احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

احکام وطن

احکام وطن
مسئله 1387. محلي را که انسان براي اقامت دائمي و زندگي خود اختيار کرده، وطن اوست؛ چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد؛ يا خودش آنجا را براي زندگي اختيار کرده باشد.
مسئله 1388. وطن دو قسم دارد: 1. وطن اصلي که ماندن در آن نياز به قصد ندارد. 2. وطن قراردادي که محتاج به قصد ماندن دائمي است. در مورد ماندن دائمي موالات شرط نيست، بلکه اعراض مانع است، بنابراين اگر انسان پياپي در وطن خود نماند، نمازش تا زماني که از آنجا اعراض نکرده، تمام است. ماندن دائمي در ييلاق و قشلاق فرق مي‌کند، پس کسي که قصد دارد در منطقه ييلاقي به صورت دائمي بماند، اگر در تابستان هفته‌اي يک روز هم برود، آنجا را وطن خود قرار داده است.
مسئله 1389. اگر قصد دارد در محلي که وطن اصلي او نيست مدتي بماند و سپس به جاي ديگر رود، آنجا وطن او حساب نمي‌شود.
مسئله 1390. تا انسان قصد ماندن هميشگي در جايي که غير وطن اصلي خودش است، نداشته باشد، وطن او حساب نمي‌شود، مگر آنکه بدون قصد ماندن، به اندازه‌اي بماند که مردم بگويند اينجا وطن اوست.
مسئله 1391. کسي که در دو محل زندگي مي‌کند - براي مثال شش ماه در شهري و شش ماه در شهر ديگر مي‌ماند - هر دو وطن اوست.
مسئله 1392. در غير وطن اصلي و وطن غير اصلي که ذکر شد، اگر در جاهاي ديگر قصد اقامه نکند، نمازش شکسته است؛ چه ملکي در آنجا داشته باشد؛ يا نداشته باشد؛ خواه در آنجا شش ماه مانده باشد يا نه.
مسئله 1393. اگر به جايي برسد که وطن او بوده و از آنجا صرف نظر کرده، نبايد نماز را تمام به‌جا آورد، اگرچه وطن ديگري هم براي خود اختيار نکرده باشد.
دوم. قصد ماندن ده روز
مسئله 1394. مسافري که در محلي يا شهري قصد ماندن ده روز پشت سر هم را دارد، هرچند شهر بزرگ باشد، مثلاً به شعاع صد کيلومتر برسد، مي‌تواند در تمام آن شهر رفت و آمد کند و نمازش تمام است و اگر بخواهد کمتر از ده روز، با اختيار يا به اجبار در آنجا بماند، بايد شکسته نماز بگزارد.
مسئله 1395. مسافري که مي‌خواهد ده روز در محلي بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد و همين‌که قصد کند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم - يعني ده روز و نه شب - بماند، بايد تمام نماز بگزارد و در ماه رمضان روزه بگيرد؛ همچنين اگر مثلاً قصدش اين باشد که از ظهر روز يکم تا ظهر روز يازدهم بماند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.
مسئله 1396. مسافري که مي‌خواهد ده روز در محلي بماند، در صورتي بايد نماز را تمام به‌جا آورد که بخواهد تمام ده روز را در يک‌جا بماند؛ چنانچه بخواهد در چند محل بماند، اگر فاصله آن‌ها به قدري است که يک محل صادق نيست - مثلاً ده روز در شهري و يکي از روستاهاي غير مجاور آن که از هم فاصله دارند بماند - بايد نماز را شکسته اقامه کند.
مسئله 1397. مسافري که مي‌خواهد ده روز در محلي بماند، اگر از آغاز قصد داشته باشد که در بين ده روز به اطراف آنجا برود، چنانچه جايي که مي‌خواهد برود از مزارع و باغات اطراف آن باشد، به مقداري که رفتن به آنجا منافي با صدق ماندن در محل و شهر نباشد، بايد در تمام ده روز، تمام نماز بگزارد؛ ولي چنانچه بخواهد گاهي تا کمتر از چهار فرسخ برود و بدون فاصله بسيار برگردد، در همۀ ده روز بايد نمازش را تمام به‌جا آورد.
مسئله 1398. مسافري که تصميم قطعي ندارد که ده روز در جايي بماند، بلکه ماندن ده روز در جايي را متوقف بر چيزي کند که تحقق آن معلوم نيست - براي مثال، قصدش اين است که اگر رفيقش بيايد، يا منزل خوبي پيدا کند، ده روز بماند - بايد شکسته نماز بگزارد.
مسئله 1399. کسي که تصميم دارد ده روز در محلي بماند، اگرچه احتمال بدهد که براي ماندن او مانعي برسد، در صورتي که احتمال او مورد اعتنا نباشد، بايد نماز را تمام اقامه کند.
مسئله 1400. اگر مسافري بداند که مثلاً ده روز يا بيشتر به پايان ماه مانده و قصد کند تا آخر ماه در جايي بماند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولي اگر نداند تا پايان ماه چقدر مانده و قصد کند تا آخر ماه بماند و پس از قصد بدون فاصله بسيار علم حاصل نشود، بايد شکسته نماز بگزارد، اگرچه از موقعي که قصد کرده تا پايان ماه ده روز يا بيشتر باشد.
مسئله 1401. اگر مسافر قصد کند ده روز در محلي بماند، چنانچه پيش از خواندن يک نماز چهار رکعتي ادايي از ماندن در آنجا منصرف شده، يا مردد شود که در آنجا بماند يا به جاي ديگر برود، بايد شکسته نماز بگزارد و اگر پس از اقامه يک نماز چهار رکعتي، از ماندن در آنجا منصرف شده يا مردد شود، تا وقتي در آنجا هست، بايد نماز را تمام اقامه کند.
مسئله 1402. مسافري که قصد کرده ده روز در محلي بماند، اگر روزه بگيرد و بعدازظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه يک نماز چهار رکعتي ادايي به‌جا آورده باشد، روزه‌اش صحيح است و تا وقتي در آنجا هست، بايد نمازهاي خود را تمام انجام دهد و اگر يک نماز چهار رکعتي نگزارده باشد، روزۀ آن روزش صحيح است و احتياط مستحب، قضاي آن است؛ اما بايد نمازهاي خود را شکسته به‌جا آورد و روزهاي بعد هم نمي‌تواند روزه بگيرد.
مسئله 1403. مسافري که قصد کرده ده روز در محلي بماند، اگر از ماندن منصرف يا مردّد شود و شک کند پيش از آنکه از قصد ماندن برگردد، يک نماز چهار رکعتي خوانده يا نه، بايد نمازهاي خود را شکسته به‌جا آورد.
مسئله 1404. اگر مسافري به نيت اينکه نماز را شکسته انجام دهد، مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد که ده روز يا بيشتر بماند، بايد نماز را چهار رکعتي تمام کند.
مسئله 1405. مسافري که قصد کرده ده روز در جايي بماند، اگر در ميان نخستين نماز چهار رکعتي ادايي از قصد خود برگردد، چنانچه وارد رکوع رکعت سوم نشده باشد، بايد نماز را دو رکعتي تمام کند و براي ايستادن بيجا دو سجده لازم است و ديگر نمازهاي خود را شکسته اقامه کند و اگر وارد رکوع رکعت سوم شده باشد، نمازش باطل است و تا وقتي در آنجا هست، بايد نماز را شکسته به‌جا آورد.
مسئله 1406. مسافري که قصد کرده ده روز در محلي بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتي مسافرت نکرده، بايد نمازش را تمام به‌جا آورد و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
مسئله 1407. مسافري که قصد کرده ده روز در محلي بماند، بايد روزۀ واجب معيّن را - مانند روزه ماه رمضان - بگيرد و مي‌تواند روزۀ مستحبي هم بگيرد و نماز جمعه و نافلۀ ظهر و عصر و عشاء را هم به‌جا آورد.
مسئله 1408. مسافري که قصد کرده ده روز در جايي بماند، اگر پس از گزاردن يک نماز چهار رکعتي بخواهد به جايي که کمتر از چهار فرسخ است، برود و به محل اقامۀ خود برگردد، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.
مسئله 1409. مسافري که قصد کرده ده روز در جايي بماند، اگر پس از خواندن يک نماز چهار رکعتي ادايي بخواهد به جاي ديگري که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند، بايد در رفتن و در جايي که قصد ماندن ده روز کرده، نمازهاي خود را تمام اقامه کند؛ ولي اگر جايي که مي‌خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد موقع رفتن، نمازهاي خود را شکسته به‌جا آورد و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز کرده، نمازش را تمام اقامه کند.
مسئله 1410. مسافري که قصد کرده ده روز در محلي بماند، اگر پس از گزاردن يک نماز چهار رکعتي ادايي بخواهد به جايي که کمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردد باشد که به محل نخستش برگردد يا نه، يا به کلّي از برگشتن به آنجا غافل باشد، يا بخواهد برگردد، ولي مردد باشد که ده روز در آنجا بماند يا نه، يا آنکه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، بايد در رفتن و برگشتن و پس از آن، نمازهاي خود را تمام به‌جا آورد.
مسئله 1411. اگر به خيال اينکه رفقايش مي‌خواهند ده روز در محلي بمانند، قصد کند که ده روز در آنجا بماند و پس از گزاردن يک نماز چهار رکعتي ادايي بفهمد که آن‌ها قصد نکرده‌اند، اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتي که در آنجا هست، بايد نماز را تمام به‌جا آورد.
سوم. ماندن سي روزِ ترديدي
مسئله 1412. اگر مسافر پس از رسيدن به هشت فرسخ سي روز در محلي بماند و در تمام سي روز در رفتن و ماندن مردد باشد، در طول اين مدت نمازش شکسته است؛ ولي پس از گذشتن سي روز، اگرچه مقدار کمي در آنجا بماند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد؛ ولي اگر پيش از رسيدن به هشت فرسخ در رفتن بقيۀ راه مردد شود، از وقتي که مردد مي‌شود، بايد نماز را تمام اقامه کند.
مسئله 1413. مسافري که مي‌خواهد نُه روز يا کمتر در محلي بماند، اگر پس از آنکه نُه روز يا کمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نُه روز ديگر يا کمتر بماند، همچنين تا سي شبانه روز، در تمام اين مدت سي روز، نمازش شکسته است؛ ولي از روز سي و يکم بايد نماز را تمام اقامه کند.
مسئله 1414. مسافري که سي شبانه روز مردّد بوده، درصورتي بايد نماز را بعد از آن تمام به‌جا آورد که سي شبانه روز را در يک‌جا بماند، پس اگر مقداري از آن را در جايي و مقداري را در جاي ديگر بماند، پس از سي شبانه روز هم بايد شکسته نماز بگزارد.
احکام متفرقه سفر
مسئله 1415. مسافر مي‌تواند در همه مکه و مدينه و مسجد کوفه نمازش را تمام به‌جا آورد؛ ولي اگر بخواهد در جايي که اول جزء اين مسجد نبوده و بعد به آن اضافه شده نماز بگزارد، به احتياط مستحب، شکسته نماز بگزارد، اگرچه اقوا صحّت تمام است؛ نيز مسافر مي‌تواند در حرم امام حسين علیه‌السلام ـ آنچه حرم شمرده مي‌شود؛ نه رواق و صحن - نمازش را شکسته يا تمام به‌جا آورد و اين تخيير، استمراري است؛ يعني مي‌تواند در مدت کمتر از ده روزي که در اين مکان‌هاست، بعضي وقت‌ها شکسته و بعضي از اوقات تمام اقامه کند.
مسئله 1416. کسي که مي‌داند مسافر است و بايد شکسته نماز بگزارد، اگر در غير چهار مکاني که مي‌تواند نمازِ تمام اقامه کند به عمد تمام به‌جا آورد، نمازش باطل است؛ همچنين اگر فراموش کند که نماز مسافر شکسته است و تمام به‌جا آورد، بايد نماز را دوباره به صورت شکسته انجام دهد و اگر پس از وقت يادش بيايد، به احتياط واجب، قضا ‌دار‌د.
مسئله 1417. کسي که مي‌داند مسافر است و بايد نماز را شکسته انجام دهد، اگر فراموش کند و از روي عادت تمام اقامه کند، نمازش باطل است؛ نيز اگر سفر خود را فراموش کرده باشد و تمام به‌جا آورد، در صورتي که وقت داشته باشد، نمازش را دوباره به‌جا آورد، بلکه با گذشتن وقت هم، به احتياط واجب قضا کند.
مسئله 1418. مسافري که نمي‌داند بايد شکسته نماز بگزارد، اگر تمام به‌جا آورد، نمازش صحيح است و پس از فهميدن حکم مسئله، اعاده ندارد.
مسئله 1419. مسافري که مي‌داند بايد شکسته نماز بگزارد، اگر برخي از خصوصيات آن را نداند - مثلاً نداند که در سفر هشت فرسخي بايد شکسته انجام دهد - چنانچه تمام نماز بگزارد، درصورتي‌که وقت باقي است، بايد نماز را شکسته انجام دهد و اگر وقت گذشته، بايد شکسته قضا کند.
مسئله 1420. مسافري که مي‌داند بايد نماز را شکسته انجام دهد، اگر به گمان اينکه مسافت سفر او کمتر از هشت فرسخ است تمام به‌جا آورد، وقتي بفهمد که مسافت سفرش هشت فرسخ بوده، نمازي را که تمام انجام داده، بايد دوباره شکسته اقامه کند و اگر وقت هم گذشته، بايد شکسته قضا کند.
مسئله 1421. اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام به‌جا آورد، چنانچه در وقت يادش بيايد، بايد شکسته به‌جا آورد و اگر بعد از وقت يادش بيايد، قضاي آن نماز بر او واجب نيست.
مسئله 1422. کسي که بايد نماز را تمام به‌جا آورد ، اگر به عمد يا به اشتباه يا با فراموشي آن را شکسته به‌جا آورد، در هر صورت، نمازش باطل است.
مسئله 1423. اگر مسافر در بين نماز چهار رکعتي يادش بيايد که مسافر است، يا بفهمد که مسافت سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته باشد، بايد نماز را دو رکعتي تمام کند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته، نمازش باطل است و در صورتي که به مقدار گزاردن يک رکعت هم وقت دارد، بايد نماز را شکسته به‌جا آورد.
مسئله 1424. اگر مسافري برخي از خصوصيات نماز مسافر را نداند - براي مثال، نداند که اگر چهار فرسخ برود و همان روز يا شب آن برگردد - بايد شکسته نماز بگزارد، چنانچه به نيّت چهار رکعتي مشغول نماز شود و پيش از رکوع رکعت سوم حکم شرعي را بفهمد، بايد نماز را دو رکعتي تمام کند و اگر در رکوع رکعت سوم بفهمد، نمازش باطل است و در صورتي که به مقدار يک رکعت از وقت هم مانده باشد، بايد نماز را شکسته به‌جا آورد.
مسئله 1425. مسافري که بايد نماز را تمام به‌جا آورد، اگر بر اثر ندانستن مسئله به نيت دو رکعتي مشغول نماز شود و در بين نماز حکم مسئله را بفهمد، بايد نماز را چهار رکعتي تمام کند و به احتياط مستحب، پس از تمام شدن نماز، دوباره آن را چهار رکعتي به‌جا آورد.
مسئله 1426. مسافري که نماز نگزارده، اگر پيش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، يا به جايي برسد که مي‌خواهد ده روز در آنجا بماند، بايد نماز را تمام به‌جا آورد و کسي که مسافر نيست، اگر در اول وقت نماز نگزارد و مسافرت کند، در سفر بايد نماز را شکسته به‌جا آورد.
مسئله 1427. اگر از مسافري که بايد نماز را شکسته به‌جا آورد، نمازهاي چهار رکعتي - مانند نماز ظهر يا عصر يا عشاء - قضا شود، بايد آن را دو رکعتي قضا کند، اگرچه در غير سفر بخواهد قضاي آن را به‌جا آورد؛ نيز اگر از کسي که مسافر نيست، يکي از اين سه نماز قضا شود، بايد چهار رکعتي قضا کند، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا کند.
مسئله 1428. مستحب است مسافر پس از هر نمازي که شکسته مي‌گزارد، سي مرتبه بگويد: «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَ لا اِللهَ اِلَّا اللهُ وَاللهُ اَکْبَر» و در تعقيب نماز ظهر و عصر و عشاء بيشتر سفارش شده است، بلکه بهتر است در تعقيب اين سه نماز شصت بار بگويد.
مسئله 1429. ملاک سفر شرعي، پيمودن هشت فرسخ با شروط ديگر است. آساني سفر و سرعت و مانند آن، سبب تغيير حکم نمي‌شود.
نماز قضا
مسئله 1430. کسي که نماز واجب خود را در وقت آن انجام نداده، بايد قضاي آن را به‌جا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز خواب مانده؛ يا با بيماري يا مستي نماز نگزارده باشد؛ ولي نمازهاي يوميه‌اي را که زن در حال حيض يا نفاس به‌جا نياورده، قضا ندارد؛ همچنين نمازهاي فوت شده در حال بيهوشي غيراختياري قضا ندارد.
مسئله 1431. اگر پس از وقت نماز بفهمد نمازي را که اقامه کرده باطل بوده، بايد قضاي آن را به‌جا آورد.
مسئله 1432. کسي که نماز قضا دارد، بايد در گزاردن آن کوتاهي نکند؛ ولي واجب نيست فوري آن را به‌جا آورد. البته در صورتي که بي‌اعتنايي به احکام دين نباشد و اگر به دين بي‌اعتنايي کرد و نماز را با تأخير قضا کرد، گرچه معصيت کرده، نمازش صحيح است.
مسئله 1433. اگر کسي به اختيار خود با جراحي يا مصرف دارو سبب بيهوشي، يا حيض و نفاس در خود شود، به احتياط واجب، نمازهاي فوت‌شده در آن حال را قضا کند؛ به خصوص اگر اين کار در وقت نماز باشد.
مسئله 1434. نمازهايي که واجب است حمد و سوره آن‌ها بلند خوانده شود، هنگام قضا هم بايد بلند خوانده شود؛ همچنين نمازهايي که آهسته خواندن آن‌ها واجب است، هنگام قضا نيز واجب است آهسته خوانده شود و بلند يا آهسته خواندن قضاي نافله‌ها، تابع اداي آن‌هاست.
مسئله 1435. کسي که وضو، غسل و تيمّم برايش ممکن نيست، در داخل وقت، نماز بر او واجب نيست و به احتياط واجب بايد در وقتي که قادر بر تحصيل طهارت است، نماز را قضا کند؛ خصوصاً اگر خودش با اختيار سبب از بين رفتن تمکّن شده باشد، بلکه اگر اين عمل بعد از گذشتن وقت کافي براي انجام دادن نماز انجام گيرد، بايد نمازش را قضا کند.
مسئله 1436. کسي که نماز قضا دارد، مي‌تواند نماز مستحبي بگزارد.
مسئله 1437. اگر انسان احتمال دهد که نماز قضايي دارد يا نمازهايي را که خوانده صحيح نبوده، مستحب است به احتياط، قضاي آن را به‌جا آورد.
مسئله 1438. در قضاي نمازهاي يوميه لازم نيست به ترتيب گزارده شود؛ براي مثال، کسي که يک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نگزارده، لازم نيست اول نماز عصر و سپس نماز ظهر را قضا کند، مگر در قضاي نمازهاي ظهر و عصر يا مغرب و عشاء از يک روز که ترتيب در قضاي آن‌ها لازم است.
مسئله 1439. اگر بخواهد قضاي چند نماز غير يوميه را - مانند نماز آيات - اقامه کند، يا براي مثال، بخواهد قضاي يک نماز يوميه و چند نماز غير يوميه را به‌جا آورد، لازم نيست آن‌ها را به ترتيب به‌جا آورد.
مسئله 1440. اگر کسي نداند نمازهايي که از او قضا شده کدام يک جلوتر بوده، لازم نيست با رعايت ترتيب آن‌ها را انجام دهد، بلکه مي‌تواند هر کدام را اول اقامه کند.
مسئله 1441. اگر کسي که نمازهايي از او قضا شده مي‌داند کدام يک جلوتر قضا شده، به احتياط مستحب، آن‌ها را به ترتيب قضا کند.
مسئله 1442. اگر براي ميتي مي‌خواهند نماز قضا به‌جا آورند و مي‌دانند آن ميت ترتيب قضا شدن را مي‌دانسته، لازم نيست به صورتي قضا را به‌جا آورند که ترتيب حاصل شود.
مسئله 1443. اگر مي‌دانند ميت ترتيب قضا شدن نمازهايش را مي‌دانسته و بخواهند براي به‌جا آوردن نماز قضاي او چند نفر را اجير کنند، لازم نيست براي آن‌ها وقت مرتب معيّن کنند که در عمل با هم شروع نکنند.
مسئله 1444. اگر بدانند که ميّت ترتيب قضا شدن نمازهايش را نمي‌دانسته يا ندانند که مي‌دانسته، لازم نيست به ترتيب براي او قضا کنند.
مسئله 1445. در مسئله پيشين اگر بخواهند چند نفر را براي به‌جا آوردن نماز ميت اجير کنند، لازم نيست وقت معيّن کنند، بلکه مي‌توانند همه باهم قضا را شروع کنند.
مسئله 1446. کسي که چند نماز مثلاً صبح يا ظهر از او قضا شده و شمارۀ آن‌ها را نمي‌داند - مثلاً نمي‌داند چهار نماز بوده يا پنج نماز - چنانچه مقدار کمتر را اقامه کند که به آن يقين دارد، کافي است؛ همچنين اگر شمارۀ آن‌ها را مي‌دانسته و فراموش کرده، اگر مقدار کمتر را که مورد يقين است به‌جا آورد، کفايت مي‌کند.
مسئله 1447. کسي که نماز قضا از همين روز يا روزهاي پيش بر عهده دارد، مي‌تواند پيش از خواندن نمازي که قضا شده، نماز ادايي را به‌جا آورد و لازم نيست نماز قضا را جلو بيندازد.
مسئله 1448. کسي که مي‌داند يک نماز چهار رکعتي نگزارده، اما نمي‌داند نماز ظهر يا عصر يا عشاء است، اگر يک نماز چهار رکعتي به نيت قضاي نمازي که بر عهده دارد، انجام دهد، کافي است.
مسئله 1449. اگر از روزهاي گذشته نمازهاي قضا دارد و يک نماز يا بيشتر هم از همان روز از او قضا شده، اگرچه لازم نيست نمازهاي قضا را پيش از نماز ادا به‌جا آورد، حتي اگرچه وقت داشته باشد و ترتيب بين نمازهاي قضا را هم بداند؛ ولي به احتياط استحبابي نمازهاي قضا، به ويژه نماز قضاي همان روز را پيش از نماز ادا به‌جا آورد.
مسئله 1450. تا انسان زنده است، اگرچه از خواندن نمازهاي قضاي خود ناتوان باشد، ديگري نمي‌تواند نمازهاي او را قضا کند.
مسئله 1451. نماز قضا را مي‌توان با جماعت گزارد؛ چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا؛ و لازم نيست نماز هر دو يکي باشد، پس اگر مأموم نماز قضاي صبح را با نماز ظهر يا عصر امام به‌جا آورد، اشکال ندارد.
مسئله 1452. مستحب است بچۀ مميز - يعني کودکي که خوب و بد را مي‌فهمد - به نماز خواندن و عبادت‌هاي ديگر واداشته شود، بلکه مستحب است او را نسبت به قضاي نمازها تمرين دهند.
نماز قضاي پدر و مادر
مسئله 1453. نماز قضاي پدر (و به احتياط واجب مادر) بر پسري که در زمان مرگ پدر از همه پسران بزرگ‌تر است، واجب است و اگر ميّت پسر نداشت، قضا بر دختران او واجب نيست. اگر پسر بزرگ‌تر يقين داشته باشد که پدر (و به احتياط واجب مادر) او به جهت عذري نماز قضا بر عهده دارند، مانند اينکه نماز آنان در سفر يا در حال بيماري قضا شده يا بر اثر سهل‌انگاري و ياد نگرفتن احکام به صورت فاسد اقامه شده، بر او واجب است که بعد از مرگش آن‌ها را به‌جا آورد؛ يا براي او اجير بگيرد؛ ولي نمازهايي که از روي نافرماني و طغيان و عناد ترک شده قضا ندارد؛ نيز روزه‌اي را که در سفر نگرفته، اگرچه نمي‌توانسته قضا کند، واجب است که پسر بزرگ‌تر قضا کند؛ يا براي او اجير بگيرد.
مسئله 1454. بر پسر بزرگ‌تر فقط نمازهاي قضاي پدر (و به احتياط واجب مادر) واجب است؛ اما نماز قضاي جدّش که بر پدرش به عنوان پسر بزرگ‌تر واجب بود، يا نمازهاي اجاره‌اي که بر ذمّه پدر باشد، بر او واجب نيست که به‌جا آورد.
مسئله 1455. لازم نيست پسر بزرگ‌تر وارث ميت باشد، بنابراين حتي اگر از ارث به يکي از اسباب منع - مانند قتل ممنوع - باشد، قضا بر او به احتياط واجب است.
مسئله 1456. چنانچه دو پسر با يکديگر دوقلو بوده يا از دو مادر باشند، آن پسري که زودتر متولّد شده است، بزرگ‌تر است، هرچند نطفۀ ديگري زودتر منعقد شده باشد.
مسئله 1457. در صورتي که ميّت پسر نداشته باشد و وصيت به قضا کرده باشد، بايد از ثلث مال او انجام داد.
مسئله 1458. اگر پسر بزرگ‌تر شک دارد که پدر يا مادر نماز و روزه قضا داشته يا نه، چيزي بر او واجب نيست.
مسئله 1459. اگر پسر بزرگ‌تر بداند که پدر يا مادرش نماز قضا داشته و شک کند که به‌جا آورده يا نه، واجب است قضا کند.
مسئله 1460. اگر معلوم نباشد که پسر بزرگتر کدام است، قضاي نماز و روزۀ پدر يا مادر بر هيچ کدام از پسرها واجب نيست؛ ولي به احتياط مستحب، قضاي نماز و روزۀ او را ميان خودشان قسمت کنند، يا براي انجام دادن آن قرعه بزنند.
مسئله 1461. اگر ميّت وصيت کرده باشد که براي نماز و روزۀ او اجير بگيرند، بعد از آنکه اجير، نماز و روزه او را به صورت صحيح به‌جا آورد، بر پسر بزرگ‌تر چيزي واجب نيست.
مسئله 1462. اگر پسر بزرگ‌تر بخواهد نماز پدر يا مادر را به‌جا آورد، بايد به تکليف خود عمل کند؛ براي مثال، در قضاي نماز صبح و مغرب و عشاء حمد و سوره را بايد بلند بخواند.
مسئله 1463. کسي که خودش نماز و روزۀ قضا دارد، اگر نماز و روزۀ پدر و به احتياط واجب مادر هم بر او واجب شود، هر کدام را نخست به‌جا آورد، صحيح است.
مسئله 1464. اگر پسر بزرگ‌تر موقع مرگ پدر يا مادر نابالغ يا ديوانه باشد، با بالغ شدن يا عاقل شدن، بايد نماز و روزۀ پدر يا مادر را قضا کند و چنانچه پيش از بالغ يا عاقل شدن بميرد، بر پسر بعدي چيزي واجب نيست.
مسئله 1465. اگر پسر بزرگ‌تر پيش از آنکه نماز و روزۀ پدر يا مادر را قضا کند بميرد، بر پسر دوم چيزي واجب نيست.
مسئله 1466. اگر برعهده کسي نماز يا روزه قضا بود و وصيت نکرد و مرد و ورثه او هم از آن ناآگاه بودند و شخصي مجاني و قربة الي الله آن‌ها را انجام داد، ذمه او تبرئه مي‌شود.
نماز جماعت
مسئله 1467. مستحب است نمازهاي واجب را، به خصوص نمازهاي يوميه، به جماعت بخوانند و در نماز صبح و مغرب و عشاء، به ويژه براي همسايۀ مسجد و کسي که صداي اذان مسجد را مي‌شنود، بيشتر سفارش شده است.
مسئله 1468. در روايتي وارد شده است که اگر يک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و چنانچه دو تن اقتدا کنند، هر رکعتي ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بيشتر شوند، ثواب نمازشان بيشتر مي‌شود، تا به ده نفر برسند و شمار آنان که از ده [تن] گذشت، اگر تمام آسمان‌ها کاغذ و درياها مرکّب و درخت‌ها قلم و جنّ و انس و ملائکه نويسنده شوند، نمي‌توانند ثواب يک رکعت آن را بنويسند.
مسئله 1469. حاضر نشدن به نماز جماعت از روي بي‌اعتنايي، جايز نيست و روا نيست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.
مسئله 1470. مستحب است انسان صبر کند که نماز را به جماعت به‌جا آورد و نماز جماعت از نماز اول وقت که به تنهايي گزارده شود، بهتر است؛ نيز نماز جماعتي که کوتاه برگزار شود، از نماز تنهايي طولاني بهتر است.
مسئله 1471. وقتي که نماز جماعت برپا مي‌شود، مستحب است کسي که نمازش را به تنهايي به‌جا آورده، دوباره با جماعت اقامه کند و اگر بعد بفهمد که نماز اولش باطل بوده، نماز دوم او کافي است.
مسئله 1472. اگر امام جماعت يا مأموم بخواهد نمازي را که به جماعت خوانده دوباره با جماعت برگزار کند، در صورتي که نمازگزاران جماعت دوم غير از نمازگزاران جماعت اول باشند، اشکال ندارد.
مسئله 1473. کسي که در نماز وسواس دارد و فقط در صورتي که نماز را با جماعت به‌جا آورد از وسواس راحت مي‌شود، بايد نماز را با جماعت اقامه کند.
مسئله 1474. اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر کند که نماز را به جماعت اقامه کند، چون اطاعت پدر و مادر واجب است، به احتياط واجب، نماز را به جماعت به‌جا آورد و قصد استحباب کند.
مسئله 1475. بنا بر احتياط واجب، نماز عيد فطر و قربان را که بدون حضور امام عليه‌السلام واجب نيست در زمان غيبت امام عليه‌السلام با جماعت اقامه کنند؛ ولي به قصد رجاء مانع ندارد و نمازهاي مستحبي را هم نمي‌توان به جماعت برپا کرد، مگر نماز استسقاء که براي آمدن باران برپا مي‌شود.
مسئله 1476. موقعي که امام جماعت نماز يوميه اقامه مي‌کند، هر کدام از نمازهاي يوميه را مي‌توان به او اقتدا کرد؛ ولي اگر نماز يوميه‌اش را احتياطي دوباره به‌جا مي‌آورد، فقط در صورتي که مأموم احتياطش با امام يکي باشد، مي‌تواند به او اقتدا کند؛ مانند آنکه دو تن با هم سفر کرده‌اند و به احتياط مي‌خواهند نماز را هم شکسته، هم تمام به‌جا آورند؛ يکي از آن‌ها مي‌تواند نماز شکسته خود را به نماز شکسته ديگري و نماز تمام را به نماز تمام او اقتدا کند.
مسئله 1477. اگر کسي بداند امام جماعت قضاي يقيني نماز يوميۀ خود يا ميتي را - که مجاني يا با اجرت انجام مي‌دهد - به‌جا مي‌آورد، مي‌تواند به او اقتدا کند؛ ولي اگر نماز خود يا ديگري را احتياطي قضا مي‌کند، اقتدا به او جايز نيست.
مسئله 1478. اگر کسي نداند نمازي را که امام اقامه مي‌کند، نماز واجب يوميه است، يا نماز مستحب، نمي‌تواند به او اقتدا کند.
شروط نماز جماعت
شرط يکم. نبودن حائل
ميان امام و مأموم، همچنين ميان مأموم‌ها نسبت به يکديگر، نبايد مانعي مانند پرده، ديوار، شيشه حائل شود؛ ولي زن در نماز جماعت مردانه استثنا شده است.
مسئله 1479. اگر امام در محراب باشد و کسي پشت سر او اقتدا نکرده باشد، کساني که دو طرف محراب ايستاده‌اند و به واسطۀ ديوار محراب، امام را نمي‌بينند، نمي‌توانند به او اقتدا کنند؛ همچنين اگر کسي پشت سر امام اقتدا کرده باشد، اقتدا کردن کساني که دو طرف او ايستاده‌اند و به سبب ديوار محراب، امام را نمي‌بينند، در صورتي که به مأمومان متصل به امام اتصال نداشته باشند، اشکال دارد، بلکه باطل است.
مسئله 1480. اگر با درازي صف نخست، کساني که دو طرف صف ايستاده‌اند، امام را نبينند، مي‌توانند اقتدا کنند؛ نيز اگر با درازي يکي از صف‌هاي ديگر، کساني که دو طرف آن ايستاده‌اند صف جلوي خود را نبينند، مي‌توانند اقتدا کنند.
مسئله 1481. اگر صف‌هاي جماعت تا درب مسجد برسد، کسي که مقابل درب، پشت صف ايستاده، نمازش صحيح است؛ نيز نماز کساني که پشت سر او اقتدا مي‌کنند، صحيح است؛ همچنين نماز کساني که دو طرف او ايستاده‌اند، هرچند صف جلو را نمي‌بينند، ولي به مأموم مقابل درب مسجد متصل‌اند، صحيح است.
مسئله 1482. کسي که پشت ستون ايستاده، اگر از طرف راست يا چپ به واسطۀ مأموم ديگر به امام متصل باشد، مي‌تواند اقتدا کند.
شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام
مسئله 1483. جاي ايستادن امام بايد از جاي مأموم بلندتر نباشد و اگر اندکي بلندتر باشد، اشکال ندارد؛ نيز اگر زمين سراشيب باشد و امام در طرفي که بلندتر است بايستد، در صورتي که شيب آن بسيار نبوده و به صورتي باشد که به آن زمين مسطّح بگويند، مانعي ندارد.
مسئله 1484. اگر جاي مأموم بلندتر از جاي امام باشد در صورتي که بلندي به مقدار متعارف زمان قديم باشد - مثل آنکه امام در صحن مسجد و مأموم در پشت بام بايستد - اشکال ندارد؛ ولي اگر مانند ساختمان‌هاي چند طبقه اين زمان باشد، جماعت اشکال دارد.
شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم
بايد ميان امام جماعت و مأموم يا ميان صفوف مأموم‌ها فاصله بسيار نباشد.
مسئله 1485. اگر ميان کساني که در يک صف ايستاده‌اند، بچۀ مميز که خوب و بد را مي‌فهمد فاصله شود، چنانچه ندانند نماز او باطل است، مي‌توانند اقتدا کنند.
مسئله 1486. پس از تکبير امام اگر صف جلو آمادۀ نماز و تکبير گفتن آنان نزد يک باشد، کسي که در صف بعد ايستاده، مي‌تواند تکبير بگويد؛ ولي به احتياط مستحب صبر کند تا تکبير صف جلو تمام شود.
مسئله 1487. اگر کسي بداند نماز يک صف از صف‌هاي جلو باطل است، در صف‌هاي بعد نمي‌تواند اقتدا کند؛ ولي چنانچه نداند نماز آنان صحيح است يا نه، مي‌تواند اقتدا کند.
مسئله 1488. هرگاه بداند نماز امام باطل است - براي مثال، بداند امام وضو ندارد - اگرچه خود امام متوجه نباشد، نمي‌تواند به او اقتدا کند.
مسئله 1489. اگر مأموم پس از نماز جماعت بفهمد که امام مسلمان يا عادل نبوده، يا به جهتي نمازش باطل بود - مثلاً بي‌وضو نماز خوانده - نماز مأموم صحيح است و اگر در بين نماز بفهمد، فوري نيّت فرادا کرده و ماندۀ نماز را تمام مي‌کند و نماز او صحيح است؛ اما چنانچه پس از نماز بفهمد که امام جماعت در قرائت يا در ارکان نماز مشکلي داشت، نمازش اشکال دارد.
مسئله 1490. اگر در بين نماز شک کند که اقتدا کرده يا نه، چنانچه در حالي باشد که وظيفۀ مأموم است - مثلاً به حمد و سورۀ امام گوش مي‌دهد - بايد نماز را به جماعت تمام کند و چنانچه مشغول کاري باشد که هم وظيفه امام، هم وظيفه مأموم است - مثلاً در رکوع يا سجده باشد - بايد نماز را به نيت فرادا تمام کند.
مسئله 1491. مأموم در ميان نماز جماعتي که اقامه آن به جماعت واجب نيست، مي‌تواند نيّت فرادا کند.
مسئله 1492. اگر مأموم به عذري پس از حمد و سورۀ امام نيّت فرادا کند، لازم نيست حمد و سوره را بخواند؛ ولي چنانچه پيش از تمام شدن حمد و سوره نيت فرادا کند، بايد مقداري را که امام نخوانده بخواند.
مسئله 1493. اگر در بين نماز جماعت نيت فرادا کند، به احتياط واجب نبايد دوباره نيت جماعت کند؛ ولي چنانچه مردد شود که نيت فرادا کند يا نه، و سپس تصميم بگيرد نماز را با جماعت تمام کند، نمازش صحيح است.
مسئله 1494. اگر شک کند که نيت فرادا کرده يا نه، بايد بنا بگذارد که نيت فرادا نکرده است.
مسئله 1495. اگر موقعي که امام در رکوع است به او اقتدا کند و به رکوع امام برسد، اگرچه ذکر امام تمام شده باشد، نمازش به جماعت صحيح است و يک رکعت حساب مي‌شود؛ اما اگر به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نمازش باطل است.
مسئله 1496. اگر موقعي که امام در رکوع است اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود و شک کند که به رکوع امام رسيده يا نه، نمازش باطل است.
مسئله 1497. اگر موقعي که امام در رکوع است اقتدا کند و پيش از آنکه به اندازۀ رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، مي‌تواند نيت فرادا کند؛ يا صبر کند تا امام براي رکعت بعد برخيزد و آن را رکعت يکم نماز خود حساب کند؛ ولي اگر برخاستن امام به قدري طول بکشد که نگويند اين شخص نماز جماعت مي‌خواند، بايد نيت فرادا کند.
مسئله 1498. اگر آغاز نماز جماعت يا بين حمد و سوره اقتدا کند و پيش از آنکه به رکوع رود، امام از رکوع سر بردارد، نماز او به صورت جماعت صحيح است و بايد رکوع کند و خود را به امام برساند.
مسئله 1499. اگر موقعي برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، بايد پس از نيت و گفتن تکبيرة‌الاحرام بنشيند و مي‌تواند تشهد را به قصد قربت مطلق با امام بخواند؛ ولي سلام را نگويد و تا پايان سلام امام صبر کند و سپس بايستد و بدون آنکه دوباره نيت کند و تکبير بگويد، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت يکم نماز خود حساب کند.
شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام
مسئله 1500. مأموم نبايد جلوتر از امام بايستد و اگر مساوي او هم بايستد، اشکال دارد و به احتياط واجب کمي عقب‌تر از امام بايستد، اگرچه قد او بلندتر از امام باشد که در رکوع و سجود سرش جلوتر از امام باشد.
مسئله 1501. در نماز جماعت بايد بين مأموم و امام، نيز بين مأموم‌ها پرده و مانند آن، که پشت آن ديده نمي‌شود فاصله نباشد؛ همچنين است بين مأموم و مأموم ديگري که اين نمازگزار به واسطۀ او به امام متصل شده است؛ ولي اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بين آن خانم و امام يا بين آن خانم و مأموم ديگري که مرد است و خانم به واسطۀ او به امام متّصل شده است، پرده و مانند آن باشد، اشکال ندارد.
مسئله 1502. اگر پس از شروع به نماز، بين مأموم و امام يا بين مأموم و مأموم ديگري که اين مأموم به واسطۀ او به امام متصل است، پرده يا چيز ديگري که پشت آن را نمي‌توان ديد فاصله شود، نمازش فرادا مي‌شود و بايد به وظيفه فرادا عمل کند و نماز او صحيح است.
مسئله 1503. اگر بين جاي سجدۀ مأموم و جاي ايستادن امام به اندازه گشادي يک گام (مقدار فاصله بين دو قدم بزرگ) فاصله باشد، اشکال ندارد؛ نيز اگر ميان نمازگزار و مأمومي که جلوي او ايستاده و اين نمازگزار از راه او به امام متصل است، به همين مقدار فاصله باشد، نمازش اشکال ندارد و به احتياط مستحب جاي سجدۀ مأموم با جاي پاي کسي که جلوي او ايستاده، هيچ فاصله‌اي نباشد.
مسئله 1504. اگر مأموم‌ها از راه کسي که در سمت راست يا چپ آن‌ها اقتدا کرده‌اند، به امام متصل باشند و از جلو به امام متصل نباشند، چنانچه به اندازۀ گشادي يک گام (فاصله بين دو قدم بزرگ) هم فاصله داشته باشند، نماز آن‌ها صحيح است.
مسئله 1505. اگر در وسط نمازْ بين مأموم و امام يا بين مأموم و کسي که مأموم از راه او به امام متصل است، بيشتر از يک گام بزرگ فاصله پيدا شود، نمازش فرادا مي‌شود و صحيح است.
مسئله 1506. اگر نماز همۀ کساني که در صف جلو هستند تمام شود يا همه نيت فرادا کنند، چنانچه فاصله به اندازۀ يک گام بزرگ نباشد، نمازِ نمازگزاران صف بعد به جماعت صحيح است و اگر بيشتر از اين مقدار باشد، فرادا مي‌شود و با انجام دادن وظيفه فرادا نماز آن‌ها صحيح است.
مسئله 1507. اگر کسي در رکعت دوم اقتدا کند، قنوت و تشهد را با امام مي‌خواند و احتياط آن است که موقع خواندن تشهد انگشتان دست و پنجه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند کند و بايد پس از تشهد با امام برخيزد و حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد، حمد را تمام کند و در رکوع يا سجده خود را به امام برساند؛ يا نيت فرادا کند و نمازش صحيح است؛ ولي اگر در سجده به امام برسد، بهتر است که به احتياط، دوباره نماز بگزارد.
مسئله 1508. اگر کسي موقعي که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتي است اقتدا کند، بايد در رکعت دوم نمازش که رکعت سوم امام است، پس از دو سجده بنشيند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخيزد و چنانچه براي گفتن سه بار تسبيحات وقت ندارد، يک بار بگويد و در رکوع يا سجده خود را به امام برساند.
مسئله 1509. اگر امام در رکعت سوم يا چهارم باشد و مأموم بداند که اگر اقتدا کند و حمد را بخواند به رکوع امام نمي‌رسد، به احتياط واجب صبر کند تا امام به رکوع رود و سپس اقتدا کند.
مسئله 1510. اگر در حال قيام رکعت سوم يا چهارم امام اقتدا کند، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر براي سوره وقت ندارد، بايد حمد را تمام کند و در رکوع يا سجده خود را به امام برساند؛ ولي چنانچه در سجده به امام برسد، بهتر است که احتياطاً نماز را دوباره اقامه کند.
مسئله 1511. کسي که مي‌داند اگر سوره را بخواند در رکوع به امام نمي‌رسد، بايد سوره را نخواند؛ ولي اگر خواند و فاصله کوتاه بود، نمازش صحيح است.
مسئله 1512. کسي که اطمينان دارد که اگر سوره را شروع يا تمام کند به رکوع امام مي‌رسد، به احتياط واجب سوره را شروع کند؛ يا اگر شروع کرده، تمام کند.
مسئله 1513. کسي که يقين دارد، اگر سوره را بخواند به رکوع امام مي‌رسد، چنانچه سوره را بخواند و به رکوع نرسد، نماز جماعتش صحيح است.
مسئله 1514. اگر امام به حالت نماز ايستاده باشد و مأموم نداند که وي در کدام رکعت است، مي‌تواند اقتدا کند؛ ولي بايد حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر بعد بفهمد که امام در رکعت يکم يا دوم بوده، نماز جماعتش صحيح است.
مسئله 1515. اگر به اين گمان که امام در رکعت يکم يا دوم است حمد و سوره نخواند و پس از رکوع بفهمد که امام در رکعت سوم يا چهارم بوده، نمازش صحيح است؛ ولي چنانچه پيش از رکوع بفهمد، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، فقط حمد را بخواند و در رکوع يا سجده خود را به امام برساند.
مسئله 1516. اگر به اين گمان که امام در رکعت سوم يا چهارم است، حمد و سوره بخواند و پيش از رکوع يا پس از آن بفهمد که در رکعت يکم يا دوم بوده، نماز جماعتش صحيح است.
مسئله 1517. اگر در حال اشتغال به نماز مستحبيْ نماز جماعت برپا شود، چنانچه اطمينان ندارد که با تمام کردن نماز به جماعت برسد، مستحب است نماز را رها کند و مشغول نماز جماعت شود، بلکه اگر اطمينان نداشته باشد که به رکعت يکم برسد مستحب است به همين دستور رفتار کند.
مسئله 1518. اگر موقعي که مشغول نماز سه رکعتي يا چهار رکعتي است، جماعت برپا شود، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته و اطمينان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است به نيت نماز مستحبي، نماز را دو رکعتي تمام کند و خود را به جماعت برساند.
مسئله 1519. اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد يا سلام اول باشد، لازم نيست نيت فرادا کند.
مسئله 1520. کسي که يک رکعت از امام عقب مانده، وقتي امام تشهد رکعت آخر را مي‌خواند، مي‌تواند برخيزد و نماز را تمام کند؛ يا انگشتان دست و پنجۀ پا را به زمين بگذارد و به صورت نيم‌خيز درآيد و صبر کند تا امام سلام نماز را بگويد و سپس برخيزد.
شروط امام جماعت
مسئله 1521. امام جماعت بايد بالغ و عاقل و شيعۀ دوازده امامي و عادل و حلالزاده باشد و نماز را به صورت صحيح به‌جا آورد؛ نيز اگر مأموم مرد است، امام او هم بايد مرد باشد. امامت زن براي زن منعي ندارد و اقتدا کردن بچۀ مميّز که خوب و بد را مي‌فهمد، به بچۀ مميّز ديگر، جايز است.
مسئله 1522. عدالت امام جماعت بايد براي مأموم محرز باشد و با شک در اصل عدالت کسي نمي‌توان به او اقتدا کرد و در صورتي که امام را عادل مي‌دانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقي است يا نه، مي‌تواند به او اقتدا کند.
مسئله 1523. کسي که ايستاده نماز مي‌گزارد، نمي‌تواند به کسي که نشسته يا خوابيده نماز مي‌گزارد اقتدا کند و کسي که نشسته نماز مي‌گزارد، نمي‌تواند به کسي که خوابيده نماز مي‌گزارد، اقتدا کند.
مسئله 1524. کسي که نشسته نماز مي‌گزارد، مي‌تواند به کسي که نشسته نماز مي‌گزارد اقتدا کند؛ همچنين کسي که خوابيده است، مي‌تواند به کسي که نشسته نماز مي‌گزارد اقتدا کند؛ ولي کسي که نشسته نماز مي‌گزارد، نمي‌تواند به کسي که خوابيده نماز مي‌گزارد، اقتدا کند.
مسئله 1525. اگر امام جماعت به عذري با تيمم يا با وضوي جبيره‌اي نماز بگزارد، مي‌توان به او اقتدا کرد، ولي چنانچه به عذري با لباس نجس نماز مي‌گزارد، بنا بر احتياط مستحب نبايد به او اقتدا کرد.
مسئله 1526. اگر امام مرضي دارد که نمي‌تواند از بيرون آمدن ادرار يا مدفوع خودداري کند، به احتياط واجب، نمي‌شود به او اقتدا کرد.
مسئله 1527. به احتياط واجب، کسي که مرض خوره يا پيسي دارد، نبايد امام جماعت شود.
احکام جماعت
مسئله 1528. موقعي که مأموم نيت مي‌کند، بايد امام را معيّن کند؛ ولي دانستن اسم او لازم نيست؛ مثلاً اگر نيّت کند اقتدا مي‌کنم به امام حاضر، نمازش صحيح است.
مسئله 1529. اگر کسي به قصد اينکه امام جماعتْ فلاني است، اقتدا کند، به گونه‌اي که اگر ديگري باشد، اقتدا نمي‌کند، نماز او به جماعت باطل است، هرچند آن ديگري هم نزد او عادل باشد و اگر مأموم در اين حال به صورت وجوب يا استحباب يا احتياط، حمد و سوره نماز خود را خوانده باشد، نماز او به صورت فرادا صحيح است؛ ولي چنانچه به صورتي بوده که اگر پيش از نماز مي‌فهميد که شخص ديگري است، به او هم مثل اوّلي اقتدا مي‌کرد، نمازش به جماعت نيز صحيح است.
مسئله 1530. اگر امام جماعت در بين نماز از قيام عاجز شد، لازم است مأموم نيت فرادا کند و نماز خود را به‌جا آورد؛ همچنين است هر نقصي که مانع از اقتداست.
مسئله 1531. مأموم بايد غير از حمد و سوره، همه چيز نماز را خودش بخواند؛ ولي اگر رکعت اول يا دوم او رکعت سوم يا چهارم امام باشد و در حال قيام امام به او اقتدا کند، بايد حمد و سوره را بخواند.
مسئله 1532. اگر مأموم در رکعت يکم و دوم نماز صبح و مغرب و عشاء صداي حمد و سورۀ امام را بشنود، اگرچه کلمات را تشخيص ندهد، بايد حمد و سوره را نخواند و اگر صداي امام را نشنود، مستحب است حمد و سوره بخواند؛ ولي بايد آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند، اشکال ندارد.
مسئله 1533. اگر مأموم برخي از کلمات حمد و سورۀ نماز صبح و مغرب و عشاي امام را بشنود، به احتياط واجب، حمد و سوره را نخواند.
مسئله 1534. اگر مأموم به سهو حمد و سوره بخواند، يا خيال کند صدايي را که مي‌شنود صداي امام نيست و حمد و سوره بخواند و بعد بفهمد صداي امام بوده، نمازش صحيح است.
مسئله 1535. اگر شک کند که صداي امام را مي‌شنود يا نه، يا صدايي بشنود و نداند صداي امام است يا صداي کسي ديگر، مي‌تواند حمد و سوره بخواند.
مسئله 1536. مأموم بايد در رکعت يکم و دوم نماز ظهر و عصر، حمد و سوره نخواند و مستحب است به جاي آن ذکر بگويد.
مسئله 1537. مأموم نبايد تکبيرةالاحرام را پيش از امام بگويد، بلکه به احتياط واجب تا تکبير امام تمام نشده، تکبير نگويد.
مسئله 1538. اگر مأموم پيش از امام به عمد هم سلام دهد، نمازش صحيح است.
مسئله 1539. اگر مأموم غير از تکبيرة‌الاحرام و سلام چيزهاي ديگر نماز را پيش از امام بگويد، اشکال ندارد، ولي چنانچه آن‌ها را بشنود، يا بداند امام چه وقت مي‌گويد، به احتياط مستحب پيش از امام نگويد.
مسئله 1540. مأموم بايد غير از آنچه در نماز خوانده مي‌شود، کارهاي ديگر آن را - مانند رکوع و سجود - با امام يا کمي پس از او به‌جا آورد و اگر به عمد پيش از امام يا مدتي پس از امام انجام دهد، به جهت ترک متابعت معصيت کرده؛ ولي نمازش صحيح است؛ امّا اگر در دو رکن پشت سر هم از امام جلو يا عقب بيفتد، به احتياط مستحب، بايد نماز را تمام کند و دوباره اقامه کند.
مسئله 1541. اگر به سهو پيش از امام سر از رکوع بردارد، چنانچه امام در رکوع باشد، بايد به رکوع برگردد و با امام سر بردارد و در اين صورت، اضافه شدن رکوع که رکن است، نماز را باطل نمي‌کند؛ ولي اگر به رکوع برگردد و پيش از آنکه به رکوع برسد، امام سر بردارد، نمازش باطل است.
مسئله 1542. اگر به اشتباه سر از سجده بردارد و ببيند امام در سجده است، بايد به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده اين کار رخ دهد، براي اضافه شدن دو سجده که رکن است، نماز باطل نمي‌شود.
مسئله 1543. کسي که به اشتباه پيش از امام از سجده سر برداشته، هرگاه به سجده برگردد و هنوز به سجده نرسيده امام سر بردارد، نمازش صحيح است؛ ولي چنانچه در هر دو سجده از يک رکعت اين کار رخ دهد، نماز باطل است.
مسئله 1544. اگر به اشتباه سر از رکوع يا سجده بردارد و به سهو يا به خيال اينکه به امام نمي‌رسد، به رکوع يا سجده نرود، نمازش صحيح است.
مسئله 1545. اگر مأموم از سجده سر بردارد و ببيند امام در سجده است، چنانچه به خيال اينکه سجدۀ يکم امام است، به قصد اينکه با امام سجده کند به سجده رود و سپس بفهمد سجدۀ دوم امام بوده، بايد بنا بر احتياط نماز را تمام کند و نماز را دوباره انجام دهد. و اگر به خيال اينکه سجدۀ دوم امام است، به سجده رود و بفهمد سجدۀ يکم امام بوده، بايد از امام متابعت کرده و به سجده رود و نماز را تمام کند و اعاده آن مستحب است.
مسئله 1546. اگر به سهو پيش از امام به رکوع رود و در حالي باشد که اگر سر بر دارد به مقداري از قرائت امام مي‌رسد، چنانچه سر بردارد و با امام به رکوع رود، نمازش صحيح است.
مسئله 1547. اگر به سهو پيش از امام به رکوع رود و به صورتي باشد که اگر برگردد به چيزي از قرائت امام نمي‌رسد، مي‌تواند سر بردارد و با امام نماز را تمام کند و نمازش صحيح است، اگرچه احتياط استحبابي در اين صورت، اعادۀ نماز است و اگر سر برندارد تا امام به او برسد، نمازش صحيح است.
مسئله 1548. اگر به سهو پيش از امام به سجده رود، مي‌تواند سر بردارد و با امام به سجده رود و نمازش صحيح است، اگرچه احتياط استحبابي در اين صورت، اعادۀ نماز است و چنانچه سر برنداشت، نمازش صحيح است.
مسئله 1549. اگر امام در رکعتي که قنوت ندارد، به اشتباه قنوت بخواند، يا در رکعتي که تشهد ندارد، به اشتباه مشغول خواندن تشهد شود، مأموم نبايد قنوت و تشهد را بخواند؛ ولي نمي‌تواند پيش از امام به رکوع رود؛ يا پيش از ايستادن امام بايستد، بلکه بايد صبر کند، تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقيۀ نماز را با او به‌جا آورد.
مسئله 1550. در تحقق جماعت، فقط کافي است که مأموم نيّت اقتدا داشته باشد و نيّت امامت براي امام جماعت، معتبر نيست و بدون نيّت او، جماعت از طرفين محقق مي‌شود و احکام آن، از قبيل متابعت و شک، جاري است؛ امّا در استحقاق ثواب جماعت براي امام بدون نيّت، جاي تأمّل است و در اين صورت، احتياط مستحب براي امام اين است که احکام جماعت را بر اين نماز جاري نکند.
مسئله 1551. امام جماعت بايد يک نفر باشد؛ ولي اگر در بين نماز براي امام حادثه‌اي پيش آمد - مثل فوت، بيهوشي، ديوانگي، حدث، مرض، جاري شدن خون از بيني و احتياج به قضاي حاجت و هم‌چنين است اگر امام متوجّه شود که طهارت نداشته يا نماز او شکسته بوده است - امام يا مأموم‌ها مي‌توانند شخص ديگري را امام قرار دهند؛ خواه آن فرد از اعضاي جماعت باشد؛ يا کسي باشد که ابتدائاً مي‌خواهد نماز بگزارد.
برخي امور مستحب در نماز جماعت
مسئله 1552. اگر مأموم يک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بايستد و چنانچه يک زن باشد، مستحب است در طرف راست امام، به گونه‌اي بايستد که جاي سجده‌اش مساوي زانوي امام در حال سجده يا قدم امام باشد و اگر يک مرد و يک زن يا يک مرد و چند خانم باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و باقي پشت سر امام بايستند و اگر چند مرد يا چند خانم باشند، مستحب است پشت سر امام بايستند و اگر چند مرد و چند خانم باشند، مستحب است مردها پشت سر امام و خانم‌ها پشت سر مردها بايستند.
مسئله 1553. اگر امام و مأموم يا مأموم‌ها زن باشند، سزاوار است که هر دو يا همه در يک صف قرار گيرند. بلي، اگر شمار آنان فراوان باشد، صف‌هاي بعدي را تشکيل مي‌دهند.
مسئله 1554. مستحب است امام در وسط صف بايستد و اهل علم و کمال و تقوا در صف يکم بايستند.
مسئله 1555. مستحب است صف‌هاي جماعت منظم باشد و بين کساني که در يک صف ايستاده‌اند، فاصله نباشد و شانۀ آنان رديف يکديگر باشد.
مسئله 1556. مستحب است بعد از گفتن «قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ» مأموم‌ها برخيزند.
مسئله 1557. مستحب است امام جماعت، حال مأمومي را که از ديگران ضعيف‌تر است، رعايت کند و شتاب نکند تا افراد ضعيف به او برسند؛ نيز مستحب است قنوت و رکوع و سجود را طول ندهد، مگر بداند همه کساني که به او اقتدا کرده‌اند، مايلند.
مسئله 1558. مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذکرهايي که بلند مي‌خواند، صداي خود را به قدري بلند کند که ديگران بشنوند؛ ولي بايد بيش از اندازه صدا را بلند نکند.
مسئله 1559. اگر امام در رکوع بفهمد کسي تازه رسيده و مي‌خواهد به او اقتدا کند، مستحب است رکوع را دو برابر عادت طولاني کند و سپس برخيزد، اگرچه بفهمد کس ديگري هم براي اقتدا وارد شده است.
برخي امور مکروه در نماز جماعت
مسئله 1560. اگر در صف‌هاي جماعت جا باشد، مکروه است کسي تنها بايستد.
مسئله 1561. مکروه است مأموم ذکرهاي نماز را به صورتي بگويد که امام بشنود.
مسئله 1562. مسافري که نماز ظهر و عصر و عشاء را دو رکعت مي‌گزارد، مکروه است در اين نمازها به کسي که مسافر نيست، اقتدا کند و کسي که مسافر نيست، مکروه است در اين نمازها به مسافر اقتدا کند.
مسئله 1563. در صورتي که جماعت برپا و «قد قامت الصلاة» گفته شود، خواندن نافله براي مأموم مکروه است و بنا بر اقرب، اين کراهت قبل از «قد قامت الصّلاة» نيز هست، در صورتي که بداند به اوّل نماز جماعت نمي‌رسد.
مسئله 1564. اگر کسي نذر کرده نمازش را به جماعت يا در مسجد اقامه کند، چنانچه آن را فرادا يا در خانه به‌جا آورد، نمازش صحيح است، گرچه بر اثر ترک نذر معصيت کرده است.
مسئله 1565. اگر کسي در حالي وارد مسجد شود که صف نماز جماعت - هرچند يک نفر باشد - پس از اقامه جماعت رو به قبله به حالت نمازگزار نشسته باشد، بر اين تازه وارد لازم نيست اذان و اقامه بگويد و اين حکم، مخصوص مسجد است.
نماز آيه
مسئله 1566. نماز آيه (آيات) که دستور آن ذکر خواهد شد، به چهار چيز واجب مي‌شود: يکم. گرفتن خورشيد. دوم. گرفتن ماه، اگر چه مقدار کمي از آن‌ها گرفته شود و کسي هم از آن نترسد. سوم. زلزله، اگرچه کسي هم نترسد. چهارم. رعد و برق و بادهاي سياه و سرخ و مانند اين‌ها، اگر بيشتر مردم از آن بترسند که بنا بر احتياط واجب بايد براي اين‌ها هم نماز آيه اقامه کند.
مسئله 1567. اگر از چيزهايي که نماز آيه براي آن‌ها واجب است، بيشتر از يکي رخ دهد، انسان بايد براي هر يک از آن‌ها يک نماز آيه بگزارد؛ براي مثال، اگر گرفتن خورشيد همراه با زلزله باشد، بايد دو نماز آيه به‌جا آورد.
مسئله 1568. کسي که چند نماز آيه بر او واجب است، اگر همۀ آن‌ها براي يک چيز بر او واجب شده باشد - براي مثال، سه‌بار خورشيد گرفته و نماز آن‌ها را اقامه نکرده است - موقعي که قضاي آن‌ها را مي‌گزارد، لازم نيست معيّن کند که براي کدام دفعۀ آن‌ها باشد؛ همچنين است اگر چند نماز براي رعد و برق و بادهاي سياه و سرخ و مانند اين‌ها بر او واجب شده باشد؛ ولي اگر براي آفتاب‌گرفتگي و ماه‌گرفتگي و زلزله، يا براي دو تاي اين‌ها نمازهايي بر او واجب شده باشد، به احتياط واجب، هنگام نيت، معيّن کند نماز آيه‌اي را که به‌جا مي‌آورد، براي کدام يک از آن‌هاست.
مسئله 1569. چيزهايي که نماز آيه براي آن‌ها واجب است، در هر شهري رخ دهد، فقط مردم همانجا بايد نماز آيه بگزارند و بر مردم جاهاي ديگر واجب نيست؛ ولي اگر مکان آن‌ها به قدري نزد يک باشد که با آن شهر يکي حساب شود، نماز آيه بر آنان هم واجب است.
مسئله 1570. از آغاز گرفتگي خورشيد يا ماه، وقت اداي نماز آيه است و انسان بايد نماز آيه را اقامه کند و بنا بر احتياط واجب، به قدري تأخير نيندازد که شروع به بازشدن کند.
مسئله 1571. اگر گزاردن نماز آيه را به قدري تأخير بيندازد که بازشدن آفتاب يا ماه آغاز شود، نبايد نيت ادا و قضا کند؛ ولي اگر پس از بازشدن تمام آن، نماز بگزارد، بايد نيت قضا کند.
مسئله 1572. اگر مدت خورشيدگرفتگي يا ماه‌گرفتگي بيش از انجام دادن يک رکعت از نماز آيه باشد، ولي انسان نماز به‌جا نياورد، تا به اندازۀ گزاردن يک رکعت به پايان وقت آن مانده باشد، مي‌تواند نيت ادا کند، بلکه اگر مدت گرفتگي آن‌ها به اندازۀ گزاردن يک رکعت هم باشد، به احتياط واجب بايد آن را به‌جا آورد و اداست.
مسئله 1573. موقعي که زلزله و رعد و برق و مانند اين‌ها رخ مي‌دهد، انسان بايد فوري نماز آيه را اقامه کند و اگر بدون عذر به‌جا نياورد، معصيت کرده و تا پايان عمر بر او واجب است و هر وقت به‌جا آورد، صحيح و بجاست.
مسئله 1574. اگر گرفتن آفتاب يا ماه را نداند و پس از بازشدن آفتاب يا ماه بفهمد که تمام آن گرفته‌شده بود، بايد قضاي نماز آيه را بگزارد؛ ولي اگر بفهمد مقداري از آن گرفته‌شده بود، قضا بر او واجب نيست.
مسئله 1575. اگر عدّه‌اي بگويند که خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفتۀ آنان يقين نکند و نماز آيه اقامه نکند و سپس معلوم شود راست گفته‌اند، در صورتي که تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد، بايد نماز آيه را بگزارد و اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نيست، بگويند خورشيد يا ماه گرفته و سپس معلوم شود که عادل بوده‌اند، بايد نماز آيه را به‌جا آورد، بلکه اگر معلوم شود که مقداري از آن گرفته، به احتياط واجب نماز آيه را بگزارد.
مسئله 1576. اگر انسان به گفتۀ کساني مانند منجّمان که از روي قاعدۀ علمي، وقت گرفتن خورشيد و ماه را مي‌دانند، اطمينان پيدا کند که خورشيد يا ماه گرفته، به احتياط واجب بايد نماز آيه را به‌جا آورد؛ نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مي‌گيرد و فلان مقدار طول مي‌کشد و انسان به گفتۀ آنان اطمينان پيدا کند، به احتياط واجب، به گفتۀ آنان عمل کند؛ براي مثال، اگر بگويند بازشدن آفتاب فلان ساعت آغاز مي‌شود، به احتياط بايد نماز را تا آن وقت تأخير نيندازد.
مسئله 1577. اگر بفهمد نماز آيه‌اي که انجام داده باطل بوده، بايد دوباره اقامه کند و اگر وقت آن گذشت، قضا کند.
مسئله 1578. اگر در وقت نماز يوميه، نماز آيه هم بر انسان واجب شود، چنانچه براي هر دو نماز وقت دارد، مي‌تواند هر کدام را نخست به‌جا آورد و چنانچه وقت يکي از آن دو تنگ باشد، بايد اول آن را انجام دهد و اگر وقت هر دو تنگ باشد، بايد نخست نماز يوميه را به‌جا آورد.
مسئله 1579. اگر در بين نماز يوميه بفهمد که وقت نماز آيه تنگ است، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آن را تمام کند و سپس نماز آيه بگزارد و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد، بايد آن را بشکند و نخست نماز آيه و سپس نماز يوميه را به‌جا آورد.
مسئله 1580. اگر در بين نماز آيه بفهمد که وقت نماز يوميه تنگ است، بايد نماز آيه را رها کند و مشغول نماز يوميه شود و پس از تمام شدن آن، پيش از انجام دادن کاري که نماز را به هم بزند، بقيۀ نماز آيه را از همانجا که رها کرده ادامه دهد.
مسئله 1581. اگر در حال حيض يا نفاس زن، آفتاب يا ماه بگيرد و تا آخر مدتي که خورشيد يا ماه باز مي‌شوند، زن در حال حيض يا نفاس باشد، نماز آيه بر او واجب نيست و قضا هم ندارد.
شيوه نماز آيه
مسئله 1582. نماز آيه دو رکعت است و هر رکعت پنج رکوع دارد و به چند صورت مي‌توان آن را به‌جا آورد.
صورت يکم: نمازگزار پس از نيت، تکبير بگويد و يک حمد و يک سورۀ تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد و دوباره يک حمد و يک سوره بخواند و باز به رکوع رود تا پنج بار و بعد از سر برداشتن از رکوع پنجم، دو سجده کند و برخيزد و رکعت دوم را هم مانند رکعت يکم به‌جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.
صورت دوم: نمازگزار در نماز آيه، پس از نيت و تکبير و خواندن حمد، آيه‌هاي يک سوره را پنج قسمت کند و يک آيه يا بيشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون اينکه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همين‌گونه تا پيش از رکوع پنجم سوره را تمام کند؛ براي مثال، به قصد سورۀ «توحيد»، «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» بگويد و به رکوع رود و سپس بايستد و بگويد «قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ» و دوباره به رکوع رود و پس از رکوع بايستد و بگويد: «الله الصَّمَدُ» و باز به رکوع رود و بايستد و بگويد: «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» و سپس به رکوع رود و سر بردارد و بگويد: «وَ لَمْ يَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» و با رفتن به رکوع پنجم و سر برداشتن از آن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مانند رکعت يکم به‌جا آورد و پس از سجدۀ دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
صورت سوم: در يک رکعت از نماز آيه، پنج بار حمد و سوره بخواند و در رکعت ديگر يک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند و اين کار مانعي ندارد.
مسئله 1583. چيزهايي که در نماز يوميه واجب و مستحب است، در نماز آيه هم واجب و مستحب است؛ ولي در نماز آيه مستحب است به جاي اذان و اقامه سه بار - به قصد اميد ثواب - بگويند: «الصلاة».
مسئله 1584. مستحب است پس از رکوع پنجم و دهم بگويد: «سَمِعَ الله لِمَنْ حَمِدَه» و نيز پيش از هر رکوع و پس از آن تکبير بگويد؛ ولي پس از رکوع پنجم و دهم، گفتن تکبير مستحب نيست.
مسئله 1585. مستحب است پيش از رکوع دوم، چهارم، ششم، هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط يک قنوت پيش از رکوع دهم بخواند، کافي است.
مسئله 1586. اگر در نماز آيه شک کند که چند رکعت خوانده و يقين يا گمان او به جايي نرسد، نماز باطل است.
مسئله 1587. اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت يکم است يا در رکوع اول رکعت دوم و فکرش به جايي نرسد، نماز او باطل است؛ ولي اگر در عدد رکوع‌ها شک کند - براي مثال، شک کند که چهار رکوع کرده يا پنج رکوع - چنانچه براي رفتن به سجده خم نشده، بايد رکوعي را که شک دارد انجام داده يا نه، به‌جا آورد؛ ولي اگر از محلّ گذشته - يعني براي رفتن به سجده خم شده - بايد به شک خود اعتنا نکند.
مسئله 1588. هر يک از رکوع‌هاي نماز آيه رکن است که اگر به عمد يا اشتباه کم يا اضافه شود، نماز باطل است.
نماز عيد فطر و قربان
مسئله 1589. نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام عليه‌السلام واجب است و بايد به جماعت گزارده شود و در اين زمان که امام عليه‌السلام غايب است، مستحب است و مي‌توان آن را به جماعت يا فرادا انجام داد.
مسئله 1590. محل دو خطبه در نماز عيد فطر و قربان، پس از آن دو نماز است و خطبه‌هاي آن‌ها بنا بر احتياط، محتواي خطبه‌هاي نماز جمعه را دارد؛ يعني حمد و ثناي الهي و شهادتين و سفارش به تقوا و قرائت سورۀ کوتاه قرآن و نشستن امام بين دو خطبه.
مسئله 1591. وقت نماز عيد فطر و قربان از اول آفتاب روز عيد است تا ظهر.
مسئله 1592. مستحب است نماز عيد قربان را پس از بلند شدن آفتاب اقامه کنند و در عيد فطر مستحب است پس از بلند شدن آفتاب افطار کنند و زکات فطره را هم بپردازند؛ يا جدا کنند و سپس نماز عيد را به‌جا آورند.
مسئله 1593. نماز عيد فطر و قربان، اذان و اقامه ندارد و دو رکعت است که در رکعت يکم پس از خواندن حمد و سوره بايد پنج تکبير بگويد و پس از هر تکبير يک قنوت بخواند و پس از قنوت پنجم تکبير ديگري بگويد و به رکوع رود و دو سجده به‌جا آورد و برخيزد و در رکعت دوم، چهار تکبير بگويد و پس از هر تکبير قنوت بخواند و تکبير پنجم را بگويد و به رکوع رود و پس از رکوع دو سجده کند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
مسئله 1594. در قنوت نماز عيد فطر و قربان هر دعا و ذکري خوانده شود، کافي است؛ ولي بهتر است نمازگزار اين دعا را به اميد ثواب بخواند: «اللّ هُمَّ أهْلَ الْکِبْرِياءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَروتِ وَ أهْلَ الْعَفْوِِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أهْلَ التَّقْوي وَ الْمَغْفِرَةِ أسْأَلُک بِحَقِّ هذا الْيَوْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسلِمينَ عيداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَةً وَ مَزيداً أنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أنْ تُدخِلَني في کُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أنْ تُخْرِجَنِي مِن کُلِّ سُوءٍ أخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً و آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُک عَلَيْهِ وَ عَليْهِمْ اللّ هُمَّ إِنِّي اسْألُک خَيرَ ما سَأَلَکَ بِهِ عِبادُک الصَّالِحُونَ وَ أعُوذُ بِک مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُک الْمُخْلَصُونَ».
مسئله 1595. مستحب است در نماز عيد فطر و قربان حمد و سوره بلند خوانده شود.
مسئله 1596. نماز عيد سورۀ مخصوصي ندارد؛ ولي بهتر است در رکعت يکم آن، سورۀ شمس (سورۀ 91) و در رکعت دوم سورۀ غاشيه (سورۀ 88) را بخوانند يا در رکعت يکم، سوره سبّح اسم (سورۀ 87) و در رکعت دوم سورۀ شمس را بخوانند.
مسئله 1597. مستحب است پيش از نماز روز عيد فطر، به خرما افطار کند و در عيد قربان، پس از نماز، قدري از گوشت قرباني بخورد.
مسئله 1598. مستحب است پيش از نماز عيد غسل کند و دعاهايي که پيش از نماز و پس از آن در کتاب‌هاي دعا ذکر شده، به اميد ثواب بخواند.
مسئله 1599. مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده کنند و در حال گفتن تکبيرها، دست‌ها را بلند کنند.
مسئله 1600. پس از نماز مغرب و عشاي شب عيد فطر و بعد از نماز صبح و ظهر و عصر روز عيد، نيز پس از نماز عيد فطر مستحب است که اين تکبيرها را بگويد: «اللهُ أکْبرُ اللهُ أکْبرُ لا إلهَ إلَّا اللهُ و اللهُ أکْبرُ اللهُ أکْبرُ وَ للهِ الْحَمْد اللهُ أکْبرُ عَلي ما هَدانا».
مسئله 1601. مستحب است انسان در عيد قربان پس از ده نماز که اول آن‌ها نماز ظهر روز عيد و آخر آن‌ها نماز صبح روز دوازدهم است، تکبيرهايي را که در مسئلۀ پيش ذکر شد، بگويد و پس از آن بگويد: «اللهُ أکْبرُ عَلي ما رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الأنْعامِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ عَلي ما أبْلانا» ولي اگر عيد قربان را در مِنا باشد، مستحب است تا از مِنا کوچ نکرده، پس از پانزده نماز که اول آن‌ها نماز ظهر روز عيد و آخر آن‌ها نماز صبح روز سيزدهم ذي حجه است، اين تکبيرها را بگويد.
مسئله 1602. کراهت دارد نماز عيد را زير سقف بخواند.
مسئله 1603. در نماز عيد هم مانند نمازهاي ديگر، مأموم بايد غير از حمد و سوره، چيزهاي ديگر نماز را خودش بخواند.
مسئله 1604. اگر مأموم موقعي برسد که امام مقداري از تکبيرها را گفته، مي‌تواند به او اقتدا کند و همراه امام قنوت‌ها را بخواند و پس از آنکه امام به رکوع رفت، بايد آنچه از تکبيرها و قنوت‌ها را که با امام نگفته، خودش بگويد و اگر در هر قنوت يک «سبحان الله» يا يک «الحمد لله» بگويد، کافي است.
مسئله 1605. اگر در نماز عيد وقتي برسد که امام در رکوع است، مي‌تواند نيّت کند و تکبير يکم نماز را بگويد و به رکوع رود.
مسئله 1606. اگر در عدد تکبيرهاي نماز و قنوت‌هاي آن شک کند، چنانچه از محل آن تجاوز کرده، به شک خود اعتنا نکند؛ ولي چنانچه از محل آن تجاوز نکرده است، بر اقلّ بنا بگذارد و اگر بعد معلوم شود که گفته بوده، اشکال ندارد.
مسئله 1607. اگر قرائت يا تکبيرات يا قنوت‌ها را فراموش کند و به‌جا نياورد و در رکوع يادش بيايد، نمازش صحيح است.
مسئله 1608. اگر رکوع يا دو سجده يا تکبيرة‌الاحرام را فراموش کند، نمازش باطل مي‌شود.
مسئله 1609. اگر در نماز عيد، يک سجده يا تشهد را فراموش کند، به احتياط مستحب، پس از نماز آن را به قصد رجاء به‌جا آورد و اگر کاري کند که براي آن در نمازهاي يوميه سجدۀ سهو لازم است، به احتياط مستحب، بعد از نماز به قصد رجاء، دو سجدۀ سهو براي آن به‌جا آورد.
اجير گرفتن براي نماز
مسئله 1610. پس از مرگ انسان، مي‌توان براي نماز و عبادت‌هاي ديگر او که در دوران زندگي به‌جا نياورده، ديگري را اجير کنند؛ يعني به او مزد دهند که آن‌ها را به‌جا آورد و اگر کسي بدون مزد هم آن‌ها را انجام دهد، صحيح است.
مسئله 1611. انسان مي‌تواند براي برخي از کارهاي مستحبي - مانند زيارت قبر پيغمبر و امامان: - از طرف زندگان اجير شود؛ نيز مي‌تواند کار مستحبي را انجام دهد و ثواب آن را براي مردگان يا زندگان هديه کند.
مسئله 1612. کسي که براي نماز قضاي ميّت اجير شده، بايد يا مجتهد باشد يا مسائل نماز را از روي تقليد صحيح بداند و قرائت او نيز صحيح باشد.
مسئله 1613. اجير بايد هنگام نيّت، ميّت را معيّن کند و لازم نيست اسم او را بداند، پس اگر نيت کند از سوي کسي نماز مي‌خوانم که براي او اجير شده‌ام، کافي است.
مسئله 1614. اجير بايد خود را به جاي ميّت فرض کند و عبادت‌هاي او را به نيابت از او به‌جا آورد و اگر عملي را انجام دهد و ثواب آن را براي او هديه کند، کافي نيست.
مسئله 1615. بايد کسي را اجير کنند که اطمينان داشته باشند که نماز يا عبادت ديگر مورد اجاره را صحيح انجام مي‌دهد.
مسئله 1616. کسي که ديگري را براي نمازهاي ميت اجير کرده، اگر بفهمد که عمل را به‌جا نياورده، يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرد.
مسئله 1617. هرگاه شک کند که اجير عمل را انجام داده يا نه، اگرچه بگويد انجام داده‌ام، بايد دوباره اجير بگيرد؛ ولي چنانچه شک کند که عمل او صحيح بوده يا نه، اجير گرفتن لازم نيست.
مسئله 1618. کسي که عذري دارد - براي مثال، نشسته نماز مي‌خواند - نمي‌توان او را براي نمازهاي ميت اجير کرد، بلکه بنا بر احتياط واجب بايد کسي را هم که با تيمم يا جبيره نماز مي‌خواند، اجير نکنند.
مسئله 1619. مرد براي زن و خانم براي مرد مي‌تواند نايب شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز، بايد به تکليف خود عمل کند، بنابراين اگر مردي به نيابت از خانمي، نماز قضاي او را به‌جا آورد، بايد نمازهاي صبح و مغرب و عشاء را بلند بخواند؛ همچنين اگر خانمي به نيابت مردي، نماز قضاي او را انجام دهد، مي‌تواند حمد و سورۀ نماز مغرب و عشاء و صبح را آهسته بخواند، چون جهر و اِخفاتْ وظيفۀ نمازگزار است؛ نه حکم نماز.
مسئله 1620. لازم نيست قضاي نمازهاي ميت به ترتيب خوانده شود، اگرچه بدانند که ميت ترتيب نمازهاي خود را مي‌دانسته است.
مسئله 1621. اگر با اجير شرط کنند که عمل را به صورت مخصوصي انجام دهد، بايد همان گونه به‌جا آورد و چنانچه با او شرط نکنند، بايد در آن عمل، به تکليف خود رفتار کند و به احتياط مستحب از وظيفۀ خودش و ميت، به هر کدام که به احتياط نزديک‌تر است، عمل کند؛ براي مثال، اگر وظيفۀ ميت گفتن سه بار تسبيحات اربعه بوده و يک مرتبه گفتن براي او کافي است، سه بار بگويد.
مسئله 1622. اگر با اجير شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبات آن به‌جا آورد، بايد مقداري از مستحبات نماز را که معمول است، به‌جا آورد.
مسئله 1623. اگر ميت ترتيب نمازهايي را که قضا شده مي‌دانسته و انسان بخواهد براي آن نمازها چند نفر اجير بگيرد لازم نيست براي هر کدام از آن‌ها وقتي را معيّن کند.
مسئله 1624. اگر کسي اجير شود که مثلاً در مدت يک سال نمازهاي ميت را به‌جا آورد و پيش از تمام شدن سال بميرد، بايد براي نمازهايي که مي‌دانند به‌جا نياورده، ديگري را اجير کنند، بلکه براي نمازهايي هم که احتمال مي‌دهند به‌جا نياورده، بايد بنا بر احتياط واجب اجير بگيرند.
مسئله 1625. کسي را که براي نمازهاي ميت اجير کرده‌اند، اگر پيش از تمام کردن نمازها بميرد و اجرت همۀ آن‌ها را گرفته باشد، چنانچه شرط کرده باشند که تمام نمازها را خودش اقامه کند، بايد اجرت مقداري از نماز را که نگزارده، از مال او به وليّ ميّت بپردازند؛ مثلاً اگر نصف آن‌ها را انجام نداده، بايد نصف پولي را که گرفته، از مال او به وليّ ميّت برگردانند و اگر شرط نکرده باشند، بايد ورثه‌اش از مال او اجير بگيرند؛ امّا اگر مال نداشته باشد، بر ورثۀ او چيزي واجب نيست.
مسئله 1626. اگر اجير پيش از تمام کردن نمازهاي ميت بميرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، بايد از مال او براي نمازهايي که اجير بوده، ديگري را اجير کنند و چنانچه چيزي اضافه آمد، درصورتي‌که وصيت کرده باشد و ورثه اجازه بدهند، براي تمام نمازهاي او اجير بگيرند و اگر اجازه ندهند، ثلث آن را به مصرف نماز خودش برسانند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم