رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلياللهعليهوآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلياللهعليهوآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلیاللهعلیهوآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپردهها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب
خمس سرمايه
آيا به سرمايه و محل کسب و زمين کشاورزي خمس تعلق ميگيرد؟
تعلق نميگيرد مگر در زائد بر شأن.
براي احداث باغ پسته، بايد حدود پانزده سال روي زمين کار کنند تا باغ شروع به باردهي کند. کساني که در طول اين مدت، سال خمسي نداشته و مبالغي که براي کود، آب، شخم و... هزينه کردهاند، غير مخمّس بوده است، آيا اکنون براي محاسبه خمس، بايد آنچه خرج کردهاند را کسر کنند؟
1. هزينه احداث باغ کسر ميشود.
2. قيمت فعلي باغ حساب ميشود.
74/7/24
براي خريد مطب و ابزار کار پزشکي پولي جمعآوري و مطب و ابزار کار تهيه کردم؛ آيا خمس شامل ميشود يا خير؟
اگر ابزار کار پزشکي به منزله سرمايه ضروري براي ادامه زندگي باشد، خمس ندارد.
خمس کسب زن
آيا کلّ درآمد زن را خمس شامل ميشود؟
هرگونه درآمد بعد از کسر هزينه خمس دارد.
آيا زن ميتواند درآمد خودش را به شوهرش که نياز دارد هبه کند؟
در وسط سال مالي ميتواند و بعد از گذشت سال، بعد از پرداخت خمس ميتواند.
آيا زن ميتواند درآمد خود را به عنوان قرض به شوهرش بدهد و بعد از دريافت آن، خمس را پرداخت کند؟
در وسط سال مالي ميتواند و بعد از گذشت سال، اول بايد خمس را بپردازد؛ آنگاه قرض بدهد.
خمس شهريه
آيا به شهريه خمس تعلق ميگيرد؟
به شهريه خمس تعلق ميگيرد، چون در برابر کار علمي و تلاش آموزشي و پژوهشي است.
خمس وام
به فتواي حضرتعالي در حسابرسي سال خمسي، به پول وام [که هنوز به مصرف نرسيده] خمس تعلق ميگيرد؟
با گذشت سال به آن مقدار از اقساط پرداخت شده در همان سال پس از احتساب هزينه خمس تعلّق ميگيرد.
خمس سپرده حج
بنده امسال به حج تمتّع مشرّف ميشوم؛ به اين منظور، حدود سه سال پيش ثبتنام کرده و مبلغ يک ميليون تومان به حساب سازمان حج و زيارت واريز کردم، با توجه به اينکه هيچگونه اختياري وجود نداشته و براي تشرّف، ملزم به مقررات دولت بودهام، آيا به پول واريز شده خمس تعلق ميگيرد؟
اگر از درآمد همان سال بود نه پسانداز قبلي، خمس ندارد.
حکم خمس سود سپردهها
حکم خمس سپردههاي حج و عمره را بيان فرمائيد؟
با فرض:
الف - عدم تشرّف در سال واريز پول.
ب - عدم تعلّق خمس به پول قبل از واريز.
خمس ندارد.
با فرض دريافت سود سپردههاي حج در ضمن يکي از عقود شرعي و فرض عدم تشرّف در سال واريز نظر مبارک را بيان فرمائيد؟
اگر پيش از سال عزيمت قابل وصول نبوده است؛ از منافع سال وصول است در صورت تشرف در همان سال واريز [هم]، خمس ندارد.
کسي که از اول بلوغ سال خمسي را براي خود قرار نداده اگر به حج مشرف شود و همان پولي که دارد آن را صرف تهيه احرام، قرباني و ديگر مصارف حج کند آيا به حج او ضرر ندارد؟
حج و عمره کسي که سال خمسي نداشت صحيح است هرچند در صورت مديون بودن گناه کرده است.
89/8/6
خمس منفعت کسب
آيا در روزهاي آخر سال، به حقوق ماهيانه که در طول ماه مؤنه خانواده است، اما چند روزي است که وارد سال خمسي شده و همچنين خريد برنج سال که يک ماه قبل از پايان سال خمسي خريداري شده، خمس تعلّق ميگيرد؟
با سپري شدن سال خمسي، به درآمدهاي پديدآمده، خمس تعلّق ميگيرد.
اينجانب بازنشسته و مستمرّيبگير هستم. و هيچگونه درآمدي به غير از مستمرّي ماهيانه ندارم و خانه مسکونيام مُتعلّق به دخترم ميباشد و اولاد ذکور هم ندارم. عيالم خانهدار و او هم هيچگونه درآمدي نداشته و نانخور اينجانب است.
از موقع بازنشستگي تاکنون که 24 سال گذشته مقداري ناچيز پول براي روز مبادا و مخارج پيشبيني نشده پسانداز نمودهام؛ آيا به اين پسانداز خمس تعلّق ميگيرد يا نه؟
پسانداز، هرچند اندک باشد، مورد تعلّق خمس است.
84/9/15
حسابرسي خمس
کسي که تاکنون خمس و... را نپرداخته و اکنون 33 سال دارد و قدرت مالي هم در حدّ خورد و خوراک است بايد چه کند؟
1. اگر غير از هزينههاي لازم چيزي فراهم نکرده است، خمس بر عهدۀ او نيست.
2. لازم است سال مالي تعيين و تمام درآمد و هزينه خود را بررسي کند.
کسر خمس هاي پرداخت شده
کسي که مثلاً در ظرف چند سال خمس پرداخت نموده مثلاً 10 ميليون تومان خمس پرداخت نموده در سر سال آيا ميتواند مبلغ خمس داده شده را کم کند؟
اگر به عنوان وام داده باشد ميتواند کسر کند.
کسر بدهي از خمس
کسي سر سال خمسي 10 ميليون اضافه دارد و 10 ميليون هم بدهي دارد (بدهي حالّ يا مؤجّل) چه تکليفي دارد؟
فقط بدهي [که] مربوط به همان سال است کسر ميشود.
کسي که تاکنون سال خمسي نداشته است، آيا علاوه بر خمس آنچه که سال بر آن گذشته و مورد نياز نبوده است، چيز ديگري هم بدهکار است؟
علاوه بر چيزي که سال بر آن گذشته و مورد نياز نبوده به چيز ديگر خمس تعلق نميگيرد.
تصرف در مال غير مخمّس
تجارت با پولي که خمس آن داده شده و شريکي که خمس پول خود را نداده، چه حکمي دارد؟
معامله نسبت به خصوص خمس، محتاج به اجازه است و قبل از اذن، تصرف در آن جايز نيست.
1374/1/31
آيا ممکن است به جاي تعيين يک روز معيّن براي احتساب خمس (سال مالي)، هر يک از اموالي را که ممکن است مشمول خمس شود جداگانه در نظر گرفت؛ مثلاً روغني که وارد منزل ميشود را در نظر گرفت و چنانچه يکسال باقي ماند، خمس باقيمانده آن را حساب و جدا کرد؟
گرچه ميتوان براي هر درآمد، سال مالي جداگانه تعيين کرد، ليکن براي مجموع آنها تعيين کردن آسانتر است.
1374/9/7
مصرف خمس
بنده از چند سال پيش، مبلغي بابت خمس بدهکار بوده و اکنون توانايي پرداخت آن را دارم. آيا ميتوانم خمس خود را صرف مسجد جامع شهر کنم که نياز شديد به کمک دارد؟
1. ثلث ( يک سوم) سهم مبارک امام عليهالسلام را مأذونيد.
2. تمام سهم سادات(اعزّهم الله) را بايد به اذن فقيه جامعالشّرايط، به آقايان سيّد پرداخت کنيد.
73/10/11
اجازه مصرف خمس
اينجانب پس از رحلت جانگداز رهبر کبير انقلاب اسلامي امام خميني رحمهاللهعليه در مسئله تقليد به آيتالله اراکي و پس از رحلت اين مرجع بزرگ به شما رجوع کردم و ميخواستم بدانم که بنده اجازه دارم خمس خود را به کساني که قبلاً ميپرداختم (کساني که از جانب امام خميني رحمهاللهعليه و آيتالله اراکي اجازه داشتند) بدهم يا نه؟
1. دربارۀ وجوه، مأذونيد به آقايان محترمي بپردازيد که در حوزههاي علميه مصرف ميکنند.
75/2/17
آيا به مؤدّي براي صرف سهم سادات، اجازه کلّي ميدهيد يا در هر موردي، مصرف آن به اجازه حضرتعالي منوط است؟
احتياج به اجازه موردي دارد.
74/1/31
آيا اجازات کتبي از حضرت امام رحمهاللهعليه را تفويض ميفرماييد؟
اجازههاي کتبي امام راحل رحمهاللهعليه تنفيذ ميشود.
1374/1/31
يک قطعه چک بانک ملي به مبلغ... تقديم شده است. مبلغ مذکور بابت خمس آل رسول بوده که نصف آن سهم سادات است. آيا اجازه ميفرماييد که مبلغ... ديگر را خودم به سادات مؤمن محل و اشخاص مستحق در روستاي اطراف، تقديم نمايم؟
صَرف ثلث؛ يعني يک سوم جهت سادات «اعزّهم الله تعالي» مانعي ندارد. بقيه بايد صَرف حوزۀ علميه شود.
1391/12/10
مسجد... به علت فرسودگي و خطر ريزش، نياز مبرم به تخريب و نوسازي داشت که با استيذان از مراجع معظم و مشورت و تأييد امور مساجد، مقدمات نوسازي و اجراي فونداسيون آن انجام شد. اکنون با توجه به هزينههاي ساخت و ساز و عدم توانايي اهالي منطقه در تأمين بودجه لازم جهت اجراي اسکلت و تکميل آن، نياز مبرم به اجازه صرف بخشي از سهم مبارک امام با نظر حضرتعالي را داريم.
صَرف ثُلث سهم مبارک امام عليهالسلام جهت احداث يا تعمير ضروري و لازم مسجد مانعي ندارد.
1392/9/27
هيئت رزمندگان... پس از سالها تلاش، موفق شدند زميني را جهت احداث مسجد و مجتمع عام المنفعه ديني و فرهنگي تهيه کند. اکنون براي ساختن آن، به بودجۀ لازم نيازمنديم؛ از اينرو از آن مرجع عاليقدر استدعا دارد؛ چنانچه مصلحت بدانند اجازه فرمايند تا مردم مؤمن و خداجوي، بخشي از وجوهات خود را به اين امر اختصاص دهند.
صَرف ثُلث سهم مبارک امام عليهالسلام جهت احداث مسجد مرقوم مانعي ندارد.
1392/9/10
انجمن داوطلبان خدمات اجتماعي مؤسسهاي است که با اخذ مجوز قانوني به منظور ارائه خدمات مورد نياز به نيازمندانِ آزاد شدۀ از زندان، بهويژه زنان و کودکان تأسيس شده است و داوطلبانه به صورت رايگان به آنان خدمت ميکنند. از آنجا که بخش قابل توجهي از نيازمندانِ مورد هدف اين انجمن، مورد پذيرش جامعه قرار نگرفته و بعضاً از سوي خانوادهها نيز طرد ميشوند، بيم آن ميرود که اين امر از يکسو موجب تکرار جرم و از سوي ديگر باعث بروز ناامني هر چه بيشتر جامعه گردد. از اينرو ميطلبد تا با جلب حمايتهاي آحاد مختلف اجتماع نسبت به اين مهم و همچنين ارتقاي سطح فرهنگ و اعتقادات مذهبي اينان از طريق فعاليتهاي مددکاران، روانشناسان و کارشناسان امور اجتماعي، همتي مضاعف داشت. بنابراين برخي از افراد خير مسلمان تمايل دارند بخشي از وجوهات شرعي و صدقات خود را به اين امر اختصاص دهند. آيا به نظر حضرتعالي اين امر جايز است؟
صرف صدقه، زکات، کفاره و يک پنجم سهم مبارک امام براي مصرف مرقوم مانعي ندارد.
1391/11/23
سرطان پستان، شايعترين سرطان زنان است که 32 درصد از کل سرطانهاي زنان و 19 درصد از مرگ و مير زنانِ مبتلا به سرطان را شامل ميشود. با توجه به اهميت پيشگيري و تشخيص زودرس اين بيماري، مرکز بيماريهاي پستان، در سال 1375 در جهاد دانشگاهي تأسيس شده و هم اکنون به نام مرکز تحقيقات سرطان پستان در کشور، خدمات درماني جامع؛ در قالب يک کلين يک مشترک بيماريهاي پستان، به بيش از هشتاد هزار نفر مراجعه کننده خدمات درماني ارائه داده است. همچنين با انجام دهها طرح پژوهشي، زواياي مختلف کلينيکي، سلولي و مولکولي و کيفيت زندگي بيماران مبتلا به سرطان، مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است.
از آنجايي که زنان به عنوان همسر و مادر، رکن اساسي هر خانواده هستند و ابتلاي به سرطان پستان، تحقيقاً هر خانوادهاي را به صورت جدي تحت تأثير قرار ميدهد، در کنار فعاليتهاي پژوهشي و خدمات درماني اين مجموعه، «مجمع ياوران و حاميان بيماران سرطان پستان» با هدف کمک به انجام تحقيقات علمي در اين حوزه و تجهيز مرکز درماني به دستگاهها و تجهيزات مورد نياز و تسکين آلام زنان مبتلا به اين سرطان و خانوادههاي آنان، با کمک به بيماران بيبضاعت تشکيل شده است. آيا پرداختن ثلث سهم مبارک امام عليهالسلام جهت استفاده در موارد مذکور، جايز است؟
با رعايت اولويت افراد باايمان[در درمان]، جائز است.
1391/6/15
رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد
آيا به بنده اجازه ميدهيد با دوستان يا بستگاني که يقين به خمس دادن آنان ندارم، رفت و آمد کنم؟
در رفت و آمدهاي مرقوم مجازيد.
74/1/31
حکم فقهي سيّد
کساني که مادرشان سيد است، با کساني که پدرشان سيد است، چه فرقي دارند و آيا کساني که مادرشان سيد است نيز سيد هستند؟
1. کسي که فقط مادر او سيد است، مانند کسي که پدر او سيد است، از کرامت معنوي برخوردار است.
2. کسي که فقط مادر او سيد است، حکم فقهي سيد را ندارد.
احکام مضاربه
صورت مضاربه خدمت حضرتعالي تقديم ميشود آيا صحيح است يا خير؟
«عامل: آقاي....... فرزند.......... سرمايهگذار: آقاي .......... فرزند........... مبلغ........ سرمايه............ مدت معامله از تاريخ ............ تا تاريخ
عامل متعهّد ميگردد سرمايهاي را که سرمايهگذار در اختيارش قرار داده است را در کارهاي تجاري مصرف نمايد و از درآمد حاصله هر ماه مبلغ..... ريال عليالحساب به سرمايهگذار تحويل نمايد و عامل متعهّد ميگردد که در پايان مدت تعيين شده درآمد حاصله را بررسي کند و در صورتي که درآمد حاصله بيش از مقدار معيّن شده باشد، به سرمايهگذار تحويل دهد. طرفين با هم شرط کردند در صورت ضرر، عامل، ضرر را پرداخت ميکند و هيچگونه ارتباطي به سرمايهگذار نخواهد داشت و در صورتي که عامل نتواند در پايان حسابهايش را دقيقاً بررسي کند طرفين با هم مصالحه ميکنند.»
1. لازم است درصد سود معلوم باشد.
2. پرداخت مقداري به عنوان عليالحساب، گرچه در کيفيت تسليم کافي است، ولي اکتفاي به آن بدون تعيين درصد سود، کافي نيست.
3. شرط در ضمن عقد، گرچه تحمل خسارت باشد، نافذ است.
4. اگر مصالحۀ مشروط غَرَري نباشد، صحيح است.
74/10/29
احکام خريد و فروش
در سال... [سازمان کشاورزي] به تعاوني سازمان اعلام نموده تراکتور اونيورسال... تومان و فرگوسن دو برابر آن است با پرداخت يک دوم بهاء در نوبت قرار ميگيريد. بعد از شش ماه مجدداً اعلام نمودند در صورت پرداخت يک دوم بهاي باقيمانده يک ماه بعد تراکتور تحويل ميگردد.
تعاوني ما عيناً مراتب را به اعضا اعلام و متقاضيان کل بهاي هر دستگاه را واريز کردند.
حال که سازمان قيمت تراکتور را اعلام و زمان تحويل را هم تعيين کرده است و متقاضي هم قيمت آن را پرداخت نموده آيا شرعاً عقد معامله جاري شده و رسميت دارد؟
آيا سازمان با اعلام قيمت قطعي و دريافت آن ميتوانست به جاي تحويل تراکتورها، فقط هر ساله افزايش قيمت اعلام نمايد.
آيا سازمان ملزم به پرداخت خسارت تأخير در تحويل و عدم کارکرد ناشي از عدم تحويل ميباشد؟
آيا پس از پنج سال که سازمان تعدادي را تحويل داده ميتوانست به جاي مبلغ اوليه، چند برابر آن را مطالبه نمايد.
آيا يکسال بعد از تحويل و صدور فاکتور و وصول کامل بهاي تراکتور به قيمت..... تومان سازمان ميتواند به شرکت بگويد شما حق فروش نداريد و در صورت فروش بايد به نرخ روز مابهالتفاوت را به قيمت روز به ما (سازمان) بپردازيد؟
آيا سازمان ميتواند بگويد پنج سال بعد هم اگر بفروشيد به نرخ همان روز بايد به کسر مبلغ فاکتور شده باقيمانده اضافي را به سازمان بپردازيد؟
آيا ميشود کالايي را با توافق فروخت و بهاي آن را دريافت نمود و تحويل نداد و به جاي تحويل قيمتها را بالا برد و پس از تحويل و صدور فاکتور و با گذشت يکسال بگويد کالاي خريداري شده را در صورت فروش به بهاي بيشتر، سود حاصله را بايد به فروشنده بپردازيد؟
1. هر گونه معامله با شخصيت حقيقي يا حقوقي بعد از انعقاد و تماميّت آن، لازم بوده و نقض آن جايز نيست، مگر در صورت خيار غَبْن و مانند آن و يا با اقاله و توافق طرفين.
2. هر گونه شرط که در ضمن عقد قرار ميگيرد، در صورت مشروع بودن، لازم است و تخلّف از آن جايز نيست، مگر با تراضي طرفين.
3. تأخير [در] پرداخت کالاي فروخته شده يا تأخير [در] تسليم بهاي آن، بدون رضايت طرف مقابل جايز نيست.
4. شرطي که بعد از تمام شدن عقد، مطرح ميشود لازم نيست.
5. افزودن قيمت يا کم کردن کالا يا تغيير جنس مرغوب به غير مرغوب جايز نيست.
6. خسارت تأخير تسليم کالاي فروخته شده به عهده فروشنده است.
7. تمام احکام مزبور در بندهاي فوق مخصوص به تحقق معامله است؛ نه مقاوله و گفتوگو؛ يعني اگر اصل معامله انشاء نشد، ولي گفتوگوي مقدماتي به عمل آمد و زمينۀ حق اولويت با دريافت مقداري از پول فراهم شد، افزودن قيمت و مانند آن جايز است؛ و اگر خريدار بر اثر تضييع حق اولويت، متضرّر شد، ميتواند خسارت ناشي از غَرَر را از فروشنده مطالبه کند.
74/10/12
آيا بر مسلمان، پرداخت عوارض گمرکي که دولتهاي غيراسلامي بر اجناس صادر از کشورهاي ديگر (توسط شخص مسلمان) تعيين مينمايند، واجب است. با توجه به اينکه اکثر افراد آن کشور به طرق مختلف از پرداخت عوارض سر باز ميزنند.
هوالعليم. مسلماني که تابع کشور غيراسلامي است، بايد قانون عوارض گمرکي را عمل کند و تخلّف ديگران، مجوّز تخلّف او نيست.
آيا خريد و فروش ارز کشورهاي خارجي (صرافي) از طريق اينترنت مثلاً (خريد ارز کشورهاي اروپايي و آمريکايي و فروش آنها) درست است؟ اين کار حلال است؟
خريد و فروش ارزهاي خارجي با اينترنت اشکال ندارد.
83/2/23
شخصي در حيات خودش زمينش را به دو نفر از ورّاث به بيع خياري - که مدت خيار يکسال است - فروخته و خود بايع در مدت خيار فوت کرد و باقي ورّاث هم در مدّت خيار ادعاي فسخ نکردند؛ نه جمعاً و نه انفراداً؛ و زمين فوقالذکر را دو نفر وارث که مشتري بود تصرف کرد:
آيا بعد از مدت خيار، حقّ فسخ دارد يا خير؟
آيا بين وارث صغير و کبير فرق است يا خير؟
1. اگر وارثان و نيز وليّ صغير از حق فسخ آگاه بودند و معامله را فسخ نکردند، با سپري شدن مدّت خيار، بيع لازم ميشود.
2. در فرض مزبور، بين وارث صغير و کبير فرقي نيست.
شهريور 82
اگر در مبايعهنامهاي قيد شود که «اگر الباقي ثمن معامله تا فلان تاريخ پرداخت نشود معامله فسخ خواهد شد» اين جمله حاکي از انفساخ معامله و شرط فاسخ است يا ايجاد حق فسخ براي بايع؟
اگر عرفِ نگارشِ مبايعهنامه بر انفساخِ معامله نباشد، جملۀ مرقوم، ظاهر در ايجاد حقّ فسخ است.
86/11/25
چنانچه مستحضريد گاهي مردم عادي يا بنگاههاي اقتصادي براي تهيه کالاهاي مورد نياز خود، به سازنده آن کالاها سفارش ساخت ميدهند؛ مانند سفارش ساخت در، پنجره، اتومبيل، کشتي، هواپيما، خانه، بيمارستان و... در اين موارد، سازنده طي قراردادي متعهد ميشود کالاي مورد نظر را با مشخصات معين ساخته، در تاريخ مشخص تحويل دهد و سفارش دهنده نيز متعهد ميشود مبلغ معيني را طبق زمانبندي مشخص بپردازد (براي مثال 25% پيشپرداخت، 50% زمان تحويل و 25% بعد از دو ماه پس از تحويل). در برخي موارد پيشپرداختي صورت نميپذيرد؛ در اين قراردادها به طور معمول مواد اوليه و مصالح به عهده سازنده است.
مستدعي است نسبت به سؤالات زير راهنمايي فرماييد:
آيا چنين قراردادي صحيح است؟
آيا اين قرارداد که در کشورهاي عربي به عقد استصناع معروف است، در قالب يکي از عقود متعارف قرار ميگيرد؛ يا عقد مستقلي است؟
در صورتي که عقد استصناع عقد مستقل باشد، آيا عقد لازم است يا عقد جايز؟
در صورتي که عقد استصناع عقد مستقل باشد، چه نوع خياراتي در آن جاري است؟
در صورتي که عقد استصناع عقد مستقل باشد، شرايط صحّت آن چيست؟
آيا سازنده ميتواند ساخت کالاي مورد نظر را به ديگري واگذار نمايد؟
آيا سازنده ميتواند کالاي ساخته شدهاي را خريداري و به سفارش دهنده تحويل دهد؟
1. هر چند مفروض سؤال مرکّب از چند عقد است، ولي اگر مجموعاً تحت يک عقد قرار گيرند، صحيح خواهد بود.
2. عقد مزبور، مصداق يکي از عقود متعارف نبوده و عقد مستقل است.
3. عقد مزبور از هر دو طرف لازم است.
4. خيارهاي عام مانند غبن، رؤيت، عيب، تخلف وصف، تخلف شرط و... ثابت است؛ ولي خيار مختص به عقد بيع و مانند آن ثابت نيست.
5. شرايط صحّت عقد، متعاملان و عوضان، همان شرايط ساير عقود است.
6. در صورت عدم اشتراط مباشرت، جايز است.
7. در صورت اطلاق عقد، جايز است.
86/11/25
در ضمن عقد بيعي شرط شده که هرگاه خريدار قسطي از اقساط ثمن را پرداخت ننمايد، معامله فسخ خواهد شد. از طرفي فروشنده حق انتقال مبيع به غير را از خريدار سلب ننموده و خريدار به واسطه عقد بيع جديدي مبيع را به شخص ثالث واگذار مينمايد و مبيع متعلق حق غير قرار ميگيرد. در فرض تحقق شرط (عدم وصول قسط):
با توجه به ايجاد حق مالکيت براي خريدار اول و عدم سلب حق انتقال به ثالث از وي، و از طرفي نظر به اينکه انتقال به ثالث قبل از اعمال فسخ صورت گرفته آيا انتقال مبيع از سوي خريدار اول، جزء حقوق مالکانه وي محسوب ميگردد و انتقال صحيح است؟
آيا با انتقال مبيع به ثالث و قرار گرفتن ملکيت مبيع در مالکيت ثالث با توجه به سرايت نکردن اثر فسخ به گذشته و فقدان اثر قهقرايي فسخ، اصل بر سقوط شرط است يا بقاء آن؟
در صورت بقاء شرط، آيا شرط مزبور قابل تسري به شخص ثالث که در قرارداد اول نقشي نداشته خواهد بود و فسخ را ميتوان به ضرر وي اعمال کرد؟
در صورت اعمال فسخ (در فرض بقاء شرط فسخ)، مبيع که متعلق حق غير (ثالث) قرار گرفته، قابل اعاده به فروشنده اوليه ميباشد؟ در صورتي که مبيع قابل اعاده نباشد چه حقي براي فروشنده ايجاد خواهد شد؟
1. اگر شرط حق فسخ حاصل شد و فروشندۀ اول معاملۀ خود را فسخ کرد بيع دوم فضولي است و با اجازه فروشنده اول صحيح و با ردّ وي باطل خواهد بود.
2. اگر قبل از تحقّق شرط فسخ (عدم وصول قسط) عقد دوم برقرار شد هر چند بيع دوم صحيح است ليکن حق فروشندۀ اول محفوظ است و بعد از تحقق شرط (عدم وصول قسط) ميتواند بيع اول را فسخ کند در اين حال معلوم ميشود بيع دوم فضولي بود و محتاج به اجازه فروشنده اول است.
3. خريدار دوم اگر آگاه از شرط حقّ فسخ در بيع اول بود بايد تحمّل نمايد و اگر جاهل بود ميتواند بيع دوم را فسخ کند.
4. در صورت فسخ بيع اول، خريدار اول ضامن تمام ثمن معاملۀ اول است در حالي که عين مبيع از بين رفته باشد و اگر عين مبيع باقي باشد خود عين برميگردد.
87/11/9
اعضاي يک مجموعه در راستاي تأمين مسکن خود مبالغي را جمعآوري ميکنند و به رئيس آن مجموعه تحويل ميدهند تا زمين بزرگي بخرد و ميان آنان تقسيم کند. رئيس يادشده با کسب اجازه از رئيس مافوق خود، مبلغي از سرمايۀ نقدي آن مجموعه را، به عنوان قرضالحسنۀ کوتاهمدت، جهت تأمين بخشي از ثمن معامله، ميپردازد. پس از تقسيم زمين خريده شده ميان اعضاي آن، يک قطعه ميماند و به نام مجموعه - که شخصيت حقوقي دارد - سند تنظيم ميشود. بعد از مدتي رئيس ياد شده مرحوم ميشود. در اينجا موارد زير مورد پرسش است:
1. آيا غير از وجه قرضالحسنۀ مذکور، مبلغ بيشتري، بدون رضايت اعضاء، ميتوان به حساب آن مجموعه واريز کرد؟ اگر وجه بيشتري به حساب مجموعه واريز شود، حکم آن چيست؟
بدون رضايت اعضاء، نميتوان غير از وجه قرضالحسنه را، از آنها گرفت و اگر زائد بر آن گرفته شود بايد برابر رضايت آنها عمل شود.
2. رئيس جديد مجموعه، مدّعي مالکيت قطعه زمين مانده است، آيا زمين مزبور، مال کليۀ اعضاء و سهامداران است؟ آيا جز سهامداران، اعضاي ديگري را ميتوان شريکآن زمين قرار داد؟
قطعۀ مانده متعلق به کليۀ اعضاء است و تصميمگيري دربارۀ آن، فقط در اختيار سهامداران است.
3. بخش املاک و مستغلات مافوق مجموعه، در نوشتهاي به صراحت اعلام کرده بايد زمين مزبور فروخته و حاصل فروش ميان اعضاء تقسيم شود؛ يا رئيس مجموعه به نام کليۀ اعضاء سرمايهگذاري کند. متأسفانه هيچ اقدام مؤثري پس از آن صورت نپذيرفته و پس از فروش ملک، رئيس مجموعه مدعي است که اعضاء حقي ندارند. حکم شرعي آن چيست؟
اگر بخش املاک و مستغلات داراي شخصيت حقوقي باشد و قبلاً مصوّبهاي با امضاي اعضاء يا نمايندۀ آنان رسيده باشد، عملِ صورت پذيرفته نافذ است. اکنون که هيچ اقدام مؤثري به عمل نيامد و ملک مزبور فروخته شد، ثمن آن بايد بين سهامداران توزيع شود.
1391/10/16
احکام کسب هاي حرام
شطرنج و قمار
امروزه بازي با شطرنج و ورق (پاسور) بدون برد و باخت و به عنوان سرگرمي و ورزش، نه به عنوان قمار، در بين جوانان متداول است. حکم خريد و فروش و نگهداري اين آلات و بازي با آن چيست؟
1. اگر چيزي ابزار قمار باشد، بازي با آن جايز نيست، هرچند بدون برد و باخت باشد.
2. اگر چيزي در زمان گذشته ابزار قمار بود؛ ولي فعلاً ابزار قمار نيست، بازي با آن، بدون برد و باخت، جايز است.
3. اگر چيزي در يک منطقه، اصلاً ابزار قمار نيست، هرچند در بعضي منطقهها ابزار قمار است، بازي با آن بدون برد و باخت، در منطقه اول جايز است.
4. خريد و فروش ابزاري که بازي با آنها بدون برد و باخت، جايز است، حلال است.
5. نگهداري ابزاري که از آلات قمار نيست، جايز است.
80/12/1
نظر شما درباره شطرنج چيست؟
اگر مخصوص قمار نباشد و به قصد برد و باخت بازي نشود، بلکه به منظور تقويت نيروي فکري باشد، اشکالي ندارد.
74/4/8
با توجه به اينکه بازي بيليارد از مصاديق قمار است، لطفاً حکم آن را مرقوم فرماييد.
بازي مزبور با برد و باخت حرام است.
81/10/28
بازي بيليارد که اخيراً رواج يافته، چه حکمي دارد؟
در صورتي که صدق قمار باشد مطلقاً حرام است، در غير اين صورت اگر با برد و باخت باشد حرام است.
81/10/25
بازي پاسور چه حکمي دارد؟
اگر پاسور از ابزار ويژه قمار نباشد، بازي با آن بدون برد و باخت حرام نيست. مردان الهي به لهو و لعب نميپردازند.
81/10/25
موسيقي
رقص و دست زدن
کفزدن و رقص چه حکمي دارد؟
کفزدن بيهوده است؛ ولي حرام نيست. رقص زن براي شوهر اشکالي ندارد و در مجالس زنانه نيز در صورت عدم ترتّب اثر گناه، جايز است.
74/4/8
کفزدن در مراسم جشن اهلبيت عليهم السلام چه حکمي دارد؟ منظور از طرب چيست؟ حدّ لهو و لعب چيست؟
1. کف زدن در مراسمي که به نام اهلبيت عليهم السلام تشکيل ميشود، اگر در جامعه ديني توهين تلقي شود، بايد ترک شود.
2. طربِ مذموم، خفّتِ شهواني است.
3. حدّ لهو و لعب، آن است که مخصوص محفل تبهکاران باشد.
80/12/1
مجسمه سازي
ساخت، خريد و فروش، نگهداري و نصب مجسمههاي داراي صورت انساني، در معابر عمومي و ميادين از نظر فقهي چه حکمي دارد؟ سؤال مذکور در فرض صورت حيواني چه حکمي دارد؟ نگهداري مجسمههاي کوچک تزييني به صورت انساني يا حيواني در منازل چه حکمي دارد؟
1. ساختن مجسمههاي جاندار موجود بنا بر احتياط لازم، جايز نيست.
2. خريد و فروش و نگهداري آنها جايز است.
3. نصب آنها در ميدان شهر، خلاف ادب اسلامي است.
81/10/25
آموزش دادن و آموزش ديدن مجسمهسازي چه حکمي دارد؟
صِرف آموزش دادن و آموزش ديدن، حرام نيست.
81/10/25
ريش تراشي
حکم تراشيدن ريش و گرفتن اجرت آن چيست؟
1. احتياط واجب، ترک تراشيدن ريش است.
2. احتياط لازم نگرفتن اجرت براي تراشيدن ريش است.
آيا ريشتراشي موجب فِسق بوده و با جايگاه قاضي، امام جماعت و امثال آن سازگار ميباشد؟
اصرار بر تراشيدن موجب فسق و مانع تحقق عدالت است.
1387/9/12
حکم تيغ زدن صورت يا ماشين به گونهاي که در حکم تيغ باشد را بيان فرماييد.
احتياط واجب ترک تيغ زدن به موي صورت يا ماشين کردن آن که در حکم تيغ باشد.
87/11/10
کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان
آيا کارکردن افراد مسلمان از نظر شرعي تحت رياست يا مديريت فرد يهودي حرمت دارد يا خير؟
صرف کار کردن مسلمان تحت رياست يا مديريت يهودي حرام نيست.
در صورتي که کار حرام باشد يا سبب ضعف نظام اسلامي يا تقويت نظام سلطه و يا بهرهوري حرام شود، جايز نيست.
88/5/26
احکام رهن و اجاره
اينجانب ضمانت شخصي را در بانک به مبلغ شصت و سه ميليون تومان به عهده گرفتم و سند خانه خويش را در بانک به رهن گذاشتهام و اکنون شخص وام گيرنده متواري شده است و حقير چون نياز به سندِ مرهون دارم، حاضر به پرداخت مبلغ به بانک ميباشم، لطفاً راه حل شرعي را بيان فرماييد.
1. راهن طبق تعهّد متقابل با بانک (مرتهن) عمل کند.
2. بعد از پرداختِ وام، ملک مرهون آزاد ميشود.
3. ضامن تمام آنچه را پرداخته، از بدهکار اصلي ميگيرد.
1382/2/6
مالکي مغازه خود را به مدت سه سال با اخذ مبلغي به عنوان سرقفلي از مستأجر به وي اجاره ميدهد. بيست روز پس از عقد اجاره مذکور، مالک با کتمان اينکه مبلغي به عنوان سرقفلي دريافت کرده و با بيان اينکه مغازه صرفاً در اجاره مستأجر است؛ مغازه ياد شده را به شخص ديگري ميفروشد و تمامي ثمن آن را دريافت و متعهد ميشود ظرف چهار ماه رضايت مستأجرين را اخذ و مغازه را تخليه شده تحويل خريدار نمايد. فروشنده به تعهد خود عمل نميکند تا اينکه پس از انقضاء مدت اجاره مغازه تخليه و تحويل خريدار ميشود.
مرقوم فرماييد مستأجر براي دريافت مبلغ سرقفلي خود به کدام يک از مالکين ميتواند مراجعه نمايد مالک اوليه (فروشنده) که مغازه را به مستأجر اجاره داده و وجهي از بابت سرقفلي از وي دريافت کرده و يا اينکه به مالک جديد (خريدار) که از سرقفلي مستأجر بيخبر بوده است؟
1. فروش ملکي که در اجاره است جايز است. اگر خريدار آگاهي نسبت به اجاره نداشت حق فسخ بيع را دارد.
2. مستأجري که سرقفلي داده نسبت به عين ملک صاحب حق ميشود نه صاحب ملک.
3. هر چند مالک اوّل تخلف کرد ولي حق مستأجر به خود ملک مورد اجاره تعلّق ميگيرد.
4. تصرف خريدار در ملک مزبور قبل از اداي حق مستأجر جايز نيست.
5. ضمان اصلي به عهده مالک اول يعني فروشنده و غاصب اصلي است.
87/11/7
احکام ازدواج و محرميت
شرط ضمن عقد
آيا ميتوان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که تمکين خاص صورت نگيرد؟ آيا اين شرط سبب بطلان عقد نميشود؟
در صورتي که تمکين خاص از مهمترين آثار و مقتضيهاي عقد نکاح نباشد، شرط مزبور صحيح است.
81/3/22
آيا ميتوان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که حضانت بچهها در صورت وقوع طلاق، به مادر واگذار شود؟
شرط مزبور با توافق زوجين، صحيح است.
81/3/22
آيا ميتوان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که زن حق طلاق داشته باشد؛ نه مرد؟ آيا اين شرط سبب بطلان عقد نميشود؟
1. شرط عدم حق طلاق براي زوج (مرد) يا شرط ثبوت حق طلاق ابتدائاً براي زن صحيح نيست.
2. شرط وکالت زن از طرف شوهر براي طلاق نافذ است.
81/3/22
آيا ميتوان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که محل سکنا به زن واگذار شود؟
شرط مزبور صحيح است.
81/3/22
آيا ميتوان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که مرد زن را طلاق ندهد؟
شرط عدم اِعمال حق طلاق، نافذ است.
81/3/22
آيا ميتوان در ضمن عقد نکاح شرط کرد که زن بچهدار نشود؟
شرط مزبور به معناي عدم انعقاد نطفه - نه اسقاط بعد از انعقاد - صحيح است.
81/3/22
مهريه
آيا ميتوان يکي از اعضاي بدن را مهريه قرار داد؟
خير.
81/3/22
آيا ميتوان کالا را مهريه قرار داد؟
کالا را ميتوان مهريه قرار داد.
81/3/22
مهريههاي بسيار سنگيني که غالباً قدرت بر تسليم آنها نيست و طرفين عقد هم به اين مسئله اذعان دارند در عين حال آن را قرار ميدهند و در مهرنامه به صورت عندالمطالبه ذکر مينمايند آيا اساساً قرار دادن چنين مهريههايي صحيح است؟ و بر فرض بطلان تکليف چيست؟
1. مهر نصاب معيّن ندارد که بيش از آن جائز نباشد.
2. سنگيني مَهر که بيش از حدّ معقول باشد سَفَهي است.
3. در صورت سَفهي بودن مهر، نکاح باطل نميشود.
4. در صورت سَفهي بودن مهرِ مسمّا، بايد مهرِ مِثل پرداخت شود.
1387/9/20
عقد ازدواجي بسته شد که مهر آن عبارتند از: (1 - يک جلد کلام الله مجيد 2 - تعداد 200 قطعه سکه بهار آزادي رايج ايران به ذمّه زوج و مبلغ 50 ميليون ريال وجه نقد رايج ايران به انضمام دو تخته فرش دو متري نخ فرنگ به ارزش چهار ميليون ريال به ذمّه پدر زوج که عندالمطالبه به زوجه بپردازد) عقد بر اين مبنا جاري شده و اين توضيح در عقدنامه درج گرديده که مبلغ پنجاه ميليون ريال به سه دانگ مشاع از شش دانگ يک باب خانه معين تبديل گردد و مورد قبول واقع شد اکنون زوجه از پدر زوج مزبور منزل را مطالبه نموده و پدر زوج نيز به علت رجوع از تعهد خويش مدعي مديونيّت نسبت به وجه تعيين شده براي مهر را گشته با توجه به مراتب فوق:
مسئوليت شرعي پدر زوج نسبت به زوجه، مبلغ مندرج در عقدنامه است يا منزل؟
پدر زوج حق رجوع نسبت به انتقال منزل را دارد؟
در صورت استحقاق زوجه به مطالبه وجه از پدر زوج، وجه به نرخ تورم روز بايد لحاظ گردد يا همان وجه اوليه؟
مهريه به عهده شوهر است نه شخص ديگر.
اگر پدر شوهر مهري که بر عهده شوهر است ضامن شود، بايد بپردازد.
چون مبلغ پنجاه ميليون ريال به سه دانگ مشاع از شش دانگ يک باب خانه معين تبديل شد، آنچه در عهده ضامن يعني پدر شوهر مستقر شد همان سه دانگ خانه معين است.
مسئوليت پدر شوهر همان خانه است نه مبلغ مزبور و پدر شوهر بدون رضايت همسرِ پسر، حق عدول ندارد.
آنچه در نامه جداگانه ثبت شد که پدر شوهر چهار دانگ از يک خانه معين را به پسر داد در صورتي که به قصد تفريغ ذمّه خود باشد سه دانگ از آن خانه متعلق به همسر و يک دانگ مال پسر و حق ديگري مطرح نيست.
88/1/29
با توجه به اينکه صداق همسرم 514 سکه بهار آزادي به صورت عندالاستطاعه بر ذمّه اينجانب ميباشد و بنده نيز فعلاً مستطيع به پرداخت حتي بخشي از آن هم نيستم با توجه به اينکه ديْن و مهريه مذکور تکليفي است بر ذمّه بنده که شرط وجوب آن حصول و ظهور عنصر خارجي بنام استطاعت است و ديني موجل نيز ميباشد از منظر شرع مقدس اسلام و مذهب شيعه و ديدگاه و استنباط حضرتعالي با عنايت به وصف فوق زوجه آيا ميتوانند از انجام تکاليف شرعي و وظايف زناشويي خود تمکين (عام، خاص) سر باز زده و تمکين خود را منوط به قبض مهر نمايند و به اين عذر و بهانه از بنده به عنوان همسر شرعي و قانونيشان تمکين نکنند يا بايد تمکين نمايند؟
1. اگر مهر حالّ و معجّل باشد زن ميتواند قبل از دريافت آن تمکين نکند خواه شوهر بتواند بپردازد يا نه.
2. اگر مهر حالّ و معجّل باشد و مرد نتواند آن را بپردازد گر چه زن ميتواند تمکين نکند ولي نميتواند مهر را مطالبه کند.
3. اگر مهر در ذمّه و مؤجّل باشد زن نميتواند تمکين نکند.
89/3/6
ازدواج موقّت
اگر در عقد موقّت تعيين مدت فراموش شود؛ اما منظور عقد موقّت باشد، و عمل نزديکي هم صورت نگرفته باشد چاره چيست؟
1. در صورت فراموش شدن مدت ظاهراً عقد باطل خواهد بود.
2. احتياط آن است که طلاق جاري شود، زيرا اگر به ازدواج دائم تبديل شده باشد، چارهاي جز طلاق نيست.
ازدواج با فِرق اسلامي
اگر دختر شيعه با مردي که داراي مسلک اهل حق است ازدواج نمايد آيا محرميت ايجاد ميشود و اين ازدواج مشروع است؟ و آيا فرزندي که از اين زوج متولد ميشود طهارت مولد دارد و حلالزاده است؟
عنوان اهل حق بر چند گروه اطلاق ميشود. معيار حکم شرعي آن است که اگر کسي به همه اصول مذهبي معتقد باشد ازدواج با وي جايز و فرزند نيز داراي طهارت مولد بوده و حلال زاده است.
نفقه
زوجه طي سند عادي مهريه، نفقه و کليه حقوق خود را به همسرش حلال نموده است. زوجه مدّعي است اين سند و نوشته با تهديد و اجبار از سوي همسر از وي اخذ گرديده و اين در حالي است که هيچ شاهدي بر اين مدّعا وجود ندارد.
اولاً حلال نمودن، ناظر به ابراء است يا هبه؟
ثانياً با وجود اجبار و عدم حضور شاهد، چه وضعيتي بر سند مذکور حاکم است؟
ثالثاً آيا نفقه آينده و حقوق محقق نشده را ميتوان ابراء يا هبه نمود يا خير؟
1. حلال کردن چيزي که در ذمّه شوهر است ابراء است و برگرداندن عيني که از شوهر گرفته است، هبه ميباشد.
2. اگر بيّنه يا قرائن اطمينانآور ديگري بر اجبار باشد، سند مزبور بياعتبار بوده و مدّعاي زن ثابت ميشود، وگرنه شوهر در محکمه سوگند ياد ميکند و مدّعاي زن بياثر خواهد بود.
3. حقوق آينده را به لحاظ فرض ثبوت ميتوان ابراء کرد، هر چند نميتوان مانع تحقق آنها با حفظ مقتضيشان شد.
86/9/1
سبب هاي محرميت
دو پسرعموي من و خواهر بزرگم شيرخورده مادربزرگم هستند. آيا فقط اين سه نفر با هم محرماند يا همه فرزندان عمويم با خواهران و برادرانم محرماند؟
1. دو پسرعمو با خواهر بزرگ شما که همشيرند، محرماند، و آن دو با خواهر بزرگ شما عمو و عمۀ همه فرزندان محسوب ميشوند.
2. ساير پسرعموها با دخترعموها محرم نيستند و ازدواج آنها با يکديگر جايز است.
74/3/24
در گذشته، پدرم براي محرم شدن با زنداييام، دختر او را براي چندساعت صيغه نمود. اکنون که زنداييام از دنيا رفته، آيا ازدواج بنده با دخترداييام جايز است؟
1. دختري که به عقد پدر درآمد، گر چه موقت بوده است، بر پسر حرام است.
2. مردن مادر دختر تأثير ندارد.
مسائل متفرقه ازدواج
زن شوهردار با مردي زنا نموده است و بعد از زنا از شوهر اوّلي طلاق گرفته و عدّه را هم مراعات کرده و جاهل به حکم بوده و توبه نموده و سپس به عقد فرد زاني درآمده است و الآن مدت چهار سال با هم زندگي ميکنند؛ حکم چيست؟
1. ليس في المسئلة دليل يعتد به للحرمة.
2. والأحوط هو الحرمة ولزوم التفرقة بين الزوجين.
3. يجوز لهما الرجوع إلي مَن يفتي بعدم الحرمة.
84/2/30
اگر زني در زمان عدّه با مردي ازدواج کند و بعد از گذشت زمان عدّه، دخول حاصل شود حکم مسئله از جهت حرمت ابدي و غير ابدي چيست؟
1. ازدواج با زني که در عدّه مرد ديگري است در صورت علم به عدّه و علم به حرمت عقد در زمان عدّه موجب حرمت ابدي است.
2. ازدواج با زني که در عدّه مرد ديگري است در صورت جهل به عدّه و جهل به حرمت عقد در زمان عدّه اگر قبل از گذشتن زمان عدّه آميزش جنسي واقع شود موجب حرمت ابدي است.
3. ازدواج با زني که در عدّه مرد ديگر است در صورت جهل ياد شده اگر بعد از گذشت زمان عدّه آميزش شود موجب حرمت ابدي نيست ليکن عقد باطل است و بايد مجدداً عقد شود.
89/12/17
اگر مردي بر وقوع نزديکي مقر اما زن منکر باشد قول کدام يک از نظر شرعي مقبول و حجت است؟
1. احکامي که بر دخول مترتب است و به زيان مرد است به استناد اقرار او ثابت ميشود.
2. احکامي که بر دخول مترتب است و به سود مرد است به صرف ادّعاي وي ثابت نميشود.
3. اگر بيّنه شرعي بر دخول اقامه شد تمام احکام آن چه به زيان مرد و چه به سود وي ثابت ميشود.
4. اگر بيّنه شرعي (شاهد عادل) اقامه نشد و زن که منکر دخول است سوگند ياد کرد احکام مترتب بر دخول که سودمند به حال مرد است نفي ميشود.
89/3/6
احکام طلاق
مرد و زن شيعي که قانوناً و شرعاً همسر يکديگرند، توسط دادگاه خانواده پاکستان مطلّقه شدند در حالي که مرد از اجراي اين صيغه ناراضي است، زيرا اين کار عذابي براي خانواده خود و همسرش است. آيا اين طلاق از نظر شريعت ما معتبر و اجراء شده محسوب ميشود؟ اگر شوهر حضور نداشته باشد و به زور زنش را طلاق بدهند، او چه بايد بکند؟
زن يادشده، مدت 10 ماه است با پدر و مادرش زندگي ميکند که در اين مدت هيچگونه تماس و معاشرتي با شوهر نداشته است؛ آيا اين زن بعد از طلاق بايد عدّه را رعايت کند؟
1. اگر مسئول دادگاه بر طبق مذهب شيعه و حضور دو شاهد عادل صيغۀ طلاق را جاري کرده، طلاق صحيح است.
2. اگر نگراني شوهر در حدّ اجبار نباشد، طلاق صحيح است.
3. اگر شوهر وظايف خود و حقوق همسرش را رعايت ميکرده و در اين حال بدون اذن او طلاق حاصل شود، باطل است.
4. در صورت صحت طلاق بايد از زمان طلاق عدّه نگه داشته بشود.
83/2/23
مردي، در وکالت رسمي، حق طلاق را به همسرش واميگذارد. همسر پس از اخذ وکالتنامه، در غياب شوهر و بدون اطلاع وي، با طرح دعوا در محکمه و صدور حکم، طلاق ميگيرد. از آنجا که بکارت زن از نوعي بوده که عليرغم آميزش، قابل برگشت بوده است (حلقوي يا ارتجاعي)، دادگاه به استناد نظر پزشکي قانوني، وي را دوشيزه و غير مدخوله شمرده و نوع طلاق را «بائن غير مدخول بها» تعيين کرده است. زوجه نيز، مَهريۀ خود را بذل و به موجب وکالتنامه از طرف شوهر قبول ميکند؛ در صورتي که در طي چهار سال زندگي مشترک آنان، آميزش و آداب زناشويي صورت گرفته بود. شوهر هم، علي رغم اطلاع از اصل طلاق، تا مدتي پيش، از نوع طلاق و حوادث مرتبط، بياطلاع بوده است. بعد از طلاق و در ايام عدّه، ارتباط زن و مرد مجدداً برقرار گشته است. اکنون پرسش اين است:
1. آيا اساس اين طلاق از نظر شرع صحيح است؟
2. با توجه به اينکه نوع طلاق بائن، بر اساس مدخوله نبودن و به اشتباه، تشخيص و تعيين گرديده ميتوان گفت طلاق بائن نبوده و رجعي محسوب ميشود و ارتباط زن و مرد پس از طلاق در حکم رجوع بوده است؟
3. آيا تدليس زن در اصل حکم طلاق و صحت آن اثر دارد؟
4. آيا زن و مرد با توجه به توضيحات، هنوز به هم مَحرماند؟
5. چنانچه زن بخواهد ازدواج کند، مجدداً بايد صيغۀ طلاق جاري و عدّه نگه دارد؟
6. با توجه به سؤال شماره 4 و در صورت زن و شوهر بودن:
الف) چنانچه زن با مرد ديگري ازدواج کرده باشد و بعداً حکم مسئله را بفهمد چه حکمي دارد؟
ب) چنانچه زن اين حکم را نپذيرد و با مرد ديگري ازدواج کند، به لحاظ شرعي چه حکمي براي زن، همسر اول و همسر دوم وي وجود دارد؟
ج) با توجه به لزوم حفظ آبرو و عرض زن و خانوادۀ وي خواهشمند است راهنمايي بفرماييد وظيفه همسر اول در خصوص اين حکم چيست؟
1. طلاق زن از طرف شوهر، به استناد وکالت از او صحيح است.
2. طلاق مزبور در سؤال، بر اثر بذل مهريه، بائن است نه رجعي.
3. تدليس زن، اثري در صحّت طلاق؛ يا بائن بودن آن ندارد، زيرا تدليس، راجع به غير مدخولبها بودن است نه دربارۀ بَذلِ مهر.
4. زن و شوهر در مفروض استفتاء مَحرم نبوده و در صورت جهل به حکم؛ يا جهل به موضوع، آميزش آنها از قبيل وطي به شبهه محسوب ميشود، چون زن درخواست مهر نکرده است.
5. ازدواج زن بعد از عدّه (وطي شبهه) با همسر ديگر بدون اجراي صيغۀ طلاق جائز است.
1391/11/1
احکام غصب
شخصي به خاطر آنکه کارفرما او را اذيت ميکرد و حقوق کمي به وي ميداد، مقداري از اموال کارفرما را سرقت نموده، بعد از مدتي قسم به قرآن ياد کرد و منکر سرقت شد و حالا پشيمان است؛ ولي دادن آن پول براي وي ميسّر نيست؛ آيا قسم در چنين جاهايي منعقد ميشود؟
1. سارق، ضامن است و هر وقت توانست بايد بپردازد.
2. قسم دروغ حرام است و بايد توبه کند.
آيا مؤسسات دولتي و غيره از قبيل شهرداريها، ادارات آب و گاز شرعاً مجاز به تصرف عدواني ملک مردم مسلمان اين مملکت بدون رضايت و موافقت آنها ميباشند و بهرهبرداري از آن حلال است؟
تصرف مفروض، جايز نيست.
1. مسلمان مؤمني با مؤمنهاي عقد دائم شرعي و قانوني در مقابل مهر حلال و نقد با وليّ مؤمنه منعقد کرده و براي امرار معاش زمين مزروعي را در مقابل وجهالبيع حلال از مالک اصلي خريده و قباله رسمي دريافت نموده و متصرف شده. سالهاي دراز شخصاً در اين ملک به کار احياء و توليد مشغول بوده و معاش عائلهاش را تحصيل ميکرده. مولود و توليد حاصل از دو عقد فوق چه حکم شرعي دارد؟
2. زورمندي با قوّه قهريه به عقد دوم تجاوز ميکند و زمين مزروع را با توليدش و ابزار کارش متصرف ميشود، توليد حاصل از اين تجاوز غاصبانه چه حکم شرعي دارد؟
از موضوع شخصي اطلاعي ندارم؛ ولي به طور کلي مهريهاي که زن دريافت ميدارد و همچنين نماء حاصل بعد از عقد، ملک طِلْق اوست و هر گونه تصرفي در آن، منوط به رضايت و اذن او و غصب آن حرام است؛ ولي اگر کسي در زمين مغصوب زراعت کند، زراعت آن مالِ خود اوست و چنانچه صاحب زمين راضي نباشد که زراعت در زمين بماند، کسي که غصب کرده بايد فوراً زراعت خود را از زمين بِکَند و نيز بايد اجاره زمين را در مدتي که زراعت در آن بوده، به صاحب زمين بدهد و خرابيهايي را که در زمين پيدا شده است، اصلاح کند.
به متراژ شش هکتار زمين زراعي در طول سالها، در تملک و تصرف شرعي و قانوني مرحوم پدرمان بود. او نه خان بود، نه کدخدا و نه مالک و فئودال؛ بلکه زارعي بود که تنها با زحمت خود از محصول زمين يادشده امرار معاش ميکرد. با اين حال اين اراضي به دست افرادي تصرف شد؛ در حالي که ما فرزندان آن مرحوم واقعاً به حق خود در آن زمين نيازمنديم. از اينرو برپايۀ مراتب معروضه از محضرتان تقاضا داريم امر شرعي را در مورد دخل و تصرف عدواني در مال غير، بيان فرماييد.
1. اگر ملکي در تصرف مشروع کسي بود به وارثان او منتقل ميشود.
2. تصرف ديگران در آن ملک، بدون بينه و ارائۀ حجّت شرعي جائز نيست.
1391/12/19
احکام لقطه
اگر کسي مالي را پيدا کند که: الف) قيمت آن کمتر از يک درهم است؛ ب) قيمت يک درهم يا بيش از يک درهم است؛ آيا ميتواند آنها را تصاحب کند؟
1. [اگر لقطه، کمتر از يک درهم باشد] ميتواند با قصد تملک بردارد.
2. [اگر لقطه، يک درهم يا بيش از يک درهم باشد] با احتمال پيدا شدن صاحبش، بايد يک سال تعريف کند و در صورتي که از پيدا شدن صاحبش مأيوس باشد، از طرف صاحبش صدقه بدهد.
87/9/1
اگر کسي شک دارد که مالي به او تعلق دارد يا نه، ميتواند به قصد تملک آن را بردارد؟
نميتواند بردارد.
87/8/19
اگر کسي مالي را به عنوان اين که مال اوست بردارد و بفهمد که مال او نيست، حکمش چيست؟
1. بايد آن را بلافاصله سر جايش بگذارد؛
2. اگر از زمان برداشتن، مدتي گذشته باشد که احتمال برود در عدم دسترسي صاحبش به آن، تأثير داشته باشد، علاوه بر اين که آن را سر جايش ميگذارد، قيمت آن را هم به فقير صدقه بدهد.
3. اگر از برداشتن، زماني گذشته باشد که اگر آن را سر جايش بگذارد، احتمال عقلايي دسترسي صاحبش به آن نباشد و از طريق ديگر نيز امکان رساندن آن به صاحبش نباشد، بايد آن را از طرف صاحبش به فقير صدقه بدهد.
87/8/23
اگر مالي (مثل کفش) را از کسي ببرند اگر بداند آنچه بر جاي مانده است مال کسي است که کفش او را برده است، در صورتي که از دسترسي به وي مأيوس باشد، ميتواند آن را بردارد؟
ميتواند آن کفش را بردارد؛ و اگر کفش بر جاي مانده قيمتش از مال او بيشتر است مابهالتفاوت را به نيت صاحبش صدقه دهد.
87/8/16
در مواردي که کسي مال ديگري (مانند کفش) را از روي اشتباه برميدارد و بر اثر برداشتن وي، صاحب آن به زحمت ميافتد، مثل اين که احتمالاً با پاي برهنه به منزل رفته است و مانند آن، وظيفهاش چيست؟
مناسب است بردارنده، علاوه بر عمل به وظيفه لازم، به نيّت استرضاي وي، مقداري صدقه بدهد.
87/8/19
فرق لقطه حرم و غير حرم
در لقطه غير حرم، بعد از اعلانِ يک سال، مخيّر است بين تصدّق، يا نگهداري براي مالک آن، يا تملک با قصد رد به صاحبش در صورت پيدا شدن وي، ولي در لقطه حرم، فقط بين دو امر اول، مخيّر است و نميتواند تملک نمايد.
برداشتن اشتباهي مال ديگري
اگر کسي مالي را به عنوان اين که مال اوست بردارد و بفهمد که مال او نيست، در صورتي که جاي معيني داشته باشد و لقطه محسوب نشود، بايد آن را بلافاصله سر جايش بگذارد؛ ولي اگر از زمان برداشتن، مدتي گذشته باشد که احتمال برود در عدم دسترسي صاحبش به آن، تأثير داشته باشد، علاوه بر اين که آن را سر جايش ميگذارد، قيمت آن را هم به فقير صدقه بدهد.
در فرض قبل، اگر از برداشتن، زماني گذشته باشد که اگر آن را سر جايش بگذارد، احتمال عقلايي دسترسي صاحبش به آن نباشد و از طريق ديگر نيز امکان رساندن آن به صاحبش نباشد، بايد آن را از طرف صاحبش به فقير صدقه بدهد.
در مواردي که کسي مال ديگري را از روي اشتباه بر ميدارد (مانند کفش) و بر اثر برداشتن وي، صاحب آن به زحمت ميافتد، مثل اين که احتمالاً با پاي برهنه به منزل رفته است و مانند آن، مناسب است بردارنده، علاوه بر عمل به وظيفه لازم، به نيّت استرضاي وي، مقداري صدقه بدهد.
کسي که مال او را بردهاند و چيزي مثل کفش به عوض آن بر جاي مانده وظيفه چيست؟
اگر بداند آنچه بر جاي مانده است مال کسي است که کفش او را برده است، در صورتي که از دسترسي به وي مأيوس باشد، ميتواند آن کفش را بر دارد؛ و اگر کفش بر جاي مانده قيمتش از مال او بيشتر است مابهالتفاوت را به نيت صاحبش (با اذن حاکم شرع) صدقه دهد.
احکام وقف
يکي از مؤمنين مبلغ... تومان پول نقد را، وقف حضرت سيدالشهدا علیهالسلام کردهاند. آيا شرعاً وقف پول نقد صحيح است؟
1. وقف پول که هيچ فائدهاي بدون نقل عين ندارد صحيح نيست.
2. اگر مقصود، نذر پول بود؛ نه وقف آن، و تعبير «وقف» بر اثر آگاه نبودن [به مسئله] باشد احتياطاً در اجلال و تکريم حضرت سيدالشهدا علیهالسلام صرف شود.
14مهر 1391
1. زمينهاي زراعتي روستاها تا حدود چهل سال قبل به علت قلّت نيروي انساني و مشکلات کِشت با وسايل سنّتي و اوليه کشت و زرع به اين صورت انجام ميشد که نصف زمين زراعتي يک روستا در يک سال و نصف ديگر زمين مزروعي همان روستا در سال ديگر کشت ميشد. با توجه به مورد فوق کشاورز ميبايست در جايي ساکن باشد تا موفق به کشت گردد و از طرف ديگر بيش از نصف زمينهاي زراعتي روستايي با دست تواناي مردم آباد شده است.
2. اهالي روستاي... هر ساله در روز عاشورا مهماندار مهمانان حضرت امام حسين عليه السلام هستند؛ يعني در روز عاشورا چندين روستاي مجاور جهت عزاداري سرور شهيدان عليه السلام از قديم الايام به اين روستا ميآيند و ناهار را مهمان اهالي اين روستا ميباشند.
با توجه به موارد فوق آيا اجاره زمين مسکوني و زراعي شامل حال مردم اين روستا ميشود يا خير؟
1. زمينهايي که در تاريخ وقف، موات بوده و بعداً آباد شده، اعم از مسکوني و زراعي، وقف نيست.
2. زمينهايي که در تاريخ وقف آباد و ملک واقف بوده، مقداري را که واقفْ وقف کرده است همان مقدارْ وقف است و درآمد آن به همان مصرف معيّن در وقفنامه صرف ميشود.
3. اگر هزينه مهمانداري عاشورا در زمان وقف، جزء مخارج عزاداري بوده، هماکنون برابر وقفنامه به حساب وقف عمل شود.
محرم 1419
تغيير کاربري وقف
در روستايي فرد خيّري زميني را به مساحت 600 متر وقف مسجد کرد و بعد از وقف فوت نمود. زمين وقفي دقيقاً کنار يک خانهاي به فاصله 2/5 متري قرار دارد و اگر مسجد ساخته شود، مزاحم همسايه ميگردد. از طرف ديگر، روبهروي حسينيۀ روستا، چند متري باغ و زمين به مساحت 3500 متر ميباشد. به علت فاصله داشتن زمين مسجد و حسينيه اهالي روستا قصد کردند که زمين وقفي ياد شده را فروخته و در روبهروي حسينيه باغي را به اندازه 600 متر بخرند و وقف مسجد کنند. آيا اين عوض کردن زمين وقفي با زمين مکان ديگر - البته به اسم واقف انجام شود - امکانپذير است؟ در ضمن در باغ يادشده ميشود، مسجد، قبرستان، مخابرات، خانۀ بهداشت و اماکن عمومي ساخته شود؟
به وقف بايد عمل شود. فقط در صورتي تعويض و تبديل آن جايز است که نگهداري وضع موجود زيانبار باشد؛ يا تبديل آن به مصلحت وقف باشد؛ ليکن مصرف آن محفوظ است و هرگونه تصرف مصلحتآميز آن بايد با نظر متولّي شرعي و امين انجام شود و در صورت نداشتن متولّي شرعي به حاکم شرع مراجعه شود، لذا در اين مسئله به نماينده رهبري در استان مراجعه شود.
واقفي قطعه زميني را وقف مدرسه کرده، وقفنامه را نوشته و امضاء نيز کرده است؛ اما اکنون پشيمان شده است و ميگويد: من زمين ديگري را واگذار ميکنم، حال آنکه زمين مورد نظر وي از نظر ارزش از زمين اول کمتر است؛ آيا اين انتقال جايز است؟
اگر صيغه وقف جاري و زمينِ وقف نيز قبض شده، تغيير آن جايز نيست.
1382/10/20
شخصي حدود نيم قرن پيش، در زميني، حمامي ساخته و پس از درگذشت او فرزند ارشدش ده سال آن را اداره ميکرد و عوايد اندک آن را براي تعميرات آن و کمک به ايتام و فقرا به مصرف ميرسانيد. نزد يک به سه سال است که درِ حمام بسته شده و اهالي نيز به خاطر احداث حمامهاي خصوصي، نيازي به حمام عمومي ندارند. لازم به ذکر است که اين موقوفه هيچ شناسنامهاي در اداره اوقاف شهرستانمان نداشته و ندارد و وقف آن شفاهي و داخل محل بوده است.
آيا ميتوان اين زمين را خريداري کرد و ثمن آن را به صورت نقد به فرزند ارشد واقف واگذار کرد تا آن را براي تعمير مسجد نوساختۀ محل يا احداث حسينيۀ محل - که از نظر فضاي ساختماني فعلي کوچک است - و يا در آباداني و عمران محل مصرف نمايد؟
1. وقف بودن زمين حمّام، طبق شهرت بين مؤمنان محل، ثابت است.
2. اگر حمام مزبور هيچگونه مورد بهرهبرداري نيست، زمين آن را ميتوان به مرکز درماني اختصاص داد.
3. اگر زمين حمّام مزبور مورد استفاده بهداشت و درمان نيست، ميتوان با حفظ وقف بودن آن در حريم حسينيه يا مسجد قرار گيرد.
4. اگر جزء مسجد قرار گرفت، حکم مسجد ندارد.
5. خريد زمين حمّام در صورت تبديل به زمين ديگر با رعايت مصلحت وقف، جايز است.
دي 86
زميني جهت حسينيه خريداري شده است و از زمان خريداري زمين يک مرتبه آش گندم در آن زمين طبخ شده و پرچم برافراشته گرديده است. حال به خاطر کم عرض بودن کوچه، جمعي از هيئت امناء خواستار آن شدهاند تا خانهاي که روبهروي مسجد حضرت جواد الائمه عليهالسلام است را جهت حسينيه خريداري نمايند. استدعا ميشود نظر مبارک را در مورد فروش زمين و خريد خانه جهت حسينيه را اعلام فرماييد.
1. زمين مزبور به صورت وقف درآمد.
2. اگر ضرورتي باشد، تبديل آن به احسن جايز است.
81/11/9
شخصي قطعه زميني واقع در روستايي جهت احداث درمانگاه به صورت عادي و مکتوب و ثبت در وصيتنامه وقف نموده؛ حال از حضرتعالي استدعا ميشود نظر مبارک شرعي خود را در مورد وقف بودن زمين مذکور عليرغم اينکه به صورت رسمي نبوده، اعلام فرماييد.
1. اگر واقف زمين وقفي را به قبض متولّي داد، هر چند متولّي خودش باشد وقف مزبور صحيح است و بايد طبق آن عمل شود.
2. در صورت شهادت مطّلعان معتبر، وقف بودن ثابت ميشود، هر چند در دفتر رسمي ثبت نشده باشد.
84/8/26
اهالي روستايي در حال احداث حسينيه ميباشند که در مقابل آن يک ابوالفضلي سقّاخانه کهن و با سابقه وجود دارد. به دليل عدم وسعت حياط حسينيه قصد تخريب آن را دارند و در عوض، طبقه فوقاني حسينيه به نام ابوالفضلي احداث شود. نظر حضرت عالي در اين مورد چيست؟
1. اگر زمين وقفِ سقّاخانه است، تغيير آن بدون ضرورت، جايز نيست.
2. اگر سقّاخانه در حريم حسينيّه ساخته شده، تغيير آن جايز است.
1381/1/20
1. در منطقۀ ما قبرستان مخروبهاي وجود دارد که فعلاً در آن هيچ مردهاي دفن نميشود و سندي و مدرکي راجع به اينکه اين قبرستان وقف است يا ملک شخصي و يا مراتع است در دسترس نيست؛ ولي نظر قاطبه اهالي اين است که اين قبرستان از زمينهاي مراتع عمومي ميباشد. دولت وقت در وسط اين قبرستان سه باب مدرسه احداث کرده است، بنابراين قبرستان عملاً به دو بخش تقسيم شده است و همچنين در نظر دارد که در بقيۀ قبرستان ساختمانهاي آموزشي ديگر و فضاي سبز احداث کند و محلۀ ما از لحاظ مسجد در مضيقه ميباشد و چند مسجد کوچک دارد که آنها هم در طرح خيابانکشي و غيره دولت قرار دارند؛ ولي در محلْ زمين مناسبي به جز اين قبرستان که در وسط محله قرار دارد، در دسترسي اهالي وجود ندارد و اهالي ميخواهند در اين قبرستان مسجد بنا کنند. در قسمتي که براي اين کار در نظر گرفته شده است در حدود صد سال است که هيچ مُردهاي دفن نشده و آثار و علائمي از قبور احتمالي وجود ندارد و برخي از اهالي در آن آشغال ميريزند. آيا در اين قسمت قبرستان شرعاً ميتوان مسجد بنا کرد يا نه؟ لطفاً در اينباره حکم خدا را مرقوم و بيان فرماييد.
1. در قسمتي که در آن قبور مسلمانان است، نميشود مسجد ساخت.
2. در قسمتي که در آن آثار قبر وجود ندارد و جداي از قبرستان محسوب ميشود، ساختن مسجد در آن جايز است.
74/12/8
در قسمتي که براي احداث مسجد در نظر گرفته شده است و شرايط آن در سؤال قبلي مطرح و بيان گرديده است در هنگام کَندن پي ساختمان مسجد به قبر مؤمن و استخوان او برخورد کرديم و رسيديم به جاي باريکي؛ تکليف ما چيست و چه بايد بکنيم؟ لطفاً حکم خدا را بيان و مرقوم فرماييد؟
1. آنچه از بدن مؤمن در هنگام کَندن زمين، ظاهر شد بايد دفن شود.
2. اگر نشانۀ قبرستان بودنِ زمين معلوم شد، نميتوان در آن مسجد ساخت.
3. اگر زميني قبرستانِ متروک باشد به طوري که در آن مُرده دفن نميشود، ساختن نمازخانه جايز است.
همچنانکه در سؤال اول گفته شد، بر اثر احداث سه باب مدرسه قبرستان مذکور به دو بخش تقسيم شده است؛ در قسمتي از اين قبرستان آثار و علائم قبور پيدا و نمايان است؛ ولي مُردهاي در آن دفن نميشود. اين قسمت نيز قرار است توسط دولت به پارک يا فضاي آموزشي تبديل و تغيير شود و همچنين در آن آشغال ميريزند و بچهها توپبازي ميکنند. آيا شرعاً در اين قسمت ميتوان مسجد بنا کرد يا نه؟ آيا در اين قسمت براي ايجاد ساختمان مسجد ميتوان نبش قبر کرد يا نه؟ در صورت منفي بودن جواب سؤال اخير تکليف ما چيست و چه بايد کرد؟ لطفاً حُکم خدا را بيان و مرقوم فرماييد.
1. نبش قبر جايز نيست.
2. اگر هنگام کَندن زمين بدون آگاهي قبلي به قبر مسلمانان برخورد شد، مانعي ندارد.
74/12/8
حسينيۀ... داراي مکاني به عنوان آشپزخانه بوده است که مالک اصلي آن بدون خواندن صيغه وقف، مکان فوق را جهت بهرهبرداري در راستاي تعزيت و سوگواري سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام و کليه مراسم مذهبي اهدا نموده بود.
با گذشت زمان، مکان فوقالذکر به دليل دوري از حسينيه متروک و بلااستفاده واقع گرديد؛ حال با توجه به مطالب مرقوم، به نظر حضرتعالي آيا ممکن است اين مکان را اجاره داد و از حقالاجارۀ آن در مصارف حسينيه استفاده نمود؟
1. اگر مکان مرقوم را به قصد وقف اهدا نمود و قبض شد و مورد بهرهبرداري قرار گرفت، وقف محقّق ميشود.
2. مکان وقفي يادشده را ميتوان اجاره داد و مالالاجاره را در مصارف حسينيه مخصوصاً آشپزخانه آن هزينه کرد.
3. لازم است براي حفظ عنوان وقفِ مزبور، سعي بليغ مبذول گردد.
مرداد 83
در قريۀ... اهالي حسينيه مجلّلي را با مساعي جميله بناء کردند. متأسفانه جلوي اين حسينيه بنايي به نام سقّاخانه واقع است که موجب نقص بر شکوه و زيبايي حسينيه ميشود، بلکه باعث ميشود که حسينيه در مضيقه قرار گيرد.
طريق استخلاص از اين مشکل چيست؟ آيا ميشود سقّاخانه را از آن مکان خراب کرد و در مکان ديگري در حريم همان حسينيه ساخت؟ يا اينکه قسمتي از حسينيه در طبقه بالاي جائي است که قابل است، همان را سقّاخانه قرار دهند. آيا جايز است که همان قسمت سقّاخانه شود؟ طريقي که بشود از اين مشکل رهايي يافت چيست؟ مرقوم بفرماييد.
در صورتي که سقّاخانه مزبور مزاحم استفادۀ صحيح از حسينيه باشد، تبديل آن به محلّ مناسب اشکال ندارد.
74/3/24
فردي خيّر بدون وقفنامۀ مکتوب، زميني را صرفاً جهت استفاده حمام در اختيار اهالي گذاشت و در آن زمين يک حمام بنا شد که تمامي اهالي و غيره از آن استفاده ميکردند. هم اکنون حمام جديدي در کنارش بنا شده است و حمام قديمي به عنوان انباري و استراحتگاه حمامي مورد استفاده قرار ميگيرد. آيا ميشود در اين حمام تغيير کاربري ايجاد نمود و آن را به فروشگاه، کتابخانه، زينبيه و... تبديل نمود؛ يا حمام نمره جديدي در اين مکان احداث نمود؟
1. با احراز وقف و قبض و قبولِ فعلي، نيازي به وقفنامۀ مکتوب نيست.
2. مادامي که انتفاع از حمام وقفي ممکن باشد، تغيير کاربري جايز نيست.
3. در صورت ضرورت به طوري که به هيچ [وجه] نتوان از زمين و بناي وقفي استفادۀ حمام نمود، تغيير آن به چيزي که به هدف واقف نزد يک باشد، جايز است.
1381/3/24
فردي زميني را خريداري و به قبرستان ملحق نموده و در مبايعهنامه آن تصريح شده است خريدار تصميم به وقف آن جهت دفن عموم مسلمانان دارد؛ ولي وقفنامهاي موجود نميباشد. امروز چون به توسعه حسينيه کنار قبرستان نياز است، تصميم داريم در آن زمين خريداري شده و الحاقي که هيچ جنازهاي در آن دفن نشده است، حسينيهاي بنا کنيم. آيا اين کار جايز است؟ آيا ميشود از فضاي بالاي زمين مذکور جهت ساخت حسينيه استفاده کرد و سطح زمين را براي دفن اموات استفاده نمود؟
1. در سطح زمين مزبور، قبور مناسب حفر و آماده بهرهبرداري شود.
2. حق الارض به عنوان اجاره به قبرستان تأديه گردد.
3. چون وقف معاطاتي در صورت قبض، صحيح است، جريان وقف زمين يادشده تحرير شود.
1382/2/9
زميني پيش از 60 سال وقف شده است که مقداري از محصول آن براي بزرگداشت شهداي بدر و اُحد و حنين و کربلا خرج شود و تاکنون به همان صورت عمل ميشد، الآن به مقدراي از آن زمين براي تأسيس سالن مطالعه احتياج مبرم داريم، آيا اين کار جايز است؟
1. تغيير کاربري در صورتي که درآمد آن بيشتر يا مساوي باشد جايز است.
2. لازم است اجاره زمين وقفي برابر وقفنامه مصرف شود.
3. توليت متولي شرعي محفوظ و تمام امور با سرپرستي او انجام شود.
89/12/22
زمين کشاورزي موقوفهاي، به دليل تغيير بافت شهري، امکان کشاورزي در آن وجود ندارد، اکنون تنها راه ممکن براي احياي آن، ساختن منازل مسکوني؛ يا خدمات عمومي، با رعايت حقوق مشروط در وقفنامه است. آيا ميتوان با رعايت شرايط يادشده کاربري آن را تغيير داد؟
1. وقف صدقه جاريه است نه جامده؛
2. عرصه زمين وقف جاويد و دائم است؛
3. در صورت حصر واقف که بهرهبرداري از آن فقط کشاورزي باشد، در وضعي که کشاورزي ممکن و سودآور است، تغيير کاربري جائز نيست؛
4. در صورت عدم حصر واقف، متولي ميتواند کيفيت بهرهبرداري از زمين وقف شده را تغيير دهد.
1393/7/8
آبانباري که فعلاً فاقد استفادۀ شهرداري است و کلاً با خاک و مانند آن پر شده؛ يا زير خيابان واقع شده است. تصرف و خريد و فروش اين آبانبارها و زمينِ آبخيزِ متعلق به آنها چه صورتي دارد، آيا ميتوان آن را خريد و در آن ساختمان بنا کرد؛ يا لازم است صاحبان موقوفه؛ يا وارثان ايشان در آن تصرف نمايند و اگر واقفين در حال حيات نباشند و وارثي نداشته باشند، تکليف چيست؟
1. خريد و فروش زمين وقفي جايز نيست؛
2. متولي ميتواند زمين وقفي را اجاره دهد تا در آن زمين، ساختمان ساخته شود؛
3. اجاره آن را بايد به مصرف وقف برساند.
1391/12/10
مسائل متفرقه وقف
در شهر ما، زادهاي است که اراضي موقوفه به وقف عام دارد که براي منزل مسکوني و مغازه و غيره استفاده شده است، قطعهاي از اين زمينها را براي مسجد جامع در نظر گرفتهايم که ان شاء الله با همت والاي مردم متديّن ساخته شود. آيا اختصاص دادن اين قسمت از زمينهاي موقوفه براي مسجد جامع جايز است؟
زميني که براي مطلق کار خير وقف شده باشد ميتوان در آن مسجد احداث کرد به طوري که ابديّت آن به وسيله وقف مطلق حاصل شده باشد و عنوان مسجد شدن به وسيله وقفِ بنا و قصد آن پديد آيد.
آبان 89
در صورتي که جاده و خيابان احتياج به عقبنشيني داشته باشد و اين کار موجب تخريب ديوار حسينيه و قبوري خواهد شد، که دو مورد از اين قبور، از سادات است و سي سال هم از آنها گذشته است و قبر چند نفر ديگر هم کمتر از سي سال ميباشد و تخريب قبر ميّت نيز کلّي نيست بلکه نصف خاک از روي قبر گرفته ميشود و دوباره شنريزي و آسفالت ميشود آيا تخريب ديوار حياط حسينيه و قبر ميّت اشکال دارد يا نه؟
1. تخريب حسينيه که وقف نيست با رضايت صاحب آن جايز است.
2. تخريب مقداري از ظاهر قبر و ترميم آن، که نه نبش قبر است و نه هتک مؤمن، جايز است.
74/5/30
آموزش تصویری مرتبط با این حکم