احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

مسائل جديد

مسائل جديد
ضدّيت با نظام اسلامي که در رأس آن فقيهي قرار دارد که به تأييد و انتخاب فقهاء جامع الشرايط منصوب شده چه حکمي دارد؟ آيا اين ضديّت مخلّ عدالت هم هست.
جايز نيست. نقد برخي از کارها يا از بعضي مسئولان ضديّت با نظام محسوب نمي‌شود.
بهمن 1388
خدمات فرقه ها
از طرف فرقه... مجّاناً کارهايي عمومي مثل راه‌هاي عمومي و لوله‌کشي آب و پل و برق و نهر و غيره درست مي‌کند و دعواي ايشان اين است که اين‌ها از طرف حقوق غرباء و بيچاره مجمع جهاني و افراد خيّر مي‌آورند و به مردم مي‌رسانند، تا حال از طرف اين‌ها هيچ‌گونه تبليغي انجام نگرفته و به نظر اين‌ها اين کارها را انجام مي‌دهند. آيا چنين کمک از اين‌ها گرفتن جايز است يا خير؟
هر چند غالب اين‌گونه خدمات با هدف تبليغ همراه است، ولي با علم به عدم ترتّب مفسده اشکالي ندارد.
82/1/23
انتخابات
در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصل آزادي در انتخابات پذيرفته شده است؛ ولي رهبر مردم را ملزم مي‌کند که در انتخابات شرکت کنند. آيا کسي که در انتخابات شرکت نمي‌کند، کار واجبي را ترک کرده است يا دستور رهبر، امر ارشادي است؟
تقويت نظام اسلامي با شرکت در انتخابات و مانند آن لازم است؛ ليکن هر فردي در انتخاب نماينده و رأي به کانديدا آزاد است. البته رعايت مصالح نظام اسلامي و امت مسلمان لازم است.
74/7/24
تذهيب قرآن
با توجه به اينکه مرکز طبع و نشر قرآن جمهوري اسلامي ايران در زمينه مسائل مربوط به چاپ و نشر قرآن کريم فعاليت تحقيقاتي مي‌نمايد، مستدعي است ما را از نظر شريف خويش درباره روايت ذيل و سؤالات مطرح شده بهره‌مند فرماييد:
«علي بن ابراهيم، عن أبيه، عن صفوان، عن ابن مسکان، عن محمّد بن الورّاق، قال: عرضت علي أبي‌عبدالله علیه ا‌لسلام کتاباً فيه قرآن مختّم معشّر بالذهب و کتب في آخره سورة بالذهب فأريته إيّاه فلم يعب فيه شيئاً إلّا کتابة القرآن بالذهب، و قال: لايعجبني أن يکتب القرآن إلّا بالسواد، کما کتب أوّل مرّة» (اصول کافي، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب النوادر، ص629، ح8).
1. با توجه به روايت يادشده، آيا چاپ کل متن قرآن کريم با رنگي غير از رنگ مشکي را مجاز مي‌دانيد يا خير؟
2. با توجه به اينکه در مصاحف چاپ شده در برخي از بلاد اسلامي لفظ جلاله «الله» يا بعضي از حروف به منظور آموزش قرآن، به رنگي غير از مشکي ملاحظه مي‌شود، آيا اين کار از نظر حضرتعالي مجاز است يا خير؟
1. تعشير - يعني بعد از 10 آيۀ علامت نهادن - با رنگ غيرمشکي هم جايز است.
2. اَولي پرهيز از نوشتن متن قرآن با طلا است، هرچند تذهيبِ ورق، حاشيه و جلد جايز است.
3. نوشتن متن قرآن با رنگي که مشکي نيست ممنوع نيست؛ ولي با رنگ مشکي اَولي است.
82/3/11
حقوق تأليف و نشر
بعضي از ناشرين بدون اطلاع و اجازه مؤلف، اقدام به ترجمه و چاپ کتاب او مي‌کنند. آيا اين کار شرعاً جايز است؟ به طور کلّي‌، آيا حفظ حقوق طبع و ترجمه و نشر، واجب و لازم است؟ در صورتي که اين کار بدون موافقت و رضايت قبلي مؤلف صورت گرفته باشد، وظيفه ناشر چيست؟
حقوق طبع، ترجمه و نشر آثار، مختص به صاحب تأليف است. اگر بدون اذن قبلي وي چنين کاري انجام شود، بايد با تأديه حقوق مزبور، رضايت وي تحصيل شود.
74/8/16
درباره رايت CD ديگران، CD هاي قفل‌شکسته و استفاده از آن [نظر حضرتعالي چيست؟]
اگر توليد برنامه، نظير تأليف حق پديدآورنده آن است و قفل گذاشتن به معناي منع استفاده غير مجاز ديگران است، رايت و استفاده از آن، مشروط به کسب رضايت صاحب حق است، مگر آنکه صاحب حق، پس از شکستن قفل از حق خود اعراض کرده باشد و اعراض او احراز شود.
حق تأليف و حق تحجير مي‌توانند به عنوان ثمن يا مثمن در معامله واقع شوند؟
آيا در اين صورت، حق تحجير به ملکيت خريدار درمي‌آيد؟
آيا حق مؤلف مشروعيت دارد؟
1. چيزي که در عرف عقلا ماليت دارد و نيز ماليّت عقلايي آن را شارع مقدس رد نکرده و همچنين به استناد ماليّت حلال در عرف عقلا مثمن يا ثمن قرار مي‌گيرد و نيز مثمن يا ثمن قرار گرفتن آن را شارع مقدس رد نفرموده، مشمول ادلّه تنفيذ عقود است.
2. حق تأليف و نيز حقّ تحجير از حقوق مالي در عرف عقلاست و در عقد بيع به عنوان مثمن يا ثمن واقع مي‌شود و نه ماليت آن رد شد و نه عوض قرار گرفتن آن و چون پيمان تجاريْ محصور در معاملات معهود نيست و عين بودن مثمن در بيع لازم نيست، لذا حقوق يادشده مي‌توانند مورد معامله قرار گيرند.
82/10/28
احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه
صندوق قرض‌الحسنه و تعاوني اعتبار مالي يک نهاد يا گروهي سپرده‌هاي اعضا را با رضايت آنان، در فعاليت‌هاي علمي، فرهنگي و انتشاراتي خود به کار گرفته و سودي به دست آورده و همچنين مشارکت در فعاليت سودآور شرعي و قانوني ساير اعضا استفاده کرده و درصدي از سود حاصله را به عنوان سود مشارکت به سپرده‌گذاران خود اعطا مي‌نمايد.‌
لطف فرموده نظرتان را در اين مورد (سود پرداختي به سپرده‌گذاران) از نظر شرع مقدس بيان بفرماييد.
1. لازم است مسئول صندوق قرض‌الحسنه وکيل شرعي سپرده‌گذاران باشد.
2. لازم است فعاليت‌هاي سودآور به صورت عقد شرعي مانند مضاربه، شرکت و... باشد.
با حفظ دو شرط يادشده سود پرداختي به سپرده‌گذاران حلال است.
86/9/9
افتتاح حساب پس‌انداز قرض‌الحسنه در بانک به قصد شرکت در قرعه‌کشي چه حُکمي دارد؟
جايز است.
واگذاري حق وامگيري
آيا خريد و فروش وام که بر اثر گردش حساب يا اعتبار و يا اسناد و مدارک شخصي (حقيقي يا حقوقي) به ايشان تعلق مي‌گيرد و وي با رضايت خويش و در برابر اخذ مبلغي توافقي وام را به شخص ديگري مي‌فروشد از لحاظ شرعي مشکل دارد يا خير؟
1. گاهي وام‌گيرنده مُقوّم حق است - يعني طبق قانون حق انتقال به غير را ندارد - در اين صورت فروش حق وامگيري جايز نيست.
2. گاهي وام‌گيرنده مورد حق است نه مقوّم آ‌ن - يعني طبق قانون حق انتقال به غير را دارد - در اين صورت فروش حق وامگيري جايز است.
86/11/25
پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم
مظلمه چگونه محاسبه مي‌شود؟ مثلاً بنده چند سال پيش، پنج‌هزارتومان به شخصي بدهکار بودم؛ ولي ديگر او را نديدم. آيا براي ردّ مظلمه، همان مبلغ کافي است؟
بايد تفاوت قدرت خريد و مقدار تورّم لحاظ شود؛ سپس مجموع آن تأديه گردد.
پرداخت غرامت در تأخير دَيْن
اگر طلبکار از بدهکار چک دريافت کند و در موعد وصول آن، موجودي بانکي بدهکار کافي نباشد و بدهکار پس از مدتي تأخير به طلبکار بگويد: سود يا غرامت بابت تأخير را پرداخت مي‌کنم؛ سودي که مي‌دهد شرعاً چه حُکمي دارد؟
1. اگر از اول شرط نکرده باشند و بدهکار داوطلبانه سود يا غرامت را پرداخت کند، اشکالي ندارد.
2. بهتر است که شخص طلبکار اين را هم نگيرد.
اگر شخصي وجهي را به عنوان قرض به کسي بدهد و تأخيري در دريافت وجه به عمل آيد، آيا شخص طلبکار مجاز است مبلغي را به عنوان تأخير مطالبه نمايد؛ يا دريافت وجه اضافه ربا و حرام است؟
1. در صورتي که تأخير اداي دين براي عدم قدرت بدهکار باشد و در اوّلين فرصت آن را تأديه کند، طلبکار حق دريافت مبلغ زائد را ندارد.
2. در صورتي که تأخير اداي دين عمدي بوده و سبب خسارت طلبکار شود، وي حق دريافت مبلغ زائد را از بدهکار دارد.
3. صِرف تأخير در اداي دين، خسارت براي طلبکار محسوب نمي‌شود.
86/8/28
مسائل مربوط به شهرداري
اينجانب ملکي داشته‌ام که بنابر سند ثبتي آن، حد شمالي به کوچه 9 متري و حد جنوبي‌اش به زمين مشرف بوده است در حدود سال 1360ش، بر اثر طرح عمراني، حد جنوبي اين ملک، در کنار خياباني 30 متري واقع مي‌شود که طرح آن، با هزينۀ شهرداري صورت گرفته است. پس از اين واقعه، مالک حق داشته طبق مقررات شهرداري‌ها با پرداختن عوارض، قانوناً [امتياز] برِ خيابان اصلي را اخذ نمايد؛ ليکن مالک به خاطر دلايل متفاوتي از جمله عدم بازسازي ملک و عدم اطلاع از قوانين و... به اين کار اقدام نکرده است و بدون پرداخت عوارض و (برخلاف مقررات شهرداري) به احداث درب مشرفِ به خيابان در حد جنوبي، اقدام نموده است.
سال‌ها بعد؛ يعني در سال 1381ش، بر اثر طرح‌هاي عمراني و برابر اعلام شهرداري، اين ملک به صورت کامل در طرح خياباني عظيم قرار مي‌گيرد و بايد مالک (برابر قانونِ نحوۀ تقويم ابنيه، املاک و اراضي مورد نياز شهرداري‌ها) در صورت عدم توافق با شهرداري، با قيمت کارشناسان رسمي دادگستري، ملک را واگذار نمايد.
اين نکته قابل توجه است، املاکي که دو کله باشند، با حد به خيابان حدود سه برابر ارزش ملکي آن‌ها، افزايش مي‌يابد. در نتيجه ارزش معاملاتي اين ساختمان در نظر شهرداري، به همان مقدار است که هنوز خيابان عبور نکرده و در نتيجه قيمت افزايش سه برابري را در نظر ايشان ندارد و شهرداري، حد جنوبي در سند ملکي که جديداً توسط ادارۀ ثبت اسناد اصلاح گرديده را امري تشريفاتي دانسته و موجب ارزش حدود سه برابري نمي‌دانند و مي‌گويند: قيمت‌گذاري بايد برابر وضعيت ملک در زمان قبل از اجراي طرح اوليه سال 1360ش، با حد شمالي به کوچه 9 متري باشد و حد جنوبي شما در قيمت‌گذاري به حساب نمي‌آيد؛ يعني حدوداً يک سوم کاهش ارزش ملک.
آيا اين ارزش پيدا شدۀ در ملک، توسط احداث خيابان با هزينۀ شهرداري، شرعاً به مالک تعلق مي‌گيرد؛ يا اين ارزش متعلق به شهرداري است و مي‌تواند در اعطاي آن به مالک، ممانعت نمايد؟
1. مالک زمين فقط مالک قيمت آن به لحاظ زمان قبل از اجراي طرح است؛
2. ارزش افزوده به مالک زمين تعلق نمي‌گيرد؛
3. شهرداري مي‌تواند ارزش زائد را از مالک بگيرد؛
4. مالک زمين با پرداختن ارزش افزوده بر ديگران مقدم است.
1391/11/22
احکام تشريح
اگر تنها راه شناسايي هويّت جسد مجهول‌الهويّه، قطع انگشتان هر دو دست و بازسازي آثار انگشت وي در آزمايشگاه جنايي باشد، آيا دادگاه اجازه دستور به قطع انگشتان جسد را دارد؟ با توجه به اينکه شناسايي هويّت جسد براي رفع نگراني و ترديد خانواده‌ها لازم است، آيا وجود و عدم وجود مدّعي براي جسد يا اجازه و عدم اجازه بستگان متوفّا تأثيري در حکم دارد؟
1. قطع انگشت ميّت مؤمن حرام است.
2. در صورت ضرورتِ احراز هويّت و انحصار راه شناسايي‌، جايز است.
3. قطع مزبور با نظارت وليّ ميّت، اولي است.
81/7/18
اگر تيم پزشکي براي آزمايشها و تحقيقات پزشکي احتياج دارد که قلب يا بعضي از اعضاي ميتي را از جسد جدا سازند و پس از رفع احتياج، اقدام به دفع آن کنند.
الف) با توجه به مسلمان بودن ميّت، اقدام به اين کار جايز است؟
ب) دفن قلب و بعضي از اعضاي جسد جداي از بدن ميّت جايز است؟
1. تشريح جسد مسلمان جائز نيست مگر در صورت انحصار و ضرورت مانند حفظ حيات انسان محترم يا کشف مطالب علمي که تأمين سلامت جامعه وابسته به آن است.
2. دفن اجزاء در کنار بدن ميّت لازم و در صورت عسر و حرج جداگانه دفن شود.
88/2/31
آيا جهت کالبدشکافي به منظور انجام آزمايشات و پيشرفتهاي علمي در صورت عدم دسترسي به اجساد غير مسلمان مي‌توان از اجساد بالغ، نابالغ و جنين مسلمان استفاده کرد؟
1. کالبد شکافي جسد مسلمان جهت صرف آموزش يا آزمايش جائز نيست.
2. در صورت ضرورت براي حفظ جان انسان محترم جايز است.
88/2/31
تغيير جنسيت
1. آيا تغيير جنسيت (مرد به زن و بالعکس) جايز است يا نه؟
2. ادلّه فقهي که مي‌توان براي اثبات يا ردّ آن بيان کرد چيست؟
3. اگر در کشور اسلامي چنين عملي صورت گيرد (در صورت عدم جواز) تکليف مطلعين فقط امر به معروف و نهي از منکر است يا نه؟
1. تغيير جنسيّت حرام نيست.
2. نبودن دليل بر حرمت براي اثبات جواز کافي است.
3. در صورت اطلاع، هر کس برابر وضع کنوني به لحاظ محرم يا نامحرم بودن، عمل مي‌کند.
83/9/12
تغيير جنسيت مرد به زن يا زن به مرد در صورتي که حکم پزشک باشد که در صورت عدم تغيير جنسيت بيماريهاي خطيري براي وي به وجود مي‌آورد حکم آن چيست؟
تغيير جنسيت در فرض سؤال جايز است.
89/3/5
احکام عزاداري
نظر حضرتعالي در مورد قمه‌زني و شرح آيه 32 سوره حج در ادله مراجعي که قمه‌زني را با توجه به آيه شريفه آيه32 سوره حج از شعاير ديني جايز و مستحب دانسته‌اند، همچنين با توجه به احاديثي ديگر و به بعضي از احاديث.
قمه زدن ترک شود.
89/3/5
قمه و زنجير چاقويي زدن و تيغ کشيدن در مجالس عزاي اهل‌بيت عليهم السلام چه حکمي دارد؟
چيزي که در شرايط کنوني‌، مايه وهن اسلام است، مانند قمه زدن و...، جايز نيست. چيزي که مايه تعظيم شعاير است يا سبب هتک نيست، مانند زنجير زدن، جايز است.
80/12/1
گفتن ذکرهايي مثل خداي من حسين است، من علي‌اللهيم و لا إله إلّا فاطمه چه حکمي دارد؟
بايد ترک شود.
80/12/1
در مراسم عزاي سيّدالشهداء لطمه زدن به صورت به دور از ريا و تظاهر، چه حکمي دارد؟
صرف نظر از حکم لطمه‌زدن به صورت در مصيبت، انجام چنين کاري اگر موجب ضرر قابل اعتنا نباشد، اشکال ندارد.
81/4/12
هروله کردن (حالتي بين راه‌رفتن و دويدن) همراه با سينه‌زني در مراسم عزاداري‌، چه حکمي دارد؟
هروله ذاتاً اشکال ندارد، ولي اگر موجب وهن عزاداري شود، اشکال دارد.
81/4/12
سينه زدن با بدن برهنه، به دور از چشم نامحرم چه حکمي دارد؟
در صورتي که مصون از نگاه نامحرمانه - نه خصوص نامحرم - باشد، اشکال ندارد.
81/4/12
در برخي مجالس که براي بزرگداشت اهل‌بيت عليهم‌السلام برپا مي‌شود، مسايلي به چشم مي‌خورد؛ از جمله:
1. تصريح به الفاظي که دلالت بر الوهيت اهل‌بيت عليهم‌السلام دارد؛ مانند لا إله إلّا علي و... .
2. خواندن اشعار و بيان مطالبي که مقام خداوند را در برابر اهل‌بيت عليهم‌السلام پايين مي‌آورد؛ مانند خدا عکس علي را ماچ مي‌کرد.
3. انجام بعضي کارها در منظر مردم، براي اظهار ذلّت در برابر اهل‌بيت عليهم‌السلام ؛ مانند آويختن زنجير به گردن و درآوردن صداي حيوانات.
4. نسبت دادن برخي امور به اهل‌بيت عليهم‌السلام که به ظاهر با عصمت آنان منافات دارد.
برخي افراد در توجيه اين اعمال که در آن شائبه حرمت وجود دارد، مي‌گويند: دستگاه امام حسين عليه السلام از محدوده فقه خارج است. لطفاً با بيان نظر شريفتان، راهگشاي ما براي دستيابي به بينشي به دور از اشتباه و بهره‌مندي صحيح از مجالس اهل‌بيت عليهم السلام باشيد.
1. اهل‌بيت عصمت و طهارت عليهم السلام همتاي قرآن کريم، معصوم و حجّت الهي‌اند.
2. تعظيم شعاير اهل‌بيت عليهم السلام مورد ترغيب اکيد شارع مقدس است.
3. در تمام مراسم، لازم است از غلو پرهيز شود.
4. لازم است در همه مراسم، از گفتار يا رفتاري که موجب هتک مقام شامخ امامت و وهن خاندان عصمت يا اهانت به اصل عزاداري است، احتراز شود.
5. نهضت سيّد الشهداء عليه السلام براي احياي حق و اماته باطل بود؛ کاري که حق نباشد، انجام دادن آن مخالف هدف قيام حسيني (ارواحنا فداه) است.
81/1/22
جمعي از شيعيان و محبّان اهل‌بيت عصمت و طهارت عليهم السلام هستيم که همه ساله در ايّام ماه محرّم و صفر از ساليان دراز تاکنون عزاداري سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام و ديگر ائمه معصومين عليهم السلام را در نقش تعزيه و شبيه‌خواني در شهر مذهبي سيّدان فارس - که سراي سادات و دارالمؤمنين است - و ديگر قُراي فارس و خودِ شهر شيراز اقامه مي‌کنيم و طريقه‌اش آن است که مرد لباس مخصوص زنانه نمي‌پوشد بلکه پيراهن سياه عربي پوشيده و با پارچه سياه تا روي بيني را مي‌پوشانند و اطفال هم لباس عربي پوشيده و زبان حال مي‌خوانند، اجتماع مرد و زن هم مختلط نمي‌باشد و آواز غنا در کار نيست، ساز و شيپور و طبل که مخصوص عزاداري است، به صورت مارش عزا مي‌نوازند و اشعار تعزيه ما را شاعر گرانقدر مرحوم آقاي ميرزا علي‌جان کاوياني‌راد متخلّص به سُکوتي - که از اساتيد تعزيه در ايران بوده - از نصّ احاديث شيعه به دست آورده است، نسخه‌ها در بين نسخه‌هاي سراسر ايران بي‌نظير مي‌باشد و ايشان از اهل «داراب کلا» ساري بوده‌اند که براي برپايي عزاي امام حسين علیه‌السلام به سراسر ايران مسافرت کردند، اجراي مراسم تعزيه ايشان را به فارس کشانيده و در آنجا ساکن و مدفون شده‌اند و حدود سيصد مجلس تعزيه از ايشان به يادگار مانده که قابل تحسين است، حتي‌الامکان در مجالس ما اشعار دروغ خوانده نمي‌شود و مجالس، با شکوه خاص برگزار مي‌گردد و به کثرتي شور و گريه برپا مي‌شود که قابل توجّه است. رفتن در همچون مجالس و گرفتن اجرت و اقامۀ آن چه صورت دارد؟
1. در صورت حفظ همه شرايط مرقوم در استفتاء، اقامه، شرکت و تهيّه مقدّمات جايز بلکه راجح است.
2. چون هدف نهضت سيّدالشهداء علیه‌السلام استنقاذ بندگان خدا از جهالت و ضلالت بود، نبايد طرزي رفتار کرد که تعزيت به جاي تعليم و تربيت و تزکيه نفوس قرار گيرد.
87/1/22
آموزش تصویری مرتبط با این حکم