احکام شرعی
آيت الله العظمی حاج سيد محمد جواد علوي طباطبائي بروجردي
آيت الله العظمی حاج سيد محمد جواد علوي طباطبائي بروجردي
آيت الله العظمی حاج سيد محمد جواد علوي طباطبائي بروجردي

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی حاج سيد محمد جواد علوي طباطبائي بروجردي

احکام تقلید احکام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1- آب کر 2- آب قلیل 3- آب جاری 4-آب باران 5-آب چاه احکام آبها احکام تخلی (بول و غائط کردن) اشاره استبراء مستحبات و مکروهات تخلی نجاسات اشاره 1 و 2 - بول و غائط 3 - منی 4 - مردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوک 8 - کافر غیر کتابی 9 - شراب 10 - فقاع راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چیزهای پاک احکام نجاسات مطهرات اشاره 1 - آب 2 - زمین 3 - آفتاب 4 - استحاله 5 - انتقال 6 - اسلام 7 - تبعیت 8 - برطرف شدن عین نجاست 9 - استبراء حیوان نجاست خوار 10 - غایب شدن مسلمان احکام ظرفها وضو اشاره وضوی ارتماسی دعاهایی که موقع وضو گرفتن مستحب است شرایط وضو احکام وضو چیزهایی که باید برای آن ها وضو گرفت چیز هایی که وضو را باطل می کند غسل های واجب احکام جنابت اشاره چیزهایی که بر جنب حرام است چیزهایی که بر جنب مکروه است غسل جنابت غسل ترتیبی غسل ارتماسی احکام غسل کردن استحاضه اشاره احکام استحاضه اشاره حیض احکام حائض اقسام زنهای حائض اشاره 1 - صاحب عادت وقتیّه و عددیّه 2 - صاحب عادت وقتیّه 3 - صاحب عادت عددیه 4 - مضطربه 5 - مبتدئه 6 - ناسِیه مسائل متفرقة حیض نفاس غسل مس میت احکام محتضر اشاره احکام بعد از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن میت احکام غسل میت احکام کفن میت احکام حنوط احکام نماز میت دستور نماز میت اشاره مستحبات نماز میت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل های مستحب تیمّم اشاره اوّل از موارد تیمّم دوم از موارد تیمّم سوم از موارد تیمّم چهارم از موارد تیمّم پنجم از موارد تیمّم ششم از موارد تیمّم هفتم از موارد تیمّم چیزهایی که تیمّم به آن ها صحیح است دستور تیمّم بدل از وضو دستور تیمّم بدل از غسل احکام تیمّم احکام نماز اشاره نمازهای واجب نمازهای واجب یومیّه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهایی که باید به ترتیب خوانده شود نمازهای مستحب اشاره وقت نافله های یومیّه نماز غفیله احکام قبله پوشانیدن بدن در نماز لباس نمازگزار اشاره شرط اوّل شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مواردی که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد چیزهایی که در لباس نمازگزار مستحب است چیزهایی که در لباس نمازگزار مکروه است مکان نمازگزار اشاره شرط اوّل: مباح باشد. شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم شرط دهم جاهایی که نماز خواندن در آن ها مستحب است جاهایی که نماز خواندن در آن ها مکروه است احکام مسجد اذان و اقامه اشاره ترجمه ی اذان و اقامه واجبات نماز اشاره نیّت تکبیرة الاحرام قیام (ایستادن) قرائت رکوع سجود چیزهایی که سجده بر آن ها صحیح است مستحبات و مکروهات سجده سجده واجب قرآن تشهّد ترتیب موالات قنوت ترجمه ی نماز 1 - ترجمه ی سوره ی حمد 2 - ترجمه سوره ی«قل هو الله احد» 3 - ترجمه ی ذکر رکوع و سجود و ذکرهایی که بعد از آن ها مستحب است. 4 - ترجمه ی قنوت 5 - ترجمه ی تسبیحات اربعه 6 - ترجمه ی تشهّد تعقیب نماز اشاره صلوات بر پیغمبر مبطلات نماز چیزهایی که در نماز مکروه است مواردی که می شود نماز واجب را شکست شکّیات نماز اشاره شک های باطل شک هایی که نباید به آن ها اعتنا کرد 1 - شک در چیزی که محل آن گذشته است 2 - شک بعد از سلام 3 - شک بعد از وقت 4 - کثیرالشک 5 - شک امام و مأموم 6 - شک در نماز مستحبی شک های صحیح نماز احتیاط سجده ی سهو دستور سجده ی سهو کم و زیاد کردن اجزا و شرایط نماز نماز مسافر اشاره مسائل متفرقه نماز قضا اشاره نماز قضای پدر و مادر که بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت اشاره شرایط امام جماعت احکام جماعت چیزهایی که در نماز جماعت مستحب است چیزهایی که در نماز جماعت مکروه است نماز آیات اشاره دستور نماز آیات نماز عید فطر و قربان اجیر گرفتن برای نماز احکام روزه اشاره نیّت چیزهایی که روزه را باطل می کند اشاره 1 - خوردن و آشامیدن 2 - جماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و پیغمبر 5 - رساندن غبار غلیظ به حلق 6 - باقیماندن بر جنابت، حیض و نفاس تا اذان صبح 7 - اماله کردن 8 - قی کردن عمدی احکام چیزهایی که روزه را باطل می کند آنچه برای روزه دار مکروه است جاهایی که قضا و کفاره واجب است کفاره ی روزه جاهایی که فقط قضای روزه واجب است احکام روزه قضا احکام روزه مسافر کسانی که روزه بر آن ها واجب نیست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه های حرام و مکروه روزه های مستحب مواردی که مستحب است انسان از کارهایی که روزه را باطل میکند خودداری نماید احکام خمس اشاره ا - منفعت کسب 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهری که با غواصی به دست می آید 6 - غنیمت 7 - زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد مصرف خمس احکام زکات اشاره شرایط واجب شدن زکات زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند اشاره نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زکات شرایط کسانی که مستحق زکاتند نیّت زکات مسائل متفرقه زکات زکات فطره مصرف زکات فطره مسائل متفرقه زکات فطره احکام حج احکام خرید و فروش چیزهایی که در خرید و فروش مستحب است معاملات مکروه معاملات حرام شرایط فروشنده و خریدار شرایط جنس و عوض آن صیغة خرید و فروش خرید و فروش میوهها نقد و نسیه معاملة سلف اشاره شرایط معاملة سلف احکام معاملة سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرقه احکام شرکت احکام صلح احکام اجاره اشاره شرایط مالی که آن را اجاره می دهند شرایط استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند مسائل متفرقة اجاره احکام جعاله احکام مزارعه احکام مساقات اشاره کسانی که نمی توانند در مال خود تصرف کنند احکام وکالت احکام قرض احکام حواله دادن احکام رهن احکام ضامن شدن احکام کفالت احکام ودیعه (امانت) احکام نکاح یا ازدواج و زناشویی اشاره احکام عقد دستور خواندن عقد دائم شرایط عقد عدّه ای از زن ها که ازدواج با آن ها حرام است احکام عقد دائم متعه یا صیغه احکام نگاه کردن مسائل متفرقة زناشویی احکام شیر دادن اشاره شرایط شیر دادنی که علت محرم شدن است آداب شیر دادن مسائل متفرقة شیر دادن احکام طلاق اشاره عدّة طلاق عدّة زنی که شوهرش مرده طلاق بائن و طلاق رجعی احکام رجوع کردن طلاق خلع طلاق مبارات احکام متفرقة طلاق احکام غصب احکام مالی که انسان آن را پیدا میکند احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات اشاره دستور سر بریدن حیوانات شرایط سر بریدن حیوان دستور کشتن شتر چیزهایی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است احکام شکار کردن با اسلحه شکار کردن با سگ شکاری صید ماهی صید ملخ احکام خوردنی ها و آشامیدنی ها اشاره چیزهایی که موقع غذا خوردن مستحب است چیزهایی که در غذا خوردن مکروه است مستحبات آب آشامیدن مکروهات آب آشامیدن احکام نذر و عهد احکام قسم خوردن احکام وقف احکام وصیت احکام ارث اشاره ارث دستة اوّل ارث دستة دوم ارث دستة سوم ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احکام حدود احکام دیه مسائل متفرقه

احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات

احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات
اشاره
مسأله 2548 - اگر حیوان حلال گوشت را - به دستوری که بعداً گفته می شود - سر ببرند، وحشی باشد یا اهلی، بعد از جان دادن گوشت آن حلال و بدن آن پاک است، ولی حیوانی که انسان با آن وطی و نزدیکی کرده و حیوانی که نجاست خوار شده، اگر - به دستوری که در شرع معیّن نموده اند - آن را استبراء نکرده باشند، بعد از سر بریدن گوشت آن حلال نیست.
مسأله 2549 -حیوان حلال گوشت وحشی - مانند آهو، کبک و بُزِ کوهی - و حیوان حلال گوشتی که اهلی بوده و بعداً وحشی شده - مثل گاو و شتر اهلی که فرار کرده و وحشی شده است - اگر به دستوری که بعداً گفته می شود آن ها را شکار کنند پاک و حلال است، ولی حیوان حلال گوشت اهلی - مانند گوسفند و مرغ خانگی - و حیوان حلال گوشت وحشی که با تربیت کردن اهلی شده است، با شکار کردن پا و حلال نمی شود.
مسأله 2550 - حیوان حلال گوشت وحشی در صورتی با شکار کردن پاک و حلال می شود که بتواند فرار کند یا پرواز نماید، بنابر این بچّة آهو که نمی تواند فرار کند و بچّة کبک که نمی تواند پرواز نماید، با شکار کردن پاک و حلال نمی شود؛ و اگر آهو و بچّه اش را که نمی تواند فرار کند، با یک تیر شکار نمایند آهو حلال و بچه اش حرام است.
مسأله 2551 - حیوان حلال گوشتی که - مانند ماهی - خون جهنده ندارد (1) ، اگر به خودی خود بمیرد پاک است، ولی گوشت آن را نمی شود خورد.
مسأله 2552 - حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد - مانند مار - با سر بریدن حلال نمی شود، ولی مردة آن پاک است.
مسأله 2553 - سگ و خوک به واسطة سر بریدن و شکار کردن، پاک نمی شوند و خوردن گوشت آن ها هم، حرام است و حیوان حرام گوشتی را که درنده و گوشت خوار است - مانند گرگ و پلنگ - اگر به دستوری که گفته می شود سر ببرند، یا با تیر و مانند آن شکار کنند پاک است، ولی گوشت آن حلال نمی شود و اگر با سگ شکاری آن را شکار کنند، پاک شدن بدنش هم اشکال دارد.
مسأله 2554 -حیواناتی مانند فیل، خرس، بوزینه و موش که دارای خون جهنده (2) هستند، مرده آنها نجس است؛ و اگر این حیوانات را شکار یا ذبح کنند، پاک می شوند هر چند گوشت آنها حلال نیست؛ و حیواناتی مانند مار، سوسمار و تمساح که دارای خون جهنده نیستند به هر صورتی که بمیرند، مردة آنها پاک است.
مسأله 2555 - اگر از شکم حیوان زنده بچة مرده ای بیرون آید یا آن را بیرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است.
دستور سر بریدن حیوانات
مسأله 2556 - دستور سر بریدن حیوان آن است که مجرا تنفس (نای) آنها، و نیز مجری بلع (مری) سرخ رگ و سیاه رگی که خون را از قلب به اعضاء برده و بر می گرداند - که در اصطلاح به آن، چهار رگ می گویند - با هم بریده شود. بریدن این چهار رگ زمانی محقق میشود که بریدن از پایین برآمدگی زیر گلو باشد.
مسأله 2557 - اگر بعضی از چهار رگ را ببرند و صبر کنند تا حیوان بمیرد، بعد بقیّه را ببرند فایده ندارد، بلکه اگر به این مقدار هم صبر نکنند، ولی به طور معمول چهار رگ را پشت سر هم نبرند، اگرچه پیش از جان دادن حیوان بقیّة رگ ها را ببرند، اشکال دارد.
مسأله 2558 - اگر گرگ گلوی گوسفند را به طوری بکند که از چهار رگی که در گردن است و باید بریده شود، چیزی نماند آن حیوان حرام می شود، ولی اگر مقداری از گردن را بکند و چهار رگ باقی باشد، یا جای دیگر بدن را بکند، در صورتی که گوسفند زنده باشد و به دستوری که گفته می شود سر آن را ببرند، حلال و پاک است.
شرایط سر بریدن حیوان
مسأله 2559 - سر بریدن حیوان پنج شرط دارد:
اوّل: کسی که سر حیوان را می برد چه مرد باشد چه زن، باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه وآله وصلم نکند؛ و بچّة مسلمان هم اگر ممیز باشد (1) می تواند سر حیوان را ببرد.
دوم: سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن، یا هر وسیله تیزی که بریدن با آن، متعارف است باشد، پس بریدن سر حیوان با تیغه استیل مانعی ندارد.
سوم: در موقع سر بریدن صورت، دست و پا و شکم حیوان رو به قبله باشد؛ و کسی که می داند باید رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حیوان را رو به قبله نکند، حیوان حرام می شود، ولی اگر فراموش کند، یا مسأله را نداند، یا قبله را اشتباه کند، یا نداند قبله کدام طرف است، یا نتواند حیوان را رو به قبله کند، اشکال ندارد.
چهارم: وقتی می خواهد سر حیوان را ببرد، یا کارد به گلویش بگذارد، به نیّت سر بریدن، نام خدا را ببرد؛ و همین قدر که بگوید: (بسم الله) کافی است و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد، آن حیوان پاک نمی شود و گوشت آن هم حرام است، ولی اگر از روی فراموشی نام خدا را نبرد اشکال ندارد. در مواردی که سر بریدن حیوان با ماشین انجام می شود و ذبح چند حیوان با هم به وسیله دستگاه صورت میگیرد، یک بار بردن نام خدا به نیت سر بریدن برای همه آنها، کفایت میکند؛ و اگر دستگاه به طور مرتب کار می کند، مرتب ذکر خدا را تکرار کند.
پنجم : حیوان در وقت ذبح زنده باشد و با بریدن رگ ها جان دهد؛ حیوانی که زنده بودن آن مشکوک است، حرکت چشم یا دست نشانة زنده بودن آن است؛ و اگر زنده بودن حیوان مسلم است، حرکت کردن اعضا ضرورت ندارد؛ و نیز بنابر احتیاط واجب باید خون از بدن حیوان به اندازة معمول بیرون آید، ولی در مواردی که حیوان قبل از ذبح آسیبی دیده و دچار خونریزی شده است، اگر در وقت ذبح خون به اندازة متعارف از بدن آن خارج نشود، مانعی ندارد.
دستور کشتن شتر
مسأله 2560 - اگر بخواهند شتر را بکشند که بعد از جان دادن پاک و حلال باشد، باید علاوه بر پنج شرطی که برای سر بریدن حیوانات گفته شد، کارد یا چیز دیگری را که از آهن و برنده باشد، در گودی بین گردن و سینه اش فرو کنند.
مسأله 2561 - وقتی می خواهند کارد را به گردن شتر فرو ببرند، بهتر است که شتر ایستاده باشد، ولی اگر در حالی که زانوها را به زمین زده، یا به پهلو خوابیده و دست و پا و سینه اش رو به قبله است، کارد را در گودی گردنش فرو کنند اشکال ندارد.
مسأله 2562 - اگر به جای این که کارد را در گودی گردن شتر فرو کنند، سر آن را ببرند، یا گوسفند، گاو و مانند این ها را مثل شتر کارد در گودی گردنشان فرو کنند، گوشت آن ها حرام و بدن آن ها نجس است، ولی اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است به دستوری که گفته شد کارد در گودی گردنش فرو کنند، گوشت آن حلال و بدن آن پاک است؛ و نیز اگر کارد در گودی گردن گاو یا گوسفند یا مانند این ها فرو کنند و تا زنده است سر آن را ببرند، حلال و پاک می باشد.
مسأله 2563 - اگر حیوانی سرکش شود و نتوانند آن را به دستوری که در شرع معیّن شده بکشند، یا مثلاً در چاه بیفتد و احتمال بدهند که در آن جا بمیرد و کشتن آن به دستور شرع ممکن نباشد، هر جای بدنش را که زخم بزنند و در اثر زخم جان بدهد، حلال می شود؛ و رو به قبله بودن آن لازم نیست، ولی باید شرط های دیگری را که برای سر بریدن حیوانات گفته شد دارا باشد.
چیزهایی که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است
مسأله 2564 - چند چیز در سر بریدن حیوانات مستحب است:
اوّل: موقع سر بریدن گوسفند، دو دست و یک پای آن را ببندند و پای دیگرش را باز بگذارند؛ و موقع سر بریدن گاو چهار دست و پایش را ببندند و دم آن را باز بگذارند؛ و موقع کشتن شتر دو دست آن را از پایین تا زانو، یا تا زیر بغل به یکدیگر ببندند و پاهایش را باز بگذارند؛ مستحب است مرغ را بعد از سر بریدن، رها کنند تا پر و بال بزند.
دوم: کسی که حیوان را می کشد رو به قبله باشد.
سوم: پیش از کشتن حیوان آب جلوی آن بگذارند.
چهارم: کاری کنند که حیوان کمتر اذیّت شود، مثلاً کارد را خوب تیز کنند و با عجله سر حیوان را ببرند.
چیزهایی که در کشتن حیوانات مکروه است
مسأله 2565 - چند چیز در کشتن حیوانات مکروه است:
اوّل: کارد را پشت حلقوم فرو کنند و به طرف جلو بیاورند که حلقوم از پشت آن بریده شود.
دوم: پیش از بیرون آمدن روح، سر حیوان را از بدنش جدا کنند، ولی اگر از روی غفلت یا به واسطة تیز بودن کارد بی اختیار سر حیوان جدا شود، مکروه نیست.
سوم: پیش از بیرون آمدن روح، پوست حیوان را بکنند.
چهارم: پیش از آن که روح از بدن حیوان بیرون رود، مغز حرام را که در تیرة پشت است ببرند.
پنجم: در جایی حیوان را بکشند که حیوان دیگر آن را ببیند.
ششم: در شب یا پیش از ظهر روز جمعه سر حیوان را ببرند، ولی در صورت احتیاج عیبی ندارد.
هفتم: خود انسان چهارپایی را که پرورش داده است، بکشد.
احکام شکار کردن با اسلحه
مسأله 2566 - اگر حیوان حلال گوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند، با پنج شرط حلال و بدنش پاک است:
اول: اسلحة شکار مثل کارد، شمشیر و نیزه برنده و تیز باشد که به وسیله تیزی بدن حیوان را پاره کند؛ لذا اگر به وسیله دام، چوب، سنگ و مانند آن حیوانی را شکار کنند، پاک نمی شود و خوردن آن هم حرام است. اگر حیوانی را با سلاحی مانند تفنگ شکار کنند، چنانچه مانند سلاح های معمولی یا شکاری و ساچمه ای، گلوله و ساچمه در بدن حیوان فرو رود و جراحتی ایجاد کند که منجر به کشتن حیوان شود، کفایت می کند؛ و فشار ناشی از شلیک که باعث فرو رفتن گلوله، یا ساچمه در بدن حیوان است، یا حرارتی که به طور معمول از شلیک و حرکت پرشتاب در هوا ایجاد می شود، اشکالی در پاک و حلال بودن حیوان ایجاد نمیکند، زیرا مرگ حیوان مستند به جراحتی است که به علت فرو رفتن گلوله در بدن حاصل شده است.
دوم: کسی که شکار می کند باید مسلمان باشد یا بچة مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد؛ و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم می کند، حیوانی را شکار کند، آن شکار حلال نیست.
سوم: اسلحه را به قصد شکار کردن حیوان به کار ببرد، پس اگر جایی را نشانه بگیرد و اتفاقاً حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست و خوردن آن هم حرام است؛ ولی اگر به قصد شکار، حیوانی را نشانه بگیرد و در اثر خطا و یا جابه جایی حیوان دیگری مورد اصابت قرار گیرد، آن حیوان پاک و خوردن آن حلال است.
چهارم: در وقت به کار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد، شکار حلال نمی شود ولی اگر فراموش کند، اشکال ندارد.
پنجم: وقتی به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازة سر بریدن آن، وقت نباشد و چنانچه به اندازة سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است.
مسأله 2567 - اگر دو نفر حیوانی را شکار کنند، یکی از آنان مسلمان و دیگری کافر باشد، یا یکی از آن دو نام خدا را ببرد و دیگری عمداً نام خدا را نبرد، اگر با دقت معلوم شود مرگ حیوان مستند به گلوله ای است که مسلمان و یا گوینده نام خدا شلیک کرده است، آن حیوان حلال است.
مسأله 2568 - اگر حیوانی را با تیر بزنند و در آب بیفتد و جان دهد، سپس شک کنند حیوان به سبب اصابت تیر جان داده یا خفگی در آب، در صورتی این حیوان حلال است که احراز شود جان دادن آن، مستند به اصابت تیر بوده است.
مسأله 2569 - اگر با سگ غصبی یا اسلحة غصبی حیوانی را شکار کند، شکار حلال است و مال خود او می شود، ولی گذشته از این که گناه کرده، باید اجرت اسلحه یا سگ را به صاحبش بدهد.
مسأله 2570 - اگر با شمشیر یا چیز دیگری که شکار کردن با آن صحیح است با شرط هایی که در «2566» گفته شد، حیوانی را دو قسمت کنند، به گونه ای که سر و گردن در یک قسمت بماند، انسان وقتی به حیوان برسد که جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است؛ و همچنین اگر حیوان زنده باشد، ولی به اندازة سر بریدن وقت نباشد، امّا اگر به اندازة سر بریدن وقت باشد و ممکن باشد مقداری زنده بماند، قسمتی که سر و گردن ندارد، حرام می باشد و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر سر آن را به دستوری که در شرع معیّن شده ببرند، حلال وگرنه آن هم حرام می باشد.
مسأله 2571 - اگر با چوب، سنگ یا چیز دیگری که شکار کردن با آن صحیح نیست، حیوانی را دو قسمت کنند، قسمتی که سر و گردن ندارد، حرام است و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر زنده باشد و ممکن باشد که مقداری زنده بماند تا سر آن را به دستوری که در شرع معیّن شده ببرند حلال، وگرنه آن قسمت هم حرام است.
مسأله 2572 - اگر حیوانی را شکار کنند، یا سر ببرند و بچّة زنده ای از آن بیرون آید، چنانچه آن بچه را به دستوری که در شرع معیّن شده سر ببرند حلال، وگرنه حرام است.
مسأله 2573 - اگر حیوانی را شکار کنند یا سر ببرند و بچّة مرده ای از شکمش بیرون آورند، چنانچه خلقت آن بچّه کامل باشد و مو یا پشم در بدنش روییده باشد، پاک و حلال است.
شکار کردن با سگ شکاری
مسأله 2574 - اگر سگ شکاری حیوان وحشی حلال گوشتی را شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد:
اوّل: سگ به طوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند، برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند، بایستد؛ و نیز عادتش این باشد که تا صاحبش نرسد از شکار نخورد، ولی اگر اتفاقاً شکار را بخورد و یا عادت به خوردن خون شکار داشته باشد، مانعی ندارد.
دوم: صاحبش آن را بفرستد؛ و اگر سگ پیش خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش بانگ بزند که زودتر آن را به شکار برساند، اگرچه با صدای صاحبش شتاب کند، بنابر احتیاط واجب باید از خوردن آن شکار خودداری کنند.
سوم: کسی که سگ را می فرستد باید مسلمان باشد، یا بچّة مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد؛ و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم می کند سگ را بفرستد، شکار آن سگ حرام است.
چهارم: وقت فرستادن سگ نام خدا را ببرد؛ و اگر عمداً نام خدا را نبرد آن شکار حرام است، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد.
پنجم: شکار به واسطة زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند، یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست.
ششم: کسی که سگ را فرستاده وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازة سر بریدن آن وقت نباشد، چنانچه وقتی برسد که به اندازة سر بریدن وقت باشد مثلاً حیوان چشم یا دُم خود را حرکت دهد یا پای خود را به زمین بزند چنانچه سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست.
مسأله 2575 - کسی که سگ را فرستاده اگر وقتی برسد که بتواند سر حیوان را ببرد، چنانچه مثلاً به سبب بیرون آوردن کارد و مانند آن وقت بگذرد و آن حیوان بمیرد حلال است، ولی اگر چیزی همراه او نباشد که با آن سر حیوان را ببرد و حیوان بمیرد، احتیاط واجب آن است که از خوردن آن خودداری کنند، ولی اگر در این حال سگ را وادار کند حیوان را بکشد حلال است.
مسأله 2576 - اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همة آن ها دارای شرط هایی که در « مسأله 2574 » گفته شده بوده اند، شکار حلال است و اگر یکی از آن ها دارای آن شرط ها نبوده، شکار حرام است.
مسأله 2577 - اگر سگ را برای شکار حیوانی بفرستد و آن سگ حیوان دیگری را شکار کند، آن شکار حلال و پاک است؛ و نیز اگر آن حیوان را با حیوان دیگری شکار کند، هر دوی آن ها حلال و پاک هستند.
مسأله 2578 - اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و یکی از آن ها کافر باشد، یا عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است و نیز اگر یکی از سگ هایی را که فرستاده اند، به طوری که در مسأله «2574» گفته شد تربیت شده نباشد، آن شکار حرام می باشد.
مسأله 2579 - اگر باز یا حیوان دیگری غیر سگ شکاری، حیوانی را شکار کند، آن شکار حلال نیست، ولی اگر وقتی برسند که حیوان زنده باشد و به دستوری که در شرع معیّن شده سر آن را ببرند، حلال است.
صید ماهی
مسأله 2580 - اگر ماهی فلس دار را زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، پاک و خوردن آن حلال است، چنانچه در آب بمیرد پاک است، ولی خوردن آن حرام می باشد؛ ولی اگر دامی برای صید ماهی در داخل آب نصب کنند و ماهی بعد از افتادن در دام، داخل آب بمیرد خوردن آن حلال است. ماهی بیفلس را اگرچه زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، حرام است.
مسأله 2581 - اگر ماهی از آب بیرون بیفتد، یا موج آن را بیرون بیندازد، یا آب فرو رود و ماهی در خشکی بماند، چنانچه پیش از آن که بمیرد، با دست یا به وسیلة دیگر شخصی آن را بگیرد، بعد از جان دادن حلال است.
مسأله 2582 - شخصی که ماهی را صید می کند، لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد، ولی مسلمان باید گرفتن آن را دیده باشد.
مسأله 2583 - ماهی مرده ای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفته اند یا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد، یا از بازار مسلمانان خریده شود، حلال است و اگر دست کافر باشد، اگرچه بگوید: آن را زنده گرفته ام، حرام می باشد؛ مگر آن که از گفته او یا از راه های دیگر اطمینان پیدا کنند ماهی خارج از آب یا داخل تور مرده است.
مسأله 2584 - بنابر احتیاط باید از خوردن ماهی زنده خودداری کرد.
مسأله 2585 - اگر ماهی زنده را بریان کنند، یا در بیرون آب پیش از جان دادن بکشند، خوردن آن جایز است ولی بهتر است از خوردن آن خودداری کنند.
مسأله 2586 - اگر ماهی را بیرون آب دو قسمت کنند و یک قسمت آن در حالی که زنده است در آب بیفتد، بنابر احتیاط قسمتی را که بیرون آب مانده نباید خورد.
صید ملخ
مسأله 2587 - اگر ملخ را با دست یا به وسیلة دیگری زنده بگیرند، بعد از جان دادن خوردن آن حلال است و لازم نیست کسی که آن را می گیرد، مسلمان باشد و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد؛ ولی اگر ملخ مرده ای در دست کافر باشد و معلوم نباشد که آن را زنده گرفته یا نه، اگرچه بگوید: زنده گرفته ام، حلال نیست؛ مگر آن که انسان اطمینان پیدا کند آن را زنده گرفته اند.
مسأله 2588 - خوردن ملخی که بال در نیاورده و نمی تواند پرواز کند، حرام است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم