است چیزهائی که در لباس نماز گزار مکروه است مکان نماز گزار شرط اول آنکه مباح باشد شرط دوم شرط سوم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم جاهائی که نماز خواندن در آنها مستحب است جاهای که نماز خواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز نیت تکبیره الاحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهائی که سجده بر آنها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتیب موالات قنوت ترجمه نماز تعقیب نماز صلوات بر پیغمبر مبطلات نماز چیزهائی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات شکهای مُبطل شکهائی که نباید به آنها اعتنا کرد 1-شک در چیزی که محل آن گذشته است 2-شک بعد از سلام 3-شک بعد از وقت 4 -کثیر الشک(کسی که زیاد شک میکند) 5-شک امام و ماموم 6-شک در نماز مستحبی شکهای صحیح نماز احتیاط سجده سهو دستور سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم یا زیاد کردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر مسائل متفرقه نماز قضا نماز قضای پدر ومادر که بر پسر بزرگتر واجب است فضیلت نماز جماعت نماز جماعت شرائط امام جماعت احکام جماعت چیزهائی که در نماز جماعت مستحب است چیزهائی که در نماز جماعت مکروه است نماز آیات دستور نماز آیات نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز روزه فضیلت روزه احکام روزه نیت چیزهائی که روزه را باطل می کند 1 – خوردن و آشامیدن 2- جماع 3- استمناء 4-دروغ بستن به خدا و پیغمبر (ص) 5-رساندن غبار غلیظ به حلق 6-فرو بردن سر در آب 7-باقیماندن بر جنابت و حیض ونفاس تا اذان صبح 8-اماله کردن 9- قی کردن احکام چیزهائی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جاهائی که قضا و کفاره واجب است کفاره روزه جاهائی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اول ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحب مواردی که مستحب است انسان از کارهائی که روزه را باطل می کند خودداری نماید خمس فضیلت خُمس احکام خُمس 1 منفعت کسب 2 معدن 3 گنج 4 مال حلال مخلوط به حرام 5 جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا بدست می آید 6 غنیمت 7 زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد مصرف خمس زکات اهمیت زکات احکام زکات شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جوئ و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره نصاب نقره زکات شتر وگاو وگوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستّحق زکاتند نیت زکات مسائل متفرقه زکات زکات فطره مصرف زکات فطره مسائل متفرّقه زکات فطره حج فضیلت حجّ احکام حجّ خرید و فروش اقتصاد و معاملات چیزهایی که در خرید و فروش مستحبّ است معاملات مکروه معاملات باطل شرائط فروشنده و خریدار شرائط جنس و عوض آن صیغه خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سَلَفْ شرائط معامله سلف احکام معامله سلف فروش طلا ونقره به طلا ونقره مواردی که انسان می تواند معامله را بهم بزند مسائل متفرقه شرکت احکام شرکت صلح احکام صلح اجاره احکام اجاره شرائط مالی که آن را اجاره می دهند شرائط استفاده ای که مال را برای آن اجاره میدهند مسائل متفرقه اجاره جعاله احکام جعاله مزارعه احکام مُزارَعَه مساقات احکام مُساقات کسانی که نمی توانند در مال خود تصّرف کنند کسانی که نمی توانند در مال خود تصّرف کنند وکالت اَحکام وکالت قرض اَحکام قَرض حواله دادن اَحکامِ حواله دادن رهن اَحکام رَهْن ضامن شدن اَحکام ضامن شدن کفالت اَحکام کَفالت امانت اَحکام وَدیعه (امانت) عاریه اَحکام عارِیَه ازدواج اهمیت ازدواج در اسلام اَحکام نِکاح یا ازدواج احکام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غیر دائم شرائط عقد عیبهائی که بواسطه آنها می شود عقد را بهم زد عدّه ای از زنها که ازدواج با آنان حرام است اَحکامِ عقد دائم مُتْعه یا صیغه احکام نگاه کردن مسائل متفرّقه زناشوئی احکام شیر دادن شرائط شیر دادنی که علّت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرقه شیر دادن طلاق اَحکامِ طَلاق عدّه طلاق عدّه زنی که شوهرش مُرده طلاق بائِن و طلاق رِجعی اَحکام رجوع کردن طلاق خُلع طلاق مُبارات احکام مُتفرّقه طلاق غصب اَحکام غَصب مال پیدا شده اَحکام مالی که انسان آن را پیدا می کند شکار اَحکام سربریدن و شکار کردن حیوانات دستور سر بریدن حیوانات شرائط سربریدن حیوانات دستور کشتن شتر چیزهائی که موقع سر بریدن حیوانات مستحّب است چیزهائی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید مَلَخ خوردن و آشامیدن احکام خوردنیها و آشامیدنیها چیزهائی که موقع غذا خوردن مستحّب است چیزهائی که در غذا خوردن مکروه است مستحّبات آب آشامیدن مکروهات آب آشامیدن نذر و عهد احکام نَذْر و عَهْد قسم خوردن اَحکام قَسَم خوردن وقف اهمیّت وقف در اسلام اَحکام وَقْف وصیت اهمیت وصیّت در اسلام احکام وصیّت ارث اَحکام اِرث ارث دستهاوّل ارث دسته دوّم ارث دسته سوّم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث امر به معروف و نهی از منکر اهمیّت امر به معروف ونهی از منکر معنای معروف و منکر امر و نهی درای مراتبی است گستردگی امر به معروف و نهی از منکر امر به معروف ونهی از منکَر شرایط امر به معروف ونهی از منکر مراتب امربه معروف ونهی از منکر دفاع مسائل دفاع نماز جمعه شرائط نمازِ جمعه وقت نماز جمعه کیفیّت نماز جمعه احکام نماز جمعه مسائل مستحدثه بیمه احکام سرقت دیه نماز در مناطقی که شب و روز آنها بیش از 24 ساعت است نماز خمس ربا سودهائی که بانک می دهد رهن خانه فروختن چک قولنامه لقاح مصنوعی تشریح و پیوند فروختن خون موسیقی کف زدن

احکام وصیّت

احکام وصیّت
(مسأله 2692) وصیّت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش برای او کارهائی انجام دهند، یا بگوید بعد از مرگش چیزی از مال او ملک کسی باشد؛ یا برای اولاد خود و کسانی که اختیار آنان با او است قَیِم و سرپرست معیّن کند و کسی را که به او وصیّت می کنند وصّی می گویند
(مسأله 2693) کسی که می خواهد وصیّت کند با اشاره ای که مقصودش را بفهماند می تواند وصیّت کند، اگر چه لال نباشد
(مسأله 2694) اگر نوشته ای به امضاء یا مهر میّت ببینند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیّت کردن نوشته، باید مطابق آن عمل کنند
(مسأله 2695) کسی که وصیّت می کند باید عاقل و بالغ باشد، ولی بچّه ده ساله ای که خوب و بد را تمیز می دهد اگر برای کار خوبی مثل ساختن مسجد و آب انبار و پل وصیّت کند صحیح می باشد و از روی اختیار وصیّت کند، و نیز وصیّت کننده باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع هم او را از تصّرف در اموالش جلوگیری نکرده باشد
(مسأله 2696) کسی که از روی عمد مثلاً زخمی به خود زده یا سمّی خورده است که به واسطه آن، یقین یا گمان به مردن او پیدا می شود، اگر وصیّت کند که مقداری از مال او را به مصرفی برسانند، صحیح نیست
(مسأله 2697) وصیّت بنا بر اقوی از ایقاعات است و قبول در آن معتبر نیست و ردّ کردن آن مانع است و لذا اگر انسان وصیّت کند که چیزی به کسی بدهند چنانچه آن شخص ردّ نکند کالک آن چیز می شود
(مسأله 2698) وقتی انسان نشانه های مرگ را در خود دید، باید فوراً امانتهای مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهکار است و موقع دادن آن بدهی رسیده باید بدهد، و اگر خودش نمی تواند بدهد، یا موقع دادن بدهی او نرسیده، باید وصیّت کند و بر وصیّت شاهد بگیرد، ولی اگر بدهی او معلوم باشد و اطمینان دارد که ورثه می پردازند، وصیّت کردن لازم نیست
(مسأله 2699) کسی که نشانه های مرگ را در خود می بیند، اگر خمس و زکات و مظالم بدهکار است، باید فوراً بدهد و اگر نمی تواند چنانچه از خودش مال دارد، یا احتمال می دهد کسی آنها را ادا نماید، باید وصیّت کند و همچنین است اگر حجّ بر او واجب باشد
(مسأله 2700) کسی که نشان های مرگ را در خود می بیند اگر نماز و روزه قضا، دارد باید وصیّت کند که از مال خودش برای آنها اجیر بگیرند، بلکه اگر مال نداشته باشد ولی احتمال بدهد کسی بدون آنکه چیزی بگیرد آنها را انجام می دهد، باز هم واجب است وصیّت نماید، و اگر قضای نماز و روزه او به تفصیلی که در مسأله 1389 گفته شد، بر پسر بزرگترش واجب باشد، باید به او اطّلاع دهد، یا وصیّت کند که برای او بجا آورند
(مسأله 2701) کسی که نشانه های مرگ را در خود می بیند، اگر مال پیش کسی دارد یا در جائی پنهان کرده است که ورثه نمی دانند، چنانچه به واسطه ندانستن حقّشان از بین برود به آنان اطلّاع دهد و لازم نیست برای بچّه های صغیر خود قیّم و سرپرست معیّن کند ولی در صورتی که بدون قیّم مالشان از بین می رود، یا خودشان ضایع می شوند؛ باید برای آنان قیّم امینی معیّن نماید
(مسأله 2702) وصیّ باید مسلمان و بالغ و عاقل و مورد اطمینان باشد
(مسأله 2703) اگر کسی چند وصیّ برای خود معیّن کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهائی به وصیّت عمل کنند؛ لازم نیست در انجام وصیّت از یکدیگر اجازه بگیرند و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد که همه با هم به وصیّت عمل کنند، یا نگفته باشد، باشد با نظر یکدیگر به وصیّت عمل نماید، و اگر حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیّت عمل کنند، و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند در صورتی که تأخیر و مهلت دادن علت شود که عمل به وصیّت معطّل بماند، حاکم شرع آنها را مجبور می کند که تسلیم نظر کسی شوند که صلاح را تشخیص دهد و اگر اطاعت نکنند، بجای آنان دیگران را معیّن می نماید و اگر یکی از آنان قبول نکرد یک نفر دیگر را بجای او تعیین می نماید
(مسأله 2704) اگر انسان از وصیّت خود برگردد مثلاً بگوید ثلث مالش را به کسی بدهند، بعد بگوید به او ندهند وصیّت باطل می شود، و اگر وصیّت خود را تغییر دهد، مثل آنکه قیّمتی برای بچه های خود معیّن کند بعد دیگری را بجای او قیّم نماید، وصیّت اوّلش باطل می شود و باید به وصیّت دوّم او عمل نمایند
(مسأله 2705) اگر کاری کند که معلوم شود از وصیّت خود برگشته مثلاً خانه ای را که وصیّت کرده به کسی بدهند بفروشد؛ یا دیگری را برای فروش آن وکیل نماید، وصیّت باطل می شود
(مسأله 2706) اگر وصیّت کند چیز معیّنی را به کسی بدهند، بعد وصیت کند که نصف همان را به دیگری بدهند باید آن چیز را دو قسمت کنند و به هر کدام از آن دو نفر یک قسمت آن را بدهند
(مسأله 2707) اگر کسی در مرضی که به آن مرض می میرد، مقداری از مالش را به کسی ببخشد و وصیّت کند که بعد از مردن او هم مقداری به کس دیگر بدهند آنچه را که در حال زندگی بخشیده از اصل مال است و احتیاج به اذن ورثه ندارد چنانچه در مسأله 2250 گذشت که منجَّزات مریض از اصل مال است و چیزی را که وصیّت کرده اگر زیادتر از ثلث باشد زیادی آن محتاج به اذن ورثه است
(مسأله 2708) اگر وصیّت کند که ثلث مال او را نفروشد و عایدی آن را به مصرفی برسانند، باید مطابق گفته او عمل نماید
(مسأله 2709) اگر در مرضی که به آن مرض می میرد، بگوید مقداری به کسی بدهکار است، چنانچه متّهم باشد که برای ضرر زدن به ورثه گفته است باید مقداری را که معیّن کرده از ثلث او بدهند و اگر متّهم نباشد و کسی هم منکر گفته او نشود، باید از اصل ماش بدهند
(مسأله 2710) کسی که انسان وصیّت می کند که چیزی به او بدهند باید وجود داشته باشد، پس اگر وصیّت کند به بچّه ای که ممکن است فلان زن حامله شود چیزی بدهند باطل است ولی اگر وصیّت کند به بچّه ای که در شکم مادر است چیزی بدهند، اگر چه هنوز روح نداشته باشد، وصیّت صحیح است، پس اگر زنده به دنیا آمد، باید آنچه را که وصیّت کرده به او بدهند، و اگر مرده به دنیا آمد، وصیّت باطل می شود و آنچه را که برای او وصیّت کرده، ورثه میان خودشان قسمت می کنند
(مسأله 2711) اگر انسان بفهمد کسی او را وصیّ کرده، چنانچه به اطّلاع وصیّت کننده برساند که برای انجام وصیّت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیّت عمل کند ول اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصیّ کرده، یا بفهمد و به او اطّلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیّت حاضر نیست، در صورتی که مشقّت نداشته باشد، باید وصیّت او را انجام دهد و نیز اگر وصیّ پیش از مرگ، موقعی ملتفت شود که مریض به واسطه شدّت مرض نتواند به دیگری وصیّت کند، باید وصیّت را قبول نماید
(مسأله 2712) اگر کسی که وصیّت کرده بمیرد، وصیّ نمی تواند دیگر یرا برای انجام کارهای میّت معیّن کند و خود از کار کناره نماید، ولی اگر بداند مقصود میّت این نبوده که خود وصیّ آن کار را انجام دهد، بلکه مقصودش فقط انجام کار بوده، می تواند دیگری را از طرف خود وکیل نماید
(مسأله 2713) اگر کسی دو نفر را وصیّ کند، چنانچه یکی از آن دو بمیرد، یا دیوانه یا کافر شود، حاکم شرع یک نفر دیگر را بجای او معیّن می کند و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه یا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معیّن می کند ولی اگر یک نفر بتواند وصیّت را عملی کند، معیّن کردن دو نفر لازم نیست
(مسأله 2714) اگر وصیّ نتواند به تنهائی کارهای میّت را انجام دهد، حاکم شرع برای کمک او یک نفر دیگر را معیّن می کند
(مسأله 2715) اگر مقداری از مال میّت در دست وصیّ تلف شود، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده و یا تعدّی نموده؛ مثلاً میّت وصیّت کرده است که فلان مقدار به فقرای فلان شهر بده و او مال را به شهر دیگر برده و در راه از بین رفته ضامن است و اگر کوتاهی نکرده و تعدّی هم ننموده، ضامن نیست
(مسأله 2716) هر گاه انسان کسی را وصیّ کند و بگوید که اگر آن کس بمیرد فلانی وصی باشد؛ بعد از آنکه وصیّ او مرد، وصیّ دوّم باید کارهای میّت را انجام دهد
(مسأله 2717) حجّی که بر میّت واجب است و بدهکار و حقوقی را که مثل خمس و زکات و مظالم، ادا کردن آنها واجب می باشد؛ باید از اصل مال میّت بدهند، اگر چه میّت برای آنها وصیّت نکرده باشد
(مسأله 2718) اگر مال میّت از بدهی و حجّ واجب و حقوقی که مثل خمس و زکات و مظالم بر او واجب است زیاد بیاید، چنانچه وصیّت کرده باشد که ثلث یا مقداری از ثلث را به مصرفی برسانند، باید به وصیّت او عمل کنند و اگر وصیّت نکرده باشد، آنچه می ماند مال ورثه است
(مسأله 2719) اگر مصرفی را که میّت معیّن کرده، از ثلث مال او بیشتر باشد وصیّت او در بیشتر از ثلث در صورتی صحیح است که ورثه حرفی بزنند، یا کاری کنند که معلوم شود عملی شدن وصیّت را اجازه داده اند و تنها راضی بودن آنان کافی نیست اگر مدّتی بعد از مردن او هم اجازه بدهند صحیح است و اگر بعضی از ورثه اجازه و بعضی ردّ نمایند وصیّت در حِصّه آنهائی که اجازه نموده اند صحیح و نافذ است
(مسأله 2720) اگر مصرفی را که میّت معیّن کرده، از ثلث مال او بیشتر باشد، و پیش از مردن او ورثه اجازه بدهند که وصیّت او عملی شود، بعد از مردن او نمی توانند از اجازه خود برگردند
(مسأله 2721) اگر وصیّت کند که از ثلث او خمس و زکات یا بدهی دیگر او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحّبی هم مثل اطعام به فقراء انجام دهند، چنانچه وصیّت او به ترتیب باشد باید آنچه مقدّم است اگر چه مستحّب باشد عمل کنند، و در صورتی که ثلث زیاد آمد دوّمی را اگر چه مانند نماز و روزه، واجب بدنی باشد بدهند و اگر از آن زیاد آمد به مصرف واجب مالی برسانند و چنانچه ثلث زیاد نیامد واجب مالی را از اصل مال بدهند، ولی اگر ثلث فقط به اندازه عمل به مستحّب باشد واجب بدنی را باید با اجازه ورثه بپردازند و واجب مالی را از اصل مال بپردازند و در صورتی که وصیّت او به ترتیب نباشد باید ثلث را به نسبت بین آن سه وصیّت تقسیم کنند و اگر کم آمد کسری واجب مالی را از اصل مال بدون اجازه و کسری واجب بدنی و عمل مستحّب را با اجازه ورثه انجام دهند
(مسأله 2722) اگر وصیّت کند که بدهی او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحّبی هم انجام دهند چنانچه وصیّت نکرده باشد که اینها را از ثلث بدهند، باید بدهی او را از اصل مال بدهند و اگر چیزی زیاد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و کارهای مستحّبی که معیّن کرده برسانند و در صورتی که ثلث کافی نباشد، پس اگر ورثه اجازه بدهند باید وصیّت او عملی شود و اگر اجازه ندهند، باید نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چیزی زیاد آمد به مصرف کار مستحّبی که معیّن کرده برسانند
(مسأله 2723) اگر کسی بگوید که میّت وصیّت کرده فلان مبلغ به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصدیق کنند، یا قسم بخورد و یک مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید، یا یک مرد عادل و دو زن عادله یا چهار زن عادله به گفته او شهادت دهند، باید مقداری را که می گوید به او بدهند، و اگر یک زن عادله شهادت دهد باید یک چهارم چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند، و اگر دو زن عادله شهادت بدهند، نصف آن را و اگر سه زن عادله شهادت دهند، باید سه چهارم آن را به او بدهند و نیز اگر دو مرد کافر ذمّی که در دین خود عادل باشند گفته او را تصدیق کنند، در صورتی که میّت ناچار بوده است که وصیّت کند و مرد و زن عالی هم در موقع وصیّت نبوده، باید چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند
(مسأله 2724) اگر کسی بگوید که من وصّی میّتم که مال او را به مصرفی برسانم، یا میّت را قیّم بچّه های خود قرار داده، در صورتی که باید حرف او را قبول کرد که دو مرد عادل گفته او را تصدیق نمایند
(مسأله 2725) اگر وصیّت کند چیزی به کسی بدهند و آن کس پیش از آنکه قبول کند یا رد نماید بمیرد، تا وقتی ورثه او وصیّت را رد نکرده اند می توانند آن چیز را قبول نمایند ولی این در صورتی است که وصیّت کننده از وصیّت خود بر نگردد، و گرنه حقّ به آن چیز ندارد
آموزش تصویری مرتبط با این حکم