احکام شرعی
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت
آیه الله العظمی محمد تقی بهجت

رساله توضیح المسائل آیه الله العظمی محمد تقی بهجت

احکام تقلید احکام طهارت اقسام آب ها اشاره آب کُر آب قلیل آب جاری آب باران آب چاه احکام آب ها «احکام تخلّی» اشاره استبراء آداب تخلی نجاسات اشاره بول و غائط مَنی مُردار خون سگ و خوک کافر شراب فُقّاع عرق جنب از حرام عرق شتر نجاستخوار «راه ثابت شدن نجاست» نجاست اشیاء «احکام نجاسات» مطهِّرات اشاره آب زمین آفتاب استحاله و انقلاب کم شدن دو سوم آب انگور انتقال اسلام تبعیّت برطرف شدن عین نجاست استبراء حیوان نجاستخوار غایب شدن مسلمان «پاک شدن اشیاء نجس» «احکام ظرف ها» وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهای وضو «شرایط وضو» «احکام وضو» وضوهای واجب و مستحب مبطلات وضو وضوی جبیره غسل اشاره «احکام جنابت» اشاره آنچه که بر جنب حرام است آنچه که بر جنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی «احکام غسل» «خون های سه گانه» 1- استحاضه اشاره احکام استحاضه 2- حیض اشاره اقسام زن های حائض احکام حائض مسائل متفرقه حیض 3- نفاس «احکام اموات» اشاره غسل میّت غسل مسّ میت کفن میّت حنوط نماز میّت اشاره دستور نماز میّت مستحبات نماز میّت دفن میّت مسائل متفرقه میّت نبش قبر «غسل های مستحب» تیمّم اشاره چیزهایی که تیمّم بر آنها صحیح است دستور تیمّم احکام تیمّم نماز اشاره «نمازهای واجب» اشاره نمازهای یومیّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام اوقات نماز ترتیب نمازها «نمازهای مستحب» اشاره وقت نافله های یومیه نماز غفیله «قبله» «پوشاندن بدن در نماز» «لباس نمازگزار» اشاره موارد استثناء بدن و لباس نمازگزار مکروهات لباس نمازگزار «مکان نمازگزار» «احکام مسجد» مکان هایی که نماز خواندن در آنها مستحب است «اذان و اقامه» «واجبات نماز» اشاره نیّت قیام (ایستادن) تکبیره الاحرام قرائت رکوع سجود اشاره چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است سجده واجب قرآن تشهّد سلام نماز ترتیب موالات «قنوت» «مستحبات نماز» اشاره تعقیبات نماز «مبطلات نماز» مکروهات نماز «شکّیات نماز» اشاره شک های مُبطِل شک هایی که نباید به آنها اعتنا کرد اشاره 1- شک بعد از محل 2- شک بعد از سلام 3- شک بعد از وقت 4- کثیر الشک 5- شک امام و مأموم 6- شک در نماز مستحبی شک های صحیح موارد شکستن نماز «نماز احتیاط» «سجده سهو» اشاره دستور سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرایط نماز «نماز مسافر» اشاره مسائل متفرقه نماز مسافر «نماز قضا» «نماز جماعت» اشاره شرایط امام جماعت احکام جماعت مستحبات نماز جماعت مکروهات نماز جماعت «نماز جمعه» «نماز آیات» اشاره دستور نماز آیات «نماز عید فطر و قربان» «اجیر گرفتن برای نماز» روزه اشاره نیّت روزه «مبطلات روزه» اشاره خوردن و آشامیدن جماع استمناء دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم رساندن غُبار به حلق فرو بردن سر در آب باقی ماندن بر جنابت، حیض و نفاس تا اذان صبح اماله کردن قِی کردن «کفّاره روزه» اشاره مواردی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست روزه حرام- روزه مستحب «راه ثابت شدن اول ماه» خُمس اشاره منفعت کسب معدن گنج مال حلال مخلوط به حرام جواهری که با غواصی به دست می آید غنیمت زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد «مصرف خمس» زکات اشاره «شرایط وجوب زکات» اشاره زکات گندم، جو، خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند «مصرف زکات» اشاره شرایط مستحقین زکات نیّت زکات مسائل متفرقه زکات «زکات فطره» اشاره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره حجّ امر به معروف و نهی از منکر خرید و فروش «اقسام معاملات» اشاره معاملات باطل معاملات مکروه خرید و فروش میوه معامله سَلَف اشاره شرایط معامله سَلَف احکام معامله سَلَف فروش طلا به طلا و نقره به نقره «شرایط فروشنده و خریدار» «شرایط جنس و عوض آن» اشاره صیغه خرید و فروش «موارد فسخ معامله» شرکت مضاربه صُلح اجاره اشاره شرایط مال مورد اجاره شرایط استفاده از مال مورد اجاره مسائل متفرقه اجاره جُعاله مُزارعه مُساقات احکام محجور وکالت قرض رهن وَدیعه (امانت) عارِیَه ازدواج اشاره احکام عقد صیغه عقد دائم صیغه عقد غیردائم شرایط عقد موارد فسخ عقد احکام عقد دائم متعه (یا صیغه) «ازدواج های حرام» احکام نگاه کردن مسائل متفرقه ازدواج احکام شیردادن اشاره شرایط شیر دادن آداب شیر دادن مسائل متفرقه شیر دادن احکام اولاد، حضانت و نفقه طلاق اشاره عدّه طلاق عدّه وفات طلاق بائن و رجعی احکام رجوع کردن طلاق خُلع طلاق مُبارات مسائل متفرقه طلاق غصب اشاره «احکام مالی که پیدا شده» ذبح و شکار اشاره دستور ذبح شرایط ذبح دستور کشتن شتر شکار با اسلحه شکار با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ خوردنیها و آشامیدنیها آداب غذا خوردن احکام قَسَم نذر و عهد وَقْف وصیّت ارث اشاره ارث طبقه اول ارث طبقه دوم ارث طبقه سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث دیه احکام بانک ها اشاره اعتبارات بانکی واردات کالا صادرات کالا مسائل متفرقه

ازدواج

ازدواج
اشاره
عقد نکاح یا ازدواج عقدی است که به وسیله آن زن به مرد حلال می شود و آن بر دو قسم است:
1- عقد دائم؛ و آن عبارت است از ازدواجی که مدت در آن معین نشود و زنی را که به این صورت عقد می کنند «دائمه» گویند.
2- عقد غیردائم؛ و آن عبارت است از ازدواجی که مدت در آن معین شود و زنی را که به این صورت عقد کنند «متعه» یا «صیغه» می نامند، مثل آن که به مدت یک ساعت یا یک روز یا یک ماه یا
بیشتر عقد نمایند.
احکام عقد
«1913» در زناشویی دائم یا غیر دائم، باید صیغه عقد خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست، و صیغه را یا خود زن و مرد می خوانند، یا دیگری را وکیل می کنند که از طرف آنان بخواند.
«1914» وکیل لازم نیست مرد باشد، زن هم می تواند برای خواندن صیغه از طرف دیگری وکیل شود.
«1915» اگر زن کسی را وکیل کند که او را مثلًا ده روز به عقد مردی در آورد و ابتدای ده روز را معین نکند، در صورتی که از گفته زن معلوم شود که به وکیل اختیار کامل داده، آن وکیل می تواند هر وقت که بخواهد او را ده روز به عقد آن مرد
درآورد، و اگر معلوم باشد که زن، روز یا ساعت معینی را قصد کرده، باید صیغه را مطابق قصد او بخواند.
صیغه عقد دائم
«1916» اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید:
«زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصِّداقِ الْمَعْلُوم»، یعنی: «خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده»، و پس از آن مرد بلافاصله بگوید: «قَبِلْتُ التَّزویجْ»، یعنی: «ازدواج را قبول کردم»، عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلًا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: «زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتی فاطِمَه، مُوَکِّلَکَ احْمَد، عَلَی الصِّداقِ الْمَعْلُوم»، و سپس وکیل مرد بلافاصله بگوید: «قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی احْمَد، عَلَی الصِّداقِ»، صحیح می باشد.
صیغه عقد غیردائم
«1917» اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: «زَوَّجْتُکَ نَفْسی فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلوُمَه عَلَی الْمَهْرِ المَعْلُوم»، و سپس مرد بلافاصله بگوید: «قَبِلْتُ»، صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: «مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتی مُوَکِّلَکَ فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلُومَهِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُوم»، پس بلافاصله وکیل مرد بگوید: «قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی هکَذا»، صحیح می باشد.
شرایط عقد
«1918» بنا بر اظهر، ترجمه صیغه عقد به فارسی یا زبان دیگر با وجود قدرت بر عربی کافی است، و احتیاط مستحب عربی بودن صیغه است، و برای کسی که آشنا به معنای عربی صیغه نیست و فقط می داند که صیغه عقد، به این لفظ جاری می شود، احتیاط مستحب این است که هم صیغه عربی و هم ترجمه اش را بخواند، و اکتفاکردن او به عربی خالی از تأمل نیست، و اگر نمی توانند صیغه عربی را بخوانند و یا وکیل بگیرند، قطعاً ترجمه کافی است.
«1919» کسی که صیغه عقد را می خواند، چه برای خود و چه به عنوان وکیل، بنا بر احتیاط واجب، باید بالغ و عاقل باشد و در هنگام خواندن صیغه قصد ایجاد عقد نکاح داشته باشد، و اگر در حال مستی صیغه را بخوانند، عقد صحیح نیست.
«1920» ولیّ یا وکیل زن یا مرد که صیغه عقد را می خوانند، باید زن و شوهر را به قصد و لفظ معین کنند و در صورتی که زن یا شوهر به لفظ یا قصد معین نشود، چه از روی غفلت باشد یا با قصد خلاف، عقد باطل
است.
«1921» حضور دو شاهد عادل، در عقد دائم و غیردائم لازم نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که حضور داشته باشند.
«1922» زن و مرد باید به عقد راضی باشند، ولی اگر زنی را برای مردی بدون اجازه آنان عقد کنند و بعداً زن و مرد بگویند به آن عقد راضی هستیم، عقد صحیح است.
«1923» اگر زن و مرد یا یکی از آن دو را به ازدواج مجبور نمایند و بعد از خواندن عقد راضی شوند و بگویند به آن عقد راضی هستیم، عقد صحیح است.
«1924» پدر و جد پدری می توانند برای فرزند نابالغ یا دیوانه خود، که در حال دیوانگی بالغ شده است، در صورتی که مصلحت باشد ازدواج کنند و بعد از آن که آن طفل بالغ شد یا دیوانه عاقل گردید، نمی تواند آن را به هم بزند، حتی اگر طفل، پسر باشد بنا بر اظهر.
«1925» دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد بنا بر احتیاط تکلیفاً باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد؛ ولی در غیرباکره در صورتی که بکارتش به سبب شوهرکردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد پدری لازم نیست.
«1926» اگر پدر و جد پدری غایب باشند، به طوری که نشود از آنان اذن گرفت و ازدواج برای دختر لازم باشد، یا در ازدواج نکردن ضرر یا حرج (یعنی مشقّت شدیدی) باشد، و همچنین اگر پدر یا جد پدری از ازدواج او با کسی که هم کفو اوست، با وجود تمام مقدمات و شرایط، ممانعت کنند، و او
نیز تمایل به ازدواج دارد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، با اجتماع تمام شرایط می تواند ازدواج نماید.
موارد فسخ عقد
«1927» اگر مرد بعد از عقد بفهمد که زن یکی از این هفت عیب را دارد، می تواند عقد را به هم بزند:
1- دیوانگی. 2- بیماری خوره. 3- بیماری برص. 4- کوری.
5- شل بودن، به طوری که معلوم باشد. 6- افضا شده باشد؛ یعنی مجرای بول و حیض یا مجرای حیض و غائط او یکی شده باشد، ولی اگر مجرای حیض و غائط او یکی شده باشد، به هم زدن عقد مشکل است و باید احتیاط شود.
7- گوشت یا استخوان یا غده ای در فرج او باشد، که مانع نزدیکی شود.
«1928» اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهر او دیوانه است، یا آلت مردی ندارد، یا عِنّین است و نمی تواند نزدیکی نماید، یا بیضه های او را کشیده اند، می تواند عقد را به هم بزند.
«1929» اگر مرد یا زن، به سبب یکی از عیوب که در دو مسأله قبل گفته شد عقد را بهم بزند، از هم جدا می شوند و طلاق لازم نیست.
«1930» اگر به علّت آن که مرد عِنّین است و نمی تواند نزدیکی کند، زن عقد را
به هم بزند، شوهر باید نصف مهر را بدهد، ولی اگر به علّت یکی از عیوب دیگر که گفته شد، مرد یا زن عقد را به هم بزند، چنانچه مرد با زن نزدیکی نکرده باشد، چیزی بر او نیست و اگر نزدیکی کرده، باید تمام مهر را بدهد.
احکام عقد دائم
«1931» زنی که عقد دائم شده، نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود، و باید خود را برای هر لذتی که او می خواهد تسلیم نماید و بدون عذر شرعی از نزدیکی کردن او جلوگیری نکند، و
اگر در این امور از شوهر اطاعت کند، تهیه غذا، لباس، منزل و لوازم دیگری که در کتب فقهی ذکر شده بر شوهر واجب است، و اگر تهیه نکند، چه توانایی داشته باشد، یا نداشته باشد، مدیون زن است.
«1932» اگر زن در کارهایی که در مسأله پیش گفته شد، اطاعت شوهر را نکند، گناهکاراست و حق غذا، لباس، منزل و همخوابی ندارد، ولی مهر او از بین نمی رود.
«1933» اگر در عقد دائم مهر را معین نکنند، عقد صحیح است و چنانچه مرد با زن نزدیکی کند، باید مهر او را مطابق مهر زنانی که مثل او هستند، بدهد.
«1934» اگر هنگام خواندن عقد دائم برای دادن مهر، مدتی معین نکرده باشند، زن می تواند قبل از گرفتن مهر از نزدیکی کردن شوهر جلوگیری کند، چه شوهر توانایی دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد. ولی اگر قبل از گرفتن مهر به نزدیکی راضی شود و شوهر با او نزدیکی کند، دیگر نمی تواند بدون عذر شرعی از نزدیکی شوهر، جلوگیری نماید.
«1935» در صورت فوت زن یا مرد قبل از دخول، بنا بر اقوی، مهر نصف می شود.
متعه (یا صیغه)
«1936» صیغه کردن زن، اگر چه برای لذت بردن نیز نباشد، صحیح است.
«1937» زنی که صیغه می شود اگر در عقد شرط کند که شوهر با او نزدیکی نکند، عقد و شرط او صحیح است و شوهر فقط می تواند، لذت های دیگر از او ببرد، ولی اگر بعداً به نزدیکی راضی شود، شوهر می تواند با او نزدیکی نماید.
«1938» مرد می تواند زنی را که صیغه او بوده و هنوز عدّه اش تمام نشده، بعد از تمام شدن مدّت ازدواج یا بخشیدن
آن مدت، به عقد دائم خود در آورد.
«ازدواج های حرام»
«1939» ازدواج با زن هایی که به انسان مَحرَم هستند مثل مادر و خواهر و مادر زن حرام است.
«1940» اگر کسی زنی را برای خود عقد نماید، اگر چه با او نزدیکی نکند، مادر و مادرِ مادر آن زن و مادر پدر او، هر چه بالا روند به آن مرد مَحرَم می شوند.
«1941» اگر زنی را عقد کند و با او نزدیکی نماید، دختر و نوه دختری و پسری آن زن هر چه پایین آیند، چه در وقت عقد باشند، یا بعداً به دنیا بیایند، به آن مرد مَحرم می شوند.
«1942» اگر با زنی که برای خود عقد کرده، نزدیکی هم نکرده باشد، تا وقتی که آن زن در عقد اوست نمی تواند با دختر او ازدواج کند.
«1943» عمه و خاله پدر، عمه و خاله پدرِ پدر، عمه و خاله مادر، و عمه و خاله مادرِ مادر هرچه بالا روند، به انسان محرم هستند.
«1944» پدر و جدّ مرد، هرچه بالا روند، و پسر ونوه پسری و دختری او هر چه پایین آیند، چه در موقع عقد باشند، یا بعداً به دنیا بیایند، به زن او محرم هستند.
«1945» اگر زنی را برای خود عقد کند، دائم باشد، یا غیردائم، تا وقتی که آن زن
در عقد اوست، نمی تواند با خواهر آن زن، ازدواج نماید.
«1946» انسان نمی تواند بدون اجازه زن خود، با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج کند، ولی اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نماید و بعداً زن بگوید به آن عقد راضی هستم، بنا بر اقرب اشکال ندارد.
«1947» اگر انسان قبل از آن که
دختر عمه یا دختر خاله خود را بگیرد، نعوذ باللَّه با مادر آنان زنا کند، بنا بر احوط، دیگر نمی تواند با آنان ازدواج نماید.
«1948» اگر با دختر عمه یا دختر خاله خود ازدواج نماید و پیش از آن که با آنان نزدیکی کند، با مادرشان زنا نماید، عقد آنان اشکال ندارد.
«1949» اگر با زنی غیر از عمه و خاله خود زنا کند، بنا بر اظهر، می تواند با دختر او ازدواج نماید، ولی احتیاط در عدم ازدواج است، ولی اگر زنی را عقد نماید و با او نزدیکی کند بعد با مادر او زنا کند، آن زن بر او حرام نمی شود، و همچنین است اگر پیش از آن که با او نزدیکی کند با مادر او زنا نماید.
«1950» زن مسلمان، نمی تواند با مرد غیر مسلمان ازدواج نماید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنان کافری که اهل کتاب نیستند، ازدواج کند، ولی با زنانی که یهودی و یا نصرانی باشند، موقتاً به صورت صیغه می تواند ازدواج نماید.
«1951» اگر با زنی که در عدّه طلاق رجعی است زنا کند، آن زن بر او حرام می شود، و اگر با زنی که در عدّه طلاق بائن، یا عدّه وفات است زنا کند، بعداً می تواند او را عقد نماید.
«1952» اگر با زن بی شوهری که در عدّه نیست، زنا کند، بنا بر اظهر مکروه است که بعداً آن زن را برای خود عقد نماید، بلکه احتیاط مستحب آن است که با او ازدواج ننماید، مگر این که زن از کار خود توبه نموده باشد.
«1953» اگر زنی را که در عدّه دیگری است برای خود عقد کند، چنانچه مرد و زن، یا
یکی از آنان بدانند که عدّه زن تمام نشده و بدانند عقد کردن زن در عدّه حرام است، آن زن بر او حرام می شود، اگرچه مرد بعد از عقد با آن زن نزدیکی نکرده باشد.
«1954» اگر زنی را برای خود عقد کند و بعد معلوم شود که در عدّه بوده،
چنانچه هیچ کدام نمی دانسته اند که زن در عدّه است و یا این که نمی دانسته اند که عقد کردن زن در عدّه حرام است، در صورتی که مرد با او در زمان عدّه نزدیکی کرده باشد، آن زن بر او حرام می شود و اگر نزدیکی کردن بعد از زمان عدّه بوده، عقد باطل است، ولی زن بر او حرام نمی شود، بلکه می تواند بعداً زن را عقد نماید.
«1955» اگر انسان بداند زنی شوهر دارد و با او ازدواج کند، باید از او جدا شود و بعداً هم نمی تواند او را برای خود عقد کند، مگر این که نداند زن شوهر دارد و با او هم نزدیکی نکرده باشد، که دراین صورت فقط عقد باطل است، ولی بعد از طلاق او و تمام شدن ایام عدّه، ازدواج با آن زن، بنابراظهر مانعی ندارد.
«1956» اگر زن شوهردار- نَعوذُ بِاللَّه- زنا کند، بر شوهر خود حرام نمی شود و چنانچه توبه نکند و بر عمل خود باقی باشد، بهتر است که شوهر، او را طلاق دهد ولی باید مهرش را بدهد.
«1957» مادر، خواهر و دختر کسی که لواط داده، بر لواط کننده حرام است، اگر چه لواط کننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولی اگر گمان کند که دخول شده، یا شک کند که دخول شده یا نه،
بر او حرام نمی شوند.
«1958» اگر با مادر یا خواهر یا دختر کسی ازدواج نماید و بعد از ازدواج، با آن شخص لواط کند، بنا بر اظهر آنان بر او حرام نمی شوند، گر چه احوط باطل کردن عقد است به سبب طلاق.
«1959» اگر کسی در حال احرام، که یکی از اعمال حج است، با زنی ازدواج نماید عقد او باطل است، و چنانچه می دانسته که در حال احرام زن گرفتن بر او حرام است، دیگر نمی تواند آن زن را عقد کند.
«1960» اگر زنی که در حال احرام است، با مردی که در حال احرام نیست، ازدواج کند، عقد او باطل است، و اگر زن می دانسته که ازدواج کردن در حال احرام، حرام است، احتیاط واجب آن است، که بعداً با آن مرد ازدواج نکند.
«1961» اگر مرد طواف نساء را، که یکی از اعمال حج است، بجا نیاورد، زنش که به واسطه مُحْرِم شدن بر او حرام شده بود، حلال نمی شود، و نیز اگر زن طواف
نساء نکند، شوهرش بر او حلال نمی شود، ولی اگر بعداً طواف نساء را انجام دهند به یکدیگر حلال می شوند.
«1962» اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آن که نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیکی و دخول کند، چنانچه او را افضا نماید بنا بر احتیاط واجب، دیگر هیچ وقت نباید با او نزدیکی کند. ولی از زوجّیت او بدون طلاق بیرون نمی رود، در هرصورت تا وقتی هردو زنده هستند نفقه زن بر مرد است و غیر از مهر، دیه هم بر مرد واجب می شود، و چنانچه افضا نکرده باشد، هرچند
مرتکب حرام شده، ولی بنا بر اظهر آن زن بر او حرام نمی شود.
«1963» زنی را که سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام می شود، ولی اگر با شرایطی که در کتاب طلاق گفته می شود با مرد دیگری ازدواج کند، آنگاه آن مرد او را طلاق دهد، شوهر اول می تواند دوباره او را برای خود عقد نماید.
«1964» ازدواج دائم با زن پنجم برای کسی که چهار زن دائم دارد، جایز نیست مگر آن که بعضی از آنها را طلاق دهد، که اگر طلاق رجعی است باید عدّه به سر آید و اگر طلاق بائن است سرآمدن عدّه لازم نیست، اگر چه در زمان عدّه مکروه است و بلکه خلاف احتیاط است.
احکام نگاه کردن
«1965» نگاه کردن مرد به بدن زنان نامحرم و همچنین نگاه کردن به موی آنان چه با قصد لذت و چه بدون آن، حرام است. و نگاه کردن به صورت و دست های آنها اگر به قصد لذت باشد، حرام است، و امّا بدون قصد لذت، نگاه به آنها بنا بر اظهر جایز است.
«1966» بنا بر احتیاط واجب نگاه کردن مرد به بدن و موی دختری که نُه سالش تمام نشده ولی خوب و بد را می فهمد جایزنیست، اگرچه بدون قصد لذت هم باشد.
«1967» نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم، بنا بر احتیاط واجب، حرام است. و همچنین نگاه کردن زن به بدن پسری که بالغ نشده ولی خوب و بد را می فهمد،
جایز نیست. و اما جواز نگاه کردن زن به قسمتی از بدن مرد نامحرم که غالباً باز است، مثل سر، خالی از وجه نیست، مگر این که این نگاه کردن
کمک به معصیت باشد.
«1968» دست زدن مرد به بدن زن نامحرم یا دست زدن زن به بدن مرد نامحرم، مثل نگاه کردن، حرام است. و دست زدن مرد به صورت و دست های زن نامحرم و بالعکس نیز بنا بر اظهر جایز نیست.
«1969» نگاه کردن به زنان اهل ذمّه بلکه به زنان کافری که از هنگام تولد محکوم به کفر هستند به جاهایی از بدن آنها که عادتاً پوشانیده نمی شود، بدون قصد لذت و در صورتی که خوف واقع شدن در حرام نباشد، جایز است. و بنا بر اظهر نگاه کردن به زنان بادیه نشین و غیر آنها که عادت به پوشاندن ندارند، بدون قصد لذت، جایز است مگر در صورت خوف وقوع در حرام، پس معاشرت با آنها در داد و ستد و سایر نیازها، جایز است.
«1970» شنیدن صدای زن نامحرم بدون قصد لذت، جایز است.
«1971» زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند اگر چه کمک به حرام و قصد لذتی در بین نباشد، بلکه احتیاط واجب آن است که از پسر غیر بالغ که خوب و بد را می فهمد نیز خود را بپوشاند. و همچنین احتیاط واجب آن است که مرد هم بدن خود را از زن نامحرم بپوشاند اگر چه کمک بر حرام نباشد، و اگر کمک بر حرام باشد پوشاندن بدن قطعاً واجب است، همان طور که پوشاندن عورت از زن نامحرم واجب است. و نیز احتیاط واجب آن است که مرد بدن خود را از دختر نامحرمی که نُه سالش تمام نشده ولی خوب و بد را می فهمد بپوشاند، اگر چه قصد لذتی در بین نباشد.
«1972» نگاه کردن به عورت دیگری، حتی به عورت بچه ممیّزی که خوب و بد را می فهمد، حرام است، ولی زن و شوهر می توانند به تمام بدن یکدیگر، چه ظاهر و چه باطن، نگاه کنند.
«1973» مرد و زنی که با یکدیگر محرمند، اگر قصد لذت نداشته باشند می توانند غیر از عورت، به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند.
«1974» نگاه کردن مرد به بدن مرد دیگر با قصد لذت و همچنین نگاه کردن زن به بدن زن دیگر با قصد لذت، حرام است، ولی بدون قصد لذت جایز است.
«1975» اگر مرد برای معالجه زن نامحرم و یا زن برای معالجه مرد نامحرم ناچار شود که او را نگاه کند و دست به بدن او بزند، اشکال ندارد، ولی اگر بانگاه کردن بتواند معالجه کند نباید دست به بدن او بزند، و اگر با دست زدن بتواند معالجه کند نباید نگاه کند.
«1976» اگر انسان برای معالجه کسی ناچار شود که به عورت او نگاه کند اشکال ندارد.
«1977» نگاه کردن و دست زدن به بدن پیرزن و بچه غیر ممیّز که خوب و بد را نمی فهمد، بدون قصد لذّت، جایز است.
«1978» نگاه کردن مرد به صورت زنی که می خواهد با او ازدواج کند جایز است به شرط آن که بداند که مانع شرعی از ازدواج با او نیست و احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول می کند و احتمال بدهد که با این نگاه کردن اطلاع تازه ای پیدا می کند. و با این شرایط، نگاه کردن فقط برای این مرد جایز است، اگر چه چند مرتبه باشد، بلکه چنین نگاه کردنی برای جلوگیری از نزاع بعد از
عقد، مستحب نیز هست و اجازه زن هم در آن لازم نیست، و بنا بر اظهر نگاه کردن به مو و محاسن دیگر آن زن هم با همین شرایط جایز است. و وجهی دارد که زن هم بتواند به مردی که می خواهد با او ازدواج کند با شرایطی که گفته شد نگاه کند.
مسائل متفرقه ازدواج
«1979» اگر مرد در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد معلوم شود که باکره نبوده، بنابراظهر، می تواند عقد رابهم بزند، ولی اگر به گمان باکره بودن با زنی ازدواج کرد و بعداً معلوم شود که باکره نیست، اختیار فسخ ندارد، مگر در صورتی که تَدلیسی در کار باشد.
«1980» مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شود، یا حکم ضروری دین
یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم به تکذیب خدا یا پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم برگردد، مُرتَد است.
«1981» کسی که پدر یا مادرش در موقع بسته شدن نطفه او مسلمان بوده اند، چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام کند، و بعداً مرتد شود، زنش بر او حرام می شود و باید به مقداری که در احکام طلاق گفته می شود عدّه وفات نگه دارد.
«1982» مردی که از پدر و مادر غیرمسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده، اگر پیش از نزدیکی با همسرش مرتد شود، عقد او باطل می گردد، و اگر بعد از نزدیکی مرتد شود، چنانچه زن او در سن زنهایی باشد که حیض می بینند،
باید آن زن به مقداری که در احکام طلاق گفته می شود، عدّه نگاه دارد، پس اگر پیش از تمام شدن عدّه، شوهر او مسلمان شود عقد باقی و گرنه باطل است.
«1983» اگر زن پیش از آن که شوهر با او نزدیکی کند، به طوری که در مسأله 1946 گفته شد، مرتد شود، عقد او باطل می گردد، و همچنین است اگر بعد از نزدیکی مرتد شود ولی یائسه باشد، امّا اگر یائسه نباشد، باید به دستوری که در احکام طلاق گفته خواهد شد عدّه نگه دارد، پس اگر قبل از اتمام عدّه مسلمان شود، عقد باقی است و اگر تا آخر عدّه مرتد بماند، عقد باطل است.
«1984» اگر زن در عقد با مرد شرط کند که او را از شهر بیرون نبرد و مرد هم قبول کند، نباید زن را از آن شهر بیرون ببرد.
«1985» اگر زن از شوهر قبلی دختری داشته باشد شوهر فعلی می تواند آن دختر را برای پسر خود که از آن زن نیست عقد کند، و نیز اگر دختری را برای پسر خود عقد کند، می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید.
«1986» اگر زنی از زنا آبستن شود، جایز نیست بچه اش را سقط کند.
«1987» کسی که از زنا به دنیا آمده، اگر زن بگیرد و اولاد دار شود آن اولاد حلال زاده است.
«1988» هرگاه مرد در روزه ماه رمضان یا در حال حیض با زن نزدیکی کند معصیت کرده، ولی اگر بچه ای از آنان به دنیا بیاید حلال زاده است.
احکام شیردادن
اشاره
«1989» اگر زن بچه ای را با شرایطی که بعداً گفته خواهد شد، شیر دهد، آن بچه به واسطه
شیر خوردن به افراد ذیل مَحرَم می شود:
1- خود زن، و او را مادر رضاعی می گویند. 2- شوهر زن که شیر مال اوست، و او را پدر رضاعی می گویند. 3- پدر و مادر آن زن هر چه بالا روند، اگر چه پدر و مادر رضاعی او باشند. 4- بچه هایی که از آن زن به دنیا آمده اند، یا بعداً به دنیا می آیند.
5- بچه های اولاد آن زن هر چه پایین آیند، چه از اولاد او به دنیا آمده، یا اولاد او آن بچه ها را شیر داده باشند. 6- خواهر و برادر آن زن، اگر چه رضاعی باشند، یعنی به واسطه شیر خوردن، با آن زن خواهر و برادر شده باشند. 7- عمو و عمه آن زن، اگر چه رضاعی باشند. 8- دایی و خاله آن زن، اگر چه رضاعی باشند. 9- اولاد شوهر آن زن، که شیر مال آن شوهر است، هر چه پایین آیند. 10- پدر و مادر شوهر آن زن، که شیر مال آن شوهر است، هرچه بالا روند. 11- خواهر و برادر شوهر که شیر مال اوست، اگر چه خواهر و برادر رضاعی او باشند. 12- عمو، عمه، دایی و خاله شوهر که شیر مال اوست، هر چه بالا روند، اگر چه رضاعی باشند. همچنین عده دیگری که در مسائل بعد گفته می شود.
«1990» اگر زن بچه ای را با شرایطی که بعداً گفته می شود شیر دهد، پدر آن بچه بنا بر اظهر و احوط، نمی تواند با دخترهایی که از آن زن به دنیا آمده اند ازدواج کند.
همچنین نمی تواند با دخترهای شوهر که شیر مال اوست ازدواج نماید، بلکه احتیاط واجب آن است که دخترهای رضاعی او را
هم برای خود عقد ننماید، ولی جایز است با دخترهای رضاعی آن زن ازدواج کند.
«1991» اگر زن بچه ای را با شرایطی که گفته می شود شیر دهد، شوهر آن زن، که صاحب شیر است، به خواهرهای آن بچه، محرم نمی شود.
«1992» اگر زن بچه ای را شیر دهد، به برادرهای آن بچه محرم نمی شود.
همچنین خویشان آن زن، به برادر و خواهر بچه ای که شیر خورده، محرم نمی شوند.
«1993» اگر مرد با زنی که دختری را شیر کامل داده، ازدواج و با آن زن نزدیکی نماید، دیگر نمی تواند آن دختر را برای خود عقد کند.
«1994» اگر مرد با دختری ازدواج کند، بنابر احتیاط واجب دیگر نمی تواند با زنی که آن دختر را شیر کامل داده ازدواج نماید.
«1995» مرد با دختری که مادر یا مادربزرگ مرد، او را شیر کامل داده نمی تواند ازدواج نماید. همچنین اگر زن پدر مرد، از شیر پدر او، دختری را شیر داده باشد، آن مرد نمی تواند با آن دختر ازدواج نماید، و چنانچه شخصی دختر شیر خواری را برای خود عقد کند، و بعداً مادر یا مادر بزرگ، یا زن پدر او از شیر پدر آن شخص، آن دختر را شیر دهد، عقد باطل می شود.
«1996» با دختری که خواهر، یا زن برادر انسان از شیر برادرش او را شیر کامل داده، نمی توان ازدواج کرد، و همچنین است اگر خواهرزاده یا برادرزاده یا نوه خواهر، یا نوه برادر انسان آن دختر را شیر داده باشد.
«1997» اگر زن نوه دختری خود را شیر دهد، آن دختر به شوهر خود حرام می شود، و همچنین است اگر بچه ای را که شوهر دخترش، از زن دیگر
دارد شیر دهد، ولی اگر نوه پسری خود را شیر دهد، زن پسرش، که مادر طفل شیر خوار است، بر شوهر خود حرام نمی شود.
«1998» اگر زن پدر دختری، بچه شوهر آن دختر را از شیرآن پدر شیر دهد، آن دختر به شوهر خود حرام می شود، چه بچه از همان دختر یا از زن دیگر شوهر او باشد.
شرایط شیر دادن
«1999» شیر دادنی که موجب محرم شدن است، هشت شرط دارد:
1- بچه، شیر زن زنده را بخورد، پس اگر از پستان زنی که مرده است شیر بخورد، بچه به کسی محرم نمی شود.
2- شیر آن زن از حرام نباشد، پس اگر شیر بچه ای را که از زنا به دنیا آمده به بچه دیگر بدهند، به واسطه آن شیر، بچه به کسی محرم نمی شود.
3- بچه، شیر را از پستان بمکد، پس اگر شیر را در گلوی او بریزند، مَحرَم نمی شود.
4- دو سال بچه تمام نشده باشد، و اگر بعد از تمام شدن دو سال او را شیر دهند به کسی محرم نمی شود.
5- شیر از یک شوهر باشد.
6- بچه به واسطه بیماری شیر را قی نکند، ولی اگر قی کند، باز هم بنا بر احتیاط واجب کسانی که به واسطه شیر خوردن به آن بچه محرم می شوند، باید با او ازدواج نکنند و نگاه محرمانه هم به او ننمایند.
7- پانزده مرتبه، یا یک شبانه روز به طوری که در مسأله 1967 گفته می شود شیر کامل بخورد، یا مقداری شیر به او بدهند که بگویند از آن شیر استخوانش محکم شده و گوشت در بدنش روییده است، بلکه اگر ده مرتبه هم به او شیر دهند، بنا
بر اظهر کافی است، ولی احوط این است که اگر بخواهند محرمیّت به وجود آید، پانزده مرتبه شیر بدهند.
8- شیر، خالص باشد و با چیز دیگر مخلوط نباشد.
«2000» اگر پیش از تمام شدن دو سال، نُه مرتبه و بعد از آن، شش مرتبه شیر بخورد، به کسی محرم نمی شود، ولی چنانچه از موقع زاییدن زن شیرده، بیشتر از دو سال گذشته باشد و شیر او باقی باشد و بچه ای را شیر دهد، بنا بر اظهر آن بچه به کسانی که گفته شد، محرم می شود.
«2001» باید بچه در بین یک شبانه روز غذا یا شیر زن دیگر را نخورد، ولی اگر کمی غذا بخورد که نگویند در بین دفعات شیر خوردن، غذا خورده اشکال ندارد، و نیز پانزده مرتبه را از شیر یک زن بخورد و در بین پانزده مرتبه، شیر زن دیگر را نخورد و در هردفعه بدون فاصله شیر بخورد، ولی اگر در بین شیر خوردن نفس تازه کند یا کمی صبر کند، به طوری که از وقتی که پستان در دهان می گیرد تا وقتی که سیر می شود یک دفعه حساب شود، اشکال ندارد.
«2002» اگر زنی بچه ای را شیر داد که شیر از شوهر اولش بود ولی هنوز ده مرتبه نشده، مثلًا بعد از طلاق از شوهر اول و تمام شدن عدّه با کسی ازدواج نمود و از او آبستن و دارای شیر شد، اگر بقیه شیر را از این شیر دوم به بچه بدهد، موجب محرم شدن نمی شود.
«2003» اگر زن از شیر شوهر خود بچه ای را شیر دهد، بعد شوهر دیگری اختیار کند و از شیر آن
شوهر هم بچه دیگری را شیر دهد، آن دو بچه به یکدیگر محرم نمی شوند.
«2004» اگر زن از شیر یک شوهر چندین بچه را شیر دهد، همه آنان به یکدیگر و به شوهر و به زنی که آنان را شیر داده محرم می شوند.
«2005» اگر کسی چند زن داشته باشد و هر کدام آنان با شرایطی که گفته شد بچه ای را شیر دهند، همه آن بچه ها به یکدیگر و به آن مرد و به همه آن زن ها محرم می شوند.
«2006» اگر کسی دو زن شیرده داشته باشد و یکی از آنان بچه ای را مثلًا هشت مرتبه و دیگری هفت مرتبه شیر بدهد، آن بچه به کسی محرم نمی شود.
«2007» اگر زنی از شیر یک شوهر، پسر و دختری را شیر کامل بدهد، خواهر و برادر آن دختر به خواهر و برادر آن پسر محرم نمی شوند.
«2008» زنی که برادر انسان را شیر داده، به او محرم نمی شود.
«2009» انسان نمی تواند با دو خواهر، اگرچه رضاعی باشند، یعنی به واسطه شیر خوردن، خواهر یکدیگر شده باشند ازدواج کند، و چنانچه دو زن را عقد کند و بعد بفهمد خواهر بوده اند، در صورتی که عقد آنان در یک وقت بوده، هر دو باطل
است، و اگر در یک وقت نبوده، عقد اولی صحیح و عقد دومی، باطل می باشد.
«2010» اگر کسی دختر عمه یا دختر خاله انسان را شیر دهد، به انسان محرم نمی شود.
آداب شیر دادن
«2011» مستحب است دایه ای را که برای طفل می گیرند، دوازده امامی و دارای عقل، عفت، صورت نیکو باشد، و مکروه است کم عقل یا غیر دوازده امامی یا بدصورت، یا بدخُلق، یا زنازاده باشد، و نیز
مکروه است دایه ای بگیرند که بچه او از زنا به دنیا آمده باشد.
مسائل متفرقه شیر دادن
«2012» اگر مرد پیش از آن که زنی را برای خود عقد کند، بگوید به واسطه شیر خوردن، آن زن بر او حرام شده، مثلًا بگوید، شیر مادر او را خورده ام نمی تواند با آن زن ازدواج کند، و اگر بعد از عقد بگوید، و خود زن هم حرف او را قبول نماید، عقد باطل است، پس اگر مرد با او نزدیکی نکرده باشد، یا نزدیکی کرده باشد، ولی در وقت نزدیکی کردن، زن بداند که بر آن مرد حرام است، مهر ندارد، و اگر بعد از نزدیکی بفهمد که بر آن مرد حرام بوده، شوهر باید مهر او را مطابق زنهایی که مثل او هستند بدهد.
«2013» اگر زن پیش از عقد بگوید به واسطه شیر خوردن بر مردی حرام شده، نمی تواند با آن مرد ازدواج کند و اگر بعد از عقد بگوید، مثل صورتی است که مرد بعد از عقد بگوید که زن بر او حرام است و حکم آن در مسأله قبل گفته شد.
«2014» شیر دادنی که موجب محرم شدن است به دو چیز ثابت می شود:
1- خبر دادن عدّه ای که انسان از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا کند.
2- شهادت دو مرد عادل یا چهار زن که عادل باشند، ولی باید شرایط شیر دادن
را هم بگویند مثلًا بگویند، ما دیده ایم که فلان بچه بیست و چهار ساعت از پستان فلان زن شیر خورده و چیز دیگری در این مدّت نخورده، و همچنین سایر شرطها را که قبلًا گفته شد شرح دهند، ولی اگر معلوم باشد که
شرایط را می دانند و در مورد این شرایط، هم عقیده هستند و همچنین با مرد و زنی که هم شیر بوده اند در اعتقاد به محرمیت موافق باشند لازم نیست شرایط را شرح دهند، و اگر کمتر از این تعداد شهادت دهند، در قبول کردن حرف آنها تأمل است، اگر چه موافق احتیاط است.
«2015» اگر شک کنند بچه به مقداری که علت محرم شدن است و با سایر شرایط شیر خورده یا نه، بچه به کسی محرم نمی شود، و همچنین است اگر گمان داشته باشند ولی گمان به حد اطمینان نرسد.
احکام اولاد، حضانت و نفقه
«2016» فرزندی که از زن متولد می شود ملحق به شوهر می شود، به شرط آن که بین نزدیکی و زایمان، حداقل شش ماه هلالی که کمترین مدّت حمل است، فاصله شده باشد، و نیز بیشتر از نُه ماه فاصله نشود، اگر چه رعایت احتیاط متناسب با یک سال است.
«2017» اگر زن شوهردار زنا کند، در صورتی که امکان داشته باشد بچه متولد از او و از شوهرش باشد ملحق به شوهر می شود و متولد از زنا حساب نمی شود.
«2018» حق سرپرستی طفل پسر باشد یا دختر، بنابراظهر تا دو سال برای مادر است، اما بعد از دو سال تا هفت سال پدر هم حق سرپرستی دارد، و در این پنج سال احوط آن است که حق سرپرستی پسر با پدر و دختر با مادر است، ولی بعد از هفت سال حق سرپرستی، فقط از آن پدر است.
«2019» اگر زنی که آزاد، مسلمان و عاقل است دختری داشته باشد، تا هفت سال دختر تمام نشده، پدر نمی تواند او را از مادرش جدا کند.
«2020» در ایام سرپرستی هرکدام از
پدر و مادر، اگر دیگری خواست بچه اش را ببیند یا این که به او چیزی برساند، یا مشکل و ضرری از او برطرف کند، و یا این که
مدّتی در کنار هم باشند، دیگری نباید مانع شود.
«2021» هریک از پدر و مادر، اگر چه مثل پدر قبل از رسیدن نوبت سرپرستیش از دنیا برود، حق سرپرستی مخصوص دیگری می شود، نه وصی یا نزدیکان متوفّی، و در صورت وفات پدر، اگر مادر ازدواج کند در حق سرپرستی او تأمّل است، و احوط رعایت رضایت کسی است که شرعاً بعد از پدر و مادر صاحب حق است.
«2022» اگر پدر و مادر مفقود شوند، بنابراظهر حق سرپرستی برای جدّ پدری به جای پدر و جدّه مادری به جای مادر به همان صورتی که در پدر و مادر گفته شد ثابت است، و احتیاط در رعایت رضایت جدّ پدری است، و اگر اینها هم مفقود شوند، حق سرپرستی برای کسی که از نظر ارث به بچه نزدیکتر است، یعنی اگر بچه بمیرد از او ارث می برد، خالی از وجه نیست.
«2023» انفاق و تأمین مخارج زندگی پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ هرچه بالاروند بر فرزند واجب است، و همچنین تأمین مخارج فرزندان و اولاد آنها هرچه پایین آیند. و این دو حکم در صورتی است که آنها فقیر باشند، و انفاق بر غیر اینها، از برادران و خواهران و عموها و دائی ها واجب نیست، اگر چه مستحب مؤکّد است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم