احکام شرعی
آيت الله العظمی شيخ محمداسحاق فياض
آيت الله العظمی شيخ محمداسحاق فياض
آيت الله العظمی شيخ محمداسحاق فياض

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی شيخ محمداسحاق فياض

عبادات احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و آب مضاف اقسام آب مطلق آب قلیل آب مشتبه آب مضاف احکام تخلی اشاره کیفیت شستن مخرج بول مستحبات و مکروهات تخلی استبراء وضو اجزا و کیفیت وضو وضو دارای چهار جزء واجب است:شستن صورت و دو دست، مسح سر و پاها وضوی جبیره شرایط وضو اول:آنکه آب وضو پاک، مطلق و مباح باشد دوم:فضایی که در آن مسح سر و پا می کند باید مباح باشد، سوم:آنکه استعمال آب برای او به خاطر بیماری یا تشنگی مانعی نداشته باشد چهارم:نیت پنجم:شستن و مسح اعضا را در حال اختیار خود وضوگیرنده انجام دهد، ششم:موالات، هفتم:اعضای وضو را به ترتیبی که بیان شده به جای آورد، احکام وضو مبطلات وضو اول و دوم:بول و غائط سوم:خارج شدن باد معده و روده از مخرج غائط یا از راه دیگری که برای خروج غائط گشوده شده است، چهارم:خوابی که بر عقل غلبه کند، پنجم:استحاضه زنان دائم الحدث چیزهایی که وضو گرفتن برای آنها واجب است غسل اشاره غسل جنابت اشاره اول:بیرون آمدن منی دوم جماع: صحت یا جواز چیزهایی که بر غسل جنابت متوقف است چیزهایی که بر جنب مکروه است واجبات غسل احکام و مستحبات غسل جنابت أغسال ثلاثۀ زنان غسل حیض استحاضه نفاس أحکام أموات احکام محتضر غسل میّت کفن نماز میت کیفیت نماز میت تشییع جنازه دفن غسل مس میت اقسام غسل های مستحب اول:غسل های زمانی دوم:غسل های مکانی سوم:غسل های فعلی تیمم اشاره چیزهایی که تیمم بر آنها صحیح است کیفیت تیمم شرایط تیمم احکام تیمم نجاسات أقسام نجاسات 1 و 2-بول و غائط 3-منی 4-مردار 5-خون 6 و 7-سگ و خوک 8-شراب 9-فقاع 10-کافر راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد اول:آنکه به واسطه جراحت و یا زخم که در بدن او است، لباس یا بدن به خون آلوده شده باشد دوم:اگر بدن یا لباس نمازگزار به مقدار کمتر از یک درهم به خون غیر نجس العین و میته و حیوان حرام گوشت آلوده شده باشد، معفو است سوم:اگر لباس های کوچک نمازگزار مثل جوراب، دستمال، کلاه، انگشتر، النگو و مانند اینها که نمی شود با آنها عورت را پوشاند، و لو با نجاست حیوان حرام گوشت نجس شده باشند، چهارم:مادری که پرستار پسر بچه است و بیش از یک لباس ندارد، مطهّرات أقسام مطهرات اوّل:آب دوم:زمین سوم:آفتاب چهارم:استحاله پنجم:انقلاب ششم:انتقال هفتم:اسلام هشتم:تبعیت نهم:برطرف شدن عین نجاست دهم:غایب شدن مسلمان یازدهم:استبراء حیوان نجاستخوار احکام ظرفهای طلا و نقره احکام نماز اشاره تعداد نمازها اوقات نمازهای یومیه و نافله احکام وقت نماز قبله لباس نمازگزار پوشانیدن بدن در نماز شرایط لباس نمازگزار اول:پاک باشد دوم:بنابر احتیاط مؤکّد مباح باشد، ولی مباح بودن لباس شرط صحت نماز نیست، سوم:آنکه لباس از اجزای مرداری که در آنها روح دمیده شده، نباشد، چهارم:آنکه هیچ جزئی از حیوان حرام گوشت در لباس نباشد پنجم:جایز نیست مرد لباس طلاباف در نماز به تن کند ششم:لباس مرد در نماز و غیر نماز بنابر احتیاط واجب نباید از ابریشم خالص طبیعی باشد، موارد تعذر پوشش شرعی مکان نمازگزار اذان و اقامه اشاره جمله های اذان و اقامه شرایط اذان و اقامه اشاره 1-نیّت، 2 و3-عقل و ایمان، 4-ذکورت: 5-ترتیب، 6-موالات، 7-عربیّت، 8-داخل شدن وقت، احکام اذان و اقامه حکم کسی که اذان و اقامه را ترک نموده است واجبات نماز اشاره نیت تکبیرة الاحرام قیام «ایستادن» قرائت رکوع سجود اشاره سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتیب موالات قنوت تعقیب نماز جمعه مبطلات نماز صلوات بر پیغمبر نماز آیات اشاره وقت نماز آیات دستور نماز آیات نماز قضا نماز استیجاری نماز جماعت اشاره چند عمل مستحب: شرایط تحقّق جماعت شرایط امام جماعت احکام جماعت خلل و شکیّات نماز اشاره فوت محل جزء فراموش شده به سه چیز محقق می شود: شکیّات نماز اشاره قضای اجزای فراموش شده سجده سهو نماز مسافر اشاره چیزهایی که سفر را قطع می کند احکام مسافر نمازهای مستحبی اول:نماز عید فطر و قربان، دوم:نماز شب اول قبر که آن را نماز وحشت می نامند سوم:نماز روز اول هر ماه چهارم:نماز غفیله پنجم:خواندن نماز حاجت در مسجد کوفه احکام روزه نیت مبطلات روزه 1 و 2-خوردن و آشامیدن 3-جماع 4-دروغ بستن به خدا، پیغمبر و امامان 5-فروبردن سر در آب 6-رساندن غبار غلیظ به حلق 7-باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح اشاره فروع مسأله: 8-استمناء 9-اماله کردن با مایعات 10-قی کردن تتمیم کفاره روزه شرایط وجوب روزه کسانی که روزه بر آنها واجب نیست راه ثابت شدن اول ماه احکام روزه قضا اعتکاف اشاره اقسام اعتکاف احکام اعتکاف احکام زکات اشاره شرایط عمومی وجوب زکات چیزهایی که زکات در آنها واجب است اشاره و احکام نه چیز اول در ضمن چند گفتار بیان می شود: شرایط وجوب زکات در شتر، گاو و گوسفند زکات نقدین(طلا و نقره) زکات غلاّت چهارگانه ذکر اموری جهت آگاهی بیشتر از مسائل زکات غلات: اقسام مستحقین اشاره 1-فقیر2-مسکین، 3-عاملین زکات، 4-برای تألیف قلوب مسلمانانی که عقایدشان ضعیف اند به خاطر تقویت عقاید و باقی ماندن شان در اسلام، 5-خریداری بنده ها و آزاد کردن آنان چه مستحق دیگر وجود نداشته باشد 6-بدهکاران، 7-«سبیل اللَّه تعالی 8-ابن سبیل، اوصاف مستحقین 1-ایمان، 2-بنابر احتیاط از اهل معصیت نباشد، 3-از کسانی نباشد که مخارج شان بر زکات دهنده واجب است، احکام متفرقه زکات زکات فطره اشاره سایر احکام زکات فطره احکام خمس چیزهایی که خمس در آن واجب است 1-غنیمت، 2-معدن، 3-گنج، 4-غوّاصی، 5-زمین، 6-مال مخلوط به حرام، 7-فایده، مستحق خمس و مصرف آن بیان چند مسأله مورد ابتلاء اهل خمس: مسأله اول-اگر شخصی خانه یا محل تجارتش را چندین سال اجاره دهد، باید ابتدا نقص و خسارتی که بر آنها وارد گردیده از فایده جبران نماید، مسأله دوم-درختانی را که می نشاند، مسأله سوم-اگر درختان بزرگ شوند ولی قیمت بازار آنها پایین بیاید، مسأله چهارم-اگر شخصی مالک زمین زراعتی باشد، چند حالت دارد: مسأله پنجم-مالک می تواند خمس سال گذشته را از منافع سال بعدی بدهد به شرطی که اول خمس منافع بعدی را بدهد، مسأله ششم-اگر اعیانی از قبیل باغ یا خانه یا زمین یا ماشین را در ذمه برای غیر مخارج بخرد، مسأله هفتم-شخصی که چهارپایان را با خریدن یا هبه و بخشش مالک شود، چند حالت دارد: امر به معروف و نهی از منکر اشاره شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر مراتب امر به معروف و نهی از منکر بنابر مشهور یادآوری چند مطلب الف-نمونه هایی از معروف: ب-نمونه هایی از منکر: معاملات احکام خریدوفروش مقدمه: معاملات باطل و حرام آداب خریدوفروش معاملات مکروه عقد و شرایط آن شرایط فروشنده و خریدار اوّل-باید بالغ باشند، دوّم-عاقل باشند، سوّم-اختیار داشته باشند، چهارم-شرط چهارم فروشنده و خریدار این است که باید قدرت بر تصرف داشته باشند، معامله فضولی شرایط جنس و عوض آن خیارات خیار حقی است که با توجه به آن صاحبش قدرت دارد بر اینکه معامله را فسخ یا امضا کند که هفت قسم است: خیار مجلس 2-خیار حیوان 3-خیار شرط 4-خیار غبن 5-خیار تأخیر 6-خیار رؤیت 7-خیار عیب موارد جواز مطالبه ما به التفاوت ادامه احکام شرط احکام خیار لوازم بیع قبض و اقباض(تحویل گرفتن و تحویل دادن) معامله نقد و نسیه اقسام بیع احکام ربا در معامله بیع صرف احکام سَلَف احکام خریدوفروش میوه ها، سبزیجات و زراعت احکام معامله حیوان احکام اقاله احکام شفعه اشاره موارد شفعه احکام شفیع اعمال کردن حق شفعه احکام اجاره اشاره در عوض و معوض چند شرط است: احکام لزوم اجاره احکام تسلیم دادن مورد اجاره احکام تلف مسائل متفرقه احکام مزارعه احکام مساقات احکام جعاله احکام مسابقه و تیراندازی احکام شرکت احکام مضاربه احکام ودیعه(امانت) احکام عاریه اشاره احکام لقطه یافتن حیوان گمشده احکام غصب احکام احیای موات احکام مشترکات احکام دین و قرض اشاره خاتمه احکام رهن احکام حَجر(ممنوع بودن از تصرّف) احکام ضمان احکام حواله احکام کفالت احکام صلح احکام اقرار احکام وکالت احکام هبه احکام وصیت اشاره شرایط وصیت کننده: احکام مورد وصیت احکام کسی که برایش وصیت شده است احکام وصی در منجّزات بیمار احکام وقف اشاره شرایط واقف شرایط عین وقفی شرایط موقوف علیه در بیان مراد از بعض عبارات واقف بعض احکام وقف الحاق دو باب به احکام وقف: باب اوّل:در حبس و نظایر آن باب دوّم:در صدقه احکام نکاح اقسام نکاح اولیای عقد محارم اشاره محارم نسبی عبارتند از: حرمت سببی به یکی از اسباب زیر ثابت می شود: اوّل-خویشاوندی دوّم-رضاع سوّم-لعان چهارم-کفر عقد متعه(ازدواج موقّت) عیب هایی که موجب خیار فسخ می شوند مهر قسمت و نشوز احکام اولاد نفقه ها احکام طلاق اشاره مطلِّق و شرایط آن مطلَّقه و شرایط آن فروعات صیغه شاهد گرفتن اقسام طلاق قاعده الزام موجبات عدّه اوّل:طلاق و آنچه ملحق به آن است مانند فسخ و انفساخ دوّم:وفات سوم:وطی به شبهه چهارم:انقضای مدّت یا بخشیدن آن در متعه احکام خلع و مبارات اشاره خلع، خالع و مختلعه شرایط خلع شرایط خالع شرایط مختلعه صیغه خلع احکام خلع مبارات ظهار ظهار و شرایط آن مُظاهر و شرایط آن مظاهره و شرایط آن احکام ظهار احکام ایلاء احکام لعان احکام قسم و نذر قسم نذر عهد احکام کفّارات احکام صید و ذباحه اشاره شکار تذکیه ماهی و ملخ تذکیه ملخ ذبح ارکان ذبح سه چیز است: اشاره 1-ذابح 2-وسیله ذبح 3-چگونگی سر بریدن شرایط سر بریدن حیوان احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها اوّل:حیوانات دریایی دوّم:چهارپایان سوّم:پرندگان چهارم:جامد پنجم:مایعات احکام ارث موجبات ارث، و آن دو نوع است:1-نسب 2-سبب امّا نسب سه طبقه دارد: طبقه اوّل و آن دو صنف است: طبقه دوّم، دو صنف است: طبقه سوّم، عموها و دایی ها، هر چه بالا روند امّا سبب، دو قسم است:زوجیت و ولاء اقسام وارث موانع ارث اشاره 1-کفر 2-قتل کیفیت ارث به حسب طبقات آن طبقه اوّل:پدران و پسران ارث طبقه دوم ارث دسته سوم میراث سببی اشاره 1-زوجیّت 2-ولاء ضمان جریره 3-ولایت امام علیه السلام میراث فرزند ملاعنه، ولد زنا، حمل و گمشده 1-میراث فرزند «ملاعنه» 2-میراث فرزند زنا 3-میراث حمل 4-میراث گمشده میراث خنثی میراث افراد غرق شده یا زیر آوار مانده و مانند آن میراث مجوس احکام حدود اسباب حدود شانزده تا است: اوّل-زنا اشاره حدّ زناکار دوّم-لواط اشاره کیفیت کشتن کسی که مرتکب لواط شده است سوّم-تفخیذ چهارم-ازدواج با زن ذمّیه علاوه برداشتن زن مسلمان و بدون اجازه وی پنجم-بوسیدن پسربچه محرم از روی شهوت ششم-سُحق هفتم-قیادت هشتم-قذف نهم-سبّ پیامبر صلی الله علیه و آله دهم-ادّعای پیغمبری یازدهم-جادو دوازدهم-خوردن مشروبات اشاره حدّ مشروبخواری و کیفیّت آن سیزدهم-دزدی در مورد حدّ دزد چند چیز معتبر است: مقدار نصاب مال دزدیده شده راه ثبوت حدّ سرقت مجازات دزد چهاردهم فروش انسان آزاد پانزدهم-محاربه جنگیدن شانزدهم-ارتداد تعزیرات قصاص قصاص نفس شروط قاتل شروط قصاص اشاره شرط اوّل-تساوی در آزاد بودن و بنده بودن شرط دوّم-تساوی در دین شرط سوّم-قاتل، پدر مقتول نباشد شرط چهارم-قاتل، عاقل و بالغ باشد شرط پنجم-خون مقتول محفوظ و با ارزش باشد ادّعای قتل و راههای ثبوت آن اشاره قتل به چند چیز ثابت می شود: أحکام قصاص قصاص اعضاء احکام دیات اشاره موجبات ضمان اشاره چند فرع: فرع اوّل-اگر کسی، دیگری را شبانه به منزلش دعوت نماید، ضامن آن شخص می باشد تا به خانه اش برگردد فرع دوّم-اگر دایه بگویداین بچه شما است و تحویل خانواده اش بدهد ولی خانواده بچه قول او را انکار نماید، فرع سوّم-اگر دایه زن دیگری را اجیر نماید و بچه را بدون اذن خانواده اش به او بسپارد و او هم بچه را نیاورد، فروع تسبیب فروع تزاحم موجبات دیه قطع اعضاء دیه شکستگی و... دیه منافع اعضاء اوّل-دیه عقل است دوّم-دیه شنوایی است سوّم-نور دو چشم: چهارم-دیه بویایی: پنجم-دیه سخن گفتن: ششم-دیه کج شدن گردن: هفتم-دیه شکستن بعصوص هشتم-دیه بی اختیار خارج شدن بول: نهم-دیه صدا: دهم-دیه نفخ پیدا کردن بیضه ها: یازدهم-دیه تعذّر انزال: دوازدهم-دیه مالیدن شکم: سیزدهم-دیه پاره کردن مثانه زن باکره: چهاردهم-افضا دیه جراحت جراحتی که به سر و صورت وارد می شود «شجاج»نامیده می شود که چند قسم است: اوّل-خارصه؛ دوّم-دامیه؛ سوّم-باضعه؛ چهارم-سمحاق؛ پنجم-موضحه؛ ششم-هاشمه؛ هفتم-منقله؛ هشتم-مأمومه؛ جراحتی است که به مرکز دماغ می رسد حکم سقط جنین قبل از دمیدن روح اشاره موارد جواز سقط جنین قبل از دمیدن روح: اوّل-اینکه باقی ماندن جنین در رحم زن حرجی و غیر قابل تحمل باشد دوّم-باقی ماندن جنین در رحم زن برای سلامتی او ضرر داشته باشد سوّم-جنین از نظر خلقت مبتلا به آفت و عیب باشد، چهارم-اگر جنین از زنا به وجود آمده باشد حکم سقط جنین بعد از دمیده شدن روح دیه جنین جنایت بر حیوان کفّاره کشتن در مورد عاقله

موانع ارث

موانع ارث
اشاره
و آن سه چیز است:1-کفر 2-قتل 3-رقّ(بنده)بودن.
1-کفر
(مسأله 2964) کافر از مسلمان ارث نمی برد-اگر چه از نزدیکان میت باشد-و در کافر بین اصلی و مرتد فطری، ذمّی و حربی، فرقی نیست، امّا اگر کافر مرتد ملّی باشد، بعید نیست که ارث ببرد، اگر چه جای احتیاط است.
(مسأله 2965) کافر مانع ارث خویشاوندان و نزدیکان نمی شود.پس اگر مسلمانی بمیرد که فرزند کافری دارد ولی فرزند کافر او فرزند مسلمانی داشته باشد، میراث مال فرزندِ فرزند میت است.و اگر مسلمانی بمیرد و هیچ وارث مسلمان نداشته باشد، میراث او مال امام علیه السلام است.
(مسأله 2966) مسلمان از کافر ارث می برد و نیز از ارث بردن کافر از کافر مانع می شود.پس اگر کافری بمیرد که فرزند کافری دارد و نیز برادر مسلمان یا عموی مسلمان داشته باشد، مسلمان ارث می برد، نه کافر.و اگر میت کافر غیر از امام علیه السلام وارثی نداشته باشد، میراث او مال کافر است، در صورتی که میت کافر اصلی باشد، امّا اگر میّت مرتدّ فطری باشد، بنابر مشهور، وارث او امام علیه السلام است و کافر از او ارث نمی برد، لکن بعید نیست که مرتد-فطری و ملّی-مانند کافر اصلی باشد بلکه ظاهر همین است.
(مسأله 2967) اگر کافر قبل از تقسیم ارث میت مسلمان شود و وارث میّت متعدد باشند، چنانچه تازه مسلمان از لحاظ طبقه با دیگر وارثان مسلمان مساوی باشند، در ارث شریک می شود ولی اگر تازه مسلمان مقدّم باشد، ارث اختصاص به او پیدا می کند.امّا اگر بعد از تقسیم یا مقارن آن مسلمان شود،ارث نمی برد-چه میّت مسلمان باشد یا کافر-این در صورتی است که وارث متعدد باشد، و اگر وارث یکی باشد، کافر ارث نمی برد؛ البته اگر آن وارث زوجه باشد و کافر قبل از تقسیم ارث بین زوجه و امام علیه السلام مسلمان شود، ارث می برد و الاّ ارث نمی برد، و این در صورتی است که میّت مسلمان باشد،ولی اگر میت کافر باشد، زوجه نصیب خود را بر می دارد و باقی مال وارث کافر می شود.
(مسأله 2968) اگر کافر بعد از تقسیم بعضی ترکه، مسلمان شود اقرب آن است که او تنها از باقیمانده مالی که هنوز تقسیم نشده ارث می برد.
(مسأله 2969) مسلمانان از همدیگر ارث می برند، اگر چه از جهت عقیده و مذهب مختلف باشند، و کفّار نیز از همدیگر ارث می برند، اگر چه در ملیّت با هم اختلاف داشته باشند.
(مسأله 2970) مسلمان و کافر چه از حیث وارث بودن و یا کسی که فوت نموده است هم مسلمان و کافر اصلی را شامل می شود وهم مسلمان و کافر تبعی را-مانند طفل و مجنون-پس هر طفلی که یکی از والدینش در حال انعقاد نطفه مسلمان باشد، در حکم مسلمان است هم کافر را از ارث منع می کند، و هم کافر از او ارث نمی برد بلکه وارث او امام است در صورتی که وارث مسلمان نداشته باشد، و هر طفلی که والدینش در حال انعقاد نطفه او کافر باشند، در حکم کافر است و از مسلمان ارث نمی برد، چنانکه از کافر نیز ارث نمی برد در صورتی که غیر از امام علیه السلام وارث مسلمانی داشته باشد، و امّا اگر قبل از بلوغ و بعد از آن که ممیّز شود، مسلمان گردد و یا قبل از بلوغ و پیش از آن که ممیّز گردد یکی از والدینش،مسلمان شود، بر او حکم مسلمان جاری می شود.
(مسأله 2971) مرتدّ دو قسم است:فطری و ملّی. مرتد فطری، کسی است که نطفه اش در حالی منعقد شده، که یکی از والدینش مسلمان، و خودش نیز مسلمان بوده و سپس کافر شود، و حکم مرتد فطری این است که باید کشته شود وزنش از حین ارتداد، عده وفات بگیرد و میراث او بین ورثه تقسیم گردد، و احکام مذکور با توبه ساقط نمی شود، البته اگر توبه کند، بنابر اقوی در باطن پذیرفته می شود، بلکه در ظاهر نیز نسبت به غیر احکام مذکور، پذیرفته می شود، لذا بر طهارت بدن و صحت ازدواج جدید او حتی با زن سابقش، حکم می شود. امّا مرتدّ ملّی مقابل فطری است و حکمش این است که از او خواسته شود تا توبه کند، و اگر توبه نکرد کشته می شود، امّا زوجه اش از حین ارتداد جدا می شود مثل زنی که سه طلاقه شده است، منتها اگر به زن دخول نشده باشد، چیزی بر او نیست و اگر دخول شده باشد، عده طلاق می گیرد، و اموال مرتدّ ملّی تقسیم نمی شود مگر بعد از مرگ چه مرگ او در اثر قتل باشد و یا به صورت طبیعی، و اگر مرتدّ ملّی توبه کند و سپس مرتد شود و بعد از آن که مجبور به توبه شود توبه کند و دو باره مرتد شود، آیا در مرتبه سوم و چهارم توبه اش پذیرفته می شود یا نه؟ بنابر اظهر در مرتبه سوّم و چهارم قتل او واجب نیست. امّا اگر زن مرتد شود، کشته نمی شود و اموالش به ورثه منتقل نمی گردد، مگر با مردن، ولی نکاحش فسخ می شود، و اگر به او دخول شده باشد، عده طلاق می گیرد، وگرنه به مجرد ارتداد جدا شده، و زندانی می گردد و بر او سخت می گیرند و در اوقات نماز او را کتک می زنند تا توبه کند، و اگر توبه کرد از او پذیرفته می شود، و فرق نمی کند که زن مرتد فطری باشد یا ملّی.
(مسأله 2972) در ترتب اثر مزبور بر ارتداد، بلوغ، کامل بودن عقل، و اختیار شرط می باشد، پس اگر کسی با اکراه، مرتد شود یا از روی غفلت مرتد شود، یا سهو کند یا زبانش بلغزد یا از روی خشم و خارج از اختیار باشد یا از روی جهل به معنا باشد، ارتداد لغو است و اثری ندارد.
2-قتل
(مسأله 2973) قاتل از مقتول ارث نمی برد، در صورتی که قتل عمد و از روی ظلم باشد.امّا قتل خطای محض مانع ارث نمی شود، و همچنین مانع ارث نمی شود اگر قتل به جهت قصاص یا دفاع از خود،عرض(شرف و آبرو)و یا مال باشد، و امّا در قتل شبه عمد دو قول است:قوی تر آن ها این است که قتل شبه عمد مانع ارث نمی شود و در حکم قتل خطا می باشد، اگر چه در پرداخت دیه در حکم قتل عمد می باشد که بر عهده خود «جانی»است نه بر «عاقله»او که عبارتند از:پدران، فرزندان، برادران پدری و فرزندانشان، عموها و فرزندانشان هرچه پایین روند، بر خلاف قتل خطای محض که در آن دیه مقتول به عهده عاقله قاتل است و اگر عاقله از پرداخت عاجر بودند، خود جانی باید بپردازد و اگر جانی هم عاجز از پرداخت بود، امام باید دیه را بپردازد.
(مسأله 2974) قتل خطا مانع از ارث غیر دیه نمی گردد، امّا منع آن از ارث دیه بعید نیست.
(مسأله 2975) قاتل ارث نمی برد ولی مانع ارث کسی که از او نسبت به مقتول دورتر است هم نمی شود اگر چه قرابت وارث دورتر به واسطه قاتل باشد، چنانکه اگر فرزندی پدرش را بکُشد و مقتول فرزند دیگری نداشته باشد ولی قاتل عمدی فرزند داشته باشد، فرزند قاتل وارث می شود، و اگر مقتول پدر یا مادر داشته باشد، ارث بین او و فرزند قاتل تقسیم می شود.
(مسأله 2976) اگر وارث در طبقه اوّل منحصر به فرزند است که همان فرزند قاتل باشد در این صورت ارث مقتول به طبقه و دسته دوم منتقل می شود، یعنی به اجداد، جده ها، برادران و خواهران، و با نبودن آن ها به طبقه سوّم منتقل می شود و آن عموها، عمه ها، دایی ها و خاله ها می باشند و با نبودن آن ها به امام منتقل می شود.
(مسأله 2977) اگر مادر، جنین خود را سقط کند، دیه او بر مادر است که به پدر جنین و یا سایر ورثه جنین پرداخت می شود، اگر جنین نطفه باشد بیست دینار و اگر علقه باشد چهل دینار و اگر مضغه باشد شصت دینار، و اگر استخوان باشد هشتاد دینار، و صد دینار اگر تام الخلقه ولی روح در او ندمیده باشد،و اگر روح در او دمیده باشد، دیه انسان کامل دارد، و اگر «جانی»پدر جنین باشد، دیه او مال مادرش است.
(مسأله 2978) دیه در حکم مال مقتول است، که دیون او از آن پرداخت می شود و موارد وصیّت او از آن خارج می گردد، چه قتل او عمدی باشد یا خطایی، لکن اگر دیه با صلح گرفته شود، یا دیه از این خاطر گرفته شده که قاتل فوت کرده یا فرار نموده و قصاص او امکان نداشت، در این صورت همه نزدیکان سببی و نسبی دیه را ارث می برند، حتی زن و شوهر، اگر چه زوجین چیزی از قصاص را ارث نمی برند، ولی از دیه ارث می برند، امّا خواهران و برادران مادری، چیزی از دیه را ارث نمی برند و بنابر مشهور سایر کسانی که از طرف مادر به مقتول نزدیک اند نیز به آن دو ملحق می شوند، لکن الحاق آنان را به خواهران و برادران مادری و نبردن ارث آنان خالی از اشکال نیست پس احتیاط ترک نشود.
(مسأله 2979) اگر کسی، شخصی را مجروح کند که منجر به فوت او گردد، لکن آن شخص در زمان حیات خود جانی را تبرئه کند باز هم دیه او ساقط نمی شود، چه جرح عمدی باشد یا خطایی.
(مسأله 2980) اگر مقتول به قتل عمد، غیر از امام وارثی نداشته باشد، امر او به امام برمی گردد، و امام می تواند قصاص را مطالبه کند یا با تراضی، دیه بگیرد، و اگر غیر از امام وارثی داشته باشد، وارث می تواند بدون گرفتن مال، قاتل را عفو کند، و اگر به شرط مال او را عفو کند و«جانی»به آن راضی شود،قصاص از او ساقط می گردد و ذمه اش به دیه مشغول می شود، و اگر راضی نشود، حکم قصاص بر او ثابت می ماند.
(مسأله 2981) اگر بعضی از وارثین، قاتل را عفو کند، در جواز استیفای قصاص برای سایرین ورثه دو قول است.اظهر آن است که در صورت تضمین سهم دیه کسی که قاتل را عفو نموده قصاص برای ورثه های دیگر جایز می باشد.
(مسأله 2982) اگر مقتول از نظر شرع مهدور الدّم باشد-مثل زانی به زنای محصنه، یا لواطکننده-و کسی بدون اذن امام او را بکشد، بنابر اظهر در این مورد نیز حکم قصاص بر قاتل ثابت است، ولی اگر از بین بردن مقتول به جهت دفاع از نفس یا ناموس یا کشتن سابّ(دشنام دهنده)پیغمبر صلی الله علیه و آله و یا ائمه علیهم السلام و امثال این ها باشد، قصاص و دیه ثابت نمی شود.
(مسأله 2983) اگر مقتول به قتل عمد، بدهکار بوده و ترکه ای هم نداشته باشد تا دیون او از آن پرداخت شود، ولیّ او می تواند قاتل را قصاص نماید و طلبکاران مقتول نمی توانند ولی را منع از قصاص کنند.
(مسأله 2984) اگر بعد از مرگ بر میّت جنایت وارد شود، دیه آن به ورثه بر نمی گردد، بلکه دیه او در امور خیر مصرف می شود، و اگر دینی داشته باشد، واجب است که در جهت ادای آن صرف شود.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم