احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

احکام مسجد

احکام مسجد
قسمتي از مسجد به کتابخانه و فعاليت‌هاي فرهنگي بسيج اختصاص دارد و فقط در شب‌هاي احياء در اختيار نمازگزاران قرار مي‌گيرد و زماني که نماز جماعت برقرار نباشد، بعضاً به صورت فرادا نماز اقامه مي‌شود؛ مستدعي است نظر مبارک را در زمينۀ ادامه فعاليت بسيج در مکان فوق‌الذکر مرقوم فرماييد.
1. مکان مزبور، جزء مسجد است و رعايت احکام مسجد در آن لازم است.
2. استفاده فرهنگي و مانند آن، که مطابق اهداف نظام اسلامي باشد، جايز است.
3. رعايت وفاق و نظر مساعد توليت و هيئت امنا راجح است.
1381/3/2
شخصي ارمني مراسم ترحيم پدرش را در مسجد برگزار مي‌کند و در مجلس ترحيم مؤمنان و بزرگداشت شهيدان نيز در مسجد حضور مي‌يابد. آيا حضور فرد اهل‌کتاب در مسجد، هتک مقام مسجد به شمار مي‌آيد؟
اگر فرد مزبور آداب ظاهري ورود به مسجد را رعايت کند و متشرّعان محل حضور او را هتک به مسجد ندانند، شرکت او جايز است.
81/3/23
نصب عکس در مساجد چه صورت دارد. اگر اين عکسها رو به قبله نباشد چطور؟
1. منقوش نمودن ديوار مسجد به عکس مکروه است.
2. نماز خواندن در مکاني که در آن عکس است هر چند مقابل نباشد مکروه است.
3. نصب عکس مناسب مسجد نيست.
1387/9/12
در متن وقف‌نامه‌اي، به استفادۀ از زمين و ساختمان براي مسجد و امور ديني، اخلاقي و اجتماعي به نفع اسلام تصريح شده است. طبقۀ همکف آن مسجدي دارد که ظرفيت کافي براي نمازگزاران را دارد. ساختن مدرسه علميه بر روي ساختمان مسجد مزاحمتي در امور مسجد ايجاد نمي‌کند. با توجه به اين امور، حکم شرعي تأسيس مدرسه علميه بر روي ساختمان مسجد چيست؟
متن وقف‌نامه:
.... و تمام طبقات بالا جهت منافع شخصي و عمومي حرام، زيرا مختص به مسجد و امور ديني و اخلاقي و اجتماعي که به نفع اسلام مي‌باشد دارد و توليت آن را حجت الاسلام و المسلمين جناب... معلوم مي‌نمايند.
1. با توجه به وقف‌نامه، احداث کتابخانه و مدرس روي ساختمان مسجد جائز است؛
2. احداث حجره جهت طلّاب علوم ديني جائز است؛
3. احداث روشويي و محل وضوگرفتن جائز است؛
4. از احداث سرويس بهداشتي و مانند آن اجتناب شود.
1392/4/18
اجاره و فروش اموال مسجد
1. آيا مي‌شود موکت‌هاي مسجد که مازاد بر احتياج است را فروخت؛ يا مي‌توان براي مجالس عروسي و غيره اجاره داد؟ اگر زياني وارد شود، جايز است در اين صورت اجاره داده شود يا خير؟
2. آيا فروختن ظروف مسجد و اثاثيۀ ديگر آن به دليل فرسودگي که بخواهند آن را تبديل به لوازم جديدتر نمود، جايز است يا خير؟
3. آيا اجاره دادن اموال مسجد که هم وقف خاص و هم وقف عام دارد جايز است يا خير؟ ضمن اينکه مقداري از وقوف عام و خاص با هم مخلوط شده و تشخيص و تفک يک آن مشکل است؛ در اين صورت آيا مي‌شود اجاره داد يا خير؟
4. آيا تهيه و خريد براي اموال مسجد بايستي به نيّت وقف عام باشد يا خاص که در صورت اجاره دادن مشکل شرعي نداشته باشد؟
1. اثاث مسجد از قبيل فرش، ظرف و لوازم ديگر را در صورت وقف خاص و زائد بر احتياج مي‌توان فروخت يا اجاره داد و درآمد حاصل را در همان مسجد صرف کرد و در صورت وقف عام به مساجد ديگر منتقل کرد.
2. در صورت مشتبه شدن وقف خاص و عام، احوط ترک فروش يا اجاره است.
3. زيان‌هاي عادي از درآمد کم مي‌شود و زيان‌هاي عمدي و غير عادي به عهده کسي است که ضرر وارد کرده است.
تخريب و بازسازي مسجد
آيا تخريب مسجد جامع قديمي جايز است يا خير؟ با توجه به اينکه ساختمان قديمي مسجد به علت کثرت جمعيت و دامنۀ فعاليت‌هاي اسلامي و ديني ظرفيت و گنجايش جمعيت و برنامه را ندارد.
1. توسعۀ مسجد، به طوري که سبب تخريب نباشد، بدون اشکال است.
2. توسعۀ مسجد، به گونه‌اي که موجب تخريب شود، در صورت ضرورت، جايز است.
تذکر: تخريب بناي کهن، موجب محو ميراث فرهنگي نشود.
1381/12/20
مسجدي به صورت همکف و يک طبقه احداث شده بود اينک هيئت امناي آن در نظر دارد به دليل فرسودگي بنا و افزايش جمعيت منطقه آن را تخريب و با توجه به طرح تعريض شهرداري در مساحتي کمتر اقدام به تجديد بناي مسجد در چند طبقه نمايد.
طبقه زير زمين مخصوص آشپزخانه و...
طبقه همکف فضاي مسجد مخصوص آقايان
طبقه اول فضاي مسجد مخصوص بانوان
طبقه دوم مخصوص سالن همايش، ختم و...
طبقه سوم مخصوص فضاي مجتمع فرهنگي
طبقه چهارم مخصوص خانه عالم و خانه سرايدار
با توجه به اينکه در زمان احداث بناي اوليه براي کل مساحت زميني که قصد احداث بناي جديد در آن است، صيغه مسجد خوانده شده بود لذا سؤالات ذيل مطرح است:
آيا حکم مسجد در خصوص طبقات پايين‌تر يا بالاتر از عرصه‌اي که صيغه مسجد برايش قرائت شده وارد است؟
آيا در طبقات پايين‌تر يا بالاتر از عرصه‌اي که صيغه مسجد برايش قرائت شده مي‌توان سرويس بهداشتي (توالت) احداث کرد؟
آيا مي‌توان در طبقات بالاتر از عرصه‌اي که صيغه مسجد برايش قرائت شده (عيان)، خانه عالم و خانه سرايدار (با توجه به امورات جاريه زندگي خانوادگي) احداث کرد؟
1. آنچه به عنوان مسجد وقف شد تغيير کاربري آن جايز نيست.
2. آنچه براي مسجد نه به عنوان مسجد وقف شد احداث بناهاي مرقوم در استفتاء جايز است.
3. احداث آشپزخانه و مانند آن در زير زمين جايز است.
4. احداث طبقه اول جهت نماز بانوان مانند همکف براي نماز آقايان بلا مانع است.
5. احداث مجتمع فرهنگي (قرآن، فقه، اخلاق و...) جايز است.
6. از احداث واحد مسکوني اجتناب شود.
87/4/10
در يکي از روستاهاي شهرستان ما مسجدي با قدمت 45 سال در حال تخريب مي‌باشد. و با توجه به اينکه مهندسين ساختمان نظر به تخريب کلي بنا و ساخت مجدّد آن داده‌اند و مؤمنين و متديّنين اين روستا هم آماده کمک‌رساني جهت ساخت مجدّد آن مي‌باشند از محضر معظم له خواهشمند است نظر مبارک را در ارتباط با تخريب مسجد و ساخت مجدّد آن مرقوم فرماييد تا موجبات آرامش قلوب مؤمنين و متديّنين اين روستا فراهم گردد.
عمران مسجد، بازسازي و نوسازي آن جايز بلکه راجح است.
87/7/7
مستدعي است بيان فرماييد که ساختن گنبد و گلدسته براي مساجد و حسينيه‌ها - که امروزه به عنوان نمادهاي مذهبي براي اين مکان شمرده مي‌شود - در شرع انور چه حکمي دارد؟
1. شرع انور نسبت به نمادهاي مرقوم ترغيب نفرموده است.
2. شايسته است مؤمنان اعزّهم الله از اينگونه نمادها پرهيز فرمايند.
88/2/20
احکام خوردني ها و مصرفي ها
در خصوص گوشت عقيقه برادر و خواهر نسبت به يکديگر و فرزندان نسبت به پدر و مادر آيا هر يک از اينان مي‌توانند از گوشت عقيقه ديگري مصرف کنند و همچنين زن مي‌تواند از گوشت عقيقه پسر شوهرش بخورد چنان‌که برخي از فقها اين موارد مصرف را مکروه دانستند؟
آنچه در عقيقه مستحب است آن است که ران و کتف گوسفند را به قابله بدهند و اگر قابله نداشته باشد، آن را به مادر بدهند تا صدقه دهد و بقيه را به صورت مطبوخ يا غيرمطبوخ به مؤمنان بدهند.
لقمه حرام
خانمي که داراي حملي مي‌باشد و نسبت به آوردن لقمه حرام توسط شوهر به خانه قطع دارد اين خانم چه شيوه‌اي را در پيش گيرد تا اين نوزاد در رَحِم از اين قضيه صدمه نبيند؛ يا حداقل ضرر کمتري به او وارد شود؟
1. در صورت قطع به حرام بودن عين مال استفاده از آن جايز نيست.
2. در صورت ضرورت به مقدار لازم استفاده کند؛ نه بيش از آن.
3. عوض آن را به مالک اصلي دهد.
4. در صورت ندانستن يا دسترسي نداشتن به مالک اصلي، از طرف او صدقه دهد.
86/8/27
مصرف انرژي
نظر به محدوديت ظرفيت توليد، پالايش و عرضه گاز طبيعي و مصرف بي رويه انرژي بخصوص گاز طبيعي در فصل زمستان توسط برخي از مشترکين محترم که نهايتاً منجر به تعدّي به حقوق عمومي و سلب امکان بهره‌مندي عادلانه مجموعه مشترکين از نعمت خدادادي گاز طبيعي، بروز مشکل در گازرساني به برخي از نقاط کشور و نيز ايجاد وابستگي به خارج در واردات بيشتر گاز به دليل اهمال در مصرف توسط بخشي از مشترکين مي‌گردد، ازاين‌رو از محضر مبارک استدعا دارد نظر شريف را در ارتباط با وظيفه مؤمنين به ويژه مقلدين آن حضرت در خصوص اجتناب از اسراف و رعايت اصول ايمني مصرف بهينه گاز طبيعي مرقوم فرمايند.
1. تعدّي به حقوق عمومي و تضييع اموال در کيفيت توليد، توزيع و مانند آن جايز نيست.
2. اسراف در مصرف گاز و غير آن جايز نيست.
88/1/28
مصرف سيگار
آيا کشيدن سيگار چه در مکاني که ديگري نيست يا در حضور ديگران که از دود و بوي سيگار، اذيت مي‌شوند جايز است؟
سيگار کشيدن اگر موجب اعتيادِ ضررآور آن است جايز نيست و اگر سبب اعتياد نمي‌شود و براي استعمال کنندۀ آن ضرر ندارد ليکن موجب آلودگي محيط زيست مي‌شود لازم است ترک شود.
87/11/10
احکام ذبح
ذبح با استيل
آيا استيل از آهن است و ذبح حيوان و طيور با استيل چه حکمي دارد؟
ذبح حيوان (طائر و غير آن) با استيل جايز است.
احکام صيد
1. آيا ماهي ازون برون حلال است؟
2. ماهي که در تور ماهيگيري جان مي‌دهد چه حکمي دارد؟
ماهي ازون برون اگر فلس‌دار باشد حلال است.
اگر ماهي در حال صيد، در داخل تور ماهيگيري - که در حال کشيدن است - بميرد، در حکم صيدشده و حلال است.
تابستان 88
احکام وصيت و ارث
شخصي قسمتي از اراضي کشاورزي خود را وصيت به ثلث مي‌کند و اين اراضي پس از مدتي به علت عدم دسترسي به آب، از قابليت بهره‌برداري زراعي خارج مي‌شود. وصي به ناچار آن را با ملک ديگر زراعي که درآمد بيشتري دارد، با نظريۀ دو کارشناس رسمي دادگستري معاوضه مي‌کند؛ تا بتواند به درستي به وصيت عمل کند. آيا اين معاوضه صحيح است؟ آيا ادارۀ اوقاف مي‌تواند اين معاوضه را بر هم بزند؟
1. اگر ظاهر وصيت يا عرف محلّ وصيت‌کننده اين است که اصل زمين محفوظ بماند و درآمد آن، صرف امور خيريه شود، فروش زمين مزبور صحيح نيست.
2. اگر مقصود وصيت‌کننده آن بود که زمين يادشده در راه خير صرف شود، فروش آن صحيح است.
3. اگر به وقف‌کردن زمين، وصيت نکرد و براي ادارۀ اوقاف حق نظارت قرار نداد، ادارۀ ياد‌شده حق دخالت ندارد.
1391/11/6
مردي در وصيت‌نامه خود زني را به عنوان همسر دوم خود معرفي کرده و در مورد منزلي که همسر دومش در آن سکونت دارد چنين نوشته: « يک طبقه از سه طبقۀ منزلي که خانم... همسرم سکونت مي‌نمايد تا زماني که در قيد حيات باشند، اختيار آن خانه در دست اوست و بايستي يک طبقۀ آن را خود بنشينند و طبقات ديگر را اجاره دهد و امرار معاش نمايد؛ در اين مدت کسي حق ندارد ايشان را از آن خانه بيرون کند؛ يا خانه را بفروشد، و بعد از فوت ايشان ورثه حق تصرف خواهند داشت. بدانند اگر کسي تعرض به ايشان نمايد و مزاحم گردد راضي نخواهم شد». اکنون وظيفه ورثه نسبت به وصيت ميّت چيست؟
لازم است مطابق وصيت وي عمل شود.
84/9/15
1. پدرم دو همسر داشته؛ از همسر اول دو پسر و سه دختر دارد و از همسر دوم چهار فرزند پسر و يک فرزند دختر دارد. حال اگر ارث و ميراث و ملکي دارد چطور بايد تقسيم گردد؟ در ضمن همسر اول فوت نموده، بعد با همسر دوم ازدواج نموده که در حيات مي‌باشد. حق و حقوق همسران چطور خواهد بود؟ آيا ارث و ميراثي به آن‌ها تعلق خواهد گرفت يا نه؟
2. پدرم زمين‌هاي مسکوني داشته که حدود پنج الي شش هزار متر مربع مي‌باشد که برادر دوم که از زن اول مي‌باشد نصف برده و نصف ديگر را که براي ما چهار فرزند ديگر که از زن دوم هستيم مي‌باشد. حال آن برادر مدّعي است که بايد از آن نصف هم به من بدهيد. پدرم هم مدرکي دال بر اينکه شما نصف ببريد به ايشان نداده‌اند، حال از حضرتعالي تقاضامندم که تکليف ما را مشخص نماييد.
1. زن اول چون پيش از شوهر مرده است ارث نمي‌برد.
2. زن دوم يک هشتم از تمام اموال منقول و نيز يک هشتم از قيمت ساختمان، درخت و محصول کشاورزي ارث مي‌برد و از زمين، خواه زمين مزرعه و باغ و خواه زمين خانه و مغازه، و نيز از قيمت آن ارث نمي‌برد.
3. پسر از زن اول و دوم، دو برابر دختر از زن اول و دوم ارث مي‌برد.
4. هيچ پسري حق ندارد بيش از سهم خود مالک شود.
5. در صورتي که پسر در زمان حيات [پدر] زمين را آباد کرده باشد يا پدر در زمان حيات چيزي از زمين يا غير آن را به وي بخشيده باشد، در صورت اثبات چنين ادعايي، آن مقدار زائد را مي‌تواند مالک شود.
6. تمام جريان ارث بعد از اداي ديْن و عمل به وصيت پدر است، در صورتي که ديْن داشته يا وصيت کرده باشد.
86/8/28
1. همان‌گونه که در آيه ده سورۀ مبارکۀ نساء آمده است، چرا اولاً پسر دو برابر دختر ارث مي‌برد؟
2. ديگر آنکه در آيه 33 سورۀ نساء آمده است: ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّسَاءِ﴾ چرا بايد مرد سرپرست زن باشد و به بيان ديگر، چرا بين پسر و دختر تفاوت وجود دارد؟
مطالب مربوط به ارث زن و نيز جريان قوّام بودن مرد در کتاب زن در آئينۀ جمال و جلال و همچنين در تفسير تسنيم ذيل آيه 34 سورۀ نساء ارائه شده است. لطفاً مراجعه فرماييد.
86/8/28
احکام وکالت
شخصي جهت فروش اتومبيل خود به کسي وکالت با حق توکيل غير مي‌دهد و وکيل نيز وکالت را به استناد حق توکيل، به ديگري تفويض و واگذار مي‌کند و در وکالت دوم تصريح مي‌نمايد «اقدام و امضاي وکيل، به منزله اقدام و امضاي موکّل و موکلِ موکل نافذ و معتبر و داراي اثرات قانوني است».
حال موکّل مبادرت به عزل وکيل اول نموده؛ آيا وکيل دوم نيز معزول است و يا اينکه بايد مراتب عزل توسط موکّل به وکيل دوم مستقلاً اعلام شود؟
چنانچه وکيل دوم به استناد وکالت دوم، مبادرت به انجام معامله نمايد، آيا معامله صحيح است يا خير؟
1. گرچه وکيل اول به اذن موکّل اصلي مي‌تواند از طرف خود يا از طرف موکّل وکيل بگيرد، ليکن ظاهر آنچه در وکالت دوم تصريح شد، اين است که وکيل دوم، وکيل مي‌باشد نه وکيل از موکّل اصلي، وگرنه امضاي او فقط به منزلۀ امضاي موکّل اصلي مي‌بود؛ نه به منزله امضاي هر دو (موکّل اصلي و وکيل).
2. چون وکيل دوم، وکيل از وکيل است، نه از موکّل اصلي، در صورتي که عزل وکيل اول به همان وکيل اول ابلاغ شود، وکيل دوم منعزل خواهد شد و نيازي به اعلام مستقل به او نيست.
3. اگر وکيل دوم بعد از عزل وکيل اول، در صورت جهل به عزل، معامله‌اي را در مورد عين متعلّق وکالت انجام دهد، معذور است و صحت عقد فضولي مزبور محتاج به اجازه مالک اصلي است.
76/7/28
اگر شخصي ديگري را وکيل کند، که در ملک او احداث بنا کند و سهمي را براي هزينۀ ساختن آن کسر کرده و مانده را به موکّل برگرداند. در صورتي که وکيل علي‌رغم موضوع وکالت، در ملک اعمال تصرف و مالکيت نمايد و حقوق موکّل را به وي برنگرداند، يد او در خصوص اموال موکّل چيست؟ و در صورت امتناع موکّل از تحويل سهم وکيل حکم شرعي ايشان چيست؟
1. يد وکيل در ساختن بنا، برابر وکالت، يد اماني است؛
2. پس از ساختن و پيش از افراز و تعيين سهم هر کدام، تصرف وکيل يا موکّل در هر جزئي از بنا، بدون رضايت ديگري جائز نيست؛
3. امتناع موکّل از دادن سهم وکيل، و امتناع وکيل از تحويل سهم موکّل، حرام و ضمان‌آور است؛
4. در مفروض سؤال، بر وکيل لازم است، برابر تعهد متقابل، بقيۀ ساختمان را در اختيار موکّل قرار دهد.
اسفند 1392
احکام ضمانت
ضمانت پزشک
اگر پزشکي به اشتباه دارويي را تجويز نمايد و پرستار نيز بر اساس نسخه‌اي که پزشک پيچيده دارو را به بيمار بخوراند و بيمار بر اثر خوردن دارو بميرد، آيا پزشک که سبب تلف بوده ضامن است؛ يا پرستار که مباشر تلف بوده؟ در صورتي که پزشک ضامن باشد، دليل آن را بفرماييد؟
1. اگر پزشک حاذق به دست خود دارويي را به بيمار بخوراند يا به وي دستور خوردن يا استعمال آن را بدهد و ضرري به بيمار برسد يا بميرد، پزشک ضامن است، هر چند متخصص باشد.
2. اگر پزشک حاذق دستوري ندهد، بلکه فقط نظر طبّي خود را نسبت به فلان بيماري و راه درمان آن به فلان دارو را ارائه نمايد و بيمار شخصاً اقدام نمايد و ضرري به او برسد، طبيب ضامن نيست.
3. اگر پرستار بفهمد که دارو اشتباه است، در حال علم عمداً دارو را به خورد بيمار دهد، شريکدر ضمان است.
4. اگر پرستار آگاه نباشد و فقط طبق دستور پزشک دارو را به بيمار بدهد، ضامن نيست.
5. دليل ضمان، قاعدۀ اتلاف است که از نصوص معتبر استفاده مي‌شود.
6. در احکام يادشده فرقي نيست بين آنکه پزشک اجرت بگيرد؛ يا رايگان باشد.
دي 86
ضمانت دانشجوي پزشکي
خانمي هستم 53 ساله، حدود 35 سال پيش به عنوان دانشجو، براي دورۀ يادگيري، وارد بيمارستان شدم، خانم پرستاري به من آمپولي دادند و به جاي اينکه بگويند اين آمپول را بريز داخل سرم، گفتند بزن به سرم، من هم آمپول را به مخزن سرم تزريق کردم. بيمار - که دختر بچه‌اي بود - متأسفانه درگذشت و من پس از چند روز، از درگذشتن او باخبر شدم. اين در حالي بود که در سن قانوني نبودم و از احکام شرعي هم چيزي نمي‌دانستم. گمان مي‌کردم مسئوليتي متوجه من نيست. اکنون اين پرسش براي من مطرح است:
1. آيا در فرض مسئله، ديه‌اي بر ذمّۀ من است؟
2. با فرض ثبوت ديه، اينجانب تمکّن مالي براي پرداخت آن ندارم و تنها دارائي من يک مسکن شصت متري است آيا بايد آن را بفروشم؟
3. با فرض ثبوت ديه بر عهدۀ من، آيا بايد پدر و مادرش را پيدا کنم و به آنان بپردازم؟
4. آيا کفاره قتل غير عمد نيز، در اين‌جا مطرح است و حکم آن چيست؟
1. سن شما در هنگام تزريق، سن تکليف بوده است؛
2. اگر عمداً در تزريق کوتاهي نکرديد و مرگ آن کودک به تزريق شما بود، ضامن ديه - که نصف ديه پسر هست - خواهيد بود؛
3. اگر ثابت نشد که تزريق شما سبب مرگ آن دختر بچه شد، ضامن ديه نيستيد؛
4. بر فرض ثبوت ديه، بر شما لازم است پدر و مادر آن کودک را شناسايي نماييد تا اگر رضايت ندادند ديه را به آنان بپردازيد؛
5. اگر نتوانستيد پدر و مادر يا طبقه بعدي از وارثان را بشناسيد، بايد به عنوان مجهول‌المالک به فقيه جامع شرائط پرداخت شود و در صورت عدم تمکّن، با استغفار بخشوده خواهيد شد؛
6. کفاره‌اي که مي‌توانيد انجام دهيد، [اين است که] شصت مسکين را تدريجاً يک بار غذا دهيد.
1393/2/24
ضمانت شرکت پست
شرکت پست که با أخذ کارمزد و دادن رسيد عهده‌دار رساندن محموله‌اي جهت تحويل در شرکت پست شهر مقصد شده است آيا در صورت فقدان و حيف و ميل محموله متعهدٌله، به دليل قصور و سهل‌انگاري کارکنان شرکت پست (شهر مقصد) در قبال جبران ضرر و زيان متعهدٌله ضامن است يا خير؟
1. شرکت پست در صورت تقصير و سهل‌انگاري عمدي ضامن است.
2. شرکت مزبور در صورت عدم تقصير با پديد آمدن حوادث غير مترقّبه ضامن نيست.
87/11/10
ديون مالي
کسي که به ديگري بدهي دارد:
اگر مبلغ معلوم و طلبکار معلوم است: آن را پرداخت مي‏کند؛
اگر مبلغ معلوم و طلبکار نامعلوم يا به او اصلاً دسترسي ندارد: رد مظالم مي‏دهد؛
اگر مبلغ نامعلوم و طلبکار معلوم است: بايد استرضاء يا مصالحه يا اگر قدر متيقني دارد پرداخت نمايد؛
اگر مبلغ نامعلوم و طلبکار نامعلوم است: اگر مال در ضمن اموال ديگر باشد، خمس پرداخت مي‏کند و اگر به ذمّه است، با حاکم شرع مصالحه مي‏کند.
خسارت هاي آبرويي
اگر کسي به ديگري تهمت بزند يا [از او] غيبت کند و امثال آن: در صورتي که آن شخص مطّلع شده باشد، بايد او را به هر نحو راضي کند و طلب حلاليّت نمايد؛ و اگر مثلاً غيبت نموده ولي غيبت شونده مطّلع نباشد، گفتن به وي (مخصوصاً با فرض مفسده و ايذاي وي) لازم نيست و استغفار براي خود و او و جبران به قدر مقدور کفايت مي‏کند.
احکام جهاد
با توجه به اينکه بنده از اهالي کشمير مي‌باشم و با هندوستان در حال جنگ مي‌باشيم و از تسلط هندوستان بر کشمير راضي نمي‌باشيم، آيا مي‌توان دولت هند را به عنوان کافر حربي دانست؟
هوالعليم. اختلاف مرزي و مانند آن، غير از اختلاف در دين است. دولت هند با اسلام و با مسلمانان از آن جهت که مسلمان‌اند نمي‌جنگد، چون مسلمانان زيادي در هند زندگي مي‌کنند.
84/2/8
احکام حدود و ديات
آيا در جمعِ گروهي که با هم تباني به عمل مجرمانه سرقت نموده‌اند و به بعضي از افراد آن اتهام سرکردگي را وارد آورده باشند - به اين معنا که وسايل ارتکاب جرم را فراهم ساخته است و مالباختگان را شناسايي نموده است - آيا مي‌توان حدّ محارب را جاري نمود و در حالي که حضور فيزيکي و حسّي در موارد نداشته باشد و شبهه عدم رعايت جانب (به اين معنا که اگر کشته باشد، کشته شود و اگر...) در صدور حد نيز داده شود و به خاطر شکايت شخصي و رد مال، جنبه عمومي هم نداشته باشد و مقاومت در مقابل مأمورين براي دفاع از نفس و عِرض و مال با وجود خوف از جَرح يا تعرّض به عِرض صورت گرفته باشد؛ مي‌توان حکم اعدام با چوبۀ دار صادر نمود؟ آيا در فرض مرقوم مي‌تواند وجاهت شرعيه داشته باشد؟
1. مفروض در سؤال، نه حدّ سرقت دارد و نه حدّ محارب.
2. مقاومت در مقابل مأموران نظام اسلامي جايز نيست.
3. تباني و تهيه وسايل مرقوم، جرم است و کيفر آن با بررسي و کارشناسي قضايي است.
4. اگر کسي سرکردگي گروه فساد و تباهي را به عهده داشته باشد، هر چند شخصاً حضور فيزيکي نداشته باشد، مجرم است و کيفر آن برابر مقدار توطئه او مشخص است.
سقط جنين
سقط جنين در قبل و بعد از چهار ماهگي در صورتي که تشخيص طبي قطعي (و يا احتمالي بيش از 85%) اين باشد که جنين غير طبيعي بوده و با مشکلات متعدّد جسمي و عقلي (نظير مونگول بودن و يا شديدتر از آن) متولّد خواهد شد و يا قبل از تولد از بين خواهد رفت چه حکمي دارد؟ همچنين اگر مادر با تجويز پزشک معالج و رضايت شوهر با خوردن دارو موجبات سقط جنين را فراهم کرده باشد تکليف در رابطه با ديه و يا کفاره چيست؟
اسقاط جنين جايز نيست هر چند قبل از چهار ماه باشد.
اسقاط جنين جايز نيست هر چند غير طبيعي و داراي مشکلهاي ياد شده باشد.
مادر در صورت رضايت و اختيار، مانند پدر مسئول [است] و بايد ديه پرداخت کند.
1387/9/20
آيا سقط جنين پس از سه يا چهار ماه بارداري‌، جايز است؟
سقط جنين حرام است و ديه دارد.
81/3/22
الف) مجازات قتل ولد الزنا (در سه فرض: سقط جنين، ولدالزناي صغير و ولدالزناي بالغ) چيست؟
ب) چنانچه ديه تعلق بگيرد ميزان ديه آن چقدر است؟ (در هر سه حالت فوق)
ج) وليّ دم وي چه کسي است؟ (در سه حالت فوق‌الذکر)
د) چنانچه قاتل، پدر طبيعي مقتول (ولد الزنا) باشد نوع مجازات وي چه مي‌باشد؟ به عبارت ديگر، فرزند ناشي از زنا توسط زاني به قتل رسيده باشد.
1. اسقاط جنينِ پديد آمده از زنا اگر محکوم به اسلام باشد موجب ديه است.
2. ديه جنينِ حاصل از زنا به مقدار ديه جنين پديد آمده از نکاح مشروع است ولي احتياط مصالحه با حاکم شرع است که ولي جنين نامشروع است.
3. قتل کسي که از زنا متولد شده باشد و محکوم به اسلام باشد موجب قصاص است مگر آنکه ولي او يعني حاکم شرع تبديل به ديه را مصلحت بداند.
4. اگر قاتلِ فرزندِ نامشروع خواه بالغ و خواه نابالغ، پدر طبيعي او باشد، قصاص نمي‌شود، بلکه ديه مي‌پردازد.
81/10/26
قتل مجرم نابالغ
1. اگر مردي، همسر نابالغ خود را در حال زنا ببيند و وي را به قتل برساند و در دادگاه زناي همسر خود را ثابت کند، آيا ديه و قصاص از او ساقط است يا به سبب آنکه زانيه شرعاً - به جهت عدم بلوغ تکليفي نداشته - مهدورالدم نبوده، شوهر به سبب قتل او محکوم به قصاص مي‌شود؟
2. اگر مردي، نابالغي را ببيند که با همسرش زنا مي‌کند و در آن حال زاني را بکشد و در دادگاه زناي او را ثابت کند، آيا ديه و قصاص از او ساقط است يا به سبب آنکه زاني - به جهت عدم بلوغ تکليفي نداشته - شرعاً مهدورالدم نبوده، شوهر محکوم به قصاص مي‌شود؟
1. فرد نابالغ به سبب زناي مزبور مهدورالدم نمي‌شود لذا قتل او جايز نيست.
2. اگر قاتل نسبت به حکم شرعي آن آگاه نباشد و به توهّم جواز قتل، کُشته باشد قصاص نمي‌شود و با توافق اولياي دَم ديه پرداخت کند.
3. اگر قاتل نسبت به حکم شرعي آن - که حرمت قتل است - آگاه بود قصاص مي‌شود مگر با توافق اولياي دم.
1387/9/20
قتل مرتد
أ. مجازات يا مسئوليت قاتلِ شخص مرتد در موارد ذيل چيست؟
مسلماني، عمداً مرتدي را به قتل برساند.
مرتدي، مرتد ديگر را عمداً به قتل برساند.
کافر ذمي، مرتدي را به قتل برساند.
در موارد فوق چنانچه قتل غيرعمد باشد، قاتل چه مسئوليتي دارد؟ آيا ديه‌اي براي مرتد ثابت است؟ در فرض ثبوت، مقدار آن را بيان فرماييد.
ب. آيا در صورت فوق فرقي بين اقسام مرتد و زن يا مرد بودن مرتد مي‌باشد يا خير؟
1. اگر مسلمان عمداً مرتدّي را بکشد، قصاص نمي‌شود.
2. اگر مسلمان عمداً مرتدّي را بدون اذن حاکم شرع بکشد، گناه کرده و تعزير مي‌شود.
3. اگر مرتد عمداً مرتدّي را بکشد، قصاص مي‌شود.
4. اگر کافر ذمي عمداً مرتدّي را بکشد، قصاص مي‌شود.
5. اگر مسلمان به طور غيرعمد (اعم از شبه عمد يا خطاء) مرتدّي را بکشد، ديه ندارد.
6. قتل غيرعمدي مرتد ديه ندارد.
7. مهدورالدم بودن مرتد بايد به حکم حاکم شرع ثابت شود.
8. ترور مرتد، جايز نيست.
86/9/16
حکم اشاعه ويروس کشنده
آيا شخصي آگاهانه و از روي عمد که خود مبتلا به ويروس HIV مي‌باشد، شخص ديگري را مبتلا به ايدز نمايد، قاتل محسوب مي‌شود و قتل عمد صورت گرفته؟
1. ويروس ايدز و ابتلاي به آ‌ن مراتبي دارد.
2. تماس و ارتباط با شخص ديگر اقسامي دارد.
3. اثرپذيري شخص ديگر، متفاوت است.
4. اگر رأي نهاييِ کارشناسِ بدون معارض اين بود که فلان قِسم از ابتلا کُشنده و درمان‌ناپذير است، کسي که مبتلا است و ديگري را عالماً، عامداً مبتلا نمايد و آ‌ن شخص ديگر به استناد همين ابتلا بميرد، قتل عمد محسوب مي‌شود.
85/8/24
ديه قتل شِبه عمد
در قتل شبه عمدي که قاتل فوت کرده اولياء دم به طرفيت ورثه قاتل (اولياء دم) دعوي طرح کردند و ورثه قاتل محکوم به پرداخت ديه از ماترک قاتل شدند لکن قاتل مالي ندارد با تحقيق و بررسي مشخص شد ورثه قاتل هم مال ندارند آيا مي‌شود ديه مقتول را از بيت‌المال پرداخت نمود؟ همچنين در صورتي که ورثه قاتل مال داشته باشند تکليف به پرداخت ديه از مال خود دارند يا در هر صورت، وقتي که قاتل مالي نداشت ديه بر بيت‌المال است؟
1. ديه شبه عمد بر قاتل است و در صورت عدم تمکن از اداي دين مي‌توان مقداري از زکات را از سهم غارمين به آن اختصاص داد.
2. در صورت عجز از تأديه ديه حکومت اسلامي بايد آن را از بيت‌المال بپردازد.
1387/11/10
مقتولي که از فرقه ها باشد
اگر مقتول به قتل عمد، داراي پدر و مادر باشد و پدر داراي مسلک اهل حق باشد آيا پدر حق قصاص و يا ديه دارد يا خير؟
1. اگر پدر مانند مادر مسلمان باشد و به اصول اسلامي معتقد باشد حق قصاص دارد.
اگر مقتول به قتل عمد، داراي مسلک اهل حق باشد آيا مي‌توان از قاتل که شيعه است قصاص نمود؟
2. اگر مقتول مسلمان باشد و به اصول اسلامي معتقد باشد مي‌توان از قاتل هر چند شيعه باشد حق قصاص را استيفاء نمود. البته در صورتي که قاتل مرد باشد بايد نصف ديه را به اولياي قاتل پرداخت کرد.
88/2/10
اگر مقتول به قتل عمد، زن باشد و تنها وارث وي پدر و مادر باشند و پدر از قصاص درگذشته باشد آيا مادر مي‌تواند مطالبه قصاص نمايد.
1. مادر حق قصاص دارد.
2. سهم پدر از ديه تصالحي، بايد از طرف مادر پرداخت شود.
3. اگر پدر سهم خود را بخشيد، مادر بايد سهم پدر را به وارث يا وارثان قاتل بپردازد.
88/1/28
ديه زن
1. جهت تنصيف ديه زنان، چه ديه‌اي بايد به ثلث ديه کامل برسد: ديه هر جرح به تنهايي؛ ديه کلّ جراحات وارده بر هر عضو؛ ديه کل جراحات وارده بر بدن؟
2. فلسفه يا حکمت تنصيف ديه زنان چه مي‌باشد؟
1. ديه به معناي ارزش انسان نيست تا تساوي آن در قتلِ بزرگ‌ترين شخصيت علمي عصر و ساده‌ترين فرد جامعه موجب وهنِ آن شهرۀ دوران شود يا تفاوت آن در مرگ زن و مرد، سؤال برانگيز گردد.
2. همانطوري که در جريان تفاوت سهام ارث، خداي سبحان به قصد آگاهي بشر اشارت فرمود: ﴿لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً﴾ در اختلاف مقادير ديه نيز مي‌توان حدس زد تا بعداً معلوم شود.
اجراي حد در اماکن عمومي
در اجراي مجازات شلاق حدّي با عنايت به آيه دوم سوره مبارکه نور: ﴿... وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ﴾.
الف) منظور «طائفة» چيست؟ (آيا اجراي مجازات مذکور در حضور چند نفر آنهم در محيط بسته کفايت مي‌کند يا اينکه الزاماً بايستي در اماکن عمومي و ملأ عام انجام گيرد؟)
حضور بعضي از مسلمانان کافي است، هر چند در مکان عام نباشد.
ب) ﴿مِنَ المؤمِنين﴾ چه کساني هستند؟ (افراد با ايمان به معناي خاص يا افرادي که مسلمان هستند؟)
مقصود از مؤمنان مقابل کافران است پس حضور برخي از مسلمانان کافي است.
ج) آيا رعايت قيود فوق الذکر شرعاً واجب است يا جنبه ارشادي و استحبابي دارد؟
ظاهر امر در آيه مزبور لزوم حضور است، احتياط آن است که در صورت امکان حضور ترک نشود.
81/10/26
زندان
در باب احکام نکاح و طلاق واژۀ حبس (زندان) در منابع فقهي آمده است. در عصر معصومان: اين حبس وجود داشت. دربارۀ آن کمي راهنمايي فرماييد.
1. زندان در اسلام وجود داشته و دارد؛
2. زنداني کردن بايد پس از اثبات جرم ِمخصوص در محکمه عدل باشد؛
3. شرائط زنداني کردن در وسائل الشيعه، کتاب دَيْن، باب هشتم و... آمده است.
1393/7/27
احکام شهادت
اگر شخصي به عنوان شاهد يکي از طرفين دعوا در محضر دادگاه حاضر و اظهار دارد که من نماز نمي‌خوانم، خدا را قبول ندارم و جزء گروهکها هستم آيا استماع شهادت چنين شاهدي محمل قانوني و شرعي دارد؟ و آيا سوگند دادن به کتاب مقدس قرآن جايز است؟
1. شهادت شخص موصوف مورد قبول نيست.
2. اگر شهادت مذکور زمينه علم قاضي را فراهم نمود مي‌توان به استناد آن در مواردي که شهادت لازم نيست حکم کرد.
3. سوگند بايد به خداوند باشد و سوگند به قرآن اثر قضايي ندارد.
88/1/28
احکام حجاب و پوشش
آيا عرف مکان يا محل کار در ميزان حدود شرعي مقرر براي حجاب مؤثر مي‌باشد؟ براي مثال زنان عشاير که موهايشان در سن و سال خاصي بافته شده بيرون است يا زنان جنوب ايران که در عرف آنجا جوراب نمي‌پوشند يا زناني که در هنگام کار در زمين کشاورزي مقداري از شلوار خود را بالا مي‌زنند يا زنان کارمند که در هنگام کار مقداري از دستشان پيدا مي‌گردد؟
1. حدّ لازم حجاب براي تمام زنان در هر زمان و زمين يکسان است مگر در مورد ضرورت مانند معالجه.
2. صرف سهولت به معناي ضرورت نيست.
3. در موارد ضرورت شغلي هر چند پوشيدن بر زن واجب نيست ولي نگاه نامحرم نيز جايز نيست.
86/12/23
آيا رعايت نکردن حجاب مقرر شرعي گناه محسوب مي‌گردد؟ اگر گناه مي‌باشد گناه کبيره است يا صغيره؟ در هر فرضي (کبيره يا صغيره بودن) آيا قابل تعزير مي‌باشد؟
1. بي‌حجابي عمدي به طوري که علناً در معرض نامحرمان قرار گيرد گناه بزرگ است.
2. اگر با نهي از منکر، بي اعتنايي به حکم شرعي حجاب ادامه يافت حکومت اسلامي مي‌تواند تعزير نمايد.
86/12/23
نظر حضرتعالي راجع به سرودهاي تشکيل شده از دختر و پسر جوان (نامحرم) در وضع زماني چيست؟
از اختلاط نامحرم و خواندن سرود مشترک اجتناب شود.
89/3/5
تعزير تارک حجاب
آيا حاکم شرع مي‌تواند زناني را که در اجتماع يا انظار عمومي موي سرشان پيداست؛ يا زناني که لباسي به تن دارند که برجستگي‌هاي بدن را نشان مي‌دهد؛ يا زناني که پوشش نا مناسب دارند؛ يا زناني که آرايش کرده باشند؛ کيفر نمايد؟ اگر پاسخ مثبت است بنا به چه ادله فقهي زنان مورد سؤال را حاکم شرع مي‌تواند کيفر نمايد؟
1. حکومت اسلامي براي افرادي که عمداً احکام شرعي را ترک مي‌کنند حدّ يا تعزير قرار داده است.
2. تعليم احکام، تنبّه دادن غافل، موعظت و ارشاد سپس امر به معروف و نهي از منکر بايد رعايت شود.
3. اجراي حدّ يا تعزير نبايد مزاحم با حکم شرعي مهمّ يا اهمّ باشد.
86/12/23
بستن کراوات
آيا در شرايط کنوني استفاده از کروات جايز است؟
احتياط لازم ترک کراوات در شرايط کنوني است.
87/11/10
احکام نگاه
نگاه به زيورآلاتي که ميّت زن بر بدن دارد چه صورتي دارد؟
نگاه به زيوري که بر بدن نامحرم است بدون نگاه به بدن وي اشکال ندارد.
88/3/1
آيا در عدم جواز نگاه و لمس بين اعضاي ظاهر بدن و پوشش‌دارِ آن فرقي مي‌باشد؟
1. نگاه به صورت و دست بدون قصد لذت جائز است.
2. نگاه به ساير اجزاي بدن زن نامحرم و موي او جائز نيست و فرقي بين ظاهر و پوشيده نيست.
88/3/1
مسائل جديد
ضدّيت با نظام اسلامي که در رأس آن فقيهي قرار دارد که به تأييد و انتخاب فقهاء جامع الشرايط منصوب شده چه حکمي دارد؟ آيا اين ضديّت مخلّ عدالت هم هست.
جايز نيست. نقد برخي از کارها يا از بعضي مسئولان ضديّت با نظام محسوب نمي‌شود.
بهمن 1388
خدمات فرقه ها
از طرف فرقه... مجّاناً کارهايي عمومي مثل راه‌هاي عمومي و لوله‌کشي آب و پل و برق و نهر و غيره درست مي‌کند و دعواي ايشان اين است که اين‌ها از طرف حقوق غرباء و بيچاره مجمع جهاني و افراد خيّر مي‌آورند و به مردم مي‌رسانند، تا حال از طرف اين‌ها هيچ‌گونه تبليغي انجام نگرفته و به نظر اين‌ها اين کارها را انجام مي‌دهند. آيا چنين کمک از اين‌ها گرفتن جايز است يا خير؟
هر چند غالب اين‌گونه خدمات با هدف تبليغ همراه است، ولي با علم به عدم ترتّب مفسده اشکالي ندارد.
82/1/23
انتخابات
در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل آزادي در انتخابات پذيرفته شده است؛ ولي رهبر مردم را ملزم مي‌کند که در انتخابات شرکت کنند. آيا کسي که در انتخابات شرکت نمي‌کند، کار واجبي را ترک کرده است يا دستور رهبر، امر ارشادي است؟
تقويت نظام اسلامي با شرکت در انتخابات و مانند آن لازم است؛ ليکن هر فردي در انتخاب نماينده و رأي به کانديدا آزاد است. البته رعايت مصالح نظام اسلامي و امت مسلمان لازم است.
74/7/24
تذهيب قرآن
با توجه به اينکه مرکز طبع و نشر قرآن جمهوري اسلامي ايران در زمينه مسائل مربوط به چاپ و نشر قرآن کريم فعاليت تحقيقاتي مي‌نمايد، مستدعي است ما را از نظر شريف خويش درباره روايت ذيل و سؤالات مطرح شده بهره‌مند فرماييد:
«علي بن ابراهيم، عن أبيه، عن صفوان، عن ابن مسکان، عن محمّد بن الورّاق، قال: عرضت علي أبي‌عبدالله علیه ا‌لسلام کتاباً فيه قرآن مختّم معشّر بالذهب و کتب في آخره سورة بالذهب فأريته إيّاه فلم يعب فيه شيئاً إلّا کتابة القرآن بالذهب، و قال: لايعجبني أن يکتب القرآن إلّا بالسواد، کما کتب أوّل مرّة» (اصول کافي، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب النوادر، ص629، ح8).
1. با توجه به روايت يادشده، آيا چاپ کل متن قرآن کريم با رنگي غير از رنگ مشکي را مجاز مي‌دانيد يا خير؟
2. با توجه به اينکه در مصاحف چاپ شده در برخي از بلاد اسلامي لفظ جلاله «الله» يا بعضي از حروف به منظور آموزش قرآن، به رنگي غير از مشکي ملاحظه مي‌شود، آيا اين کار از نظر حضرتعالي مجاز است يا خير؟
1. تعشير - يعني بعد از 10 آيۀ علامت نهادن - با رنگ غيرمشکي هم جايز است.
2. اَولي پرهيز از نوشتن متن قرآن با طلا است، هرچند تذهيبِ ورق، حاشيه و جلد جايز است.
3. نوشتن متن قرآن با رنگي که مشکي نيست ممنوع نيست؛ ولي با رنگ مشکي اَولي است.
82/3/11
حقوق تأليف و نشر
بعضي از ناشرين بدون اطلاع و اجازه مؤلف، اقدام به ترجمه و چاپ کتاب او مي‌کنند. آيا اين کار شرعاً جايز است؟ به طور کلّي‌، آيا حفظ حقوق طبع و ترجمه و نشر، واجب و لازم است؟ در صورتي که اين کار بدون موافقت و رضايت قبلي مؤلف صورت گرفته باشد، وظيفه ناشر چيست؟
حقوق طبع، ترجمه و نشر آثار، مختص به صاحب تأليف است. اگر بدون اذن قبلي وي چنين کاري انجام شود، بايد با تأديه حقوق مزبور، رضايت وي تحصيل شود.
74/8/16
درباره رايت CD ديگران، CD هاي قفل‌شکسته و استفاده از آن [نظر حضرتعالي چيست؟]
اگر توليد برنامه، نظير تأليف حق پديدآورنده آن است و قفل گذاشتن به معناي منع استفاده غير مجاز ديگران است، رايت و استفاده از آن، مشروط به کسب رضايت صاحب حق است، مگر آنکه صاحب حق، پس از شکستن قفل از حق خود اعراض کرده باشد و اعراض او احراز شود.
حق تأليف و حق تحجير مي‌توانند به عنوان ثمن يا مثمن در معامله واقع شوند؟
آيا در اين صورت، حق تحجير به ملکيت خريدار درمي‌آيد؟
آيا حق مؤلف مشروعيت دارد؟
1. چيزي که در عرف عقلا ماليت دارد و نيز ماليّت عقلايي آن را شارع مقدس رد نکرده و همچنين به استناد ماليّت حلال در عرف عقلا مثمن يا ثمن قرار مي‌گيرد و نيز مثمن يا ثمن قرار گرفتن آن را شارع مقدس رد نفرموده، مشمول ادلّه تنفيذ عقود است.
2. حق تأليف و نيز حقّ تحجير از حقوق مالي در عرف عقلاست و در عقد بيع به عنوان مثمن يا ثمن واقع مي‌شود و نه ماليت آن رد شد و نه عوض قرار گرفتن آن و چون پيمان تجاريْ محصور در معاملات معهود نيست و عين بودن مثمن در بيع لازم نيست، لذا حقوق يادشده مي‌توانند مورد معامله قرار گيرند.
82/10/28
احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه
صندوق قرض‌الحسنه و تعاوني اعتبار مالي يک نهاد يا گروهي سپرده‌هاي اعضا را با رضايت آنان، در فعاليت‌هاي علمي، فرهنگي و انتشاراتي خود به کار گرفته و سودي به دست آورده و همچنين مشارکت در فعاليت سودآور شرعي و قانوني ساير اعضا استفاده کرده و درصدي از سود حاصله را به عنوان سود مشارکت به سپرده‌گذاران خود اعطا مي‌نمايد.‌
لطف فرموده نظرتان را در اين مورد (سود پرداختي به سپرده‌گذاران) از نظر شرع مقدس بيان بفرماييد.
1. لازم است مسئول صندوق قرض‌الحسنه وکيل شرعي سپرده‌گذاران باشد.
2. لازم است فعاليت‌هاي سودآور به صورت عقد شرعي مانند مضاربه، شرکت و... باشد.
با حفظ دو شرط يادشده سود پرداختي به سپرده‌گذاران حلال است.
86/9/9
افتتاح حساب پس‌انداز قرض‌الحسنه در بانک به قصد شرکت در قرعه‌کشي چه حُکمي دارد؟
جايز است.
واگذاري حق وامگيري
آيا خريد و فروش وام که بر اثر گردش حساب يا اعتبار و يا اسناد و مدارک شخصي (حقيقي يا حقوقي) به ايشان تعلق مي‌گيرد و وي با رضايت خويش و در برابر اخذ مبلغي توافقي وام را به شخص ديگري مي‌فروشد از لحاظ شرعي مشکل دارد يا خير؟
1. گاهي وام‌گيرنده مُقوّم حق است - يعني طبق قانون حق انتقال به غير را ندارد - در اين صورت فروش حق وامگيري جايز نيست.
2. گاهي وام‌گيرنده مورد حق است نه مقوّم آ‌ن - يعني طبق قانون حق انتقال به غير را دارد - در اين صورت فروش حق وامگيري جايز است.
86/11/25
پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم
مظلمه چگونه محاسبه مي‌شود؟ مثلاً بنده چند سال پيش، پنج‌هزارتومان به شخصي بدهکار بودم؛ ولي ديگر او را نديدم. آيا براي ردّ مظلمه، همان مبلغ کافي است؟
بايد تفاوت قدرت خريد و مقدار تورّم لحاظ شود؛ سپس مجموع آن تأديه گردد.
پرداخت غرامت در تأخير دَيْن
اگر طلبکار از بدهکار چک دريافت کند و در موعد وصول آن، موجودي بانکي بدهکار کافي نباشد و بدهکار پس از مدتي تأخير به طلبکار بگويد: سود يا غرامت بابت تأخير را پرداخت مي‌کنم؛ سودي که مي‌دهد شرعاً چه حُکمي دارد؟
1. اگر از اول شرط نکرده باشند و بدهکار داوطلبانه سود يا غرامت را پرداخت کند، اشکالي ندارد.
2. بهتر است که شخص طلبکار اين را هم نگيرد.
اگر شخصي وجهي را به عنوان قرض به کسي بدهد و تأخيري در دريافت وجه به عمل آيد، آيا شخص طلبکار مجاز است مبلغي را به عنوان تأخير مطالبه نمايد؛ يا دريافت وجه اضافه ربا و حرام است؟
1. در صورتي که تأخير اداي دين براي عدم قدرت بدهکار باشد و در اوّلين فرصت آن را تأديه کند، طلبکار حق دريافت مبلغ زائد را ندارد.
2. در صورتي که تأخير اداي دين عمدي بوده و سبب خسارت طلبکار شود، وي حق دريافت مبلغ زائد را از بدهکار دارد.
3. صِرف تأخير در اداي دين، خسارت براي طلبکار محسوب نمي‌شود.
86/8/28
مسائل مربوط به شهرداري
اينجانب ملکي داشته‌ام که بنابر سند ثبتي آن، حد شمالي به کوچه 9 متري و حد جنوبي‌اش به زمين مشرف بوده است در حدود سال 1360ش، بر اثر طرح عمراني، حد جنوبي اين ملک، در کنار خياباني 30 متري واقع مي‌شود که طرح آن، با هزينۀ شهرداري صورت گرفته است. پس از اين واقعه، مالک حق داشته طبق مقررات شهرداري‌ها با پرداختن عوارض، قانوناً [امتياز] برِ خيابان اصلي را اخذ نمايد؛ ليکن مالک به خاطر دلايل متفاوتي از جمله عدم بازسازي ملک و عدم اطلاع از قوانين و... به اين کار اقدام نکرده است و بدون پرداخت عوارض و (برخلاف مقررات شهرداري) به احداث درب مشرفِ به خيابان در حد جنوبي، اقدام نموده است.
سال‌ها بعد؛ يعني در سال 1381ش، بر اثر طرح‌هاي عمراني و برابر اعلام شهرداري، اين ملک به صورت کامل در طرح خياباني عظيم قرار مي‌گيرد و بايد مالک (برابر قانونِ نحوۀ تقويم ابنيه، املاک و اراضي مورد نياز شهرداري‌ها) در صورت عدم توافق با شهرداري، با قيمت کارشناسان رسمي دادگستري، ملک را واگذار نمايد.
اين نکته قابل توجه است، املاکي که دو کله باشند، با حد به خيابان حدود سه برابر ارزش ملکي آن‌ها، افزايش مي‌يابد. در نتيجه ارزش معاملاتي اين ساختمان در نظر شهرداري، به همان مقدار است که هنوز خيابان عبور نکرده و در نتيجه قيمت افزايش سه برابري را در نظر ايشان ندارد و شهرداري، حد جنوبي در سند ملکي که جديداً توسط ادارۀ ثبت اسناد اصلاح گرديده را امري تشريفاتي دانسته و موجب ارزش حدود سه برابري نمي‌دانند و مي‌گويند: قيمت‌گذاري بايد برابر وضعيت ملک در زمان قبل از اجراي طرح اوليه سال 1360ش، با حد شمالي به کوچه 9 متري باشد و حد جنوبي شما در قيمت‌گذاري به حساب نمي‌آيد؛ يعني حدوداً يک سوم کاهش ارزش ملک.
آيا اين ارزش پيدا شدۀ در ملک، توسط احداث خيابان با هزينۀ شهرداري، شرعاً به مالک تعلق مي‌گيرد؛ يا اين ارزش متعلق به شهرداري است و مي‌تواند در اعطاي آن به مالک، ممانعت نمايد؟
1. مالک زمين فقط مالک قيمت آن به لحاظ زمان قبل از اجراي طرح است؛
2. ارزش افزوده به مالک زمين تعلق نمي‌گيرد؛
3. شهرداري مي‌تواند ارزش زائد را از مالک بگيرد؛
4. مالک زمين با پرداختن ارزش افزوده بر ديگران مقدم است.
1391/11/22
احکام تشريح
اگر تنها راه شناسايي هويّت جسد مجهول‌الهويّه، قطع انگشتان هر دو دست و بازسازي آثار انگشت وي در آزمايشگاه جنايي باشد، آيا دادگاه اجازه دستور به قطع انگشتان جسد را دارد؟ با توجه به اينکه شناسايي هويّت جسد براي رفع نگراني و ترديد خانواده‌ها لازم است، آيا وجود و عدم وجود مدّعي براي جسد يا اجازه و عدم اجازه بستگان متوفّا تأثيري در حکم دارد؟
1. قطع انگشت ميّت مؤمن حرام است.
2. در صورت ضرورتِ احراز هويّت و انحصار راه شناسايي‌، جايز است.
3. قطع مزبور با نظارت وليّ ميّت، اولي است.
81/7/18
اگر تيم پزشکي براي آزمايشها و تحقيقات پزشکي احتياج دارد که قلب يا بعضي از اعضاي ميتي را از جسد جدا سازند و پس از رفع احتياج، اقدام به دفع آن کنند.
الف) با توجه به مسلمان بودن ميّت، اقدام به اين کار جايز است؟
ب) دفن قلب و بعضي از اعضاي جسد جداي از بدن ميّت جايز است؟
1. تشريح جسد مسلمان جائز نيست مگر در صورت انحصار و ضرورت مانند حفظ حيات انسان محترم يا کشف مطالب علمي که تأمين سلامت جامعه وابسته به آن است.
2. دفن اجزاء در کنار بدن ميّت لازم و در صورت عسر و حرج جداگانه دفن شود.
88/2/31
آيا جهت کالبدشکافي به منظور انجام آزمايشات و پيشرفتهاي علمي در صورت عدم دسترسي به اجساد غير مسلمان مي‌توان از اجساد بالغ، نابالغ و جنين مسلمان استفاده کرد؟
1. کالبد شکافي جسد مسلمان جهت صرف آموزش يا آزمايش جائز نيست.
2. در صورت ضرورت براي حفظ جان انسان محترم جايز است.
88/2/31
تغيير جنسيت
1. آيا تغيير جنسيت (مرد به زن و بالعکس) جايز است يا نه؟
2. ادلّه فقهي که مي‌توان براي اثبات يا ردّ آن بيان کرد چيست؟
3. اگر در کشور اسلامي چنين عملي صورت گيرد (در صورت عدم جواز) تکليف مطلعين فقط امر به معروف و نهي از منکر است يا نه؟
1. تغيير جنسيّت حرام نيست.
2. نبودن دليل بر حرمت براي اثبات جواز کافي است.
3. در صورت اطلاع، هر کس برابر وضع کنوني به لحاظ محرم يا نامحرم بودن، عمل مي‌کند.
83/9/12
تغيير جنسيت مرد به زن يا زن به مرد در صورتي که حکم پزشک باشد که در صورت عدم تغيير جنسيت بيماريهاي خطيري براي وي به وجود مي‌آورد حکم آن چيست؟
تغيير جنسيت در فرض سؤال جايز است.
89/3/5
احکام عزاداري
نظر حضرتعالي در مورد قمه‌زني و شرح آيه 32 سوره حج در ادله مراجعي که قمه‌زني را با توجه به آيه شريفه آيه32 سوره حج از شعاير ديني جايز و مستحب دانسته‌اند، همچنين با توجه به احاديثي ديگر و به بعضي از احاديث.
قمه زدن ترک شود.
89/3/5
قمه و زنجير چاقويي زدن و تيغ کشيدن در مجالس عزاي اهل‌بيت عليهم السلام چه حکمي دارد؟
چيزي که در شرايط کنوني‌، مايه وهن اسلام است، مانند قمه زدن و...، جايز نيست. چيزي که مايه تعظيم شعاير است يا سبب هتک نيست، مانند زنجير زدن، جايز است.
80/12/1
گفتن ذکرهايي مثل خداي من حسين است، من علي‌اللهيم و لا إله إلّا فاطمه چه حکمي دارد؟
بايد ترک شود.
80/12/1
در مراسم عزاي سيّدالشهداء لطمه زدن به صورت به دور از ريا و تظاهر، چه حکمي دارد؟
صرف نظر از حکم لطمه‌زدن به صورت در مصيبت، انجام چنين کاري اگر موجب ضرر قابل اعتنا نباشد، اشکال ندارد.
81/4/12
هروله کردن (حالتي بين راه‌رفتن و دويدن) همراه با سينه‌زني در مراسم عزاداري‌، چه حکمي دارد؟
هروله ذاتاً اشکال ندارد، ولي اگر موجب وهن عزاداري شود، اشکال دارد.
81/4/12
سينه زدن با بدن برهنه، به دور از چشم نامحرم چه حکمي دارد؟
در صورتي که مصون از نگاه نامحرمانه - نه خصوص نامحرم - باشد، اشکال ندارد.
81/4/12
در برخي مجالس که براي بزرگداشت اهل‌بيت عليهم‌السلام برپا مي‌شود، مسايلي به چشم مي‌خورد؛ از جمله:
1. تصريح به الفاظي که دلالت بر الوهيت اهل‌بيت عليهم‌السلام دارد؛ مانند لا إله إلّا علي و... .
2. خواندن اشعار و بيان مطالبي که مقام خداوند را در برابر اهل‌بيت عليهم‌السلام پايين مي‌آورد؛ مانند خدا عکس علي را ماچ مي‌کرد.
3. انجام بعضي کارها در منظر مردم، براي اظهار ذلّت در برابر اهل‌بيت عليهم‌السلام ؛ مانند آويختن زنجير به گردن و درآوردن صداي حيوانات.
4. نسبت دادن برخي امور به اهل‌بيت عليهم‌السلام که به ظاهر با عصمت آنان منافات دارد.
برخي افراد در توجيه اين اعمال که در آن شائبه حرمت وجود دارد، مي‌گويند: دستگاه امام حسين عليه السلام از محدوده فقه خارج است. لطفاً با بيان نظر شريفتان، راهگشاي ما براي دستيابي به بينشي به دور از اشتباه و بهره‌مندي صحيح از مجالس اهل‌بيت عليهم السلام باشيد.
1. اهل‌بيت عصمت و طهارت عليهم السلام همتاي قرآن کريم، معصوم و حجّت الهي‌اند.
2. تعظيم شعاير اهل‌بيت عليهم السلام مورد ترغيب اکيد شارع مقدس است.
3. در تمام مراسم، لازم است از غلو پرهيز شود.
4. لازم است در همه مراسم، از گفتار يا رفتاري که موجب هتک مقام شامخ امامت و وهن خاندان عصمت يا اهانت به اصل عزاداري است، احتراز شود.
5. نهضت سيّد الشهداء عليه السلام براي احياي حق و اماته باطل بود؛ کاري که حق نباشد، انجام دادن آن مخالف هدف قيام حسيني (ارواحنا فداه) است.
81/1/22
جمعي از شيعيان و محبّان اهل‌بيت عصمت و طهارت عليهم السلام هستيم که همه ساله در ايّام ماه محرّم و صفر از ساليان دراز تاکنون عزاداري سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام و ديگر ائمه معصومين عليهم السلام را در نقش تعزيه و شبيه‌خواني در شهر مذهبي سيّدان فارس - که سراي سادات و دارالمؤمنين است - و ديگر قُراي فارس و خودِ شهر شيراز اقامه مي‌کنيم و طريقه‌اش آن است که مرد لباس مخصوص زنانه نمي‌پوشد بلکه پيراهن سياه عربي پوشيده و با پارچه سياه تا روي بيني را مي‌پوشانند و اطفال هم لباس عربي پوشيده و زبان حال مي‌خوانند، اجتماع مرد و زن هم مختلط نمي‌باشد و آواز غنا در کار نيست، ساز و شيپور و طبل که مخصوص عزاداري است، به صورت مارش عزا مي‌نوازند و اشعار تعزيه ما را شاعر گرانقدر مرحوم آقاي ميرزا علي‌جان کاوياني‌راد متخلّص به سُکوتي - که از اساتيد تعزيه در ايران بوده - از نصّ احاديث شيعه به دست آورده است، نسخه‌ها در بين نسخه‌هاي سراسر ايران بي‌نظير مي‌باشد و ايشان از اهل «داراب کلا» ساري بوده‌اند که براي برپايي عزاي امام حسين علیه‌السلام به سراسر ايران مسافرت کردند، اجراي مراسم تعزيه ايشان را به فارس کشانيده و در آنجا ساکن و مدفون شده‌اند و حدود سيصد مجلس تعزيه از ايشان به يادگار مانده که قابل تحسين است، حتي‌الامکان در مجالس ما اشعار دروغ خوانده نمي‌شود و مجالس، با شکوه خاص برگزار مي‌گردد و به کثرتي شور و گريه برپا مي‌شود که قابل توجّه است. رفتن در همچون مجالس و گرفتن اجرت و اقامۀ آن چه صورت دارد؟
1. در صورت حفظ همه شرايط مرقوم در استفتاء، اقامه، شرکت و تهيّه مقدّمات جايز بلکه راجح است.
2. چون هدف نهضت سيّدالشهداء علیه‌السلام استنقاذ بندگان خدا از جهالت و ضلالت بود، نبايد طرزي رفتار کرد که تعزيت به جاي تعليم و تربيت و تزکيه نفوس قرار گيرد.
87/1/22
احکام امدادرساني در حوادث
آيا وجوب امدادرساني به مصدومين و آسيب‌ديدگان، اختصاص به اقدام و تلاش فقط براي نجات جان آن‌ها دارد يا کمکهاي مالي، نگهداري از اموال آسيب‌ديدگان را نيز شامل مي‌شود؟
1. حفظ جان و مال محترم بر مسلمان واجب است.
2. امدادرساني به مصدوم‌ها برابر عقد متقابل واجب است.
3. حفظ جان مقدم بر حفظ مال است.
88/2/31
آيا اهمال و مسامحه در امداد که منجر به نقص عضو يا موت مصدوم گردد، موجب ضمان و ديه مي‌باشد؟
1. تقصير در امدادرساني به مصدوم حرام است.
2. ضمان خسارت برابر تعهد متقابل است.
88/2/31
چنانچه برخي سازمانها يا امدادگران ما را از اقدام امدادگري و امدادرساني نهي نمايند؛ ولي اطمينان داريم که مي‌توانيم مصدوم را نجات دهيم و يا در نجات مصدوم کمک کنيم، وظيفه شرعي چيست؟
1. در صورت انحصار امداد نهي از آن حرام است.
2. در صورت انحصار امداد با صرف نهي سازمان، حکم شرعي يعني لزوم حفظ جان و مال محترم ساقط نمي‌شود مگر آنکه سازمان متبوع مانع شود.
88/2/31
اگر مصدوم يا قيّم و بستگان او مانع امداد و نجات حادثه ديده شوند، تکليف امدادگر چيست؟
1. حفظ جان مصدوم واجب است.
2. در صورت اقدام مؤثّر بستگان مصدوم بر امدادگر لازم نيست.
3. در صورت عدم اقدام آن‌ها يا بي‌تأثير بودن اقدام آنان بر امدادگر لازم است.
88/3/1
ترجيح در امدادرساني
آيا در وجوب امداد و نجات مصدومين تفاوتي بين مسلمان و غير مسلمان وجود دارد؟
1. امداد مسلمان بر امداد غير مسلمان مقدم است.
88/2/31
در مقام تزاحم امداد، ترجيح با چه مصدوميني مي‌باشد؟ و معيارهاي ترجيح چيست؟
1. اسلام بر کفر، عدل بر فسق، علم بر جهل، خدمت بر خيانت و... سبب ترجيح در موارد تزاحم‌اند.
2. امداد اعلم بر امداد عالم، امداد اَعْدل بر امداد عادل، امداد اتقي بر امداد تقيّ رجحان دارد.
بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري
اگر نجات تعداد زياد از مسلمين متوقف بر مرگ تعداد ديگري باشد مثل اينکه براي نجات بيست نفر که در طبقه سوم ساختمان قرار دارند بايد بخشي از طبقه دوم را تخريب کرد که اين کار موجب مرگ پنج نفر مي‌شود که در طبقه اول گرفتار شده‌اند، وظيفه چيست؟ و در صورتي که انجام اين کار موجب مرگ افراد شود آيا اين موت ديه دارد يا نه و اگر ديه دارد بر عهده کيست؟
1. کشتن مسلماني براي نجات افراد بيشتر از مسلمانان حرام است.
2. کشتن يک فرد مسلمان در صورت امکان حيات او اگر عمد يا شبه عمد يا خطاي محض باشد هر کدام حکم خاص خود را دارد.
آيا چشم پوشي از حيات بعضي مصدومين يا عدم امدادرساني به آنان که به منظور از بين بردن بيماريهاي مهلک و مسري و پيشگيري از تلف شدن جمع زيادي از مردم آن منطقه صورت مي‌گيرد، جائز است يا نه؟ در صورت جواز ديه دارد يا نه؟ و بر عهده چه کسي مي‌باشد؟
در صورت علم يا اطمينان به سرايت بيماري مهلک ترک امداد مصدومان جائز است و ديه بر مأمور امداد رساني نيست.
88/2/31
تصرف در مال ديگري براي نجات انساني
انسان زنده‌اي که از زير آوار بيرون آورده مي‌شود، بر اثر نخوردن غذا و غيره (مثلاً کودکي که بر اثر نبود شير و دارو) ممکن است جان بدهد، آيا مي‌توان از مواد غذايي، دارو و وسايل ديگران بدون اذن آن‌ها براي نجات اين‌گونه افراد استفاده کرد؟ ضمانت مال به عهده چه کسي است؟
1. استفاده از اموال يادشده در حال ضرورت جائز است.
2. ضمان آن به عهدۀ مصدوم يا وليّ اوست مگر آنکه سازمانِ متعهدِ به امداد بودجه‌اي براي اينگونه هزينه‌ها داشته باشد.
88/3/1
اگر نجات انسان مشروط به تخريب با استفاده از اموال ديگران باشد، ضامن اموال کيست؟ اگر امدادگر ضامن باشد ممکن است در خيلي از موارد به همين علت از نجات مصدوم خودداري کند تکليف چيست؟
اگر گرفتار شدن کسي که نجات او متوقف بر اتلاف مال ديگري باشد بر اثر جنايت عمدي خود بود آن شخص گرفتار ضامن است و اگر بر اثر حوادث طبيعي و غير اختياري بود حکومت اسلامي ضامن است.
لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم
براي نجات افراد حادثه ديده و نيز بيرون آوردن مصدومين و جنازه‌ها از زير آوار و عدم وجود امدادگر محرم و عدم امکان پوشاندن بدنهاي عريان، ناچار به نگاه به بدن نامحرم يا لمس آن هستيم، وظيفه چيست؟
نگاه به بدن نامحرم و لمس آن در حال ضرورت و بدون قصد گناه جائز است.
88/2/31
اگر نجات يک مصدوم متوقف به امري غير شرعي (مثل خوراندن مشروب الکلي براي مسموميت يا گازهاي خاص) باشد، وظيفه چيست؟
1. در صورت انحصار علاج و اطمينان به تأثير آن کار غير مشروع، ارتکاب آن به مقدار ضرورت جائز است.
يکي از راههاي اضطراري امداد سرمازده ايجاد تماس بدني وسيع با بدن امدادگر است در اينصورت اگر امدادگر به جهت تماس با مصدوم سرمازده نامحرم خوف وقوع در مفسده را داشته باشد يا در ملأ عام صورت خوشي ندارد، وظيفه چيست؟
1. حفظ جان محترم لازم است.
2. پرهيز از وقوع در فساد واجب است.
3. در صورت انحصار و نبودن محرم تماس با مصدوم نامحرم جائز است.
4. [اگر] هر گونه فسادي بعداً دامنگير امدادگر شد [خودش] مسئول خداوند خواهد بود.
88/3/1
تنفس دهان به دهان (CPR) توسط امدادگر براي نامحرم در موارد ذيل چه حکمي دارد:
1. در صورت نبود همجنس و محرم.
2. عدم آشنايي هم جنس و محرم با امور امدادي.
3. حاد بودن حال مصدوم و عدم مجال رسيدن محرم و هم‌جنس.
1. جايز است.
2. جايز است.
3. جايز است.
88/3/1
اگر شخصي نامحرم در حمام يا استخر مصدوم شده باشد آيا پوشاندن بدن وي، پيش از نجات در صورتيکه پوشاندن برايش مضر باشد، مثل گرمازده باز هم واجب است؟ همچنين اگر پوشاندن بدن باعث تأخير در نجات مصدوم و يا منجر به مرگ وي شود، چطور؟
1. پوشاندن با پارچه نازک و مانند آن که مانع ديدن باشد لازم است.
2. اگر همين مقدار هم مضر باشد لازم نيست.
3. تأخير درمان که موجب مرگ يا ضرر مصدوم شود جائز نيست.
88/3/1
آيا در عدم جواز لمس و نظر فرقي بين مسلمان و غيرمسلمان مي‌باشد؟
1. نگاه به بدن کافر نامحرم بدون لذّت و بدون ترس از ارتکاب گناه جائز است.
2. لمس بدن کافر نامحرم جائز نيست.
88/3/1
نگاه به بدن مرده نامحرم و لمس آن، همچنين نگاه و لمس عورت ميّت در مواردي که براي تشخيص موضوعات احکام شرعي لازم باشد، چه حکمي دارد؟
1. نگاه و همچنين لمس جسد نامحرم براي تشخيص موضوع حکم لازم، جائز است.
2. نگاه و نيز لمس عورت در حال ضرورت جهت تشخيص موضوع حکم لازم، جائز است.
88/3/1
احکام اهل کتاب
ازدواج با اهل کتاب
آيا ازدواج مرد مسلمان با زن زرتشتي موحد جايز است؟
آيا تفاوتي بين حکم ازدواج دائم و موقت در اين مورد وجود دارد؟
1. ازدواج دائم مرد مسلمان با زن زرتشتي جايز نيست.
2. ازدواج موقت مرد مسلمان با زن زرتشتي بر خلاف احتياط است.
طهارت اهل کتاب
آيا اهل کتاب (يهوديان، مسيحيان، زرتشتيان و ارمني‌ها) نجس هستند؟
اهل کتاب ذاتاً پاک‌اند و اگر بر اثر آلوده شدن به چيزهاي نجس، متنجّس شوند، با تطهير پاک مي‌شوند.
74/1/31
ذبيحه و غذاي اهل کتاب
از نظر شما آيا خوردن غذا در رستوران اقليت‌ها جايز است؟
خوردن ماهي و هر غذايي که محتاج به ذبح نباشد، جايز است.
84/9/15
در صورت پاک بودن اهل کتاب، استفاده از ذبيحه حلال‌گوشت و غذاهاي آنان چه حکمي دارد؟
1. استفاده از غذاهاي اهل کتاب، در صورتي که به چيزهاي نجس - مانند شراب، گوشت خوک و... - آلوده نشده باشد، جايز است.
2. اگر اهل کتاب حيوان حلال‌گوشت قابل ذبح را با نام خدا، رو به قبله ذبح کنند، حلال و پاک است.
74/1/31
آموزش تصویری مرتبط با این حکم