احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

استفتائات

استفتائات
احکام تقليد
آيا تقليد، ياد گرفتن فتواي مجتهد است و يا عمل به فتوا و يا اينکه صرفاً التزام است؟
تقليد التزام به عمل است.
بهمن 1388
آيا حضرتعالي بقاء بر تقليد [از] مرجع ميّت را جايز مي‌دانيد؟
بقاء بر تقليد [از] ميّت، جايز است.
73/9/13
در بقاء بر تقليد [از] ميت، آيا شرطي را معتبر مي‌دانيد؟
صِرف تحقق تقليد از مرجع معيّن، براي جواز بقاء بر تقليد [از] او، بعد از رحلت، کافي است.
74/1/30
بقاء بر مجتهد ميّت أعلم از احياء چه صورت دارد؟
بقاء واجب است.
بهمن 1388
تقليد ابتدايي از مجتهد ميتي که حيات او را درک کرديم چه حکمي دارد؟
احتياط لازم اجتناب از تقليد مفروض است.
بهمن 1388
مستدعي است نظر شريف را در خصوص «جواز» يا «وجوب» بقاء بر تقليد از حضرت امام خميني رحمه‌الله‌عليه بيان فرماييد.
آيا بقاء بر تقليد مجتهد متوفّاي اعلم از احيا تمام مسائل (اعمّ از مسائلي که مکلّف عمل نموده يا ننموده) را شامل مي‌شود يا خير؟
1. بقاء بر تقليد ميّت جايز است.
2. اگر ميّت اعلم از احياء باشد، بقاء بر تقليد از وي در موارد اختلاف با فتواي احياء لازم است.
3. محور بقاء، اعم از آن است که عمل شده باشد يا نشده باشد.
83/9/27
لطفا ارشاد فرماييد تکليف افرادي که مي‌خواهند ابتداء از حضرتعالي تقليد نمايند و سابقه تقليد از مراجع ديگري را ندارند - با توجه به اينکه رساله عمليه منتشر نشده است - چيست؟
فعلاً مطابق آخرين رساله امام ره و نيز آخرين جوابهاي ايشان از استفتاها عمل کنند و مسائلي که مورد نياز است و در نوشته‌هاي ياد شده از امام نباشد از دفتر اينجانب سؤال نمايند.
88/8/16
فرزندانم به سنّ تکليف تشرّف يافته‌اند و مي‌خواهند از حضرتعالي تقليد کنند؛ آيا مي‌توانند به دليل عدم وجود رساله شما از رساله امام استفاده کنند؟
فرزندان شما طبق آخرين رساله امام راحل ره عمل نمايند و موارد اختلاف نظر را استفتاء کنند.
74/3/30
1. آيا مسائل سي و چهارگانه باب تقليد از کتاب شريف تحريرالوسيله پس از رحلت حضرت امام براي کساني که معتقد به اعلميت آن بزرگوار هستند، اکنون نيز قابل تقليد مي‌باشند و يا اينکه در تمامي آن‌ها بايد به مجتهد زنده رجوع نمايند؟
2. آيا نظر شريف در مورد مقلِّدين حضرت امام خميني رحمه‌الله‌عليه که معتقد به اعلميت آن بزرگوار هستند، پس از رحلت حضرت آيت‌الله العظمي اراکي رحمه‌الله‌عليه که اذن بقاء بر تقليد را داده بودند و اکنون به اذن حضرتعالي بقاء بر تقليد دارند، همانند نظر شريف حضرت امام در مسئلۀ چهارده از باب تقليد کتاب شريف تحريرالوسيله است يا خير؟
موارد اختلاف نظر اينجانب در 34 مسئله از مباحث اجتهاد و تقليد تحريرالوسيله به صورت زير است:
مسئله 2: التقليد هو الإلتزام بالعمل بفتوي مجتهد معيّن و إن لم يعمل بَعدُ.
مسئله 4:... يجب العدول إلي الثاني الأعلم في مورد الإختلاف، إذا لم يکن فتوي الأوّل موافقاً للإحتياط.
مسئله 12:... يجب العدول فيما إذا لم يکن فتوي الأوّل موافقاً للإحتياط.
مسئله 13: و يجب الرجوع إلي الحيّ الأعلم في مورد الاختلاف، إذا لم يکن فتوي الميّت موافقاً للإحتياط.
مسئله 14: ... الأظهر البقاء علي تقليد الثاني.
مسئله 21: ... لا مجال للحصر بل أيّ طريق يثبت بها فتوي المجتهد و يعلم به، يکتفي بذلک.
مسئله 23: يجب تعلّم المسائل التي يبتلي بها غالباً من العبادات و غيرها.
مسئله 32: إن کانت هناک قرينة علي اعتبار کيفية خاصّة في العمل تلزم رعايتها؛ سواء کانت مطابقة لتقليد الموکل أم لا، أو مطابقة لوظيفة الميّت أم لا؛ و إن لم تکن هناک قرينة علي رعاية کيفية خاصّة، الأظهر هو رعاية العامل وظيفة نفسه، لأنه المأمور بذلک العمل من ناحية الغير؛ وأمّا الوليّ فلا مجال له إلّا العمل بوظيفته، لأنّ الأمر متوجّه إليه بدءً.
75/2/2
احکام طهارت
معناي طهارت معصومان عليهم السلام
آيا طبق آيه شريفۀ تطهير مي‌توان استدلال نمود که معصومين عليهم السلام از هر گونه پليدي و نجاست ظاهري و باطني حتي نجاست خون و...، پاک مي‌باشند؟
معصومان عليهم السلام از هر گناهي‌، اعم از کوچک و بزرگ، طاهرند.
معناي آيۀ تطهير، طهارت معصومان از هر رجس است.
معناي آيۀ تطهير اين نيست که رجس آنان مانند خون و... پاک است.
سعي کنيد در معارف عميق قرآن و عترت تدبر شود؛ نه در اين‌گونه مسائل.
1381/4/12
پاکي عرق جنب از حلال
اگر فردي از راه حلال جنب شده باشد و عرق کند، لباس‌هايش نجس مي‌شود يا نه؟
عرق جنب از حلال، پاک است.
83/2/23
پاکي الکل صنعتي
آيا الکل صنعتي که براي مصرف در و ميز و صندلي به کار مي‌رود، پاک است؟
پاک است، تا زماني که نجاست آن احراز شود.
74/1/31
غساله آب قليل
آيا غساله آب قليل پاک است يا نجس؟
غساله آب قليل که عين نجس را زايل مي‌کند نجس است و از آن غساله که با خروجش محل نجس پاک مي‌شود احتياطاً اجتناب شود.
راه هاي ثبوت نجاست
در حکم به نجاست شي‌ء، يقين لازم است يا گمان غالب و ظاهر نيز کفايت مي‌کند؟
نجاست چيزي با يقين، اطمينان، شهادت دو عادل، اخبارِ صاحب يد و استصحاب ثابت مي‌شود.
حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء
1. حکم رطوبتي که بعد از ادرار و عمل استبراء از انسان خارج مي‌شود چيست؟
2. چون فکر مي‌کنم که اين رطوبت نجس است هر روز لباس‌هايم را آب مي‌کشم و براي نماز خودم را مي‌شويم؛ گاهي هم کمتر به دستشويي مي‌روم؛ اين باعث بيماري نيز برايم گشته است. مدتي است که به اين وسواس دچار شدم؛ لطفاً مرا از اين مشقّت نجات بدهيد.
1. رطوبت مشکوک، اگر بعد از استبراء باشد، پاک است.
2. فکر مزبور، وسوسه است؛ به آن اعتناء نکنيد و عبادات خود را بدون تکلّف انجام دهيد.
1374/3/24
احکام وضو
آيا جوهر خودکارهاي معمولي، مانع از آب وضو مي‌شود يا خير؟
اگر جِرم جوهر، مانع رسيدن آب وضو به محلّي که بايد شسته شود باشد، وضو صحيح نيست و چنانچه جِرم آن برطرف شده و فقط رنگ آن باقي باشد، وضو صحيح است.
83/2/23
آيا مس سي‌دي‌هاي قرآني نيز مستلزم داشتن وضو است يا خير؟
مس سي‌دي‌هاي قرآني بدون وضو حرام نيست.
83/2/23
احکام غسل
چه چيزهايي موجب جنابت در بانوان مي‌شود؟ آيا خوش آمدن و سست شدن بدن و پرش بدن بدون آنکه مني خارج شود غسل دارد يا خير؟
1. خوش آمدن، سست شدن بدن، مادامي که مني خارج نشود، موجب جنابت نيست.
2. دو چيز موجب جنابت زن مي‌شود: يکي خروج مني و ديگري دخول.
اگر زن در روزهاي هشت يا نُه عادتش ترشح کمرنگ ببيند، جزء عادت او محسوب مي‌شود؟
اگر روزهاي هشتم و نهم از ايّام عادت باشد، حيض شمرده مي‌شود و چنانچه بيش از ايام عادت باشد، بررسي کند؛ اگر تا ده روز قطع گردد، حيض است و در صورتي که از ده روز بگذرد، تمام روزهايي که بيش از عادت است استحاضه است و در مدت بررسي بايد احتياط کند؛ يعني وظيفه حال استحاضه را که خواندن نماز و گرفتن روزه است انجام دهد و آنچه بر حائض حرام است - مانند دست زدن به خطّ قرآن و توقف در مسجد - را ترک کند.
با چه غسل‌هايي مي‏توان نماز خواند؟
فقط با غسل جنابت مي‌تواند بدون وضو نماز بخواند.
آيا غسل جمعه، از وضو مجزي است؟
غسل جمعه مجزي از وضو نيست.
تابستان 88
احکام ميّت
شرکت در تشييع و تدفين و نماز کسي که خودکشي مي‌کند، چه حُکمي دارد؟
مورد سؤال اشکال ندارد.
81/11/1
آيا کفن و دفن غير مسلمان واجب است يا نه؟ در صورت وجوب بايد طبق آئين آن‌ها باشد يا طبق دستور اسلام؟
در صورت نبودن هم آئين غير مسلمان کفن و دفن غير مسلمان همانند مسلمان واجب نيست هرچند اصل دفن براي حفظ بهداشت لازم است.
88/2/31
اگر در انتقال اجساد بر اثر پرت شدن جسد يا انباشته شدن آن‌ها يا به سببي ديگر، جسدي آسيب ببيند آيا امدادگر ضامن است؟ در صورت ضمان، آيا بين مواردي که امدادگر از روي قصور يا تقصير يا ناچاري اقدام نموده تفاوتي وجود دارد؟
1ـ در صورت تقصير، اهانت به اجساد مؤمنان حرام است.
2ـ ضمان خسارت عمدي به عهده مقصر است.
88/2/31
آيا تشخيص و گواهي اطباء مبني بر فوت افراد داراي مرگ مشکوک در حوادث و بلايا، (صاعقه، زلزله، سکته و...) کفايت مي‌کند يا اينکه براي يقين به موت بايد تا مدتي صبر کند؟ اگر نگهداري ممکن نباشد تکليف چيست؟
1ـ تشخيص طبيب حاذق و مؤمن کافي است.
2ـ اگر موردي باشد که خردمندان جامعه به قول پزشک اطمينان نکنند و در حال شک باشند لازم است صبر شود يا يقين به مرگ حاصل گردد.
3ـ براي نگهداري تا حدّ ممکن کوشش شود.
88/2/31
اگر متخصصين براي کنترل يک بيماري مسري، مصرّ به سوزاندن جسد ميّت مسلمان باشند،آيا سوزاندن آن جائز است؟ در صورت جواز آيا ديه هم دارد؟ اگر ديه دارد به عهده چه کسي است؟ دستور دهنده يا مجري دستور يا حکومت اسلامي؟
1ـ سوزاندن جسد ميّت مسلمان حرام است.
2ـ جسد ميّت بايد دفن شود.
3ـ سوزاندن جسد ميّت مسلمان ديه دارد.
88/2/31
آيا مي‌توان زير قبرستان ساختمان بنا کرد، به طوري که سقف ساختمان کف قبرستان باشد؟
در صورتي که مستلزم تصرّف يا ضرر به قبرستان نشود، جايز است.
منافق يا کافري در بلاد شيعيان مرده است و شيعيان به خيال اينکه اين شخص شيعه است او را دفن کردند و بعد از مدتي فهميدند که کافر يا منافق بوده است؛ آيا مي‌شود او را نبش قبر کنند يا خير؟
در صورتي که کافر بودن وي شرعاً محرز شده باشد، نبش قبر و انتقال جسد ميّت کافر از قبرستان مسلمانان واجب است.
در تشرّف به مکه معظمه مقداري از تربت مقدس منا را براي تبرک به همراه آوردم و قصد بر اين است که موقع مرگ در داخل کفن بنده و نزديکانم قرار گيرد، آيا اين کار منع شرعي دارد؟
1. آنچه در دفن ميّت مسلمان مستحب است، قرار دادن مقداري از تربت حسين بن علي ع است؛ نه خاک‌هاي ديگر.
2. قرار دادن خاک منا در قبر حرام نيست.
1382/2/25
اگر شخصي که دين بهايي داشته و در تمام محافل رسمي کشور به بهائيت سابقه دارد و همين طور فاميل و برادر او همه بهايي هستند و نماينده او هم بهايي است اگر او پس از مرگ در قبرستان مسلمانان به خاک سپرده شود اين دليل مسلماني اوست يا تدفين در قبرستان مسلمانان دين دنيوي او را عوض نمي‌کند؟
صرف دفن غير مسلمان در قبرستان مسلمانان نه دليل مسلماني اوست و نه دين زمان حيات وي را عوض مي‌کند.
89/3/7
احکام نماز
وقت نماز
به فتواي حضرتعالي، در ايام [ليالي] مقمره، با شنيدن اذان از صداوسيما اقامه نماز صبح جايز است يا نه؟ زيرا حضرت امام بر اين نظر بودند که بايستي حدود 15 دقيقه از اذان صبح بگذرد؛ سپس نماز اقامه شود.
ليالي مُقمره با شب‌هاي ديگر تفاوتي ندارد.
لباس نمازگزار
زني بچه شيرخواري دارد و از ادرار بچه لباس‌هايش و بدنش نجس مي‌شود و لباس هم ندارد که براي نماز عوض کند و صبح و ظهر و شب هم حمام نمي‌تواند بکند و اگر حمام کند، مريض مي‌شود. تکليف شرعي اين زن براي نماز و روزه چيست؟
زني که پرستار بچه است و بيشتر از يک لباس ندارد و قدرت خريد يا کرايه و يا عاريه کردن لباس ديگري را هم ندارد، اگر شبانه‌روز يک مرتبه لباس خود را آب بکشد، مي‌تواند با آن نماز بخواند و همچنين اگر ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند و احتياطاً نماز ظهر و عصر را نزد يک نماز مغرب و عشاء بخواند که چهار نماز را با بدن پاک و لباس پاک خوانده باشد.
جوادي آملي 1392/12/12
قبله
آيا مي‌توان نماز را در هواپيما خواند؟
با رعايت شرايط، حتي با علم به وصول در وقت، نماز صحيح است.
در صورت علم به جهت قبله آيا انحراف عمدي آن تا چند درجه بلا مانع است؟
در صورت علم به قبله انحراف از آن جايز نيست.
88/12/1
نمازهاي يوميه
نماز خفتن چيست و شرايط آن چگونه است؟
نماز عشاء (خفتن) و احکام آن در رساله نوشته شده است.
1381/3/22
اذان و اقامه
نظر حضرتعالي درباره رجوع به مجتهد حي اعلم از ميّت چيست؟
واجب است.
87/8/26
اگر کسي در اعلميت مجتهد حي نسبت به مجتهد ميّت شک کند، و يا اينکه هر دو [مجتهد حي و ميت] را در اعلميت مساوي بداند، وظيفه‌اش چيست؟
در هر دو فرض، رجوع به حي جايز است.
87/8/17
اگر مکلف نداند مرجعش در مسئله‏اي احتياط واجب کرده و به صورت ناخودآگاه طبق فتواي فالاعلم عمل نمايد، آيا عمل او صحيح است؟
عمل وي با استناد به فالاعلمِ واجد شرايط، صحيح است، هرچند بعد از عمل باشد.
87/8/22
آيا حکم حاکم مقدم بر فتواي مرجع تقليد است؟
حکم حاکم جامع شرايط افتاء مقدم است.
89/3/5
نظر حضرتعالي درباره افزودن کلمه شهادت «أشهد أنّ فاطمة الزّهراء عصمة الله الکبري و حجّة الله علي الحجج» به قصد ثواب و رجاء، در فصول اذان و اقامه، پس از شهادت به ولايت امير مؤمنان عليه‌السلام چيست؟
1. هيچ ترديدي در عصمت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام نيست.
2. هيچ شکّي در حجّت الهي بودن آن حضرت نيست.
3. شهادت مزبور در خارج اذان و اقامه گفته شود؛ نه در فصول آن دو.
نظر حضرتعالي درباره نماز استداره [در مسجد الحرام] کدام است؟ آيا در چنين شرايطي ما مجاز به خواندن نماز به جماعت هستيم؟
نماز استداره در صورت عدم تقدّم مأموم بر امام صحيح است.
در نماز جماعت مسجد النبي و مسجد الحرام، گاهي اتصال برقرار نيست؛ آيا بدون اتصال، نماز اقامه شده صحيح است؟ همچنين است پيشاني گذاشتن بر فرش به جاي مُهر.
با توجه به اوضاع مزبور صحيح است.
اقتدا به امام جماعت در مسجد النبي و مسجد الحرام و مساجد محل سکونت در اين دو شهر در ايام حج و عمره و نيز سجده بر روي فرش در اين مساجد چه حکمي دارد؟
بفرماييد حکم نماز استداره‌اي در مسجد الحرام که مأمومين رو به روي امام و يا جلوتر از او قرار مي‌گيرند چيست؟
1. اقتدا به امام جماعت در مساجد مرقوم و شرکت در نماز جماعت مزبور، صحيح و واقعي ثانوي است.
2. سجده بر روي فرش در موارد ضروري جايز است.
3. لازم است فقه اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در مجامع علمي جهان اسلام تبيين شود تا پيروان هر مذهبي بدون تقيۀ خوفي يا مداراتي، وظيفه خود را آزادانه انجام دهند.
4. نمازِ استداره‌اي در مسجد الحرام، در صورتي که مأموم جلوتر از امام نسبت به کعبه نباشد، جايز است.
87/2/2
پشت بام مسجد النبي که ديوار اطراف پشت بام بيش از قامت انسان بلند است و هيچ طرف صفهاي جماعت مسجد پيدا نيست آيا اقتدا با اين وضع صحيح است؟
1. در صورتي که به وسيله يکي از مأمومها که حاجبي ندارد اتصال حاصل شود اقتدا صحيح است.
2. در صورتي که به هيچ وجه اتصالِ بدون حجاب حاصل نباشد، براي مردها صحيح نيست.
24 آبان 1388
نظر حضرتعالي درباره موسيقي مطرب و غيرمطرب چيست و ملاک تشخيص آن چيست؟
آنچه مايۀ فراموشي خدا و سبب ارتکاب گناه مي‌شود، حرام است و تشخيص آن به عهده عقلاي متشرّع است.
74/1/31
برنامه‌هايي که از طريق صداوسيماي ايران پخش مي‌شود از قبيل موسيقي‌هاي سنّتي و پاپ و نيز فيلم‌هاي ايراني که مراعات حجاب در آن نشده است و نيز فيلم‌هاي خارجي که بدن زنان نيمه‌عريان است چه حُکمي دارد؟
1. در صورتي که مخصوص مجلس گناه نبوده و سبب فتنه و گناه نشود اشکال ندارد.
2. نگاه کردن به مو و بدن زن مسلمان (غير از کف و صورت) که آشناست، بي‌اشکال نيست.
نظر شما در مورد موسيقي‌هايي که از تلويزيون پخش مي‌شود، چيست؟
اگر لهو نبوده و سبب گناه نباشد، اشکالي ندارد.
74/4/8
ياد گرفتن موسيقي و استفاده از آن در مجالس و شرکت در کلاس چه حُکمي دارد؟
1. موسيقيِ مخصوص مجلس گناه حرام است.
2. موسيقيِ آزاد که ويژه مجلس گناه نيست، در صورتي که همراه با گناه ديگر نباشد، حلال است.
83/2/23
نظر حضرتعالي درباره سودي که بانک‌ها مي‌دهند، چيست؟
اگر به عنوان مضاربه يا جايزه باشد، اشکالي ندارد.
74/7/26
سپرده‌هاي بلندمدت يا کوتاه‌مدت در بانک و پرداخت سود توسط بانک بابت آن‌ها چه حکمي دارد؟
اگر برابر عقود اسلامي‌، مانند مضاربه باشد، جايز است و سود آن حلال است.
شخصي متولّي سقّاخانه‌اي بوده و بخشي از نذورات مردم به سقّاخانه را که در اختيارش قرار داشته، در حساب شخصي خود در بانک گذاشته است؛ بعد از مدتي يک دستگاه ماشين به عنوان جايزه به نامش در آمده است.
سؤال اين است:
آيا جايزه‌اي که از بانک براي اين حساب قرار داده شده براي صاحب حساب است يا براي سقّاخانه؟
با توجه به اينکه مقداري از اين پول براي سقّاخانه بوده، جايز مي‌دانيد که ماشين فروخته شده پولش در امورات سقّاخانه مصرف شود و يا با توجه به اصرار شورا و دهياري محل در عام المنفعه مصرف شود؟
جايزه يادشده برابر قانون بانک عمل شود. اگر معيار جايزه دادن حساب بانکي داشتن است و مقدار زائد پول اصلاً دخيل نيست، جايزه مذکور متعلق به صاحب حساب است و اگر مقدار زائد پول دخيل در آن است جائزه به نسبت حساب دفترچه و پول زائد تقسيم شود.
نذورات سقّاخانه بايد همانجا صرف شود و ثواب آن به روح مطهّر حضرت ابوالفضل ع اهداء گردد.
88/8/5
گروهي با هدف رفع مشکلات اهالي محله و نيازمندان، اقدام به تأسيس صندوق خيريه کرده‌اند.
1. آيا مي‌توان مبالغ جمع‌آوري شده را براي انجام فعاليت‌هاي اقتصادي و با هدف کمک هر چه بيشتر به مستمندان، سرمايه‌گذاري کرد؟
2. آيا مي‌توان وجوه جمع‌آوري شده را به صورت قرض‌الحسنه، به نيازمندان پرداخت کرد؟
3. آيا مي‌توان به مدت يکسال يا بيشتر، مبالغ را کنار گذاشت و آن‌گاه اقدام به توزيع آن کرد؟
4. توصيه حضرتعالي براي مصرف بهينه اين پول‌ها چيست؟
5. آيا مي‌توان وجوه جمع‌آوري شده را در مراسم بزرگداشت ائمه اطهار عليهم السلام صرف کرد؟
6. در پايان از حضرتعالي تقاضا مي‌کنيم، نصيحت و توصيه‌اي پدرانه به فرزندان خود بنماييد.
1. با آگاهي صاحبان سرمايه و رضايت آنان و انطباق با عقود مشروع، جايز است.
2. برابر اساسنامه‌اي که با امضاي صاحبان سرمايه باشد، جايز است.
3. با توافق صاحبان سهام جايز است؛ ولي بعد از گذشت سال، اگر خمس آن اموال قبلاً پرداخت نشده، اول بايد خمس آن‌ها داده شود؛ آن‌گاه اقدام به مصرف شود.
4. [با اين پول‌ها] توليد و ايجاد شغل صادق [شود]؛ نه کسب کاذب.
5. صرف اموال در تعظيم شعاير با رضايت صاحبان سهام، بي‌اشکال است.
6. تلاش در توليد کالاي سودمند و قناعت در مصرف [داشته باشد]. از حضرت ختمي‌مرتبت چنين دعايي نقل شده است: «اللهمّ انّا نسألک نفساً مطمئنّةً تؤمن بلقائک و ترضي بقضائک و تقنع بعطائک». اميد است با اين نيايش، مشمول رحمت خاصّ الهي قرار گيريم.
81/4/12
در برخي تعاوني‌هاي دوستانه، هر ماه به قيد قرعه، به يک نفر وام داده مي‌شود و هر نفر بايد مبلغي افزون بر آنچه وام گرفته است، برگرداند تا حقّ نفرات آخر که وام ديرتر به آن‌ها مي‌رسد، ضايع نشود. آيا پرداخت اين مبلغ اضافه ربا به شمار مي‌آيد؟
1. قرض به شرط زياده، ربا است.
2. چيزي که به عنوان کارمزد پرداخت مي‌شود، جايز است.
81/3/22
قيام
ماهيت قيام متصل به رکوع چيست؟ آيا وجودي جدا از قيام هنگام قرائت دارد؟
قيام متصل به رکوع، مانند قيام در حال تکبيرة الاحرام، رکن است و قيام در حال قرائت، واجب غير رکني است.
1381/4/16
در صورت جدايي قيام هنگام قرائت از قيام متّصل به رکوع، معناي اتصال چيست؟
معناي اتصال آن است که رکوع بعد از قيام باشد و بين قيام قبلي و رکوع بعدي، حالتي غير از قيام فاصله نشود.
1381/4/16
قرائت
شخصي ناخواسته و بر اثر پرش حنجره‌اش کلمه‌اي از قرائت را جهراً (با صداي بلند) مي‌خواند، در حالي که مي‌بايست بدون جهر بخواند؛ آيا بايد آن را تکرار کند يا نه؟
احوط، تکرار است.
1381/4/16
حکم فراگيري علم تجويد به طور کامل در مورد قرائت قرآن و به طور خاص در مورد قرائت نماز چه مي‌باشد؟
1 - فراگيري قرائت صحيح براي نماز لازم است.
2 - رعايت برخي از قواعد تجويد در نماز لازم نيست.
3 - رعايت قواعد تجويد در قرائت قرآن خوب است.
1381/11/1
سجده
استفاده از مهرهاي سنگي (غير زينتي) در مساجد، نمازخانه‌ها و اماکن چه حکمي دارد؟
1. سجده بر سنگ مزبور جايز است.
2. سجده بر تربت حضرت سيدالشهداء افضل است.
1389/3/5
آيا سجده بر کاغذ صحيح است؟
سجده بر کاغذ ساخته از چيزي که سجده بر آن جايز نيست مشکل است.
بعد از نمازي که سجده سهو در آن واجب شده است، به جا آوردن سجده سهو، براي آن نماز مقدّم است يا سجده بر اثر سهو در نمازهاي گذشته؟
انجام دادن سجدۀ سهو فوري است. ترتيب واجب نيست و اولي تقديم سجدۀ سهو نمازي است که به آن اشتغال داشت.
1381/4/16
اگر در سجده سهو اشتباهاً ذکري ديگر بگويد، حکمش چيست؟
سجده سهو باطل نمي‌شود.
1381/4/16
تشهد
1. آيا در تشهد نماز خواندن شهادت سوم يعني «أشهد أنّ عليّاً أميرالمؤمنين وليّ‌الله وأولاده المعصومين حجج الله» جايز است يا نه؟ آيا مبطل نماز است يا نه؟
2. آيا در رکوع و سجود و قنوتِ نماز خواندن «الحمد لله الذي جعلنا من المتمسّکين بولاية علي‌بن‌أبي‌طالب» جايز است يا نه؟ آيا مبطل نماز است يا نه؟
1. اهل‌بيت عصمت و طهارت عليهم السلام عِدْل قرآن و حَکَمْ و حجّت بالغۀ الهي‌اند.
2. از شهادت سوم در نماز جدّاً پرهيز شود.
3. درخواست ادامۀ تولّيِ آن ذوات مقدّس، در قنوت و مانند آن جايز است.
87/1/22
قنوت
نمازگزاري که هنوز ذکر قنوت او تمام نشده، دستش را حرکت دهد يا پايين آورد يا قبل از بالا بردن، شروع کند به خواندن قنوت، نمازش چه حکمي دارد؟
اشکال ندارد.
1381/4/16
آداب نماز
رعايت نکردن صحيح بعضي مستحبات نماز (مثلاً بالا بردن صحيح دست در تکبير) چه حکمي دارد؟
اشکال ندارد.
1381/4/16
نماز جمعه
آيا بعد از نماز جمعه و عصر، خواندن مجدّد نماز ظهر و عصر و يا تنها عصر لازم است؟
نماز جمعه وظيفه نماز ظهر روز جمعه است. اعاده ظهر يا عصر، [هيچ‌يک] لازم نيست.
1380/12/1
نظر حضرتعالي راجع به نماز جمعه در زمان غيبت امام زمان عجل‌الله‌فرجه‌الشریف چيست؟
نماز جمعه در عصر غيبت امام عليه‌السلام واجب تخييري است.
89/3/5
نماز قضا
آيا قضاي نمازهاي پدر که غيرعمدي فوت شده، واجب است؟
نمازهايي که بدون تمرّد و طغيان و عناد ترک شده يا بر اثر سهل‌انگاري و ياد نگرفتن احکام، به طور فاسد خوانده شده، همه آن‌ها قضا دارد.
74/4/8
قضاي نماز را در چه زماني مي‌توان خواند؟ قضاي نماز صبح را مي‌شود ظهر خواند؟
نماز قضاء را در تمام اوقات مي‌توان به جا آورد، مگر سبب قضاء شدن نماز ادايي شود.
1374/2/22
آيا در قضاي نمازهاي فوت شده ترتيب شرط است؟
در قضاي فوائت [نمازهاي فوت شده]، ترتيب شرط نيست.
تابستان 88
انجام نماز و روزه قضا براي ديگري توسط فردي که خود نماز و روزه قضا بر عهده دارد چه صورت دارد؟
1. اگر نيابت از ديگري موجب ضيق يا فوت تکليف خود نمي‌شود جايز است. 2. و اگر موجب آن باشد هرچند حرام است ولي قضاي از ديگري صحيح است.
1387/9/12
نماز استيجاري
آيا گفتن ذکرهاي مستحبي معمول، در نماز استيجاري واجب است يا خير؟
قول يا فعل مستحب را اگر صريحاً در عقد اجاره قيد کنند يا مورد انصراف عقد باشد، رعايت آن لازم است، وگرنه لازم نيست.
1381/4/16
مسائل متفرّقه نماز
آيا حکم کلّي براي جاهل و ناسي احکام نماز وجود دارد؟
براي نسيان موضوع يا حکم، و جهل به موضوع يا حکم، در صورت قصور (در غير رکن) حکم کلي ثابت است. در خصوص جهر و اخفات و در اتمام به جاي قصر، جاهل مقصّر هم معذور است و حکم عام در همه موارد، عفو و عذر است.
1381/4/16
احکام نماز مسافر
بلاد کبيره
شرايط بلاد کبيره چيست و آيا تهران از بلاد کبيره است؟
تهران با شهرهاي ديگر فرقي ندارد. اگر شهري بين محله‌هاي آن فاصله باشد، به طوري که عرفاً چند شهر محسوب شود، از بلاد کبيره است.
74/1/31
اگر تهران از بلاد کبيره باشد، در چه صورتي نماز قصر مي‌شود و روزه، حکم روزه مسافر مي‌يابد؟
نماز در تهران براي تهراني‌ها يا کساني که قصد [اقامت] ده‌روز[ه] کرده‌اند، تمام است و روزه نيز صحيح است.
74/1/31
آيا طيّ مسافت بيش از حد شرعي در بلد کبيرۀ تهران از محل کار تا منزل، موجب شکسته شدن نماز و بطلان روزه مي‌شود يا خير؟
تهران بزرگ همانند شهرهاي ديگر است و پيمودن مسافت‌هاي درون شهري‌، سبب قصر نماز يا ابطال روزه نيست.
1374/9/7
در مسجد کوفه و حرم سيّدالشهداء مسافر مخيّر بين نماز شکسته و تمام مي‌باشد، آيا اين حکم شامل شهر کوفه از جمله مسجد سهله نيز مي‌شود؟ و آيا رواقهاي حرم امام حسين نيز همين حکم را دارند و مقدار حائر حسيني چقدر مي‌باشد؟
حکم تخيير مخصوص مسجد کوفه و نيز مختصّ حرم امام حسين است. آنچه حرم محسوب مي‌شود مشمول تخيير است. رواق و صحن محل تخيير نيستند.
1387/9/12
کثير السفر
شخصي ساکن آمل و محل کار او بابل است و هر روز در حال رفت و آمد مي‌باشد و از بابل به ساري رفته است؛ آيا براي کامل بودن نماز و صحيح بودن روزه او بايد قبل از ظهر به بابل برگردد يا به آمل؟
1. اگر فاصله بين شهر آمل و بابل بيش از حد شرعي است، چون کثيرالسفر است، نماز او تمام و روزه‌اش صحيح است؛ چه به بابل برگردد و چه به آمل؛ حتي نماز و روزه او در ساري هم صحيح است.
2. اگر فاصله بين شهر آمل و بابل کمتر از حدّ شرعي باشد، بايد قبل از ظهر به آمل برگردد، تا نماز او تمام و روزه‌اش صحيح باشد.
حدّ ترخّص
حدّ ترخّص به چه صورتي مشخص مي‌شود؟
حدّ ترخّص، مکاني است که صداي اذان محل (نه با بلندگو) شنيده نشود؛ يا ديوارهاي محل در صورت هموار بودن ديده نشود.
حدّ مسافت
با توجه به شرايط جديد حاکم بر حمل و نقل و وجود وسايل اياب و ذهاب بسيار آسان که شرايط مسافرت را بسيار آسان کرده، به طوري که گاه مسافرت‌هايي که به ظاهر مسيري طولاني دارند در مدتي بسيار کوتاه و بدون سختي صورت مي‌پذيرند، آيا تعريف مسافر در زمان ما نيز همچون گذشته است و ملاک آن، طي مسافت شرعي است؟ در حالي که ممکن است يک راننده در داخل شهر خودش بسيار بيشتر از آن مسافت را بپيمايد؟
1. ملاک سفر شرعي، پيمودن هشت فرسخ با شرايط ديگر است.
2. آساني و سرعت و مانند آن، سبب تغيير حکم نمي‌شود.
هشت فرسخ شرعي که نماز شکسته مي‌شود ابتدايش از محل سکونت و انتها محل استقرار در شهر ديگر است يا انتهاي شهر مبدأ و ابتداي شهر مقصد؟
مسافت شرعي از انتهاي شهر مبدأ و ابتداي شهر مقصد است.
1378/9/12
سفر شغلي
شخصي که شغلش مانند خلبان و ملوان و راننده سفر نيست، بلکه به صورت روزانه يا هفته‌اي چند روز به محل کار خود رفت و آمد مي‌کند يا شخصي که کثير السفر است - يعني در هر ده روز يکبار سفر کند - و يا سفر براي او امر عادي گردد، تکليف نماز و روزه او چگونه است؟
1. کسي که سفر او بيش از حَضَر اوست، نمازش تمام و روزه‌اش صحيح است.
2. کسي که حَضَر او بيش از سفرش است، [ـ يعني چهار روز هفته در وطن است - ] نمازش [در سفر] قصر است و نمي‌تواند صائم [روزه‌دار] باشد.
87/2/1
شخصي با اجازه حضرتعالي بر تقليد امام باقي است و الآن هفته‌اي دو روز براي تدريس به شهر ديگر مسافرت مي‌کند؛ آيا مي‌تواند در اين مسئله به فتواي مجتهد ديگر عمل کند يا خير؟
1. فتواست، پس رجوع به افراد ديگر جايز نيست. سفر بايد بيش از حضر باشد [؛ يعني] در هفته 4 روز [سفر کند].
2. در مورد شغل در سفر، اگر سفرش بيش از حضرش باشد، نماز کامل و روزه‌اش صحيح است.
توطن
معيار و ملاک در قصد توطن چيست؟
وطن اصلي نياز به قصد ندارد.
وطن قراردادي محتاج به ماندن دائمي است.
ماندن دائمي در ييلاق و قشلاق فرق مي‌کند.
کسي که قصد دارد دائماً در منطقه ييلاقي بماند اگر در تابستان هفته‌اي يک روز هم به آنجا برود، آنجا را وطن خود قرار داد.
محل کار اينجانب نيروي مقاومت سپاه تهران و محل سکونتم پاکدشت در حدود 18 کيلومتري تهران است و از منزل تا محل کارم حدود 25 کيلومتر فاصله است. آيا مي‌توانم در پاکدشت قصد وطن دوم کنم؟ آيا براي تحقق وطن، قصد ده روز لازم است؟ آيا مي‌توانم به همه جاي تهران، حتي شميرانات و شهر ري هم تردّد کنم؛ بدون اينکه به قصدم خلل وارد شود؟ در اين صورت، تکليف روزه‌ام چيست؟
اتخاذ وطن دوم، جايز است. بعد از قصد توطّن، بايد مقداري که عرفاً صدق وطن کند، بماند. قبل از صدق وطن، قصد ده روز لازم است. بعد از صدق وطن، رفتن به تمام مناطق تهران سبب قصر نماز يا افطار روزه نمي‌شود.
80/12/1
آيا انسان مي‌تواند سه يا چهار وطن داشته باشد؟
انسان مي‌تواند بيش از دو وطن داشته باشد.
89/3/5
تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا
آيا زن در سفر و محلّ سکنا تابع شوهر است؟
زن در حکم سفر و محلّ سکنا تابع شوهر نيست؛ بلکه مستقل است.
تابستان 88
احکام نماز جماعت
آيا مي‌شود در نماز جمعه و جماعت به جاي اقتدا به امام حاضر به آقا اميرالمؤمنين علي‌ اقتدا کرد؟
بايد به امام جماعت حاضر اقتدا کرد.
81/3/22
در مسجدي جهت استفاده بانوان، بالکني به آن افزودند و اين بالکن را تا نزد يک (بالاي) محراب توسعه داده‌اند و نيز به جاي نرده‌هاي آهني به اندازه (در حدود) يک متر ديوار کشيده‌اند، به طوري که مأمومين در حال قيام و قعود نمي‌توانند امام جماعت را ببينند؛ البته اگر از طرفين بالکن بايستند، تنها در حال قيام مي‌توانند امام را رؤيت کنند. حکم نماز اين عزيزان چگونه است؟
1. براي بانوان جايز است.
2. اگر امام جماعت از خود آن‌ها باشد، جايز نيست.
3. اگر اتفاقاً آقايان بخواهند در بالا به امام جماعت اقتدا کنند، جايز نيست.
74/3/2
حکم دو امام جماعت با شرايط ذيل در خصوص دريافت حق‌الزحمه چگونه است:
ـ يکي شغل معلمي دارد و در يکي از مساجد نماز مي‌گزارد.
ـ ديگري هيچ‌گونه شغلي ندارد و تنها به عنوان امام جماعت به بيان احکام و تفسير قرآن در يکي از مساجد شهر مشغول است.
1. امام جماعت مي‌تواند از بيت‌المال، سهم معيّن دريافت کند.
2. براي دريافت از بيت‌المال، نه اشتغال به تعليم و مانند آن مانع است و نه شغل نداشتن شرط است.
86/8/28
امام جماعت مشغول خواندن نماز مغرب بود و در رکعت سوم مأمومي به او اقتدا کرد. امام به اشتباه چهار رکعت خواند و پس از اتمام نماز فهميد که چهار رکعت خوانده است، حکم نماز امام و مأموم چيست؟
1. نماز امام در فرض مزبور گرچه از اول صحيح بود، ولي بر اثر اضافه رکن باطل شد.
2. نماز مأموم صحيح است، چون به وظيفه خود عمل کرده است.
74/7/24
اگر کسي نداند که ارتباطش با امام جماعت قطع شده است و بعد بفهمد، آيا آن قسمت از نمازش صحيح است؟
اگر وظيفه فرادا را انجام داده باشد، اصل نماز صحيح است، هرچند جماعت مختل شده باشد.
1381/4/16
اگر مأموم در نماز جماعت تکبيرة‌الاحرام را گفت و امام سر از رکوع برداشت، وظيفه مأموم چيست؟ آيا مي‌تواند نماز را بشکند يا صبر کند امام براي رکعت دوم برخيزد و به نماز خود به عنوان رکعت اول ادامه دهد؟ و اگر اين فاصله طولاني باشد مانند اينکه امام تشهد را مي‌خواند تکليف چيست؟
در صورتي که فاصله زياد نباشد به طوري که متابعت صدق کند مي‌تواند صبر کند و به رکعت بعدي امام متصل شود و اگر فاصله زياد باشد قصد فرادا نمايد.
1387/9/12
اگر در صف اول نماز جماعت دو يا چند نوجوان مميّز غير بالغ فاصله شوند چه صورت دارد؟ معيار مميّز بودن چيست؟
اگر نابالغ شرايط نمازگزار را داشته باشد عبادت او مشروع و فاصلۀ حاصل از نمازگزاري وي ضرر ندارد. 2. معيار مميّز بودن تشخيص خوب و بد در حدّ متعارف است.
1387/9/12
آيا مي‌شود نماز قضاء يوميه را به امام جماعت اهل سنت اقتدا کرد.
مي‌توان اقتدا کرد.
24 آبان 1388
هنگامي که امام جماعت اهل سنت در نماز سوره سجده‌دار مي‌خواند و نمازگزاران در اثناي قرائت، به سجده مي‌روند و برمي‌خيزند؛
اولاً تکليف چيست؟
ثانياً اگر کسي عمداً يا جهلاً يا سهواً سجده را ترک کرد، نمازش چه حکمي دارد؟
ثالثاً اگر ندانسته به رکوع رفت و سپس به سجده و دوباره به قيام برگشت تکليف چيست؟
1. در صورت امکان با اشاره سجده نمايد و بعد از نماز سجده کند و نماز او صحيح است.
[و] در صورت عدم امکان (چون مخالف تقيه است) سجده کند و احتياطاً نماز را اعاده کند، هرچند اقوي صحت نماز است.
2. نماز در فرض مذکور صحيح است.
3. نماز را در فرض ياد شده اعاده نمايد.
24 آبان 1388
نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله
نماز جماعت در ادارات
واحد روابط عمومي بعضي از ادارات دولتي، متولي برگزاري مراسم (نماز جماعت، عيد غدير، محرم حسيني و...) است. با عنايت به تعظيم شعائر اسلامي و در عين حال رعايت نحوۀ مطلوب خدمات‌رساني به ارباب رجوع، خواهشمند است به دو سؤال ذيل به صورت شفاف پاسخ فرماييد:
1. برگزاري نماز جماعت - که نزد يک نيم ساعت از وقت اداري را مي‌گيرد - در اول وقت نماز و يا پايان وقت اداري (يعني حدود ساعت 13/30 الي 14) چه حکمي دارد؟
2. در طول سال به طور متوسط در هر فصل (3 ماه) يک مراسم در اول ساعت اداري از ساعت 8 الي 9:30 دقيقه برگزار مي‌شود که در مجموع 4 مراسم به مدت 6 ساعت است. با توجه به اثربخشي اين‌گونه مراسم‌ها در تقويت بنيۀ ديني و تجديد قواي معنوي همکاران و با در نظر گرفتن رعايت حال ارباب رجوع، برگزاري اين‌گونه مجالس مذهبي چه حکمي دارد؟
1. در صورت توافق مسئولان اداري، برگزاري نماز جماعت در اول وقت بهتر است.
2. برگزاري مراسم مزبور بدون منع مسئولان اداري و بي‌تضييع حق رجوع‌کنندگان جايز است.
84/12/4
نماز روز عيد غدير
لطفاً نظر شريفتان را درباره جواز و يا عدم جواز جماعت در نماز روز عيد غدير «صلاة الغدير» مرقوم فرماييد.
1. روز غدير خم از اعياد بزرگ اسلامي است و نماز خاص دارد ليکن همانند روز مبعث است که از اعياد عظيم ديني است و نماز مخصوص دارد ولي به جماعت اقامه نمي‌شود.
2. روايت معتبري بر تجويز جماعت وجود ندارد و ادلّه تسامح در سنن رجحان آن را ثابت نمي‌کند.
3. برخي از فقهاي عظام جماعت آن را به عنوان رجا نه به قصد ورود بعيد ندانستند ولي اَولي ترک جماعت مي‌باشد.
88/3/16
آيا پس‌لرزه‌ها نماز آيات دارند؟
پس‌لرزه‌ها اگر جداگانه احساس شود، نماز آيات جدا دارد.
احکام اعتکاف
در شهرستاني مصلاي نماز جمعه‌اي که صيغه مسجد بر آن خوانده نشده است، جامع اصلي شهر است که فضايي مناسب‌تر و فراگيرتر از آن براي برگزاري مراسم معنوي اعتکاف وجود ندارد.
خواهشمند است نظر به استقبال فراوان از اين مراسم عظيم معنوي در آن شهرستان، تکليف شرعي ما را در راستاي برگزاري مراسم اعتکاف در آن مکان مقدس، روشن فرماييد.
اعتکاف در غير مسجد مشروع نيست.
89/3/18
احکام روزه
اگر غواص با لباس مخصوص خود زير آب رود، حکم روزه‌اش چيست؟
عمداً سر را زير آب بردن روزه را باطل مي‌کند؛ ليکن در فرض سؤال، چون سر زير جايي مخصوص است، هرگز آبي به سر نمي‌رسد و عرفاً مي‌گويند نفس مي‌کشد، لذا روزه او صحيح است.
در باب صوم به چه دليل اکل و شرب غيرمعتاد هم مبطل است؟ (من طلبه هستم و دليل فقهي اين مطلب را خواهانم)
1. در صورتي که اکل و شرب از طريق معتاد يا دهان باشد، روزه باطل مي‌شود، هرچند مأکول و مشروبِ معتاد - يعني خوراکي - نباشند و دليل آن، اطلاق ادلّه است.
2. چنانچه اکل و شرب از طريق غير معتاد مثلا تزريق باشد و کاملاً اثر تغذيه را داشته باشد - مانند سُرُم - مشمول اطلاق دليل خواهد بود، هرچند برخي اين ادعا را مطرح کرده‌اند که ادله ابطال أکل و شرب از اين صورت انصراف دارد.
روزه استيجاري
انجام دادن روزه قضا براي ديگري توسط فردي که خود نماز و روزه قضا بر عهده دارد چه صورتي دارد؟
1. اگر نيابت از ديگري موجب ضيق يا فوت تکليف خود نمي‌شود جايز است. 2. و اگر موجب آن باشد هرچند حرام است ولي قضاي [از] ديگري صحيح است.
87/9/12
استهلال
معيار تحقق اول ماه قمري و نيز طريق ثابت شدن آن چيست؟
معيار اول ماه قمري آن است که 1. فاصله و نسبت ماه و آفتاب، 2. [فاصله و نسبت] ماه و زمين و 3. مجموع دو نسبت ياد شده به قدري باشد که رؤيت ماه امکان‌پذير باشد.
آنچه طريق ثبوت اول ماه است امکان ديدن با چشم غير مسلح است و آنچه موضوع اصيل [اول ماه] است تحقق نسبت‌هاي سه گانه است.
آيا محاسبات دقيق و يقين‌آور مي‌تواند راهي براي ثبوت اول ماه باشد؟
اگر منجّم با حساب دقيق رياضي، يقين يا اطمينان پيدا کرد که نسبت‌هاي سه‌گانه [ياد شده] طوري است که در صورت عدم مانع مانند: غبار و ابر، ماه ديده مي‌شود، اول ماه براي او ثابت خواهد بود.
آيا رؤيت هلال جنبۀ طريقيت دارد يا موضوعيت؟
رؤيت ماه طريقيت دارد نه موضوعيت.
آيا استفاده از دوربين و تلسکوپ در رؤيت هلال معتبر است؟
مقصود از رؤيت ماه فقط ديدن با چشم غير مسلح است و عينک، سلاح محسوب نمي‌شود.
مستند شهادت عادل‌ها چه نوع رؤيت است؟
مستند شهادت عادل‌ها فقط رؤيت با چشم غير مسلح است.
آيا مکان استهلال فقط مناطق معمول روي زمين و کوه‌ها و قله‌هاست يا از اسبابي مانند: هواپيما و... نيز مي‌توان استفاده کرد؟
استهلال بر فراز قلّه‌ها و نيز با هواپيمايي که همسطح با آن‌ها حرکت کند، صحيح است.
مستند حکم حاکم در ثبوت اول ماه چگونه است؟
مستند حکم فقيه جامع شرايط افتاء، مي‌تواند رؤيت شخصي، شهادت عادل‌هاي خبير و نيز محاسبات دقيق نجومي باشد، اگر فقيه جامعي، منجّم ماهر بود و نسبت‌هاي سه‌گانه [ياد شده] را محقّقانه بررسي نمود و امکان رؤيت با چشم غير مسلّح را احراز کرد مي‌تواند به استناد تحقيق فنّي حکم کند، هرچند ماه را نديده باشد.
با احراز اشتباه رياضي، حکم فقيه مزبور فاقد اعتبار شرعي است.
آيا رؤيت هلال در يک منطقه، فقط براي مناطق هم‌افق و قريب‌الافق با آن منطقه اعتبار دارد يا مناطق ديگر را هم شامل مي‌شود، ملاک مکان‌هاي هم‌افق و قريب‌الافق چيست؟
ثبوت اول ماه قمري براي بلاد شرقي موجب ثبوت آن براي بلاد غربي است.
ثبوت اول ماه قمري براي بلاد غربي، فقط موجب ثبوت آن براي بلادي از شرق است که بر اثر قرب افق، با هم در مقداري از شب، شريکباشند. همين ميزان براي ادراک فضيلت شب قدر کافي است.
90/5/15
احکام خمس
خمس هزينه زندگي
اينجانب مبلغي جهت ساخت حسينيه سيدالشهداء در نظر گرفته‌ام و قصد دارم در حساب بانکي مجزا نگهداري کنم تا اينکه ساخت و ساز حسينيه شروع شود و هيچ‌گونه دخل و تصرفي در اين حساب و مبالغ آن نداشته باشم. آيا به اين پول خمس تعلق مي‌گيرد يا خير؟
در صورتي که سال بر آن مبلغ نگذشته باشد و از ملک شما به عنوان هزينه سال خارج شده باشد، متعلق خمس نخواهد بود.
1387/6/23
در شرکت ما تعاوني تأسيس شده و اطلاعيه دادند که هر کس مبلغ بيست هزار تومان به حساب شرکت واريز کند، به مدت شش ماه يخچال به صورت نيمه‌آزاد مي‌دهيم و من چون احتياج داشتم و در تاريخ... مبلغ ذکر شده را واريز کردم؛ پس از مدت ده ماه به ما تحويل ندادند و من يخچال تهيه کردم و بلافاصله به شرکت گفتم که من يخچال نمي‌خواهم، پول مرا بدهيد. گفتند پول شما را به حساب شرکت واريز کرديم؛ هر موقع يخچال آورديم به شما مي‌دهيم؛ مي‌توانيد براي خودتان بفروشيد يا ما براي شما مي‌فروشيم؛ پولش را به شما مي‌دهيم.
بعد از گذشت يک سال يخچال آوردند و فروختند، پولم را به من دادند و من آن پول را يک تخته فرش خريدم براي منزل خودم که به آن احتياج داشتم؛ آيا اين فرش خمس دارد يا خير؟
در فرض سؤال، در صورتي که مبلغ مزبور را جهت خريد يخچال مورد نياز به حساب واريز کرديد و بعداً هم امکان دريافت آن را هر موقع که مي‌خواستيد نداشته‌ايد و پس از آوردن يخچال و فروش آن، قبل از رسيدن سال خمسي‌تان وجه آن را جهت خريد فرش مورد نياز مصرف کرده باشيد، خمس ندارد.
خمس هديه (هِبه)
هداياي نقدي که به فرزند، توسط فاميل داده مي‌شود، با توجه به اينکه فرزند تحت تکفّل بنده است و هداياي مزبور براي آنان ذخيره مي‌شود، آيا متعلق خمس است؟
در صورتي که در اثناي سال هزينه نشود و مال ارزشمند شود، متعلق خمس مي‌شود.
فروردين 1386 - ربيع‌المولود 1428
آيا هديه خمس دارد؟
هديه اگر قابل توجّه باشد، خمس دارد.
74/1/31
آيا هبه خمس دارد؟
اگر خطيره باشد خمس دارد.
جوايزي که بانکها به خاطر قرعه‌کشي به صاحبان حسابهاي قرض‌الحسنه مي‌پردازند مشمول خمس مي‌باشد يا خير؟
اگر جايزه بر اثر فراهم کردن شرائط آن مصداق کسب باشد، مشمول خمس است و اگر به صورت هديه باشد در صورتي که اندک نباشد مشمول خمس مي‌شود.
1387/9/12
حقوق خانوادهٴ شهدا
حقوقي که بنياد شهيد به خانوادۀ شهدا مي‌دهد، اعم از پدر و مادر و همسر و فرزند شهيد، اگر سر سال اضافه بيايد، خمس دارد يا نه؟
خمس دارد.
احتراماً به استحضار مي‌رساند اينجانب... به علت شهادت برادرم مدت هفت سال است که با زن برادرم، همسر شهيد... ازدواج نمودم و سرپرستي فرزند شهيد را که برادرزاده‌ام مي‌باشد، تحت تکفّل و سرپرستي دارم.
خواهشمند است در رابطه با حقوق فرزند شهيد، براي ما روشن بفرماييد که آيا من با توجه به مشکلات زندگي که دارم مي‌توانم از حقوق فرزند شهيد استفاده کنم، چون برايم مشکل مي‌باشد.
1. حقوق فرزند شهيد، مخصوص همان فرزند است.
2. به مقدار هزينۀ آن فرزند و مقدار سرپرستي وي را مي‌توان از آن حقوق استفاده کرد.
83/3/24
خمس منزل مسکوني
اينجانب داراي يک باب منزل مسکوني بوده و از طرف... يک واحد منزل به من دادند و مدت چند سال اين منزل دومي خالي است. در حال حاضر براي توسعه منزل اوّلي قصد فروش آن را دارم؛ اولاً آيا به اصل قيمت منزل دومي خمس تعلق مي‌گيرد؟
1. به منزل دوم خمس تعلق مي‌گيرد. [و] اگر نياز شأني شما باشد، خمس تعلق نمي‌گيرد.
ثانياً آيا به ارزش افزوده هم خمس تعلق مي‌گيرد؟
2. به ارزش افزوده خمس تعلق مي‌گيرد، چون به اصل منزل خمس تعلق مي‌گيرد.
ثالثاً براي منزل دومي بعد از تحويل گرفتن مقداري هزينه کردم؛ آيا به مبلغ هزينه شده هم خمس تعلق مي‌گيرد.
3. هزينه اگر از مال مخمّس باشد، از اصل فروش کم مي‌گردد و به بقيه خمس تعلق مي‌گيرد.
خريد يا ساخت منزل مسکوني براي فرزند (اعم از پسر و دختر) آيا متعلق خمس است؟
در صورتي که هزينۀ اثناي سال باشد، متعلق خمس نيست.
اگر از پول بين سال منزلي تهيه شود که به آن نياز است، آيا به آن خمس تعلّق مي‌گيرد؟
اگر پول مفروض از درآمد همان سال باشد نه از [سال] قبل، خمس ندارد.
74/2/22
هزينه تعمير منزل که از پول بين سال تأمين مي‌شود، آيا مشمول خمس مي‌شود؟
پولي که در اثناي سال، صرف تعميرات لازم مي‌شود، خمس ندارد.
74/2/22
خواهشمند است سال خمسي و ميزان آن را درباره اموال حقير در موارد سه‌گانه ذيل تعيين فرماييد: الف) منزل مسکوني کمتر از مورد نياز. ب) لوازم خانگي که مورد استفاده است و شايد متعلق خمس قرار گرفته باشد. ج) لوازم خانگي اضافي به مبلغ تقريبي پنجاه هزار تومان؛ از قبيل ظروف، البسه و خوراکي‌.
1. منزل مسکوني که با درآمد سال تهيه شده خمس ندارد.
2. لوازم خانگي خمس ندارد، مگر از پول ماندۀ سال قبل تهيه شده باشد.
3. لوازم اضافي که در واقع جزء لوازم نيست و به عنوان تجمّل تهيه شده خمس دارد.
4. اولين فرصتي که در پيش داريد را مبدأ سال مالي قرار دهيد.
74/8/10
کسي که خانه‌اي از درآمد بين سال بخرد که مشمول خمس نگردد و پس از چند سال، آن را بفروشد و خانه ديگري بخرد که به آن نياز دارد، آيا پول فروش منزل مشمول خمس مي‌گردد؟ اگر قيمت آن بالا رود، چه حکمي دارد؟
اگر قبل از فروش خانه قبلي يا همزمان با فروش آن، خانه ديگري که مورد نياز است بخرد، خمس ندارد.
خمس وديعه منزل اجاره اي
بنده براي اجاره منزل، مبلغي را به صورت رهن، به مدت يک سال در اختيار صاحب‌خانه قرار دادم. پيش از رهن، سال بر پول نگذشته بود. پس از پايان مدت رهن نيز آن پول را صرف خريد مسکن کردم. آيا پول مذکور مشمول خمس مي‌شود؟
فرض مزبور به نظر اينجانب خمس ندارد.
خمس پس انداز براي مؤونه
شخصي مقلد حضرتعالي است و 10/23/ حساب سال خمسي او مي‌باشد و مبلغ 3/500/000 تومان موجودي در حساب دارد و قصد دارد براي خود ماشين بخرد. آيا خمس تعلق مي‌گيرد يا نه؟
اگر ماشين جزء هزينه زندگي و ضروريات باشد، خمس ندارد؛ ولي چنانچه براي تشريفات و افزون بر هزينه باشد، خمس تعلق مي‌گيرد.
فردي منزل خريداري کرده به مبلغ ده ميليون و هفتصد هزار تومان که دو ميليون تومان آن وام است و بايد قسطي پرداخت کند و اصلاً حساب سال نداشته و در حال حاضر هم هفتصد هزار تومان پول نقد دارد مي‌خواهد حساب سال خمسي تعيين کند؛ حکم چيست؟
1. اگر کسي به قصد خريد منزل پول جمع کند و منزل در شأن او باشد، سال بگذرد خمس ندارد.
2. هفتصد هزار تومان خمس دارد.
آيا پولي که يک جوان بي‌زحمت براي خريد خانه در بانک مي‌گذارد يا جمع مي‌کند، خمس دارد؟
اگر نيازمند به خانه است و تهيّه آن بدون پس‌انداز ممکن نيست، خمس ندارد.
83/2/23
لطفاً به اين پرسش‌ها پاسخ دهيد:
1. اينجانب در زماني که دانشجو بوده‌ام مبلغي پول پس‌انداز کرده‌ام و در همان سال‌ها هزينه شد. اين پول هديه‌هاي پدرم بود و قسمتي هم وام دانشجويي بوده است. با توجه به اينکه يقين ندارم که سال بر آن پول گذشته يا نه و اصل پول‌ها هديه و وام بوده، چه حکمي دارد؛ آيا مشمول خمس مي‌گردد يا نه؟
2. منزلي جهت سکونت خود خريده‌ام و براي پول آن فرش‌هاي مورد نياز منزل خود را فروختم، با توجه به اينکه يقين ندارم که از زمان خريد تا فروش آن فرش‌ها سال گذشته يا نه، آيا فرش‌هاي مذکور مشمول خمس مي‌گردد يا نه؟
3. مبلغ 200هزار تومان به صورت رهن و اجاره جهت تهيه منزل مسکوني (قبل از خريدن خانه) در اختيار صاحب‌خانه گذاشتم؛ حال با توجه به اينکه يقين دارم قبل از رهن، سال بر پول نگذشته بود و بعد از رهن و تمام شدن مدت آن فوراً پول را براي خريد مسکن هزينه کردم؛ آيا پول مذکور مشمول خمس مي‌گردد يا نه؟
4. اگر کسي پولي را براي امري در گرو بگيرد و صاحب پول آن کار را انجام ندهد - مثلاً پولي در گرو سندي باشد و مدتي بگذرد و پول دست نخورده بماند - خمس اين پول برعهدۀ کيست؟
5. اگر از پول بين سال منزلي تهيه گردد که به آن نياز است خمس دارد يا نه؟
6. اگر کسي منزلي داشته باشد و به دلايلي - مثلاً عدم امنيت محل آن - فعلاً (مثلاً يک سال) آن را اجاره دهد و خودش در محلي ديگر با اجارۀ بيشتري منزل اجاره کند، آن منزل آيا مشمول خمس مي‌گردد يا نه؟
7. اگر کسي خانه داشته باشد و از درآمد بين سال خريداري کند و مشمول خمس نگردد و بعد از چند سال به دلايلي مجبور باشد آن خانه را بفروشد و با پول آن، خانه ديگري بخرد که به آن خانه نياز دارد، آيا پول فروش منزل، مشمول خمس مي‌گردد يا نه؛ و اگر قيمت آن بالا رود چه حکمي دارد؟
8. آيا هديه‌هاي عروسي که از طرف پدر يا پدر همسر و فاميل هديه مي‌گردد مشمول خمس مي‌گردد يا نه؟ اگر حتي يک سال مورد استفاده قرار نگيرد، در اين صورت چطور؟ آيا هديه ديگر مشمول خمس است يا نه؟
9. اگر کسي منزلي داشته باشد که نياز به تعمير دارد و در حد شأن خود مي‌خواهد آن را تعمير کند (اين فرد حساب سال دارد) و از اول سال مثلاً تا 10 ماه پول جمع‌آوري کند و پول‌ها را هزينه نمايد، آيا آن پول‌ها مشمول خمس مي‌گردد يا نه؟
1. اگر سال مالي معين باشد و معلوم نباشد که هزينه بعد از گذشت سال بوده، خمس ندارد.
2. چون فرش‌ها هزينه لازم بوده، متعلّق خمس نيست.
3. فرض مزبور به نظر اينجانب خمس ندارد.
4. فرض مرقوم با گذشت سال، متعلق خمس است.
5. اگر پولِ مفروض از درآمد همان سال باشد، نه از سال قبل، خمس ندارد.
6. اگر پول اجارۀ منزل قبلي درآمد او محسوب مي‌شود، خمس دارد؛ ولي خود منزل خمس ندارد.
7. اگر قبل از فروش خانه قبلي يا همزمان با فروش آن، خانه ديگري که مورد نياز است بخرد، خمس ندارد.
8. هديه اگر قابل توجه باشد، خمس دارد و چنانچه اندک باشد، خمس ندارد.
9. پولي که در اثناء سال صرف تعمير لوازم مي‌شود، خمس ندارد.
74/2/22
خمس جهيزيه
آيا تهيه وسايل براي جهيزيه که چند سال بعد به مصرف مي‌رسد يا کنار گذاشتن پول براي آن از مخارج سال به شمار مي‌آيد؟
اگر تهيه تدريجي وسايل مرقوم ممکن نباشد؛ چه اينکه تهيه دفعي آن مقدور نيست، وجوه جمع شده جزء هزينه سالانه محسوب مي‌شود.
74/1/31
آيا به پولي که براي تهيه مسکن يا جهيزيّه دختر به تدريج پس‏انداز مي‏شود خمس تعلق مي‏گيرد؟
تعلق نمي‏گيرد.
خمس مهريه
آيا به مهريه زن خمس تعلق مي‌گيرد يا نه؟
اگر مهريه زن بيش از مهرالسنّه باشد، به آن مازاد خمس تعلق مي‌گيرد. ميزان مهرالسنه 500 درهم است.
83/12/11
خمس سرمايه
آيا به سرمايه و محل کسب و زمين کشاورزي خمس تعلق مي‏گيرد؟
تعلق نمي‏گيرد مگر در زائد بر شأن.
براي احداث باغ پسته، بايد حدود پانزده سال روي زمين کار کنند تا باغ شروع به باردهي کند. کساني که در طول اين مدت، سال خمسي نداشته و مبالغي که براي کود، آب، شخم و... هزينه کرده‌اند، غير مخمّس بوده است، آيا اکنون براي محاسبه خمس، بايد آنچه خرج کرده‌اند را کسر کنند؟
1. هزينه احداث باغ کسر مي‌شود.
2. قيمت فعلي باغ حساب مي‌شود.
74/7/24
براي خريد مطب و ابزار کار پزشکي پولي جمع‌آوري و مطب و ابزار کار تهيه کردم؛ آيا خمس شامل مي‌شود يا خير؟
اگر ابزار کار پزشکي به منزله سرمايه ضروري براي ادامه زندگي باشد، خمس ندارد.
خمس کسب زن
آيا کلّ درآمد زن را خمس شامل مي‌شود؟
هرگونه درآمد بعد از کسر هزينه خمس دارد.
آيا زن مي‌تواند درآمد خودش را به شوهرش که نياز دارد هبه کند؟
در وسط سال مالي مي‌تواند و بعد از گذشت سال، بعد از پرداخت خمس مي‌تواند.
آيا زن مي‌تواند درآمد خود را به عنوان قرض به شوهرش بدهد و بعد از دريافت آن، خمس را پرداخت کند؟
در وسط سال مالي مي‌تواند و بعد از گذشت سال، اول بايد خمس را بپردازد؛ آن‌گاه قرض بدهد.
خمس شهريه
آيا به شهريه خمس تعلق مي‏گيرد؟
به شهريه خمس تعلق مي‌گيرد، چون در برابر کار علمي و تلاش آموزشي و پژوهشي است.
خمس وام
به فتواي حضرتعالي در حسابرسي سال خمسي، به پول وام [که هنوز به مصرف نرسيده] خمس تعلق مي‌گيرد؟
با گذشت سال به آن مقدار از اقساط پرداخت شده در همان سال پس از احتساب هزينه خمس تعلّق مي‌گيرد.
خمس سپرده حج
بنده امسال به حج تمتّع مشرّف مي‌شوم؛ به اين منظور، حدود سه سال پيش ثبت‌نام کرده و مبلغ يک ميليون تومان به حساب سازمان حج و زيارت واريز کردم، با توجه به اينکه هيچ‌گونه اختياري وجود نداشته و براي تشرّف، ملزم به مقررات دولت بوده‌ام، آيا به پول واريز شده خمس تعلق مي‌گيرد؟
اگر از درآمد همان سال بود نه پس‌انداز قبلي، خمس ندارد.
حکم خمس سود سپرده‏ها
حکم خمس سپرده‏هاي حج و عمره را بيان فرمائيد؟
با فرض:
الف - عدم تشرّف در سال واريز پول.
ب - عدم تعلّق خمس به پول قبل از واريز.
خمس ندارد.
با فرض دريافت سود سپرده‌هاي حج در ضمن يکي از عقود شرعي و فرض عدم تشرّف در سال واريز نظر مبارک را بيان فرمائيد؟
اگر پيش از سال عزيمت قابل وصول نبوده است؛ از منافع سال وصول است در صورت تشرف در همان سال واريز [هم]، خمس ندارد.
کسي که از اول بلوغ سال خمسي را براي خود قرار نداده اگر به حج مشرف شود و همان پولي که دارد آن را صرف تهيه احرام، قرباني و ديگر مصارف حج کند آيا به حج او ضرر ندارد؟
حج و عمره کسي که سال خمسي نداشت صحيح است هرچند در صورت مديون بودن گناه کرده است.
89/8/6
خمس منفعت کسب
آيا در روزهاي آخر سال، به حقوق ماهيانه که در طول ماه مؤنه خانواده است، اما چند روزي است که وارد سال خمسي شده و همچنين خريد برنج سال که يک ماه قبل از پايان سال خمسي خريداري شده، خمس تعلّق مي‌گيرد؟
با سپري شدن سال خمسي، به درآمدهاي پديدآمده، خمس تعلّق مي‌گيرد.
اينجانب بازنشسته و مستمرّي‌بگير هستم. و هيچ‌گونه درآمدي به غير از مستمرّي ماهيانه ندارم و خانه مسکوني‌ام مُتعلّق به دخترم مي‌باشد و اولاد ذکور هم ندارم. عيالم خانه‌دار و او هم هيچ‌گونه درآمدي نداشته و نانخور اينجانب است.
از موقع بازنشستگي تاکنون که 24 سال گذشته مقداري ناچيز پول براي روز مبادا و مخارج پيش‌بيني نشده پس‌انداز نموده‌ام؛ آيا به اين پس‌انداز خمس تعلّق مي‌گيرد يا نه؟
پس‌انداز، هرچند اندک باشد، مورد تعلّق خمس است.
84/9/15
حسابرسي خمس
کسي که تاکنون خمس و... را نپرداخته و اکنون 33 سال دارد و قدرت مالي هم در حدّ خورد و خوراک است بايد چه کند؟
1. اگر غير از هزينه‌هاي لازم چيزي فراهم نکرده است، خمس بر عهدۀ او نيست.
2. لازم است سال مالي تعيين و تمام درآمد و هزينه خود را بررسي کند.
کسر خمس هاي پرداخت شده
کسي که مثلاً در ظرف چند سال خمس پرداخت نموده مثلاً 10 ميليون تومان خمس پرداخت نموده در سر سال آيا مي‏تواند مبلغ خمس داده شده را کم کند؟
اگر به عنوان وام داده باشد مي‌تواند کسر کند.
کسر بدهي از خمس
کسي سر سال خمسي 10 ميليون اضافه دارد و 10 ميليون هم بدهي دارد (بدهي حالّ يا مؤجّل) چه تکليفي دارد؟
فقط بدهي [که] مربوط به همان سال است کسر مي‌شود.
کسي که تاکنون سال خمسي نداشته است، آيا علاوه بر خمس آنچه که سال بر آن گذشته و مورد نياز نبوده است، چيز ديگري هم بدهکار است؟
علاوه بر چيزي که سال بر آن گذشته و مورد نياز نبوده به چيز ديگر خمس تعلق نمي‌گيرد.
تصرف در مال غير مخمّس
تجارت با پولي که خمس آن داده شده و شريکي که خمس پول خود را نداده، چه حکمي دارد؟
معامله نسبت به خصوص خمس، محتاج به اجازه است و قبل از اذن، تصرف در آن جايز نيست.
1374/1/31
آيا ممکن است به جاي تعيين يک روز معيّن براي احتساب خمس (سال مالي‌)، هر يک از اموالي را که ممکن است مشمول خمس شود جداگانه در نظر گرفت؛ مثلاً روغني که وارد منزل مي‌شود را در نظر گرفت و چنانچه يکسال باقي ماند، خمس باقي‌مانده آن را حساب و جدا کرد؟
گرچه مي‌توان براي هر درآمد، سال مالي جداگانه تعيين کرد، ليکن براي مجموع آن‌ها تعيين کردن آسان‌تر است.
1374/9/7
مصرف خمس
بنده از چند سال پيش، مبلغي بابت خمس بدهکار بوده و اکنون توانايي پرداخت آن را دارم. آيا مي‌توانم خمس خود را صرف مسجد جامع شهر کنم که نياز شديد به کمک دارد؟
1. ثلث ( يک سوم) سهم مبارک امام عليه‌السلام را مأذونيد.
2. تمام سهم سادات(اعزّهم الله) را بايد به اذن فقيه جامع‌الشّرايط، به آقايان سيّد پرداخت کنيد.
73/10/11
اجازه مصرف خمس
اينجانب پس از رحلت جانگداز رهبر کبير انقلاب اسلامي امام خميني رحمه‌الله‌عليه در مسئله تقليد به آيت‌الله اراکي و پس از رحلت اين مرجع بزرگ به شما رجوع کردم و مي‌خواستم بدانم که بنده اجازه دارم خمس خود را به کساني که قبلاً مي‌پرداختم (کساني که از جانب امام خميني رحمه‌الله‌عليه و آيت‌الله اراکي اجازه داشتند) بدهم يا نه؟
1. دربارۀ وجوه، مأذونيد به آقايان محترمي بپردازيد که در حوزه‌هاي علميه مصرف مي‌کنند.
75/2/17
آيا به مؤدّي براي صرف سهم سادات، اجازه کلّي مي‌دهيد يا در هر موردي‌، مصرف آن به اجازه حضرتعالي منوط است؟
احتياج به اجازه موردي دارد.
74/1/31
آيا اجازات کتبي از حضرت امام رحمه‌الله‌عليه را تفويض مي‌فرماييد؟
اجازه‌هاي کتبي امام راحل رحمه‌الله‌عليه تنفيذ مي‌شود.
1374/1/31
يک قطعه چک بانک ملي به مبلغ... تقديم شده است. مبلغ مذکور بابت خمس آل رسول بوده که نصف آن سهم سادات است. آيا اجازه مي‌فرماييد که مبلغ... ديگر را خودم به سادات مؤمن محل و اشخاص مستحق در روستاي اطراف، تقديم نمايم؟
صَرف ثلث؛ يعني يک سوم جهت سادات «اعزّهم الله تعالي» مانعي ندارد. بقيه بايد صَرف حوزۀ علميه شود.
1391/12/10
مسجد... به علت فرسودگي و خطر ريزش، نياز مبرم به تخريب و نوسازي داشت که با استيذان از مراجع معظم و مشورت و تأييد امور مساجد، مقدمات نوسازي و اجراي فونداسيون آن انجام شد. اکنون با توجه به هزينه‌هاي ساخت و ساز و عدم توانايي اهالي منطقه در تأمين بودجه لازم جهت اجراي اسکلت و تکميل آن، نياز مبرم به اجازه صرف بخشي از سهم مبارک امام با نظر حضرتعالي را داريم.
صَرف ثُلث سهم مبارک امام عليه‌السلام جهت احداث يا تعمير ضروري و لازم مسجد مانعي ندارد.
1392/9/27
هيئت رزمندگان... پس از سالها تلاش، موفق شدند زميني را جهت احداث مسجد و مجتمع عام المنفعه ديني و فرهنگي تهيه کند. اکنون براي ساختن آن، به بودجۀ لازم نيازمنديم؛ از اين‌رو از آن مرجع عاليقدر استدعا دارد؛ چنانچه مصلحت بدانند اجازه فرمايند تا مردم مؤمن و خداجوي، بخشي از وجوهات خود را به اين امر اختصاص دهند.
صَرف ثُلث سهم مبارک امام عليه‌السلام جهت احداث مسجد مرقوم مانعي ندارد.
1392/9/10
انجمن داوطلبان خدمات اجتماعي مؤسسه‌اي است که با اخذ مجوز قانوني به منظور ارائه خدمات مورد نياز به نيازمندانِ آزاد شدۀ از زندان، به‌ويژه زنان و کودکان تأسيس شده است و داوطلبانه به صورت رايگان به آنان خدمت مي‌کنند. از آنجا که بخش قابل توجهي از نيازمندانِ مورد هدف اين انجمن، مورد پذيرش جامعه قرار نگرفته و بعضاً از سوي خانواده‌ها نيز طرد مي‌شوند، بيم آن مي‌رود که اين امر از يک‌سو موجب تکرار جرم و از سوي ديگر باعث بروز ناامني هر چه بيشتر جامعه گردد. از اين‌رو مي‌طلبد تا با جلب حمايت‌هاي آحاد مختلف اجتماع نسبت به اين مهم و همچنين ارتقاي سطح فرهنگ و اعتقادات مذهبي اينان از طريق فعاليت‌هاي مددکاران، روانشناسان و کارشناسان امور اجتماعي، همتي مضاعف داشت. بنابراين برخي از افراد خير مسلمان تمايل دارند بخشي از وجوهات شرعي و صدقات خود را به اين امر اختصاص دهند. آيا به نظر حضرتعالي اين امر جايز است؟
صرف صدقه، زکات، کفاره و يک پنجم سهم مبارک امام براي مصرف مرقوم مانعي ندارد.
1391/11/23
سرطان پستان، شايع‌ترين سرطان زنان است که 32 درصد از کل سرطان‌هاي زنان و 19 درصد از مرگ و مير زنانِ مبتلا به سرطان را شامل مي‌شود. با توجه به اهميت پيش‌گيري و تشخيص زودرس اين بيماري، مرکز بيماري‌هاي پستان، در سال 1375 در جهاد دانشگاهي تأسيس شده و هم اکنون به نام مرکز تحقيقات سرطان پستان در کشور، خدمات درماني جامع؛ در قالب يک کلين يک مشترک بيماري‌هاي پستان، به بيش از هشتاد هزار نفر مراجعه کننده خدمات درماني ارائه داده است. همچنين با انجام ده‌ها طرح پژوهشي، زواياي مختلف کلينيکي، سلولي و مولکولي و کيفيت زندگي بيماران مبتلا به سرطان، مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است.
از آنجايي که زنان به عنوان همسر و مادر، رکن اساسي هر خانواده هستند و ابتلاي به سرطان پستان، تحقيقاً هر خانواده‌اي را به صورت جدي تحت تأثير قرار مي‌دهد، در کنار فعاليت‌هاي پژوهشي و خدمات درماني اين مجموعه، «مجمع ياوران و حاميان بيماران سرطان پستان» با هدف کمک به انجام تحقيقات علمي در اين حوزه و تجهيز مرکز درماني به دستگاه‌ها و تجهيزات مورد نياز و تسکين آلام زنان مبتلا به اين سرطان و خانواده‌هاي آنان، با کمک به بيماران بي‌بضاعت تشکيل شده است. آيا پرداختن ثلث سهم مبارک امام عليه‌السلام جهت استفاده در موارد مذکور، جايز است؟
با رعايت اولويت افراد باايمان[در درمان]، جائز است.
1391/6/15
رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد
آيا به بنده اجازه مي‌دهيد با دوستان يا بستگاني که يقين به خمس دادن آنان ندارم، رفت و آمد کنم؟
در رفت و آمدهاي مرقوم مجازيد.
74/1/31
حکم فقهي سيّد
کساني که مادرشان سيد است، با کساني که پدرشان سيد است، چه فرقي دارند و آيا کساني که مادرشان سيد است نيز سيد هستند؟
1. کسي که فقط مادر او سيد است، مانند کسي که پدر او سيد است، از کرامت معنوي برخوردار است.
2. کسي که فقط مادر او سيد است، حکم فقهي سيد را ندارد.
احکام مضاربه
صورت مضاربه خدمت حضرتعالي تقديم مي‌شود آيا صحيح است يا خير؟
«عامل: آقاي....... فرزند.......... سرمايه‌گذار: آقاي .......... فرزند........... مبلغ........ سرمايه............ مدت معامله از تاريخ ............ تا تاريخ
عامل متعهّد مي‌گردد سرمايه‌اي را که سرمايه‌گذار در اختيارش قرار داده است را در کارهاي تجاري مصرف نمايد و از درآمد حاصله هر ماه مبلغ..... ريال علي‌الحساب به سرمايه‌گذار تحويل نمايد و عامل متعهّد مي‌گردد که در پايان مدت تعيين شده درآمد حاصله را بررسي کند و در صورتي که درآمد حاصله بيش از مقدار معيّن شده باشد، به سرمايه‌گذار تحويل دهد. طرفين با هم شرط کردند در صورت ضرر، عامل، ضرر را پرداخت مي‌کند و هيچ‌گونه ارتباطي به سرمايه‌گذار نخواهد داشت و در صورتي که عامل نتواند در پايان حساب‌هايش را دقيقاً بررسي کند طرفين با هم مصالحه مي‌کنند.»
1. لازم است درصد سود معلوم باشد.
2. پرداخت مقداري به عنوان علي‌الحساب، گرچه در کيفيت تسليم کافي است، ولي اکتفاي به آن بدون تعيين درصد سود، کافي نيست.
3. شرط در ضمن عقد، گرچه تحمل خسارت باشد، نافذ است.
4. اگر مصالحۀ مشروط غَرَري نباشد، صحيح است.
74/10/29
احکام خريد و فروش
در سال... [سازمان کشاورزي] به تعاوني سازمان اعلام نموده تراکتور اونيورسال... تومان و فرگوسن دو برابر آن است با پرداخت يک دوم بهاء در نوبت قرار مي‌گيريد. بعد از شش ماه مجدداً اعلام نمودند در صورت پرداخت يک دوم بهاي باقي‌مانده يک ماه بعد تراکتور تحويل مي‌گردد.
تعاوني ما عيناً مراتب را به اعضا اعلام و متقاضيان کل بهاي هر دستگاه را واريز کردند.
حال که سازمان قيمت تراکتور را اعلام و زمان تحويل را هم تعيين کرده است و متقاضي هم قيمت آن را پرداخت نموده آيا شرعاً عقد معامله جاري شده و رسميت دارد؟
آيا سازمان با اعلام قيمت قطعي و دريافت آن مي‌توانست به جاي تحويل تراکتورها، فقط هر ساله افزايش قيمت اعلام نمايد.
آيا سازمان ملزم به پرداخت خسارت تأخير در تحويل و عدم کارکرد ناشي از عدم تحويل مي‌باشد؟
آيا پس از پنج سال که سازمان تعدادي را تحويل داده مي‌توانست به جاي مبلغ اوليه، چند برابر آن را مطالبه نمايد.
آيا يکسال بعد از تحويل و صدور فاکتور و وصول کامل بهاي تراکتور به قيمت..... تومان سازمان مي‌تواند به شرکت بگويد شما حق فروش نداريد و در صورت فروش بايد به نرخ روز مابه‌التفاوت را به قيمت روز به ما (سازمان) بپردازيد؟
آيا سازمان مي‌تواند بگويد پنج سال بعد هم اگر بفروشيد به نرخ همان روز بايد به کسر مبلغ فاکتور شده باقي‌مانده اضافي را به سازمان بپردازيد؟
آيا مي‌شود کالايي را با توافق فروخت و بهاي آن را دريافت نمود و تحويل نداد و به جاي تحويل قيمت‌ها را بالا برد و پس از تحويل و صدور فاکتور و با گذشت يکسال بگويد کالاي خريداري شده را در صورت فروش به بهاي بيشتر، سود حاصله را بايد به فروشنده بپردازيد؟
1. هر گونه معامله با شخصيت حقيقي يا حقوقي بعد از انعقاد و تماميّت آن، لازم بوده و نقض آن جايز نيست، مگر در صورت خيار غَبْن و مانند آن و يا با اقاله و توافق طرفين.
2. هر گونه شرط که در ضمن عقد قرار مي‌گيرد، در صورت مشروع بودن، لازم است و تخلّف از آن جايز نيست، مگر با تراضي طرفين.
3. تأخير [در] پرداخت کالاي فروخته شده يا تأخير [در] تسليم بهاي آن، بدون رضايت طرف مقابل جايز نيست.
4. شرطي که بعد از تمام شدن عقد، مطرح مي‌شود لازم نيست.
5. افزودن قيمت يا کم کردن کالا يا تغيير جنس مرغوب به غير مرغوب جايز نيست.
6. خسارت تأخير تسليم کالاي فروخته شده به عهده فروشنده است.
7. تمام احکام مزبور در بندهاي فوق مخصوص به تحقق معامله است؛ نه مقاوله و گفت‌وگو؛ يعني اگر اصل معامله انشاء نشد، ولي گفت‌وگوي مقدماتي به عمل آمد و زمينۀ حق اولويت با دريافت مقداري از پول فراهم شد، افزودن قيمت و مانند آن جايز است؛ و اگر خريدار بر اثر تضييع حق اولويت، متضرّر شد، مي‌تواند خسارت ناشي از غَرَر را از فروشنده مطالبه کند.
74/10/12
آيا بر مسلمان، پرداخت عوارض گمرکي که دولت‌هاي غيراسلامي بر اجناس صادر از کشورهاي ديگر (توسط شخص مسلمان) تعيين مي‌نمايند، واجب است. با توجه به اينکه اکثر افراد آن کشور به طرق مختلف از پرداخت عوارض سر باز مي‌زنند.
هوالعليم. مسلماني که تابع کشور غيراسلامي است، بايد قانون عوارض گمرکي را عمل کند و تخلّف ديگران، مجوّز تخلّف او نيست.
آيا خريد و فروش ارز کشورهاي خارجي (صرافي) از طريق اينترنت مثلاً (خريد ارز کشورهاي اروپايي و آمريکايي و فروش آن‌ها) درست است؟ اين کار حلال است؟
خريد و فروش ارزهاي خارجي با اينترنت اشکال ندارد.
83/2/23
شخصي در حيات خودش زمينش را به دو نفر از ورّاث به بيع خياري - که مدت خيار يکسال است - فروخته و خود بايع در مدت خيار فوت کرد و باقي ورّاث هم در مدّت خيار ادعاي فسخ نکردند؛ نه جمعاً و نه انفراداً؛ و زمين فوق‌الذکر را دو نفر وارث که مشتري بود تصرف کرد:
آيا بعد از مدت خيار، حقّ فسخ دارد يا خير؟
آيا بين وارث صغير و کبير فرق است يا خير؟
1. اگر وارثان و نيز وليّ صغير از حق فسخ آگاه بودند و معامله را فسخ نکردند، با سپري شدن مدّت خيار، بيع لازم مي‌شود.
2. در فرض مزبور، بين وارث صغير و کبير فرقي نيست.
شهريور 82
اگر در مبايعه‌نامه‌اي قيد شود که «اگر الباقي ثمن معامله تا فلان تاريخ پرداخت نشود معامله فسخ خواهد شد» اين جمله حاکي از انفساخ معامله و شرط فاسخ است يا ايجاد حق فسخ براي بايع؟
اگر عرفِ نگارشِ مبايعه‌نامه بر انفساخِ معامله نباشد، جملۀ مرقوم، ظاهر در ايجاد حقّ فسخ است.
86/11/25
چنانچه مستحضريد گاهي مردم عادي يا بنگاه‌هاي اقتصادي براي تهيه کالاهاي مورد نياز خود، به سازنده آن کالاها سفارش ساخت مي‌دهند؛ مانند سفارش ساخت در، پنجره، اتومبيل، کشتي، هواپيما، خانه، بيمارستان و... در اين موارد، سازنده طي قراردادي متعهد مي‌شود کالاي مورد نظر را با مشخصات معين ساخته، در تاريخ مشخص تحويل دهد و سفارش دهنده نيز متعهد مي‌شود مبلغ معيني را طبق زمانبندي مشخص بپردازد (براي مثال 25% پيش‌پرداخت، 50% زمان تحويل و 25% بعد از دو ماه پس از تحويل). در برخي موارد پيش‌پرداختي صورت نمي‌پذيرد؛ در اين قراردادها به طور معمول مواد اوليه و مصالح به عهده سازنده است.
مستدعي است نسبت به سؤالات زير راهنمايي فرماييد:
آيا چنين قراردادي صحيح است؟
آيا اين قرارداد که در کشورهاي عربي به عقد استصناع معروف است، در قالب يکي از عقود متعارف قرار مي‌گيرد؛ يا عقد مستقلي است؟
در صورتي که عقد استصناع عقد مستقل باشد، آيا عقد لازم است يا عقد جايز؟
در صورتي که عقد استصناع عقد مستقل باشد، چه نوع خياراتي در آن جاري است؟
در صورتي که عقد استصناع عقد مستقل باشد، شرايط صحّت آن چيست؟
آيا سازنده مي‌تواند ساخت کالاي مورد نظر را به ديگري واگذار نمايد؟
آيا سازنده مي‌تواند کالاي ساخته شده‌اي را خريداري و به سفارش دهنده تحويل دهد؟
1. هر چند مفروض سؤال مرکّب از چند عقد است، ولي اگر مجموعاً تحت يک عقد قرار گيرند، صحيح خواهد بود.
2. عقد مزبور، مصداق يکي از عقود متعارف نبوده و عقد مستقل است.
3. عقد مزبور از هر دو طرف لازم است.
4. خيارهاي عام مانند غبن، رؤيت، عيب، تخلف وصف، تخلف شرط و... ثابت است؛ ولي خيار مختص به عقد بيع و مانند آن ثابت نيست.
5. شرايط صحّت عقد، متعاملان و عوضان، همان شرايط ساير عقود است.
6. در صورت عدم اشتراط مباشرت، جايز است.
7. در صورت اطلاق عقد، جايز است.
86/11/25
در ضمن عقد بيعي شرط شده که هرگاه خريدار قسطي از اقساط ثمن را پرداخت ننمايد، معامله فسخ خواهد شد. از طرفي فروشنده حق انتقال مبيع به غير را از خريدار سلب ننموده و خريدار به واسطه عقد بيع جديدي مبيع را به شخص ثالث واگذار مي‌نمايد و مبيع متعلق حق غير قرار مي‌گيرد. در فرض تحقق شرط (عدم وصول قسط):
با توجه به ايجاد حق مالکيت براي خريدار اول و عدم سلب حق انتقال به ثالث از وي، و از طرفي نظر به اينکه انتقال به ثالث قبل از اعمال فسخ صورت گرفته آيا انتقال مبيع از سوي خريدار اول، جزء حقوق مالکانه وي محسوب مي‌گردد و انتقال صحيح است؟
آيا با انتقال مبيع به ثالث و قرار گرفتن ملکيت مبيع در مالکيت ثالث با توجه به سرايت نکردن اثر فسخ به گذشته و فقدان اثر قهقرايي فسخ، اصل بر سقوط شرط است يا بقاء آن؟
در صورت بقاء شرط، آيا شرط مزبور قابل تسري به شخص ثالث که در قرارداد اول نقشي نداشته خواهد بود و فسخ را مي‌توان به ضرر وي اعمال کرد؟
در صورت اعمال فسخ (در فرض بقاء شرط فسخ)، مبيع که متعلق حق غير (ثالث) قرار گرفته، قابل اعاده به فروشنده اوليه مي‌باشد؟ در صورتي که مبيع قابل اعاده نباشد چه حقي براي فروشنده ايجاد خواهد شد؟
1. اگر شرط حق فسخ حاصل شد و فروشندۀ اول معاملۀ خود را فسخ کرد بيع دوم فضولي است و با اجازه فروشنده اول صحيح و با ردّ وي باطل خواهد بود.
2. اگر قبل از تحقّق شرط فسخ (عدم وصول قسط) عقد دوم برقرار شد هر چند بيع دوم صحيح است ليکن حق فروشندۀ اول محفوظ است و بعد از تحقق شرط (عدم وصول قسط) مي‌تواند بيع اول را فسخ کند در اين حال معلوم مي‌شود بيع دوم فضولي بود و محتاج به اجازه فروشنده اول است.
3. خريدار دوم اگر آگاه از شرط حقّ فسخ در بيع اول بود بايد تحمّل نمايد و اگر جاهل بود مي‌تواند بيع دوم را فسخ کند.
4. در صورت فسخ بيع اول، خريدار اول ضامن تمام ثمن معاملۀ اول است در حالي که عين مبيع از بين رفته باشد و اگر عين مبيع باقي باشد خود عين برمي‌گردد.
87/11/9
اعضاي يک مجموعه در راستاي تأمين مسکن خود مبالغي را جمع‌آوري مي‌کنند و به رئيس آن مجموعه تحويل مي‌دهند تا زمين بزرگي بخرد و ميان آنان تقسيم کند. رئيس يادشده با کسب اجازه از رئيس مافوق خود، مبلغي از سرمايۀ نقدي آن مجموعه را، به عنوان قرض‌الحسنۀ کوتاه‌مدت، جهت تأمين بخشي از ثمن معامله، مي‌پردازد. پس از تقسيم زمين خريده شده ميان اعضاي آن، يک قطعه مي‌ماند و به نام مجموعه - که شخصيت حقوقي دارد - سند تنظيم مي‌شود. بعد از مدتي رئيس ياد شده مرحوم مي‌شود. در اينجا موارد زير مورد پرسش است:
1. آيا غير از وجه قرض‌الحسنۀ مذکور، مبلغ بيشتري، بدون رضايت اعضاء، مي‌توان به حساب آن مجموعه واريز کرد؟ اگر وجه بيشتري به حساب مجموعه واريز شود، حکم آن چيست؟
بدون رضايت اعضاء، نمي‌توان غير از وجه قرض‌الحسنه را، از آن‌ها گرفت و اگر زائد بر آن گرفته شود بايد برابر رضايت آن‌ها عمل شود.
2. رئيس جديد مجموعه، مدّعي مالکيت قطعه زمين مانده است، آيا زمين مزبور، مال کليۀ اعضاء و سهامداران است؟ آيا جز سهامداران، اعضاي ديگري را مي‌توان شريکآن زمين قرار داد؟
قطعۀ مانده متعلق به کليۀ اعضاء است و تصميم‌گيري دربارۀ آن، فقط در اختيار سهامداران است.
3. بخش املاک و مستغلات مافوق مجموعه، در نوشته‌اي به صراحت اعلام کرده بايد زمين مزبور فروخته و حاصل فروش ميان اعضاء تقسيم شود؛ يا رئيس مجموعه به نام کليۀ اعضاء سرمايه‌گذاري کند. متأسفانه هيچ اقدام مؤثري پس از آن صورت نپذيرفته و پس از فروش ملک، رئيس مجموعه مدعي است که اعضاء حقي ندارند. حکم شرعي آن چيست؟
اگر بخش املاک و مستغلات داراي شخصيت حقوقي باشد و قبلاً مصوّبه‌اي با امضاي اعضاء يا نمايندۀ آنان رسيده باشد، عملِ صورت پذيرفته نافذ است. اکنون که هيچ اقدام مؤثري به عمل نيامد و ملک مزبور فروخته شد، ثمن آن بايد بين سهامداران توزيع شود.
1391/10/16
احکام کسب هاي حرام
شطرنج و قمار
امروزه بازي با شطرنج و ورق (پاسور) بدون برد و باخت و به عنوان سرگرمي و ورزش، نه به عنوان قمار، در بين جوانان متداول است. حکم خريد و فروش و نگهداري اين آلات و بازي با آن چيست؟
1. اگر چيزي ابزار قمار باشد، بازي با آن جايز نيست، هرچند بدون برد و باخت باشد.
2. اگر چيزي در زمان گذشته ابزار قمار بود؛ ولي فعلاً ابزار قمار نيست، بازي با آن، بدون برد و باخت، جايز است.
3. اگر چيزي در يک منطقه، اصلاً ابزار قمار نيست، هرچند در بعضي منطقه‌ها ابزار قمار است، بازي با آن بدون برد و باخت، در منطقه اول جايز است.
4. خريد و فروش ابزاري که بازي با آن‌ها بدون برد و باخت، جايز است، حلال است.
5. نگهداري ابزاري که از آلات قمار نيست، جايز است.
80/12/1
نظر شما درباره شطرنج چيست؟
اگر مخصوص قمار نباشد و به قصد برد و باخت بازي نشود، بلکه به منظور تقويت نيروي فکري باشد، اشکالي ندارد.
74/4/8
با توجه به اينکه بازي بيليارد از مصاديق قمار است، لطفاً حکم آن را مرقوم فرماييد.
بازي مزبور با برد و باخت حرام است.
81/10/28
بازي بيليارد که اخيراً رواج يافته، چه حکمي دارد؟
در صورتي که صدق قمار باشد مطلقاً حرام است، در غير اين صورت اگر با برد و باخت باشد حرام است.
81/10/25
بازي پاسور چه حکمي دارد؟
اگر پاسور از ابزار ويژه قمار نباشد، بازي با آن بدون برد و باخت حرام نيست. مردان الهي به لهو و لعب نمي‌پردازند.
81/10/25
موسيقي
رقص و دست زدن
کف‌زدن و رقص چه حکمي دارد؟
کف‌زدن بيهوده است؛ ولي حرام نيست. رقص زن براي شوهر اشکالي ندارد و در مجالس زنانه نيز در صورت عدم ترتّب اثر گناه، جايز است.
74/4/8
کف‌زدن در مراسم جشن اهل‌بيت عليهم السلام چه حکمي دارد؟ منظور از طرب چيست؟ حدّ لهو و لعب چيست؟
1. کف زدن در مراسمي که به نام اهل‌بيت عليهم السلام تشکيل مي‌شود، اگر در جامعه ديني توهين تلقي شود، بايد ترک شود.
2. طربِ مذموم، خفّتِ شهواني است.
3. حدّ لهو و لعب، آن است که مخصوص محفل تبهکاران باشد.
80/12/1
مجسمه سازي
ساخت، خريد و فروش، نگهداري و نصب مجسمه‌هاي داراي صورت انساني‌، در معابر عمومي و ميادين از نظر فقهي چه حکمي دارد؟ سؤال مذکور در فرض صورت حيواني چه حکمي دارد؟ نگهداري مجسمه‌هاي کوچک تزييني به صورت انساني يا حيواني در منازل چه حکمي دارد؟
1. ساختن مجسمه‌هاي جاندار موجود بنا بر احتياط لازم، جايز نيست.
2. خريد و فروش و نگهداري آن‌ها جايز است.
3. نصب آن‌ها در ميدان شهر، خلاف ادب اسلامي است.
81/10/25
آموزش دادن و آموزش ديدن مجسمه‌سازي چه حکمي دارد؟
صِرف آموزش دادن و آموزش ديدن، حرام نيست.
81/10/25
ريش تراشي
حکم تراشيدن ريش و گرفتن اجرت آن چيست؟
1. احتياط واجب، ترک تراشيدن ريش است.
2. احتياط لازم نگرفتن اجرت براي تراشيدن ريش است.
آيا ريش‌تراشي موجب فِسق بوده و با جايگاه قاضي، امام جماعت و امثال آن سازگار مي‌باشد؟
اصرار بر تراشيدن موجب فسق و مانع تحقق عدالت است.
1387/9/12
حکم تيغ زدن صورت يا ماشين به گونه‌اي که در حکم تيغ باشد را بيان فرماييد.
احتياط واجب ترک تيغ زدن به موي صورت يا ماشين کردن آن که در حکم تيغ باشد.
87/11/10
کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان
آيا کارکردن افراد مسلمان از نظر شرعي تحت رياست يا مديريت فرد يهودي حرمت دارد يا خير؟
صرف کار کردن مسلمان تحت رياست يا مديريت يهودي حرام نيست.
در صورتي که کار حرام باشد يا سبب ضعف نظام اسلامي يا تقويت نظام سلطه و يا بهره‌وري حرام شود، جايز نيست.
88/5/26
احکام رهن و اجاره
اينجانب ضمانت شخصي را در بانک به مبلغ شصت و سه ميليون تومان به عهده گرفتم و سند خانه خويش را در بانک به رهن گذاشته‌ام و اکنون شخص وام گيرنده متواري شده است و حقير چون نياز به سندِ مرهون دارم، حاضر به پرداخت مبلغ به بانک مي‌باشم، لطفاً راه حل شرعي را بيان فرماييد.
1. راهن طبق تعهّد متقابل با بانک (مرتهن) عمل کند.
2. بعد از پرداختِ وام، ملک مرهون آزاد مي‌شود.
3. ضامن تمام آنچه را پرداخته، از بدهکار اصلي مي‌گيرد.
1382/2/6
مالکي مغازه خود را به مدت سه سال با اخذ مبلغي به عنوان سرقفلي از مستأجر به وي اجاره مي‌دهد. بيست روز پس از عقد اجاره مذکور، مالک با کتمان اينکه مبلغي به عنوان سرقفلي دريافت کرده و با بيان اينکه مغازه صرفاً در اجاره مستأجر است؛ مغازه ياد شده را به شخص ديگري مي‌فروشد و تمامي ثمن آن را دريافت و متعهد مي‌شود ظرف چهار ماه رضايت مستأجرين را اخذ و مغازه را تخليه شده تحويل خريدار نمايد. فروشنده به تعهد خود عمل نمي‌کند تا اينکه پس از انقضاء مدت اجاره مغازه تخليه و تحويل خريدار مي‌شود.
مرقوم فرماييد مستأجر براي دريافت مبلغ سرقفلي خود به کدام يک از مالکين مي‌تواند مراجعه نمايد مالک اوليه (فروشنده) که مغازه را به مستأجر اجاره داده و وجهي از بابت سرقفلي از وي دريافت کرده و يا اينکه به مالک جديد (خريدار) که از سرقفلي مستأجر بي‌خبر بوده است؟
1. فروش ملکي که در اجاره است جايز است. اگر خريدار آگاهي نسبت به اجاره نداشت حق فسخ بيع را دارد.
2. مستأجري که سرقفلي داده نسبت به عين ملک صاحب حق مي‌شود نه صاحب ملک.
3. هر چند مالک اوّل تخلف کرد ولي حق مستأجر به خود ملک مورد اجاره تعلّق مي‌گيرد.
4. تصرف خريدار در ملک مزبور قبل از اداي حق مستأجر جايز نيست.
5. ضمان اصلي به عهده مالک اول يعني فروشنده و غاصب اصلي است.
87/11/7
احکام ازدواج و محرميت
شرط ضمن عقد
آيا مي‌توان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که تمکين خاص صورت نگيرد؟ آيا اين شرط سبب بطلان عقد نمي‌شود؟
در صورتي که تمکين خاص از مهم‌ترين آثار و مقتضي‌هاي عقد نکاح نباشد، شرط مزبور صحيح است.
81/3/22
آيا مي‌توان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که حضانت بچه‌ها در صورت وقوع طلاق، به مادر واگذار شود؟
شرط مزبور با توافق زوجين، صحيح است.
81/3/22
آيا مي‌توان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که زن حق طلاق داشته باشد؛ نه مرد؟ آيا اين شرط سبب بطلان عقد نمي‌شود؟
1. شرط عدم حق طلاق براي زوج (مرد) يا شرط ثبوت حق طلاق ابتدائاً براي زن صحيح نيست.
2. شرط وکالت زن از طرف شوهر براي طلاق نافذ است.
81/3/22
آيا مي‌توان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که محل سکنا به زن واگذار شود؟
شرط مزبور صحيح است.
81/3/22
آيا مي‌توان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که مرد زن را طلاق ندهد؟
شرط عدم اِعمال حق طلاق، نافذ است.
81/3/22
آيا مي‌توان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که زن بچه‌دار نشود؟
شرط مزبور به معناي عدم انعقاد نطفه - نه اسقاط بعد از انعقاد - صحيح است.
81/3/22
مهريه
آيا مي‌توان يکي از اعضاي بدن را مهريه قرار داد؟
خير.
81/3/22
آيا مي‌توان کالا را مهريه قرار داد؟
کالا را مي‌توان مهريه قرار داد.
81/3/22
مهريه‌هاي بسيار سنگيني که غالباً قدرت بر تسليم آن‌ها نيست و طرفين عقد هم به اين مسئله اذعان دارند در عين حال آن را قرار مي‌دهند و در مهرنامه به صورت عندالمطالبه ذکر مي‌نمايند آيا اساساً قرار دادن چنين مهريه‌هايي صحيح است؟ و بر فرض بطلان تکليف چيست؟
1. مهر نصاب معيّن ندارد که بيش از آن جائز نباشد.
2. سنگيني مَهر که بيش از حدّ معقول باشد سَفَهي است.
3. در صورت سَفهي بودن مهر، نکاح باطل نمي‌شود.
4. در صورت سَفهي بودن مهرِ مسمّا، بايد مهرِ مِثل پرداخت شود.
1387/9/20
عقد ازدواجي بسته شد که مهر آن عبارتند از: (1 - يک جلد کلام الله مجيد 2 - تعداد 200 قطعه سکه بهار آزادي رايج ايران به ذمّه زوج و مبلغ 50 ميليون ريال وجه نقد رايج ايران به انضمام دو تخته فرش دو متري نخ فرنگ به ارزش چهار ميليون ريال به ذمّه پدر زوج که عندالمطالبه به زوجه بپردازد) عقد بر اين مبنا جاري شده و اين توضيح در عقدنامه درج گرديده که مبلغ پنجاه ميليون ريال به سه دانگ مشاع از شش دانگ يک باب خانه معين تبديل گردد و مورد قبول واقع شد اکنون زوجه از پدر زوج مزبور منزل را مطالبه نموده و پدر زوج نيز به علت رجوع از تعهد خويش مدعي مديونيّت نسبت به وجه تعيين شده براي مهر را گشته با توجه به مراتب فوق:
مسئوليت شرعي پدر زوج نسبت به زوجه، مبلغ مندرج در عقدنامه است يا منزل؟
پدر زوج حق رجوع نسبت به انتقال منزل را دارد؟
در صورت استحقاق زوجه به مطالبه وجه از پدر زوج، وجه به نرخ تورم روز بايد لحاظ گردد يا همان وجه اوليه؟
مهريه به عهده شوهر است نه شخص ديگر.
اگر پدر شوهر مهري که بر عهده شوهر است ضامن شود، بايد بپردازد.
چون مبلغ پنجاه ميليون ريال به سه دانگ مشاع از شش دانگ يک باب خانه معين تبديل شد، آنچه در عهده ضامن يعني پدر شوهر مستقر شد همان سه دانگ خانه معين است.
مسئوليت پدر شوهر همان خانه است نه مبلغ مزبور و پدر شوهر بدون رضايت همسرِ پسر، حق عدول ندارد.
آنچه در نامه جداگانه ثبت شد که پدر شوهر چهار دانگ از يک خانه معين را به پسر داد در صورتي که به قصد تفريغ ذمّه خود باشد سه دانگ از آن خانه متعلق به همسر و يک دانگ مال پسر و حق ديگري مطرح نيست.
88/1/29
با توجه به اينکه صداق همسرم 514 سکه بهار آزادي به صورت عندالاستطاعه بر ذمّه اينجانب مي‌باشد و بنده نيز فعلاً مستطيع به پرداخت حتي بخشي از آن هم نيستم با توجه به اينکه ديْن و مهريه مذکور تکليفي است بر ذمّه بنده که شرط وجوب آن حصول و ظهور عنصر خارجي بنام استطاعت است و ديني موجل نيز مي‌باشد از منظر شرع مقدس اسلام و مذهب شيعه و ديدگاه و استنباط حضرتعالي با عنايت به وصف فوق زوجه آيا مي‌توانند از انجام تکاليف شرعي و وظايف زناشويي خود تمکين (عام، خاص) سر باز زده و تمکين خود را منوط به قبض مهر نمايند و به اين عذر و بهانه از بنده به عنوان همسر شرعي و قانوني‌شان تمکين نکنند يا بايد تمکين نمايند؟
1. اگر مهر حالّ و معجّل باشد زن مي‌تواند قبل از دريافت آن تمکين نکند خواه شوهر بتواند بپردازد يا نه.
2. اگر مهر حالّ و معجّل باشد و مرد نتواند آن را بپردازد گر چه زن مي‌تواند تمکين نکند ولي نمي‌تواند مهر را مطالبه کند.
3. اگر مهر در ذمّه و مؤجّل باشد زن نمي‌تواند تمکين نکند.
89/3/6
ازدواج موقّت
اگر در عقد موقّت تعيين مدت فراموش شود؛ اما منظور عقد موقّت باشد، و عمل نزديکي هم صورت نگرفته باشد چاره چيست؟
1. در صورت فراموش شدن مدت ظاهراً عقد باطل خواهد بود.
2. احتياط آن است که طلاق جاري شود، زيرا اگر به ازدواج دائم تبديل شده باشد، چاره‌اي جز طلاق نيست.
ازدواج با فِرق اسلامي
اگر دختر شيعه با مردي که داراي مسلک اهل حق است ازدواج نمايد آيا محرميت ايجاد مي‌شود و اين ازدواج مشروع است؟ و آيا فرزندي که از اين زوج متولد مي‌شود طهارت مولد دارد و حلال‌زاده است؟
عنوان اهل حق بر چند گروه اطلاق مي‌شود. معيار حکم شرعي آن است که اگر کسي به همه اصول مذهبي معتقد باشد ازدواج با وي جايز و فرزند نيز داراي طهارت مولد بوده و حلال زاده است.
نفقه
زوجه طي سند عادي مهريه، نفقه و کليه حقوق خود را به همسرش حلال نموده است. زوجه مدّعي است اين سند و نوشته با تهديد و اجبار از سوي همسر از وي اخذ گرديده و اين در حالي است که هيچ شاهدي بر اين مدّعا وجود ندارد.
اولاً حلال نمودن، ناظر به ابراء است يا هبه؟
ثانياً با وجود اجبار و عدم حضور شاهد، چه وضعيتي بر سند مذکور حاکم است؟
ثالثاً آيا نفقه آينده و حقوق محقق نشده را مي‌توان ابراء يا هبه نمود يا خير؟
1. حلال کردن چيزي که در ذمّه شوهر است ابراء است و برگرداندن عيني که از شوهر گرفته است، هبه مي‌باشد.
2. اگر بيّنه يا قرائن اطمينان‌آور ديگري بر اجبار باشد، سند مزبور بي‌اعتبار بوده و مدّعاي زن ثابت مي‌شود، وگرنه شوهر در محکمه سوگند ياد مي‌کند و مدّعاي زن بي‌اثر خواهد بود.
3. حقوق آينده را به لحاظ فرض ثبوت مي‌توان ابراء کرد، هر چند نمي‌توان مانع تحقق آن‌ها با حفظ مقتضي‌شان شد.
86/9/1
سبب هاي محرميت
دو پسرعموي من و خواهر بزرگم شيرخورده مادربزرگم هستند. آيا فقط اين سه نفر با هم محرم‌اند يا همه فرزندان عمويم با خواهران و برادرانم محرم‌اند؟
1. دو پسرعمو با خواهر بزرگ شما که همشيرند، محرم‌اند، و آن دو با خواهر بزرگ شما عمو و عمۀ همه فرزندان محسوب مي‌شوند.
2. ساير پسرعموها با دخترعموها محرم نيستند و ازدواج آن‌ها با يکديگر جايز است.
74/3/24
در گذشته، پدرم براي محرم شدن با زن‌دايي‌ام، دختر او را براي چندساعت صيغه نمود. اکنون که زن‌دايي‌ام از دنيا رفته، آيا ازدواج بنده با دختردايي‌ام جايز است؟
1. دختري که به عقد پدر درآمد، گر چه موقت بوده است، بر پسر حرام است.
2. مردن مادر دختر تأثير ندارد.
مسائل متفرقه ازدواج
زن شوهردار با مردي زنا نموده است و بعد از زنا از شوهر اوّلي طلاق گرفته و عدّه را هم مراعات کرده و جاهل به حکم بوده و توبه نموده و سپس به عقد فرد زاني درآمده است و الآن مدت چهار سال با هم زندگي مي‌کنند؛ حکم چيست؟
1. ليس في المسئلة دليل يعتد به للحرمة.
2. والأحوط هو الحرمة ولزوم التفرقة بين الزوجين.
3. يجوز لهما الرجوع إلي مَن يفتي بعدم الحرمة.
84/2/30
اگر زني در زمان عدّه با مردي ازدواج کند و بعد از گذشت زمان عدّه، دخول حاصل شود حکم مسئله از جهت حرمت ابدي و غير ابدي چيست؟
1. ازدواج با زني که در عدّه مرد ديگري است در صورت علم به عدّه و علم به حرمت عقد در زمان عدّه موجب حرمت ابدي است.
2. ازدواج با زني که در عدّه مرد ديگري است در صورت جهل به عدّه و جهل به حرمت عقد در زمان عدّه اگر قبل از گذشتن زمان عدّه آميزش جنسي واقع شود موجب حرمت ابدي است.
3. ازدواج با زني که در عدّه مرد ديگر است در صورت جهل ياد شده اگر بعد از گذشت زمان عدّه آميزش شود موجب حرمت ابدي نيست ليکن عقد باطل است و بايد مجدداً عقد شود.
89/12/17
اگر مردي بر وقوع نزديکي مقر اما زن منکر باشد قول کدام يک از نظر شرعي مقبول و حجت است؟
1. احکامي که بر دخول مترتب است و به زيان مرد است به استناد اقرار او ثابت مي‌شود.
2. احکامي که بر دخول مترتب است و به سود مرد است به صرف ادّعاي وي ثابت نمي‌شود.
3. اگر بيّنه شرعي بر دخول اقامه شد تمام احکام آن چه به زيان مرد و چه به سود وي ثابت مي‌شود.
4. اگر بيّنه شرعي (شاهد عادل) اقامه نشد و زن که منکر دخول است سوگند ياد کرد احکام مترتب بر دخول که سودمند به حال مرد است نفي مي‌شود.
89/3/6
احکام طلاق
مرد و زن شيعي که قانوناً و شرعاً همسر يکديگرند، توسط دادگاه خانواده پاکستان مطلّقه شدند در حالي که مرد از اجراي اين صيغه ناراضي است، زيرا اين کار عذابي براي خانواده خود و همسرش است. آيا اين طلاق از نظر شريعت ما معتبر و اجراء شده محسوب مي‌شود؟ اگر شوهر حضور نداشته باشد و به زور زنش را طلاق بدهند، او چه بايد بکند؟
زن يادشده، مدت 10 ماه است با پدر و مادرش زندگي مي‌کند که در اين مدت هيچ‌گونه تماس و معاشرتي با شوهر نداشته است؛ آيا اين زن بعد از طلاق بايد عدّه را رعايت کند؟
1. اگر مسئول دادگاه بر طبق مذهب شيعه و حضور دو شاهد عادل صيغۀ طلاق را جاري کرده، طلاق صحيح است.
2. اگر نگراني شوهر در حدّ اجبار نباشد، طلاق صحيح است.
3. اگر شوهر وظايف خود و حقوق همسرش را رعايت مي‌کرده و در اين حال بدون اذن او طلاق حاصل شود، باطل است.
4. در صورت صحت طلاق بايد از زمان طلاق عدّه نگه داشته بشود.
83/2/23
مردي، در وکالت رسمي، حق طلاق را به همسرش وامي‌گذارد. همسر پس از اخذ وکالتنامه، در غياب شوهر و بدون اطلاع وي، با طرح دعوا در محکمه و صدور حکم، طلاق مي‌گيرد. از آنجا که بکارت زن از نوعي بوده که علي‌رغم آميزش، قابل برگشت بوده است (حلقوي يا ارتجاعي)، دادگاه به استناد نظر پزشکي قانوني، وي را دوشيزه و غير مدخوله شمرده و نوع طلاق را «بائن غير مدخول بها» تعيين کرده است. زوجه نيز، مَهريۀ خود را بذل و به موجب وکالتنامه از طرف شوهر قبول مي‌کند؛ در صورتي که در طي چهار سال زندگي مشترک آنان، آميزش و آداب زناشويي صورت گرفته بود. شوهر هم، علي رغم اطلاع از اصل طلاق، تا مدتي پيش، از نوع طلاق و حوادث مرتبط، بي‌اطلاع بوده است. بعد از طلاق و در ايام عدّه، ارتباط زن و مرد مجدداً برقرار گشته است. اکنون پرسش اين است:
1. آيا اساس اين طلاق از نظر شرع صحيح است؟
2. با توجه به اينکه نوع طلاق بائن، بر اساس مدخوله نبودن و به اشتباه، تشخيص و تعيين گرديده مي‌توان گفت طلاق بائن نبوده و رجعي محسوب مي‌شود و ارتباط زن و مرد پس از طلاق در حکم رجوع بوده است؟
3. آيا تدليس زن در اصل حکم طلاق و صحت آن اثر دارد؟
4. آيا زن و مرد با توجه به توضيحات، هنوز به هم مَحرم‌اند؟
5. چنانچه زن بخواهد ازدواج کند، مجدداً بايد صيغۀ طلاق جاري و عدّه نگه دارد؟
6. با توجه به سؤال شماره 4 و در صورت زن و شوهر بودن:
الف) چنانچه زن با مرد ديگري ازدواج کرده باشد و بعداً حکم مسئله را بفهمد چه حکمي دارد؟
ب) چنانچه زن اين حکم را نپذيرد و با مرد ديگري ازدواج کند، به لحاظ شرعي چه حکمي براي زن، همسر اول و همسر دوم وي وجود دارد؟
ج) با توجه به لزوم حفظ آبرو و عرض زن و خانوادۀ وي خواهشمند است راهنمايي بفرماييد وظيفه همسر اول در خصوص اين حکم چيست؟
1. طلاق زن از طرف شوهر، به استناد وکالت از او صحيح است.
2. طلاق مزبور در سؤال، بر اثر بذل مهريه، بائن است نه رجعي.
3. تدليس زن، اثري در صحّت طلاق؛ يا بائن بودن آن ندارد، زيرا تدليس، راجع به غير مدخول‌بها بودن است نه دربارۀ بَذلِ مهر.
4. زن و شوهر در مفروض استفتاء مَحرم نبوده و در صورت جهل به حکم؛ يا جهل به موضوع، آميزش آن‌ها از قبيل وطي به شبهه محسوب مي‌شود، چون زن درخواست مهر نکرده است.
5. ازدواج زن بعد از عدّه (وطي شبهه) با همسر ديگر بدون اجراي صيغۀ طلاق جائز است.
1391/11/1
احکام غصب
شخصي به خاطر آنکه کارفرما او را اذيت مي‌کرد و حقوق کمي به وي مي‌داد، مقداري از اموال کارفرما را سرقت نموده، بعد از مدتي قسم به قرآن ياد کرد و منکر سرقت شد و حالا پشيمان است؛ ولي دادن آن پول براي وي ميسّر نيست؛ آيا قسم در چنين جاهايي منعقد مي‌شود؟
1. سارق، ضامن است و هر وقت توانست بايد بپردازد.
2. قسم دروغ حرام است و بايد توبه کند.
آيا مؤسسات دولتي و غيره از قبيل شهرداري‌ها، ادارات آب و گاز شرعاً مجاز به تصرف عدواني ملک مردم مسلمان اين مملکت بدون رضايت و موافقت آن‌ها مي‌باشند و بهره‌برداري از آن حلال است؟
تصرف مفروض، جايز نيست.
1. مسلمان مؤمني با مؤمنه‌اي عقد دائم شرعي و قانوني در مقابل مهر حلال و نقد با وليّ مؤمنه منعقد کرده و براي امرار معاش زمين مزروعي را در مقابل وجه‌البيع حلال از مالک اصلي خريده و قباله رسمي دريافت نموده و متصرف شده. سال‌هاي دراز شخصاً در اين ملک به کار احياء و توليد مشغول بوده و معاش عائله‌اش را تحصيل مي‌کرده. مولود و توليد حاصل از دو عقد فوق چه حکم شرعي دارد؟
2. زورمندي با قوّه قهريه به عقد دوم تجاوز مي‌کند و زمين مزروع را با توليدش و ابزار کارش متصرف مي‌شود، توليد حاصل از اين تجاوز غاصبانه چه حکم شرعي دارد؟
از موضوع شخصي اطلاعي ندارم؛ ولي به طور کلي مهريه‌اي که زن دريافت مي‌دارد و همچنين نماء حاصل بعد از عقد، ملک طِلْق اوست و هر گونه تصرفي در آن، منوط به رضايت و اذن او و غصب آن حرام است؛ ولي اگر کسي در زمين مغصوب زراعت کند، زراعت آن مالِ خود اوست و چنانچه صاحب زمين راضي نباشد که زراعت در زمين بماند، کسي که غصب کرده بايد فوراً زراعت خود را از زمين بِکَند و نيز بايد اجاره زمين را در مدتي که زراعت در آن بوده، به صاحب زمين بدهد و خرابي‌هايي را که در زمين پيدا شده است، اصلاح کند.
به متراژ شش هکتار زمين زراعي در طول سال‌ها، در تملک و تصرف شرعي و قانوني مرحوم پدرمان بود. او نه خان بود، نه کدخدا و نه مالک و فئودال؛ بلکه زارعي بود که تنها با زحمت خود از محصول زمين يادشده امرار معاش مي‌کرد. با اين حال اين اراضي به دست افرادي تصرف شد؛ در حالي که ما فرزندان آن مرحوم واقعاً به حق خود در آن زمين نيازمنديم. از اين‌رو برپايۀ مراتب معروضه از محضرتان تقاضا داريم امر شرعي را در مورد دخل و تصرف عدواني در مال غير، بيان فرماييد.
1. اگر ملکي در تصرف مشروع کسي بود به وارثان او منتقل مي‌شود.
2. تصرف ديگران در آن ملک، بدون بينه و ارائۀ حجّت شرعي جائز نيست.
1391/12/19
احکام لقطه
اگر کسي مالي را پيدا کند که: الف) قيمت آن کمتر از يک درهم است؛ ب) قيمت يک درهم يا بيش از يک درهم است؛ آيا ميتواند آن‌ها را تصاحب کند؟
1. [اگر لقطه، کمتر از يک درهم باشد] مي‏تواند با قصد تملک بردارد.
2. [اگر لقطه، يک درهم يا بيش از يک درهم باشد] با احتمال پيدا شدن صاحبش، بايد يک سال تعريف کند و در صورتي که از پيدا شدن صاحبش مأيوس باشد، از طرف صاحبش صدقه بدهد.
87/9/1
اگر کسي شک دارد که مالي به او تعلق دارد يا نه، مي‌تواند به قصد تملک آن را بردارد؟
نمي‏تواند بردارد.
87/8/19
اگر کسي مالي را به عنوان اين که مال اوست بردارد و بفهمد که مال او نيست، حکمش چيست؟
1. بايد آن را بلافاصله سر جايش بگذارد؛
2. اگر از زمان برداشتن، مدتي گذشته باشد که احتمال برود در عدم دسترسي صاحبش به آن، تأثير داشته باشد، علاوه بر اين که آن را سر جايش مي‏گذارد، قيمت آن را هم به فقير صدقه بدهد.
3. اگر از برداشتن، زماني گذشته باشد که اگر آن را سر جايش بگذارد، احتمال عقلايي دسترسي صاحبش به آن نباشد و از طريق ديگر نيز امکان رساندن آن به صاحبش نباشد، بايد آن را از طرف صاحبش به فقير صدقه بدهد.
87/8/23
اگر مالي (مثل کفش) را از کسي ببرند اگر بداند آنچه بر جاي مانده است مال کسي است که کفش او را برده است، در صورتي که از دسترسي به وي مأيوس باشد، مي‏تواند آن را بردارد؟
مي‏تواند آن کفش را بردارد؛ و اگر کفش بر جاي مانده قيمتش از مال او بيشتر است مابه‌التفاوت را به نيت صاحبش صدقه دهد.
87/8/16
در مواردي که کسي مال ديگري (مانند کفش) را از روي اشتباه برمي‏دارد و بر اثر برداشتن وي، صاحب آن به زحمت مي‏افتد، مثل اين که احتمالاً با پاي برهنه به منزل رفته است و مانند آن، وظيفه‌اش چيست؟
مناسب است بردارنده، علاوه بر عمل به وظيفه لازم، به نيّت استرضاي وي، مقداري صدقه بدهد.
87/8/19
فرق لقطه حرم و غير حرم
در لقطه غير حرم، بعد از اعلانِ يک سال، مخيّر است بين تصدّق، يا نگهداري براي مالک آن، يا تملک با قصد رد به صاحبش در صورت پيدا شدن وي، ولي در لقطه حرم، فقط بين دو امر اول، مخيّر است و نمي‏تواند تملک نمايد.
برداشتن اشتباهي مال ديگري
اگر کسي مالي را به عنوان اين که مال اوست بردارد و بفهمد که مال او نيست، در صورتي که جاي معيني داشته باشد و لقطه محسوب نشود، بايد آن را بلافاصله سر جايش بگذارد؛ ولي اگر از زمان برداشتن، مدتي گذشته باشد که احتمال برود در عدم دسترسي صاحبش به آن، تأثير داشته باشد، علاوه بر اين که آن را سر جايش مي‏گذارد، قيمت آن را هم به فقير صدقه بدهد.
در فرض قبل، اگر از برداشتن، زماني گذشته باشد که اگر آن را سر جايش بگذارد، احتمال عقلايي دسترسي صاحبش به آن نباشد و از طريق ديگر نيز امکان رساندن آن به صاحبش نباشد، بايد آن را از طرف صاحبش به فقير صدقه بدهد.
در مواردي که کسي مال ديگري را از روي اشتباه بر مي‏دارد (مانند کفش) و بر اثر برداشتن وي، صاحب آن به زحمت مي‏افتد، مثل اين که احتمالاً با پاي برهنه به منزل رفته است و مانند آن، مناسب است بردارنده، علاوه بر عمل به وظيفه لازم، به نيّت استرضاي وي، مقداري صدقه بدهد.
کسي که مال او را برده‏اند و چيزي مثل کفش به عوض آن بر جاي مانده وظيفه چيست؟
اگر بداند آنچه بر جاي مانده است مال کسي است که کفش او را برده است، در صورتي که از دسترسي به وي مأيوس باشد، مي‏تواند آن کفش را بر دارد؛ و اگر کفش بر جاي مانده قيمتش از مال او بيشتر است مابه‌التفاوت را به نيت صاحبش (با اذن حاکم شرع) صدقه دهد.
احکام وقف
يکي از مؤمنين مبلغ... تومان پول نقد را، وقف حضرت سيدالشهدا علیه‌السلام کرده‌اند. آيا شرعاً وقف پول نقد صحيح است؟
1. وقف پول که هيچ فائده‌اي بدون نقل عين ندارد صحيح نيست.
2. اگر مقصود، نذر پول بود؛ نه وقف آن، و تعبير «وقف» بر اثر آگاه نبودن [به مسئله] باشد احتياطاً در اجلال و تکريم حضرت سيدالشهدا علیه‌السلام صرف شود.
14مهر 1391
1. زمين‌هاي زراعتي روستاها تا حدود چهل سال قبل به علت قلّت نيروي انساني و مشکلات کِشت با وسايل سنّتي و اوليه کشت و زرع به اين صورت انجام مي‌شد که نصف زمين زراعتي يک روستا در يک سال و نصف ديگر زمين مزروعي همان روستا در سال ديگر کشت مي‌شد. با توجه به مورد فوق کشاورز مي‌بايست در جايي ساکن باشد تا موفق به کشت گردد و از طرف ديگر بيش از نصف زمين‌هاي زراعتي روستايي با دست تواناي مردم آباد شده است.
2. اهالي روستاي... هر ساله در روز عاشورا مهماندار مهمانان حضرت امام حسين عليه السلام هستند؛ يعني در روز عاشورا چندين روستاي مجاور جهت عزاداري سرور شهيدان عليه السلام از قديم الايام به اين روستا مي‌آيند و ناهار را مهمان اهالي اين روستا مي‌باشند.
با توجه به موارد فوق آيا اجاره زمين مسکوني و زراعي شامل حال مردم اين روستا مي‌شود يا خير؟
1. زمين‌هايي که در تاريخ وقف، موات بوده و بعداً آباد شده، اعم از مسکوني و زراعي، وقف نيست.
2. زمين‌هايي که در تاريخ وقف آباد و ملک واقف بوده، مقداري را که واقفْ وقف کرده است همان مقدارْ وقف است و درآمد آن به همان مصرف معيّن در وقف‌نامه صرف مي‌شود.
3. اگر هزينه مهمانداري عاشورا در زمان وقف، جزء مخارج عزاداري بوده، هم‌اکنون برابر وقف‌نامه به حساب وقف عمل شود.
محرم 1419
تغيير کاربري وقف
در روستايي فرد خيّري زميني را به مساحت 600 متر وقف مسجد کرد و بعد از وقف فوت نمود. زمين وقفي دقيقاً کنار يک خانه‌اي به فاصله 2/5 متري قرار دارد و اگر مسجد ساخته شود، مزاحم همسايه مي‌گردد. از طرف ديگر، روبه‌روي حسينيۀ روستا، چند متري باغ و زمين به مساحت 3500 متر مي‌باشد. به علت فاصله داشتن زمين مسجد و حسينيه اهالي روستا قصد کردند که زمين وقفي ياد شده را فروخته و در روبه‌روي حسينيه باغي را به اندازه 600 متر بخرند و وقف مسجد کنند. آيا اين عوض کردن زمين وقفي با زمين مکان ديگر - البته به اسم واقف انجام شود - امکان‌پذير است؟ در ضمن در باغ يادشده مي‌شود، مسجد، قبرستان، مخابرات، خانۀ بهداشت و اماکن عمومي ساخته شود؟
به وقف بايد عمل شود. فقط در صورتي تعويض و تبديل آن جايز است که نگهداري وضع موجود زيانبار باشد؛ يا تبديل آن به مصلحت وقف باشد؛ ليکن مصرف آن محفوظ است و هرگونه تصرف مصلحت‌آميز آن بايد با نظر متولّي شرعي و امين انجام شود و در صورت نداشتن متولّي شرعي به حاکم شرع مراجعه شود، لذا در اين مسئله به نماينده رهبري در استان مراجعه شود.
واقفي قطعه زميني را وقف مدرسه کرده، وقف‌نامه را نوشته و امضاء نيز کرده است؛ اما اکنون پشيمان شده است و مي‌گويد: من زمين ديگري را واگذار مي‌کنم، حال آنکه زمين مورد نظر وي از نظر ارزش از زمين اول کمتر است؛ آيا اين انتقال جايز است؟
اگر صيغه وقف جاري و زمينِ وقف نيز قبض شده، تغيير آن جايز نيست.
1382/10/20
شخصي حدود نيم قرن پيش، در زميني، حمامي ساخته و پس از درگذشت او فرزند ارشدش ده سال آن را اداره مي‌کرد و عوايد اندک آن را براي تعميرات آن و کمک به ايتام و فقرا به مصرف مي‌رسانيد. نزد يک به سه سال است که درِ حمام بسته شده و اهالي نيز به خاطر احداث حمام‌هاي خصوصي، نيازي به حمام عمومي ندارند. لازم به ذکر است که اين موقوفه هيچ شناسنامه‌اي در اداره اوقاف شهرستانمان نداشته و ندارد و وقف آن شفاهي و داخل محل بوده است.
آيا مي‌توان اين زمين را خريداري کرد و ثمن آن را به صورت نقد به فرزند ارشد واقف واگذار کرد تا آن را براي تعمير مسجد نوساختۀ محل يا احداث حسينيۀ محل - که از نظر فضاي ساختماني فعلي کوچک است - و يا در آباداني و عمران محل مصرف نمايد؟
1. وقف بودن زمين حمّام، طبق شهرت بين مؤمنان محل، ثابت است.
2. اگر حمام مزبور هيچ‌گونه مورد بهره‌برداري نيست، زمين آن را مي‌توان به مرکز درماني اختصاص داد.
3. اگر زمين حمّام مزبور مورد استفاده بهداشت و درمان نيست، مي‌توان با حفظ وقف بودن آن در حريم حسينيه يا مسجد قرار گيرد.
4. اگر جزء مسجد قرار گرفت، حکم مسجد ندارد.
5. خريد زمين حمّام در صورت تبديل به زمين ديگر با رعايت مصلحت وقف، جايز است.
دي 86
زميني جهت حسينيه خريداري شده است و از زمان خريداري زمين يک مرتبه آش گندم در آن زمين طبخ شده و پرچم برافراشته گرديده است. حال به خاطر کم عرض بودن کوچه، جمعي از هيئت امناء خواستار آن شده‌اند تا خانه‌اي که روبه‌روي مسجد حضرت جواد الائمه عليه‌السلام است را جهت حسينيه خريداري نمايند. استدعا مي‌شود نظر مبارک را در مورد فروش زمين و خريد خانه جهت حسينيه را اعلام فرماييد.
1. زمين مزبور به صورت وقف درآمد.
2. اگر ضرورتي باشد، تبديل آن به احسن جايز است.
81/11/9
شخصي قطعه زميني واقع در روستايي جهت احداث درمانگاه به صورت عادي و مکتوب و ثبت در وصيت‌نامه وقف نموده؛ حال از حضرتعالي استدعا مي‌شود نظر مبارک شرعي خود را در مورد وقف بودن زمين مذکور علي‌رغم اينکه به صورت رسمي نبوده، اعلام فرماييد.
1. اگر واقف زمين وقفي را به قبض متولّي داد، هر چند متولّي خودش باشد وقف مزبور صحيح است و بايد طبق آن عمل شود.
2. در صورت شهادت مطّلعان معتبر، وقف بودن ثابت مي‌شود، هر چند در دفتر رسمي ثبت نشده باشد.
84/8/26
اهالي روستايي در حال احداث حسينيه مي‌باشند که در مقابل آن يک ابوالفضلي سقّاخانه کهن و با سابقه وجود دارد. به دليل عدم وسعت حياط حسينيه قصد تخريب آن را دارند و در عوض، طبقه فوقاني حسينيه به نام ابوالفضلي احداث شود. نظر حضرت عالي در اين مورد چيست؟
1. اگر زمين وقفِ سقّاخانه است، تغيير آن بدون ضرورت، جايز نيست.
2. اگر سقّاخانه در حريم حسينيّه ساخته شده، تغيير آن جايز است.
1381/1/20
1. در منطقۀ ما قبرستان مخروبه‌اي وجود دارد که فعلاً در آن هيچ مرده‌اي دفن نمي‌شود و سندي و مدرکي راجع به اينکه اين قبرستان وقف است يا ملک شخصي و يا مراتع است در دسترس نيست؛ ولي نظر قاطبه اهالي اين است که اين قبرستان از زمين‌هاي مراتع عمومي مي‌باشد. دولت وقت در وسط اين قبرستان سه باب مدرسه احداث کرده است، بنابراين قبرستان عملاً به دو بخش تقسيم شده است و همچنين در نظر دارد که در بقيۀ قبرستان ساختمان‌هاي آموزشي ديگر و فضاي سبز احداث کند و محلۀ ما از لحاظ مسجد در مضيقه مي‌باشد و چند مسجد کوچک دارد که آن‌ها هم در طرح خيابان‌کشي و غيره دولت قرار دارند؛ ولي در محلْ زمين مناسبي به جز اين قبرستان که در وسط محله قرار دارد، در دسترسي اهالي وجود ندارد و اهالي مي‌خواهند در اين قبرستان مسجد بنا کنند. در قسمتي که براي اين کار در نظر گرفته شده است در حدود صد سال است که هيچ مُرده‌اي دفن نشده و آثار و علائمي از قبور احتمالي وجود ندارد و برخي از اهالي در آن آشغال مي‌ريزند. آيا در اين قسمت قبرستان شرعاً مي‌توان مسجد بنا کرد يا نه؟ لطفاً در اين‌باره حکم خدا را مرقوم و بيان فرماييد.
1. در قسمتي که در آ‌ن قبور مسلمانان است، نمي‌شود مسجد ساخت.
2. در قسمتي که در آن آثار قبر وجود ندارد و جداي از قبرستان محسوب مي‌شود، ساختن مسجد در آن جايز است.
74/12/8
در قسمتي که براي احداث مسجد در نظر گرفته شده است و شرايط آن در سؤال قبلي مطرح و بيان گرديده است در هنگام کَندن پي ساختمان مسجد به قبر مؤمن و استخوان او برخورد کرديم و رسيديم به جاي باريکي؛ تکليف ما چيست و چه بايد بکنيم؟ لطفاً حکم خدا را بيان و مرقوم فرماييد؟
1. آنچه از بدن مؤمن در هنگام کَندن زمين، ظاهر شد بايد دفن شود.
2. اگر نشانۀ قبرستان بودنِ زمين معلوم شد، نمي‌توان در آن مسجد ساخت.
3. اگر زميني قبرستانِ متروک باشد به طوري که در آن مُرده دفن نمي‌شود، ساختن نمازخانه جايز است.
همچنان‌که در سؤال اول گفته شد، بر اثر احداث سه باب مدرسه قبرستان مذکور به دو بخش تقسيم شده است؛ در قسمتي از اين قبرستان آثار و علائم قبور پيدا و نمايان است؛ ولي مُرده‌اي در آن دفن نمي‌شود. اين قسمت نيز قرار است توسط دولت به پارک يا فضاي آموزشي تبديل و تغيير شود و همچنين در آن آشغال مي‌ريزند و بچه‌ها توپ‌بازي مي‌کنند. آيا شرعاً در اين قسمت مي‌توان مسجد بنا کرد يا نه؟ آيا در اين قسمت براي ايجاد ساختمان مسجد مي‌توان نبش قبر کرد يا نه؟ در صورت منفي بودن جواب سؤال اخير تکليف ما چيست و چه بايد کرد؟ لطفاً حُکم خدا را بيان و مرقوم فرماييد.
1. نبش قبر جايز نيست.
2. اگر هنگام کَندن زمين بدون آگاهي قبلي به قبر مسلمانان برخورد شد، مانعي ندارد.
74/12/8
حسينيۀ... داراي مکاني به عنوان آشپزخانه بوده است که مالک اصلي آن بدون خواندن صيغه وقف، مکان فوق را جهت بهره‌برداري در راستاي تعزيت و سوگواري سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام و کليه مراسم مذهبي اهدا نموده بود.
با گذشت زمان، مکان فوق‌الذکر به دليل دوري از حسينيه متروک و بلااستفاده واقع گرديد؛ حال با توجه به مطالب مرقوم، به نظر حضرتعالي آيا ممکن است اين مکان را اجاره داد و از حق‌الاجارۀ آن در مصارف حسينيه استفاده نمود؟
1. اگر مکان مرقوم را به قصد وقف اهدا نمود و قبض شد و مورد بهره‌برداري قرار گرفت، وقف محقّق مي‌شود.
2. مکان وقفي يادشده را مي‌توان اجاره داد و مال‌الاجاره را در مصارف حسينيه مخصوصاً آشپزخانه آن هزينه کرد.
3. لازم است براي حفظ عنوان وقفِ مزبور، سعي بليغ مبذول گردد.
مرداد 83
در قريۀ... اهالي حسينيه مجلّلي را با مساعي جميله بناء کردند. متأسفانه جلوي اين حسينيه بنايي به نام سقّاخانه واقع است که موجب نقص بر شکوه و زيبايي حسينيه مي‌شود، بلکه باعث مي‌شود که حسينيه در مضيقه قرار گيرد.
طريق استخلاص از اين مشکل چيست؟ آيا مي‌شود سقّاخانه را از آن مکان خراب کرد و در مکان ديگري در حريم همان حسينيه ساخت؟ يا اينکه قسمتي از حسينيه در طبقه بالاي جائي است که قابل است، همان را سقّاخانه قرار دهند. آيا جايز است که همان قسمت سقّاخانه شود؟ طريقي که بشود از اين مشکل رهايي يافت چيست؟ مرقوم بفرماييد.
در صورتي که سقّاخانه مزبور مزاحم استفادۀ صحيح از حسينيه باشد، تبديل آن به محلّ مناسب اشکال ندارد.
74/3/24
فردي خيّر بدون وقف‌نامۀ مکتوب، زميني را صرفاً جهت استفاده حمام در اختيار اهالي گذاشت و در آن زمين يک حمام بنا شد که تمامي اهالي و غيره از آن استفاده مي‌کردند. هم اکنون حمام جديدي در کنارش بنا شده است و حمام قديمي به عنوان انباري و استراحتگاه حمامي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. آيا مي‌شود در اين حمام تغيير کاربري ايجاد نمود و آن را به فروشگاه، کتابخانه، زينبيه و... تبديل نمود؛ يا حمام نمره جديدي در اين مکان احداث نمود؟
1. با احراز وقف و قبض و قبولِ فعلي‌، نيازي به وقف‌نامۀ مکتوب نيست.
2. مادامي که انتفاع از حمام وقفي ممکن باشد، تغيير کاربري جايز نيست.
3. در صورت ضرورت به طوري که به هيچ [وجه] نتوان از زمين و بناي وقفي استفادۀ حمام نمود، تغيير آن به چيزي که به هدف واقف نزد يک باشد، جايز است.
1381/3/24
فردي زميني را خريداري و به قبرستان ملحق نموده و در مبايعه‌نامه آن تصريح شده است خريدار تصميم به وقف آن جهت دفن عموم مسلمانان دارد؛ ولي وقف‌نامه‌اي موجود نمي‌باشد. امروز چون به توسعه حسينيه کنار قبرستان نياز است، تصميم داريم در آن زمين خريداري شده و الحاقي که هيچ جنازه‌اي در آن دفن نشده است، حسينيه‌اي بنا کنيم. آيا اين کار جايز است؟ آيا مي‌شود از فضاي بالاي زمين مذکور جهت ساخت حسينيه استفاده کرد و سطح زمين را براي دفن اموات استفاده نمود؟
1. در سطح زمين مزبور، قبور مناسب حفر و آماده بهره‌برداري شود.
2. حق الارض به عنوان اجاره به قبرستان تأديه گردد.
3. چون وقف معاطاتي در صورت قبض، صحيح است، جريان وقف زمين يادشده تحرير شود.
1382/2/9
زميني پيش از 60 سال وقف شده است که مقداري از محصول آن براي بزرگداشت شهداي بدر و اُحد و حنين و کربلا خرج شود و تاکنون به همان صورت عمل مي‌شد، الآن به مقدراي از آن زمين براي تأسيس سالن مطالعه احتياج مبرم داريم، آيا اين کار جايز است؟
1. تغيير کاربري در صورتي که درآمد آن بيشتر يا مساوي باشد جايز است.
2. لازم است اجاره زمين وقفي برابر وقف‌نامه مصرف شود.
3. توليت متولي شرعي محفوظ و تمام امور با سرپرستي او انجام شود.
89/12/22
زمين کشاورزي موقوفه‌اي، به دليل تغيير بافت شهري، امکان کشاورزي در آن وجود ندارد، اکنون تنها راه ممکن براي احياي آن، ساختن منازل مسکوني؛ يا خدمات عمومي، با رعايت حقوق مشروط در وقف‌نامه است. آيا مي‌توان با رعايت شرايط يادشده کاربري آن را تغيير داد؟
1. وقف صدقه جاريه است نه جامده؛
2. عرصه زمين وقف جاويد و دائم است؛
3. در صورت حصر واقف که بهره‌برداري از آن فقط کشاورزي باشد، در وضعي که کشاورزي ممکن و سودآور است، تغيير کاربري جائز نيست؛
4. در صورت عدم حصر واقف، متولي مي‌تواند کيفيت بهره‌برداري از زمين وقف شده را تغيير دهد.
1393/7/8
آب‌انباري که فعلاً فاقد استفادۀ شهرداري است و کلاً با خاک و مانند آن پر شده؛ يا زير خيابان واقع شده است. تصرف و خريد و فروش اين آب‌انبارها و زمينِ آب‌خيزِ متعلق به آن‌ها چه صورتي دارد، آيا مي‌توان آن را خريد و در آن ساختمان بنا کرد؛ يا لازم است صاحبان موقوفه؛ يا وارثان ايشان در آن تصرف نمايند و اگر واقفين در حال حيات نباشند و وارثي نداشته باشند، تکليف چيست؟
1. خريد و فروش زمين وقفي جايز نيست؛
2. متولي مي‌تواند زمين وقفي را اجاره دهد تا در آن زمين، ساختمان ساخته شود؛
3. اجاره آن را بايد به مصرف وقف برساند.
1391/12/10
مسائل متفرقه وقف
در شهر ما، زاده‌اي است که اراضي موقوفه به وقف عام دارد که براي منزل مسکوني و مغازه و غيره استفاده شده است، قطعه‌اي از اين زمينها را براي مسجد جامع در نظر گرفته‌ايم که ان شاء الله با همت والاي مردم متديّن ساخته شود. آيا اختصاص دادن اين قسمت از زمينهاي موقوفه براي مسجد جامع جايز است؟
زميني که براي مطلق کار خير وقف شده باشد مي‌توان در آن مسجد احداث کرد به طوري که ابديّت آن به وسيله وقف مطلق حاصل شده باشد و عنوان مسجد شدن به وسيله وقفِ بنا و قصد آن پديد آيد.
آبان 89
در صورتي که جاده و خيابان احتياج به عقب‌نشيني داشته باشد و اين کار موجب تخريب ديوار حسينيه و قبوري خواهد شد، که دو مورد از اين قبور، از سادات است و سي سال هم از آن‌ها گذشته است و قبر چند نفر ديگر هم کمتر از سي سال مي‌باشد و تخريب قبر ميّت نيز کلّي نيست بلکه نصف خاک از روي قبر گرفته مي‌شود و دوباره شن‌ريزي و آسفالت مي‌شود آيا تخريب ديوار حياط حسينيه و قبر ميّت اشکال دارد يا نه؟
1. تخريب حسينيه که وقف نيست با رضايت صاحب آن جايز است.
2. تخريب مقداري از ظاهر قبر و ترميم آن، که نه نبش قبر است و نه هتک مؤمن، جايز است.
74/5/30
احکام مسجد
قسمتي از مسجد به کتابخانه و فعاليت‌هاي فرهنگي بسيج اختصاص دارد و فقط در شب‌هاي احياء در اختيار نمازگزاران قرار مي‌گيرد و زماني که نماز جماعت برقرار نباشد، بعضاً به صورت فرادا نماز اقامه مي‌شود؛ مستدعي است نظر مبارک را در زمينۀ ادامه فعاليت بسيج در مکان فوق‌الذکر مرقوم فرماييد.
1. مکان مزبور، جزء مسجد است و رعايت احکام مسجد در آن لازم است.
2. استفاده فرهنگي و مانند آن، که مطابق اهداف نظام اسلامي باشد، جايز است.
3. رعايت وفاق و نظر مساعد توليت و هيئت امنا راجح است.
1381/3/2
شخصي ارمني مراسم ترحيم پدرش را در مسجد برگزار مي‌کند و در مجلس ترحيم مؤمنان و بزرگداشت شهيدان نيز در مسجد حضور مي‌يابد. آيا حضور فرد اهل‌کتاب در مسجد، هتک مقام مسجد به شمار مي‌آيد؟
اگر فرد مزبور آداب ظاهري ورود به مسجد را رعايت کند و متشرّعان محل حضور او را هتک به مسجد ندانند، شرکت او جايز است.
81/3/23
نصب عکس در مساجد چه صورت دارد. اگر اين عکسها رو به قبله نباشد چطور؟
1. منقوش نمودن ديوار مسجد به عکس مکروه است.
2. نماز خواندن در مکاني که در آن عکس است هر چند مقابل نباشد مکروه است.
3. نصب عکس مناسب مسجد نيست.
1387/9/12
در متن وقف‌نامه‌اي، به استفادۀ از زمين و ساختمان براي مسجد و امور ديني، اخلاقي و اجتماعي به نفع اسلام تصريح شده است. طبقۀ همکف آن مسجدي دارد که ظرفيت کافي براي نمازگزاران را دارد. ساختن مدرسه علميه بر روي ساختمان مسجد مزاحمتي در امور مسجد ايجاد نمي‌کند. با توجه به اين امور، حکم شرعي تأسيس مدرسه علميه بر روي ساختمان مسجد چيست؟
متن وقف‌نامه:
.... و تمام طبقات بالا جهت منافع شخصي و عمومي حرام، زيرا مختص به مسجد و امور ديني و اخلاقي و اجتماعي که به نفع اسلام مي‌باشد دارد و توليت آن را حجت الاسلام و المسلمين جناب... معلوم مي‌نمايند.
1. با توجه به وقف‌نامه، احداث کتابخانه و مدرس روي ساختمان مسجد جائز است؛
2. احداث حجره جهت طلّاب علوم ديني جائز است؛
3. احداث روشويي و محل وضوگرفتن جائز است؛
4. از احداث سرويس بهداشتي و مانند آن اجتناب شود.
1392/4/18
اجاره و فروش اموال مسجد
1. آيا مي‌شود موکت‌هاي مسجد که مازاد بر احتياج است را فروخت؛ يا مي‌توان براي مجالس عروسي و غيره اجاره داد؟ اگر زياني وارد شود، جايز است در اين صورت اجاره داده شود يا خير؟
2. آيا فروختن ظروف مسجد و اثاثيۀ ديگر آن به دليل فرسودگي که بخواهند آن را تبديل به لوازم جديدتر نمود، جايز است يا خير؟
3. آيا اجاره دادن اموال مسجد که هم وقف خاص و هم وقف عام دارد جايز است يا خير؟ ضمن اينکه مقداري از وقوف عام و خاص با هم مخلوط شده و تشخيص و تفک يک آن مشکل است؛ در اين صورت آيا مي‌شود اجاره داد يا خير؟
4. آيا تهيه و خريد براي اموال مسجد بايستي به نيّت وقف عام باشد يا خاص که در صورت اجاره دادن مشکل شرعي نداشته باشد؟
1. اثاث مسجد از قبيل فرش، ظرف و لوازم ديگر را در صورت وقف خاص و زائد بر احتياج مي‌توان فروخت يا اجاره داد و درآمد حاصل را در همان مسجد صرف کرد و در صورت وقف عام به مساجد ديگر منتقل کرد.
2. در صورت مشتبه شدن وقف خاص و عام، احوط ترک فروش يا اجاره است.
3. زيان‌هاي عادي از درآمد کم مي‌شود و زيان‌هاي عمدي و غير عادي به عهده کسي است که ضرر وارد کرده است.
تخريب و بازسازي مسجد
آيا تخريب مسجد جامع قديمي جايز است يا خير؟ با توجه به اينکه ساختمان قديمي مسجد به علت کثرت جمعيت و دامنۀ فعاليت‌هاي اسلامي و ديني ظرفيت و گنجايش جمعيت و برنامه را ندارد.
1. توسعۀ مسجد، به طوري که سبب تخريب نباشد، بدون اشکال است.
2. توسعۀ مسجد، به گونه‌اي که موجب تخريب شود، در صورت ضرورت، جايز است.
تذکر: تخريب بناي کهن، موجب محو ميراث فرهنگي نشود.
1381/12/20
مسجدي به صورت همکف و يک طبقه احداث شده بود اينک هيئت امناي آن در نظر دارد به دليل فرسودگي بنا و افزايش جمعيت منطقه آن را تخريب و با توجه به طرح تعريض شهرداري در مساحتي کمتر اقدام به تجديد بناي مسجد در چند طبقه نمايد.
طبقه زير زمين مخصوص آشپزخانه و...
طبقه همکف فضاي مسجد مخصوص آقايان
طبقه اول فضاي مسجد مخصوص بانوان
طبقه دوم مخصوص سالن همايش، ختم و...
طبقه سوم مخصوص فضاي مجتمع فرهنگي
طبقه چهارم مخصوص خانه عالم و خانه سرايدار
با توجه به اينکه در زمان احداث بناي اوليه براي کل مساحت زميني که قصد احداث بناي جديد در آن است، صيغه مسجد خوانده شده بود لذا سؤالات ذيل مطرح است:
آيا حکم مسجد در خصوص طبقات پايين‌تر يا بالاتر از عرصه‌اي که صيغه مسجد برايش قرائت شده وارد است؟
آيا در طبقات پايين‌تر يا بالاتر از عرصه‌اي که صيغه مسجد برايش قرائت شده مي‌توان سرويس بهداشتي (توالت) احداث کرد؟
آيا مي‌توان در طبقات بالاتر از عرصه‌اي که صيغه مسجد برايش قرائت شده (عيان)، خانه عالم و خانه سرايدار (با توجه به امورات جاريه زندگي خانوادگي) احداث کرد؟
1. آنچه به عنوان مسجد وقف شد تغيير کاربري آن جايز نيست.
2. آنچه براي مسجد نه به عنوان مسجد وقف شد احداث بناهاي مرقوم در استفتاء جايز است.
3. احداث آشپزخانه و مانند آن در زير زمين جايز است.
4. احداث طبقه اول جهت نماز بانوان مانند همکف براي نماز آقايان بلا مانع است.
5. احداث مجتمع فرهنگي (قرآن، فقه، اخلاق و...) جايز است.
6. از احداث واحد مسکوني اجتناب شود.
87/4/10
در يکي از روستاهاي شهرستان ما مسجدي با قدمت 45 سال در حال تخريب مي‌باشد. و با توجه به اينکه مهندسين ساختمان نظر به تخريب کلي بنا و ساخت مجدّد آن داده‌اند و مؤمنين و متديّنين اين روستا هم آماده کمک‌رساني جهت ساخت مجدّد آن مي‌باشند از محضر معظم له خواهشمند است نظر مبارک را در ارتباط با تخريب مسجد و ساخت مجدّد آن مرقوم فرماييد تا موجبات آرامش قلوب مؤمنين و متديّنين اين روستا فراهم گردد.
عمران مسجد، بازسازي و نوسازي آن جايز بلکه راجح است.
87/7/7
مستدعي است بيان فرماييد که ساختن گنبد و گلدسته براي مساجد و حسينيه‌ها - که امروزه به عنوان نمادهاي مذهبي براي اين مکان شمرده مي‌شود - در شرع انور چه حکمي دارد؟
1. شرع انور نسبت به نمادهاي مرقوم ترغيب نفرموده است.
2. شايسته است مؤمنان اعزّهم الله از اينگونه نمادها پرهيز فرمايند.
88/2/20
احکام خوردني ها و مصرفي ها
در خصوص گوشت عقيقه برادر و خواهر نسبت به يکديگر و فرزندان نسبت به پدر و مادر آيا هر يک از اينان مي‌توانند از گوشت عقيقه ديگري مصرف کنند و همچنين زن مي‌تواند از گوشت عقيقه پسر شوهرش بخورد چنان‌که برخي از فقها اين موارد مصرف را مکروه دانستند؟
آنچه در عقيقه مستحب است آن است که ران و کتف گوسفند را به قابله بدهند و اگر قابله نداشته باشد، آن را به مادر بدهند تا صدقه دهد و بقيه را به صورت مطبوخ يا غيرمطبوخ به مؤمنان بدهند.
لقمه حرام
خانمي که داراي حملي مي‌باشد و نسبت به آوردن لقمه حرام توسط شوهر به خانه قطع دارد اين خانم چه شيوه‌اي را در پيش گيرد تا اين نوزاد در رَحِم از اين قضيه صدمه نبيند؛ يا حداقل ضرر کمتري به او وارد شود؟
1. در صورت قطع به حرام بودن عين مال استفاده از آن جايز نيست.
2. در صورت ضرورت به مقدار لازم استفاده کند؛ نه بيش از آن.
3. عوض آن را به مالک اصلي دهد.
4. در صورت ندانستن يا دسترسي نداشتن به مالک اصلي، از طرف او صدقه دهد.
86/8/27
مصرف انرژي
نظر به محدوديت ظرفيت توليد، پالايش و عرضه گاز طبيعي و مصرف بي رويه انرژي بخصوص گاز طبيعي در فصل زمستان توسط برخي از مشترکين محترم که نهايتاً منجر به تعدّي به حقوق عمومي و سلب امکان بهره‌مندي عادلانه مجموعه مشترکين از نعمت خدادادي گاز طبيعي، بروز مشکل در گازرساني به برخي از نقاط کشور و نيز ايجاد وابستگي به خارج در واردات بيشتر گاز به دليل اهمال در مصرف توسط بخشي از مشترکين مي‌گردد، ازاين‌رو از محضر مبارک استدعا دارد نظر شريف را در ارتباط با وظيفه مؤمنين به ويژه مقلدين آن حضرت در خصوص اجتناب از اسراف و رعايت اصول ايمني مصرف بهينه گاز طبيعي مرقوم فرمايند.
1. تعدّي به حقوق عمومي و تضييع اموال در کيفيت توليد، توزيع و مانند آن جايز نيست.
2. اسراف در مصرف گاز و غير آن جايز نيست.
88/1/28
مصرف سيگار
آيا کشيدن سيگار چه در مکاني که ديگري نيست يا در حضور ديگران که از دود و بوي سيگار، اذيت مي‌شوند جايز است؟
سيگار کشيدن اگر موجب اعتيادِ ضررآور آن است جايز نيست و اگر سبب اعتياد نمي‌شود و براي استعمال کنندۀ آن ضرر ندارد ليکن موجب آلودگي محيط زيست مي‌شود لازم است ترک شود.
87/11/10
احکام ذبح
ذبح با استيل
آيا استيل از آهن است و ذبح حيوان و طيور با استيل چه حکمي دارد؟
ذبح حيوان (طائر و غير آن) با استيل جايز است.
احکام صيد
1. آيا ماهي ازون برون حلال است؟
2. ماهي که در تور ماهيگيري جان مي‌دهد چه حکمي دارد؟
ماهي ازون برون اگر فلس‌دار باشد حلال است.
اگر ماهي در حال صيد، در داخل تور ماهيگيري - که در حال کشيدن است - بميرد، در حکم صيدشده و حلال است.
تابستان 88
احکام وصيت و ارث
شخصي قسمتي از اراضي کشاورزي خود را وصيت به ثلث مي‌کند و اين اراضي پس از مدتي به علت عدم دسترسي به آب، از قابليت بهره‌برداري زراعي خارج مي‌شود. وصي به ناچار آن را با ملک ديگر زراعي که درآمد بيشتري دارد، با نظريۀ دو کارشناس رسمي دادگستري معاوضه مي‌کند؛ تا بتواند به درستي به وصيت عمل کند. آيا اين معاوضه صحيح است؟ آيا ادارۀ اوقاف مي‌تواند اين معاوضه را بر هم بزند؟
1. اگر ظاهر وصيت يا عرف محلّ وصيت‌کننده اين است که اصل زمين محفوظ بماند و درآمد آن، صرف امور خيريه شود، فروش زمين مزبور صحيح نيست.
2. اگر مقصود وصيت‌کننده آن بود که زمين يادشده در راه خير صرف شود، فروش آن صحيح است.
3. اگر به وقف‌کردن زمين، وصيت نکرد و براي ادارۀ اوقاف حق نظارت قرار نداد، ادارۀ ياد‌شده حق دخالت ندارد.
1391/11/6
مردي در وصيت‌نامه خود زني را به عنوان همسر دوم خود معرفي کرده و در مورد منزلي که همسر دومش در آن سکونت دارد چنين نوشته: « يک طبقه از سه طبقۀ منزلي که خانم... همسرم سکونت مي‌نمايد تا زماني که در قيد حيات باشند، اختيار آن خانه در دست اوست و بايستي يک طبقۀ آن را خود بنشينند و طبقات ديگر را اجاره دهد و امرار معاش نمايد؛ در اين مدت کسي حق ندارد ايشان را از آن خانه بيرون کند؛ يا خانه را بفروشد، و بعد از فوت ايشان ورثه حق تصرف خواهند داشت. بدانند اگر کسي تعرض به ايشان نمايد و مزاحم گردد راضي نخواهم شد». اکنون وظيفه ورثه نسبت به وصيت ميّت چيست؟
لازم است مطابق وصيت وي عمل شود.
84/9/15
1. پدرم دو همسر داشته؛ از همسر اول دو پسر و سه دختر دارد و از همسر دوم چهار فرزند پسر و يک فرزند دختر دارد. حال اگر ارث و ميراث و ملکي دارد چطور بايد تقسيم گردد؟ در ضمن همسر اول فوت نموده، بعد با همسر دوم ازدواج نموده که در حيات مي‌باشد. حق و حقوق همسران چطور خواهد بود؟ آيا ارث و ميراثي به آن‌ها تعلق خواهد گرفت يا نه؟
2. پدرم زمين‌هاي مسکوني داشته که حدود پنج الي شش هزار متر مربع مي‌باشد که برادر دوم که از زن اول مي‌باشد نصف برده و نصف ديگر را که براي ما چهار فرزند ديگر که از زن دوم هستيم مي‌باشد. حال آن برادر مدّعي است که بايد از آن نصف هم به من بدهيد. پدرم هم مدرکي دال بر اينکه شما نصف ببريد به ايشان نداده‌اند، حال از حضرتعالي تقاضامندم که تکليف ما را مشخص نماييد.
1. زن اول چون پيش از شوهر مرده است ارث نمي‌برد.
2. زن دوم يک هشتم از تمام اموال منقول و نيز يک هشتم از قيمت ساختمان، درخت و محصول کشاورزي ارث مي‌برد و از زمين، خواه زمين مزرعه و باغ و خواه زمين خانه و مغازه، و نيز از قيمت آن ارث نمي‌برد.
3. پسر از زن اول و دوم، دو برابر دختر از زن اول و دوم ارث مي‌برد.
4. هيچ پسري حق ندارد بيش از سهم خود مالک شود.
5. در صورتي که پسر در زمان حيات [پدر] زمين را آباد کرده باشد يا پدر در زمان حيات چيزي از زمين يا غير آن را به وي بخشيده باشد، در صورت اثبات چنين ادعايي، آن مقدار زائد را مي‌تواند مالک شود.
6. تمام جريان ارث بعد از اداي ديْن و عمل به وصيت پدر است، در صورتي که ديْن داشته يا وصيت کرده باشد.
86/8/28
1. همان‌گونه که در آيه ده سورۀ مبارکۀ نساء آمده است، چرا اولاً پسر دو برابر دختر ارث مي‌برد؟
2. ديگر آنکه در آيه 33 سورۀ نساء آمده است: ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّسَاءِ﴾ چرا بايد مرد سرپرست زن باشد و به بيان ديگر، چرا بين پسر و دختر تفاوت وجود دارد؟
مطالب مربوط به ارث زن و نيز جريان قوّام بودن مرد در کتاب زن در آئينۀ جمال و جلال و همچنين در تفسير تسنيم ذيل آيه 34 سورۀ نساء ارائه شده است. لطفاً مراجعه فرماييد.
86/8/28
احکام وکالت
شخصي جهت فروش اتومبيل خود به کسي وکالت با حق توکيل غير مي‌دهد و وکيل نيز وکالت را به استناد حق توکيل، به ديگري تفويض و واگذار مي‌کند و در وکالت دوم تصريح مي‌نمايد «اقدام و امضاي وکيل، به منزله اقدام و امضاي موکّل و موکلِ موکل نافذ و معتبر و داراي اثرات قانوني است».
حال موکّل مبادرت به عزل وکيل اول نموده؛ آيا وکيل دوم نيز معزول است و يا اينکه بايد مراتب عزل توسط موکّل به وکيل دوم مستقلاً اعلام شود؟
چنانچه وکيل دوم به استناد وکالت دوم، مبادرت به انجام معامله نمايد، آيا معامله صحيح است يا خير؟
1. گرچه وکيل اول به اذن موکّل اصلي مي‌تواند از طرف خود يا از طرف موکّل وکيل بگيرد، ليکن ظاهر آنچه در وکالت دوم تصريح شد، اين است که وکيل دوم، وکيل مي‌باشد نه وکيل از موکّل اصلي، وگرنه امضاي او فقط به منزلۀ امضاي موکّل اصلي مي‌بود؛ نه به منزله امضاي هر دو (موکّل اصلي و وکيل).
2. چون وکيل دوم، وکيل از وکيل است، نه از موکّل اصلي، در صورتي که عزل وکيل اول به همان وکيل اول ابلاغ شود، وکيل دوم منعزل خواهد شد و نيازي به اعلام مستقل به او نيست.
3. اگر وکيل دوم بعد از عزل وکيل اول، در صورت جهل به عزل، معامله‌اي را در مورد عين متعلّق وکالت انجام دهد، معذور است و صحت عقد فضولي مزبور محتاج به اجازه مالک اصلي است.
76/7/28
اگر شخصي ديگري را وکيل کند، که در ملک او احداث بنا کند و سهمي را براي هزينۀ ساختن آن کسر کرده و مانده را به موکّل برگرداند. در صورتي که وکيل علي‌رغم موضوع وکالت، در ملک اعمال تصرف و مالکيت نمايد و حقوق موکّل را به وي برنگرداند، يد او در خصوص اموال موکّل چيست؟ و در صورت امتناع موکّل از تحويل سهم وکيل حکم شرعي ايشان چيست؟
1. يد وکيل در ساختن بنا، برابر وکالت، يد اماني است؛
2. پس از ساختن و پيش از افراز و تعيين سهم هر کدام، تصرف وکيل يا موکّل در هر جزئي از بنا، بدون رضايت ديگري جائز نيست؛
3. امتناع موکّل از دادن سهم وکيل، و امتناع وکيل از تحويل سهم موکّل، حرام و ضمان‌آور است؛
4. در مفروض سؤال، بر وکيل لازم است، برابر تعهد متقابل، بقيۀ ساختمان را در اختيار موکّل قرار دهد.
اسفند 1392
احکام ضمانت
ضمانت پزشک
اگر پزشکي به اشتباه دارويي را تجويز نمايد و پرستار نيز بر اساس نسخه‌اي که پزشک پيچيده دارو را به بيمار بخوراند و بيمار بر اثر خوردن دارو بميرد، آيا پزشک که سبب تلف بوده ضامن است؛ يا پرستار که مباشر تلف بوده؟ در صورتي که پزشک ضامن باشد، دليل آن را بفرماييد؟
1. اگر پزشک حاذق به دست خود دارويي را به بيمار بخوراند يا به وي دستور خوردن يا استعمال آن را بدهد و ضرري به بيمار برسد يا بميرد، پزشک ضامن است، هر چند متخصص باشد.
2. اگر پزشک حاذق دستوري ندهد، بلکه فقط نظر طبّي خود را نسبت به فلان بيماري و راه درمان آن به فلان دارو را ارائه نمايد و بيمار شخصاً اقدام نمايد و ضرري به او برسد، طبيب ضامن نيست.
3. اگر پرستار بفهمد که دارو اشتباه است، در حال علم عمداً دارو را به خورد بيمار دهد، شريکدر ضمان است.
4. اگر پرستار آگاه نباشد و فقط طبق دستور پزشک دارو را به بيمار بدهد، ضامن نيست.
5. دليل ضمان، قاعدۀ اتلاف است که از نصوص معتبر استفاده مي‌شود.
6. در احکام يادشده فرقي نيست بين آنکه پزشک اجرت بگيرد؛ يا رايگان باشد.
دي 86
ضمانت دانشجوي پزشکي
خانمي هستم 53 ساله، حدود 35 سال پيش به عنوان دانشجو، براي دورۀ يادگيري، وارد بيمارستان شدم، خانم پرستاري به من آمپولي دادند و به جاي اينکه بگويند اين آمپول را بريز داخل سرم، گفتند بزن به سرم، من هم آمپول را به مخزن سرم تزريق کردم. بيمار - که دختر بچه‌اي بود - متأسفانه درگذشت و من پس از چند روز، از درگذشتن او باخبر شدم. اين در حالي بود که در سن قانوني نبودم و از احکام شرعي هم چيزي نمي‌دانستم. گمان مي‌کردم مسئوليتي متوجه من نيست. اکنون اين پرسش براي من مطرح است:
1. آيا در فرض مسئله، ديه‌اي بر ذمّۀ من است؟
2. با فرض ثبوت ديه، اينجانب تمکّن مالي براي پرداخت آن ندارم و تنها دارائي من يک مسکن شصت متري است آيا بايد آن را بفروشم؟
3. با فرض ثبوت ديه بر عهدۀ من، آيا بايد پدر و مادرش را پيدا کنم و به آنان بپردازم؟
4. آيا کفاره قتل غير عمد نيز، در اين‌جا مطرح است و حکم آن چيست؟
1. سن شما در هنگام تزريق، سن تکليف بوده است؛
2. اگر عمداً در تزريق کوتاهي نکرديد و مرگ آن کودک به تزريق شما بود، ضامن ديه - که نصف ديه پسر هست - خواهيد بود؛
3. اگر ثابت نشد که تزريق شما سبب مرگ آن دختر بچه شد، ضامن ديه نيستيد؛
4. بر فرض ثبوت ديه، بر شما لازم است پدر و مادر آن کودک را شناسايي نماييد تا اگر رضايت ندادند ديه را به آنان بپردازيد؛
5. اگر نتوانستيد پدر و مادر يا طبقه بعدي از وارثان را بشناسيد، بايد به عنوان مجهول‌المالک به فقيه جامع شرائط پرداخت شود و در صورت عدم تمکّن، با استغفار بخشوده خواهيد شد؛
6. کفاره‌اي که مي‌توانيد انجام دهيد، [اين است که] شصت مسکين را تدريجاً يک بار غذا دهيد.
1393/2/24
ضمانت شرکت پست
شرکت پست که با أخذ کارمزد و دادن رسيد عهده‌دار رساندن محموله‌اي جهت تحويل در شرکت پست شهر مقصد شده است آيا در صورت فقدان و حيف و ميل محموله متعهدٌله، به دليل قصور و سهل‌انگاري کارکنان شرکت پست (شهر مقصد) در قبال جبران ضرر و زيان متعهدٌله ضامن است يا خير؟
1. شرکت پست در صورت تقصير و سهل‌انگاري عمدي ضامن است.
2. شرکت مزبور در صورت عدم تقصير با پديد آمدن حوادث غير مترقّبه ضامن نيست.
87/11/10
ديون مالي
کسي که به ديگري بدهي دارد:
اگر مبلغ معلوم و طلبکار معلوم است: آن را پرداخت مي‏کند؛
اگر مبلغ معلوم و طلبکار نامعلوم يا به او اصلاً دسترسي ندارد: رد مظالم مي‏دهد؛
اگر مبلغ نامعلوم و طلبکار معلوم است: بايد استرضاء يا مصالحه يا اگر قدر متيقني دارد پرداخت نمايد؛
اگر مبلغ نامعلوم و طلبکار نامعلوم است: اگر مال در ضمن اموال ديگر باشد، خمس پرداخت مي‏کند و اگر به ذمّه است، با حاکم شرع مصالحه مي‏کند.
خسارت هاي آبرويي
اگر کسي به ديگري تهمت بزند يا [از او] غيبت کند و امثال آن: در صورتي که آن شخص مطّلع شده باشد، بايد او را به هر نحو راضي کند و طلب حلاليّت نمايد؛ و اگر مثلاً غيبت نموده ولي غيبت شونده مطّلع نباشد، گفتن به وي (مخصوصاً با فرض مفسده و ايذاي وي) لازم نيست و استغفار براي خود و او و جبران به قدر مقدور کفايت مي‏کند.
احکام جهاد
با توجه به اينکه بنده از اهالي کشمير مي‌باشم و با هندوستان در حال جنگ مي‌باشيم و از تسلط هندوستان بر کشمير راضي نمي‌باشيم، آيا مي‌توان دولت هند را به عنوان کافر حربي دانست؟
هوالعليم. اختلاف مرزي و مانند آن، غير از اختلاف در دين است. دولت هند با اسلام و با مسلمانان از آن جهت که مسلمان‌اند نمي‌جنگد، چون مسلمانان زيادي در هند زندگي مي‌کنند.
84/2/8
احکام حدود و ديات
آيا در جمعِ گروهي که با هم تباني به عمل مجرمانه سرقت نموده‌اند و به بعضي از افراد آن اتهام سرکردگي را وارد آورده باشند - به اين معنا که وسايل ارتکاب جرم را فراهم ساخته است و مالباختگان را شناسايي نموده است - آيا مي‌توان حدّ محارب را جاري نمود و در حالي که حضور فيزيکي و حسّي در موارد نداشته باشد و شبهه عدم رعايت جانب (به اين معنا که اگر کشته باشد، کشته شود و اگر...) در صدور حد نيز داده شود و به خاطر شکايت شخصي و رد مال، جنبه عمومي هم نداشته باشد و مقاومت در مقابل مأمورين براي دفاع از نفس و عِرض و مال با وجود خوف از جَرح يا تعرّض به عِرض صورت گرفته باشد؛ مي‌توان حکم اعدام با چوبۀ دار صادر نمود؟ آيا در فرض مرقوم مي‌تواند وجاهت شرعيه داشته باشد؟
1. مفروض در سؤال، نه حدّ سرقت دارد و نه حدّ محارب.
2. مقاومت در مقابل مأموران نظام اسلامي جايز نيست.
3. تباني و تهيه وسايل مرقوم، جرم است و کيفر آن با بررسي و کارشناسي قضايي است.
4. اگر کسي سرکردگي گروه فساد و تباهي را به عهده داشته باشد، هر چند شخصاً حضور فيزيکي نداشته باشد، مجرم است و کيفر آن برابر مقدار توطئه او مشخص است.
سقط جنين
سقط جنين در قبل و بعد از چهار ماهگي در صورتي که تشخيص طبي قطعي (و يا احتمالي بيش از 85%) اين باشد که جنين غير طبيعي بوده و با مشکلات متعدّد جسمي و عقلي (نظير مونگول بودن و يا شديدتر از آن) متولّد خواهد شد و يا قبل از تولد از بين خواهد رفت چه حکمي دارد؟ همچنين اگر مادر با تجويز پزشک معالج و رضايت شوهر با خوردن دارو موجبات سقط جنين را فراهم کرده باشد تکليف در رابطه با ديه و يا کفاره چيست؟
اسقاط جنين جايز نيست هر چند قبل از چهار ماه باشد.
اسقاط جنين جايز نيست هر چند غير طبيعي و داراي مشکلهاي ياد شده باشد.
مادر در صورت رضايت و اختيار، مانند پدر مسئول [است] و بايد ديه پرداخت کند.
1387/9/20
آيا سقط جنين پس از سه يا چهار ماه بارداري‌، جايز است؟
سقط جنين حرام است و ديه دارد.
81/3/22
الف) مجازات قتل ولد الزنا (در سه فرض: سقط جنين، ولدالزناي صغير و ولدالزناي بالغ) چيست؟
ب) چنانچه ديه تعلق بگيرد ميزان ديه آن چقدر است؟ (در هر سه حالت فوق)
ج) وليّ دم وي چه کسي است؟ (در سه حالت فوق‌الذکر)
د) چنانچه قاتل، پدر طبيعي مقتول (ولد الزنا) باشد نوع مجازات وي چه مي‌باشد؟ به عبارت ديگر، فرزند ناشي از زنا توسط زاني به قتل رسيده باشد.
1. اسقاط جنينِ پديد آمده از زنا اگر محکوم به اسلام باشد موجب ديه است.
2. ديه جنينِ حاصل از زنا به مقدار ديه جنين پديد آمده از نکاح مشروع است ولي احتياط مصالحه با حاکم شرع است که ولي جنين نامشروع است.
3. قتل کسي که از زنا متولد شده باشد و محکوم به اسلام باشد موجب قصاص است مگر آنکه ولي او يعني حاکم شرع تبديل به ديه را مصلحت بداند.
4. اگر قاتلِ فرزندِ نامشروع خواه بالغ و خواه نابالغ، پدر طبيعي او باشد، قصاص نمي‌شود، بلکه ديه مي‌پردازد.
81/10/26
قتل مجرم نابالغ
1. اگر مردي، همسر نابالغ خود را در حال زنا ببيند و وي را به قتل برساند و در دادگاه زناي همسر خود را ثابت کند، آيا ديه و قصاص از او ساقط است يا به سبب آنکه زانيه شرعاً - به جهت عدم بلوغ تکليفي نداشته - مهدورالدم نبوده، شوهر به سبب قتل او محکوم به قصاص مي‌شود؟
2. اگر مردي، نابالغي را ببيند که با همسرش زنا مي‌کند و در آن حال زاني را بکشد و در دادگاه زناي او را ثابت کند، آيا ديه و قصاص از او ساقط است يا به سبب آنکه زاني - به جهت عدم بلوغ تکليفي نداشته - شرعاً مهدورالدم نبوده، شوهر محکوم به قصاص مي‌شود؟
1. فرد نابالغ به سبب زناي مزبور مهدورالدم نمي‌شود لذا قتل او جايز نيست.
2. اگر قاتل نسبت به حکم شرعي آن آگاه نباشد و به توهّم جواز قتل، کُشته باشد قصاص نمي‌شود و با توافق اولياي دَم ديه پرداخت کند.
3. اگر قاتل نسبت به حکم شرعي آن - که حرمت قتل است - آگاه بود قصاص مي‌شود مگر با توافق اولياي دم.
1387/9/20
قتل مرتد
أ. مجازات يا مسئوليت قاتلِ شخص مرتد در موارد ذيل چيست؟
مسلماني، عمداً مرتدي را به قتل برساند.
مرتدي، مرتد ديگر را عمداً به قتل برساند.
کافر ذمي، مرتدي را به قتل برساند.
در موارد فوق چنانچه قتل غيرعمد باشد، قاتل چه مسئوليتي دارد؟ آيا ديه‌اي براي مرتد ثابت است؟ در فرض ثبوت، مقدار آن را بيان فرماييد.
ب. آيا در صورت فوق فرقي بين اقسام مرتد و زن يا مرد بودن مرتد مي‌باشد يا خير؟
1. اگر مسلمان عمداً مرتدّي را بکشد، قصاص نمي‌شود.
2. اگر مسلمان عمداً مرتدّي را بدون اذن حاکم شرع بکشد، گناه کرده و تعزير مي‌شود.
3. اگر مرتد عمداً مرتدّي را بکشد، قصاص مي‌شود.
4. اگر کافر ذمي عمداً مرتدّي را بکشد، قصاص مي‌شود.
5. اگر مسلمان به طور غيرعمد (اعم از شبه عمد يا خطاء) مرتدّي را بکشد، ديه ندارد.
6. قتل غيرعمدي مرتد ديه ندارد.
7. مهدورالدم بودن مرتد بايد به حکم حاکم شرع ثابت شود.
8. ترور مرتد، جايز نيست.
86/9/16
حکم اشاعه ويروس کشنده
آيا شخصي آگاهانه و از روي عمد که خود مبتلا به ويروس HIV مي‌باشد، شخص ديگري را مبتلا به ايدز نمايد، قاتل محسوب مي‌شود و قتل عمد صورت گرفته؟
1. ويروس ايدز و ابتلاي به آ‌ن مراتبي دارد.
2. تماس و ارتباط با شخص ديگر اقسامي دارد.
3. اثرپذيري شخص ديگر، متفاوت است.
4. اگر رأي نهاييِ کارشناسِ بدون معارض اين بود که فلان قِسم از ابتلا کُشنده و درمان‌ناپذير است، کسي که مبتلا است و ديگري را عالماً، عامداً مبتلا نمايد و آ‌ن شخص ديگر به استناد همين ابتلا بميرد، قتل عمد محسوب مي‌شود.
85/8/24
ديه قتل شِبه عمد
در قتل شبه عمدي که قاتل فوت کرده اولياء دم به طرفيت ورثه قاتل (اولياء دم) دعوي طرح کردند و ورثه قاتل محکوم به پرداخت ديه از ماترک قاتل شدند لکن قاتل مالي ندارد با تحقيق و بررسي مشخص شد ورثه قاتل هم مال ندارند آيا مي‌شود ديه مقتول را از بيت‌المال پرداخت نمود؟ همچنين در صورتي که ورثه قاتل مال داشته باشند تکليف به پرداخت ديه از مال خود دارند يا در هر صورت، وقتي که قاتل مالي نداشت ديه بر بيت‌المال است؟
1. ديه شبه عمد بر قاتل است و در صورت عدم تمکن از اداي دين مي‌توان مقداري از زکات را از سهم غارمين به آن اختصاص داد.
2. در صورت عجز از تأديه ديه حکومت اسلامي بايد آن را از بيت‌المال بپردازد.
1387/11/10
مقتولي که از فرقه ها باشد
اگر مقتول به قتل عمد، داراي پدر و مادر باشد و پدر داراي مسلک اهل حق باشد آيا پدر حق قصاص و يا ديه دارد يا خير؟
1. اگر پدر مانند مادر مسلمان باشد و به اصول اسلامي معتقد باشد حق قصاص دارد.
اگر مقتول به قتل عمد، داراي مسلک اهل حق باشد آيا مي‌توان از قاتل که شيعه است قصاص نمود؟
2. اگر مقتول مسلمان باشد و به اصول اسلامي معتقد باشد مي‌توان از قاتل هر چند شيعه باشد حق قصاص را استيفاء نمود. البته در صورتي که قاتل مرد باشد بايد نصف ديه را به اولياي قاتل پرداخت کرد.
88/2/10
اگر مقتول به قتل عمد، زن باشد و تنها وارث وي پدر و مادر باشند و پدر از قصاص درگذشته باشد آيا مادر مي‌تواند مطالبه قصاص نمايد.
1. مادر حق قصاص دارد.
2. سهم پدر از ديه تصالحي، بايد از طرف مادر پرداخت شود.
3. اگر پدر سهم خود را بخشيد، مادر بايد سهم پدر را به وارث يا وارثان قاتل بپردازد.
88/1/28
ديه زن
1. جهت تنصيف ديه زنان، چه ديه‌اي بايد به ثلث ديه کامل برسد: ديه هر جرح به تنهايي؛ ديه کلّ جراحات وارده بر هر عضو؛ ديه کل جراحات وارده بر بدن؟
2. فلسفه يا حکمت تنصيف ديه زنان چه مي‌باشد؟
1. ديه به معناي ارزش انسان نيست تا تساوي آن در قتلِ بزرگ‌ترين شخصيت علمي عصر و ساده‌ترين فرد جامعه موجب وهنِ آن شهرۀ دوران شود يا تفاوت آن در مرگ زن و مرد، سؤال برانگيز گردد.
2. همانطوري که در جريان تفاوت سهام ارث، خداي سبحان به قصد آگاهي بشر اشارت فرمود: ﴿لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً﴾ در اختلاف مقادير ديه نيز مي‌توان حدس زد تا بعداً معلوم شود.
اجراي حد در اماکن عمومي
در اجراي مجازات شلاق حدّي با عنايت به آيه دوم سوره مبارکه نور: ﴿... وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ﴾.
الف) منظور «طائفة» چيست؟ (آيا اجراي مجازات مذکور در حضور چند نفر آنهم در محيط بسته کفايت مي‌کند يا اينکه الزاماً بايستي در اماکن عمومي و ملأ عام انجام گيرد؟)
حضور بعضي از مسلمانان کافي است، هر چند در مکان عام نباشد.
ب) ﴿مِنَ المؤمِنين﴾ چه کساني هستند؟ (افراد با ايمان به معناي خاص يا افرادي که مسلمان هستند؟)
مقصود از مؤمنان مقابل کافران است پس حضور برخي از مسلمانان کافي است.
ج) آيا رعايت قيود فوق الذکر شرعاً واجب است يا جنبه ارشادي و استحبابي دارد؟
ظاهر امر در آيه مزبور لزوم حضور است، احتياط آن است که در صورت امکان حضور ترک نشود.
81/10/26
زندان
در باب احکام نکاح و طلاق واژۀ حبس (زندان) در منابع فقهي آمده است. در عصر معصومان: اين حبس وجود داشت. دربارۀ آن کمي راهنمايي فرماييد.
1. زندان در اسلام وجود داشته و دارد؛
2. زنداني کردن بايد پس از اثبات جرم ِمخصوص در محکمه عدل باشد؛
3. شرائط زنداني کردن در وسائل الشيعه، کتاب دَيْن، باب هشتم و... آمده است.
1393/7/27
احکام شهادت
اگر شخصي به عنوان شاهد يکي از طرفين دعوا در محضر دادگاه حاضر و اظهار دارد که من نماز نمي‌خوانم، خدا را قبول ندارم و جزء گروهکها هستم آيا استماع شهادت چنين شاهدي محمل قانوني و شرعي دارد؟ و آيا سوگند دادن به کتاب مقدس قرآن جايز است؟
1. شهادت شخص موصوف مورد قبول نيست.
2. اگر شهادت مذکور زمينه علم قاضي را فراهم نمود مي‌توان به استناد آن در مواردي که شهادت لازم نيست حکم کرد.
3. سوگند بايد به خداوند باشد و سوگند به قرآن اثر قضايي ندارد.
88/1/28
احکام حجاب و پوشش
آيا عرف مکان يا محل کار در ميزان حدود شرعي مقرر براي حجاب مؤثر مي‌باشد؟ براي مثال زنان عشاير که موهايشان در سن و سال خاصي بافته شده بيرون است يا زنان جنوب ايران که در عرف آنجا جوراب نمي‌پوشند يا زناني که در هنگام کار در زمين کشاورزي مقداري از شلوار خود را بالا مي‌زنند يا زنان کارمند که در هنگام کار مقداري از دستشان پيدا مي‌گردد؟
1. حدّ لازم حجاب براي تمام زنان در هر زمان و زمين يکسان است مگر در مورد ضرورت مانند معالجه.
2. صرف سهولت به معناي ضرورت نيست.
3. در موارد ضرورت شغلي هر چند پوشيدن بر زن واجب نيست ولي نگاه نامحرم نيز جايز نيست.
86/12/23
آيا رعايت نکردن حجاب مقرر شرعي گناه محسوب مي‌گردد؟ اگر گناه مي‌باشد گناه کبيره است يا صغيره؟ در هر فرضي (کبيره يا صغيره بودن) آيا قابل تعزير مي‌باشد؟
1. بي‌حجابي عمدي به طوري که علناً در معرض نامحرمان قرار گيرد گناه بزرگ است.
2. اگر با نهي از منکر، بي اعتنايي به حکم شرعي حجاب ادامه يافت حکومت اسلامي مي‌تواند تعزير نمايد.
86/12/23
نظر حضرتعالي راجع به سرودهاي تشکيل شده از دختر و پسر جوان (نامحرم) در وضع زماني چيست؟
از اختلاط نامحرم و خواندن سرود مشترک اجتناب شود.
89/3/5
تعزير تارک حجاب
آيا حاکم شرع مي‌تواند زناني را که در اجتماع يا انظار عمومي موي سرشان پيداست؛ يا زناني که لباسي به تن دارند که برجستگي‌هاي بدن را نشان مي‌دهد؛ يا زناني که پوشش نا مناسب دارند؛ يا زناني که آرايش کرده باشند؛ کيفر نمايد؟ اگر پاسخ مثبت است بنا به چه ادله فقهي زنان مورد سؤال را حاکم شرع مي‌تواند کيفر نمايد؟
1. حکومت اسلامي براي افرادي که عمداً احکام شرعي را ترک مي‌کنند حدّ يا تعزير قرار داده است.
2. تعليم احکام، تنبّه دادن غافل، موعظت و ارشاد سپس امر به معروف و نهي از منکر بايد رعايت شود.
3. اجراي حدّ يا تعزير نبايد مزاحم با حکم شرعي مهمّ يا اهمّ باشد.
86/12/23
بستن کراوات
آيا در شرايط کنوني استفاده از کروات جايز است؟
احتياط لازم ترک کراوات در شرايط کنوني است.
87/11/10
احکام نگاه
نگاه به زيورآلاتي که ميّت زن بر بدن دارد چه صورتي دارد؟
نگاه به زيوري که بر بدن نامحرم است بدون نگاه به بدن وي اشکال ندارد.
88/3/1
آيا در عدم جواز نگاه و لمس بين اعضاي ظاهر بدن و پوشش‌دارِ آن فرقي مي‌باشد؟
1. نگاه به صورت و دست بدون قصد لذت جائز است.
2. نگاه به ساير اجزاي بدن زن نامحرم و موي او جائز نيست و فرقي بين ظاهر و پوشيده نيست.
88/3/1
مسائل جديد
ضدّيت با نظام اسلامي که در رأس آن فقيهي قرار دارد که به تأييد و انتخاب فقهاء جامع الشرايط منصوب شده چه حکمي دارد؟ آيا اين ضديّت مخلّ عدالت هم هست.
جايز نيست. نقد برخي از کارها يا از بعضي مسئولان ضديّت با نظام محسوب نمي‌شود.
بهمن 1388
خدمات فرقه ها
از طرف فرقه... مجّاناً کارهايي عمومي مثل راه‌هاي عمومي و لوله‌کشي آب و پل و برق و نهر و غيره درست مي‌کند و دعواي ايشان اين است که اين‌ها از طرف حقوق غرباء و بيچاره مجمع جهاني و افراد خيّر مي‌آورند و به مردم مي‌رسانند، تا حال از طرف اين‌ها هيچ‌گونه تبليغي انجام نگرفته و به نظر اين‌ها اين کارها را انجام مي‌دهند. آيا چنين کمک از اين‌ها گرفتن جايز است يا خير؟
هر چند غالب اين‌گونه خدمات با هدف تبليغ همراه است، ولي با علم به عدم ترتّب مفسده اشکالي ندارد.
82/1/23
انتخابات
در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل آزادي در انتخابات پذيرفته شده است؛ ولي رهبر مردم را ملزم مي‌کند که در انتخابات شرکت کنند. آيا کسي که در انتخابات شرکت نمي‌کند، کار واجبي را ترک کرده است يا دستور رهبر، امر ارشادي است؟
تقويت نظام اسلامي با شرکت در انتخابات و مانند آن لازم است؛ ليکن هر فردي در انتخاب نماينده و رأي به کانديدا آزاد است. البته رعايت مصالح نظام اسلامي و امت مسلمان لازم است.
74/7/24
تذهيب قرآن
با توجه به اينکه مرکز طبع و نشر قرآن جمهوري اسلامي ايران در زمينه مسائل مربوط به چاپ و نشر قرآن کريم فعاليت تحقيقاتي مي‌نمايد، مستدعي است ما را از نظر شريف خويش درباره روايت ذيل و سؤالات مطرح شده بهره‌مند فرماييد:
«علي بن ابراهيم، عن أبيه، عن صفوان، عن ابن مسکان، عن محمّد بن الورّاق، قال: عرضت علي أبي‌عبدالله علیه ا‌لسلام کتاباً فيه قرآن مختّم معشّر بالذهب و کتب في آخره سورة بالذهب فأريته إيّاه فلم يعب فيه شيئاً إلّا کتابة القرآن بالذهب، و قال: لايعجبني أن يکتب القرآن إلّا بالسواد، کما کتب أوّل مرّة» (اصول کافي، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب النوادر، ص629، ح8).
1. با توجه به روايت يادشده، آيا چاپ کل متن قرآن کريم با رنگي غير از رنگ مشکي را مجاز مي‌دانيد يا خير؟
2. با توجه به اينکه در مصاحف چاپ شده در برخي از بلاد اسلامي لفظ جلاله «الله» يا بعضي از حروف به منظور آموزش قرآن، به رنگي غير از مشکي ملاحظه مي‌شود، آيا اين کار از نظر حضرتعالي مجاز است يا خير؟
1. تعشير - يعني بعد از 10 آيۀ علامت نهادن - با رنگ غيرمشکي هم جايز است.
2. اَولي پرهيز از نوشتن متن قرآن با طلا است، هرچند تذهيبِ ورق، حاشيه و جلد جايز است.
3. نوشتن متن قرآن با رنگي که مشکي نيست ممنوع نيست؛ ولي با رنگ مشکي اَولي است.
82/3/11
حقوق تأليف و نشر
بعضي از ناشرين بدون اطلاع و اجازه مؤلف، اقدام به ترجمه و چاپ کتاب او مي‌کنند. آيا اين کار شرعاً جايز است؟ به طور کلّي‌، آيا حفظ حقوق طبع و ترجمه و نشر، واجب و لازم است؟ در صورتي که اين کار بدون موافقت و رضايت قبلي مؤلف صورت گرفته باشد، وظيفه ناشر چيست؟
حقوق طبع، ترجمه و نشر آثار، مختص به صاحب تأليف است. اگر بدون اذن قبلي وي چنين کاري انجام شود، بايد با تأديه حقوق مزبور، رضايت وي تحصيل شود.
74/8/16
درباره رايت CD ديگران، CD هاي قفل‌شکسته و استفاده از آن [نظر حضرتعالي چيست؟]
اگر توليد برنامه، نظير تأليف حق پديدآورنده آن است و قفل گذاشتن به معناي منع استفاده غير مجاز ديگران است، رايت و استفاده از آن، مشروط به کسب رضايت صاحب حق است، مگر آنکه صاحب حق، پس از شکستن قفل از حق خود اعراض کرده باشد و اعراض او احراز شود.
حق تأليف و حق تحجير مي‌توانند به عنوان ثمن يا مثمن در معامله واقع شوند؟
آيا در اين صورت، حق تحجير به ملکيت خريدار درمي‌آيد؟
آيا حق مؤلف مشروعيت دارد؟
1. چيزي که در عرف عقلا ماليت دارد و نيز ماليّت عقلايي آن را شارع مقدس رد نکرده و همچنين به استناد ماليّت حلال در عرف عقلا مثمن يا ثمن قرار مي‌گيرد و نيز مثمن يا ثمن قرار گرفتن آن را شارع مقدس رد نفرموده، مشمول ادلّه تنفيذ عقود است.
2. حق تأليف و نيز حقّ تحجير از حقوق مالي در عرف عقلاست و در عقد بيع به عنوان مثمن يا ثمن واقع مي‌شود و نه ماليت آن رد شد و نه عوض قرار گرفتن آن و چون پيمان تجاريْ محصور در معاملات معهود نيست و عين بودن مثمن در بيع لازم نيست، لذا حقوق يادشده مي‌توانند مورد معامله قرار گيرند.
82/10/28
احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه
صندوق قرض‌الحسنه و تعاوني اعتبار مالي يک نهاد يا گروهي سپرده‌هاي اعضا را با رضايت آنان، در فعاليت‌هاي علمي، فرهنگي و انتشاراتي خود به کار گرفته و سودي به دست آورده و همچنين مشارکت در فعاليت سودآور شرعي و قانوني ساير اعضا استفاده کرده و درصدي از سود حاصله را به عنوان سود مشارکت به سپرده‌گذاران خود اعطا مي‌نمايد.‌
لطف فرموده نظرتان را در اين مورد (سود پرداختي به سپرده‌گذاران) از نظر شرع مقدس بيان بفرماييد.
1. لازم است مسئول صندوق قرض‌الحسنه وکيل شرعي سپرده‌گذاران باشد.
2. لازم است فعاليت‌هاي سودآور به صورت عقد شرعي مانند مضاربه، شرکت و... باشد.
با حفظ دو شرط يادشده سود پرداختي به سپرده‌گذاران حلال است.
86/9/9
افتتاح حساب پس‌انداز قرض‌الحسنه در بانک به قصد شرکت در قرعه‌کشي چه حُکمي دارد؟
جايز است.
واگذاري حق وامگيري
آيا خريد و فروش وام که بر اثر گردش حساب يا اعتبار و يا اسناد و مدارک شخصي (حقيقي يا حقوقي) به ايشان تعلق مي‌گيرد و وي با رضايت خويش و در برابر اخذ مبلغي توافقي وام را به شخص ديگري مي‌فروشد از لحاظ شرعي مشکل دارد يا خير؟
1. گاهي وام‌گيرنده مُقوّم حق است - يعني طبق قانون حق انتقال به غير را ندارد - در اين صورت فروش حق وامگيري جايز نيست.
2. گاهي وام‌گيرنده مورد حق است نه مقوّم آ‌ن - يعني طبق قانون حق انتقال به غير را دارد - در اين صورت فروش حق وامگيري جايز است.
86/11/25
پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم
مظلمه چگونه محاسبه مي‌شود؟ مثلاً بنده چند سال پيش، پنج‌هزارتومان به شخصي بدهکار بودم؛ ولي ديگر او را نديدم. آيا براي ردّ مظلمه، همان مبلغ کافي است؟
بايد تفاوت قدرت خريد و مقدار تورّم لحاظ شود؛ سپس مجموع آن تأديه گردد.
پرداخت غرامت در تأخير دَيْن
اگر طلبکار از بدهکار چک دريافت کند و در موعد وصول آن، موجودي بانکي بدهکار کافي نباشد و بدهکار پس از مدتي تأخير به طلبکار بگويد: سود يا غرامت بابت تأخير را پرداخت مي‌کنم؛ سودي که مي‌دهد شرعاً چه حُکمي دارد؟
1. اگر از اول شرط نکرده باشند و بدهکار داوطلبانه سود يا غرامت را پرداخت کند، اشکالي ندارد.
2. بهتر است که شخص طلبکار اين را هم نگيرد.
اگر شخصي وجهي را به عنوان قرض به کسي بدهد و تأخيري در دريافت وجه به عمل آيد، آيا شخص طلبکار مجاز است مبلغي را به عنوان تأخير مطالبه نمايد؛ يا دريافت وجه اضافه ربا و حرام است؟
1. در صورتي که تأخير اداي دين براي عدم قدرت بدهکار باشد و در اوّلين فرصت آن را تأديه کند، طلبکار حق دريافت مبلغ زائد را ندارد.
2. در صورتي که تأخير اداي دين عمدي بوده و سبب خسارت طلبکار شود، وي حق دريافت مبلغ زائد را از بدهکار دارد.
3. صِرف تأخير در اداي دين، خسارت براي طلبکار محسوب نمي‌شود.
86/8/28
مسائل مربوط به شهرداري
اينجانب ملکي داشته‌ام که بنابر سند ثبتي آن، حد شمالي به کوچه 9 متري و حد جنوبي‌اش به زمين مشرف بوده است در حدود سال 1360ش، بر اثر طرح عمراني، حد جنوبي اين ملک، در کنار خياباني 30 متري واقع مي‌شود که طرح آن، با هزينۀ شهرداري صورت گرفته است. پس از اين واقعه، مالک حق داشته طبق مقررات شهرداري‌ها با پرداختن عوارض، قانوناً [امتياز] برِ خيابان اصلي را اخذ نمايد؛ ليکن مالک به خاطر دلايل متفاوتي از جمله عدم بازسازي ملک و عدم اطلاع از قوانين و... به اين کار اقدام نکرده است و بدون پرداخت عوارض و (برخلاف مقررات شهرداري) به احداث درب مشرفِ به خيابان در حد جنوبي، اقدام نموده است.
سال‌ها بعد؛ يعني در سال 1381ش، بر اثر طرح‌هاي عمراني و برابر اعلام شهرداري، اين ملک به صورت کامل در طرح خياباني عظيم قرار مي‌گيرد و بايد مالک (برابر قانونِ نحوۀ تقويم ابنيه، املاک و اراضي مورد نياز شهرداري‌ها) در صورت عدم توافق با شهرداري، با قيمت کارشناسان رسمي دادگستري، ملک را واگذار نمايد.
اين نکته قابل توجه است، املاکي که دو کله باشند، با حد به خيابان حدود سه برابر ارزش ملکي آن‌ها، افزايش مي‌يابد. در نتيجه ارزش معاملاتي اين ساختمان در نظر شهرداري، به همان مقدار است که هنوز خيابان عبور نکرده و در نتيجه قيمت افزايش سه برابري را در نظر ايشان ندارد و شهرداري، حد جنوبي در سند ملکي که جديداً توسط ادارۀ ثبت اسناد اصلاح گرديده را امري تشريفاتي دانسته و موجب ارزش حدود سه برابري نمي‌دانند و مي‌گويند: قيمت‌گذاري بايد برابر وضعيت ملک در زمان قبل از اجراي طرح اوليه سال 1360ش، با حد شمالي به کوچه 9 متري باشد و حد جنوبي شما در قيمت‌گذاري به حساب نمي‌آيد؛ يعني حدوداً يک سوم کاهش ارزش ملک.
آيا اين ارزش پيدا شدۀ در ملک، توسط احداث خيابان با هزينۀ شهرداري، شرعاً به مالک تعلق مي‌گيرد؛ يا اين ارزش متعلق به شهرداري است و مي‌تواند در اعطاي آن به مالک، ممانعت نمايد؟
1. مالک زمين فقط مالک قيمت آن به لحاظ زمان قبل از اجراي طرح است؛
2. ارزش افزوده به مالک زمين تعلق نمي‌گيرد؛
3. شهرداري مي‌تواند ارزش زائد را از مالک بگيرد؛
4. مالک زمين با پرداختن ارزش افزوده بر ديگران مقدم است.
1391/11/22
احکام تشريح
اگر تنها راه شناسايي هويّت جسد مجهول‌الهويّه، قطع انگشتان هر دو دست و بازسازي آثار انگشت وي در آزمايشگاه جنايي باشد، آيا دادگاه اجازه دستور به قطع انگشتان جسد را دارد؟ با توجه به اينکه شناسايي هويّت جسد براي رفع نگراني و ترديد خانواده‌ها لازم است، آيا وجود و عدم وجود مدّعي براي جسد يا اجازه و عدم اجازه بستگان متوفّا تأثيري در حکم دارد؟
1. قطع انگشت ميّت مؤمن حرام است.
2. در صورت ضرورتِ احراز هويّت و انحصار راه شناسايي‌، جايز است.
3. قطع مزبور با نظارت وليّ ميّت، اولي است.
81/7/18
اگر تيم پزشکي براي آزمايشها و تحقيقات پزشکي احتياج دارد که قلب يا بعضي از اعضاي ميتي را از جسد جدا سازند و پس از رفع احتياج، اقدام به دفع آن کنند.
الف) با توجه به مسلمان بودن ميّت، اقدام به اين کار جايز است؟
ب) دفن قلب و بعضي از اعضاي جسد جداي از بدن ميّت جايز است؟
1. تشريح جسد مسلمان جائز نيست مگر در صورت انحصار و ضرورت مانند حفظ حيات انسان محترم يا کشف مطالب علمي که تأمين سلامت جامعه وابسته به آن است.
2. دفن اجزاء در کنار بدن ميّت لازم و در صورت عسر و حرج جداگانه دفن شود.
88/2/31
آيا جهت کالبدشکافي به منظور انجام آزمايشات و پيشرفتهاي علمي در صورت عدم دسترسي به اجساد غير مسلمان مي‌توان از اجساد بالغ، نابالغ و جنين مسلمان استفاده کرد؟
1. کالبد شکافي جسد مسلمان جهت صرف آموزش يا آزمايش جائز نيست.
2. در صورت ضرورت براي حفظ جان انسان محترم جايز است.
88/2/31
تغيير جنسيت
1. آيا تغيير جنسيت (مرد به زن و بالعکس) جايز است يا نه؟
2. ادلّه فقهي که مي‌توان براي اثبات يا ردّ آن بيان کرد چيست؟
3. اگر در کشور اسلامي چنين عملي صورت گيرد (در صورت عدم جواز) تکليف مطلعين فقط امر به معروف و نهي از منکر است يا نه؟
1. تغيير جنسيّت حرام نيست.
2. نبودن دليل بر حرمت براي اثبات جواز کافي است.
3. در صورت اطلاع، هر کس برابر وضع کنوني به لحاظ محرم يا نامحرم بودن، عمل مي‌کند.
83/9/12
تغيير جنسيت مرد به زن يا زن به مرد در صورتي که حکم پزشک باشد که در صورت عدم تغيير جنسيت بيماريهاي خطيري براي وي به وجود مي‌آورد حکم آن چيست؟
تغيير جنسيت در فرض سؤال جايز است.
89/3/5
احکام عزاداري
نظر حضرتعالي در مورد قمه‌زني و شرح آيه 32 سوره حج در ادله مراجعي که قمه‌زني را با توجه به آيه شريفه آيه32 سوره حج از شعاير ديني جايز و مستحب دانسته‌اند، همچنين با توجه به احاديثي ديگر و به بعضي از احاديث.
قمه زدن ترک شود.
89/3/5
قمه و زنجير چاقويي زدن و تيغ کشيدن در مجالس عزاي اهل‌بيت عليهم السلام چه حکمي دارد؟
چيزي که در شرايط کنوني‌، مايه وهن اسلام است، مانند قمه زدن و...، جايز نيست. چيزي که مايه تعظيم شعاير است يا سبب هتک نيست، مانند زنجير زدن، جايز است.
80/12/1
گفتن ذکرهايي مثل خداي من حسين است، من علي‌اللهيم و لا إله إلّا فاطمه چه حکمي دارد؟
بايد ترک شود.
80/12/1
در مراسم عزاي سيّدالشهداء لطمه زدن به صورت به دور از ريا و تظاهر، چه حکمي دارد؟
صرف نظر از حکم لطمه‌زدن به صورت در مصيبت، انجام چنين کاري اگر موجب ضرر قابل اعتنا نباشد، اشکال ندارد.
81/4/12
هروله کردن (حالتي بين راه‌رفتن و دويدن) همراه با سينه‌زني در مراسم عزاداري‌، چه حکمي دارد؟
هروله ذاتاً اشکال ندارد، ولي اگر موجب وهن عزاداري شود، اشکال دارد.
81/4/12
سينه زدن با بدن برهنه، به دور از چشم نامحرم چه حکمي دارد؟
در صورتي که مصون از نگاه نامحرمانه - نه خصوص نامحرم - باشد، اشکال ندارد.
81/4/12
در برخي مجالس که براي بزرگداشت اهل‌بيت عليهم‌السلام برپا مي‌شود، مسايلي به چشم مي‌خورد؛ از جمله:
1. تصريح به الفاظي که دلالت بر الوهيت اهل‌بيت عليهم‌السلام دارد؛ مانند لا إله إلّا علي و... .
2. خواندن اشعار و بيان مطالبي که مقام خداوند را در برابر اهل‌بيت عليهم‌السلام پايين مي‌آورد؛ مانند خدا عکس علي را ماچ مي‌کرد.
3. انجام بعضي کارها در منظر مردم، براي اظهار ذلّت در برابر اهل‌بيت عليهم‌السلام ؛ مانند آويختن زنجير به گردن و درآوردن صداي حيوانات.
4. نسبت دادن برخي امور به اهل‌بيت عليهم‌السلام که به ظاهر با عصمت آنان منافات دارد.
برخي افراد در توجيه اين اعمال که در آن شائبه حرمت وجود دارد، مي‌گويند: دستگاه امام حسين عليه السلام از محدوده فقه خارج است. لطفاً با بيان نظر شريفتان، راهگشاي ما براي دستيابي به بينشي به دور از اشتباه و بهره‌مندي صحيح از مجالس اهل‌بيت عليهم السلام باشيد.
1. اهل‌بيت عصمت و طهارت عليهم السلام همتاي قرآن کريم، معصوم و حجّت الهي‌اند.
2. تعظيم شعاير اهل‌بيت عليهم السلام مورد ترغيب اکيد شارع مقدس است.
3. در تمام مراسم، لازم است از غلو پرهيز شود.
4. لازم است در همه مراسم، از گفتار يا رفتاري که موجب هتک مقام شامخ امامت و وهن خاندان عصمت يا اهانت به اصل عزاداري است، احتراز شود.
5. نهضت سيّد الشهداء عليه السلام براي احياي حق و اماته باطل بود؛ کاري که حق نباشد، انجام دادن آن مخالف هدف قيام حسيني (ارواحنا فداه) است.
81/1/22
جمعي از شيعيان و محبّان اهل‌بيت عصمت و طهارت عليهم السلام هستيم که همه ساله در ايّام ماه محرّم و صفر از ساليان دراز تاکنون عزاداري سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام و ديگر ائمه معصومين عليهم السلام را در نقش تعزيه و شبيه‌خواني در شهر مذهبي سيّدان فارس - که سراي سادات و دارالمؤمنين است - و ديگر قُراي فارس و خودِ شهر شيراز اقامه مي‌کنيم و طريقه‌اش آن است که مرد لباس مخصوص زنانه نمي‌پوشد بلکه پيراهن سياه عربي پوشيده و با پارچه سياه تا روي بيني را مي‌پوشانند و اطفال هم لباس عربي پوشيده و زبان حال مي‌خوانند، اجتماع مرد و زن هم مختلط نمي‌باشد و آواز غنا در کار نيست، ساز و شيپور و طبل که مخصوص عزاداري است، به صورت مارش عزا مي‌نوازند و اشعار تعزيه ما را شاعر گرانقدر مرحوم آقاي ميرزا علي‌جان کاوياني‌راد متخلّص به سُکوتي - که از اساتيد تعزيه در ايران بوده - از نصّ احاديث شيعه به دست آورده است، نسخه‌ها در بين نسخه‌هاي سراسر ايران بي‌نظير مي‌باشد و ايشان از اهل «داراب کلا» ساري بوده‌اند که براي برپايي عزاي امام حسين علیه‌السلام به سراسر ايران مسافرت کردند، اجراي مراسم تعزيه ايشان را به فارس کشانيده و در آنجا ساکن و مدفون شده‌اند و حدود سيصد مجلس تعزيه از ايشان به يادگار مانده که قابل تحسين است، حتي‌الامکان در مجالس ما اشعار دروغ خوانده نمي‌شود و مجالس، با شکوه خاص برگزار مي‌گردد و به کثرتي شور و گريه برپا مي‌شود که قابل توجّه است. رفتن در همچون مجالس و گرفتن اجرت و اقامۀ آن چه صورت دارد؟
1. در صورت حفظ همه شرايط مرقوم در استفتاء، اقامه، شرکت و تهيّه مقدّمات جايز بلکه راجح است.
2. چون هدف نهضت سيّدالشهداء علیه‌السلام استنقاذ بندگان خدا از جهالت و ضلالت بود، نبايد طرزي رفتار کرد که تعزيت به جاي تعليم و تربيت و تزکيه نفوس قرار گيرد.
87/1/22
احکام امدادرساني در حوادث
آيا وجوب امدادرساني به مصدومين و آسيب‌ديدگان، اختصاص به اقدام و تلاش فقط براي نجات جان آن‌ها دارد يا کمکهاي مالي، نگهداري از اموال آسيب‌ديدگان را نيز شامل مي‌شود؟
1. حفظ جان و مال محترم بر مسلمان واجب است.
2. امدادرساني به مصدوم‌ها برابر عقد متقابل واجب است.
3. حفظ جان مقدم بر حفظ مال است.
88/2/31
آيا اهمال و مسامحه در امداد که منجر به نقص عضو يا موت مصدوم گردد، موجب ضمان و ديه مي‌باشد؟
1. تقصير در امدادرساني به مصدوم حرام است.
2. ضمان خسارت برابر تعهد متقابل است.
88/2/31
چنانچه برخي سازمانها يا امدادگران ما را از اقدام امدادگري و امدادرساني نهي نمايند؛ ولي اطمينان داريم که مي‌توانيم مصدوم را نجات دهيم و يا در نجات مصدوم کمک کنيم، وظيفه شرعي چيست؟
1. در صورت انحصار امداد نهي از آن حرام است.
2. در صورت انحصار امداد با صرف نهي سازمان، حکم شرعي يعني لزوم حفظ جان و مال محترم ساقط نمي‌شود مگر آنکه سازمان متبوع مانع شود.
88/2/31
اگر مصدوم يا قيّم و بستگان او مانع امداد و نجات حادثه ديده شوند، تکليف امدادگر چيست؟
1. حفظ جان مصدوم واجب است.
2. در صورت اقدام مؤثّر بستگان مصدوم بر امدادگر لازم نيست.
3. در صورت عدم اقدام آن‌ها يا بي‌تأثير بودن اقدام آنان بر امدادگر لازم است.
88/3/1
ترجيح در امدادرساني
آيا در وجوب امداد و نجات مصدومين تفاوتي بين مسلمان و غير مسلمان وجود دارد؟
1. امداد مسلمان بر امداد غير مسلمان مقدم است.
88/2/31
در مقام تزاحم امداد، ترجيح با چه مصدوميني مي‌باشد؟ و معيارهاي ترجيح چيست؟
1. اسلام بر کفر، عدل بر فسق، علم بر جهل، خدمت بر خيانت و... سبب ترجيح در موارد تزاحم‌اند.
2. امداد اعلم بر امداد عالم، امداد اَعْدل بر امداد عادل، امداد اتقي بر امداد تقيّ رجحان دارد.
بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري
اگر نجات تعداد زياد از مسلمين متوقف بر مرگ تعداد ديگري باشد مثل اينکه براي نجات بيست نفر که در طبقه سوم ساختمان قرار دارند بايد بخشي از طبقه دوم را تخريب کرد که اين کار موجب مرگ پنج نفر مي‌شود که در طبقه اول گرفتار شده‌اند، وظيفه چيست؟ و در صورتي که انجام اين کار موجب مرگ افراد شود آيا اين موت ديه دارد يا نه و اگر ديه دارد بر عهده کيست؟
1. کشتن مسلماني براي نجات افراد بيشتر از مسلمانان حرام است.
2. کشتن يک فرد مسلمان در صورت امکان حيات او اگر عمد يا شبه عمد يا خطاي محض باشد هر کدام حکم خاص خود را دارد.
آيا چشم پوشي از حيات بعضي مصدومين يا عدم امدادرساني به آنان که به منظور از بين بردن بيماريهاي مهلک و مسري و پيشگيري از تلف شدن جمع زيادي از مردم آن منطقه صورت مي‌گيرد، جائز است يا نه؟ در صورت جواز ديه دارد يا نه؟ و بر عهده چه کسي مي‌باشد؟
در صورت علم يا اطمينان به سرايت بيماري مهلک ترک امداد مصدومان جائز است و ديه بر مأمور امداد رساني نيست.
88/2/31
تصرف در مال ديگري براي نجات انساني
انسان زنده‌اي که از زير آوار بيرون آورده مي‌شود، بر اثر نخوردن غذا و غيره (مثلاً کودکي که بر اثر نبود شير و دارو) ممکن است جان بدهد، آيا مي‌توان از مواد غذايي، دارو و وسايل ديگران بدون اذن آن‌ها براي نجات اين‌گونه افراد استفاده کرد؟ ضمانت مال به عهده چه کسي است؟
1. استفاده از اموال يادشده در حال ضرورت جائز است.
2. ضمان آن به عهدۀ مصدوم يا وليّ اوست مگر آنکه سازمانِ متعهدِ به امداد بودجه‌اي براي اينگونه هزينه‌ها داشته باشد.
88/3/1
اگر نجات انسان مشروط به تخريب با استفاده از اموال ديگران باشد، ضامن اموال کيست؟ اگر امدادگر ضامن باشد ممکن است در خيلي از موارد به همين علت از نجات مصدوم خودداري کند تکليف چيست؟
اگر گرفتار شدن کسي که نجات او متوقف بر اتلاف مال ديگري باشد بر اثر جنايت عمدي خود بود آن شخص گرفتار ضامن است و اگر بر اثر حوادث طبيعي و غير اختياري بود حکومت اسلامي ضامن است.
لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم
براي نجات افراد حادثه ديده و نيز بيرون آوردن مصدومين و جنازه‌ها از زير آوار و عدم وجود امدادگر محرم و عدم امکان پوشاندن بدنهاي عريان، ناچار به نگاه به بدن نامحرم يا لمس آن هستيم، وظيفه چيست؟
نگاه به بدن نامحرم و لمس آن در حال ضرورت و بدون قصد گناه جائز است.
88/2/31
اگر نجات يک مصدوم متوقف به امري غير شرعي (مثل خوراندن مشروب الکلي براي مسموميت يا گازهاي خاص) باشد، وظيفه چيست؟
1. در صورت انحصار علاج و اطمينان به تأثير آن کار غير مشروع، ارتکاب آن به مقدار ضرورت جائز است.
يکي از راههاي اضطراري امداد سرمازده ايجاد تماس بدني وسيع با بدن امدادگر است در اينصورت اگر امدادگر به جهت تماس با مصدوم سرمازده نامحرم خوف وقوع در مفسده را داشته باشد يا در ملأ عام صورت خوشي ندارد، وظيفه چيست؟
1. حفظ جان محترم لازم است.
2. پرهيز از وقوع در فساد واجب است.
3. در صورت انحصار و نبودن محرم تماس با مصدوم نامحرم جائز است.
4. [اگر] هر گونه فسادي بعداً دامنگير امدادگر شد [خودش] مسئول خداوند خواهد بود.
88/3/1
تنفس دهان به دهان (CPR) توسط امدادگر براي نامحرم در موارد ذيل چه حکمي دارد:
1. در صورت نبود همجنس و محرم.
2. عدم آشنايي هم جنس و محرم با امور امدادي.
3. حاد بودن حال مصدوم و عدم مجال رسيدن محرم و هم‌جنس.
1. جايز است.
2. جايز است.
3. جايز است.
88/3/1
اگر شخصي نامحرم در حمام يا استخر مصدوم شده باشد آيا پوشاندن بدن وي، پيش از نجات در صورتيکه پوشاندن برايش مضر باشد، مثل گرمازده باز هم واجب است؟ همچنين اگر پوشاندن بدن باعث تأخير در نجات مصدوم و يا منجر به مرگ وي شود، چطور؟
1. پوشاندن با پارچه نازک و مانند آن که مانع ديدن باشد لازم است.
2. اگر همين مقدار هم مضر باشد لازم نيست.
3. تأخير درمان که موجب مرگ يا ضرر مصدوم شود جائز نيست.
88/3/1
آيا در عدم جواز لمس و نظر فرقي بين مسلمان و غيرمسلمان مي‌باشد؟
1. نگاه به بدن کافر نامحرم بدون لذّت و بدون ترس از ارتکاب گناه جائز است.
2. لمس بدن کافر نامحرم جائز نيست.
88/3/1
نگاه به بدن مرده نامحرم و لمس آن، همچنين نگاه و لمس عورت ميّت در مواردي که براي تشخيص موضوعات احکام شرعي لازم باشد، چه حکمي دارد؟
1. نگاه و همچنين لمس جسد نامحرم براي تشخيص موضوع حکم لازم، جائز است.
2. نگاه و نيز لمس عورت در حال ضرورت جهت تشخيص موضوع حکم لازم، جائز است.
88/3/1
احکام اهل کتاب
ازدواج با اهل کتاب
آيا ازدواج مرد مسلمان با زن زرتشتي موحد جايز است؟
آيا تفاوتي بين حکم ازدواج دائم و موقت در اين مورد وجود دارد؟
1. ازدواج دائم مرد مسلمان با زن زرتشتي جايز نيست.
2. ازدواج موقت مرد مسلمان با زن زرتشتي بر خلاف احتياط است.
طهارت اهل کتاب
آيا اهل کتاب (يهوديان، مسيحيان، زرتشتيان و ارمني‌ها) نجس هستند؟
اهل کتاب ذاتاً پاک‌اند و اگر بر اثر آلوده شدن به چيزهاي نجس، متنجّس شوند، با تطهير پاک مي‌شوند.
74/1/31
ذبيحه و غذاي اهل کتاب
از نظر شما آيا خوردن غذا در رستوران اقليت‌ها جايز است؟
خوردن ماهي و هر غذايي که محتاج به ذبح نباشد، جايز است.
84/9/15
در صورت پاک بودن اهل کتاب، استفاده از ذبيحه حلال‌گوشت و غذاهاي آنان چه حکمي دارد؟
1. استفاده از غذاهاي اهل کتاب، در صورتي که به چيزهاي نجس - مانند شراب، گوشت خوک و... - آلوده نشده باشد، جايز است.
2. اگر اهل کتاب حيوان حلال‌گوشت قابل ذبح را با نام خدا، رو به قبله ذبح کنند، حلال و پاک است.
74/1/31
آموزش تصویری مرتبط با این حکم