احکام شرعی
آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي
آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي
آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی سيد حسين بروجردي

احكام تقليد اشاره احكام طهارت آب مطلق و مضاف [انواع آب مطلق] اشاره 1 - آب كر 2 - آب قليل 3 - آب جاري 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آب ها احكام تخلّي (بول و غائط كردن) استبراء نجاسات [نجاسات ] اشاره 1 و 2 - بول و غائط 3 - مني 4 - مردار 5 - خون 6 و 7– سگ و خوك 8 – كافر 9 - شراب 10 – فقاع 11 و 12 – عرق جُنُب از حرام و عرق حيوان نجاست خوار راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاك احكام نجاسات مطهّرات اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - استحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تبعيت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - استبراء حيوان نجاست خوار 11 - غائب شدن مسلمان احكام ظرف ها وضو [برخي احكام] شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است: شرط اوّل؛ شرط دوم؛ آن كه مطلق باشد. شرط سوم؛ آن كه آب وضو و فضايي كه در آن وضو مي گيرد، مباح باشد. شرط چهارم؛ آن كه ظرف آب وضو مباح باشد. شرط پنجم؛ آن كه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. شرط ششم؛ آن كه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. شرط هفتم؛ آن كه وقت براي وضو و نماز كافي باشد. شرط هشتم؛ [قربة الي الله] اشاره شرط نهم؛ [ترتيب] شرط دهم؛ [موالات] اشاره شرط يازدهم؛ [وضو را خود انسان انجام دهد ] اشاره شرط دوازدهم؛ [استعمال آب مانعي نداشته باشد] اشاره شرط سيزدهم؛ [در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد] اشاره احكام وضو احكام وضوي جبيره [جبيره ] احكام جنابت [احكام] چيزهايي كه بر جنب حرام است چيزهايي كه بر جنب مكروه ست غسل جنابت غسل ترتيبي غسل ارتماسي احكام غسل كردن استحاضه [استحاضه] استحاضه سه قسم است: احكام استحاضه حيض [حيض] احكام حائض اقسام زن هاي حائض 1 - صاحب عادت وقتيه و عدديه 2 - صاحب عادت وقتيه 3 - صاحب عادت عدديه 4 - مضطربه 5 - مبتدئه 6 - ناسِيه مسائل متفرقه ي حيض نفاس غسل مس ميت احكام محتضر احكام بعد از مرگ [مستحبات بعد از مرگ] احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت احكام غسل ميت احكام كفن ميت احكام حنوط احكام نماز ميت [احكام] دستور نماز ميت مستحبات نماز ميت [خواندن نماز ميت در مساجد] احكام دفن مستحبات دفن نماز وحشت غسل هاي مستحب تيمّم [موارد انجام تيمم] اشاره اوّل از موارد تيمّم اشاره دوم از موارد تيمّم سوم از موارد تيمّم چهارم از موارد تيمّم پنجم از موارد تيمّم ششم از موارد تيمّم هفتم از موارد تيمّم چيزهايي كه تيمّم به آنها صحيح است دستور تيمّم بدل از وضو دستور تيمّم بدل از غسل احكام تيمّم [استحباب اعاده ي نمازهايي كه با تيمم خوانده شده] احكام نماز اشاره نمازهاي واجب اشاره نمازهاي واجب يوميه اشاره وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشا وقت نماز صبح احكام وقت نماز نمازهايي كه بايد به ترتيب خوانده شود [برگرداندن نيت از نماز قضا به نماز ادا. … ] نمازهاي مستحب اشاره [نافله ي شب] وقت نافله هاي يوميه احكام قبله پوشانيدن بدن در نماز [احكام پوشش] لباس نمازگزار [ شرايط لباس نمازگزار ] اشاره شرط اوّل شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم [لباس در حال ناچاري] [ساير احكام لباس نمازگزار] مواردي كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايي كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايي كه در لباس نمازگزار مكروه ست مكان نمازگزار [ شرايط مكان نمازگزار] اشاره شرط اوّل؛ آن كه مباح باشد. شرط دوم؛ [بي حركتي مكان نماز] شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم شرط هفتم شرط هشتم شرط نهم شرط دهم [احكام نماز در برخي مكانهاي خاص] جاهايي كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايي كه نماز خواندن در آنها مكروه ست احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره [اركان نماز] اشاره نيت تكبيرة الاحرام قيام (ايستادن) قرائت ركوع سجود [برخي احكام] چيزهايي كه سجده بر آنها صحيح است مستحبات و مكروهات سجده سجده واجب قرآن [ساير واجبات نماز] تشهّد سلام نماز ترتيب موالات [مستحبات نماز] قنوت تعقيب نماز مبطلات نماز اشاره اوّل: دوم: اشاره سوم: اشاره چهارم: پنجم: اشاره ششم: اشاره هفتم: اشاره هشتم: نهم: اشاره دهم: اشاره يازدهم: دوازدهم: اشاره چيزهايي كه در نماز مكروه ست مواردي كه مي شود نماز واجب را شكست شكّيات نماز اشاره شك هاي باطل شك هايي كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزي كه محل آن گذشته ست 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كثيرالشك (كسي كه زياد شك مي كند) 5 - شك امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبي شك هاي صحيح نماز احتياط سجده ي سهو [احكام] دستور سجده ي سهو كم و زياد كردن اجزاء و شرائط نماز نماز مسافر [ شرايط شكسته به جا آوردن نماز] اشاره شرط اوّل: اشاره شرط دوم: اشاره شرط سوم: اشاره شرط چهارم: اشاره شرط پنجم: اشاره شرط ششم: اشاره شرط هفتم: اشاره شرط هشتم: اشاره [ساير احكام] مسائل متفرقه نماز قضا [احكام] نماز قضاي پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است نماز جماعت [احكام] [احكام] شرايط امام جماعت احكام جماعت نماز آيات نماز عيد فطر و قربان ترجمه ي نماز اجير گرفتن براي نماز احكام روزه [روزه] [روزه ] چيزهايي كه روزه را باطل مي كند اشاره اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و پيغمبر 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقيماندن بر جنابت و حيض و نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قي كردن عمدي احكام چيزهايي كه روزه را باطل مي كند آنچه براي روزه دار مكروه ست جاهايي كه قضا و كفاره واجب است كفاره ي روزه احكام روزه ي قضا احكام روزه ي مسافر راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاي حرام و مكروه روزه هاي مستحب مواردي كه مستحب است انسان از كارهايي كه روزه را باطل مي كند خود داري نمايد احكام خمس [در هفت چيز خمس واجب مي شود (درآمدهاي خمس):] اشاره 1 - منفعت كسب 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهري كه به واسطه ي فرو رفتن در دريا به دست مي آيد 6 - غنيمت 7 - زميني كه كافر ذمّي از مسلمان بخرد مصرف خمس احكام زكات [زكات نُه چيز واجب است] اشاره [1 تا 4؛ ] زكات گندم و جو و خرما و كشمش [8 تا 9؛ ] [زكات طلا و نقره] نصاب طلا نصاب نقره [5 تا 7؛ ] زكات شتر و گاو و گوسفند نصاب شتر نصاب گاو نصاب گوسفند مصرف زكات زكات فطره مصرف زكات فطره احكام حج [ شرايط وجوب حج] اشاره [احكام] احكام خريد و فروش چيزهايي كه در خريد و فروش مستحب است [جهل به صحت يا بطلان معامله] معاملات مكروه معاملات حرام شرايط جنس و عوض آن صيغه ي خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها نقد و نسيه معامله ي سلف شرايط معامله ي سلف احكام معامله ي سلف احكام شركت احكام صلح احكام اجاره [برخي احكام] شرايط مالي كه آن را اجاره مي دهند شرايط استفاده اي كه مال را براي آن اجاره مي دهند مسائل متفرقه ي اجاره احكام جعاله احكام مزارعه احكام مساقات كساني كه نمي توانند در مال خود تصرف كنند احكام وكالت [وكالت ] احكام قرض [استحباب قرض ] احكام حواله دادن احكام رهن احكام ضامن شدن احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام نكاح يا ازدواج و زناشويي [و محارم و طلاق و رجوع … ] اشاره احكام عقد دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد غير دائم شرايط عقد عيب هايي كه به واسطه ي آنها مي شود عقد را به هم زد عدّه اي از زن ها كه ازدواج با آنها حرام است احكام عقد دائم متعه يا صيغه احكام نگاه كردن مسائل متفرقه ي زناشويي احكام شير دادن [كساني كه با شير خوردن بچه به او محرم مي شوند] شرايط شير دادني كه علت محرم شدن است آداب شير دادن مسائل متفرقه ي شير دادن احكام طلاق احكام رجوع كردن احكام غصب [غصب ] احكام مالي كه انسان آن را پيدا مي كند احكام سر بريدن و شكار [و صيد] كردن حيوانات [برخي احكام] دستور سر بريدن حيوانات شرائط سر بريدن حيوان دستور كشتن شتر چيزهايي كه موقع سر بريدن حيوانات مستحب است چيزهايي كه در كشتن حيوانات مكروه ست احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكاري صيد ماهي صيد ملخ احكام خوردني ها و آشاميدني ها [برخي احكام] [اجزاء حرام حيوانات حلال گوشت] چيزهايي كه موقع غذا خوردن مستحب است چند چيز در غذا خوردن مكروه است: مستحبات آب آشاميدن مكروهات آب آشاميدن احكام نذر و عهد احكام قسم خوردن اشاره [شروط قسم] [ساير احكام] احكام وقف احكام وصيت احكام ارث [خويشاني كه ارث مي برند] اشاره ارث دسته ي اوّل؛ [پدر و مادر و اولاد ميت ] ارث دسته ي دوم؛ [جد، جده، خواهر و برادر ] ارث دسته ي سوم؛ [عمو و عمه و دايي و خاله و اولاد آنان ] ارث زن و شوهر مسائل متفرقه ارث احكام حدود اشاره احكام ديه مسائل متفرقه اشاره

[1 تا 4؛ ] زكات گندم و جو و خرما و كشمش

[1 تا 4؛ ] زكات گندم و جو و خرما و كشمش
مسأله 1872: زكات گندم و جو و خرما و كشمش وقتي واجب مي شود كه به مقدار نصاب برسند و نصاب آنها 288 مَن تبريز 45 مثقال كم است كه 207 / 847 كيلو گرم مي شود.
مسأله 1873: اگر پيش از دادن زكات از انگور و خرما و جو و گندمي كه زكات آنها واجب شده، خود و عيالاتش بخورند، يا مثلاً به فقير بدهد، بايد زكات مقداري را كه مصرف كرده بدهد.
مسأله 1874: اگر بعد از آن كه زكات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد مالك آن بميرد، بايد مقدار زكات را از مال او بدهند، ولي اگر پيش از واجب شدن زكات بميرد، هر يك از ورثه كه سهم او به اندازه ي نصاب است بايد زكات سهم خود را بدهد.
مسأله 1875: كسي كه از طرف حاكم شرع مأمور جمع آوري زكات است، موقع خرمن كه گندم و جو را از كاه جدا مي كنند و بعد از خشك شدن خرما و انگور مي تواند زكات را مطالبه كند و اگر مالك ندهد و چيزي كه زكات آن واجب شده از بين برود بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 1876: اگر بعد از مالك شدن درخت خرما و انگور يا زراعت گندم و جو زكات آنها واجب شود مثلاً خرما در ملك او زرد يا سرخ شود بايد زكات آن را بدهد.
مسأله 1877: اگر بعد از آن كه زكات گندم و جو و خرما و انگور واجب شد، زراعت و درخت را بفروشد، بايد زكات آنها را بدهد.
مسأله 1878: اگر انسان گندم يا جو يا خرما يا انگور را بخرد و بداند كه فروشنده زكات آن را داده، يا شك كند كه داده يا نه، چيزي بر او واجب نيست و اگر بداند كه زكات آن را نداده، چنانچه حاكم شرع معامله مقداري را كه بايد از بابت زكات داده شود، اجازه ندهد معامله آن مقدار باطل است و حاكم شرع مي تواند مقدار زكات را از خريدار بگيرد و اگر معامله ي مقدار زكات را اجازه دهد معامله صحيح است و خريدار بايد قيمت آن مقدار را به حاكم شرع بدهد و در صورتي كه قيمت آن مقدار را به فروشنده داده باشد، مي تواند از او پس بگيرد.
مسأله 1879: اگر وزن گندم و جو و خرما و كشمش موقعي كه تر است به 288 مَن، 45 مثقال كم برسد و بعد از خشك شدن كمتر از اين مقدار شود، زكات آن واجب نيست.
مسأله 1880: اگر گندم و جو و خرما را پيش از خشك شدن مصرف كند، چنانچه خشك شدن آنها به اندازه ي نصاب باشد، بايد زكات آنها را بدهد.
مسأله 1881: خرمايي كه تازه ي آن را مي خورند و اگر بماند خيلي كم مي شود، يا بعد از خشك شدن، خرما به آن نمي گويند، چنانچه مقداري باشد كه وزن خشك آن به 288 مَن، 45 مثقال كم برسد، زكات آن واجب است.
مسأله 1882: گندم و جو و خرما و كشمشي كه زكات آنها را داده، اگر چند سال هم نزد او بماند زكات ندارد.
مسأله 1883: اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران يا نهر مشروب شود، يا مثل زراعت هاي مصر از رطوبت زمين استفاده كند، زكات آن ده يك است و اگر با دلو و مانند آن آبياري شود، زكات آن بيست يك است و اگر مقداري از باران، يا نهر، يا رطوبت زمين استفاده كند و به همان مقدار از آبياري با دلو و مانند آن استفاده نمايد، زكات نصف آن ده يك و زكات نصف ديگر آن، بيست يك مي باشد، يعني از چهل قسمت سه قسمت آن را بايد بابت زكات بدهند.
مسأله 1884: اگر گندم و جو و خرما و انگور، هم از آب باران مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده كند، چنانچه طوري باشد كه بگويند آبياري با دلو و مانند آن غلبه داشته، زكات آن بيست يك است و اگر بگويند آبياري با آب نهر و باران غلبه داشته، زكات آن ده يك است، بلكه اگر نگويند آب باران و نهر غلبه داشته ولي آبياري با آب باران و نهر بيشتر از آب دلو و مانند آن باشد، بنا بر احتياط واجب زكات آن ده يك مي باشد.
مسأله 1885: اگر شك كند كه آبياري با آب باران و آب دلو به يك اندازه بوده يا آب باران غلبه داشته، مي تواند از نصف آن ده يك و از نصف ديگر آن بيست يك بدهد و نيز اگر شك كند كه هر دو به يك اندازه بوده، يا آبياري با دلو غلبه داشته، مي تواند زكات تمام آن را بيست يك بدهد.
مسأله 1886: اگر گندم و جو و خرما و انگور با آب باران و نهر مشروب شود و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد، ولي با آب دلو هم آبياري شود و آب دلو به زياد شدن محصول كمك نكند، زكات آن ده يك است و اگر با دلو و مانند آن آبياري شود و به آب نهر و باران محتاج نباشد ولي با آب نهر و باران هم مشروب شود و آنها به زياد شدن محصول كمك نكنند، زكات آن بيست يك است.
مسأله 1887: اگر زراعتي را با دلو و مانند آن آبياري كنند و در زميني كه پهلوي آن است زراعتي كنند كه از رطوبت آن زمين استفاده نمايد و محتاج به آبياري نشود، زكات زراعتي كه با دلو آبياري شده بيست يك و زكات زراعتي كه پهلوي آن است ده يك مي باشد.
مسأله 1888: مخارجي را كه براي گندم و جو و خرما و انگور كرده است، حتّي مقداري از قيمت اسباب و لباس را كه به وسيله ي زراعت كم شده مي تواند از حاصل كسر كند و چنانچه باقيمانده ي آن به 288 مَن، 45 مثقال كم برسد، بايد زكات آن را بدهد.
مسأله 1889: تخمي را كه به مصرف زراعت رسانده اگر از خودش باشد، به مقدار وزن آن مي تواند از حاصل كسر كند و اگر خريده باشد مي تواند قيمتي را كه براي خريد آن داده جزء مخارج حساب نمايد.
مسأله 1890: اگر زمين و اسباب زراعت يا يكي از اين دو ملك خود او باشد، نبايد كرايه ي آنها را جزء مخارج حساب كند و نيز براي كارهايي كه خودش كرده، يا ديگري بي اجرت انجام داده، چيزي از حاصل كسر نمي شود.
مسأله 1891: اگر درخت انگور يا خرما را بخرد، قيمت آن جزء مخارج نيست، ولي اگر خرما يا انگور را پيش از چيدن بخرد، پولي را كه براي آن داده، جزء مخارج حساب مي شود.
مسأله 1892: اگر زميني را بخرد و در آن زمين گندم يا جو بكارد، پولي را كه براي خريد زمين داده جزء مخارج حساب نمي شود، ولي اگر زراعت را بخرد، پولي را كه براي خريد آن داده مي تواند جزء مخارج حساب نمايد و از حاصل كم كند، امّا بايد قيمت كاهي را كه از آن به دست مي آيد از پولي كه براي خريد زراعت داده كسر نمايد؛ مثلاً اگر زراعتي را پانصد تومان بخرد و قيمت كاه آن صد تومان باشد، فقط چهار صد تومان آن را مي تواند جزء مخارج حساب نمايد.
مسأله 1893: كسي كه بدون گاو و چيزهاي ديگري كه براي زراعت لازم است مي تواند زراعت كند، اگر اينها را بخرد، نبايد پولي را كه براي خريد اينها داده جزء مخارج حساب نمايد.
مسأله 1894: كسي كه بدون گاو و چيزهاي ديگري كه براي زراعت لازم است نمي تواند زراعت كند، اگر آنها را بخرد و به واسطه ي زراعت به كلي از بين بروند، مي تواند تمام قيمت آنها را جزء مخارج حساب نمايد و اگر مقداري از قيمت آنها كم شود، مي تواند آن مقدار را جزء مخارج حساب كند، ولي اگر بعد از زراعت چيزي از قيمتشان كم نشود، نبايد چيزي از قيمت آنها را جزء مخارج حساب نمايد.
مسأله 1895: اگر در يك زمين جو و گندم و چيزي مانند برنج و لوبيا كه زكات آن واجب نيست بكارد، چنانچه مقصودش از زراعت كردن چيزي بوده كه زكات ندارد و بعداً چيزي را كه زكات دارد زراعت كرده، نبايد مخارج را حساب كند و اگر مقصودش زراعت كردن چيزي بوده كه زكات دارد و بعداً چيزي را كه زكات ندارد زراعت كرده، مي تواند مخارج را حساب نمايد و از حاصل كم كند و در صورتي كه مقصودش زراعت هر دو بوده، مخارجي را كه كرده بايد به هر دو قسمت نمايد، مثلاً اگر هر دو به يك اندازه بوده مي تواند نصف مخارجي را از جنسي كه زكات دارد، كسر نمايد.
مسأله 1896: اگر براي شخم زدن يا كار ديگري كه تا چند سال براي زراعت فايده دارد خرجي كند، مي تواند آن را جزء مخارج سال اوّل حساب نمايد.
مسأله 1897: اگر انسان در چند شهر كه فصل آنها با يكديگر اختلاف دارد و زراعت و ميوه ي آنها در يك وقت به دست نمي آيد، گندم يا جو يا خرما يا انگور داشته باشد و همه ي آنها محصول يك سال حساب شود، چنانچه چيزي كه اوّل مي رسد به اندازه ي نصاب يعني 288 مَن، 45 مثقال كم باشد، بايد زكات آن را موقعي كه مي رسد بدهد و زكات بقيه را هر وقت به دست مي آيد ادا نمايد و اگر آنچه اوّل مي رسد به اندازه ي نصاب نباشد، در صورتي كه يقين دارد با آنچه بعد به دست مي آيد به اندازه ي نصاب مي شود، باز هم واجب است زكات آنچه را كه رسيده، همان وقت و زكات بقيه را موقعي كه مي رسد بدهد و اگر يقين ندارد كه همه ي آنها به اندازه ي نصاب شود، صبر مي كند تا بقية آن برسد، پس اگر روي هم به مقدار نصاب شود، زكات آن واجب است و اگر به مقدار نصاب نشود زكات آن واجب نيست.
مسأله 1898: اگر درخت خرما يا انگور در يك سال دو مرتبه ميوه دهد، چنانچه روي هم به مقدار نصاب باشد، بنا بر احتياط زكات آن واجب است.
مسأله 1899: اگر مقداري خرما يا انگور تازه دارد كه خشك آن به اندازه ي نصاب مي شود، چنانچه به قصد زكات از تازه ي آن به قدري به مستحق بدهد كه اگر خشك شود به اندازه ي زكاتي باشد كه بر او واجب است، اشكال ندارد.
مسأله 1900: اگر زكات خرماي خشك يا كشمش بر او واجب باشد، نمي تواند زكات آن را خرماي تازه يا انگور بدهد و نيز اگر زكات خرماي تازه يا انگور بر او واجب باشد، نمي تواند زكات آن را خرماي خشك يا كشمش بدهد، اما اگر يكي از اينها يا چيز ديگري را به قصد قيمت زكات بدهد مانعي ندارد.
مسأله 1901: كسي كه بدهكار است و مالي هم دارد كه زكات آن واجب شده، اگر بميرد بايد اوّل تمام زكات را از مالي كه زكات آن واجب شده بدهند، بعد قرض او را ادا نمايند.
مسأله 1902: كسي كه بدهكار است و گندم يا جو يا خرما يا انگور هم دارد، اگر بميرد و پيش از آن كه زكات اينها واجب شود، ورثه قرض او را از مال ديگر بدهند، هر كدام كه سهمشان به 288 مَن 45 مثقال كم برسد، بايد زكات بدهد و اگر پيش از آن كه زكات اينها واجب شود قرض او را ندهند، چنانچه مال ميت فقط به اندازه ي بدهي او باشد، واجب نيست زكات اينها را بدهند و اگر مال ميت بيشتر از بدهي او باشد، در صورتي كه بدهي او به قدريست كه اگر بخواهند ادا نمايند، بايد مقداري از گندم و جو و خرما و انگور را هم به طلبكار بدهند، آنچه را به طلبه كار مي دهند زكات ندارد و بقيه مال ورثه است و هر كدام آنان كه سهمش به اندازه ي نصاب شود، بايد زكات آن را بدهد.
مسأله 1903: اگر گندم و جو و خرما و كشمشي كه زكات آنها واجب شده خوب و بد دارد، احتياط واجب آن است كه زكات هر كدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم