احکام شرعی
آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي
آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي
آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي

احكام تقليد اشاره احكام طهارت آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 - آب كر 2 - آب قليل 3 - آب جاري 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي (بول و غائط كردن) استبراء نجاسات [نجاسات ] اشاره 1 و 2 - بول و غائط 3 - مني 4 - مردار 5 - خون 6 و 7– سگ و خوك 8 – كافر 9 - شراب 10 – فقاع 11 و 12 – عرق جُنُب از حرام و عرق حيوان نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاك احكام نجاسات مطهّرات اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - استحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تبعيت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - استبراء حيوان نجاست خوار 11 - غائب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [برخي احكام] شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است: شرط اوّل؛ شرط دوم؛ آن كه مطلق باشد. شرط سوم؛ آن كه آب وضو و فضايي كه در آن وضو مي گيرد، مباح باشد. شرط چهارم؛ آن كه ظرف آب وضو مباح باشد. شرط پنجم؛ آن كه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آن كه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آن كه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ [قربة الي الله] اشاره شرط نهم؛ [ترتيب] شرط دهم؛ [موالات] اشاره شرط يازدهم؛ [وضو را خود انسان انجام دهد ] اشاره شرط دوازدهم؛ [استعمال آب مانعي نداشته باشد] اشاره شرط سيزدهم؛ [در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد] اشاره احكام وضو احكام وضوي جبيره [جبيره ] احكام جنابت [احكام] چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه [استحاضه] استحاضه سه قسم است: احكام استحاضه حيض [حيض] احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 - صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 - صاحب عادت وقتيه 3 - صاحب عادت عدديه 4 - مضطربه 5 - مبتدئه 6 - ناسِيه مسائل متفرقه ي حيض نفاس غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ [مستحبات بعد از مرگ] احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت [احكام] دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت [خواندن نماز ميت در مساجد] احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت غسل هاي مستحب تيمّم [موارد انجام تيمم] اشاره اوّل از موارد تيمّم اشاره دوم از موارد تيمّم سوم از موارد تيمّم چهارم از موارد تيمّم پنجم از موارد تيمّم ششم از موارد تيمّم هفتم از موارد تيمّم چيزهايي كه تيمّم به آنها صحيح است دستور تيمّم بدل از وضو دستور تيمّم بدل از غسل احكام تيمّم [استحباب اعاده ي نمازهايي كه با تيمم خوانده شده] احكام نماز اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود [برگرداندن نيت از نماز قضا به نماز ادا. … ] نمازهاي مستحب اشاره [نافله ي شب] وقت نافله هاي يوميه احكام قبله پوشانيدن بدن در نماز [احكام پوشش] لباس نمازگزار [ شرايط لباس نمازگزار ] اشاره شرط اوّل شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم [لباس در حال ناچاري] [ساير احكام لباس نمازگزار] مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار [ شرايط مكان نمازگزار] اشاره شرط اوّل؛ آن كه مباح باشد. شرط دوم؛ [بي حركتي مكان نماز] شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم شرط دهم [احكام نماز در برخي مكانهاي خاص] جاهايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنها مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره [اركان نماز] اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) قرائت ركوع سجود [برخي احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن [ساير واجبات نماز] تشهّد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت تعقيب نماز مبطلات نماز اشاره اوّل: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكّيات نماز اشاره شك هاي باطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 - شك امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده ي سهو [احكام] دستور سجده ي سهو كم و زياد كردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر [ شرايط شكسته به جا آوردن نماز] اشاره شرط اوّل: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره [ساير احكام] مسائل متفرقه نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت [احكام] [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت نماز آيات نماز عيد فطر و قربان ترجمه ي نماز اجير گرفتن براي نماز احكام روزه [روزه] [روزه ] چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقيماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قي كردن عمدي احكام چيزهايي كه روزه را باطل مي كند آنچه براي روزه دار مكروه ست جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره ي روزه احكام روزه ي قضا احكام روزه ي مسافر راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [در هفت چيز خمس واجب مي شود (درآمدهاي خمس):] اشاره 1 - منفعت كسب 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهري كه به واسطه ي فرو رفتن در دريا به دست مي آيد 6 - غنيمت 7 - زميني كه كافر ذمّي از مسلمان بخرد مصرف خمس احكام زكات [زكات نُه چيز واجب است] اشاره [1 تا 4؛ ] زكات گندم و جو و خرما و كشمش [8 تا 9؛ ] [زكات طلا و نقره] نصاب طلا نصاب نقره [5 تا 7؛ ] زكات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات زكات فطره مصرف زكات فطره احكام حج [ شرايط وجوب حج] اشاره [احكام] احكام خريد و فروش چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است [جهل به صحت يا بطلان معامله] معاملات مكروه معاملات حرام شرايط جنس و عوض آن صيغه ي خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله ي سلف شرايط معامله ي سلف احكام معامله ي سلف احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [برخي احكام] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه ي اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كساني كه نمي توانند در مال خود تصرف كنند احكام وكالت [وكالت ] احكام قرض [استحباب قرض ] احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج و زناشويي [و محارم و طلاق و رجوع … ] اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرايط عقد عيب هايي كه به واسطه ي آنها مي شود عقد را به هم زد عدّه اي از زن ها كه ازدواج با آنها حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه ي زناشويي احكام شير دادن [كساني كه با شير خوردن بچه به او محرم مي شوند] شرايط شير دادني كه علت محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه ي شير دادن احكام طلاق احكام رجوع كردن احكام غصب [غصب ] احكام مالي كه انسان آن را پيدا مي كند احكام سر بريدن و شكار [و صيد] كردن حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرائط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهايي كه موقع سر بريدن حيوانات مستحب است چيزهايي كه در كشتن حيوانات مكروه ست احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكاري صيد ماهي صيد ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [برخي احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چند چيز در غذا خوردن مكروه است: مستحبات آب آشاميدن مكروهات آب آشاميدن احكام نذر و عهد احكام قسم خوردن اشاره [شروط قسم] [ساير احكام] احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [خويشاني كه ارث مي برند] اشاره ارث دسته ي اوّل؛ [پدر و مادر و اولاد ميت ] ارث دسته ي دوم؛ [جد، جده، خواهر و برادر ] ارث دسته ي سوم؛ [عمو و عمه و دايي و خاله و اولاد آنان ] ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدود اشاره احكام ديه مسائل متفرقه اشاره

9 قي كردن عمدي

9 - قي كردن عمدي
مسأله 1655: هرگاه روزه دار عمداً قي كند، اگر چه به واسطه ي مرض و مانند آن ناچار باشد، روزه اش باطل مي شود، ولي اگر سهواً يا بي اختيار قي كند، اشكال ندارد.
مسأله 1656: اگر در شب چيزي بخورد كه مي داند به واسطه ي خوردن آن، در روز بي اختيار قي مي كند، احتياط واجب آن است كه روزه ي آن روز را قضا نمايد.
مسأله 1657: اگر روزه دار بتواند از قي كردن خود داري كند، چنانچه براي او ضرر و مشقّت نداشته باشد، بايد خود داري نمايد.
مسأله 1658: اگر مگس در گلوي روزه دار برود، چنانچه ممكن باشد بايد آن را بيرون آورد و روزه ي او باطل نمي شود؛ ولي اگر بداند كه به واسطه ي بيرون آوردن آن قي مي كند، واجب نيست بيرون آورد و روزه ي او صحيح است.
مسأله 1659: اگر سهواً چيزي را فرو ببرد و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه روزه است، چنانچه ممكن باشد بايد آن را بيرون آورد و روزه ي او صحيح است.
مسأله 1660: اگر يقين داشته باشد كه به واسطه ي آروغ زدن، چيزي از گلو بيرون مي آيد، نبايد عمداً آروغ بزند، ولي اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد.
مسأله 1661: اگر آروغ بزند و چيزي در گلو يا دهانش بيايد، بايد آن را بيرون بريزد و اگر بي اختيار فرو رود، روزه اش صحيح است.
احكام چيزهايي كه روزه را باطل مي كند
مسأله 1662: اگر انسان عمداً و از روي اختيار كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، روزه ي او باطل مي شود و چنانچه از روي عمد نباشد، اشكال ندارد ولي جنب اگر بخوابد و به تفصيلي كه در مسأله 1639 گفته شد تا اذان صبح غسل نكند، روزه ي او باطل است.
مسأله 1663: اگر روزه دار سهواً يكي از كارهايي كه روزه را باطل مي كند انجام دهد و به خيال اين كه روزه اش باطل شده عمداً دوباره يكي از آنها را به جا آورد، روزه ي او باطل مي شود.
مسأله 1664: اگر چيزي به زور در گلوي روزه دار بريزند، يا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه ي او باطل نمي شود، ولي اگر مجبورش كنند كه روزه ي خود را باطل كند؛ مثلاً به او بگويند: اگر غذا نخوري ضرر مالي يا جاني به تو مي زنيم و خودش براي جلوگيري از ضرر چيزي بخورد، روزه ي او باطل مي شود.
مسأله 1665: روزه دار نبايد جايي برود كه مي داند چيزي در گلويش مي ريزند، يا مجبورش مي كنند كه خودش روزه ي خود را باطل كند و اگر برود و چيزي در گلويش بريزند، يا از روي ناچاري كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، روزه ي او باطل مي شود، بلكه اگر قصد رفتن كند، اگر چه نرود روزه اش باطل است.
آنچه براي روزه دار مكروه ست
مسأله 1666: چند چيز براي روزه دار مكروه است و از آن جمله است:
1. دوا ريختن به چشم و سرمه كشيدن، در صورتي كه مزه يا بوي آن به حلق برسد.
2. انجام دادن هر كاري كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف مي شود.
3. انفيه كشيدن، اگر نداند كه به حلق مي رسد و اگر بداند به حلق مي رسد جايز نيست.
4. بو كردن گياه هاي معطّر.
5. نشستن زن در آب.
6. استعمال شياف.
7. تر كردن لباسي كه در بدن است.
8. كشيدن دندان و هر كاري كه به واسطه ي آن از دهان خون بيايد.
9. مسواك كردن به چوب تر.
10. بي جهت آب يا چيزي در دهان كردن. و نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن مني زن خود را ببوسد، يا كاري كند كه شهوت خود را به حركت آورد و اگر به قصد بيرون آمدن مني باشد، روزه ي او باطل مي شود.
جاهايي كه قضا و كفاره واجب است
مسأله 1667: اگر در روزه ي رمضان عمداً قي كند، يا در شب جُنب شود و به تفصيلي كه در مسأله (1639) گفته شد بيدار شود و دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، فقط بايد قضاي آن روز را بگيرد، ولي اگر كار ديگري كه روزه را باطل مي كند عمداً انجام دهد، در صورتي كه مي دانسته آن كار روزه را باطل مي كند، قضا و كفاره بر او واجب مي شود.
مسأله 1668: اگر به واسطه ي ندانستن مسأله كاري انجام دهد كه روزه را باطل مي كند، چنانچه مي توانسته مسأله را ياد بگيرد، بنا بر احتياط كفاره بر او واجب مي شود و اگر نمي توانسته مسأله را ياد بگيرد كفاره بر او واجب نيست.
كفاره ي روزه
مسأله 1669: كسي كه كفاره ي روزه ي رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند، يا به دستوري كه در مسألة بعد گفته مي شود دو ماه روزه بگيرد، يا شصت فقير را سير كند، يا به هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها بدهد و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، بايد هيجده روز پي در پي روزه بگيرد و اگر نتواند بنا بر احتياط واجب هر چند مُد كه مي تواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند روزه بگيرد و طعام بدهد، بايد استغفار كند، اگر چه مثلاً يك مرتبه بگويد:
«اَستَغفِرُ اَللهَ» و احتياط واجب آن است كه هر وقت بتواند كفاره را بدهد.
مسأله 1670: كسي كه مي خواهد دو ماه كفاره ي روزه ي رمضان را بگيرد، بايد سي و يك روز آن را پي در پي بگيرد و اگر بقية آن پي در پي نباشد اشكال ندارد.
مسأله 1671: كسي كه مي خواهد دو ماه كفاره ي روزه ي رمضان را بگيرد، نبايد موقعي شروع كند كه در بين سي و يك روز، روزي باشد كه مانند عيد قربان روزه ي آن حرام است.
مسأله 1672: كسي كه بايد پي در پي روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد، يا وقتي شروع كند كه در بين آن به روزي برسد كه روزه ي آن واجب است مثلاً به روزي برسد كه نذر كرده آن روز را روزه ي بگيرد بايد روزه ها را از سر بگيرد.
مسأله 1673: اگر در بين روزهايي كه بايد پي در پي روزه بگيرد، عذري مثل حيض، يا نفاس يا سفري كه در رفتن آن مجبور است براي او پيش آيد بعد از بر طرف شدن عذر واجب نيست روزه ها را از سر بگيرد، بلكه بقيه را بعد از بر طرف شدن عذر به جا مي آورد.
مسأله 1674: اگر به چيز حرامي روزه ي خود را باطل كند، چه آن چيز اصلاً حرام باشد مثل شراب و زنا يا به جهتي حرام شده باشد مثل خوردن غذاي حلالي كه براي انسان ضرر دارد و نزديكي كردن با عيال خود در حال حيض بنا بر احتياط كفاره جمع بر او واجب مي شود؛ يعني بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند، يا به هر كدام اينها يك مُد كه تقريباً ده سير است گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها كه ممكن است بايد انجام دهد.
مسأله 1675: اگر روزه دار دروغي را به خدا و پيغمبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نسبت دهد، اگر چه روزه ي خود را به چيز حرام باطل كرده، ولي كفاره ي جمع كه تفصيل آن در مسألة پيش گفته شد بر او واجب نمي شود.
مسأله 1676: اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، بنا بر احتياط براي هر دفعه يك كفاره بر او واجب است، ولي اگر جماعِ او حرام باشد، براي هر دفعه يك كفاره ي جمع واجب مي شود.
مسأله 1677: اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، براي همه ي آنها يك كفاره كافي است.
مسأله 1678: اگر روزه دار غير جماع كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد و بعد با حلال خود جماع نمايد، بنا بر احتياط براي هر كدام يك كفاره واجب مي شود.
مسأله 1679: اگر روزه دار غير جماع كار ديگري كه حلال است و روزه را باطل مي كند انجام دهد مثلاً آب بياشامد و بعد كار ديگري كه حرام است و روزه را باطل مي كند غير جماع انجام دهد مثلاً غذاي حرامي بخورد يك كفاره كافي است.
مسأله 1680: اگر روزه دار آروغ بزند و چيزي در دهانش بيايد، چنانچه عمداً آن را فرو ببرد، روزه اش باطل است و بايد قضاي آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب مي شود و اگر خوردن آن چيز حرام باشد مثلاً موقع آروغ زدن خون يا غذايي كه از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمداً آن را فرو ببرد، بايد قضاي آن روزه را بگيرد و بنا بر احتياط كفاره ي جمع هم بر او واجب مي شود.
مسأله 1681: اگر نذر كند كه روز معيني را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه ي خود را باطل كند، بايد يك بنده آزاد نمايد، يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام دهد.
مسأله 1682: كسي كه مي تواند وقت را تشخيص دهد، اگر به گفته ي كسي كه مي گويد مغرب شده افطار كند و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و كفاره بر او واجب مي شود.
مسأله 1683: كسي كه عمداً روزه ي خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند، يا پيش از ظهر براي فرار از كفاره سفر نمايد، كفاره از او ساقط نمي شود، بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتي براي او پيش آمد كند، بنا بر احتياط كفاره بر او واجب است.
مسأله 1684: اگر عمداً روزه ي خود را باطل كند و بعد عذري مانند حيض يا نفاس يا مرض براي او پيدا شود، كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1685: اگر يقين كند كه روز اوّل ماه رمضان است و عمداً روزه ي خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1686: اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اوّل شوال و عمداً روزه ي خود را باطل كند، بعد معلوم شود اوّل شوال بوده كفاره بر او واجب نيست.
مسأله 1687: اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه دار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفاره ي روزه ي خودش و روزه ي زن را بايد بدهد و اگر زن به جماع راضي بوده بر هر كدام يك كفاره واجب مي شود.
مسأله 1688: اگر زني شوهرِ روزه دار خود را مجبور كند كه جماع نمايد، يا كاري ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، واجب نيست كفّارة روزه ي شوهر را بدهد.
مسأله 1689: اگر روزه دار در ماه رمضان زن خود را مجبور به جماع كند و در بين جماع زن راضي شود، بنا بر احتياط واجب بايد مرد دو كفاره و زن يك كفاره بدهد.
مسأله 1690: اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفاره بر او واجب مي شود و روزه ي زن صحيح است و كفاره هم بر او واجب نيست.
مسأله 1691: اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگري كه روزه را باطل مي كند به جا آورد، كفاره ي زن را نبايد بدهد و بر خود زن هم كفاره واجب نيست.
مسأله 1692: كسي كه به واسطه ي مسافرت يا مرض روزه نمي گيرد، نمي تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع نمايد، ولي اگر او را مجبور نمايد، كفاره بر او [مرد] واجب نيست.
مسأله 1693: انسان نبايد در به جا آوردن كفاره كوتاهي كند، ولي لازم نيست فوراً آن را انجام دهد.
مسأله 1694: اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را به جا نياورد، چيزي بر آن اضافه نمي شود.
مسأله 1695: كسي كه بايد براي كفاره ي يك روز، شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسي دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مُد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولي مي تواند براي هر يك از عيالات فقير، اگر چه صغير باشند يك مُد به آن فقير بدهد.
مسأله 1696: كسي كه قضاي روزه ي رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمداً كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مُد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد و اگر نمي تواند سه روز روزه بگيرد. جاهايي كه فقط قضاي روزه واجب است
مسأله 1697: در چند صورت فقط قضاي روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست:
اوّل: آن كه روزه دار در روز ماه رمضان عمداً قي كند.
دوم: آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلي كه در مسأله 1639 گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.
سوم: عملي كه روزه را باطل مي كند به جا نياورد، ولي نيت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد، يا قصد كند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد.
چهارم: آن كه اگر در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
پنجم: آن كه در ماه رمضان بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق با اين كه گمان دارد صبح شده، كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضاي آن روز بر او واجب است؛ بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، احتياط واجب آن است كه قضاي روزه ي آن روز را به جا آورد.
ششم: آن كه كسي بگويد صبح نشده و انسان به گفته ي او كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هفتم: آن كه كسي بگويد صبح شده و انسان به گفته ي او يقين نكند، يا خيال كند شوخي مي كند و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
هشتم: آن كه كور و مانند آن به گفته ي كس ديگري افطار كنند بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
نهم: آن كه در هواي صاف به واسطه ي تاريكي يقين كند كه مغرب شده و افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولي اگر در هواي ابري به گمان اين كه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نيست.
دهم: آن كه براي خنك شدن، يا بي جهت مضمضه كند يعني آب در دهان بگرداند و بي اختيار فرو رود، ولي اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براي وضو مضمضه كند و بي اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1698: اگر غير آب چيز ديگري در دهان ببرد و بي اختيار فرو رود، يا آب را داخل بيني كند و بي اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
مسأله 1699: مضمضه ي زياد براي روزه دار مكروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
مسأله 1700: اگر انسان بداند كه به واسطه ي مضمضه، بي اختيار يا از روي فراموشي آب وارد گلويش مي شود، نبايد مضمضه كند.
مسأله 1701: اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست.
مسأله 1702: اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه نمي تواند افطار كند، ولي اگر شك كند كه صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم مي تواند كاري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد.
احكام روزه ي قضا
مسأله 1703: اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه هاي وقتي را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
مسأله 1704: اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاي وقتي را كه كافر بوده قضا نمايد؛ ولي اگر مسلماني كافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه هاي وقتي را كه كافر بوده بايد قضا نمايد.
مسأله 1705: روزه اي كه از انسان به واسطه ي مستي فوت شده، بايد قضا نمايد، اگر چه چيزي را كه به واسطه ي آن مست شده، براي معالجه خورده باشد.
مسأله 1706: اگر براي عذري چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده، بنا بر احتياط واجب بايد مقدار بيشتري را كه احتمال مي دهد روزه نگرفته قضا نمايد؛ مثلاً كسي كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمي داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، بايد احتياطاً شش روز روزه بگيرد، ولي كسي كه نمي داند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مي تواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلاً اگر در آخرهاي ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداد كه بيست و پنجم رمضان مسافرت كرده يا بيست و ششم، مي تواند مقدار كمتر يعني پنج روز را قضا كند، اگر چه احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشتر يعني شش روز را قضا نمايد.
مسأله 1707: اگر از چند ماه رمضان روزه ي قضا داشته باشد، قضاي هر كدام را كه اوّل بگيرد مانعي ندارد؛ ولي اگر وقت قضاي رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد، احتياط آن است كه اوّل قضاي رمضان آخر را بگيرد.
مسأله 1708: اگر قضاي روزه ي چند رمضان بر او واجب باشد و در نيت معين نكند روزه اي را كه مي گيرد قضاي كدام رمضان است، قضاي سال اوّل حساب مي شود.
مسأله 1709: كسي كه قضاي روزه ي رمضان را گرفته، اگر وقت قضاي روزه ي او تنگ نباشد، مي تواند پيش از ظهر روزه ي خود را باطل نمايد.
مسأله 1710: اگر قضاي روزه ي ميتي را گرفته باشد، احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
مسأله 1711: اگر به واسطه ي مرض، يا حيض، يا نفاس روزه ي رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايي را كه نگرفته براي او قضا كنند.
مسأله 1712: اگر به واسطه ي مرضي روزه ي رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاي روزه هايي را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يك مُد كه تقريباً ده سير است طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولي اگر به واسطه ي عذر ديگري مثلاً براي مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقي بماند، روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا كند و احتياط مستحب آن است كه براي هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
مسأله 1713: اگر به واسطه ي مرضي روزه ي رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او بر طرف شود، ولي عذر ديگري پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاي روزه را بگيرد، بايد روزه هايي را كه نگرفته قضا نمايد و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض عذر ديگري داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر بر طرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه ي مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا كند.
مسأله 1714: اگر در ماه رمضان به واسطه ي عذري روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او بر طرف شود و تا رمضان آينده عمداً قضاي روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.
مسأله 1715: اگر در قضاي روزه كوتاهي كند تا وقت تنگ شود و در تنگي وقت عذري پيدا كند، بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولي اگر موقعي كه عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از بر طرف شدن عذر، روزه هاي خود را قضا كند و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگي وقت عذر پيدا كند، قضا كافي است.
مسأله 1716: اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد، بايد قضاي رمضان آخر را بگيرد و براي هر روز از سال هاي پيش يك مد كه تقريباً ده سير است طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
مسأله 1717: كسي كه بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، مي تواند كفاره ي چند روز را به يك فقير بدهد.
مسأله 1718: اگر قضاي روزه ي رمضان را چند سال تأخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
مسأله 1719: اگر روزه ي رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاي آن را به جا آورد و براي هر روز دو ماه روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند و چنانچه تا رمضان آينده قضاي آن روزه را به جا نياورد، براي هر روز دادن يك مد لازم نيست.
مسأله 1720: اگر روزه ي رمضان را عمداً نگيرد و در روز مكرّر جماع كند، بنا بر احتياط واجب كفاره هم مكرّر مي شود، ولي اگر چند مرتبه كار ديگري كه روزه را باطل مي كند انجام دهد مثلاً چند مرتبه غذا بخورد يك كفاره كافي است.
مسأله 1721: بعد از مرگ پدر و مادر، پسر بزرگتر بايد قضاي نماز و روزه ي آنان را به تفصيلي كه در مسأله 1399 گفته شد به جا آورد.
مسأله 1722: اگر پدر و مادر غير از روزه ي رمضان، روزه ي واجب ديگري را مانند روزه ي نذر نگرفته باشند، احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر قضا نمايد.
احكام روزه ي مسافر
مسأله 1723: مسافري كه بايد نمازهاي چهار ركعتي را در سفر دو ركعت بخواند، نبايد روزه بگيرد و مسافري كه نمازش را تمام مي خواند مثل كسي كه شغلش مسافرت يا سفر او سفر معصيت است بايد در سفر روزه بگيرد.
مسأله 1724: مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد، ولي اگر براي فرار از روزه باشد، مكروه است.
مسأله 1725: اگر غير روزه ي رمضان، روزه ي معين ديگري بر انسان واجب باشد مثلاً نذر كرده باشد روز معيني را روزه بگيرد تا ناچار نشود نمي تواند در آن روز مسافرت كند و اگر در سفر باشد، چنانچه ممكن است بايد قصد كند كه ده روز در جايي بماند و آن روز را روزه بگيرد.
مسأله 1726: اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معين نكند، نمي تواند آن را در سفر به جا آورد، ولي چنانچه نذر كند كه روز معيني را در سفر روزه بگيرد، بايد آن را در سفر به جا آورد و نيز اگر نذر كند روز معيني را چه مسافر باشد يا نباشد روزه بگيرد، بايد آن روز را اگر چه مسافر باشد روزه بگيرد.
مسأله 1727: مسافر مي تواند براي خواستن حاجت سه روز در مدينه طيبه روزه ي مستحبي بگيرد.
مسأله 1728: كسي كه نمي داند روزه ي مسافر باطل است، اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد، روزه اش باطل مي شود و اگر تا مغرب نفهمد روزه اش صحيح است.
مسأله 1729: اگر فراموش كند كه مسافر است، يا فراموش كند روزه ي مسافر باطل مي باشد و در سفر روزه بگيرد، روزه ي او باطل است.
مسأله 1730: اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه ي خود را تمام كند و اگر پيش از ظهر مسافرت كند، وقتي به حد ترخّص برسد يعني به جايي برسد كه ديوار شهر را نبيند و صداي اذان آن را نشنود، بايد روزه ي خود را باطل كند و اگر پيش از آن روزه را باطل كند كفاره بر او واجب است.
مسأله 1731: اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد، يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آن جا بماند، چنانچه كاري كه روزه را باطل مي كند انجام نداده، بايد آن روز را روزه بگيرد و اگر انجام داده، روزه ي آن روز بر او واجب نيست.
مسأله 1732: اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، يا به جايي برسد كه مي خواهد ده روز در آن جا بماند، نبايد آن روز را روزه بگيرد.
مسأله 1733: مسافر و كسي كه از روزه گرفتن عذر دارد، مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و در خوردن و آشاميدن كاملاً خود را سير كند. كساني كه روزه ي بر آنها واجب نيست
مسأله 1734: كسي كه به واسطه ي پيري نمي تواند روزه بگيرد، يا براي او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نيست؛ ولي در صورت دوم بايد براي هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
مسأله 1735: كسي كه به واسطه ي پيري روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد بايد قضاي روزه هايي را كه نگرفته به جا آورد.
مسأله 1736: اگر انسان مرضي دارد كه زياد تشنه مي شود و نمي تواند تشنگي را تحمّل كند، يا براي او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نيست؛ ولي در صورت دوم بايد براي هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد و احتياط مستحب آن است كه بيشتر از مقداري كه ناچار است آب نياشامد و چنانچه بعد بتواند روزه بگيرد، بايد روزه هايي را كه نگرفته قضا نمايد.
مسأله 1737: زني كه زائيدن او نزديك است و روزه براي حملش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست و براي هر روز يك مد طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد و نيز اگر روزه براي خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست و بنا بر احتياط واجب بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزه هايي را كه نگرفته، بايد قضا نمايد.
مسأله 1738: زني كه بچه شير مي دهد و شير او كم است، چه مادر بچه يا دايه او باشد، يا بي اجرت شير دهد، اگر روزه براي بچه اي كه شير مي دهد ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست و بايد براي هر روز يك مد طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد و نيز اگر براي خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست و بنا بر احتياط واجب بايد براي هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزه هايي را كه نگرفته بايد قضا نمايد، ولي اگر كسي پيدا شود كه بي اجرت بچه را شير دهد، يا براي شير دادن بچه از پدر يا مادر بچه، يا از كس ديگري كه اجرت او را بدهد اجرت بگيرد، احتياط واجب آن است كه بچه را به او بدهد و روزه بگيرد.
راه ثابت شدن اوّل ماه
مسأله 1739:
اوّل ماه به پنج چيز ثابت مي شود:
اوّل: آن كه خود انسان ماه را ببيند.
دوم: عدّه اي كه از گفته ي آنان يقين پيدا مي شود، بگويند ماه را ديده ايم و همچنين است هر چيزي كه به واسطه ي آن يقين پيدا شود.
سوم: دو مرد عادل بگويند كه در شب ماه را ديده ايم، ولي اگر صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند، اوّل ماه ثابت نمي شود.
چهارم: سي روز از اوّل ماه شعبان بگذرد كه به واسطه ي آن اوّل ماه رمضان ثابت مي شود، يا سي روز از اوّل رمضان بگذرد كه به واسطه ي آن اوّل ماه شوال ثابت مي شود.
پنجم: حاكم شرع حكم كند كه اوّل ماه است.
مسأله 1740: اگر حاكم شرع حكم كند كه اوّل ماه است، كسي هم كه تقليد او را نمي كند، بايد به حكم او عمل نمايد، ولي كسي كه مي داند حاكم شرع اشتباه كرده، نمي تواند به حكم او عمل نمايد.
مسأله 1741:
اوّل ماه با پيشگويي منجّمين ثابت نمي شود، ولي اگر انسان از گفته ي آنان يقين پيدا كند، بايد به آن عمل نمايد.
مسأله 1742: بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن، دليل نمي شود كه شب پيش، شب اوّل ماه بوده است.
مسأله 1743: اگر اوّل ماه رمضان براي كسي ثابت نشود و روزه نگيرد، چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديده ايم، بايد روزه ي آن روز را قضا نمايد.
مسأله 1744: اگر در شهري اوّل ماه ثابت شود، براي مردم شهر ديگر فايده ندارد، مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند، يا انسان بداند كه افق آنها يكي است.
مسأله 1745:
اوّل ماه به تلگراف ثابت نمي شود، مگر دو شهري كه از يكي به ديگري تلگراف كرده اند، نزديك يا هم افق باشند و انسان بداند كه تلگراف از روي حكم حاكم شرع يا شهادت دو مرد عادل بوده است.
مسأله 1746: روزي را كه انسان نمي داند آخر ماه رمضان است يا اوّل شوال، بايد روزه بگيرد، ولي اگر پيش از مغرب بفهمد كه اوّل شوال است بايد افطار كند.
مسأله 1747: اگر زنداني نتواند به ماه رمضان يقين كند، بايد به گمان عمل نمايد و اگر آن هم ممكن نباشد، هر ماهي را كه روزه بگيرد صحيح است، ولي بايد بعد از گذشتن يازده ماه از ماهي كه روزه گرفته دوباره يك ماه روزه بگيرد.
روزه هاي حرام و مكروه
مسأله 1748: روزه ي عيد فطر و قربان حرام است و نيز روزي را كه انسان نمي داند آخر شعبان است يا اوّل رمضان، اگر به نيت اوّل رمضان روزه بگيرد، حرام مي باشد.
مسأله 1749: اگر زن به واسطه ي گرفتن روزه ي مستحبي حق شوهرش از بين برود، روزه ي او حرام است و احتياط واجب آن است كه اگر حق شوهر هم از بين نرود، بدون اجازه ي او روزه ي مستحبي نگيرد.
مسأله 1750: روزه ي مستحبي اولاد اگر اسباب اذّيت پدر و مادر يا جد شود، حرام است.
مسأله 1751: اگر پسر بدون اجازه ي پدر روزه ي مستحبي بگيرد و در بين روز پدر او را نهي كند، بايد افطار نمايد.
مسأله 1752: كسي كه مي داند روزه براي او ضرر ندارد، اگر چه دكتر بگويد ضرر دارد بايد روزه بگيرد و كسي كه يقين يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد، اگر چه دكتر بگويد ضرر ندارد، بايد روزه نگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست.
مسأله 1753: اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد و از آن احتمال ترس براي او پيدا شود، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، نبايد روزه بگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست.
مسأله 1754: كسي كه عقيده اش اينست كه روزه براي او ضرر ندارد، اگر روزه بگيرد و بعد از مغرب بفهمد كه روزه براي او ضرر داشته، بنا بر احتياط واجب بايد قضاي آن را به جا آورد.
مسأله 1755: غير از روزه هايي كه گفته شد، روزه هاي حرام ديگري هم هست كه در كتاب هاي مفصّل گفته شده است.
مسأله 1756: روزه ي روز عاشورا و روزي كه انسان شك دارد روز عرفه است يا عيد قربان، مكروه است.
روزه هاي مستحب
مسأله 1757: روزه ي تمام روزهاي سال غير از روزه هاي حرام و مكروه كه گفته شد، مستحب است و براي بعضي از روزها بيشتر سفارش شده است كه از آن جمله است:
1. پنجشنبه ي اوّل و پنجشنبه ي آخر هر ماه و چهارشنبه اوّلي كه بعد از روز دهم ماه است و اگر كسي اينها را به جا نياورد، مستحب است قضا نمايد و چنانچه اصلاً نتواند روزه بگيرد، مستحب است براي هر روز يك مد طعام يا 6 / 12 نخود نقره به فقير بدهد.
2. سِيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه.
3. تمام ماه رجب و شعبان و بعضي از اين دو ماه اگر چه يك روز باشد.
4. روز عيد نوروز.
5. روز چهارم تا نهم شوال.
6. روز بيست و پنجم و بيست و نهم ذي قعده.
7. روز اوّل تا روز نهم ذي حجّه (روز عرفه)، ولي اگر به واسطه ي ضعف روزه نتواند دعاهاي روز عرفه را بخواند، روزه ي آن روز مكروه است.
8. عيد سعيد غدير (18 ذي حجّه).
9. روز مباهله (24 ذي حجّه).
10. روز اوّل و سوم و هفتم محرّم.
11. ميلاد مسعود پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم (17 ربيع الاول)
12. روز مبعث حضرت رسول اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم (27 رجب) و اگر كسي روزه ي مستحبي بگيرد واجب نيست آن را به آخر رساند، بلكه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت كند، مستحب است دعوت او را قبول كند و در بين روز افطار نمايد
مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد
مسأله 1758: براي شش نفر مستحب است در ماه رمضان اگر چه روزه نيستند از كاري كه روزه را باطل مي كند، خود داري نمايند:
اوّل: مسافري كه در سفر كاري كه روزه را باطل مي كند انجام داده باشد و پيش از ظهر به وطنش يا به جايي كه مي خواهد ده روز بماند برسد.
دوم: مسافري كه بعد از ظهر به وطنش يا به جايي كه مي خواهد ده روز در آن جا بماند برسد.
سوم: مريضي كه پيش از ظهر خوب شود و كاري كه روزه را باطل مي كند انجام داده باشد.
چهارم: مريضي كه بعد از ظهر خوب شود.
پنجم: زني كه در بين روز از خون حيض يا نفاس پاك شود.
ششم: كافري كه بعد از ظهر مسلمان شود.
مسأله 1759: مستحب است روزه دار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار كردن بخواند، ولي اگر كسي منتظر او است، يا ميل زيادي به غذا دارد كه نمي تواند با حضور قلب نماز بخواند بهتر است اوّل افطار كند، ولي به قدري كه ممكن است نماز را در وقت فضيلت آن به جا آورد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم