احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

اقسام حائض

اقسام حائض
مسئله 496. حائض‌ها شش دسته‌اند: 1. صاحب عادت وقتيه و عدديه: زني است که دو ماه پشت سرهم «در وقت معيّن» خون حيض ببيند و شمارۀ روزهاي حيض وي هم در هر دو ماه يک اندازه باشد؛ مثل آنکه دو ماه پشت سرهم از يکم تا هفتم ماه خون ببيند. 2. صاحب عادت وقتيه فقط: زني است که دو ماه پشت سرهم «در وقت معيّن» خون حيض ببيند؛ ولي شمارۀ روزهاي حيض او در هر دو ماه يک اندازه نباشد؛ مانند اينکه دو ماه پشت سرهم از روز يکم ماه خون ببيند؛ ولي ماه يکم روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود. 3. صاحب عادت عدديه فقط: زني است که شمارۀ روزهاي حيض وي در دو ماه پشت سرهم به يک اندازه باشد؛ ولي وقت ديدن آن دو خون يکي نباشد؛ مثلاً ماه يکم از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند. 4. مضطربه: زني است که چند ماه خون ديده؛ ولي از جهت وقت يا عدد عادت معيّني پيدا نکرده؛ يا عادتش به هم خورده و عادت تازه‌اي پيدا نکرده است. 5. مبتدئه: زني است که بار يکم خون ديدن او است. 6. ناسيه: زني است که عادت وقتي يا عددي خود را فراموش کرده است.
هرکدام از اين‌ها احکامي دارد که در مسائل آينده ذکر مي‌شود.
يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه
مسئله 497. خانم‌هايي که عادت وقتيه و عدديه دارند، سه گروه‌اند:
گروه يکم. خانمي که دو ماه پشت سرهم «در وقت معين و عدد معيّن»، خون حيض ببيند و در وقت معين و عدد معيّن هم پاک شود؛ مثلاً دو ماه پشت سرهم از روز يکم ماه خون ببيند و روز هفتم پاک شود که عادت حيض اين زن از يکم ماه تا هفتم آن است.
گروه دوم. خانمي که از خون پاک نمي‌شود؛ ولي دو ماه پشت سرهم چند روز معيّن - مثل يکم ماه تا هشتم - خوني که مي‌بيند نشانه‌هاي حيض را دارد و خون‌هاي پس از آن، نشانه‌هاي استحاضه را دارد که عادت او از يکم ماه تا هشتم است.
گروه سوم. خانمي که دو ماه پشت سرهم در وقت معيّن خون حيض ببيند و پس از آنکه سه روز يا بيشتر خون ديد، يک روز يا بيشتر پاک شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهايي که خون ديده با روزهايي که در وسط پاک بوده، از ده روز بيشتر نشود و در هر دو ماه همۀ روزهايي که خون ديده و در وسط پاک بوده، روي هم يک اندازه باشد که عادت او به اندازۀ تمام روزهايي است که خون ديده و در وسط پاک بوده است و لازم نيست روزهايي که در وسط پاک بوده، در هر دو ماه به يک اندازه باشد؛ به فرض، اگر در ماه نخست از روز يکم ماه تا سوم خون ببيند و سه روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببيند و در ماه دوم، پس از آنکه سه روز خون ديد، سه روز يا کمتر يا بيشتر پاک شود و دوباره خون ببيند و روي هم از نُه روز بيشتر نشود، همه حيض است و عادت اين زن نُه روز است.
مسئله 498. خانمي که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت يا دو سه روز جلوتر يا دو سه روز عقب‌تر خون ببيند، به‌گونه‌اي‌که بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته، اگرچه آن خون، نشانه‌هاي حيض را نداشته باشد، بايد به احکامي که براي زن حائض بيان شده عمل کند و چنانچه بعد بفهمد که حيض نبوده - مانند آنکه پيش از سه روز پاک شود - بايد عبادت‌هايي را که به‌جا نياورده، قضا کند.
مسئله 499. خانمي که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر چند روز پيش از عادت و همۀ روزهاي عادت و چند روز پس از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است و چنانچه از ده روز بيشتر شود، فقط خوني را که در روزهاي عادت خود ديده، حيض است، اگرچه نشانه‌هاي حيض را نداشته باشد و خوني که پيش از آن و پس از آن ديده استحاضه است، اگرچه نشانه‌هاي حيض را داشته باشد و بايد عبادت‌هايي را که در روزهاي پيش از عادت و پس از عادت به‌جا نياورده، قضا کند.
اگر همۀ روزهاي عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط روزهاي عادت او حيض است و خوني که جلوتر از آن ديده، استحاضه است و چنانچه در آن روزها عبادت نکرده، بايد قضا کند و چنانچه همۀ روزهاي عادت را با چند روز پس از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است، اگرچه نشانه‌هاي حيض را نداشته باشد و اگر بيشتر شود، فقط روزهاي عادت او حيض است و باقي استحاضه است، اگرچه نشانه‌هاي حيض را داشته باشد.
مسئله 500. خانمي که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر مقداري از روزهاي عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است و چنانچه از ده روز بيشتر شود، روزهايي که در ايام عادت خون ديده با چند روز پيش از آن، که روي هم به مقدار عادت او شود، حيض و روزهاي نخست را استحاضه قرار مي‌دهد.
اگر مقداري از روزهاي عادت را با چند روز پس از عادت خون ببيند و روي هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است و چنانچه بيشتر شود، بايد روزهايي که در ايام عادت خون ديده با چند روز پس از آن، که روي هم به مقدار عادت او شود، حيض و باقي را استحاضه قرار دهد.
مسئله 501. خانمي که عادت دارد، اگر پس از آنکه سه روز يا بيشتر خون ديد پاک شود و دوباره خون ببيند و فاصلۀ بين دو خون کمتر از ده روز باشد و همۀ روزهايي که خون ديده با روزهايي که در وسط پاک بوده، از ده روز بيشتر باشد - مثل آنکه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاک شود و دوباره پنج روز خون ببيند - چند صورت دارد:
1. تمام خوني که بار نخست ديده، يا مقداري از آن، در روزهاي عادت باشد و خون دوم که پس از پاک شدن مي‌بيند، در روزهاي عادت نباشد، که بايد همۀ خون يکم را حيض و خون دوم را استحاضه قرار دهد.
2. خون نخست در روزهاي عادت نباشد و تمام خون دوم يا مقداري از آن، در روزهاي عادت باشد که بايد همۀ خون دوم را حيض و خون يکم را استحاضه قرار دهد.
3. مقداري از خون يکم و دوم در روزهاي عادت باشد و خون يکم که در روزهاي عادت بوده از سه روز کمتر نباشد و با پاکي وسط و مقداري از خون دوم که آن هم در روزهاي عادت بوده، از ده روز بيشتر نباشد، که در اين صورت، همۀ آن‌ها حيض است و مقداري از خون يکم که پيش از روزهاي عادت بوده و مقداري از خون دوم که پس از روزهاي عادت بوده، استحاضه است؛ مثلاً اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، درصورتي‌که يک ماه از يکم تا ششم خون ببيند و دو روز پاک شود و سپس تا پانزدهم خون ببيند، از سوم تا دهم حيض است و از يکم تا سوم، همچنين از دهم تا پانزدهم، استحاضه است.
4. مقداري از خون يکم و دوم در روزهاي عادت باشد؛ ولي خون يکم که در روزهاي عادت بوده، از سه روز کمتر باشد، که بايد در تمام دو خون و پاکي وسط، کارهايي را که بر حائض حرام است و قبلاً ذکر شد، ترک کند و کارهاي استحاضه را به‌جا آورد؛ يعني به دستوري که براي زن مستحاضه بيان شده، عبادت‌هاي خود را انجام دهد.
مسئله 502. خانمي که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خون نبيند و در غير آن وقت به شمارۀ روزهاي حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد؛ چه پيش از وقت عادت ديده باشد؛ چه پس از آن.
مسئله 503. خانمي که عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خود خون ببيند، ولي شمارۀ روزهاي آن کمتر يا بيشتر از روزهاي عادت او باشد و پس از پاک شدن، دوباره به شمارۀ روزهاي عادتي که داشته خون ببيند، بايد در هر دو خونْ کارهايي را که بر حائض حرام است، ترک کند و کارهاي استحاضه را به‌جا آورد.
دو. صاحب عادت وقتيه
مسئله 504. خانم‌هايي که فقط عادت وقتيه دارند، سه دسته‌اند:
1. خانمي که دو ماه پشت سرهم «در وقت معيّن» خون حيض ببيند و پس از چند روز پاک شود؛ ولي شمارۀ روزهاي آن در هر دو ماه يک اندازه نباشد؛ مثل اينکه دو ماه پشت سرهم روز يکم ماه خون ببيند و در ماه يکم روز هفتم و در ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود؛ اين خانم بايد روز يکم ماه را روز نخست عادت حيض خود قرار دهد.
2. خانمي که از خون پاک نمي‌شود؛ ولي دو ماه پشت سرهم در وقت معيّن خون او نشانه‌هاي حيض را دارد و ديگر خون‌هاي وي نشانۀ استحاضه را دارد و شمارۀ روزهايي که خونش نشانۀ حيض را دارد، در هر دو ماه يک اندازه نيست؛ مانند اينکه در ماه نخست، از يکم تا هفتم ماه و در ماه دوم از يکم تا هشتم ماه، خون او نشانه‌هاي حيض و باقي نشانۀ استحاضه را داشته باشد؛ اين خانم هم بايد روز يکم ماه را، روز نخست عادت حيض خود قرار دهد.
3. خانمي که دو ماه پشت سرهم در وقت معيّن، سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و سپس پاک شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهايي که خون ديده با روزهايي که در وسط پاک بوده، از ده روز بيشتر نشود، ولي ماه دوم کمتر يا بيشتر از ماه يکم باشد؛ مثلاً در ماه نخست هشت روز و در ماه دوم، نه روز باشد؛ اين زن هم بايد روز يکم ماه را روز نخست عادت حيض خود قرار دهد.
مسئله 505. خانمي که عادت وقتيه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از عادت يا دو سه روز پس از عادت خون ببيند، به‌گونه‌اي‌که بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته، اگرچه آن خون نشانه‌هاي حيض را نداشته باشد، بايد به احکامي که براي زنان حائض ذکر شد، رفتار کند و چنانچه بعد بفهمد که حيض نبوده - مثل آنکه پيش از سه روز پاک شود - بايد عبادت‌هايي را که به‌جا نياورده، قضا کند.
مسئله 506. خانمي که عادت وقتيه دارد، اگر کمتر از ده روز خون ببيند، همه‌اش حيض است و چنانچه بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند حيض را از راه نشانه‌هاي آن تشخيص دهد، بايد شمارۀ عادت خويشان خود را حيض قرار دهد؛ چه پدري باشند؛ چه مادري؛ زنده باشند يا مرده؛ ولي در صورتي مي‌تواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد که شمارۀ روزهاي حيض همۀ آنان يک اندازه باشد و اگر شمارۀ روزهاي حيض آنان يک اندازه نباشد - براي مثال، عادت برخي پنج روز و عادت برخي ديگر هفت روز باشد - نمي‌تواند عادت آنان را عادت حيض خود قرار دهد، مگر عادت کساني که با ديگران فرق دارد، به قدري کم باشد که در برابر آنان به حساب نيايند؛ در اين صورت، بايد عادت بيشتر آنان را عادت حيض خود قرار دهد.
مسئله 507. خانمي که عادت وقتيه دارد و شمارۀ عادت خويشان خود را حيض قرار مي‌دهد، بايد روزي را که در هر ماه، اولِ عادت او بوده، اولِ حيض قرار دهد؛ براي مثال، خانمي هر ماه، روز يکم آن خون مي‌ديده و گاهي روز هفتم و گاهي روز هشتم پاک مي‌شده، چنانچه يک ماه، دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد، بايد هفت روز نخست ماه را حيض و باقي را استحاضه قرار دهد.
مسئله 508. خانمي که عادت وقتيه دارد و بايد شمارۀ عادت خويشان خود را عادت حيض خود قرار دهد، چنانچه خويش نداشته باشد، يا شمارۀ عادت آنان مثل هم نباشد، بايد در هر ماه، از روزي که خون مي‌بيند تا هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
سه. صاحب عادت عدديه
مسئله 509. خانم‌هايي که فقط عادت عدديه دارند، سه دسته‌اند:
اول: زني که شماره روزهاي حيض او در دو ماه پشت سرهم يک اندازه باشد؛ ولي وقت خون ديدن او يکي نباشد؛ در اين صورت، روزي‌هايي که خون ديده، عادت او مي‌شود؛ براي مثال، اگر ماه نخست از روز يکم تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز مي‌شود.
دوم: خانمي که از خون پاک نمي‌شود؛ ولي دو ماه پشت سر هم چند روز از خوني که مي‌بيند، نشانۀ حيض و بقيه نشانۀ استحاضه را دارد و شمارۀ روزهايي که خون نشانۀ حيض دارد، در هر دو ماه يک اندازه است؛ اما وقت آن يکي نيست؛ در اين صورت، روزهايي که خون او نشانۀ حيض را دارد، عادت او مي‌شود؛ براي مثال، اگر يک ماه از يکم تا پنجم ماه، و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم، خون او نشانۀ حيض و بقيه نشانۀ استحاضه را داشته باشد، شمارۀ روزهاي عادت وي پنج روز مي‌شود.
سوم: خانمي که دو ماه پشت سر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يک روز يا بيشتر پاک شود و دوباره خون ببيند و وقت ديدن خون، در ماه نخست با ماه دوم فرق داشته باشد، اگر تمام روزهايي که خون ديده و روزهايي که در وسط پاک بوده، از ده روز بيشتر نشود و شمارۀ روزهاي آن هم به يک اندازه باشد، تمام روزهايي که خون ديده با روزهاي وسط که پاک بوده، عادت حيض او مي‌شود و لازم نيست روزهايي که در وسط پاک بوده، در هر دو ماه به يک اندازه باشد؛ براي مثال، اگر ماه نخست، از روز يکم تا سوم ماه خون ببيند و دو روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببيند و ماه دوم، از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا کمتر پاک شود و دوباره خون ببيند و روي هم از هشت روز بيشتر نشود، عادت او هشت روز مي‌شود.
مسئله 510. خانمي که عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از شمارۀ عادت خود خون ببيند و کمتر از ده روز باشد، همه‌اش حيض است و چنانچه از ده روز بيشتر شود، اگر نشانۀ همۀ خون‌هايي که ديده يکنواخت باشد، بايد از موقع ديدن خون به شمارۀ روزهاي عادتش حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و چنانچه همۀ خون‌هايي که ديده يکنواخت نباشد، بلکه چند روز از آن، نشانۀ حيض و چند روز ديگر نشانۀ استحاضه را داشته باشد، اگر روزهايي که خون، نشانۀ حيض را دارد، با شمارۀ روزهاي عادت او يک اندازه است، بايد همان روزها را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
چنانچه روزهايي که خون نشانۀ حيض دارد، از روزهاي عادت او بيشتر است، فقط به اندازۀ روزهاي عادت او حيض و بقيه استحاضه است و اگر روزهايي که خون نشانۀ حيض دارد از روزهاي عادت او کمتر است، بايد آن روزها را با چند روز ديگر که روي هم به اندازۀ روزهاي عادتش شود، حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
چهار. مُضْطَرِبه
مسئله 511. مضطربه - يعني خانمي که چند ماه خون ديده؛ ولي عادت معيّني پيدا نکرده - اگر کمتر از ده روز خون ببيند، همه‌اش حيض است و چنانچه بيشتر از ده روز خون ببيند و نشانۀ همۀ خون‌هايي که ديده يکنواخت باشد، چنانچه عادت خويشان او مثلاً هفت روز است، بايد هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و اگر کمتر است - مثلاً پنج روز است - بايد همان را حيض قرار دهد و به احتياط واجب، در تفاوت بين شمارۀ عادت آنان و هفت روز، که دو روز است، کارهايي را که بر حائض حرام است، ترک کند و کارهاي استحاضه را به‌جا آورد و اگر عادت خويشانش بيشتر از هفت روز، مثلاً نُه روز است، بايد هفت روز را حيض قرار دهد و به احتياط واجب در تفاوت بين هفت روز و عادت آنان، که دو روز است، کارهاي استحاضه را به‌جا آورد و کارهايي را که بر حائض حرام است، ترک کند.
مسئله 512. اگر مضطربه بيشتر از ده روز خوني ببيند که چند روز آن نشانۀ حيض و چند روز ديگر نشانۀ استحاضه دارد، چنانچه خوني که نشانۀ حيض دارد، کمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز نباشد، همۀ آن حيض است و اگر خوني که نشانۀ حيض را دارد، کمتر از سه روز باشد، بايد همان را حيض قرار دهد و تا هفت روز بقيه به دستوري که در مسئله قبل ذکر شد، رفتار کند؛ همچنين است اگر پيش از گذشتن ده روز از خوني که نشانۀ حيض دارد، دوباره خوني ببيند که آن هم نشانۀ حيض را داشته باشد؛ مانند آنکه پنج روز خون سياه و نُه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، که بايد خون نخست را حيض قرار دهد و بقيه آن را تا هفت روز به دستوري که در مسئله پيشين ياد شد، رفتار کند.
پنج. مُبْتَدِئه
مسئله 513. مبتدئه - يعني خانمي که بار نخست خون ديدن اوست - اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خون‌هايي که ديده يکنواخت باشد، بايد عادت خويشان خود را به گونه‌اي که در وقتيه ذکر شد، حيض، و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسئله 514. مبتدئه، اگر بيشتر از ده روز خوني ببيند که چند روز آن نشانۀ حيض و چند روز ديگر نشانۀ استحاضه را داشته باشد، چنانچه خوني که نشانۀ حيض دارد، کمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است؛ ولي اگر پيش از گذشتن ده روز از خوني که نشانۀ حيض دارد، دوباره خوني ببيند که آن هم نشانۀ خون حيض داشته باشد - مثل آنکه پنج روز خون سياه و نُه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند - بايد از اوّلِ خونِ نخست، که نشانۀ حيض دارد، حيض قرار دهد و در عدد، به عادت خويشاوندان خود رجوع کند و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسئله 515. مبتدئه، اگر بيشتر از ده روز خوني ببيند که چند روز آن نشانۀ حيض و چند روز ديگر آن نشانۀ استحاضه داشته باشد، چنانچه خوني که نشانۀ حيض دارد، از سه روز کمتر يا از ده روز بيشتر باشد، بايد از زماني که خون نشانۀ حيض دارد، حيض قرار دهد و در عدد، به خويشاوندان خود رجوع کند و بقيه را استحاضه قرار دهد.
شش. ناسِيه
مسئله 516. ناسيه - يعني خانمي که عادت خود را فراموش کرده است - اگر کمتر از ده روز خون ببيند، همه‌اش حيض است و چنانچه بيشتر از ده روز خون ببيند، بايد روزهايي که خون او نشانۀ حيض را دارد، تا ده روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و اگر نتواند حيض را از راه نشانه‌هاي آن تشخيص دهد، به احتياط واجب بايد هفت روز نخست را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم