احکام شرعی
آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي
آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي
آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي

احكام تقليد اشاره احكام طهارت آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 - آب كر 2 - آب قليل 3 - آب جاري 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي (بول و غائط كردن) استبراء نجاسات [نجاسات ] اشاره 1 و 2 - بول و غائط 3 - مني 4 - مردار 5 - خون 6 و 7– سگ و خوك 8 – كافر 9 - شراب 10 – فقاع 11 و 12 – عرق جُنُب از حرام و عرق حيوان نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاك احكام نجاسات مطهّرات اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - استحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تبعيت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - استبراء حيوان نجاست خوار 11 - غائب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [برخي احكام] شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است: شرط اوّل؛ شرط دوم؛ آن كه مطلق باشد. شرط سوم؛ آن كه آب وضو و فضايي كه در آن وضو مي گيرد، مباح باشد. شرط چهارم؛ آن كه ظرف آب وضو مباح باشد. شرط پنجم؛ آن كه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آن كه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آن كه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ [قربة الي الله] اشاره شرط نهم؛ [ترتيب] شرط دهم؛ [موالات] اشاره شرط يازدهم؛ [وضو را خود انسان انجام دهد ] اشاره شرط دوازدهم؛ [استعمال آب مانعي نداشته باشد] اشاره شرط سيزدهم؛ [در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد] اشاره احكام وضو احكام وضوي جبيره [جبيره ] احكام جنابت [احكام] چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه [استحاضه] استحاضه سه قسم است: احكام استحاضه حيض [حيض] احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 - صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 - صاحب عادت وقتيه 3 - صاحب عادت عدديه 4 - مضطربه 5 - مبتدئه 6 - ناسِيه مسائل متفرقه ي حيض نفاس غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ [مستحبات بعد از مرگ] احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت [احكام] دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت [خواندن نماز ميت در مساجد] احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت غسل هاي مستحب تيمّم [موارد انجام تيمم] اشاره اوّل از موارد تيمّم اشاره دوم از موارد تيمّم سوم از موارد تيمّم چهارم از موارد تيمّم پنجم از موارد تيمّم ششم از موارد تيمّم هفتم از موارد تيمّم چيزهايي كه تيمّم به آنها صحيح است دستور تيمّم بدل از وضو دستور تيمّم بدل از غسل احكام تيمّم [استحباب اعاده ي نمازهايي كه با تيمم خوانده شده] احكام نماز اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود [برگرداندن نيت از نماز قضا به نماز ادا. … ] نمازهاي مستحب اشاره [نافله ي شب] وقت نافله هاي يوميه احكام قبله پوشانيدن بدن در نماز [احكام پوشش] لباس نمازگزار [ شرايط لباس نمازگزار ] اشاره شرط اوّل شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم [لباس در حال ناچاري] [ساير احكام لباس نمازگزار] مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار [ شرايط مكان نمازگزار] اشاره شرط اوّل؛ آن كه مباح باشد. شرط دوم؛ [بي حركتي مكان نماز] شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم شرط دهم [احكام نماز در برخي مكانهاي خاص] جاهايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنها مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره [اركان نماز] اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) قرائت ركوع سجود [برخي احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن [ساير واجبات نماز] تشهّد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت تعقيب نماز مبطلات نماز اشاره اوّل: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكّيات نماز اشاره شك هاي باطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 - شك امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده ي سهو [احكام] دستور سجده ي سهو كم و زياد كردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر [ شرايط شكسته به جا آوردن نماز] اشاره شرط اوّل: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره [ساير احكام] مسائل متفرقه نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت [احكام] [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت نماز آيات نماز عيد فطر و قربان ترجمه ي نماز اجير گرفتن براي نماز احكام روزه [روزه] [روزه ] چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقيماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قي كردن عمدي احكام چيزهايي كه روزه را باطل مي كند آنچه براي روزه دار مكروه ست جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره ي روزه احكام روزه ي قضا احكام روزه ي مسافر راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [در هفت چيز خمس واجب مي شود (درآمدهاي خمس):] اشاره 1 - منفعت كسب 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهري كه به واسطه ي فرو رفتن در دريا به دست مي آيد 6 - غنيمت 7 - زميني كه كافر ذمّي از مسلمان بخرد مصرف خمس احكام زكات [زكات نُه چيز واجب است] اشاره [1 تا 4؛ ] زكات گندم و جو و خرما و كشمش [8 تا 9؛ ] [زكات طلا و نقره] نصاب طلا نصاب نقره [5 تا 7؛ ] زكات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات زكات فطره مصرف زكات فطره احكام حج [ شرايط وجوب حج] اشاره [احكام] احكام خريد و فروش چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است [جهل به صحت يا بطلان معامله] معاملات مكروه معاملات حرام شرايط جنس و عوض آن صيغه ي خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله ي سلف شرايط معامله ي سلف احكام معامله ي سلف احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [برخي احكام] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه ي اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كساني كه نمي توانند در مال خود تصرف كنند احكام وكالت [وكالت ] احكام قرض [استحباب قرض ] احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج و زناشويي [و محارم و طلاق و رجوع … ] اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرايط عقد عيب هايي كه به واسطه ي آنها مي شود عقد را به هم زد عدّه اي از زن ها كه ازدواج با آنها حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه ي زناشويي احكام شير دادن [كساني كه با شير خوردن بچه به او محرم مي شوند] شرايط شير دادني كه علت محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه ي شير دادن احكام طلاق احكام رجوع كردن احكام غصب [غصب ] احكام مالي كه انسان آن را پيدا مي كند احكام سر بريدن و شكار [و صيد] كردن حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرائط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهايي كه موقع سر بريدن حيوانات مستحب است چيزهايي كه در كشتن حيوانات مكروه ست احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكاري صيد ماهي صيد ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [برخي احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چند چيز در غذا خوردن مكروه است: مستحبات آب آشاميدن مكروهات آب آشاميدن احكام نذر و عهد احكام قسم خوردن اشاره [شروط قسم] [ساير احكام] احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [خويشاني كه ارث مي برند] اشاره ارث دسته ي اوّل؛ [پدر و مادر و اولاد ميت ] ارث دسته ي دوم؛ [جد، جده، خواهر و برادر ] ارث دسته ي سوم؛ [عمو و عمه و دايي و خاله و اولاد آنان ] ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدود اشاره احكام ديه مسائل متفرقه اشاره

اشاره

اشاره
آن كه به حد ترخّص برسد، يعني از وطنش يا جايي كه قصد كرده ده روز در آن جا بماند، به قدري دور شود كه ديوار شهر را نبيند و صداي اذان آن را نشنود ولي بايد در هوا غبار، يا چيز ديگري نباشد كه از ديدن ديوار و شنيدن اذان جلوگيري كند و لازم نيست، به قدري دور شود كه مناره ها و گنبدها را نبيند يا ديوارها هيچ پيدا نباشد، بلكه همين قدر كه ديوار كاملاً معلوم نباشد، كافي است.
مسأله 1327: كسي كه به سفر مي رود، اگر به جايي برسد كه اذان را نشنود ولي ديوار شهر را ببيند، يا ديوارها را نبيند ولي صداي اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آن جا نماز بخواند، بنا بر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1328: مسافري كه به وطنش برمي گردد، وقتي ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند و نيز مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند، وقتي ديوار آن جا را ببيند و صداي اذانش را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه نمازشان را تأخير بيندازند تا به منزل برسند، يا نماز را هم شكسته و هم تمام بخوانند.
مسأله 1329: هرگاه شهر در بلندي باشد كه از دور ديده شود، يا به قدري گود باشد كه اگر انسان كمي دور شود ديوار آن را نبيند، كسي كه از آن شهر مسافرت مي كند، وقتي به اندازه اي دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، ديوارش از آن جا ديده نمي شد، بايد نماز را شكسته بخواند و نيز اگر پستي و بلندي خانه ها بيشتر از معمول باشد، بايد ملاحظه ي معمول را بنمايد.
مسأله 1330: اگر از محلي مسافرت كند كه خانه و ديوار ندارد، وقتي به جايي برسد كه اگر آن محل ديوار داشت از آن جا ديده نمي شد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1331: اگر به قدري دور شود كه نداند صدايي را كه مي شنود صداي اذان است يا صداي ديگر، بايد نماز را شكسته بخواند؛ ولي اگر بفهمد اذان مي گويند و كلمات آن را تشخيص ندهد، بايد تمام بخواند.
مسأله 1332: اگر به قدري دور شود كه اذان خانه ها را نشنود، ولي اذان شهر را كه معمولاً در جاي بلند مي گويند بشنود، نبايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1333: اگر به جايي برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاي بلند مي گويند نشنود، ولي اذاني را كه در جاي خيلي بلند مي گويند بشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1334: اگر چشم يا گوش او يا صداي اذان غير معمولي باشد، در محلي بايد نماز را شكسته بخواند كه چشم متوسط ديوار خانه ها را نبيند و گوش متوسط صداي اذان معمولي را نشنود.
مسأله 1335: اگر موقعي كه سفر مي رود شك كند كه به حد ترخص يعني جايي كه اذان را نشنود و ديوار را نبيند رسيده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند و در موقع برگشتن اگر شك كند كه به حد ترخص رسيده يا نه، بايد شكسته بخواند.
مسأله 1336: مسافري كه در سفر از وطن خود عبور مي كند، وقتي به جايي برسد كه ديوار وطن خود را ببيند و صداي اذان آن را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1337: مسافري كه در بين مسافرت به وطنش رسيده، تا وقتي در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند؛ ولي اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد، وقتي به جايي برسد كه ديوار وطن را نبيند و صداي اذان آن را نشنود، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1338: محلي را كه انسان براي اقامت خود اختيار كرده وطن او است، چه در آن جا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براي زندگي اختيار كرده باشد.
مسأله 1339: اگر قصد دارد در محلي كه وطن اصليش نيست مدتي بماند و بعد به جاي ديگر رود، آن جا وطن او حساب نمي شود.
مسأله 1340: جايي را كه انسان محل زندگي خود قرار داده و مثل كسي كه آن جا وطن اوست در آن جا زندگي مي كند كه اگر مسافرتي براي او پيش آيد، دوباره به همان جا بر مي گردد، اگر چه قصد نداشته باشد كه هميشه در آن جا بماند، وطن او حساب مي شود.
مسأله 1341: كسي كه در دو محل زندگي مي كند مثلاً شش ماه در شهري و شش ماه در شهر ديگر مي ماند هر دو وطن اوست و نيز اگر بيشتر از دو محل را براي زندگي خود اختيار كرده باشد، همه ي آنها وطن او حساب مي شود.
مسأله 1342: كسي كه در محلي ملك دارد، اگر موقعي كه آن ملك را دارد شش ماه در آن جا بماند، تا وقتي كه آن ملك مال او است، هر وقت در مسافرت به آن جا برسد بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1343: اگر به جايي برسد كه وطن او بوده و از آن جا صرف نظر كرده، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگري هم براي خود اختيار نكرده باشد.
[ساير احكام]
مسأله 1344: مسافري كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلي بماند، يا مي داند كه بدون اختيار ده روز در محلي مي ماند، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1345: مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اوّل يا شب يازدهم را داشته باشد و همين كه قصد كند از اوّل آفتاب روز اوّل تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند، ولي اگر مثلاً قصدش اين باشد كه از ظهر روز اوّل تا ظهر روز يازدهم بماند، احتياط واجب آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1346: مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند، در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند، پس اگر بخواهد مثلاً ده روز در نجف و كوفه يا در تهران و شميران بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1347: مسافري كه مي خواهد ده روز در محلي بماند، اگر از اوّل قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آن جا برود، چنانچه جايي كه مي خواهد برود به قدري دور باشد كه از آن جا صداي اذان محل را نشنود و ديوار آن را نبيند، اگر چه بخواهد همان روزي كه مي رود برگردد، بايد در تمام ده روز نماز را شكسته بخواند و اگر به اين مقدار دور نباشد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1348: مسافري كه تصميم ندارد ده روز در محلي بماند، مثلاً قصدش اينست كه اگر رفيقش بيايد، يا منزل خوبي پيدا كند ده روز بماند، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1349: كسي كه تصميم دارد ده روز در محلي بماند، اگر چه احتمال دهد كه براي ماندن او مانعي برسد، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1350: اگر مسافر بداند كه مثلاً ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جايي بماند، بايد نماز را تمام بخواند؛ ولي اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند كه تا آخر ماه بماند، بايد نماز را شكسته بخواند، اگر چه از موقعي كه قصد كرده تا آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
مسأله 1351: اگر مسافر قصد كند كه ده روز در محلي بماند، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود، يا مردد شود كه در آن جا بماند يا به جاي ديگر برود، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي از ماندن منصرف شود يا مردد شود، تا وقتي در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1352: مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود، چنانچه يك نماز چهار ركعتي خوانده باشد، روزه اش صحيح است و تا وقتي كه در آن جا هست بايد نمازهاي خود را تمام بخواند و اگر يك نماز چهار ركعتي نخوانده باشد، روزه ي آن روزش صحيح است، اما نمازهاي خود را بايد شكسته بخواند و روزهاي بعد هم نمي تواند روزه بگيرد.
مسأله 1353: مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شك كند كه پيش از آن كه از قصد ماندن برگردد، يك نماز چهار ركعتي خوانده يا نه، بايد نمازهاي خود را شكسته بخواند.
مسأله 1354: اگر مسافر به نيت اين كه نماز را شكسته بخواند، مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار ركعتي تمام نمايد.
مسأله 1355: مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر در بين نماز چهار ركعتي از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده، بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و بقّيه ي نمازهاي خود را هم شكسته بخواند و اگر مشغول ركعت سوم شده و به ركوع نرفته نمازش باطل است و تا وقتي در آن جا هست، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته، بنا بر احتياط واجب بايد نماز را چهار ركعتي تمام كند و دوباره شكسته بخواند و تا در آن جا هست، نمازهايش را هم تمام و هم شكسته به جا آورد.
مسأله 1356: مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر بيشتر از ده روز در آن جا بماند، تا وقتي كه مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
مسأله 1357: مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، بايد روزه ي واجب را بگيرد و مي تواند روزه ي مستحبي را هم به جا آورد و نماز جمعه و نافله ي ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1358: مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاي اوّل خود ده روز بماند، از وقتي كه مي رود تا بر مي گردد و بعد از برگشتن، بايد نماز را تمام بخواند؛ ولي اگر نخواهد بعد از برگشتن ده روز بماند، در موقع رفتن به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است و در مدّتي كه آن جا مي ماند، بنا بر احتياط واجب بايد هم شكسته و هم تمام بخواند و در موقع برگشتن و بعد از آن كه برگشت بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1359: مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جاي ديگري كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آن جا بماند، بايد در رفتن و در محلي كه قصد ماندن ده روز دارد، نمازهاي خود را تمام بخواند؛ ولي اگر محلي كه مي خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد و نخواهد ده روز در آن جا بماند، بايد موقع رفتن و مدّتي كه در آن جا مي ماند، نمازهاي خود را شكسته بخواند.
مسأله 1360: مسافري كه قصد كرده ده روز در محلي بماند، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بخواهد به جايي كه كمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد كه به محل اولش برگردد يا نه، يا به كلّي از برگشتن به آن جا غافل باشد، يا بخواهد برگردد ولي مردد باشد كه ده روز در آن جا بماند يا نه، يا آن كه از ده روز ماندن در آن جا و مسافرت از آن جا غافل باشد، بايد از وقتي كه مي رود تا برمي گردد و بعد از برگشتن نمازهاي خود را تمام بخواند.
مسأله 1361: اگر به خيال اين كه رفقايش مي خواهند ده روز در محلي بمانند، قصد كند كه ده روز در آن جا بماند و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتي بفهمد كه آنها قصد نكرده اند اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتي كه در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1362: اگر مسافر بعد از رسيدن به هشت فرسخ، سي روز در محلي بماند و در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردد باشد، بعد از گذشتن سي روز اگر چه مقدار كمي در آن جا بماند، بايد نماز را تمام بخواند؛ ولي اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقية راه مردد شود، از وقتي كه مردد مي شود بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1363: مسافري كه مي خواهد نُه روز يا كمتر در محلي بماند، اگر بعد از آن كه نُه روز يا كمتر را در آن جا ماند، بخواهد دوباره نُه روز ديگر يا كمتر بماند و همين طور تا سي روز، روز سي و يكم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1364: مسافري كه سي روز مردد بوده، در صورتي بايد نماز را تمام بخواند كه سي روز را در يك جا بماند، پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند، بعد از سي روز هم بايد نماز را شكسته بخواند.
مسائل متفرقه
مسأله 1365: مسافر مي تواند در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند، ولي اگر بخواهد در جايي كه اوّل جزء اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتياط واجب آن است كه شكسته بخواند و نيز مسافر مي تواند در حائر حضرت سيدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام نماز را تمام بخواند؛ ولي احتياط واجب آن است كه اگر دورتر از اطراف ضريح مقدّس نماز بخواند، شكسته به جا آورد.
مسأله 1366: كسي كه مي داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر در غير چهار مكاني كه در مسأله پيش گفته شد، عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است و همچنين است اگر فراموش كند كه نماز مسافر شكسته است و تمام بخواند.
مسأله 1367: كسي كه مي داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخواند، اگر فراموش كند و تمام بخواند، نمازش باطل است.
مسأله 1368: مسافري كه نمي داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر تمام بخواند، نمازش صحيح است.
مسأله 1369: مسافري كه مي داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر بعضي از خصوصيات آن را نداند، مثلاً نداند كه در سفر هشت فرسخي بايد شكسته بخواند، چنانچه تمام بخواند نمازش باطل است.
مسأله 1370: مسافري كه مي داند بايد نماز را شكسته بخواند، اگر به گمان اين كه سفر او كمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتي بفهمد كه سفرش هشت فرسخ بوده، نمازي را كه تمام خوانده بايد دوباره شكسته بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1371: اگر فراموش كند كه مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت يادش بيايد بايد شكسته به جا آورد و اگر بعد از وقت يادش بيايد قضاي آن نماز بر او واجب نيست.
مسأله 1372: كسي كه بايد نماز را تمام بخواند، اگر شكسته به جا آورد، در هر صورت نمازش باطل است.
مسأله 1373: اگر مشغول نماز چهار ركعتي شود و در بين نماز يادش بيايد كه مسافر است، يا ملتفت شود كه سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته، بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و اگر به ركوع ركعت سوم رفته نمازش باطل است و در صورتي كه به مقدار خواندن يك ركعت هم وقت داشته باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1374: اگر مسافر بعضي از خصوصيات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند كه اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن (44) برگردد، بايد شكسته بخواند، چنانچه به نيت نماز چهار ركعتي، مشغول نماز شود و پيش از ركوع ركعت سوم مسأله را بفهمد بايد نماز را دو ركعتي تمام كند و اگر در ركوع ملتفت شود نمازش باطل است و در صورتي كه به مقدار يك ركعت از وقت هم مانده باشد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1375: مسافري كه بايد نماز را تمام بخواند، اگر به واسطه ي ندانستن مسأله به نيت نماز دو ركعتي مشغول نماز شود و در بين نماز مسأله را بفهمد، بايد نماز را چهار ركعتي تمام كند و احتياط مستحب آن است كه بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار ركعتي بخواند.
مسأله 1376: مسافري كه نماز نخوانده، اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آن جا بماند، بايد نماز را تمام بخواند و كسي كه مسافر نيست، اگر در اوّل وقت نماز نخواند و مسافرت كند، در سفر بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله 1377: اگر از مسافري كه بايد نماز را شكسته بخواند، نماز ظهر يا عصر يا عشا قضا شود، بايد آن را دو ركعتي قضا نمايد، اگر چه در غير سفر بخواهد قضاي آن را به جا آورد و اگر از كسي كه مسافر نيست يكي از اين سه نماز قضا شود، بايد چهار ركعتي قضا نمايد، اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا نمايد.
مسأله 1378: مستحّب است مسافر بعد از هر نماز سي مرتبه بگويد:
«سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَكْبَر» و در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشا بيشتر سفارش شده است؛ بلكه بهتر است در تعقيب اين سه نماز شصت مرتبه بگويد.
نماز قضا
[احكام]
مسأله 1379: كسي كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، بايد قضاي آن را به جا آورد، اگر چه در تمام وقت نماز خواب مانده يا به واسطه ي مستي نماز نخوانده باشد. ولي نمازهاي يوميه اي را كه زن در حال حيض يا نفاس نخوانده است، قضا ندارد.
مسأله 1380: اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازي را كه خوانده باطل بوده، بايد قضاي آن را بخواند.
مسأله 1381: كسي كه نماز قضا دارد، بايد در خواندن آن كوتاهي نكند ولي واجب نيست فوراً آن را به جا آورد.
مسأله 1382: كسي كه نماز قضا دارد مي تواند نماز مستحبي بخواند.
مسأله 1383: اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايي دارد يا نمازهايي را كه خوانده صحيح نبوده، مستحّب است احتياطاً قضاي آنها را به جا آورد.
مسأله 1384: قضاي نمازهاي يوميه بايد به ترتيب خوانده شود، مثلاً كسي كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، بايد اوّل نماز عصر و بعد از آن، نماز ظهر را قضا نمايد.
مسأله 1385: اگر بخواهد قضاي چند نماز غير يوميه مانند نماز آيات را بخواند، يا مثلاً بخواهد قضاي يك نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب به جا آورد.
مسأله 1386: اگر ترتيب نمازهايي را كه نخوانده فراموش كند، بنا بر احتياط واجب بايد طوري آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيبي كه قضا شده به جا آورده است؛ مثلاً اگر قضاي يك نماز ظهر و يك نماز مغرب بر او واجب است و نمي داند كدام اوّل قضا شده، احتياطاً بايد اوّل يك نماز مغرب و بعد از آن يك نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند، يا اوّل يك نماز ظهر و بعد از آن يك نماز مغرب و دوباره نماز ظهر بخواند، تا يقين كند هر كدام را كه اوّل قضا شده اوّل خوانده است؛ ولي اگر نمازهايي كه ترتيب آنها را فراموش كرده به قدري زياد باشد كه اگر بخواهد به ترتيب بخواند خيلي مشقّت دارد، لازم نيست آنها را به ترتيب به جا آورد.
مسأله 1387: اگر نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر، يا دو نماز ظهر يا دو نماز عصر از او قضا شده و نمي داند كدام اوّل قضا شده است، چنانچه دو نماز چهار ركعتي بخواند به نيت اين كه اولي قضاي نماز اوّل و دومي قضاي نماز روز دوم باشد كافي است.
مسأله 1388: اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا، يا يك نماز عصر و يك نماز عشا از او قضا شود و نداند كدام اوّل قضا شده است، بنا بر احتياط واجب بايد طوري آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيب به جا آورده است، مثلاً اگر يك نماز ظهر و يك نماز عشا از او قضا شده و اوّلي آنان را نمي داند، بايد اوّل يك نماز ظهر بعد يك نماز عشا دوباره يك نماز ظهر، يا اوّل يك نماز عشا بعد يك نماز ظهر دوباره يك نماز عشا بخواند.
مسأله 1389: كسي كه مي داند يك نماز چهار ركعتي نخوانده، ولي نمي داند نماز ظهر است يا نماز عصر، اگر يك نماز چهار ركعتي به نيت قضاي نمازي كه نخوانده به جا آورد كافي است.
مسأله 1390: كسي كه پنج نماز پشت سر هم از او قضا شده و نمي داند اوّلي آنها كدام است، بايد نُه نماز به ترتيب بخواند؛ مثلاً از نماز صبح شروع كند و بعد از آن كه ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند و اگر شش نماز پشت سر هم از او قضا شده و اوّلي آنها را نمي داند، بايد ده نماز به ترتيب قضا كند و همين طور براي هر يك نمازي كه به نماز هاي قضاي او اضافه مي شود، در صورتي كه پشت سر هم قضا شده باشد، بايد يك نماز بر مقداري كه گفته شد اضافه نمايد؛ مثلاً اگر هفت نماز او قضا شده و اوّلي آنها را نمي داند، بايد يازده نماز به ترتيب به جا آورد.
مسأله 1391: كسي كه مي داند نمازهاي پنج گانه او هر كدام از يك روز قضا شده و ترتيب آنها را نمي داند، بايد پنج شبانه روز نماز بخواند و اگر شش نماز از شش روز از او قضا شده بايد شش شبانه روز نماز بخواند و همچنين براي هر نمازي كه به نمازهاي قضاي او اضافه شود، بايد يك شبانه روز بيشتر بخواند تا يقين كند به ترتيبي كه قضا شده به جا آورده است، مثلاً اگر هفت نماز از هفت روز نخوانده باشد، بايد هفت شبانه روز قضا نمايد.
مسأله 1392: كسي كه مثلاً چند نماز صبح با چند نماز ظهر از او قضا شده و شماره ي آنها را نمي داند، مثلاً نمي داند كه سه يا چهار يا پنج نماز بوده، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافي است؛ ولي اگر شماره ي آنها را مي دانسته و فراموش كرده، بنا بر احتياط واجب بايد به قدري نماز بخواند كه يقين كند تمام آنها را خوانده است؛ مثلاً اگر فراموش كرده كه چند نماز صبح از او قضا شده است و يقين دارد كه بيشتر از ده تا نبوده، احتياطاً بايد ده نماز صبح بخواند.
مسأله 1393: كسي كه فقط يك نماز قضا از روزهاي پيش دارد، بنا بر احتياط واجب اگر ممكن است بايد اوّل آن را بخواند، بعد مشغول نماز آن روز شود و نيز اگر از روزهاي پيش نماز قضا ندارد، ولي يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده است، در صورتي كه ممكن باشد، بنا بر احتياط واجب بايد نماز قضاي آن روز را پيش از نماز ادا بخواند.
مسأله 1394: اگر در بين نماز يادش بيايد كه يك نماز يا بيشتر از همان روز از او قضا شده، يا فقط يك نماز قضا از روزهاي پيش دارد، چنانچه وقت وسعت دارد و ممكن است نيت را به نماز قضا برگرداند، بنا بر احتياط واجب بايد نيت نماز قضا كند؛ مثلاً اگر در نماز ظهر پيش از تمام شدن ركعت دوم يادش بيايد كه نماز صبح آن روز قضا شده، در صورتي كه وقت نماز ظهر تنگ نباشد، احتياطاً بايد نيت را به نماز صبح برگرداند و آن را دو ركعتي تمام كند، بعد نماز ظهر را بخواند، ولي اگر وقت تنگ است، يا نمي تواند نيت را به نماز قضا برگرداند، مثلاً در ركوع ركعت سوم نماز ظهر يادش بيايد كه نماز صبح را نخوانده، چون اگر بخواهد نيت نماز صبح كند يك ركوع كه ركن است زياد مي شود، نبايد نيت را به قضاي صبح برگرداند.
مسأله 1395: اگر از روزهاي گذشته نمازهاي قضا دارد و يك نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه براي قضاي تمام آنها وقت ندارد، يا نمي خواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضاي آن روز را پيش از نماز ادا بخواند، ولي بايد بعد از خواندن قضاي نمازهاي سابق، دوباره نماز قضايي را كه در آن روز پيش از نماز ادا خوانده، به جا آورد.
مسأله 1396: تا انسان زنده است، اگر چه از خواندن نماز قضاهاي خود عاجز باشد، ديگري نمي تواند نمازهاي او را قضا نمايد.
مسأله 1397: نماز قضا را با جماعت مي شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند، مثلاً اگر نماز قضاي صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند، اشكال ندارد.
مسأله 1398: مستحب است بچّه مميز يعني بچه اي كه خوب و بد را مي فهمد به نماز خواندن و عبادت هاي ديگر عادت دهند، بلكه مستحب است او را به قضاي نمازها هم وادار نمايند.
نماز قضاي پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است
مسأله 1399: اگر پدر و مادر نماز و روزه ي خود را به جا نياورده باشند، چنانچه از روي نافرماني ترك نكرده و مي توانسته اند قضا كنند، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگشان به جا آورد، يا براي آنان اجير بگيرد؛ ولي روزه اي را كه در سفر نگرفته اند، اگر چه نمي توانسته اند قضا كنند، احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد يا براي آنان اجير بگيرد.
مسأله 1400: اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر و مادرش نماز و روزه ي قضا داشته اند يا نه، چيزي بر او واجب نيست.
مسأله 1401: اگر پسر بزرگتر بداند كه پدر و مادرش نماز قضا داشته اند و شك كند كه به جا آورده اند يا نه، بنا بر احتياط واجب بايد قضا نمايد.
مسأله 1402: اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است، قضاي نماز و روزه ي پدر و مادر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست؛ ولي احتياط مستحب آن است كه نماز و روزه ي آنان را بين خودشان قسمت كنند يا براي انجام آن قرعه بزنند.
مسأله 1403: اگر ميت وصيت كرده باشد كه براي نماز و روزه ي او اجير بگيرند، بعد از آن كه اجير نماز و روزه ي او را به طور صحيح به جا آورد، بر پسر بزرگتر چيزي واجب نيست.
مسأله 1404: اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر و مادر را بخواند، بايد به تكليف خود عمل كند، مثلاً قضاي نماز صبح و مغرب و عشاء مادرش را بايد بلند بخواند.
مسأله 1405: كسي كه خودش نماز و روزه ي قضا دارد، اگر نماز و روزه ي پدر و مادر هم بر او واجب شود، هر كدام را اوّل به جا آورد، صحيح است.
مسأله 1406: اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر يا مادر نابالغ يا ديوانه باشد، وقتي كه بالغ شد يا عاقل گرديد، بايد نماز و روزه ي پدر و مادر خود را قضا نمايد و چنانچه پيش از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد، بر پسر دوم چيزي واجب نيست.
مسأله 1407: اگر پسر بزرگتر پيش از آن كه نماز و روزه ي پدر يا مادر را قضا كند بميرد، چنانچه بين مرگ پدر يا مادر و مرگ او به قدري طول كشيده كه مي توانسته قضاي نماز و روزه ي آنها را به جا آورد، بر پسر دوم چيزي واجب نيست و اگر اين مقدار طول نكشيده، قضاي آنها بر پسر دوم واجب است.
نماز جماعت
[احكام]
مسأله 1408: مستحب است نمازهاي واجب خصوصاً نمازهاي يوميه را به جماعت بخوانند و در نماز صبح و مغرب و عشا، خصوصاً براي همسايه مسجد و كسي كه صداي اذان مسجد را مي شنود، بيشتر سفارش شده است.
مسأله 1409: اگر يك نفر به امام جماعت اقتدا كند، هر ركعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا كنند هر ركعتي ثواب ششصد نماز دارد و هرچه بيشتر شوند ثواب نمازشان بيشتر مي شود، تا به ده نفر برسند و عدّه ي آنان كه از ده گذشت، اگر تمام آسمان ها كاغذ و درياها مركب و درخت ها قلم و جن و انس و ملائكه نويسنده شوند، نمي توانند ثواب يك ركعت آن را بنويسند.
مسأله 1410: حاضر نشدن به نماز جماعت از روي بي اعتنايي جايز نيست و سزاوار نيست كه انسان بدون عذر نماز جماعت را ترك كند.
مسأله 1411: مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند و نماز جماعت از نمازِ اوّل وقت كه فُرادي يعني تنها خوانده شود بهتر است و نيز نماز جماعتي را كه مختصر بخوانند از نماز فُرادي كه آن را طول بدهند، بهتر مي باشد.
مسأله 1412: وقتي كه جماعت بر پا مي شود مستحب است كسي كه نمازش را فرادي خوانده، دوباره با جماعت بخواند و اگر بعد بفهمد كه نماز اوّلش باطل بوده، نماز دوم او كافي است.
مسأله 1413: اگر امام يا مأموم بخواهد نمازي را كه به جماعت خوانده دوباره با جماعت بخواند، اشكال دارد.
مسأله 1414: كسي كه در نماز وسواس دارد و فقط در صورتي كه نماز را با جماعت بخواند از وسواس راحت مي شود، بايد نماز را با جماعت بخواند.
مسأله 1415: اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كند كه نماز را به جماعت بخواند، نماز جماعت بر او واجب مي شود.
مسأله 1416: نماز مستحب را نمي شود به جماعت خواند، مگر نماز استسقاء كه براي آمدن باران مي خوانند و نمازي كه واجب بوده و به جهتي مستحب شده است، مانند نماز عيد فطر و قربان كه در زمان امام عَلَيْهِ السَّلَام واجب بوده و به واسطه ي غائب شدن ايشان، مستحب مي باشد.
مسأله 1417: موقعي كه امام جماعت نماز يوميه مي خواند، هر كدام از نمازهاي يوميه را مي شود به او اقتداء كرد، ولي اگر امام نماز يوميه اش را احتياطاً دوباره مي خواند، اقتدا كردن به او اشكال دارد.
مسأله 1418: اگر امام جماعت قضاي نماز يوميه خود را مي خواند، مي شود به او اقتدا كرد، ولي اگر نمازش را احتياطاً قضا مي كند، يا قضاي نماز كس ديگر را مي خواند، اگر چه براي آن پول نگرفته باشد، اقتداي به او اشكال دارد.
مسأله 1419: اگر انسان نداند نمازي را كه امام مي خواند نماز واجب يوميه است يا نماز مستحب، نمي تواند به او اقتدا كند.
مسأله 1420: اگر امام در محراب باشد و كسي پشت سر او اقتدا نكرده باشد، كساني كه دو طرف محراب ايستاده اند و به واسطه ي ديوار محراب امام را نمي بينند نمي توانند اقتدا كنند، بلكه اگر كسي هم پشت سر امام اقتدا كرده باشد، اقتدا كردن كساني كه دو طرف او ايستاده اند و به واسطه ي ديوار محراب امام را نمي بينند، اشكال دارد.
مسأله 1421: اگر به واسطه ي درازي صف اوّل، كساني كه دو طرف صف ايستاده اند امام را نبينند، مي توانند اقتدا كنند و نيز اگر به واسطه ي درازي يكي از صف هاي ديگر كساني كه دو طرف آن ايستاده اند، صف جلوي خود را نبينند، مي توانند اقتدا نمايند.
مسأله 1422: اگر صف هاي جماعت تا درب مسجد برسد، كسي كه مقابل درب پشت صف ايستاده، نمازش صحيح است و نيز نماز كساني كه پشت سر او اقتدا مي كنند صحيح مي باشد، ولي نماز كساني كه دو طرف او ايستاده اند و صف جلو را نمي بينند، اشكال دارد.
مسأله 1423: كسي كه پشت ستون ايستاده اگر از طرف راست يا چپ به واسطه ي مأموم ديگر به امام متصل نباشد، نمي تواند اقتدا كند.
مسأله 1424: جاي ايستادن امام بايد از جاي مأموم بلندتر نباشد، ولي اگر مكان امام مقدار خيلي كمي بلندتر باشد اشكال ندارد و نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفي كه بلندتر است بايستد، در صورتي كه سراشيبي آن زياد نباشد و طوري باشد كه به آن زمين مسطّح بگويند، مانعي ندارد.
مسأله 1425: اگر جاي مأموم بلندتر از جاي امام باشد اشكال ندارد، ولي اگر به قدري بلند باشد كه نگويند اجتماع كرده اند، جماعت صحيح نيست.
مسأله 1426: اگر بين كساني كه در يك صف ايستاده اند بچّه ي مميز يعني بچّه اي كه خوب و بد را مي فهمد فاصله شود، چنانچه ندانند نماز او باطل است، مي توانند اقتدا كنند.
مسأله 1427: بعد از تكبير امام اگر صفِ جلو آماده نماز و تكبير گفتن آنان نزديك باشد، كسي كه در صف بعد ايستاده مي تواند تكبير بگويد، ولي احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا تكبير صف جلو تمام شود.
مسأله 1428: اگر بداند نمازِ يك صف از صف هاي جلو باطل است، در صف هاي بعد نمي تواند اقتدا كند، ولي اگر نداند نماز آنان صحيح است يا نه، مي تواند اقتدا نمايد.
مسأله 1429: هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد اگر چه خود امام ملتفت نباشد، نمي تواند به او اقتدا كند.
مسأله 1430: اگر مأموم بعد از نماز بفهمد كه امام عادل نبوده، يا كافر بوده، يا به جهتي نمازش باطل بوده مثلاً بي وضو نماز خوانده نمازش صحيح است.
مسأله 1431: اگر در بين نماز شك كند كه اقتدا كرده يا نه، چنانچه در حالي باشد كه وظيفه ي مأموم است مثلاً به حمد و سوره ي امام گوش مي دهد بايد نماز را به جماعت تمام كند و اگر مشغول كاري باشد كه هم وظيفه ي امام و هم وظيفه ي مأموم است مثلاً در ركوع يا سجده باشد بايد نماز را به نيت فُرادي تمام نمايد.
مسأله 1432: احتياط واجب آن است كه در بين نماز جماعت تا ناچار نشود، نيت فُرادي نكند.
مسأله 1433: اگر مأموم به واسطه ي عذري بعد از حمد و سوره ي امام نيت فُرادي كند، لازم نيست حمد و سوره را بخواند، ولي اگر پيش از تمام شدن حمد و سوره نيت فرادي نمايد، بايد مقداري را كه امام نخوانده بخواند.
مسأله 1434: اگر در بين نماز جماعت نيت فُرادي نمايد، نمي تواند دوباره نيت جماعت كند، ولي اگر مردد شود كه نيت فُرادي كند يا نه و بعد تصميم بگيرد كه نماز را با جماعت تمام كند، نمازش صحيح است.
مسأله 1435: اگر شك كند كه نيت فُرادي كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه نيت فُرادي نكرده است.
مسأله 1436: اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كند و به ركوع امام برسد، اگر چه ذكر امام تمام شده باشد، نمازش صحيح است و يك ركعت حساب مي شود، امّا اگر به مقدار ركوع خم شود و به ركوع امام نرسد، نمازش باطل است.
مسأله 1437: اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كند و به مقدار ركوع خم شود و شك كند كه به ركوع امام رسيده يا نه، نمازش باطل است.
مسأله 1438: اگر موقعي كه امام در ركوع است اقتدا كند و پيش از آن كه به اندازه ي ركوع خم شود، امام سر از ركوع بردارد، بنا بر احتياط واجب بايد بايستد تا امام براي ركعت بعد برخيزد و آن را ركعت اوّل نماز خود حساب كند؛ ولي اگر برخاستن امام به قدري طول بكشد كه نگويند اين شخص نماز جماعت مي خواند، بايد نيت فرادي نمايد.
مسأله 1439: اگر اوّل نماز يا بين حمد و سوره اقتدا كند و پيش از آن كه به ركوع رود، امام سر از ركوع بردارد، نماز او صحيح است.
مسأله 1440: اگر موقعي برسد كه امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد بعد از نيت و گفتن تكبيرة الاحرام بنشيند و تشهد را با امام بخواند، ولي سلام را نگويد و صبر كند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بايستد و بدون آن كه دوباره نيت كند و تكبير بگويد، حمد و سوره را بخواند و آن را ركعت اوّل نماز خود حساب كند.
مسأله 1441: مأموم نبايد جلوتر از امام بايستد و اگر مساوي او بايستد، اشكال ندارد؛ ولي اگر قد او بلندتر از امام است، بنا بر احتياط واجب بايد طوري بايستد كه در ركوع و سجود جلوتر از امام نباشد.
مسأله 1442: در نماز جماعت بايد بين مأموم و امام پرده و مانند آن كه پشت آن ديده نمي شود، فاصله نباشد و همچنين است بين انسان و مأموم ديگري كه انسان به واسطه ي او به امام متصل شده است، ولي اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بين آن زن و امام يا بين آن زن و مأموم ديگري كه مرد است و زن به واسطه ي او به امام متصل شده است، پرده و مانند آن باشد، اشكال ندارد.
مسأله 1443: اگر بعد از شروع به نماز بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسي كه مأموم به واسطه ي او متصل به امام است، پرده يا چيز ديگري كه پشت آن را نمي توان ديد فاصله شود، چنانچه مأموم فوراً قصد فُرادي نكند، نمازش باطل است.
مسأله 1444: احتياط واجب آن است كه بين جاي سجده ي مأموم و جاي ايستادن امام، بيشتر از يك قدم معمولي فاصله نباشد و نيز اگر انسان به واسطه ي مأمومي كه جلوي او ايستاده به امام متصل باشد، بنا بر احتياط واجب بايد فاصلة جاي سجده اش از جاي ايستادن او بيشتر از يك قدم معمولي نباشد و احتياط مستحب آن است كه جاي سجده ي مأموم با جاي كسي كه جلو او ايستاده هيچ فاصله نداشته باشد.
مسأله 1445: اگر مأموم به واسطه ي كسي كه طرف راست يا چپ او اقتدا كرده، به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، بنا بر احتياط واجب بايد با كسي كه در طرف راست يا چپ او اقتدا كرده بيشتر از يك قدم معمولي فاصله نداشته باشد.
مسأله 1446: اگر در نماز بين مأموم و امام، يا بين مأموم و كسي كه مأموم به واسطه ي او به امام متصل است، بيشتر از يك قدم فاصله پيدا شود، چنانچه فوراً قصد فُرادي نكند، نمازش باطل است.
مسأله 1447: اگر نماز همه ي كساني كه در صف جلو هستند تمام شود، يا همه نيت فُرادي نمايند، چنانچه فوراً براي نماز ديگري به امام اقتدا كنند، يا كساني كه در صف بعد ايستاده اند فوراً قصد فرادي نمايند، نماز صف بعد صحيح است و در غير اين دو صورت نماز صف بعد باطل مي باشد.
مسأله 1448: اگر در ركعت دوم اقتدا كند، لازم نيست حمد و سوره بخواند، ولي قنوت و تشهّد را با امام مي خواند و احتياط آن است كه موقع خواندن تشهّد، انگشتان دست و سينه ي پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند و بايد بعد از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد، حمد را تمام كند و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند، ولي اگر در سجده به امام برسد، بهتر است كه احتياطاً نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1449: اگر موقعي كه امام در ركعت دوم نماز چهار ركعتيست اقتدا كند، بايد در ركعت دوم نمازش كه ركعت سوم امام است، بعد از دو سجده بنشيند و تشهّد را به مقدار واجب بخواند و برخيزد و چنانچه براي گفتن سه مرتبه تسبيحات وقت ندارد، يك مرتبه بگويد و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند.
مسأله 1450: اگر امام در ركعت سوم يا چهارم باشد و مأموم بداند كه اگر اقتدا كند و حمد را بخواند به ركوع امام نمي رسد، بنا بر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام به ركوع رود، بعد اقتدا نمايد.
مسأله 1451: اگر در ركعت سوم يا چهارم امام اقتدا كند، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد، بايد حمد را تمام كند و در ركوع يا سجده، خود را به امام برساند، ولي اگر در سجده به امام برسد، بهتر آن است كه احتياطاً نماز را دوباره بخواند.
مسأله 1452: كسي كه مي داند اگر سوره يا قنوت را تمام كند به ركوع امام نمي رسد، چنانچه عمداً سوره يا قنوت را بخواند و به ركوع نرسد نمازش اشكال دارد.
مسأله 1453: كسي كه اطمينان دارد كه اگر سوره را شروع كند، يا تمام نمايد به ركوع امام مي رسد، احتياط واجب آن است كه سوره را شروع كند، يا اگر شروع كرده تمام نمايد.
مسأله 1454: كسي كه يقين دارد، اگر سوره را بخواند به ركوع امام مي رسد، چنانچه سوره را بخواند و به ركوع نرسد، نمازش صحيح است.
مسأله 1455: اگر امام ايستاده باشد و مأموم نداند كه در كدام ركعت است مي تواند اقتدا كند، ولي بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر چه بعد بفهمد كه امام در ركعت اوّل يا دوم بوده، نمازش صحيح است.
مسأله 1456: اگر به خيال اين كه امام در ركعت اوّل يا دوم است، حمد و سوره نخواند و بعد از ركوع بفهمد كه در ركعت سوم يا چهارم بوده، نمازش صحيح است، ولي اگر پيش از ركوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد فقط حمد را بخواند و در ركوع يا سجده خود را به امام برساند.
مسأله 1457: اگر به خيال اين كه امام در ركعت سوم يا چهارم است، حمد و سوره بخواند و پيش از ركوع يا بعد از آن بفهمد كه در ركعت اوّل يا دوم بوده، نمازش صحيح است و اگر در بين حمد و سوره بفهمد لازم نيست آنها را تمام كند.
مسأله 1458: اگر موقعي كه مشغول نماز مستحبيست جماعت بر پا شود، چنانچه اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها كند و مشغول نماز جماعت شود؛ بلكه اگر اطمينان نداشته باشد كه به ركعت اوّل برسد، مستحب است به همين دستور رفتار نمايد.
مسأله 1459: اگر موقعي كه مشغول نماز سه ركعتي يا چهار ركعتيست جماعت بر پا شود، چنانچه به ركوع ركعت سوم نرفته و اطمينان ندارد كه اگر نماز را تمام كند به جماعت برسد، مستحب است به نيت نماز مستحبي نماز را دو ركعتي تمام كند و خود را به جماعت برساند.
مسأله 1460: اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهّد يا سلام اوّل باشد، لازم نيست نيت فرادي كند.
مسأله 1461: كسي كه يك ركعت از امام عقب مانده، بنا بر احتياط واجب بايد وقتي امام تشهّد ركعت آخر را مي خواند، انگشتان دست و سينه ي پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند نگه دارد و صبر كند تا امام سلام نماز را بگويد و بعد برخيزد.
[احكام]
شرايط امام جماعت
مسأله 1462: امام جماعت بايد بالغ و عاقل و شيعة دوازده امامي و عادل و حلال زاده باشد و نماز را به طور صحيح بخواند و نيز اگر مأموم مرد است امام او هم بايد مرد باشد و اقتدا كردن بچّه ي مميز كه خوب و بد را مي فهمد به بچّه مميز ديگر مانعي ندارد.
مسأله 1463: امامي را كه عادل مي دانسته، اگر شك كند به عدالت خود باقيست يا نه، مي تواند به او اقتدا نمايد.
مسأله 1464: كسي كه ايستاده نماز مي خواند، نمي تواند به كسي كه نشسته يا خوابيده نماز مي خواند اقتدا كند و كسي كه نشسته نماز مي خواند نمي تواند، به كسي كه خوابيده نماز مي خواند اقتدا نمايد.
مسأله 1465: كسي كه نشسته يا خوابيده نماز مي خواند، مي تواند به كسي كه نشسته نماز مي خواند اقتدا كند و كسي كه خوابيده نماز مي خواند، مي تواند به كسي كه خوابيده نماز مي خواند اقتدا كند.
مسأله 1466: اگر امام جماعت به واسطه ي عذري با لباس نجس، يا با تيمّم، يا با وضوي جبيره اي نماز بخواند، مي شود به او اقتدا كرد.
مسأله 1467: اگر امام مرضي دارد كه نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خود داري كند، مي شود به او اقتدا كرد و نيز زني كه مستحاضه نيست مي تواند به زن مستحاضه اقتدا نمايد.
مسأله 1468: بنا بر احتياط واجب كسي كه مرض خوره يا پيسي دارد، نبايد امام جماعت شود.
احكام جماعت
مسأله 1469: موقعي كه مأموم نيت مي كند بايد امام را معين نمايد، ولي دانستن اسم او لازم نيست، مثلاً اگر نيت كند اقتدا مي كنم به امام حاضر، نمازش صحيح است.
مسأله 1470: مأموم بايد غير از حمد و سور، همه چيز نماز را خودش بخواند، ولي اگر ركعت اوّل يا دوم او ركعت سوم يا چهارم امام باشد، بايد حمد و سوره را بخواند.
مسأله 1471: اگر مأموم در ركعت اوّل و دوم نماز صبح و مغرب و عشا صداي حمد و سوره ي امام را بشنود، اگر چه كلمات را تشخيص ندهد، بايد حمد و سوره را نخواند و اگر صداي امام را نشنود مستحب است حمد و سوره را بخواند، ولي بايد آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند اشكال ندارد.
مسأله 1472: اگر مأموم بعضي از كلمات حمد و سوره ي امام را بشنود، احتياط واجب آن است كه حمد و سوره نخواند.
مسأله 1473: اگر مأموم سهواً حمد و سوره بخواند، يا خيال كند صدايي را كه مي شنود صداي امام نيست و حمد و سوره بخواند و بعد بفهمد صداي امام بوده، نمازش صحيح است.
مسأله 1474: اگر شك كند كه صداي امام را مي شنود يا نه، يا صدايي بشنود و نداند صداي امام است يا صداي كس ديگر، مي تواند حمد و سوره بخواند.
مسأله 1475: احتياط واجب آن است كه مأموم در ركعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر حمد و سوره نخواند و مستحب است به جاي آن ذكر بگويد.
مسأله 1476: مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد، بلكه احتياط واجب آن است كه تا تكبير امام تمام نشده تكبير نگويد.
مسأله 1477: اگر مأموم سلام امام را بشنود، يا بداند چه وقت سلام مي گويد، احتياط واجب آن است كه پيش از امام سلام نگويد و چنانچه عمداً پيش از امام سلام دهد، نمازش اشكال دارد، ولي اگر سهواً پيش از امام سلام دهد، نمازش صحيح است و لازم نيست دوباره با امام سلام دهد.
مسأله 1478: اگر مأموم غير از تكبيرة الاحرام و سلام، چيزهاي ديگر نماز را پيش از امام بگويد اشكال ندارد، ولي اگر آنها را بشنود، يا بداند امام چه وقت مي گويد، احتياط مستحب آن است كه پيش از امام نگويد.
مسأله 1479: مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده مي شود، كارهاي ديگر آن مانند ركوع و سجود را با امام، يا كمي بعد از امام به جا آورد و اگر عمداً پيش از امام، يا مدّني بعد از امام انجام دهد معصيت كرده و احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1480: اگر سهواً پيش از امام سر از ركوع بردارد، چنانچه امام در ركوع باشد بايد به ركوع برگردد و با امام سر بردارد و در اين صورت زياد شدن ركوع كه ركن است نماز را باطل نمي كند، ولي اگر به ركوع برگردد و پيش از آن كه به ركوع برسد امام سر بردارد، نمازش باطل است.
مسأله 1481: اگر اشتباهاً سر بردارد و ببيند امام در سجده است، بايد به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده اين اتّفاق بيفتد براي زياد شدن دو سجده كه ركن است نماز باطل نمي شود.
مسأله 1482: كسي كه اشتباهاً پيش از امام سر از سجده برداشته، هرگاه به سجده برگردد و هنوز به سجده نرسيده امام سر بردارد، نمازش صحيح است، ولي اگر در هر دو سجده اين اتّفاق بيفتد، نماز باطل است.
مسأله 1483: اگر اشتباهاً سر از ركوع يا سجده بردارد و سهواً يا به خيال اين كه به امام نمي رسد به ركوع يا سجده نرود، نمازش صحيح است.
مسأله 1484: اگر سر از سجده بردارد و ببيند امام در سجده است، چنانچه به خيال اين كه سجده ي اوّل امام است، به قصد اين كه با امام سجده كند، به سجده رود و بفهمد سجده ي دوم امام بوده، سجده دوم او حساب مي شود و اگر به خيال اين كه سجده ي دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده ي اوّل امام بوده، بايد سجده را به قصد همراهي با امام تمام كند و دوباره با امام به سجده رود و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه نماز را به جماعت تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1485: اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طوري باشد كه اگر سر بردارد به مقداري از قرائت امام مي رسد، چنانچه سر بردارد و با امام به ركوع رود، نمازش صحيح است و اگر عمداً برنگردد، احتياط واجب آن است كه نماز را به جماعت تمام كند و دوباره بخواند.
مسأله 1486: اگر سهواً پيش از امام به ركوع رود و طوري باشد كه اگر برگردد به چيزي از قرائت امام نمي رسد، در صورتي كه صبر كند تا امام به او برسد، نمازش صحيح است و اگر به قصد اين كه با امام نماز بخواند سر بردارد و با امام به ركوع رود، احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره به جا آورد.
مسأله 1487: اگر سهواً پيش از امام به سجده رود، در صورتي كه صبر كند تا امام به او برسد، نمازش صحيح است و اگر به قصد اين كه با امام نماز بخواند سر بردارد و با امام به سجده رود، احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره به جا آورد.
مسأله 1488: اگر امام در ركعتي كه قنوت ندارد اشتباهاً قنوت بخواند، يا در ركعتي كه تشهد ندارد اشتباهاً مشغول خواندن تشهّد شود، مأموم نبايد قنوت و تشهّد را بخواند؛ ولي نمي تواند پيش از امام به ركوع رود، يا پيش از ايستادن امام بايستد، بلكه بايد صبر كند تا قنوت يا تشهّد امام تمام شود و بقيه نماز را با او بخواند. چيزهايي كه در نماز جماعت مستحب است
مسأله 1489: اگر مأموم يك مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بايستد و اگر يك زن باشد، مستحب است در طرف راست امام طوري بايستد كه جاي سجده اش مساوي زانو يا قدم امام باشد و اگر يك مرد و يك زن، يا يك مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و باقي پشت سر امام بايستند و اگر چند مرد يا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بايستند و اگر چند مرد و چند زن باشند، مستحب است مردها عقب امام و زن ها پشت مردها بايستند.
مسأله 1490: اگر امام و مأموم هر دو زن باشند، بهتر است بهتر كه رديف يكديگر بايستند و امام جلوتر از ديگران نايستد.
مسأله 1491: مستحب است امام در وسط صف بايستد و اهل علم و كمال و تقوي در صف اوّل بايستند.
مسأله 1492: مستحب است صف هاي جماعت منظم باشد و بين كساني كه در يك صف ايستاده اند فاصله نباشد و شانه ي آنان رديف يكديگر باشد.
مسأله 1493: مستحب است بعد از گفتن «قَد قامَتِ الصَّلوة» مأمومين برخيزند.
مسأله 1494: مستحب است امام جماعت حال مأمومي را كه از ديگران ضعيف تر است رعايت كند و قنوت و ركوع و سجود را طول ندهد، مگر بداند همه ي كساني كه به او اقتدا كرده اند مايلند.
مسأله 1495: مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذكرهايي كه بلند مي خواند صداي خود را به قدري بلند كند كه ديگران بشنوند، ولي بايد بيش از اندازه صدا را بلند نكند.
مسأله 1496: اگر امام در ركوع بفهمد كسي تازه رسيده و مي خواهد اقتدا كند، مستحب است ركوع را دو برابر هميشه طول بدهد و بعد برخيزد، اگر چه بفهمد كس ديگري هم براي اقتدا وارد شده است. چيزهايي كه در نماز جماعت مكروه ست
مسأله 1497: اگر در صف هاي جماعت جا باشد، مكروه است انسان تنها بايستد.
مسأله 1498: مكروه است مأموم ذكرهاي نماز را طوري بگويد كه امام بشنود.
مسأله 1499: مسافري كه نماز ظهر و عصر و عشا را دو ركعت مي خواند مكروه است در اين نمازها به كسي كه مسافر نيست اقتدا كند و كسي كه مسافر نيست مكروه است در اين نمازها به مسافر اقتدا نمايد.
نماز آيات
مسأله 1500: نماز آيات كه دستور آن بعداً گفته خواهد شد، به واسطه ي چهار چيز واجب مي شود:
اوّل: گرفتن خورشيد.
دوم: گرفتن ماه، اگر چه مقدار كمي از آنها گرفته شود و كسي هم از آن نترسد.
سوم: زلزله، اگر چه كسي هم نترسد.
چهارم: رعد و برق و بادهاي سياه و سرخ و مانند اينها، در صورتي كه بيشتر مردم بترسند.
مسأله 1501: اگر از چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است بيشتر از يكي اتّفاق بيفتد، انسان بايد براي هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثلاً اگر خورشيد بگيرد و زلزله هم بشود، بايد دو نماز آيات بخواند.
مسأله 1502: كسي كه [قضاي] چند نماز آيات بر او واجب است، اگر همه ي آنها براي يك چيز بر او واجب شده باشد مثلاً سه مرتبه خورشيد گرفته و نماز آنها را نخوانده است موقعي كه قضاي آنها را مي خواند، لازم نيست معين كند كه براي كدام دفعه ي آنها باشد و همچنين است اگر چند نماز براي رعد و برق و بادهاي سياه و سرخ و مانند اينها بر او واجب شده باشد؛ ولي اگر براي آفتاب گرفتن و ماه گرفتن و زلزله، يا براي دو تاي اينها نمازهايي بر او واجب شده باشد، بنا بر احتياط واجب بايد موقع نيت معين كند نماز آياتي را كه مي خواند براي كداميك آنها است.
مسأله 1503: چيزهايي كه نماز آيات براي آنها واجب است، در هر شهري اتّفاق بيفتد، فقط مردم همان شهر بايد نماز آيات بخوانند و بر مردم جاهاي ديگر واجب نيست، ولي اگر مكان آنها به قدري نزديك باشد كه با آن شهر يكي حساب شود، نماز آيات بر آنها هم واجب است.
مسأله 1504: از وقتي كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مي كند انسان بايد نماز آيات را بخواند و بنا بر احتياط واجب بايد به قدري تأخير نيندازد كه شروع به باز شدن كند.
مسأله 1505: اگر خواندن نماز آيات را به قدري تأخير بيندازد كه آفتاب يا ماه شروع به باز شدن كند، بنا بر احتياط واجب بايد نيت ادا و قضا نكند، ولي اگر بعد از باز شدن تمام آن نماز بخواند بايد نيت قضا نمايد.
مسأله 1506: اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه به اندازه ي خواندن يك ركعت نماز يا كمتر باشد، نمازي كه مي خواند اداست و همچنين است اگر مدت گرفتن آنها بيشتر باشد، ولي انسان نماز را نخواند تا به اندازه ي خواندن يك ركعت به آخرِ وقتِ آن مانده باشد.
مسأله 1507: موقعي كه زلزله و رعد و برق و مانند اينها اتّفاق مي افتد، انسان بايد فوراً نماز آيات را بخواند و اگر نخواند معصيت كرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
مسأله 1508: اگر بعد از باز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده، بايد قضاي نماز آيات را بخواند، ولي اگر بفهمد مقداري از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1509: اگر عدّه اي بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته ي آنان يقين پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته اند، در صورتي كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد، بايد نماز آيات را بخواند، بلكه اگر مقداري از آن هم گرفته باشد، بنا بر احتياط خواندن نماز آيات بر او واجب است و همچنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست، بگويند خورشيد يا ماه گرفته، بعد معلوم شود كه عادل بوده اند.
مسأله 1510: اگر انسان به گفته ي كساني كه از روي قاعده علمي وقت گرفتن خورشيد و ماه را مي دانند، اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته، بنا بر احتياط واجب بايد نماز آيات را بخواند و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مي گيرد و فلان مقدار طول مي كشد و انسان به گفته ي آنان اطمينان پيدا كند، بنا بر احتياط واجب بايد به حرف آنان عمل نمايد، مثلاً اگر بگويند آفتاب فلان ساعت شروع به باز شدن مي كند، احتياطاً بايد نماز آيات را تا آن وقت تأخير نيندازد.
مسأله 1511: اگر بفهمد نماز آياتي كه خوانده باطل بوده، بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1512: اگر در وقت نماز يوميه نماز آيات هم بر انسان واجب شود، چنانچه براي هر دو نماز وقت دارد، هر كدام را اوّل بخواند اشكال ندارد و اگر وقت يكي از آن دو تنگ باشد، بايد اوّل آن را بخواند و اگر وقت هر دو تنگ باشد، بايد اوّل نماز يوميه را بخواند.
مسأله 1513: اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آن را تمام كند بعد نماز آيات را بخواند و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد بايد آن را بشكند و اوّل نماز آيات و بعد نماز يوميه را به جا آورد.
مسأله 1514: اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است، بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود و بعد از آن كه نماز را تمام كرد پيش از انجام كاري كه نماز را به هم بزند، بقية نماز آيات را از همان جا كه رها كرده بخواند.
مسأله 1515: اگر در حال حيض يا نفاسِ زن، آفتاب يا ماه بگيرد، نماز آيات بر او واجب نيست و قضا هم ندارد، ولي اگر زلزله يا رعد و برق و مانند اينها اتفاق بيفتد، احتياط مستحب آن است كه بعد از پاك شدن نماز آيات را بخواند. دستور نماز آيات
مسأله 1516: نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد و دستور آن اينست كه انسان بعد از نيت تكبير بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره ي بخواند، باز به ركوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را هم مثل ركعت اوّل به جا آورد و تشهّد بخواند و سلام دهد.
مسأله 1517: در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيت و تكبير و خواندن حمد آيه هاي يك سوره را پنج قسمت كند و يك آيه يا بيشتر از آن را بخواند و به ركوع رود و سر بردارد و بدون اين كه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به ركوع رود و همينطور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد، مثلاً به قصد سوره ي قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ بِسْمِ اللّهِ اَلرَّحْمنِ الرَّحيمِ بگويد و به ركوع رود، بعد بايستد و بگويد: قُل هُوَ اللهُ أَحَدٌ دوباره به ركوع رود و بعد از ركوع بايستد و بگويد: اَللهُ الصَّمَدُ باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: لَمْ يلِدْ وَ لَمْ يولَدْ و به ركوع رود، باز هم سر بردارد و بگويد: وَ لَمْ يكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَد و بعد از آن به ركوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن دو سجده كند و ركعت دوم را هم مثل ركعت اوّل به جا آورد و بعد از سجده ي دوم تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1518: اگر در يك ركعت از نماز آيات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در ركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند، مانعي ندارد.
مسأله 1519: چيزهايي كه در نماز يوميه واجب و مستحب است در نماز آيات هم واجب و مستحب مي باشد، ولي در نماز آيات مستحب است به جاي اذان و اقامه سه مرتبه بگويند:
«اَلصَّلاة».
مسأله 1520: مستحب است بعد از ركوع پنجم و دهم بگويد: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ و نيز پيش از هر ركوع و بعد از آن تكبير بگويد، ولي بعد از ركوع پنجم و دهم گفتن تكبير مستحب نيست.
مسأله 1521: مستحب است پيش از ركوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط يك قنوت پيش از ركوع دهم بخواند، كافي است.
مسأله 1522: اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش به جايي نرسد، نماز باطل است.
مسأله 1523: اگر شك كند كه در ركوع آخرِ ركعتِ اوّل است يا در ركوعِ اوّل ركعتِ دوم و فكرش به جايي نرسد، نماز باطل است، ولي اگر مثلاً شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع، چنانچه براي رفتن به سجده خم نشده، بايد ركوعي را كه شك دارد به جا آورده يا نه، به جا آورد و اگر براي رفتن به سجده خم شده، بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1524: هر يك از ركوع هاي نماز آيات ركن است، كه اگر عمداً يا اشتباهاً كم يا زياد شود، نماز باطل است.
نماز عيد فطر و قربان
مسأله 1525: نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام واجب است و بايد به جماعت خوانده شود و در زمان ما كه امام غائب است مستحب مي باشد و مي شود آن را به جماعت يا فُرادي خواند.
مسأله 1526: وقت نماز عيد فطر و قربان از اوّل آفتاب روز عيد است تا ظهر.
مسأله 1527: مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و در عيد فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند و زكات فطره را هم بدهند، بعد نماز عيد را بخوانند.
مسأله 1528: نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است، كه در ركعت اوّل بعد از خواندن حمد و سوره ي بايد پنج تكبير بگويد و بعد از هر تكبير يك قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تكبير ديگري بگويد و به ركوع رود و دو سجده به جا آورد و برخيزد و در ركعت دوم چهار تكبير بگويد و بعد از هر تكبير قنوت بخواند و تكبير پنجم را بگويد و به ركوع رود و بعد از ركوع دو سجده كند و تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسأله 1529: در قنوت نماز عيد فطر و قربان هر دعا و ذكري بخوانند كافي است، ولي بهتر است اين دعا را بخوانند:
«اَلّلهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرياءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ اَهْلَ الْعَفوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ اَهْلَ التَّقْوي وَ الْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذا الْيومِ الَّذي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّدٍ (ص) ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ كَرامَةً وَ مَزيداً اَنْ تُصَلِّي عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُدْخِلَنِي في كُلِّ خَيرٍ اَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُخْرِجَنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمّداً و آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَلّلهُمَّ اِنّي اَسْئلُكَ خَيرَ ما سَئلَكَ بِهِ عِبادُكَ الصَّالِحوُنَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُكَ الْمُخْلِصُونَ».
مسأله 1530: در زمان غائب بودن امام مستحب است بعد از نماز عيد فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است كه در خطبة عيد فطر احكام زكات فطره و در خطبة عيد قربان احكام قرباني را بگويند.
مسأله 1531: نماز عيد سوره ي مخصوصي ندارد، ولي بهتر است كه در ركعت اوّل آن سوره ي شمس (سوره ي 91) و در ركعت دوم سوره ي غاشيه (سوره ي 88) را بخوانند، يا در ركعت اوّل سوره ي سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ اْلأَعْلَي (سوره ي 87) و در ركعت دوم سوره ي شمس را بخوانند.
مسأله 1532: مستحب است نماز عيد را در صحرا بخوانند، ولي در مكّه مستحب است در مسجد الحرام خوانده شود.
مسأله 1533: مستحب است پياده و پا برهنه و با وقار به نماز عيد بروند و پيش از نماز غسل كنند و عمامة سفيد بر سر بگذارد.
مسأله 1534: مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند و در حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند و كسي كه نماز عيد مي خواند اگر امام جماعت است، يا فُرادي نماز مي خواند نماز را بلند بخواند.
مسأله 1535: بعد از نماز مغرب و عشاءِ شبِ عيد فطر و بعد از نمازِ صبح آن و نيز بعد از نمازِ عيد فطر مستحب است اين تكبيرها را بگويد:
«اَللّهُ اَكْبَرُ، اَللّهُ اَكْبَرُ، لا اِلَهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ وَ لِلّهِ الْحَمْدُ، اَللّهُ اَكْبَرُ عَلي ما هَدانَا».
مسأله 1536: مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز كه اوّل آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است، تكبيرهايي را كه در مسأله پيش گفته شد بگويد و بعد از آن بگويد: «اَللّهُ اَكْبَرُ عَلَي ما رَزَقَنا مِنْ بَهيمَةِ الأنْعامِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلَي ما اَبْلانا»؛ ولي اگر عيد قربان را در مني باشد مستحب است بعد از پانزده نماز كه اوّل آنها نماز ظهر روز عيد و آخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذي حجّه است، اين تكبيرها را بگويد.
مسأله 1537: احتياط مستحب آن است كه زن ها از رفتن به نماز عيد خود داري كنند، ولي اين احتياط براي زن هاي پير نيست.
مسأله 1538: در نماز عيد هم مثل نمازهاي ديگر مأموم بايد غير از حمد و سوره چيزهاي ديگر نماز را خودش بخواند.
مسأله 1539: اگر مأموم موقعي برسد كه امام مقداري از تكبيرها را گفته، بعد از آن كه امام به ركوع رفت بايد آنچه از تكبيرها و قنوت ها را كه با امام نگفته خودش بگويد و اگر در هر قنوت يك «سُبْحانَ اللهِ» يا يك «اَلْحَمدُ لِلّهِ» بگويد كافي است.
مسأله 1540: اگر در نماز عيد موقعي برسد كه امام در ركوع است، مي تواند نيت كند و تكبير اوّل نماز را بگويد و به ركوع برود.
مسأله 1541: اگر در نماز عيد يك سجده يا تشهّد را فراموش كند، احتياط آن است كه بعد از نماز آن را به جا آورد و نيز اگر كاري كه براي آن سجده ي سهو لازم است پيش آيد، بنا بر احتياط بايد بعد از نماز دو سجده سهو براي آن بنمايد.
ترجمه ي نماز
1 - ترجمه ي سوره ي حمد بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم يعني ابتدا مي كنم به نام خداوندي كه در دنيا بر مؤمن و كافر رحم مي كند و در آخرت بر مؤمن رحم مي نمايد. اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمِينَ يعني ثنا مخصوص خداونديست كه پرورش دهنده ي همه ي موجودات است. الرَّحمنِ الرَّحيمِ يعني در دنيا بر مؤمن و كافر و در آخرت بر مؤمن رحم مي كند. مالِكِ يومِ الدّين يعني پادشاه و صاحب اختيار روز قيامت است. اِياكَ نَعْبُدُ وَ اِياكَ نَسْتَعينْ يعني فقط تو را عبادت مي كنيم و فقط از تو كمك مي خواهيم. اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقيمَ يعني هدايت كن ما را به راه راست كه آن دين اسلام است. صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ يعني به راه كساني كه به آنان نعمت دادي كه آنان پيغمبران و جانشينان پيغمبران هستند. غَيرِ الْمَغْضوبِ عَلَيهِمْ وَ لا الضَّالّين يعني نه به راه كساني كه غضب كرده اي بر ايشان و نه آن كساني كه گمراهند.
2 - ترجمه ي سوره ي قُلُ هو الله اَحَدٌ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ يعني بگو اي محمّد (ص) كه خداوند، خداييست يگانه. اَللهُ الصَّمَدُ يعني خدايي كه از تمام موجودات بي نياز است. لَمْ يلِدْ وَ لَمْ يوُلَدْ فرزند ندارد و فرزند كسي نيست. وَ لَمْ يكُنْ لَهُ كُفوُاً اَحَدٌ يعني هيچ كس از مخلوقات مثل او نيست.
3 - ترجمه ي ذكر ركوع و سجود و ذكرهايي كه بعد از آنها مستحب است.
«سُبْحانَ رَّبِي الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِه» يعني پروردگار بزرگ من از هر عيب و نقصي پاك و منزّه است و من مشغول ستايش او هستم.
«سُبْحانَ رَبِّي الاَعَلي وَ بِحَمْدِه» يعني پروردگار من كه از همه كس بالاتر مي باشد از هر عيب و نقصي پاك و منزّه است و من مشغول ستايش او هستم.
«سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه» يعني خدا بشنود و بپذيرد ثناي كسي كه او را ستايش مي كند.
«اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّي وَ اَتُوبُ اِلَيه» يعني طلب آمرزش و مغفرت مي كنم از خداوندي كه پرورش دهنده ي من است و من به طرف او بازگشت مي نمايم.
«بِحَولِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقوُمُ وَ اَقْعُد» يعني به ياري خداي متعال و قوّه او بر مي خيزم و مي نشينم.
4 - ترجمه ي قنوت
«لا اِلهَ اِلا اللهُ الْحَليمُ الْكَريمُ» يعني نيست خدايي سزاوار پرستش مگر خداي يكتاي بي همتايي كه صاحب حلم و كرم است.
«لا اِلهَ الاَّ اللهُ العَلي العَظيمُ» يعني نيست خدايي سزاوار پرستش مگر خداي يكتاي بي همتايي كه بلند مرتبه و بزرگ است.
«سُبْحانَ اللهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ اَلاَرَضينَ السَّبْعِ» يعني پاك و منزّه است خداوندي كه پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمين است.
«وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَينَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ العَظيمِ» يعني پروردگار هر چيزيست كه در آسمان ها و زمين ها و ما بين آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است.
«وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ» يعني حمد و ثنا مخصوص خداونديست كه پرورش دهنده تمام موجودات است.
5 - ترجمه ي تسبيحات اربعه
«سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَكْبَرُ» يعني پاك و منزّه است خداوند تعالي و ثنا مخصوص اوست و نيست خدايي سزاوار پرستش مگر خداي بي همتا و بزرگتر است از اين كه او را وصف كنند.
6 - ترجمه ي تشهّد
«اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ» يعني ستايش مخصوص پروردگار است و شهادت مي دهم كه خدايي سزاوار پرستش نيست مگر خدايي كه يگانه است و شريك ندارد.
«وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» يعني شهادت مي دهم كه محمّد (ص) بنده خدا و فرستاده اوست.
«اَللّهُمَ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» يعني خدايا رحمت بفرست بر محمّد و آل محمّد.
«وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ» يعني قبول كن شفاعت پيغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند كن.
«اَلسَّلامُ عَلَيكَ اَيُّها النَّبِي وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ» يعني سلام بر تو اي پيغمبر و رحمت و بركات خدا بر تو باد.
«اَلسَّلامُ عَلَينا وَ عَلَي عِبادِ الله الصَّالِحينَ» يعني سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او.
«اَلسَّلامُ عَلَيكُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ» يعني سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما مؤمنين باد.
اجير گرفتن براي نماز
مسأله 1542: بعد از مرگ انسان مي شود براي نماز و عبادت هاي ديگر او كه در زندگي به جا نياورده، ديگري را اجير كنند؛ يعني به او مزد دهند كه آنها را به جا آورد و اگر كسي بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحيح است.
مسأله 1543: انسان مي تواند براي بعضي از كارهاي مستحبي مثل زيارت قبر پيغمبر و امامان عَلَيْهم ُالسَّلَام از طرف زندگان اجير شود و نيز مي تواند كار مستحبي را انجام دهد و ثواب آن را براي مردگان يا زندگان هديه نمايد.
مسأله 1544: كسي كه براي نماز قضاي ميت اجير شده، بايد يا مجتهد باشد يا مسائل نماز را از روي تقليد صحيح بداند.
مسأله 1545: اجير بايد موقع نيت ميت را معين نمايد و لازم نيست اسم او را بداند، پس اگر نيت كند از طرف كسي نماز مي خوانم كه براي او اجير شده ام كافي است.
مسأله 1546: اجير بايد خود را به جاي ميت فرض كند و عبادت هاي او را قضا نمايد و اگر عملي را انجام دهد و ثواب آن را براي او هديه كند، كافي نيست.
مسأله 1547: بايد كسي را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند عمل را به طور صحيح انجام مي دهد.
مسأله 1548: كسي كه ديگري را براي نمازهاي ميت اجير كرده، اگر بفهمد كه عمل را به جا نياورده، يا باطل انجام داده بايد دوباره اجير بگيرد.
مسأله 1549: هرگاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه، اگر چه بگويد انجام داده ام، بايد دوباره اجير بگيرد؛ ولي اگر شك كند كه عمل او صحيح بوده يا نه، گرفتن اجير لازم نيست.
مسأله 1550: كسي را كه عذري دارد و مثلاً با تيمّم يا نشسته نماز مي خواند، نمي شود براي نمازهاي ميت اجير كرد، اگر چه نماز ميت هم به همان طور قضا شده باشد.
مسأله 1551: مرد براي زن و زن براي مرد مي تواند اجير شود و در بلند خواندن و آهسته خواندنِ نماز بايد به تكليف خود عمل نمايد.
مسأله 1552: قضاي نمازهاي ميت بايد به ترتيب خوانده شود و اگر ترتيب آنها را نمي دانند بايد با اجير شرط كنند به قدري نماز بخواند كه ترتيب به عمل آيد.
مسأله 1553: اگر با اجير شرط كنند كه عمل را به طور مخصوصي انجام دهد، بايد همان طور به جا آورد و اگر با او شرط نكنند، بايد در آن عمل به تكليف خود رفتار نمايد و احتياط مستحب آن است كه از وظيفه ي خودش و ميت، هر كدام كه به احتياط نزديك تر است به آن عمل كند، مثلاً اگر وظيفه ي ميت گفتن سه مرتبه تسبيحات اربعه بوده و تكليف او يك مرتبه است سه مرتبه بگويد.
مسأله 1554: اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحّبات آن بخواند، بايد مقداري از مستحبات نماز را كه معمول است به جا آورد.
مسأله 1555: اگر انسان چند نفر را براي نماز قضاي ميت اجير كند، بايد براي هر كدام آنها وقتي را معين نمايد، مثلاً اگر با يكي از آنها قرار گذاشت كه از صبح تا ظهر نماز قضا بخواند، با ديگري قرار بگذارد كه از ظهر تا شب بخواند و نيز بايد نمازي را كه در هر دفعه شروع مي كند، معين نمايد، مثلاً قرار بگذارد اوّل نمازي كه مي خواند صبح باشد يا ظهر يا عصر و همچنين بايد با آنها قرار بگذارد كه در هر دفعه نماز يك شبانه روز را تمام كنند و اگر ناقص بگذارند آن را حساب نكنند و دفعه ي بعد نماز يك شبانه روز را از سر شروع نمايند.
مسأله 1556: اگر كسي اجير شود كه مثلاً در مدت يك سال نمازهاي ميت را بخواند و پيش از تمام شدن سال بميرد، بنا بر احتياط واجب بايد براي نمازهايي كه مي دانند يا احتمال مي دهند به جا نياورده، ديگري را اجير نمايند.
مسأله 1557: كسي را كه براي نمازهاي ميت اجير كرده اند، اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه ي آنها را گرفته باشد، چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند، بايد اجرت مقداري را كه نخوانده از مال او به ولي ميت بدهند، مثلاً اگر نصف آنها را نخوانده، بايد نصف پولي را كه گرفته از مال او به ولي ميت بدهند و اگر شرط نكرده باشند، بايد ورثه اش از مال او اجير بگيرند، اما اگر مال نداشته باشد بر ورثه ي او چيزي واجب نيست.
مسأله 1558: اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاي ميت بميرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، بايد از مال او براي نمازهايي كه اجير بوده ديگري را اجير نمايند و اگر چيزي زياد آمد، در صورتي كه وصيت كرده باشد و ورثه اجازه بدهند، براي تمام نمازهاي او اجير بگيرند و اگر اجازه ندهند ثلث آن را به مصرف نماز خودش برسانند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم