احکام شرعی
آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني
آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني
آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی سيد محمدصادق حسيني روحاني

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق ومضاف آب كر آب قليل آب جارى آب باران آب چاه احكام آبها احكام تخلى احكام تخلى استبراء مستحبات ومكروهات تخلى نجاسات نجاسات بول وغائط منى مردار خون سگ وخوك كافر شراب فقاع عرق شتر نجاستخوار عرق جنب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام نجاسات مطهرات مطهرات آب زمين آفتاب استحاله انقلاب انتقال اسلام تبعيت برطرف شدن عين نجاست استبراء حيوان نجاستخوار خارج شدن خون تيمم ميت سنگ استنجاء غائب شدن مسلمان احكام ظرفها احكام ظرفها وضوء وضوء وضوى ارتماسى دعاهايى كه موقع وضوء گرفتن مستحب است شرايط وضوء احكام وضوء چيزهايى كه بايد براى آنها وضوء گرفت چيزهايى كه وضوء را باطل مى كند احكام وضوى جبيره احكام جنابت احكام جنابت چيزهايى كه بر جنب حرام است چيزهايى كه بر جنب مكروه است غسل غسلهاي واجب غسلهاى مستحب غسل جنابت غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل كردن استحاضه تعريف احكام مستحاضه حيض حيض احكام حائض اقسام زنهاى حائض اقسام زنهاى حائض 1 - صاحب عادت وقتيه وعدديه 2 - صاحب عادت وقتيه 3 - صاحب عادت عدديه 4- مضطربه 5-مبتدئه 6- ناسيه مسائل متفرقه حيض نفاس نفاس احکام ميت غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ احكام غسل وكفن ونماز ودفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر تيمم تيمم اول از موارد تيمم دوم از موارد تيمم سوم از موارد تيمم چهارم از موارد تيمم پنجم از موارد تيمم ششم از موارد تيمم هفتم از مواردتيمم چيزهايى كه تيمم به آنها صحيح است دستور تيمم بدل از وضوء دستور تيمم بدل از غسل احكام تيمم احكام نماز احكام نماز نمازهاى واجب نمازهاى واجب يوميه وقت نماز ظهر وعصر وقت نماز مغرب وعشاء وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهاى مستحب وقت نافله هاى يوميه نماز غفيله احكام قبله پوشانيدن بدن در نماز لباس نمازگزار مكان نمازگزار جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان واقامه ترجمه اذان واقامه واجبات نماز ارکان نماز پنج ركن نماز تكبيرة الاحرام قيام ( ايستادن ) قرائت ركوع سجود چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات ومكروهات سجده سجده واجب قرآن تشهد سلام نماز ترتيب موالات قنوت ترجمه نماز 1-ترجمه سوره حمد 2- ترجمه سوره قل هو الله احد 3 - ترجمه ذكر ركوع وسجود 4- ترجمه قنوت 5 -ترجمه تسبيحات اربعه 6 -ترجمه تشهد تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر مبطلات نماز مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكيات نماز شكيات نماز شكهاى باطل شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد 1-شك در چيزى كه محل آن گذشته است 2-شك بعد از سلام 3- شك بعد از وقت 4 - كثير الشك ( كسى كه زياد شك مى كند ) 5-شك امام ومأموم 6 - شك در نمازهاى مستحبى شكهاى صحيح نماز احتياط سجده سهو سجده سهو دستور سجده سهو قضاى سجده وتشهد فراموش شده كم ويا زياد كردن اجزاء وشرائط نماز نماز مسافر مسائل متفرقه نماز نماز قضاء نماز قضاى پدر ومادر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت شرائط امام جماعت احكام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب است چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه است نماز آيات نماز آيات دستور نماز آيات نماز عيد فطر وقربان اجير گرفتن براى نماز احكام روزه احكام روزه چيزهايى كه روزه را باطل مى كند چيزهايى كه روزه را باطل مى كند 1-خوردن وآشاميدن 2-جماع 3 - استمناء 4-دروغ بستن به خدا وپيغمبر 5-رساندن غبار غليط به حلق 6 - فروبردن سر در زير آب 7 - باقى ماندن بر جنابت وحيض ونفاس تا اذان صبح 8- اماله كردن 9 - قى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كند آنچه براى روزه دار مكروه است جاهايى كه قضاء وكفاره روزه واجب است جاهايى كه قضاء وكفاره روزه واجب است كفاره روزه جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است احكام روزة قضاء احكام روزه مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اول ماه روزه هاى حرام ومكروه روزه هاى مستحب احكام خمس احكام خمس توضيح 1 - منفعت كسب 2- معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطه فرو رفتن در دريا بدست مى آيد 6- غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد . مصرف خمس احكام زكوة زكوة شرايط واحب شدن زكوة زكوة گندم وجو وخرما وكشمش نصاب طلا نصاب نقره زكوة شتر وگاو وگوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكوة شرايط كسانى كه مستحق زكوتند نيت زكوة مسائل متفرقه زكوة زكوة فطره مصرف زكوة فطره مسائل متفرقه زكوة فطره احكام حج احكام حج احكام خريد وفروش احكام خريد وفروش خريد وفروش چيزهاى كه در خريد وفروش مستحب است معاملات مكروهه معاملات باطله وحرام شرائط فروشنده وخريدار شرايط جنس وعوض آن صيغه خريد وفروش خريد وفروش ميوه ها نقد ونسيه معامله سلف معامله سلف شرايط معامه سلف احكام معامله سلف فروش طلا ونقره به طلا ونقره مسائل متفرقه خريد و فروش احكام شركت احكام صلح احكام اجاره احكام اجاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده ى مالي که آن را اجاره مى دهند مسائل متفرقه اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كسانى كه نمى توانند در مال خود تصرف كنند احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه ( امانت ( احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج وزناشويى احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرايط عقد عيبهايى كه به واسطه آنها مى شود عقد را بهم زد . عده از از زنها كه ازدواج با آنان حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه زناشويى احكام شير دادن احكام شير دادن آداب شير دادن مسائل متفرقه شير دادن احكام طلاق احكام طلاق عده طلاق عده زنى كه شوهرش مرده طلاق بائن وطلاق رجعى احكام رجوع كردن طلاق خلع طلاق مبارات احكام متفرقه طلاق احكام غصب احكام غصب احكام مالى كه انسان آن را پيدا مى كند احكام مالى كه انسان آن را پيدا مى كند احكام سر بريدن وشكار كردن حيوانات احكام سر بريدن وشكار كردن حيوانات دستور سر بريدن حيوانات شرايط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهايى كه موقع سر بريدن حيوانات مستحب است چيزهايى كه در كشتن حيوانات مكروه است . احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با شگ شكارى صيد ماهى صيد ملخ احكام خوردنيها وآشاميدنيها احكام خوردنيها وآشاميدنيها چيزهايى كه موقع غذا خوردن مستحب است . چيزهايى كه در غذا خوردن مكروه است مستحبات آب آشاميدنى مكروهات آب آشاميدن احكام نذر وعهد احكام قسم خودرن احكام قسم خودرن احكام وقف احكام وقف احكام وصيت احكام وصيت احكام ارث احكام ارث ارث دسته اول ارث دسته دوم ارث دسته سوم ارث زن وشوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است احكام ديه احكام ديه احکام مسائل روز حكم نماز وروزه كسانى كه با هواپيما مسافرت مى كنند احكام راديو وتلويزيون مسائل متفرقه مسائل متفرقه وصيت به حج احكام نيابت اقسام عمره اقسام حج حج تمتع حج تمتع عبارت از دو عبادت است اعمال عمره تمتع در شرائط حج تمتع صورت تلبيه كارهائى كه ترك آن بر محرم لازم است 1 _ شكار حيوان صحرائى 2 _ نزديكى با زنان 3 _ بوسيدن زن 4 _ لمس زن 5 _ نگاه كردن به زن وملاعبه با او 6 _ استمناء 7 _ عقد نكاح 8 _ استعمال بوى خوش 9 _ پوشيدن لباس دوخته براى مرد 10 _ سرمه كشيدن 11- نگاه كردن در آئينه 12 _ پوشيدن موزه و جوراب 13 _ دروغ گفتن ودشنام دادن ومفاخرات 14 _ مجادله نمودن 15 _ كشتن جانوران بدن 16 _ زينت نمودن 17 _ ماليدن روغن بر بدن 18 _ جدا نمودن مو از بدن 19 _ پوشاندن سر از براى مردان 20 _ پوشاندن رو از براى زن 21 _ سايه قرار دادن بر خود براى مردان 22 _ ناخن گرفتن 23 _ سلاح برداشتن بيرون آوردن خون از بدن كندن درخت وگياه حرم حكم جاهل وناسى بيان حكم نقصان طواف حكم زياد نمودن در طواف حكم قران بين دو طواف حكم شك در طواف احكام سعى حكم شك در سعى مصرف قربانى حكم كسانى كه قربانى پيدا نكردند اعمال عمره مفرده تعريف عمره مفرده استحباب عمره مفرده اشاره وجوب انجام صحيح اعمال پس از ورود به عمره عمره مفرده با نذر، عهد و قسم عمره مفرده و خمس زمان عمره مفرده اشاره فاصله بين دو عمره مفرده وصيّت به عمره مفرده نيابت عمره مفرده عمره كودكان و افراد نابالغ اعمال عمره مفرده مستحبّات احرام مكروهات احرام محرّمات احرام دوّم: طواف سوّم: نماز طواف چهارم: سعى بين صفا و مروه پنجم: تقصير ششم و هفتم: طواف نساء و نماز آن احكام مصدود و محصور احكام متفرّقه و تذكّرات اخلاقى اسرار عمره مفرده اسرار حج منزل اوّل: سير من الخلق الى الحق منزل دوّم: سير من الحقّ فى الحق استفتائات حج استفتائات مناسك حج شرايط وجوب حج عقل بلوغ قدرت بدنى داشتن وقت كافى استطاعت استطاعت با فروش اموال استطاعت با وام، قرض و بدهكارى استطاعت با وجوهات شرعيّه استطاعت بذلى استطاعت بانوان نيابت و استنابه شرايط نايب و منوبٌ عنه استنابه براى افراد مريض و ناتوان هدية ثواب حجّ و عمره احكام تقليد در حجّ و عمره احكام خمس در حجّ و عمره حجّ و عمره با مال حرام و غصبى وصيّت به حجّ و عمره حجِ ّ نذرى حجِ ّ استحبابى رضايت پدر، مادر و همسر در حجّ و عمره حجّ و عمرة كودكان و افراد نابالغ حجّ و عمرة افراد كثيرالشّك و وسواسى حجّ و عمرة افراد مسلوس و مبطون زمان حجّ و عمره اقسام حج احرام احرام نيّت تلبيه لباس احرام ميقات محرّمات احرام طواف طواف واجبات طواف قطع طواف طواف مستحب نماز طواف سعى بين صفا و مروه حلق يا تقصير طواف نساء احكام فاصلة زمانى بين عمرة تمتّع و حج تعيين روز عرفه و عيد قربان وقوف در عرفات وقوف در مشعرالحرام رمى جمره قربانى قربانى نيابت در قربانى شرايط قربانى زمان و مكان قربانى بدل قربانى ذبح كفّارات اعمال مكّه بيتوته در منى احكام محدود و محصور متفرّقه

احكام نماز

احكام نماز
احكام نماز
نماز مهمترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود عبادتهاى ديگر هم قبول مى شود ، واگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمى شود وهمانطور كه اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند ، چرك در بدنش نمى ماند ، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مى كند ، وسزاوار است كه انسان نماز را در اول وقت بخواند ، وكسى كه نماز را پست وسبك شمارد ، مانند كسى است كه نماز نمى خواند ، پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود : كسى كه به نماز اهميت ندهد وآن را سبك شمارد ، سزاوار عذاب آخرت است روزى حضرت در مسجد تشريف داشتند ، مردى وارد ومشغول نماز شد وركوع وسجودش را كاملا بجا نياورد ، حضرت فرمودند اگر اين مرد در حالى كه نماز اينطور است از دنيا برود ، بدين من از دنيا نرفته است پس انسان بايد مواظب باشد كه به عجله وشتابزدگى نماز نخواند ، ودر حال نماز به ياد خدا وبا خضوع وخشوع ووقار باشد ومتوجه باشد كه با چه كسى سخن مى گويد وخود را در مقابل عظمت وبزرگى خداوند عالم بسيار پست وناچيز ببيند ، واگر انسان در موقع نماز كاملا به اين مطلب توجه كند ، از خود بى خبر مى شود ، چنانچه در حال نماز تير را از پاى مبارك امير المؤمنين عليه السلام بيرون كشيدند وآن حضرت متوجه نشدند ، ونيز بايد نمازگزار توبه واستغفار نمايد وگناهانى كه مانع قبول شدن نماز است ، مانند حسد ، كبر ، غيبت ، خوردن حرام ، آشاميدن مسكرات ، وندادن خمس وزكوة بلكه هر معصيتى را ترك كند ، وهمچنين سزاوار است كارهايى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد ، مثلا در حال خواب آلودگى وخوددارى از بول به نماز نايستد ودر موقع نماز به آسمان نگاه نكند ونيز كارهايى كه ثواب نماز را زياد مى كند بجا آورد ، مثلا انگشترى عقيق بدست كند ولباس پاكيزه بپوشد ، وشانه ، ومسواك كند ، وخود را خوشبو نمايد
نمازهاى واجب
نمازهاى واجب شش است : اول - نماز يوميه
دوم - نماز آيات
سوم - نماز ميت
چهارم - نماز طواف واجب خانه كعبه
پنجم - نماز قضاى پدر ومادر كه بر پسر بزرگتر واجب است
ششم - نمازى كه به واسطه اجاره ونذر وقسم وعهد واجب مى شود
نمازهاى واجب يوميه
نمازهاى واجب يوميه پنج است : ظهر وعصر ، هر كدام چهار ركعت مغرب سه ركعت ، عشا ، چهار ركعت ، صبح ، دو ركعت
مسأله 734 - در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرايطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند
وقت نماز ظهر وعصر
مسأله 735 - اگر چوب يا چيزى مانند آن را ، راست در زمين هموار فرو برند صبح كه خورشيد بيرون مى آيد سايه آن به طرف مغرب مى افتد ، وهر چه آفتاب بالا مى آيد ، اين سايه كه مى شود ودر شهرهاى ما ، در اول ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مى رسد وظهر كه گذشت سايه آن به طرف مشرق بر مى گردد وهر چه خورشيد رو به مغرب مى رود ، سايه زيادتر مى شود بنا بر اين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد ودو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت ، معلوم مى شود ظهر شرعى شده است ( 1)
مسأله 736 - چوب يا چيز ديگرى را كه براى معين كردن ظهر به زمين فرو مى برند شاخص گويند
مسأله 737 - وقت نماز ظهر وعصر بعد از زوال تا غروب آفتاب است ولى چنانچه نماز عصر را عمدا قبل از نماز ظهر بخواند باطل است ، مگر اينكه از آخر وقت بيش از بجا آوردن يك نماز مجال نباشد كه در اين فرض اگر كسى تا اين موقع نماز ظهر را نخوانده بايد نماز عصر را قبل از نماز ظهر بخواند ، ونماز ظهر را بعدا قضاء نمايد ، واگر كسى پيش از اين وقت ، اشتباها تمام نماز عصر را پيش از نماز ظهر بخواند ، نمازش صحيح است واحتياط واجب آن است كه نماز را نماز ظهر قرار دهد ونماز دوم را به قصد ما في الذمه بخواند
مسأله 738 - اگر پيش از خواندن نماز ظهر ، سهوا مشغول نماز عصر شود ودر بين نماز بفهمد اشتباه كرده است ، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند يعنى نيت كند كه آنچه تا حال خوانده ام وآنچه را مشغولم وآنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد وبعد از آنكه نماز را تمام كرد ، نماز عصر را بخواند
مسأله 739 - در زمان حضور امام عليه السلام واجب است ، انسان در روز جمعه بجاى نماز ظهر دو ركعت نماز جمعه بخواند ، ولى در اين زمان اگر كسى نماز جمعه بخواند ، احتياط واجب آن است كه نماز ظهر را هم بخواند
مسأله 740 - وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا وقتى كه سايه شاخص به اندازه خود شاخص شود * 1 ظهر شرعى در بعضى از مواقع سال ، چند دقيقه پيش از ساعت دوازده ( به ساعت ظهر كوك ) وگاهى چند دقيقه بعد از ساعت دوازده است
وقت نماز مغرب وعشاء
مسأله 741 - مغرب موقعى است كه خورشيد غروب كند پس تأخير ظهر وعصر از آن وقت جايز نيست ، ولى احتياط ترك نشود به تأخير مغرب تا سرخى طرف مشرق از بالاى سر بگذرد
مسأله 742 - وقت نماز مغرب وعشاء بعد از غروب آفتاب است تا نيمه شب ، ولى چنانچه نماز عشاء با التفات وعمد قبل از نماز مغرب خوانده شود باطل است ، مگر اينكه از وقت بيش از مقدار اداء نماز عشاء نمانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز مغرب را نخوانده بايد اول نماز عشاء را بخواند وبعد از آن نماز مغرب را قضاء نمايد
مسأله 743 - اگر كسى در وقتى كه بايد نماز مغرب قبل از عشاء خوانده شود اشتباها نماز عشاء را پيش از مغرب بخواند وبعد از نماز ملتفت شود ، نمازش صحيح است وبايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد
مسأله 744 - اگر پيش از خواندن نماز مغرب ، سهوا مشغول نماز عشاء شود ودر بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده چنانچه به ركوع ركعت چهارم نرفته است ، بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند ونماز را تمام كند وبعد نماز عشا را بخواند واگر به ركوع ركعت چهارم رفته بايد نماز را بهم بزند وبعد از آن مغرب وعشا را بخواند
مسأله 745 - آخر وقت نماز عشا نصف شب است وشب را بايد از اول غروب تا اذان صبح حساب كرد ، نه تا اول آفتاب ( 1)
مسأله 746 - اگر از روى معصيت ، نماز مغرب يا نماز عشاء را تا نصف شب 1 - بنابراين تقريبا يازده ساعت ويك ربع بعد از ظهر شرعى ، آخر وقت نماز مغرب وعشاء است نخواند ، بايد نيت قضاء بكند واگر به واسطه خواب يا فراموشى يا حيض تاخير انداخته بايد نيت اداء بكند واگر به واسطه عذر ديگر غير اين سه عذر تأخير انداخته بنابر احتياط واجب ، بايد تا قبل از اذان صبح ، بدون اينكه نيت اداء وقضاء كند بجا آورد
وقت نماز صبح
مسأله 747 - نزديك اذان صبح از طرف مشرق ، سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را فجر اول گويند ، موقعى كه آن سفيده پهن شد ، فجر دوم واول وقت نماز صبح است وآخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد
احكام وقت نماز
مسأله 748 - موقعى انسان مى تواند مشغول نماز شود ، كه يقين كند وقت داخل شده است ، يا يك مرد عادل بلكه شخص مورد اطمينان ووقت شناس به داخل شدن وقت خبر دهد
مسأله 749 - اگر به واسطه ابر يا غبار يا نابينايى ويا بودن در زندان ، نتواند در اول وقت نماز ، به داخل شدن وقت يقين كند چنانچه گمان داشته باشد كه وقت داخل شده ومى تواند صبر كند اكتفاء به گمان نكند ، واگر نمى تواند صبر كند ، مى تواند مشغول نماز شود
مسأله 750 - اگر انسان يقين كند كه وقت نماز شده يا از راه ديگر ثابت شود دخول وقت ومشغول نماز شود ودر بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده ، نماز او باطل است وهمچنين است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شده ، يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده ، نماز او صحيح است
مسأله 751 - اگر انسان ملتفت نباشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت ، مشغول نماز شود ، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده نماز او صحيح است واگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده ، يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت ، نمازش باطل است بلكه اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است ، بايد دوباره آن نماز را بخواند
مسأله 752 - اگر يقين كند وقت داخل شده ومشغول نماز شود ودر بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه ، نماز او باطل است ولى اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقت شده ، وشك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه نمازش صحيح است
مسأله 753 - اگر وقت نماز بقدرى تنگ است ، كه به واسطه بجا آوردن بعضى از كارهاى مستحب نماز ، مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود ، بايد آن مستحب را بجا نياورد ، مثلا اگر به واسطه خوانده قنوت ، مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده مى شود ، بايد قنوت نخواند
مسأله 754 - كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد ، بايد نماز را به نيت اداء بخواند ، ولى نبايد عمدا نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد
مسأله 755 - كسى كه مسافر نيست ، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد ، بايد نماز ظهر وعصر هر دو را بخواند واگر كمتر وقت دارد ، بايد فقط نماز عصر را بخواند وبعدا نماز ظهر را قضاء كند وهمچنين اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد ، بايد نماز مغرب وعشاء را بخواند واگر كمتر وقت دارد ، بايد فقط عشاء را بخواند وبعدا مغرب را قضاء نمايد
مسأله 756 - كسى كه مسافر است اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد ، بايد ظهر وعصر را بخواند واگر كمتر وقت دارد ، بايد فقط عصر را بخواند وبعدا نماز ظهر را قضاء كند ، واگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت وقت دارد ، بايد نماز مغرب وعشا را بخواند واگر كمتر وقت دارد ، بايد فقط عشاء را بخواند وبعدا مغرب را قضاء نمايد وچنانچه بعد از خواندن عشاء معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر وقت به نصف شب مانده است ، بايد فورا نماز مغرب را به نيت اداء بجا آورد
مسأله 757 - مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند وراجع به آن خيلى سفارش شده است وهر چه به اول وقت نزديكتر باشد بهتر است ، مگر آنكه تأخير آن از جهتى باشد ، مثلا صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند
مسأله 758 - هرگاه انسان عذرى دارد كه اگر بخواهد در اول وقت ، نماز بخواند ناچار است با تيمم بخواند ، چنانچه بداند عذر او تا آخر وقت باقى است ، مى تواند در اول وقت ، نماز بخواند ، واگر احتمال دهد كه عذر او از بين مى رود ، بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود وچنانچه عذر او برطرف نشد ، در آخر وقت نماز بخواند ، ولازم نيست به قدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد ، بلكه اگر براى مستحبات نماز مانند اذان واقامه وقنوت هم وقت دارد ، مى تواند تيمم كند ونماز را با آن مستحبات بجا آورد
مسأله 759 - كسى كه مسائل نماز وشكيات وسهويات را نمى داند واحتمال مى دهد كه يكى از اينها در نماز پيش آيد ، بايد براى ياد گرفتن اينها نماز را از اول وقت تأخير بيندازد ، ولى اگر اطمينان دارد كه نماز را بطور صحيح تمام مى كند ، مى تواند در اول وقت مشغول نماز شود ، پس اگر در نماز مسأله اى كه حكم آن را نمى داند پيش نيايد نماز او صحيح است واگر مسأله اى كه حكم آن را نمى داند پيش آيد جايز است به يكى از دو طرفى كه احتمال مى دهد عمل نمايد ونماز را تمام كند ولى بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده ، دوباره بخواند واگر صحيح بوده ، دوباره خواندن لازم نيست
مسأله 760 - اگر وقت نماز وسعت دارد وطلبكار هم طلب خود را مطالبه مى كند در صورتى كه ممكن است ، بايد اول قرض خود را بدهد ، بعد نماز بخواند وهمچنين است اگر كار واجب ديگرى كه بايد فورا آن را بجا آورد پيش آمد كند ، مثلا ببيند مسجد نجس است كه بايد اول مسجد را تطهير كند ، بعد نماز بخواند وچنانچه اول نماز بخواند ، معصيت كرده ولى نماز او صحيح است نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شود
مسأله 761 - انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر ونماز عشاء را بعد از نماز مغرب بخواند واگر عمدا نماز عصر را پيش از نماز ظهر ونماز عشاء را پيش از نماز مغرب بخواند باطل است
مسأله 762 - اگر به نيت نماز ظهر مشغول نماز شود ودر بين نماز يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده است نمى تواند نيت را به نماز عصر برگرداند بلكه بايد نماز را بشكند ونماز عصر را بخواند وهمينطور است در نماز مغرب وعشاء
مسأله 763 - اگر در بين نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است ونيت را به نماز ظهر برگرداند ، چنانچه يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده بوده چنانچه ركوع يا دو سجده با قصد ظهر بجا آورده نمازش باطل است والا صحيح است وعدول مى كند به عصر واز آنجايى كه بقصد عصر نياورده مى خواند واعاده لازم نيست
مسأله 764 - اگر در بين نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده يا نه ، بايد نيت را به نماز ظهر برگرداند ولى اگر وقت بقدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز ، مغرب مى شود بايد به نيت نماز عصر ، نماز را تمام كند وبنا بر احتياط واجب قضاى ظهر را بجا آورد
مسأله 765 - اگر در نماز عشاء پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نمازمغرب را خوانده يا نه ، چنانچه وقت بقدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز ، نصف شب مى شود ، بايد به نيت عشاء نماز را تمام كند وبنابر احتياط واجب مغرب را بعدا بخواند واگر بيشتر وقت دارد بايد نيت را به نماز مغرب برگرداند ونماز را سه ركعتى تمام كند ، بعد نماز عشاء را بخواند
مسأله 766 - اگر در نماز عشاء بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم ، شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه نماز را بهم زند بعد نماز مغرب وبعد عشاء را بخواند
مسأله 767 - اگر انسان نمازى را كه خوانده احتياطا دوباره بخواند ودر بين نماز يادش بيايد نمازى را كه بايد پيش از آن بخواند نخوانده است ، نيت را به آن نماز برگرداند ، مثلا موقعى كه نماز عصر را احتياطا مى خواند ، اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است مى تواند نيت را به نماز ظهر برگرداند به اين نحو كه قصد مى كند اگر آن چهار ركعت كه قبلا خوانده صحيح است ظهر باشد والا همين نماز ظهر باشد وبعد از تمام كردن آن يك چهار ركعت به قصد ما في الذمه بخواند
مسأله 768 - برگرداندن نيت از نماز قضاء به نماز اداء واز نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست
مسأله 769 - اگر وقت نماز اداء وسعت داشته باشد ، انسان مى تواند در بين نماز نيت را به نماز قضاء برگرداند ، ولى بايد برگرداندن نيت به نماز قضاء ممكن باشد ، مثلا اگر مشغول نماز ظهر است ، در صورتى مى تواند نيت را به قضاى صبح برگرداند كه داخل ركوع ركعت سوم نشده باشد
نمازهاى مستحب
مسأله 770 - نمازهاى مستحبى زياد است وآنها را نافله گويند وبين نمازهاى مستحبى به خواندن نافله هاى شبانه روز بيشتر سفارش شده وآنها در / صفحة 139 / غير روز جمعه سى وچهار ركعتند كه ، هشت ركعت آن نافله ظهر ، وهشت ركعت آن نافله عصر ، وچهار ركعت نافله مغرب ، ودو ركعت نافله عشاء ويازده ركعت نافله شب ، ودو ركعت نافله صبح مى باشد وچون دو ركعت نافله عشاء نشسته خوانده مى شود يك ركعت حساب مى شود ولى در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر وعصر چهار ركعت اضافه مى شود
مسأله 771 - از يازده ركعت نافله شب ، هشت ركعت آن بايد به نيت نافله شب ، ودو ركعت آن به نيت نماز شفع ، ويك ركعت آن به نيت نماز وتر خوانده شود ودستور كامل نافله شب در كتابهاى دعا گفته شده است
مسأله 772 - نمازهاى نافله را مى شود نشسته خواند ، ولى بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند مثلا كسى كه مى خواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند ، بهتر است شانزده ركعت بخواند ، واگر مى خواهد نماز وتر را نشسته بخواند ، دو نماز يك ركعتى نشسته بخواند
وقت نافله هاى يوميه
مسأله 773 - نافله نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده شود ، ووقت آن از اول ظهر است تا موقعى كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود ، به اندازه دو هفتم آن شود ، مثلا اگر درازى شاخص هفت وجب باشد ، هر وقت مقدار سايه اى كه بعد از ظهر پيدا مى شود به دو وجب رسيد ، آخر وقت نافله ظهر است
مسأله 774 - نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مى شود ووقت آن تا موقعى است كه آن مقدار از سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود ، به چهار هفتم آن برسد وچنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند ، بايد نافله ظهر را بعد از نماز ظهر ونافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند ، ونيت قضاء بكند
مسأله 775 - وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا آخر وقت مغرب
مسأله 776 - وقت نافله عشاء بعد از تمام شدن نماز عشاء تا نصف شب است وبهتر است بعد از نماز عشاء بلافاصله خوانده شود
مسأله 777 - نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مى شود ووقت آن از اول شش يك باقى شب است مثلا اگر شب نه ساعت است يك ساعت ونيم به فجر اول وقت نافله صبح است تا وقتى كه سرخى طرف مشرق پيدا شود ونشانه فجر اول در وقت نماز صبح گفته شد ومى توان نافله صبح را بعد از نافله شب بلافاصله خواند
مسأله 778 - وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح وبهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود
مسأله 779 - مسافر وكسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند ، مى توانند آن را در اول شب بجا آورند
نماز غفيله
مسأله 780 - يكى از نمازهاى مستحبى نماز غفيله است كه بين نماز مغرب وعشاء خوانده مى شود ووقت آن تا آخر وقت مغرب است ودر ركعت اول آن ، بعد از حمد بايد بجاى سوره اين آيه را بخوانند : وذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين فاستجبنا له ونجيناه من الغم وكذلك ننجى المؤمنين ودر ركعت دوم بعد از حمد بجاى سوره اين آيه را بخوانند : وعنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو ويعلم ما في البر والبحر وما تسقط من ورقة الا يعلمها ولا حبة في ظلمات الارض ولا رطب ولا يابس الا في كتاب مبين ودر قنوت آن بگويند : اللهم انى اسئلك بمفاتح الغيب التى لا يعلمها الا انت ان تصلى على محمد وآل محمد وان تفعل بى كذا وكذا وبجاى كلمه كذا وكذا حاجتهاى خود را بگويند وبعد بگويند : اللهم انت ولى نعمتى والقادر على طلبتى تعلم حاجتى فاسئلك بحق محمد وآل محمد عليه وعليهم السلام لما قضيتها لى
احكام قبله
مسأله 781 - خانه كعبه كه در مكه معظمه مى باشد قبله است ، وبايد روبروى آن نماز خواند ، وكسى كه دور است اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى خواند كافى است وهمچنين است كارهاى ديگرى كه مانند سر بريدن حيوانات ، بايد رو به قبله انجام گيرد
مسأله 782 - كسى كه بايد نشسته نماز بخواند ، اگر نمى تواند بطور معمول بنشيند ودر موقع نشستن ، كف پاها را به زمين مى گذارد ، بايد در موقع نماز صورت و سينه وشكم وساق پاى او رو به قبله باشد
مسأله 783 - كسى كه نمى تواند نسشته نماز بخواند ، بايد در حال نماز به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلو بدن او رو به قبله باشد واگر ممكن نيست بايد به پهلوى چپ طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو بقبله باشد واگر اين را هم نتواند بايد به پشت بخوابد بطورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد
مسأله 784 - نماز احتياط وسجده وتشهد فراموش شده را بايد رو بقبله بجا آورد وبنا بر احتياط سجده سهو هم بايد رو به قبله باشد
مسأله 785 - نماز احتياط وسجده وتشهد فراموش شده را بايد رو به قبله بجا آورد وبنا بر احتياط سجده سهو هم بايد رو به قبله باشد
مسأله 786 - نماز مستحبى را مى شود در حال راه رفتن وسوارى خواند واگر انسان در اين دو حال ، نماز مستحبى بخواند ، لازم نيست رو به قبله باشد
مسأله 787 - كسى كه مى خواهد نماز بخواند ، بايد براى پيدا كردن قبله كوشش نمايد ، تا يقين كند كه قبله كدام طرف است واگر نتواند يقين كند ، بايد به گمانى كه از محراب مساجد مسلمانان يا قبرهاى آنان يا از راههاى ديگر پيدا مى شود عمل نمايد ، حتى اگر از گفته فاسق يا كافرى كه به واسطه قواعد علمى قبله را مى شناسد گمان به قبله پيدا كند كافيست
مسأله 788 - كسى كه گمان به قبله دارد ، اگر بتواند گمان قويترى پيدا كند نمى تواند به گمان خود عمل نمايد ، مثلا اگر ميهمان از گفته صاحبخانه گمان به قبله پيدا كند ولى بتواند از راه ديگر گمان قويترى پيدا كند ، نبايد بحرف او عمل نمايد
مسأله 789 - اگر براى پيدا كردن قبله وسيله اى ندارد ، يا با اينكه كوشش كرده ، گمانش به طرفى نمى رود يك نماز به هر طرفى كه مى خواهد بخواند وكافى است
مسأله 790 - اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكى از دو طرف است ، بايد به هر دو طرف نماز بخواند
مسأله 791 - كسى كه بايد به دو طرف نماز بخواند ، اگر بخواهد دو نماز بخواند مثل نماز ظهر وعصر بايد يكى بعد از ديگرى خوانده شود ، بهتر است كه نماز اول را به هر دو طرف كه واجب است بخواند ، بعد نماز دوم را شروع كند و مى تواند نماز ظهر را به يك طرف بخواند وبعد از آن نماز عصر را بهمان طرف بخواند ، بعد به طرف ديگر نماز ظهر وعصر را بخواند
مسأله 792 - كسى كه يقين به قبله ندارد ، اگر بخواهد غير از نماز ، كارى كند كه بايد رو به قبله انجام داد ، مثلا بخواهد سر حيوانى را ببرد ، بايد به گمان عمل نمايد ، واگر گمان ممكن نيست به هر طرف كه انجام دهد صحيح است
پوشانيدن بدن در نماز
مسأله 793 - مرد بايد در حال نماز ، اگر چه كسى او را نمى بيند ، عورتين خود را بپوشاند ، وبهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند
مسأله 794 - زن بايد در موقع نماز ، تمام بدن حتى سر وموى خود را بپوشاند وپوشاندن صورت ودستها تا بند وپاها تا مچ پا لازم نيست اما براى آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است ، بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پايين تر از مچ را هم بپوشاند
مسأله 795 - موقعى كه انسان قضاى سجده فراموش شده يا تشهد فراموش شده را بجا مى آورد وبنا بر احتياط واجب در موقع سجده سهو هم ، بايد خود را مثل موقع نماز بپوشاند
مسأله 796 - اگر انسان عمدا در نماز عورتش را نپوشاند ، نمازش باطل است
مسأله 797 - اگر كسى از روى ندانستن مسأله در نماز عورتش را نپوشاند ، چنانچه در ندانستن معذور باشد نمازش صحيح است والا باطل است
مسأله 798 - اگر در بين نماز بفهمد كه عورتش پيدا است ، نمازش باطل است ولى اگر حين توجه عورتش پوشيده باشد وقبل از آن پيدا بوده نمازش صحيح است ، وهمچنين اگر بعد از نماز بفهمد كه در نماز عورت او پيدا بوده ، نمازش صحيح است
مسأله 799 - اگر در حال ايستاده ، لباسش عورت او را مى پوشاند ولى ممكن است در حال ديگر مثلا در حال ركوع وسجود نپوشاند ، چنانچه موقعى كه عورت او پيدا مى شود ، به وسيله اى آن را بپوشاند ، نماز او صحيح است
مسأله 800 - انسان مى تواند در نماز خود را به علف وبرگ درختان بپوشاند
مسأله 801 - اگر چيزى ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند ، چنانچه يقين كند كه پيدا مى كند ، بايد نماز را به تأخير بيندازد واگر چيزى پيدا نكرد ، در آخر وقت مطابق وظيفه اش نماز بخواند
مسأله 802 - كسى كه مى خواهد نماز بخواند ، اگر براى پوشاندن خود حتى برگ درخت وعلف وگل ولجن نداشته باشد واحتمال ندهد ، كه تا آخر وقت چيزى پيدا كند كه خود را با آن بپوشاند ، در صورتى كه احتمال بدهد كه نامحرم او را مى بيند بايد نشسته نماز بخواند وبراى ركوع وسجود با سر اشاره نمايد واگر اطمينان دارد كه نامحرم او را نمى بيند بايد ايستاده نماز بخواند ، وبراى ركوع وسجود بنا بر احتياط واجب دو نماز بخواند ، يكى با ركوع وسجود ، ديگرى بجاى ركوع وسجود با سر اشاره نمايد
لباس نمازگزار
مسأله 803 - لباس نمازگزار شش شرط دارد :
اول آنكه پاك باشد
دوم آنكه مباح باشد
سوم آنكه از اجزاء مرده نباشد
چهارم آنكه از حيوان حرامگوشت نباشد
پنجم وششم آنكه اگر نمازگزار مرد است ، لباس او ابريشم خالص وطلاباف نباشد وتفصيل اينها در مسائل آينده گفته مى شود
مسأله 804 - لباس نمازگزار بايد پاك باشد ، واگر كسى عمدا با بدن يا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل است
مسأله 805 - كسى كه نمى داند با بدن ولباس نجس نماز باطل است ، اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل است در صورتى كه معذور در ندانستن نباشد
مسأله 806 - اگر به واسطه ندانستن مسأله ، چيز نجسى را نداند نجس است ، مثلا نداند عرق شتر نجاستخوار نجس است وبا آن نماز بخواند نمازش باطل است در صورتى كه معذور در جهل نباشد والا صحيح است
مسأله 807 - اگر نداند كه بدن يا لباسش نجس است وبعد از نماز بفهمد نجس بوده نماز او صحيح است
مسأله 808 - اگر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است ودر بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد ، بايد نماز را دوباره بخواند ، واگر وقت گذشته قضاء نمايد
مسأله 809 - كسى كه در وسعت وقت مشغول نماز است اگر در بين نماز بدن يا لباس او نجس شود وپيش از آنكه چيزى از نماز را با نجاست ، بخواند ، ملتفت شود كه نجس شده ، يا بفهمد بدن يا لباس او نجس است وشك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده ، در صورتى كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس يا بيرون آوردن آن ، نماز را بهم نمى زند ، بايد در بين نماز بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض نمايد ، يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده ، لباس را بيرون آورد ولى چنانچه طورى باشد كه اگر بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض كند يا بيرون آورد ، نماز بهم مى خورد واگر لباس را بيرون آورد برهنه مى ماند بايد نماز را بشكند وبا بدن ولباس پاك نماز بخواند
مسأله 810 - كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است ، اگر در بين نماز لباس او نجس شود وپيش از آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواند بفهمد كه نجس شده يا بفهمد كه لباس او نجس است وشك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده ، در صورتى كه آب كشيدن يا عوض كردن يا بيرون آوردن لباس ، نماز را بهم نمى زند ومى تواند لباس را بيرون آورد ، بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند ، يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده ، لباس را بيرون آورد و نماز را تمام كند واما اگر چيز ديگرى عورت را نپوشانده ولباس را هم نمى تواند آب بكشد يا عوض كند ، بايد لباس را بيرون آورد وبه دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز را تمام كند ، ولى چنانچه طورى است كه اگر لباس را آب بكشد يا عوض كند ، نماز بهم مى خورد وبه واسطه سرما ومانند آن نمى تواند لباس را بيرون آورد ، بايد با همان حال نماز را تمام كند ونمازش صحيح است
مسأله 811 - كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است ، اگر در بين نماز بدن او نجس شود وپيش از آنكه چيزى از نماز را با نجاست بخواند ، ملتفت شود كه نجس شده ، يا بفهمد بدن او نجس است وشك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده ، در صورتى كه آب كشيدن بدن نماز را بهم نمى زند بايد آب بكشد واگر نماز را بهم مى زند ، بايد با همان حال نماز را تمام كند ونماز او صحيح است
مسأله 812 - كسى كه در پاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد ، چنانچه نماز بخواند وبعد از نماز بفهمد كه بدن يا لباسش نجس بوده ، نماز او صحيح است
مسأله 813 - اگر لباس را آب بكشد ويقين كند كه پاك شده است وبا آن نماز بخواند وبعد از نماز بفهمد پاك نشد نمازش صحيح است ولازم نيست نماز را دوباره بخواند
مسأله 814 - اگر خونى در بدن يا لباس خود ببيند ويقين كند كه از خونهاى نجس نيست ، مثلا يقين كند كه خون پشه است ، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهايى بوده كه نمى شود با آن نماز خواند ، نماز او صحيح است
مسأله 815 - اگر يقين كند خونى كه در بدن يا لباس اوست خون نجسى است كه نماز با آن صحيح است ، مثلا يقين كند خون زخم ودمل است ، چنانچه بعد از نماز بفهمد خونى بوده كه نماز با آن باطل است ، نمازى كه خوانده صحيح است
مسأله 816 - اگر نجس بودن چيزى را فراموش كند وبدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد ودر حال فراموشى نماز بخواند وبعد از نماز يادش بيايد ، نماز او صحيح است ولى اگر بدنش با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد وبدون اينكه خود را آب بكشد ، غسل كند ونماز بخواند ، غسل ونمازش باطل است ونيز اگر جايى از اعضاء وضوء با رطوبت به چيزى كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد وپيش از آنكه آنجا را آب بكشد ، وضوء بگيرد ونماز بخواند ، وضوء ونمازش باطل مى باشد
مسأله 817 - كسى كه يك لباس دارد ، اگر بدن ولباسش نجس شود وبه اندازه آب كشيدن يكى از آنها آب داشته باشد ، چنانچه بتواند لباسش را بيرون آورد ، بايد بدن را آب بكشد ونماز را به دستورى كه براى برهنگان گفته شد بجا آورد واگر به واسطه سرما يا عذر ديگر نتواند لباس را بيرون آورد هر كدام از بدن يا لباس را كه بخواهد ، مى تواند آب بكشد ولى اگر مثلا نجاست يكى بول است كه اگر بخواهد با آب قليل آب بكشد بايد دو مرتبه آب روى آن بريزد وديگرى خون است كه يك مرتبه ريختن آب روى آن كافى است ، بايد آن را كه به بول نجس شده آب بكشد
مسأله 818 - كسى كه غير از لباس نجس ، لباس ديگرى ندارد ، بايد نماز را به دستورى كه براى برهنگان گفته شد بجا آورد ، ولى اگر به واسطه سرما ومانند آن نمى تواند لباسش را بيرون آورد ، بايد با لباس نجس نماز بخواند ونماز او صحيح است
مسأله 819 - كسى كه دو لباس دارد اگر بداند يكى از آنها نجس است ونداند كه كدام يك آنها است ، چنانچه وقت دارد ، بايد با هر دو لباس نماز بخواند مثلا اگر مى خواهد نماز ظهر وعصر بخواند بايد با هر كدام يك نماز ظهر ويك نماز عصر بخواند ولى اگر وقت تنگ است مخير است نماز را به دستورى كه براى برهنگان گفته شد بجا آورد ويا در يكى از آن دو لباس بجا آورد
مسأله 820 - شرط دوم لباس نمازگزار كه عورت را با او پوشانده است بايد مباح باشد واما لباسى كه عورت با آن پوشانده نشده است ولو پوشيده باشد مباح بودن آن شرط صحت نماز نيست
مسأله 821 - كسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است ، ولى نمى داند نماز را باطل مى كند وجاهل مقصر باشد اگر عمدا با لباس غصبى نماز بخواند نمازش باطل است
مسأله 822 - اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است وبا آن نماز بخواند نمازش صحيح است
مسأله 823 - اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است ودر بين نماز بفهمد ، چنانچه چيز ديگرى عورت او را پوشانده است ومى تواند فورا يا بدون اينكه موالات يعنى پى در پى بودن نماز بهم بخورد ، لباس غصبى را بيرون آورد بايد آن را بيرون آورد ونمازش صحيح است واگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده يا نمى تواند لباس غصبى را فورا بيرون آورد يا اگر بيرون آورد پى در پى بودن نماز بهم مى خورد در صورتى كه به مقدار يك ركعت هم وقت داشته باشد ، بايد نماز را بشكند وبا لباس غير غصبى نماز بخواند واگر به اين مقدار وقت ندارد ، بايد در حال نماز لباس را بيرون آورد وبدستور نماز برهنگان نماز را تمام نمايد
مسأله 824 - اگر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند ، يا مثلا براى اينكه دزد لباس غصبى را نبرد وبداند مالك او راضى است با آن نماز بخواند نمازش صحيح است
مسأله 825 - اگر با عين پولى كه خمس يا زكوة آن را نداده لباس بخرد ، نماز خواندن در آن لباس باطل است مگر آنكه بنا داشته خمس يا زكوة را از اموال ديگرش بدهد وبا قصد منتقل نموده باشد او را بذمه كه در اين صورت صحيح است
مسأله 826 - شرط سوم : لباس نمازگزار بايد از اجزاء حيوان مرده نباشد
مسأله 827 - هرگاه چيزى از مردار مانند گوشت وپوست آن كه روح داشته همراه نمازگزار باشد اگر چه لباس او نباشد نمازش باطل است ، بلى اگر در جيبش باشد نماز صحيح است
مسأله 828 - اگر چيزى از مردار حلال گوشت مانند مو وپشم كه روح ندارد همراه نمازگزار باشد ، يا با لباسى كه از آنها تهيه كرده اند ، نماز بخواند نمازش صحيح است
مسأله 829 - شرط چهارم : لباس نمازگزار بايد از حيوان حرام گوشت نباشد واگر مويى از آن هم همراه نمازگزار باشد نماز او باطل است
مسأله 830 - اگر آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن يا لباس نمازگزار باشد ، چنانچه تر باشد نماز باطل واگر خشك شده وعين آن برطرف شده باشد ، نماز صحيح است
مسأله 831 - اگر مو وعرق وآب دهان كسى بر بدن يا لباس نمازگزار باشد اشكال ندارد وهمچنين است اگر مرواريد وموم وعسل همراه او باشد
مسأله 832 - اگر شك داشته باشد كه لباسى از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت ، چه در داخله تهيه شده باشد چه در خارجه نماز با صحيح است
مسأله 833 - اگر انسان نداند كه تكمه صدفى ومانند آن از حيوان حرام گوشت است جايز است با آن نماز بخواند
مسأله 834 - پوشيدن خز خالص در نماز اشكال ندارد
مسأله 835 - اگر با لباسى كه نمى داند يا فراموش كرده كه از حيوان حرام گوشت است نماز بخواند نمازش صحيح است
مسأله 836 - شرط پنجم : پوشيدن لباس طلاباف براى مرد حرام ونماز با آن باطل است ، ولى براى زن در نماز وغير نماز اشكال ندارد
مسأله 837 - زينت كردن به طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه وانگشتر طلا به دست كردن وبستن ساعت مچى طلا به دست ، براى مرد حرام ونماز خواندن با آن باطل است وواجب است كه از استعمال عينك طلا هم خوددارى كند ، ولى زينت كردن به طلا براى زن در نماز وغير نماز اشكال ندارد
مسأله 838 - اگر مردى نداند يا فراموش كند كه انگشترى يا لباس از طلا است يا شك داشته باشد وبا آن نماز بخواند نمازش صحيح است
مسأله 839 - شرط ششم : لباس مرد نمازگزار بايد ابريشم خالص نباشد ودر غير نماز هم پوشيدن آن براى مرد حرام است بلى نماز در چيزهايى كه ساتر نيست مثل عرقچين وبند شلوار اگر ابريشم خالص باشد مانعى ندارد
مسأله 840 - اگر آستر تمام لباس يا آستر مقدارى از آن ابريشم خالص باشد پوشيدن آن براى مرد حرام ونماز در آن باطل است
مسأله 841 - لباسى را كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر پوشيدن آن در نماز وغير نماز اشكال ندارد ونماز با او هم صحيح است
مسأله 842 - دستمال ابريشمى ومانند آن اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد ونماز را باطل نمى كند
مسأله 843 - پوشيدن لباس ابريشمى براى زن ، در نماز وغير نماز اشكال ندارد
مسأله 844 - پوشيدن لباس غصبى وابريشمى خالص وطلاباف ولباسى كه از مردار تهيه شده در حال ناچارى مانعى ندارد ونيز كسى كه ناچار است لباس بپوشد ولباس ديگرى غير از اينها ندارد ، مى تواند با اين لباسها نماز بخواند در صورتى كه ناچارى در تمام وقت باشد
مسأله 845 - اگر غير از لباس غصبى ، لباس ديگرى ندارد وناچار نيست لباس بپوشد ، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند ، واگر غير لباسى كه از مردار تهيه شده لباس ديگرى ندارد وناچار نيست لباس بپوشد مخير است بين آنكه با آن لباس نماز بخواند ويا به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند
مسأله 846 - اگر غير از لباسى كه از حيوان حرام گوشت تهيه شده لباس ديگرى ندارد چنانچه در پوشيدن لباس ناچار باشد ، مى تواند با همان لباس نماز بخواند واگر ناچار نباشد ، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد ويا با همان لباس بخواند
مسأله 847 - اگر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلاباف لباس ديگرى نداشته باشد چنانچه در پوشيدن لباس ناچار نباشد ، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند
مسأله 848 - اگر چيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند ، واجب است اگر چه به كرايه يا خريدارى باشد ، تهيه نمايد ، ولى اگر تهيه آن بقدرى پول لازم دارد كه نسبت به دارايى او زياد است ، يا طوريست كه اگر پول را به مصرف لباس برساند ، به حال او ضرر دارد ، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند
مسأله 849 - كسى كه لباس ندارد اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد ، چنانچه قبول كردن آن براى او مشقت نداشته باشد ، بايد قبول كند بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سخت نيست ، بايد از كسى كه لباس دارد ، طلب بخشش يا عاريه نمايد
مسأله 850 - پوشيدن لباسى كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براى كسى كه مى خواهد آن بپوشد معلوم نيست ، مثل آنكه اهل علم لباس نظامى بپوشد در صورتى كه موجب هتك حرمت نباشد حرام نيست واگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد
مسأله 851 - پوشيدن مرد لباس زنانه وزن لباس مردانه ، حرام نيست وبا آن لباس نماز خواندن اشكال ندارد
مسأله 852 - كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند اگر برهنه باشد ولحاف يا تشك او نجس يا ابريشم خالص باشد مى توان آن را به روى خود بكشد ونماز بخواند واگر لحاف او اجزاء حيوان حرام گوشت باشد نماز باطل است مواردى كه لازم نيست بدن ولباس نمازگزار پاك باشد
مسأله 853 - در سه صورت كه تفصيل آنها بعدا گفته مى شود ، اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد ، نماز او صحيح است : اول آنكه به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن او است ، لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد
دوم آنكه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم ( كه تقريبا به اندازه يك اشرفى مى شود ) به خون آلوده باشد
سوم آنكه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند ودر دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد ، نماز او صحيح است : اول آنكه لباس كوچك او مانند جوراب وعرقچين نجس باشد
دوم آنكه لباس زنى كه پرستار بچه است نجس شده باشد واحكام اين پنج صورت مفصلا در مسائل بعد گفته مى شود
مسأله 854 - اگر در بدن يا لباس نمازگزار ، خون زخم يا جراحت يا دمل باشد تا وقتى كه زخم جراحت يا دمل خوب نشده است ، مى تواند با آن خون نماز بخواند وهمچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا دوايى كه روى زخم گذاشته اند ونجس شده ، در بدن يا لباس او باشد
مسأله 855 - اگر خون بريدگى وزخمى كه به زودى خوب مى شود وشستن آن آسان است ، در بدن يا لباس نمازگزار باشد ، نماز او صحيح است
مسأله 856 - اگر جايى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد ، به رطوبت زخم نجس شود ، جايز نيست با آن نماز بخواند ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه معمولا به رطوبت زخم آلوده مى شود ، به رطوبت آن نجس شود ، نماز خواندن با آن مانعى ندارد
مسأله 857 - اگر از زخمى كه توى دهان وبينى ومانند اينها است ، خونى به بدن يا لباس برسد ، احتياط واجب آن است كه با آن نماز نخواند وهمچنين / صفحة 153 / است خون بواسير در صورتى كه دانه هايش بيرون نباشد ، ولى با خون بواسيرى كه دانه هاى آن بيرون است ، مى شود نماز خواند
مسأله 858 - كسى كه بدنش زخم است ، اگر در بدن يا لباس خود خونى ببيند ونداند از زخم است يا خون ديگر ، بايد با آن نماز نخواند
مسأله 859 - اگر چند زخم در بدن باشد وبه طورى نزديك هم باشند كه يك زخم حساب شوند تا وقتى همه خوب نشده اند ، نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد ولى اگر بقدرى از هم دور باشند كه هر كدام يك زخم حساب شود هر كدام كه خوب شد ، بايد براى نماز بدن ولباس را از خون آن آب بكشد
مسأله 860 - اگر سر سوزنى خون حيض ، يا خون سگ يا خوك ، يا كافر ، يا مردار ، يا حيوان حرام گوشت در بدن ، يا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است وهمچنين است بنابر احتياط خون نفاس واستحاضه ، ولى خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگر چه در چند جاى بدن ولباس باشد در صورتى كه روى هم كمتر از درهم باشد ( كه تقريبا به اندازه يك اشرفى مى شود ) نماز خواندن با آن اشكال ندارد
مسأله 861 - خونى كه به لباس نازك بى آستر بريزد وبه پشت آن برسد ، يك خون حساب مى شود ولى اگر پشت آن ، جدا خونى شود ، بايد هر كدام را جدا حساب نمود ، پس اگر خونى كه در پشت وروى لباس است رويهم كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح واگر بيشتر باشد ، نماز با آن باطل است
مسأله 862 - اگر خون روى لباسى كه آستر دارد بريزد وبه آستر آن برسد ويا به آستر بريزد وروى لباس خونى شود ، بايد هر كدام را جدا حساب نمود پس اگر خون روى لباس وآستر ، كمتر از درهم باشد ، نماز با آن صحيح واگر بيشتر باشد ، نماز با آن باطل است
مسأله 863 - اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد ورطوبتى به آن برسد در صورتى كه خون ورطوبتى كه به آن رسيده به اندازه درهم يا بيشتر شود واطراف را آلوده كند ، نماز با آن باطل است ، واگر رطوبت وخون به اندازه درهم نشود ورطوبت اطراف را هم آلوده نكند ، يعنى تعدى از محل خون نكند نماز خواندن با آن اشكال ندارد ، واگر رطوبت تعدى از محل خون بكند نماز باطل است
مسأله 864 - اگر بدن يا لباس خونى نشود ولى به واسطه رسيدن به خون نجس شود ، اگر چه مقدارى كه نجس شده كمتر از درهم باشد ، نمى شود با آن نماز خواند
مسأله 865 - اگر خونى كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد ونجاست ديگرى به آن برسد ، مثلا يك قطره بول روى آن بريزد ، نماز خواندن با آن جايز نيست
مسأله 866 - اگر مى داند كه خونى كه در لباس يا بدن او است كمتر از درهم است ولى احتمال دهد كه از خونهايى باشد كه نماز با آنها باطل است ، جائز است با آن خون نماز بخواند
مسأله 867 - اگر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل عرقچين وجوراب كه نمى شود با آنها عورت را پوشانيد نجس باشد ، چنانچه از مردار وحيوان حرام گوشت درست نشده باشد نماز با آنها صحيح است ونيز اگر با انگشترى نجس نماز بخواند اشكال ندارد
مسأله 868 - اگر چيز نجس مانند دستمال وكليد وچاقوى نجس همراه نمازگزار باشد ونماز بخواند نمازش صحيح است
مسأله 869 - زنى كه پرستار بچه است وبيشتر از يك لباس ندارد ، چنانچه نتواند لباس ديگرى بخرد ، يا كرايه كند ويا عاريه نمايد ، هرگاه شبانه روزى يك مرتبه لباس خود را آب بكشد ، اگر چه تا روز ديگر لباسش به بول بچه نجس شود ، مى تواند با آن لباس نماز بخواند ، ونيز اگر بيشتر از يك لباس دارد ولى ناچار است كه همه آنها را بپوشاند ، چنانچه شبانه روزى يك مرتبه همه آنها را آب بكشد كافى است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است
مسأله 870 - چند چيز در لباس نمازگزار مستحب است كه از آن جمله است عمامه با تحت الحنك ، پوشيدن عبا ولباس سفيد ، وپاكيزه ترين لباسها ، واستعمال بوى خوش ، ودست كردن انگشترى عقيقچيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است
مسأله 871 - چند چيز در لباس نمازگزار مكروه است واز آن جمله است : پوشيدن لباس سياه وچرك وتنگ ، ولباس شرابخوار ، ولباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند ، ولباسى كه نقش صورت دارد ، ونيز باز بودن تكمه هاى لباس ودست كردن انگشترى كه نقش صورت دارد مكروه است
مكان نمازگزار
مكان نمازگزار چند شرط دارد :
شرط اول آنكه مباح باشد
مسأله 872 - كسى كه در ملك غصبى نماز مى خواند اگر چه روى فرش وتخت ومانند اينها باشد چنانچه جائى كه پيشانى را در حال سجود بر آن مى گذارد غصبى باشد نماز او باطل است والا نماز صحيح است ، واين تفصيل در مسائل بعد جارى است ، ونماز خواندن در زير سقف غصبى وخيمه غصبى مانعى ندارد
مسأله 873 - نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است ، بدون اجازه كسى كه منفعت ملك ، مال او مى باشد باطل است ، مثلا در خانه اجاره اىاگر صاحبخانه يا ديگرى بدون اجازه كسى كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند ، نمازش باطل است ، وهمچنين است اگر در ملكى كه ديگرى در آن حقى دارد نماز بخواند ، مثلا اگر ميت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند ، تا وقتى ثلث را جدا نكنند ، نمى شود در ملك او نماز خواند
مسأله 874 - كسى كه در مسجد نشسته ، اگر ديگرى جاى او را غصب كند ودر آنجا نماز بخواند نمازش صحيح است
مسأله 875 - اگر در جايى كه نمى داند غصبى است ، نماز بخواند وبعد از نماز بفهمد ، يا در جايى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند وبعد از نماز يادش بيايد ، نماز او صحيح است
مسأله 876 - اگر بداند جايى غصبى است ، ولى نداند كه در جاى غصبى نماز باطل است ، ودر آنجا نماز بخواند چنانچه معذور از ندانستن نباشد نماز او باطل مى باشد والا صحيح است
مسأله 877 - كسى كه ناچار است نماز را سواره بخواند ، چنانچه حيوان سوارى يا زين يا نعل آن غصبى باشد نماز او باطل است
مسأله 878 - كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا نباشد ، بدون اجازه شريكش نمى تواند در آن ملك تصرف كند ونماز بخواند
مسأله 879 - اگر با عين پولى كه خمس وزكوة آن را نداده ملكى بخرد ، تصرف او در آن ملك حرام ونمازش ( در آن باطل است چنانچه بنا نداشته باشد از اموال ديگر خمس يا زكاة را بدهد ، والا جائز ونماز صحيح است)
مسأله 880 - اگر صاحب ملك به زبان ، اجازه نماز خواندن بدهد وانسان بداند كه قلبا راضى نيست نماز خواندن در ملك او باطل است ، واگر اجازه ندهد وانسان يقين كند كه قلبا راضى است نماز صحيح است
مسأله 881 - تصرف در ملك ميتى كه خمس يا زكوه بدهكار است حرام ونماز در آن باطل است ، ولى اگر بدهى او را بدهند يا ضامن شوند كه اداء نمايند ، تصرف ونماز در ملك او اشكال ندارد
مسأله 882 - تصرف در ملك ميتى كه به مردم بدهكار است ، حرام ونماز در آن باطل است ، ولى اگر ضامن شوند كه قرضهاى او را بپردازند ، يا اينكه طلبكارها ووصى ميت يا طلبكارها وحاكم شرع اجازه بدهند ، تصرف ونماز در ملك او مانعى ندارد
مسأله 883 - اگر ميت قرض نداشته باشد ، ولى بعضى از ورثه او صغير يا ديوانه يا غائب باشند ، تصرف در ملك او حرام ونماز در آن باطل است
مسأله 884 - نماز خواندن در مسافرخانه وحمام ومانند اينها كه براى واردين آماده است اشكال ندارد ، ولى در غير اين قبيل جاها ، در صورتى مى شود نماز خواند كه مالك آن اجازه بدهد ، يا حرفى بزند كه معلوم شود ، براى نماز خواندن اذن داده است ، مثل اينكه به كسى اجازه دهد در ملك او بنشيند وبخوابد ، كه از اينها فهميده مى شود براى نماز خواندن هم اذن داده است
مسأله 885 - در زمين بسيار وسيعى كه براى بيشتر مردم مشكل است موقع نماز از آنجا به جاى ديگرى بروند ، بى اجازه مالك مى شود نماز خواند
مسأله 886 - مكان نمازگزار بايد بى حركت باشد ، واگر به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگر ناچار باشد در جايى كه حركت دارد ، مانند اتومبيل وكشتى وترن نماز بخواند ، به قدرى كه ممكن است بايد در حال حركت چيزى نخواند ، واگر آنها از قبله به طرف ديگر حركت كنند ، بطرف قبله برگردد
مسأله 887 - نماز خواندن در اتومبيل وكشتى وترن ومانند اينها وقتى ايستاده اند مانعى ندارد
مسأله 888 - روى خرمن گندم وجو ومانند اينها كه نمى شود بى حركت ماند ، نماز باطل است
شرط سوم ، آنكه جاى پيشانى نمازگزار پاك باشد
مسأله 889 - چنانچه مكان نمازگزار غير از محل سجده نجس باشد مانعى ندارد ولى مشروط به آنكه رطوبت نداشته باشد كه بدن يا لباس نجس شود
شرط چهارم آنكه جاى پيشانى نمازگزار از جاى زانوها وسر انگشتان پاى او بيش از چهار انگشت بسته پست تر يا بلندتر نباشد وتفضيل اين مسأله در احكام سجده بيان مى شود
شرط پنجم - آنكه در جايى كه سقف آن كوتاه است ونمى توان در آنجا راست بايستد ، يا به اندازه اى كوچك است كه جاى ركوع وسجود ندارد ، نماز نخواند واگر ناچار شود كه در چنين جايى نماز بخواند ، بايد بقدرى كه ممكن است قيام وركوع وسجود در آنجا آورد فقهاء چند شرط ديگر را معتبر مى دانند وبه نظر اينجانب تمام نيست ونماز با نبودن آنها صحيح است ، وتفصيل آنها را در ضمن چند مسأله بيان مى كنيم
مسأله 890 - در جايى كه به واسطه احتمال باد وباران وزيادى جمعيت ومانند اينها اطمينان ندارد كه بتواند نماز را تمام كند مى تواند نماز بخواند وچنانچه نماز بخواند صحيح است
مسأله 891 - در جايى كه ماندن در آنجا حرام است مثلا زير سقفى كه نزديك است خراب شود چنانچه نماز بخواند صحيح است
مسأله 892 - جائز است جلوتر از قبر پيغمبر صلى الله عليه وآله وامام عليه السلام نماز بخواند در صورتى كه موجب هتك حرمت نشود - بلى مكروه است وبراى رفع كراهت چنانچه چيزى مانند ديوار بين او وقبر مطهر باشد كافى است ، ولى فاصله شدن صندوق شريف وضريح وپارچه اى كه روى آن افتاده كافى نيست
مسأله 893 - روى چيزى كه ايستادن ونشستن روى آن حرام است مثل فرشى كه اسم خدا بر آن نوشته شده چنانچه نماز بخواند ولو معصيت كرده ولى نمازش صحيح است
مسأله 894 - واجب نيست زن عقبتر از مرد بايستد وجاى سجده او از جاى ايستادن مرد كمى عقبتر باشد ، بلى مساوى ايستادن زن با مرد ، يا جلوتر ايستادن او مكروه است
مسأله 895 - اگر بين مرد وزن ، ديوار يا پرده ، يا چيز ديگرى باشد كه يكديگر را نبينند ، يا بين آنان اقلا ده ذراع كه تقريبا پنج ذرع مى شود ، فاصله باشد چنانچه زن برابر مرد يا جلوتر از او باشد نماز هيچ كدام اشكال ندارد ومكروه نيست ، وهمچنين است اگر مكان يكى از آنان بقدرى بلند باشد كه نگويند زن جلوتر از مرد يا برابر او ايستاده است
مسأله 896 - بودن مرد وزن نامحرم در جايى كه كسى در آنجا نيست وكسى هم نمى تواند وارد شود ، حرام نيست ونمازشان صحيح است
مسأله 897 - نماز خواندن در جايى كه تار ومانند آن استعمال مى كنند صحيح است ولى گوش دادن واستعمال آن حرام است
مسأله 898 - خواندن نماز مستحب در خانه كعبه وبر بام آن اشكال ندارد بلكه مستحب است در داخل خانه مقابل هر ركنى دو ركعت نماز بخوانند بلى نماز فريضه خواندن در خانه كعبه مكروه است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است
مسأله 899 - در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است ، كه نماز را در مسجد بخوانند وبهتر از همه مسجدها مسجد الحرام است وبعد از آن مسجد پيغمبر صلى الله عليه وآله وبعد مسجد كوفه وبعد از آن مسجد بيت المقدس وبعد از مسجد بيت المقدس ، مسجد جامع هر شهر وبعد از آن مسجد محله وبعد از مسجد محله ، مسجد بازار است
مسأله 900 - براى زنها نماز خواندن در خانه ، بلكه در صندوقخانه واطاق عقب بهتر است ، ولى اگر بتوانند كاملا خود را از نامحرم حفظ كنند ، بهتر بودن نماز خواندن در خانه معلوم نيست
مسأله 901 - نماز در حرم امامان عليهم السلام مستحب بلكه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امير المؤمنين عليه السلام برابر دويست هزار نماز است
مسأله 902 - زياد رفتن به مسجد ورفتن در مسجدى كه نمازگزار ندارد ، مستحب است ، وهمسايه مسجد اگر عذرى نداشته باشد ، مكروه است در غير مسجد نماز بخواند
مسأله 903 - مستحب است انسان با كسى كه در مسجد حاضر نمى شود غذا نخورد ودر كارها با او مشورت نكند وهمسايه او نشود واز او زن نگيرد وبه او زن ندهد
جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است
مسأله 904 - نماز خواندن در چند جا مكروه است واز آن جمله است : حمام ، زمين نمكزار ، مقابل انسان ، مقابل درى كه باز است ، در جاده وخيابان و كوچه اگر براى كسانى كه عبور مى كنند زحمت نباشد وچنانچه زحمت باشد حرام ولى نماز صحيح است ، مقابل آتش وچراغ ، در آشپزخانه وهر جا كه كوره آتش باشد ، مقابل چاه وچاله اى كه محل بول باشد ، روبروى عكس ومجسمه چيزى كه روح دارد ، مگر آنكه روى آن پرده بكشند ، در اطاقى كه جنب در آن باشد ، در جايى كه عكس باشد اگر چه روبروى نمازگزار نباشد ، مقابل قبر ، روى قبر ، بين دو قبر ، در قبرستان
مسأله 905 - كسى كه در محل عبور مردم نماز مى خواند ، يا كسى روبروى او است مستحب است جلوى خود چيزى بگذرد واگر چوب يا ريسمانى هم باشد كافى است
احكام مسجد
مسأله 906 - نجس كردن زمين وسقف وبام وطرف داخل ديوار مسجد حرام است ، وهر كس بفهمد كه نجس شده است بايد فورا نجاست آن را برطرف كند واحتياط واجب آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكنند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمايند
مسأله 907 - اگر نتواند مسجد را تطهير نمايد ، يا كمك لازم داشته باشد و پيدا نكند ، تطهير مسجد بر او واجب نيست ولى بنا بر احتياط واجب ، بايد به كسى كه مى تواند تطهير كند اطلاع دهد در صورتى كه نجاست موجب هتك باشد
مسأله 908 - اگر جايى از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن يا خراب كردن ممكن نيست ، بايد آنجا را بكنند يا خراب نمايند به شرطى كه خرابى جزيى باشد ومضر به وقف نباشد والا خراب كردن جايز نيست وپر كردن جايى كه كنده اند ، وساختن جايى كه خراب كرده اند ، واجب نيست ولى اگر چيزى مانند آجر مسجد نجس شود ، در صورتى كه ممكن باشد ، بايد بعد از آب كشيدن ، به جاى اولش بگذارند
مسأله 909 - اگر مسجدى را غصب كنند وبه جاى آن خانه ومانند آن بسازند ، يا بطورى خراب شود كه نماز خواندن در آن ممكن نباشد ، نجس كردن آن حرام وتطهير آن واجب نيست
مسأله 910 - نجس كردن حرم امامان عليهم السلام حرام است ، چنانچه اهانت باشد و اگر يكى از آنها نجس شود ، چنانچه نجس ماندن آن بى احترامى باشد ، تطهير آن واجب است
مسأله 911 - اگر حصير مسجد نجس شود ، لازم نيست آن را آب بكشند
مسأله 912 - بردن عين نجس مانند خون در مسجد اگر بى احترامى به مسجد باشد حرام است ، وهمچنين بردن چيزى كه نجس شده ، در صورتى حرام است كه بى احترامى به مسجد باشد
مسأله 913 - اگر مسجد را براى روضه خوانى چادر بزنند وفرش كنند و سياهى بكوبند واسباب چاى در آن ببرند ، در صورتى كه اين كارها به مسجد ضرر نرساند ومانع نماز خواندن نشود اشكال ندارد
مسأله 914 - مسجد را به طلا زينت كردن حرام نيست ، وهمچنين نقاشى صورت چيزهايى كه مثل انسان وحيوان روح دارد ، در مسجد حرام نيست ولى بهتر است ترك شود
مسأله 915 - اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آن را بفروشند ، يا داخل ملك وجاده نمايند
مسأله 916 - فروختن در وپنجره وچيزهاى ديگر مسجد حرام است ، واگر مسجد خراب شود ، بايد اينها را صرف تعمير همان مسجد كنند وچنانچه بدرد آن مسجد نخورد بايد در مسجد ديگر مصرف شود ولى اگر بدرد مسجدهاى ديگر هم نخورد ، مى توانند آن را بفروشند وپول آن را ، اگر ممكن است ، صرف تعمير همان مسجد وگرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند
مسأله 917 - ساختن مسجد وتعمير مسجدى كه نزديك به خرابى مى باشد مستحب است واگر بقدرى خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد ، مى توانند آن را خراب كنند ودوباره بسازند بلكه مى توانند مسجدى را كه خراب نشده ، براى احتياج مردم خراب كنند بزرگتر بسازند
مسأله 918 - تميز كردن مسجد وروشن كردن چراغ آن مستحب است وكسى كه مى خواهد مسجد برود ، مستحب است خود را خوشبو كند ، ولباس پاكيزه و قيمتى بپوشد ، وته كفش خود را وارسى كند كه نجاستى به آن نباشد ، وموقع داخل شدن به مسجد ، اول پاى راست وموقع بيرون آمدن ، اول پاى چپ را بگذارد ، وهمچنين مستحب است از همه زودتر به مسجد آيد واز همه ديرتر از مسجد بيرون رود
مسأله 919 - وقتى انسان وارد مسجد مى شود ، مستحب است دو ركعت نماز بقصد تحيت واحترام مسجد بخواند واگر نماز واجب يا مستحب ديگرى هم بخواند كافى است
مسأله 920 - خوابيدن در مسجد ، اگر انسان ناچار نباشد وصحبت كردن راجع به كارهاى دنيا وخواندن شعرى كه نصيحت ومانند آن نباشد مكروه است ونيز مكروه است آب دهان وبينى واخلاط سينه را در مسجد بيندازد وگمشده اى را طلب كند وصداى خود را بلند كند ولى بلند كردن صدا براى اذان مانعى ندارد
مسأله 921 - راه دادن بچه وديوانه به مسجد مكروه است ، وكسى كه پياز وسير ومانند اينها خورده كه بوى دهانش مردم را اذيت مى كند مكروه است به مسجد برود
اذان واقامه
مسأله 922 - براى مرد وزن مستحب است پيش از نمازهاى واجب يوميه اذان واقامه بگويند ، وبراى مرد زياد تأكيد شده خصوصا اقامه پس سزاوار نيست ترك شود ولى پيش از نمازهاى واجب غير يوميه مثل نماز آيات ، در جماعت مستحب است سه مرتبه بگويند الصلوة
مسأله 923 - مستحب است در روز اولى كه بچه بدنيا مى آيد ، يا پيش از آنكه بند نافش بيفتد ، در گوش راست او اذان ودر گوش چپش اقامه بگويند
مسأله 924 - اذان هيجده جمله است : الله اكبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان محمدا رسول الله ، حى على الصلوة ، حى على الفلاح ، حى على خير العمل ، الله اكبر ، لا اله الا الله هر يك دو مرتبه ، واقامه هفده جمله است يعنى دو مرتبه الله اكبر از اول اذان ويك مرتبه لا اله الا الله از آخر آن كم مى شود و بعد از گفتن حى على خير العمل بايد دو مرتبه قد قامت الصلوة اضافه نمود
مسأله 925 - مستحب است گفتن اشهد ان امير المؤمنين عليا ولى الله يا اشهد ان عليا امير المؤمنين وولى الله در اذان واقامه ، بعد از اشهد ان محمدا رسول الله ، بلكه چون در اين ازمنه اين جمله جزء شعائر مذهب تشيع مى باشد وبعضى از فقهاء احتمال وجوب آن را داده اند ، ترك نشود
ترجمه اذان واقامه
مسأله 926 - الله اكبر يعنى خدايتعالى بزرگتر از آن است كه او را وصف كنند اشهد ان لا اله الا الله يعنى شهادت مى دهم كه غير خدايى كه يكتا وبى همتا است خداى ديگرى سزاوار پرستش نيست اشهد ان محمدا رسول الله يعنى شهادت مى دهم كه حضرت محمد بن عبد الله صلى الله عليه وآله پيغمبر وفرستاده خداست اشهد ان امير المؤمنين عليا ولى الله ، يعنى شهادت ميدهم كه امير المؤمنين حضرت على عليه الصلوة والسلام ولى خدا بر همه خلق است ، حى على الصلوة يعنى بشتاب براى نماز ، حى على الفلاح يعنى بشتاب براى رستگارى حى على خير العمل يعنى بشتاب براى بهترين كارها كه نماز است قد قامت الصلوة يعنى به تحقيق نماز برپا شد لا اله الا الله ، يعنى خدايى سزاوار پرستش نيست مگر خدايى كه يكتا وبى همتا است
مسأله 927 - بين جمله هاى اذان واقامه بايد خيلى فاصله نشود واگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد ، بايد دوباره آن را از سر بگيرد
مسأله 928 - اگر در اذان واقامه صدا را در گلو بيندازد وچنانچه غنا شود ، يعنى بطور آوازه خوانى كه در مجالس لهو وبازيگرى معمول است ، اذان واقامه را بگويد ، حرام است واگر غنا نشود محذورى ندارد
مسأله 929 - در پنج نماز اذان ساقط مى شود : اول نماز عصر روز جمعه
دوم نماز عصر روز عرفه كه روز نهم ذيحجه است
سوم نماز عشاء شب عيد قربان ، براى كسى كه در مشعر الحرام باشد
چهارم نماز عصر وعشاء زن مستحاضه ، پنجم نماز عصر وعشاء كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول وغائط خوددارى كند ، ودر اين پنج نماز در صورتى اذان ساقط مى شود ، كه با نماز قبلى هيچ فاصله نشود ، يا فاصله كمى بين آنها باشد ، ولى فاصله شدن نافله وتعقيب ضرر ندارد ، بلكه در جميع مواردى كه جمع راجح است اين حكم در صورت جمع ثابت است
مسأله 930 - اگر براى نماز جماعتى اذان واقامه گفته باشند كسى كه با آن جماعت نماز مى خواند ، نبايد براى خود اذان واقامه بگويد
مسأله 931 - اگر براى خواندن نماز جماعت به مسجد رود وببيند جماعت تمام شده ، تا وقتى كه صفها بهم نخورده وجمعيت متفرق نشده براى نماز خود ، اذان واقامه نگويد
مسأله 932 - در جايى كه عده اى مشغول نماز جماعتند ، يا نماز آنان تازه تمام شده وصفها بهم نخورده است ، اگر انسان بخواهد فرادى يا با جماعت ديگرى كه برپا مى شود نماز بخواند ، با پنج شرط اذان واقامه از او ساقط مى شود : اول آنكه براى آن نماز ، اذان واقامه گفته باشند دوم آنكه نماز جماعت باطل نباشد سوم آنكه نماز او ونماز جماعت در يك مكان باشد ، پس اگر نماز جماعت ، داخل مسجد باشد واو بخواهد در بام مسجد نماز بخواند ، مستحب است اذان واقامه بگويد
چهارم آنكه نماز او ونماز جماعت هر دو اداء باشد
پنجم آنكه وقت نماز او ونماز جماعت مشترك باشد ، مثلا هر دو نماز ظهر ، يا هر دو نماز عصر بخوانند ، يا نمازى كه به جماعت خوانده مى شود ، نماز ظهر باشد واو نماز عصر بخواند ، يا او نماز ظهر بخواند ونماز جماعت نماز عصر باشد ، ومعتبر نيست نماز جماعت در مسجد باشد
مسأله 933 - اگر شك كند كه جمعيت متفرق شده اند يا نه اذان واقامه از او ساقط است ولى اگر در يكى از پنج شرط شك كند مستحب است اذان واقامه بگويد
مسأله 934 - كسى كه اذان واقامه ديگرى را مى شنود مستحب است هر قسمتى را كه مى شنود بگويد
مسأله 935 - كسى كه اذان واقامه ديگرى را شنيده ، در صورتى كه بين آن اذان واقامه ونمازى كه مى خواند ، زياد فاصله نشده باشد ، مى تواند براى نماز خود اذان واقامه نگويد
مسأله 936 - اگر مرد اذان زن را با قصد لذت بشنود ، اذان از او ساقط نمى شود واگر قصد لذت نداشته باشد ساقط مى شود
مسأله 937 - اذان واقامه نماز جماعت را لازم نيست مرد بگويد ، بلكه اگر زن هم اذان واقامه بگويد كافيست
مسأله 938 - اقامه بايد بعد از اذان گفته شود واگر قبل از اذان بگويند صحيح نيست
مسأله 939 - اگر كلمات اذان واقامه را بدون ترتيب بگويد ، مثلا حى على الفلاح را پيش از حى على الصلاة بگويد ، بايد از جايى كه ترتيب بهم خورده ، دوباره بگويد
مسأله 940 - بايد بين اذان واقامه فاصله ندهد واگر بين آنها بقدرى فاصله دهد كه اذانى را كه گفته اذان اين اقامه حساب نشود ، مستحب است دوباره اذان واقامه را بگويد ونيز اگر بين اذان واقامه ونماز بقدرى فاصله دهد كه اذان واقامه آن نماز حساب نشود ، مستحب است دوباره براى آن نماز ، اذان واقامه بگويد
مسأله 941 - اذان واقامه بايد به عربى صحيح گفته شود ، پس اگر به عربى غلط بگويد يا بجاى حرفى حرف ديگر بگويد ، يا مثلا ترجمه آنها را به فارسى بگويد صحيح نيست
مسأله 942 - اذان واقامه بايد بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود ، واگر عمدا يا از روى فراموشى پيش از وقت بگويد باطل است
مسأله 943 - اگر پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته يا نه ، اذان را بگويد ، ولى اگر مشغول اقامه شود وشك كند كه اذان گفته يا نه ، نبايد اذان بگويد
مسأله 944 - اگر در بين اذان يا اقامه پيش از آنكه قسمتى را بگويد شك كند كه قسمت پيش از آن را گفته يا نه ، بايد قسمتى را كه در گفتن آن شك كرده بگويد ، ولى اگر در حال گفتن قسمتى از اذان يا اقامه شك كند كه آنچه پيش از آن است گفته يا نه ، گفتن آن لازم نيست
مسأله 945 - مستحب است انسان در موقع گفتن اذان رو به قبله بايستد ، واحتياط لازم آن است كه در موقع گفتن شهادتين رو به قبله بايستد ونيز مستحب است با وضوء يا غسل باشد ودستها را به گوش بگذارد وصدا را بلند نمايد وبكشد وبين جمله هاى اذان كمى فاصله دهد ، وبين آنها حرف نزند
مسأله 946 - مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد وآن را از اذان آهسته تر بگويد وجمله هاى آن را بهم نچسباند ولى به اندازه اى كه بين جمله هاى اذان فاصله مى دهد ، بين جمله هاى اقامه فاصله ندهد
مسأله 947 - مستحب است بين اذان واقامه يك قدم بردارد ، يا قدرى بنشيند ، يا سجده كند ، يا ذكر بگويد ، يا دعا بخواند ، يا قدرى ساكت باشد ، يا حرفى بزند ، يا دو ركعت نماز بخواند ، ولى حرف زدن بين اذان واقامه نماز صبح ، ونماز خواندن بين اذان واقامه نماز مغرب مستحب نيست ، بلكه در نماز مغرب خصوص نشستن مختصر وشبيه آن مستحب است
مسأله 948 - مستحب است كسى را كه براى گفتن اذان معين مى كنند ، عادل ووقت شناس وصدايش بلند باشد واذان را در جاى بلند بگويد
واجبات نماز
مسأله 949 - واجبات نماز يازده چيز است :
اول - نيت
دوم - قيام يعنى ( ايستادن)
سوم - تكبيرة الاحرام يعنى گفتن الله اكبر در اول نماز
چهارم - ركوع
پنجم - سجود
ششم - قرائت
هفتم - ذكر
هشتم - تشهد
نهم - سلام
دهم - ترتيب
يازدهم - موالات يعنى پى در پى بودن اجزاء نماز
مسأله 950 - بعضى از واجبات نماز ركن است يعنى اگر انسان آن را بجا نياورد ، عمدا باشد يا اشتباها ، نماز باطل مى شود ، وبعضى ديگر ركن نيست ، يعنى اگر عمدا كم يا زياد شود ، نماز باطل مى شود ، وچنانچه اشتباها كم گردد ، نماز باطل نمى شود
ارکان نماز
پنج ركن نماز
اول نيت
دوم تكبيرة الاحرام
سوم قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام ، وقيام متصل به ركوع ، يعنى ايستادن پيش از ركوع
چهارم ركوع
پنجم دو سجده از يك ركعت
مسأله 951 - انسان بايد نماز را به نيت قربت ، يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد ولازم نيست نيت را از قلب خود بگذراند يا مثلا به زبان بگويد كه چهار ركعت نماز ظهر مى خوانم قربة الى الله
مسأله 952 - اگر در نماز ظهر يا در نماز عصر نيت كند كه چهار ركعت نماز مى خوانم ومعين نكند ، ظهر است يا عصر ، نماز او باطل است ، ونيز كسى كه مثلا قضاى نماز ظهر بر او واجب است ، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد آن نماز قضاى يا نماز ظهر را بخواند ، بايد نمازى را كه مى خواند ، در نيت معين كند
مسأله 953 - انسان بايد از اول تا آخر نماز به نيت خود باقى باشد ، پس اگر در بين نماز بطورى غافل شود كه اگر بپرسند چه مى كنى ؟ نداند چه بگويد نمازش باطل است
مسأله 954 - انسان بايد فقط براى انجام امر خداوند عالم نماز بخواند ، پس كسى كه ريا كند يعنى براى نشان دادن به مردم نماز بخواند ، نمازش باطل است خواه فقط براى مردم باشد ، يا خدا ومردم هر دو را در نظر بگيرد
مسأله 955 - اگر قسمتى از نماز را هم براى غير خدا بجا آورد ، نماز باطل است چه آن قسمت ، واجب باشد مثل حمد ، چه مستحب باشد مانند قنوت ، بلكه اگر تمام نماز را براى خدا بجا آورد ولى براى نشان دادن به مردم در جاى مخصوصى مثل مسجد ، يا در وقت مخصوصى مثل اول وقت ، يا بطرز مخصوصى ، مثلا با جماعت نماز بخواند ، نمازش باطل است
تكبيرة الاحرام
مسأله 956 - گفتن الله اكبر در اول نماز واجب وركن است وزيادى آن سهوا مبطل نيست وبايد حروف الله وحروف اكبر ودو كلمه الله واكبر را پشت سر هم بگويد ، ونيز بايد اين دو كلمه به عربى صحيح گفته شود ، واگر به عربى غلط بگويد يا مثلا ترجمه آن را به فارسى بگويد صحيح نيست
مسأله 957 - احتياط واجب آن است كه تكبيرة الاحرام نماز را به چيزى كه پيش از آن مى خواند ، مثلا به اقامه يا به دعايى كه پيش از تكبير مى خواند نچسباند
مسأله 958 - احتياط واجب آن است كه انسان الله اكبر را به چيزى كه بعد از آن مى خواند ، مثلا به بسم الله الرحمن الرحيم نچسباند
مسأله 959 - موقع گفتن تكبيرة الاحرام بايد بدن آرام باشد واگر عمدا در حالى كه بدنش حركت دارد ، تكبيرة الاحرام را بگويد باطل است
مسأله 960 - تكبير وحمد وسوره وذكر ودعا را بايد طورى بخواند كه خودش بشنود واگر به واسطه سنگينى يا كرى گوش يا سر صداى زياد نمى شنود ، بايد طورى بگويد كه اگر مانعى نباشد بشنود
مسأله 961 - كسى كه لال است يا زبان او مرضى دارد كه نمى تواند الله اكبر را درست بگويد ، بايد به هر طور كه مى تواند بگويد واگر هيچ نمى تواند بگويد ، بايد در قلب خود بگذراند وبراى تكبير با انگشت اشاره كند وزبانش را هم اگر مى تواند حركت دهد
مسأله 962 - مستحب است بعد از تكبير ششم بگويد : يا محسن قد اتاك المسئ وقد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسئ انت المحسن وانا المسئ بحق محمد وآل محمد صلى على محمد وآل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم منى يعنى اى خدايى كه به بندگان احسان مى كنى ، بنده گنه كار به در خانه تو آمده وتو امر كرده اى كه نيكوكار از گناهكار بگذرد ، تو نيكوكارى ومن گناهكار ، به حق محمد وآل محمد صلى الله عليه وآله رحمت خود را بر محمد وآل محمد بفرست واز بديهايى كه مى دانى از من سر زده بگذر
مسأله 963 - مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز وتكبيرهاى ???نماز دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد
مسأله 964 - اگر شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه ، چنانچه مشغول خواندن چيزى شده ، به شك خود اعتنا نكند واگر چيزى نخوانده ، بايد تكبير را بگويد
مسأله 965 - اگر بعد از گفتن تكبيرة الاحرام شك كند كه آن را صحيح گفته يا نه ، چه مشغول خواندن چيزى شده باشد وچه آنكه چيزى نخوانده باشد لازم نيست تكبير را بگويد ونمازش صحيح است
قيام ( ايستادن )
مسأله 966 - قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام ركن است وهمچنين قيام پيش از ركوع كه آن را قيام متصل به ركوع مى گويند ركن است ، ولى قيام در موقع / صفحة خواندن حمد وسوره وقيام بعد از ركوع ركن نيست واگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند ، نمازش صحيح است
مسأله 967 - واجب است پيش از گفتن تكبير وبعد از آن مقدارى بايستد تا يقين كند كه در حال ايستادن تكبير گفته است
مسأله 968 - اگر ركوع را فراموش كند وبعد از حمد وسوره بنشيند ويادش بيايد كه ركوع نكرده ، بايد بايستد وبه ركوع رود واگر بدون اينكه بايستد بحال خميدگى به ركوع برگردد ، چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده ، نماز او باطل است
مسأله 969 - موقعى كه براى تكبيرة الاحرام يا قرائت ايستاده است ، بايد بدن را حركت ندهد وبه طرفى خم نشود وبنا بر احتياط به جايى تكيه نكند واگر از روى ناچارى باشد ، اشكال ندارد
مسأله 970 - اگر موقعى كه ايستاده ، از روى فراموشى بدن را حركت دهد ، يا به طرفى خم شود ، يا به جايى تكيه كند اشكال ندارد
مسأله 971 - لازم نيست كه در موقع ايستادن هر دو پا روى زمين باشد واگر يك پا روى زمين وپاى ديگر را بالا نگهدارد اشكال ندارد ، ونيز لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد واگر روى يك پا هم باشد نماز صحيح است ، وهمچنين لازم نيست تمام كف پا روى زمين باشد واگر با سر انگشتان پا بايستد اشكال ندارد
مسأله 972 - كسى كه مى تواند درست بايستد ، اگر پاها را خيلى گشاد بگذارد كه صدق قيام بر آن نكند نمازش باطل است
مسأله 973 - موقعى كه انسان در نماز مشغول خواندن چيزى از اذكار واجب است بايد بدنش آرام باشد ودر موقعى كه مى خواهد كمى جلو يا عقب رود ، يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد ، بايد چيزى نگويد وبحول الله
مسأله 974 - اگر در حال حركت بدن ذكر مستحبى بگويد مثلا موقع سر برداشتن از ركوع سمع الله لمن حمده بگويد نمازش صحيح است واما بحول الله وقوته اقوم واقعد را بايد در حال برخاستن بگويد
مسأله 975 - حركت دادن دست وانگشتان در موقع خواندن حمد ، اشكال ندارد
مسأله 976 - اگر موقع خواندن حمد ، يا خواندن تسبيحات بى اختيار بقدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود ، احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن ، آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند
مسأله 977 - اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود ، بايد بنشيند واگر از نشستن هم عاجز شود ، بايد بخوابد ، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند
مسأله 978 - تا انسان مى تواند ايستاده نماز بخواند ، نبايد بنشيند مثلا كسى كه در موقع ايستادن ، بدنش حركت مى كند ، يا مجبور است پاها را بيشتر از معمول گشاد بگذارد ولى صدق قيام بكند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد يا بدنش را كج كند يا خم شود بايد ايستاده نماز بخواند واگر به هيچ قسم حتى مثل ركوع هم نتواند بايستد ، بايد راست بنشيند ونشسته نماز بخواند
مسأله 979 - تا انسان مى تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند واگر نتواند راست بنشيند ، بايد هر طور كه مى تواند بنشيند واگر به هيچ قسم نمى تواند بنشيند ، به پهلوى چپ واگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد ، بطورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد
مسأله 980 - كسى كه نشسته نماز مى خواند ، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد ، وركوع را ايستاده بجا آورد ، بايد بايستد واز حال ايستاده به ركوع رود واگر نتواند ، بايد ركوع را هم نشسته بجا آورد
مسأله 981 - كسى كه خوابيده نماز مى خواند ، اگر در بين نماز بتواند بنشيند ، بايد مقدارى را كه مى تواند نشسته بخواند ونيز اگر مى تواند بايستد ، بايد مقدارى را كه مى تواند ، ايستاده بخواند ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند
مسأله 982 - كسى كه نشسته نماز مى خواند اگر در بين نماز بتواند بايستد ، بايد مقدارى را كه مى تواند ايستاده بخواند ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند
مسأله 983 - كسى كه مى تواند بايستد اگر بترسد كه به واسطه ايستادن ، مريض شود يا ضررى به او برسد ، مى تواند نشسته نماز بخواند واگر از نشستن هم بترسد ، مى تواند خوابيده نماز بخواند
مسأله 984 - اگر انسان بداند كه تا آخر وقت مى تواند ايستاده نماز بخواند ، بايد نماز را تأخير بيندازد پس اگر نتوانست بايستد ، در آخر وقت مطابق وظيفه اش نماز را بجا آورد
مسأله 985 - مستحب است در حال ايستادن ، بدن را راست نگهدارد ، شانه ها را پايين بيندازد ، دستها را روى رانها بگذارد ، انگشتها را بهم بچسباند ، جاى سجده را نگاه كند ، سنگينى بدن را بطور مساوى روى دو پا بيندازد ، با خضوع وخشوع باشد ، پاها را پس وپيش نگذارد ، اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد ، واگر زن است پاها را بهم بچسباند
قرائت
مسأله 986 - در ركعت اول ودوم نمازهاى واجب يوميه ، انسان بايد اول حمد وبعد از آن بنا بر احتياط يك سوره تمام يا بعض آن را بخواند وقول به عدم وجوب سوره است
مسأله 987 - اگر وقت نماز تنگ باشد ، يا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند مثلا بترسد كه اگر سوره را بخواند ، دزد يا درنده يا چيز ديگرى به او صدمه بزند ، نبايد سوره را بخواند
مسأله 988 - اگر عمدا سوره را پيش از حمد بخواند نمازش باطل است واگر اشتباها سوره را پيش از حمد بخواند ودر بين آن يادش بيايد ، بايد سوره را رها كند وحمد بخواند وآن سوره زيادى است
مسأله 989 - اگر حمد وسوره يا يكى از آنها را فراموش كند وبعد از رسيدن به ركوع بفهمد ، نمازش صحيح است
مسأله 990 - اگر پيش از آنكه براى ركوع خم شود بفهمد كه حمد را نخوانده ، بايد بخواند ، واگر بفهمد سوره را نخوانده ، احتياطا سوره را بخواند و اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده بايد اول حمد وبعد از آن دوباره احتياطا سوره را بخواند ونيز اگر خم شود وپيش از آنكه به ركوع برسد ، بفهمد حمد وسوره ، يا حمد تنها را نخوانده بايد بايستد وبه همين دستور عمل نمايد
مسأله 991 - اگر اشتباها مشغول خواندن سوره اى را كه سجده واجب دارد بشود چنانچه پيش از رسيدن به آيه سجده بفهمد ، بايد آن سوره را رها كند و سوره ديگر لازم نيست بخواند واگر بعد از خواندن آيه سجده بفهمد ، مى تواند سوره را تمام كند ومى تواند بقيه را نخواند ودر حال نماز اشاره به سجده نمايد
مسأله 992 - اگر در نماز آيه سجده را بشنود ، نمازش صحيح است وبايد در حال نماز اشاره به سجده بنمايد
مسأله 993 - در نماز مستحبى خواندن سوره لازم نيست ، اگر چه آن نماز به واسطه نذر كردن واجب شده باشد ، ولى در بعضى از نمازهاى مستحبى مثل نماز وحشت كه سوره مخصوصى دارد ، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار كرده باشد ، بايد همان سوره را بخواند
مسأله 994 - در نماز جمعه ودر نماز ظهر روز جمعه مستحب است در ركعت اول بعد از حمد سوره جمعه ودر ركعت دوم بعد از حمد ، سوره منافقين بخواند واگر مشغول يكى از اينها شود ، بنا بر احتياط واجب نمى تواند آن را رها كند وسوره ديگر بخواند
مسأله 995 - اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره قل هو الله احد يا سوره قل يا ايها الكافرون شود ، نمى تواند آن را رها كند وسوره ديگر بخواند ، ولى در نماز جمعه ونماز ظهر روز جمعه اگر از روى فراموشى به جاى سوره جمعه ومنافقين ، يكى از اين دو سوره را بخواند ، تا به نصف نرسيده ، ميتواند آن را رها كند وسوره جمعه ومنافقين را بخواند
مسأله 996 - اگر در نماز جمعه يا نماز ظهر روز جمعه عمدا سوره قل هو الله احد يا سوره قل يا ايها الكافرون بخواند ، اگر چه به دو سوم رسيده باشد ، جايز است رها كردن وسوره جمعه ومنافقين خواندن
مسأله 997 - اگر در نماز ، غير سوره قل هو الله احد وقل يا ايها الكافرون ، سوره ديگرى بخواند ، تا به دو سوم نرسيده مى تواند رها كند وسوره ديگر بخواند
مسأله 998 - اگر مقدارى از سوره را فراموش كند ، يا از روى ناچارى ، مثلا به واسطه تنگى وقت يا جهت ديگر نشود آن را تمام نمايد ، مى تواند آن سوره را رها كند وبه ركوع رود ويا سوره ديگرى بخواند ، اگر چه نصف گذشته باشد يا سوره اى را كه مى خوانده قل هو الله احد ، يا قل يا ايها الكافرون باشد
مسأله 999 - بر مرد واجب است حمد وسوره نماز صبح ومغرب وعشا را بلند بخواند وبر مرد وزن واجب است حمد وسوره نماز ظهر وعصر را آهسته بخوانند
مسأله 1000 - مرد بايد در نماز صبح ومغرب وعشا مواظب باشد كه تمام كلمات حمد وسوره حتى حرف آخر آنها را بلند بخواند
مسأله 1001 - زن مى تواند حمد وسوره نماز صبح ومغرب وعشا را بلند يا آهسته بخواند
مسأله 1002 - اگر در جايى كه بايد نماز را بلند بخواند ، عمدا آهسته بخواند ، يا در جايى كه بايد آهسته بخواند ، عمدا بلند بخواند ، نمازش باطل است ، ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد صحيح است واگر در بين خواندن حمد وسوره هم بفهمد اشتباه كرده ، لازم نيست مقدارى را كه خوانده دوباره بخواند
مسأله 1003 - اگر كسى در خواندن حمد وسوره بيشتر از معمول صدايش را بلند كند ، مثل آنكه آنها را با فرياد بخواند ، نمازش باطل است
مسأله 1004 - انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه غلط نخواند وكسى كه به هيچ قسم نمى تواند صحيح آن را ياد بگيرد ، بايد هر طور كه مى تواند بخواند ، وبهتر آن است كه نماز را به جماعت بجا آورد
مسأله 1005 - كسى كه حمد وسوره وچيزهاى ديگر نماز را بخوبى نمى داند ومى تواند ياد بگيرد وچنانچه وقت نماز وسعت دارد ، بايد ياد بگيرد واگر وقت تنگ است در صورتى كه ممكن باشد ، بايد نمازش را به جماعت بخواند
مسأله 1006 - مزد گرفتن براى ياد دادن واجبات نماز جايز است ، وهمچنين براى مستحبات آن اشكال ندارد
مسأله 1007 - اگر يكى از كلمات حمد يا سوره را نداند ، يا عمدا آن را نگويد يا بجاى حرفى ديگر بگويد مثلا بجاى ( ض ) ( ظ ) بگويد ، يا جايى كه بايد بدون زير وزبر خوانده شود ، زير وزبر بدهد يا تشديد را نگويد نماز او باطل است
مسأله 1008 - اگر انسان كلمه اى را صحيح بداند ودر نماز همانطور بخواند وبعد بفهمد غلط خوانده لازم نيست دوباره نماز را بخواند ويا اگر وقت گذشته قضاء نمايد
مسأله 1009 - اگر زير وزبر كلمه اى را نداند ويا نداند مثلا كمله اى به ( س ) است يا به ( ص ) بايد ياد بگيرد وچنانچه دو جور يا بيشتر بخواند ، مثل آنكه در اهدنا الصراط المستقيم مستقيم را يك مرتبه با سين ويك مرتبه با صاد بخواند ، نمازش باطل است مگر آنكه آن كلمه بر هر دو تقدير از اذكار باشد
مسأله 1010 - اگر در كلمه اى ( واو ) باشد وحرف قبل از واو در آن كلمه پيش داشته باشد وحرف بعد از واو در آن كلمه همزه ( ء ) باشد مثل كلمه سوء ، واجب نيست آن واو را مد بدهد يعنى آن را بكشد ، وهمچنين اگر در كلمه اى ( الف ) باشد وحرف قبل از الف در آن كلمه زير داشته باشد وحرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد مثل جاء لازم نيست الف آن را بكشد ونيز اگر در كلمه اى ( ى ) باشد وحرف پيش از ( ى ) در آن كلمه زير داشته باشد وحرف بعد از ( ى ) در آن كلمه همزه داشته باشد مثل ( جئ ) لازم نيست ( ى ) را با مد بخواند ، ولى اگر بعد از اين واو والف وى بجاى همزه ( ء ) حرفى باشد كه ساكن است يعنى زير وزبر وپيش ندارد وادغام در حرف ديگر شده باشد بايد اين سه حرف را با مد بخواند ، مثلا در ولا الضالين كه بعد از الف ، حرف لام ساكن است ولام ساكن ادغام در لام ديگر شده بايد الف آن را با مد بخواند
مسأله 1011 - در نماز ، وقف به حركت ووصل به سكون اشكال ندارد ، ومعنى وقف به حركت آن است كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمه اى را بگويد وبين آن كلمه وكلمه بعدش فاصله دهد ، مثلا بگويد : الرحمن الرحيم وميم الرحيم را زير بدهد وبعد قدرى فاصله دهد وبگويد مالك يوم الدين ومعنى وصل به سكون آن است كه زير يا زبر يا پيش كلمه اى را نگويد وآن كلمه به كلمه بعد بچسباند مثل آنكه بگويد الرحمن الرحيم وميم الرحيم را زير ندهد وفورا مالك يوم الدين را بگويد
مسأله 1012 - در ركعت سوم وچهارم نماز مى تواند فقط يك حمد بخواند ، يا يك مرتبه تسبيحات اربعه بگويد يعنى يك مرتبه بگويد : سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر ومى تواند در يك ركعت حمد ودر ركعت ديگر تسبيحات بگويد ، وبهتر است مأموم در هر دو ركعت تسبيحات بخواند ، وبراى امام خواندن يك حمد بهتر است وبراى منفرد هر دو مساويند
مسأله 1013 - در تنگى وقت بايد تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد
مسأله 1014 - بر مرد وزن واجب است كه در ركعت سوم وچهارم نماز ، حمد يا تسبيحات را آهسته بخوانند
مسأله 1015 - اگر در ركعت سوم وچهارم حمد بخواند ، مى تواند بسم الله آن را بلند بگويد بلكه مستحب است
مسأله 1016 - كسى كه نمى تواند تسبيحات را ياد بگيرد ، يا درست بخواند ، بايد در ركعت سوم وچهارم حمد بخواند
مسأله 1017 - اگر در دو ركعت اول نماز بخيال اينكه دو ركعت آخر است تسبيحات بگويد ، چنانچه پيش از ركوع بفهمد ، بايد حمد واحتياطا سوره بخواند واگر در ركوع يا بعد از ركوع بفهمد ، نمازش صحيح است
مسأله 1018 - اگر در دو ركعت آخر نماز بخيال اينكه در دو ركعت اول است حمد بخواند ، يا در دو ركعت اول نماز با اينكه گمان مى كرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند ، چه پيش از ركوع بفهمد چه بعد از آن نمازش صحيح است
مسأله 1019 - اگر در ركعت سوم يا چهارم مى خواست حمد بخواند تسبيحات به زبانش آمد ، يا مى خواست تسبيحات بخواند حمد به زبانش آمد به نحوى كه بدون قصد خوانده باشد بايد آن را رها كند ودوباره حمد يا تسبيحات را بخواند ولى اگر عادتش خواندن چيزى بوده كه به زبانش آمده ، مى تواند همان را تمام كند ونمازش صحيح است
مسأله 1020 - كسى كه عادت دارد ، در ركعت سوم وچهارم تسبيحات بخواند ، اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود ، بايد آن را رها كند ودوباره حمد يا تسبيحات را بخواند
مسأله 1021 - در ركعت سوم وچهارم مستحب است بعد از تسبيحات استغفار كند ، مثلا بگويد : استغفر الله ربى واتوب اليه يا بگويد : اللهم اغفر لى وكسى كه مشغول گفتن استغفار است ، اگر شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه چنانچه استغفار به قصد جزئيت مى گويد ، بايد به شك خود اعتنا ننمايد واگر به قصد ذكر مطلق مى گويد بايد حمد يا تسبيحات را بخواند ونيز اگر نمازگزار پيش از خم شدن براى ركوع در حالى كه مشغول گفتن استغفار نيست ، شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه ، بايد حمد يا تسبيحات را بخواند
مسأله 1022 - اگر در ركوع ركعت سوم يا چهارم شك كند كه حمد يا تسبيحات را خوانده يا نه ، بايد به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1023 - هر گاه شك كند كه آيه يا كلمه اى را درست گفته يا نه ، چه به چيزى كه بعد از آن است مشغول نشده باشد يا مشغول شده ، چه آن چيز ركن باشد مثل آنكه در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره درست گفته يانه ، وچه ركن نباشد ، مثلا موقع گفتن الله الصمد شك كند كه قل هو الله احد را درست گفته يا نه ، به شك خود اعتنا نكند ودر صورت اول واخير اگر احتياطا آن آيه يا كلمه را بطور صحيح بگويد اشكال ندارد ، واگر چند مرتبه هم شك كند ، مى تواند چند بار بگويد اما اگر به وسواس برسد وباز هم بگويد ، بنا بر احتياط نمازش را دوباره بخواند
مسأله 1024 - مستحب است در ركعت اول ، پيش از خواندن حمد بگويد اعوذ بالله من الشيطان الرجيم ، ودر ركعت اول ودوم نماز ظهر وعصر ، بسم الله را بلند بگويد وحمد وسوره را شمرده بخواند ، ودر آخر هر آيه وقف كند ، يعنى آن را به آيه بعد نچسباند ، ودر حال خواندن حمد وسوره به معناى آيه توجه داشته باشد ، واگر نماز را به جماعت مى خواند ، بعد از تمام شدن حمد امام واگر فرادى مى خواند ، بعد از آنكه حمد خودش تمام شد ، بگويد : الحمد لله رب العالمين ، بعد از خواندن سوره قل هو الله احد ، يك ، يا دو ، يا سه مرتبه كذالك الله ربى يا سه مرتبه كذالك الله ربنا بگويد ، بعد از خواندن سوره كمى صبر كند ، بعد تكبير پيش از ركوع را بگويد ، يا قنوت را بخواند
مسأله 1025 - مستحب است در تمام نمازها در ركعت اول سوره انا انزلناه و در ركعت دوم ، سوره قل هو الله احد را بخواند
مسأله 1026 - مكروه است انسان در تمام نمازهاى يك شبانه روز سوره قل هو الله احد را نخواند
مسأله 1027 - خواندن سوره قل هو الله احد به يك نفس مكروه است
مسأله 1028 - سوره اى را كه در ركعت اول خوانده مكروه است در ركعت دوم بخواند ، ولى اگر سوره قل هو الله احد را در هر دو ركعت بخواند مكروه نيست
ركوع
مسأله 1029 - در هر ركعت بعد از قرائت بايد به اندازه اى خم شود كه بتواند دست را به زانو بگذارد واين عمل را ركوع مى گويند
مسأله 1030 - اگر به اندازه ركوع خم شود ، ولى دستها را به زانو نگذارد اشكال ندارد
مسأله 1031 - هرگاه ركوع را بطور غير معمول بجا آورد ، مثلا به چپ يا راست خم شود ، اگر چه دستهاى او به زانو برسد ، صحيح نيست
مسأله 1032 - خم شدن بايد به قصد ركوع باشد ، پس اگر به قصد كار ديگر مثلا براى كشتن جانور خم شود ، نمى تواند آن را ركوع حساب كند ، بلكه بايد بايستد ودوباره براى ركوع خم شود ، وبه واسطه اين عمل ، ركن زياد نشده ونماز باطل نمى شود
مسأله 1033 - كسى كه دست يا زانوى او با دست وزانوى ديگران فرق دارد ، مثلا دستش خيلى بلند است كه اگر كمى خم شود به زانو مى رسد ، يا زانوى او پايين تر از مردم ديگر است كه بايد خيلى خم شود تا دستش به زانو برسد ، بايد به اندازه معمول خم شود
مسأله 1034 - كسى كه نشسته ركوع مى كند ، بايد بقدرى خم شود كه صورتش مقابل زانوها برسد وبهتر است بقدرى خم شود كه صورت ، نزديك جاى سجده برسد
مسأله 1035 - بهتر است در ركوع سه مرتبه سبحان الله يا يك مرتبه سبحان ربى العظيم وبحمده بگويد وظاهر آن است كه گفتن ذكر ديگر مانند الحمد لله كه به اين مقدار باشد كفايت مى كند ولى در تنگى وقت ودر حال ناچارى گفتن يك سبحان الله كافى است
مسأله 1036 - ذكر ركوع بايد دنبال هم وبه عربى صحيح گفته شود ، و مستحب است آن را سه يا پنج يا هفت مرتبه بلكه بيشتر بگويند
مسأله 1037 - در ركوع بايد به مقدار ذكر واجب ، بدن آرام باشد ودر ذكر مستحب آرام بودن بدن لازم نيست
مسأله 1038 - اگر موقعى كه ذكر واجب ركوع را مى گويد ، بى اختيار بقدرى حركت كند كه از حال آرام بودن خارج شود ، لازم نيست بعد از آرام گرفتن بدن ، دوباره ذكر را بگويد ولى بهتر است واگر كمى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج نشود يا انگشتان را حركت دهد هيچ اشكال ندارد
مسأله 1039 - اگر پيش از آنكه به مقدار ركوع خم شود وبدن آرام گيرد عمدا ذكر ركوع را بگويد ، نمازش باطل است
مسأله 1040 - اگر پيش از تمام شدن ذكر واجب ، عمدا سر از ركوع بردارد نمازش باطل است واگر سهوا سر بردارد ، چنانچه پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود يادش بيايد كه ذكر ركوع را تمام نكرده بايد در حال آرامى بدن دوباره ذكر را بگويد واگر بعد از آنكه از حال ركوع خارج شد ، يادش بيايد نماز او صحيح است
مسأله 1041 - اگر نتواند بمقدار ذكر در ركوع بماند ، احتياط واجب آن است كه بقيه آن را در حال برخاستن بگويد يا آنكه قبل از رسيدن به ركوع شروع كند ودر ركوع تمام نمايد
مسأله 1042 - اگر به واسطه مرض ومانند آن در ركوع آرام نگيرد ، نماز صبح است ولى بايد پيش از آنكه از حال ركوع خارج شود ، ذكر واجب را بگويد
مسأله 1043 - هر گاه نتواند به اندازه ركوع خم شود ، بايد به چيزى تكيه دهد وركوع كند واگر موقعى هم كه تكيه داده ، نتواند بطور معمول ركوع كند ، بايد يا ركوع نشسته بنمايد يا ايستاده با سر اشاره كند ولازم نيست به هر اندازه مى تواند خم شود وهمچنين اگر هيچ نتواند خم شود ، بايد موقع ركوع بنشيند ونشسته ركوع كند ياايستاده با سر اشاره نمايد به ركوع
مسأله 1044 - كسى كه مى تواند ايستاده نماز بخواند ، اگر در حال ايستاده يا نشسته نتواند ركوع كند ، بايد ايستاده نماز بخواند وبراى ركوع با سر اشاره كند واگر نتواند اشاره كند بايد به نيت ركوع چشمها را هم بگذارد وذكر آن را بگويد وبه نيت برخاستن از ركوع ، چشمها را باز كند واگر از اين هم عاجز است بايد در قلب ، نيت ركوع كند وذكر آن را بگويد
مسأله 1045 - كسى كه نمى تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند وبراى ركوع فقط مى تواند در حالى كه نشسته است كمى خم شود ، يا در حالى كه ايستاده است با سر اشاره كند ، بايد ايستاده نماز بخواند وبراى ركوع با سر اشاره نمايد
مسأله 1046 - اگر بعد از رسيدن به حد ركوع وآرام گرفتن بدن ، سر بردارد ودو مرتبه به اندازه ركوع خم شود نمازش باطل است ، وهمچنين اگر بعد از آنكه به اندازه ركوع خم شد وبدنش آرام گرفت ، بقدرى خم شود كه از اندازه ركوع بگذرد ودوباره به ركوع برگردد نمازش باطل است
مسأله 1047 - بعد از تمام شدن ذكر ركوع ، بايد راست بايستد وبنابر احتياط بعد از آنكه بدن آرام گرفت به سجده رود واگر عمدا پيش از ايستادن ، يا پيش از آرام گرفتن بدن به سجده رود نمازش باطل است
مسأله 1048 - اگر ركوع را فراموش كند وپيش از آنكه به سجده برسد ، يادش بيايد بايد بايستد بعد به ركوع رود وچنانچه به حالت خميدگى به ركوع برگردد نمازش باطل است
مسأله 1049 - اگر بعد از آنكه پيشانى به زمين رسيد ، يادش بيايد كه ركوع نكرده چنانچه در سجده اولى باشد بايد برگردد وركوع را بياورد بعد دو سجده كند ، نمازش صحيح است واگر در سجده دوم باشد نمازش باطل است
مسأله 1050 - بنابر احتياط واجب پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده تكبير بگويد ، ومستحب است در ركوع زانوها را به عقب دهد وپشت را صاف نگهدارد وگردن را بكشد ومساوى پشت نگهدارد وبين دو قدم را نگاه كند وپيش از ذكر يا بعد از صلوات بفرستد ، وبعد از آنكه از ركوع برخاست وراست ايستاده ، در حال آرامى بدن اگر امام يا منفرد است بگويد سمع الله لمن حمده واگر مأموم است بگويد ربنا لك الحمد يا الحمد لله رب العالمين
مسأله 1051 - مستحب است در ركوع زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند وزانوها را به عقب ندهند
سجود
مسأله 1052 - نمازگزار بايد در هر ركعت از نمازهاى واجب ومستحب ، بعد از ركوع دو سجده كند وسجده آن است كه پيشانى وكف دو دست وسر دو زانو وسر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد
مسأله 1053 - دو سجده روى هم يك ركن است كه اگر كسى در نماز واجب عمدا يا از روى فراموشى هر دو را ترك كند ، يا دو سجده ديگر به آنها اضافه نمايد ، نمازش باطل است
مسأله 1054 - اگر عمدا يك سجده كم يا زياد كند ، نماز باطل مى شود ، واگر سهوا يك سجده كم كند حكم آن بعدا گفته خواهد شد
مسأله 1055 - اگر پيشانى را عمدا يا سهوا به زمين نگذارد ، سجده نكرده است اگر چه جاهاى ديگر به زمين برسد ، ولى اگر پيشانى را به زمين بگذارد وسهوا جاهاى ديگر را به زمين نرساند ، يا سهوا ذكر نگويد سجده صحيح است
مسأله 1056 - واجب است كه در سجده سه مرتبه سبحان الله يا يك مرتبه سبحان ربى الاعلى وبحمده يا ذكر ديگر مانند الحمد لله به مقدار سه سبحان الله بگويد ، وبايد اين كلمات دنبال هم وبه عربى صحيح گفته شود و مستحب است سبحان ربى الاعلى وبحمده را سه يا پنج يا هفت مرتبه بگويد
مسأله 1057 - در سجود بايد به مقدار ذكر واجب ، بدن آرام باشد وموقع گفتن ذكر مستحب آرام بودن بدن لازم نيست
مسأله 1058 - اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد وبدن آرام بگيرد عمدا ذكر سجده را بگويد ، يا پيش از تمام شدن ذكر عمدا سر از سجده بردارد ، نماز باطل است
مسأله 1059 - اگر پيش از آنكه پيشانى به زمين برسد وبدن آرام گيرد ، سهوا ذكر سجده را بگويد وپيش از آنكه سر از سجده بردارد ، بفهمد اشتباه كرده است ، بايد دوباره در حال آرام بدون ، ذكر را بگويد
مسأله 1060 - اگر بعد از آنكه سر از سجده برداشت ، بفهمد كه پيش از آرام گرفتن بدن ذكر را گفته ، يا پيش از آنكه ذكر سجده تمام شود سر برداشته ، نمازش صحيح است
مسأله 1061 - اگر موقعى كه ذكر سجده را مى گويد ، يكى از هفت عضو را عمدا از زمين بردارد ، نماز باطل مى شود ولى موقعى كه مشغول گفتن ذكر نيست ، اگر غير پيشانى جاهاى ديگر را از زمين بردارد ودوباره بگذارد اشكال ندارد
مسأله 1062 - اگر پيش از تمام شدن ذكر سجده سهوا پيشانى را از زمين بر دارد نمى تواند دوباره به زمين بگذارد وبايد آن را يك سجده حساب كند ولى اگر جاهاى ديگر را سهوا از زمين بردارد ، بايد دو مرتبه به زمين بگذارد وذكر را بگويد
مسأله 1063 - بعد از تمام شدن ذكر سجده اول ، بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد ودوباره به سجده رود
مسأله 1064 - جاى پيشانى نمازگزار بايد از جاى زانوها وسر انگشتان پاى او بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد ، ونيز واجب است كه جاى پيشانى او از جاى انگشتان وسر زانوهايش پست تر از چهار انگشت بسته نباشد
مسأله 1065 - در زمين سراشيب كه سراشيبى آن درست معلوم نيست ، اگر جاى پيشانى نمازگزار از جاى انگشتهاى پا وسر زانوهاى او مختصرى بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پست تر باشد خالى از اشكال نيست
مسأله 1066 - اگر پيشانى را به چيزى بگذارد كه از جاى انگشتهاى پا وسر زانوهاى او بلندتر از چهار انگشت بسته است ، جايز است سر را بردارد و به چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بگذارد ولى بهتر آن است كه پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه بلندى آن به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است بكشد
مسأله 1067 - بايد بين پيشانى وآنچه بر آن سجده مى كند ، چيزى نباشد پس اگر مهر بقدرى چرك باشد كه پيشانى به خود مهر نرسد ، سجده باطل است ولى اگر مثلا رنگ مهر تغيير كرده باشد اشكال ندارد
مسأله 1068 - در سجده بايد كف دست را بر زمين بگذارد ولى در حال ناچارى پشت دست مانعى ندارد واگر پشت دست ممكن نباشد بنابر احتياط مچ دست را بگذارد وچنانچه آن را هم نتواند ، بايد تا آرنج هر جا را كه مى تواند بر زمين بگذارد واگر آن هم ممكن نيست ، گذاشتن بازو كافى است
مسأله 1069 - در سجده بايد سر انگشت بزرگ پاها را يا روى او را يا پشت آن را به زمين بگذارد وبهتر است سر انگشت را بگذارد واگر انگشتهاى ديگر پا را به زمين بگذارد يا به واسطه بلند بودن ناخن ، شست به زمين نرسد نماز باطل است وكسى كه بواسطه ندانستن مسأله از روى تقصير نمازهاى خود را اينطور خوانده بايد دوباره بخواند
مسأله 1070 - كسى كه مقدارى از شست پايش بريده ، بايد بقيه آن را به زمين بگذارد واگر چيزى از آن نمانده يا اگر مانده خيلى كوتاه هست بايد بقيه انگشتان را بگذارد واگر هيچ انگشت ندارد ، بايد هر مقدارى از پا باقى مانده به زمين بگذارد
مسأله 1071 - اگر بطور غير معمول سجده كند ، مثلا سينه وشكم را به زمين بچسباند ، يا پاها را دراز كند ، اگر چه هفت عضوى كه گفته شد به زمين برسد ، بايد نماز را دوباره بخواند
مسأله 1072 - مهر يا چيز ديگرى كه بر آن سجده ميكند ، بايد پاك باشد ولى اگر مثلا مهر را روى فرش نجس بگذارد ، يا يك طرف مهر نجس باشد وپيشانى را به طرف پاك آن بگذارد ، اشكال ندارد
مسأله 1073 - اگر در پيشانى دمل ومانند آن باشد ، چنانچه ممكن است بايد با جاى سالم پيشانى سجده كند واگر ممكن نيست بايد زمين را گود كند ودمل را در گودال وجاى سالم را به مقدارى كه براى سجده كافى باشد بر زمين بگذارد
مسأله 1074 - اگر دمل يا زخم تمام پيشانى را گرفته باشد بايد به چانه سجده كند ، واگر بتواند جمع كند بين گذاشتن يكى از دو طرف پيشانى با چانه ولو در دو نماز باشد ، واگر به چانه هم ممكن نيست بايد با اشاره سجده نمايد واحتياط مستحب آن است كه به هر جاى از صورت كه ممكن است سجده كند واگر به هيچ جاى از صورت ممكن نيست با جلوى سر سجده نمايد
مسأله 1075 - كسى كه نمى تواند پيشانى را به زمين برساند ، بايد براى سجده اشاره نمايد
مسأله 1076 - كسى كه هيچ نمى تواند خم شود ، بايد براى سجده با سر اشاره كند واگر نتواند بايد با چشمها اشاره نمايد واگر با سر يا چشمها هم نمى تواند اشاره كند بهتر است در قلب نيت سجده كند وبا دست ومانند آن براى سجده اشاره نمايد
مسأله 1077 - كسى كه مى تواند بنشيند بهتر است بنشيند واگر نمى تواند بايد ايستاده نيت سجده كند وچنانچه مى تواند براى سجده با سر اشاره كند واگر نمى تواند با چشمها اشاره نمايد واگر اين را هم نمى تواند بهتر است در قلب نيت سجده كند
مسأله 1078 - اگر پيشانى بى اختيار از جاى سجده بلند شود ، چنانچه ممكن باشد بايد نگذارد دوباره به جاى سجده برسد ، واين يك سجده حساب مى شود ، چه ذكر سجده را گفته باشد يا ينه واگر نتواند سر را نگهدارد وبى اختيار دوباره به جاى سجده برسد ، رويهم دو سجده حساب مى شود وسجده دوم زيادى است ومبطل نيست واگر چه ذكر نگفته باشد نبايد ذكر بگويد
مسأله 1079 - جايى كه انسان بايد تقيه كند مى تواند بر فرش ومانند آن سجده نمايد ولازم نيست براى نماز بجاى ديگر برود ، ولى اگر بتواند بر حصير يا چيزى كه سجده بر آن صحيح مى باشد ، طورى سجده كند كه به زحمت نيفتد ، نبايد بر فرش ومانند آن سجده نمايد
مسأله 1080 - اگر روى تشك پر يا چيز ديگرى كه بدن روى آن آرام نمى گيرد ، سجده كند باطل است
مسأله 1081 - اگر انسان ناچار شود كه در زمين گل نماز بخواند ، چنانچه آلوده شدن بدن ولباس براى او مشقت ندارد ، بايد سجده وتشهد را بطور معمول بجا آورد واگر مشقت دارد ، در حالى كه ايستاده ، براى سجده با سر اشاره كند وتشهد را ايستاده بخواند واگر سجده وتشهد را بطور معمول بجا آورد ، نمازش محل اشكال است
مسأله 1082 - در ركعت اول وركعت سومى كه تشهد ندارد ، مثل ركعت سوم نماز ظهر وعصر وعشاء بهتر است بعد از سجده دوم قدرى بى حركت بنشيند وبعد برخيزد ولى لازم نيست ، اين عمل را جلسه استراحت مى نامند
چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است
مسأله 1083 - بايد بر زمين وچيزهاى غير خوراكى كه از زمين ميرويد ، مانند چوب وبرگ ودرخت سجده كرد وسجده بر چيزهاى خوراكى وپوشاكى ومعدنى كه زمين به آن صدق نكند صحيح نيست
مسأله 1084 - احتياط واجب آن است كه بر برگ مو سجده نكنند
مسأله 1085 - سجده بر چيزهايى كه از زمنى مى رويد وخوراك حيوان است مثل علف وكاه صحيح است
مسأله 1086 - سجده بر گلهايى كه خواركى نيستند ، صحيح است ولى سجده بر دواهاى خوراكى كه از زمين مى رويد ، مانند گل بنفشه وگل گاوزبان صحيح نيست
مسأله 1087 - سجده بر گياهى كه خودرن آن در بعضى از شهرها معمول است ودر شهرهاتى ديگر معمول نيست ونيز سجده بر ميوه نارس صحيح نيست
مسأله 1088 - سجده بر سنگ آهك وسنگ گچ صحيح است ، وهمچنين به گچ وآهك پخته وآجر وكوزه گلى ومانند آن سجده جايز است
مسأله 1089 - اگر كاغذ را از چيزى كه سجده بر آن صحيح است مثلا از كاه ساخته باشند ، مى شود بر آن سجده كرد ، وبنا بر احتياط بر كاغذى كه از پنبه ومانند آن ساخته شده سجده ننمايند
مسأله 1090 - براى سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيد الشهداء عليه السلام مى باشد ، بعد از آن خاك ، بعد از خاك سنگ وبعد از سنگ گياه است
مسأله 1091 - اگر چيزى كه سجده بر آن صحيح است ندارد ، يا اگر دارد بواسطه سرما يا گرماى زياد ومانند اينها نمى تواند بر آن سجده كند ، بايد به لباسش سجده كند وچنانچه لباس از پنبه وكتان دارد احتياط لزومى آن است كه آن را مقدم بر لباسهاى ديگر بدارد ، واگر لباس ندارد يا نمى تواند به آن سجده كند ، بايد بر پشت دست سجده نمايد و اگر نمى شود ، به چيز معدنى مانند انگشتر عقيق يا غير آنها از چيزهايى كه سجده بر آنها اختيارا جايز نيست سجده نمايد
مسأله 1092 - سجده بر گل وخاك سستى كه مهر به پيشانى روى آن آرام نمى گيرد باطل است
مسأله 1093 - اگر در سجده اول ، پيشانى بچسبد وبدون اينكه مهر را بردارد ، دوباره به سجده رود ، اشكال دارد وبنابر احتياط واجب بايد مهر را بردارد وبه سجده رود
مسأله 1094 - اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مى كند گم شود وچيزى كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد ، چنانچه وقت وسعت دارد بايد نماز را بشكند واگر وقت تنگ است ، بايد به لباسش سجده كند واگر نمى شود بر پشت دست واگر نمى شود به چيز معدنى مانند انگشترى عقيق سجده نمايد
مسأله 1095 - هرگاه در حال سجده بفهمد پيشانى را بر چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است ، بهتر است پيشانى را از روى آن به روى چيزى كه سجده بر آن صحيح است بكشد وچنانچه سر را از آن بردارد وبه چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد اشكال ندارد
مسأله 1096 - اگر بعد از سجده بفهمد پيشانى را روى چيزى گذاشته كه سجده بر آن باطل است ، اشكال ندارد اگر محل باقى است سجده را تكرار مى كند والا قضاء سجده را بنمايد
مسأله 1097 - سجده كردن براى غير خداوند متعال حرام است وبعضى از مردم عوام كه مقابل قبر امامان عليهم السلام پيشانى را به زمين مى گذارند ، اگر براى شكر خداوند متعال باشد ، اشكال ندارد وگر نه حرام است
مستحبات ومكروهات سجده
مسأله 1098 - در سجده چند چيز مستحب است : 1 - كسى كه ايستاده نماز مى خواند بعد از آنكه سر از ركوع برداشت و كاملا ايستاد وكسى كه نشسته نماز مى خواند ، بعد از آنكه كاملا نشست ، براى رفتن به سجده تكبير بگويد بكله احتياط به عدم ترك تكبير نبايد ترك شود
2 - موقعى كه مرد مى خواهد به سجده برود ، اول دستها را وزن اول زانوها را به زمين بگذارند
3 - بينى را به مهر يا چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد بلكه احتياط نبايد ترك شود
4 - در حال سجده انگشتان دست را بهم بچسباند وبرابر گوش بگذارد بطورى كه سر آنها رو به قبله باشد 5 - در سجده دعا كند واز خدا حاجت بخواهد واين دعا را بخواند : يا خير المسئولين ويا خير المعطين ارزقنى وارزق عيالى من فضلك فانك ذو الفضل العظيم يعنى اى بهترين كسى كه از او سؤال مى كنند و اى بهترين عطا كنندگان ، روزى بده به من وعيال من از فضل خودت ، پس بدرستى كه تو داراى فضل بزرگى
6 - بعد از سجده بر ران چپ بنشيند وروى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد
7 - بعد از هر سجده وقتى نشست وبدنش آرام گرفت تكبير بگويد
8 - بعد از سجده اول بدنش كه آرام گرفت استغفر الله ربى واتوب اليه بگويد
9 - سجده را طول بدهد ودر موقع نشستن دستها را روى رانها بگذارد
10 - براى رفتن به سجده دوم ، در حال آرامى بدن الله اكبر بگويد
11 - در سجده ها صلوات بفرستند
12 - در موقع بلند شدن ، دستها را بعد از زانوها از زمين بردارد
13 - مردها آرنجها وشكم را بر زمين نچسبانند وبازوها را از پهلو جدا نگاه دارند وزنها آرنجها وشكم را به زمين بگذارند واعضاء بدن را به يكديگر بچسبانند ومستحبات ديگر سجده در كتابهاى مفصل بيان شده است
مسأله 1099 - قرآن خواندن در سجده مكروه است ، ونيز مكروه است براى يرطرف كردن گرد وغبار ، جاى سجده را فوت كند واگر در اثر فوت كردن ، دو حرف از دهان بيرون آيد ، نماز باطل است ، وغير از اينها مكروهات ديگرى هم در كتابهاى مفصل ذكر شده است
سجده واجب قرآن
مسأله 1100 - در هر يك از چهار سوره والنجم ، واقرء ، والم تنزيل ، وحم سجده ، يك آيه سجده است ، كه اگر انسان بخواند يا بشنود در صورتى كه شنيدن اختيارى باشد بعد از اتمام شدن آن آيه ، بايد فورا سجده كند واگر فراموش كرد ، هر وقت يادش آمد بايد سجده نمايد
مسأله 1101 - اگر انسان موقعى كه آيه سجده را مى خواند ، از ديگرى هم بشنود يك سجده كفايت مى كند
مسأله 1102 - در غير نماز اگر در حال سجده آيه سجده را بخواند يا بشنود ، بايد سر از سجده بردارد ودوباره سجده كند
مسأله 1103 - اگر انسان از بچه غير مميز كه خوب وبد را نمى فهمد ، يا از كسى كه قصد خواندن قرآن ندارد ، آيه سجده را اختيارا بشنود ، احتياط واجب آن است كه سجده كند وهمچنين است اگر مثلا از گرامافون وراديو آيه سجده را بشنود
مسأله 1104 - در سجده واجب قرآن بايد جاى پيشانى انسان غصبى نباشد وجاى پيشانى او از جاى زانوها وسر انگشتان بيش از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد ، ولى لازم نيست با وضوء يا غسل ورو بقبله باشد وعورت خود را بپوشاند وبدن وجاى پيشانى او پاك باشد ونيز چيزهايى كه در لباس نمازگزار شرط مى باشد ، در لباس او شرط نيست
مسأله 1105 - بايد در سجده واجب قرآن ، پيشانى را بر مهر يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است گذاشته وبنا بر احتياط واجب جاهاى ديگر بدن را به دستورى كه در سجده نماز گفته شد بر زمين بگذارد
مسأله 1106 - هرگاه در سجده واجب قرآن پيشانى را به قصد سجده بر زمين بگذارد وذكرى بگويد هر چه باشد كافيست وبهتر است بگويد : لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله ايمانا وتصديقا لا اله الا الله عبودية ورقا سجدت لك يا رب تعبدا ورقا لا مستنكفا ولا مستكبرا بل انا عبد ذليل ضعيف خائف مستجير
تشهد
مسأله 1107 - در ركعت دوم نمازهاى واجب وركعت سوم نماز مغرب وركعت چهارم نماز ظهر وعصر وعشا ، بايد انسان بعد از سجده دوم بنشيند ودر حال آرام بودن بدن تشهد بخواند يعنى بگويد : اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له واشهد ان محمدا عبده ورسوله اللهم صل على محمد وآل محمد وبايد به غير اين ترتيب نگويد
مسأله 1108 - كلمات تشهد بايد به عربى صحيح وبطورى كه معمول است پشت سر هم گفته شود
مسأله 1109 - اگر تشهد را فراموش كند وبايستد وپيش از ركوع يادش بيايد كه تشهد را نخوانده ، بايد بنشيند وتشهد را بخواند ودوباره بايستد وآنچه بايد در آن ركعت خوانده شود بخواند ونماز را تمام كند واگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد ، بايد نماز را تمام كند وبعد از سلام نماز ، تشهد را قضاء كند وبراى تشهد فراموش شده دو سجده سهو بجا آورد
مسأله 1110 - مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشيند وروى پاى راست را به كف پاى چپ بگذارد وپيش از تشهد بگويد : الحمد لله يا بگويد : بسم الله وبالله والحمد لله وخير الاسماء لله ونيز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد وانگشتها را به يكديگر بچسباند وبدامان خود نگاه كند وبعد از تمام شدن تشهد بگويد وتقبل شفاعته وارفع درجته
مسأله 1111 - مستحب است زنها در وقت خواندن تشهد ، رانها را بهم بچسبانند
سلام نماز
مسأله 1112 - بعد از تشهد ركعت آخر نماز ، مستحب است در حالى كه نشسته وبدن آرام است بگويد : السلام عليك ايها النبى ورحمة الله وبركاته و وبعد از آن بايد بگويد : السلام عليكم وبهتر است ضم نمايد به آن ورحمة الله و بركاته را يا بگويد السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين واگر اين سلام را بگويد مستحب است كه بعد از آن السلام عليكم ورحمة الله وبركاته را هم بگويد
مسأله 1113 - اگر سلام نماز را فراموش كند وموقعى يادش بيايد كه صورت نماز بهم نخورده وكارى هم كه عمدى وسهوى آن نماز را باطل مى كند مثل پشت به قبله كردن انجام نداده ، بايد سلام را بگويد ونمازش صحيح است
مسأله 1114 - اگر سلام نماز را فراموش كند وموقعى يادش بيايد كه صورت نماز بهم نخورده است ، ويا پيش از آنكه صورت نماز بهم بخورد ، كارى كه عمدى وسهوى آن نماز را باطل مى كند ، مثل پشت به قبله كردن انجام داده باشد ، نمازش صحيح است
ترتيب
مسأله 1115 - اگر عمدا ترتيب نماز را بهم بزند ، مثلا سوره را پيش از حمد بخواند ، يا سجود را پيش از ركوع بجا آورد ، نماز باطل مى شود
مسأله 1116 - اگر ركنى از نماز را فراموش كند وركن بعد از آن را بجا آورد ، مثلا پيش از آنكه ركوع كند دو سجده نمايد نماز باطل است
مسأله 1117 - اگر ركنى را فراموش كند وچيزى را كه بعد از آن است وركن نيست بجا آورد ، مثلا پيش از آنكه دو سجده كند تشهد بخواند ، بايد ركن را بجا آورد وآنچه را اشتباها پيش از آن خوانده دوباره بخواند
مسأله 1118 - اگر جيزى را كه ركن نيست فراموش كند وركن بعد از آن را بجا آورد ، مثلا حمد را فراموش كند ومشغول ركوع شود ، نمازش صحيح است
مسأله 1119 - اگر چيزى را كه ركن نيست فراموش كند وچيزى را كه بعد از آن است وآن هم ركن نيست بجا آورد ، مثلا حمد را فراموش كند وسوره را بخواند ، بايد آنچه را فراموش كرده بجا آورد وبعد از آن ، چيزى را كه اشتباها جلوتر خوانده دوباره بخواند
مسأله 1120 - اگر سجده اول را به خيال اينكه سجده دوم است ، يا سجده دوم را به خيال اينكه سجده اول است بجا آورد ، نماز صحيح است وسجده اول سجده اول وسجده دوم سجده دوم حساب مى شود
موالات
مسأله 1121 - انسان بايد نماز را با موالات بخواند يعنى كارهاى نماز مانند ركوع وسجود وتشهد را پشت سر هم بجا آورد وچيزهايى را كه در نماز مى خواند بطورى كه معمول است پشت سر هم بخواند واگر بقدرى بين آنها فاصله بيندازد كه نگويند نماز مى خواند ، نمازش باطل است
مسأله 1122 - اگر در نماز سهوا بين حرفها يا كلمات فاصله بيندازد وفاصله بقدرى نباشد كه صورت نماز از بين برود ، چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد ، بايد آن حرفها يا كلمات را بطور معمول بخواند واگر مشغول ركن بعد شده باشد ، نمازش صحيح است
مسأله 1123 - طول دادن ركوع وسجود وخواندن سوره هاى بزرگ ، موالات را بهم نمى زند
قنوت
مسأله 1124 - در تمام نمازهاى واجب ومستحب ، پيش از ركوع ركعت دوم مستحب است قنوت بخواند ودر نماز وتر با آنكه يك ركعت مى باشد ، خواندن قنوت پيش از ركوع مستحب است ونماز جمعه در هر ركعت يك قنوت دارد و نماز آيات پنج قنوت ونماز عيد فطر وقربان در ركعت اول پنج قنوت ودر ركعت دوم چهار قنوت دارد
مسأله 1125 - بايد در غير حال اضطرار شديد دستها را در قنوت بلند كند ومستحب است مقابل صورت وكف آنها را رو به آسمان وپهلوى هم نگهدارد وغير شست ، انگشتهاى ديگر را بهم بچسباند وبه كف دستها نگاه كند
مسأله 1126 - در قنوت هر ذكرى بگويد ، اگر چه يك سبحان الله باشد ، كافى است وبهتر است بگويد : لا اله الا الله الحليم الكريم لا اله الا الله العلى العظيم سبحان الله رب السموات السبع ورب الارضين السبع وما فيهن وما بينهن ورب العرش العظيم والحمد لله رب العالمين
مسأله 1127 - مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند ولى براى كسى كه نماز را به جماعت مى خواند ، اگر امام جماعت صداى او را بشنود ، بلند خواندن قنوت مستحب نيست
مسأله 1128 - اگر عمدا قنوت نخواند قضاء ندارد ، واگر فراموش كند وپيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود يادش بيايد ، مستحب است بايستد وبخواند واگر در ركوع يادش بيايد ، مستحب است بعد از ركوع قضاء كند واگر در سجده يادش بيايد ، مستحب است بعد از سلام نماز قضاء نمايد
ترجمه نماز
1-ترجمه سوره حمد
بسم الله الرحمن الرحيم ، يعنى ابتدا مى كنم بنام خداوندى كه در دنيا بر مؤمن وكافر رحم مى كند ودر آخرت بر مؤمن رحم مى نمايد الحمد لله رب العالمين يعنى ثناء مخصوص خداوندى است كه پرورش دهنده همه موجودات است الرحمن الرحيم يعنى در دنيا بر مؤمن وكافر ودر آخرت بر مؤمن رحم مى كند مالك يوم الدين يعنى پادشاه وصاحب اختيار روز قيامت است ، اياك نعبد واياك نستعين يعنى فقط تو را عبادت مى كنيم وفقط از تو كمك مى خواهيم اهدنا الصراط المستقيم يعنى هدايت كن ما را به راه راست كه آن اسلام است صراط الذين انعمت عليهم يعنى به راه كسانى كه به آنان نعمت دادى كه آنان پيغمبران وجانشينان پيغمبران هستند غير المغضوب عليهم ولا الضالين يعنى نه به راه كسانى كه غضب كرده اى بر ايشان ونه آن كسانى كه گمراهند
2- ترجمه سوره قل هو الله احد
بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله احد ، يعنى بگو اى محمد صلى الله عليه وآله كه خداوند ، خدايى است يگانه الله الصمد يعنى خدايى كه از تمام موجودات بى نياز است لم يلد ولم يولد ، فرزند ندارد وفرزند كسى نيست ولم يكن له كفوا احد ، يعنى هيچ كس از مخلوقات ، مثل او نيست
3 - ترجمه ذكر ركوع وسجود
وذكرهايى كه بعد از آنها مستحب است سبحان ربى العظيم وبحمده ، يعنى پروردگار بزرگ من از هر عيب و نقصى پاك ومنزه است ومن مشغول ستايش او هستم سبحان ربى الاعلى و بحمده ، يعنى پروردگار من كه از همه كس بالاتر مى باشد از هر عيب ونقصى پاك ومنزه است ومن مشغول ستايش او هستم سمع الله لمن حمده يعنى خدا بشنود وبپذيرد ثناى كسى كه او را ستايش مى كند ، استغفر الله ربى واتوب اليه يعنى طلب آمرزش و مغفرت مى كنم از خداوندى كه پرورش دهنده من است ومن به طرف از بازگشت مى نمايم بحول الله وقوته اقوم واقعد يعنى بيارى خداى متعال وقوه او برمى خيزم ومى نشينم
4- ترجمه قنوت
لا اله الا الله الحليم الكريم ، يعنى نيست خدايى سزاوار پرستش مگر خداى يكتاى بى همتايى كه صاحب حلم وكرم است ، لا اله الا الله العلى العظيم يعنى نيست خدايى سزاوار پرستش ، مگر خداى يكتاى بى همتايى كه بلند مرتبه وبزرگ است سبحان الله رب السموات السبع ورب الارضين السبع ، يعنى پاك و منزه است خداوندى كه پروردگار هفت آسمان وپروردگار هفت زمين است وما فيهن وما بينهن ورب العرش العظيم يعنى پروردگار هر چيزى است كه در آسمانها وزمينها وما بين آنهاست وپروردگار عرش بزرگ است والحمد لله رب العالمين ، يعنى حمد وثنا مخصوص خداوندى است كه پرورش دهنده تمام موجودات است
5 -ترجمه تسبيحات اربعه
سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر : يعنى پاك ومنزه است خداوند تعالى وثناء مخصوص اوست ونيست خدايى سزاوار پرستش مگر خداى بى همتا وبزرگتر است از اينكه او را وصف كنند
6 -ترجمه تشهد
الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له يعنى ستايش مخصوص پروردگار است وشهادت مى دهم كه خدايى سزاوار پرستش نيست ، مگر خدايى كه يگانه است وشريك ندارد واشهد ان محمدا عبده ورسوله ، يعنى شهادت مى دهم كه محمد صلى الله عليه وآله بنده خدا وفرستاده او است اللهم صل على محمد وآل محمد يعنى خدايا رحمت بفرست بر محمد وآل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته يعنى قبول كن شفاعت پيغمبر را ودرجه آن حضرت را نزد خود بلند كن : السلام عليك ايها النبى ورحمة الله وبركاته ، يعنى سلام بر تو اى پيغمبر ورحمت وبركات خدا بر تو باد السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين ، يعنى سلام خداوند عالم بر نمازگزاران وتمام بندگان خوب او السلام عليكم ورحمة الله وبركاته يعنى سلام ورحمت وبركات خداوند بر شما مؤمنين باد
تعقيب نماز
مسأله 1129 - مستحب است انسان بعد از نماز مقدارى مشغول تعقيب ، يعنى خواندن ذكر ودعا وقرآن شود وبهتر است پيش از آنكه از جاى خود حركت كند ووضوء وغسل وتيمم او باطل شود ، رو به قبله تعقيب را بخواند ولازم نيست تعقيب به عربى باشد ولى بهتر است چيزهايى را كه در كتابهاى دعا دستور داده اند بخواند واز تعقيبهايى كه خيلى سفارش شده است ، تسبيح حضرت زهرا عليها السلام است كه بايد به اين ترتيب گفته شود : 34 مرتبه الله اكبر ، بعد 33 مرتبه الحمد لله ، بعد از آن 33 مرتبه سبحان الله ومى شود سبحان الله را پيش از الحمد لله گفت ولى بهتر است بعد از الحمد لله گفته شود
مسأله 1130 - مستحب است بعد از نماز ، سجده شگر نمايد وهمينقدر كه پيشانى را بقصد شكر بر زمين بگذارد كافى است ولى بهتر است صد مرتبه ، يا سه مرتبه ، يا يك مرتبه ، شكر الله يا شكرا يا عفوا بگويد ، ونيز مستحب است هر وقت نعمتى به انسان مى رسد يا بلايى از او دور مى شود سجده شكر بجا آورد
صلوات بر پيغمبر
مسأله 1131 - هر وقت انسان اسم مبارك حضرت رسول صلى الله عليه وآله مانند محمد واحمد ، يا لقب وكنيه آن جناب را مثل مصطفى وابوالقاسم ، يا بشنود اگر چه در نماز باشد ، مستحب است صلوات بفرستد
مسأله 1132 - موقع نوشتن اسم مبارك حضرت رسول صلى الله عليه وآله ، مستحب است صلوات را هم بنويسند ونيز بهتر است هر وقت آن حضرت را ياد مى كند صلوات بفرستد
مبطلات نماز
مسأله 1133 - دوازده چيز نماز را باطل مى كند وآنها را مبطلات مى گويند :
اول آنكه در بين نماز يكى از شرطهاى آن از بين برود ، مثلا در بين نماز بفهمد جاى سجده اش غصبى است
دوم آنكه در بين نماز عمدا يا سهوا يا از روى ناچارى ، چيزى كه وضوء يا غسل را باطل مى كند ، پيش آيد ، مثلا بول از او بيرون آيد ، ولى چنانچه بعد از دخول در سجده ركعت اخيره اجزاء باقيه را فراموش كند ومحدث شود نماز صحيح است ، وهمچنين كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول وغائط خوددارى كند ، اگر در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود چنانچه به دستورى كه در احكام وضوء گفته شد ( 1 ) رفتار نمايد نمازش باطل نمى شود ، ونيز اگر در بين نماز از زن مستحاضه خون خارج شود ، در صورتى كه به دستور استحاضه رفتار كرده باشد ، نمازش صحيح است
مسأله 1134 - كسى كه بى اختيار خوابش برده ، اگر نداند كه در بين نماز خوابش برده يا بعد از آن ، بايد نمازش را دوباره بخواند
مسأله 1135 - اگر بداند به اختيار خودش خوابيده وشك كند كه بعد از نماز بوده يا در بين نماز يادش رفته كه مشغول نماز است وخوابيده ، نمازش صحيح است
مسأله 1136 - اگر در حال سجده از خواب بيدار شود وشك كند كه در سجده نماز است ، يا در سجده شكر وبداند بى اختيار خوابش برده ، بايد آن نماز را دوباره بخواند
سوم از مبطلات نماز آن است كه مثل بعض كسانى كه شيعه نيستند دستها را رويهم بگذارد
مسأله 1137 - هرگاه براى ادب دستها را روى هم بگذارد ، اگر مثل آنها باشد بايد دوباره نماز را بخواند بلكه اگر مثل آنها هم نباشد ، بايد نماز را دوباره بخواند ولى اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا براى كار ديگرى مثل خاراندن دست ومانند آن دستها را رويهم بگذارد اشكال ندارد
چهارم از مبطلات نماز آن است كه بعد از خواندن حمد ، آمين بگويد اگر اشتباها يا از روى تقيه بگويد ، نمازش باطل نمى شود
پنجم از مبطلات نماز آن است كه عمدا يا از روى فراموشى پشت به قبله كند ، يا بطرف راست يا چپ قبله برگردد ، بلكه اگر عمدا يا سهوا بقدرى برگردد كه نگويند رو به قبله است ، اگر چه بطرف راست يا چب نرسد ، نمازش باطل است
مسأله 1138 - اگر عمدا يا سهوا سر را به قدرى بگرداند كه بتواند پشت سر را ببيند ، وبدن از قبله منحرف بشود نمازش باطل است ولى اگر سر را كمى بگرداند كه نگويند روى خود را از قبله گردانده عمدا باشد ، يا اشتباها نمازش باطل نمى شود
ششم از مبطلات نماز آن است كه عمدا كلمه اى بگويد كه دو حرف يا بيشتر باشد ، اگر چه معنى هم نداشته باشد ، واگر سهوا بگويد نماز باطل نمى شود
مسأله 1139 - اگر كلمه اى بگويد كه يك حرف دارد ، چنانچه آن كلمه معنى داشته باشد مثل ( ق ) كه در زبان عرب به معناى اين است كه نگهدارى كن ، چنانچه معناى آن را بداند وقصد آن را نمايد ، نمازش باطل مى شود بلكه اگر قصد معناى آن را نكند ولى متلفت معناى آن باشد ، احتياط واجب آن است كه نماز را دوباره بخواند
مسأله 1140 - سرفه كردن وآروغ زدن وآه كشيدن در نماز اشكال ندارد ، ولى گفتن آخ وآه ومانند اينها كه دو حرف است ، اگر عمدى باشد نماز را باطل مى كند
مسأله 1141 - اگر كلمه اى را به قصد ذكر بگويد مثلا به قصد ذكر بگويد : الله اكبر ودر موقع گفتن آن ، صدا را بلند كند كه چيزى را به ديگرى بفهماند اشكال ندارد هر چند داعى بر گفتن ذكر فهماندن باشد ولى چنانچه به قصد اينكه چيزى به كسى بفهماند بگويد ، اگر چه قصد ذكر هم داشته باشد ، نماز باطل مى شود
مسأله 1142 - خواندن قرآن در نماز ، غير از چهار سوره اى كه سجده واجب دارد ودر احكام جنابت گفته شد ( 1 ) ونيز دعا كردن در نماز اشكال ندارد ولى احتياط واجب آن است كه به غير عربى دعا نكند
مسأله 1143 - اگر چيزى از حمد وسوره وذكرهاى نماز را عمدا يا احتياطا چند مرتبه بگويد اشكال ندارد ، ولى اگر از روى وسواس چند مرتبه بگويد ، بنا بر احتياط نماز را اعاده نمايد
مسأله 1144 - در حال نماز ، انسان نبايد به ديگرى سلام كند واگر ديگرى به او سلام كند ، بايد يكى از چهار صيغه را ( سلام عليكم - سلام عليك - السلام عليكم - السلام عليك ) در جواب بگويد ولو سلام كننده به غير اين صيغه ها سلام كرده باشد
مسأله 1145 - انسان بايد جواب سلام را چه در نماز ، چه در غير نماز فورا بگويد ، واگر عمدا يا از روى فراموشى جواب سلام را به قدرى طول دهد ، كه اگر جواب بگويد ، جواب آن سلام حساب نشود ، چنانچه در نماز باشد ، نبايد جواب بدهد واگر در نماز نباشد ، جواب دادن واجب نيست
مسأله 1146 - بايد جواب سلام را طورى بگويد كه سلام كننده بشنود ، ولى اگر سلام كنند كر باشد ، چنانچه انسان بطور معمول جواب او را بدهد كافى است
مسأله 1147 - احتياط مستحب آن است كه نمازگزار جواب سلام را به قصد دعا بگويد ، يعنى از خداوند عالم براى كسى كه سلام كرده سلامتى بخواهد
مسأله 1148 - اگر زن يا مرد نامحرم يا بچه مميز يعنى بچه اى كه خوب وبد را مى فهمد به نمازگزار سلام كند ، نمازگزار بايد جواب او را بدهد
مسأله 1149 - اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد معصيت كرده ولى نمازش صحيح است
مسأله 1150 - اگر كسى به نمازگزار غلط سلام كند ، به طورى كه سلام حساب نشود ، جواب او واجب نيست
مسأله 1151 - اگر كسى به عده اى سلام كند ، جواب سلام او بر همه آنان واجب است ، ولى اگر يكى از آنان جواب دهد كافى است
مسأله 1152 - اگر كسى به عده اى سلام كند ، جواب سلام او بر همه آنان واجب است ، ولى اگر يكى از آنان جواب دهد كافى است
مسأله 1153 - اگر كسى به عده اى سلام كند وكسى كه سلام كننده قصد سلام دادن به او را نداشته جواب دهد ، باز هم جواب سلام او بر آن عده واجب است
مسأله 1154 - اگر به عده اى سلام كند وكسى كه بين آنها مشغول نماز است شك كند كه سلام كننده ، قصد سلام كردن به او را هم داشته يا نه ، نبايد جواب بدهد وهمچنين است اگر بداند قصد او را هم داشته ولى ديگرى جواب سلام را بدهد اما اگر بداند كه قصد او را هم داشته وديگرى جواب ندهد ، بايد جواب او را بگويد
مسأله 1155 - سلام كردن مستحب است وخيلى سفارش شده است كه سواره به پياده وايستاده به نشسته وكوچكتر به بزرگتر سلام كند
مسأله 1156 - اگر دو نفر با هم به يكديگر سلام كنند ، بر هر يك واجب است جواب سلام ديگرى را بدهد
مسأله 1157 - در غير نماز ، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگويد مثلا اگر كسى گفت سلام عليكم در جواب بگويد سلام عليكم ورحمة الله
هفتم از مبطلات نماز خنده با صدا وعمدى است وچنانچه سهوا با صدا بخندد ، نمازش اشكال ندارد ، ولبخند هم نماز را باطل نمى كند
مسأله 1158 - اگر براى جلوگيرى از صداى خنده حالش تغيير كند ، مثلا رنگش سرخ شود ، لازم نيست نمازش را دوباره بخواند
هشتم از مبطلات نماز آن است كه براى كار دنيا عمدا با صدا گريه كند ، ولى اگر از ترس خدا يا براى آخرت گريه كند ، آهسته باشد يا بلند اشكال ندارد بلكه از بهترين اعمال است
نهم از مبطلات نماز كارى است كه صورت نماز را بهم بزند مثل دست زدن وبه هوا پريدن ومانند اينها ، كم باشد يا زياد ، عمدا باشد يا از روى فراموشى ، ولى كارى كه صورت نماز را بهم نزند مثل اشاره كردن به دست اشكال ندارد
مسأله 1159 - اگر در بين نماز بقدرى ساكت بماند كه نگويند نماز مى خواند ، نمازش باطل مى شود
مسأله 1160 - اگر در بين نماز كارى انجام دهد ، يا مدتى ساكت شود وشك كند كه نماز بهم خورده يا نه ، نمازش صحيح است
دهم از مبطلات نماز ، خوردن وآشاميدن است كه اگر در نماز طورى بخورد يا بياشامد كه نگويند نماز مى خواند ، عمدا باشد يا از روى فراموشى نماز باطل مى شود ولى كسى كه مى خواهد روزه بگيرد اگر پيش از اذان صبح ، نماز مستحبى بخواند وتشنه باشد ، چنانچه بترسد كه اگر تمام كند صبح شود ، در صورتى كه آب روبروى او در دو سه قدمى باشد مى تواند در بين نماز آب بياشامد ولو نگويند نماز مى خواند اما بايد كارى كه نماز را باطل مى كند مثل روگرداندن از قبله انجام ندهد
مسأله 1161 - اگر به واسطه خوردن يا آشاميدن عمدى ، موالات نماز بهم بخورد يعنى طورى شود كه نگويند نماز را پشت سر هم مى خواند ، بنابر احتياط واجب بايد نماز را دوباره بخواند
مسأله 1162 - اگر در بين نماز ، غذايى را كه در دهان يا لاى دندانها مانده فرو ببرد نمازش باطل نمى شود ونيز اگر قند يا شكر ومانند اينها در دهان مانده باشد ودر حال نماز كم كم آب شود وفرو رود اشكال ندارد يازدهم از مبطلات نماز ، شك در ركعتهاى نماز دو ركعتى يا سه ركعتى ، يا در دو ركعت اول نمازهاى چهار ركعتى است دوازدهم از مبطلات نماز آن است كه ركن نماز را عمدا يا سهوا كم كند ونيز اگر چيزى را كه ركن نيست ، عمدا كم يا زياد نمايد مبطل است
مسأله 1163 - اگر بعد از نماز شك كند كه در بين نماز كارى كه نماز را باطل مى كند انجام داده يا نه ، نمازش صحيح است چيزهايى كه در نماز مكروه است
مسأله 1164 - مكروه است در نماز صورت را كمى به طرف راست يا چپ بگرداند وچشمها را ، هم بگذارد ، يا به طرف راست وچپ بگرداند وبا ريش ودست خود بازى كند وانگشتها را داخل هم نمايد وآب دهان بيندازد وبه خط قرآن يا كتاب يا خط انگشترى نگاه كند ونيز مكروه است ، موقع خواندن حمد وسوره وگفتن ذكر ، براى شنيدن حرف كسى ساكت شود ، بكله هر كارى كه خضوع وخشوع را از بين ببرد مكروه مى باشد
مسأله 1165 - موقعى كه انسان خوابش مى آيد ونيز موقع خوددارى كردن از بول وغائط ، مكروه است نماز بخواند ، وهمچنين پوشيدن جوراب تنگ كه پا را فشار دهد در نماز مكروه مى باشد وغير از اينها مكروهات ديگرى هم در كتابهاى مفصل بيان شده است
مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست
مسأله 1166 - شكستن نماز واجب از روى اختيار بنا بر احتياط واجب حرام است ، ولى براى حفظ مال وجلوگيرى از ضرر مالى يا بدنى مانعى ندارد
مسأله 1167 - اگر حفظ جان خود انسان يا كسى كه حفظ جان او واجب است يا حفظ مالى كه نگهدارى آن واجب مى باشد ، بدون شكستن نماز ممكن نباشد ، بايد نماز را بشكند ولى شكستن نماز براى مالى كه اهميت ندارد مكروه است
مسأله 1168 - اگر در وسعت وقت مشغول نماز باشد وطلبكار طلب خود را از او مطالبه كند ، چنانچه بتواند در بين نماز طلب او را بدهد ، بايد در همان حال بپردازد واگر بدون شكستن نماز ، دادن طلب او ممكن نيست ، بايد نماز را بشكند وطلب او را بدهد بعد نماز را بخواند
مسأله 1169 - اگر در بين نماز بفهمد كه مسجد نجس است ، چنانچه وقت تنگ باشد ، بايد نماز را تمام كند واگر وقت وسعت دارد وتطهير مسجد نماز را بهم نمى زند ، بايد در بين نماز تطهير كند ، بعد بقيه نماز را بخواند ، واگر نماز را بهم مى زند ، بايد نماز را بشكند ، ومسجد را تطهير نمايد ، بعد نماز را بخواند
مسأله 1170 - كسى كه بايد نماز را بشكند اگر نماز را تمام كند معصيت كرده ولى نماز او صحيح است
مسأله 1171 - اگر پيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود ، يادش بيايد كه اذان يا اقامه را فراموش كرده ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد ، مستحب است براى گفتن آنها نماز را بشكند
شكيات نماز
شكيات نماز
شكيات نماز 23 قسم است : هشت قسم آن شكهايى است كه نماز را باطل مى كند ، وبه شش قسم آن نبايد اعتنايى كرد ، ونه قسم ديگر آن صحيح است
شكهاى باطل
مسأله 1172 - شكهايى كه نماز را باطل مى كند از اين قرار است
اول شك در شماره ركعتهاى نماز دو ركعتى مثل نماز صبح ونماز مسافر ولى شك در شماره ركعتهاى مستحب نماز دو ركعتى ونماز احتياط نماز را باطل نمى كند
دوم شك در شماره ركعتهاى نماز سه ركعتى
سوم آنكه در نماز چهار ركعتى شك كند كه يك ركعت خوانده يا بيشتر
چهارم آنكه در نماز چهار ركعتى پيش از سر بلند كردن از سجده دوم ، شك كند كه دو ركعت خوانده يا بيشتر
پنجم شك بين دو وپنج يا دو وبيشتر از پنج
ششم شك بين سه وشش ويا سه وبيشتر از شش
هفتم شك بين چهار وشش يا چهار وبيشتر از شش
هشتم شك در ركعتهاى نماز كه نداند چند ركعت خوانده است
مسأله 1173 - اگر يكى از شكهاى باطل براى انسان پيش آيد ، نمى تواند نماز را بهم بزند ، بلكه بايد بقدرى فكر كند كه صورت نماز بهم بخورد ، يا از پيدا شدن يقين يا گمان نااميد شود
شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد
شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد
مسأله 1174 - شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد از اين قرار است : اول - شك در چيزى كه محل بجا آوردن آن گذاشته است ، مثل آنكه در ركوع شك كند كه حمد را خوانده يا نه
دوم - شك بعد از سلام نماز
سوم - شك بعد از گذشتن وقت نماز
چهارم - شك كثير الشك يعنى كسى كه زياد شك مى كند
پنجم - شك امام در شماره ركعتهاى نماز ، در صورتى كه مأموم شماره آنها را بداند وهمچنين شك مأموم در صورتى كه امام شماره ركعتهاى نماز را بداند
ششم - شك در نماز مستحبى ونماز احتياط
1-شك در چيزى كه محل آن گذشته است
مسأله 1175 - اگر در بين نماز شك كند كه يكى از كارهاى واجب آن را انجام داده يا نه ، مثلا شك كند كه حمد خوانده يا نه ، چنانچه مشغول كارى كه بايد بعد از آن انجام دهد نشده ، بايد آنچه را كه در انجام آن شك كرده بجا آورد واگر مشغول كارى كه بايد بعد از آن انجام دهد شده ، به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1176 - اگر در بين خواندن آيه اى شك كند كه آيه پيش را خوانده يا نه ، يا وقتى آخر آيه را مى خواند شك كند كه اول آن را خوانده يا نه ، بايد به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1177 - اگر بعد از ركوع يا سجود شك كند كه كارهاى واجب آن ، مانند ذكر وآرام بودن بدن را انجام داده يا نه ، بايد به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1178 - اگر در حالى كه به سجده مى رود شك كند كه ركوع كرده يا نه يا شك كند كه يا بعد از ركوع ايستاده يا نه بايد به شك خود اعتنا كند وركوع وقيام بعد از آن را بياورد
مسأله 1179 - اگر در حال برخاستن شك كند كه سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه ، بايد برگردد وبجا آورد
مسأله 1180 - كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند ، اگر موقعى كه حمد يا تسبيحات مى خواند ، شك كند كه سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه ، بايد به شك خود اعتنا نكند ، واگر پيش از آنكه مشغول حمد يا تسبيحات شود ، شك كند كه سجده يا تشهد را بجا آورده يا نه ، بايد بجا آورد
مسأله 1181 - اگر شك كند كه يكى از ركنهاى نماز را بجا آورده يا نه ، چنانچه مشغول كارى كه بعد از آن است نشده بايد آن را بجا آورد مثلا اگر پيش از خواندن تشهد شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه ، بايد بجا آورد وچنانچه بعد يادش بيايد كه آن ركن را بجا آورده بوده ، چون ركن زياد شده نمازش باطل است
مسأله 1182 - اگر شك كند عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه ، چنانچه مشغول كارى كه بعد از آن است نشده ، بايد آن را بجا آورد ، مثلا اگر پيش از خواندن سوره شك كند كه حمد را خوانده يا نه بايد حمد را بخواند واگر بعد از انجام آن يادش بيايد كه آن را بجا آورده بوده چون ركن زياد نشده نماز صحيح است
مسأله 1183 - اگر شك كند كه ركنى را بجا آورده يا نه ، چنانچه مشغول كارى كه بعد از آن است شده ، بايد به شك خود اعتنا نكند ، مثلا موقعى كه مشغول خواندن تشهد است اگر شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه ، بايد به شك خود اعتنا نكند واگر يادش بيايد كه آن ركن را بجا نياورده ، در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده ، بايد آن را بجا آورد واگر مشغول ركن بعد شده نمازش باطل است ، مثلا اگر پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد كه دو سجده را بجا نياورده ، بايد بجا آورد واگر ركوع يا بعد از آن يادش بيايد نمازش باطل است
مسأله 1184 - اگر شك كند عملى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه ، چنانچه مشغول كارى كه بعد از آن است شده ، بايد به شك خود اعتنا نكند ، مثلا موقعى كه مشغول خواندن سوره است ، اگر شك كند كه حمد را خوانده يا نه ، بايد به شك خود اعتنا نكند واگر بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده ، در صورتى كه مشغول ركن بعد نشده ، بايد بجا آورد واگر مشغول ركن بعد شده ، نمازش صحيح است ، بنابر اين اگر مثلا در قنوت يادش بيايد كه حمد را نخوانده بايد بخواند واگر در ركوع يادش بيايد نماز او صحيح است
مسأله 1185 - اگر شك كند كه سلام نماز را گفته يا نه ، چنانچه مشغول تعقيب نماز يا مشغول نماز ديگر شده ، يا به واسطه انجام كارى كه نماز را بهم مى زند ، عمدا وسهوا از حال نمازگزار بيرون رفته ، بايد به شك خود اعتنا نكند واگر پيش از اينها شك كند بايد سلام را بگويد واگر شك كند سلام را درست گفته يا نه در تمام فروض به شك خود اعتنا نكند
2-شك بعد از سلام
مسأله 1186 - اگر بعد از سلام نماز شك كند كه نمازش صحيح بوده يا نه ، مثلا شك كند ركوع كرده يا نه ، يا بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت ، به شك خود اعتنا نكند ولى اگر هر دو طرف شك او باطل باشد مثلا بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه سه ركعت خوانده يا پنج ركعت ، نمازش باطل است
3- شك بعد از وقت
مسأله 1187 - اگر بعد از گذشتن وقت نماز ، شك كند كه نماز خوانده يا نه ، يا گمان كند كه نخوانده ، خواندن آن لازم نيست ، ولى اگر پيش از گذشتن وقت ، شك كند كه نماز خوانده يا نه ، يا گمان كند كه نخوانده ، بايد آن نماز را بخواند ، بلكه اگر گمان كند كه خوانده ، بايد آن را بجا آورد
مسأله 1188 - اگر بعد از گذشتن وقت شك كند كه نماز را درست خوانده يا نه ، به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1189 - اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر وعصر بداند چهار ركعت نماز خوانده ولى نداند به نيت ظهر خوانده يا به نيت عصر ، بايد چهار ركعت نماز قضاء به نيت نمازى كه بر او واجب است بخواند
مسأله 1190 - اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب وعشا ، بداند يك نماز خوانده ولى نداند سه ركعتى خوانده يا چهار ركعتى بايد قضاى نماز مغرب وعشاء را بخواند
4 - كثير الشك ( كسى كه زياد شك مى كند )
مسأله 1191 - اگر كسى حالش طورى باشد كه نگذرد سه نماز مگر آنكه ولو در يكى از آنها شك مى كند ، كثير الشك است وچنانچه زياد شك كردن او از غضب يا ترس يا پريشانى حواس نباشد به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1192 - كثير الشك اگر در بجا آوردن چيزى شك كند ، چنانچه بجا آوردن آن ، نماز را باطل نمى كند ، بايد بنا بگذارد كه آن را بجا آورده مثلا اگر شك كند كه ركوع كرده يا نه بايد بنا بگذارد كه ركوع كرده است ، واگر بجا آوردن آن ، نماز را باطل مى كند ، بايد بنا بگذارد كه آن را انجام نداده ، مثلا اگر شك كند كه يك ركوع كرده يا بيشتر ، چون زياد شدن ركوع نماز را باطل مى كند ، بايد بنا بگذارد كه بيشتر از يك ركوع نكرده است
مسأله 1193 - كسى كه در يك چيز نماز زياد شك مى كند ، چنانچه در چيزهاى ديگر نماز شك كند ، بايد به دستور آن عمل نمايد ، مثلا كسى كه زياد شك مى كند سجده كرده يا نه ، اگر در بجا آوردن ركوع شك كند ، بايد به دستور آن رفتار نمايد ، يعنى اگر به سجده نرفته ركوع را بجا آورد واگر به سجده رفته اعتنا نكند
مسأله 1194 - كسى كه در نماز مخصوصى مثلا در نماز ظهر زياد شك مى كند اگر در نماز ديگر مثلا در نماز عصر شك كند ، بايد به دستور شك رفتار نمايد
مسأله 1195 - كسى كه وقتى در جاى مخصوصى نماز مى خواند ، زياد شك مى كند ، اگر در غير آنجا نماز بخواند وشكى براى او پيش آيد ، بايد به دستور شك عمل نمايد
مسأله 1196 - اگر انسان شك كند كه كثير الشك شده يا نه ، بايد به دستور شك عمل نمايد ، وكثير الشك تا وقتى يقين نكند كه بحال معمولى مردم برگشته بايد به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1197 - كسى كه زياد شك مى كند اگر شك كند ركنى را بجا آورده يا نه واعتنا نكند بعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده ، چنانچه مشغول ركن بعد نشده ، بايد آن را بجا آورد واگر مشغول ركن بعد شده نمازش باطل است ، مثلا اگر شك كند ركوع كرده يا نه واعتنا نكند ، چنانچه پيش از سجده يادش بيايد كه ركوع نكرده ، بايد ركوع كند واگر در سجده يادش بيايد ، نمازش باطل است
مسأله 1198 - كسى كه زياد شك مى كند ، اگر شك كند چيزى را كه ركن نيست بجا آورده يا نه واعتنا نكند وبعد يادش بيايد كه آن را بجا نياورده ، چنانچه از محل بجا آوردن آن نگذشته ، بايد آن را بجا آورد واگر از محل آن گذشته نمازش صحيح است ، مثلا اگر شك كند كه حمد خوانده يا نه واعتنا نكند ، چنانچه در قنوت يادش بيايد كه حمد نخوانده ، بايد بخواند واگر در ركوع يادش بيايد ، نماز او صحيح است
5-شك امام ومأموم
مسأله 1199 - اگر امام جماعت در شماره ركعتهاى نماز شك كند ، مثلا شك كند كه سه ركعت خوانده يا چهار ركعت ، چنانچه مأموم يقين يا گمان داشته باشد كه چهار ركعت خوانده وبه امام بفهماند كه چهار ركعت خوانده است ، امام بايد نماز را تمام كند وخواندن نماز احتياط لازم نيست ، ونيز اگر امام يقين يا گمان داشته باشد كه چند ركعت خوانده است ومأموم در شماره ركعتهاى نماز شك كند ، بايد به شك خود اعتنا ننمايد
6 - شك در نمازهاى مستحبى
مسأله 1200 - اگر در شماره ركعتهاى نماز مستحبى شك كند ، چنانچه طرف بيشتر شك نماز را باطل مى كند ، بايد بنا را بر كمتر بگذارد مثلا اگر در نافله صبح شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت ، بايد بنا را بگذارد كه دو ركعت خوانده است واگر طرف بيشتر شك نماز را باطل نمى كند مثلا شك كند كه دو ركعت خوانده يا يك ركعت بهر طرف شك عمل كند ، نمازش صحيح است
مسأله 1201 - كم شدن ركن ، نافله را باطل مى كند ولى زياد شدن ركن ، آن را باطل نمى كند ، پس اگر يكى از كارهاى نافله را فراموش كند وموقعى يادش بيايد كه مشغول ركن بعد از آن شده ، بايد آن كار را انجام دهد ، ودوباره آن ركن را بجا آورد مثلا اگر در بين ركوع يادش بيايد كه حمد را نخوانده ، بايد برگردد وحمد را بخواند ودوباره به ركوع رود
مسأله 1202 - اگر در يكى از كارهاى نافله شك كند ، خواه ركن باشد يا غير ركن ، چنانچه محل آن نگذشته ، بايد بجا آورد واگر محل آن گذشته ، به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1203 - اگر در نماز مستحبى دو ركعتى گمانش به سه ركعت يا بيشتر برود ، بايد اعتنا كند ونمازش باطل است واگر گمانش به دو ركعت يا كمتر برود بايد به همان گمان عمل كند ، مثلا اگر گمانش به يك ركعت مى رود احتياطا بايد يك ركعت ديگر بخواند
مسأله 1204 - اگر در نماز نافله كارى كند كه براى آن سجده سهو واجب مى شود ، لازم نيست سجده سهو بجا آورد واگر يك سجده يا تشهد را فراموش / صفحة 214 / نمايد ، لازم نيست بعد از نماز قضاى سجده وتشهد را بجا آورد
مسأله 1205 - اگر شك كند كه نماز مستحبى را خوانده يا نه ، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طيار وقت معين نداشته باشد ، بنا بگذارد كه نخوانده است وهمچنين است اگر مثل نافله يوميه كه وقت معين داشته باشد وپيش از گذشتن وقت شك كند كه آن را بجا آورده يا نه ، ولى اگر بعد از گذشتن وقت شك كند كه خوانده است يا نه ، به شك خود اعتنا نكند
شكهاى صحيح
مسأله 1206 - در نه صورت اگر در شماره ركعتهاى نماز چهار ركعتى شك كند ، بايد فورا فكر نمايد پس اگر يقين يا گمان به يك طرف شك پيدا كرد ، همان طرف را بگيرد ونماز را تمام كند وگرنه به دستورهايى كه گفته مى شود عمل نمايد ، وآن نه صورت از اين قرار است :
اول - آنكه بعد از سر برداشتن از سجده دوم شك كند دو ركعت خوانده يا سه ركعت بايد بنا بگذارد سه ركعت خوانده ويك ركعت ديگر بخواند ونماز را تمام كند وبعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده به دستورى كه بعدا گفته مى شود بجا آورد
دوم - شك بين دو وچهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه بايد بنا بگذارد چهار ركعت خوانده ونماز را تمام كند وبعد از نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند
سوم - شك بين دو وسه وچهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه بايد بنا بر چهار بگذارد وبعد از نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده وبعد دو ركعت نشسته بجا آورد
چهارم - شك بين چهار وپنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم كه بايد بنا بر چهار بگذارد ونماز را تمام كند وبعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد ولى اگر بعد از سجده اول ، يا پيش از سربرداشتن از سجده دوم ، يكى از اين چهار شك ، براى او پيش آيد نماز باطل است
پنجم - شك بين سه وچهار ، كه در هر جاى نماز باشد ، بايد بنا بر چهار بگذارد ونماز را تمام كند وبعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بجا آورد
ششم - شك بين چهار وپنج در حال ايستاده كه بايد بنشيند وتشهد بخواند ونماز را سلام دهد ويك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بجا آورد
هفتم - شك بين سه وپنج در حال ايستاده ، كه بايد بنشيند وتشهد بخواند ونماز را سلام دهد ودو ركعت نماز احتياط ايستاده بجا آورد
هشتم - شك بين سه وچهار وپنج در حال ايستاده ، كه بايد بنشيند و تشهد بخواند وبعد از سلام نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده وبعد دو ركعت نشسته بجا آورد
نهم - شك بين پنج وشش در حال ايستاده كه بايد بنشيند وتشهد بخواند ونماز را سلام دهد ودو سجده سهو بجا آورد
مسأله 1207 - اگر يكى از شكهاى صحيح براى انسان پيش آيد ، نبايد نماز را بشكند وچنانچه نماز را بشكند معصيت كرده است پس اگر پيش از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند مثل روگرداندن از قبله ، نماز را از سر گيرد نماز دومش هم باطل است واگر بعد از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند ، مشغول نماز شود نماز دومش صحيح است
مسأله 1208 - اگر يكى از شكهايى كه نماز احتياط براى آنها واجب است در نماز پيش آيد ، چنانچه انسان نماز را تمام كند وبدون خواندن نماز احتياط ، نماز را از سر بگيرد نماز دومش باطل است وبايد نماز احتياط را بخواند
مسأله 1209 - وقتى يكى از شكهاى صحيح براى انسان پيش آيد ، چنانكه گفته شد بايد فورا فكر كند ولى اگر چيزهايى كه به واسطه آنها ممكن است يقين يا گمان به يك طرف شك پيدا شود ، از بين نمى رود ، چنانچه كمى بعد فكر كند اشكال ندارد ، مثلا اگر در سجده شك كند مى تواند تا بعد از سجده فكر كردن را تأخير بيندازد
مسأله 1210 - اگر اول گمانش به يك طرف بيشتر باشد ، بعد دو طرف در نظر او مساوى شود ، بايد بدستور شك عمل نمايد واگر اول دو طرف در نظر او مساوى باشد وبه طرفى كه وظيفه اوست بنا بگذارد ، بعد گمانش به طرف ديگر برود ، بايد همان طرف را بگيرد ونماز را تمام كند
مسأله 1211 - كسى كه نمى داند گمانش به يك طرف بيشتر است يا هر دو طرف در نظر او مساويست چنانچه شك از شكهاى باطله باشد يا اگر از شكوك صحيح است در تمام كردن نماز با گمان مساوى باشد مثل آنكه نداند شك بين سه وچهار است يا گمان به چهار ، بايد به دستور شك عمل كند وچنانچه شك از شكوك صحيح باشد ودر تمام كردن با گمان مساوى نباشد مثل شك بين سه وچهار وگمان به سه ، نماز باطل است
مسأله 1212 - اگر بعد از نماز بداند كه در بين نماز حال ترديدى داشته كه مثلا دو ركعت خوانده يا سه ركعت وبنا را بر سه گذاشته ولى نداند كه گمانش به خواندن سه ركعت بوده ، يا هر دو طرف در نظر او مساوى بوده ، نماز احتياط واجب نيست
مسأله 1213 - اگر موقعى كه تشهد مى خواند ، شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه ، ودر همان موقع يكى از شكهايى كه اگر بعد از تمام شدن دو سجده اتفاق بيفتد صحيح مى باشد ، براى او پيش آيد مثلا شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت نماز باطل است ، بلى در خصوص شك دو وچهار چنانچه به دستور آن شك عمل كند نمازش صحيح است
مسأله 1214 - اگر پيش از آنكه مشغول تشهد شود ، يا پيش از ايستادن ، شك كند كه دو سجده را بجا آورده يا نه ، ودر همان موقع يكى از شكهايى كه بعد از تمام شدن دو سجده صحيح است ، برايش پيش آيد نماز باطل است
مسأله 1215 - اگر موقعى كه ايستاده بين سه وچهار يا بين سه وچهار وپنج شك كند ويادش بيايد كه دو سجده از ركعت پيش بجا نياورده ، نمازش باطل است
مسأله 1216 - اگر شك او از بين برود وشك ديگرى برايش پيش آيد ، مثلا اول شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت ، بعد شك كند كه سه ركعت خوانده يا چهار ركعت ، بايد به دستور شك دوم عمل نمايد
مسأله 1217 - اگر بعد از نماز شك كند كه در نماز مثلا بين دو وچهار شك كرده ، يا بين سه وچهار ، احتياط واجب آن است كه به دستور هر دو عمل كند
مسأله 1218 - اگر بعد از نماز بفهمد كه در نماز شكى براى او پيش آمده ولى نداند از شكهاى صحيح بوده يا از شكهاى باطل واگر از شكهاى صحيح بوده كدام قسم آن بوده است ، نماز را بهم بزند ودوباره بخواند
مسأله 1219 - كسى كه نشسته نماز مى خواند ، اگر شكى كند كه بايد براى آن يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته بخواند ، بايد دو ركعت نشسته بجا آورد واگر شكى كند كه بايد براى آن دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند ، بايد دو ركعت نشسته بجا آورد
مسأله 1220 - كسى كه ايستاده نماز مى خواند ، اگر موقع خواندن نماز احتياط از ايستادن عاجز شود ، بايد مثل كسى كه نماز را نشسته مى خواند وحكم آن در مسأله پيش گفته شد ، نماز احتياط را بجا آورد
مسأله 1221 - كسى كه نشسته نماز مى خواند ، اگر موقع خواندن نماز بتواند بايستد ، بايد به وظيفه كسى كه نماز را ايستاده مى خواند عمل كند
نماز احتياط
مسأله 1222 - كسى كه نماز احتياط بر او واجب است ، بعد از سلام نماز بايد نيت نماز احتياط كند وتكبير بگويد وحمد را بخواند وبه ركوع رود ودو سجده نمايد پس اگر يك ركعت نماز احتياط بر او واجب است ، بعد از دو سجده تشهد بخواند وسلام دهد واگر دو ركعت نماز احتياط بر او واجب است بعد از دو سجده ، يك ركعت ديگر مثل ركعت اول بجا آورد وبعد از تشهد سلام دهد ، وفورا بجا آوردن آن لازم نيست
مسأله 1223 - نماز احتياط سوره وقنوت ندارد ولازم نيست آن را آهسته بخواند ومستحب است كه بسم الله آن را بلند بگويد
مسأله 1224 - اگر پيش از خواندن نماز احتياط بفهمد نمازى كه خوانده درست بوده لازم نيست نماز احتياط را بخواند ، واگر در بين نماز احتياط بفهمد ، لازم نيست آن را تمام كند
مسأله 1225 - اگر پيش از خواندن نماز احتياط بفهمد كه ركعتهاى نمازش كم بوده ، چنانچه كارى كه نماز را باطل مى كند انجام نداده ، بايد آنچه از نماز نخوانده بخواند واگر كارى كه نماز را باطل مى كند ، انجام داده ، مثلا پشت به قبله كرده ، بايد نماز را دوباره بجا آورد
مسأله 1226 - اگر بعد از نماز احتياط بفهمد كسرى نمازش به مقدار نماز احتياط بوده ، مثلا در شك بين سه وچهار ، يك ركعت نماز احتياط بخواند ، بعد بفهمد نماز را سه ركعت خوانده ، نمازش صحيح است
مسأله 1227 - اگر بعد از خواندن نماز احتياط بفهمد كسرى نماز كمتر از نماز احتياط بوده ، مثلا در شك بين دو وچهار ، دو ركعت نماز احتياط بخواند ، بعد بفهمد نماز را سه ركعت خوانده ، بايد نماز را دوباره بخواند
مسأله 1228 - اگر بعد از خواندن نماز احتياط بفهمد كسرى نماز بيشتر از نماز احتياط بوده ، مثلا در شك بين سه وچهار يك ركعت نماز احتياط بخواند ، بعد بفهمد نماز را دو ركعت خوانده ، بايد نماز را دوباره بخواند
مسأله 1229 - اگر بين دو وسه وچهار شك كند وبعد از خواندن دو ركعت نماز احتياط ايستاده ، يادش بيايد كه نماز را دو ركعت خوانده ، لازم نيست دو ركعت نماز احتياط نشسته را بخواند ، وبايد نماز را دوباره بخواند
مسأله 1230 - اگر بين سه وچهار شك كند وموقعى كه دو ركعت نماز احتياط نشسته يا يك ركعت ايستاده را مى خواند ، يادش بيايد كه نماز را سه ركعت خوانده بايد رفع يد از نماز احتياط كند وچنانچه داخل در ركوع نشده و چيزى كه عمدا وسهوا نماز را باطل مى كند نياورده كسرى نماز را تمام نمايد ونماز صحيح است واگر داخل در ركوع شده يا چيزى كه عمدا وسهوا مبطل نماز است آورده نماز باطل است وبايد نماز را دوباره بخواند
مسأله 1231 - اگر بين دو وسه وچهار شك كند وموقعى كه دو ركعت نماز احتياط ايستاده را مى خواند ، پيش از ركوع ركعت دوم يادش بيايد كه نماز را سه ركعت خوانده ، بايد نماز را دوباره بخواند وغير از آن چيزى لازم نيست
مسأله 1232 - اگر در بين نماز احتياط بفهمد كسرى نمازش بيشتر يا كمتر از نماز احتياط بوده ، چنانچه داخل در ركوع نشده نماز اصلى را تمام نمايد وصحيح است والا باطل است وبايد دوباره بجا آورد
مسأله 1233 - اگر شك كند نماز احتياطى را كه بر او واجب بوده بجا آورده يا نه ، چنانچه وقت نماز گذشته يا داخل در عمل مترتب شرعى شده باشد مثل اينكه شروع به نماز عصر كرده ونماز احتياط متعلق به ظهر بوده به شك خود اعتنا نكند واگر وقت دارد ، نماز احتياط را بجا آورد ولازم نيست نماز را هم دوباره بخواند
مسأله 1234 - اگر در نماز احتياط ، ركنى را زياد كند ، يا مثلا بجاى يك ركعت دو ركعت بخواند ، نماز احتياط باطل مى شود ، وبايد دوباره نماز احتياط را بخواند
مسأله 1235 - موقعى كه مشغول نماز احتياط است اگر در يكى از كارهاى آن شك كند ، چنانچه محل آن نگذشته ، بايد بجا آورد واگر محلش گذشته ، بايد به شك خود اعتنا نكند ، مثلا اگر شك كند كه حمد خوانده يا نه ، چنانچه به ركوع نرفته بايد بخواند ، واگر به ركوع رفته بايد به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1236 - اگر در شماره ركعتهاى نماز احتياط شك كند ، چنانچه طرف بيشتر شك ، نماز را باطل مى كند ، بايد بنا را بر كمتر بگذارد واگر طرف بيشتر شك نماز را باطل نمى كند ، بايد بنا را بر بيشتر بگذارد ، مثلا موقعى كه مشغول خواندن دو ركعت نماز احتياط است ، اگر شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت ، چون طرف بيشتر شك نماز را باطل مى كند ، بايد بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده واگر شك كند كه يك ركعت خوانده يا دو ركعت ، چون طرف بيشتر شك نماز را باطل نمى كند ، بايد بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده است
مسأله 1237 - اگر در نماز احتياط چيزى كه ركن نيست سهوا كم يا زياد شود ، سجده سهو ندارد
مسأله 1238 - اگر بعد از سلام نماز احتياط شك كند كه يكى از اجزاء يا شرايط آن را بجا آورده يا نه ، به شك خود اعتنا نكند
مسأله 1239 - اگر در نماز احتياط ، تشهد يا يك سجده را فراموش كند بايد بعد از سلام نماز ، آن را قضا نمايد
مسأله 1240 - اگر نماز احتياط وقضاى يك سجده يا قضاى يك تشهد يا دو سجده سهو بر او واجب شود مختار است در مقدم داشتن هر كدام آنها
مسأله 1241 - حكم گمان در ركعات نماز مثل حكم يقين است ، مثلا اگر انسان گمان دارد كه نماز را چهار ركعت خوانده ، نبايد نماز احتياط بخواند و حكم گمان در افعال حكم شك است مثلا اگر گمان دارد ركوع كرده چنانچه داخل سجود نشده بايد بجا آورد واگر داخل شده نبايد آن را بجا آورد واگر گمان دارد حمد را نخوانده ، چنانچه به ركوع نرفته ، بايد بخواند ، واگر به ركوع رفته نمازش صحيح است
مسأله 1242 - حكم شك وسهو وگمان در نمازهاى واجب يوميه ونمازهاى واجب ديگر فرق ندارد ، مثلا اگر در نماز آيات شك كند كه يك ركعت خوانده يا دو ركعت ، چون شك او در نماز دو ركعتى است نمازش باطل مى شود
سجده سهو
سجده سهو
مسأله 1243 - براى سه چيز بعد از سلام نماز ، انسان بايد دو سجده سهو به دستورى كه بعدا گفته مى شود بجا آورد : اول - آنكه در بين نماز ، سهوا حرف بزند
دوم - آنكه تشهد را فراموش كند
سوم - آنكه در نماز چهار ركعتى بعد از سجده دوم شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت ، واگر در جايى كه بايد بايستد مثلا موقع خواندن حمد وسوره اشتباها بنشيند يا در جايى كه بايد بنشيند مثلا موقع خواندن تشهد اشتباها بايستد يا جايى كه نبايد سلام نماز بدهد سلام دهد - يا يك سجده فراموش كند ، لازم نيست دو سجده سهو بجا آورد ولى بهتر است ، بلكه براى هر چيزى كه در نماز اشتباها كم يا زياد كند ، بهتر آن است كه دو سجده سهو بنمايد ، واحكام اين چند صورت در مسائل آينده گفته مى شود
مسأله 1244 - اگر انسان اشتباها يا بخيال اينكه نمازش تمام شده حرف بزند ، بايد دو سجده سهو بجا آورد
مسأله 1245 - براى حرفى كه از آه كشيدن وسرفه پيدا مى شود ، سجده سهو واجب نيست ، ولى اگر مثلا سهوا آخ يا آه بگويد ، بايد سجده سهو نمايد
مسأله 1246 - اگر چيزى را كه غلط خوانده دوباره بطور صحيح بخواند ، براى دوباره خواندن آن سجده سهو واجب نيست
مسأله 1247 - اگر در نماز سهوا مدتى حرف بزند وتمام آنها يك مرتبه حساب شود ، دو سجده سهو بعد از سلام نماز كافى است
مسأله 1248 - اگر سهوا تسبيحات اربعه را نگويد يا بيشتر يا كمتر از سه مرتبه بگويد ، بهتر آن است كه بعد از نماز دو سجده سهو بجا آورد ، ولى لازم نيست
مسأله 1249 - اگر در جايى كه نبايد سلام نماز را بگويد سهوا بگويد : السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين يا بگويد : السلام عليكم ورحمة الله وبركاته ، لازم نيست دو سجده سهو بنمايد ، وهمچنين اگر اشتباها مقدارى از اين دو سلام را بگويد ، يا بگويد السلام عليك ايها النبى ورحمة الله وبركاته ، لازم نيست دو سجده سهو بجا آورد
مسأله 1250 - اگر در جايى كه نبايد سلام دهد اشتباها هر سه سلام را بگويد دو سجده سهو كافيست
مسأله 1251 - اگر يك سجده يا تشهد را فراموش كند وپيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد ، بايد برگردد وبجا آورد وبعد از نماز بهتر است براى ايستادن بيجا دو سجده سهو بنمايد
مسأله 1252 - اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد كه تشهد را از ركعت پيش فراموش كرده ، بايد بعد از سلام نماز تشهد را قضا نمايد وواجب است بعد از آن دو سجده سهو بجا آورد براى تشهد فراموش شده
مسأله 1253 - اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمدا بجا نياورد ، معصيت كرده وبايد هر چه زودتر آن را انجام دهد وچنانچه سهوا بجا نياورد ، هر وقت يادش آمد بايد فورا انجام دهد ولازم نيست نماز را دوباره بخواند
مسأله 1254 - اگر شك دارد كه سجده سهو بر او واجب شده يا نه ، لازم نيست بجا آورد
مسأله 1255 - كسى كه شك دارد مثلا دو سجده سهو بر او واجب شده يا چهار تا ، اگر دو سجده بنمايد كافيست
مسأله 1256 - اگر بداند يكى از دو سجده سهو را بجا نياورده ، بايد دو سجده سهو بجا آورد واگر بداند سهوا سه سجده كرده ، احتياط واجب آن است كه دوباره دو سجده سهو بنمايد
دستور سجده سهو
مسأله 1257 - دستور سجده سهو اين است كه بعد از سلام نماز فورا نيت سجده سهو كند وپيشانى را به چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد و بگويد : بسم الله وبالله وصلى الله على محمد وآله ويا بگويد بسم الله وبالله اللهم صل على محمد وآل محمد ويك دفعه هم وآله عوض وآل محمد بگويد ويا بگويد بسم الله وبالله السلام عليك ايها النبى ورحمة الله وبركاته وبنابر احتياط كلمه السلام را دو نحو بگويد بدون واو وبا واو ، بعد بايد بنشيند ودوباره به سجده رود ويكى از ذكرهايى را كه گفته شد بگويد وبنشيند وبنا بر احتياط بعد از خواندن تشهد متعارف در نماز سلام دهد
قضاى سجده وتشهد فراموش شده
مسأله 1258 - سجده وتشهدى را كه انسان فراموش كرده وبعد از نماز ، قضاى آن را بجا مى آورد ، بايد تمام شرائط نماز مانند : پاك بودن بدن ولباس ورو به قبله بودن وشرطهاى ديگر را داشته باشد
مسأله 1259 - اگر سجده يا تشهد را چند دفعه فراموش كند ، مثلا يك سجده از ركعت اول ويك سجده از ركعت دوم فراموش نمايد ، بايد بعد از نماز ، قضاى هر دو را بجا آورد ولازم است معين كند كه قضاى كدام يك از آنها است
مسأله 1260 - اگر يك سجده وتشهد را فراموش كند ، واجب نيست كه هر كدام را اول فراموش كرده ، اول قضاء نمايد
مسأله 1261 - اگر به خيال اينكه اول سجده را فراموش كرده ، اول قضاى آن را بجا آورد وبعد از خواندن تشهد يادش بيايد كه اول تشهد را فراموش كرده ، واجب نيست كه دوباره سجده را قضا نمايد ، ونيز اگر به خيال اينكه اول تشهد را فراموش كرده ، اول قضاى آن را بجا آورد ، وبعد از سجده يادش بيايد كه اول سجده را فراموش كرده واجب نيست دوباره تشهد را بخواند
مسأله 1262 - اگر بين سلام ونماز وقضاى سجده يا تشهد كارى كند كه اگر عمدا يا سهوا در نماز اتفاق بيفتد نماز باطل مى شود ، مثلا پشت به قبله نمايد ، اشكال ندارد واعاده نماز لازم نيست
مسأله 1263 - اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد كه يك سجده از ركعت آخر فراموش كرده ، چنانچه كارى كه عمدى وسهوى آن نماز را باطل مى كند مثل روگرداندن از قبله انجام نداده بايد سجده را به قصد اداء وبعد از آن تشهد وسلام را بجا آورد ، ونيز اگر يادش بيايد كه تشهد ركعت آخر را فراموش كرده ، بايد به قصد اداء تشهد را بخواند وبعد از آن ، سلام دهد
مسأله 1264 - اگر بين سلام نماز وقضاى تشهد كارى كند كه براى آن سجده سهو واجب مى شود ، مثل آنكه سهوا حرف بزند بايد تشهد را قضاء نمايد ودو سجده سهو بنمايد
مسأله 1265 - اگر نداند كه سجده را فراموش كرده يا تشهد را ، بايد هر دو را قضا نمايد ، وهر كدام را اول بجا اول آورد اشكال ندارد
مسأله 1266 - اگر شك دارد كه سجده يا تشهد را فراموش كرده يا نه ، واجب نيست قضاء نمايد
مسأله 1267 - اگر بداند سجده يا تشهد را فراموش كرده وشك كند كه پيش از ركوع ركعت بعد بجا آورده يا نه ، احتياط واجب آن است كه آن را قضاء نمايد
مسأله 1268 - كسى كه بايد سجده يا تشهد را قضاء نمايد ، اگر براى كار ديگرى هم سجده سهو بر او واجب شود ، لازم نيست بعد از نماز ، سجده يا تشهد را قضاء نمايد ، بعد سجده سهو را بجا آورد بلكه مى تواند اول سجده سهو را بجا آورد
مسأله 1269 - اگر شك دارد كه بعد از نماز قضاى سجده يا تشهد فراموش شده را بجا آورده يا نه ، چنانچه وقت نماز نگذشته ، بايد سجده يا تشهد را قضاء نمايد ، واگر وقت نماز گذشته ، قضاى آن مستحب است
كم ويا زياد كردن اجزاء وشرائط نماز
مسأله 1270 - هرگاه چيزى از واجبات نماز را عمدا كم يا زياد كند ، اگر چه يك حرف آن باشد ، نماز باطل است
مسأله 1271 - اگر به واسطه ندانستن مسأله از روى تقصير چيزى از واجبات نماز را كم يا زياد كند نماز باطل است ، ولى چنانچه به واسطه ندانستن مسأله حمد وسوره نماز صبح ومغرب وعشاء را آهسته بخواند ، يا حمد وسوره نماز ظهر وعصر را بلند بخواند ، يا در مسافرت نماز ظهر وعصر وعشاء را به واسطه جهل بوجوب قصر بر مسافر چهار ركعتى بخواند ، نمازش صحيح است
مسأله 1272 - اگر در بين نماز بفهمد وضوء يا غسلش باطل بوده ، يا بدون وضوء يا غسل مشغول نماز شده ، بايد نماز را بهم بزند ودوباره با وضوء يا غسل بخواند واگر بعد از نماز بفهمد ، بايد دوباره نماز را با وضوء يا غسل بج?آورد واگر وقت گذشته قضاء نمايد
مسأله 1273 - اگر بعد از رسيدن به ركوع يادش بيايد كه دو سجده از ركعت پيش فراموش كرده ، نمازش باطل است واگر پيش از رسيدن به ركوع يادش بيايد ، بايد برگردد ودو سجده را بجا آورد وبرخيزد وحمد وسوره يا تسبيحات را بخواند ونماز را تمام كند
مسأله 1274 - اگر پيش از گفتن السلام علينا والسلام عليكم يادش بيايد كه دو سجده ركعت آخر را بجا نياورده ، بايد دو سجده را بجا آورده ودوباره تشهد بخواند ونماز را سلام دهد
مسأله 1275 - اگر پيش از سلام نماز يادش بيايد كه يك ركعت يا بيشتر ، از آخر نماز نخوانده ، بايد مقدارى را كه فراموش كرده بجا آورد
مسأله 1276 - اگر بعد از سلام نماز يادش بيايد كه يك ركعت يا بيشتر ، از آخر نماز را نخوانده ، چنانچه كارى انجام داده كه اگر در نماز عمدا يا سهوا اتفاق بيفتد نماز را باطل مى كند ، مثلا پشت به قبله كرده ، نمازش باطل است ، واگر كارى كه عمدى وسهوى آن ، نماز را باطل مى كند انجام نداده ، بايد فورا مقدارى را كه فراموش كرده بجا آورد
مسأله 1277 - هرگاه بعد از سلام نماز عملى انجام داد كه اگر در نماز عمدا يا سهوا اتفاق بيفتد نماز را باطل مى كند ، مثلا پشت به قبله نمايد وبعد يادش بيايد كه دو سجده آخر را بجا نياورده ، نمازش باطل است واگر پيش از انجام كارى كه نماز را باطل مى كند ، يادش بيايد بايد دو سجده اى را كه فراموش كرده بجا آورد ودوباره تشهد را بخواند ونماز را سلام دهد ولازم نيست دو سجده سهو براى سلامى كه اول گفته است بنمايد
مسأله 1278 - اگر بفهمد نماز را پيش از وقت خوانده ، يا پشت به قبله يا به طرف راست يا به طرف چپ قبله بجا آورده بايد دوباره بخواند واگر وقت گذشته قضاء نمايد
نماز مسافر
مسافر بايد نماز ظهر وعصر وعشا را با هشت شرط ، شكسته بجا آورد يعنى دو ركعت بخواند
شرط اول - آنكه سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد وفرسخ شرعى تقريبا پنج كيلومتر ونيم است
مسأله 1279 - كسى كه رفتن وبرگشتن او هشت فرسخ است ، اگر بخواهد قبل از ماندن ده روز برگردد ، چنانچه رفتن وبرگشتن او هر كدام كمتر از چهار فرسخ نباشد ، بايد نماز را شكسته بخواند بنابر اين اگر رفتن سه فرسخ وبرگشتن پنج فرسخ باشد ، بايد نماز را تمام يعنى چهار ركعتى بخواند
مسأله 1280 - اگر رفتن وبرگشتن هشت فرسخ باشد اگر چه روزى كه مى رود ، همان روز يا شب آن برنگردد ، مثلا امروز برود وفردا برگردد بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1281 - اگر سفر مختصرى از هشت فرسخ كمتر باشد ، يا انسان نداند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه نبايد نماز را شكسته بخواند وچنانچه شك كند كه سفر او هشت فرسخ است يا نه ، بايد نمازش را تمام بخواند ولازم نيست تحقيق كند
مسأله 1282 - اگر يك عادل خبر دهد كه سفر انسان هشت فرسخ است ، بايد نماز را شكسته بخواند وروزه نگيرد وقضاى آن را بجا آورد
مسأله 1283 - كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است ، اگر نماز را شكسته بخواند وبعد بفهمد كه هشت فرسخ نبوده بايد آن را چهار ركعتى بجا آورد ، اگر وقت گذشته ، قضاء نمايد
مسأله 1284 - كسى كه يقين دارد سفرش هشت فرسخ نيست ، يا شك دارد كه هشت فرسخ هست يا نه ، چنانچه در بين راه بفهمد كه سفر او هشت فرسخ بوده ، اگر چه كمى از راه باقى باشد ، بايد نماز را شكسته بخواند واگر تمام خوانده دوباره شكسته بجا آورد
مسأله 1285 - اگر در بين دو محلى كه فاصله آنها كمتر از چهار فرسخ است ، چند مرتبه رفت وآمد كند ، اگر چه روى همرفته هشت فرسخ شود ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1286 - اگر محلى دو راه داشته باشد ، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد ، چنانچه انسان از راهى كه هشت فرسخ است به آنجا برود ، بايد نماز را شكسته بخواند واگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود ، بايد تمام بخواند
مسأله 1287 - اگر شهر ديوار دارد ، بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند واگر ديوار ندارد بايد از خانه هاى آن شهر حساب نمايد
شرط دوم - آنكه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد ، پس اگر به جايى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند وبعد از رسيدن به آنجا قصد كند جايى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود ، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته ، بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود ، يا چهار فرسخ برود وقبل از ماندن ده روز به وطنش يا به جايى كه مى خواهد ده روز بماند ، برگردد بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1288 - كسى كه نمى داند سفرش چند فرسخ است ، مثلا براى پيدا كردن گمشده اى مسافرت مى كند ونمى داند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند ، بايد نماز را تمام بخواند ولى در برگشتن ، چنانچه تا وطنش يا جايى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند ، هشت فرسخ يا بيشتر باشد ، بايد نماز را شكسته بخواند ونيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود وبرگردد ، چنانچه رفتن وبرگشتن هشت فرسخ شود ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1289 - مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود ، پس كسى كه از شهر بيرون مى رود ومثلا قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند ، سفر هشت فرسخى برود ، چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مى كند ، بايد نماز را شكسته بخواند واگر اطمينان ندارد ، بايد تمام بخواند
مسأله 1290 - كسى كه قصد هشت فرسخ دارد ، اگر چه در هر روز مقدار كمى راه برود ، وقتى به جايى برسد كه اهل آن شهر را نبيند واذان آن را نشنود ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1291 - كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است ، مانند نوكرى كه با آقاى خود مسافرت مى كند ، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است ، بايد نماز را شكسته بخواند واگر نداند بنا بر احتياط واجب بايد از او بپرسد كه اگر سفر او هشت فرسخ باشد ، نماز را شكسته بجا آورد
مسأله 1292 - كسى كه در سفر به اختيار ديگرى است ، اگر بداند يا گمان داشته باشد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا ميشود ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1293 - كسى كه در سفر به اختيار ديگريست ، اگر شك دارد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند ، ولى اگر شك او از اين جهت است كه احتمال مى دهد مانعى براى سفر او پيش آيد ، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا نباشد ، بايد نماز را شكسته بخواند
شرط سوم - آنكه در بين راه از قصد خود بر نگردد ، پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد ، يا مردد شود ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1294 - اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود ، چنانچه تصميم داشته باشد كه همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد ، يا در برگشتن وماندن مردد باشد ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1295 - اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت منصرف شود و تصميم داشته باشد كه قبل از ماندن ده روز از آنجا برگردد ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1296 - اگر براى رفتن به محلى حركت كند وبعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جاى ديگرى برود ، چنانچه از محل اولى كه حركت كرده تا جايى كه مى خواهد برود ، هشت فرسخ باشد ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1297 - اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد ، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه ، ودر موقعى كه مردد است راه نرود وبعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود بايد تا آخر مسافرت نماز را شكسته بخواند
مسأله 1298 - اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد ، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه ودر موقعى كه مردد است مقدارى راه برود وبعد تصميم بگيرد كه هشت فرسخ ديگر برود ، يا چهار فرسخ برود وقبل از ماندن ده روز برگردد ، تا آخر مسافرت بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1299 - اگر پيش از آنكه به هشت فرسخ برسد ، مردد شود كه بقيه راه را برود يا نه ، ودر موقعى كه مردد است مقدارى راه برود وبعد تصميم بگيرد كه بقيه راه را برود ، چنانچه آن مقدار كه قبل از مردد شدن سير كرده چهار فرسخ باشد و بنا داشته باشد كه قبل از ماندن ده روز برگردد بايد شكسته بخواند وهمچنين اگر راهى كه پيش از مردد شدن وراهى كه بعد از آن مى رود روى هم هشت فرسخ باشد يا چهار فرسخ ، بشرط آنكه بنا داشته باشد قبل از ماندن ده روز برگردد بايد شكسته بخواند والا بايد تمام بخواند
شرط چهارم - آنكه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند پس كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا ده روز در جايى بماند بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1300 - كسى كه نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد يا نه ، يا ده روز در جايى مى ماند يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1301 - كسى كه مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد يا ده روز در جايى بماند ، ونيز كسى كه مردد است كه از وطنش بگذرد ، يا ده روز در جايى بماند ، اگر از ماندن ده روز يا گذشتن از وطن منصرف شود ، باز هم بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر باقيمانده راه هشت فرسخ باشد ، يا چهار فرسخ باشد وبخواهد برود قبل از ماندن ده روز برگردد ، بايد نماز را شكسته بخواند
شرط پنجم - آنكه براى كار حرام سفر نكند واگر براى كار حرامى مانند دزدى سفر كند ، بايد نماز را تمام بخواند ، وهمچنين است اگر خود سفر حرام باشد ، مثل آنكه براى او ضرر داشته باشد ، به نحوى كه ارتكاب آن حرام باشد يا زن بدون اجازه شوهر در صورتى كه ناشزه بر او صدق كند وفرزند با نهى پدر ومادر به شرطى كه موجب عقوقشان بشود سفرى بروند كه بر آنان واجب نباشد ، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد ، بايد نماز را شكسته بخوانند
مسأله 1302 - سفرى كه اسباب اذيت پدر ومادر باشد حرام است وانسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند وروزه هم بگيرد
مسأله 1303 - كسى كه سفر او حرام نيست وبراى كار حرام سفر نمى كند ، اگر چه در سفر معصيتى انجام دهد ، مثلا غيبت كند يا شراب بخورد بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1304 - اگر براى آنكه كار واجبى را ترك كند ، مسافرت نمايد چه غرض ديگرى در سفر داشته باشد يا نه نمازش شكسته است ، پس كسى كه بدهكار است ، اگر بتواند بدهى خود را بدهد وطلبكار هم مطالبه كند ، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد وبراى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1305 - اگر سفر او سفر حرام نباشد ولى حيوان سوارى يا مركب ديگرى كه سوار است غصبى باشد ، يا در زمين غصبى مسافرت كند ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1306 - كسى با ظالم مسافرت مى كند اگر ناچار نباشد ومسافرت او كمك به ظالم باشد يا آنكه از اعوان او محسوب شود يا موجب زيادى شوكت او / صفحة 232 / شود بايد نماز را تمام بخواند واگر ناچار باشد يا مثلا براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند ، نمازش شكسته است
مسأله 1307 - اگر به قصد تفريح وگردش مسافرت كند ، حرام نيست وبايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1308 - اگر براى لهو خوش گذرانى به شكار رود ، نمازش تمام است ، وچنانچه براى تهيه معاش به شكار رود ، نمازش شكسته است ، واگر براى كسب وزياد كردن مال برود ، احتياط واجب آن است كه نماز را هم شكسته وهم تمام بخواند ولى نبايد روزه بگيرد
مسأله 1309 - كسى كه براى معصيت سفر كرده ، موقعى كه از سفر برمى گردد اگر توبه كرده وبرگشتن جزء از سفر او حساب نشود عرفا بايد نماز را شكسته بخواند واگر توبه نكرده ورجوع جزء از سفر او محسوب شود بايد احتياط كند هم شكسته وهم تمام بخواند
مسأله 1310 - كسى كه سفر او سفر معصيت است ، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد ، چنانچه باقيمانده را هشت فرسخ باشد ، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود وقبل از ماندن ده روز برگردد ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1311 - كسى كه براى معصيت سفر نكرده ، اگر در بين راه قصد كند كه بقيه راه را براى معصيت برود ، بايد نماز را تمام بخواند ولى نمازهايى را كه شكسته خوانده صحيح است
شرط ششم - آنكه از صحرانشينهايى نباشد كه در بيابانها گردش مى كنند وهر جا آب وخوراك براى خود وحشمشان پيدا كنند مى مانند وبعد از چندى بجاى ديگر مى روند ، وصحرانشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند
مسأله 1312 - اگر يكى از صحرانشينها براى پيدا كردن منزل وچراگاه حيواناتشان سفر كند ، چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد ، اگر بنه ودستگاهش همراهش باشد تمام بخواند ، والا شكسته بخواند
مسأله 1313 - اگر صحرانشين براى زيارت يا حج يا تجارت ومانند اينها مسافرت كند ، بايد نماز را شكسته بخواند
شرط هفتم - آنكه شغل او مسافرت نباشد ، بنابر اين هواپيمابر وراننده و چوبدار وكشتيبان ومانند اينها ، اگر چه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند ، بايد نماز را تمام بخوانند
مسأله 1314 - كسى كه شغلش مسافرت است اگر براى كار ديگرى مثلا براى زيارت يا حج مسافرت كند ، بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر مثلا شوفر اتومبيل خود را براى زيارت كرايه بدهد ودر ضمن خودش هم زيارت كند ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1315 - حمله دار يعنى كسى كه براى رساندن حاجيها به مكه مسافرت مى كند ، چنانچه شغلش مسافرت باشد ، بايد نماز را در آن سفر تمام بخواند واگر شغلش مسافرت نباشد ، مثلا در يك سال حمله دارى مى كند احتياط به جمع بين شكسته وتمام نبايد ترك شود
مسأله 1316 - كسى كه شغل او حمله داريست وحاجيها را از راه دور به مكه مى برد ، چنانچه تمام سال يا بيشتر سال را در راه باشد ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1317 - كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است ، مثل شوفرى كه فقط در تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى دهد ، بايد در سفر نماز را تمام بخواند
مسأله 1318 - راننده ودوره گردى كه در دو - سه فرسخى شهر رفت وآمد مى كنند ، چنانچه اتفاقا سفر هشت فرسخى برود ، بايد نماز را شكسته بخوانند
مسأله 1319 - كسى كه شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند ، چه از اول قصد ماندن ده روز را داشته باشد ، چه بدون قصد بماند ، بايد در سفر اولى كه بعد از ده روز مى رود ، نماز را شكسته بخواند
مسأله 1320 - كسى كه شغلش مسافرت است ، اگر در غير وطن خود ده روز بماند در سفر اولى كه بعد از ده روز ميرود ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1321 - كسى كه شغلش مسافرت است ، اگر شك كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1322 - كسى كه در شهرها سياحت مى كند وبراى خود وطنى اختيار نكرده بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1323 - كسى كه شغلش مسافرت نيست ، اگر مثلا در شهرى يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مى كند ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1324 - كسى كه از وطنش صرف نظر كرده ومى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند ، اگر شغلش مسافرت نباشد ، بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند
شرط هشتم - آنكه به حد ترخص برسد يعنى از وطنش يا جايى كه قصد كرده ده روز در آنجا بماند ، به قدرى دور شود كه اهل شهر را نبيند وصداى اذان آن را نشنود ولى بايد در هوا غبار يا چيز ديگرى نباشد كه از ديدن اهل وشنيدن اذان جلوگيرى كند ولازم نيست بقدرى دور شود كه مناره ها وگنبدها را نبيند ، يا ديوارها هيچ پيدا نباشد ، بلكه همينقدر كه اهالى كاملا معلوم نباشند ، كافى است
مسأله 1325 - كسى كه به سفر مى رود اگر به جايى برسد كه اذان را نشنود ولى اهل شهر را ببيند يا اهل را نبيند وصداى اذان را بشنود ، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند ، بنابر احتياط واجب بايد هم شكسته وهم تمام بخواند
مسأله 1326 - مسافرى كه به وطنش برمى گردد ، وقتى اهل وطن خود را ببيند وصداى اذان آن را بشنود ، بايد نماز را تمام بخواند ومسافرى كه مى خواهد ده روز در جايى بماند تا وقتى وارد آن محل نشده بايد نماز را شكسته بخواند ولو در جايى باشد كه اهل آنجا را ببيند وصداى اذانش را بشنود
مسأله 1327 - هرگاه شهر در بلندى باشد كه از دور اهالى ديده شوند ، يا بقدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود اهل آن را نبيند ، كسى كه از آن شهر مسافرت مى كند ، وقتى به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود ، اهلش از آنجا ديده نمى شدند ، بايد نماز خود را شكسته بخواند ونيز اگر پستى وبلندى خانه ها بيشتر از معمول باشد ، بايد ملاحظه معمول را بنمايد
مسأله 1328 - اگر از محلى مسافرت كند كه اهل ندارد وقتى به جايى برسد كه اگر آن محل اهل داشت از آنجا ديده نمى شد ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1329 - اگر بقدرى دور شود كه نداند صدايى را كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر ، بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر بفهمد اذان مى گويند وكلمات آن را تشخيص ندهد ، بايد تمام بخواند
مسأله 1330 - اگر بقدرى دور شود كه اذان خانه ها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مى گويند بشنود ، نماز را شكسته بخواند
مسأله 1331 - اگر به جايى برسد كه اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مى گويند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1332 - اگر چشم يا گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد ، در جايى بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ، اهالى را نبيند وگوش متوسط ، صداى اذان معمولى را نشنود
مسأله 1333 - اگر موقعى كه سفر مى رود شك كند كه به حد ترخص يعنى جايى كه اذان را نشنود واهل را نبيند ، رسيده يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند ودر موقع برگشتن ، اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه ، بايد شكسته بخواند
مسأله 1334 - مسافرى كه درسفر از وطن خود عبور مى كند ، وقتى به جايى برسد كه اهل وطن خود را ببيند وصداى اذان آن را بشنود ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1335 - مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده ، تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود ، يا چهار فرسخ برود وقبل از ماندن ده روز برگردد ، وقتى به جايى برسد كه اهل وطن را نبيند وصداى اذان آن را نشنود ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1336 - جايى را كه انسان براى اقامت وزندگى خود اختيار كرده وطن اوست ، چه در آنجا به دنيا آمده ووطن پدر ومادرش باشد ، يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار كرده باشد
مسأله 1337 - اگر قصد دارد در جايى كه وطن اصليش نيست مدتى بماند و بعد به جاى ديگر رود ، آنجا وطن او حساب نمى شود
مسأله 1338 - جايى را كه انسان محل زندگى خود قرار داده ومثل كسى كه آنجا وطن اوست در آنجا زندگى مى كند مانند اكثر طلابى كه در حوزه هاى علميه ساكن مى باشند كه اگر مسافرتى براى او پيش آيد ، دوباره به همانجا برمى گردد ، اگر چه قصد نداشته باشد كه هميشه در آنجا بماند ، وطن او حساب مى شود يعنى در حكم وطن است
مسأله 1339 - كسى كه در دو محل زندگى مى كند ، مثلا شش ماه در شهرى وشش ماه در شهر ديگر مى ماند ، هر دو وطن اوست ، ونيز كسى كه بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد ، همه آنها وطن او حساب مى شود
مسأله 1340 - كسى كه در جايى ملك دارد ، ولو موقعى كه آن ملك را دارد شش ماه با قصد توطن در آنجا بماند حكم كسى است كه ملك ندارد تا وقتى كه از آن محل اعراض ننموده ، هر وقت در مسافرت به آنجا برسد بايد نماز را تمام بخواند واگر از آن محل اعراض نموده باشد بايد شكسته بخواند
مسأله 1341 - اگر به جايى برسد كه وطن او بوده واز آنجا صرف نظر كرده ، نبايد نماز را تمام بخواند ، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد
مسأله 1342 - مسافرى كه قصد دارد ، ده روز پشت سر هم در جايى بماند ، يا مى داند كه بدون اختيار ده روز در جايى مى ماند ، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1343 - مسافرى كه مى خواهد ده روز در جايى بماند ، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد وهمين كه قصد كند از اول آفتاب روز اول تا غروب روز دهم بماند ، بايد نماز را تمام بخواند ، وهمچنين اگر مثلا قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1344 - مسافرى كه مى خواهد ده روز در جايى بماند ، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يكجا بماند پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف وكوفه يا در تهران وشميران بماند ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1345 - مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند ، اگر از اول قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا برود ، چنانچه جايى كه مى خواهد برود بقدرى دور باشد كه از آنجا صداى اذان آن محل را نشنود وديوار آن را نبيند ، اگر چه بخواهد همان روزى كه مى رود برگردد ، بايد در تمام ده روز نماز را شكسته بخواند واگر به اين مقدار دور نباشد بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1346 - مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در جايى بماند مثلا قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد ، يا منزل خوبى پيدا كند ، ده روز بماند ، بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1347 - كسى كه تصميم دارد ، ده روز در جايى بماند ، اگر چه احتمال غير عقلايى بدهد كه براى ماندن او مانعى برسد ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1348 - اگر مسافر بداند كه مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده وقصد كند كه تا آخر ماه در جايى بماند ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1349 - اگر مسافر قصد كند ده روز در جايى بماند چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود ، يا مردد شود كه در آنجا بماند يا به جاى ديگر برود ، بايد نماز را شكسته بخواند ، واگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود ، يا مردد شود ، تا وقتى در آنجا هست بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1350 - مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند ، اگر روزه بگيرد وبعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود ، چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد ، روزه اش صحيح است وتا وقتى در آنجا هست بايد نمازهاى خود را تمام بخواند واگر يك نماز چهار ركعتى نخوانده باشد ، روزه آن روزش صحيح است ، اما نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند وروزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگيرد
مسأله 1351 - مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند ، اگر از ماندن منصرف شود وشك كند پيش از آنكه از قصد ماندن برگردد ، يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه ، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند
مسأله 1352 - اگر مسافر به نيت اينكه نماز را شكسته بخواند ، مشغول نماز شود ودر بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند ، بايد نماز را چهار ركعتى تمام نمايد
مسأله 1353 - مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند ، اگر در بين نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد ، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده ، بايد نماز را دو ركعتى تمام نمايد وبقيه نمازهاى خود را شكسته بخواند واگر مشغول ركعت سوم شده وبه ركوع نرفته نمازش صحيح است وبايد بنشيند ونماز را دو ركعتى سلام دهد ، وتا وقتى در آنجا است ، بايد نماز را شكسته بخواند واگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است وتا در آنجا هست نمازهايش را بايد شكسته بجا آورد
مسأله 1354 - مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند ، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند ، تا وقتى مسافرت نكرده ، بايد نمازش را تمام بخواند ولازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند
مسأله 1355 - مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند ، بايد روزه واجب را بگيرد ومى تواند روزه مستحبى را هم بجا آورد ونماز جمعه ونافله ظهر وعصر وعشا را هم بخواند
مسأله 1356 - مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند ، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى يا بعد از ماندن ده روز اگر چه نماز نخوانده باشد بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود وبرگردد ودوباره در جاى اول خود ده روز بماند يا كمتر ولى آنجا را مبدأ مسافرت خواهد قرار داد از وقتى كه مى رود تا برمى گردد وبعد از برگشتن بايد نماز را تمام بخواند ولى اگر نخواهد بعد از برگشتن ده روز بماند وبرگشتن به محل اقامت فقط از آن جهت است كه واقع در مسير مسافرت است در موقع رفتن به آنجايى كه كمتر از چهار فرسخ است ودر مدتى كه آنجا مى ماند ، تمام مى خواند ودر موقع برگشتن وبعد از آنكه برگشت بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1357 - مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند ، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود وده روز در آنجا بماند ، بايد در رفتن ودر جايى كه قصد ماندن ده روز دارد ، نمازهاى خود را تمام بخواند ولى اگر جايى كه مى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد ونخواهد ده روز در آنجا بماند ، بايد موقع رفتن ومدتى كه در آنجا مى ماند نمازهاى خود را شكسته بخواند
مسأله 1358 - مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود ، چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه ، يا به كلى از برگشتن به آنجا غافل باشد ، يا بخواهد برگردد ولى مردد باشد كه ده روز در آنجا بماند يا نه ، يا آنكه از ده روز ماندن در آنجا ومسافرت از آنجا غافل باشد ، بايد از وقتى كه مى رود تا برمى گردد وبعد از برگشتن ، نمازهاى خود را تمام بخواند
مسأله 1359 - اگر به خيال اينكه رفقايش مى خواهند ده روز در جايى بمانند ، قصد كند كه ده روز در آنجا بماند وقصدش هم مقيد به قصد رفقا نباشد وبعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند ، اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود تا مدتى كه در آنجا هست ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1360 - اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ سى روز در جايى بماند ودر تمام سى روز در رفتن وماندن مردد باشد ، بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آنجا بماند ، بايد نماز را تمام بخواند واگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقيه راه مردد شود ، از وقتى كه مردد مى شود ، بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1361 - مسافرى كه مى خواهد نه روز يا كمتر در جايى بماند ، اگر بعد از آنكه نه روز يا كمتر در آنجا ماند ، بخواهد دوباره نه روز ديگر يا كمتر بماند وهمينطور تا سى روز ، روز سى ويكم بايد نماز را تمام بخواند
مسأله 1362 - مسافرى كه سى روز مردد بوده ، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه سى روز را در يكجا بماند ، پس اگر مقدارى از آن را در جايى ومقدارى را در جاى ديگرى بماند ، بعد از سى روز هم بايد نماز را شكسته بخواند
مسائل متفرقه نماز
مسأله 1363 - مسافر مى تواند در مكه ومدينه ومسجد كوفه نمازش را تمام بخواند ونيز مسافر مى تواند در حائر حضرت سيد الشهداء عليه السلام نماز را تمام بخواند ومراد از حائر تمام حرم شريف است
مسأله 1364 - كسى كه مى داند مسافر است وبايد نماز را شكسته بخواند ، اگر در غير چهار مكانى كه در مسأله پيش گفته شد عمدا تمام بخواند ، نمازش باطل است وهمچنين است اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است وتمام بخواند ودر وقت متذرك شود ولى اگر خارج وقت يادش بيايد قضاء لازم نيست
مسأله 1365 - كسى كه مى داند مسافر است وبايد نماز را شكسته بخواند ، اگر فراموش كند وتمام بخواند نمازش باطل است
مسأله 1366 - مسافرى كه نمى داند بايد نماز را شكسته بخواند ، اگر تمام بخواند نمازش صحيح است
مسأله 1367 - مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند اگر بعضى از خصوصيات آن را نداند ، مثلا نداند كه در سفر هشت فرسخى بايد شكسته بخواند چنانچه تمام بخواند نمازش باطل است
مسأله 1368 - مسافرى كه مى داند بايد نماز را شكسته بخواند ، اگر به گمان اينكه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند ، وقتى بفهمد كه سفرش هشت فرسخ بوده ، نمازى را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند واگر وقت گذشته قضاء نمايد
مسأله 1369 - اگر فراموش كند كه مسافر است ونماز را تمام بخواند ، چنانچه در وقت يادش بيايد ، بايد شكسته بجا آورد واگر بعد از وقت يادش بيايد ، قضاى آن نماز بر او واجب نيست
مسأله 1370 - كسى كه بايد نماز را تمام بخواند ، اگر شكسته بجا آورد در هر صورت نمازش باطل است مگر آنكه قصد اقامه ده روز نموده ونمى دانسته است كه مقيم بايد تمام بخواند در اين صورت نمازش صحيح است
مسأله 1371 - اگر مشغول نماز چهار ركعتى شود ودر بين نماز يادش بيايد كه مسافر است ، يا ملتفت شود كه سفر او هشت فرسخ است ، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته بايد نماز را دو ركعتى تمام كند واگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است ، ودر صورتى كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته باشد ، بايد نماز را از سر شكسته بخواند
مسأله 1372 - اگر مسافر بعضى از خصوصيات نماز مسافر را نداند ، مثلا نداند كه اگر چهار فرسخ برود وهمان روز يا شب آن برگردد بايد شكسته بخواند چنانچه به نيت نماز چهار ركعتى مشغول نماز شود وپيش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد بايد نماز را دو ركعتى تمام كند واگر در ركوع ملتفت شود نمازش باطل است ودر صورتى كه به مقدار يك ركعت از وقت هم نمانده باشد بايد نماز را از سر شكسته بخواند
مسأله 1373 - مسافرى كه بايد نماز را تمام بخواند اگر به واسطه ندانستن مسأله به نيت نماز دو ركعتى مشغول نماز شود ودر بين نماز مسأله را بفهمد ، بايد نماز را چهار ركعتى تمام كند
مسأله 1374 - مسافرى كه نماز نخوانده ، اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد يا به جايى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند ، بايد نماز را تمام بخواند وكسى كه مسافر نيست ، اگر در اول وقت نماز نخواند ومسافرت كند ، در سفر بايد نماز را شكسته بخواند
مسأله 1375 - اگر از مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند نماز ظهر يا عصر ، يا عشاء قضا شود ، بايد آن را دو ركعتى قضاء نمايد اگر چه در غير سفر بخواهد قضاى آن را بجا آورد ، واگر از كسى كه مسافر نيست يكى از اين سه نماز قضاء شود ، بايد چهار ركعتى قضاء نمايد اگر چه در سفر بخواهد آن را قضاء نمايد
مسأله 1376 - مستحب است مسافر بعد از هر نماز سى مرتبه بگويد : سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر ودر تعقيب نماز ظهر وعصر وعشاء بيشتر سفارش شده است بلكه بهتر است در تعقيب اين سه نماز شصت مرتبه بگويد
نماز قضاء
مسأله 1377 - كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آن را بجا آورد ، اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده وهمچنين اگر به واسطه مستى نماز نخوانده باشد در صورتى كه مستى در تمام وقت نباشد ويا به اختيار خود مست شده باشد اما اگر در تمام وقت بوده بغير اختيار ، قضاء لازم نيست وهمچنين نمازهاى يوميه اى را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده قضاء ندارد ونيز قضاء لازم نيست اگر به واسطه بيهوشى در تمام وقت ولو به اختيار خود بيهوش شده باشد نماز نخوانده باشد
مسأله 1378 - اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده بايد قضاى آن را بخواند
مسأله 1379 - كسى كه نماز قضاء دارد مى تواند نماز مستحبى بخواند
مسأله 1380 - اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايى دارد يا نمازهايى را كه خوانده صحيح نبوده ، مستحب است احتياطا قضاى آنها را بجا آورد
مسأله 1381 - قضاى نمازهاى يوميه لازم نيست به ترتيب خوانده شود مثلا كسى كه يك روز نماز عصر وروز بعد نماز ظهر را نخوانده لازم نيست اول نماز عصر وبعد از آن نماز ظهر را قضاء نمايد ، بلى در خصوص نمازهايى كه ترتيب در اداء آنها معتبر است مثل ظهر وعصر يك روز در قضاء آنها هم ترتيب معتبر است
مسأله 1382 - اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند ، يا مثلا بخواهد قضاى يك نماز يوميه وچند نماز غير يوميه را بخواند ، لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد
مسأله 1383 - كسى كه ميداند يك نماز چهار ركعتى نخوانده ولى نمى داند نماز ظهر است يا نماز عصر ، اگر يك نماز چهار ركعتى به نيت قضاى نمازى كه نخوانده بجا آورد كافيست
مسأله 1384 - كسى كه مثلا چند نماز صبح يا چند نماز ظهر را نخوانده وشماره آنها را نمى داند ، مثلا نمى داند كه سه يا چهار يا پنچ نماز بوده ، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافى است ، وهمچنين اگر شماره آنها را مى دانسته وفراموش كرده
مسأله 1385 - كسى كه فقط يك نماز قضاء از روزهاى پيش دارد ، لازم نيست اول آن را بخواند بعد مشغول آن روز شود ، ونيز اگر از روزهاى پيش نماز قضاء ندارد ولى يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضاء شده است ، لازم نيست نماز قضاى آن روز را پيش از نماز اداء بخواند
مسأله 1386 - اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضاء شده ، يا فقط يك نماز قضاء از روزهاى پيش دارد ، چنانچه وقت وسعت دارد وممكن است نيت را به نماز قضاء برگرداند ، مى تواند نيت نماز قضاء كند مثلا اگر در نماز ظهر پيش از تمام شدن ركعت دوم يادش بيايد كه نماز صبح آن روز قضاء شده در صورتى كه وقت نماز ظهر تنگ نباشد نيت را به نماز صبح برگرداند وآن را دو ركعتى تمام كند بعد نماز ظهر را بخواند ، ولى اگر وقت نتگ است يا نمى تواند نيت را به نماز قضاء برگرداند مثلا در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را نخوانده ، چون اگر بخواهد نيت نماز صبح كند يك ركوع كه ركن است زياد مى شود نبايد نيت را به قضاى صبح برگرداند
مسأله 1387 - اگر از روزهاى گذشته نمازهاى قضاء دارد ويك نما يا بيشتر هم از همان روز از او قضاء شده ، چنانچه براى قضاى تمام آنها وقت ندارد ، يا نمى خواهد همه را در آن روز بخواند ، مستحب است نماز قضاى آن روز را پيش از نماز اداء بخواند
مسأله 1388 - تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز قضاى خود عاجز باشد ديگرى نمى تواند نمازهاى او را قضاء نمايد
مسأله 1389 - نماز قضاء را با جماعت مى شود خواند ، چه نماز امام جماعت اداء باشد يا قضاء ولازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلا اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد
مسأله 1390 - مستحب است بچه مميز را يعنى بچه اى كه خوب وبد را مى فهمد به نماز خواندن وعبادتهاى ديگر عادت دهند بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمايند
نماز قضاى پدر ومادر كه بر پسر بزرگتر واجب است
مسأله 1391 - اگر پدر ومادر نماز وروزه خود رد بجا نياورده باشند بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگشان بجا آورد يا براى آنان اجير بگيرد ، وروزه اى كه در سفر نگرفته اند ، اگرچه نمى توانسته اند قضاء كنند بايد پسر بزرگتر قضاء نمايد ، يا براى آن اجير بگيرد
مسأله 1392 - اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر ومادرش نماز وروزه قضاء داشته اند يا نه ، چيزى بر او واجب نيست
مسأله 1393 - اگر پسر بزرگتر بداند كه پدر ومادرش نماز قضاء داشته اند وشك كند كه بجا آورده اند يا نه بايد قضاء نمايد
مسأله 1394 - اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است ، قضاى نماز وروزه پدر ومادر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست ولى بهتر است كه نماز وروزه آنان را بين خودشان قسمت كنند يا براى انجام آن قرعه بزنند
مسأله 1395 - اگر ميت وصيت كرده باشد كه براى نماز وروزه او اجير بگيرند بعد از آنكه اجير ، نماز وروزه او را بطور صحيح بجا آورد ، بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست
مسأله 1396 - اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر ومادر را بخواند ، بايد به تكليف خود عمل كند مثلا قضاى نماز صبح ومغرب وعشاء مادرش را بايد بلند بخواند
مسأله 1397 - كسى كه خودش نماز وروزه قضاء دارد ، اگر نماز وروزه پدر وماده هم بر او واجب شود هر كدام را اول بجا آورد صحيح است
مسأله 1398 - اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر يا مادر نابالغ يا ديوانه باشد وقتى كه بالغ شد يا عاقل گرديد ، بايد نماز وروزه پدر ومادر را قضاء نمايد وچنانچه پيش از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد ، بر پسر دوم واجب نيست
مسأله 1399 - اگر پسر بزرگتر پيش از آنكه نماز وروزه پدر يا مادر را قضاء كند بميرد ، بر پسر دوم چيزى واجب نيست
نماز جماعت
مسأله 1400 - مستحب است نمازهاى يوميه را به جماعت بخوانند ودر نماز صبح ومغرب وعشاء خصوصا براى همسايهء مسجد وكسى كه صداى اذان مسجد را مى شنود بيشتر سفارش شده است
مسأله 1401 - اگر يك نفر به امام جماعت اقتداء كند هر ركعت از نماز آنا ن ثواب صد وپنجاه نماز دارد واگر دو نفر اقتداء كنند هر ركعتى ثواب ششصد نما ز دارد وهرچه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مى شود تا به ده نفر برسند وعده آنان كه از ده گذشت ، اگر تمام آسمانها كاغذ ودرياها مركب ودرختها قلم وجن وانس وملائكه نويسنده شوند ، نمى توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند
مسأله 1402 - حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بى اعتنايى جايز نيست وسزاوار نيست كه انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند
مسأله 1403 - مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند ونماز جماعت از نماز اول وقت كه فرادى يعنى تنها خوانده شود بهتر است ، ونيز نماز جماعتى را كه مختصر بخوانند از نماز فرادى كه آن را طول بدهند بهتر است
مسأله 1404 - وقتى كه جماعت برپا مى شود ، مستحب است كسى كه نمازش را فرادى خوانده دوباره با جماعت بخواند واگر بعد بفهمد كه نماز دولش باطل بوده ، نماز دوم دو كافى است
مسأله 1405 - اگر مأموم بخواهد نمازى را كه به جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند ، اشكال ندارد ، وهمچنين امام مى تواند ثانيا امام شود ، ونيز مأموم مى تواند امام شود
مسأله 1406 - كسى كه در نماز وسواس دارد بحدى كه نماز را باطل مى كند وفقط در صورتى كه نماز را با جماعت بخواند ، از وسواس راحت مى شود ، بايد نماز را با جماعت بخواند
مسأله 1407 - اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كند كه نماز را به جماعت بخواند نماز جماعت بر دو واجب مى شود در صورتى كه ترك آن موجب ايذاء يا عقوق آنها شود ، والا واجب نمى شود
مسأله 1408 - نماز مستحب را نمى شود به جماعت خواند ، مگر نماز استسقاء كه براى آمدن باران مى خوانند
مسأله 1409 - اگر امام جماعت نماز يوميه مى خواند ، هر كدام از نمازهاى يوميه را مى شود به او اقتدا كرد ولى اگر نماز يوميه اش را احتياطا دوباره مى خواند ، اقتداء كردن به دو اشكال دارد
مسأله 1410 - اگر امام جماعت قضاى نماز يوميه خود را يا كس ديگر را مى خواند مى شود به او اقتداء كرد ولى اگر نماز را احتياطا قضاء مى كند ، اقتداى به دو اشكال دارد
مسأله 1411 - اگر انسان نداند نمازى را كه امام مى خواند نماز واجب يوميه است يا نماز مستحب ، نمى تواند به او اقتداء كند
مسأله 1412 - اگر امام در محراب باشد وكسى پشت سر دو اقتداء نكرده باشد ، كسانى كه دو طرف محراب ايستاده اند وبه واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند نمى توانند به دو اقتدا كنند ولى اگر كسى پشت سر امام اقتدا كرده باشد ، اقتدا كردن كسانى كه دو طرف او ايستاده اند وبه دو متصلند وبه واسطه ديوار محراب امام را نمى بينند اشكال ندارد نماز وجماعتشان صحيح است
مسأله 1413 - اگر به واسطه درازى صف اول ، كسانى كه دو طرف صف ايستاده اند امام را نبينند مى توانند اقتدا كنند ونيز اگر به واسطه درازى يكى از صفهاى ديگر كسانى كه دو طرف آن ايستاده اند ، صف جلوى خود را نبينند مى توانند اقتداء نمايند
مسأله 1414 - اگر صفهاى جماعت تا درب مسجد برسد كسى كه مقابل درب پشت ايستاده نمازش صحيح است ونيز نماز كسانى كه پشت سر او اقتدا مى كنند صحيح ميباشد ، وهمچنين نماز كسانى كه دو طرف دو ايستاده اند وصف جلو را نمى بينند اشكال ندارد
مسأله 1415 - كسى كه پشت ستون ايتساده ، اگر از طرف راست پا چپ به واسطه مأموم ديگر به امام متصل نباشد ، نمى تواند اقتدا كند
مسأله 1416 - جاى ايستادن امام بايد از جاى مأموم بلندتر نباشد ، ولى اگر كمتر از يك وجب بلندتر باش اشكال ندارد ، ونيز اگر زمين سراشيب باشد وامام در طرفى كه بلندتر است بايستد در صورتى كه سراشيبى آن زياد نباشد وطورى باشد كه به آن زمين مسطح بگويند مانعى ندارد
مسأله 1417 - اگر جاى مأموم بلندتر از جاى امام باشد اشكال ندارد ولى اگر به قدرى بلند باشد كه نگويند اجتماع كرده اند ، جماعت صحيح نيست
مسأله 1418 - اگر بين كسانى كه در يك صف ايستاده اند بچه مميز يعنى بچه اى كه خوب وبد را مى فهمد فاصله شود ، چنانچه ندانند نماز دو باطل است مى توانند اقتدا كنند
مسأله 1419 - بعد از تكبير امام اگر صف جلو آماده نماز باشند ، وتكبير گفتن آنان نزد يك باشد ، كسى كه در صف بعد ايستاده مى تواند تكبير بگويد
مسأله 1420 - اگر بداند نماز يك صف از صفهاى جلو باطل است ، در صفهاى بعد نمى توانند اقتدا كند ، ولى اگر نداند نماز آنان صحيح است يا نه ، مى تواند اقتدا نمايد
مسأله 1421 - هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلا بداند امام وضوء ندارد ، اگر چه خود امام ملتفت نباشد ، نمى تواند به او اقتدا كند
مسأله 1422 - اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده ، يا كافر بوده يا به جهتى نمازش باطل بوده ، مثلا بى وضوء نماز خوانده نمازش صحيح است
مسأله 1423 - اگر در بين نماز شك كند كه اقتدا كرده يا نه ، چنانچه در حالى باشد كه وظيفه مأموم است مثلا به حمد وسوره امام گوش مى دهد مى تواند نماز را به جماعت تمام كند واگر مشغول كارى باشد كه هم وظيفه امام وهم وظيفه مأموم است مثلا در ركوع يا سجده باشد بايد نماز را به نيت فرادى تمام نمايد
مسأله 1424 - جائز است در بين نماز جماعت ، اگر چه ناچار نشود ، نيت فرادى بكند
مسأله 1425 - اگر مأموم بعد از حمد وسوره امام ، نيت فرادى كند لازم نيست حمد وسوره را بخواند ، ولى اگر پيش از تمام شدن حمد وسوره نيت فرادى نمايد ، بايد مقدارى را كه امام نخوانده بخواند
مسأله 1426 - اگر در بين نماز جماعت نيت فرادى نمايد بنابر احتياط واجب نمى تواند دوباره نيت جماعت كند ، ولى اگر مردد شود كه نيت فرادى كند يا نه وبعد تصميم بگيرد كه نماز را با جماعت تمام كند ، نمازش صحيح است
مسأله 1427 - اگر شك كند كه نيت فرادى كرده يا نه ، بايد بنا بگذارد كه نيت فرادى نكرده است
مسأله 1428 - اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند وبه ركوع امام برسد اگر چه ذكر امام تمام شده باشد نمازش صحيح است ويك ركعت حساب مى شود اما اگر به مقدار ركوع خم شود وبه ركوع امام نرسد نمازش صحيح است ومخير است نماز را فرادى تمام كند يا بايستد تا امام به ركعت دوم برسد وآن ركعت دوم را ركعت اول خودش قرار بدهد يا متابعت امام را در سجده بكند وآن سجده را هم حساب ننمايد
مسأله 1429 - اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند وبه مقدار ركوع خم شود وشك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه نمازش صحيح است ومخير است بين سه عملى كه در مسأله قبل گذشت
مسأله 1430 - اگر موقعى كه امام در ركوع است اقتدا كند وپيش از آنكه به اندازه ركوع خم شود ، امام سر از ركوع بردارد ، مخير است بايستد تا امام براى ركعت بعد برخيزد وآن را ركعت اول نماز خود حساب كند ، ويا نيت فرادى نمايد يا متابعت امام را در سجده بنمايد وآن سجده را حساب نكند
مسأله 1431 - اگر اول نماز يا بين حمد وسوره اقتدا كند وپيش از آنكه به ركوع رود امام از ركوع بر دارد نماز او صحيح است
مسأله 1432 - اگر موقعى برسد كه امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است ، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد ، بايد بعد از نيت وگفتن تكبيرة الاحرام بنشيند وتشهد را با امام بخواند به قصد ذكر مطلق ، ولى سلام را نگويد وصبر كند تا امام سلام نماز را بدهد ، بعد بايستد وبدون آنكه دوباره نيت كند وتكبير بگويد حمد وسوره را بخواند وآن را ركعت اول نماز خود حساب كند
مسأله 1433 - مأموم نبايد جلوتر از امام بايستد بلكه اگر مساوى دو بايستد اشكال دارد ، وبايد خيلى كم در جميع حاذت نماز از امام عقبتر باشد ، واگر قد او بلندتر از امام است ، بايد طورى بايستد كه در ركوع وسجود جلوتر از امام نباشد بلكه مساوى هم نباشند
مسأله 1434 - در نماز جماعت بايد بين مأموم وامام پرده ومانند آن كه پشت آن ديده نمى شود فاصله نباشد ، وهمچنين است بين انسان ومأموم ديگرى كه انسان به واسطه او به امام متصل شده است ، ولى اگر امام مرد ومأموم زن باشد چنانچه بين آن زن وامام يا بين آن زن ومأموم ديگرى كه مرد است وزن به واسطه او به امام متصل شده است پرده ومانند آن باشد اشكال ندارد
مسأله 1435 - اگر بعد از شروع به نماز بين مأموم وامام يا بين مأموم وكسى كه مأموم به واسطه او متصل به امام است ، پرده يا چيز ديگرى كه پشت آن را نمى توان ديد فاصله شود چنانچه مأموم فور عمل به وظيفه فرادى نكند نمازش باطل است
مسأله 1436 - واجب است بين جاى سجده مأموم وجاى ايستادن امام بيشتر از يك متر فاصله نباشد وكمتر از آن مانعى ندارد ، ونيز اگر انسان به واسطه مأمومى كه جلوى او ايستاده به امام متصل باشد ، بايد فاصله جاى سجده اش از جاى ايستادن دو بيشتر از يك متر نباشد وبهتر است كه جاى سجده مأموم با جاى كسى كه جلوى او ايستاده ، هيچ فاصله نداشته باشد
مسأله 1437 - اگر مأموم به واسطه كسى كه طرف راست يا چپ او اقتدا كرده به امام متصل باشد واز جلو به امام متصل نباشد ، بايد كسى كه در طرف راست يا چپ او اقتدا كرده بيشتر از يك متر فاصله نداشته باشد
مسأله 1438 - اگر در نماز بين مأموم وامام ، يا بين مأموم وكسى كه مأموم به واسطه او به امام متصل است ، بيشتر از يك متر فاصله پيدا شود ، چنانچه فور عمل به وظيفه فرادى نكند نمازش باطل است
مسأله 1439 - اگر نماز همه كسانى كه در صف جلو هستند تمام شود ، يا همه نيت فرادى نمايند ، چنانچه كسانى كه در صف بعد ايستاده اند فور عمل به وظيفه فرادى نمايند نماز صف بعد صحيح است ودر غير اين صورت نماز صف بعد باطل است
مسأله 1440 - اگر در ركعت دوم اقتدا كند لازم نيست حمد وسوره بخواند ومستحب است قنوت وتشهد را با امام بخواند واحتياط واجب آن است كه موقع خواندن تشهد دست وسينه پا را به زمين بگذارد وزانوها را بلند كند وبايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد واحتياطا سوره را بخواند واگر براى سوره وقت ندارد ، حمد را تمام كند ودر ركوع يا سجده خود را به امام برساند ولى اگر در ركوع به امام نرسد ودر سجده به امام برسد ، بهتر است كه قصد فرادى بنمايد
مسأله 1441 - اگر موقعى كه امام در ركعت دوم نماز چهار ركعتى است اقتدا كند بايد در ركعت دوم نمازش كه ركعت سوم امام است بعد از دو سجده بنشيند وتشهد را به مقدار واجب بخواند وبرخيزد وتسبيحات اربعه را ، يك مرتبه بگويد ودر ركوع يا سجده خود را به مام برساند
مسأله 1442 - اگر امام در ركعت سوم يا چهارم باشد ومأموم بداند كه اگر اقتدا كند وحمد را بخواند به ركوع امام نمى رسد ، بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به ركوع رود ، بعد اقتدا نمايد
مسأله 1443 - اگر در ركعت سوم يا چهارم امام اقتدا كند ، بايد حمد واحتياطا سوره را بخواند واگر براى سوره وقت ندارد ، بايد حمد را تمام كند ودر ركوع يا سجده خود را به امام برساند ، ولى اگر در ركوع به امام نرسد ، بهتر است كه قصد فرادى بنمايد
مسأله 1444 - كسى كه مى داند اگر سوره يا قنوت را تمام كند به ركوع امام نمى رسد چنانچه عمد سوره يا قنوت را بخواند وبه ركوع نرسد اگر چه نمازش صحيح است ولى گناه كرده
مسأله 1445 - كسى كه اطمينان دارد كه اگر سوره را شروع كند يا تمام نمايد به ركوع امام مى رسد ، بهتر است كه سوره را شروع كند ، يا اگر شروع كرده تمام نمايد
مسأله 1446 - كسى كه يقين دارد ، اگر سوره را بخواند به ركوع امام مى رسد چنانچه سوره را بخواند وبه ركوع نرسد نمازش صحيح است
مسأله 1447 - اگر امام ايستاده باشد ومأموم نداند كه در كدام ركعت است مى تواند اقتدا كند ، ولى بايد قرائت را به قصد قربت بخواند واگر چه بعد بفهمد كه امام در ركعت اول يا دوم بوده ، نمازش صحيح است
مسأله 1448 - اگر به خيال اينكه امام در ركعت اول يا دوم است حمد وسوره نخواند وبعد از ركوع بفهمد كه در ركعت سوم يا چهارم بوده ، نمازش صحيح است ولى اگر پيش از ركوع بفهمد ، بايد قرائت را بخواند واگر وقت ندارد ، فقط حمد را بخواند ودر ركوع يا سجده خود را به امام برساند يا قصد فرادى بنمايد واحوط قصد فرادى است
مسأله 1449 - اگر به خيال اينكه امام در ركعت سوم يا چهارم است حمد وسوره بخواند وپيش از ركوع يا بعد از آن بفهمد كه در ركعت اول يا دوم بوده نمازش صحيح است ، واگر در بين حمد وسوره بفهمد ، لازم نيست آنها را تمام كند
مسأله 1450 - اگر موقعى كه مشغول نماز مستحبى است جماعت برپا شود ، چنانچه اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد ، مستحب است نماز را رها كند ومشغول نماز جماعت شود بلكه اگر اطمينان نداشته باشد كه به ركعت اول برسد مستحب است به همين دستور رفتار نمايد
مسأله 1451 - اگر موقعى كه مشغول نماز سه ركعتى يا چهار ركعتى است جماعت برپ شود چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته واطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد مستحب است به نيت نماز مستحبى نماز را دو ركعتى تمام كند وخود را به جماعت برساند
مسأله 1452 - اگر نماز امام تمام شود ومأموم مشغول تشهد يا سلام اول باش لازم نيست نيت فرادى كند
مسأله 1453 - كسى كه يك ركعت از امام عقب مانده مى تواند به جماعت ادامه دهد تا امام سلام دهد ومى تواند قصد فرادى نموده نماز را تمام كند واگر به جماعت ادامه داد وركعت اول مأموم يا سوم او بود بنابر احتياط واجب بايد وقتى امام تشهد مى خواند انگشتان دست وسينه پا را به زمين بگذارد وزانوها را بلند نگاه دارد تا امام سلام نماز را بدهد وبعد برخيزيد
شرائط امام جماعت
مسأله 1454 - امام جماعت بايد بالغ وعاقل وشيعه دوازده امامى وعادل وحلال زاده باشد ونماز را بطور صحيح بخواند ، نيز اگر مأموم مرد است امام او هم مرد باشد ، واقتدا كردن بچه مميز كه خوب وبد را مى فهمد به بچه مميز ديگر مانعى ندارد
مسأله 1455 - امامى را كه عادل مى دانسته ، اگر شك كند به عدالت خود باقيست يا نه ، مى تواند به او اقتدا نمايد
مسأله 1456 - كسى كه ايستاده نماز مى خواند ، نمى تواند به كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند اقتدا كند ، وكسى كه نشسته نماز مى خواند بنابر احتياط واجب نمى تواند به كسى كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا نمايد
مسأله 1457 - كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند مى تواند به كسى كه نشسته نماز مى خواند اقتدا كند وكسى كه خوابيده نماز مى خواند مى تواند به كسيه كه خوابيده نماز مى خواند اقتدا نمايد
مسأله 1458 - اگر امام جماعت به واسطه عذرى با لباس نجس يا با تيمم يا با وضوى جبيره اى نماز بخواند مى شود به او اقتدا كرد
مسأله 1459 - اگر امام مرضى دارد كه نمى تواند از بيرون آمدن بول وغائط خوددارى كند ، مى شود به او اقتدا كرد ونيز زنى كه مستحاضه نيست مى تواند به زن مستحاضه اقتدا نمايد
مسأله 1460 - مكروه است اقتدا به كسى كه مرض خوره يا پيسى دارد ، وجائز نيست اقتدا به كسى كه حد شرعى بر او جارى شده است ، وبنابر احتياط واجب اهل شهر اقتدا نكنند به باديه نشين
احكام جماعت
مسأله 1461 - موقعى كه مأموم نيت مى كند ، بايد امام را معين نمايد ولى دانستن اسم او لازم نيست مثلا اگر نيت كند اقتدا مى كنم به امام حاضر ، نمازش صحيح است
مسأله 1462 - مأموم بايد غير از حمد وسوره همه چيز نماز را خودش بخواند ولى اگر ركعت اول يا دوم دو ركعت سوم يا چهارم امام باشد ، بايد حمد واحتياطا سوره را بخواند
مسأله 1463 - اگر مأموم در ركعت اول ودوم نماز صبح ومغرب وعشاء صداى حمد وسوره امام را بشنود ، اگر چه كلمات را تشخيص ندهد ، بايد حمد وسوره را نخواند واگر صداى امام را نشنود ، مستحب است حمد وسوره بخواند ولى بايد آهسته بخواند وچنانچه سهوا بلند بخواند اشكال ندارد
مسأله 1464 - اگر مأموم بعضى از كلمات حمد وسوره امام را بشنود ، احتياط آن است كه حمد وسوره نخواند
مسأله 1465 - اگر مأموم سهوا حمد وسوره بخواند يا خيال كند صدايى را كه مى شنود صداى امام نيست وحمد وسوره بخواند وبعد بفهمد صداى امام بوده نمازش صحيح است
مسأله 1466 - اگر شك كند كه صداى امام را مى شنود يا نه ، يا صدايى بشنود ونداند صداى امام است يا صداى كس ديگر ، مى تواند حمد وسوره بخواند
مسأله 1467 - مكروه است كه مأموم در ركعت اول ودوم نماز ظهر وعصر حمد وسوره بخواند ومستحب است بجاى آن ذكر بگويد
مسأله 1468 - مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد ولى جايز است با هم تكبيره را بگويند
مسأله 1469 - اگر مأموم عمدا ويا سهوا پيش از امام سلام دهد نمازش صحيح است وهيچ اشكالى ندارد ولازم نيست دوباره با امام سلام دهد
مسأله 1470 - اگر مأموم غير از تكبيرة الاحمرام ، چيزهاى ديگر نماز را پيش از امام بگويد اشكال ندارد ولى اگر آنها را بشنود ، يا بداند امام چه وقت مى گويد بهتر آن است كه پيش از امام نگويد
مسأله 1471 - مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده مى شود ، كارهاى ديگر آن ، مانند ركوع وسجود را با امام يا كمى بعد از امام بجا آورد واگر عمدا پيش از امام يا مدتى بعد از امام انجام دهد ، معصيت كرده ولى نماز وجماعت هر دو صحيح است
مسأله 1472 - اگر سهوا پيش از امام سر از ركوع بر دارد ، چنانچه امام در ركوع باشد ، بايد به ركوع برگردد وبا امام سر بردارد ودر اين صورت زياد شدن ركوع كه ركن است نماز را باطل نمى كند ولى اگر به ركوع برگردد وپيش از آنكه به ركوع برسد ، امام سر بردارد نمازش باطل است
مسأله 1473 - اگر اشتباها سر بردارد وبيند امام در سجده است ، بايد به سجده برگردد وچنانچه در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد براى زياد شدن دو سجده كه ركن است نماز باطل نمى شود
مسأله 1474 - كسى كه اشتباها پيش از امام سر از سجده برداشته هرگاه به سجده برگردد ، وهنوز به سجده نرسيده امام سر بردارد ، نمازش صحيح است ولى اگر در هر دو سجده اين اتفاق بيفتد نمازش باطل است
مسأله 1475 - اگر اشتباها سر از ركوع يا سجده بردارد وسهوا يا به خيال اينكه به امام نمى رسد ، يا عمدا به ركوع يا سجده نرود ، نمازش صحيح است
مسأله 1476 - اگر سر از سجده بردارد وبييند امام در سجده است ، چنانچه به خيال اينكه سجده اول امام است به قصد اينكه يا امام سجده كند به سجده رود وبفهمد سجده دوم امام بوده سجده دوم دو حساب مى شود واگر به خيال اينكه سجده دوم امام است به سجده رود وبفهمد سجده اول امام بوده ، بايد به قصد اينكه با امام سجده كند دوباره با امام به سجده رود ، ودر هر دو صورت جائز است كه نماز را به جماعت تمام كند ويا قصد فرادى بنمايد
مسأله 1477 - اگر سهوا پيش از امام به ركوع رود وطورى باشد كه اگر سر بردارد به مقدارى از قرائت امام مى رسد ، چنانچه سر بردارد وبا امام به ركوع رود ، نماز وجماعتش صحيح است وهمچنين اگر عمدا بر نگردد ، نماز وجماعتش صحيح است وجائز است قصد فرادى نمايد
مسأله 1478 - اگر سهوا پيش از امام به ركوع رود وطورى باشد كه اگر برگردد به چيزى از قرائت امام نمى رسد ، در صورتى كه صبر كند تا امام به او برسد ، نمازش صحيح است واگر به قصد اينكه با امام نماز بخواند سر بردارد وبا امام به ركوع رود ، مانعى ندارد
مسأله 1479 - اگر سهوا پيش از امام به سجده رود ، در صورتى كه كه صبر كند تا امام به او برسد نمازش صحيح است واگر به قصد اينكه با امام نماز بخواند سر بردارد وبا امام به سجده رود ، مانعى ندارد
مسأله 1480 - اگر امام در ركعتى كه قنوت ندارد اشتباها قنوت بخواند يا در ركعتى كه تشهد ندارد اشتباها مشغول خواندن تشهد شود مأموم نبايد قنوت وتشهد را بخواند ، ولى نمى تواند پيش از امام به ركوع رود يا پيش از ايستادن امام بايستد بلكه بايد صبر كند تا قنوت وتشهد امام تمام شود وبقيه نماز را با او بخواند
چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب است
مسأله 1481 - اگر مأموم يك مرد باشد مستحب است طرف راست امام بايستد ، واگر زن باشد مستحب است در طرف راست امام طورى بايستد كه جاى سجده اش مساوى زانو يا قدم امام باشد ، واگر مرد ويك زن يا يك مرد وچند زن باشند ، مستحب است مرد طرف راست امام وباقى پشت سر امام بايستد واگر چند مرد يا چند زن باشند مستحب است پشت سر امام بايستد ، واگر چند مرد وچند زن باشند ، مستحب است مردها عقب امام وزنها پشت سر مردها بايستند
مسأله 1482 - اگر امام ومأموم هر دو زن باشند بهتر است كه رديف يكديگر بايستند وامام جلوتر نايستد
مسأله 1483 - مستحب است امام در وسط صف بايستد واهل علم وكمال وتقوى در صف اول بايستند
مسأله 1484 - مستحب است صفهاى جماعت منطم باشد وبين كسانى كه در يك صف ايستاده اند فاصله نباش وشانه آنان رديف يكديگر باشد
مسأله 1485 - مستحب است بعد از گفتن قد قامت الصلوة مة مومين برخيزند
مسأله 1486 - مستحب است امام جماعت حال مأمومى را كه از ديگران ضعيفتر است رعايت كند وقنوت وركوع وسجود را طول ندهد ، مگر بداند همه كسانى كه به او اقتدا كرده اند مايلند
مسأله 1487 - مستحب است امام جماعت در حمد وسوره وذكرهايى كه بلند مى خواند ، صداى خود را بقدرى بلند كند كه ديگران بشنوند ، ولى بايد بيش از اندازه صدا را بلند نكند
مسأله 1488 - اگر امام در ركوع بفهمد كسى تازه رسيده ومى خواهد اقتدا كند مستحب است ركوع را دو برابر هميشه طول بدهد وبعد برخيزد ، اگرچه بفهمد كس ديگرى هم براى اقتدا وارد شده است
چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه است
مسأله 1489 - اگر در صفهاى جماعت جا باشد ، مكروه است انسان تنها بايستد
مسأله 1490 - مكروه است مأموم ذكرهاى نماز را طورى بگويد كه امام بشنود
مسأله 1491 - مسافرى كه نماز ظهر وعصر وعشاء را دو ركعت مى خواند مكروه است در اين نمازها به كسى كه مسافر نيست اقتدا كند وكسى كه مسافر نيست مكروه است در اين نمازها به مسافر اقتدا نمايد
نماز آيات
نماز آيات
مسأله 1492 - نماز آيات كه دستور آن بعدا كفته خواهد شد به واسطه چهار چيز واجب مى شود : اول - گرفتن خورشيد
دوم - گرفتن ماه اگرچه مقدار كمى از آنها گرفته شود وكسى هم از آن نترسد
سوم - زلزله اگرچه كسى هم نترسد
چهارم - رعد وبرق وبادهاى سياه وسرخ ومانند اينها از امور آسمانى در صورتى كه بيشتر مردم بترسند ، واما چيزهاى زمينى وجوب نماز آيات براى آنها مبنى بر احتياط است
مسأله 1493 - اگر از چيزهايى كه نماز آيات براى آنها واجب است بيشتر از يكى اتفاق بيفتد چنانچه بعد از هركدام نماز بخواند بايد براى هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند ، مثلا اگر خورشيد بگيرد وبعد زلزله هم بشود ، بايد دو نماز آيات بخواند
مسأله 1494 - كسى كه چند نماز آيات بر او واجب است ووقت آنها نگذشته است چه همه آنها براى يك چيز بر او واجب شده باشد ، مثلا سه مرتبه خورشيد گرفته ونماز آنها را نخوانده است يا براى چند چيز واجب شده باشد مثل آفتاب گرفتن ورعد برق وزلزله يك نماز آيات براى همه كفايت مى كند
مسأله 1495 - چيزهايى كه نماز آيات براى آنها واجب است ، در هر شهرى اتفاق بيفتد ، فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند وبر مردم جاهاى ديگر واجب نيست ، ولى اگر مكان آنها بقدرى نزديك باشد كه با آن شهر يكى حساب شود ، نماز آيات بر آنها هم واجب است
مسأله 1496 - از وقتى كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى كند انسان مى تواند نماز آيات را بخواند ، وبهتر است بقدرى تأخير نيندازد كه شروع به باز شدن كند
مسأله 1497 - اگر خواندن نماز آيات را بقدرى تأخير بيندازد كه آفتاب يا ماه شروع به باز شدن كند مى تواند نيت اداء بكند ، ولى بهتر است نيت اداء وقضاء نكند واگر بعد از باز شدن تمام آن ، نماز بخواند بايد نيت قضاء نمايد
مسأله 1498 - اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه به اندازه خواندن يك ركعت نماز يا كمتر باشد ، نماز آيات واجب نيست واگر مدت گرفتن آنها بيشتر باشد ولى انسان نماز را نخواند ، تا به اندازه خواندن يك ركعت به آخر وقت آن مانده باشد واجب است بخواند وچنانچه مقصر نباشد نيت ادا بكند والا بنابر احتياط نيت اداء وقضاء نكند .
مسأله 1499 - موقعى كه زلزله ورعد وبرق ومانند اينها اتفاق مى افتد ، انسان بايد فورا نماز آيات را بخواند واگر نخواند معصيت كرده وتا آخر عمر بر او واجب است وهر وقت بخواند ادا است .
مسأله 1500 - اگر بعد باز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده بايد قضاى نماز آيات را بخواند . ولى اگر بفهمد مقدارى از آن گرفته بوده قضاء بر او واجب نيست .
مسأله 1501 - اگر عده اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است ، چنانچه انسان از گفته آنان يقين پيدا نكند ونماز آيات نخواند وبعد معلوم شود راست گفته اند ، در صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد بايد نماز آيات را بخواند ، واگر مقدارى از آن گرفته باشد ، خواندن نماز آيات بر او واجب نيست ، وهمچنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست ، بگويند خورشيد يا ماه گرفته ، بعد معلوم شود كه عادل بوده اند .
مسأله 1502 - اگر انسان به گفته كسانى كه از روى قاعده علمى وقت گرفتن خورشيد وماه را مى دانند ، اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته ، بايد نماز آيات را بخواند . ونيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مى گيرد وفلان مقدار طول مى كشد وانسان به گفته آنان اطمينان پيدا كند ، بنابر اظهر بايد به حرف آنان عمل نمايد .
مسأله 1503 - اگر بفهمد نماز آياتى كه خوانده باطل بوده ، بايد دوباره بخواند واگر وقت گذشته قضاء نمايد .
مسأله 1504 - اگر در وقت نماز يوميه نماز آيات هم بر انسان واجب شود ، چنانچه براى هر دو نماز وقت دارد ، هركدام را اول بخواند اشكال ندارد . واگر وقت يكى از آن دو تنگ باشد ، بايد اول آن را بخواند . واگر وقت هر دو تنگ باشد ، بايد اول نماز يوميه را بخواند .
مسأله 1505 - اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است ، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد ، بايد آن را تمام كند بعد نماز آيات را بخواند واگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد بايد آن را بشكند واول نماز آيات ، بعد نماز يوميه را بجا آورد .
مسأله 1506 - اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است ، بايد آيات را رها كند ومشغول نماز يوميه شود وبعد از آنكه نماز را تمام كرد پيش از انجام كارى كه نماز را بهم بزند ، بقيه نماز آيات را از همانجا كه رها كرده بخواند .
مسأله 1507 - اگر در حال حيض يا نفاس زن آفتاب يا ماه بگيرد بنابر احتياط واجب بايد بعد از پاك شدن ، نماز آيات را قضا نمايد . واگر زلزله يا رعد وبرق ومانند اينها اتفاق بيفتد ، واجب است كه بعد از پاك شدن ، نماز آيات را بخواند .
دستور نماز آيات
مسأله 1508 - نماز آيات دو ركعت است ودر هر ركعت پنج ركوع دارد ودستور آن اين است كه انسان بعد از نيت تكبير بگويد ويك حمد ويك سوره تمام بخواند وبه ركوع رود وسر از ركوع بر دارد ، دوباره يك حمد ويك سوره بخواند ، باز به ركوع رود تا پنج مرتبه وبعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد وبرخيزد وركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد وتشهد بخواند وسلام دهد .
مسأله 1509 - در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيت وتكبير وخواندن حمد ، آيه هاى يك سوره را پنج قسمت كند ويك آيه يا بيشتر از آن را بخواند وبه ركوع رود وسر بردارد وبدون اينكه حمد بخواند ، قسمت دوم از همان سوره را بخواند وبه ركوع رود وهمينطور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد ، مثلا به قصد سوره قل هو الله احد . بسم الله الرحمن الرحيم بگويد وبه ركوع رود ، بعد بايستد وبگويد : قل هو الله احد دوباره به ركوع رود وبعد از ركوع بايستد وبگويد : الله الصمد باز به ركوع رود وبايستد وبگويد : لم يلد ولم يولد وبرود به ركوع باز هم سر بردارد وبگويد : ولم يكن له كفوا احد وبعد از آن به ركوع پنجم رود وبعد از سر برداشتن ، دو سجده كند وركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آور وبعد از سجده دوم تشهد بخواند ونماز را سلام دهد ، ونيز ممكن است سوره را به كمتر از پنج قسمت تقسيم كند ولى بعد از تمام شدن سوره بايد حمد را براى ركعت بعد از آن بخواند .
مسأله 1510 - اگر در يك از نماز آيات ، پنج مرتبه حمد وسوره بخواند ودر ركعت ديگر يك حمد بخواند وسوره را قسمت كند مانانعى ندارد .
مسأله 1511 - چيزهايى كه در نماز يوميه واجب ومستحب است ، در نماز آيات هم واجب ومستحب مى باشد . ولى در نماز آيات مستحب است بجاى اذان واقامه سه مرتبه بگويد : الصلوة .
مسأله 1512 - مستحب است بعد از ركوع پنجم ودهم بگويد ؟ سمع الله لمن حمده ، ونيز پيش از هر ركوع وبعد از آن تكبير بگويد ولى بعد از ركوع پنجم ودهم گفتن تكبير مستحب نيست .
مسأله 1513 - مستحب است پيش از ركوع دوم وچهارم وششم وهشتم ودهم قنوت بخواند واگر فقط قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافيست .
مسأله 1514 - اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده وفكرش به جايى نرسد نماز باطل است .
مسأله 1515 - اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اول است ، يا در ركوع اول ركعت دوم وفكرش به جايى نرسد ، نماز باطل است . ولى اگر مثلا شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ، چنانچه به سجده نرفته است بايد ركوع را كه شك دارد بجا آودره يا نه بجا آورد . واگر به سجده رفته بايد به شك خود اعتنا نكند .
مسأله 1516 - هر يك از ركوع هاى نماز آيات ركن است كه اگر عمدا يا اشتباها كم يا زياد شود نماز باطل است .
نماز عيد فطر وقربان
مسأله 1517 - نماز عيد فطر وقربان در زمان حضور امام عليه السلام واجب است وبايد به جماعت خوانده شود . ودر زمان ما كه امام عليه السلام غائب است ، مستحب است استحباب جماعت ثابت نيست ، مقلدين مى توانند در اين مسأله رجوع كنند به كسى كه واجد شرائط است وفتوى مى دهد به مشروعيت جماعت .
مسأله 1518 - وقت نماز عيد فطر وقربان از اول روز عيد است تا ظهر .
مسأله 1519 - مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخواند . ودر عيد فطر مستحب است ، بعد از بلند شدن آفتاب افطار كند وزكاة فطره را هم بدهد ، بعد نماز عيد را بخواند .
مسأله 1520 - نماز عيد فطر وقربان دو ركعت است كه در ركعت اول بعد از خواندن حمد وسوره ، بايد پنج تكبير بگويد ، وبعد از هر تكبير يك قنوت بخواند وبعد از قنوت پنجم ، تكبير ديگرى بگويد وبه ركوع ردو ودو سجده بجا آورد وبرخيزد ودر ركعت
دوم چهار تكبير بگويد وبعد از هر تكبير قنوت بخواند وتكبير پنجم را بگويد وبه ركوع رود وبعد از ركوع دو سجده كند وتشهد بخواند ونماز را سلام دهد .
مسأله 1521 - در قنوت نماز عيد فطر وقربان هر دعا وذكرى بخواند كافى است ولى بهتر اين دعا را بخواند : اللهم اهل الكبرياء والعظمة واهل الجود والجبروت واهل العفو والرحمة واهل التقوى والمغفرة اسئلك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا ولمحمد صلى الله عليه وآله ذخرا وشرفا وكرامة ومزيدا ان تصلى على محمد وآل محمد وان تدخلنى في كل خير ادخلت فيه محمدا وآل محمد وان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا وآل محمد صلواتك عليه وعليهم انى اسئلك خير ما سئلك به عبادك الصالحون واعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون .
مسأله 1522 - در زمان غائب بودن امام عليه السلام اگر با جماع خوانده شود مستحب است بعد از نماز عيد فطر وقربان دو خطبه بخوانند . وبهتر است كه در خطبه عيد فطر زكوة فطره ودر خطبه عيد قربان احاكم قربانى را بگويند .
مسأله 1523 - نماز عيد سوره مخصوصى ندارد ولى بهتر است كه در ركعت اول آن سوره شمس ( سوره 91 ) ودر ركعت دوم سوره غاشيه ( سوره 88 ) را بخوانند يا در ركع اول سوره سبح اسم ( سوره 87 ) ودر ركعت دوم سوره شمس را بخوانند .
مسأله 1524 - مستحب است نماز عيد را در صحرا بخوانند ولى در مكه مستحب است در مسجدالحرام خوانده شود .
مسأله 1525 - مستحب است پياده وپا برهنه وبا وقار به نماز عيد بروند وپيش از نماز غسل كنند وعمامه سفيد بر سر بگذارند .
مسأله 1526 - مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند ودر حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند وكسى كه نماز عيد مى خواند ، اگر امام جماعت است يا فرادى نماز مى خواند ، نماز را بلند بخواند .
مسأله 1527 - بعد از نماز مغرب وعشاء شب عيد فطر وبعد از نماز صبح آن ، وبعد از نماز عيد فطر مستحب است اين تكبيرها را بگويد : الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله والله اكبر ولله الحمد الله اكبر على ما هدانا .
مسأله 1528 - مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد وآخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است تكبيرهايى را كه در مسأله پيش گفته شد بگويد وبعد از آن بگويد : الله اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام والحمد لله على ما ابلانا . ولى اگر عيد قربان را در منى باشد مستحب است بعد از پانزده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد وآخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذى حجه است ، اين تكبيرها رد بگويد .
مسأله 1529 - احتياط مستحب آن است كه زنها از رفتن به نماز عيد خوددارى كنند ولى اين احتياط براى زنهاى پير نيست .
مسأله 1530 - در نماز عيد هم مثل نمازهاى ديگر ، نماز را خودش بخواند .
مسأله 1531 - اگر مأموم موقعى برسد كه امام مقدارى از تكبيرها رد گفته ، بعد از آنكه امام به ركوع رفت ، بايد آنچه از تكبيرها وقنوتها را كه با امام نگفته خودش بگويد واگر در هر قنوت يك سبحان الله يا يك الحمدلله بگويد كافى است .
مسأله 1532 - اگر در نماز عيد موقعى برسد كه امام در ركوع است مى تواند نيت كند وتكبير اول نماز را بگويد وبه ركوع رود .
مسأله 1533 - اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهد را فراموش كند احتياط مستحب آن است كه بعد از نماز آن را بجا آورد . ونيز اگر كارى كه براى آن سجده ا سهو لازم است پيش آيد بنابر احتياط بايد بعد از نماز دو سجده سهو بنمايد .
اجير گرفتن براى نماز
مسأله 1534 - بعد از مرگ انسان ، مى شود براى نماز وعبادتهاى ديگر او كه در زندگى بجا نياورده ، ديگرى را اجير كنند يعنى به او مزد دهند كه آنها را بجا آورد ، واگر كسى بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحيح است .
مسأله 1535 - انسان مى تواند براى بعضى از كارهاى مستحبى مثل زيارت قبر پيغمبر وامامان عليهم السلام از طرف زندگان اجيرشود ونيز مى تواند كار مستحبى را انجام دهد وثواب آن را براى مردگان يا زندگان هديه نمايد .
مسأله 1536 - كسى كه براى نماز قضاى ميت اجير شده بايد يا مجتهد باشد يا مسائل نماز را از روى تقليد صحيح بداند يا آنكه عمل به احتياط كند .
مسأله 1537 - اجير بايد موقع نيت . ميت را معين نمايد ، ولازم نيست اسم او را بداند ، پس اگر نيت كند از طرف كسى نماز مى خوانم كه براى او اجير شده ام كافى است .
مسأله 1538 - اجير بايد قصد كند آنچه در ذمه ميت است بجا مى آورم وعبادتهاى دو را قضاء مى نمايم واگر عملى را انجام دهد وثواب آن را براى او هديه كند كافى نيست
مسأله 1539 - لازم نيست كسى را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند عمل را بطور صحيح انجام مى دهد .
مسأله 1540 - چنانچه كسى را اجير نمايند براى قضاء نماز ميت وشك كنند كه عمل را انجام داده يا نه ، همينكه بگويد انجام داده ام كافى است .
مسأله 1541 - هرگاه شك كنند كه اجير عمل را بطور صحيح انجام داده يا نه بنابر صحت آن بگذارند
مسأله 1542 - كسى را كه عذرى دارد ومثلا با تيمم يا نشسته نماز مى خواند نمى شود براى نمازهاى ميت اجير كرد ، اگر چه نماز ميت هم همانطور قضاء شده باشد .
مسأله 1543 - مرد براى زن وزن براى مرد مى تواند اجير شود ودر بلند خواندن وآهسته خواندن نماز بايد به تكليف خود عمل نمايد .
مسأله 1544 - قضاى نمازهاى ميت لازم نيست به ترتيب خوانده شود مگر در آن نمازها كه در اداء آنها ترتيب معتبر است مثل ظهر وعصر از يك روز .
مسأله 1545 - اگر با اجير شرط كنند كه عمل را بطور مخصوصى انجام دهد ، بايد همانطور بجا آورد . واگر با او شرط نكنند ، بايد در آن عمل به تكليف خود رفتار نمايد ، وبهتر است كه از وظيفه خودش وميت هر كدام كه به احتياط نزديكتر است به آن عمل كند مثلا اگر وظيفه ميت گفتن سه مرتبه تسبيحات اربعه بوده وتكليف او يك مرتبه ، سه مرتبه بگويد .
مسأله 1546 - اگر اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند ، بايد مقدارى از مستحبات نماز را كه معمول است بجا آورد .
مسأله 1547 - اگر انسان چند نفر را براى نماز قضاى ميت اجير كند لازم نيست براى هر كدام آنها وقتى را معين نمايد ، مثلا اگر با يكى از آنها قرار گذاشت كه از صبح تا ظهر نماز قضاء بخواند ، با ديگرى قرار بگذارد كه از ظهر تاب شب بخواند ، واگر چند نفر با هم در يك وقت معين بخوانند اشكال ندارد .
مسأله 1548 - اگر كسى اجير شود كه مثلا در مدت يكسال نمازهاى ميت را بخواند وپيش از تمام شدن سال بميرد ، بايد براى نمازهايى كه مى دانند وبنابر احتياط واجب براى نمازهايى كه احتمال مى دهند بجا نياورده ، ديگرى را اجير نمايند .
مسأله 1549 - كسى را كه براى نمازهاى ميت اجير كرده اند اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد واجرت همه آنها را گرفته باشد چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند اگر قادر بر اتيان عمل نبوده ورثه منوب عنه مى توانند تمام اجرتى را كه داده بگيرند واجرة المثل عملى را كه انجام داده بدهند واگر قادر بوده مى توانند اجرة المثل باقيمانده را بگيرند ، مثلا چنانچه اجرت يكسال نماز يكصد تومان است ولى اجير دويست تومان براى يكسال گرفته ونصف نماز را خوانده ، در فرض اول ورثه مى توانند دويست تومان را بگيرند از مال او وپنجاه تومان براى نمازهايى كه خوانده به ورثه او بدهند ، ودر فرض دوم مى توانند پنجاه تومان از مال او بگيرند - واگر شرط نكرده باشند بايد ورثه اش از مال دو اجير بگيرند اما اگر مال نداشته باشد بر ورثه او چيزى واجب نيست .
مسأله 1550 - اگر اجير پيش از تمام كر 6 ن نمازهاى ميت بميرد وخودش هم نماز قضاء داشته باشد چنانچه شرط نشده باشد كه خودش عمل را انجام دهد بايد از مال او براى نمازهايى كه اجير بوده ديگرى را اجير نمايند واگر چيزى زياد آمد در صورتى كه وصيت كرده باشد براى تمام نمازهاى او اجير بگيرند .
آموزش تصویری مرتبط با این حکم