احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

مسائل اجاره

مسائل اجاره
تعريف اجاره
مسئله 2343. به ملک ديگري درآوردن منفعت ملک يا منفعت شخص در برابر عوض را اجاره گويند.
شيوهٴ اجاره
مسئله 2344. در پيمان اجاره، صيغه (لفظ) لازم نيست، چون به چند صورت عقد اجاره درست است: 1. اجاره‌دهنده و اجاره‌کننده - با هر زباني که دارند - اجاره را با لفظ ادا کنند؛ 2. هر دو طرف، فعلي انجام دهند که بر اجاره دلالت داشته باشد؛ 3. يک طرف با لفظ و طرف ديگر با فعل، اجاره را برقرار کنند. در صحّت عقد اجاره به صورت‌هاي يادشده، فرقي بين اجاره دادن مال و اجير شدن شخص نيست.
مسئله 2345. کسي که نمي‌تواند حرف بزند، اشاره او عقد لفظي است و فعل او مانند فعل ديگران، عقد فعلي است.
شروط دو طرف اجاره
مسئله 2346. اجاره‌دهنده و اجاره‌کننده بايد بالغ، عاقل، با اختيار و در مال يا کار خود حقّ تصرف داشته باشد. اجارۀ سفيه، نيز اجارۀ سفيهانه که هيچ جهت عقلاني ندارد، باطل است.
مسئله 2347. اجاره‌دهنده يا اجاره‌کننده مي‌تواند به عنوان وکالت از ديگري، پيمان اجاره برقرار کند.
مسئله 2348. اگر وليّ، وصيّ و قيّمِ نابالغ، مال او را اجاره دهد يا خود او را اجير ديگري نمايد، صحيح است؛ ليکن اگر مدتي از زمان بالغ شدن او را جزء مدّت اجاره قرار دهد، پس از آنکه وي بالغ شد، اصل اجاره را نمي‌تواند به هم بزند؛ ولي بقيه مدت، هرگاه به صورتي باشد که اگر وليّ آن را جزء زمان اجاره قرار نمي‌داد، برخلاف مصلحتِ ضروري نابالغ بود، نمي‌تواند به هم بزند؛ اما اگر برابر مصلحت ضروري او نبود، مي‌تواند بقيه را به هم بزند.
مسئله 2349. اگر نابالغ، داراي وليّ، وصيّ و قيّم نبود، بايد در اجارۀ مال وي يا اجير نمودن خود او، مجتهد عادل اذن دهد. در صورت دسترسي نداشتن به مجتهد عادل بايد مؤمن عادل اذن دهد. البته بايد مصلحتِ نابالغ کاملاً حفظ شود.
مسئله 2350. زن در صورتي که حقّ همسر او از بين نرود مي‌تواند جهت کارکردن يا شيردادن اجير شود.
اجاره دوم
مسئله 2351. اجاره‌کننده مي‌تواند مورد اجاره را به ديگري اجاره دهد، مگر آنکه شرط صريح يا ضمني شده باشد که حق واگذاري به ديگري را ندارد. در صورتي که حقّ واگذاري به ديگري را داشته باشد، مي‌تواند به مقدار کمتر يا مساوي يا بيشتر اجاره بدهد، مگر آنکه مورد اجاره، خانه يا اتاق يا دکان باشد که اجاره به مقدار بيشتر در صورتي جايز است که وي کاري که سبب ارزش افزوده است - مانند تعمير، فرش و... - انجام داده باشد؛ يا به غير جنس اجرت سابق اجاره داده باشد.
مسئله 2352. اگر اجيرشونده با اجيرکننده، به صورت صريح يا ضمني شرط کنند که فقط براي او کار کند، نه اجيرشونده مي‌تواند اجير ديگري شود؛ نه اجيرکننده مي‌تواند او را اجير ديگري کند و اگر به هيچ وجه شرط نکنند، اجيرشونده مي‌تواند براي ديگري به هر مقداري که با هم توافق کنند، اجير شود؛ ولي اجيرکننده نمي‌تواند او را اجير ديگري کند، مگر به مقدار مساويِ با اجاره‌بها يا کمتر از آن و اگر به اجاره‌بهايي از جنس ديگر اجاره دهد، مي‌تواند زيادتر از اجرتِ اول بگيرد.
مسئله 2353. اگر خانه يا اتاق يا دکان را اجاره نمود يا کسي را اجير کرد، در صورتي که بتواند آن‌ها را به ديگري واگذار کند، اگر مقداري از آن‌ها را خود استفاده کرد و بقيّه را به ديگري اجاره داد، نمي‌تواند بيشتر از مبلغ اجارۀ اول بگيرد، مگر با تعميرکردن، فرشکردن و مانند آن؛ يا به جنس ديگر اجاره دهد.
مسئله 2354. در مواردي که بهره‌برداري از ملک اجاري يا شخص اجير محدود باشد، در اجاره دوم بايد در همان محدوده باشد؛ براي مثال، اگر مِلکي را جهت کار فرهنگي اجاره نمود، نمي‌تواند آن را براي استفاده از کار غير فرهنگي اجاره دهد.
شروط مال مورد اجاره
مسئله 2355. شرط صحّت اجاره، آن است که مال مورد اجاره، داراي اوصاف و خصوصيات زير باشد:
يکم: معيّن باشد و اجارۀ يکي از خانه‌ها، دکان‌ها، اتومبيل‌ها بدون تعيين آن، باطل است، مگر آنکه همۀ آن‌ها در ارزش همسان باشند. دوم: مستأجر از راه ديدن يا شنيدن همۀ اوصافِ آن به آن علم داشته باشد. سوم: دسترسي مستأجر به آن ممکن باشد و اگر دسترسي وي به آن ممکن نباشد، اجاره باطل است. چهارم: مورد اجاره با بهره‌برداري از آن، از بين نرود. اجارۀ کالاي مصرفي، مانند ميوه يا يک بار مصرف، مانند برخي از ظرف‌ها باطل است. پنجم: بهره‌وري از مورد اجاره ممکن باشد، پس اجارۀ زمين کشاورزي که باران کافي يا نهر و چشمه و قنات آن را سيراب نکند صحيح نيست. ششم: اجاره‌دهنده بايد بر اثر مالک بودن، يا وليّ، وصيّ يا وکيل بودن، حقّ اجاره دادن مال را داشته باشد؛ وگرنه بايد اجاره با اذن سابق يا اجازۀ لاحقِ آنان باشد. (البته اين خصوصيّت ششم، شرط اجاره‌دهنده است؛ نه شرط مورد اجاره)
مسئله 2356. مال مورد اجاره بايد داراي منفعت حلال باشد؛ خواه آن منفعت موجود، عين باشد مانند ميوۀ درخت، شير حيوان، علف مرتع، آب چاه و... يا نباشد، مانند سکونت در خانه، نشستن در باغ و وسيله نقليّه زميني، دريايي و هوايي.
شروط منافع مال مورد اجاره
مسئله 2357. منفعت مال مورد اجاره بايد حلال باشد، پس اجاره دادن مکان يا اجير شدن شخص براي نگهداري شراب، ابزار قمار و مانند آن باطل است؛ همچنين بايد داراي خصوصيّت‌هاي زير باشد.
يکم: پول دادن براي آن بيهوده نباشد، از اين‌رو اجارۀ سَفَهي باطل است، هرچند اجاره‌دهنده و اجاره‌کننده سفيه نباشند. دوم: چيزي که داراي چند منفعت است، اگر همه يا برخي از آن منافع مورد اجاره است، در هر دو صورت، بايد معيّن شود. سوم: مدت اجاره، مانند کيفيت بهره‌وري تعيين شود، بنابراين صِرف معيّن کردن دوختن لباس بدون معلوم نمودن زمان آن، کافي نيست.
مسئله 2358. اگر ابتداي مدّت اجاره به صورت صريح يا ضمني معيّن نشود، آغاز آن، پس از انجام عقدِ لفظي يا فعليِ اجاره است.
مسئله 2359. ابتداي مدّت اجاره مي‌تواند از عقد آن فاصله داشته باشد، مثلاً هنگام اجارۀ مال، نيز وقت اجير شدن شخص، چنين قرار دهند که پس از يک ماه، بهره‌وري يا کار، شروع شود.
مسئله 2360. اگر مدتِ اجاره به صورت صريح يا ضمني معيّن نشود و دربارۀ زمان چنين گفته شود «مبلغ اجارۀ مال يا اجرت شخصِ معيّن، هرماه فلان مقدار است» و هيچ تعييني نسبت به آغاز و انجام آن صورت نپذيرد، اجاره صحيح نيست و اگر نسبت به ماه اول معيّن شود و دربارۀ ماه‌هاي ديگر معلوم نشود، فقط اجارۀ ماه اول صحيح است، مگر در ضمن اجارۀ ماه اول شرط کند که «اگر بيش از يک ماه بخواهد بماند، هر ماهي فلان مبلغ بپردازد» و چنين شرطي بر اثر مجهول بودن نزد خردمندان جامعه غرري نباشد، اجاره صحيح است.
مسئله 2361. مسافراني که مدّت توقف آن‌ها معلوم نيست، مي‌توانند با رضايت صاحبان هتل بدون تعيينِ زمانِ توقف بمانند؛ ولي احکام اجاره بر آن مترتّب نيست. البته در صورت معيّن کردن زمانِ توقف، اجاره آن، صحيح خواهد بود.
اجاره بها
مسئله 2362. اجارۀ زمين، جهت زراعت، در صورتي که اجاره‌بهاي آن، محصول همان زمين قرار داده شود، باطل است و اگر اجاره‌بها محصولِ زمين ديگر باشد، يا کلّي در ذمّه قرار گيرد، اشکالي ندارد، هرچند آن را از حاصل همان زمين پرداخت کند.
مسئله 2363. کسي که چيزي را اجاره داد، حق ندارد پيش از تحويل آن به مستأجر، اجاره‌بها را بخواهد؛ نيز اگر براي انجام دادن کاري اجير شد، نمي‌تواند پيش از انجام دادن آن کار، اجرت را درخواست کند، مگر در صورت شرط يا رسم پذيرفته شده.
مسئله 2364. هرگاه اجاره‌دهنده مورد اجاره را در اختيار مستأجر قرار دهد، مي‌تواند اجاره‌بها را طلب کند، هرچند مستأجر نخواهد آن را تحويل بگيرد؛ يا تا پايان مدت اجاره از آن استفاده نکند.
مسئله 2365. اگر کسي اجير شد که در زمان معيّن کاري را انجام دهد، به صورتي که محور اصلي اجاره، «کار در زمانِ محدود» باشد و در آن مدت، آمادۀ انجام دادن کار شد، حق درخواست اجرت را دارد، هرچند صاحب کار به او رجوع نکند و او نيز براي خود يا ديگري کار کند؛ ولي اگر محور اصلي اجاره، «واگذاريِ زمانِ معيّن» باشد، به گونه‌اي که اجيرکننده مالک مدّت محدود شد، اجير حق ندارد بدون اذن اجيرکننده، کاري براي خود يا ديگري انجام دهد و اگر انجام داد و او راضي شد، پولي که در برابر کار دوم قرار دارد، مال اجيرکننده است و اجيرشونده فقط اجرت اصلي خود را از او طلب مي‌کند.
مسئله 2366. اگر پس از تمام شدن زمان اجاره، معلوم شود که اجاره باطل بود و چيزي که مورد اجاره واقع شد، منفعت حلال دارد، مستأجر بايد مبلغي به مقدار متعارف (اجرت مثل) را به عنوان اجاره‌بها بپردازد؛ نه مبلغ تعيين‌شده را؛ خواه اجاره‌بهاي معمول، کمتر از مقدار قراردادشده باشد يا بيشتر. اگر در اثناي زمان اجاره، بطلان اجاره معلوم شود، براي مدت گذشته اجاره‌بهاي متعارف (اجرت مثل) پرداخت مي‌شود.
ضمان در اجاره
مسئله 2367. اگر چيزي که اجاره کرده از بين برود يا آسيب ببيند، در صورتي که در نگهداري آن کوتاهي نکرده و در استفادۀ از آن زياده‌روي ننموده باشد، ضامن نيست و در اين جهت، فرقي بين وسيله نقليّه و ابزار صنعت و لباس‌هاي خيّاطي نيست.
مسئله 2368. اگر اجير از عهدۀ کاري که مورد اجاره واقع شده بر نيايد و آن را عيبناک يا ناقص کند، گذشته از آنکه حقّ درخواست اجرت را ندارد، ضامن چيزي است که آن را ضايع کرده است.
مسئله 2369. اگر قصّاب، هنگام بريدن سر حيوان، دستور شرعي آن را رعايت نکند و حيوان مردار شود، گذشته از آنکه حقّ درخواست اجرت را ندارد، ضامن قيمت آن حيوان است.
مسئله 2370. اگر حيوان يا وسيله نقليّه‌اي را اجاره کند و معيّن نمايد يا به صورت رايج معلوم باشد که چه مقدار بار بايد بر آن حمل شود و در صورت زياد نمودن بار، حيوان يا وسيله ديگر از بين برود يا آسيب ببيند، خسارت وارد را ضامن است و بايد براي بار زائد، اجاره‌بهاي متعارف (اجرت مثل) بپردازد.
مسئله 2371. اگر حيوان يا وسيله نقليّه‌اي را جهت حمل بار شکستني يا فاسدشدني اجاره دهد، در صورتي که حيوان يا آن وسيله نقليّه بدون هيچ‌گونه کوتاهي در هدايت آن بلغزد و بار آن بشکند يا فاسد شود، صاحب حيوان يا وسيله نقليّه، ضامن نيست؛ ولي اگر بر اثر کوتاهي در هدايت آن يا زدن حيوان بيش از مقدار معمول شکستن يا فاسد شدن پديد آيد، ضامن است.
مسئله 2372. هرگاه طبيب در جرّاحي بيمار، نيز متخصّص در ختنۀ کودک بر اثر دقّت نکردن يا اشتباه نمودن، سبب زيان يا مرگ آن‌ها شود، ضامن‌اند؛ ولي اگر ضرر يا مردن به هيچ‌وجهِ عمدي يا سهوي به طبيب و ختنه‌کننده استناد نداشت، ضامن نيستند.
مسئله 2373. درمان کودک بايد با اذن وليّ او باشد.
مسئله 2374. هرگاه طبيب، درمان بيمار را به صورتي سرپرستي کند - مثلاً به او دارو دهد يا وي را تزريق کند يا دستور خوردن دارو يا انجام دادن کاري را به او بدهد - و در اين طبابت اشتباه نمايد و به بيمار زيان برسد يا بميرد، ضامن است و اگر به هيچ‌وجه دستور ندهد، بلکه فقط راه درمان بيماري را در مقاله‌اي بنويسد يا در تدريس بيان کند و بيمار شخصاً به درمان خود اقدام نمايد و آسيب ببيند، طبيب ضامن نيست.
مسئله 2375. طبيب يا جرّاح، اگر پيش از درمان، از بيمار يا سرپرست او تعهّد بگيرد که در صورت آسيب ديدن يا مُردن مريض، ضامن نباشد و آن‌ها قبول کنند و او کمال دقت را کرده باشد و در اين حال، به بيمار زياني برسد يا بميرد، وي ضامن نيست.
لزوم عقد اجاره
مسئله 2376. اجاره، عقد لازم است و بايد برابر آن عمل شود و نمي‌توان آن را به هم زد، مگر در مواردي مانند آنکه با رضايت يکديگر اجاره را به هم بزنند يا آنکه هر دو طرف يا يکي از آن‌ها در ضمن عقد شرط کنند که حق به هم زدن آن را داشته باشند.
مسئله 2377. اگر اجاره‌دهنده يا اجاره‌کننده مغبون شده باشد، مي‌تواند اجاره را به هم بزند، مگر آنکه در حال عقد اجاره از قيمت آگاه بوده و اقدام کرده يا در حين عقد شرط کرده باشد که در صورت مغبون شدن، حق به هم زدن عقد را نداشته باشد.
مسئله 2378. اگر مالي را اجاره داد و قبل از تحويل آن، کسي آن را غصب کرد، اجاره‌کننده مي‌تواند عقد اجاره را به هم بزند و اجاره‌بهاي تعيين‌شده را پس بگيرد و مي‌تواند اجاره را به هم بزند و اجاره‌بهاي غصب‌شده را به اندازه متعارف از غاصب بگيرد؛ ولي اگر پس از تحويل، کسي آن را غصب نمايد، مستأجر نمي‌تواند عقد اجاره را به هم بزند و فقط مي‌تواند اجاره‌بهاي مدّت غصب‌شده را از غاصب بگيرد.
مسئله 2379. اگر مالي را اجاره داد و ديگري مانع تحويل آن شد، اجاره‌کننده مي‌تواند اجاره را به هم بزند؛ نيز مي‌تواند اجاره را به هم نزند و منافع فوت‌شده را از کسي که مانع تحويل شده است، بگيرد.
مسئله 2380. اگر اجاره‌دهنده، پيش از تمام شدن مدت اجاره، ملک را به مستأجر يا به ديگري بفروشد، اجاره به هم نمي‌خورد و اجاره‌کننده بايد اجاره‌بها را به فروشنده بدهد. در صورتي که خريدار ملک، شخص ديگري باشد و از اجاره آن آگاه نباشد، مي‌تواند معامله را به هم بزند.
ويراني مورد اجاره
مسئله 2381. اگر ملک مورد اجاره، پيش از زمان آن، به صورتي ويران شود که به هيچ‌وجه قابل بهره‌وري نباشد، اجاره باطل مي‌شود؛ نيز اگر شرط شده بود که قابل استفاده باشد، ولي چنين نباشد، اجاره باطل مي‌شود و در هر دو حال، اجاره‌بها به مستأجر برمي‌گردد و اگر ويراني آن به گونه‌اي باشد که بهرۀ اندکي از آن برابر شرط تعهّد شده ممکن باشد و ماندن چنين اجاره‌اي سفيهانه نباشد، مستأجر مي‌تواند اجاره را به هم بزند؛ وگرنه اجارۀ يادشده بدون به هم زدن از بين خواهد رفت.
مسئله 2382. اگر ملک مورد اجاره پس از گذشت مقداري از زمان آن، به صورتي ويران شود که قابل بهره‌وري نباشد يا استفاده از آن برابر شرط تعهّد شده ممکن نباشد، عقد اجاره نسبت به مدت مانده باطل مي‌شود و نسبت به گذشته هم مي‌توان آن را باطل نمود و اجاره‌بهاي معمول (اجرت مثل) داد. مستأجر هم مي‌تواند برابر اجاره‌بهاي تعيين‌شده، سهم آن را بپردازد.
مسئله 2383. اگر مقداري از ملک مورد اجاره (نه همۀ آن) ويران شود و فوراً هماهنگ با بقيّه مِلک ساخته شود، به گونه‌اي که مقداري از آن بدون بهره نباشد، اجاره باطل نمي‌شود و مستأجر، حق به هم زدن عقد اجاره را ندارد و اگر ساختن آن، زمان ببرد که مقداري از آن بدون بهره بگذرد، عقد اجاره نسبت به زمان ويراني باطل است و مي‌توان آن را نسبت به زمان مانده به هم زد و اُجرت مثل داد و اگر زمان ويراني، نقص وصف محسوب شود، مي‌توان تمام اجاره را به هم زد و نسبت به زمان استفاده شده، اُجرت مثل پرداخت نمود.
مرگ يکي از دو طرف اجاره
مسئله 2384. هرگاه اجاره‌دهنده يا مستأجر بميرد، اجاره باطل نمي‌شود، مگر آنکه اجاره‌دهنده فقط در مدّت حيات خود مالک منفعت مال مورد اجاره باشد؛ مانند طبقه سابق از «موقوف عليهم» يا کسي که ديگري مالي را براي او وصيت نمود تا زنده است، از آن استفاده کند و اگر مستأجري که در عقد اجاره قيد شده که وي (نه ديگري) از آن استفاده کند، بميرد اجاره باطل مي‌شود.
مسئله 2385. اگر کسي اجير شود کاري را با اجاره‌بهاي معيّن انجام دهد و به صورت صريح يا ضمني شرط مباشرت نشده باشد، مي‌تواند آن کار را به ديگري واگذار نمايد؛ ولي نمي‌تواند اجاره‌بها را کم کند، مگر آنکه خودش مقداري از کار را انجام دهد؛ هرچند به صورت طرح نقشه، تهيّۀ وسائل و... باشد.
مسئله 2386. هرگاه کسي براي انجام دادن کار معيّن اجير شود و بر خلاف آن عمل کند، مانند آنکه رنگرز برخلاف رنگ تعهّدشده رنگ‌آميزي کند؛ يا خيّاط برخلاف کيفيّت دوخت قرارداد‌شده بدوزد، نه اجاره‌بهاي تعيين‌شده را مي‌تواند طلب کند؛ نه اُجرت مثل را.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم