احکام شرعی
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی محمد تقی بهجت

احکام تقلید احکام طهارت اقسام آب ها اشاره آب کُر آب قلیل آب جاری آب باران آب چاه احکام آب ها «احکام تخلّی» اشاره استبراء آداب تخلی نجاسات اشاره بول و غائط مَنی مُردار خون سگ و خوک کافر شراب فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاستخوار «راه ثابت شدن نجاست» نجاست اشیاء «احکام نجاسات» مطهِّرات اشاره آب زمین آفتاب استحاله و انقلاب کم شدن دو سوم آب انگور انتقال اسلام تبعیّت برطرف شدن عین نجاست استبراء حیوان نجاستخوار غایب شدن مسلمان «پاک شدن اشیاء نجس» «احکام ظرف ها» وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهای وضو «شرایط وضو» «احکام وضو» وضوهای واجب و مستحب مبطلات وضو وضوی جبیره غسل اشاره «احکام جنابت» اشاره آنچه که بر جنب حرام است آنچه که بر جنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی «احکام غسل» «خون های سه گانه» 1- استحاضه اشاره احکام استحاضه 2- حیض اشاره اقسام زن های حائض احکام حائض مسائل متفرقه حیض 3- نفاس «احکام اموات» اشاره غسل میّت غسل مسّ میت کفن میّت حنوط نماز میّت اشاره دستور نماز میّت مستحبات نماز میّت دفن میّت مسائل متفرقه میّت نبش قبر «غسل های مستحب» تیمّم اشاره چیزهایی که تیمّم بر آنها صحیح است دستور تیمّم احکام تیمّم نماز اشاره «نمازهای واجب» اشاره نمازهای یومیّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام اوقات نماز ترتیب نمازها «نمازهای مستحب» اشاره وقت نافله های یومیه نماز غفیله «قبله» «پوشاندن بدن در نماز» «لباس نمازگزار» اشاره موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار مکروهات لباس نمازگزار «مکان نمازگزار» «احکام مسجد» مکان هایی که نماز خواندن در آنها مستحب است «اذان و اقامه» «واجبات نماز» اشاره نیّت قیام (ایستادن) تکبیره الاحرام قرائت رکوع سجود اشاره چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات «قنوت» «مستحبات نماز» اشاره تعقیبات نماز «مبطلات نماز» مکروهات نماز «شکّیات نماز» اشاره شک های مُبطِل شک هایی که نباید به آنها اعتنا کرد اشاره 1- شک بعد از محل 2- شک بعد از سلام 3- شک بعد از وقت 4- کثیر الشک 5- شک امام و مأموم 6- شک در نماز مستحبی شک های صحیح موارد شکستن نماز «نماز احتیاط» «سجده سهو» اشاره دستور سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز «نماز مسافر» اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر «نماز قضا» «نماز جماعت» اشاره شرایط امام جماعت احکام جماعت مستحبات نماز جماعت مکروهات نماز جماعت «نماز جمعه» «نماز آیات» اشاره دستور نماز آیات «نماز عید فطر و قربان» «اجیر گرفتن برای نماز» روزه اشاره نیّت روزه «مبطلات روزه» اشاره خوردن و آشامیدن جماع استمناء دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم رساندن غُبار به حلق فرو بردن سر در آب باقی ماندن بر جنابت، حیض و نفاس تا اذان صبح اماله کردن قِی کردن «کفّاره روزه» اشاره مواردی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست روزه حرام- روزه مستحب «راه ثابت شدن اول ماه» خُمس اشاره منفعت کسب معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهری که با غواصی به دست می آید غنیمت زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد «مصرف خمس» زکات اشاره «شرایط وجوب زکات» اشاره زکات گندم، جو، خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند «مصرف زکات» اشاره شرایط مستحقین زکات نیّت زکات مسائل متفرقه زکات «زکات فطره» اشاره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره حجّ امر به معروف و نهی از منکر خرید و فروش «اقسام معاملات» اشاره معاملات باطل معاملات مکروه خرید و فروش میوه معامله سَلَف اشاره شرایط معامله سَلَف احکام معامله سَلَف فروش طلا به طلا و نقره به نقره «شرایط فروشنده و خریدار» «شرایط جنس و عوض آن» اشاره صیغه خرید و فروش «موارد فسخ معامله» شرکت مضاربه صُلح اجاره اشاره شرایط مال مورد اجاره شرایط استفاده از مال مورد اجاره مسائل متفرقه اجاره جُعاله مُزارعه مُساقات احکام محجور وکالت قرض رهن وَدیعه (امانت) عارِیَه ازدواج اشاره احکام عقد صیغه عقد دائم صیغه عقد غیردائم شرایط عقد موارد فسخ عقد احکام عقد دائم متعه (یا صیغه) «ازدواج های حرام» احکام نگاه کردن مسائل متفرقه ازدواج احکام شیردادن اشاره شرایط شیر دادن آداب شیر دادن مسائل متفرقه شیر دادن احکام اولاد، حضانت و نفقه طلاق اشاره عدّه طلاق عدّه وفات طلاق بائن و رجعی احکام رجوع کردن طلاق خُلع طلاق مُبارات مسائل متفرقه طلاق غصب اشاره «احکام مالی که پیدا شده» ذبح و شکار اشاره دستور ذبح شرایط ذبح دستور کشتن شتر شکار با اسلحه شکار با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ خوردنیها و آشامیدنیها آداب غذا خوردن احکام قَسَم نذر و عهد وَقْف وصیّت ارث اشاره ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث دیه احکام بانک ها اشاره اعتبارات بانکی واردات کالا صادرات کالا مسائل متفرقه

«احکام اموات»

«احکام اموات»
اشاره
«447» مسلمانی را که محتضر است یعنی در حال جان دادن می باشد، مرد باشد یا زن، بزرگ باشد یا کوچک، باید بنا بر احتیاط واجب به پشت بخوابانند به طوری که کف پاهایش به طرف قبله باشد.
«448» غسل، کفن، نماز و دفن مسلمان (یعنی میتی که به حسب اظهار شهادتین و عدم منافی، حکم به اسلام او می شود) بر هرمکلفی واجب است؛ و اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می شود و چنانچه هیچ کس انجام ندهد همه معصیت کرده اند.
«449» اگر کسی مشغول کارهای میّت شود بر دیگران واجب نیست اقدام نمایند؛ ولی اگر او عمل را نیمه کاره بگذارد، باید دیگران تمام کنند.
«450» اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میّت شده، واجب نیست به کارهای میّت اقدام کند.
«451» اگر کسی بداند غسل یا کفن یا نماز یا دفن میّت را باطل انجام داده اند، باید دوباره انجام دهد.
«452» برای غسل، کفن، نماز و دفن میّت، باید از ولیّ
او اجازه بگیرند.
«453» ولیّ زن که در غسل و کفن و دفن او دخالت می کند شوهر اوست و در مرتبه بعد از او، مردهایی که از میّت ارث می برند مقدّم بر زن های ایشانند و هرکدام که در ارث بردن مقدم هستند در این امر نیز مقدّمند.
«454» اگر میّت برای غسل، کفن، دفن و نماز خود غیر از ولیّ شخص دیگری را معین کند، بنا بر اظهر لازم است آن شخص از ولیّ میت برای این کارها اجازه بگیرد.
غسل میّت
«455» واجب است میّت را سه غسل بدهند: اول غُسل با آبی که به سِدر مخلوط باشد. دوم غُسل با آبی که به کافور مخلوط باشد. سوم غُسل با آب خالص؛ و مراعات این ترتیب لازم است و در صورت به هم خوردن ترتیب، از همان جا که به هم خورده اعاده کنند.
«456» سدر و کافور باید به اندازه ای زیاد نباشد که آب را مضاف کند و به اندازه ای کم نباشد که عُرفاً نگویند سدر و کافور با آب مخلوط شده است.
«457» اگر سدر و کافور یا یکی از اینها پیدا نشود، یا استعمال آن جایز نباشد، مثل آن که غصبی باشد، باید به جای هر کدام که ممکن نیست بنابر احتیاط واجب میّت را با آب خالص غسل بدهند؛ و اقوی در مکان غسل این است که باید مباح باشد.
«458» کسی که میّت را غسل می دهد، باید مسلمان و دوازده امامی و عاقل باشد و مسائل غسل را هم بداند.
«459» کسی که میّت را غسل می دهد، باید قصد قربت داشته باشد یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد؛
و اگر به همین نیّت تا آخر غسل سوم باقی باشد کافی است و تجدید نیّت لازم نیست، اگر چه احوط است.
«460» غسل بچه مسلمان اگر چه از زنا باشد، بنا بر احتیاط، واجب است. و غسل، کفن، دفن کافر و اولاد او، جایز نیست. و کسی که از بچگی دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده، چنانچه پدر و مادر او یا یکی از آنان مسلمان باشند، باید او را غسل داد و اگر هیچ کدام از آنان مسلمان نباشند، غسل دادن او جایز نیست.
«461» بچه سقط شده را، اگر چهار ماه یا بیشتر دارد، باید بنا بر احتیاط واجب غسل بدهند و اگر چهار ماه ندارد، باید در پارچه ای بپیچند و بدون غسل دفن کنند.
«462» کسی که کشتن او به رجم یا قصاص و مانند اینها واجب شده است در
صورتی که قبل از اجرای حُکم، غسل های سه گانه میّت را به امر حاکم شرع یا بدون امر او انجام داده باشد، غُسل دادنش واجب نیست، اگر چه بعد از غُسل، از او حدث اصغر یا اکبر سر زده باشد.
«463» اگر مرد، زن را و زن، مرد را در غیر موارد ضرورت غسل بدهد باطل است؛ ولی زن می تواند شوهر خود را غسل دهد و شوهر هم می تواند زن خود را غسل دهد، و احتیاط مستحب در غسل زوجین، از زیر لباس است اگر چه احتیاط مستحب آن است که زن، شوهر خود و شوهر، زن خود را غسل ندهد.
«464» مرد می تواند در غیر حال ضرورت دختر بچه ای را که سن او از سه سال بیشتر نیست غسل دهد،
زن هم می تواند در غیر حال ضرورت پسر بچه ای را که سه سال بیشتر ندارد، غسل دهد.
«465» اگر برای غسل دادن میّتی که مرد است مرد پیدا نشود، زنانی که با او نسبت دارند و محرمند، مثل مادر و خواهر و عمه و خاله، یا به واسطه شیر خوردن با او محرم شده اند، بنا بر احوط باید از زیر لباس یا چیزی که بدن او را بپوشاند غسلش بدهند. و نیز اگر برای غسل میّت زن، زن دیگری نباشد، مردهایی که با او نسبت دارند و محرمند، یا به واسطه شیر خوردن با او محرم شده اند بعد از این که از سایر اولیای میت خصوصاً شوهر او اجازه بگیرند، بنا بر احوط باید از زیر لباس او را غسل دهند.
«466» اگر میّت و کسی که او را غسل می دهد هر دو مرد یا هر دو زن باشند، جایز است که غیر از عورت، جاهای دیگر میّت برهنه باشد.
«467» نگاه کردن به عورت میّت حرام است، و کسی که او راغسل می دهد اگر نگاه کند معصیت کرده، ولی غسل باطل نمی شود.
«468» اگر جایی از بدن میّت نجس باشد، باید پیش از آن که آن جا را غسل بدهند، آب بکشند.
«469» غسل میّت مثل غسل جنابت است، و احتیاط مستحب آن است که تا غسل ترتیبی ممکن است، میّت را غسل ارتماسی ندهند؛ و در صورت غسل ارتماسی باید آب قلیل نباشد.
«470» کسی را که در حال حیض یا در حال جنابت مرده، لازم نیست غسل حیض یا غسل جنابت بدهند، بلکه همان غسل میّت برای او کافی است ولی بنابر احتیاط
موقع غسل دادن نیت غسل جنابت و یا حیض را نیز بنمایند.
«471» اگر آب پیدا نشود، یا استعمال آن مانعی داشته باشد باید بنا بر احتیاط واجب میّت را سه تیمّم بدهند و تیمم اول را به قصد ما فی الذمّه انجام دهند. و اما اگر آب هست ولی فقط برای یک غسل کافی است مسأله دو صورت دارد:
اول: آن که آب طوری است که فقط در غُسل معینی قابل استفاده است.
دوم: آن که غُسل معیّن نیست.
اگر غسل معین است، مثل این که آب مخلوط با سدر یا کافور شده باشد، در این صورت آن آب را در غسل مربوط به خودش استفاده می کنند و به جای دو غسل دیگر میّت را تیمم می دهند و در این اعمال ترتیب معتبر در غسل میّت را رعایت می کنند.
اما اگر غسل معین نباشد مثل این که آب خالص است و سدر و کافور هم موجود است، بنا بر احوط در این صورت قدری سدر با آب مخلوط می کنند به طوری که مضاف نشود و با آن غسل اوّل را به قصد وظیفه فعلیّه انجام می دهند و سپس میّت را بدل از دو غسل بعدی دو تیمم می دهند.
«472» اگر به علت نبودن آب، میّت را تیمم دهند و بعد از آن آب پیدا شود، در صورتی که خوفی بر میّت در تأخیر دفن نیست باید آن را غسل بدهند و حنوط و کفن کنند، و اگر نماز بر او خوانده اند بنا بر احوط دوباره بخوانند.
«473» کسی که میّت را تیمّم می دهد بنا بر اظهر باید دست خود را به زمین زده و به صورت و پشت دست های میّت بکشد
به این ترتیب که در صورت امکان و نبودن مشکل، میّت را باید بنشاند و پشت سر او قرار گرفته و او را تیمم بدهد؛ ولی احتیاط در این است که با دست خود میّت نیز او را تیمم بدهند.
غسل مسّ میت
«474» اگر کسی بدن انسان مرده ای را که سرد شده (چه مسلمان باشد چه کافر) و غسلش نداده اند مسّ کند- یعنی جایی از بدن خود را به آن برساند- باید غسل مسّ میّت نماید، چه در خواب مسّ کند چه در بیداری، با اختیار مسّ کند یا بی اختیار؛ ولی اگر حیوان مرده ای را مس کند غسل بر او واجب نیست. و اگر وظیفه به جای غسل، تیمم دادن میّت است اگر بعد از تیمم، کسی به میّت مثلًا دست بزند، بنا بر اظهر غسل کردن بر او واجب نمی شود اگر چه احتیاط مستحب این است که غسل کند.
«475» برای مسّ مرده ای که تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نیست اگر چه جایی را که سرد شده مس نماید.
«476» اگر موی خود را به بدن میّت برساند یا بدن خود را به موی میّت یا موی خود را به موی میّت برساند، غسل واجب نیست.
«477» بچه ای که بعد از مردن مادر بدنیا می آید، وقتی بالغ شد واجب است غسل مس میّت کند.
«478» اگر انسان، میّتی را که سه غسل او کاملًا تمام شده مس نماید، غسل بر او واجب نمی شود ولی اگر پیش از آن که غسل سوم تمام شود جایی از بدن او را مس کند اگر چه غسل سوم آن جا تمام شده باشد، باید غسل مس میّت نماید.
«479» اگر از بدن زنده یا مرده ای که غسلش نداده اند، قسمتی که دارای استخوان است جدا شود و پیش از آن که قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آن را مس نماید، باید غسل مس میّت کند.
«480» برای مس استخوان و دندانی که از مرده جدا شده باشد و آن را غسل نداده اند، بنابر احتیاط واجب باید غسل کرد؛ و همچنین برای مس استخوانی که از زنده جدا شده و گوشت ندارد، بنابر احوط غسل واجب است.
«481» غسل مسّ میّت را باید مثل غسل جنابت انجام دهند ولی کسی که
غسل مس میّت کرده، اگر بخواهد نماز بخواند، باید بنابر احوط وضو هم بگیرد.
«482» اگر چند میّت را مس کند یا یک میّت را چند بار مس نماید، یک غسل کافی است.
«483» برای کسی که بعد از مس میّت غسل نکرده است، جایز بودن توقف در مسجد و خواندن سوره هایی که سجده واجب دارد، خالی از وجه نیست گرچه احتیاط در اجتناب است ولی برای نماز و مانند آن باید غسل کند بلکه وضو نیز بنابر احتیاط بگیرد.
«484» کسی که غسل مس میت بر او واجب شده اما غافل از تکلیف به غسل مس میت، غسل جنابت انجام داده در صورتی که این غسل به قصد انجام وظیفه واقع شده، کفایت از غسل مس میت می کند.
«485» بدن میّتی که سرد نشده چنانچه با رطوبت مسّ شود، موجب نجاست است، اگرچه موجب غسل نیست.
«486» اگر دیوانه یا بچه نابالغ میت را مس کند بعد از آنکه دیوانه، عاقل شد و بچه بالغ گردید، باید غسل مس میت نماید.
«487» مس میت اجمالًا ناقض وضو
می باشد.
«488» با مس میت غسل واجب می شود و فرقی نیست بین اینکه با رطوبت مس کند یا بدون رطوبت.
«489» در صورتی که میتی را مس کند ولی معلوم نشود قبل از سرد شدن بوده یا بعد از سرد شدن، غسل واجب نیست.
«490» شهید مانند کسی است که غسل داده شده، بنا بر این مس بدن او موجب غسل نیست؛ و همچنین کسی که قتل او به عنوان قصاص و یا حد واجب باشد و قبل از اجرای قصاص یا حد غسل کرده باشد.
کفن میّت
«491» میّت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لُنگ و پیراهن و سر تا سری می گویند کفن نمایند.
«492» بنا بر احتیاط لنگ باید از ناف تا زانو اطراف بدن را بپوشاند، و بهتر آن است که از سینه تا روی پا برسد؛ و پیراهن باید از سر شانه تا نصف ساق پا، تمام بدن را بپوشاند و بهتر است تا روی پا برسد با توجه به اینکه عرفاً آن را پیراهن بگویند؛ و درازای سر تا سری باید به قدری باشد که بستن دو سر آن ممکن باشد و پهنای آن باید به اندازه ای باشد که یک طرف آن روی طرف دیگر بیاید.
«493» اگر سه پارچه (لنگ، پیراهن، سرتاسری) برای کفن میّت میسر نشود، به هرکدام که میسر باشد اکتفا می شود، اگر چه اسم هیچ یک از این سه پارچه بر او صدق نکند. بلکه اگر هیچ پارچه ای مقدور نشود و فقط مقداری جهت پوشاندن عورتین موجود باشد، واجب است با آن عورتین را بپوشانند.
«494» اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند که بیشتر
از مقدار واجب کفن را، که در مسأله 492 گفته شد، از سهم آنان بردارند، اشکال ندارد؛ و احتیاط واجب آن است که بیشتر از مقدار واجب کفن و همچنین مقداری را که احتیاطاً لازم است از سهم وارثی که بالغ نشده برندارند.
«495» اگر کسی وصیّت کرده باشد که مقدار مستحب کفن را، که در مسأله 492 گفته شد، از ثلث مال او بردارند، یا وصیّت کرده باشد که ثلث مال را به مصرف خود او برسانند ولی مصرف آن را معین نکرده باشد یا فقط مصرف مقداری از آن را معیّن کرده باشد، می توانند مقدار مستحب کفن را از ثلث مال او بردارند.
«496» اگر میّت وصیّت نکرده باشد که کفن را از ثلث مال او بردارند می توانند به طور متعارف که لایق شأن میّت باشد کفن و چیزهای دیگری را که از واجبات دفن است از اصل مال بردارند.
«497» کفن زن بر شوهر است اگرچه زن از خود مال داشته باشد، درصورتی که
شوهر او مالی داشته باشد که بتواند زن خود را کفن نماید و گرنه بنا بر اظهر باید از ترکه زن بردارند. و همچنین بنابر اظهر اگر زن را به شرحی که در کتاب طلاق گفته می شود، طلاق رجعی بدهند و پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، شوهرش باید کفن او را بدهد و احتیاط در این است که شوهر با ورثه میّت در این مصارف مصالحه نمایند؛ و چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد ولیّ شوهر باید از مال او کفن زن را بدهد.
«498» کفن میّت بر خویشان او واجب نیست، اگر چه مخارج او در حال
زندگی بر آنان واجب باشد.
«499» باید مقدار واجب از سه پارچه کفن به قدری نازک نباشد، که بدن میّت از زیر آن پیدا باشد. و در بیشتر از مقدار واجب بنا بر احوط و اظهر باید این مسأله رعایت شود.
«500» کفن کردن با چیز غصبی، اگر چیز دیگری هم پیدا نشود، جایز نیست؛ و چنانچه کفن میّت غصبی باشد و صاحب آن راضی نباشد، باید از تنش بیرون آورند.
«501» کفن کردن میّت با چیز نجس جایز نیست و بنا بر احتیاط در چیز نجسی که نماز با آن جایز است نیز کفن نکنند.
«502» کفن کردن با پارچه ای که از پشم یا موی حیوان حرام گوشت تهیه شده، در حال اختیار جایز نیست؛ و بنا بر احتیاط واجب با پوست حیوان حلال گوشت هم میّت را کفن نکنند ولی اگر کفن را از مو، پشم یا کُرک حیوان حلال گوشت طوری درست کنند که به آن جامه و لباس بگویند اشکال ندارد.
«503» اگر کفن میّت به نجاست خود او، یا به نجاست دیگری نجس شود، چنانچه کفن ضایع نمی شود، باید مقدار نجس را بشویند اگرچه جواز بُریدن مقداری از کفن که بیشتر از مقدار ساتر عورت است و نجس شده است خالی از وجه نیست، پس اگر در قبر گذاشته باشند جایزاست که ببُرند، بلکه اگر بیرون آوردن میّت توهین به او باشد بریدن واجب می شود؛ و اگر شستن یا بریدن آن ممکن نیست، در صورتی که عوض کردن آن ممکن باشد، باید عوض نمایند.
«504» میّت اگر مرد باشد نباید با پارچه ابریشمی خالص کفن شود؛ و همچنین است بنا
بر احتیاط واجب اگر میّت زن باشد.
حنوط
«505» بعد از غسل واجب است میّت را حنوط کنند، یعنی به پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او کافور بمالند؛ و مستحب است به سر بینی میّت هم کافور بمالند. و باید کافور، سائیده و تازه باشد و اگر به علّت کهنه بودن، عطر آن از بین رفته باشد کافی نیست.
«506» احتیاط مستحب آن است که اول کافور را به پیشانی میّت بمالند، و در جاهای دیگر ترتیب لازم نیست.
«507» بهتر آن است که میّت را پیش از کفن کردن، حنوط نمایند اگر چه در بین کفن کردن و بعد از آن هم مانعی ندارد.
«508» کسی که برای حج احرام بسته است، اگر پیش از تمام کردن سعی بین صفا و مروه بمیرد، حنوط کردن او جایز نیست و نیز اگر در احرام عمره پیش از آن که تقصیر کند بمیرد نباید او را حنوط کنند.
«509» زنی که شوهر او مرده و هنوز عده اش تمام نشده، اگر چه حرام است خود را خوشبو کند ولی چنانچه بمیرد حنوط او واجب است.
«510» مکروه است میّت را با مشک، عنبر، عود و عطرهای دیگر خوشبو کنند یا برای حنوط، اینها رابا کافور مخلوط نمایند.
«511» مستحب است قدری تربت حضرت سید الشهداء علیه السلام با کافور مخلوط کنند ولی باید از آن کافور به جاهایی که بی احترامی می شود نرسانند و نیز باید تربت به قدری زیاد نباشد که وقتی با کافور مخلوط شد آن را کافور نگویند.
«512» اگر کافور به اندازه غسل و حنوط نباشد، بنا بر احتیاط واجب غسل را مقدم دارند
و اگر برای هفت عضو نرسد پیشانی را مقدم دارند.
«513» مستحب است دو چوب تر و تازه در کفن همراه میّت بگذارند، یکی را
در ترقوه طرف چپ بین پیراهن و لُنگ و یکی را در ترقوه راست به بدن میت برسانند.
نماز میّت
اشاره
«514» نماز خواندن بر میّت شیعه اثنی عشری واجب است بلکه بر هرمسلمان که شهادتین می گوید تا وقتی که چیزی که منافات با شهادتین دارد از او صادر نشده باشد، بنابر اقوی واجب است و خواندن نماز میّت بر کسانی که محکوم به کفر هستند مثل غُلاه و خوارج و نواصب جایز نیست. نماز میّت بر بچه اگر شش سالش تمام شده باشد واجب است، بلکه بنا بر احتیاط اگر عارف به نماز باشد و کمتر از شش سال هم داشته باشد باید بر او نماز بخوانند، ولی باید پدر و مادر آن بچه یا یکی از آنان مسلمان باشند، و اگر عارف به نماز نیست باید شش سالش تمام شده باشد.
«515» نماز بر میّت دیوانه ای که پدر یا مادرش مسلمان هستند واجب است؛ و همچنین است نماز بر مرده ای که در بلاد اسلامی پیدا شود. و همین طور است مرده ای که در بلاد کفر پیدا شود و در آن جا مسلمانان هم زندگی کنند، و احتمال برود که این میّت مسلمان باشد و یا از مسلمان متولد شده باشد.
«516» نماز میّت واجب کفایی است، که با خواندن یک نفر از دیگران ساقط می شود، به شرط آن که نمازگزار شیعه اثنی عشری و بنا بر احوط بالغ باشد.
«517» نماز میّت باید بعد از غسل و حنوط و کفن کردن
خوانده شود، و اگر وظیفه غیر از غسل و حنوط و کفن است آنچه وظیفه است انجام بگیرد و بعد از آن نماز خوانده شود. و اگر پیش از اینها، یا در بین اینها بخوانند، اگر چه از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد کافی نیست.
«518» کسی که می خواهد نماز میّت بخواند، لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمّم باشد و بدن و لباسش پاک باشد و اگر لباس او غصبی هم باشد اشکال ندارد، ولی احتیاط در این است که اگر غسل بر او واجب است، بدون غسل، و اگر
وظیفه اش تیمم بدل از غسل است بدون تیمم نماز نخواند.
«519» نماز خواندن زن بر میّت با شرایطش مجزی است و از دیگران ساقط می شود.
«520» کسی که به میّت نماز می خواند، باید رو به قبله باشد و نیز واجب است میّت را مقابل او به پشت بخوابانند، به طوری که سر او به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد.
«521» مکان نمازگزار نباید از جای میّت به قدری پست تر یا بلندتر باشد که عرفاً نماز بر این میّت صدق نکند، ولی پستی و بلندی مختصر اشکال ندارد.
«522» نمازگزار نباید به قدری از میّت دور باشد که عرفاً نماز بر این میّت صدق نکند؛ ولی کسی که نماز میّت را به جماعت می خواند، اگر از میّت دور باشد، چنانچه صف ها به یکدیگر متصل باشند اشکال ندارد.
«523» نمازگزار باید مقابل میّت بایستد، ولی اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف میّت بگذرد، نماز کسانی که مقابل میّت نیستند اشکال ندارد.
«524» اگرکسی موقعی به نماز جماعت میّت رسید که بعضی از تکبیرات آن خوانده شده، می تواند اقتدا کند ولی باید در هر تکبیر به وظیفه خود عمل کند، یعنی دعای مربوط به همان تکبیر را خودش بخواند و بعد از فراغ امام بقیه تکبیرات را تمام کند.
«525» بین میّت و نمازگزار، نباید پرده و دیوار یا چیزی مانند اینها باشد، به طوری که نماز بر آن میّت عرفاً صدق نکند، ولی اگر میّت در تابوت و مانند آن باشد اشکال ندارد.
«526» در وقت خواندن نماز، باید عورت میّت پوشیده باشد و اگر کفن کردن او ممکن نیست، باید عورتش را، اگر چه با تخته و آجر و مانند اینها باشد، بپوشانند.
«527» نماز میّت را باید ایستاده و با قصد قربت بخواند، و در موقع نیّت میّت را معیّن کند، مثلًا نیّت کند نماز می خوانم بر این میّت قربهً الی اللَّه.
«528» اگر کسی نباشد که بتواند نماز میّت را ایستاده بخواند، می شود نشسته بر او نماز خواند. و چنانچه بعد از خواندن تمام نماز و یا قسمتی از آن به طور نشسته، شخصی که قادر بر نماز خواندن به طور ایستاده است پیدا شود، بنا بر احتیاط واجب باید نماز اعاده شود.
«529» اگر چند میّت با هم حاضر بودند، می تواند برای همه یک نماز بخواند ولی در دعاهایی که بعد از تکبیر چهارم خوانده می شود باید ضمایر به صورت جمع گفته شود؛ و می تواند برای هر کدام یک نماز بخواند.
«530» مکروه است بر میّت چند مرتبه نماز بخوانند، در صورتی که هر دو نماز از هر نظر مثل هم باشند؛ ولی اگر
میّت صاحب فضیلت ایمانی مانند حضرت حمزه و فاطمه بنت اسد و سهل بن حنیف باشد مکروه نیست.
«531» اگر میّت را عمداً یا از روی فراموشی یا به جهت عذری بدون نماز دفن کنند، یا بعد از دفن معلوم شود نمازی که بر او خوانده شده باطل بوده است، اگر خارج کردن میّت از قبر ممکن نیست یا موجب بی احترامی به او می شود، واجب است به قبر او نماز بخوانند. و گرنه احتمال دارد مثل غسل دادن و کفن کردن میّت، بیرون آوردن میّت و خواندن نماز بر بدن او واجب باشد. و اما اگر بعد از نماز خواندن به قبر میّت، بدن او به سببی مثل سیل و نظیر آن خارج شد، بنا بر احتیاط واجب این نماز اعاده شود.
«532» در صورت مزاحمت نماز فریضه با نماز میّت هرکدام که وقتش تنگ است مقدّم است؛ و اگر وقت هردو وسعت دارد مخیّر است؛ و در صورتی که وقت هردو تنگ شده باشد، به طوری که در تأخیر دفن، خوف بر میّت وجود دارد اظهر تقدیم فریضه و نماز خواندن بر قبر میّت بعد از دفن اوست.
دستور نماز میّت
«533» نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است:
بعد از نیت و تکبیر اول بگوید: «اشْهَدُ ان لا الهَ الَّا اللَّه و انَّ مُحمَّداً رَسوُلُ اللَّه».
و بعد از تکبیر دوم بگوید: «اللَّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آل مُحَمَّد».
و بعد از تکبیر سوم بگوید: «اللَّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنینَ وَ المُؤمِنات».
و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیّت» و اگر زن
است بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِر لِهذِهِ المَیّت».
و بعد تکبیر پنجم را بگوید.
و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُه أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَنَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السّاعَه».
وبعد از تکبیر دوم بگوید:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی ابْراهیمَ وَ آلِ ابْراهِیم، انَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، وَ صَلّ عَلی جَمِیعِ الْانْبیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ، وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّیقِینَ، وَ جَمِیعِ عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِینَ».
و بعد از تکبیر سوم بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ والْمُسْلِمِینَ وَالْمُسلِماتِ، الْأَحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الْامْواتِ، تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ، انَّکَ مُجِیبُ الدَّعَواتِ، انَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیر».
و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: «اللَّهُمَّ انَّ هذا عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ أنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اللَّهُمَّ انّا لانَعْلَمُ مِنْهُ الَّا خَیْراً وَ انْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّا، اللَّهُمَّ انْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی احْسانِهِ، وَانْ کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی أَعْلی عِلّیّینَ وَ اخْلُفْ عَلی أَهلِهِ فِی الْغابِرینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» و بعد تکبیر پنجم را بگوید.
ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید:
«اللَّهُمَّ انَّ هذِهِ أَمَتُکَ وَ ابْنَهُ عَبْدِکَ وَ ابْنَهُ أَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَ انْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اللَّهُمَّ انّا لانَعْلَمُ مِنْها الّا خَیْراً، وَ انْتَ أَعْلَمُ بِها مِنّا، اللَّهُمَّ انْ کانَتْ مُحْسِنَهً فَزِدْ فِی احْسانِها، وَ انْ کانَتْ مُسیئَهً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها، اللَّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ
فِی اعْلی عِلّیّینَ وَ اخْلُفْ عَلی أَهْلِها فِی الْغابِرِینَ، وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».
«534» باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سر هم بخواند، که نماز از صورت خود خارج نشود. و اگر مأموم عمداً یا سهواً در غیر تکبیر اول از امام جلو افتاد، مستحب است همان تکبیر را با امام اعاده کند.
«535» کسی که نماز میّت را به جماعت می خواند باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند.
مستحبات نماز میّت
«536» چند چیز در نماز میّت مستحب است:
1- کسی که نماز میّت می خواند با وضو یا غسل یا تیمّم باشد، و احتیاط مستحب آن است که در صورتی تیمّم کند که وضو و غسل ممکن نباشد، یا بترسد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند به نماز میّت نرسد.
2- اگر میّت مرد است، امام جماعت یا کسی که فُرادی بر او نماز می خواند مقابل وسط قامت یا سینه او بایستد؛ و اگر میّت زن است مقابل سینه یا سر او بایستد.
3- پابرهنه نماز بخواند.
4- در هرتکبیر دست ها را بلند کند، بنا بر اظهر.
5- فاصله او با میّت به قدری کم باشد، که اگر باد لباسش را حرکت دهد به جنازه برسد.
6- نماز میّت را به جماعت بخواند.
7- امام جماعت تکبیر و دعاها را بلند بخواند و کسانی که با او نماز می خوانند،
آهسته بخوانند.
8- در جماعت اگرچه مأموم یک نفر باشد، پشت سر امام بایستد.
9- نمازگزار به میّت و مؤمنین زیاد دعا کند.
10- پیش از نماز سه مرتبه بگوید: «الصَّلاه».
11- نماز را در جایی بخوانند که مردم برای نماز میّت بیشتر به آن جا می روند.
12- زن حائض اگر نماز میّت
را به جماعت می خواند، در صفی تنها بایستد.
دفن میّت
«537» واجب است میّت را طوری در زمین دفن کنند، که بوی او بیرون نیاید و درندگان هم نتوانند بدنش را بیرون آورند.
«538» اگر دفن میّت در زمین ممکن نباشد، می توانند به جای دفن، او را در بنا یا تابوت بگذارند.
«539» میّت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلو بدن او رو به قبله باشد.
«540» اگر کسی در کشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمی شود و بودن او در کشتی مانعی ندارد، باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند؛ و گرنه، باید در کشتی غسلش بدهند و حنوط و کفن کنند و پس از خواندن نماز میّت او را در خمره بگذارند و درش را ببندند و به دریا بیندازند، و اگر این کار مشکل است چیز سنگینی به پایش ببندند و به دریا بیندازند و اگر ممکن است باید او را در جایی بیندازند که فوراً طعمه حیوانات نشود.
«541» مخارج انداختن در دریا و مخارج محکم کردن قبر میّت را، در صورتی که لازم باشد، احتمال دارد که از اصل مال میّت بردارند ولی احتیاط مستحب این است که رضایت طلبکار و ورثه را در این صورت به دست آورند.
«542» اگر زن کافره بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد، چنانچه پدر بچه مسلمان باشد باید بنا بر احتیاط واجب زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله
بخوابانند که روی بچه به طرف قبله باشد حتی اگر هنوز روح هم به بدن او داخل نشده باشد.
«543» چیزی که از میّت جدا می شود، اگر چه مو و ناخن و دندانش باشد، باید با او دفن شود ولی اگر مستلزم نبش باشد احتیاط آن است که جدا دفن شود.
«544» اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد پس اگر ممکن است همان مقدار از چاه را که بدن او قرار گرفته مسدود می نمایند و اگر ممکن نیست باید درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند؛ و در صورتی که چاه مال غیر باشد باید به نحوی او را راضی کنند، اگر چه با پرداخت قیمت چاه باشد.
مسائل متفرقه میّت
«545» اگر بچه در رحم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسان ترین راه او را بیرون آورند و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه قطعه کنند اشکال ندارد، ولی باید به وسیله شوهرش- اگر اهل فن است- انجام بگیرد؛ و اگر نشد، به وسیله زنی که اهل فن باشد او را بیرون بیاورند؛ و اگر ممکن نیست، مرد محرمی که اهل فن باشد؛ و اگر آن هم ممکن نشود مرد نامحرمی که اهل فن باشد بچه را بیرون بیاورد؛ و در صورتی که آن هم پیدا نشود کسی که اهل فن نباشد می تواند بچه را بیرون آورد.
«546» هرگاه مادر بمیرد و بچه در شکمش زنده باشد، اگرچه امید زنده ماندن طفل را نداشته باشند، باید به وسیله کسانی که در مسأله پیش گفته شد از هرطرفی که بچه سالم بیرون می آید بچه را بیرون آورند و دوباره بدوزند؛ ولی اگر بین پهلوی چپ و راست در سالم بودن بچه فرقی نباشد باید
از پهلوی چپ بیرون آورند.
«547» جایز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن رابخراشد و به خود لطمه بزند و بنا بر احتیاط فرقی بین مرد و زن نیست.
«548» پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر جایز نیست.
نبش قبر
«549» نبش قبر مسلمان، یعنی شکافتن قبر او اگر چه طفل یا دیوانه باشد حرام است؛ ولی اگر بدنش از بین رفته و خاک شده باشد اشکال ندارد.
«550» فرموده اند شکافتن قبر در چند مورد جایز است:
1- میّت در زمین غصبی دفن شده باشد و مالک زمین راضی نشود که در آنجا بماند.
2- کفن یا چیز دیگری که با میّت دفن شده غصبی باشد و صاحب آن راضی نشود که در قبر بماند. و همچنین است اگر چیز گرانبهایی با او دفن شود و بدون نبش قبر نشود آن را بیرون آورد.
3- میّت بدون غسل یا کفن یا حنوط دفن شده باشد، یا بفهمند غسلش باطل بوده، یا به غیر دستور شرع کفن شده، یا در قبر او را رو به قبله نگذاشته اند. ولی احوط این است که اگر موجب هتک و بی احترامی میّت شود نبش قبر نشود و اگر برهنه دفن شده باید ملاحظه کنند که کفن کردن مهمتر است یا نبش قبر نکردن، و هرکدام برای میّت اهمیت بیشتری دارد رعایت نمایند.
4- بترسند درنده ای بدن میّت را پاره کند، یا سیل او را ببرد، یا دشمن بیرون آورد، یا بخواهند میّت را به مشاهد مشرّفه منتقل کنند، اگر چه وصیت به این مطلب نکرده باشد، بنا بر اظهر.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم