احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

مسائل متفرقه ازدواج

مسائل متفرقه ازدواج
زن شوهردار با مردي زنا نموده است و بعد از زنا از شوهر اوّلي طلاق گرفته و عدّه را هم مراعات کرده و جاهل به حکم بوده و توبه نموده و سپس به عقد فرد زاني درآمده است و الآن مدت چهار سال با هم زندگي مي‌کنند؛ حکم چيست؟
1. ليس في المسئلة دليل يعتد به للحرمة.
2. والأحوط هو الحرمة ولزوم التفرقة بين الزوجين.
3. يجوز لهما الرجوع إلي مَن يفتي بعدم الحرمة.
84/2/30
اگر زني در زمان عدّه با مردي ازدواج کند و بعد از گذشت زمان عدّه، دخول حاصل شود حکم مسئله از جهت حرمت ابدي و غير ابدي چيست؟
1. ازدواج با زني که در عدّه مرد ديگري است در صورت علم به عدّه و علم به حرمت عقد در زمان عدّه موجب حرمت ابدي است.
2. ازدواج با زني که در عدّه مرد ديگري است در صورت جهل به عدّه و جهل به حرمت عقد در زمان عدّه اگر قبل از گذشتن زمان عدّه آميزش جنسي واقع شود موجب حرمت ابدي است.
3. ازدواج با زني که در عدّه مرد ديگر است در صورت جهل ياد شده اگر بعد از گذشت زمان عدّه آميزش شود موجب حرمت ابدي نيست ليکن عقد باطل است و بايد مجدداً عقد شود.
89/12/17
اگر مردي بر وقوع نزديکي مقر اما زن منکر باشد قول کدام يک از نظر شرعي مقبول و حجت است؟
1. احکامي که بر دخول مترتب است و به زيان مرد است به استناد اقرار او ثابت مي‌شود.
2. احکامي که بر دخول مترتب است و به سود مرد است به صرف ادّعاي وي ثابت نمي‌شود.
3. اگر بيّنه شرعي بر دخول اقامه شد تمام احکام آن چه به زيان مرد و چه به سود وي ثابت مي‌شود.
4. اگر بيّنه شرعي (شاهد عادل) اقامه نشد و زن که منکر دخول است سوگند ياد کرد احکام مترتب بر دخول که سودمند به حال مرد است نفي مي‌شود.
89/3/6
احکام طلاق
مرد و زن شيعي که قانوناً و شرعاً همسر يکديگرند، توسط دادگاه خانواده پاکستان مطلّقه شدند در حالي که مرد از اجراي اين صيغه ناراضي است، زيرا اين کار عذابي براي خانواده خود و همسرش است. آيا اين طلاق از نظر شريعت ما معتبر و اجراء شده محسوب مي‌شود؟ اگر شوهر حضور نداشته باشد و به زور زنش را طلاق بدهند، او چه بايد بکند؟
زن يادشده، مدت 10 ماه است با پدر و مادرش زندگي مي‌کند که در اين مدت هيچ‌گونه تماس و معاشرتي با شوهر نداشته است؛ آيا اين زن بعد از طلاق بايد عدّه را رعايت کند؟
1. اگر مسئول دادگاه بر طبق مذهب شيعه و حضور دو شاهد عادل صيغۀ طلاق را جاري کرده، طلاق صحيح است.
2. اگر نگراني شوهر در حدّ اجبار نباشد، طلاق صحيح است.
3. اگر شوهر وظايف خود و حقوق همسرش را رعايت مي‌کرده و در اين حال بدون اذن او طلاق حاصل شود، باطل است.
4. در صورت صحت طلاق بايد از زمان طلاق عدّه نگه داشته بشود.
83/2/23
مردي، در وکالت رسمي، حق طلاق را به همسرش وامي‌گذارد. همسر پس از اخذ وکالتنامه، در غياب شوهر و بدون اطلاع وي، با طرح دعوا در محکمه و صدور حکم، طلاق مي‌گيرد. از آنجا که بکارت زن از نوعي بوده که علي‌رغم آميزش، قابل برگشت بوده است (حلقوي يا ارتجاعي)، دادگاه به استناد نظر پزشکي قانوني، وي را دوشيزه و غير مدخوله شمرده و نوع طلاق را «بائن غير مدخول بها» تعيين کرده است. زوجه نيز، مَهريۀ خود را بذل و به موجب وکالتنامه از طرف شوهر قبول مي‌کند؛ در صورتي که در طي چهار سال زندگي مشترک آنان، آميزش و آداب زناشويي صورت گرفته بود. شوهر هم، علي رغم اطلاع از اصل طلاق، تا مدتي پيش، از نوع طلاق و حوادث مرتبط، بي‌اطلاع بوده است. بعد از طلاق و در ايام عدّه، ارتباط زن و مرد مجدداً برقرار گشته است. اکنون پرسش اين است:
1. آيا اساس اين طلاق از نظر شرع صحيح است؟
2. با توجه به اينکه نوع طلاق بائن، بر اساس مدخوله نبودن و به اشتباه، تشخيص و تعيين گرديده مي‌توان گفت طلاق بائن نبوده و رجعي محسوب مي‌شود و ارتباط زن و مرد پس از طلاق در حکم رجوع بوده است؟
3. آيا تدليس زن در اصل حکم طلاق و صحت آن اثر دارد؟
4. آيا زن و مرد با توجه به توضيحات، هنوز به هم مَحرم‌اند؟
5. چنانچه زن بخواهد ازدواج کند، مجدداً بايد صيغۀ طلاق جاري و عدّه نگه دارد؟
6. با توجه به سؤال شماره 4 و در صورت زن و شوهر بودن:
الف) چنانچه زن با مرد ديگري ازدواج کرده باشد و بعداً حکم مسئله را بفهمد چه حکمي دارد؟
ب) چنانچه زن اين حکم را نپذيرد و با مرد ديگري ازدواج کند، به لحاظ شرعي چه حکمي براي زن، همسر اول و همسر دوم وي وجود دارد؟
ج) با توجه به لزوم حفظ آبرو و عرض زن و خانوادۀ وي خواهشمند است راهنمايي بفرماييد وظيفه همسر اول در خصوص اين حکم چيست؟
1. طلاق زن از طرف شوهر، به استناد وکالت از او صحيح است.
2. طلاق مزبور در سؤال، بر اثر بذل مهريه، بائن است نه رجعي.
3. تدليس زن، اثري در صحّت طلاق؛ يا بائن بودن آن ندارد، زيرا تدليس، راجع به غير مدخول‌بها بودن است نه دربارۀ بَذلِ مهر.
4. زن و شوهر در مفروض استفتاء مَحرم نبوده و در صورت جهل به حکم؛ يا جهل به موضوع، آميزش آن‌ها از قبيل وطي به شبهه محسوب مي‌شود، چون زن درخواست مهر نکرده است.
5. ازدواج زن بعد از عدّه (وطي شبهه) با همسر ديگر بدون اجراي صيغۀ طلاق جائز است.
1391/11/1
احکام غصب
شخصي به خاطر آنکه کارفرما او را اذيت مي‌کرد و حقوق کمي به وي مي‌داد، مقداري از اموال کارفرما را سرقت نموده، بعد از مدتي قسم به قرآن ياد کرد و منکر سرقت شد و حالا پشيمان است؛ ولي دادن آن پول براي وي ميسّر نيست؛ آيا قسم در چنين جاهايي منعقد مي‌شود؟
1. سارق، ضامن است و هر وقت توانست بايد بپردازد.
2. قسم دروغ حرام است و بايد توبه کند.
آيا مؤسسات دولتي و غيره از قبيل شهرداري‌ها، ادارات آب و گاز شرعاً مجاز به تصرف عدواني ملک مردم مسلمان اين مملکت بدون رضايت و موافقت آن‌ها مي‌باشند و بهره‌برداري از آن حلال است؟
تصرف مفروض، جايز نيست.
1. مسلمان مؤمني با مؤمنه‌اي عقد دائم شرعي و قانوني در مقابل مهر حلال و نقد با وليّ مؤمنه منعقد کرده و براي امرار معاش زمين مزروعي را در مقابل وجه‌البيع حلال از مالک اصلي خريده و قباله رسمي دريافت نموده و متصرف شده. سال‌هاي دراز شخصاً در اين ملک به کار احياء و توليد مشغول بوده و معاش عائله‌اش را تحصيل مي‌کرده. مولود و توليد حاصل از دو عقد فوق چه حکم شرعي دارد؟
2. زورمندي با قوّه قهريه به عقد دوم تجاوز مي‌کند و زمين مزروع را با توليدش و ابزار کارش متصرف مي‌شود، توليد حاصل از اين تجاوز غاصبانه چه حکم شرعي دارد؟
از موضوع شخصي اطلاعي ندارم؛ ولي به طور کلي مهريه‌اي که زن دريافت مي‌دارد و همچنين نماء حاصل بعد از عقد، ملک طِلْق اوست و هر گونه تصرفي در آن، منوط به رضايت و اذن او و غصب آن حرام است؛ ولي اگر کسي در زمين مغصوب زراعت کند، زراعت آن مالِ خود اوست و چنانچه صاحب زمين راضي نباشد که زراعت در زمين بماند، کسي که غصب کرده بايد فوراً زراعت خود را از زمين بِکَند و نيز بايد اجاره زمين را در مدتي که زراعت در آن بوده، به صاحب زمين بدهد و خرابي‌هايي را که در زمين پيدا شده است، اصلاح کند.
به متراژ شش هکتار زمين زراعي در طول سال‌ها، در تملک و تصرف شرعي و قانوني مرحوم پدرمان بود. او نه خان بود، نه کدخدا و نه مالک و فئودال؛ بلکه زارعي بود که تنها با زحمت خود از محصول زمين يادشده امرار معاش مي‌کرد. با اين حال اين اراضي به دست افرادي تصرف شد؛ در حالي که ما فرزندان آن مرحوم واقعاً به حق خود در آن زمين نيازمنديم. از اين‌رو برپايۀ مراتب معروضه از محضرتان تقاضا داريم امر شرعي را در مورد دخل و تصرف عدواني در مال غير، بيان فرماييد.
1. اگر ملکي در تصرف مشروع کسي بود به وارثان او منتقل مي‌شود.
2. تصرف ديگران در آن ملک، بدون بينه و ارائۀ حجّت شرعي جائز نيست.
1391/12/19
احکام لقطه
اگر کسي مالي را پيدا کند که: الف) قيمت آن کمتر از يک درهم است؛ ب) قيمت يک درهم يا بيش از يک درهم است؛ آيا ميتواند آن‌ها را تصاحب کند؟
1. [اگر لقطه، کمتر از يک درهم باشد] مي‏تواند با قصد تملک بردارد.
2. [اگر لقطه، يک درهم يا بيش از يک درهم باشد] با احتمال پيدا شدن صاحبش، بايد يک سال تعريف کند و در صورتي که از پيدا شدن صاحبش مأيوس باشد، از طرف صاحبش صدقه بدهد.
87/9/1
اگر کسي شک دارد که مالي به او تعلق دارد يا نه، مي‌تواند به قصد تملک آن را بردارد؟
نمي‏تواند بردارد.
87/8/19
اگر کسي مالي را به عنوان اين که مال اوست بردارد و بفهمد که مال او نيست، حکمش چيست؟
1. بايد آن را بلافاصله سر جايش بگذارد؛
2. اگر از زمان برداشتن، مدتي گذشته باشد که احتمال برود در عدم دسترسي صاحبش به آن، تأثير داشته باشد، علاوه بر اين که آن را سر جايش مي‏گذارد، قيمت آن را هم به فقير صدقه بدهد.
3. اگر از برداشتن، زماني گذشته باشد که اگر آن را سر جايش بگذارد، احتمال عقلايي دسترسي صاحبش به آن نباشد و از طريق ديگر نيز امکان رساندن آن به صاحبش نباشد، بايد آن را از طرف صاحبش به فقير صدقه بدهد.
87/8/23
اگر مالي (مثل کفش) را از کسي ببرند اگر بداند آنچه بر جاي مانده است مال کسي است که کفش او را برده است، در صورتي که از دسترسي به وي مأيوس باشد، مي‏تواند آن را بردارد؟
مي‏تواند آن کفش را بردارد؛ و اگر کفش بر جاي مانده قيمتش از مال او بيشتر است مابه‌التفاوت را به نيت صاحبش صدقه دهد.
87/8/16
در مواردي که کسي مال ديگري (مانند کفش) را از روي اشتباه برمي‏دارد و بر اثر برداشتن وي، صاحب آن به زحمت مي‏افتد، مثل اين که احتمالاً با پاي برهنه به منزل رفته است و مانند آن، وظيفه‌اش چيست؟
مناسب است بردارنده، علاوه بر عمل به وظيفه لازم، به نيّت استرضاي وي، مقداري صدقه بدهد.
87/8/19
فرق لقطه حرم و غير حرم
در لقطه غير حرم، بعد از اعلانِ يک سال، مخيّر است بين تصدّق، يا نگهداري براي مالک آن، يا تملک با قصد رد به صاحبش در صورت پيدا شدن وي، ولي در لقطه حرم، فقط بين دو امر اول، مخيّر است و نمي‏تواند تملک نمايد.
برداشتن اشتباهي مال ديگري
اگر کسي مالي را به عنوان اين که مال اوست بردارد و بفهمد که مال او نيست، در صورتي که جاي معيني داشته باشد و لقطه محسوب نشود، بايد آن را بلافاصله سر جايش بگذارد؛ ولي اگر از زمان برداشتن، مدتي گذشته باشد که احتمال برود در عدم دسترسي صاحبش به آن، تأثير داشته باشد، علاوه بر اين که آن را سر جايش مي‏گذارد، قيمت آن را هم به فقير صدقه بدهد.
در فرض قبل، اگر از برداشتن، زماني گذشته باشد که اگر آن را سر جايش بگذارد، احتمال عقلايي دسترسي صاحبش به آن نباشد و از طريق ديگر نيز امکان رساندن آن به صاحبش نباشد، بايد آن را از طرف صاحبش به فقير صدقه بدهد.
در مواردي که کسي مال ديگري را از روي اشتباه بر مي‏دارد (مانند کفش) و بر اثر برداشتن وي، صاحب آن به زحمت مي‏افتد، مثل اين که احتمالاً با پاي برهنه به منزل رفته است و مانند آن، مناسب است بردارنده، علاوه بر عمل به وظيفه لازم، به نيّت استرضاي وي، مقداري صدقه بدهد.
کسي که مال او را برده‏اند و چيزي مثل کفش به عوض آن بر جاي مانده وظيفه چيست؟
اگر بداند آنچه بر جاي مانده است مال کسي است که کفش او را برده است، در صورتي که از دسترسي به وي مأيوس باشد، مي‏تواند آن کفش را بر دارد؛ و اگر کفش بر جاي مانده قيمتش از مال او بيشتر است مابه‌التفاوت را به نيت صاحبش (با اذن حاکم شرع) صدقه دهد.
احکام وقف
يکي از مؤمنين مبلغ... تومان پول نقد را، وقف حضرت سيدالشهدا علیه‌السلام کرده‌اند. آيا شرعاً وقف پول نقد صحيح است؟
1. وقف پول که هيچ فائده‌اي بدون نقل عين ندارد صحيح نيست.
2. اگر مقصود، نذر پول بود؛ نه وقف آن، و تعبير «وقف» بر اثر آگاه نبودن [به مسئله] باشد احتياطاً در اجلال و تکريم حضرت سيدالشهدا علیه‌السلام صرف شود.
14مهر 1391
1. زمين‌هاي زراعتي روستاها تا حدود چهل سال قبل به علت قلّت نيروي انساني و مشکلات کِشت با وسايل سنّتي و اوليه کشت و زرع به اين صورت انجام مي‌شد که نصف زمين زراعتي يک روستا در يک سال و نصف ديگر زمين مزروعي همان روستا در سال ديگر کشت مي‌شد. با توجه به مورد فوق کشاورز مي‌بايست در جايي ساکن باشد تا موفق به کشت گردد و از طرف ديگر بيش از نصف زمين‌هاي زراعتي روستايي با دست تواناي مردم آباد شده است.
2. اهالي روستاي... هر ساله در روز عاشورا مهماندار مهمانان حضرت امام حسين عليه السلام هستند؛ يعني در روز عاشورا چندين روستاي مجاور جهت عزاداري سرور شهيدان عليه السلام از قديم الايام به اين روستا مي‌آيند و ناهار را مهمان اهالي اين روستا مي‌باشند.
با توجه به موارد فوق آيا اجاره زمين مسکوني و زراعي شامل حال مردم اين روستا مي‌شود يا خير؟
1. زمين‌هايي که در تاريخ وقف، موات بوده و بعداً آباد شده، اعم از مسکوني و زراعي، وقف نيست.
2. زمين‌هايي که در تاريخ وقف آباد و ملک واقف بوده، مقداري را که واقفْ وقف کرده است همان مقدارْ وقف است و درآمد آن به همان مصرف معيّن در وقف‌نامه صرف مي‌شود.
3. اگر هزينه مهمانداري عاشورا در زمان وقف، جزء مخارج عزاداري بوده، هم‌اکنون برابر وقف‌نامه به حساب وقف عمل شود.
محرم 1419
آموزش تصویری مرتبط با این حکم