احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

امور واجب در نماز

امور واجب در نماز
مسئله 992. يازده چيز در نماز واجب است: يکم نيّت؛ دوم ايستادن؛ سوم تکبيرةالاحرام؛ يعني گفتن «الله اکبر» در اول نماز؛ چهارم رکوع؛ پنجم سجود؛ ششم قرائت؛ هفتم ذکر رکوع و سجود؛ هشتم تشهد؛ نُهم سلام؛ دهم ترتيب؛ يازدهم موالات؛ يعني پي در پي آوردن اجزاي نماز.
مسئله 993. اموري که در نماز واجب‌اند، دو قسم‌اند. قسم يکم، رکن است و قسم دوم، غير رکن. واجب رکني، آن است که کم شدن يا زياد شدن آن خواه عمدي باشد يا سهوي، سبب باطل شدن نماز است. واجب غير رکني، آن است که زياد شدن يا کم شدن عمدي آن، سبب باطل شدن نماز است؛ ولي زياد شدن يا کم شدن سهوي آن، موجب بطلان نماز نمي‌شود.
مسئله 994. رکن نماز پنج چيز است:
يکم: نيّت. زياد شدن نيّت، بنابر آنکه صرف داعي باشد، ممکن نيست و بنابر آنکه اِخطار خطور دادن تفصيلي در قلب باشد، ضرر ندارد؛ فقط کم شدن آن - که به ترک آن است - امکان‌پذير است. دوم: تکبيرةالاحرام؛ سوم: قيام (ايستادن) در حال تکبيرةالاحرام و پيش از رکوع (قيام متصل به رکوع)؛ چهارم: رکوع؛ پنجم: دو سجده از يک رکعت.
احکام نيّت
مسئله 995. نمازگزار بايد نماز را به قصد اجراي دستور خدا انجام دهد. لازم نيست آن را به تفصيل از قلب بگذراند، چنان‌که لازم نيست بر زبان آورد. درجات قرب عبادت، به درجات معرفت پروردگار و محبّت وي و در محضر او بودن و مظهر وي شدن است.
مسئله 996. نمازگزار بايد نمازي را که مي‌خواهد اقامه نمايد، معيّن کند. اگر آن نماز، معيّن است؛ مانند نماز مغرب کسي که نماز مغرب قضا به عهده ندارد، در اين صورت قصد نماز مغرب کافي است و تعيين ادا يا قضا لازم نيست؛ همچنين کسي که مثلاً نماز مغرب قضا به عهده دارد، ولي فقط درصدد انجام دادن نماز اداست، تعيين ادا يا قضا لازم نيست و اگر آن نماز مشترک بين واجب و مستحب، نيز بين ادا و قضاست و هر دو طرف اشتراک مي‌تواند مقصود نمازگزار باشد، در اين صورت، بايد نمازي را که مي‌خواهد اقامه نمايد، معيّن کند، هرچند به اجمال باشد و بدون تعيين، نماز باطل است.
مسئله 997. نمازگزار بايد قصد نماز معيّن را تا پايان ادامه دهد، به گونه‌اي که اگر در هر حالتي از نماز از وي سؤال شود، بتواند بگويد فلان نماز را انجام مي‌دهم.
مسئله 998. نيّت نماز - به معناي انجام دادن آن به دستور خداـ بايد خالص باشد. قصد غير خدا - خواه در تمام نماز، خواه در جزئي از اجزاي آن، اعم از آنکه فقط براي غير خدا باشد يا بخشي از آن براي غير او باشد و خواه به وسيله کاري يا وصفي، مانند در مسجد خواندن يا اول وقت ادا نمودن و خواه به صورت ريا، يعني به ديگران نشان دهد که براي خدا نماز مي‌خواند يا به صورت سُمعه، يعني به گوش ديگران برساند، در حالي که چنين نيست - نماز را باطل مي‌کند.
احکام تکبيرة الاحرام
مسئله 999. واجب است در آغاز هر نماز «الله اکبر» گفته شود و اين جمله - بنا بر اينکه نيّت شرط باشد - اوّلين جزء نماز و دومين رکن از ارکان نماز است و بايد به عربي صحيح و پشت سر هم گفته شود. ترجمه آن به زبان ديگر، يا تلفّظ آن به عربي غير صحيح، باطل است.
مسئله 1000. در صورت اداي دو کلمه «الله اکبر» به عربي صحيح، اتصال آن به دعاي قبل يا ذکر و دعاي بعد جايز است، هرچند احتياط در ترک اتصال آن به سابق و لاحق است.
مسئله 1001. در صورت اتصال «الله اکبر» به سابق، بايد همزه «الله» تلفّظ شود و در صورت اتصال آن به لاحق، بايد حرکت، يعني پيش(ضمّه) «ر» اکبر تلفّظ شود.
مسئله 1002. در حال گفتن «الله اکبر» بايد ايستاده باشد و ترک عمدي يا سهوي قيام، سبب بطلان آن است؛ نيز در حال گفتن آن، بدن بايد آرام باشد و ترک عمدي آن، سبب بطلان است و در صورت ترک سهوي، باطل نمي‌شود.
مسئله 1003. تکبيرةالاحرام، حمد و سوره، ذکر و دعاي واجب (مانند صلوات تشهد) بايد به گونه‌اي گفته شود که قابل شنيدن باشد، هرچند بر اثر وجود مانعي از درون - مانند «کري» - يا از بيرون - مانند طوفان يا همهمۀ زياد - شنيده نشود.
مسئله 1004. نمازگزاري که بر اثر بيماري خاص يا لال بودن، توان تلفظ «الله اکبر» را ندارد، بايد با زبان اشاره - که مورد گفت‌وگوي مخصوص مبتلايان به اين وضع است - آن را ادا نمايد، در حالي که صورت آن را در قلب مي‌گذراند.
مسئله 1005. مناسب است پيش از تکبيرةالاحرام و پس از آن، دعاهاي مخصوص که در کتاب‌هاي دعا نقل شده، به اميد ثواب، خوانده شود.
مسئله 1006. مستحب است در حال گفتن تکبيرةالاحرام، دست‌ها را با انگشت‌هايِ به هم چسبيده، تا مقابل گوش‌ها بالا برد.
مسئله 1007. هر گاه شک کند که تکبيرةالاحرام را گفت يا نه، چنانچه مشغول خواندن چيزي مانند حمد باشد، بنا را بر گفتن بگذارد و به شک خود اعتنا نکند و اگر به خواندن چيزي مشغول نشده، بايد تکبيرةالاحرام را بگويد.
مسئله 1008. هر گاه پس از گفتن تکبيرةالاحرام شک کند که آن را صحيح ادا کرده يا نه، بنا را بر صحّت بگذارد و به شک خود اعتنا نکند.
احکام قيام (ايستادن)
مسئله 1009. ايستادن در حال گفتن تکبيرةالاحرام و پيش از رکوع (قيام متصل به رکوع) واجب رکني است و در حال خواندن حمد و سوره، يا تسبيحات رکعت سوم و چهارم، واجب غيررکني است؛ نيز ايستادن بعد از رکوع، هرچند واجب است؛ ولي رکن نيست. اگر نمازگزار قيام‌هاي واجب غيررکني را بر اثر فراموشي ترک کند، نماز او باطل نيست. قيام در حال کار و ذکر مستحب - مانند قنوت - مستحب است؛ يعني مي‌توان با ترک قنوت، آن را ترک نمود؛ نه آنکه نشسته قنوت به جا آورد.
مسئله 1010. ايستادن براي تکبيرةالاحرام بايد به گونه‌اي باشد که يقيناً تمام حروف آن در حال قيام گفته شده باشد، براي حصول چنين يقيني، بايد لحظه‌اي پيش از شروع در گفتن و لحظه‌اي پس از پايان آن، ايستاده باشد.
مسئله 1011. چون قيام متصل به رکوع، واجب رکني است، اگر نمازگزار پس از حمد و سوره يا تسبيحات اربع، رکوع را فراموش کرد و نشست و سپس به يادش آمده که رکوع را انجام نداده، نمي‌تواند به حال خميده به حدّ رکوع برگردد، بلکه بايد بايستد و به رکوع برود، تا نماز او بر اثر حفظ قيامِ متصل به رکوعْ باطل نشود.
مسئله 1012. واجب است نمازگزار در حال قيام، به جايي تکيه نکند و از صورت ايستادن بر اثر خميدگي خارج نشود و تمام بدن او آرام باشد، مگر در حالت ناچاري. با حفظ قيام متصل به رکوع، حرکت پا در حال خم شدن جهت رکوع، اشکال ندارد.
مسئله 1013. حرکت، خميدگي، تکيه دادن در حال قيام غيررکني، اگر سهوي باشد، اشکال ندارد و درحال قيام رکني - مانند قيام در زمان تکبيرة الاحرام و قيامِ متصل به رکوع - چيزي که با قيام منافات دارد - مانند خميدگي - وجود سهوي آن، موجب بطلان است و چيزي که با عنوان قيام منافات ندارد - مانند حرکت و تکيه دادن - وجود سهوي آن، موجب بطلان نمي‌شود.
مسئله 1014. هرگاه نمازگزار از ايستادن عاجز شود، بايد بنشيند و اگر از نشستن هم عاجز شود، بايد به پهلو قرار گيرد و تا بدنش آرام نشده، هيچ ذکر واجب نماز را ادا نکند و احتياطاً ذکر مستحب را نيز به قصد ورود نگويد.
مسئله 1015. کسي که قادر بر ايستادن است؛ ولي قادر بر آرام بودن و تکيه ندادن نيست، نمي‌تواند نشسته نماز بگزارد، بلکه بايد بايستد و با تکيه دادن نماز را اقامه کند و کسي که به هيچ وجه نمي‌تواند بايستد، هرچند همانند افراد سالمند خميده باشد، بايد بنشيند و اگر نتواند درست بنشيند، بايد به پهلوي راست و اگر نشد، به پهلوي چپ و اگر نشد، به پشت قرار بگيرد، به گونه‌اي که کف پاهاي او رو به قبله باشد.
مسئله 1016. کسي که مي‌تواند در حال نشستن و تکيه دادن، نماز را اقامه کند، نمي‌تواند به پهلو قرار بگيرد و در آن حال، نماز بگزارد.
مسئله 1017. هرگاه در حال نماز، عجز از ايستادن يا نشستن عارض شود و يا عجز قبلي برطرف شود، بقيه عمل و ذکر را بايد با حالت فعلي خود انجام دهد؛ يعني اگر عجز از ايستادن برطرف شد، فوراً بايد بايستد و ساير عمل‌ها و ذکرها را در حال ايستادن انجام دهد. همچنين است اگر عجز از نشستن برطرف شده باشد و در تمام اين احوال، پس از آرام شدن بدن، بقيه عمل و ذکر را به‌جا آورد.
مسئله 1018. تبديل ايستادن به نشستن و نشستن به پهلو قرار گرفتن، يا براي عجز فعلي است که هم اکنون نمي‌تواند به وظيفه اصلي خود عمل کند؛ يا براي ترس از خطر يا ضرر آينده است و در هر دو حال، مي‌تواند به حکمِ عاجز عمل نمايد.
مسئله 1019. کسي که مي‌داند يا اطمينان دارد در پايان وقت، عجز او برطرف مي‌شود، بايد نماز را به تأخير بيندازد، تا در آخر وقت با شرايط کامل، آن را اقامه کند و اگر مي‌داند يا اطمينان دارد تا پايان وقت، عجز او باقي است، مي‌تواند نماز را در اوّل وقت و برابر وظيفه عاجز انجام دهد. در هر دو صورت، اگر عجز او در اول وقت برطرف شد و او نماز را در اول وقت، برابر وظيفه عاجز خواند، در صورت اول، حتماً و در صورت دوم، به احتياطِ لازم بايد نماز را دوباره اقامه کند.
امور مستحب در حال ايستادن نماز
مسئله 1020. مستحب است نمازگزار در حال ايستادن اموري را رعايت کند؛ مانند شانه‌ها را پايين بيندازد و دست‌ها را رها کند و کفِ دست‌ها را روي ران‌ها بگذارد و تمام انگشت دست‌ها را به هم بچسباند و ستون فقرات و گردن را راست نگه دارد و پاها را رو به قبله و محاذي هم، بدون پس و پيش قرار دهد و سنگيني بدن را به طور مساوي، روي دو پا قرار دهد و با خشوع و خضوع به صورت برده در ساحت مولا باشد و نگاه او به جاي سجود باشد، نمازگزار مرد، بين دو پا به اندازۀ سه انگشت تا يک وجب فاصله بيندازد و نمازگزار زن، پاها را به هم نزد يک کند.
احکام قرائت
مسئله 1021. واجب است در نمازهاي شبانه روز، در رکعت اول و دوم، سوره حمد خوانده شود و احتياط واجب، خواندن يک سورۀ کامل در هر رکعت، بعد از حمد است.
مسئله 1022. در حال خطر يا ضرر يا عَجَله در کاري، مي‌تواند سوره را نخواند.
مسئله 1023. ترتيب بين حمد و سوره، واجب است و اگر عمداً سوره پيش از حمد خوانده شد، نماز باطل است و اگر سهواً خوانده شد و در بين سوره يا پس از آن، به يادش بيايد، بايد بعد از خواندن حمد، به احتياط واجب، سوره را دوباره بخواند.
مسئله 1024. اگر نمازگزار حمد يا سوره را فراموش کند و پس از رسيدن به رکوع بفهمد، نمازش صحيح است و براي هر کدام از حمد و سورۀ فراموش شده، دو سجده سهو انجام دهد.
مسئله 1025. اگر پيش از آنکه براي رکوع خم شود، يا پس از خم شدن پيش از آنکه به حدّ رکوع برسد، يادش بيايد که حمد و سوره را نخوانده، بايد برگردد و هر دو را بخواند و اگر معلوم شود که فقط سوره را نخوانده، بنا بر احتياط واجب، فقط سوره را بخواند و اگر بفهمد که فقط حمد را نخوانده، بايد حمد را بخواند و به احتياط واجب، سوره را دوباره بخواند.
مسئله 1026. در نماز واجب، خواندن آيه سجده، نيز يکي از سوره‌هايي که سجده واجب دارد تا آن آيه معيّن جايز نيست و اگر عمداً بخواند و سجده تلاوت را به جا آورد، بنا بر احتياط واجب، نماز باطل مي‌شود و اگر سجده تلاوت را بر اثر گناه به جا نياورد، نماز او باطل نمي‌شود و اگر عمداً آيه سجده را گوش دهد، حکم خواندن عمدي آن را دارد.
مسئله 1027. اگر در نماز واجب سهواً آيۀ سجده را بخواند، يا گوش دهد، نماز او باطل نمي‌شود. اگر تا پايان نماز، فاصله اندکي است، پس از نماز، سجده تلاوت را انجام دهد و اگر فاصله زياد است، احتياطاً براي سجده واجب، اشاره نمايد و بعد از نماز سجده کند.
مسئله 1028. سوره در نماز مستحب لازم نيست، حتي اگر نماز مستحب بر اثر نذر واجب شود، مگر آنکه آن نماز مستحب، با سوره نذر شود. نماز‌هاي مستحب که سوره‌هاي خاص در آن‌ها شرط شده باشد، مانند نماز شب دفن، بدون آن سوره به دستور عمل نمي‌شود.
مسئله 1029. نمازگزار در نماز ظهرِ روز جمعه، خواه دو رکعت (نماز جمعه) بگزارد يا چهار رکعت، مستحب است در رکعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم پس از حمد، سوره منافقون بخواند. اگر يکي از اين دو سوره را انتخاب، و شروع به خواندن آن‌ها نمود، بنابر احتياط واجب، نمي‌تواند آن‌ها را رها کند و سورۀ ديگر بخواند.
مسئله 1030. نمازگزار مي‌تواند سوره‌اي را که شروع کرده، پيش از آنکه به نصف آن برسد، آن را رها کند و سورۀ ديگر شروع نمايد، مگر سوره ﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ﴾ يا ﴿قُلْ يا أَيُّهَا الْکافِرُونَ﴾ که اگر اين‌ها را اول شروع کرده باشد، نمي‌تواند آن‌ها را رها کند و سوره ديگر شروع نمايد، چنان‌که نمي‌تواند از يکي از اين دو به ديگري رجوع نمايد. البته در روز جمعه مي‌تواند از اين دو سوره، در صورتي که عمداً شروع نکرده باشد، به دو سوره جمعه و منافقون رجوع کند، چون در صورت شروع عمدي، رها نمودن دو سوره ﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ﴾ و ﴿قُلْ يا أَيُّهَا الْکافِرُونَ﴾ به احتياط واجب، جايز نيست.
مسئله 1031. هر گاه بر اثر عذري مانند فراموشي، تنگي وقت يا ضرورت پيش‌بيني نشده، نتواند سوره‌اي را که شروع کرده ادامه دهد، مي‌تواند آن را رها کند و سورۀ ديگر بخواند، هرچند از نصف سوره‌اي که شروع کرده گذشته باشد؛ يا آن سوره، ﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ﴾ يا ﴿قُلْ يا أَيُّهَا الْکافِرُونَ﴾، يا سوره جمعه و منافقون باشد.
مسئله 1032. در نماز مستحب، هر سوره‌اي را که شروع کرده، مي‌تواند آن را رها نمايد، هرچند به نصف آن رسيده باشد و سوره ديگر را شروع کند.
مسئله 1033. بر نمازگزار مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند بخواند و بر هر نمازگزار (مرد يا زن) واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخواند، مگر نماز ظهر روز جمعه - خواه دو رکعت جمعه باشد يا چهار رکعت معمول - که بلند خواندن آن راجح است، هر چند رجحان بلند خواندن چهار رکعت ظهر، مانند استحباب بلند خواندن دو رکعت جمعه، نيست.
مسئله 1034. بر نمازگزار مرد واجب است عمداً هيچ کلمه يا حرف حمد و سورۀ رکعت اول و دوم نماز‌هاي صبح و مغرب و عشاء را آهسته نخواند، به صورتي که حرف آخر هيچ کلمه‌اي عمداً آهسته ادا نشود؛ همچنين واجب است که عمداً هيچ کلمه يا حرف حمد و سورۀ نماز‌هاي ظهر و عصر بلند ادا نشود.
مسئله 1035. نمازگزار زن در نمازهاي صبح و مغرب و عشاء مي‌تواند حمد و سوره را بلند يا آهسته بخواند و در صورت بلند خواندن، بنابراحتياط واجب، نامحرم صداي او را نشنود. خانم‌هاي کهنسال مطلقاً مخيّرند.
مسئله 1036. نمازي که حمد و سوره آن بايد بلند خوانده شود، اگر روي علم و عمد آهسته خوانده شود، آن نماز باطل است، چنان‌که نمازي که بايد آهسته خوانده شود، اگر با علم و عمد بلند خوانده شود، آن نماز باطل است؛ ولي اگر در جايي که بايد بلند خوانده شود، بر اثر فراموشي يا کوتاهي (نه تقصير) در يادگرفتن حکم شرعي آن، آهسته خوانده شد، نماز صحيح است و اگر در بين خواندن حمد و سوره يادش بيايد، يا به حکم شرعي آگاه شود، لازم نيست مقداري را که خوانده، دوباره بخواند.
مسئله 1037. صداي نمازگزار در نمازهايي که بايد بلند خوانده شوند، نبايد به صورت فرياد باشد، چنان‌که در نمازهايي که بايد آهسته خوانده شوند، نبايد آن‌قدر کوتاه باشد که خود نمازگزار بدون مانع آن را نشنود؛ وگرنه در هر دو صورت، نماز باطل است.
مسئله 1038. نمازگزار بايد تمام کلمات واجب، اعم از قرائت و ذکر را، صحيح ادا نمايد. کسي که قادر بر تلفّظ صحيح نيست، به هر صورتي که مي‌تواند اکتفا نمايد و احتياط مستحب، آن است که نماز را به جماعت اقامه کند، هرچند تسبيحات اربع و ذکرهاي واجب ديگر را برابر با عجز خود ادا نمايد.
مسئله 1039. نمازگزاري که مي‌تواند کلمات و ذکر و دعاي واجب را صحيح ادا کند و آفتي در زبان ندارد، بايد همه آن‌ها را فراگيرد تا صحيح ادا نمايد و در تنگي وقت، احتياط واجب، آن است که نماز را به جماعت اقامه نمايد. در صورت عدم امکان جماعت، نمازش با همان وصفي که دارد، صحيح است، هرچند بر اثر ياد نگرفتن کيفيّت اداي کلمات گناه کرده است.
مسئله 1040. بنا بر احتياط واجب براي ياد دادن احکام واجبِ نماز مزد نگيرند و مسئول اموال بيت المال بايد نياز ياد دهندۀ احکام واجب نماز را برطرف نمايد. دريافت مزد براي ياد دادن احکام مستحبِ نماز، جايز است.
مسئله 1041. تمام کلمات، حروف و حرکت‌هاي قرائت، ذکر و دعاي واجب نماز بايد بدون غلط ادا شود. ترک يا جابه‌جايي عمدي آن‌ها موجب بطلان نماز است.
مسئله 1042. کسي که کلمه يا حرف يا حرکت خاص را صحيح بداند و برابر آن، نمازهاي گذشته را اقامه کرده باشد و بعد از آن بفهمد که درست نبوده، لازم نيست دوباره آن را در وقت ادا يا در خارج وقت، قضا نمايد.
مسئله 1043. کلماتي که داراي حروف متشابه‌اند و مخارج آن‌ها متفاوت است - مانند «صاد و دال و زاء وظا» - در صورتي که برخي از آن‌ها صحيح و بعضي غلط باشند، بايد صحيح آن ياد گرفته و ادا شود؛ نيز حرکت اول يا وسط کلمه را بايد ادا کرد؛ اما حرکت پايان کلمه، در صورتي که همواره آن را وقف - يعني ساکن - نمايد، فراگيري صحيح آن، لازم نيست و در صورت وقفِ به حرکت - بنا بر جواز آن - بايد حرکت آن را ياد بگيرد.
مسئله 1044. وقفِ به حرکت و وصلِ به سکون، جايز است، هرچند احتياط مستحب، ترک آن است. وقفِ به حرکت، آن است که حرکت حرف آخر کلمه را ظاهر کند و بين اين کلمه و کلمه ديگر، لحظه‌اي ساکت شود و وصلِ به سکون، آن است که حرکت حرف آخر کلمه را ظاهر نکند و بدون مکث، کلمه بعدي را بگويد.
مسئله 1045. اداي حروف از مخارج متعارف که در عرف عرب صحيح است، کافي است، هرچند مطابق قواعد تجويدي نباشد و در اين جهت، فرقي بين شَدّ (تشديد) و مدّ نيست.
مسئله 1046. مدِّ واجبِ احتياطي، جايي است که پس از حرف مدّ باشد. حرف مدّ عبارت است از واوي که قبل از او حرکت پيش (ضمّه) است و يايي که قبل از آن، حرکتِ زير (کسره) است و اَلِفي که پيش از آن، حرکت زَبَر (فتحه) است و پس از آن (در همان کلمه)، همزه باشد؛ مانند کلمه «جَاء» و «سُوء» و «جِيء» يا پس از آن‌ها سکون لازم باشد مانند ﴿الضّالين﴾.
مسئله 1047. نمازگزار در رکعت سوم نماز مغرب و رکعت سوم و چهارم نماز ظـهـر و عـصـر و عشاء بايد حمـد بخواند يا يک مرتبه «سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ للهِ وَ لا اِلهَ إِلّا اللهُ وَ اللهُ أکبَر» بگويد. احتياط مستحب، سه بارگفتن آن است. نمازگزار مي‌تواند در رکعت سوم مثلاً حمد را بخواند و در رکعت چهارم تسبيحات اربع را يا به عکس. در اين جهت، فرقي بين نماز جماعت و فرادا نيست.
مسئله 1048. هر نمازگزار (اعم از زن و مرد) واجب است قرائت رکعت سوم و چهارم نماز را آهسته انجام دهند و اگر خواستند سورۀ حمد بخوانند به احتياط واجب بسم الله... را آهسته بگويند.
مسئله 1049. کسي که نمي‌تواند تسبيحات را صحيح ادا کند، بايد در رکعت سوم و چهارم سوره حمد را بخواند.
مسئله 1050. هرگاه در رکعت اول يا دوم نماز سهواً تسبيحات بخواند و پيش از رکوع آگاه شود، بايد حمد و سوره را بخواند و اگر در حال رکوع يا پس از آن آگاه شود، نماز او صحيح است و در هر دو حال، بنا بر احتياط مستحب، جهت زياد نمودن تسبيحات، سجده سهو به جا آورد.
مسئله 1051. اگر در دو رکعت آخر نماز به عنوان اينکه دو رکعت اول نماز است، حمد بخواند، نماز او صحيح است؛ چه پيش از رکوع آگاه شود؛ چه در حال رکوع و چه پس از آن، چنان‌که در دو رکعت اول نماز، به خيال آنکه دو رکعت آخر نماز است و حمد در آن‌ها کافي است، سوره حمد بخواند، نماز او صحيح است؛ چه پيش از رکوع آگاه شود؛ يا پس از رفتن به رکوع. البته اگر قبل از رکوع آگاه شد، بنا بر احتياط واجب، سوره را بايد بخواند.
مسئله 1052. هرگاه در دو رکعت آخر نماز؛ قصد خواندن حمد داشت و تسبيحات بر زبان او آمد يا قصد گفتن تسبيحات داشت و حمد بر زبان او آمد، در صورتي که آنچه بر زبان او آمد اصلاً مورد قصد نماز او نبود، بايد آن را رها کند و دوباره حمد يا تسبيحات را به قصد نماز بخواند و در صورتي که عادت او اين بوده، هر کدام از اين دو بر زبان آمد، همان به‌عنوان قرائت نماز باشد، کافي است.
مسئله 1053. کسي که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم نماز تسبيحات بخواند، اگر بدون قصد قرائت نماز، مشغول حمد شد، بايد آن را رها کند و دوباره حمد يا تسبيحات بخواند؛ ولي اگر از عادت خود غفلت نموده و به قصد امتثال دستور نماز، حمد را خواند، کافي است و نماز او صحيح است.
مسئله 1054. پس از تسبيحات رکعت سوم و چهارم، مستحب است استغفار کند؛ مثلاً بگويد «أَستَغفِرُاللهَ رَ‌بِّي» و يا بگويد «اَللَّهُمَّ اغْفِر لي» و اگر در حال استغفار شک کند که حمد يا تسبيحات را گفته يا نه، به شک خود اعتنا نکند؛ امّا اگر استغفار را به عنوان ذکر مطلق که در هر حال مطلوب است - نه به عنوان دستور خاص در دو رکعت آخر نماز - گفته است، بايد به شک خود اعتنا کند و حمد يا تسبيحات را بگويد؛ نيز اگر در حال رفتن به رکوع و پيش از رسيدن به حدّ رکوع شک نمود، بايد برگردد و حمد يا تسبيحات را بگويد.
مسئله 1055. هرگاه شک کند که آيه يا ذکري از اذکار نماز را گفته يا نه، يا آن را صحيح ادا کرده يا نه، تا وارد جزء بعدي نماز نشده باشد، بايد آن را به صورت صحيح بگويد و اگر وارد جزء بعدي شد، لازم نيست به شک خود اعتنا کند، هرچند آن جزء بعدي رکن نباشد.
امور مستحب در قرائت نماز
مسئله 1056. مستحب است پيش از شروع در قرائت رکعت اول نماز بگويد: «أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الر‌َّجِيمِ». حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آيه وقف نمايد. درصورتي که مأموم است؛ يا خود به تنهايي نماز اقامـه مي‌کند، بعد از حمـد بگويـد: «الحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمينَ». در رکعت اول هر نماز سوره ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ﴾ و در رکعت دوم آن ﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ﴾ بخواند. پس از ﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ﴾ بگويد: «کَذلِکَ اللهُ رَ‌‌بِّي» ( يک تا سه بار). معاني آيات و اذکار را به ذهن آورده و خواهان نعمت الهي و برکناري از نقمت او باشد. «بِسمِ اللهِ...» را در نمازهايي که آهسته خوانده مي‌شود، بلند بخواند.
امور مکروه در قرائت نماز
مسئله 1057. يکم: ترک سوره ﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ﴾ در نمازهاي يک شبانه روز. دوم: خواندن ﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ﴾ به يک نفس. سوم: يک سوره را در دو رکعت خواندن، مگر سوره ﴿قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ﴾.
احکام رکوع
مسئله 1058. در هر رکعت نماز، واجب است پس از قرائت به قصد رکوع، به اندازه‌اي خم شود که تمام انگشت‌هاي او، حتّي انگشت ابهام (شست) به زانو برسد، به صورتي که بتواند چيزي بر زانو بگذارد.
مسئله 1059. گذاشتن دست بر زانو در رکوع واجب نيست، هرچند احتياط آن است که دست‌ها در حال رکوع بر زانو باشد.
مسئله 1060. رکوع بايد به صورت متعارف باشد، بنابراين خم شدن به طرف راست يا چپ و مانند آن کافي نيست، هرچند دست‌ها به زانو برسد.
مسئله 1061. خم شدن بايد به قصد رکوع نماز باشد؛ نه براي گذاشتن چيزي بر زمين يا برداشتن چيزي از آن. اگر به قصد رکوع نماز خم نشد، دوباره بايد بايستد و قيام متصل به رکوع را حفظ نمايد؛ آن‌گاه به قصد رکوع خم شود و آنچه بدون قصد رکوع انجام داد، نماز را باطل نمي‌کند، زيرا رکوع نبوده تا زيادۀ رکن شود.
مسئله 1062. کسي که دست يا زانوي او يا هردوي آن‌ها بلند‌تر يا کوتاه‌تر از معمول يا تفاوت ديگري با اعضاي افراد متعارف دارد، بايد اندازۀ معمول و متعارف را معيار خود قرار دهد.
مسئله 1063. مقدار خم شدن براي رکوع در نماز نشسته، همان اندازۀ خم شدن براي رکوع در نماز ايستاده است، هرچند صورت او نزد يک جاي سجده نشود.
مسئله 1064. واجب است در رکوع، ذکر گفته شود و احتياط واجب است يک مرتبه: «سُبحانَ رَ‌‌بِّيَ العَظِيمِ وَ بِحَمدِهِ» يا سه مرتبه: «سبحان الله» گفته شود. در تنگي وقت يا خطر و ضرر، يک مرتبه کافي است. افضل آن است که «سُبحانَ رَ‌بِّيَ العَظِيمِ وَ بِحَمدِهِ» نيز، سه يا پنج يا هفت بار تکرار شود، چنان‌که در سبحان الله، تکرار بيش از سه مرتبه، مستحب است. جمع بين تسبيح بزرگ و کوچک، جايز است.
مسئله 1065. ذکر رکوع بايد بدون فاصله و به عربي صحيح باشد و ترجمۀ فارسي آن، کافي نيست.
مسئله 1066. واجب است ذکر واجب رکوع، درحال آرامش بدن باشد و احتياط واجب است ذکر مستحب رکوع که به قصد خصوصيت رکوع ادا مي‌شود، در حال آرامش بدن باشد.
مسئله 1067. حرکت اندک که مانع صدق آرامش بدن نيست، اشکال ندارد؛ ولي ذکر در حال حرکت شديد که مانع صدق آرامش بدن است، کافي نيست و بايد در حال آرام شدن بدن، دوباره گفته شود.
مسئله 1068. ذکر رکوع بايد پس از رسيدن به حدّ رکوع باشد و ذکر پيش از رسيدن به حدّ رکوع کافي نيست و اگر عمداً به همان اکتفا شود، نماز باطل است.
مسئله 1069. اگر پيش از تمام شدن ذکر واجب رکوع، عمداً سر از رکوع بردارد، نماز او باطل است و اگر سهواً يا روي ضرورت سر بردارد، چنانچه پيش از خروج از حدّ رکوع يادش بيايد، يا ضرورت برطرف شود، بايد ذکر رکوع را تمام نمايد و اگر پس از خروج از حدّ رکوع يادش بيايد يا ضرورت برطرف شود نماز او صحيح است.
مسئله 1070. کسي که نتواند ذکر واجب در رکوع را در حال رکوع بگويد، مي‌تواند قبل از خروج از حدّ رکوع آن را تمام نمايد و اگر آن هم ممکن نباشد، مي‌تواند مقداري از آن را پيش از رسيدن به رکوع و مقداري از آن را در حال رکوع و مقداري از آن را در حال خروج از رکوع، يا در حال برخاستن از رکوع بگويد.
مسئله 1071. کسي که بر اثر بيماري يا سبب ديگر نمي‌تواند در حال رکوع آرام باشد، بايد ذکر واجب را در حال رکوع بگويد، هرچند بدن او آرام نيست و نمي‌تواند براي حفظ آرامش بدن، ذکر رکوع را در غير حال رکوع بگويد.
مسئله 1072. کسي که بدون تکيه نمي‌تواند رکوع نمايد، بايد با تکيه دادن رکوع کند و اگر با تکيه دادن هم نتواند کامل نمايد، بايد به هر مقداري که مقدور اوست، خم شود و اگر اصل خم شدن مقدور او نباشد، هرچند به صورت نشسته باشد، بايد در حال ايستاده، با سر به قصد رکوع اشاره کند و به نيت برخاستن از رکوع سر بردارد و اگر اين مقدار نيز مقدور نباشد، بايد رکوع رفتن و برخاستن از رکوع را با بستن و بازکردن چشم انجام دهد و اگر از اين مقدار هم عاجز باشد، بايد در قلب نيت رکوع کند و ذکر آن را بگويد.
مسئله 1073. کسي که نمي‌تواند ايستاده يا نشسته رکوع کند و براي رکوع فقط درحالي‌که نشسته است کمي خم شود، بايد ايستاده نماز را اقامه کند و براي رکوع با سر اشاره نمايد.
مسئله 1074. کسي که بر اثر سانحه يا بيماري يا کهنسالي به صورت خميدگي درآمد، به‌گونه‌اي که به هيچ وجه کمر او توان برآمدن براي ايستادن و پايين آوردن براي رکوع را ندارد، مي‌تواند رفتن به رکوع و برآمدن از آن را به قصد رکوع انجام دهد.
مسئله 1075. اگر نمازگزار پس از رسيدن به حدّ رکوع و آرام شدن بدن، سر بردارد و دوباره به قصد رکوع به حدّ رکوع برسد، نماز او باطل است و اگر بعد از رسيدن به حدّ رکوع و آرامش بدن، دوباره به قصد رکوع بيشتر خم شود، به صورتي که از حدّ رکوع خارج باشد و بار ديگر به حدّ رکوع برگردد، احتياط واجب آن است که نماز را دوباره اقامه نمايد.
مسئله 1076. ايستادن، بعد از تمام شدن وظيفه رکوع واجب است تا از حال قيامِ پس از رکوع به سجده برود، اگر با علم و عمد پيش از ايستادن، به سجده برود، نماز او باطل است و اگر بر اثر فراموشي وظيفۀ ايستادن پس از رکوع و آرامش بدن را ترک کند، نماز او باطل نيست.
مسئله 1077. کسي که رکوع را فراموش کرده و پيش از سجده نمودن به يادش بيايد، بايد بايستد؛ آن‌گاه به رکوع برود و اگر درحال خميدگي به رکوع برگردد، چون قيامِ متصل به رکوع را انجام نداده، نماز او باطل است.
مسئله 1078. اگر رکوع را فراموش کند و به سجده برود و پيش از سجدۀ دوم به يادش بيايد که رکوع را انجام نداده، بايد برگردد و بايستد و رکوع را به‌جا آورد و براي سجدۀ زايد، دو سجدۀ سهو به‌جا آورد و اگر در سجدۀ دوم يادش بيايد که رکوع را انجام نداده، نماز او باطل است.
مستحبات رکوع
مسئله 1079. اين امور براي رکوع مستحب است: 1. نمازگزار پيش از رکوع درحال ايستادن «الله اکبر» بگويد؛ 2. دست‌ها را در حال تکبير بلند کند؛ 3. کف دست‌ها را با انگشتان باز، روي زانو بگذارد؛ 4. زانو‌ها را به پشت دهد؛ 5. پشت خود را صاف کند؛ 6. بين دو پا را نگاه کند؛ 7. ذکر رکوع را به فرد بگويد؛ نه به زوج مثلاً سه يا پنج يا هفت بار باشد؛ 8. بر پيامبر و آل او 9صلوات بفرستد؛ ولي نه به عنوان جزء ذکر رکوع؛ 9. دست‌ها را بعد از رکوع بلند کند؛ 10. بعد از ايستادن بگويد: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه».
مسئله 1080. مستحب است زن در حال رکوع، دست‌ها را بالاي زانو بگذارد و زانوها را به پشت ندهد.
مسئله 1081. رکوع نماز واجب و مستحب، در احکام مشترک‌اند و زيادۀ رکوع (عمداً يا سهواً) در نافله، احتياطاً موجب بطلان است، هرچند اقوا صحّت نماز است.
احکام سجود
مسئله 1082. نمازگزار بايد در هر رکعت بعد از رکوع، دو سجده به‌جا آورد و سجده، آن است که به قصد تعظيم پروردگار، پيشاني، کف دو دست، دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمين بگذارد.
مسئله 1083. دو سجده، روي هم، از هر رکعت رکن است و با ترک عمدي يا سهوي هر دو، نيز افزودن عمدي يا سهوي دو سجده در يک رکعت، نماز باطل مي‌شود.
مسئله 1084. با ترک عمدي يک سجده، نماز باطل مي‌شود؛ ولي با ترک سهوي يک سجده يا دو سجده از دو رکعت، نماز باطل نمي‌شود.
مسئله 1085. مدار رکن بودن سجده، نهادن پيشاني بر زمين است، به گونه‌اي که با ترک عمدي آن در يک سجود، يا ترک سهوي آن در دو سجود، نماز باطل مي‌شود، هرچند اعضاي شش‌گانۀ ديگر در هر دو سجده بر زمين نهاده شده باشند، چنان‌که اگر پيشاني بر زمين نهاده شده باشد، ولي اعضاي ديگر سهواً بر زمين نهاده نشده باشند، نماز باطل نمي‌شود.
مسئله 1086. واجب است در سجده، ذکري گفته شود و احتياط واجب، گفتن يک مرتبه «سُبحانَ رَ‌‌بِّيَ الْأَعْلَي وَ بِحَمدِهِ» يا سه مرتبه «سبحان الله» است و بيش از آن، مستحب است، چنان‌که مستحب است سه يا پنج يا هفت بار «سُبحانَ رَ‌‌بِّيَ الْأَعْلَي وَ بِحَمدِهِ» گفته شود.
مسئله 1087. در حالت خطر يا ضرر يا تنگي وقت، گفتن يک بار «سبحان الله» کافي است.
مسئله 1088. واجب است بدن درحالت سجده آرام باشد، به گونه‌اي که ذکر واجب آن، با آرامش بدن انجام شود و بنا بر احتياط واجب براي ذکر مستحب سجود که به قصد خصوصيت سجده گفته مي‌شود، بايد بدن آرام باشد.
مسئله 1089. ذکر سجده بايد پس از گذاشتن پيشاني به زمين و آرام شدن بدن انجام شود؛ اگر عمداً پيش از گذاشتن پيشاني به زمين ذکر بگويد، يا قبل از تمام شدن ذکر، سر از زمين بردارد و بقيۀ ذکر را در حالت برداشتن پيشاني از زمين بگويد، نماز باطل است؛ ولي سهواً نماز باطل نمي‌شود و اگر در حال سجود، يادش بيايد که مقداري از ذکر، پيش از رسيدن پيشاني به زمين بوده است، بايد دوباره بگويد.
مسئله 1090. در موقع ذکر سجده نمي‌تواند يکي از اعضاي هفت‌گانه را از زمين بردارد و اگر چنين کرده، دوباره بايد پس از گذاشتن آن بر زمين، ذکر سجده را تکرار کند و اگر عمداً به همان اکتفا نموده، نماز باطل مي‌شود. برداشتن و گذاشتن غير پيشاني در غير حال ذکر، منعي ندارد.
مسئله 1091. هرگاه پيشاني را سهواً از زمين برداشت، نمي‌تواند آن را دوباره به زمين بگذارد، زيرا زيادۀ سجده محسوب مي‌شود.
مسئله 1092. بعد از سجدۀ اوّل بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود.
مسئله 1093. جاي پيشاني نمازگزار و زانوها و جاي انگشتان پاي او نبايد بيش از چهار انگشت بسته بلند‌تر يا پست‌تر باشد و همسطح بودن ساير اعضاي سجود با هم و نيز نسبت به جاي پيشاني و نيز ملاحظه تفاوت چهار انگشت بسته، لازم نيست.
مسئله 1094. در زميني که شيب آن محسوس نيست، احتياط، حفظ مساوات جاي سجده و جاي زانو‌ها و انگشتان پاست که بيش از چهار انگشت بسته بلند‌تر يا پايين‌تر نباشد، هرچند تفاوت اندک، اشکال ندارد.
مسئله 1095. اگر نمازگزار پيشاني خود را سهواً به جايي نهاده که از جاي زانوها و انگشتان پاي او بيش از چهار انگشت بلندتر يا کوتاه‌تر است و نمي‌تواند جاي زانوها و انگشتان پا را با جاي سجده مناسب کند، به گونه‌اي که بيش از چهار انگشت تفاوت نباشد، اگر تفاوت در سطحْ به قدري است که عرفاً سجده صادق نيست، مي‌تواند سر را از جايي که نهاده است به جاي همسطح بکشد؛ يا از آنجا بردارد و به جايي که تفاوت بيش از چهار انگشت بسته نيست، بگذارد و اگر تفاوت در سطحْ به قدري است که عرفاً سجده صادق است و نمي‌تواند جاي زانو‌ها و انگشتان پا را با جاي سجده مناسب کند، مي‌تواند سر را به جاي مناسب در سطح بکشاند و اگر کشاندن سر ممکن نشد، بايد سر را بردارد و به جاي مناسب بگذارد و بعد از پايان نماز، دوباره آن را اقامه کند.
مسئله 1096. بايد بين پيشاني و آنچه بر آن سجده مي‌کند، مانعي براي رسيدن پيشاني به محلّ سجده نباشد. اگر مانعي در پيشاني - مانند موـ يا در جاي سجده بود، مثلاً مهري که بر آن سجده مي‌شود چرکين باشد، به صورتي که جرم روي آن قرار گرفته باشد، نه آنکه فقط رنگ آن عوض شده باشد، سجده باطل است.
مسئله 1097. واجب است در سجده، تمام کف دو دست، روي زمين قرار گيرد. در حالت خطر يا ضرر، نهادن پشت دست‌ها کافي است. در صورت عدم امکان پشت دست، نهادن مچ و در صورت عدم امکان آن، گذاردن آرنج کفايت مي‌کند و در صورت عدم تمکن از آن، احتياط واجب، گذاردن بازوست.
مسئله 1098. واجب است در سجده، دو انگشت بزرگ پاها روي زمين قرار گيرد و در اين جهت، فرقي بين سر انگشت‌ها و بين ظاهر يا باطن آن‌ها نيست، هرچند احتياط مستحب، گذاردن خصوص سر انگشت‌هاست. گذاردن انگشت‌هاي ديگر به جاي انگشت‌هاي بزرگ، کفايت نمي‌کند.
مسئله 1099. کسي که مقداري از شست پا را ندارد، يا نمي‌تواند آن را بر زمين بگذارد، بايد بقيۀ آن را و اگر بقيه نداشت؛ يا نهادن آن ممکن نبود، ساير انگشتان را بر زمين بگذارد و اگر هيچ انگشتي ندارد، يا نهادن آن‌ها ممکن نيست، بايد هر مقداري از پا را که ممکن است، بر زمين بگذارد.
مسئله 1100. احتياط مستحب است که سجده، به صورت عادي انجام شود و به‌جا آوردن آن به صورت غير عادي، مانند آنکه در حال سجده سينه و شکم يا پاها را به زمين برساند، صحيح است، در حالتي که تمام اعضاي هفت‌گانۀ سجده بر زمين باشد.
مسئله 1101. محل سجده، يعني جايي که پيشاني بر آن نهاده مي‌شود، بايد پاک باشد، اگر چيزي که سجده بر آن صحيح است؛ مثلاً مُهر، روي فرش نجس باشد يا يک طرف آن نجس باشد و طرف پاک آن، محل سجده باشد، اشکال ندارد.
مسئله 1102. هرگاه پيشاني را بر اثر دُمَل يا غير آن نتوان بر زمين نهاد‌، در صورتي که تمام پيشاني چنين باشد، بر يکي از دو جبين سجده نمايد و اگر بر يکي از دو طرف پيشاني ممکن نبود، بر چانه سجده نمايد و اگر آن هم ممکن نبود، بايد به مقدار مقدور خم شود و با اشارۀ سر، سجده نمايد.
مسئله 1103. کسي که نمي‌تواند پيشاني را بر زمين بگذارد، بايد هر اندازه که مي‌تواند پيشاني را بر جاي بلند - که سجده بر آن صحيح است - قراردهد؛ ولي تمام اعضاي شش‌گانۀ ديگر بايد روي زمين قرار گيرند و اگر غير از انگشت‌هاي پا را نمي‌تواند بر زمين بگذارد، همان انگشت‌ها را بايد بر زمين قرار دهد.
مسئله 1104. کسي که نمي‌تواند براي سجده خم شود و پيشاني را روي زمين بگذارد، بايد پس از نشستن، سر را به اندازه‌اي که مي‌تواند، به نيّت سجده پايين بياورد و به قصد سر برداشتن از سجده، بالا بياورد و اگر حرکت دادن سر، مقدور او نبود، با باز و بسته نمودن چشم‌ها به قصد سجده کردن اکتفا کند و در هر دو صورت، احتياط لازم است چيزي را که پيشاني بر او گذارده مي‌شود؛ مانند مُهر، بردارد و به پيشاني خود بگذارد و اگر سجده با اشارۀ سر يا چشم‌ها ممکن نبود، در قلب نيّت کند و احتياط لازم است که با دست و مانند آن، براي سجده و سر برداشتن از آن اشاره شود.
مسئله 1105. کسي که نمي‌تواند بنشيند، بايد ايستاده و با اشارۀ سر نيّت سجده نمايد و اگر ممکن نبود، با اشارۀ چشم‌ها و اگر ممکن نبود، به نيّت قلبي اکتفا نمايد و احتياط لازم، اشاره کردن با دست و مانند آن است.
مسئله 1106. اگر به قصد سجده، پيشـاني را بر زمين نهاده و بدون اختيار، پيشاني از زمين بلند شد و بدون اختيار دوباره به زمين گذارده شد، همگي يک سجده محسوب مي‌شود و با انجام دادن سجدۀ دوم به وظيفۀ سجود عمل مي‌شود و اگر اين وضع براي سجدۀ دوم پيش آمد، وظيفه سجود به طور کامل انجام شده است و اگر بدون اختيار از زمين بلند شد، ليکن حفظ آن ممکن بود، در‌صورتي که در سجدۀ اوّل باشد، بايد سجدۀ دوم را انجام دهد و اگر در سجدۀ دوم باشد، نبايد به سجده برود. ترک ذکر سجده، در صورتي که بلند شدن سر از زمين، بدون اختيار باشد، اشکال ندارد.
مسئله 1107. پيشاني در سجود بايد بر زمين يا چيزي گذارده شود که از زمين مي‌رويد و خوراکي و پوشاکي نيست - چنان‌که خواهد آمد - مگر در حال صحّت تقيه، که در اين حال مي‌تواند بر فرش و مانند آن، سجده کند و احتياط واجب است که با تمکّن از سجده روي سنگ يا حصير و... به صورتي که مخالف تقيه نباشد، بر فرش و مانند آن سجده نشود.
مسئله 1108. سجده بايد در حال آرام بودن بدن، نيز آرام بودن محلّ پيشاني در سجود باشد؛ وگرنه سجده باطل است. نمازگزاردن و سجده کردن روي تشک فنري يا پَر و مانند آن، که پس از نهادنِ پيشاني، مقداري پايين مي‌رود و آرام مي‌شود، اشکال ندارد.
مسئله 1109. هرگاه ناچار شود که در زمين گِل نماز بگزارد و نشستن و تشهّد و سجود مستلزم آلوده شدن بدن و لباس مي‌شود، مي‌تواند ايستاده نماز را اقامه نمايد و براي سجده با سر اشاره کند.
مسئله 1110. احتياط واجب آن است که پس از سجدۀ دوم در رکعت اوّل و سوم که تشهد ندارد، مقداري بنشيند(جلسه استراحت).
تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها
مسئله 1111. سجده بايد بر زمين، خاک، سنگ يا چيزهايي باشد که از زمين روييده مي‌شود و خوراکي يا پوشاکي نيست؛ مانند گياه، برگ درخت، چوب و... . سجده بر چيزهاي معدني؛ مانند طلا، نقره، عقيق، فيروزه و... جايز نيست، سجده بر اقسام سنگ‌هاي معدني، صحيح است.
مسئله 1112. احتياط واجب است که بر برگ مَو در حالتي که تازه است و موردِ خوراکي برخي است، سجده نشود؛ ولي سجده بر آن در حالت خشک شدن که خورده نمي‌شود، اشکال ندارد.
مسئله 1113. سجده برگياهاني که خوراک حيوان است، نه انسان، صحيح است.
مسئله 1114. سجده بر گُل‌هايي که فقط به عنوان دارو پس از جوشاندن، نوشيده مي‌شود، صحيح است، هرچند احتياط مستحب، ترک سجده بر آن‌هاست.
مسئله 1115. سجده بر ميوۀ نارس، گرچه فعلاً خورده نمي‌شود، صحيح نيست و سجده بر گياهي که فقط در برخي از شهرها خورده مي‌شود، در همان شهرها صحيح نيست و در شهرهايي که خوردن آن معمول نيست، احتياط واجب، ترک سجود بر آن است.
مسئله 1116. سجده بر سنگ آهک و سنگ گچ، صحيح است، هرچند پخته شوند، چنان‌که سجده بر آجر و کوزۀ گِلي که پخته شده‌اند، جايز است.
مسئله 1117. سجده بر کاغذي که آن را از چيزي که سجده بر آن صحيح است - مانند چوب و برگ درخت - ساخته باشند، صحيح است و اگر آن را از چيزي که سجده بر آن صحيح نيست - مانند پوشاکي و خوراکي - ساخته باشند، صحيح نيست و اگر غالب کاغذها از غيرخوراکي و غير پوشاکي ساخته مي‌شود و کاغذي مورد شک واقع شود، مي‌توان بر آن سجده نمود.
مسئله 1118. سجده بر تربت حضرت سيد الشهداء علیه‌السلام افضل از سجده بر ساير چيزهايي است که سجده بر آن‌ها صحيح است. پس از آن، در فضيلت، خاک و سپس سنگ و پس از سنگ، گياه است.
مسئله 1119. اگر در تمام وقت نماز چيزي که سجده بر آن صحيح است، ندارد يا دارد، ولي بر اثر مانع طبيعي؛ مانند سرما و گرما يا مانع اجتماعي؛ مانند تقيه نمي‌تواند بر آن سجده کند، بر لباس پنبه‌اي يا کتاني خود سجده نمايد (هرچند خصوصيتي براي آن نيست) و اگر آن مقدور نبود، بر پشت دست خود سجده نمايد و اگر آن نيز ممکن نبود، بر کالاهاي معدني؛ مانند عقيق يا فيروزه سجده کند.
مسئله 1120. محل سجده بايد آرام باشد، هرچند پس از گذاردن پيشاني بر آن، مقداري ناآرام باشد؛ ولي بعد از چند لحظه آرام مي‌شود؛ مانند خاک سستي که با گذاردن پيشاني روي آن ناآرام شده؛ ولي بعداً آرام مي‌شود. البته ذکر سجده بايد کاملاً در حال آرامش محلّ سجده باشد.
مسئله 1121. اگر در سجدۀ اوّل، چيزي که بر آن سجده نمود - مثلاً مهر - به پيشاني وي چسبيد و بدون آنکه آن چيز(مهر) را بردارد، دوباره به سجده رَوَد، مانعي ندارد، هرچند بهتر است که آن چيز (مهر) را بردارد و به سجده برود.
مسئله 1122. هرگاه در بين نماز چيزي که سجده بر آن صحيح است، از بين برود و بر اثر تنگي وقت يا مانع ديگر، نتواند نماز را رها کند و دوباره اقامه نمايد، بايد بر لباس پنبه‌اي يا کتاني (هرچند خصوصيتي براي آن نيست) سجده کند و اگر آن نيز مقدور نبود، بر پشت دست سجده نمايد و در غير اين صورت، بر کالاهاي معدني - مانند عقيق يا فيروزه - سجده کند.
مسئله 1123. هرگاه در حال سجده آگاه شود که پيشاني را بر چيزي نهاده است که سجده بر آن باطل است، بايد پيشاني را بدون برداشتن از زمين به روي چيزي بکشد که سجده بر آن صحيح است و اگر بر اثر تنگي وقت يا مانع ديگر، نتواند نماز را رها کند و دوباره اقامه نمايد، بايد برابر حکم مسئلۀ قبلي عمل نمايد.
مسئله 1124. هرگاه پس از سجده آگاه شود که پيشاني را بر چيزي نهاده است که سجده بر آن باطل است، اشکال ندارد، هرچند بعد از دو سجده از يک رکعت، آگاه گردد.
مسئله 1125. سجده براي غير خدا حرام است. سجدۀ فرشتگان براي حضرت آدم عليه‌السلام نبود، زيرا وي به مثابۀ قبله بود، چنان‌که سجدۀ حضرت يعقوب عليه‌السلام و فرزندان او براي حضرت يوسف عليه‌السلام نبود، بلکه به منظور شکر خدا بود. آنچه برخي از زائران قبور امامان معصوم: به صورت سجده انجام مي‌دهند، اگر به منظور شکر نعمت توفيق به زيارت آنان باشد، اشکال ندارد و اگر مقصود خضوع در برابر آن‌ها باشد، حرام است و براي پرهيز از توهّم برخي، سزاوار است که چنين کاري انجام نشود.
امور مستحب در سجده
مسئله 1126. براي سجده چند چيز مستحب است: 1. نمازگزار پس از سر برداشتن از رکوع، در نمازِ ايستاده يا نشسته، براي رفتن به سجده تکبير بگويد. 2. مرد، هنگام رفتن به سجده، اوّل دست‌ها را و زن، اوّل زانو‌ها را بر زمين بگذارد. 3. بيني را در حال سجده بر چيزي که سجده بر آن صحيح است بگذارد. 4. در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد و سر انگشتان رو به قبله باشد. 5. در سجده دعا کند و رفع حاجت خود را از خدا بخواهد و دعاهاي وارد شده را بخواند. 6. پس از سجده، بر ران چپ بنشيند و روي پاي راست را بر کف پاي چپ بگذارد. 7. پس از هر سجده و نشستن و آرام شدن تکبير بگويد. 8. بعد از سجدۀ اوّل و نشستن و آرام شدن بدن بگويد: «أَستَغفِرُاللهَ رَ‌‌بِّي وَ أَتـُوبُ إِلَيهِ». 9. سجده را طول بدهد. 10. موقع نشستن، دست‌ها را روي ران‌ها بگذارد.11. براي رفتن به سجدۀ دوم در حال آرامي بدن، تکبير بگويد. 12. در سجده‌ها صلوات بفرستد. 13. موقع برخاستن، زانوها را پيش از دست‌ها از زمين بردارد و امور ديگري که در کتاب‌هاي مبسوط آمده است.
امور مکروه در سجده
مسئله 1127. مکروه است که در حال سجده قرآن خوانده شود، چنان‌که خواندن آن در رکوع مکروه است؛ نيز فُوت‌کردن جاي سجده براي بر طرف نمودن گرد و غبار. اگر بر اثر فُوت کردن، دو حرف از دهان نمازگزار عمداً خارج شود، نماز باطل است؛ همچنين نگه‌داشتن دو دست بر زمين و بلند نکردن آن‌ها بين دو سجده و انجام دادن امور ديگر در حال سجده، مکروه است که در کتاب‌هاي مبسوط فقهي مطرح‌اند.
سجدۀ واجب قرآن
مسئله 1128. در چهار سورۀ قرآن، آيۀ سجده هست: آيۀ 15 سورۀ «سجده»، آيۀ 37 سورۀ «فصّلت»، آيۀ 62 سورۀ «نجم» و آيۀ 19 سورۀ «علق». هر کس يکي از اين چهار آيه را بخواند يا گوش فرا دهد، پس از تمام شدن آيه، فوراً بايد سجده کند و اگر آن را فراموش کرده، هر وقت يادش آمد، بايد سجده نمايد.
مسئله 1129. هرگاه کسي آيۀ سجده را بخواند يا خواندن ديگري را استماع کند - يعني گوش فرا دهد - دو سجده بر او واجب است و اگر به گوش او برسد، بدون آنکه درصدد گوش دادن آن باشد، يک سجده کافي است، هرچند احتياط مستحب، دو بار سجده نمودن است.
مسئله 1130. در حال سجدۀ تلاوت، اگر خود آيۀ سجده را بخواند يا به خواندن ديگري گوش فرا دهد، بايد بعد از سر برداشتن از سجدۀ قبلي، دوباره سجده کند.
مسئله 1131. شنيدن اختياري آيۀ سجده، از کسي که قصد خواندن قرآن ندارد، سجده ندارد؛ نيز گوش فرا دادن به ضبط صوت، موجب سجده نمي‌شود؛ ولي گوش دادن به صداي قاري قرآن که مستقيم از رسانه پخش مي‌شود، سجده دارد.
مسئله 1132. گوش دادن به قرائتِ نابالغ و نامحرم سجده دارد؛ ولي گوش دادن به خواندن کودک غيرمميز و انسان خوابيده يا ديوانه، سجده ندارد.
مسئله 1133. خواندن يا گوش دادن به ترجمۀ آيۀ سجده، سبب وجوب سجده نمي‌شود.
مسئله 1134. واجب است که سجدۀ تلاوت، طوري باشد که عرفاً آن را سجده گويند و بنا بر احتياط واجب، پيشاني بر چيزي گذاشته شود که سجده بر آن صحيح است. رعايت ساير شرايط سجدۀ نماز، مانند قبله، طهارت، ستر عورت و... لازم نيست.
مسئله 1135. در سجدۀ آيۀ قرآني، ذکر واجب نيست، چنان‌که تشهد و تسليم و مانند آن، واجب نيست. هرچند ذکر سجدۀ تلاوت، مستحب است و به هر ذکري مي‌توان اکتفا نمود؛ ليکن بهتر است که گفته شود: «لاَ إلَهَ إلَّا اللهُ حَقّاً حَقّاً، لاَ إلَهَ إلَّا اللهُ إيمَاناً وَ تَصدِيقاً؛ لاَ إلَهَ إلَّا اللهُ عُبُوديةً وَ رِقّاً، سَجَدتُ لَکَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لاَ مُستَنکِفاً وَلاَ مُستَـکبِراً بَل أَنَا عَبد ذَليلٌ ضَعِيفٌ خَائِفٌ مُستَجِيرٌ» يا گفته شود: «أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِن سَخَطِکَ وَ بِمُعَافَاتِکَ عَن عُقُوبَتِکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنکَ، لاَ اُحصِي ثَنَائاً عَلَيکَ؛ أَنتَ کَمَا أَثنَيتَ عَلَي نَفسِکَ».
سجدۀ شکر
مسئله 1136. مستحب است در برابر نعمتِ رسيده يا نقمت رفع شده، سجده انجام شود. نعمت، گاهي مادّي است و زماني معنوي - مانند اداي فريضه يا نافله - و گاهي سياسي است و زماني اجتماعي. نظام اسلامي را تقويت کردن و وحدت جامعه را تأمين نمودن، همگي سجدۀ شکر دارد. صحّت سجدۀ شکر، مشروط به ذکر نيست و فقط نهادن پيشاني به قصد تعظيم پروردگار بر زمين، کافي است. مستحب است که گفته شود: «شکراً لله».
احکام تشهّد و سلام
مسئله 1137. واجب است در رکعت دوم نمازها، نيز رکعت پاياني نماز مغرب و نماز ظهر و عصر و عشاء، بعد از سجدۀ دوم، تشهّد بخواند؛ يعني بگويد: «أشهَدُ أن لَا إلَهَ إلّا اللهُ وَحدَهُ لا شريکَ لَهُ وَ أشهدُ أنَّ مُحمّداً عَبدُهُ وَ رَسولُهُ؛ اللهُمَّ صَلِّ عَلي مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد». نماز وَتر که يک رکعت است، تشهّد دارد.
مسئله 1138. واجب است نمازگزار در حال تشهّد: 1. بنشيند. 2. آرام باشد. 3. ترتيب را رعايت کند؛ يعني دو شهادت را بر صلوات مقدّم بدارد. 4. موالات و پي درپي بودن کلمات را حفظ کند. 5. کلمات و حروف را به صورت صحيح و مطابق قواعد عربي بگويد.
مسئله 1139. اگر نمازگزار تشهّد را فراموش کند و برخيزد و پيش از رکوع يادش بيايد، بايد بنشيند و تشهّد را بخواند و برخيزد و وظيفه رکعت را انجام دهد و پس از نماز، دو سجدۀ سهو جهت قيام بيجا به‌جا آورد و اگر بعد از رفتن به رکوع يا پس از سربرداشتن از آن يادش بيايد، بايد نماز را تمام کند و بعد از سلام نماز، تشهّد فراموش شده را قضا کند و دو سجدۀ سهو به‌جا آورد.
مسئله 1140. برخي از امور مستحب در تشهّد چنين است: 1. نمازگزار بر ران چپ بنشيند و روي پاي راست را بر کف پاي چپ بگذارد. 2. پيش از کلمات واجبِ تشهّد بگويد: «الْحَمدُ لله» يا «بِسم اللهِ و باللهِ و الحمدُ للهِ و خَير‌ُ الأسماءِ للهِ». 3. دست را بر ران‌ها بگذارد. 4. انگشت‌ها را به هم بچسباند. 5. به دامان خود نگاه کند. 6. پس از تمام شدن تشهّد بگويد «وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَر‌َجَتَه‌ُ».
مسئله 1141. پس از تشهّد آخر نماز، درحالي‌که نشسته و بدن آرام است، مستحب است بگويد: «السَّلامُ عَلَيْکَ أيُّهَا النَّبيُّ وَ رَحْمَةً اللهِ وَ بَـرَکاتُهُ» و واجب است بعد از آن بگويد: «السَّلامُ عَلَيْنَا وَعَلي عِبادِ اللهِ الصّالِحينَ» يا بگويد: «السَّلامُ عَلَيْکُمْ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَر‌َکاتُهُ» و احتياط واجب است که به اوّلي اکتفا نشود و اکتفا به دومي، صحيح است.
مسئله 1142. ترک عمدي سلام، نماز را باطل مي‌کند و ترک سهوي آن، باعث بطلان نماز نيست. اگر پس از فراموشي آن و پيش از به‌هم‌خوردن صورت نماز و قبل از انجام دادن کاري که عمدي يا سهوي آن نماز را باطل مي‌کند - مانند پشت به قبله کردن - يادش بيايد، بايد سلام را بگويد و نماز او صحيح است و اگر پس از به‌هم‌خوردن صورت نماز، يا بعد از باطل شدن نماز يادش بيايد، فقط دو سجدۀ سهو دارد.
مسئله 1143. اگر سلام را فراموش کند و پيش از به هم خوردن صورت نماز کاري انجام دهد که نماز را مطلقاً باطل مي‌کند و بعداً يادش بيايد، احتياط واجب است که نماز را دوباره اقامه کند و سجدۀ سهو، لازم نيست.
احکام ترتيب نماز
مسئله 1144. واجب است ترتيب افعال و اقوال نماز رعايت شود و ترک عمدي آن و اکتفا به همان غير مرتب، باعث بطلان نماز است و ترک سهوي ارکان آن، به صورتي که با ترک سهوي رکن سابق - مانند رکوع - مثلاً وارد رکن بعدي - مانند سجود - شود، نماز باطل خواهد شد.
مسئله 1145. اگر رکني فراموش شود و عملي که رکن نيست انجام گيرد و پس از آن يادش بيايد، بايد نمازگزار رکن فراموش شده را به‌جا آورد و آنچه را اشتباهاً پيش از رکن انجام داده، دوباره به‌جا آورد.
مسئله 1146. اگر چيزي که رکن نيست، فراموش شود و نمازگزار وارد رکن بعدي شده باشد، آن‌گاه به ياد آيد، مثلاً حمد فراموش شود و پس از رکوع به ياد آيد، نماز صحيح است، فقط بنا بر احتياط واجب، دو سجدۀ سهو به‌جا مي‌آورد.
مسئله 1147. اگر چيزي که رکن نيست، فراموش شود و بعد از جزءِ ديگر که آن نيز رکن نيست، به ياد آيد، بايد نمازگزار برگردد و آن جزءِ فراموش شده را به‌جا آورد و اجزاي بعدي را با حفظ ترتيب تکرار کند؛ مثلاً اگر پيش از حمد، سوره را بخواند و قبل از رکوع يادش بيايد، بايد حمد را بخواند و بنا بر احتياط واجب، سوره را تکرار نمايد.
مسئله 1148. اگر سجدۀ اوّل را اشتباهاً به قصد سجدۀ دوم به‌جا آورد و سجدۀ دوم را اشتباهاً به قصد سجدۀ اوّل انجام دهد، ترتيب به هم نمي‌خورد و نماز، صحيح است.
احکام موالات
مسئله 1149. واجب است نمازگزار افعال و اذکار نماز را پشت سر هم به‌جا بياورد، به صورتي که عرفاً وحدت اتصاليِ آن محفوظ بماند و اگر فاصلۀ بين اجزاي نماز به قدري باشد که نگويند نماز مي‌خواند، نماز او باطل است، هرچند ايجاد فاصلۀ زياد، سهوي باشد.
مسئله 1150. هرگاه نمازگزار سهواً بين حروف يک کلمه يا کلمات، يک جمله فاصله بيندازد، بدون آنکه صورت نماز عرفاً محو شده باشد، اگر وارد رکن بعدي نشده، بايد آن حروف يا کلمات را پشت سر هم بياورد و اگر وارد رکن بعدي شده، نمازش صحيح است.
مسئله 1151. طول دادن قرائت با خواندن سوره‌هاي بزرگ و اِطالۀ رکوع، سجود، نيز قنوت بر اثر کثرت ذکر و دعا تا موجب از بين رفتن وقت نماز نشود، منعي ندارد.
احکام قنوت
مسئله 1152. مستحب است در تمام نماز‌هاي واجب و مستحب، پيش از رکوع رکعت دوم، قنوت خوانده شود. قنوت نماز وَتر که يک رکعت است، پيش از رکوع آن است و قنوت نماز جمعه دوبار است؛ يکي پيش از رکوع رکعت اوّل و ديگري پس از رکوع رکعت دوم و نماز آيه (آيات) پنج قنوت دارد و نماز عيد فطر و عيد قربان در رکعت اوّل، پنج قنوت و در رکعت دوم، چهار قنوت دارند. قنوت نماز «شَفْع» به اميد مطلوب بودن، انجام شود.
مسئله 1153. قنوت نماز، کيفيت ويژه دارد که با مطلق ذکر و دعاي مشروع در نماز متفاوت است و آن اين است که نمازگزار دست‌ها را تا مقابل صورت بلند کند و کف دست‌ها را رو به آسمان قرار دهد و به اميد ثواب، انگشت‌ها را به جز انگشت شست، به هم بچسباند و نگاه وي در حال قنوت به کف دست‌هايش باشد.
مسئله 1154. در قنوت، هر دعا و ذکري کافي است، هرچند بهتر است، گفته شود: «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ الْحَليمُ الْکَريمُ، لا اِلهَ اِلَّا اللهُ الْعَلِي الْعَظيمُ، سُبْحانَ اللهِ رَبِّ السَّمواتِ‏ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضينَ السَّبْعِ وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرشِ الْعَظيمِ وَالْحَمْدُ للهِ‏ِ رَبِّ الْعالَمينَ».
مسئله 1155. مستحب است قنوت نماز، بلند خوانده شود، هرچند نماز مانند ظهر و عصر، اخفاتي و آهسته باشد؛ خواه نمازگزار امام جماعت باشد يا منفرد؛ ولي اگر مأموم بود، سعي شود که صداي او را امام نشنود.
مسئله 1156. قنوت در نماز مستحب است، ازاين‌رو ترک عمدي آن، جايز است و اگر نمازگزار آن را فراموش کند و پيش از رسيدن به رکوع يادش آيد، برمي‌گردد و قنوت را انجام مي‌دهد و اگر در حال رکوع يادش بيايد، پس از رکوع، آن را قضا مي‌کند و اگر در حال سجده يادش بيايد، بعد از پايان نماز، آن را قضا مي‌نمايد.
احکام تعقيب نماز
مسئله 1157. مستحب است نمازگزار پس از نماز در حالي که رو به قبله و با طهارت است، به ذکر، دعا، تلاوت و مانند آن که وارد شده، اشتغال داشته باشد. کار نيک، مانند تفکّر در عظمت خدا و گريۀ هراس از دوزخ يا شوق به بهشت يا اشتياق به لقاي الهي، از نمونه‌هاي خوبِ تعقيب نماز است. از بهترين ذکر تعقيبي، تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام است و آن به اين ترتيب است: سي و چهار بار «الله اکبر»، سي و سه بار «الحمد لله» و سي و سه بار «سبحان الله»، هرچند تقديم «سبحان الله» بر «الحمد لله» صحيح است؛ ليکن اَولي تقديم «الحمد لله» بر «سبحان الله» است.
مسئله 1158. استحباب تعقيب، اختصاصي به نماز واجب ندارد، بلکه پس از نماز نافله نيز تعقيب مستحب است، چنان‌که تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام اختصاصي به تعقيب ندارد، بلکه خودش استحباب دارد و هنگام خواب نيز مستحب است. سجدۀ شکر، پس از هر نماز، نيز بعد از رسيدن هر نعمت و زوال هر نقمت، چنان‌که قبلاً بيان شد، مستحب است.
صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله
مسئله 1159. صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله از مستحبات مؤکّد است، چنان‌که مستحب است هر وقت نام مبارک آن حضرت مانند محمد صلي‌الله‌عليه‌وآله و احمد صلي‌الله‌عليه‌وآله ، نيز لقب و کنيۀ آن حضرت مانند مصطفي صلي‌الله‌عليه‌وآله و ابوالقاسم صلي‌الله‌عليه‌وآله گفته يا شنيده شود، بر آن حضرت و آل او صلوات فرستاده شود.
مسئله 1160. هنگام نوشتن نام يا لقب يا کنيۀ آن حضرت صلي‌الله‌عليه‌وآله مستحب است صلوات هم نوشته شود. ياد قلبي آن حضرت با ياد قلبي صلوات همراه باشد، بهتر است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم