احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

نبش قبر

نبش قبر
مسئله 673. اگر کافر بودن شخصي که به اشتباه در قبرستان مسلمانان دفن شده، شرعاً محرز شده باشد، نبش قبر و انتقال جسدش از قبرستان مسلمانان واجب است.
مسئله 674. نبش قبر مسلمان - يعني شکافتن قبر او - اگرچه طفل يا ديوانه باشد، حرام است؛ ولي اگر بدنش از بين رفته و خاک شده باشد، اشکال ندارد.
مسئله 675. بدن ميّت وقتي پوسيد و مندرس شد، مي‌توان در آن قبر - اگر از هر نظر مباح باشد - بدن ديگر را دفن کرد، مگر قبور صلحا، علما، اوليا، صديقان و شهدا، چون دينْ حرمتي که براي ايشان معتقد است، براي قبر آنان هم باور دارد و اجازه نبش قبر را، هرچند پس از ده‌ها سال، نمي‌دهد.
مسئله 676. نبش قبر امامزاده‌ها، اگرچه سال‌ها بر آن گذشته باشد، درصورتي‌که زيارتگاه باشد، حرام است، بلکه اگر زيارتگاه هم نباشد، به احتياط واجب نبايد آن را نبش کرد.
مسئله 677. شکافتن قبر در چند مورد حرام نيست: 1. ميّت در زمين غصبي دفن شده باشد و مالک زمين راضي نشود که در آنجا بماند. 2. کفن يا چيز ديگري که با ميّت دفن شده، غصبي باشد و صاحب آن راضي نشود که در قبر بماند؛ همچنين است اگر چيزي از مال خود ميّت که به ورثۀ او رسيده، با او دفن شده باشد و وارثان راضي نشوند که آن چيز در قبر بماند؛ ولي اگر چيز مختصري از مال او که به وارثان به ارث رسيده - مانند انگشتر و مثل آن - با او دفن شده باشد، در جواز نبش براي درآوردن آن، تأمّل و اشکال است؛ به ويژه اگر اجحاف بر ورثه نباشد و اگر وصيت کرده باشد که دعاي نوشته‌شده يا قرآن يا انگشتري را با او دفن کنند، درصورتي‌که وصيتش بيشتر از يک سوم مال او نباشد، براي بيرون آوردن اين‌ها پيش از پوسيدن کامل بدن نمي‌توانند قبر را بشکافند.
3. ميّت بي‌غسل يا بي‌کفن دفن شده باشد؛ يا بفهمند غسلش باطل بوده؛ يا به غير دستور شرع کفن شده يا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته‌اند. البته در صورتي که سبب هتک و بي‌احترامي به ميّت نشود. 4. براي ثابت شدن حقّي بخواهند بدن ميّت را ببينند. 5. ميّت را در جايي که بي‌احترامي به اوست - مثل قبرستان کفّار يا جايي که کثافت و خاکروبه مي‌ريزند - دفن کرده باشند. 6. براي يک مطلب شرعي که اهميّت آن از شکافتن قبر بيشتر است، قبر را بشکافند؛ مثل اينکه بخواهند کودک زنده را از شکم زن بارداري که دفنش کرده‌اند، بيرون آورند. 7. بترسند درنده‌اي بدن ميّت را پاره کند؛ يا سيل او را ببرد؛ يا دشمن آن را بيرون آورد. 8. قسمتي از بدن ميّت را که با او دفن نشده، بخواهند دفن کنند؛ ولي به احتياط واجب، آن قسمت از بدن را به گونه‌اي در قبر بگذارند، که بدن ميّت ديده نشود.
مسئله 678. هرگاه کسي وصيت کند بدن او را در جاي معيّني دفن کنند و به وصيت او عمل نشود و در جاي ديگري دفن گردد، جايز نيست قبر او را نبش کنند و به جاي مورد وصيّت انتقال دهند.
مسئله 679. تأخير دفن ميّت، در صورتي که سبب هتک و توهين او باشد، جايز نيست.
غسل هاي مستحب
مسئله 680. غسل‌هاي مستحب در شرع مقدّس اسلام بسيار است؛ برخي از آن‌ها: 1. غسل جمعه - که به آن بسيار سفارش شده است - و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بهتر است نزد يک ظهر به‌جا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد، بهتر است بدون نيّت ادا و قضا تا عصر جمعه، آن را به‌جا آورد. چنانچه در روز جمعه غسل نکند، مستحب است از صبح شنبه تا غروب، قضاي آن را به‌جا آورد و کسي که مي‌ترسد روز جمعه آب پيدا نکند، مي‌تواند روز پنج‌شنبه غسل را انجام دهد، بلکه اگر در شب جمعه غسل را به اميد آنکه مطلوب خداي عالم است، به‌جا آورد، صحيح است و مستحب است انسان هنگام غسل جمعه بگويد: «أشْهَدُ أنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَريکَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اللهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنِي مِنَ التَّوّابِينَ وَاجْعَلْنِي مِنَ الْمُتَطَهِّرِينَ».
2. غسل شب اول ماه رمضان و تمام شب‌هاي فرد، مثل شب سوم، پنجم و هفتم؛ ولي از شب بيست و يکم مستحب است همه‌شب غسل کند و براي غسل شب اول، پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بيست و يکم، بيست و سوم، بيست و پنجم، بيست و هفتم و بيست و نهم بيشتر سفارش شده است. وقت غسل شب‌هاي ماه رمضان، تمام شب است و بهتر است مقارن غروب آفتاب به‌جا آورده شود؛ ولي از شب بيست و يکم تا پايان ماه بهتر است غسل را بين نماز مغرب و عشاء به‌جا آورد؛ نيز مستحب است در شب بيست و سوم، غير از غسل اول شب، يک غسل هم در آخر شب انجام دهد.
3. غسل روز عيد فطر و عيد قربان که وقت آن از اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن را پيش از نماز عيد به‌جا آورد و اگر از ظهر تا غروب به‌جا آورد، احتياط آن است که به قصد رجاء انجام دهد. 4. غسل شب عيد فطر که وقت آن از اول مغرب تا اذان صبح است و بهتر است در آغاز شب به‌جا آورده شود. 5. غسل روز هشتم و نهم ذي حَجّه و در روز نهم بهتر است آن را نزد يک ظهر به‌جا آورد. 6. غسل روز اول، پانزدهم، بيست و هفتم و آخر ماه رجب. 7. غسل روز عيد غدير که بهتر است در وقت چاشت «صدر نهار» آن را انجام دهد. 8. غسل روز بيست و چهارم ذي حَجّه. 9. غسل روز عيد نوروز، پانزدهم شعبان، نهم و هفدهم ربيع الاول و روز بيست و پنجم ذي قعده؛ ولي غسل روز پانزدهم شعبان و غسل‌هاي ديگري که تا آخر مسئله ذکر شده، رجاءً انجام دهد.
10. غسل دادن کودکي که تازه به دنيا آمده است. 11. غسل خانمي که براي غير شوهرش بوي خوش استعمال کرده است. 12. غسل کسي که در حال مستي خوابيده است. 13. غسل کسي که جايي از بدنش را به بدن ميّتي که غسل داده‌اند، رسانده است. 14. غسل کسي که هنگام گرفتن خورشيد و ماه نماز آيات را عمداً به‌جا نياورده، در صورتي که تمام ماه و خورشيد گرفته باشد. 15. غسل کسي که براي تماشاي دار آويخته رفته و آن را ديده باشد؛ ولي اگر اتفاقاً يا از روي ناچاري نگاهش بيفتد، يا مثلاً براي شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نيست.
مسئله 681. پيش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجد حرام، خانۀ کعبه، حرم مدينه، شهر مدينه و مسجد پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مستحب است که انسان غسل کند و براي داخل شدن در حرم امامان : رجاءً غسل کند و اگر در يک روز چند بار مشرّف شود، يک غسل کافي است و کسي که مي‌خواهد در يک روز داخل حرم مکه و مسجد حرام و خانۀ کعبه شود، اگر به نيّت همه يک غسل کند، کافي است؛ نيز اگر در يک روز بخواهد داخل حرم مدينه و شهر مدينه و مسجدِ پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله شود، يک غسل براي همه کفايت م يکند و براي زيارت پيغمبر و امامان : از دور يا نزد يک و براي حاجت خواستن از خداوند عالم، همچنين براي توبه و نشاط به جهت عبادت و براي سفر رفتن خصوصاً سفر زيارت حضرت سيّد الشهداء عليه‌السلام مستحب است که غسل کند و اگر يکي از غسل‌هايي را که در اين مسئله ذکر شد، به‌جا آورد و سپس کاري کند که وضو را باطل مي‌نمايد - مثل اينکه بخوابد - غسل او باطل مي‌شود و مستحب است که دوباره غسل را به‌جا آورد.‌
مسئله 682. انسان نمي‌تواند با غسل مستحبي کاري انجام دهد که مانند نماز وضو لازم دارد.
مسئله 683. اگر چند غسل بر کسي مستحب باشد و به نيّت همه يک غسل به‌جا آورد، کافي است.
امور مرتبط به تيمّم
موارد هفت گانه تيمّم
در هفت مورد بدل از وضو و غسل بايد تيمّم کرد که در پي مي‌آيند:
يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل
مسئله 684. اگر انسان در آبادي باشد، بايد براي تهيۀ آب وضو و غسل، به اندازه‌اي جست‌وجو کند که از پيدا شدن آن نااميد شود و چنانچه در بيابان باشد، اگر زمين آن پست و بلند است و يا با داشتن درخت و مانند آن، عبور در آن مشکل است، بايد در هر يک از چهار سمت به اندازۀ پرتاب يک تير قديمي که با کمان پرتاب مي کردند، در جست‌وجوي آب برود و اگر زمين آن اين‌گونه نيست، بايد در هر سمت به اندازۀ پرتاب دو تير جست‌وجو کند.
مسئله 685. اگر برخي از چهار سمت، هموار و بعضي ديگر پست و بلند يا عبور در آن مشکل باشد، بايد در سمتي که هموار است به اندازۀ پرتاب دو تير و در طرفي که اين‌گونه نيست، به اندازۀ پرتاب يک تير جست‌وجو کند.
مسئله 686. در هر سمتي که يقين دارد که آب نيست، در آن سمت، جست‌وجو لازم نيست.
مسئله 687. کسي که وقت نماز او تنگ نيست و براي تهيۀ آب وقت دارد، اگر يقين دارد، در محلي دورتر از مقداري که بايد جست‌وجو کند، آب هست، درصورتي‌که مانعي نباشد و مشقت هم نداشته باشد، بايد براي تهيۀ آب برود و اگر اطمينان داشته باشد، به احتياط واجب بايد براي تهيۀ آب به آن محل برود؛ ولي اگر اطمينان ندارد - هرچند گمان دارد آب هست - رفتن به آن محل لازم نيست.
مسئله 688. لازم نيست خود انسان در جست‌وجوي آب برود، بلکه مي‌تواند کسي را که به گفتۀ او اطمينان دارد، بفرستد و در اين صورت، اگر يکتن از سوي چند نفر برود، کافي است؛ نيز مي‌توان به گزارش کسي که از آن ناحيه آگاه و مورد اطمينان است، اکتفا کرد.
مسئله 689. اگر احتمال دهد که در منزل يا داخل بار سفر خود، يا در ميان گروه همسفر آب هست، بايد به اندازه‌اي جست‌وجو کند که به نبودن آب يقين کند؛ يا از پيدا کردن آن نااميد شود.
مسئله 690. اگر پيش از وقت نماز جست‌وجو کند و آب پيدا نکند و تا وقت نماز همانجا بماند، لازم نيست که دوباره در جست‌وجوي آب برود.
مسئله 691. اگر پس از داخل شدن وقت نماز جست‌وجو کند و آب پيدا نکند و تا وقت نماز ديگر در همانجا بماند و تحولي پديد نيامد، جست‌وجو لازم نيست.
مسئله 692. اگر وقت نماز تنگ باشد يا از دزد و درنده بترسد يا جست‌وجوي آب به اندازه‌اي سخت باشد که نتواند تحمل کند جست‌وجو لازم نيست؛ ولي اگر بتواند مقداري جست‌وجو کند، به همان اندازه جست‌وجو لازم است و چنانچه مالي که احتمال مي‌دهد در جست‌وجو از بين برود، براي او قابل توجه نباشد و ترس ديگري هم نداشته باشد، جست‌وجوي آب واجب است.
مسئله 693. اگر در جست‌وجوي آب نرود تا وقت نماز تنگ شود، معصيت کرده؛ ولي نمازش با تيمّم صحيح است.
مسئله 694. کسي که يقين دارد آب پيدا نمي‌کند، اگر دنبال آب نرود و با تيمّم نماز بگزارد و پس از نماز بفهمد که با جست‌وجو مي‌توانست آب پيدا کند، نمازش باطل است و اعاده در وقت يا قضا در خارج آن لازم است.
مسئله 695. اگر پس از جست‌وجو آب پيدا نکند و با تيمّم نماز بگزارد و پس از نماز بفهمد در جايي که جست‌وجو کرده آب بوده، نماز او صحيح است.
مسئله 696. کسي که يقين دارد وقت نماز تنگ است، اگر بدون جست‌وجو با تيمّم نماز بگزارد و پس از نماز بفهمد که براي جست‌وجو وقت داشته و دسترسي به آب محتمل بوده، به احتياط واجب دوباره نمازش را بگزارد و اگر وقت گذشته، قضا کند.
مسئله 697. اگر پس از داخل شدن وقت نماز، وضو داشته باشد و بداند که اگر وضوي خود را باطل کند نمي‌تواند وضو بگيرد، چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقّت وضوي خود را نگهدارد، نبايد آن را باطل کند؛ همچنين است اگر بداند يا دو شاهد عادل بگويند تهيۀ آب براي او ممکن نيست، بلکه اگر احتمال صحيح عقلايي هم بدهد، به احتياط واجب، وضوي خود را باطل نکند.
مسئله 698. اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند يا احتمال عقلايي دهد يا دو شاهد عادل بگويند که اگر وضوي خود را باطل کند، تهيۀ آب براي او ممکن نيست، چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقّت وضوي خود را نگهدارد، به احتياط واجب آن را باطل نکند.
مسئله 699. کسي که فقط به مقدار وضو يا به اندازۀ غسل آب دارد، اگر بداند يا دو شاهد عادل بگويند اگر آن را بريزد آب پيدا نمي‌کند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد، ريختن آن حرام است و به احتياط واجب، پيش از وقت نماز هم آن را نريزد، بلکه خالي از قُوّت نيست و هرگاه احتمال عقلايي هم بدهد که اگر آب را بريزد ديگر آب پيدا نمي‌کند، به احتياط واجب، پيش از وقت نماز هم آب را نريزد و اگر آب را از دست دهد، گناه کرده؛ ولي نماز او با تيمّم صحيح است.
مسئله 700. کسي که مي‌داند يا دو شاهد عادل بگويند آب پيدا نمي‌کند، اگر پس از داخل شدن وقت نماز وضوي خود را باطل کند، يا آبي که دارد بريزد، معصيت کرده؛ ولي نمازش با تيمّم صحيح است، اگرچه به احتياط مستحب قضاي آن نماز را به‌جا آورد.
دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ
مسئله 701. اگر به سبب پيري يا ترس از دزد و جانور و مانند اين‌ها يا نداشتن ابزاري که آب از چاه بکشد، دسترسي به آب نداشته باشد، بايد تيمّم کند؛ همچنين است اگر تهيه کردن آب يا استعمال آن مشقّت تحمل‌ناپذير داشته باشد.
مسئله 702. اگر براي کشيدن آب از چاه، ابزاري لازم دارد، بايد آن را تهيه کند، اگرچه قيمت آن، چند برابر نرخ رايج باشد؛ همچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمتش بفروشند؛ ولي اگر تهيۀ آن ابزار به قدري هزينه دارد که پرداختن آن براي شخص ضرر دارد، تهيه آن واجب نيست.‌
مسئله 703. اگر ناچار شود که براي تهيۀ آب قرض کند، بايد قرض کند؛ ولي کسي که مي‌داند يا اطمينان دارد نمي‌تواند قرض خود را بپردازد، قرض کردن واجب نيست.
مسئله 704. اگر کندن چاه مشقّت ندارد، به احتياط واجب براي تهيۀ آب، چاه بکند.
مسئله 705. اگر کسي مقداري آب بي‌منّت به او ببخشد، بايد قبول کند.
سوم. ترس از ضرر
مسئله 706. اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد، يا بترسد که با استعمال آن، بيماري يا عيبي در او پديد آيد، يا بيماري او ادامه يا شدّت يابد، يا به سختي درمان شود، بايد تيمّم کند؛ ولي چنانچه آب گرم براي او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل کند.
مسئله 707. لازم نيست يقين کند که آب براي او ضرر دارد، بلکه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال، ترس براي او پيدا شود، بايد تيمّم کند.
مسئله 708. کسي که مبتلا به درد چشم است و آب براي او ضرر دارد، بايد تيمّم کند.
مسئله 709. اگر براي يقين يا ترس ضرر تيمّم کند و پيش از نماز بفهمد که آب برايش ضرر ندارد، تيمّم او باطل است و اگر پس از نماز بفهمد، نمازش صحيح است.
مسئله 710. کسي که مي‌داند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل کند يا وضو بگيرد و سپس بفهمد که آب براي او ضرر داشته، وضو و غسل وي صحيح است.
چهارم. نياز به آب براي حفظ جان
مسئله 711. هرگاه بترسد اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خودش يا عيال و اولاد او، يا وابستگان وي - مانند خدمتکار - از تشنگي بميرند يا بيمار شوند، يا به قدري تشنه شوند که تحمّل آن مشقّت دارد، بايد به جاي وضو و غسلْ تيمّم کند؛ نيز چنانچه بترسد حيواني که مانند اسب و قاطر که معمولاً براي خوردن، سرش را نمي‌برند، از تشنگي تلف شود، بايد آب را به آن بنوشاند و تيمّم کند، اگرچه حيوان مال خودش نباشد؛ همچنين است کسي که حفظ جان او واجب است، به گونه‌اي تشنه باشد که آب ندادن به وي سبب تلف شدن اوست.
مسئله 712. اگر غير از آب پاکي که براي وضو يا غسل دارد، آب نجسي هم به مقدار آشاميدن خود و وابستگان به خود داشته باشد، بايد آب پاک را براي آشاميدن بگذارد و با تيمّم نماز بگزارد؛ ولي چنانچه آب را براي حيوانش بخواهد، بايد آب نجس را به آن بدهد و با آب پاک وضو بگيرد و غسل کند.
مسئله 713. وسيله نقليه مانند اتومبيل که براي حرکت کردن به آب نياز دارد و اگر آب به آن نرسد مسافران در بيابانِ خطر مي‌مانند، آب را بايد به مصرف آن وسيله رساند و تيمّم کرد.
پنجم. نياز به آب براي تطهير
مسئله 714. کسي که بدن يا لباسش نجس است و کمي آب دارد که اگر با آن وضو بگيرد يا غسل کند، براي آب کشيدن بدن يا لباس او نمي‌ماند، بايد بدن يا لباس را آب بکشد و با تيمّم نماز بگزارد؛ ولي اگر چيزي نداشته باشد که بر آن تيمّم کند، بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بگزارد.
ششم. نداشتن آب مباح
مسئله 715. اگر غير از آب يا ظرفي که استعمال آن حرام است، آب يا ظرف ديگري ندارد - مانند اينکه آب يا ظرفش غصبي يا از طلا و نقره است و آب و ظرف ديگري هم ندارد - بايد به جاي وضو و غسل تيمّم کند.
هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل
مسئله 716. هرگاه وقت به اندازه‌اي تنگ باشد که اگر وضو بگيرد يا غسل کند، تمام نماز يا مقداري از آن پس از وقت خوانده مي‌شود، بايد تيمّم کند.
مسئله 717. اگر عمداً نماز را به اندازه‌اي تأخير بيندازد که وقت وضو يا غسل نداشته باشد، معصيت کرده؛ ولي نماز او با تيمّم صحيح است، اگرچه به احتياط مستحب قضاي آن نماز را به‌جا آورد.
مسئله 718. کسي که شک دارد که اگر وضو بگيرد، يا غسل کند وقت براي نماز او مي‌ماند يا نه، بايد تيمّم کند.
مسئله 719. کسي که به جهت تنگي وقت تيمّم کرده، چنانچه پس از نماز آبي که داشته از دستش برود، اگرچه تيمّم خود را نشکسته باشد، در صورتي که وظيفه‌اش تيمّم باشد، بايد دوباره تيمّم کند.
مسئله 720. کسي که آب دارد، اگر به جهت تنگي وقت با تيمّم مشغول نماز شود و در ميان نماز آبي که داشته از دستش برود، براي نمازهاي بعدي مي‌تواند با همان تيمّم نماز بگزارد.
مسئله 721. اگر انسان به اندازه‌اي وقت دارد که مي‌تواند وضو بگيرد يا غسل کند و نماز را بدون کارهاي مستحبّي آن - مثل اقامه و قنوت - به‌جا آورد، بايد غسل کند؛ يا وضو بگيرد و نماز را بدون کارهاي مستحبي آن اقامه کند، بلکه اگر به اندازۀ سوره هم وقت ندارد، بايد غسل کند يا وضو بگيرد و بدون سوره نماز بگزارد.
صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين
مسئله 722. تيمّم به خاک، ريگ، کلوخ و سنگ اگر پاک باشند، صحيح است و به گِل پخته - مانند آجر و کوزه - نيز صحيح است.
مسئله 723. تيمّم بر سنگ گچ و سنگ آهک و سنگ مرمر سياه و ديگر اقسام سنگ‌ها صحيح است؛ ولي تيمّم به جواهر مثل سنگ عقيق و فيروزه باطل است و به احتياط واجب با بودن خاک يا چيز ديگري که تيمّم به آن صحيح است، به گچ و آهک پخته هم تيمّم نکند و اگر به خاک و مانند آن دسترسي ندارد و امر داير است بين گچ يا آهک پخته و ميان غبار يا گِل، بايد به احتياط واجب بين تيمّم به هر دو جمع کند.
مسئله 724. اگر خاک، ريگ، کلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد به گرد و غباري که روي فرش و لباس و مانند اين‌ها نشسته و ظاهر است، تيمّم کند و چنانچه غبار در لاي لباس و فرش باشد، تيمّم به آن صحيح نيست، مگر نخست دست بزند تا روي آن غبارآلوده شود و سپس تيمّم کند و چنانچه گرد پيدا نشود، بايد به گِل تيمّم کند و اگر گل هم پيدا نشود، به احتياط مستحب، بدون تيمّم نماز بگزارد و به احتياط واجب قضاي آن را به‌جا آورد.
مسئله 725. اگر بتواند با تکاندن فرش و مانند آن خاک تهيه کند، تيمّم به گرد باطل است و اگر بتواند گِل را خشک، و از آن خاک تهيه کند، تيمّم به گِل باطل است.
مسئله 726. کسي که آب ندارد، اگر برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممکن است بايد آن را آب کند و با آن وضو بگيرد يا غسل کند و اگر ممکن نيست و چيزي هم که تيمّم به آن صحيح است ندارد، به احتياط مستحب بدون وضو و تيمّم نماز بگزارد و به احتياط واجب بعداً قضا کند.
مسئله 727. اگر با خاک و ريگ چيزي مانند کاه که تيمّم به آن باطل است مخلوط شود، نمي‌تواند به آن تيمّم کند؛ ولي چنانچه آن چيز به قدري کم باشد که در خاک يا ريگ ازبين‌رفته شمرده شود، تيمّم به آن خاک و ريگ صحيح است.
مسئله 728. اگر چيزي ندارد که بر آن تيمّم کند، چنانچه ممکن است، بايد به خريدن و مانند آن تهيه کند.
مسئله 729. تيمّم به ديوار گلي صحيح است و به احتياط مستحب با بودن زمين يا خاک خشک، به زمين يا خاک نمناک تيمّم نکند.
شروط چيزهاي مورد تيمم
آموزش تصویری مرتبط با این حکم