احکام شرعی
آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني
آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني
آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق ومضاف آب كر آب قليل آب جارى آب باران آب چاه احكام آبها احكام تخلى احكام تخلى استبراء مستحبات ومكروهات تخلى نجاسات نجاسات بول وغائط منى مردار خون سگ وخوك كافر شراب فقاع عرق شتر نجاستخوار عرق جنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام نجاسات مطهرات مطهرات آب زمين آفتاب استحاله انقلاب انتقال اسلام تبعيت برطرف شدن عين نجاست استبراء حيوان نجاستخوار خارج شدن خون تيمم ميت سنگ استنجاء غائب شدن مسلمان احكام ظرفها احكام ظرفها وضوء وضوء وضوى ارتماسى دعاهايى كه موقع وضوء گرفتن مستحب است شرايط وضوء احكام وضوء چيزهايى كه بايد براى آنها وضوء گرفت چيزهايى كه وضوء را باطل مى كند احكام وضوى جبيره احكام جنابت احكام جنابت چيزهايى كه بر جنب حرام است چيزهايى كه بر جنب مكروه است غسل غسلهاي واجب غسلهاى مستحب غسل جنابت غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل كردن استحاضه تعريف احكام مستحاضه حيض حيض احكام حائض اقسام زنهاى حائض اقسام زنهاى حائض 1 - صاحب عادت وقتيه وعدديه 2 - صاحب عادت وقتيه 3 - صاحب عادت عدديه 4- مضطربه 5-مبتدئه 6- ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس نفاس احکام ميت غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل وكفن ونماز ودفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر تيمم تيمم اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از مواردتيمم چيزهايى كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضوء دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز احكام نماز نمازهاى واجب نمازهاى واجب يوميه وقت نماز ظهر وعصر وقت نماز مغرب وعشاء وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهاى مستحب وقت نافله هاى يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشانيدن بدن در نماز لباس نمازگزار مكان نمازگزار جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان واقامه ترجمه اذان واقامه واجبات نماز ارکان نماز پنج ركن نماز تكبيرة الاحرام قيام ( ايستادن ) قرائت ركوع سجود چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات ومكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات قنوت ترجمه نماز 1-ترجمه سوره حمد 2- ترجمه سوره قل هو الله احد 3 - ترجمه ذكر ركوع وسجود 4- ترجمه قنوت 5 -ترجمه تسبيحات اربعه 6 -ترجمه تشهد تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكيات نماز شكيات نماز شكهاى باطل شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1-شك در چيزى كه محل آن گذشته است 2-شك بعد از سلام 3- شك بعد از وقت 4 - كثير الشك ( كسى كه زياد شك مى كند ) 5-شك امام ومأموم 6 - شك در نمازهاى مستحبى شكهاى صحيح نماز احتياط سجده سهو سجده سهو دستور سجده سهو قضاى سجده وتشهد فراموش شده كم ويا زياد كردن اجزاء وشرائط نماز نماز مسافر مسائل متفرقه نماز نماز قضاء نماز قضاى پدر ومادر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت شرائط امام جماعت احكام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب است چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات نماز آيات دستور نماز آيات نماز عيد فطر وقربان اجير گرفتن براى نماز احكام روزه احكام روزه چيزهايى كه روزه را باطل مى كند چيزهايى كه روزه را باطل مى كند 1-خوردن وآشاميدن 2-جماع 3 - استمناء 4-دروغ بستن به خدا وپيغمبر 5-رساندن غبار غليط به حلق 6 - فروبردن سر در زير آب 7 - باقى ماندن بر جنابت وحيض ونفاس تا اذان صبح 8- اماله كردن 9 - قى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كند آنچه براى روزه دار مكروه است جاهايى كه قضاء وكفاره روزه واجب است جاهايى كه قضاء وكفاره روزه واجب است كفاره روزه جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است احكام روزة قضاء احكام روزه مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاى حرام ومكروه روزه هاى مستحب احكام خمس احكام خمس توضيح 1 - منفعت كسب 2- معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطه فرو رفتن در دريا بدست مى آيد 6- غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد . مصرف خمس احكام زكوة زكوة شرايط واحب شدن زكوة زكوة گندم وجو وخرما وكشمش نصاب طلا نصاب نقره زكوة شتر وگاو وگوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكوة شرايط كسانى كه مستحق زكوتند نيت زكوة مسائل متفرقه زكوة زكوة فطره مصرف زكوة فطره مسائل متفرقه زكوة فطره احكام حج احكام حج احكام خريد وفروش احكام خريد وفروش خريد وفروش چيزهاى كه در خريد وفروش مستحب است معاملات مكروهه معاملات باطله وحرام شرائط فروشنده وخريدار شرايط جنس وعوض آن صيغه خريد وفروش خريد وفروش ميوه ها نقد ونسيه معامله سلف معامله سلف شرايط معامه سلف احكام معامله سلف فروش طلا ونقره به طلا ونقره مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره احكام اجاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده ى مالي که آن را اجاره مى دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كسانى كه نمى توانند در مال خود تصرف كنند احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه ( امانت ( احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج وزناشويى احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرايط عقد عيبهايى كه به واسطه آنها مى شود عقد را بهم زد . عده از از زنها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويى احكام شير دادن احكام شير دادن آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق احكام طلاق عده طلاق عده زنى كه شوهرش مرده طلاق بائن وطلاق رجعى احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام غصب احكام مالى كه انسان آن را پيدا مى كند احكام مالى كه انسان آن را پيدا مى كند احكام سر بريدن وشكار كردن حيوانات احكام سر بريدن وشكار كردن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهايى كه موقع سر بريدن حيوانات مستحب است چيزهايى كه در كشتن حيوانات مكروه است . احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با شگ شكارى صيد ماهى صيد ملخ احكام خوردنيها وآشاميدنيها احكام خوردنيها وآشاميدنيها چيزهايى كه موقع غذا خوردن مستحب است . چيزهايى كه در غذا خوردن مكروه است مستحبات آب آشاميدنى مكروهات آب آشاميدن احكام نذر وعهد احكام قسم خودرن احكام قسم خودرن احكام وقف احكام وقف احكام وصيت احكام وصيت احكام ارث احكام ارث ارث دسته اول ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن وشوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام ديه احكام ديه احکام مسائل روز حكم نماز وروزه كسانى كه با هواپيما مسافرت مى كنند احكام راديو وتلويزيون مسائل متفرقه مسائل متفرقه وصيت به حج احكام نيابت اقسام عمره اقسام حج حج تمتع حج تمتع عبارت از دو عبادت است اعمال عمره تمتع در شرائط حج تمتع صورت تلبيه كارهائى كه ترك آن بر محرم لازم است 1 _ شكار حيوان صحرائى 2 _ نزديكى با زنان 3 _ بوسيدن زن 4 _ لمس زن 5 _ نگاه كردن به زن وملاعبه با او 6 _ استمناء 7 _ عقد نكاح 8 _ استعمال بوى خوش 9 _ پوشيدن لباس دوخته براى مرد 10 _ سرمه كشيدن 11- نگاه كردن در آئينه 12 _ پوشيدن موزه و جوراب 13 _ دروغ گفتن ودشنام دادن ومفاخرات 14 _ مجادله نمودن 15 _ كشتن جانوران بدن 16 _ زينت نمودن 17 _ ماليدن روغن بر بدن 18 _ جدا نمودن مو از بدن 19 _ پوشاندن سر از براى مردان 20 _ پوشاندن رو از براى زن 21 _ سايه قرار دادن بر خود براى مردان 22 _ ناخن گرفتن 23 _ سلاح برداشتن بيرون آوردن خون از بدن كندن درخت وگياه حرم حكم جاهل وناسى بيان حكم نقصان طواف حكم زياد نمودن در طواف حكم قران بين دو طواف حكم شك در طواف احكام سعى حكم شك در سعى مصرف قربانى حكم كسانى كه قربانى پيدا نكردند اعمال عمره مفرده تعريف عمره مفرده استحباب عمره مفرده اشاره وجوب انجام صحيح اعمال پس از ورود به عمره عمره مفرده با نذر، عهد و قسم عمره مفرده و خمس زمان عمره مفرده اشاره فاصله بين دو عمره مفرده وصيّت به عمره مفرده نيابت عمره مفرده عمره كودكان و افراد نابالغ اعمال عمره مفرده مستحبّات احرام مكروهات احرام محرّمات احرام دوّم: طواف سوّم: نماز طواف چهارم: سعى بين صفا و مروه پنجم: تقصير ششم و هفتم: طواف نساء و نماز آن احكام مصدود و محصور احكام متفرّقه و تذكّرات اخلاقى اسرار عمره مفرده اسرار حج منزل اوّل: سير من الخلق الى الحق منزل دوّم: سير من الحقّ فى الحق استفتائات حج استفتائات مناسك حج شرايط وجوب حج عقل بلوغ قدرت بدنى داشتن وقت كافى استطاعت استطاعت با فروش اموال استطاعت با وام، قرض و بدهكارى استطاعت با وجوهات شرعيّه استطاعت بذلى استطاعت بانوان نيابت و استنابه شرايط نايب و منوبٌ عنه استنابه براى افراد مريض و ناتوان هدية ثواب حجّ و عمره احكام تقليد در حجّ و عمره احكام خمس در حجّ و عمره حجّ و عمره با مال حرام و غصبى وصيّت به حجّ و عمره حجِ ّ نذرى حجِ ّ استحبابى رضايت پدر، مادر و همسر در حجّ و عمره حجّ و عمرة كودكان و افراد نابالغ حجّ و عمرة افراد كثيرالشّك و وسواسى حجّ و عمرة افراد مسلوس و مبطون زمان حجّ و عمره اقسام حج احرام احرام نيّت تلبيه لباس احرام ميقات محرّمات احرام طواف طواف واجبات طواف قطع طواف طواف مستحب نماز طواف سعى بين صفا و مروه حلق يا تقصير طواف نساء احكام فاصلة زمانى بين عمرة تمتّع و حج تعيين روز عرفه و عيد قربان وقوف در عرفات وقوف در مشعرالحرام رمى جمره قربانى قربانى نيابت در قربانى شرايط قربانى زمان و مكان قربانى بدل قربانى ذبح كفّارات اعمال مكّه بيتوته در منى احكام محدود و محصور متفرّقه

6 ناسيه

6- ناسيه
مسأله 508 - ناسيه يعنى زنى كه عادت خود را فراموش كرده است ، اگر بيشر از ده روز خون ببيند بايد روزهايى كه خون او نشانه حيض را دارد ، حيض قرار دهد واگر نتواند حيض را به واسطه نشانه هاى آن تشخيص دهد بنابر احتياط واجب بايد هفت روز اول را حيض وبقيه را استحاضه قرار دهد
مسائل متفرقه حيض
مسأله 509 - مبتدئه ، ومضطربه ، وناسيه ، وزنى كه عادت عدديه دارد ، اگر خونى ببيند ويقين كنند كه سه روز طول مى كشد ، بايد عبادت را ترك كنند وچنانچه بعد بفهمد حيض نبوده بايد عبادتهاى را كه بجا نياورده اند قضاء نمايند ، ولى اگر يقين نكنند كه تا سه روز طول مى كشد ، بنابر احتياط واجب بايد تا سه روز كارهاى استحاضه را بجا آورند وكارهايى را كه بر حائض حرام است ترك نمايند وچنانچه پيش از سه روز پاك نشدند ، بايد آن را حيض قرار دهند ، ودر اين حكم فرقى نيست بين آنكه خون نشانه هاى حيض را داشته باشد يا نه
مسأله 510 - زنى كه در حيض عادت دارد ، چه در وقت حيض عادت داشته باشد چه در عدد حيض يا هم در وقت وهم در عدد آن ، اگر دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خود خونى ببيند كه وقت آن با شماره روزهاى آن ، يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يكى باشد ، عادتش برمى گردد به آنچه در اين دو ماه ديده است مثلا اگر از روز اول ماه تا هفتم خون مى ديده وپاك مى شده چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه خون ببيند وپاك شود ، از دهم تا هفدهم عادت او مى شود
مسأله 511 - مقصود از يك ماه ، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز ، نه از روز اول ماه تا آخر ماه
مسأله 512 - زنى كه معمولا ماهى يك مرتبه خون مى بيند ، اگر در يكماه دو مرتبه خون ببيند وآن خون نشانه هاى حيض را داشته باشد ، چنانچه روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد ، بايد هر دو را حيض قرار دهد
مسأله 513 - اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه حيض را دارد ، بعد ، ده روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه استحاضه را دارد ودوباره سه روز خونى به نشانه هاى حيض ببيند ، بايد خون اول وخون آخر را كه نشانه هاى حيض داشته حيض قرار دهد
مسأله 514 - اگر زن پيش از ده روز پاك شود وبداند كه در باطن خون نيست بايد براى عبادتهاى خود غسل كند ، اگر چه گمان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند ، ولى اگر يقين داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مى بيند نبايد غسل كند
مسأله 515 - اگر زن پيش از ده روز پاك شود ، واحتمال دهد كه در باطن خون هست ، بايد قدرى پنبه داخل فرج نمايد وكمى صبر كند وبيرون آورد ، پس اگر پاك بود ، غسل كند وعبادتهاى خود را بجا آورد واگر پاك نبود اگر چه به آب زرد رنگى هم آلوده باشد ، چنانچه در حيض عادت ندارد ، يا عادت او ده روز است بايد صبر كند كه اگر پيش از ده روز پاك شد ، غسل كند واگر سر ده روز پاك شد ، يا خون او از ده گذشت ، سر ده روز غسل نمايد واگر عادتش كمتر از ده روز است در صورتى كه بداند پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز پاك مى شود ، نبايد غسل كند واگر احتمال دهد خون او از ده روز مى گذرد بايد تا روز دهم عبادت را ترك كند مگر اينكه قبل از آن مأيوس از انقطاع خون تا روز دهم بشود واگر مأيوس از انقطاع خون شود كارهاى استحاضه را بجا آورد وكارهايى را كه بر حائض حرام است ترك نمايد پس اگر پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز از خون پاك شد ، تمامش حيض است واگر از ده روز گذشت ، بايد عادت خود را حيض وبقيه را استحاضه قرار دهد وعبادتهايى را كه بعد از روزهاى عادت بجا نياورده قضاء نمايد
مسأله 516 - اگر چند روز را حيض قرار دهد وعبادت نكند ، بعد بفهمد حيض نبوده است ، بايد نماز وروزه اى را كه در آن روزها بجا نياورده قضاء نمايد واگر چند روز را به گمان اينكه حيض نيست عبادت كند ، بعد بفهمد حيض بوده چنانچه آن روزها را روزه گرفته بايد قضاء نمايد
نفاس
نفاس
مسأله 517 - از وقتى كه اولين جزء بچه از شكم مادر بيرون مى آيد ، هر خونى كه زن مى بيند ، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود خون نفاس است و زن را در حال نفاس ، نفساء مى گويند
مسأله 518 - خونى كه زن پيش از بيرون آمدن اولين جزء بچه مى بيند نفاس نيست
مسأله 519 - لازم نيست كه خلقت بچه تمام باشد ، بلكه اگر خون بسته اى هم از رحم زن خارج شود وخود زن بداند ، يا چهار نفر قابله بگويند كه اگر در رحم مى ماند انسان مى شد خونى كه تا ده روز ببيند خون نفاس است
مسأله 520 - ممكن است خون نفاس يك آن بيشتر نيايد ، ولى بيشتر از ده روز نمى شود
مسأله 521 - هر گاه شك كند كه چيزى سقط شده يا نه ، يا چيزى كه سقط شده اگر مى ماند انسان مى شد يا نه ، لازم نيست وارسى كند ، وخونى كه از او خارج مى شود شرعا خون نفاس نيست
مسأله 522 - توقف در مسجد ورساندن جايى از بدن به خط قرآن وكارهاى ديگرى كه بر حائض حرام است ، بر نفساء هم حرام است ، وآنچه بر حائض واجب ومستحب ومكروه است ، بر نفساء هم واجب ومستحب ومكروه مى باشد
مسأله 523 - طلاق دادن زنى كه در حال نفاس است باطل ونزديكى با او حرام مى باشد ولى اگر شوهرش با او نزديكى كند كفاره ندارد
مسأله 524 - وقتى زن از خون نفاس پاك شد ، بايد غسل كند وعبادتهاى خود را بجا آورد واگر دوباره خون ببيند ، چنانچه روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده روى هم ده روز يا كمتر از ده روز باشد ، تمام آن نفاس است واگر روزهايى كه پاك بوده روزه گرفته باشد بايد قضاء نمايد
مسأله 525 - اگر زن از خون نفاس پاك شود واحتمال دهد كه در باطن خون هست ، بايد مقدارى پنبه داخل فرج نمايد وكمى صبر كند كه اگر پاك است ، براى عبادتهاى خود غسل كند
مسأله 526 - اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد ، چنانچه در حيض عادت دارد ، به اندازه روزهاى عادت او نفاس وبقيه استحاضه است واگر عادت ندارد ، تا ده روز نفاس وبقيه استحاضه مى باشد ، وبهتر است كسى كه عادت دارد از روز بعد از عادت وكسى كه عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هيجدهم زايمان ، كارهاى استحاضه را بجا آورد وكارهايى را كه بر نفساء حرام است ترك كند
مسأله 527 - زنى كه عادت حيضش كمتر از ده روز است ، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون ببيند ، بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد وبعد از آن بايد تا ده روز تمام شود عبادت را ترك كند مگر آنكه مأيوس از انقطاع خون بشود ، واگر مأيوس شد كارهاى استحاضه را بجا آورد وكارهايى را كه بر نفساء حرام است ترك نمايد ، واگر از ده روز بگذرد ، استحاضه است وبايد روزهاى بعد از عادت تا روز دهم را استحاضه قرار دهد وعبادتهايى را كه در آن روزها بجا نياورده قضاء نمايد مثلا زنى كه عادت او شش روز بوده اگر بيشتر از شش روز خون ببيند ، بايد شش روز را نفاس قرار دهد وبنا بر احتياط واجب در روز
هفتم وهشتم عبادت را ترك كند ودر روز نهم ودهم كارهاى استحاضه را بجا آورد وكارهايى را كه بر نفساء حرام است ترك نمايد واگر بيشتر از ده روز خون ديد ، از روز بعد از عادت او استحاضه مى باشد
مسأله 528 - زنى كه در حيض عادت دارد ، اگر بعد از زائيدن ، تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه پى در پى خون ببيند ، به اندازه روزهاى عادت او نفاس است و ده روز از خونى كه بعد از نفاس مى بيند اگر چه در روزهاى عادت ماهانه اش باشد ، استحاضه است ، مثلا زنى كه عادت حيض او از بيستم هر ماه تا بيست وهفتم آن است ، اگر روز دهم ماه زائيد وتا يكماه يا بيشتر پى در پى خون ديد ، تا روز هفدهم نفاس واز روز هفدهم تا ده روز حتى خونى كه در روزهاى عادت خود كه از بيستم تا بيست وهفتم است مى بيند ، استحاضه مى باشد وبعد از گذشتن ده روز ، اگر خونى را كه مى بيند در روزهاى عادتش باشد ، حيض است چه نشانه هاى حيض را داشته باشد يا نداشته باشد ، وهمچنين است اگر در روزهاى عادتش نباشد ولى نشانه هاى حيض را داشته باشد ، اما اگر خونى كه بعد از گذشتن ده روز از نفاس مى بيند ، در روزهاى عادت حيض او نباشد ونشانه هاى حيض را هم نداشته باشد استحاضه است
مسأله 529 - زنى كه در حيض عادت ندارد ، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه خون ببيند ، ده روز اول آن نفاس وده روز دوم آن استحاضه است وخونى كه بعد از آن مى بيند ، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض وگرنه آن هم استحاضه مى باشد
احکام ميت
غسل مس ميت
مسأله 530 - اگر كسى بدن انسان مرده اى را كه سرد شده وغسلش نداده اند مس كند يعنى جايى از بدن خود را به آن برساند بايد غسل مس ميت نمايد ، چه در خواب مس كند چه در بيدارى با اختيار مس كند يا بى اختيار حتى اگر ناخن واستخوان او به ناخن واستخوان ميت برسد بايد غسل كند ، ولى اگر حيوان مرده اى را مس كند غسل بر او واجب نيست
مسأله 531 - براى مس مرده اى كه تمام بدن او سرد نشده ، غسل واجب نيست اگر چه جايى را كه سرد شده مس نمايد
مسأله 532 - اگر موى خود را به بدن ميت برساند يا بدن خود را به موى ميت يا موى خود را به موى ميت برساند بايد غسل كند مگر آنكه مس ، با سر موهاى بلند باشد
مسأله 533 - براى بچه مرده حتى بچه سقط شده اى كه چهار ماه او تمام شده غسل مس ميت واجب است
مسأله 534 - بچه اى كه بعد از مردن مادر وسرد شدن بدنش به دنيا بيايد چنانچه ظاهر بدن مادر را مس نمايد وقتى بالغ شد بايد غسل مس ميت كند
مسأله 535 - اگر انسان ، ميتى را كه سه غسل او كاملا تمام شده مس نمايد ، غسل بر او واجب نمى شود
مسأله 536 - اگر ديوانه يا بچه نابالغى ، ميت را مس كند ، بعد از آنكه آن ديوانه عاقل ، يا بچه بالغ شد ، بايد غسل مس ميت نمايد
مسأله 537 - اگر از بدن زنده يا مرده اى كه غسلش نداده اند ، قسمتى كه داراى استخوان است جدا شود وپيش از آنكه قسمت جدا شده را غسل دهند ، انسان آن را مس نمايد ، بايد غسل مس ميت كند ، ولى اگر قسمى كه جدا شده ، استخوان نداشته باشد ، براى مس آن غسل واجب نيست
مسأله 538 - براى مس استخوانى كه گوشت ندارد وآن را غسل نداده اند ، چه از مرده جدا شده باشد چه از زنده ، غسل كردن لازم نيست ، وهمچنين براى مس دندانى كه از زنده ويا مرده اى كه غسل نداده باشند جدا شده وگوشت ندارد ، يا گوشت آن خيلى كم است ، غسل واجب نيست
مسأله 539 - غسل مس ميت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند كسى كه غسل مس ميت كرده ، اگر بخواهد نماز بخواند ، لازم نيست وضوء بگيرد ، ولى وضوء گرفتن قبل از غسل مستحب است
مسأله 540 - اگر چند ميت را مس كند يا يك ميت را چند با مس نمايد ، يك غسل كافى است
مسأله 541 - براى كسى كه بعد از مس ميت غسل نكرده است ، توقف در مسجد وجماع وخواندن سوره هايى كه سجده واجب دارد ، مانعى ندارد ولى براى نماز و مانند آن بايد غسل كند
احكام محتضر
مسأله 542 - مسلمانى را كه محتضر است ، يعنى در حال جان دادن مى باشد ، مرد باشد يا زن ، بزرگ باشد يا كوچك ، بايد به پشت بخوابانند ، به طورى كه كف پاهايش به طرف قبله باشد ، واگر خواباندن او كاملا به اين طور ممكن نيست ، تا اندازه اى كه ممكن است بايد به اين دستور عمل كنند ، وچنانچه خواباندن او به هيچ قسم ممكن نباشد ، بايد او را رو به قبله بنشانند واگر آن هم نشود ، بايد او را به پهلوى راست يا به پهلوى چپ رو به قبله بخوابانند
مسأله 543 - واجب است كه بعد از موت تا مدت مختصرى ، او را رو به قبله بخوابانند ، ولى بعد از آنكه غسلش تمام شد ، بهتر است او را مثل حالتى كه بر او نماز مى خوانند بخوابانند
مسأله 544 - رو به قبله كردن محتضر به هر مسلمان واجب است واجازه گرفتن از ولى او لازم نيست
مسأله 545 - مستحب است شهادتين واقرار به دوازده امام عليه السلام وساير عقائد حقه را ، به كسى كه در حال جان دادن است ، طورى تلقين كنند كه بفهمد ونيز مستحب است چيزهايى را كه گفته شد تا وقت مرگ تكرار كنند
مسأله 546 - مستحب است اين دعاها را طورى به محتضر تلقين كنند كه بفهمد : اللهم اغفر لى الكثير من معاصيك واقبل منى اليسير من طاعتك يا من يقبل اليسير ويعفو عن الكثير اقبل منى اليسير واعف عنى الكثير انك انت العفو الغفور اللهم ارحمنى فانك رحيم
مسأله 547 - مستحب است كسى را كه سخت جان مى دهد ، اگر ناراحت نمى شود ، به جايى كه نماز مى خوانده ببرند
مسأله 548 - مستحب است براى راحت شدن محتضر ، بر بالين او ، سوره مباره يس ووالصافات واحزاب وآية الكرسى وآيه پنجاه وچهارم از سوره اعراف وسه آيه آخر سوره بقره بلكه هر چه از قرآن ممكن است بخوانند
مسأله 549 - تنها گذاشتن محتضر ، وبودن جنب وحائض نزد او ، وهمچنين حرف زدن زياد ، وگريه كردن ، وتنها گذاشتن زنها نزد او ، مكروه است
احكام بعد از مرگ
مسأله 550 - بعد از مرگ مستحب است ، چشمها ولبها وچانه ميت را ببندند ، ودست وپاى او را دراز كنند ، وپارچه اى روى او بيندازند ، واگر شب مرده است ، در جايى كه مرده ، چراغ روشن كنند ، وبراى تشييع جنازه او مؤمنين را خبر كنند ، ودر دفن او عجله نمايند ، ولى اگر يقين به مردن او ندارند ، بايد صبر كنند تا معلوم شود ونيز اگر ميت حامله باشد وبچه در شك او زنده باشد ، بايد به قدرى دفن را عقب بيندازند كه پهلوى چپ او را بشكافند وطفل را بيرون آورند وپهلو را بدوزند
احكام غسل وكفن ونماز ودفن ميت
مسأله 551 - غسل ، وكفن ، ونماز ، ودفن مسلمان اگر چه دوازده امامى نباشد ، بر هر مكلفى واجب است واگر بعضى انجام دهند ، از ديگران ساقط مى شود وچنانچه هيچكس انجام ندهد ، همه معصيت كرده اند
مسأله 552 - اگر كسى مشغول كارهاى ميت شود بر ديگران واجب نيست اقدام نمايند ، ولى اگر او عمل را نيمه كاره بگذارد ، بايد ديگران تمام كنند
مسأله 553 - اگر انسان يقين كند كه ديگرى مشغول كارهاى ميت شده واجب نيست به كارهاى ميت اقدام كند ولى اگر شك يا گمان دارد بايد اقدام نمايد
مسأله 554 - اگر كسى بداند غسل يا كفن يا نماز يا دفن ميت را باطل انجام داده اند بايد دوباره انجام دهد ، ولى اگر گمان دارد كه باطل بوده ، يا شك دارد كه درست بوده يا نه لازم نيست اقدام نمايد
مسأله 555 - براى غسل ، كفن ونماز ودفن ميت بنابر احتياط واجب بايد از ولى او اجازه بگيرند
مسأله 556 - ولى زن شوهر اوست وبعد از او ، مردهايى كه از ميت ارث مى برند مقدم بر زنهاى ايشانند
مسأله 557 - اگر كسى بگويد من وصى ، يا ولى ميتم ، يا ولى ميت به من اجازه داده كه غسل وكفن ودفن ميت را انجام دهم ، چنانچه به حرف او اطمينان دارند وديگرى هم نمى گويد من ولى يا وصى ميتم يا ولى ميت به من اجازه داده است ، انجام كارهاى ميت با اوست واگر به حرف او اطمينان ندارند ، يا ديگرى مى گويد من ولى يا وصى ميتم يا ولى ميت به من اجازه داده است ، در صورتى كه يكنفر عادل به گفته اولى شهادت دهد ، بايد حرف او را قبول كرد
مسأله 558 - اگر ميت براى غسل وكفن ودفن ونماز خود غير از ولى ، كس ديگرى را معين كند وصيت وتعيين او نافذ نيست
احكام غسل ميت
مسأله 559 - واجب است ميت را سه غسل بدهند : اول - به آبى كه با سدر مخلوط باشد
دوم - به آبى كه با كافور مخلوط باشد
سوم - با آب خالص
مسأله 560 - سدر وكافور بايد به اندازه اى زياد نباشد ، كه آب را مضاف كند وبه اندازه اى هم كم نباشد ، كه نگويند با آب سدر وكافور غسل داده
مسأله 561 - اگر سدر وكافور به اندازه اى كه لازم است پيدا نشود ، لازم نيست مقدارى كه به آن دسترسى دارند در آب بريزند
مسأله 562 - كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته است اگر پيش از تمام كردن طواف حج يا عمره بميرد نبايد او را با آب كافور غسل دهند وبجاى آن بايد با آب خالص غسلش بدهند
مسأله 563 - كسى كه ميت را غسل مى دهد ، بايد مسلمان دوازده امامى وبالغ وعاقل باشد ومسائل غسل را هم بداند
مسأله 564 - كسى كه ميت را غسل مى دهد بايد قصد قربت داشته باشد يعنى غسل رابراى انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد
مسأله 565 - غسل بچه مسلمان اگر چه از زنا باشد ، واجب است وغسل وكفن ودفن كافر واولاد او ، جايز نيست وكسى كه از بچگى ديوانه بوده وبحال ديوانگى بالغ شده ، چنانچه پدر ومادر او يا يكى از آنان مسلمان باشند ، بايد او را غسل داد واگر هيچكدام آنان مسلمان نباشند ، غسل دادن او جايز نيست
مسأله 566 - بچه سقط شده را اگر چهار ماه يا بيشتر دارد يا خلقت او كامل باشد بايد غسل بدهند واگر چهار ماه ندارد ، بايد در پارچه اى بپيچند وبدون غسل دفن كنند
مسأله 567 - حرام است مرد ، زن را وزن ، مرد را غسل بدهد ، ولى زن مى تواند شوهر خود را غسل دهد ، وشوهر هم مى تواند زن خود را غسل دهد
مسأله 568 - مرد مى تواند دختر بچه اى را كه سن او از سه سال بيشتر نيست ، غسل دهد زن هم مى تواند پسر بچه اى را كه سه سال بيشتر ندارد ، غسل دهد
مسأله 569 - اگر براى غسل دادن ميتى كه مرد است مرد پيدا نشود ، زنانى كه با او نسبت دارد ومحرمند ، مثل مادر وخواهر وعمه وخاله ، يا به واسطه شير خوردن با او محرم شده اند ، مى توانند ، غسلش بدهند ونيز اگر براى غسل ميت زن ، زن ديگرى نباشد ، مردهايى كه با او نسبت دارند ومحرمند ، يا به واسطه شير خوردن با او محرم شده اند ، مى توانند او را غسل دهند
مسأله 570 - اگر ميت وكسى كه او را غسل مى دهد هر دو مرد يا هر دو زن باشند ، بهتر آن است كه غير از عورت ، جاهاى ديگر ميت برهنه باشد
مسأله 571 - نگاه كردن به عورت ميت حرام است وكسى كه او را غسل مى دهد اگر نگاه كند معصيت كرده ، ولى غسل باطل نمى شود
مسأله 572 - اگر جايى ازبدن ميت نجس باشد ، بايد پيش از آنكه آنجا را غسل بدهند ، آب بكشند ولازم نيست كه تمام بدن ميت ، پيش از شروع به غسل پاك باشد
مسأله 573 - غسل ميت مثل غسل جنابت است ، وبايد تا غسل ترتيبى ممكن است ، ميت را غسل ارتماسى ندهند ودر غسل ترتيبى مخيرند بين آنكه هر يك از سه قسمت بدن را در آب فرو برند يا آب روى آن بريزند
مسأله 574 - كسى را كه در حال حيض يا در حال جنابت مرده لازم نيست غسل حيض يا غسل جنابت بدهند ، بلكه همان غسل ميت براى او كافى است
مسأله 575 - بنابر احتياط مزد گرفته نشود براى غسل دادن ميت ، ولى مزد گرفتن براى كارهاى مقدماتى غسل حرام نيست
مسأله 576 - اگر آب پيدا نشود ، يا استعمال آن مانعى داشته باشد ، بايد عوض هر سه غسل ميت را يك تيمم بدهند ، وبهتر است عوض هر غسل يك تيمم بدهند ويك تيمم ديگر هم عوض هر سه غسل بدهند ، واگر كسى كه تيمم مى دهد ، در تيمم سوم قصد مافى الذمه نمايد يعنى نيت كند كه اين تيمم را براى آنكه به تكليف عمل شده باشد ، انجام مى دهم ، تيمم چهارم مستحب نيست
مسأله 577 - كسى كه ميت را تيمم مى دهد ، بايد دست ميت را به زمين بزند وبه صورت وپشت دستهاى او بكشد واگر ممكن نباشد ، دست خود را به زمين بزند وبه صورت وپشت دستهاى ميت بكشد
احكام كفن ميت
مسأله 578 - ميت مسلمان را بايد با سه پارچه كه آنها را ، لنگ ، وپيراهن ، وسرتاسرى مى گويند كفن نمايند
مسأله 579 - لنگ بايد از ناف تا زانو ، اطراف بدن را بپوشاند ، وبهتر آن است كه از سينه تا روى پا برسد وپيراهن بايد ، از سر شانه تا نصف ساق پا ، تمام بدن را بپوشاند وبهتر آن است كه تا روى پا برسد ، وبنابر احتياط واجب درازى سرتاسرى بايد به قدرى باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد وپهناى آن بايد به اندازه اى باشد كه يك طرف آن روى ديگر بيايد
مسأله 580 - مقدارى از لنگ ، كه از ناف تا زانو را مى پوشاند ومقدارى از پيراهن كه از شانه تا نصف ساق را مى پوشاند ، مقدار واجب كفن است وآنچه بيشتر از اين مقدار در مسأله قبل گفته شد ، مقدار مستحب كفن مى باشد
مسأله 581 - اگر ورثه بالغ باشند واجازه دهند كه بيشتر از مقدار واجب كفن را ، كه در مسأله قبل گفته شد از سهم آنان بردارند ، اشكال ندارد واحتياط واجب آن است كه بيشتر از مقدار واجب كفن را از سهم وارثى كه بالغ نشده بر ندارند
مسأله 582 - اگر كسى وصيت كرده باشد كه مقدار مستحب كفن را كه در دو مسأله قبل گفته شد ، از ثلث مال او بردارند ، يا وصيت كرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند ولى مصرف آن را معين نكرده باشد ، يا فقط مصرف مقدارى از آن را معين كرده باشد ، مى توانند مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند
مسأله 583 - اگر ميت وصيت نكرده باشد كه كفن را از ثلث مال او بردارند وبخواهند از اصل مال بردارند ، احتياط واجب آن است كه مقدار واجب كفن را به ارزانترين قيمتى كه ممكن است تهيه نمايند ولى اگر كسانى از ورثه كه بالغ هستند اجازه بدهند كه از سهم آنان بردارند ، مقدارى را كه اجازه داده اند ، از سهم آنان مى شود برداشت
مسأله 584 - كفن زن بر شوهر است ، اگر چه زن خود مال داشته باشد وهمچنين اگر زن را به شرحى كه در كتاب طلاق گفته مى شود ، طلاق رجعى بدهند وپيش از تمام شدن عده بميرد شوهرش بايد كفن او را بدهد وچنانچه شوهر بالغ نباشد يا ديوانه باشد ولى شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد
مسأله 585 - كفن ميت بر خويشان او واجب نيست ، اگر چه مخارج او در حال زندگى بر آنان واجب باشد
مسأله 586 - لازم نيست كه هر يك از سه پارچه كفن ضخيم باشد كه بدن ميت از زير آن پيدا نباشد ، بلى واجب است مستور شدن ميت ولو به مجموع سه پارچه
مسأله 587 - كفن كردن با پوست مردار ، وچيز غصبى ، اگر چه ديگرى هم پيدا نشود ، جايز نيست ، وچنانچه كفن ميت غصبى باشد وصاحب آن راضى نباشد ، بايد از تنش بيرون آورند ، اگر چه او را دفن كرده باشند
مسأله 588 - كفن كردن ميت با چيز نجس ، ويا پارچه ابريشمى خالص ، يا پارچه اى كه با طلا بافته شده جايز نيست ، ولى در حال ناچارى اشكال ندارد
مسأله 589 - كفن كردن با پارچه اى كه از پشم يا موى حيوان حرام گوشت تهيه شده ، در حال اختيار بنابر احتياط واجب جايز نيست ، وجايز نيست با پوست حيوان حلال گوشتى هم كه به دستور شرع كشته شده ، ميت را كفن بكنند ولى اگر كفن از مو وپشم وحيوان حلال گوشت باشد اشكال ندارد
مسأله 590 - اگر كفن ميت به نجاست خود او يا به نجاست ديگرى نجس شود ، چنانچه كفن ضايع نمى شود ، بايد مقدار نجس را بشويند يا ببرند ، اگر چه بعد از گذاشتن در قبر باشد واگر شستن يا بريدن آن ممكن نيست ، در صورتى كه عوض كردن آن ممكن باشد ، بايد عوض نمايند
مسأله 591 - كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته اگر بميرد ، بايد مثل ديگران كفن شود وپوشاندن سر وصورتش اشكال ندارد
مسأله 592 - مستحب است انسان در حال سلامتى ، كفن وسدر وكافور خود را تهيه كند
احكام حنوط
مسأله 593 - بعد از غسل واجب است ميت را حنوط كنند ، يعنى به پيشانى وكف دستها وسر زانوها وسر دو انگشت بزرگ پاهاى او كافور بمالند ومستحب است به سر بينى ميت هم كافور بمالند وبايد كافور ، سائيده وتازه باشد واگر به واسطه كهنه بودن ، عطر او از بين رفته باشد كافى نيست
مسأله 594 - در ماليدن كافور به مواضع ذكر شده ترتيب لازم نيست
مسأله 595 - بهتر آن است كه ميت را پيش از كفن كردن ، حنوط نمايند اگر چه در بين كفن كردن وبعد از آن هم مانعى ندارد
مسأله 596 - كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته است ، اگر پيش از تمام كردن طواف بميرد ، حنوط كردن او جايز نيست
مسأله 597 - زنى كه شوهر او مرده وهنوز عده اش تمام نشده ، اگر چه حرام است خود را خوشبو كند ولى چنانچه بميرد حنوط او واجب است
مسأله 598 - مكروه است ميت را با مشك وعنبر وعود وعطرهاى ديگر خوشبو بكنند واينها را با كافور مخلوط بنمايند
مسأله 599 - مستحب است ، قدرى ترتب حضرت سيد الشهداء عليه السلام با كافور مخلوط كنند ، ولى بايد از آن كافور به جاهايى كه بى احترامى مى شود نرسانند ، ونيز بايد تربت به قدرى زياد نباشد ، كه وقتى با كافور مخلوط شد ، آن را كافور نگويند
مسأله 600 - اگر كافور پيدا نشود ، يا فقط به اندازه غسل باشد ، حنوط لازم نيست ، واگر به قدر غسل يا حنوط باشد مخير است بين آن دو ، وچنانچه از غسل زياد بيايد ولى به همه هفت عضو نرسد مخير است به هر عضو بخواهد بمالد
مسأله 601 - مستحب است دو چوب تر وتازه در قبر همراه ميت بگذارند
احكام نماز ميت
مسأله 602 - نماز خواندن بر ميت مسلمان ، اگر چه بچه باشد واجب است ولى بايد پدر ومادر آن بچه يا يكى از آنان مسلمان باشند وشش سال بچه تمام شده باشد
مسأله 603 - نماز خواندن بر بچه اى كه شش سال او تمام نشده ، مستحب است ولى نماز خواندن بر بچه اى كه مرده بدنيا آمده مستحب نيست
مسأله 604 - نماز ميت بايد بعد از غسل وحنوط وكفن كردن او خوانده شود ، واگر پيش از اينها ، يا در بين اينها بخوانند ، اگر چه از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد كافى نيست
مسأله 605 - كسى كه مى خواهد نماز ميت بخواند ، لازم نيست با وضوء يا غسل يا تيمم باشد وبدن ولباسش پاك باشد واگر لباس او غصبى هم باشد اشكال ندارد
مسأله 606 - كسى كه به ميت نماز مى خواند ، بايد رو به قبله باشد ونيز واجب است ميت را مقابل او به پشت بخوابانند بطورى كه سر او بطرف راست نماز گزار وپاى او بطرف چپ نمازگزار باشد
مسأله 607 - مكان نمازگزار بايد از جاى ميت پست تر يا بلندتر نباشد ، ولى پستى وبلندى مختصر اشكال ندارد
مسأله 608 - نمازگزار بايد از ميت دور نباشد ، ولى كسى كه نماز ميت را به جماعت مى خواند ، اگر از ميت دور باشد ، چنانچه صفها به يكديگر متصل باشند اشكال ندارد
مسأله 609 - نمازگزار بايد مقابل ميت بايستد ، ولى اگر نماز به جماعت خوانده شود وصف جماعت از دو طرف ميت بگذرد ، نماز كسانى كه مقابل ميت نيستند اشكال ندارد
مسأله 610 - بين ميت ونمازگزار ، بايد پرده وديوار يا چيزى مانند اينها نباشد ولى اگر ميت در تابوت ومانند آن باشد اشكال ندارد
مسأله 611 - در وقت خواندن نماز ، بايد عورت ميت پوشيده باشد واگر كفن كردن او ممكن نيست بايد عورتش را اگر چه با تخته وآجر ومانند اينها باشد بپوشانند
مسأله 612 - نماز ميت را بايد ايستاده وبا قصد قربت بخواند ، ودر موقع نيت ميت را معين كند مثلا نيت كند نماز مى خوانم بر اين ميت قربة الى الله
مسأله 613 - اگر كسى نباشد كه بتواند نماز ميت را ايستاده بخواند ، مى شود نشسته بر او نماز خواند
مسأله 614 - اگر ميت وصيت كرده باشد كه شخص معينى بر او نماز بخواند بايد آن شخص از ولى ميت اجازه بگيرد وبدون اذن او نمى تواند نماز بخواند
مسأله 615 - مكروه است بر ميت چند مرتبه نماز بخوانند ، ولى اگر ميت اهل علم وتقوى باشد مكروه نيست
مسأله 616 - اگر ميت را عمدا يا از روى فراموشى يا به جهت عذرى بدون نماز دفن كنند ، يا بعد از دفن معلوم شود نمازى كه بر او خوانده شده باطل بوده است تا وقتى جسد او از هم نپاشيده واجب است با شرطهايى كه براى نماز ميت گفته شد به قبرش نماز بخوانند
دستور نماز ميت
مسأله 617 - نماز ميت پنج تكبير دارد واگر نمازگزار پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافى است : بعد از نيت وگفتن تكبير اول بگويد : اشهد ان لا الله الا الله وان محمدا رسول الله وبعد از تكبير دوم بگويد : اللهم صل على محمد وآل محمد وبعد از تكبير سوم بگويد : اللهم اغفر للمؤمنين والمؤمنات وبعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است بگويد : اللهم اغفر لهذا الميت واگر زن است بگويد اللهم اغفر لهذه الميت وبعد تكبير پنجم را بگويد ، وبهتر است بعد از تكبير اول بگويد اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له واشهد ان محمدا عبده ورسوله ارسله بالحق بشيرا ونذيرا بين يدى الساعة وبعد از تكبير دوم بگويد : اللهم صل على محمد وآل محمد وبارك على محمد وآل محمد وارحم محمدا وآل محمد كافضل ما صليت وباركت وترحمت على ابراهيم وآل ابراهيم انك حميد مجيد وصل على جميع الانبياء والمرسلين والشهداء والصديقين وجميع عباد الله الصالحين وبعد از تكبير سوم بگويد : اللهم اغفر للمؤمنين والمؤمنات والمسلمين والمسلمات الاحياء منهم والاموات تابع بيننا وبينهم بالخيرات انك مجيب الدعوات انك على كل شئ قدير وبعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است بگويد : اللهم ان هذا عبدك وابن عبدك وابن امتك نزل بك و انت خير منزول به اللهم انا لا نعلم منه الا خيرا وانت اعلم به منا اللهم ان كان محسنا فزد في احسانه وان كان مسيئا فتجاوز عنه واغفر له اللهم اجعله عندك في اعلى عليين واخلف على اهله في الغابرين وارحمه برحمتك يا ارحم الراحمين وبعد تكبير پنجم را بگويد واگر ميت زن است بعد از تكبير چهارم بگويد : اللهم ان هذه امتك وابنة عبدك وابنة امتك نزلت بك وانت خير منزول به اللهم انا لا نعلم منها الا خيرا وانت اعلم بها منا اللهم ان كانت محسنة فزد في احسانها وان كانت مسيئة فتجاوز عنها واغفر لها اللهم اجعلها عندك في اعلى عليين واخلف على اهلها في الغابرين وارحمها وبرحمتك يا ارحم الراحمين
مسأله 618 - بايد تكبيرها ودعاها را طورى پشت سر هم بخواند ، كه نماز از صورت خود خارج نشود
مسأله 619 - كسى كه نماز ميت را به جماعت مى خواند بايد تكبيرها ودعاهاى آن را بخواند
مستحبات نماز ميت
مسأله 620 - چند چيز در نماز ميت مستحب است : اول كسى كه نماز ميت مى خواند با وضوء يا غسل يا تيمم باشد
دوم اگر ميت مرد است ، امام جماعت يا كسى كه فرادى به او نماز مى خواند ، مقابل وسط قامت او بايستد ، واگر ميت زن است مقابل سينه اش بايستد سوم پابرهنه نماز بخواند چهارم در هر تكبير دستها را بلند كند
پنجم فاصله او با ميت به قدرى كم باشد ، كه اگر باد لباسش را حركت دهد به جنازه برسد
ششم نماز ميت را به جماعت بخواند
هفتم امام جماعت تكبير ودعاها را بلند بخواند وكسانى كه با او نماز مى خوانند ، آهسته بخوانند هشتم در جماعت اگر چه مأموم يك نفر باشد ، عقب امام بايستد
نهم نمازگزار به ميت ومؤمنين زياد دعا كند
دهم پيش از نماز سه مرتبه بگويد : الصلوة يازدهم نماز را در جايى بخوانند كه مردم براى نماز ميت بيشتر به آنجا مى روند دوازدهم زن حائض اگر نماز ميت را به جماعت مى خواند ، در صفى تنها بايستد
مسأله 621 - خواندن نماز ميت در مساجد مكروه است ولى در مسجد الحرام مكروه نيست
احكام دفن
مسأله 622 - واجب است ميت را طورى در زمين دفن كنند كه بوى او بيرون نيايد ، ودرندگان هم نتوانند بدنش را بيرون آورند ، واگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را بيرون آورد ، بايد قبر را با آجر ومانند آن محكم كنند
مسأله 623 - اگر دفن ميت در زمين ممكن نباشد ، مى توانند به جاى دفن ، او را در بنا يا تابوت بگذارند
مسأله 624 - ميت را بايد در قبر به پهلوى راست طورى بخوابانند كه جلوى بدن او رو بقبله باشد
مسأله 625 - اگر كسى در كشتى بميرد ، چنانچه جسد او فاسد نمى شود وبودن او در كشتى مانعى ندارد ، بايد صبر كنند تا به خشكى برسند واو را در زمين دفن كنند ، وگرنه بايد در كشتى غسلش بدهند وحنوط وكفن كنند وپس از خواندن نماز ميت چيز سنگينى به پايش ببندند ، وبه دريا بيندازند ، يا او را در خمره بگذارند ودرش را ببندند وبه دريا بيندازند واگر ممكن است بايد او را در جايى بيندازند كه فورا طعمه حيوانات نشود
مسأله 626 - اگر بترسند كه دشمن قبر ميت را بشكافد وبدن او را بيرون آورد وگوش يا بينى يا اعضاى ديگر او را ببرد ، چنانچه ممكن باشد بايد بطورى كه در مسأله پيش گفته شد او را به دريا بيندازند
مسأله 627 - مخارج انداختن در دريا ومخارج محكم كردن قبر ميت را در صورتى كه لازم باشد ، بايد از اصل مال ميت بردارند
مسأله 628- اگر زن كافره بميرد وبچه در شكم او مرده باشد ، يا هنوز روح به بدن او داخل نشده باشد چنانچه پدر بچه مسلمان باشد ، بايد زن را در قبر به پهلوى چپ پشت به قبله بخوابانند كه روى بچه به طرف قبله باشد
مسأله 629 - دفن مسلمان ، در قبرستان كفار ودفن كافر ، در قبرستان مسلمانان جايز نيست
مسأله 630 - دفن مسلمان در جايى كه بى احترامى به او باشد ، مانند جايى كه خاكروبه وكثافت مى ريزند ، جايز نيست
مسأله 631 - دفن ميت در جاى غصبى ودر زمينى كه مثل مسجد براى غير دفن كردن وقف شده ، جايز نيست
مسأله 632 - دفن ميت در قبر مرده ديگر جايز نيست ، مگر آنكه قبر ، كهنه شده وميت اولى از بين رفته باشد
مسأله 633 - چيزى كه ازميت جدا مى شود ، بايد با او دفن شود وبنابر احتياط مو وناخن ودندان هم با او دفن شود ، ودفن ناخن ودندانى كه در حال زندگى از انسان جدا مى شود ، مستحب است
مسأله 634 - اگر كسى در چاه بميرد وبيرون آوردنش ممكن نباشد ، بايد در چاه را ببندند وهمان چاه را قبر او قرار دهند
مسأله 635 - اگر بچه در رحم مادر بميرد وماندنش در رحم براى مادر خطر داشته باشد ، بايد به آسانترين راه او را بيرون آورند ، وچنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند اشكال ندارد ، ولى بايد به وسيله شوهرش اگر اهل فن است ، يا زنى كه اهل فن باشد ، او را بيرون بياورند واگر ممكن نيست ، مرد محرمى كه اهل فن باشد واگر آنهم ممكن نباشد ، مرد نا محرمى كه اهل فن باشد پچه را بيرون بياورد ودر صورتى كه آنهم پيدا نشود كسى كه اهل فن نباشد مى تواند بچه را بيرون آورد
مسأله 636 - هر گاه مادر بميرد وبچه در شكمش زنده باشد اگر چه اميد زنده ماندن طفل را نداشته باشند ، بايد به وسيله كسانى كه در مسأله پيش گفته شد ، پهلوى چپ او را بشكافند وبچه را بيرون آورند ودوباره بدوزند
مستحبات دفن
مسأله 637 - مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط يا گلوى او گود كنند ، وميت را در نزديكترين قبرستان دفن نمايند ، مگر آنكه قبرستان دورتر از جهتى بهتر باشد ، مثل آنكه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، يا مردم براى فاتحه اهل قبور بيشتر به آنجا مى روند ونيز مستحب است جنازه را در چند ذرعى قبر ، زمين بگذارند وتا سه مرتبه كم كم نزديك ببرند ، ودر هر مرتبه زمين بگذارند وبردارند ودر نوبت چهارم وارد قبر كنند ، واگر ميت مرد است در دفعه سوم طورى زمين بگذارند كه سر او طرف پائين قبر باشد ، ودر دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمايند واگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند وبه پهنا وارد قبر كنند ودر موقع وارد كردن ، پارچه اى روى قبر بگيرند ، ونيز مستحب است جنازه را به آرامى از تابوت بگيرند ووارد قبر كنند ودعاهايى كه دستور داده شده ، پيش از دفن وموقع دفن بخوانند وبعد از آنكه ميت را در لحد گذاشتند ، گره هاى كفن را باز كنند وصورت ميت را روى خاك بگذارند وبالشى از خاك زير سر اوبسازند وپشت ميت خشت خام يا كلوخى بگذارند كه به پشت نگردد وپيش از آنكه لحد را بپوشانند ، دست راست را به شانه راست ميت بزنند ودست چپ را به قوت بر شانه چپ ميت بگذارند ودهان را نزديك گوش او ببرند وبه شدت حركتش دهند وسه مرتبه بگويند : اسمع افهم يا فلان بن فلان وبجاى فلان بن فلان اسم ميت وپدرش را بگويند مثلا اگر اسم او محمد واسم پدرش على است سه مرتبه بگويند : اسمع افهم يا محمد بن على پس از آن بگويند : هل انت على العهد الذى فارقتنا عليه من شهادة ان لا اله الا الله وحده لا شريك له وان محمدا صلى الله عليه وآله عبده ورسوله وسيد النبيين وخاتم المرسلين وان عليا امير المؤمنين وسيد الوصيين وامام افترض الله طاعته على العالمين وان الحسن والحسين وعلي بن الحسين ومحمد بن على وجعفر بن محمد وموسى به جعفر وعلى بن موسى ومحمد بن على وعلى بن محمد والحسن بن على والقائم الحجة المهدى صلوات الله عليهم ائمة المؤمنين وحجج الله على الخلق اجمعين وائمتك ائمة هدى بك ابراريا فلان بن فلان بجاى فلان بن فلان است ميت وپدرش را بگويند وبعد بگويد : اذا اتاك الملكان المقربان رسولين من عند الله تبارك وتعالى وسئلاك عن ربك وعن نبيك وعن دينك وعن كتابك وعن قبلتك وعن ائمتك فلا تخف ولا تحزن وقل في جوابهما الله جل جلاله ربى ومحمد صلى الله عليه وآله نبيى والاسلام دينى والقرآن كتابى والكعبة قبلتى وامير المؤمنين على بن ابيطالب امامى والحسن بن على المجتبى امامى والحسين بن على الشهيد به كربلا امامى وعلى زين العابدين امامى ومحمد الباقر امامى وجعفر الصادق امامى وموسى الكاظم امامى وعلى الرضا امامى ومحمد الجواد امامى و على الهادى امامى والحسن العسكرى امامى والحجة المنتظر امامى هؤلاء صلوات الله عليهم اجمعين ائمتى وسادتى وقادتى وشفعائى بهم اتولى ومن اعدائهم اتبرء في الدنيا والاخرة ثم اعلم يا فلان بن فلان بجاى فلان بن فلان اسم ميت وپدرش را بگويد وبعد بگويد : ان الله تبارك وتعالى نعم الرب وان محمدا صلى الله عليه وآله نعم الرسول وان على بن ابيطالب واولاده المعصومين الائمة الاثنى عشر نعم الائمة وان ما جاء به محمد صلى الله عليه وآله حق وان الموت حق وسؤال منكر ونكير في القبر حق والبعث حق والنشور حق والصراط حق والميزان حق وتطاير الكتب حق وان الجنة حق والنار حق وان الساعة آتية لا ريب فيها وان الله يبعث من في القبور پس بگويد : افهمت يا فلان وبجاى فلان اسم ميت را بگويد پس از آن بگويد ثبتك الله بالقول الثابت وهداك الله الى صراط مستقيم عرف الله بينك وبين اوليائك في مستقر من رحمة پس بگويد اللهم جاف الارض عن جنبيه واصعد بروحه اليك ولقه منك برهانا اللهم عفوك عفوك
مسأله 638 - مستحب است كسى كه ميت را در قبر مى گذارد ، با طهارت وسر برهنه وپا برهنه باشد واز طرف پاى ميت از قبر بيرون بيايد وغير از خويشان ميت كسانى كه حاضرند ، با پشت دست خاك بر قبر بريزند وبگويند : انا لله وانا اليه راجعون اگر ميت زن است كسى كه با او محرم مى باشد او را در قبر بگذارد واگر محرمى نباشد خويشانش او را در قبر بگذارند
مسأله 639 - مستحب است قبر را مربع يا مربع مستطيل بسازند وبه اندازه چهار انگشت از زمين بلند كنند ونشانه اى روى آن بگذارند كه اشتباه نشود وروى قبر آب بپاشند وبعد از پاشيدن آب كسانى كه حاضرند ، دستها را بر قبر بگذارند وانگشتها را باز كرده در خاك فرو برند وهفت مرتبه سوره مباركه انا انزلناه بخوانند وبراى ميت طلب آمرزش كنند واين دعا را بخوانند : اللهم جاف الارض عن جنبيه واصعد اليك روحه ولقه منك رضوانا واسكن قبره من رحمتك ما تغنيه به عن رحمة من سواك
مسأله 640 - پس از رفتن كسانى كه تشييع جنازه كرده اند ، مستحب است ولى ميت يا كسى كه از طرف ولى اجازه دارد ، دعايى را كه دستور داده شده ، به ميت تلقين كند
مسأله 641 - بعد از دفن ، مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتى دهند ولى اگر مدتى گذشته است كه به واسطه سر سلامتى دادن ، مصيب يادشان مى آيد ، ترك آن بهتر است ، ونيز مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميت غذا بفرستند وغذا خوردن نزد آنان ودر منزلشان مكروه است
مسأله 642 - مستحب است انسان در مرگ خويشان ، مخصوصا در مرگ فرزند صبر كند وهر وقت ميت را ياد مى كند ، انا لله وانا اليه راجعون بگويد وبراى ميت قرآن بخواند وسر قبر پدر ومادر از خداوند حاجت بخواهد وقبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود
مسأله 643 - جايز نيست ، انسان در مرگ كسى صورت وبدن را بخراشد وبه خود لطمه بزند
مسأله 644 - پاره كردن گريبان در مرگ غير پدر وبرادر جايز نيست
مسأله 645 - اگر زن در عزاى ميت صورت خود را بخراشد ، يا موى خود را بكند ، بايد يك بنده آزاد كند ، يا ده فقير را طعام دهد ، ويا آنها را بپوشاند واگر عاجز بود سه روز پياپى روزه بگيرد وهمچنين است اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه لباس خود را پاره كند
مسأله 646 - احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميت صدا را خيلى بلند نكنند
نماز وحشت
مسأله 647 - مستحب است در شب اول قبر ، دو ركعت نماز وحشت براى ميت بخوانند ودستور آن اين است كه : در ركعت اول بعد از حمد يك مرتبه آية الكرسى ودر ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره انا انزلناه بخوانند وبعد از سلام نماز بگويند اللهم صل على محمد وآل محمد وابعث ثوابها الى قبر فلان وبجاى كلمه فلان اسم ميت را بگويند ويا آنكه در ركعت اول بعد از حمد دو مرتبه سوره توحيد ودر ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره تكاثر را بخوانند واگر هر دو را بخوانند بهتر است
مسأله 648 - نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر مى شود خواند ، ولى بهتر است در اول شب ، بعد از نماز عشاء خوانده شود
مسأله 649 - اگر بخواهند ميت را به شهر دورى ببرند ، يا به جهت ديگر دفن او تأخير بيفتد بايد نماز وحشت را تا شب اول قبر او تأخير بيندازند
نبش قبر
مسأله 650 - نبش قبر مسلمان ، يعنى شكافتن قبر او اگر چه طفل يا ديوانه باشد حرام است ولى اگر بدنش از بين رفته وخاك شده باشد اشكال ندارد
مسأله 651 - نبش قبر امامزاده ها وشهداء وعلماء وصلحاء اگر چه سالها بر آن گذشته باشد حرام است
مسأله 652 - شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست : اول آنكه ميت در زمين غصبى دفن شده باشد ومالك زمين راضى نشود كه در آنجا بماند
دوم آنكه كفن يا چيز ديگرى كه با ميت دفن شده غصبى باشد وصاحب آن راضى نشود كه در قبر بماند ، وهمچنين است اگر چيزى ازمال خود ميت كه به ورثه او رسيده با او دفن شده باشد وورثه راضى نشوند كه آن چيز در قبر بماند ولى اگر وصيت كرده باشد كه دعا يا قرآن يا انگشترى را با او دفن كنند براى بيرون آوردن اينها نمى توانند قبر را بشكافند مگر آنكه زائد بر ثلث باشد وورثه راضى نشوند به ماندن آن در قبر سوم آنكه ميت بى غسل يا بى كفن دفن شده باشد يا بفهمد غسلش باطل بوده يا به غير دستور شرع كفن شده يا در قبر او را رو به قبله نگذاشته اند
چهارم آنكه براى ثابت شدن حقى بخواهند بدن ميت را ببينند
پنجم آنكه ميت را در جايى كه جايز نيست يا بى احترامى به اوست مثل قبرستان كفار يا جايى كه كثافت وخاكروبه مى ريزند دفن كرده باشند
ششم آنكه براى يك مطلب شرعى كه اهميت آن از شكافتن قبر بيشتر است قبر را بشكافند مثلا بخواهند بچه زنده را از شكم زن حامله اى كه دفنش كرده اند بيرون آورند
هفتم آنكه بترسند درنده اى بدن ميت را پاره كند يا سيل او را ببرد يا دشمن بيرون آورد هشتم آنكه قسمتى از بدن ميت را كه با او دفن نشده بخواهند دفن كنند ولى احتياط واجب آن است كه آن قسمت از بدن را طورى در قبر بگذارند كه بدن ميت ديده نشود
تيمم
تيمم
در هفت مورد بجاى وضوء وغسل بايد تيمم كرد
اول از موارد تيمم
اول آنكه تهيه آب بقدر وضوء يا غسل ممكن نباشد
مسأله 657 - اگر انسان در آبادى باشد ، بايد براى تهيه آب وضوء وغسل بقدرى جستجو كند كه از پيدا شدن آن نا اميد شود ، واگر در بيابان باشد ، چنانچه زمين آن پست وبلند است ، بايد در هر يك از چهار طرف به اندازه پرتاب يك تير قديمى كه با كمان پرتاب مى كردند ( 1 ) در جستجوى آب برود واگر زمين آن پست وبلند نيست بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو نمايد
مسأله 658 - اگر بعضى از چهار طرف هموار وبعضى ديگر پست وبلند باشد ، بايد در طرفى كه هموار است به اندازه پرتاب دو تير ودر طرفى كه هموار نيست ، به اندازه يك تير جستجو كند ( 1 ) مجلسى قدس سره در كتاب شرح من لا يحضره الفقيه ، مقدار پرتاب تير را دويست گام معين فرموده است
مسأله 659 - در هر طرفى كه يقين دارد آب نيست ، در آن طرف جستجو لازم نيست
مسأله 660 - كسى كه وقت نماز او تنگ نيست وبراى تهيه آب وقت دارد ، اگر يقين دارد ، در محلى دورتر از مقدارى كه بايد جستجو كند آب هست ، بايد براى تهيه آب برود واگر گمان دارد آب هست رفتن به آن محل لازم نيست ولى اگر گمان او قوى باشد ، بنابر احتياط واجب بايد براى تهيه آب به آن محل برود
مسأله 661 - لازم نيست خود انسان در جستجوى آب برود ، بلكه مى تواند كسى را كه به گفته او اطمينان دارد بفرستد ودر اين صورت اگر يكنفر از طرف چند نفر برود كافى است
مسأله 662 - اگر احتمال دهد كه داخل بار سفر خود ، يا در منزل يا در قافله آب هست بايد بقدرى جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند ، يا از پيدا كردن آن نا اميد شود يا يكى از روافع تكليف مثل حرج محقق شود
مسأله 663 - اگر پيش از وقت نماز جستجو نمايد وآب پيدا نكند وتا وقت نماز همانجا بماند ، لازم نيست دوباره در جستجوى آب برود ولو احتمال دهد كه آب پيدا مى كند
مسأله 664 - اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند وآب پيدا نكند وتا وقت نماز ديگر در همانجا بماند ، لازم نيست كه دوباره در جستجوى آب برود ولو احتمال دهد آب پيدا شود
مسأله 665 - اگر وقت نماز تنگ باشد ، يا از دزد ودرنده بترسد ، يا جستجوى آب بقدرى سخت باشد كه نتواند تحمل كند ، جستجو لازم نيست
مسأله 666 - اگر در جستجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود خطا كرده ولى نمازش با تيمم صحيح است
مسأله 667 - كسى كه يقين دارد آب پيدا نمى كند ، چنانچه دنبال آب نرود وبا صفحة تيمم نماز بخواند وبعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو مى كرد آب پيدا مى شد نمازش باطل است
مسأله 668 - اگر بعد از جستجو آب پيدا نكند وبا تيمم نماز بخواند وبعد از نماز بفهمد ، در جايى كه جستجو كرده آب بوده نماز او صحيح است
مسأله 669 - كسى كه يقين دارد وقت نماز تنگ است ، اگر بدون جستجو با تيمم نماز بخواند وبعد از نماز بفهمد كه براى جستجو وقت داشته ، احتياط واجب آن است كه دوباره نمازش را بخواند واگر وقت گذشته قضاء نمايد مگر آنكه بداند اگر جستجو مى كرد آب پيدا نمى كرد كه در اين صورت نمازش صحيح است
مسأله 670 - اگر بعد از داخل شدن وقت نماز ، وضوء داشته باشد وبداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيه آب براى او ممكن نيست ، يا نمى تواند وضوء بگيرد چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد ، نبايد آن را باطل نمايد
مسأله 671 - اگر پيش از وقت نماز ، وضوء داشته باشد وبداند كه اگر وضوى خود را باطل كند ، تهيه آب براى او ممكن نيست ، لازم نيست وضوى خود را نگهدارد وباطل نكند
مسأله 672 - كسى كه فقط به مقدار وضوء يا به مقدار غسل آب دارد ومى داند كه اگر آن را بريزد آب پيدا نمى كند ، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد ، ريختن آن حرام است ، ولى پيش از وقت نماز ريختن آن اشكال ندارد
مسأله 673 - كسى كه مى داند آب پيدا نمى كند ، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضوى خود را باطل كند ، يا آبى كه دارد بريزد معصيت كرده ولى نمازش با تيمم صحيح است
دوم از موارد تيمم
مسأله 674 - اگر به واسطه پيرى يا ترس از دزد وجانور ومانند اينها ، يا نداشتن وسيله اى كه آب از چاه بكشد ، دسترسى به آب نداشته باشد ، بايد تيمم كند ، وهمچنين است اگر تهيه كردن آب يا استعمال آن بقدرى مشقت داشته باشد كه مردم تحمل آن را نكنند
مسأله 675 - اگر براى كشيدن آب از چاه ، دلو وريسمان ومانند اينها لازم دارد ومجبور است بخرد يا كرايه نمايد ، اگر چه قيمت آن چند برابر معمول باشد بايد تهيه كند ، وهمچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمتش بفروشند ، در صورتى كه قيمت آب در آن زمان ومكان همان باشد ، واگر كمتر از آن باشد احتياط واجب آن است كه تهيه كند ، ولى اگر تهيه آن بقدرى پول مى خواهد كه نسبت بحال او آن مقدار ضرر دارد ، واجب نيست تهيه نمايد
مسأله 676 - اگر ناچار شود كه براى تهيه آب قرض كند ، بايد قرض نمايد ولى كسى كه مى داند يا گمان دارد كه نمى تواند قرض خود را بدهد ، واجب نيست قرض كند
مسأله 677 - اگر كندن چاه مشقت ندارد ، بايد براى تهيه آب چاه بكند
مسأله 678 - اگر كسى مقدارى آب بى منت به او ببخشد بايد قبول كند
سوم از موارد تيمم
مسأله 679 - اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد ، يا بترسد كه به واسطه استعمال آن مرض يا عيبى در او پيدا شود ، يا مرضش طول بكشد ، يا شدت كند ، يا به سختى معالجه شود ، بايد تيمم نمايد ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد ، بايد با آب گرم وضوء بگيرد يا غسل كند
مسأله 680 - لازم نيست يقين كند كه آب براى او ضرر دارد ، بلكه اگر احتمال ضرر بدهد ، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد واز آن احتمال ، ترسى براى او پيدا شود ، بايد تيمم كند
مسأله 681 - كسى كه مبتلا به درد چشم است وآب براى او ضرر دارد ، بايد تيمم نمايد
مسأله 682 - اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر ، تيمم كند وپيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد ، تيمم او باطل است واگر بعد از نماز بفهمد ، نمازش صحيح است ولى براى نمازهاى بعد بايد وضوء بگيرد يا غسل كند
مسأله 683 - كسى كه مى داند آب برايش ضرر ندارد ، چنانچه غسل كند يا وضوء بگيرد وبعد بفهمد كه آب براى او ضرر داشته ، وضوء وغسل او صحيح است
چهارم از موارد تيمم
مسأله 684 - هر گاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضوء يا غسل برساند ، خود او يا عيال واولاد او ، يا رفيقش وكسانى كه با او مربوطند مانند نوكر وكلفت از تشنگى بميرند ، يا مريض شوند ، يا بقدرى تشنه شوند كه تحمل آن مشقت دارد ، بايد بجاى وضوء وغسل تيمم نمايد ، ونيز اگر بترسد حيوانى كه مال خود اوست از تشنگى تلف شود ، بايد آب را به آن بدهد وتيمم نمايد ، وهمچنين است اگر كسى كه حفظ جان او واجب است بطورى تشنه باشد كه اگر انسان آب را به او ندهد تلف شود
مسأله 685 - اگر غير از آب پاكى كه براى وضوء يا غسل دارد آب نجسى هم به مقدار آشاميدن خود وكسانى كه با او مربوطند داشته باشد ، بايد آب پاك را براى آشاميدن بگذارد وبا تيمم نماز بخواند ، ولى چنانچه آب را براى حيوانش بخواهد بايد آب نجس را به آن بدهد وبا آب پاك وضوء وغسل انجام دهد
پنجم از موارد تيمم
مسأله 686 - كسى كه بدن يا لباسش نجس است وكمى آب دارد كه اگر با آن وضوء بگيرد يا غسل كند ، براى آب كشيدن بدن يا لباس او نمى ماند ، بايد بدن يا لباس را آب بكشد وبا تيمم نماز بخواند ، ولى اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمم كند ، بايد آب را به مصرف وضوء يا غسل برساند وبا بدن يا لباس نجس نماز بخواند
ششم از موارد تيمم
مسأله 687 - اگر غير از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است آب يا ظرف ديگرى ندارد ، مثلا آب يا ظرفش غصبى است وغير از آن ، آب وظرف ديگرى ندارد ، بايد بجاى وضوء وغسل تيمم كند
هفتم از مواردتيمم
مسأله 688 - هر گاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضوء بگيرد ، يا غسل كند تمام نماز ، يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود جايز است تيمم كند ومى تواند وضوء بگيرد ونماز را در خارج وقت بخواند
مسأله 689 - اگر عمدا نماز را به قدرى تأخير بيندازد كه وقت وضوء يا غسل نداشته باشد معصيت كرده ولى نماز او با تيمم صحيح است
مسأله 690 - كسى كه شك دارد كه اگر وضوء بگيرد ، يا غسل كند وقت براى نماز او مى ماند يا نه ، بايد وضوء يا غسل را بجا آورد
مسأله 691 - كسى كه به واسطه تنگى وقت تيمم كرده ، چنانچه بعد از نماز آبى كه داشته از دستش برود ، اگر چه تيمم خود را نشكسته باشد در صورتى كه وظيفه اش تيمم باشد بايد دوباره تيمم نمايد
مسأله 692 - كسى كه آب دارد ، اگر به واسطه تنگى وقت با تيمم مشغول نماز شود ودر بين نماز آبى كه داشته از دستش برود ، چنانچه وظيفه اش تيمم باشد بايد براى نماز بعد دوباره تيمم كند
مسأله 693 - اگر انسان به قدرى وقت دارد كه مى تواند وضوء بگيرد ، يا غسل كند ونماز را بدون كارهاى مستحبى آن مثل اقامه وقنوت بخواند ، بايد غسل كند يا وضوء بگيرد ونماز را بدون كارهاى مستحبى آن بجا آورد ، بلكه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد ، بايد غسل كند يا وضوء بگيرد ونماز را بدون سوره بخواند
چيزهايى كه تيمم به آنها صحيح است
مسأله 694 - تيمم به خاك وريگ وكلوخ وسنگ صحيح است
مسأله 695 - تيمم بر سنگ گچ وسنگ آهك صحيح است ، وهمچنين تيمم به گچ وآهك پخته ، وتيمم به سنگ معدن مثل سنگ عقيق باطل است
مسأله 696 - اگر خاك وريگ وكلوخ وسنگ پيدا نشود ، بايد به گرد غبارى كه در فرش ولباس ومانند اينهاست تيمم نمايند وچنانچه گرد پيدا نشود ، بايد به گل تيمم كند واگر گل هم پيدا نشود ، تيمم از او ساقط است ونماز هم بر او واجب نيست
مسأله 697 - اگر بتواند با تكاندن فرش ومانند آن خاك تهيه كند ، تيمم به گرد باطل است واگر بتواند گل را خشك كند واز آن خاك تهيه نمايد ، تيمم به گل باطل است
مسأله 698 - كسى كه آب ندارد اگر برف يا يخ داشته باشد ، چنانچه ممكن است بايد آن را آب كند وبا آن وضوء بگيرد ، يا غسل نمايد ويا آنكه برف ويخ را به مواضع وضوء بمالد به نحوى كه آب جريان پيدا كند در صورتى كه حرج نباشد واگر ممكن نيست وچيزى هم كه تيمم به آن صحيح است ندارد ، تكليف نماز وتيمم از او ساقط است
مسأله 699 - اگر با خاك يا ريگ ، چيزى مانند كاه كه تيمم به آن باطل است ، مخلوط شود ، نمى تواندبه آن تيمم كند ولى اگر آن چيز بقدرى كم باشد كه در خاك يا ريگ از بين رفته حساب شود ، تيمم به آن خاك وريگ صحيح است
مسأله 700 - اگر چيزى ندارد كه بر آن تيمم كند چنانچه ممكن است ، بايد به خريدن ومانند آن تهيه نمايد در صورتى كه مضر به حال او نباشد
مسأله 701 - چيزى كه بر آن تيمم مى كند بايد پاك باشد واگر چيز پاكى كه تيمم به آن صحيح استه ندارد ، نماز بر او واجب نيست
مسأله 702 - اگر يقين داشته باشد كه تيمم به چيزى كه صحيح است وبه آن تيمم نمايد ، بعد بفهمد تيمم به آن باطل بوده ، نمازهايى را كه با آن تيمم خوانده بايد دوباره بخواند
مسأله 703 - چيزى كه بر آن تيمم مى كند ومكان آن چيز ، بايد غصبى نباشد ، پس اگر بر خاك غصبى تيمم كند ، يا خاكى را كه مال خود اوست بى اجازه در ملك ديگرى بگذارد وبر آن تيمم كند تيمم او باطل است
مسأله 704 - تيمم در فضاى غصبى صحيح است ، پس اگر در ملك خود ، دستها را به زمين بزند وبى اجازه داخل ملك ديگرى شود ودستها را به پيشانى بكشد ، تيمم او باطل است
مسأله 705 - تيمم به چيز غصبى ، يا بر چيزى كه در ملك غصبى است ، در صورتى باطل است كه انسان عمدا تيمم كند وچنانچه فراموش كرده باشد ، تيمم او صحيح است
مسأله 706 - كسى كه در جاى غصبى حبس است ، اگر آب وخاك او غصبى است ، بايد با تيمم نماز بخواند
مسأله 707 - مستحب است چيزى كه بر آن تيمم مى كنند ، گردى داشته باشد كه بدست بماند وبعد از زدن دست بر آن مستحب است دست را بتكانند كه گرد آن بريزند
مسأله 708 - تيمم به زمين گود وخاك جاده وزمين شوره زار كه نمك روى آن را نگرفته مكروه است واگر نمك روى آن را گرفته باشد باطل است
دستور تيمم بدل از وضوء
مسأله 709 - در تيمم بدل از وضوء چهار چيز واجب است : اول - نيت
دوم - زدن كف دو دست با هم بر چيزى كه تيمم به آن صحيح است
سوم - كشيدن دو دست به تمام پيشانى ودو طرف آن از جايى كه موى سر مى رويد ، تا ابروها وبالاى بينى وبنابر احتياط واجب بايد دستها روى ابروها هم ، كشيده شود
چهارم - كشيدن تمام كف دست چپ به تمام پشت دست راست وبعد از آن كشيدن تمام كف دست راست به تمام پشت دست چپ
دستور تيمم بدل از غسل
مسأله 710 - تيمم بدل از غسل ، مثل تيمم بدل از وضوء است ، وبهتر است بعد از آنكه نيت كرد وبه دستورى كه در مسأله پيش گفته شد ، دستها را به زمين زد وبه پيشانى كشيد ، يك مرتبه ديگر دستها را به زمين بزند وبه پشت دستها بكشد
احكام تيمم
مسأله 711 - اگر مختصرى از پيشانى وپشت دستها را هم مسح نكند تيمم باطل است ، چه عمدا مسح نكند ، يا مسأله را نداند ، يا فراموش كرده باشد ولى دقت زياد هم لازم نيست وهمينقدر كه بگويند تمام پيشانى وپشت دست مسح شده كافى است
مسأله 712 - براى آنكه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده ، بايد مقدارى بالاتر از مچ را هم مسح نمايد ، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست ونيز لازم نيست پيشانى وپشت دستها را از بالا به پايين مسح نمايد ، ومى توان از پايين به بالا مسح كرد
مسأله 713 - كارهاى تيمم را بايد پشت سر هم بجا آورد واگر بين آنها بقدرى فاصله دهد ، كه نگويند تيمم مى كند باطل است
مسأله 714 - در موقع نيت بايد معين كند كه تيمم اوبدل از غسل است ، يا بدل از وضوء بلى اگر در ذمه او يكى بيش نيست قصد امر كفايت مى كند واگر بدل از غسل باشد ، بايد آن غسل را معين نمايد وچنانچه اشتباها بجاى بدل از وضوء ، بدل از غسل يا بجاى بدل از غسل ، بدل از وضوء نيت كند ، يا مثلا در تيمم بدل از غسل جنابت ، نيت تيمم بدل از غسل مس ميت نمايد ، تيمم او باطل است
مسأله 715 - لازم نيست در تيمم پيشانى وكف دستها وپشت دستها پاك باشد
مسأله 716 - انسان بايدبراى تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد واگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد ، مثلا چيزى به آنها چسبيده باشد ، بايد بر طرف نمايد
مسأله 717 - اگر پيشانى يا پشت دستها زخم است وپارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نتواند باز كند ، بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمم به آن صحيح است بزند وبه پيشانى وپشت دستها بكشد
مسأله 718 - اگر پيشانى وپشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد ولى اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد ، بايد آن را عقب بزند
مسأله 719 - اگر احتمال دهد كه در پيشانى وكف دستها يا پشت دستها مانعى هست چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد بايد جستجو نمايد ، تا يقين يا گمان كند كه مانعى نيست
مسأله 720 - اگر وظيفه او تيمم است ونمى تواند تيمم كند ، بايد نائب بگيرد وكسى كه نائب مى شود ، بايد او را با دست خود او تيمم دهد يعنى نائب دستهاى او را به زمين بگذارد وبا او مسح پيشانى ودستهايش را بنمايد واگر ممكن نباشد چيزى بر او واجب نيست ونماز هم ساقط است
مسأله 721 - اگر در بين تيمم شك كند كه قسمتى از آن را فراموش كرده يا نه ، بايد آن قسمت را با آنچه بعد از آن است بجا آورد مگر آنكه داخل در جزء بعد شده باشد در اين صورت اعتنا به شك ننمايد
مسأله 722 - اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه ، تيمم او صحيح است
مسأله 723 - كسى كه وظيفه اش تيمم است نمى تواند پيش از وقت نماز براى نماز تيمم كند ، ولى اگر براى كار واجب ديگر يا مستحبى تيمم كند وتا وقت نماز عذر او باقى باشد ، مى تواند با همان تيمم نماز بخواند
مسأله 724 - كسى كه وظيفه اش تيمم است ، اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقى مى ماند ، در وسعت وقت مى تواند با تيمم نماز بخواند ، واگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف مى شود ، بايد صبر كند وبا وضوء يا غسل نماز بخواند ، ونيز اگر اميد دارد كه عذرش برطرف شود ، بايد صبر كند وبا وضوء يا غسل نماز بخواند ، يا در تنگى وقت با تيمم نماز را بجا آورد
مسأله 725 - كسى كه احتياطا بايد غسل جبيره اى وتيمم نمايد مثلا جراحتى در پشت او است ، اگر بعد از غسل وتيمم نماز بخواند وبعد از نماز حدث اصغرى از او سر زند مثلا بول كند ، براى نمازهاى بعد ، بايد وضوء بگيرد
مسأله 726 - اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمم كند ، بعد از بر طرف شدن عذر ، تيمم او باطل مى شود
مسأله 727 - چيزهايى كه وضوء را باطل مى كند ، تيمم بدل از وضوء را هم باطل مى كند وچيزهايى كه غسل را باطل مى نمايد ، تيمم بدل از غسل را هم باطل مى كند
مسأله 728 - كسى كه نمى تواند غسل كند ، اگر چند غسل بر او واجب باشد ، يك تيمم نمايد بدل از همه اغسال
مسأله 729 - كسى كه نمى تواند غسل كند ، اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد ، بايد بدل از غسل تيمم نمايد ، واگر نتواند وضوء بگيرد وبخواهد عملى را كه براى آن وضوء واجب است انجام دهد ، بايد بدل از وضوء تيمم نمايد
مسأله 730 - اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند ، نبايد براى نماز وضوء بگيرد وهمچنين اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمم كند ، لازم نيست وضوء بگيرد
مسأله 731 - اگر بدل از غسل تيمم كند وبعد كارى كه وضوء را باطل مى كند براى او پيش آيد ، چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند ، بايد وضوء بگيرد واگر نمى تواند وضوء بگيرد ، بايد تيمم كند بدل از وضوء
مسأله 732 - كسى كه وظيفه اش تيمم است اگر براى كارى تيمم كند ، تا تيمم وعذر او باقى است ، كارهايى را كه بايد با وضوء يا غسل انجام داد ، مى تواند بجا آورد ، ولى اگر عذرش تنگى وقت بوده ، يا با داشتن آب براى نماز ميت يا خوابيدن ، تيمم كرده ، فقط كارى را كه براى آن تيمم نموده ، مى تواند انجام دهد
مسأله 733 - در چند مورد مستحب است نمازهايى را كه انسان با تيمم خوانده دوباره بخواند : اول آنكه از استعمال آب ترس داشته وجنب بوده وبا تيمم خوانده است
دوم آنكه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند وعمدا خود را جنب كرده وبا تيمم نماز خوانده است سوم آنكه تا آخر وقت ، عمدا در جستجوى آب نرود وبا تيمم نماز بخواند وبعد بفهمد كه اگر جستجو مى كرد ، آب پيدا مى شد
چهارم آنكه عمدا نماز را تأخير انداخته ودر آخر وقت با تيمم نماز خوانده است
پنجم آنكه مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود وآبى را كه داشته ريخته است
آموزش تصویری مرتبط با این حکم