احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

نجاسات و مطهّرات

نجاسات و مطهّرات
نجاسات
مسئله 84. يازده چيز نجس است: 1. ادرار. 2. مدفوع. 3. مني. 4.‌مردار. 5. خون. 6 و 7. سگ و خوک. 8. کافر غير کتابي. 9. شراب و مايعات مست کننده ديگر. 10. فقّاع (آبجو). 11. عرق شتر نجاست‌خوار.
1 و 2. ادرار و مدفوع
مسئله 85. ادرار و مدفوع انسان و هر حيوان حرامگوشتي که خون جهنده دارد - يعني اگر رگ آن را ببرند، خون از آن مي‌جهد - نجس است؛ ولي فضلۀحيوان‌هاي کوچکي مثل پشه و مگس که گوشت ندارند، پاک است.
مسئله 86. فضله پرندگان حرامگوشت نجس است.
مسئله 87. ادرار و مدفوع حيوان حلالگوشت پاک است، مگر در اين موارد: 1. ادرار و مدفوع حيوان نجاست‌خوار. 2. ادرار و مدفوع حيواني که کسي با آن نزديکي کرده است. 3. ادرار و مدفوع گوسفندي که استخوان آن از خوردن شير خوک، محکم شده است.
3. مني
مسئله 88. مني انسان و هر حيواني که خون جهنده دارد، نجس است.
4. مردار
مسئله 89. مردار انسان و هر حيواني که خون جهنده دارد - يعني اگر رگ حيوان را ببرند، خون از آن جستن مي‌کند - نجس است؛ چه خودش مرده باشد؛ يا به غير دستور شرعي کشته شود. ماهي، چون خون جهنده ندارد، اگرچه در آب بميرد، پاک است.
مسئله 90. اجزايي از بدن مردار - مانند پشم، مو، کرک، استخوان، دندان و ناخن - که روح ندارد، پاک است، مگر از سگ و خوک که نجس‌اند.
مسئله 91. اجزايي که روح دارند - مانند گوشت و پوست - اگر از بدن انسان يا حيوانِ زنده که خون جهنده دارد جدا شوند، نجس‌اند، هرچند آن حيوان پاک باشد.
مسئله 92. پوست‌هاي مختصر لب و جاهاي ديگر بدن که زمان افتادنشان رسيده، اگرچه آن‌ها را بکنند پاک‌اند و بنا بر احتياط واجب، از پوستي که موقع افتادنش نرسيده که کنده شود، اجتناب کنند.
مسئله 93. تخم مرغي که از شکم مرغ مرده بيرون مي‌آيد، اگر پوست روي آن سفت شده باشد، پاک است؛ ولي ظاهر آن را بايد آب کشيد.
مسئله 94. اگر برّه و بزغاله بميرند، پنيرمايه‌اي که در شيردان آن‌ها قرار دارد، پاک است؛ ولي ظاهر آن را بايد با آب پاک کرد.
مسئله 95. داروي روان، عطر، روغن، کره، واکس و صابون که از کشورهاي غير اسلامي وارد مي‌شوند، اگر کسي به نجاست آن‌ها يقين نداشته باشد، پاک هستند.
مسئله 96. گوشت، پوست، پيه و چرمي که در بازار مسلمانان فروخته مي‌شوند، پاک‌اند؛ همچنين است اگر يکي از اين‌ها در دست مسلمان باشد؛ ولي اگر بدانند آن مسلمان از کافر گرفته و بررسي نکرده که از حيواني است که به دستور شرع کشته شده يا نه، هرچند محکوم به نجاست نيست، خوردن و نماز گزاردن در آن جايز نيست.
5. خون
مسئله 97. خون انسان و هر حيواني که خون جهنده دارد - يعني اگر رگ آن را ببرند، خون از آن جستن مي‌کند - نجس است، پس خون حيواني مانند ماهي و پشه که جهنده نيست، پاک است.
مسئله 98. اگر حيوان حلال‌گوشت را به دستور شرعي بکشند و خون آن به مقدار معمول بيرون آيد، خوني که در بدنش مي‌ماند، پاک است؛ ولي چنانچه به جهاتي مانند نفس کشيدن حيوان يا قرار گرفتن سر حيوان در جاي بلندي، خون به بدن حيوان برگردد، آن خون نجس است.
مسئله 99. خوني که در تخم مرغ است، خوردن آن حرام، و بنا بر احتياط واجب، نجس است.
مسئله 100. خوني که گاهي هنگام دوشيدن شير ديده مي‌شود، نجس است و شير را نجس مي‌کند.
مسئله 101. خوني که از لاي دندان‌ها، لثه يا جاهاي ديگر دهان بيرون مي‌آيد، نجس و فرو بردن آن حرام است؛ اما اگر با مخلوط شدن به آب دهان از بين برود، بنا بر احتياط، فرو نبرند.
مسئله 102. خوني که زير ناخن يا زير پوست بر اثر کوبيده شدن منجمد مي‌شود، اگر به گونه‌اي باشد که ديگر به آن خون نگويند، پاک است و اگر به آن خون بگويند، در صورتي که ناخن کنار رود يا پوست سوراخ‌شده ظاهر شود، اگر مشقت ندارد، بايد براي وضو و غسل خون را بيرون آورند و چنانچه مشقّت دارد، بايد اطراف آن را به گونه‌اي که نجاست بيشتر نشود، بشويند و چيزي مانند پارچه بر آن بگذارند و روي آن دست تر بکشند.
مسئله 103. اگر معلوم نباشد آنچه زير ناخن يا پوست منجمدشده خون است يا گوشت، که بر اثر کوبيده شدن به آن حالت درآمده، پاک است.
مسئله 104. اگر هنگام جوشيدن غذا ذرّه‌اي خون در آن بيفتد، همه غذا و ظرف آن نجس مي‌شود و جوشيدن و حرارت و آتش، پاک‌کننده نيست.
مسئله 105. زردابه‌اي که در حال بهبودي زخم در اطراف آن پيدا مي‌شود، اگر مخلوط بودن آن با خون، معلوم نباشد، پاک است و چنانچه خون يا مخلوط به خون به صورت پوست درآيد، پاک است.
6 و 7 . سگ و خوک
مسئله 106. سگ و خوکي که در خشکي زندگي مي‌کنند حتّي مو، استخوان، پنجه، ناخن و رطوبت‌هاي آن‌ها نجس است؛ ولي سگ و خوک دريايي پاک‌اند.
مسئله 107. هر حيواني که از جفتگيري حيوان نجس با حيوان پاک يا نجس ديگري، متولّد شود، در صورتي که نام حيوان نجس را نداشته باشد، پاک است، هرچند نام حيوان پاک را نداشته باشد.
8. کافر
مسئله 108. کسي که منکر خداست، يا براي خدا شريک قرار مي‌دهد، يا پيامبري حضرت خاتم الانبياء محمّد بن عبدالله صلي‌الله‌عليه‌وآله را قبول ندارد يا در يکي از اين‌ها ترديد داشته باشد، کافر و نجس است؛ همچنين کسي که يکي از ضرور‌يّات دين اسلام را (مانند نماز و روزه) با علم به اينکه ضروري دين است، انکار کند و انکار آن، به انکار خدا يا توحيد يا نبوّت بازگردد، نجس است و اگر نداند، به احتياط مستحب بايد از او اجتناب کرد.
مسئله 109. کسي که به خدا و رسول گرامي اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله ايمان آورد، اما دچار وسوسه‌هايي مي‌شود و براي رفع آن به مطالعه و تحقيق مي‌پردازد، پاک است و اين وسوسه‌ها به اصل ايمان او ضرري نمي‌زند.
مسئله 110. همه بدن کافر، حتي مو و ناخن و رطوبت‌هاي او، نجس است؛ [مگر] اهل کتاب که ذاتاً پاک¬اند و اگر بر اثر آلوده شدن به چيزهاي نجس، متنجس شوند با تطهير پاک مي¬شوند.
مسئله 111. اگر پدر، مادر و جدّ کودک نابالغ کافر باشند، آن کودک هم در صورت تمييز و اظهار کفر نجس است و اگر يکي از آنان مسلمان باشد، کودک پاک است.
مسئله 112. کسي که معلوم نيست مسلمان است يا نه و سابقه وي نيز معلوم نباشد، پاک است؛ ولي احکام ديگر مسلمانان را ندارد؛ مثلاً نمي‌تواند با مسلمان ازدواج کند و نبايد در قبرستان مسلمانان دفن شود.
مسئله 113. اگر مسلماني به يکي از دوازده امام معصوم: دشنام دهد، يا با آنان دشمني داشته باشد، نجس است.
9. شراب
مسئله 114. شراب و هر مايع مستي‌آور نجس است، هرچند آن را به صورت جامد درآورند؛ ولي اگر چيزي مانند بنگ و حشيش، جامد باشد، اگرچه آن را به صورت مايع درآورند، پاک است.
مسئله 115. الکل‌هايي که نوشيدني نيستند - مانند الکل صنعتي که آن را براي رنگ کردن در، ميز، صندلي و مانند اين‌ها به کار مي‌برند و الکل طبي که فقط کاربرد پزشکي دارد - اگر کسي نداند از مايع مست‌کننده گرفته شده يا نه، پاک است؛ همچنين ادکلن، عطر، مواد شوينده، برخي از داروها و مواد صنعتي ديگر که از الکل طبي يا صنعتي توليد مي‌شود، پاک است.
مسئله 116. اگر انگور و آب انگور به خودي خود يا با حرارت آتش جوش بيايد و دو سوم آن نرود، هرچند خوردن آن حرام است؛ ولي نجس نيست، مگر معلوم شود مست‌کننده است.
مسئله 117. خرما، مويز، کشمش و آب آن‌ها اگر جوش بيايند، - يا در غذا ريخته شده و بجوشند، پاک و خوردن آن‌ها حلال است.
10. فقّاع
مسئله 118. فقّاع - شرابي است که از جو گرفته مي‌شود و به آن آبجو مي‌گويند - حرام و نجس است؛ ولي آبي که به دستور پزشک، براي خواص طبّي از جو مي‌گيرند و به آن «ماء الشّعير» مي‌گويند، پاک است.
11. عرق شتر نجاست خوار
مسئله 119. عرق شتر نجاست‌خوار، نجس است؛ ولي اگر حيواناتي ديگر نجاست‌خوار شوند، از عرق آن‌ها اجتناب لازم نيست، هرچند ترجيح دارد.
عرق جُنُب از حرام
مسئله 120. عرق جنب از حرام، نجس نيست؛ ولي به احتياط واجب با بدن يا لباسي که به آن آلوده شده، نماز نگزارند.
مسئله 121. موارد جنابت از حرام بدين شرح‌اند: زنا؛ لواط؛ نزديکي کردن با حيوانات؛ استمناء. منظور از عرق، عرقي است که در حال نزديکي يا پس از آن و پيش از غسل کردن، از بدن جنب بيرون ‌آيد.
مسئله 122. اگر انسان در موقعي که نزديکي با زن حرام است - مثلاً در روزۀماه رمضان يا در حال عادت ماهانه - با زن خود نزديکي کند، بنا بر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب کند.
مسئله 123. اگر جنب از حرام، بر اثر تنگي وقت، به جاي غسل، تيمّم نمايد و پس از تيمّم و خواندن نماز عرق کند، بنا بر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز آينده اجتناب ورزد؛ ولي اگر براي عذر ديگر تيمّم کند، اجتناب لازم نيست.
مسئله 124. اگر کسي از حرام جنب شود و پس از آن با حلال خود نزديکي کند، بنا بر احتياط واجب بايد از عرق خود در نماز اجتناب کند؛ ولي اگر نخست با حلال خود نزديکي کند يا بر اثر احتلام جنب شود و سپس آميزش حرام انجام دهد، عرق او وجوب اجتناب ندارد.
راه ثابت شدن نجاست
مسئله 125. نجاست چيزي از سه راه ثابت مي‌شود:1. خود شخص يقين يا اطمينان کند چيزي نجس است و اگر گمان داشته باشد که چيزي نجس است، لازم نيست از آن اجتناب کند، بنابراين در برخي اماکن عمومي، مانند غذاخوري‌هايي که برخي افراد پاکي و نجسي را مراعات نمي‌کنند و در آنجا غذا مي‌خورند، اگر انسان به نجاست غذايي که براي او آورده‌اند يقين نداشته باشد، مي‌تواند در آنجا غذا بخورد. 2. کسي که چيزي در اختيار اوست، بگويد آن چيز نجس است؛ مثلاً همسر انسان، صاحبخانه، خدمتکار، فروشنده يا ... بگويد ظرف يا چيز ديگري که در اختيار اوست، نجس است. 3. دو مرد عادل بگويند فلان چيز نجس است؛ نيز اگر يک عادل بگويد چيزي نجس است، بنا بر احتياط واجب بايد از آن، پرهيز کرد.
مسئله 126. اگر با ندانستن مسئله، نجس بودن و پاک بودن چيزي را نداند - براي مثال نداند عرق جنب از حرام يا فضله موش پاک است يا نه - بايد حکم مسئله را بپرسد؛ ولي اگر با اينکه مسئله را مي‌داند، در پاکي چيزي شک کند - مثلاً شک کند آن چيز خون است يا نه؛ يا نداند که خونِ پشه است يا خون انسان - آن چيز پاک است.
مسئله 127. چيز نجسي که انسان شک دارد پاک شده يا نه، نجس است و چيز پاک را اگر شک کند نجس شده يا نه، پاک است و اگر هم بتواند نجس بودن يا پاک بودن آن را با مقداري جست‌وجو بفهمد، لازم نيست تحقيق و پرس‌وجو کند.
مسئله 128. اگر بداند يکي از دو ظرف يا دو لباسي که از هر دوي آن‌ها استفاده مي‌کند، نجس شده و نداند کدام است، بايد از هر دو پرهيز کند، بلکه اگر مثلاً نمي‌داند لباس خودش نجس شده يا لباسي که مال ديگري است و او از آن هيچ استفاده نمي‌کند، باز هم به احتياط از لباس خودش پرهيز کند، اگرچه لازم نيست.
راه نجس شدن چيزهاي پاک
مسئله 129. اگر چيز پاک به چيز نجس برسد و هر دو يا يکي از آن‌ها به گونه‌اي تر باشد که تري يکي به ديگري برسد، چيز پاک نجس مي‌شود و چنانچه تري به قدري کم باشد که به ديگري نرسد، چيزي که پاک بوده، نجس نمي‌شود.
مسئله 130. اگر چيز پاکي به چيز نجس برسد و انسان شک کند که هر دو يا يکي از آن‌ها تر بوده يا نه، آن چيز پاک نجس نمي‌شود.
مسئله 131. دو چيزي که انسان نمي‌داند کدام پاک و کدام نجس است، اگر چيز پاکي با رطوبت به يکي از آن‌ها برسد، نجس نمي‌شود؛ ولي اگر يکي از آن‌ها پيش‌تر نجس بوده و انسان نداند پاک شده يا نه، چنانچه چيز پاکي با رطوبت به همان يکي برسد، نجس مي‌شود.
مسئله 132. زمين و پارچه و مانند اين‌ها، اگر رطوبت داشته باشد، هر قسمتي که نجاست به آن برسد، نجس مي‌شود و جاهاي ديگر آن پاک است؛ همچنين است خيار، خربزه و مانند اين‌ها که داراي رطوبت‌اند.
مسئله 133. هرگاه شيره، روغن و مانند آن، روان باشد، با نجس شدن يک جزء، تمام آن نجس مي‌شود؛ ولي اگر روان نباشد، تمام آن نجس نمي‌شود، بلکه فقط محل برخوردْ نجس مي‌شود و بقيّه آن، پاک است.
مسئله 134. اگر مگس يا حيواني مانند آن، روي چيز نجسي بنشيند که تر است و سپس روي چيز پاکي که آن هم تر است، بنشيند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن از بين نرفته، چيز پاک نجس مي‌شود و اگر نداند، پاک است.
مسئله 135. اگر جايي از بدن که عرق دارد، نجس شود و عرق نجس‌شده از آنجا به جاي ديگر برسد، هرجا که عرق به آن رسيده، نجس مي‌شود و هرجا که عرق به آن نرسيده، پاک است.
مسئله 136. خلطي که از بيني يا گلو مي‌آيد، اگر خون داشته باشد و روان نباشد، جايي که خون دارد، نجس و بقيه آن پاک است، پس اگر به بيرون دهان يا بيني برسد، قسمتي که انسان يقين دارد جاي نجس خلط به آن رسيده، نجس است و محلي که شک دارد جاي نجس به آن رسيده يا نه، پاک است.
مسئله 137. اگر ظرفي که آب دارد و ته آن سوراخ است، روي زمين نجس قرار گيرد، چنانچه آبِ برون رفت آن، به گونه‌اي زير آن جمع شود که با آب ظرف، يکي حساب شود، آب ظرف نجس مي‌شود و چنانچه آبي که از زير آن خارج مي‌شود، در زمين فرو رود يا به گونه‌اي جاري شود که با آب داخل آن يکي حساب نشود، آب ظرفْ نجس نمي‌شود.
مسئله 138. اگر چيزي در داخل بدن باشد و به نجاست برسد و پس از بيرون آمدن آلوده نباشد، پاک است و چنانچه چيزي از بيرون داخل بدن شود و به نجاست برسد، بنا بر احتياط واجب نجس است، هرچند پس از بيرون آمدن، آلوده به نجاست نباشد، پس اگر اسباب اماله يا آب آن، در مخرج مدفوع وارد شود، يا سوزن، چاقو و مانند اين‌ها در بدن فرو رود و در درون با نجس برخورد کنند، احتياط واجب نجس بودن آن‌هاست، هرچند پس از بيرون آمدن، به نجاست آلوده نباشند؛ همچنين است آب دهان و بيني، اگر در داخل به خون برسد و پس از بيرون آمدن به خون آلوده نباشد.
احکام نجاسات
نجس کردن قرآن
مسئله 139. نجس کردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود، بايد فوراً آن را با آب پاک کرد.
مسئله 140. نجس کردن جلد قرآن، در صورتي که بي‌احترامي به قرآن باشد، حرام است و بايد آن را با آب پاک کرد.
مسئله 141. گذاشتن قرآن روي عين نجس - مانند خون و مردار - اگرچه آن عين نجس خشک باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روي آن، واجب است.
مسئله 142. نوشتن قرآن با مرکّب نجس، اگرچه يک حرف آن باشد، حرام است و اگر نوشته شود و پاک کردن آن ممکن نباشد، بايد آن را با تراشيدن و مانند آن از بين برد.
مسئله 143. دادن قرآن به هر کسي که مستلزم اهانت و تنجيس قرآن باشد، حرام است و اين حکم به کافر اختصاص ندارد، بنابراين دادن قرآن به دست مسلماني که مقيّد به طهارت و نجاست نيست، اگر موجب اهانت و تنجيس قرآن شود، حرام است و اگر دادن قرآن به محقق و پژوهشگرِ کافري براي مطالعه آيات و تأمل کردن در آن و سنجيدن با کتاب‌هاي آسماني ديگر، مستلزم هتک و اهانت به قرآن و تنجيس آن نباشد، جايز است.
مسئله 144. اگر ورق قرآن يا چيزي که احترام آن لازم است - مثل کاغذي که اسم خدا يا پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله يا امام عليه‌السلام بر آن نوشته شده - در چاه فاضلاب بيفتد، بيرون آوردن و آب کشيدن آن واجب است، اگرچه هزينه داشته باشد و اگر بيرون آوردن آن ممکن نباشد، بايد براي تخليه به آنجا نروند تا يقين کنند آن ورق از بين رفته است؛ نيز اگر تربت حضرت سيد الشهداء علیه‌السلام در چاه فاضلاب بيفتد و بيرون آوردن آن ممکن نباشد، بايد تا وقتي که يقين نکرده‌اند که به کلّي از بين رفته، براي تخليه به آن مکان نروند.
خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن
مسئله 145. خوردن و آشاميدن چيز نجس، حرام است؛ نيز خورانيدن عين نجس به اطفال، اگر ضرر داشته باشد، حرام است، بلکه چنانچه ضرر هم نداشته باشد، بنا بر احتياط واجب بايد از آن خودداري کرد. خورانيدن غذاهاي نجس‌شده به طفل بنا بر احتياط جايز نيست.
مسئله 146. اگر کسي ببيند ديگري چيز نجس‌شده‌اي را مي‌خورد يا با لباس نجس‌شده نماز مي‌خواند، لازم نيست به او بگويد.
مسئله 147. چنانچه ميزبان در بين غذا خوردن، بفهمد غذا نجس شده است، بايد به مهمانان خبر دهد؛ اما اگر يکي از مهمانان بفهمد، لازم نيست به ديگران خبر دهد؛ ولي چنانچه به گونه‌اي با آنان معاشرت دارد که مي‌داند با نگفتن، خود او هم نجس مي‌شود، بايد پس از غذا به آنان بگويد تا دهان را آب بکشند.
مسئله 148. فروختن و عاريه دادن چيز نجس‌شده که مي‌شود آن را آب کشيد، اگر نجس بودن آن را به خريدار يا عاريه‌گير نگويند، اشکال ندارد؛ ولي چنانچه کسي بداند که خريدار يا عاريه‌گيرنده، آن را در کارهايي که مشروط به طهارت است - مانند خوردن و آشاميدن - به‌کار مي‌گيرد، بايد نجاستش را به او بگويند.
مسئله 149. اگر چيزي را که عاريه کرده نجس شود، چنانچه بداند که صاحبش آن را در کارهايي که مشروط به طهارت است - مانند خوردن و آشاميدن - به‌کار مي‌گيرد، واجب است به او بگويد.
مسئله 150. اگر جايي از خانه يا فرش کسي نجس شده باشد و ببيند بدن يا لباس يا چيز ديگر کساني که وارد خانۀاو مي‌شوند، با رطوبت به جاي نجس رسيده است، لازم است احتياطاً به آنان بگويد.
مسئله 151. بچه مميّزي که خوب و بد را مي‌فهمد، اگر تکليفش هم نزد يک است، چنانچه دربارۀچيزي که در اختيار اوست بگويد پاک است، مي‌توان قبول کرد، هرچند احتياط عدم قبول است و اگر دربارۀچيزي که در اختيار اوست بگويد نجس است، به احتياط واجب از آن اجتناب شود.
مطهّرات
مسئله 152. دوازده چيز، شيء نجس شده را پاک مي‌کنند و آن‌ها را مطهّرات گويند: آب؛ زمين؛ آفتاب؛ استحاله؛ انقلاب؛ کم شدن دوسوم آب انگور؛ انتقال؛ اسلام؛ تبعيّت؛ برطرف شدن عين نجاست؛ استبراءِ حيوان نجاست‌خوار؛ غائب شدن مسلمان. احکام اين‌ها به تفصيل در مسائل آينده بيان مي‌شود.
1. آب
مسئله 153. آب با چهار شرط، چيز نجس را پاک مي‌کند: يکم. مطلق باشد؛ يعني بدون پسوند يا پيشوند به آن آب گفته شود، پس مايعي که آب نيست - مانند گلاب و عرقِ بيد - چيز نجس‌شده را پاک نمي‌کند. دوم. پاک باشد. سوم. وقتي چيز نجس‌شده را مي‌شويند، آب از مطلق بودن خارج نشود و بو، رنگ يا مزۀ نجاست هم نگيرد. چهارم. پس از آب کشيدن چيزِ نجس‌شده، عين نجاست در آن نباشد. پاک شدن چيز نجس‌شده با آب قليل (آب کمتر از کُر) شرط‌هاي ديگري هم دارد که خواهد آمد.
مسئله 154. ظرف نجس را با آب قليل بايد سه بار شست، بلکه در کُر و جاري هم احتياط سه دفعه است، هرچند ارجح در کُر و جاري، شستن يک بار است؛ ولي ظرفي را که سگ ليسيده، يا از آن ظرف، آب يا چيز روان ديگر خورده، بايد نخست با خاک پاک، خاکمال کرد و سپس يک بار در کُر يا جاري و دو بار با آب قليل شست؛ همچنين ظرفي را که آب دهان سگ در آن ريخته، بنا بر احتياط واجب بايد پيش از شستن خاکمال کرد.
مسئله 155. دهانه ظرفي که سگ دهن زده، تنگ باشد و نتوان آن را خاکمال کرد، چنانچه ممکن است، بايد با وسيله‌اي مانند چوبي که با پارچه‌اي پيچيده شده يا با تکان شديد، ظرف را به آن خاک ماليد؛ وگرنه پاک شدن ظرف اشکال دارد.
مسئله 156. ظرفي را که خوک از آن، چيز مايع و رواني بخورد، با آب قليل بايد هفت بار شست و در کُر و جاري يک بار کافي است، هرچند شستن هفت بار احتياط مستحب است و خاکمال کردن آن، لازم نيست، اگرچه به احتياط مستحب خاکمال شود. ليسيدن خوک نيز بنا بر احتياط واجب حکم آب خوردن آن را دارد.
مسئله 157. ظرفي که با شراب نجس شده، اگر سه بار با آب قليل شسته شود، پاک است و بهتر است که هفت دفعه شسته شود.
مسئله 158. کوزه‌اي که از گِل نجس ساخته شده يا آب نجس در آن فرو رفته، اگر در آب کر يا جاري بگذارند، به هرجاي آن، که آب برسد، پاک مي‌شود و چنانچه بخواهند باطن آن هم پاک شود، بايد به قدري در آب کر يا جاري بماند که آب به تمام آن فرو رود و نفوذ رطوبت کافي نيست.
مسئله 159. آب کشيدن ظرف نجس با آب قليل، به دو گونه انجام مي‌گيرد: 1. سه بار ظرف را از آب پر کنند و بيرون بريزند. 2. سه بار به قدري آب در آن بريزند و به گونه‌اي بگردانند که به جاهاي نجس آن برسد و بيرون بريزند.
مسئله 160. ظرف بزرگي - مثل پاتيل و خمره - که نجس شده، چنانچه يک بار با شيلنگ جاري يا کُر آن را از آب پُر و سپس خالي کنند، پاک مي‌شود؛ همچنين است اگر يک بار از بالا، در آن آب بريزند، به‌گونه‌اي‌که تمام اطراف آن را آب جاري يا کُر فرا گيرد و در هر دفعه، آبي که ته آن جمع مي‌شود، بيرون آورند و به احتياط مستحب، ظرفي که با آن آب‌ها را بيرون مي‌آورند، آب بکشند.
مسئله 161. اجسام فلزي نجس‌شده (مانند مِس) را اگر پس از ذوب کردن و انجماد آب بکشند، ظاهرش پاک مي‌شود.
مسئله 162. تنوري که به ادرار نجس شده است، اگر دو بار در آن، از بالا آب بريزند، به‌گونه‌اي‌که آب تمام اطراف آن را بگيرد، پاک مي‌شود. در نجس شدن به غير ادرار، اگر پس از برطرف شدن نجاست، يک بار به دستوري که گفته شد، آب در آن بريزند، کافي است و بهتر است در صورتي که از زير خروجي نداشته باشد، گودالي ته آن بِکَنند، تا آب‌ها در آن جمع شود و بيرون آورند و سپس آن گودال را با خاک پاک پر کنند.
مسئله 163. اگر چيز نجس را پس از برطرف کردن عين نجاست، يک بار در آب کر يا جاري فرو برند که آب به تمام قسمت‌هاي درون و بيرون نجس‌شد ۀ آن برسد، پاک مي‌شود و در فرش، لباس و مانند اين‌ها، به احتياط مستحب به گونه‌اي آن را فشار يا حرکت دهند که آب داخل آن خارج شود.
مسئله 164. اگر بخواهند چيزي را که به ادرار نجس شده با آب قليل بشويند، چنانچه يک بار آب روي آن بريزند و از آن جدا شود، درصورتي‌که ادرار در آن چيز نمانده باشد، يک بار ديگر که آب روي آن بريزند، پاک مي‌شود. در لباس و فرش و مانند اين‌ها بايد پس از هر دفعه، فشار دهند، تا غُساله آن بيرون آيد و غُساله آبي است که معمولاً در وقت شستن و پس از آن، از چيزي که شسته مي‌شود، خود به خود يا به وسيله فشار، بيرون مي‌ريزد.
مسئله 165. اگر چيزي به ادرار بچه شيرخواري که غذاخور نشده و شير خوک يا زن نامسلمان نخورده، نجس شود، چنانچه يک بار آب روي آن بريزند که به تمام جاهاي نجس آن برسد، پاک مي‌شود؛ ولي به احتياط مستحب يک بار ديگر هم آب روي آن بريزند و در لباس و فرش و مانند اين‌ها فشار لازم نيست.
مسئله 166. چيزي که به غير ادرار نجس شده، چنانچه پس از برطرف کردن نجاست، يک بار آب قليل روي آن بريزند و از آن جدا شود، پاک مي‌گردد؛ نيز چنانچه بار نخست که آب روي آن مي‌ريزند، نجاست آن برطرف شود و پس از برطرف شدن نجاست هم آب روي آن بيايد، پاک مي‌شود؛ ولي در هر صورت، لباس و مانند آن را بايد فشار دهند، تا غساله آن بيرون آيد.
مسئله 167. حصير نجس را که با نخ بافته شده، اگر در آب کر يا جاري فرو برند، پس از برطرف شدن عين نجاست، پاک مي‌شود.
مسئله 168. اگر ظاهر گندم، برنج، صابون و مانند اين‌ها نجس شود، به فرو بردن در کر و جاري، پاک مي‌گردد و چنانچه باطن آن‌ها نجس شود، بدون رسيدن آب به باطن پاک نمي‌گردد.
مسئله 169. اگر انسان شک کند که آب نجس به باطن صابون و چيزي مانند آن رسيده يا نه، باطن آن پاک است.
مسئله 170. ظاهر برنج و گوشت يا چيزي مانند اين‌ها که نجس شده، چنانچه آن را در ظرفي بگذارند و سه بار آب روي آن بريزند و خالي کنند، پاک مي‌شود و ظرف آن هم پاک مي‌گردد؛ ولي اگر بخواهند لباس يا چيزي را که فشار لازم دارد، در ظرفي بگذارند و بشويند، بايد در هر بار که آب روي آن مي‌ريزند، آن را فشار دهند و ظرف را کج کنند، تا غساله‌اي که در آن جمع شده، بيرون بريزد.
مسئله 171. لباس نجسي را - که به نيل و مانند آن رنگ شده - اگر در آب کُر يا جاري فرو برند يا آب قليل روي آن بريزند و آب پيش از آنکه با رنگ پارچه مضاف شود، به تمام آن برسد، آن لباس پاک مي‌شود، اگرچه هنگام فشار دادن، آب مضاف يا رنگين از آن بيرون آيد.
مسئله 172. اگر لباسي را در کر يا جاري آب بکشند و سپس لجن آب و مانند آن در آن ببينند، چنانچه احتمال ندهند که از رسيدن آب جلوگيري کرده، آن لباس پاک است.
مسئله 173. اگر پس از آب کشيدن لباس، فرش و مانند آن، خُرده گِل يا ذرّات مواد شوينده در آن ديده شود، در صورتي که بداند با آبْ شسته شده، پاک است؛ ولي اگر آبِ نجس به باطن آن‌ها نفوذ کرده باشد، ظاهر آن‌ها پاک و باطن پيش از رسيدن آب پاک به آن نجس است.
مسئله 174. هر چيز نجس تا عين نجاست از آن برطرف نشود، پاک نمي‌شود؛ ولي اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد، اشکال ندارد، پس چنانچه خون از لباس برطرف شود و لباس را آب بکشند و رنگ خون در آن بماند، پاک است؛ اما اگر به واسطه بو يا رنگ يقين کنند يا احتمال دهند که ذرّه‌هاي نجاست در آن چيز مانده، نجس است.
مسئله 175. اگر نجاست بدن را در آب کر يا جاري برطرف کنند، بدن پاک مي‌شود و بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.
مسئله 176. غذاي نجسي که لاي دندان مانده، اگر آب در دهان بگردانند و به تمام غذاي نجس برسد، پاک مي‌شود.
مسئله 177. اگر موي سر و صورت بسيار باشد و آن را با آب قليل بشويند، بايد فشار دهند تا غساله آن جدا شود.
مسئله 178. اگر قسمتي از بدن يا لباس را با آب قليل آب بکشند، اطراف آن قسمت که متّصل به آن است و معمولاً موقع آب کشيدن نجس مي‌شود، چنانچه آبي که براي پاک شدن محل نجس مي‌ريزند، به آن اطراف جاري شود، با پاک شدنِ جاي نجس، پاک مي‌شود؛ همچنين است اگر چيز پاکي را کنار چيز نجس بگذارند و روي هر دو آب بريزند؛ مثلاً براي آب کشيدن يک انگشت نجس، روي چند انگشت آب بريزند و آب نجس به همۀ آن‌ها برسد، پس از پاک شدن انگشت نجس، تمام انگشت‌ها پاک مي‌شود.
مسئله 179. گوشت و دنبه‌اي که نجس شده، مانند چيزهاي ديگر آب کشيده مي‌شود؛ همچنين است اگر بدن يا لباس يا ظرف، چربي کمي داشته باشد که از رسيدن آب به آن‌ها جلوگيري نکند؛ اما ظرف يا بدن نجس، اگر به گونه‌اي چرب شود که مانع رسيدن آب به آن‌ها شود، چنانچه بخواهند آن را آب بکشند، بايد چربي را برطرف کنند تا آب به آن برسد.
مسئله 180. چيز نجسي که عين نجاست در آن نيست، اگر زير شيري که متصل به کر يا جاري است، يک بار شسته شود، پاک مي‌شود؛ همچنين اگر عين نجاست در آن باشد و نجاست آن زير شير يا به وسيله ديگري برطرف شود و آبي که از آن چيز مي‌ريزد، بو، رنگ يا مز ۀ نجاست را نگرفته باشد، با آب شير پاک مي‌گردد؛ اما اگر آبي که از آن مي‌ريزد، بو، رنگ يا مزۀ نجاست گرفته باشد، بايد به قدري آب شير روي آن بريزند، تا در آبي که از آن جدا مي‌شود، بو، رنگ يا مزۀ نجاست نباشد.
مسئله 181. اگر چيز نجسي را آب بکشد و يقين کند پاک شده و سپس شک کند که عين نجاست را از آن برطرف کرده يا نه، چنانچه هنگام آب کشيدن متوجّه برطرف کردن عين نجاست بوده، آن چيز پاک است و اگر متوجّه برطرف کردن عين نجاست نبوده، بايد دوباره آن را آب بکشد.
مسئله 182. زميني که آب روي آن جاري نمي‌شود، اگر نجس شود، با آب قليل پاک نمي‌گردد؛ ولي زميني که روي آن شن يا ريگ باشد، چون آبي که روي آن مي‌ريزند از آن جدا شده و لاي شن و ريگ فرو مي‌رود، با آب قليل پاک مي‌شود؛ اما زير ريگ‌ها نجس مي‌ماند.
مسئله 183. زمين سنگفرش و آجرفرش و زمين سختي که آب در آن فرو نمي‌رود، اگر نجس شود، با آب قليل پاک مي‌گردد؛ ولي بايد به قدري آب روي آن بريزند که جاري شود و چنانچه آبي که روي آن ريخته‌اند از سوراخي بيرون رود، همۀ زمين پاک مي‌شود و اگر بيرون نرود، جايي که آب‌ها جمع مي‌شود، نجس مي‌ماند و براي پاک شدن آنجا بايد گودالي بکنند که آب در آن جمع شود و سپس آب را بيرون آورند و گودال را با خاک پاک پر کنند.
مسئله 184. اگر ظاهر نمک سنگ و مانند آن نجس شود، با آب کمتر از کر هم پاک مي‌شود.
مسئله 185. اگر از شکر آب‌شدۀ نجس قند بسازند و در آب کر يا جاري بگذارند، پاک نمي‌شود مگر آب فراوان با وصف اطلاق به تمام درون آن برسد.
2. زمين
مسئله 186. زمين با سه شرط، کف پا و ته کفش نجس را پاک مي‌کند: 1. زمين پاک باشد. 2. زمين خشک باشد. 3. اگر عين نجس - مثل خون و ادرار - يا متنجّس - مثل گِلي که نجس شده - در کف پا يا ته کفش باشد، با راه رفتن يا ماليدن پا به زمين برطرف شود؛ نيز زمين بايد خاک، سنگ، آجرفرش يا مانند اين‌ها باشد و با راه رفتن روي فرش و حصير و سبزه، کف پا، يا ته کفشِ نجس پاک نمي‌شود. در پاک‌کننده بودن زمين، فرقي نيست که کف پا، يا ته کفش بر اثر راه رفتن در زمين نجس، نجس شود؛ يا از راه ديگر نجس گردد.
مسئله 187. پاک شدن کف پا يا ته کفش نجس، با راه رفتن روي زميني که با چوب و مانند آن فرش شده، محل اشکال است، بلکه پاک نشدن اقواست؛ ولي راه رفتن روي زميني که با آسفالت و مانند آن فرش شده باشد - که نزد عرف زمين شمرده مي‌شوند - پاک‌کننده است.
مسئله 188. براي پاک شدن کف پا يا ته کفش، بهتر است پانزده گام يا بيشتر راه بروند، اگرچه به کمتر از پانزده گام يا ماليدن پا به زمين، نجاست آن برطرف شود.
مسئله 189. لازم نيست کف پا يا ته کفش نجسْ تَر باشد، بلکه اگر خشک هم باشد، به راه رفتن پاک مي‌شود.
مسئله 190. پس از آنکه کف پا يا ته کفش نجس، به راه رفتن پاک شد، مقداري از اطراف آن هم که معمولاً به گِل آلوده مي‌شود، اگر زمين يا خاک به آن اطراف برسد، پاک مي‌گردد.
مسئله 191. کسي که با دست و زانو راه مي‌رود، اگر کف دست يا زانوي او نجس شود، پاک شدن دست و زانوي او با راه رفتن، محل اشکال است؛ همچنين است ته عصا و ته پاي مصنوعي و نعل چارپايان و چرخ وسايل نقليه مانند اتومبيل و مانند آن.
مسئله 192. اگر پس از راه رفتن، ذرّه‌هاي کوچکي از نجاست که ديده نمي‌شوند، در کف پا يا ته کفش بمانند، بايد آن ذرّه‌ها را هم برطرف کرد؛ ولي باقي بودن بو و رنگ اشکال ندارد.
مسئله 193. توي کفش و مقداري از کف پا که به زمين نمي‌رسد، با راه رفتن پاک نمي‌شود و پاک شدن کف جوراب با راه رفتن، محل اشکال است؛ ولي اگر کف جوراب از پوست باشد، با راه رفتن پاک مي‌شود.
3. آفتاب
مسئله 194. آفتاب، زمين و ساختمان و ابزار به‌کاررفته در ساختمان را، مانند درب و پنجره، همچنين ميخ کوبيده‌ شد ۀ در ديوار ساختمان که جزء آن شمرده مي‌شود، با پنج شرط پاک مي‌کند:
1. چيز نجس به گونه‌اي تر باشد که اگر چيز ديگري به آن برسد، تر شود، پس اگر خشک باشد، بايد آن را تر کنند، تا با آفتاب خشک شود.
2. اگر عين نجاست در آن چيز باشد، پيش از تابيدن آفتاب، آن را برطرف کنند.
3. چيزي مثل پرده يا ابر و مانند آن، از تابيدن بدون واسطه آفتاب جلوگيري نکند، پس اگر آفتاب از پشت آن‌ها بتابد و چيز نجس را خشک کند، آن چيز پاک نمي‌شود؛ ولي اگر آن چيز به قدري نازک باشد که از تابيدن آفتاب جلوگيري نکند، اشکال ندارد.
4. آفتاب به تنهايي چيز نجس را خشک کند، پس اگر مثلاً چيز نجس به سبب باد و آفتاب خشک شود، پاک نمي‌گردد؛ ولي چنانچه باد به قدري کم باشد که نگويند در خشک شدن چيز نجس اثر کرده، اشکال ندارد.
5. بين قسمت بيروني چيز نجس و قسمت دروني آن، هوا يا جسم پاک ديگري فاصله نباشد.
مسئله 195. چيزهايي که در اصل از زمين بوده، ولي به صورتي درآمده که اکنون به آن «زمين» نمي‌گويند - مثل کوزه، تسبيح، مهر و مانند آن - با آفتاب پاک نمي‌شود؛ اما آن چيزهايي که اکنون از زمين شمرده مي‌شود - مثل پاره سنگ و مانند آن - با آفتاب پاک مي‌شود، هرچند نقل و انتقال‌پذير باشد.
مسئله 196. درخت و گياه با تابش آفتاب پاک مي‌شوند.
مسئله 197. اگر آفتاب به زمين نجس بتابد و سپس کسي شک کند که زمين، هنگام تابيدن آفتاب تر بوده يا نه، يا تري آن با آفتاب خشک شده يا نه، آن زمين نجس است؛ همچنين اگر شک کند که پيش از تابش آفتاب عين نجاست از آن برطرف شده يا نه، يا شک کند که چيزي مانع تابش آفتاب بوده يا نه، آن زمين نجس است.
مسئله 198. اگر آفتاب به يکطرف ديوار نجس بتابد، طرفي که آفتاب به آن نتابيده پاک نمي‌شود؛ ولي چنانچه ديوار به قدري نازک باشد که به واسطۀ تابش به يک طرف، طرف ديگرش هم خشک شود، پاک مي‌گردد.
4. استحاله
مسئله 199. اگر جنس چيز نجس و متنجّس به گونه‌اي عوض شود که به صورت چيز پاکي درآيد، پاک مي‌شود و مي‌گويند «استحاله» شده است، بنابراين اگر سگي بر اثر برخورد با خون يا ادرار، متنجّس شود و در نمک‌زار فرو رود و نمک شود، هم نجاست ذاتي‌اش عوض مي‌شود؛ هم تنجّس عَر‌َضي آن. شراب يا ادراري نيز که با قطره خوني متنجّس شده، اگر بخار شود، هم نجاست ذاتي‌اش برطرف مي‌شود؛ هم تنجّس عَر‌َضي آن؛ همچنين اگر چوبِ متنجّس بسوزد و خاکستر گردد، يا آب متنجّس تبديل به بخار شود، پاک مي‌شود؛ ولي چنانچه جنس چيز نجس و متنجّس عوض نشود و جسم همان جسم باشد، فقط صورت نوعي آن به حسب ظاهر عوض شود - مثل اينکه هيزم متنجسي ذغال گردد، يا گندم متنجسي تبديل به آرد و خمير و نان شود - پاک نمي‌شود.
مسئله 200. بخار، دود و شعله‌اي که از چيز نجس يا متنجّس برمي‌خيزد، پاک است؛ ولي اگر بخار به صورت عرق و مايع درآيد، نجس است؛ نيز به احتياط واجب بايد از ذرّات چربي و روغني که از دود نجس حاصل مي‌شود و بر سطوح مجاور آن مي‌نشيند، اجتناب شود.
مسئله 201. کوزۀ گِلي، سفال، آجر و مانند آن‌ها که از گِل نجس ساخته شده، نجس است و بايد از ذغالي که از چوب نجس درست شده، اجتناب کنند.
مسئله 202. چيز نجسي که معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است.
5. انقلاب
مسئله 203. در انقلاب فقط نجاست ذاتي برطرف مي‌شود و تنجّس عرضي باقي مي‌ماند، بنابراين اگر شراب به خودي خود يا به‌سبب آنکه چيزي مانند سرکه و نمک در آن ريخته‌اند، سرکه شود، پاک و حلال مي‌گردد؛ ولي شرابي که از انگور، کشمش و خرماي نجس درست کنند، يا در حال شراب بودن، قطره خوني در آن افتاده باشد، با سرکه شدن، تنجّس عرضي آن پاک نمي‌شود.
مسئله 204. سرکه‌اي که از انگور، کشمش و خرماي نجس درست کنند، نجس است.
مسئله 205. اگر پوشال ريز انگور يا خرما داخل آن‌ها باشد و سرکه بريزند ضرر ندارد؛ نيز پيش از آنکه خرما، کشمش و انگور سرکه شود، خيار و بادمجان و مانند اين‌ها در آن بريزند، درصورتي‌که پيش از سرکه شدن مست‌کننده نشود، اشکال ندارد.
6. کم شدن دو سوم آب انگور
مسئله 206. آب انگور جوش‌آمده، پيش از آنکه دو قسمت آن کم شود و يک قسمت آن بماند، گرچه نجس نيست، خوردن آن حرام است و در صورت کم شدن دو قسمت آن، حلال مي‌شود و اگر ثابت شود که مست‌کننده است، حرام و نجس است و فقط به سرکه شدنْ پاک و حلال مي‌شود.
مسئله 207. اگر مثلاً در يک خوشۀ غوره يک دانه يا دو دانۀ انگور باشد، چنانچه به آبي که از آن خوشه گرفته مي‌شود، آب غوره بگويند و اثري از شيريني در آن نباشد و بجوشد و دانۀ انگور مستهلک گردد، پاک و خوردن آن حلال است.
مسئله 208. چيزي که معلوم نيست غوره است يا انگور، اگر جوش بيايد، نه نجس است؛ نه حرام.
مسئله 209. شيره‌اي که از مسلمان گرفته مي‌شود و معلوم است که وي احکام طهارت را رعايت مي‌کند، پاک و حلال است و تفحّص لازم نيست.
7. انتقال (تبدّل)
مسئله 210. اگر خون بدن انسان يا حيواني که خون جهنده دارد، به بدن حيواني که خون جهنده ندارد، منتقل شود و به خون آن حيوان تبدّل يابد، پاک مي‌گردد؛ ولي خوني که زالو از انسان مي‌مکد، چون به جزءِ بدن زالو تبدّل نمي‌يابد و خون انسان شمرده مي‌شود، نجس است.
مسئله 211. اگر کسي پشه‌اي را که بر بدنش نشسته بکشد و نداند خوني که از کشتۀ آن بيرون آمده همان است که از او مکيده يا از خود پشه است، پاک است؛ همچنين است چنانچه بداند از او مکيده؛ ولي به جزء بدن پشه تبدّل يافته؛ اما اگر فاصلۀ بين مکيدن خون و کشتن پشه به اندازه‌اي کم باشد که به خون پشه تبدّل نيافته يا معلوم نباشد که تبدّل يافته يا نه، نجس است.
مسئله 212. اگر جِرم نجسي مانند پوست، گوشت و استخوان، جزء بدن انسان يا حيوانِ پاک شده و از اجزاي بدن او محسوب شود، پاک خواهد بود؛ يعني آنچه سبب پاک شدن است، تبدّل است؛ نه صرف انتقال.
8. اسلام
مسئله 213. اگر کافر غيرکتابي که نجس است شهادتين را يعني «أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إِلَّا اللهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» را بگويد، مسلمان مي‌شود و با مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بيني و عرَق او پاک است؛ ولي اگر موقع مسلمان شدنْ عين نجاست بر بدن او باشد، بايد برطرف کند و جاي آن را آب بکشد و اگر پيش از مسلمان شدنْ عين نجاست برطرف شده باشد، لازم است جاي آن را آب بکشد، زيرا اسلامْ نجاست کفر غيرکتابي را پاک مي‌کند؛ نه نجاست‌هاي ديگر را.
مسئله 214. اگر هنگامي که کافر بوده، لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد و آن لباس به وقت مسلمان شدن در بدن او نباشد، نجس است، بلکه اگر در بدن او هم باشد، بايد به احتياط آن را پاک کند.
مسئله 215. اگر کافر غيرکتابي شهادتين بگويد و معلوم نباشد که اسلام او قلبي است يا نه، پاک است؛ ولي اگر معلوم باشد که در قلب مسلمان نشده، به احتياط واجب بايد از او اجتناب کرد.
9. تَبَعيَّت
مسئله 216. تبعيّت، آن است که چيز نجسي به همراه پاک شدن چيز نجس ديگر پاک شود.
مسئله 217. اگر شراب سرکه شود، ظرف آن هم تا جايي که شراب، هنگام جوش آمدن به آنجا رسيده، پاک مي‌شود و چيزي هم که معمولاً روي آن مي‌گذارند، اگر به آن رطوبت نجس شود، پاک مي‌گردد، بلکه اگر هنگام جوشيدنْ سرريز شود و پشت ظرف به آن آلوده شود، بعد از سرکه شدن، پشت ظرف هم پاک مي‌شود.
مسئله 218. کودک نابالغِ کافرِ غيرکتابي، پس از مسلمان شدنِ يکي از پدر يا مادر يا جدّ يا جدّه او، پاک مي‌شود.
مسئله 219. تخته يا سنگي که روي آن ميّت را غسل مي‌دهند و پارچه‌اي که با آن بخشي از اعضاي ميّت را مي‌پوشانند و دست کسي که او را غسل مي‌دهد، همچنين کيسه و صابوني که با آن شسته مي‌شود، پس از تمام شدن غسل، پاک مي‌شود.
مسئله 220. کسي که چيزي را با دست خود آب مي‌کشد، اگر دست و آن چيز با هم آب کشيده شود، پس از پاک شدن آن چيز، دست او هم پاک مي‌شود.
مسئله 221. اگر لباس و مانند آن را با ريختن آب قليل بر آن بشويند و به اندازۀ معمول فشار دهند تا آبي که روي آن ريخته‌اند جدا شود، آبي که در آن پارچه مي‌ماند، پاک است؛ همچنين ظرف نجس را که با ريختن آب قليل بر آن مي‌شويند، قطره‌هايي که در آن ظرف - پس از جدا شدنِ آبي که براي پاک شدن، روي آن ريخته‌اند - مي‌ماند، پاک است.
10. برطرف شدن عين نجاست
مسئله 222. اگر بدن حيوان به عين نجس - مثل خون - يا به متنجّس - مانند آب نجس‌شده - آلوده باشد، چنانچه برطرف گردد، بدن آن حيوان پاک مي‌شود؛ همچنين است باطن بدن انسان، مثل توي دهان و بيني. براي نمونه، اگر خوني از لاي دندان بيرون آيد و در آب دهان از بين برود، آب کشيدن توي دهان لازم نيست؛ ولي اگر دندان مصنوعي در دهان نجس شود، به احتياط واجب بايد آن را آب بکشند.
مسئله 223. اگر غذا لاي دندان مانده باشد و داخل دهان خون بيايد، چنانچه خون به غذا نرسد، آن غذا پاک است و اگر خون به آن برسد، به احتياط واجب نجس مي‌شود.
مسئله 224. مقداري از لب و پلک چشم که هنگام بستن، روي هم مي‌آيد، نيز جايي که معلوم نيست از ظاهر بدن است يا باطن آن، اگر نجس شود، لازم است احتياطاً شسته شود.
مسئله 225. اگر گرد و خاک نجس‌شده بر لباس و فرش و مانند اين‌ها قرار گيرد، چنانچه هر دو خشک باشند، نجس نمي‌شود و با تکان دادن مناسب، گرد و خاک برطرف مي‌شود؛ ولي اگر گرد و خاک يا لباس و مانند اين‌ها تر باشند، يا در صورت ماندن گرد و خاک تر بشود، بايد محلِّ قرار گرفتن گرد و خاک را آب بکشند.
11. استِبراء حيوان نجاست خوار
مسئله 226. ادرار و مدفوعِ حيواني که به خوردن نجاست انسان عادت کرده نجس است و اگر بخواهند پاک شود بايد آن را استبراء کنند؛ يعني مدتي با خوردن غذاي پاک و نخوردن نجس، به آن حيوان نجس‌خوار گفته نشود. بنابر احتياط بايد شتر نجس‌خوار را چهل روز، گاو را بيست روز، گوسفند را ده روز، مرغابي را پنج روز و مرغ خانگي را سه روز، از خوردن نجس جلوگيري کنند و غذاي پاک به آن‌ها بخورانند.
12. غائب شدن مسلمان
مسئله 227. اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگري - مانند ظرف و فرش - که در اختيار اوست، نجس شود و آن مسلمان غائب گردد، با چند شرط مي‌توان آن را پاک دانست: 1. مسلمان چيزي را که بدن يا لباسش را نجس کرده نجس بداند؛ براي مثال، اگر کسي لباسش با رطوبت به بدن کافر غير کتابي ملاقات کرده و آن را نجس نداند، پس از غائب شدن او، نمي‌توان آن لباس را پاک دانست. 2. بداند بدن يا لباسش به چيز نجس رسيده است. 3. آن چيز را در کاري که شرط آن را پاک بودن مي‌داند استعمال کند؛ مثلاً با آگاهي و اختيار با آن لباس نماز بگزارد. 4. انسان احتمال دهد آن مسلمانْ چيزي را که نجس شده آب کشيده است، پس اگر يقين داشته باشد که آب نکشيده، نبايد آن چيز را پاک بداند. 5. مسلمان، بالغ يا تشخيص دهندۀ طهارت و نجاست باشد.
راه ثابت شدن طهارت
مسئله 228. اگر انسان يقين کند چيزي که نجس بوده پاک شده است، يا يک عادل يا موثق به پاک شدن آن خبر دهد، آن چيز پاک است؛ همچنين است اگر کسي که چيز نجس شده در اختيار اوست، بگويد آن چيز پاک شده؛ يا مسلماني چيز نجس شده را آب کشيده باشد، اگرچه معلوم نباشد درست آب کشيده يا نه.
مسئله 229. کسي که وکيل شده لباس نجس شده را آب بکشد و فردي مورد اطمينان باشد و لباس هم در تصرف او باشد، اگر بگويد آب کشيدم، آن لباس پاک است.
مسئله 230. اگر انسان حالتي دارد که در آب کشيدن چيز نجس يقين پيدا نمي‌کند، مي‌تواند همانند مؤمنان عادي عمل کند، هرچند براي او يقين حاصل نشود.
احکام ظرف ها
مسئله 231. ظرفي که از پوست سگ يا خوک يا مردار ساخته شده، خوردن و آشاميدن از آن ظرف حرام است و نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و کارهايي که بايد با چيز پاک انجام داد، استعمال کنند و به احتياط مستحب، چرم سگ و خوک و مردار را اگرچه ظرف هم نباشد، در کارهايي که طهارت در آن‌ها شرط نيست، استعمال نکنند.
مسئله 232. خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره، نيز استعمال آن‌ها در شئون زندگي، حرام است و احتياط واجب، ترک تزيين اتاق به آن‌هاست.
مسئله 233. ساختن ظرف طلا و نقره که مصرفي غير از حرام نداشته و به همين قصد ساخته مي‌شود، نيز مزدي که براي آن گرفته مي‌شود، حرام است.
مسئله 234. خريد و فروش ظرف طلا و نقره که مصرفي غير از حرام ندارد، نيز پولي که فروشنده عوض آن مي‌گيرد، حرام است.
مسئله 235. گيرۀ استکان که آن را از طلا يا نقره مي‌سازند، اگر پس از برداشتن استکان، به آن ظرف گفته شود، استعمال آن، چه به تنهايي يا با استکان، حرام است و چنانچه ظرف به آن گفته نشود، استعمال آن مانعي ندارد.
مسئله 236. استعمال ظرفي که روي آن را آب طلا يا آب نقره داده‌اند، اشکال ندارد.
مسئله 237. اگر فلزي را با طلا يا نقره مخلوط کنند و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به قدري افزون باشد که ظرف طلا يا نقره به آن نگويند، استعمال آن مانعي ندارد.
مسئله 238. اگر انسان غذا يا آبي را که در ظرف طلا يا نقره است، براي پرهيز از حرام در ظرف ديگر بريزد، اين استعمال جايز است؛ ولي اگر بخواهد از ظرف دوم غذا بخورد يا آب بنوشد و خالي کردن از ظرف مذکور، استعمال آن شمرده شود، اين استعمال حرام است.
مسئله 239. استعمال بادگيرِ قليان، غلاف شمشير، کارد، قاب قرآن، اگر از طلا يا نقره باشد، اشکال دارد. عطردان، سرمه‌دان و مانند اين‌ها نيز اگر از طلا يا نقره باشد، داراي همين حکم‌اند.
مسئله 240. استعمال ظرف طلا يا نقره در حال ناچاري به مقدار ضرورت اشکال ندارد و براي وضو و غسل در حال اضطرار هم مانند تقيّه، مي‌توان ظرف طلا و نقره را استعمال کرد، بلکه گاهي واجب است.
مسئله 241. استعمال ظرفي که معلوم نيست از طلا يا نقره يا از چيز ديگر است، اشکال ندارد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم