احکام شرعی
آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني
آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني
آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق ومضاف آب كر آب قليل آب جارى آب باران آب چاه احكام آبها احكام تخلى احكام تخلى استبراء مستحبات ومكروهات تخلى نجاسات نجاسات بول وغائط منى مردار خون سگ وخوك كافر شراب فقاع عرق شتر نجاستخوار عرق جنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام نجاسات مطهرات مطهرات آب زمين آفتاب استحاله انقلاب انتقال اسلام تبعيت برطرف شدن عين نجاست استبراء حيوان نجاستخوار خارج شدن خون تيمم ميت سنگ استنجاء غائب شدن مسلمان احكام ظرفها احكام ظرفها وضوء وضوء وضوى ارتماسى دعاهايى كه موقع وضوء گرفتن مستحب است شرايط وضوء احكام وضوء چيزهايى كه بايد براى آنها وضوء گرفت چيزهايى كه وضوء را باطل مى كند احكام وضوى جبيره احكام جنابت احكام جنابت چيزهايى كه بر جنب حرام است چيزهايى كه بر جنب مكروه است غسل غسلهاي واجب غسلهاى مستحب غسل جنابت غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل كردن استحاضه تعريف احكام مستحاضه حيض حيض احكام حائض اقسام زنهاى حائض اقسام زنهاى حائض 1 - صاحب عادت وقتيه وعدديه 2 - صاحب عادت وقتيه 3 - صاحب عادت عدديه 4- مضطربه 5-مبتدئه 6- ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس نفاس احکام ميت غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل وكفن ونماز ودفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر تيمم تيمم اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از مواردتيمم چيزهايى كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضوء دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز احكام نماز نمازهاى واجب نمازهاى واجب يوميه وقت نماز ظهر وعصر وقت نماز مغرب وعشاء وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهاى مستحب وقت نافله هاى يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشانيدن بدن در نماز لباس نمازگزار مكان نمازگزار جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان واقامه ترجمه اذان واقامه واجبات نماز ارکان نماز پنج ركن نماز تكبيرة الاحرام قيام ( ايستادن ) قرائت ركوع سجود چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات ومكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات قنوت ترجمه نماز 1-ترجمه سوره حمد 2- ترجمه سوره قل هو الله احد 3 - ترجمه ذكر ركوع وسجود 4- ترجمه قنوت 5 -ترجمه تسبيحات اربعه 6 -ترجمه تشهد تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكيات نماز شكيات نماز شكهاى باطل شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1-شك در چيزى كه محل آن گذشته است 2-شك بعد از سلام 3- شك بعد از وقت 4 - كثير الشك ( كسى كه زياد شك مى كند ) 5-شك امام ومأموم 6 - شك در نمازهاى مستحبى شكهاى صحيح نماز احتياط سجده سهو سجده سهو دستور سجده سهو قضاى سجده وتشهد فراموش شده كم ويا زياد كردن اجزاء وشرائط نماز نماز مسافر مسائل متفرقه نماز نماز قضاء نماز قضاى پدر ومادر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت شرائط امام جماعت احكام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب است چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات نماز آيات دستور نماز آيات نماز عيد فطر وقربان اجير گرفتن براى نماز احكام روزه احكام روزه چيزهايى كه روزه را باطل مى كند چيزهايى كه روزه را باطل مى كند 1-خوردن وآشاميدن 2-جماع 3 - استمناء 4-دروغ بستن به خدا وپيغمبر 5-رساندن غبار غليط به حلق 6 - فروبردن سر در زير آب 7 - باقى ماندن بر جنابت وحيض ونفاس تا اذان صبح 8- اماله كردن 9 - قى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كند آنچه براى روزه دار مكروه است جاهايى كه قضاء وكفاره روزه واجب است جاهايى كه قضاء وكفاره روزه واجب است كفاره روزه جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است احكام روزة قضاء احكام روزه مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاى حرام ومكروه روزه هاى مستحب احكام خمس احكام خمس توضيح 1 - منفعت كسب 2- معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطه فرو رفتن در دريا بدست مى آيد 6- غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد . مصرف خمس احكام زكوة زكوة شرايط واحب شدن زكوة زكوة گندم وجو وخرما وكشمش نصاب طلا نصاب نقره زكوة شتر وگاو وگوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكوة شرايط كسانى كه مستحق زكوتند نيت زكوة مسائل متفرقه زكوة زكوة فطره مصرف زكوة فطره مسائل متفرقه زكوة فطره احكام حج احكام حج احكام خريد وفروش احكام خريد وفروش خريد وفروش چيزهاى كه در خريد وفروش مستحب است معاملات مكروهه معاملات باطله وحرام شرائط فروشنده وخريدار شرايط جنس وعوض آن صيغه خريد وفروش خريد وفروش ميوه ها نقد ونسيه معامله سلف معامله سلف شرايط معامه سلف احكام معامله سلف فروش طلا ونقره به طلا ونقره مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره احكام اجاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده ى مالي که آن را اجاره مى دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كسانى كه نمى توانند در مال خود تصرف كنند احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه ( امانت ( احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج وزناشويى احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرايط عقد عيبهايى كه به واسطه آنها مى شود عقد را بهم زد . عده از از زنها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويى احكام شير دادن احكام شير دادن آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق احكام طلاق عده طلاق عده زنى كه شوهرش مرده طلاق بائن وطلاق رجعى احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام غصب احكام مالى كه انسان آن را پيدا مى كند احكام مالى كه انسان آن را پيدا مى كند احكام سر بريدن وشكار كردن حيوانات احكام سر بريدن وشكار كردن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهايى كه موقع سر بريدن حيوانات مستحب است چيزهايى كه در كشتن حيوانات مكروه است . احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با شگ شكارى صيد ماهى صيد ملخ احكام خوردنيها وآشاميدنيها احكام خوردنيها وآشاميدنيها چيزهايى كه موقع غذا خوردن مستحب است . چيزهايى كه در غذا خوردن مكروه است مستحبات آب آشاميدنى مكروهات آب آشاميدن احكام نذر وعهد احكام قسم خودرن احكام قسم خودرن احكام وقف احكام وقف احكام وصيت احكام وصيت احكام ارث احكام ارث ارث دسته اول ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن وشوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام ديه احكام ديه احکام مسائل روز حكم نماز وروزه كسانى كه با هواپيما مسافرت مى كنند احكام راديو وتلويزيون مسائل متفرقه مسائل متفرقه وصيت به حج احكام نيابت اقسام عمره اقسام حج حج تمتع حج تمتع عبارت از دو عبادت است اعمال عمره تمتع در شرائط حج تمتع صورت تلبيه كارهائى كه ترك آن بر محرم لازم است 1 _ شكار حيوان صحرائى 2 _ نزديكى با زنان 3 _ بوسيدن زن 4 _ لمس زن 5 _ نگاه كردن به زن وملاعبه با او 6 _ استمناء 7 _ عقد نكاح 8 _ استعمال بوى خوش 9 _ پوشيدن لباس دوخته براى مرد 10 _ سرمه كشيدن 11- نگاه كردن در آئينه 12 _ پوشيدن موزه و جوراب 13 _ دروغ گفتن ودشنام دادن ومفاخرات 14 _ مجادله نمودن 15 _ كشتن جانوران بدن 16 _ زينت نمودن 17 _ ماليدن روغن بر بدن 18 _ جدا نمودن مو از بدن 19 _ پوشاندن سر از براى مردان 20 _ پوشاندن رو از براى زن 21 _ سايه قرار دادن بر خود براى مردان 22 _ ناخن گرفتن 23 _ سلاح برداشتن بيرون آوردن خون از بدن كندن درخت وگياه حرم حكم جاهل وناسى بيان حكم نقصان طواف حكم زياد نمودن در طواف حكم قران بين دو طواف حكم شك در طواف احكام سعى حكم شك در سعى مصرف قربانى حكم كسانى كه قربانى پيدا نكردند اعمال عمره مفرده تعريف عمره مفرده استحباب عمره مفرده اشاره وجوب انجام صحيح اعمال پس از ورود به عمره عمره مفرده با نذر، عهد و قسم عمره مفرده و خمس زمان عمره مفرده اشاره فاصله بين دو عمره مفرده وصيّت به عمره مفرده نيابت عمره مفرده عمره كودكان و افراد نابالغ اعمال عمره مفرده مستحبّات احرام مكروهات احرام محرّمات احرام دوّم: طواف سوّم: نماز طواف چهارم: سعى بين صفا و مروه پنجم: تقصير ششم و هفتم: طواف نساء و نماز آن احكام مصدود و محصور احكام متفرّقه و تذكّرات اخلاقى اسرار عمره مفرده اسرار حج منزل اوّل: سير من الخلق الى الحق منزل دوّم: سير من الحقّ فى الحق استفتائات حج استفتائات مناسك حج شرايط وجوب حج عقل بلوغ قدرت بدنى داشتن وقت كافى استطاعت استطاعت با فروش اموال استطاعت با وام، قرض و بدهكارى استطاعت با وجوهات شرعيّه استطاعت بذلى استطاعت بانوان نيابت و استنابه شرايط نايب و منوبٌ عنه استنابه براى افراد مريض و ناتوان هدية ثواب حجّ و عمره احكام تقليد در حجّ و عمره احكام خمس در حجّ و عمره حجّ و عمره با مال حرام و غصبى وصيّت به حجّ و عمره حجِ ّ نذرى حجِ ّ استحبابى رضايت پدر، مادر و همسر در حجّ و عمره حجّ و عمرة كودكان و افراد نابالغ حجّ و عمرة افراد كثيرالشّك و وسواسى حجّ و عمرة افراد مسلوس و مبطون زمان حجّ و عمره اقسام حج احرام احرام نيّت تلبيه لباس احرام ميقات محرّمات احرام طواف طواف واجبات طواف قطع طواف طواف مستحب نماز طواف سعى بين صفا و مروه حلق يا تقصير طواف نساء احكام فاصلة زمانى بين عمرة تمتّع و حج تعيين روز عرفه و عيد قربان وقوف در عرفات وقوف در مشعرالحرام رمى جمره قربانى قربانى نيابت در قربانى شرايط قربانى زمان و مكان قربانى بدل قربانى ذبح كفّارات اعمال مكّه بيتوته در منى احكام محدود و محصور متفرّقه

احكام طلاق

احكام طلاق
احكام طلاق
مسأله 2493 - مردى كه زن خود را طلاق مى دهد ، بايد كمتر از ده سال نداشته باشد ، بلكه بنا بر احتياط بالغ باشد ، ونيز بايد عاقل باشد ، وبه اختيار خود طلاق دهد واگر او را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد طلاق باطل است . ونيز بايد قصد طلاق داشته باشد ، پس اگر صيغه طلاق را به شوخى بگويد صحيح نيست .
مسأله 2494 - زن بايد در وقت طلاق از خون حيض ونفاس پاك باشد وشوهرش در آن پاكى با او نزديكى نكرده باشد وتفصيل اين دو شرط در مسائل آينده بيان مى شود .
مسأله 2495 - طلاق دادن زن در حال حيض يا نفاس در سه صورت صحيح است ، اول - آنكه شوهرش بعد از ازدواج با او نزديكى نكرده باشد . دوم - آبستن باشد واگر معلوم نباشد آبستن است وشوهر در حال حيض طالق بدهد ، بعد فهمد آبستن بوده ، طلاق صحيح است . سوم - مرد به واسطه غائب بودن نتواند بفهمد كه زن از خون حيض يا نفاس پاك است يا نه وبنا بر احتياط يكماه او وقت جماع گذشته باشد .
مسأله 2496 - اگر زن را از خون حيض پاك بداند وطلاقش دهد بعد معلوم شود كه موقع طالق در حال حيض بوده ، طالق او باطل است ، واگر او رادر حيض بداند وطاقش دهد بعد معلوم شود پاك بوده ، طلاق او صحيح است .
مسأله 2497 - كسى كهمى داند زنش در حال حيض يا نفاس است ، اگر غائب شود مثلا مسافرت كند وبخواهد او را طلاق دهد ، بايد تا مدتى كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك مى شوند صبر كند .
مسأله 2498 - اگر مردى كه غائب است بخواهد زن خود را طلاق دهد ، چنانچه بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است ، يا نه ، اگر چه اطلا ع او از روى عادت حيض زن ، يا نشانه هاى ديگرى باشد كه در شرع معين شده ، بايد تا مدتى كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك مى شوند صبر كند .
مسأله 2499 - اگر با عيالش كه از خون حيض ونفاس پاك است نزديكى كند وبخواهد طلاقش دهد ، بايد صبر كند تا دو باره حيض ببيند وپاك شود . ولى زن را كه نه سالش تمام نشده ، يا آبستن است ، اگر بعد از نزديكى طلاق دهند ، اشكال ندارد ، وهمچنين است اگر يائسه باشد يعنى اگر سيده است بيشتر از شصت سال واگر سيده نيست بيشتبر از پنجاه سال داشته باشد .
مسأله 2500 - اگر زنى كه از خون حيض ونفاس پاك است نزديكى كند ودر همان پاكى طلاقش دهد ، چنانچه بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده ، بنا بر احتياط مستحب دو باره او را طلاق دهد .
مسأله 2501 - اگر با زنى كه از خون حيض ونفاس پاك است نزديكى كند ومسافرت نمايد ، چنانچه بخواهد رد سفر طلاقش دهد ، بايد بقدرى كه زن معمولا بعد از آن اكى خون مى بيند ودو باره پاك مى شود صبر كند .
مسأله 2502 - اگر مرد بخواهد زن خود را كه به واسطه مرضى حيض نمى بيند طلاق دهد ، بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده تا سه ماه از جماع با او خود دارى نمايد وبعد او را طلاق دهد .
مسأله 2503 - طلاق بايد به صيغه عربى معين كه بعدا ذكر مى شود صحيح خوانده شود ، ودو مرد عادل آن را بشنوند ، واگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند واسم زن او مثلا فاطمه باشد ، بايد بگويد : زوجتى فاطمه طالق يعنى زن من فاطمه رها است ، واگر ديگرى را وكيل كند ان وكيل بايد بگويد زوجة موكلى فاطمة طالق .
مسأله 2504 - زنى كه صيغه شده ، مثا يك ماهه يا يك ساله او را عقد كرده اند طلاق ندارد ، ورها شدن او به اين است كه مدتش تمام شود ، يا مرد مدت را به او ببخشد به اين ترتيب كه بگويد : مدت را به تو بخشيدم وشاهد گرفتن وپاك بودن زن از حيض لازم نيست .
عده طلاق
مسأله 2505 - زنى كه نه سالش تمام نشده وزن يائسه عده نداردند ، يعنى اگر چه شوهر شان با آنها نزديكى كرده باشد ، بعد از طلاق مى توانند فورا شوهر كنند .
مسأله 2506 - زنى كه نه سالش تمام شده ويائسه نيست اگر شوهرش با او نزديكى كند وطلاقش دهد ، بعد از طلاق بايد عده نگهدارد يعنى بعد از آنكه در پاكى طلاقش داد بقدرى صبر كند كه دو باره حيض ببيند وپاك شود وهمينكه حيض سوم را ديد عده او تمام مى شود ومى تواند شوهر كند . ولى اگر پيش از نزديكى كردن با او طلاقش بدهد عده ندارد يعنى مى تواند بعد از طلاق فورا شوهر كند .
مسأله 2507 - زنى كه حيض نمى بيند اگر در سن زنهايى باشد كه حيض مى بينند چنانچه شوهرش او را طلاق دهد ، بايد بعد از طلاق تا سه ماه عده نگهدارد .
مسأله 2508 - زنى كه عده او سه ماه است ، اگر او لماه طلاقش بدهند ، بايد سه ماه هلالى يعنى از موقعى كه ماه ديده مى شود تا سه ماه عده نگهدارد . واگر در بين ماه طلاقش بدهند بايد باقى ماه را با دو ماه بعد از آن ونيز كسرى ماه اول را از ماه چهارم عده نگهدارد تا سه ماه تمام شود ، مثلا اگر غروب روز بيستم ماه * 1 - معناى يائسه در مسأله 2446 ذكر شد. طلاقش بدهند وآن ماه بيست ونه روز باشد بايد نه روز باقى ماه را با دو ماه بعد از آن وبيست روز از ماه چهارم عده نگهدارد .
مسأله 2509 - اگر زن آبستن را طلاق دهند ، عده اش تا دنيا آمدن ، يا سقط شدن بچه او است بنا بر اين اگر مثلا يك ساعت بعد از طلاق ، بچه او بدنيا آيد ، عده اش تمام مى شود واگر قبل از بچه بدنيا آمدن مدت عده غير حامله بگذرد عده اش تمام مى شود .
مسأله 2510 - زنى كه نه سالش تمام شده ويائسه نيست 1 اگر صيغه شود مثلا يك ماهه ، يا يك ساله شوهر كند ، چنانچه شوهرش با او نزديكى نمايد ومدت آن زن تمام شود ، يا شوهر مدت را به او ببخشد بايد عده نگهدارد ، پس ار حيض مى بيند بايد به مقدار دو حيض عده نگهدارد وشوهر نكند واگر حيض نمى بيند ، چهل وپنچ روز از شوهر كردن خود دارى نمايد .
مسأله 2511 - ابتداى عده طلاق از موقعى است كه خواندن صيغه طلاق تمام مى شود چه زن بداند طلاقش دادن اند ، يا نداند پس اگر بعد از تمام شدن عده بفهمد كه او را طلاق داده اند ، لازم نيست دو باره عده نگهدارد .
عده زنى كه شوهرش مرده
مسأله 2512 - زنى كه شوهرش مرده اگر آبستن نباشد ، نباشد ، بايد تا چهار ماه وده روز عده نگهدارد يعنى از شوهر كردن خود دارى نمايد اگر چه يائسه 2 يا صيغه باشد يا شوهرش با او نزديكى نكرده باشد ، واگر آبستن باشد ، بايد تا موقع زائيدن عده نگهدارد ، ولى اگر پيش از گذشتن چهار ماه وده روز ، بچه اش بدنا آيد ، بايد تا چهار ماه وده روز از مرگ شوهرش صبر كند واين عده را عده وفات مى گويند .
مسأله 2513 - زنى كه در عده وفات مى باشد حرام است لباس رنگى بپوشد وسرمه بگشد وهمچنين كارهاى ديگرى كه زينت حساب شود بر او حرام مى باشد .
مسأله 2514 - اگر زن يقين كند كه شوهرش مرده وبعد از تمام شدن عده وفات شوهر كند ، چنانچه معلوم شود شوهر او بعدا مرده است ، از شوهر دوم جدا نمى شود وبراى خبر مردن شوهر اول عده وفات نگه مى دارد ونزد شوهر دوم نمى رود ، پس از گذشتن عده به واسطه همان عقد محكوم است به زن شوهر دوم بودن ، واحتياط به تجديد عقد خوب است ترك نشود .
مسأله 2515 - ابتداى عده وفات از موقعى است كه زن از مرگ شوهر مطلع شود در صورتى كه شوهر غايب باشد والا ابتداى آن وفات است .
مسأله 2516 - اگر زن بگويد عده ام تمام شده ، با دو شرط از او قبول مى شود : او - آنكه مودر تهمت نباشد . بنا بر احتياط . دوم - از طلاق يا مردن شوهرش بقدرى گذشته باشد كه در آن مدت تمام شدن عده ممكن باشد .
طلاق بائن وطلاق رجعى
مسأله 2517 - طلاق بائن آن است كه بعد از طلاق ، مرد حق ندارد به زن خود رجوع كند ، يعنى بدون عقد او را به زنى قبول نمايد وآن بر پنچ قسم است : اول - طالق زنى كه نه سالش تمام نشده باشد . دوم - طلاق زنى كه يائسه باشد يعنى اگر سيده است بيشتر از شصت سال واگر سيده نيست بيشتر از پنجاه سال داشته باشد . سوم - طلاق زنى كه شوهرش بعد از عقد با او نزديكى نكرده باشد . چهارم - طلاق سوم زنى كه او را سه دفعه طلاق داده اند . پنجم - طلاق خلع ومبالات واحكام اينها بعدا گفته خواهد شد وغير اينها طلاق رجعى است كه بعد از طلاق تا وقتى زن در عده است مرد مى تواند به او رجوع نمايد .
مسأله 2518 - كسى كه زنش را طلاق رجعى داده ، حرام است او را از خانه اى كه موقع طلاق در آن خانه بوده بيرون كند مگر آنكه او را منتقل كند به خانه مناسب حال او ، كه در اين صورت اخراج ونقل به ان خانه جايز است ، ونيز جايز است بيرون كردن از آن منزل چنانچه فحاشى كند يا اهل خانه را اذيت كند ويا رفت وآمد با اجانب نمايد . ونيز حرام است زن براى كارهاى غير لازم از آن خانه بيرون رود مگر با اذن زوج .
احكام رجوع كردن
مسأله 2519 - در طلاق رجعى مرد به سه قسم مى تواند به زن رجوع كند : او ل - حرفى بزند كه معنايش اى باشد كه او را دو بارده زن خود قرار داده است . دوم - كارى كند كه آن كار دلالت كند بر قصد رجوع . سوم - نزديكى كردن كه با ان رجوع محقق مى شود ولو قصد رجوع نداشته باشد .
مسأله 2520 - براى رجوع كردن لازم نيست مرد شاهد بگيرد ، يا به زن خبر دهد ، بلكه اگر بدون اينكه كسى بفهمد ، بگويد به زنم رجوع كردم صحيح است .
مسأله 2521 - مردى كه زن خود را طلاق رجعى داده ، اگر مالى از او بگيرد وبه او صلح كند كه ديگر به او رجوع نكند ، حق رجوع او از بين نمى رود .
مسأله 2522 - اگر زنى را دو مرتبه طلاق دهد به او رجوع كند ، يا دو مرتبه او را طلاق دهد وبعد از هر طلاق عقدش كند ، بعد از هر طلاق عقدش كند ، بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام است ، ولى اگر بعد از طلاق سوم به ديگرى شوهر كند ، با پنج شرط به شوهر اول حلال مى شود ، يعنى مى تواند آن زن را دو باره عقد نمايد . اول - آنكه عقد شوهر دوم هميشگى باشد واگر مثال يك ماهه يا يك ساله او را صيغه كند ، بعد از آنكه از او جدا شد ، شوهر اول نمى تواند او را عقد كند . دوم - شوهر دوم با او نزديكى ودخول كند . بطريق متعارف . سوم - شوهر دوم طلاقش دهد يا بميرد . چهارم - عده طلاق يا عده وفات شوهر دوم تمام شود . پنجم - شوهر دوم بالغ باشد .
طلاق خلع
مسأله 2523 - طلاق زنى را كه به شورهش مايل نيست ومهر يا مال ديگر خود را به او مى بخشد كه طالقش دهد ، طلاق دهد ، طلاق خلع گويند .
مسأله 2524 - اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند ، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد مى گويد : زوجتى فاطمه خالعتها عل ما بذلت ، وبهتر است بدون فصل بگويد هى طلاق 0 يعنى زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است)
مسأله 2525 - اگر زنى كسى را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد وشوهر همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد ، چنانچه مثلا اسم شوهر محمد واسم زن فاطمه باشد وكيل ، صيغه طالق را اينطور مى خواند : عن موكلتى فاطمة بذلت مهرها لموكلى محمد ليخلعها عليه پس از آن بدون فاصله بگويد : زوجة موكلى خالعتها على ما بذلت ، وبهتر است بدون فصل بگويد هى طالق واگر زنى كسى را وكيل كند كه غير از مهرچيزديگرى را به شوهر او ببخشد او را طلاق دهد ، وكيل بايد به جاى كلمه ( مهرها ) آن چيز را بگويد مثلا اگر صد تومان داده بايد بگويد : بذلت مأة تومان .
طلاق مبارات
مسأله 2526 - اگر زن وشوهر يكديگر را نخواهند وزن مالى به مرد بدهد كه او را طلاقدهد ، آن طلاق را مبارات گويند .
مسأله 2527 - اگر شوهر بخواهد صيغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد ، بايد بگويد ، بارأت زوجتى فاطمة على مهرها فهى طالق يعنى مبارات كردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست ، واگر ديگرى را وكيل كند ، وكيل بايد بگويد ، بارات زوجه موكلى فاطمة عل يمهرها فهى طالق ودر هر دو صورت اگر بجاى كلمه ( على مهرها ) به مهرها بگويد اشكال ندارد .
مسأله 2528 - صيغه طالق خلع ومبارات بايد به عربى صحيح خوانده شود ولى اگر زن براى آنكه مال خود را به شوهر ببخشد مثلا به فارسى بگويد براى طلاق ، فلان مال را به تو بخشيدم اشكال ندارد .
مسأله 2529 - اگر زن در بين عده طلاق خلع ، يا مبارات از بخشش خود بر گردد ، شوهر مى تواند رجوع كند وبدون عقد دو باره او را زن خود قرار دهد .
مسأله 2530 - مالى را كه وهر براى طلاق مبارات مى گيرد ، بايد بيشتر از مهر نباشد ولى در طلاق خلع اگر بيشتر باشد اشكال ندارد .
احكام متفرقه طلاق
مسأله 2531 - اگر با زن نامحرمى به گمان اينكه عيال خود او است نزديكى كند ، چه زن بداند كه او شوهرش نيست ، يا گمان كند شوهرش مى باشد ، بايد عده نگهدارد .
مسأله 2532 - اگر با زنى كه مى داند عيالش نيست زنا كند ، چه زن بداند كه آن مرد شوهر او نيست ، يا گمان كند شوهرش مى باشد ، لازم نيست عده نگهدارد .
مسأله 2533 - اگ رمرد ، زنى را گول بزند كه از شوهرش طلاق بگيرد وزن او شود طلاق وعقد آن زن صحيح است ولى هر دو معصيت بزرگى كرده اند .
مسأله 2534 - هر گاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط كند كه اگر شوهر مسافرت نمايد ، يا مثلا شش ماه به او خرجى ندهد اختيار طلاق با او باشد ، اين شرط باطل است ، ولى چنانچه شرط كند كه اگر مرد مسافرت كند ، يا مثلا تا شش ماه خرجى ندهد ، از طرف او براى طلاق خود وكيل باشد ، چنانچه شرط حاصل شود خود را طلاق دهد صحيح است .
مسأله 2535 - زنى كه شوهرش گم شده ، اگر بخواهد به ديگرى شوهر كند بايد نزد مجتهد عادل برود وبه دستور اوعمل نمايد .
مسأله 2536 - پدر وجد پدرى ديوانه مى توانند زن او را طلاق بدهند .
مسأله 2537 - اگر پدر يا جد پدرى براى طفل خود زنى را صيغه كند ، اگر چه مقدارى از زمان تكليف بچه جزء جزء مدت صيغه باشد ، مثلا براى پسر چهارده ساله خودش زنى را دو ساله صيغه كند ، چنانچه صلاح بچه باشد ، مى تواند مدت آن زن را ببخشد ولى زن دائمى او را نمى تواند طلاق دهد .
مسأله 2538 - اگر از روى علاماتى كه در شرع معين شده ، مرد دو نفر را عادل بداند وزن خود را پيش آنان طلاق دهد ، ديگرى كه نمى داند آنان عادلند يا نه مى تواند آن زن را بعد از تمام شدن عده اش براى خود براى كس ديگر عقد كند ، واگر آنها را فاسق بداند بنا بر احتياط واجب ازدواج يا او نكند وبراى ديگرى هم او را عقد ننمايد .
مسأله 2539 - اگر كشى زن خود را دون اينكه او بفهمد طلاق دهد ، چنانچه مخارج او را مثل وقتى كه زنش بوده بدهد ومثلا بعد از يكسال بگويد يكسال پيش تو را طلاق دادم وشرعا ثابت كند ، مى تواند چيزيهايى را كه در آن مدت براى زن تهيه نموده واو مصرف نكرده است از او پس بگيرد ، ولى چيزهايى را كه مصرف كرده نمى تواند از او مطالبه نمايد .
آموزش تصویری مرتبط با این حکم