احکام شرعی
آيت الله حاج شيخ محمد رحمتي
آيت الله حاج شيخ محمد رحمتي
آيت الله حاج شيخ محمد رحمتي

رساله توضیح المسائل آيت الله حاج شيخ محمد رحمتي

احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1_ آب کرّ 2_ آب قلیل 3_ آب جاری 4_ آب باران 5_ آب چاه احکام آب ها احکام تخلّی اشاره استبراء مستحبّات و مکروهات تخلّی نجاسات اشاره 1و2_ بول و غائط 3_ منی 4_ مردار 5_ خون 6و7_ سگ و خوک 8_ کافر 9_ شراب 10_ فقّاع راه ثابت شدن نجاست چیز پاک چگونه نجس می شود؟ احکام نجاسات مطهّرات اشاره 1_ آب 2_ زمین 3_ آفتاب 4_ استحاله 5_ انقلاب 6_ انتقال 7_ اسلام 8 _ تبعیّت 9_ بر طرف شدن عین نجاست 10_ استبراء حیوان نجاستخوار 11_ غائب شدن مسلمان 12_ رفتن خون متعارف احکام ظرف ها وضوء اشاره وضوی ارتماسی خواندن دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحبّ است. شرائط صحّت وضوء احکام وضوء چیزهایی که باید برای آنها وضوء گرفت چیزهایی که وضوء را باطل می کند احکام وضوی جبیره ای غسل های واجب اشاره احکام جنابت اشاره چیزهایی که بر جنب حرام است چیزهایی که بر جنب مکروه است غسل جنابت اشاره غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن استحاضه اشاره احکام استحاضه حیض احکام حائض اقسام زن های حایض اشاره 1_ صاحب عادت وقتیّه و عددیّه 2_ صاحب عادت وقتیّه 3_ صاحب عادت عددیّه 4_ مضطربه 5_ مبتدئه 6_ ناسیه مسائل متفرّقه حیض نفاس غسل مسّ میّت احکام محتضر اشاره احکام بعد از مرگ وجوب غسل و کفن و نماز و دفن میّت کیفیّت غسل میّت احکام کفن میّت احکام حنوط احکام نماز میّت دستور نماز میّت مستحبّات نماز میّت احکام دفن مستحبّات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل های مستحبّ تیمّم اشاره اول از موارد تیمم دوم از موارد تیمم سوم از موارد تیمم چهارم از موارد تیمم پنجم از موارد تیمم ششم از موارد تیمم هفتم از موارد تیمم چیزهایی که تیمم به آنها صحیح است دستور تیمم بدل از وضوء یا غسل احکام تیمم احکام نماز اشاره نمازهای واجب اشاره نمازهای واجب شبانه روزی وقت نماز ظهر و عصر نماز جمعه و احکام آن واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد: صحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد: وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب اشاره وقت نافله های یومیه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز شرائط لباس نمازگزار مواری که لازم نیست بدن و لباس نماز گزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نماز گزار مستحب است چیزهایی که در لباس نماز گزار مکروه است مکان نماز گزار جاهایی که نماز در آنها مستحب است جاهایی که نماز خواندن در آنها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیّت تکبیرة الاحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود اشاره چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده های واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتیب موالات قنوت ترجمه نماز 1_ ترجمه سوره حمد 2_ ترجمه سوره قل هو الله احد 3_ ترجمه ذکر رکوع و سجود و ذکرهایی که بعد از آنها مستحب است 4_ ترجمه قنوت 5_ ترجمه تسبیحات اربع 6_ ترجمه تشهد و سلام کامل تعقیب نماز صلوات بر پیغمبر مبطلات نماز چیزهایی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکیات نماز اشاره شک های باطل کننده شک هایی که نباید به آنها اعتناء کرد اشاره 1_ شک در چیزی که محل آن گذشته است 2_ شک بعد از نماز 3_ شک بعد از وقت 4_ کثیرالشک (کسی که زیاد شک می کند) 5_ شک امام و ماموم 6_ شک در نماز مستحبی شک های صحیح دستور نماز احتیاط سجده سهو اشاره دستور سجده سهو قضای سجده و تشهد فراموش شده کم و زیاد کردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر مسائل متفرقه نماز قضاء نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است نماز جماعت شرائط امام جماعت احکام جماعت وظیفه ی امام و مأموم در نماز جماعت نماز آیات کیفیّت نماز آیات نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز احکام روزه اشاره نیت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 1_ خوردن و آشامیدن 2_ جماع 3_ استمناء 4_ دروغ بستن به خدا و پیغمبر 5_ رساندن غبار به حلق 6_ فرو بردن سر در آب 7_ باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8_ عماله کردن 9_ قی کردن احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جایی که قضاء و کفاره واجب است کفاره روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه ی قضاء احکام روزه ی مسافر کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اول ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحب مواردی که مستحب است انسان از کارهایی که روزه را باطل می کند خودداری نماید اعتکاف اشاره احکام اعتکاف احکام خمس اشاره 1_ منفعت کسب 2_ معدن 3- گنج 4- مال حلال مخلوط به حرام 5- جواهری که به واسطه ی فرو رفتن در دریا به دست می آید 6- غنیمت 7- زمینی که کافر از مسلمان بخرد مصرف خمس احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکاة شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرائط کسانی که مستحق زکاتند نیت زکاة مسائل متفرقه زکاة زکاة فطره مصرف زکاة فطره مسائل متفرقه زکاة فطره احکام حج احکام خرید و فروش اشاره مستحبات خرید و فروش معاملات مکروه معاملات حرام شرائط فروشنده و خریدار شرائط جنس و عوض آن صیغه ی خرید و فروش خرید و فروش میوه ها نقد و نسیه معامله سلف و شرائط آن احکام معامله ی سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره   مواردی که خریدار یا فروشنده می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرقه خرید و فروش احکام شفعه اشاره در چه چیزهایی شفعه ثابت است شروط شفعه چگونگی استفاده از حق شفعه احکام مضاربه احکام شرکت _ صلح _ اجاره _ جعاله _ مزارعه _ مساقات و مغارسه احکام شرکت احکام صلح احکام اجاره اشاره شرایط مالی که آن را اجاره می دهند شرایط استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند مسائل متفرقه اجاره احکام جعاله احکام مزارعه احکام مساقات و مغارسه کسانی که از تصرف مال خود ممنوعند احکام هبه (بخشیدن) احکام وکالت _ قرض _ حواله _ رهن _ ضامن شدن _ کفالت _ ودیعه (امانت) _ عاریه احکام وکالت احکام قرض احکام حواله دادن احکام رهن احکام ضامن شدن احکام کفالت احکام ودیعه (امانت) احکام عاریه احکام نکاح (تزویج) اشاره احکام عقد دستور خواندن عقد شرایط عقد عیب هایی که به واسطه ی آنها می شود عقد را به هم زد عده ای از زن ها که تزویج آنان حرام است احکام عقد دائم متعه (تزویج موقت) احکام نگاه کردن مسائل متفرقه زناشویی احکام شیر دادن اشاره شرائط شیر دادنی که علت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرقه شیر دادن احکام طلاق اشاره عده ی طلاق عده ی زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خلع طلاق مبارات احکام متفرقه طلاق احکام غصب احکام مالی که انسان آن را پیدا می کند احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات اشاره دستور سر بریدن حیوانات شرائط سر بریدن حیوان دستور کشتن شتر چیزهائی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهائی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی و ملخ احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها اشاره آداب غذا خوردن چیزهائی که در غذا خوردن مذموم است آداب آشامیدن چیزهائی که در آشامیدن مذموم است احکام نذر و عهد، قسم، وقف، وصیت احکام نذر و قسم احکام عهد احکام قسم خوردن احکام وقف احکام وصیت احکام ارث اشاره ارث دسته ی اول ارث دسته ی دوم ارث دسته ی سوم مسائل متفرقه ارث حدود و دیات حدی که برای بعضی از گناهان معین شده است احکام دیه مسائل متفرقه پاره ای احکام معاملات پولی سفته و سرقفلی احکام سرقفلی احکام تشریح و تلقیح و نماز در مسافرت هوایی اشاره تلقیح مصنوعی احکام نماز در مسافرت های هوایی

احکام خمس

احکام خمس
اشاره
مسأله1795_ در هفت چیز خمس واجب می شود: «اول» منفعت کسب. بلکه مطلق عایدی ولو از کسب نباشد. «دوم» معدن. «سوم» گنج. «چهارم» مال حلال مخلوط به حرام. «پنجم» جواهری که به واسطهی غواصی یعنی فرو رفتن در دریا به دست می آید. «ششم» غنیمت جنگ. «هفتم» زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد. و احکام اینها مفصلاً گفته خواهد شد.
1_ منفعت کسب
مسأله1796_ هرگاه انسان از تجارت یا صنعت، یا کسب های دیگر مالی به دست آورد، اگرچه مثلاً نماز و روزهی میتی را بجا آورده و از اجرت آن مالی تهیه کند چنانچه از مخارج سال خود او و عیالش زیاد بیاید باید خمس یعنی پنج یک آن را به دستوری که بعداً گفته می شود بدهد.
مسأله1797_ اگر از غیر کسب، مالی به دست آورد، مثلاً چیزی به او ببخشند چنانچه از مخارج سالش زیاد بیاید، خمس آن را باید بدهد.
مسأله1798_ مهری که زن می گیرد و مالی را که مرد عوض طلاق خلع اخذ می نماید خمس ندارد. ولی احتیاطی که سزاوار ترک نیست اگر اقوی نباشد آن است که خمس آنها را بدهد. و همچنین است ارثی که به انسان می رسد. ولی اگر مثلاًً با کسی خویشاوندی داشته و گمان ارث بردن از او نداشته احتیاط واجب است اگر اقوی نباشد خمس آن ارث را که از او می برد اگر از مخارج سالش زیاد بیاید بدهد.
مسأله1799_ اگر مالی به ارث به او برسد و بداند کسی که این مال از او به ارث رسیده خمس آن را نداده، و شیعه 12 امامی بوده بنا بر احتیاط واجب اگر اقوی نباشد خمس آن را بدهد، ولی اگر در خود آن مال خمس نباشد و وارث بداند کسی که شیعه 12 امامی بوده و آن مال از او به ارث رسیده، خمس بدهکار است، باید خمس را از مال او بدهد.
مسأله1800_ اگر به سبب قناعت کردن، چیزی از مخارج سال انسان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد.
مسأله1801_ کسی که دیگری مخارج او را می دهد، باید خمس تمام مالی را که به دست می آورد بدهد.
مسأله1802_ اگر ملکی را بر افراد معینی مثلاً بر اولاد خود وقف نماید، چنانچه در آن ملک زراعت و درختکاری کنند و از آن چیزی به دست آورند و از مخارج سال آنان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهند. و همچنین اگر طور دیگری هم از آن ملک نفع ببرند مثلاً اجارهی آن را بگیرند، باید خمس مقداری را که از مخارج سال شان زیاد می آید بدهند.
مسأله1803_ اگر مالی را که فقیر بابت خمس یا زکوة و صدقهی مستحبی گرفته از مخارج سالش زیاد بیاید، یا از مالی که به او داده اند منفعتی ببرد مثلاً از درختی که بابت خمس به او داده اند میوه ای به دست آورد، و از مخارج سالش زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد. بلکه خود درخت نیز اگر جزء مخارج و احتیاجات نباشد خمس دارد. ولی نسبت به سیّد احتمال قوی دارد که آن زیاده را مالک نشده به صاحبش یا مجتهد جامع الشرایط برساند.
مسأله1804_ اگر با عین پولی که به او خمس تعلق گرفته و آن را نپرداخته جنسی را بخرد یعنی به فروشنده بگوید این جنس را به این پول می خرم ظاهر این است که معامله نسبت به زائد بر مقدار خمس صحیح است، و در مقدار خمس به اجازه و امضاء حاکم شرع احتیاج دارد.
مسأله1805_ اگر جنسی را بخرد و بعد از معامله قیمت آن را از پولی که خمس به آن تعلق گرفته و نداده، بدهد، معامله ای که کرده صحیح است. و خمس پولی را که به فروشنده داده به صاحبان خمس مدیون می باشد.
مسأله1806_ اگر مالی را که خمس آن داده نشده بخرد، خمسش به عهدهی فروشنده است و بر خریدار چیزی نیست. ولی احتیاط مراجعه به حاکم شرع است.
مسأله1807_ اگر چیزی را که خمس آن داده نشده به کسی ببخشند پنج یک آن به عهدهی خود بخشنده است، و چیزی بر این شخص نیست. ولی احتیاط مسألهی سابق باید مراعات شود.
مسأله1808_ اگر از کافر یا کسی که به دادن خمس عقیده ندارد و شیعهی دوازده امامی نیست مالی به دست انسان آید، واجب نیست خمس آن را بدهد. و در شیعهی محلّ اشکال است، بلکه ظاهراً خمس دارد.
مسأله1809_ تاجر و کاسب و صنعت گر و مانند اینها از وقتی که منفعت می برند یک سال که بگذرد باید خمس آنچه را که از خرج سالشان زیاد می آید بدهند. و بعید نیست که بتوانند اول سال خود را هنگام شروع به تجارت و کسب قرار دهند. و کسی که شغلش کاسبی نیست، اگر اتفاقاً منفعتی ببرد، بعد از گذشت یک سال از هنگامی که فائده برده، خمس آنچه را که از خرج سالش زیاد آمده باید بدهد.
مسأله1810_ انسان می تواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد. و جائز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد. و اگر برای دادن خمس، سال شمسی را مبنی قرار دهد مانعی ندارد.
مسأله1811_ کسی که مانند تاجر و کاسب برای دادن خمس، سال قرار دهد اگر منفعتی به دست آورد و در بین سال بمیرد، باید مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت کسر کنند و خمس باقی مانده را بدهند.
مسأله1812_ اگر قیمت جنسی که برای تجارت خریده بالا رود و آن را نفروشد و در بین سال قیمتش پایین آید، خمس مقداری که بالا رفته بر او واجب نیست.
مسأله 1813_ اگر قیمت جنسی که برای تجارت خریده بالا رود و به امید اینکه قیمت آن بالاتر رود، تا بعد از تمام شدن سال آن را نفروشد و قیمتش پایین آید، خمس مقداری را که بالا رفته بنا بر احتیاط بپردازد.
مسأله1814_ اگر غیر از مال التجاره مالی داشته باشد که خمسش را داده یا خمس ندارد، مثلاً چیزی را برای مؤنه اش خریده باشد، چنانچه قیمتش بالا رود، اگر آن را بفروشد خمس مقداری را که بر قیمتش اضافه شده، باید بدهد و همچنین اگر مثلاً درختی را که خریده میوه بیاورد، یا گوسفند چاق شود، در صورتی که مقصود او از نگهداری آنها این بوده که منفعتی از آنها ببرد، باید خمس آنچه زیاد شده بدهد. بلکه اگر مقصودش منفعت بردن هم نبوده، باید خمس آن را بدهد. و در چاقی گوسفند همانند نمو درخت احتیاط است.
مسأله1815_ اگر باغی احداث کند برای آنکه بعد از بالا رفتن قیمتش بفروشد، باید خمس میوه و نمو درخت ها را بدهد و همچنین زیادی قیمت باغ را قبل از فروش بنا بر احتیاط ولی اگر قصدش این باشد که میوهی آن درخت ها را فروخته و از قیمتش استفاده کند، فقط باید خمس میوه و نمو درخت ها را بدهد.
مسأله1816_ اگر درخت بید و چنار و مانند اینها را بکارد، باید هر سال خمس زیادی آنها را بدهد. و همچنین اگر مثلاً از شاخه های آنکه معمولاً هر سال می برند استفادهای ببرد و به تنهایی یا با منفعتهای دیگر کسبش از مخارج سال او زیاد بیاید، در آخر سال باید خمس آن را بدهد.
مسأله1817_ کسی که چند رشته کسب دارد مثلاً اجارهی کاری دارد و خرید و فروش هم می کند، باید خمس آنچه را که در آخر سال از مخارج او زیاد می آید بدهد. و چنانچه از یک رشته نفع ببرد و از رشتهی دیگر ضرر کند بنا بر احتیاط مستحب باید خمس نفعی را که برده بدهد، ولی اگر دو رشتهی مختلف دارد مثلاً تجارت و زراعت می کند در این صورت هم بنا بر احتیاط مستحب ّ ضرر یک رشته را به نفع رشتهی دیگر تدارک ننماید.
مسأله1818_ خرج هایی را که انسان برای به دست آوردن فائده می کند مانند دلالی و حمالی می تواند از منفعت، کسر نماید و نسبت به آن مقدار خمس لازم نیست.
مسأله1819_ آنچه از منافع کسب در بین سال به مصرف خوراک و پوشاک و اثاثیه و خرید منزل و عروسی پسر و جهیزیهی دختر و زیارت و مانند اینها می رساند، در صورتی که از شأن او زیاد نباشد و زیاده روی هم نکرده باشد، خمس ندارد.
مسأله1820_ مالی را که انسان به مصرف نذر و کفاره می رساند، جزء مخارج سالیانه است. و نیز مالی را که به کسی می بخشد یا جایزه می دهد در صورتی که از شأن او زیاد نباشد، از مخارج سالیانه حساب می شود.
مسأله1821_ اگر انسان در شهری باشد که معمولاً هر سال مقداری از جهیزیهی دختر را تهیه می کنند، چنانچه در بین سال از منافع آن سال جهیزیه ای بخرد و از شأنش زیاد نباشد خمس آن را لازم نیست بدهد. و اگر شأنش زیاد باشد یا از منافع آن سال در سال بعد جهیزیه تهیه نماید، باید خمس آن را در فرض دوم و خمس زیادی را در فرض اوّل بدهد.
مسأله1822_ مالی را که خرج سفر حج و زیارت های دیگر می کند از مخارج سالی حساب می شود که در آن سال خرج کرده و اگر سفر او تا مقداری از سال طول بکشد آنچه در سال بعد از درآمد سال قبل خرج می کند باید خمس آن را بدهد.
مسأله1823_ کسی که از کسب تجارت فائده ای برده اگر مال دیگری هم دارد که خمس آن واجب نیست می تواند مخارج سال خود را فقط از فائده کسبش بپردازد.
مسأله1824_ آذوقه ای که برای مصرف سالش از منافع کسبش خریده، اگر در آخر سال زیاد بیاید باید خمس آن را بدهد، و چنانچه بخواهد قیمت آن را بدهد، در صورتی که قیمتش از وقتی که خریده زیاد شده باشد قیمت آخر سال را حساب کند.
مسأله1825_ اگر از منافع کسب پیش از دادن خمس اثاثیه ای برای منزل بخرد، هر وقت احتیاجش از آن برطرف شد، احتیاط مستحب است که خمس آن را بدهد. و همچنین است زیور آلات زنانه، در صورتی که وقت زینت کردن زن با آنها گذشته باشد.
مسأله1826_ اگر در یک سال منفعتی نبرد نمی تواند مخارج آن سال را از منفعتی که در سال بعد می برد کسر نماید.
مسأله1827_ اگر در اول سال منفعتی نبرد و از سرمایه خرج کند، و پیش از تمام شدن سال منفعتی ببرد، جمعی گفته اند نمی تواند مقداری را که سرمایه برداشته از منافع کسر کند و فقط مؤنه (مصارف) تجارت را می تواند از او کسر کند. ولی بعید نیست بتواند، گرچه احتیاط شایسته است.
مسأله1828_ اگر مقداری از سرمایه در تجارت و مانند آن از بین برود می تواند مقداری را که از سرمایه کم شده از منافع قبل از تلف آن مقدار کسر نماید. و کسر کردن از منافع همان سال بعد از تلف نیز بعید نیست.
مسأله1829_ اگر غیر از سرمایه چیز دیگری از مال های او از بین برود، نمی تواند از منفعتی که به دستش می آید آن چیز را بدون پرداخت خمس تهیه کند، مگر آنکه در همان سال به آن چیز احتیاج داشته باشد.
مسأله1830_ اگر در تمام سال منفعتی نبرد و برای مخارج خود قرض کند نمی تواند از منافع سال های بعد مقدار قرض خود را کسر نماید. ولی اگر چیزی از آن را پرداخت می تواند، و اگر در اول سال برای مخارج خود قرض کند و پیش از تمام شدن سال منفعتی ببرد ظاهر این است که بتواند مقدار قرض خود را از آن منفعت کسر نماید خواه قرض بعد از منفعت کردن باشد یا قبل از آن و در هر دو صورت می تواند قرض خود را از ارباح اثناء سال اداء نماید و به آن خمس تعلق نمی گیرد.
مسأله1831_ اگر برای زیاد کردن مال، یا خریدن ملکی که به آن احتیاج ندارد قرض کند، نمی تواند از منافع کسب مقدار آن قرض را بدون پرداخت خمس اداء نماید. بلی اگر مالی را که قرض کرده و یا چیزی را که از قرض خریده از بین برود در این صورت می تواند قرض خود را از منافع سال بدهد.
مسأله1832_ انسان می تواند خمس هر چیز را از همان چیز بدهد یا به مقدار قیمت خمسی که بدهکار است، پول بدهد. و اما اگر جنس دیگر بخواهد بدهد، محل اشکال است مگر آنکه در خصوص سهم مبارک و به احتمال قوی در کل خمس با اجازهی حاکم شرع باشد.
مسأله1833_ کسی که خمس به مال او تعلق گرفت و سال بر او گذشت تا خمس او را نداده است و قصد دادن خمس را ندارد نمی تواند در آن مال تصرف کند. بلکه اگر قصد خمس را هم داشته باشد نیز چنین است.
مسأله1834_ کسی که خمس بدهکار است نمی تواند آن را به ذمه بگیرد یعنی خود را بدهکار اهل خمس بداند و در تمام مال تصرف کند و چنانچه تصرف کند و آن مال تلف شود، باید خمس آن را بدهد.
مسأله1835_ کسی که خمس بدهکار است، اگر با حاکم شرع مصالحه کند و خمس را به ذمه بگیرد، می تواند در تمام مال تصرف نماید ولی نسبت به سهم سادات خالی از شبهه نیست. و بعد از مصالحه، منافعی که از آن به دست می آید مال خود او است.
مسأله1836_ کسی که با دیگری شریک است، اگر خمس منافع خود را بدهد و شریک او ندهد و در سال بعد از مالی که خمسش را نداده برای سرمایه شرکت بگذارد، آن کس نمی تواند در آن مال تصرف کند. مگر آنکه مورد مسألهی 1808 باشد.
مسأله1837_ اگر بچهی صغیر سرمایه ای داشته باشد و از آن منافعی به دست آید، واجب است بعد از آنکه بالغ شد، بنا بر احتیاط خمس آن را بدهد.
مسأله1838_ کسی که مالی از دیگری به دست آورد و شک نماید خمس آن را داده یا نه، می تواند در آن مال تصرف نماید بلکه اگر یقین هم داشته باشد که خمس آن را نداده در خصوص فرض مسألهی «1808» می تواند درآن تصرف نماید.
مسأله1839_ اگر کسی از منافع کسب خود در اثناء سال ملکی بخرد که از لوازم و مخارج سالیانه اش حساب نشود واجب است بعد از تمامی سال خمس او را بدهد و چنانچه خمس او را نداد و قیمت آن ملک بالا رفت لازم است خمس مقداری را که آن ملک فعلاً ارزش دارد بدهد و همچنین است غیر ملک از فرش و مانند آن.
مسأله1840_ کسی که از اول تکلیف خمس نداده، اگر مثلاً ملکی بخرد و قیمت آن بالا رود، چنانچه آن ملک را برای آن نخریده که قیمتش بالا رود و بفروشد، مثلاً زمینی را برای زراعت خریده است، و از پول خمس نداده قیمت آن را داده، باید خمس قیمتی را که خریده بدهد. و اگر مثلاً پول خمس نداده را به فروشنده داده و به او گفته این ملک را با این پول می خرم، احتیاطاً باید خمس مقداری را که آن ملک فعلاً ارزش دارد بدهد. و در اصل امضاء معامله از حاکم شرع جامع الشرایط اجازه بگیرد.
مسأله1841_ کسی که از اول تکلیف خمس نداده، اگر از منافع کسب چیزی که به آن احتیاج ندارد خریده و یک سال از وقت منعفت بردن یا شروع کسب گذشته باید خمس آن را بدهد و اگر اثاث خانه و چیزهای دیگری که به آنها احتیاج دارد مطابق شأن خود خریده، و بداند در بین سالی که در آن سال فائده برده آنها را خریده، لازم نیست خمس آنها را بدهد و اگر نداند که در بین سال خریده یا بعد از تمام شدن سال، بنا بر احتیاط واجب باید با حاکم شرع مصالحه کند.
2_ معدن
مسأله1842_ اگر از معدن طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، ذغال سنگ، فیروزه، عقیق، زاج، نمک و معدن های دیگر چیزی به دست آورد در صورتی که به مقدار نصاب باشد، باید خمس آن را بدهد.
مسأله1843_ نصاب معدن 15 مثقال معمولی طلای مسکوک است یعنی اگر قیمت چیزی را که از معدن بیرون آورده، به 15 مثقال طلای مسکوک برسد، باید خمس آنچه را که پس از کم کردن مخارجی که کرده است باقی می ماند، بدهد. و اگر با کسر مخارج از 15 مثقال کمتر شود بنا بر احتیاط نیز خمس بدهد.
مسأله1844_ چنانچه قیمت چیزی که از معدن بیرون آورده، به 15 مثقال طلای مسکوک یا در غیر معدن طلا به قیمت 105 مثقال نقره سکه دار و همچنین در خود معدن طلا نیز (بنا بر احتیاط) نرسد، خمس آن در صورتی لازم است که به تنهایی یا با منفعت های دیگر کسب او از خارج سالش زیاد بیاید.
مسأله1845_ آیا گچ و آهک و گل سرشور و گل سرخ از چیزهای معدنی نیست و آیا کسی که اینها را بیرون می آورد، در صورتی باید خمس بدهد که آنچه را بیرون آورده، به تنهایی یا با منافع دیگر کسبش از مخارج سال او زیاد بیاید؟ محلّ اشکال است و احتیاط لازم مراعات حکم معدن در آنها است.
مسأله1846_ کسی که از معدن چیزی به دست می آورد، باید خمس آن را بدهد چه معدن روی زمین باشد یا زیر آن، چه در زمینی باشد که ملک است یا در جایی باشد که مالک ندارد.
مسأله1847_ اگر نداند قیمت چیزی را که از معدن بیرون آورده به 15 مثقال طلای مسکوک می رسد، خمس ندارد و لازم نیست به وزن کردن یا از راه دیگر قیمت آن را معلوم کند. گرچه احتیاط مستحب آزمایش و تحقیق است.
مسأله1848_ اگر چند نفر چیزی بیرون آورند، چنانچه قیمت آن به 15 مثقال طلای مسکوک برسد، اگرچه سهم هر کدام آنها این مقدار نباشد باید خمس آن را بدهند.
مسأله 1849 _ اگر معدنی را که در ملک دیگری است بیرون آورد آنچه از آن به دست می آید، مال صاحب ملک است. و در صورتی که به مقدار نصاب برسد چون صاحب ملک برای بیرون آوردن آن خرجی نکرده باید خمس تمام آنچه را که از معدن بیرون آمده بدهد.
3- گنج
مسأله1850_ گنج مالی است که در زمین یا درخت یا کوه یا دیوار پنهان باشد و کسی آن را پیدا کند و طوری باشد که به آن، گنج بگویند.
مسأله1851_ اگر انسان در زمینی که ملک کسی نیست گنجی پیدا کند، مال خود او است و باید خمس آن را بدهد. لکن در صورتی که آن گنج غیر از طلا و نقره باشد وجوب خمس در آن بنا بر احتیاط است.
مسأله1852_ نصاب گنج اگر نقره باشد 105 مثقال نقرهی مسکوک و اگر طلا باشد 15 مثقال طلای مسکوک است و اگر از غیر طلا و نقره باشد نصاب را با یکی از دو نصاب طلا و نقره ملاحظه نمایند.
مسأله1853_ اگر در زمینی که از دیگری خریده گنج پیدا کند و بداند مال کسانی که قبلاً مالک آن زمین بوده اند نیست، مال خود او می شود و باید خمس آن را بدهد. ولی اگر احتمال دهد که مال یکی از آنان است بنا بر احتیاط واجب باید به او اطلاع دهد، و چنانچه معلوم شود مال او نیست، به کسی که پیش از او مالک زمین بوده اطلاع دهد، و به همین ترتیب به تمام کسانی که پیش از او مالک زمین بوده خبر دهد و اگر معلوم شود مال هیچ یک از آنان نیست، مال خود او می شود و باید خمس آن را بدهد.
مسأله1854_ اگر در ظرف های متعددی که در یک جا دفن شده مالی پیدا کند که قیمت آنها روی هم 105 مثقال در نقره یا 15 مثقال در طلا باشد باید خمس آن را بدهد. ولی چنانچه در چند جا گنج پیدا کند، هر کدام آنها که قیمتش به این مقدار برسد، خمس آن واجب است و گنجی که قیمت آن به این مقدار نرسیده است خمس ندارد. مگر در صورتی که از یک گنج حساب شوند یا وحدت زمان آنها را یکی حساب کند که احتیاط لازم است همه را با هم ضمیمه کند.
مسأله1855_ اگر دو نفر گنجی پیدا کنند که قیمت آن به 105 مثقال نقره یا 15 مثقال طلا برسد، اگرچه سهم هر یک آنان به این مقدار نباشد، باید خمس آن را بدهند.
مسأله1856_ اگر کسی حیوانی را از قبیل ماهی بخرد و در شکم آن مالی را پیدا کند اگر احتمال ندهد که مال فروشنده است، لازم نیست به او خبر دهد، و در حکم منافع کسب است و در صورت احتمال، احتیاط لازم مراجعه به فروشنده است، و اگر آن حیوان از قبیل چهارپایان باشد لازم است به فروشنده اطلاع دهد و چنانچه او علامت داد مال او است و الّا مال پیدا کننده است و در حکم منافع کسب است.
4- مال حلال مخلوط به حرام
مسأله1857_ اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن هیچ کدام معلوم نباشد، و نداند که مقدار حرام کمتر از خمس است یا زیادتر، باید خمس تمام مال را بدهد و بعد از دادن خمس، بقیهی مال حلال می شود.
مسأله1858_ اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را _ چه کمتر چه بیشتر از خمس باشد_ بداند، ولی صاحب آن را نشناسد باید آن مقدار را به نیت صاحبش صدقه بدهد. و احتیاط واجب است که از حاکم شرع هم اذن بگیرد.
مسأله1859_ اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را نداند ولی صاحبش را بشناسد، باید او را راضی نماید. و چنانچه صاحب مال راضی نشود، باید مقداری را که یقین دارد مال او است به او بدهد و بهتر بلکه بنا بر احتیاطی که سزاوار ترک نیست دادن مقدار بیشتری است که احتمال می دهد مال او باشد.
مسأله1860_ اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد و بعد بداند که مقدار حرام بیشتر از خمس بوده، باید بنا بر احتیاط لازم مقداری را که می داند از خمس بیشتر بوده، از طرف صاحب آن صدقه بدهد.
مسأله1861_ اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد، یا مالی که صاحبش را نمی شناسد و لقطه (یافتنی) نباشد به نیت او صدقه بدهد، بعد از آنکه صاحبش پیدا شد، لازم نیست چیزی به او بدهد.
مسأله1862_ اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند که صاحب آن از چند نفر معین بیرون نیست ولی نتواند بداند کیست باید در صورت امکان همهی آنها را راضی کند والا بین آنها قرعه بزند و به اسم هر کسی اصابت کرد آن مال را به او بدهد. و به احتمال قوی بتواند آن مال را به طور مساوی بین آنان قسمت کند.
5- جواهری که به واسطه ی فرو رفتن در دریا به دست می آید
مسأله1863_ اگر به واسطهی غواصی یعنی فرو رفتن در دریا لؤلؤ و مرجان یا جواهر دیگری بیرون آورند، روئیدنی باشد، یا معدنی، باید خمس آن را بدهند و بنا بر احتیاطی که نباید ترک شود نصابی در آن معتبر نیست. پس هر مقدار که باشد باید خمس آن را بعد از استثناء مؤنه آن داد چه بیرون آورنده یک نفر باشد، یا چند نفر.
مسأله1864_ اگر بدو فرو رفتن در دریا به واسطهی اسبابی جواهر بیرون آورد بنا بر احتیاط خمس بعد از مؤمنه آن واجب است. ولی اگر از روز آب دریا یا از کنار دریا جواهر بگیرد، در صورتی باید خمس آن را بدهد که آنچه را به دست آورده به تنهایی یا با منفعت های دیگر کسب او از مخارج سالش زیادتر باشد.
مسأله1865_ خمس ماهی و حیوانات دیگری که انسان بدون فرو رفتن در دریا می گیرد، در صورتی واجب است که به تنهایی یا با منفعت های دیگر کسب او از مخارج سالش زیادتر باشد.
مسأله1866_ اگر انسان بدون قصد اینکه چیزی از دریا بیرون آورد در دریا فرو رود و اتفاقاً جواهری به دستش آید، بنا بر احتیاط واجب اگر اقوی نباشد باید خمس آن را بدهد.
مسأله1867_ اگر انسان در دریا فرو رود و حیوانی را بیرون آورد و در شکم آن جواهری پیدا کند چنانچه آن حیوان مانند صدف باشد که نوعاً در شکمش جواهر هست، باید خمس آن را بدهد، و اگر اتفاقاً جواهر بلعیده باشد، در صورتی خمس آن واجب است که به تنهایی یا با منفعت های دیگر کسب او از مخارج سالش زیادتر باشد.
مسأله1868_ اگر در رودخانه های بزرگ مانند دجله و فرات فرو رود و جواهری بیرون آورد، چنانچه در آن رودخانه جواهر عمل می آید، باید خمس آن را بدهد.
مسأله1869_ اگر در آب فرو رود و مقداری عنبر بیرون آورد، باید خمس آن را بدهد. بلکه چنانچه از روی آب یا از کنار دریا به دست آورد بنا بر احتیاط خمس آن واجب است.
مسأله1870_ کسی که کسبش غواصی یا بیرون آوردن معدن است اگر خمس آنها را بدهد و چیزی از مخارج سالش زیاد بیاید، لازم نیست دوباره خمس آن را بدهد.
مسأله1871_ اگر بچه ای معدنی را بیرون آورد، یا گنجی پیدا کند یا به سبب فرو رفتن در دریا، جواهر بیرون آورد بنا بر احتیاط واجب خمس دارد و اگر مال حلال مخلوط به حرام داشته ولی او باید آن مال را تطهیر نماید.
6- غنیمت
مسأله1872_ اگر مسلمانان به امر امام علیه السلام با کفار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته می شود. و مخارجی را که برای غنیمت کرده اند، مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام علیه السلام صلاح می داند به مصرفی برساند یا به کسی بدهد و چیزهایی که مخصوص به امام است باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیهی آن را بدهند و آنچه در زمان غیبت امام علیه السلام در جنگ با کفار گرفته می شود بنا بر احتیاط نیز حکم غنیمت را دارد.
7- زمینی که کافر از مسلمان بخرد
مسأله1873_ اگر کافر ذمی زمینی را از مسلمان بخرد باید خمس آن را از همان زمین یا از مال دیگرش بدهد. و نیز اگر خانه و دکان و مانند اینها را از مسلمان بخرد بعید نیست واجب باشد خمس زمین آن را بدهد و در دادن این خمس قصد قربت لازم نیست بلکه حاکم شرع هم که خمس را از او می گیرد، لازم نیست قصد قربت نماید.
مسأله1874_ اگر کافر ذمی زمینی را که از مسلمان خریده به مسلمان دیگری بفروشد، خمس از کافر ساقط نمی شود ولی بر مسلمان لازم نیست خمس آن را بدهد و همچنین است اگر بمیرد و مسلمانی آن زمین را از او ارث ببرد و بنا بر احتیاط مستحب در هر دو صورت در فرضی که خود کافر یا کس دیگر از قبلش خمس نداده باشد مسلمان خمس آن زمین را بدهد.
مسأله1875_ اگر کافر ذمی موقع خریدن زمین شرط کند که خمس ندهد یا شرط کند که خمس بر فروشنده باشد، شرط او صحیح نیست و باید خمس را بدهد ولی اگر شرط کند که فروشنده مقدار خمس را از طرف او به صاحبان خمس بدهد بر فروشنده لازم است که عمل به شرط نماید.
مسأله1876_ اگر مسلمان زمینی را به غیر خرید و فروش ملک کافر ذمی کند و عوض آن را بگیرد مثلاً با او صلح نماید، کافر ذمی باید خمس آن را بدهد.
مسأله1877_ اگر کافر ذمی صغیر باشد و ولّی او برایش زمینی بخرد احتیاط واجب است که در ضمن معامله با او شرط کنند که خمس آن را بدهد. و بدون شرط نیز وجوب خمس بر ولیّ صغیر بعید نیست.
مصرف خمس
مسأله1878_ خمس را باید به دو قسمت کنند، یک قسمت آن سهم سادات است و باید به سید فقیر، یا سید یتیم، یا به سیدی که در سفر درمانده شده بدهند و نصف دیگر آن سهم امام (ع) است که در این زمان باید به مجتهد جامع الشرایط بدهند، یا به مصرفی که او اجازه می دهد برسانند، ولی اگر انسان بخواهد سهم امام را به مجتهدی که از او تقلید نمی کند بدهد بنا بر احتیاط واجب باید از مجتهدی که تقلید می کند اجازه بگیرد و در صورتی به او اذن داده می شود که آن مجتهد و مجتهدی که از او تقلید می کند، سهم امام را به یک طور مصرف می کنند.
مسأله1879_ سهم سادات باید به کسی داد که از جانب پدر نژادش به حضرت هاشم بن عبد مناف برسد، خواه از دودمان حضرت امیر (ع) باشد یا از نسل برادران یا عموهای آن بزرگوار پس به کسی که نژادش به عقیل یا جعفر می رسد یا از بنی عباس باشد می شود خمس داد.
مسأله1880_ سید یتیمی که به او خمس می دهند، باید فقیر باشد و باید خمس را در اختیار ولی شرعی او قرار گیرد، ولی به سیدی که در سفر درمانده شده، اگر در وطنش فقیر هم نباشد، می شود خمس داد.
مسأله1881_ به سیدی که در سفر درمانده، اگر سفر او معصیت باشد بنا بر احتیاط واجب نباید خمس بدهند.
مسأله1882_ به سیدی که عادل نیست، می شود خمس داد، ولی به سیدی که دوازده امامی نیست، نباید خمس داد.
مسأله1883_ به سیدی که معصیت کار است، اگر خمس دادن کمک به معصیت او باشد نمی شود خمس داد. و احوط است که به سیدی که شراب می خورد یا نماز نمی خواند یا آشکارا معصیت می کند، اگرچه دادن خمس کمک به معصیت او نباشد، خمس ندهند.
مسأله1884_ اگر کسی بگوید سیدم نمی شود به او خمس داد، مگر آنکه دو نفر عادل، سید بودن او را تصدیق کنند، یا در بین مردم به طوری معروف باشد که انسان یقیق یا اطمینان کند که سید است.
مسأله1885_ به کسی که در شهر خودش مشهور باشد سید است، اگر انسان به سید بودن او یقین یا اطمینان داشته باشد، می شود خمس داد، در غیر این صورت محلّ اشکال است، گرچه بعید نیست.
مسأله1886_ کسی که زنش سیده است بنا بر اقوی نمی تواند به او خمس بدهد که به مصرف مخارج خودش برساند، ولی اگر مخارج دیگران بر آن زن واجب باشد و نتواند مخارج آنان را بدهد، جائز است انسان خمسش را به آن زن بدهد که به مصرف آنان برساند و همچنین است دادن خمس به او که در نفقات غیر واجبه اش صرف نماید.
مسأله1887_ اگر مخارج سید یا سیده ای که زن انسان نیست بر انسان واجب باشد، بنا بر احتیاط واجب، نمی تواند خوراک و پوشاک و سائر نفقات واجبهی او را از خمس بدهد، ولی اگر مقداری خمس به او بدهد که به مصرف دیگری «غیر از نفقات واجبه» برساند مانعی ندارد.
مسأله1888_ به سید فقیری که مخارجش بر دیگری واجب است و او نمی تواند مخارج آن سید را بدهد یا دارد و نمی دهد، می شود خمس داد.
مسأله1889_ احتیاط واجب است که بیشتر از مخارج یک سال اگر هیچ ندارد و بیش از باقی مخارج سال اگر قسمتی از آن را دارد به سید فقیر خمس ندهند.
مسأله1890_ اگر در شهر انسان سید مستحقی نباشد و یقین یا اطمینان داشته باشد که بعداً نیز پیدا نمی شود، یا نگهداری خمس تا پیدا نشدن مستحق ممکن نباشد، باید خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند و می تواند مخارج بردن آن را از خمس بر دارد. و اگر خمس از بین برود، چنانچه در نگهداری آن کوتاهی کرده، باید عوض آن را بدهد و اگر کوتاهی نکرده، چیزی بر او واجب نیست.
مسأله1891_ هرگاه در شهر خودش مستحقی نباشد اگرچه یقین یا اطمینان داشته باشد که پیدا می شود، و نگهداری خمس تا پیدا شدن مستحق ممکن باشد، می تواند خمس را به شهر دیگر ببرد، و چنانچه در نگهداری آن کوتاهی نکند و تلف شود، نباید چیزی بدهد. ولی نمی تواند مخارج بردن آن را از خمس بردارد.
مسأله1892_ اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، باز هم می تواند خمس را به شهر دیگر ببرد و به مستحق برساند، ولی مخارج بردن آن را باید از خودش بدهد و در صورتی که خمس از بین برود، اگرچه در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد ضامن است.
مسأله1893_ اگر به امر حاکم شرع خمس را به شهر دیگری ببرد، و از بین برود لازم نیست دوباره خمس بدهد. و همچنین است اگر به کسی بدهد که از طرف حاکم شرع وکیل بوده که خمس را بگیرد و از آن شهر به شهر دیگر ببرد.
مسأله1894_ جائز نیست جنسی را به زیادتر از قیمت واقعی حساب نموده و بابت خمس بدهد و در مسألهی «1832» گذشت که دادن جنس دیگر غیر از پول طلا و نقره و مانند آنها مطلقاً محل اشکال است.
مسأله1895_ کسی که از مستحق طلب کار است و می خواهد طلب خود را بابت خمس حساب کند، بنا بر احتیاط واجب باید خمس را به او بدهد، و بعداً مستحق بابت بدهی خود به او برگرداند. و می تواند ازمستحق وکالت گرفته و خود از جانب او قبض نموده و بابت طلبش دریافت کند.
مسأله1896_ مستحق نمی تواند خمس را بگیرد و به مالک ببخشد، ولی کسی که مقدار زیادی خمس بدهکار است و فقیر شده و می خواهد مدیون اهل خمس نباشد، اگر مستحق راضی شود که خمس را از او بگیرد و به او ببخشد اشکال ندارد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم