احکام شرعی
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی محمد تقی بهجت

احکام تقلید احکام طهارت اقسام آب ها اشاره آب کُر آب قلیل آب جاری آب باران آب چاه احکام آب ها «احکام تخلّی» اشاره استبراء آداب تخلی نجاسات اشاره بول و غائط مَنی مُردار خون سگ و خوک کافر شراب فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاستخوار «راه ثابت شدن نجاست» نجاست اشیاء «احکام نجاسات» مطهِّرات اشاره آب زمین آفتاب استحاله و انقلاب کم شدن دو سوم آب انگور انتقال اسلام تبعیّت برطرف شدن عین نجاست استبراء حیوان نجاستخوار غایب شدن مسلمان «پاک شدن اشیاء نجس» «احکام ظرف ها» وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهای وضو «شرایط وضو» «احکام وضو» وضوهای واجب و مستحب مبطلات وضو وضوی جبیره غسل اشاره «احکام جنابت» اشاره آنچه که بر جنب حرام است آنچه که بر جنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی «احکام غسل» «خون های سه گانه» 1- استحاضه اشاره احکام استحاضه 2- حیض اشاره اقسام زن های حائض احکام حائض مسائل متفرقه حیض 3- نفاس «احکام اموات» اشاره غسل میّت غسل مسّ میت کفن میّت حنوط نماز میّت اشاره دستور نماز میّت مستحبات نماز میّت دفن میّت مسائل متفرقه میّت نبش قبر «غسل های مستحب» تیمّم اشاره چیزهایی که تیمّم بر آنها صحیح است دستور تیمّم احکام تیمّم نماز اشاره «نمازهای واجب» اشاره نمازهای یومیّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام اوقات نماز ترتیب نمازها «نمازهای مستحب» اشاره وقت نافله های یومیه نماز غفیله «قبله» «پوشاندن بدن در نماز» «لباس نمازگزار» اشاره موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار مکروهات لباس نمازگزار «مکان نمازگزار» «احکام مسجد» مکان هایی که نماز خواندن در آنها مستحب است «اذان و اقامه» «واجبات نماز» اشاره نیّت قیام (ایستادن) تکبیره الاحرام قرائت رکوع سجود اشاره چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات «قنوت» «مستحبات نماز» اشاره تعقیبات نماز «مبطلات نماز» مکروهات نماز «شکّیات نماز» اشاره شک های مُبطِل شک هایی که نباید به آنها اعتنا کرد اشاره 1- شک بعد از محل 2- شک بعد از سلام 3- شک بعد از وقت 4- کثیر الشک 5- شک امام و مأموم 6- شک در نماز مستحبی شک های صحیح موارد شکستن نماز «نماز احتیاط» «سجده سهو» اشاره دستور سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز «نماز مسافر» اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر «نماز قضا» «نماز جماعت» اشاره شرایط امام جماعت احکام جماعت مستحبات نماز جماعت مکروهات نماز جماعت «نماز جمعه» «نماز آیات» اشاره دستور نماز آیات «نماز عید فطر و قربان» «اجیر گرفتن برای نماز» روزه اشاره نیّت روزه «مبطلات روزه» اشاره خوردن و آشامیدن جماع استمناء دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم رساندن غُبار به حلق فرو بردن سر در آب باقی ماندن بر جنابت، حیض و نفاس تا اذان صبح اماله کردن قِی کردن «کفّاره روزه» اشاره مواردی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست روزه حرام- روزه مستحب «راه ثابت شدن اول ماه» خُمس اشاره منفعت کسب معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهری که با غواصی به دست می آید غنیمت زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد «مصرف خمس» زکات اشاره «شرایط وجوب زکات» اشاره زکات گندم، جو، خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند «مصرف زکات» اشاره شرایط مستحقین زکات نیّت زکات مسائل متفرقه زکات «زکات فطره» اشاره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره حجّ امر به معروف و نهی از منکر خرید و فروش «اقسام معاملات» اشاره معاملات باطل معاملات مکروه خرید و فروش میوه معامله سَلَف اشاره شرایط معامله سَلَف احکام معامله سَلَف فروش طلا به طلا و نقره به نقره «شرایط فروشنده و خریدار» «شرایط جنس و عوض آن» اشاره صیغه خرید و فروش «موارد فسخ معامله» شرکت مضاربه صُلح اجاره اشاره شرایط مال مورد اجاره شرایط استفاده از مال مورد اجاره مسائل متفرقه اجاره جُعاله مُزارعه مُساقات احکام محجور وکالت قرض رهن وَدیعه (امانت) عارِیَه ازدواج اشاره احکام عقد صیغه عقد دائم صیغه عقد غیردائم شرایط عقد موارد فسخ عقد احکام عقد دائم متعه (یا صیغه) «ازدواج های حرام» احکام نگاه کردن مسائل متفرقه ازدواج احکام شیردادن اشاره شرایط شیر دادن آداب شیر دادن مسائل متفرقه شیر دادن احکام اولاد، حضانت و نفقه طلاق اشاره عدّه طلاق عدّه وفات طلاق بائن و رجعی احکام رجوع کردن طلاق خُلع طلاق مُبارات مسائل متفرقه طلاق غصب اشاره «احکام مالی که پیدا شده» ذبح و شکار اشاره دستور ذبح شرایط ذبح دستور کشتن شتر شکار با اسلحه شکار با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ خوردنیها و آشامیدنیها آداب غذا خوردن احکام قَسَم نذر و عهد وَقْف وصیّت ارث اشاره ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث دیه احکام بانک ها اشاره اعتبارات بانکی واردات کالا صادرات کالا مسائل متفرقه

ترتیب نمازها

ترتیب نمازها
«634» انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند باطل است.
«635» اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده است، نمی تواند نیت را به نماز عصر برگرداند مگر اینکه قصدش این بوده که نمازی که بر او واجب است بخواند و اشتباهاً کلمه ظهر را در نیت آورده است و یا اینکه خیال کرده ظهر را باید بخواند؛ و در صورت جائز نبودن عدول باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند. و همین طور است در نماز مغرب و عشا.
«636» اگر بعد از خواندن نماز عصر
شک کرد که نماز ظهر را خوانده یا نه، بنا بر اظهر خواندن نماز ظهر واجب نیست اگر چه در وقت مشترک احوط است؛ و اگر در اثناء نماز عصر شک کرد که ظهر را خوانده یا نه، در صورتی که در وقت مشترک باشد عدول کردن او به نماز ظهر واجب نیست بلکه محل تأمل است و احتیاط مستحب آن است که بعد از نماز عصر، ظهر را بخواند؛ و اگر وقت گذشته آن را قضا کند. و چنانچه وقت به قدری کم است که بعد از خواندن نماز، مغرب می شود (یعنی در وقت مختص به عصر شک کرد نمازظهر را خوانده یا نه) باید به همان نیت نماز عصر را تمام کند و نماز ظهرش قضا ندارد. اگر چه در قضا احتیاط خوب است.
«637» اگر در نماز عشا، چه بعد از رکوع و چه پیش از رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، حکم آن مانند نماز عصر است که در مسأله قبل بیان شد.
«نمازهای مستحب»
اشاره
«638» نمازهای مستحبی زیاد است و آنها را نافله گویند. در بین نمازهای مستحبی به خواندن نافله های شبانه روز بیشتر سفارش شده و آنها، در غیر روز جمعه، سی و چهار رکعتند که هشت رکعت آن نافله ظهر و هشت رکعت نافله عصر و چهار رکعت نافله مغرب و دو رکعت نافله عشا و یازده رکعت نافله شب و دو رکعت نافله صبح می باشد. و چون دو رکعت نافله عشا راباید نشسته خواند، یک رکعت حساب می شود. ولی در روز جمعه بر شانزده رکعت نافله ظهر و
عصر، چهار رکعت اضافه می شود که تمام آن را می توان قبل از ظهر بجا آورد.
«639» از یازده رکعت نافله شب، هشت رکعت آن باید به نیت نافله شب و دو رکعت آن به نیت نماز «شَفْع» و یک رکعت آن به نیت نماز «وَتْر» خوانده شود. و دستور کامل نافله شب در کتاب های دعا گفته شده است.
«640» نافله ظهر و عصر را در سفر یعنی در جایی که باید نماز ظهر و عصر را شکسته بخواند ساقط می شود؛ و امّا در جایی که مخیر است نمازش را تمام و یا شکسته بخواند اظهر عدم سقوط نافله ظهر و عصر است؛ و امّا در نافله عشا اظهر عدم سقوط آن در سفر است ولی احتیاط این است که به نیّت این که شاید مطلوب باشد بجا آورد.
وقت نافله های یومیه
«641» نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده می شود و وقت آن از اول ظهر است تا موقعی که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود، به اندازه دو هفتم آن شود، مثلًا اگر درازی شاخص هفت وجب باشد، هروقت مقدار سایه ای که بعد از ظهر پیدا می شود به دو وجب رسید، آخر وقت نافله ظهر است.
امّا بعد از این وقت تا موقعی که سایه به اندازه خود شاخص بشود باز هم نافله ظهر فضیلت دارد ولی از نظر فضیلت به وقت قبلی نمی رسد؛ و قبل از اذان ظهر و بعد از این که سایه به اندازه شاخص شد به امید این که الآن خواندن آن خوب باشد می توانند نافله ظهر را بخوانند ولی بنا بر احتیاط اگر
قبل از ظهر می خوانند نیت ادا و اگر بعد از نماز می خوانند نیت ادا و قضا ننمایند.
«642» نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده می شود و وقت آن تا موقعی است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود، به چهار هفتم آن برسد و اگر تا این وقت نخواند، تا موقعی که سایه به اندازه دو برابر شاخص بشود وقت فضیلت خواندن نافله عصر است ولی از نظر فضیلت به وقت قبلی یعنی چهار هفتم شاخص نمی رسد؛ و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است بنا بر اظهر نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و باید نیت ادا و قضا نکند.
«643» وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب، که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا می شود، از بین برود.
«644» وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا آخر وقت عشا است و احتیاط در این است که بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.
«645» نافله صبح را بعد از تمام شدن نماز شب تا طلوع سرخی از طرف مشرق می شود خواند و بعد از آن، اول نماز صبح و بعد از آن نافله صبح را بخوانند.
«646» وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیک
اذان صبح خوانده شود؛ و اگر کسی چهار رکعت یا بیشتر از نافله شب را خوانده و وقت فریضه صبح رسیده، می تواند نماز شب
را تمام کند و می تواند نافله و فریضه صبح را بخواند و بعداً باقیمانده نماز شب را قضا کند؛ و امّا اگر چیزی از نماز شب را بجا نیاورده و یاکمتر از چهار رکعت بجا آورده، در این دو صورت مقدم داشتن نافله و فریضه صبح بر قضای نماز شب افضل است.
«647» مسافر و کسی که برای او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، می تواند آن را در اول شب بجا آورد.
«648» نافله خواندن در وقت فریضه، ولو نافله غیر یومیّه باشد، در صورتی که باعث فوت فریضه نشود جایز است و همچنین جایز است نافله خواندن برای کسی که نماز قضا یا واجب دیگر مثل نماز استیجاری به گردن دارد.
نماز غفیله
«649» یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود. و وقت آن بنا بر احوط بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود گرچه احتمال دارد بین نماز مغرب و عشا هروقت که بود بشود خواند و بنا بر اظهر می توانند نماز غفیله را با نافله مغرب باهم در یک نماز نیّت کرده بجا آورند. و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید یا بهتر است به جای سوره این آیه را بخوانند:
«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ».
و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند:
«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا
هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلَّا یَعْلَمُها وَ لا حَبَّهٍ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ».
و در قنوت آن بگویند:
«اللَّهُمَّ انّی أَسْئلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتی لایَعْلَمُها الّا أنْتَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْ تَفْعَلَ بی... سپس حاجت های خود را ذکر کنند و بعد بگویند: اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلام لَمَّا قَضَیْتَها لی».
«قبله»
«650» خانه کعبه که در مکه معظمه می باشد قبله است، و باید رو به روی آن نماز خواند و همین قدر که گمان بکند رو به روی قبله است و گمان او عقلایی باشد کافی است اگر چه در صورت امکان، احتیاط مستحب در تحصیل علم و یا اطمینان به قبله است و همچنین اگر بتواند گمان قویتری پیدا کند در صورتی که مشکل نباشد احتیاط مستحب در تحصیل آن است.
«651» نماز احتیاط و سجده و تشهد فراموش شده را باید رو به قبله بجا آورد.
«652» نماز مستحبی را می شود در حال راه رفتن و سواری و در کشتی خواند و اگر انسان در این دو حال، نماز مستحبی بخواند، لازم نیست رو به قبله باشد حتی در تکبیره الاحرام بنا بر اظهر؛ گرچه احتیاط مستحب این است که موقع گفتن تکبیره الاحرام و بلکه در بقیه نماز نیز رو به قبله باشد. ولی در حال کار کردن در منزل علی الاحوط قبله باید در نماز مستحبی مراعات شود.
«653» نماز واجب را هنگام ناچاری
و وقتی که ضرورتی از پیاده شدن جلوگیری کند می تواند در حال سواری بخواند ولی اگر کسی می داند که در آخر وقت می تواند بدون اینکه دچار سختی شود نمازش را در حال استقرار بجا آورد بنابراظهر واجب است نماز را تأخیر بیندازد.
«654» کسی که می خواهد نماز بخواند، می تواند به گفته دو شاهد عادل که از روی نشانه های حسی شهادت می دهند یا به قول کسی که از روی قاعده علمی قبله را می شناسد و مورد اطمینان است عمل کند و می تواند به گمانی که از محراب
مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راه های دیگر پیدا می شود عمل نماید، حتی اگر از گفته فاسق یا کافری که به واسطه قواعد علمی قبله را می شناسد گمان به قبله پیدا کند کافی است.
«655» کسی که گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قویتری پیدا کند می تواند بنا بر اظهر به گمان خود عمل نماید ولی اگر مشکل نباشد احتیاط در تحصیل علم و یا گمان قویتر است. مثلًا اگر میهمان از گفته صاحبخانه گمان به قبله پیدا کند ولی بتواند از راه دیگر گمان قویتری پیدا کند بنا بر احتیاط گمان قویتر را تحصیل می نماید.
«656» اگر برای پیدا کردن قبله وسیله ای ندارد، یا با اینکه کوشش کرده، گمانش به طرفی نمی رود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید از روی احتیاط چهار نماز به چهار طرف بخواند، اگر چه بعید نیست فقط یک نماز به یکی از چهار طرف که بخواند کافی باشد و سه نماز دیگر مستحب و از روی احتیاط باشد؛ و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، باید به اندازه ای
که وقت دارد نماز بخواند، مثلًا اگر فقط به اندازه یک نماز وقت دارد، باید یک نماز به هر طرفی که می خواهد بخواند. و در مواردی که نماز متعدد می خواند باید نمازها را طوری بخواند که یقین کند یکی ازآنها رو به قبله بوده، یا اگر از قبله کج بوده به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است.
«657» اگر یقین یا گمان کند که قبله در یکی از دو طرف است، باید به هردو طرف نماز بخواند.
«658» کسی که می خواهد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را بخواند می تواند بنا بر اظهر نماز ظهر را به یک طرف بخواند بعد نماز عصر را به همان طرف بخواند و بعد همین طور به طرف های دیگر، و لازم نیست ظهر را به چهار طرف بخواند و بعد شروع در نماز عصر کند.
«659» اگر در بین نماز فهمید که از قبله منحرف است، پس اگر انحراف در بین طرف راست و چپ او بوده و قبله در جهت پشت قرار نگرفته باشد، به طرف قبله متوجه می شود و بقیه نمازش را می خواند و صحیح است؛ ولی اگر پشت به قبله
بوده و یا کاملًا به طرف راست یا چپ بوده، نماز را قطع می کند و دوباره رو به قبله نماز می خواند.
«660» کسی که یقین به قبله ندارد اگر بخواهد غیر از نماز کاری کند که باید رو به قبله انجام داد، مثلًا بخواهد سر حیوانی را ببرد، باید به گمان عمل نماید و اگر گمان ممکن نیست به هرطرف که انجام دهد صحیح
است.
«پوشاندن بدن در نماز»
«661» مرد باید در حال نماز، اگر چه کسی او را نمی بیند عورتین خود را بپوشاند. و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند.
«662» زن در موقع نماز، باید تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند حتی اگر کسی او را نبیند. ولی پوشاندن صورت و دست ها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نیست، ولی احتیاط در این است که صورت بیش از آنچه شستن آن در موقع وضو واجب است در حال نماز باز نباشد و همچنین کف پا و درون دست نیز باز نباشد.
اما برای آن که یقین کند که مقدار واجب را پوشانده است، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پایین تر از مچ را هم بپوشاند.
«663» موقعی که انسان نماز احتیاط می خواند و یا قضای سجده فراموش شده یا تشهد فراموش شده را بجا می آورد، باید خود را مثل موقع نماز بپوشاند.
«664» اگر انسان عمداً در نماز عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است.
«665» اگر در بین نماز بفهمد که عورتش پیداست، باید آن را بپوشاند بدون این که پوشاندن عورت زیاد طول بکشد ولی احتیاط در آن است که نماز را تمام کند و دوباره بخواند، ولی اگر بعد از نماز بفهمد که در نماز عورت او پیدا بوده، نمازش صحیح است.
«666» انسان می تواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند ولی احتیاط در آن است موقعی خود را با اینها بپوشاند که چیز دیگری نداشته باشد.
«667» اگر غیر از گِل هیچ چیز ندارد که در نماز خود را بپوشاند واجب نیست
خود را با گِل بپوشاند
ولی بنا بر احتیاط برای این که رکوع و سجود بجا آورد خود را با گِل بپوشاند با عدم مشقّت.
«668» تهیّه ساتر برای نماز واجب است اگر چه به خریدن باشد و یا اجاره ای که مضرّ به حالش نباشد؛ و اگر مضر به حالش باشد یا موجب خواری و تحمّل منّت باشد لازم نیست؛ و احوط تأخیر نماز است تا آخر وقت برای تهیّه ساتر، مگر آن که از تهیه آن تا آخر وقت مأیوس باشد.
«669» کسی که می خواهد نماز بخواند، اگر برای پوشاندن خود حتی برگ درخت و علف هم نداشته باشد و احتمال ندهد که تا آخر وقت چیزی پیدا کند که خود را با آن بپوشاند، در صورتی که نامحرم او را می بیند باید نشسته نماز بخواند و عورت خود را با ران خود بپوشاند. و اگر کسی او را نمی بیند، ایستاده نماز بخواند و جلوی خود را با دست بپوشاند و اگر در رکوع و سجود بیشتر عورت او دیده شود می تواند رکوع و سجود را در حال قیام با اشاره انجام دهد و برای سجود سر را قدری پایین تر آورد.
«لباس نمازگزار»
اشاره
لباس نمازگزار شش شرط دارد:
1- آن که پاک باشد.
2- آن که مباح باشد.
3- آن که از اجزاء مردار نباشد.
4- آن که از اجزاء حیوان حرام گوشت نباشد.
5 و 6- آن که اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابریشم خالص و طلاباف نباشد.
و تفصیل اینها در مسائل آینده گفته می شود.
شرط اول:
«670» لباس نمازگزار باید پاک باشد و اگر کسی در حال اختیار با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است. مگر در
مواردی که استثنا شده و بعداً خواهد آمد.
«671» کسی که از روی تقصیر نمی داند با بدن و لباس نجس، نماز باطل است، اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.
«672» اگر به واسطه ندانستن مسأله از روی تقصیر، چیز نجس را نداند نجس است، مثلًا نداند عرق کافر نجس است، و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است.
«673» اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نمازش صحیح است.
«674» اگر فراموش کند که بدن یا لباسش نجس است، و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
«675» کسی که در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز بدن یا لباسش نجس شود و نجس طوری نباشد که نماز با آن بی اشکال باشد (که بعداً خواهد آمد) بلکه طوری نجس شود که نماز خواندن با آن صحیح نباشد و پیش از
آن که چیزی از نماز را با نجاست بخواند، ملتفت شود که نجس شده یا بفهمد بدن یا لباسش نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس یا بیرون آوردن آن، نماز را به هم نمی زند، باید در بین نماز بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض نماید یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده، لباس را بیرون آورد. ولی چنانچه طوری باشد که اگر بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را
عوض کند یا بیرون آورد، نماز به هم می خورد، یا اگر لباس را بیرون آورد، برهنه می ماند؛ باید نماز را بشکند و با بدن و لباس پاک نماز بخواند. و همین حکم در مورد کسی که در بین نماز فهمید که قبلًا بدن یا لباسش نجس شده است ولی تا به حال نمی دانسته، در مورد بقیه نماز که می خواهد بخواند، بنا بر اظهر جاری است.
«676» کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز لباس او نجس شود و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخواند، بفهمد که نجس شده یا بفهمد که لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن یا عوض کردن یا بیرون آوردن لباس، نماز را به هم نمی زند و می تواند لباس را بیرون آورد باید لباس را آب بکشد یا عوض کند یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده، لباس را بیرون آورد و نماز را تمام کند. اما اگر چیز دیگری عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمی تواند آب بکشد یا عوض کند، در صورتی که می تواند لباس نجس را کم کند یعنی مقداری که لازم نیست را از بدن بیرون آورد، باید این کار را انجام دهد و در غیر این صورت باید با همان لباس نجس نماز بخواند.
«677» کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز بدن او نجس شود و پیش از آن که چیزی از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود که نجس شده، یا بفهمد
بدن او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده یا این که در بین نماز بفهمد که قبلًا در حال نماز بدنش نجس شده و تا به حال نمی دانسته، در تمامی این موارد در صورتی که آب کشیدن بدن، نماز را به هم نمی زند، بدن را آب بکشد و اگر نماز را به هم می زند، باید با همان حال نماز را تمام
کند و نماز او صحیح است.
«678» کسی که در پاک بودن بدن یا لباس خود شک دارد، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که بدن یا لباسش نجس بوده، نماز او صحیح است؛ امّا اگر می دانسته که قبلًا نجس بوده و بعد شک کرد که پاک شده یا نه و به همان حال نماز خواند و بعد از نمازفهمید که پاک نشده بود، دراین صورت نمازش باطل است.
«679» اگر لباس را آب بکشد و یقین کند پاک شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاک نشده، نمازش صحیح است و همچنین اگر دیگری لباس او را آب بکشد- که این کار را به او واگذار کرده بود- و بعد بفهمد که پاک نشده یا این که فهمید بدن یا لباسش نجس شده، و همان طور نماز خواند و بعد از نماز فهمید که اشتباه کرده و پاک بوده است؛ در تمامی این موارد نمازش صحیح است.
«680» اگر خونی در بدن یا لباس خود ببیند و یقین کند که از خونهای نجس نیست، مثلًا یقین کند که خون پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد از
خونهایی بوده که نمی شود با آن نماز خواند، نمازش صحیح است.
«681» اگر یقین کند خونی که در بدن یا لباس او است، خون نجسی است که نماز با آن صحیح است، مثلًا یقین کند خون زخم و دمل است، چنانچه بعد از نماز بفهمد خونی بوده که نماز با آن باطل است، نمازش صحیح است.
«682» اگر نجس بودن چیزی را فراموش کند و بدن یا لباسش با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشی نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید، نمازش صحیح است. ولی اگر بدنش با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد، و بدون این که خود را آب بکشد، غسل کند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است، مگر این که طوری باشد که به غسل نمودن، بدن نیز پاک شود. و نیز اگر جایی از اعضای وضو با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و پیش از آن که آنجا را آب بکشد، وضو بگیرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل می باشد مگر این که طوری باشد که به وضو گرفتن، اعضای وضو نیز پاک شود.
«683» کسی که یک لباس دارد، اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب کشیدن یکی از آنها آب داشته باشد، احتیاط در این است که بدن را آب بکشد و با
لباس نجس نماز بخواند؛ ولی در صورتی که نجاست یکی از آنها بیشتر باشد، لازم است بنا بر احتیاط آن را آب بکشد، بلکه بعید نیست وظیفه اش همین باشد.
«684» کسی که غیر از لباس نجس، لباس دیگری ندارد و دراثرتنگی وقت یا به علّت دیگری نمی تواند آن را تطهیرکند، باید با آن نماز بخواند و نمازش صحیح است.
«685» کسی که دو لباس دارد، اگر بداند یکی از آنها نجس است و نداند کدام است، چنانچه وقت دارد باید با هر دو لباس نماز بخواند، مثلًا اگر می خواهد نماز ظهر و عصر بخواند، باید با هر کدام یک نماز ظهر و یک نماز عصر بخواند ولی اگر وقت تنگ است، با هر کدام نماز بخواند کافی است.
شرط دوم:
«686» لباس نمازگزار باید مباح باشد و کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است، اگر عمداً در لباس غصبی نماز بخواند، بنا بر احتیاط باید آن نماز را دوباره با لباس غیر غصبی بخواند، گرچه با تحقق قصد قربت، اظهر صحت نماز است. و در صورت غصبی بودن چیزهایی که به تنهایی عورت را نمی پوشاند مثل عرقچین، و همچنین چیزهایی که نمازگزار آنها را پوشیده ولی ساتر مباح دیگری دارد نیز همین حکم جاری است.
«687» کسی که می داند پوشیدن لباس غصبی حرام است، ولی نمی داند نماز را باطل می کند، اگر عمداً با لباس غصبی نماز بخواند حکمش همان است که در مسأله قبل گفته شد.
«688» اگر لباسی را با رنگ غصبی رنگ نمایند و عین آن باقی باشد؛ یا با نخ غصبی دوخته باشند به طوری که آن نخ عرفاً تلف شده حساب نشود، نماز با آن حرام و بنا بر احتیاط باطل است.
«689» اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است اگر چه خودش آن لباس را غصب کرده باشد و با آن نماز بخواند، نمازش بنابر اظهر صحیح
است.
«690» اگر صاحب لباس غصبی در خصوص نماز در آن لباس اذن داد و یا به
طریقی علم به رضایت او حاصل شد، نماز خواندن در آن لباس صحیح است.
«691» اگر با عین پولی که خمس یا زکات آن را نداده لباس بخرد تا زمانی که از پول دیگری خمس یا زکات آن را نداده است نماز خواندن در آن لباس حرام و بنا بر احتیاط باطل است.
شرط سوم:
«692» لباس نمازگزار باید از اجزای حیوان مرده ای که خون جهنده دارد نباشد. ولی اگر از اجزای حیوان حلال گوشت مرده ای که مانند ماهی، خون جهنده ندارد لباس تهیه کند، نماز در آن مانعی ندارد.
«693» اگر چیزی از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم که روح ندارد همراه نمازگزار باشد، یا با لباسی که از آنها تهیه کرده اند نماز بخواند، نمازش صحیح است.
شرط چهارم:
«694» لباس نماز گزار باید از اجزای حیوان حرام گوشتی که خون جهنده دارد نباشد و اگر مویی از آن هم همراه نمازگزار باشد، نماز او بنا بر اظهر و احوط باطل است؛ و اگر خون جهنده ندارد احتیاط در اجتناب است بلکه اجتناب بی وجه نیست اگر چه بشود آن را تذکیه کرد یعنی به دستور شرع آن را ذبح کرد و یا تذکیه آن مشکوک باشد.
«695» اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن یا لباس نمازگزار باشد، باید در حال نماز از آن اجتناب کرد.
«696» اگر مو، عرق و آب دهان انسانی بر بدن یا لباس نمازگزار باشد و آنها پاک باشند نماز اشکال ندارد.
«697» اگر شک داشته باشد که لباسی از مو یا پشم یا کرک حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت، چه در کشورهای اسلامی تهیه شده باشد چه در کشورهای غیر اسلامی، نماز خواندن با آن مانعی ندارد؛ و اگر جنس آن از پوست و چرم و
مانند آن باشد حکم آن در احکام طهارت، بحث مردار، گفته شد.
«698» اگر انسان احتمال دهد دکمه صدفی و مانند آن، از حیوان است نماز خواندن با آن مانعی ندارد و اگر بداند صدف است و احتمال بدهد صدف گوشت نداشته باشد نماز خواندن با آن مانع ندارد.
«699» با پوست سنجاب و خز نماز خواندن بنابراظهراشکال ندارد، بعد از اینکه بدانیم به دستور شرع تذکیه شده است؛ ولی احتیاط، اجتناب از سنجاب است.
«700» اگر با لباسی که نمی داند که از حیوان حرام گوشت است نماز بخواند نمازش صحیح است.
شرط پنجم:
«701» پوشیدن لباس طلاباف برای مرد حرام است. و باطل شدن نماز با آن به طور مطلق در همه موارد محل تأمل است و احتیاط در باطل بودن نماز است بلکه بی وجه نیست؛ ولی برای زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
«702» زینت کردن به طلا مثل آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتر طلا به دست کردن و بستن ساعت مچی طلا به دست برای مرد در نماز و غیر نماز حرام است، و در باطل بودن نماز با آنها تأمل است اگرچه مطابق احتیاط بلکه خالی از وجه نیست. و همراه داشتن طلا و حمل آن بدون اینکه صدق پوشش بکند، و همچنین دندانی که پوشش طلا دارد برای مرد در نماز مانعی ندارد. ولی زینت کردن
به طلا برای زن، در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
شرط ششم:
«703» لباس مرد نمازگزار باید ابریشم خالص نباشد و در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است ولی چیزهایی مثل عرقچین و یا بند شلوار و جوراب و مانند آن- که به تنهایی عورت را نمی پوشاند- اگر ابریشم خالص باشد بنا بر اظهر نماز با آنها صحیح است گرچه خلاف احتیاط است.
«704» اگر آستر تمام لباس یا آستر مقداری از آن ابریشم خالص باشد، پوشیدن آن برای مرد خالی از اشکال نیست.
«705» دستمال ابریشمی و مانند آن، اگر در جیب مرد باشد اشکال ندارد و نماز را باطل نمی کند.
«706» پوشیدن لباس ابریشمی برای زن و خنثای مشکل بنا بر اظهر در نماز و غیر نماز اشکال ندارد؛ ولی صحت نماز پسر غیرمکلّف با لباس ابریشمی در حال اختیار، بنا بر شرعیت نماز او، محل تأمل است.
«707» پوشیدن لباس غصبی و ابریشمی خالص و طلاباف و لباسی که از مردار تهیه شده، در حال ناچاری مانعی ندارد؛ و نیز کسی که ناچار است لباس بپوشد و لباس دیگری غیر از اینها ندارد و تا آخر وقت هم ناچاری او از بین نمی رود، می تواند با این لباسها نماز بخواند.
«708» اگر غیر از لباس غصبی و لباسی که از مردار تهیه شده، لباس دیگری ندارد و ناچار نیست لباس بپوشد، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز بخواند.
«709» اگر غیر از لباسی که از حیوان حرام گوشت تهیه شده لباس دیگری ندارد، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار باشد، می تواند با همان لباس نماز بخواند و اگر ناچار نباشد،
باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد.
«710» اگر مرد غیر از لباس ابریشمی خالص یا طلاباف، لباس دیگری نداشته باشد، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار نباشد، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز بخواند.
«711» پوشیدن لباس مخصوص زنان برای مرد، و همچنین پوشیدن لباس مخصوصِ مردان برای زن، حرام است، اگر چه حرام بودن تا موقعی که داخل در لباس شهرت نباشد، مورد تأمل است، و نیز تزیین هریک از مرد و زن به زینت دیگری، حرام است؛ و لباس شهرت عبارت از لباسی است که از جهت جنس یا رنگ یا نحوه بُرش و دوخت و مانند آن خلاف شأن و زیّ پوشنده لباس باشد.
موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار
«712» در چهار صورت که تفصیل آنها بعداً گفته می شود، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است:
1- به واسطه زخم یا جراحت یا دملی که در بدن او است، لباس یا بدنش به خون آلوده شده باشد.
2- بدن یا لباس او به مقدار کمتر از دِرهم،- که تقریباً به اندازه بند سر انگشت سبابه (انگشت شهادت) می شود-، به خون آلوده باشد.
3- ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.
4- لباس های کوچک او مانند جوراب و عرقچین، نجس باشد.
احکام این چهار صورت به تفصیل در مسائل بعد گفته می شود.
«713» اگر در بدن یا لباس نمازگزار خون زخم یا جراحت یا دمل باشد، چنانچه طوری است که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای بیشتر مردم سخت است، تا وقتی که زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده است، می تواند با
آن خون نماز بخواند، و اگر طوری است که برای مردم آب کشیدن آن سخت نیست، ولی برای شخص او سخت و مشکل است، صحت نماز با این لباس یا بدن خالی از وجه نیست؛ و همچنین است اگر چرکی که با خون بیرون آمده یا دوایی که روی زخم گذاشته اند و نجس شده، در بدن یا لباس او باشد.
«714» اگر خون بریدگی و زخمی که به زودی خوب می شود و شستن آن آسان است، در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
«715» اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد، به رطوبت زخم نجس شود، جایز نیست با آن نماز بخواند. ولی مقداری از بدن یا لباس که معمولًا به رطوبت زخم آلوده می شود، نماز خواندن با آن مانعی ندارد.
«716» اگر از بواسیری که دانه های آن بیرون نباشد یا زخمی که توی دهان و بینی و مانند اینها است، خونی به بدن یا لباس برسد، بنابر اظهر نمی تواند با آن نماز
بخواند مگراینکه عرفاً مضطر ومجبور باشد با همین بدن یالباس نماز بخواند یا برای شخص او آب کشیدن یا تعویض آنها مشکل و سخت باشد. و اما خون بواسیری که دانه های آن بیرون است و یااینکه در داخل بوده ولی مثل بواسیری که در بیرون است بدن یا لباسش رانجس می کند، بدون اشکال نماز خواندن با آن جایز است.
«717» کسی که بدنش زخم است، اگر در بدن یا لباس خود خونی که بیشتر از دِرهم است ببیند و نداند از زخم است یا خون دیگر، بنا بر اظهر جایز است با آن نماز بخواند.
«718» اگر سر سوزنی خون سگ، خوک، کافر، مردار و حیوان حرام گوشت بنا بر احوط، در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است و بنا بر احتیاط خون حیض، نفاس، استحاضه، نیز چنین است. ولی خون های دیگر مثل خون بدن انسان یا خون حیوان حلال گوشت، اگر چه در چند جای بدن و لباس باشد، در صورتی که روی هم کمتر از دِرهم باشد، نماز خواندن با آن اشکال ندارد.
«719» اگر چند زخم در بدن باشد چنانچه می شود آنها را موقع آب کشیدن، جدای از یکدیگر تطهیر کرد و برای آن شخص مشکل نباشد، هرکدام یک زخم حساب می شود، اگر چه زخم ها نزدیک به هم باشد، و هرکدام که خوب شد باید بدن یا لباس را از خون آن آب کشید.
«720» باید مجموع خونی که در لباس است از مقدار یک درهم بیشتر نباشد، بنا بر این خونی که به پشت لباس رسیده یا به آستر لباس هم سرایت کرده جداگانه حساب می شود و باید مجموع جاهایی را که خونی شده، در نظر گرفت که اگر از یک درهم کمتر بود، مانعی ندارد و گرنه باید آب کشیده یا تعویض شود.
«721» اگر خون بدن یا لباس کمتر از درهم باشد و رطوبتی به آن برسد که اطراف را آلوده کند، در صورتی که خون و رطوبتی که به آن رسیده، به اندازه درهم نباشد، بنا بر اظهر نماز صحیح است.
«722» اگر بدن یا لباس خونی نشود، ولی با رطوبت به خون برسد و نجس شود، اگر مقداری که نجس شده کمتر از درهم باشد، بنا بر اظهر می شود با آن نماز خواند.
«723» اگر خونی که در بدن یا لباس است کمتر از درهم باشد و نجاست دیگری به آن برسد مثلًا یک قطره بول روی آن بریزد، و به بدن یا لباس برسد، نماز خواندن با آن جایز نیست.
«724» اگر لباس های کوچک نمازگزار مثل عرقچین و جوراب، که نمی شود با آنها عورت را پوشانید، نجس باشد، چنانچه از مردار و حیوان نجس العین درست نشده باشد، نماز با آن صحیح است و بنا بر احتیاط باید از سایر حیوانات حرام گوشت نیز درست نشده باشد و یا با رطوبت با آنها ملاقات نکرده باشد. و اگر با انگشتر نجس نماز بخواند اشکال ندارد.
«725» چیز نجس مانند دستمال و کلید و چاقوی نجس جایز است همراه نمازگزار باشد و اگر لباسی که ساتر عورت نیست، همراه او باشد ولی آن را نپوشیده و نجس است، نماز با آن اشکال ندارد. و اگر ساتر عورت باشد احوط اجتناب است.
«726» اگر می داند خونی که در بدن یا لباس او است، کمتر از درهم است ولی احتمال می دهد از خون هایی باشد که نماز را باطل می کند، جایز است که با آن خون نماز بخواند و شستن لازم نیست.
«727» اگر خونی که در لباس یا بدن است کمتر از درهم باشد و نداند که از خون هایی است که نماز با آن باطل است و نماز بخواند و بعد معلوم شود که از خون هایی بوده که نماز با آن باطل است، اعاده نماز لازم نیست؛ و همچنین است اگر اعتقاد پیدا کند که کمتر از درهم است و نماز بخواند و بعد معلوم شود که به مقدار درهم یا بیشتر
بوده که در این صورت نیز اعاده لازم نیست.
مکروهات لباس نمازگزار
«728» اگر نمازگزار چند چیز را به امید این که ثواب نمازش زیاد شود ترک کند خوب است. قسمتی از آنها عبارتند از: پوشیدن لباس سیاه غیر از عمامه و کساء، و لباس نازک که ساتر عورت باشد، و شلوار را روی پیراهن قراردادن، و بدون حنک با
عمامه نماز خواندن، و بدون رداء امام شدن، و پوشیدن لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند، و لباسی که نقش صورت دارد، و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد، و نماز خواندن با نقاب و خلخال (زیوری که زنان در پا می کنند و صدا می کند) برای زنان و با نقاب برای مردان.
«مکان نمازگزار»
مکان نمازگزار دو شرط دارد:
شرط اول: مکان مباح باشد.
شرط دوم: مکان نمازگزار از نجاست مرطوبی که به بدن و لباس نمازگزار سرایت کند خالی باشد.
«729» کسی که در ملک غصبی نماز می خواند اگر چه روی فرش و تخت و مانند اینها باشد، نمازش باطل است، اگر قصد قربت در نماز نداشته باشد؛ و همچنین است بنا بر احتیاط اگر قصد قربت داشت؛ ولی نماز خواندن در زیر سقف و خیمه غصبی و در جائی که فقط دیوار آن غصبی است بنا بر اظهر مانعی ندارد.
«730» نماز خواندن در ملکی که منفعت آن مال دیگری است، بدون اجازه او باطل است مثلًا در خانه اجاره ای اگر صاحب خانه یا دیگری بدون اجازه کسی که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند، نمازش باطل است، مگر این که بداند و یا نشانه هایی در کار باشد که گمان کند مستأجر به نماز خواندن او راضی است بنا بر اظهر، بلکه اگر نداند
یا نشانه هایی نسبت به عدم رضایت مستاجر در کار نباشد تا موجب گمان به عدم رضایت مستاجر شود باز می تواند بنا بر اظهر نماز بخواند؛ و همچنین است اگر در ملکی که دیگری در آن حقّی دارد نماز بخواند، مثلًا اگر میّت وصیت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفی برسانند، تا وقتی ثلث را جدا نکنند، نمی شود در ملک او نماز خواند.
«731» نماز خواندن در خانه پدر، مادر، فرزند، جدّ، جدّه، برادر، خواهر،
عمو، عمّه، دایی و خاله بدون اذن آنها جایز نیست و حال آنها، با سایر مردم مساوی است.
«732» شخص معذور، مثل محبوس در مکان غصبی و یا مضطرّ، اگر امید تمکن و برطرف شدن عذر را تا آخر وقت دارد بنا بر احوط باید نماز را تأخیر بیندازد؛ و در صورتی که تمکن بیرون رفتن از آن مکان را ندارد نماز در آن جا صحیح است.
«733» اگر در جایی نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که غصبی بوده یا در جایی که غصبی بودن آن را فراموش کرده، نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید، نماز او بنا بر اظهر صحیح است اگر چه خودش غصب کرده باشد. ولی اگر در بین نماز فهمید که آن مکان غصبی است در صورت امکان بدون این که نماز را به هم بزند باید بقیه نماز را در مکان مباح انجام دهد، و در صورتی که ممکن نباشد باید نماز را قطع کند و در جایی مباح، نماز را از سر بگیرد؛ و اگر وقت تنگ است آنچه از نماز بجا آورده صحیح است و بقیّه
نماز را در حین خروج از آن مکان بجا می آورد.
«734» اگر بداند جایی غصبی است ولی نداند که در جای غصبی نماز باطل است و در ندانستن مسأله هم کوتاهی کرده و مقصر باشد و در آنجانماز بخواند، نماز او باطل است، اگر قصد قربت نداشت، و اگر قصد قربت در نماز داشت باز بنابر احتیاط نمازش باطل است.
«735» کسی که در ملکی با دیگری شریک است، اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شریکش نمی تواند در آن ملک تصرف کند و نماز بخواند.
«736» نماز خواندن در مسافرخانه و حمام و مانند اینها که برای واردین آماده است اشکال ندارد مگر این که انسان بداند یا نشانه هایی در کار باشد که گمان کند صاحبش به نماز خواندن او راضی نیست. و جاهای دیگر که ملک کسی می باشد نیز در این مسأله مانند این مکان های عمومی است که در صورتی نماز صحیح نیست که بداند و یا نشانه هایی در کار باشد که گمان کند صاحبش راضی نیست.
«737» در زمین بسیار وسیعی که از آبادی دور و چراگاه حیوانات است نماز خواندن و نشستن و خوابیدن اشکال ندارد مگر این که انسان بداند و یا نشانه هایی
در کار باشد که گمان کند صاحبش راضی نیست بنا بر اظهر؛ و همچنین در زمین های زراعتی هم که نزدیک ده است و دیوار ندارد، اگر چه در میان مالکین آنها صغیر و دیوانه باشد، نماز و عبور و تصرفات جزئی اشکال ندارد، ولی اگر یکی از صاحبانش ناراضی باشند تصرف در آن حرام و نماز باطل است.
«738» نماز خواندن جلوتر یا مساوی قبر پیامبر علیه السلام
و امام صلی الله علیه و آله و سلم در صورتی که بی ادبی نسبت به آنها نباشد بنابراظهر مکروه است ولی احتیاط مستحب این است که به طور کلی از این کار مخصوصاً از جلوتر ایستادن اجتناب شود.
«739» اگر در نماز چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهر باشد که مساوی یا جلوتر از قبر ایستادن بی احترامی نشود اشکال ندارد، ولی صندوق شریف و ضریح و پارچه ای که روی آن افتاده برای فاصله شدن کافی نیست.
«740» مکان نمازگزار اگر نجس است نباید به طوری تر باشد که رطوبت آن به بدن یا لباس او برسد مگر این که طوری تر باشد که اگر نجاست به بدن یا لباس سرایت کرد نماز را باطل نکند چنان که خواهد آمد؛ ولی جایی که پیشانی را بر آن می گذارد اگر نجس باشد در صورتی که خشک هم باشد نماز باطل است.
«741» نماز خواندن زن جلوتر از مرد یا مساوی و همدوش با مرد مکروه است بنا بر اظهر، مگر این که بین آن دو، چیزی مانند پرده و مانند آن حائل بشود و یا این که بین آن دو به مقدار حد اقل یک وجب و حد اکثر ده ذراع که حدود پنج متر می شود فاصله باشد که در این صورت کراهت کم و یا برداشته می شود.
«احکام مسجد»
«742» بنا بر اظهر، در قرار دادن مکانی به عنوان مسجد، صیغه وقف لازم نیست بلکه هرعملی که دلالت بر آن کند کافی است، اگر چه به کار بردن لفظ در ایجاب آن، و تلفّظ به وقفیت به عنوان مسجدیت احوط است. و همچنین در
قبول متولی یا حاکم شرع؛ و اظهر اعتبار قصد قربت است در وقف مسجد؛ و کافی است که با نیت و اراده بگوید: «جَعَلْتُهُ مَسجِداً لِلَّه» و مسجدیّت را اعلام کند، به معنایی که در عرف مسلمین معمول است (در مقابل مسجد به معنای لغوی)؛ و در قبضش کافی است یک نفر که نمازش محکوم به صحت باشد با اذن واقف در آن جا نماز بخواند؛ و اقرب ترتیب آثار مسجدیّت است بر مساجد مخالفین، در صورتی که محکوم به کفر نباشند؛ و کلیساها و کنیسه ها در جهت حصول تقرب مانند مساجد مخالفین است ولی در سایر جهات محل تأمل است.
«743» نجس کردن زمین، سقف، بام، ظاهر و باطن مسجد حرام است و هرکس بفهمد که نجس شده است باید فوراً نجاست آن را برطرف کند؛ و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمایند مگر آن که واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد. و بنا بر احوط کافر نباید وارد مساجد مسلمین شود.
«744» گذاشتن لباس نجس و سایر چیزهای نجس و متنجّس در مسجد، در صورتی که نجاست آن به مسجد سرایت نکند و موجب بی احترامی به آن نباشد، مانعی ندارد.
«745» بنا بر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزی را نقاشی کنند و بکشند، مخصوصاً چیزهایی که مثل انسان و حیوان روح دارد، که در غیر مسجد هم اشکال دارد، و احتمال دارد نماز خواندن در این مساجد هم مکروه باشد؛ ولی نوشتن قرآن و احادیث صحیحه در مسجد مانعی ندارد.
«746» اگر مسجد خراب هم شود نمی توانند آن را بفروشند، یا داخل ملک و جاده نمایند.
«747» فروختن در و پنجره و چیزهای دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد کنند، و چنانچه در آن مسجد قابل مصرف نیست و همان مسجد به پول آن نیاز دارد، بفروشند و صرف نیاز آن مسجد کنند و اگر آن مسجد به خود آن و به پول آن نیاز ندارد در مساجد دیگر آن را مصرف کنند و اگر آنجا هم نیاز نباشد بفروشند و پول آن را صرف مسجد کنند. و غلّه و نذوراتی که برای مسجد معینی قرار داده شده، در صورت بی نیاز بودن آن مسجد و یا معذور بودن مصرف در آن مسجد می توان آنها را در سایر مساجد مصرف کرد؛ و همچنین است حکم غلات و نذورات موقوفه مشاهد مشرفه؛ و با تعذر مصرف در موارد معین شده و یا مماثِل آن، می توان آن غلات و نذورات را در مطلق خیرات و مبرّات مصرف نمود.
«748» ساختن مسجد و تعمیر مسجدی که نزدیک به خرابی می باشد مستحب است و اگر مسجد طوری خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد، می توانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند بلکه می توانند مسجدی را که خراب نشده، برای احتیاج مردم خراب کنند و بزرگتر بسازند.
«749» چند چیز در مسجد مستحب است، از جمله: تمیز کردن مسجد، روشن کردن چراغ آن و قرار دادن محل تطهیر از بول و غایط در خارج مسجد؛ و نیز مستحب است کسی که می خواهد مسجد برود، ته کفش خود را وارسی
کند که نجاستی در آن نباشد و موقع داخل شدن به مسجد، اول پای راست و موقع بیرون آمدن، اول پای چپ را بگذارد.
«750» مستحب است مسجد دارای سقف نباشد، بلکه سایبان قرار دادن بر آن به غیر بوریا، مکروه است، مگر به سبب ضرورت و یا مرجّحات دیگری که با وجود آنها، بنا بر اقرب این کراهت از بین می رود.
«751» خوابیدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد، و صحبت کردن راجع به کارهای دنیا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعری که نصیحت و مانند آن نباشد
در مسجد مکروه است؛ و نیز مکروه است آب دهان و بینی و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد و گمشده ای را طلب کند و صدای خود را بلند کند و در هرصورت باید از کارهایی که با احترام مسجد منافات دارد یا مزاحم نمازگزاران است اجتناب کند؛ ولی بلند کردن صدا برای اذان مانعی ندارد.
«752» مستحب است که در مسجد از خرید و فروش و سایر معاملات (عقود و ایقاعات) غیرعبادی خودداری شود و امّا مانند نذر و وقف و نکاح چون حیثیت عبادی دارند اشکالی ندارد؛ و مستحب است از ورود دیوانگان و اطفال غیرممیز که مراعات آداب مساجد را نمی نمایند به مساجد، خودداری شود؛ و مکروه است کسی که بوی بدی از او استشمام می شود مثل بوی سیر و پیاز، داخل مسجد شود، و بعید نیست نمازی را که با این حال خوانده اعاده اش مستحب باشد.
«753» تعرض به معابد یهودیان و مسیحیان که در ذمّه اسلام هستند و آن معابد هم در دست خود آنهاست جایز نیست، و آن اماکن
مثل مساجد محترم است و جایز نیست خراب کردن آنها مگر با شرایطی که در مساجد هم جاری است.
مکان هایی که نماز خواندن در آنها مستحب است
«754» نماز در مسجد از نماز در غیر مسجد افضل است؛ و بهتر از همه مسجد الحرام است و بعد مسجد النبی و بعد مسجد کوفه و بعد مسجد سهله و مسجد خیف و مسجد غدیر و مسجد بیت المقدس و مسجد براثا و مسجد قبا و مسجد جامع هرشهر و بعد مسجد قبیله و بعد مسجد بازار؛ و از جمله مواضع مستحب و بافضیلت، مشاهد مشرفه انبیاء و اوصیاء آنان و ائمه علیهم السلام است.
«اذان و اقامه»
«755» برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای یومیه اذان و اقامه بگویند، اما احتیاط مستحب این است که اقامه ترک نشود مخصوصاً در نماز صبح و مغرب و برای کسی که به جماعت نماز نمی خواند؛ ولی پیش از نماز عید فطر و قربان، مستحب است سه مرتبه بگویند: «الصّلاه»؛ و همچنین برای این که به دیگران اعلام شود که وقت نماز داخل شده است، استحباب اذان بعید نیست؛ و گفتن اذان و اقامه در غیر این موارد به قصد ورود در شرع حرام است.
«756» مستحب است در گوش راست بچه ای که به دنیا آمده اذان و در گوش چپش اقامه بگویند.
«757» اذان هیجده جمله است: «اللَّهُ اکْبَر» چهار مرتبه؛ «اشْهَدُ انْ لاالهَ الَّا اللَّه»، «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه»، «حَیَّ عَلَی الصَّلاه»، «حَیَّ عَلَی الفَلاح»، «حَیَّ عَلی خَیرِ الْعَمَل»، «اللَّهُ اکْبَر»، «لاالهَ الَّا اللَّه» هریک دو مرتبه.
و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه «اللَّه اکبر» از اول اذان و یک مرتبه «لاالهَ الَّا اللَّه» از آخر آن کم می شود، و بعد از گفتن «حَیَّ عَلی خَیرِ الْعَمَل» باید دو مرتبه
«قَدْقامَتِ الصَّلاه» اضافه نمود.
«758» بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام در اذان مستحبی، در صورتی که به نیّت مطلوب بودن گفته شود، به عبارات مختلفی که در «نهایه» و «فقیه» و «احتجاج» نقل شده است که «انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّه» و یا «عَلِیٌّ امیرُ المُؤمِنین» و یا به عبارت «اشْهَدُ انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّه» باشد، و اما اقرار به ولایت اگر چه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد؛ و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته می شود آن است که اقرار به خلیفه بودن یا وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه طاهرین علیهم السلام در آن باشد.
«759» در پنج نماز، اذان ساقط می شود:
اول: نماز عصر روز جمعه در صورتی که با نماز جمعه با هم خوانده شود.
دوم: نماز عصر روز عرفه که روز نهم ذی حجه است در صورتی که با نماز ظهر جمع شود.
سوم: نماز عشاء شب عید قربان، برای کسی که در مشعر الحرام باشد در صورتی که با نماز مغرب جمع شود و بنا بر احتیاط در این سه صورت که گفته شد باید اصلًا اذان نگویند نه این که مستحب نباشد و گفتن آن بی اشکال باشد؛ ولی در جایی که نماز عصر را با نماز ظهر با هم می خوانند خوب است برای نماز عصر اذان گفته نشود.
چهارم: نماز عصر و عشاء زن مستحاضه.
پنجم: نماز عصر و عشاء کسی که نمی تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند. و در این پنج نماز در صورتی اذان ساقط می شود که با نماز
قبلی فاصله نداشته باشد، یا فاصله کمی بین آنها باشد و اگر فاصله پیدا کرد یا نافله بین آنها خوانده شد، بنا بر اظهر اذان گفتن به استحباب خود باقی است.
«760» اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند؛ کسی که با آن جماعت نماز می خواند، می تواند برای نماز خود اذان و اقامه نگوید.
«761» اگر برای خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببیند جماعت تمام شده، تا وقتی که صف ها به هم نخورده و جمعیت متفرق نشده بنا بر اظهر لازم نیست برای نماز خود اذان و اقامه بگوید، در صورتی که برای جماعت اذان و اقامه گفته شده باشد.
«762» در جایی که عده ای مشغول نماز جماعتند، یا نماز آنان تازه تمام شده و صف ها به هم نخورده است، اگر انسان بخواهد فُرادی (به تنهایی) یا با جماعت دیگری که بر پا شده نماز بخواند، با سه شرط اذان و اقامه از او ساقط می شود بنا بر اظهر؛ اول آن که برای آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند. دوم آن که نماز جماعت باطل نباشد. سوم آن که نماز او و نماز جماعت در یک مکان باشد و بنا بر احتیاط باید طوری باشد که ملحق به صف بشود، پس اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه بگوید.
«763» کسی که اذان و اقامه دیگری را می شنود مستحب است هرقسمتی را که می شنود بگوید ولی از «حَیَّ عَلَی الصَلاه» تا «حَیَّ عَلی خَیرِ العَمل» را به جای هرکدام «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّهَ الَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم»
می گوید.
«764» کسی که اذان و اقامه دیگری را شنیده، چه با او گفته باشد یا نه، می تواند برای نماز خود اذان و اقامه نگوید.
«765» اقامه باید بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگویند صحیح نیست.
«766» اگر کلمات اذان و اقامه را بدون ترتیب بگوید، مثلًا «حَیَّ عَلَی الْفَلاح» را پیش از «حَیَّ عَلَی الصَّلاه» بگوید، بایداز جایی که ترتیب به هم خورده، دوباره بگوید.
«767» بنا بر احتیاط باید بین اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر بین آنها به قدری فاصله دهد که اذانی را که گفته اذان این اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگوید؛ و نیز اگر بین اذان و اقامه و نماز به قدری فاصله دهد که اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره برای آن نماز، اذان و اقامه بگوید.
«768» اذان و اقامه باید بنا بر احتیاط به عربی صحیح گفته شود بلکه لزوم آن خالی از وجه نیست؛ پس اگر به عربی غلط بگوید، اگر چه معنی را تغییر ندهد؛ یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید یا مثلًا ترجمه آنها را به فارسی بگوید، صحیح نیست.
«769» اذان و اقامه باید بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمداً یا از روی فراموشی پیش از وقت بگوید باطل است؛ مگر برای این که مردم مهیا برای نماز شوند و یا کارهای خود را رها کنند، که بعید نیست یک اذان قبلًا گفته شود- اگر مردم را به اشتباه نیندازد- و بعد اذان دیگری برای نماز گفته شود.
«770» اگر کسی اذان و اقامه را فراموش کرد و
بعد از رکوع یادش آمد، برای درک آنها نمی تواند نماز را قطع کند؛ ولی اگر قبل از رکوع یادش آمد، مستحب است به قصد تحصیل ثواب اذان و اقامه نماز را قطع کند و بعد از اذان و اقامه نماز را از سر بگیرد؛ و اگر فقط اذان را به تنهایی فراموش کرده، بنا بر اظهر قطع نماز جایز نیست، و اگر فقط اقامه را فراموش کرده، جواز قطع نماز خالی از وجه نیست، اگر چه
خلاف احتیاط است.
«771» اگر پیش از گفتن اقامه شک کند که اذان گفته یا نه، باید اذان را بگوید، ولی اگر مشغول اقامه شود و شک کند که اذان گفته یا نه، گفتن اذان لازم نیست.
«772» اگر در بین اذان یا اقامه، پیش از آن که قسمتی را بگوید شک کند که قسمت پیش از آن را گفته یا نه، باید قسمتی را که در گفتن آن شک کرده بگوید، ولی اگر در حال گفتن قسمتی از اذان یا اقامه شک کند جمله قبلی را گفته یا نه، بعید نیست گفتن آن لازم نباشد.
«773» مستحب است انسان در موقع گفتن اذان، رو به قبله بایستد و با وضو یا غسل باشد. ولی در اقامه بنا بر احوط با وضو یا غسل بودن شرط است؛ و در اذانی که برای اعلام داخل شدن وقت است مستحب است جای بلندی بایستد و دستها را به گوش بگذارد و صدا را بلند نماید و بکشد و بین جمله های اذان کمی فاصله دهد و بین آنها حرف نزند.
«774» مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و
آن را از اذان آهسته تر بگوید و بین جمله های آن کمتر از اذان فاصله دهد ولی جمله ها را به هم نچسباند، و به خلاف اذان که با تأنّی گفته می شود اقامه را سریعتر بگوید.
«775» مستحب است بین اذان و اقامه- در غیر نماز مغرب- دو رکعت نماز بخواند و در صورت نخواندن نافله قدری بنشیند یا سجده نماید یا قدمی بردارد؛ و در مغرب کافی است قدری ساکت شود یا قدمی بردارد؛ و حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح، اگر ذکر نباشد مکروه است.
«776» مستحب است کسی را که برای گفتن اذان معین می کنند عادل و بینا و وقت شناس باشد یا این که راهنما داشته باشد؛ و صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.
«777» مؤذّن در مقابل اذان گفتن بنا بر احتیاط واجب نباید مزد بگیرد و امّا چیزی که عنوان مزد ندارد جایز است، مثل ارتزاق از بیت المال و یا موقوفه ای که از درآمد آن برای مؤذّن سهمی در نظر گرفته شده است.
«واجبات نماز»
اشاره
واجبات نماز یازده چیز است:
اول: نیّت. دوم: قیام. سوم: تکبیره الاحرام یعنی گفتن «اللَّه اکبر» در اول نماز.
چهارم: رکوع. پنجم: سجود. ششم: قرائت. هفتم: ذکر. هشتم: تشهد.
نهم: سلام. دهم: ترتیب. یازدهم: موالات، یعنی پی در پی بودن اجزاء نماز.
«778» بعضی از واجبات نماز رکن است، یعنی اگر انسان آنها را بجا نیاورد، یا در نماز اضافه کند، عمداً باشد یا اشتباهاً، نماز باطل می شود. و بعضی دیگر رکن نیست، یعنی اگر عمداً کم یا زیاد شود، نماز باطل می شود و چنانچه اشتباهاً کم یا زیاد گردد، نماز باطل نمی شود.
و ارکان نماز پنج چیز است:
اول: نیت. دوم: تکبیره الاحرام. سوم: قیام در موقع گفتن تکبیره الاحرام و قیام متصل به رکوع، یعنی ایستادن پیش از رکوع. چهارم: رکوع. پنجم: دو سجده.
نیّت
«779» انسان باید نماز را به نیت قربت، یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد و لازم نیست نیت را از قلب خود بگذراند یا مثلًا به زبان بگوید که چهار رکعت نماز ظهر می خوانم قربهً الی اللَّه، بلکه همین قدر که انگیزه انسان از این کار نماز خواندن برای خدا باشد در تحقق نیت کافی است. ولی بهتر و افضل این است که نیت نماز را از قلب خود بگذراند مگر این که نزدیک به حد وسوسه برسد.
«780» اگر در نماز ظهر یا در نماز عصر نیت کند که چهار رکعت نماز می خوانم و معین نکند ظهر است یا عصر و تصمیم هیچ کدام از این دو را نداشته باشد نماز او باطل است. و نیز کسی که مثلًا قضای نماز ظهر بر او واجب است، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد نماز قضا یا نماز ظهر را بخواند، باید نمازی را که می خواند، در نیت
معین کند بنا بر احوط.
«781» انسان باید از اول تا آخر نماز به نیت خود باقی باشد، پس اگر در بین نماز به طوری غافل شود که اگر بپرسند چه می کنی؟ نداند چه بگوید، نمازش باطل است.
«782» انسان باید فقط برای انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس کسی که ریا کند، یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش بنابر احوط باطل است، خواه فقط برای مردم باشد، یا خدا و
مردم هر دو را در نظر بگیرد.
«783» اگر قسمتی از نماز را هم برای غیر خدا به جا آورد، نماز باطل است، چه آن قسمت، واجب باشد مثل حمد و سوره و چه مستحب باشد مانند قنوت، و چه از افعال نماز باشد یا از قبیل دعا و ذکر باشد، مگر این که از چیزهایی باشد که شرط صحیح بودن نماز است ولی قصد قربت در انجام آن لازم نیست، مثل پوشاندن عورت.
«784» اگر کسی مثلًا خواست نماز ظهر بخواند ولی موقع شروع در نماز اشتباهاً بجای لفظ ظهر لفظ عصر به زبان او آمد یااین که در قلبش به جای ظهر مثلًا عصر اشتباهاً خطور کرد ولی انگیزه او از این عمل نماز ظهر بود، مانعی ندارد و نماز او صحیح است.
«785» عدول نیت از نافله به فریضه و بالعکس جایز نیست و در صورت عدول در مورد اول، نماز نه نافله حساب می شود و نه فریضه ولی در مورد دوّم بعضی از موارد استثناء شده است، چنانچه در مسائل نماز جماعت خواهد آمد.
قیام (ایستادن)
«786» قیام در موقع گفتن تکبیره الاحرام بنا بر ظاهر و قیام پیش از رکوع که آن را قیام متصل به رکوع می گویند رکن است. ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام بعد از رکوع رکن نیست و اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است.
«787» اگر رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده، باید اول بایستد و سپس به رکوع رود و اگر بدون این که بایستد،
به حال خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متصل به رکوع را بجا نیاورده، نماز او باطل است.
«788» موقعی که ایستاده، باید بدن را عمداً حرکت ندهد و به طرفی خم نشود و به جایی تکیه نکند ولی اگر از روی ناچاری باشد، یا در خم شدن برای رکوع پاها را حرکت دهد اشکال ندارد.
«789» اگر موقعی که ایستاده، از روی فراموشی بدن را حرکت دهد، یا به طرفی خم شود، یا به جایی تکیه کند، اشکال ندارد ولی در قیامِ موقعِ گفتن تکبیره الاحرام و قیام متصل به رکوع اگر از روی فراموشی هم باشد، بنابر احتیاط واجب، باید نماز را تمام کند و دوباره بخواند.
«790» احتیاط واجب آن است که در موقع ایستادن، هردو پا روی زمین باشد، ولی لازم نیست سنگینی بدن روی هردو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد اشکال ندارد. و اگر ایستادن صدق کرد و از روی فراموشی روی یک پا قرار گرفت نمازش باطل نیست، گرچه محل احتیاط است.
«791» کسی که می تواند درست بایستد لازم است پاها را طوری گشاد نگذارد که به حال ایستادن معمولی نباشد ولی اگر بگویند ایستاده است و یا از روی فراموشی پاها رابیش از متعارف باز کرد نمازش باطل نمی شود، گرچه محل احتیاط است.
«792» حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد و سایر حالات اشکال ندارد.
«793» اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شود، باید بنشیند و اگر از نشستن هم، به همه اقسامش عاجز شود، باید بخوابد، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.
«794» انسان تا می تواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند مثلًا کسی که
در موقع ایستادن بدنش حرکت می کند، یا مجبور است به چیزی تکیه دهد، یا بدنش را
کج کند، یا خم شود، یا پاها را بیشتر از معمول گشاد بگذارد، باید به هر طوری که می تواند ایستاده نماز بخواند، ولی اگر به هیچ صورتی نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
«795» اگر کسی نمی تواند هم بایستد و هم رکوع و سجود را انجام دهد، بلکه یا باید بایستد و برای رکوع و سجود اشاره کند و یا بنشیند و رکوع و سجود را بدون اشاره انجام دهد، بنا بر اظهر باید صورت اول را اختیار کند.
«796» انسان تا می تواند بنشیند نباید خوابیده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشیند، باید هرطور که می تواند بنشیند و اگر به هیچ صورتی نمی تواند بنشیند، باید به پهلوی راست بخوابد، و اگر نمی تواند، بنا بر احوط به پهلوی چپ بخوابد؛ و اگر آن هم ممکن نیست، به پشت بخوابد به طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد و اگر آن هم ممکن نیست به هرصورتی که ممکن است نماز بخواند ولی تا حدّ امکان طوری باشد که نزدیکتر به نماز کسی که به طور عادی ایستاده نماز می خواند باشد و گرنه باید نزدیکتر به نماز کسی که ایستاده نمی خواند، با رعایت مراتبی که گفته شد باشد.
«797» کسی که نشسته نماز می خواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد، و رکوع را ایستاده به جا آورد، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود و اگر نتواند، باید رکوع را هم نشسته بجا آورد.
«798» کسی که نشسته نماز می خواند اگر
در بین نماز بتواند بایستد، باید مقداری را که می تواند، ایستاده بخواند ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی نخواند.
«799» کسی که خوابیده نماز می خواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند، باید مقداری را که می تواند، نشسته بخواند؛ و نیز اگر می تواند بایستد، باید مقداری را که می تواند، ایستاده بخواند. ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.
«800» کسی که می تواند بایستد اگر بترسد که به سبب ایستادن مریض شود یا ضرری به او برسد، می تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد، می تواند خوابیده نماز بخواند.
تکبیره الاحرام
«801» گفتن «اللَّهُ اکبَر» در اول هرنماز، واجب و رکن است و باید بنا بر احوط حروف «اللَّه» و حروف «اکبر» و دو کلمه «اللَّهُ اکبر» را پشت سر هم بگوید و نیز باید کسی که می تواند، این دو کلمه را به عربی صحیح بگوید و اگر به عربی غلط بگوید، یا مثلًا ترجمه آن را به فارسی بگوید صحیح نیست.
«802» موقع گفتن تکبیره الاحرام باید بدن آرام باشد و اگر عمداً در حالی که بدنش حرکت دارد، تکبیره الاحرام را بگوید باطل است و همچنین بنابر احتیاط اگر سهواً یا از روی فراموشی باشد نیز باطل است.
«803» کسی که لال است یا زبان او مرضی دارد که نمی تواند «اللَّهُ اکبَر» را درست بگوید، باید به هرطوری که می تواند بگوید و اگر هیچ نمی تواند بگوید برای تکبیر بنا بر احوط با انگشت اشاره کند و اگر می تواند، زبانش را هم حرکت دهد.
«804» مستحب است موقع گفتن تکبیر اول نماز و تکبیرهای بین نماز، دست ها را تا مقابل گوش ها یا مقابل صورت
یا گونه ها یا مقابل پایین گردن، بالا ببرد.
و نباید دست ها را از مقابل گوش ها و سر بالاتر ببرد؛ و مستحب است در نماز جماعت امام تکبیر را بلند و مأموم آهسته بگوید.
قرائت
«805» در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، انسان باید اول سوره حمد و بعد از آن بنا بر احتیاط در صورتی که می داند یا می تواند یاد بگیرد، یک سوره تمام بخواند. و بنا بر اظهر اگر سوره ضُحی را می خواند باید سوره «الم نشرح» را هم به دنبال آن بخواند و اگر سوره فیل را خواند سوره قریش را هم بخواند.
«806» اگر وقت نماز تنگ باشد، یا انسان ناچار شود که سوره را نخواند، مثلًا بترسد که اگر سوره را بخواند، دزد یا درنده، یا چیز دیگری به او صدمه بزند، نباید
سوره را بخواند؛ و اگر در کاری عجله داشته باشد به طوری که اگر سوره را بخواند ضرری به او می رسد، می تواند سوره را نخواند.
«807» اگر عمداً سوره را پیش از حمد بخواند و قصد او این باشد که سوره جزء نماز باشد نمازش باطل است، ولی اگر قصد او قرآن خواندن باشد مانعی ندارد و بعد از حمد یک سوره بنا بر احتیاطی که قبلًا ذکر شد می خواند، و اگر اشتباهاً سوره را پیش از حمد بخواند و در بین آن یادش بیاید، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.
«808» اگر حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کند و بعد از رسیدن به رکوع بفهمد، نمازش صحیح است ولی باید دو سجده سهو
به خاطر فراموش کردن قرائت بجا آورد.
«809» اگر پیش از آن که برای رکوع خم شود، بفهمد که حمد و سوره را نخوانده، باید بخواند. و اگر بفهمد سوره را نخوانده، باید فقط سوره را بنا بر احتیاطی که گذشت بخواند؛ ولی اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، باید اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند و بعد از نماز دو سجده سهو به خاطر زیاد شدن سوره بجا آورد؛ و نیز اگر خم شود و پیش از آن که به رکوع برسد، بفهمد حمد و سوره، یا سوره تنها، یا حمد تنها را نخوانده، باید بایستد و به همین دستور عمل نماید.
«810» اگر در نماز یکی از چهار سوره ای را که آیه سجده دارد، عمداً بخواند نمازش بنابر احتیاط باطل است. ولی در نماز مستحبی خواندن یکی از آنها جایز است و در بین نماز سجده می کند.
«811» اگر اشتباهاً مشغول خواندن سوره ای شود که سجده واجب دارد، چنانچه پیش از رسیدن به آیه سجده بفهمد، باید آن سوره را رها کند و بنا بر احتیاط سوره دیگر بخواند، و اگر بعداز خواندن آیه سجده بفهمد، باید بنا بر احتیاط سوره دیگری بخواند و بعد از نماز، سجده آن آیه ای که سجده واجب داشته است بجا آورد.
«812» اگر در نماز آیه سجده را بشنود، بنا بر احوط بعد از نماز سجده آن را بجا
می آورد و نمازش صحیح است.
«813» در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه مستحب است در رکعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره منافقین بخواند بلکه
احتیاط مستحب در این است که بدون عذر اینها را ترک نکند؛ و اگر مشغول یکی از اینها شود، بنا بر احتیاط واجب نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند.
«814» اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره «قل هو اللَّه احد» یا سوره «قل یا أیُّها الکافرون» شود، نمی تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر به نصف نرسیده، می تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقین را بخواند.
«815» اگر در نماز، غیر سوره «قل هو اللَّه احد» و «قل یا ایها الکافرون» سوره دیگری بخواند، تا به نصف نرسیده می تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند.
«816» اگر مقداری از سوره را فراموش کند یا از روی ناچاری، مثلًا به واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر، نشود به هیچ وجه آن را تمام نماید، می تواند آن سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند، اگر چه از نصف گذشته باشد؛ و احتیاط در این است که به سوره «قل هو اللَّه احد» یا «قل یا ایها الکافرون» عدول نماید و در ظهر جمعه به سوره جمعه و منافقین، اگر مانعی در کار نباشد.
«817» بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند، مگر در ظهر جمعه که مستحب است دو رکعت اوّل را بلند بخوانند.
«818» زن می تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند یا آهسته بخواند، ولی اگر نامحرم
صدایش را بشنود باید آهسته بخواند، در صورتی که شنیدن صدای او حرام باشد، مثلًا ترس فتنه و لذت بردن در بین باشد بنابر اظهر.
«819» اگر در جایی که باید نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند، یا در جایی که باید آهسته بخواند عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است؛ ولی اگر از روی فراموشی باشد، یا مسأله را نداند و احتمال خلاف هم ندهد و تردید در صحّت عملش نداشته باشد، به طوری که قصد قربت از او حاصل بشود، نمازش صحیح
است و اگر در بین خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه کرده، بنابر اظهر لازم نیست مقداری را که خوانده دوباره بخواند.
«820» اگر کسی در خواندن حمد و سوره بیشتراز معمول صدایش را بلند کند، مثل آن که آنها را با فریاد بخواند، نمازش بنا بر احتیاط باطل است.
«821» انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که به هیچ وجه نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می تواند بخواند و احتیاط مستحب در آن است که نماز را به جماعت بجا آورد.
«822» کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را به خوبی نمی داند، و می تواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرد؛ و اگر وقت تنگ است، دو صورت دارد: 1- اگر در یادگرفتن کوتاهی کرده، در صورتی که عُسر و حرج نباشد بنا بر اظهر باید نمازش را به جماعت بخواند، یا کسی بخواند و او هم همراه او بخواند یا اگر ممکن است از روی نوشته ای بخواند. 2- اگر کوتاهی نکرده بنا بر
احتیاط مستحب این کارها را انجام دهد.
اگر کسی از قرآن هیچ نمی داند، به مقداری که واجب است در نماز از قرآن بخواند تسبیح و تهلیل و تکبیر می گوید.
«823» اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند، یا عمداً آن را نگوید یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید مثلًا به جای «ض»، «ظ» بگوید به طوری که در زبان عربی بگویند آن حرف را تلفظ نکرده، و موافق هیچ یک از قرائت های هفتگانه نباشد؛ یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود، زیر و زبر بدهد، یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است بنا بر احتیاط.
«824» اگر زیر و زبر کلمه ای را نداند باید یاد بگیرد ولی اگر کلمه ای را که وقف کردن آخر آن جایز است همیشه وقف کند یاد گرفتن زیر و زبر آن لازم نیست. ولی اگر نداند مثلًا کلمه ای با «س» است یا با «ص» باید یاد بگیرد و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند، مثل آن که در «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»، مستقیم را یک مرتبه با سین و یک مرتبه با صاد بخواند، نمازش باطل است، مگر آن که هر دو جور قرائت شده باشد و به امید رسیدن به واقع بخواند.
«825» رعایت مدّی که در یک کلمه واقع شده واجب است؛ یعنی اگر در کلمه ای «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن کلمه پیش (ضمّه) داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه (ء) باشد، مثل کلمه سوء، باید آن واو را مدّ بدهد یعنی آن را بکشد؛ و همچنین اگر در کلمه ای «الف» باشد
و حرف قبل از الف در آن کلمه زبر (فتحه) داشته باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه همزه باشد، مثل جاء، باید الف آن را بکشد؛ و نیز اگر در کلمه ای «ی» باشد و حرف پیش از «ی» در آن کلمه زیر (کسره) داشته باشد و حرف بعد از «ی» در آن کلمه همزه باشد، مثل جی ء، باید «ی» را با مد بخواند؛ و اگر بعد از این «واو» و «الف» و «ی» به جای همزه (ء) حرفی باشد که ساکن است یعنی زیر و زبر و پیش ندارد، باز هم باید این سه حرف را با مدّ بخواند، مثلًا در «وَ لَا الضَّالِّینَ» که بعد از الف حرف لام ساکن است باید الف آن رابا مدّ بخواند.
«826» وصل به سکون در نماز- بنابر اظهر- جائز است و وقف غیر عمدی بر حرکت، وضعاً صحیح است و اعاده ندارد و احوط آن است که بدون عذر وقف به حرکت ننماید و معنای وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد، مثلًا بگوید «الرحمنِ الرحیمِ» و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ». و معنای وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید «الرحمنِ الرحیمْ» و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» را بگوید.
«827» تنوین اگر به کلمه ای که با یکی از حروف «ی، ر، م، ل،
و، ن» شروع می شود برسد، ادغام کند، یعنی نون را به آن حرف تبدیل کند و با تشدید بگوید و نون ساکن اگر به یکی از آنها برسد، احتیاط مستحب است که ادغام کند.
«828» در رکعت سوم و چهارم نماز می تواند فقط یک حمد بخواند، یا سه مرتبه تسبیحات اربعه بگوید یعنی سه مرتبه بگوید: «سُبحانَ اللَّهِ وَ الْحَمدُ للَّهِ وَ لاالهَ الَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اکبَر»؛ و اگر یک مرتبه هم تسبیحات اربعه را بگوید بنا بر اقوی کافی است ولی سه مرتبه فضیلت بیشتر دارد و موافق احتیاط است؛ و می تواند در یک رکعت حمد و در رکعت دیگر تسبیحات بگوید و بهتر است در هردو رکعت
تسبیحات بخواند.
«829» در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید.
«830» بر مرد و زن واجب است که در رکعت سوم و چهارم نماز، حمد یا تسبیحات را آهسته بخوانند.
«831» اگر در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنا بر احتیاط واجب باید «بسم اللَّه» آن را هم آهسته بگوید.
«832» کسی که نمی تواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند، باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند.
«833» اگر در دو رکعت اول نماز به خیال این که دو رکعت آخر است تسبیحات بگوید، چنانچه پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر در رکوع بفهمد، نمازش صحیح است.
«834» اگر در دو رکعت آخر نماز به خیال این که در دو رکعت اول است حمد بخواند، یا در دو رکعت اول نماز با گمان به این که در دو رکعت آخر است حمد بخواند، چه پیش از
رکوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحیح است.
«835» اگر در رکعت سوم یا چهارم می خواست حمد بخواند ولی تسبیحات به زبانش آمد، یا می خواست تسبیحات بخواند ولی حمد به زبانش آمد باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند. ولی اگر عادتش خواندن چیزی بوده که به زبانش آمده، و در خزانه قلبش آن را قصد داشته می تواند همان راتمام کند ونمازش صحیح است.
«836» کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات بخواند اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند.
«837» مستحب است در رکعت اول پیش از خواندن حمد، آهسته بگوید:
«أعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم»، و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» را بلند بگوید. و نیز مستحب است حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هرآیه وقف کند، یعنی آن را به آیه بعد نچسباند، و در حال
خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجه داشته باشد، و اگر نماز را به جماعت می خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فُرادی می خواند، بعد از آن که حمد خودش تمام شد، بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»، و بعد از خواندن سوره «قل هو اللَّه أحد» یک یا دو مرتبه «کَذلِکَ اللَّهُ رَبّی» یا سه مرتبه «کَذلِکَ اللَّهُ رَبُّنا» بگوید، و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند.
رکوع
«838» در هررکعت بعد از قرائت باید به اندازه ای خم شود که
بتواند دست را به زانو بگذارد و این عمل را رکوع می گویند.
«839» اگر به اندازه رکوع خم شود، ولی دست ها را به زانو نگذارد اشکال ندارد.
«840» هرگاه رکوع را به طور غیر معمول به جا آورد، مثلًا به چپ یا راست خم شود، اگر چه دست های او به زانو برسد، صحیح نیست.
«841» رکوع باید با قصد باشد اگرچه بعد از خم شدن پدید آید، پس اگر به قصد کار دیگر مثلًا برای کشتن جانوری خم شود، و قصد رکوع بعد از خم شدن به وجود آمد بنا بر اظهر کافی است.
«842» کسی که دست یا زانوی او با دست و زانوی دیگران فرق دارد، مثلًا دستش خیلی بلند است که اگر کمی خم شود به زانو می رسد؛ یا زانوی او پائین تر از مردم دیگر است که باید خیلی خم شود تا دستش به زانو برسد، باید به اندازه معمول خم شود.
«843» کافی بودن هرذکری که خواست بگوید در رکوع خالی از وجه نیست.
ولی احتیاط مستحب آن است که سه مرتبه «سُبحانَ اللَّه» یا یک مرتبه «سُبحانَ رَبّیَ الْعَظیم وَ بِحَمْدِه» بگوید.
«844» در رکوع باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد. و آرام گرفتن بدن در
حدّی که بگویند آرام گرفت داخل در رکن رکوعی است و زائد بر آن مثل خود ذکر رکوع، داخل در رکن نیست، اگرچه واجب است.
«845» اگر موقعی که ذکر واجب رکوع را می گوید، بی اختیار به قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود باید بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر را بگوید ولی اگر کمی حرکت کند که از حال
آرام بودن بدن خارج نشود، یا انگشتان را حرکت دهد اشکال ندارد.
«846» اگر نتواند به مقدار ذکر در رکوع بماند، در صورتی که بتواند پیش از آن که از حد رکوع بیرون رود ذکر را بگوید، باید در آن حال تمام کند.
«847» اگر بدن به واسطه مرض و مانند آن در رکوع آرام نگیرد نماز صحیح است ولی باید پیش از آنکه از حال رکوع خارج شود ذکر واجب را بگوید.
«848» هرگاه نتواند به اندازه رکوع خم شود، باید به چیزی تکیه دهد و رکوع کند، و اگر موقعی هم که تکیه داده نتواند به طور معمول رکوع کند باید به هر اندازه می تواند خم شود، و اگر هیچ نتواند خم شود باید با سر اشاره نماید و اگر آن هم ممکن نشد با چشم، به وسیله بستن برای رکوع و باز کردن برای برخاستن از رکوع اشاره نماید و اگر ازاین هم عاجزاست باید در قلب، نیّت رکوع کند و ذکرآن را بگوید.
«849» کسی که نمی تواند ایستاده یا نشسته رکوع کند و برای رکوع فقط می تواند در حالی که نشسته است کمی خم شود، یا در حالی که ایستاده است با سر اشاره کند؛ باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره نماید.
«850» بعد از تمام شدن ذکر رکوع، باید راست بایستد و بعد از آن که بدن آرام گرفت به سجده رود و اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است.
«851» اگر رکوع را فراموش کند و پیش از آن که بسجده برسد، یادش بیاید، اگر به قصد رکوع خم شده بود و مختصر
مکثی در رکوع کرد؛ فقط قیام بعد از رکوع را انجام نداده، بنا بر این برمی گردد و آن قیام را به جا آورده و به سجده می رود و الّا باید ایستاده و بعد به رکوع رود؛ و احتیاط مستحب است اگر فراموش کردن رکوع قبل از خم شدن باشد، نماز را دو مرتبه بخواند؛ و چنانچه به حالت خمیدگی به
رکوع برگردد، نمازش باطل است.
«852» مستحب است پیش از رفتن به رکوع در حالی که راست ایستاده تکبیر بگوید و در رکوع زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد و گردن را بکشد و مساوی پشت نگه دارد و بین دو قدم را نگاه کند و پیش از ذکر یا بعد از آن صلوات بفرستد و بعد از آن که از رکوع برخاست و راست ایستاد، در حال آرامی بدن بگوید:
«سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَه»، و در حال رکوع بلکه در تمام احوال نماز، گذاشتن دست ها در زیر همه لباس ها مکروه است.
«853» مستحب است در رکوع زن ها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.
سجود
آموزش تصویری مرتبط با این حکم