احکام شرعی
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی محمد تقی بهجت

احکام تقلید احکام طهارت اقسام آب ها اشاره آب کُر آب قلیل آب جاری آب باران آب چاه احکام آب ها «احکام تخلّی» اشاره استبراء آداب تخلی نجاسات اشاره بول و غائط مَنی مُردار خون سگ و خوک کافر شراب فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاستخوار «راه ثابت شدن نجاست» نجاست اشیاء «احکام نجاسات» مطهِّرات اشاره آب زمین آفتاب استحاله و انقلاب کم شدن دو سوم آب انگور انتقال اسلام تبعیّت برطرف شدن عین نجاست استبراء حیوان نجاستخوار غایب شدن مسلمان «پاک شدن اشیاء نجس» «احکام ظرف ها» وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهای وضو «شرایط وضو» «احکام وضو» وضوهای واجب و مستحب مبطلات وضو وضوی جبیره غسل اشاره «احکام جنابت» اشاره آنچه که بر جنب حرام است آنچه که بر جنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی «احکام غسل» «خون های سه گانه» 1- استحاضه اشاره احکام استحاضه 2- حیض اشاره اقسام زن های حائض احکام حائض مسائل متفرقه حیض 3- نفاس «احکام اموات» اشاره غسل میّت غسل مسّ میت کفن میّت حنوط نماز میّت اشاره دستور نماز میّت مستحبات نماز میّت دفن میّت مسائل متفرقه میّت نبش قبر «غسل های مستحب» تیمّم اشاره چیزهایی که تیمّم بر آنها صحیح است دستور تیمّم احکام تیمّم نماز اشاره «نمازهای واجب» اشاره نمازهای یومیّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام اوقات نماز ترتیب نمازها «نمازهای مستحب» اشاره وقت نافله های یومیه نماز غفیله «قبله» «پوشاندن بدن در نماز» «لباس نمازگزار» اشاره موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار مکروهات لباس نمازگزار «مکان نمازگزار» «احکام مسجد» مکان هایی که نماز خواندن در آنها مستحب است «اذان و اقامه» «واجبات نماز» اشاره نیّت قیام (ایستادن) تکبیره الاحرام قرائت رکوع سجود اشاره چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات «قنوت» «مستحبات نماز» اشاره تعقیبات نماز «مبطلات نماز» مکروهات نماز «شکّیات نماز» اشاره شک های مُبطِل شک هایی که نباید به آنها اعتنا کرد اشاره 1- شک بعد از محل 2- شک بعد از سلام 3- شک بعد از وقت 4- کثیر الشک 5- شک امام و مأموم 6- شک در نماز مستحبی شک های صحیح موارد شکستن نماز «نماز احتیاط» «سجده سهو» اشاره دستور سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز «نماز مسافر» اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر «نماز قضا» «نماز جماعت» اشاره شرایط امام جماعت احکام جماعت مستحبات نماز جماعت مکروهات نماز جماعت «نماز جمعه» «نماز آیات» اشاره دستور نماز آیات «نماز عید فطر و قربان» «اجیر گرفتن برای نماز» روزه اشاره نیّت روزه «مبطلات روزه» اشاره خوردن و آشامیدن جماع استمناء دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم رساندن غُبار به حلق فرو بردن سر در آب باقی ماندن بر جنابت، حیض و نفاس تا اذان صبح اماله کردن قِی کردن «کفّاره روزه» اشاره مواردی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست روزه حرام- روزه مستحب «راه ثابت شدن اول ماه» خُمس اشاره منفعت کسب معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهری که با غواصی به دست می آید غنیمت زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد «مصرف خمس» زکات اشاره «شرایط وجوب زکات» اشاره زکات گندم، جو، خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند «مصرف زکات» اشاره شرایط مستحقین زکات نیّت زکات مسائل متفرقه زکات «زکات فطره» اشاره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره حجّ امر به معروف و نهی از منکر خرید و فروش «اقسام معاملات» اشاره معاملات باطل معاملات مکروه خرید و فروش میوه معامله سَلَف اشاره شرایط معامله سَلَف احکام معامله سَلَف فروش طلا به طلا و نقره به نقره «شرایط فروشنده و خریدار» «شرایط جنس و عوض آن» اشاره صیغه خرید و فروش «موارد فسخ معامله» شرکت مضاربه صُلح اجاره اشاره شرایط مال مورد اجاره شرایط استفاده از مال مورد اجاره مسائل متفرقه اجاره جُعاله مُزارعه مُساقات احکام محجور وکالت قرض رهن وَدیعه (امانت) عارِیَه ازدواج اشاره احکام عقد صیغه عقد دائم صیغه عقد غیردائم شرایط عقد موارد فسخ عقد احکام عقد دائم متعه (یا صیغه) «ازدواج های حرام» احکام نگاه کردن مسائل متفرقه ازدواج احکام شیردادن اشاره شرایط شیر دادن آداب شیر دادن مسائل متفرقه شیر دادن احکام اولاد، حضانت و نفقه طلاق اشاره عدّه طلاق عدّه وفات طلاق بائن و رجعی احکام رجوع کردن طلاق خُلع طلاق مُبارات مسائل متفرقه طلاق غصب اشاره «احکام مالی که پیدا شده» ذبح و شکار اشاره دستور ذبح شرایط ذبح دستور کشتن شتر شکار با اسلحه شکار با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ خوردنیها و آشامیدنیها آداب غذا خوردن احکام قَسَم نذر و عهد وَقْف وصیّت ارث اشاره ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث دیه احکام بانک ها اشاره اعتبارات بانکی واردات کالا صادرات کالا مسائل متفرقه

«مصرف زکات»

«مصرف زکات»
اشاره
در هشت مورد می توان زکات رامصرف کرد:
1- فقیر، و آن کسی است که مخارج سال خود و افراد تحت تکفّلش را ندارد، و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایه ای دارد که می تواند مخارج سال خود را بگذارند فقیر نیست.
2- مسکین، و آن کسی است که زندگیش را سخت تر از فقیر می گذراند.
3- کسی که از طرف امام علیه السلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع
و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام علیه السلام یا نایب امام یا فقرا برساند.
4- کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهند به دین اسلام مایل می شوند، یا در جنگ به مسلمانان کمک می کنند.
5- خریداری بنده ها و آزاد کردن آنان.
6- پرداخت بدهی کسی که نمی تواند قرض خود را ادا کند.
7- فی سبیل اللَّه، یعنی کاری که مانند ساختن مسجد، پل، راهسازی و مدرسه منفعت عمومی و دینی دارد که نفع آن به عموم مسلمانان می رسد و برای اسلام نفع داشته باشد.
8- ابن السبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده است.
و احکام اینها به ترتیب در مسائل بعدی ذکر خواهد شد.
«1558» انسان می تواند به فقیر و مسکین بیش از مخارج سالیانه اش زکات بدهد ولی اگر این کار موجب بی انصافی شده و به دیگر فقرا اجحاف شود، مثل این که همه مردم بخواهند زکاتشان را به یک فقیر بدهند و بقیه فقرا تنگدست بمانند، خالی از اشکال نیست. و مستحب است که به هر فقیر کمتر از زکات نصاب اول طلا و نقره که قبلًا گفته شد ندهند.
«1559» صنعتگر یا مالک یا تاجری که درآمد او از مخارج سالش کمتر است،
می تواند برای کسری مخارجش زکات بگیرد، و لازم نیست ابزار کار یا ملک یا سرمایه خود را به مصرف مخارج برساند، مگر این که ابزار کار یا سرمایه او به قدری زیاد باشد که بتواند آن را تعویض یا تبدیل به چیز دیگر کند و مقداری برایش بماند که برای زندگی بدون مشقت و عسر کافی باشد، که در این صورت لازم است این
کار را انجام بدهد.
«1560» فقیری که خرج سال خود و افراد تحت تکفّلش را ندارد، اگر خانه ای دارد که ملک اوست و در آن ساکن است، یا حیوان سواری دارد، چنانچه بدون اینها نتواند زندگی کند، یا این که برای حفظ آبرویش لازم داشته باشد، می تواند زکات بگیرد، و همچنین است اگر اثاث خانه، ظرف، لباس تابستانی و زمستانی و چیزهای ضروری زندگی را نداشته باشد و به اینها احتیاج داشته باشد، می تواند از مالی که به عنوان زکات به او می دهند خریداری نماید.
«1561» فقیری که یاد گرفتن صنعت برای او مشکل نیست، بنابر احتیاط واجب باید یاد بگیرد و با گرفتن زکات زندگی نکند، ولی تا وقتی که مشغول یاد گرفتن است، می تواند زکات بگیرد.
«1562» کسی که قبلًا فقیر بوده و می گوید فقیرم، اگر از گفته او اطمینان یا گمان پیدا شود، می شود به او زکات داد.
«1563» کسی که می گوید فقیرم و قبلًا فقیر نبوده، یا معلوم نیست فقیر بوده یانه، اگر از ظاهر حالش گمان پیدا شود که فقیر است، می شود به او زکات داد.
«1564» موقع دادن زکات به فقیر لازم نیست به او بگوید که زکات است.
«1565» اگر به خیال این که شخصی فقیر است به او زکات بدهد، بعد بفهمد فقیر نبوده، یا از روی ندانستن مسأله به کسی که می داند فقیر نیست زکات بدهد، چنانچه چیزی را که به او داده باقی باشد، می تواند از او بگیرد و به مستحق بدهد و اگر از بین رفته باشد، اظهر این است که گیرنده در صورت جهل ضامن نیست، امّا اگر کسی که آن چیز را گرفته می دانسته یا احتمال می داده
که زکات است و می دانسته که خودش فقیر نیست و ممکن است آن چیز یا عوضش را از او بگیرند، اگر می تواند باید عوض آن را از او بگیرد و به مستحق بدهد و اگر گیرنده ادعا کند نمی دانسته آن
مال زکات است، همین که دهنده زکات می گوید، به عنوان زکات دادم، پذیرفته می شود، و در صورت بقای عین آن مال، حق پس گرفتن آن را دارد ولی می تواند پس نگیرد و از مال خود دوباره بدهد.
«1566» مسافری که خرجی او تمام شده یا مرکبش از کار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصیت نباشد و نتواند با قرض کردن یا فروختن چیزی خود را به مقصد برساند، اگر چه در وطن خود فقیر نباشد، می تواند زکات بگیرد، ولی اگر بتواند در جای دیگر با قرض کردن یا فروختن چیزی مخارج بقیه سفر خود را فراهم کند، فقط به مقداری که به آنجا برسد، می تواند زکات بگیرد.
«1567» مسافری که در سفر درمانده شده و زکات گرفته، بعد از آن که به وطنش رسید، اگر چیزی از زکات باقی مانده باشد، در صورتی که بازگرداندن آن به صاحب مال یا نایب او مشقت داشته باشد، باید آن را به حاکم شرع بدهد و بگوید آن زکات است، و اگر به حاکم شرع هم ممکن نشد به مؤمنین عادل می دهد که آنها به مصرف زکات برسانند. و اگر آن هم ممکن نشد، خودش می تواند آن را در موارد مصرف زکات صرف کند.
شرایط مستحقین زکات
«1568» مستحق زکات باید مؤمن (شیعه) باشد مگر مورد چهارم و هفتم از مصارف زکات، که شرایط خاص خود را دارد.
«1569» اگرطفل یا دیوانه ای از شیعه فقیر باشد، انسان می تواند به ولیّ او زکات بدهد که به مصرف او برساند.
«1570» اگر به ولیّ طفل و دیوانه دسترسی ندارد، می تواند خودش یا به وسیله فردی امین زکات را به مصرف طفل یا دیوانه برساند؛ و باید موقعی که زکات را به مصرف آنان می رساند، نیت زکات کند. و اگر طفل ممیز است و اطمینان دارد که در همان مواردی صرف می کند که ولیّ او صرف می کرد، می توان به خود طفل نیز داد و همچنین به سفیه، با اطلاع ولیّ او، می توان زکات داد.
«1571» به کسی که معصیت کبیره و اموری که در اسلام منکر و قبیح هست مرتکب می شود، مخصوصاً کسی که آشکارا معصیت انجام می دهد بنابر احتیاط واجب نباید زکات بدهند، مگر به قدر ضروریات او و خانواده اش.
«1572» انسان نمی تواند مخارج کسانی، مثل اولاد، که خرجشان بر او واجب است از زکات بدهد، ولی اگرمخارج آنان را ندهد، دیگران می توانند به آنان زکات بدهند.
«1573» اگر انسان زکات به پسرش بدهد که خرج زن و خدمتکار خود کند اشکال ندارد.
«1574» زنی که صیغه شده اگر فقیر باشد، شوهرش و دیگران میتوانند به او زکات بدهند، ولی اگر شوهرش در ضمن عقد شرط کند که مخارج او را بدهد یا به جهت دیگری دادن مخارجش بر او واجب باشد، در صورتی که بتواند مخارج آن زن را بدهد یا زن بتواند او را مجبور کند، نمی شود به آن زن از سهم فقرا زکات داد.
«1575» زن می تواند به شوهر فقیر خود زکات بدهد، اگر چه شوهر، زکات را صرف مخارج خود آن زن نماید.
«1576» سیّد نمی تواند از غیر سید زکات بگیرد، ولی اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و ناچار به گرفتن زکات باشد، می تواند از غیر سیّد زکات بگیرد، ولی احتیاط واجب آن است که اگر ممکن باشد فقط به مقداری که برای مخارج سالانه اش ضروری باشد بگیرد و اگر در اثنای سال از زکات بی نیاز شد آن را عودت یا با اذن زکات دهنده به مصرف مستحقین زکات برساند و خودش از خمس استفاده کند.
نیّت زکات
«1577» انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و اگر غیر از زکات، مال دیگری هم بر او واجب شده است، در نیت معین کند که آنچه را می دهد زکات است، ولی اگر هم زکات مال بر او واجب شده است و هم
زکات فطره، لازم نیست موقع ادا کردن، نیت کند که آنچه را می دهد زکات مال است، بلکه اگر به نیت «آنچه بر او واجب است» بدهد از هردو کفایت می کند، و همچنین اگر مثلًا زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معین کند چیزی را که می دهد زکات گندم است یا جو.
«1578» کسی که زکات چند مال بر او واجب شده اگر مقداری زکات بدهد و نیت هیچ کدام آنها را نکند، بلکه نیت کند که «زکات می دهم» کافی است.
«1579» اگر کسی را وکیل کند که زکات مال او را بدهد، چنانچه وکیل موقع دادن زکات به فقیر، از طرف مالک نیت زکات کند، بنابر اظهر کافی است.
«1580» اگر مالک یا وکیل او بدون قصد قربت زکات رابه فقیر بدهد و پیش
از آن که آن مال از بین برود، خود مالک نیت زکات کند، زکات حساب می شود.
«1581» مسلمانی که مستبصر (شیعه) شد عباداتی که موافق مذهب خودش انجام داده اعاده ندارد مگر زکات که باید آن را به فقیر شیعه بدهد ولی اگر از اول آن را به فقیر شیعه و با قصد قربت داده باشد، اعاده ندارد.
«1582» در حال غیبت نباید به کسانی که منصب امام را غصب کرده اند زکات داد، ولی دادن زکات به مجتهد جامع الشرایط بنا بر اقوی مثل دادن زکات به امام معصوم علیه السلام است.
مسائل متفرقه زکات
«1583» هنگام جدا کردن گندم و جو از کاه و هنگام چیدن خرما و انگور، باید زکات آن را به فقیر داد یا از مال خود جدا کرد. و زکات طلا، نقره، گاو، گوسفند، شتر را بعد از تمام شدن ماه دوازدهم باید به فقیر بدهد یا از مال خود جدا نماید، ولی اگر منتظر فقیر معینی باشد یا بخواهد به فقیری بدهد که از جهتی برتری دارد، می تواند زکات را جدا کند و ادای آن را به خاطر آن فقیر تأخیر بیندازد.
«1584» زکات گندم، جو، خرما، کشمش، طلا و نقره را می توان از خود آنها داد و می توان قیمت آن را حساب کرد، و همچنین است بنابراظهر در زکات شتر، گاو و
گوسفند؛ و اگر قیمت را می دهد، بنابر احتیاط واجب باید پول نقد بدهد، مگر آن که گیرنده رضایت داشته باشد، و منظور از قیمت، قیمت وقت اخراج زکات و دادن به مستحق است.
«1585» بعد از جدا کردن زکات، لازم نیست فوراً آن را به مستحق بدهد، ولی اگر
به کسی که می شود زکات داد دسترسی دارد یا سایر مصارف زکات برای او ممکن است، احتیاط مستحب آن است که دادن زکات را تأخیر نیندازد. و اگر با وجود آن که می تواند زکات را به اهل آن برساند، تأخیر بیندازد و زکات از بین برود، بنا بر اظهر ضامن است.
«1586» انسان نمی تواند زکاتی را که کنار گذاشته برای خود بردارد و چیز دیگری به جای آن بگذارد.
«1587» اگر با عین مالی که برای زکات کنار گذاشته برای خودش تجارت کند اصل مال و سود آن مال فقیر است و اگر ضرر کند جبران آن بر عهده زکات دهنده است.
«1588» مستحب است زکات گاو، گوسفند و شتر را به فقرای آبرومند بدهد و در دادن زکات، خویشان را بر دیگران، و اهل علم و کمال را بر غیر آنان و کسانی را که اهل سؤال نیستند بر اهل سؤال مقدم بدارد.
«1589» اگر در شهرِ زکات دهنده مستحقی نباشد و نتواند زکات را به مصرف دیگری که برای آن معین شده برساند، چنانچه امید نداشته باشد که بعداً مستحق پیدا کند، باید زکات را به شهر دیگر ببرد و به مصرف زکات برساند، و مخارج بردن به شهر دیگر به عهده او نیست، گرچه احتیاط مستحب در این است که خودش مخارج را بپردازد و اگر زکات تلف شود ضامن نیست.
«1590» اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، می تواند زکات را به شهر دیگر ببرد، ولی مخارج بردن به آن شهر را باید از خودش بدهد، و اگر زکات تلف شود ضامن است، مگر آن که به درخواست حاکم شرع برده باشد.
«1591» اجرت وزن و پیمانه کردن گندم، جو، کشمش و خرمایی را که برای زکات می دهد اگر مالک پرداخت نکرد و با فقیر هم در مورد اجرت آن مصالحه نکردند، بنابراظهر از زکات پرداخت می شود.
«1592» مکروه است انسان از مستحق در خواست کند که زکاتی را که از او گرفته به او بفروشد، ولی اگر مستحق بخواهد چیزی راکه گرفته بفروشد، بعد از آن که به قیمت رساند، کسی که زکات را به او داده در خریدن آن، بر دیگران مقدم است.
«1593» کسی که مالک حد نصاب طلا و نقره بوده و چند سال بر آن گذشته و زکات آن را نداده است، در صورتی که زکات فعلی آن را پرداخت کند کافی است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم