احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله

صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله
مسئله 1159. صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله از مستحبات مؤکّد است، چنان‌که مستحب است هر وقت نام مبارک آن حضرت مانند محمد صلي‌الله‌عليه‌وآله و احمد صلي‌الله‌عليه‌وآله ، نيز لقب و کنيۀ آن حضرت مانند مصطفي صلي‌الله‌عليه‌وآله و ابوالقاسم صلي‌الله‌عليه‌وآله گفته يا شنيده شود، بر آن حضرت و آل او صلوات فرستاده شود.
مسئله 1160. هنگام نوشتن نام يا لقب يا کنيۀ آن حضرت صلي‌الله‌عليه‌وآله مستحب است صلوات هم نوشته شود. ياد قلبي آن حضرت با ياد قلبي صلوات همراه باشد، بهتر است.
مُبْطِلات نماز
مسئله 1161. چند چيز نماز را باطل مي‌کند، به‌صورتي‌که اگر پيش از نماز باشد، مانع تحقّق اصل نماز است و اگر در وسط نماز پديد آيد، مايۀ بطلان آن مي‌شود./ برخي از آن‌ها مخصوص وسط نماز هستند:
يکم. يکي از شرط‌هاي صحت نماز حاصل نباشد؛ يا يکي از موانع آن در بين نماز موجود باشد، پس اگر در وسط نماز بفهمد که ساتر عورت او غصبي است، يا لباس او از حيوان حرامگوشت است، يا لباس بدن وي نجس است، نمي‌تواند با همان وضع نماز را ادامه دهد.
دوم. چيزي که طهارتِ معتبر در نماز را از بين ببرد؛ يعني در بين نماز - عمداً يا سهواً يا از روي ناچاري - چيزي پيش آيد که سبب از بين رفتن طهارت است؛ مثل اينکه ادرار از او خارج شود که نماز او باطل مي‌شود؛ ولي کسي که نمي‌تواند از بيرون آمدن ادرار يا مدفوع خودداري کند، بايد به دستوري که در احکام وضو بيان شده عمل کند. چنانچه از مستحاضه خون خارج شود، درصورتي‌که به روش بيان‌شده در احکام استحاضه عمل کند، نماز او صحيح است. کسي که سلام نماز را فراموش کند و آن‌گاه طهارت او از بين رود، نماز او صحيح است، هرچند احتياط اعاده آن است.
مسئله 1162. کسي که بي‌اختيار به خواب رفته و پايان نماز را احراز نکرده باشد و نمي‌داند در بين نماز خوابش برده يا پس از آن، به احتياط واجب بايد نمازش را دوباره به‌جا آورد؛ ولي اگر تمام شدن نماز را بداند اما نمي‌داند که خوابيدن او در بين نماز بوده يا پس از آن، نمازش صحيح است.
مسئله 1163. کسي که مي‌داند به اختيار خودش خوابيده و شک کند که پس از نماز بوده يا در ميان نماز يادش رفته که در حالت نماز است و خوابيده، نماز او صحيح است.
مسئله 1164. اگر کسي در حال سجده از خواب بيدار شود و بداند که نماز را تمام کرده است، ولي نداند در بين نماز بر اثر غفلت از حالت نماز خوابيد يا پس از آن - مثلاً در سجده شکر خوابيد - نماز او صحيح است؛ ولي اگر تمام شدن نماز را نداند و فقط احتمال دهد که آن را تمام کرده و خوابيده، به احتياط واجب نماز را دوباره به‌جا آورد.
سوم. همانند برخي از فرقه‌هاي اسلامي دست‌ها را در حال نماز به قصد اينکه در نماز معتبر است، روي هم بگذارد، که احتياطاً نماز را باطل مي‌کند.
مسئله 1165. هرگاه براي ادب دست‌ها را روي هم بگذارد، اگرچه مثل آن‌ها نباشد، احتياطاً دوباره نماز بگزارد؛ ولي اگر از روي فراموشي يا ناچاري يا براي کار ديگري مثل خاراندن دست و مانند آن دست‌ها را روي هم بگذارد، اشکال ندارد.
چهارم. پس از خواندن حمد به قصد مشروع بودن، آمين بگويد، که بنا بر احتياط واجب، نماز را باطل مي‌کند؛ ولي اگر اشتباهاً يا از روي تقيه و ناچاري باشد، نمازش باطل نمي‌شود.
پنجم. عمداً يا سهواً تمام بدن نمازگزار پشت به قبله قرار گيرد؛ يا تمام بدن او به سمت راست يا چپ قبله برگردد، هرچند اين حالت در زمان قرائت نماز نباشد و اگر عمداً (نه سهواً) به اندازه‌اي برگردد که نگويند رو به قبله قرار دارد، نماز او باطل است، هرچند به طرف راست يا چپ نباشد، بلکه صرفاً روبرگرداندن از قبله باشد.
مسئله 1166. صورت نمازگزار غير از تمام بدن اوست و اگر عمداً تمام صورت را به سمت راست يا چپ قبله برگرداند، نماز باطل مي‌شود، بلکه اگر سهواً هم صورت را به اين مقدار برگرداند، به احتياط واجب دوباره نماز بگزارد و لازم نيست نمازي را که به آن مشغول است، تمام کند؛ ولي چنانچه سر را کمي بگرداند، عمدي باشد يا به اشتباه، نمازش باطل نمي‌شود. لازم است توجه شود که جريان استقبال قبله غير از استقرار بدن در حال نماز است.
ششم. عمداً کلمه‌اي به زبان آورد که از آن چيزي را قصد کند، اگرچه بي‌معنا و يک حرف هم باشد، اگر آنچه از دهان خارج کرده، دو حرف يا بيشتر باشد، نماز او باطل مي‌شود و بايد آن را رها کند و دوباره نماز بگزارد و اگر يک حرف بي‌معنا باشد، به احتياط واجب نماز را تمام کند و دوباره به‌جا آورد؛ ولي چنانچه به زبان آوردن آن، سهوي يا بي‌اختيار باشد، نماز باطل نمي‌شود.
مسئله 1167. تکلّم سهوي آن است که کلام را عمداً به زبان مي‌آورد؛ ولي با سهو از اينکه در حالت نماز است و سهو از اينکه تکلّم در حال نماز جايز نيست، پس منظور از تکلّم سهوي، سبقِ لسان و مانند آن نيست که نتوان صدور کلام را به نمازگزار نسبت داد، هرچند سهوي باشد.
مسئله 1168. اگر کلمه‌اي به زبان آورد که يک حرف دارد، چنانچه آن کلمه با معنا باشد - مثل «ق» که در زبان عرب به معناي «نگهدار» است - و معنايش را بداند و آن را قصد کند، نمازش باطل مي‌شود، بلکه اگر معناي آن را قصد نکند، ولي ملتفت معناي آن باشد، به احتياط واجب دوباره نماز بگزارد.
مسئله 1169. اگر نمازگزار به يک حرف تکلّم کرد؛ ولي بر اثر اشباع حرف يکم، حرف دوم پديد آمد، نماز باطل مي‌شود و اگر دومي بر اثر اشباع حرف يکم پديد نيايد، احتياط واجب، اتمام نماز و اعادۀ آن است.
مسئله 1170. صدور کلمه بر اثر سرفه کردن و آروغ زدن و آه کشيدن و عطسه کردن قهري و مانند آن، نه عمدي است؛ نه سهوي، ازاين‌رو حکمي ندارد و در نماز اشکال ندارد، چنان‌که خود سرفه که بي‌اختيار پديد مي‌آيد، به نماز آسيبي نمي‌رساند.
مسئله 1171. گفتن آخ و آه و مانند اين‌ها که دو حرف‌اند، اگر عمدي باشد، نماز را باطل مي‌کند، مگر به قصد مناجات با خدا، و مقصود وي «آه من ذنوبي» و مانند آن باشد.
مسئله 1172. اگر کلمه‌اي مثل «الله اکبر» را - که مصداق ذکر خداست - به قصد ذکر بگويد و مي‌داند که با گفتن اين کلمه کسي متوجه مطلوب نمازگزار مي‌شود، اشکال ندارد؛ ولي چنانچه به قصد فهماندن چيزي به ديگري بدون قصد ذکر، آن کلمه را بگويد، نيز اگرچه قصد ذکر هم داشته باشد، نماز او باطل مي‌شود.
مسئله 1173. در بطلان نماز به تکلّم عمدي، لازم نيست که مخاطب وجود داشته باشد، چنان‌که بنا بر احتياط واجب بين اختيار و اضطرار فرقي نيست.
مسئله 1174. خواندن قرآن در نماز، غير از چهار آيه که سجدۀ واجب دارد - و در احکام جنابت ذکر شد - و نيز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، اگرچه به فارسي يا زبان ديگر باشد، هرچند به احتياط مستحب فقط عربي باشد.
مسئله 1175. خواندن قرآن بايد به قصد قرآن بودن باشد. اگر کلمه يا کلامي مشترک ميان قرآن و غير قرآن باشد و به قصد قرآن خوانده نشود و دعا هم نباشد، نماز را باطل مي‌کند.
مسئله 1176. اگر کلمات يا آياتي از حمد و سوره يا دعا و ذکرهاي نماز را به عمد يا به احتياط، چند بار بگويد، تا وقتي که از روي وسواس و به قصد جزئيت نماز نباشد، اشکال ندارد و اگر بر اثر وسوسه يا به قصد جزئيت نماز باشد، اشکال دارد.
مسئله 1177. سلام کردن نمازگزار به ديگري در حال نماز، جايز نيست و نماز را باطل مي‌کند؛ ولي اگر ديگري به او سلام کند، جوابش در نماز جايز، بلکه واجب است.
مسئله 1178. جواب سلام در حال نماز بايد مانند خود سلام باشد؛ مثلاً اگر سلام‌کننده گفت: «سلام عليک» نمازگزار نيز بايد بگويد: «سلام عليک» و چنانچه سلام‌کننده گفت: «سلام عليکم» نمازگزار بايد بگويد: «سلام عليکم» و اگر او گفت: «السلام عليک» يا «السلام عليکم» نمازگزار بايد بگويد: «السلام عليک» يا «السلام عليکم»، هرچند جواب به هر کدام از صيغه‌هاي يادشده کافي است. قصد جواب در تمام اين عبارت‌ها لازم است.
مسئله 1179. انسان بايد جواب سلام را در نماز يا در غير نماز، فوري بگويد و اگر به عمد يا با فراموشي جواب سلام را به تأخير اندازد، به‌گونه‌اي‌که اگر جواب دهد، جواب آن سلام حساب نشود، چنين جوابي در غير حال نماز واجب نيست و چنانچه در نماز باشد، جايز نيست، هرچند در صورت ترک عمدي معصيت کرده است.
مسئله 1180. جواب سلام بايد به گونه‌اي باشد که سلام‌کننده آن را بشنود؛ ولي اگر سلام‌کننده ناشنوا بود يا به سرعت گذشت، بايد جواب سلامش به صورت رايج داده شود.
مسئله 1181. سلام، تحيّت است؛ نه دعا يا ذکر، و جواب آن نيز تحيّت است؛ نه دعا يا ذکر؛ و بر نمازگزار جواب سلام به عنوان تحيّت واجب است؛ نه بيش از آن؛ ولي مي‌تواند جواب سلام را به عنوان دعا براي سلام کننده بدهد؛ يعني مقصود وي از «سلام عليک» اين باشد که از خدا سلامتي او را درخواست کند.
مسئله 1182. قصد قرآنيّت، با جواب سلام که تحيت است، منافات دارد؛ يعني با قصد قرآنيّت، جواب سلام - که واجب است - حاصل نمي‌شود.
مسئله 1183. جواب سلام مرد، زن و کودک اهل تميز - يعني بچه‌اي که خوب و بد را مي‌فهمد و معناي سلام را هم مي‌داند - واجب است؛ خواه در نماز باشد يا بيرون از آن؛ نيز خواه سلام کننده مَحرم باشد يا نامَحرم.
مسئله 1184. جواب سلام در نماز واجب است و اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد، معصيت کرده؛ ولي نمازش صحيح است.
مسئله 1185. اگر سلام کننده به صورت غلط سلام کند که سلام حساب نشود، جواب آن در غير حال نماز واجب نيست و در حال نماز جايز نيست و اگر سلام محسوب شود، جواب آن به صورت صحيح واجب است.
مسئله 1186. جواب سلام کسي که قصد جدّي ندارد، بلکه از روي مسخره يا شوخي و طنز باشد، واجب نيست و در حال نماز جايز نيست.
مسئله 1187. جواب سلام مُلحِد يا مُشرِک در حال غير نماز واجب نيست و در حال نماز جايز نيست. جواب سلام اهل کتاب، مطابق احتياط لازم است و در جواب فقط گفته شود «سلام» يا فقط بگويد «عليک» و درصورتي‌که جواب سلام غير مسلمان نظير جواب سلام مسلمان نباشد و مفسدۀ اجتماعي پديد مي‌آيد، مي‌توان به قصد قرآن خواندن، در جواب سلام آن‌ها گفت «سلام عليکم».
مسئله 1188. اگر کسي به عده‌اي سلام کرد، جواب سلام او به عنوان واجب کفايي بر همۀ آنان واجب است؛ ولي چنانچه يکي از آنان جواب دهد، کافي است و براي ديگران اگر در حال نماز نباشند، جواب دادن مستحب است.
مسئله 1189. اگر کسي به گروهي سلام کند و ديگري که سلام‌کننده قصد سلام دادن به او را نداشته، جواب دهد، باز هم جواب سلام او بر آن عدّه واجب است.
مسئله 1190. اگر به عده‌اي سلام کند و شخصي که بين آن‌ها مشغول نماز است شک کند که سلام‌کننده قصد سلام کردن به او را هم داشته يا نه، نبايد جواب بدهد و اگر بداند قصد او را هم داشته و بداند ديگران جواب سلام را مي‌دهند، جواب دادن لازم نيست، هرچند اگر پيش از جواب دادن ديگران، جواب دهد جايز است و چنانچه بداند که ديگران جواب نمي‌دهند، بايد جواب او را بگويد.
مسئله 1191. سلام کردن مستحب است و در روايات بسيار سفارش شده است و اين مستحب نيز کيفيت‌هاي مستحب ديگري را به همراه دارد؛ مانند استحباب سلام کردن سواره به پياده، سلام کردن کسي که مرکوب (وسيله نقليه) بهتري دارد به کسي که مرکوب (وسيله نقليه) کم ارزش‌تري دارد، سلام کردن ايستاده به نشسته، سلام کردن جماعت اندک به جماعت بسيار و سلام کردن کوچک به بزرگ. البته اصل استحباب سلام براي هر کسي نسبت به ديگري محفوظ است.
مسئله 1192. اگر دو نفر در يک زمان به يکديگر سلام کنند، بر هر يک احتياطاً واجب است که پاسخ سلام ديگري را بدهد و سلام اول کافي نيست.
مسئله 1193. اگر کسي چند بار سلام کند و انسان يک بار جواب او را بدهد، کافي است؛ اما چنانچه پس از شنيدن جواب، دوباره سلام کند، چنانچه خارج از حدّ متعارف نباشد، جوابش واجب است.
مسئله 1194. جواب سلام خطيب نماز جمعه و خطيب محفل وعظ و مجلس تعزيت، اگر قصد تحيّت مخاطبان را دارد، واجب کفايي است، ازاين‌رو جواب يکي از شنوندگان کافي است.
مسئله 1195. مستحب است در غير نماز، جواب سلام را بهتر از سلام بگويد؛ براي مثال، اگر کسي گفت: «سلام عليکم» او در جواب بگويد: «سلام عليکم و رحمۀ الله».
مسئله 1196. برخي از افراد در جواب سلام مي‌گويند: «سلام از ما» ولي اين جواب کافي نيست، بلکه سلام جداگانه‌اي از ناحيۀ شخص مقابل شمرده مي‌شود و به احتياط، هر دو بايد جواب سلام يکديگر را بدهند.
هفتم. در نماز با صدا بخندد؛ خواه عمدي باشد يا قهري؛ و اگر به سهو با صدا بخندد يا لبخند بزند، نمازش باطل نمي‌شود.
مسئله 1197. اگر براي جلوگيري از صداي خنده، حال نمازگزار تغيير کند، به‌گونه‌اي‌که رنگ صورتش سرخ شود، چنانچه نزد يک است که از صورت نمازگزار بيرون رود، نماز را تمام کند و دوباره به‌جا آورد و اگر از حالت نمازگزار خارج شده باشد، نماز او باطل است.
هشتم. در نماز براي کار دنيا، هرچند اضطراري باشد - مثلاً براي دردي که دارد يا چيزي از متاع دنيا که از دست داد يا به دست نياورد - به عمد با صدا گريه کند و اگر براي کار دنيا بي‌صدا گريه کند، اشکال ندارد، چنان‌که گريۀ سهوي - هرچند با صدا باشد - باطل‌کنندۀ نماز نيست. گريۀ با صدا جهت ترس از دوزخ يا شوق به بهشت يا محبت خدا، نيز گريه به درگاه خدا جهت برآوردن حاجت - هرچند دنيايي باشد - نماز را باطل نمي‌کند، بلکه از بهترين اعمالِ عبادي است. گريه براي مصائب اهل بيت: مخصوصاً حضرت سيد الشهداء علیه‌السلام به قصد قربت، نماز را باطل نمي‌کند.
نهم. در نماز، کاري انجام دهد که صورت نماز را نزد اهل نماز به هم مي‌زند؛ مثل دست زدن، به هوا پريدن و مانند اين‌ها؛ کم باشد يا بسيار؛ عمدي باشد يا از روي فراموشي؛ ولي کاري که موالات نماز را به هم مي‌زند، نه صورت آن را، فقط در حال عمدي مبطل نماز است؛ اما کاري که صورت نماز را به هم نزند - مانند اشاره کردن با دست براي فهماندن چيزي و گرفتن کودک و شير دادن او تا آرام شود - سبب بطلان نماز نمي‌شود.
مسئله 1198. اگر در ميان نماز به اندازه‌اي ساکت بماند که نگويند نماز مي‌خواند، خواه عمدي باشد يا سهوي، نمازش باطل مي‌شود و چنانچه صورت نماز را به هم نزند، ولي موالات آن را از بين ببرد، در حالت عمدي بودن آن، نماز باطل مي‌شود.
مسئله 1199. اگر در بين نماز کاري انجام دهد، يا مدتي ساکت شود و شک کند که نماز به هم خورده يا نه، نمازش صحيح است، هرچند به احتياط مستحب آن را دوباره به‌جا آورد و اگر شک کند که موالات آن به هم خورده يا نه، نماز او صحيح است.
دهم. در نماز، چيزي بخورد يا بياشامد، به‌گونه‌اي‌که نگويند نماز مي‌خواند؛ خواه عمدي باشد يا سهوي؛ و اگر صورت نماز را به هم نزند، ولي موالات آن را از بين ببرد، چنانچه عمدي باشد، نماز را باطل مي‌کند و اگر سهوي باشد، سبب بطلان نماز نمي‌شود.
مسئله 1200. خوردن و آشاميدن در حال نماز، مانند خوردن و آشاميدن در حال روزه نيست که نماز را باطل کند، پس اگر غذايي لاي دندان يا در فضاي دهان مانده باشد و در حال نماز فرو برد، نماز او باطل نمي‌شود.
مسئله 1201. گذاشتن مادّۀ قندي و مانند اين‌ها در دهان و مکيدن تدريجي آن در حال نماز اشکال دارد.
يازدهم. شک در رکعت‌هاي نماز دو رکعتي يا سه رکعتي، نيز در رکعت‌هاي يکم و دوم نمازهاي چهار رکعتي، درصورتي‌که پس از فکر کردن به هيچ طرف اطمينان حاصل نشود، نماز را باطل مي‌کند؛ نيز هر شک ديگري که نماز را باطل مي‌کند.
دوازدهم. افزودن يا کاستن عمدي و سهوي جزء رکني، نماز را باطل مي‌کند و افزودن يا کاستن عمدي جزئي از واجب‌هاي غير رکني نيز نماز را باطل مي‌کند.
مسئله 1202. اگر پس از نماز شک کند که در بين نماز پديده‌اي رخ داد که نماز را باطل مي‌کند يا نه، نماز او صحيح است.
برخي مکروهات در نماز
مسئله 1203. انجام دادن اين کارها براي نمازگزار مکروه است: 1. صورت را اندکي به طرف راست يا چپ گرداندن. 2. مژه و پلک چشم‌ را روي هم گذاشتن يا چشم را به اطراف گرداندن. 3. بازي کردن با موهاي سر و صورت و با دست. 4. شکستن انگشت‌ها و آن‌ها را داخل هم کردن. 5. انداختن آب دهان. 6. نگاه کردن به خطّ انگشتر، خطّ کتاب، قرآن و خواندن آيات او و مانند آن. 7. ساکت شدن از قرائت حمد و سوره و ذکر نماز براي شنيدن حرف کسي. 8. گفت‌وگو با خاطرات نفس. 9. کوتاه کردن مو و گرفتن ناخن. 10. پاها را به صورتي به هم نزد يک کردن که گويا در بند قرار گرفته‌اند، بلکه هر کاري که خضوع و خشوع را از بين ببرد، انجام‌ دادن آن در نماز مکروه است.
مسئله 1204. نماز گزاردن به هنگام خواب آلودگي و خودداري از ادرار و مدفوع، مکروه است؛ همچنين پوشيدن لباس و جوراب تنگ که بدن و پا را مي‌فشارد، در نماز مکروه است و جز اين‌ها مکروهات ديگري هم در کتاب‌هاي مفصّل فقهي ذکر شده است.
موارد جواز شکستن نماز واجب
مسئله 1205. شکستن نماز واجب از روي اختيار و بي‌عذر حرام است و شکستن آن سهواً يا در حالت عذر حرام نيست؛ ولي براي هر هدف مهم و مشروع فردي يا اجتماعي، ديني يا دنيايي - مانند حفظ جان، بدن، مال، آبروي خود يا مؤمن ديگر و حراست از حکم شرعي - مانعي ندارد.
مسئله 1206. اگر حفظ جان خود شخص يا کسي که حفظ جان او واجب است يا حفظ مالي که نگهداري آن واجب است يا حفظ حکمي از احکام شرع، بدون شکستن نماز ممکن نباشد، شکستن آن به عنوان مقدمه واجب لازم است؛ ولي شکستن نماز براي غرض‌هايي که چندان مهم نيستند - مانند مالي که اهميت ندارد - مکروه است.
مسئله 1207. اداي دِين طلبکار پس از رسيدن وقت آن، واجب فوري است، مگر با اذن طلبکار. اگر وقت نماز وسيع است و نمازگزار در آغاز نماز است و طلبکارِ محتاجِ به مال خود، بر ادا اصرار دارد، چنانچه نمازگزار بتواند در بين نماز، بي‌آنکه از حال نماز خواندن خارج شود، طلب او را بپردازد، بايد در همان حال بپردازد و اگر بدون شکستن نماز، پرداختن طلب او ممکن نيست، بدهکار بايد نماز را قطع و دين طلبکار را ادا کند و اگر در پايان نماز يا وقت نماز تنگ است و اداي دين در حال نماز ممکن نيست، بدهکار مي‌تواند نماز را قطع کند، هرچند قطع آن بر وي واجب نيست.
مسئله 1208. اگر در ميان نماز، مسجد نجس شود، يا نمازگزار در بين نماز بفهمد که مسجد نجس است، چنانچه وقت تنگ باشد، شکستن نماز جايز نيست و بايد نماز را تمام کند. و اگر وقت وسعت دارد شکستن نماز واجب نيست، مگر پس از تمام شدن نماز، پاک کردن مسجد ممکن نباشد که در اين حال، شکستن آن واجب است. البته اگر تطهير مسجد در ميان نماز صورت نماز را به هم نمي‌زند يا موجب از بين رفتن موالات و پي‌درپي بودن آن نباشد، بايد در ميان نماز و بدون قطع آن، مسجد را پاک کند و سپس بقيۀ نماز را به‌جا آورد و اگر تطهير آن، صورت نماز را به هم مي‌زند، بايد نماز را بشکند و پس از تطهيرِ مسجد نماز را به‌جا آورد.
مسئله 1209. در موردي که شکستن نماز لازم است، لزوم آن، مقدمۀ اداي واجب اصلي - مانند حفظ جان يا مال و نظير اداي دين طلبکار - است، ازاين‌رو اگر کسي که بايد نماز را بشکند، آن را ادامه دهد و تمام کند و چنين ادامه‌اي سبب تلف شدن جان يا مال مهم کسي نشود، هرچند گناه کرده، نماز او صحيح است، اگرچه به احتياط مستحب دوباره آن را به‌جا آورد.
مسئله 1210. اگر در نماز، پيش از آنکه به اندازۀ رکوع خم شود، يادش بيايد که اذان يا اقامه را فراموش کرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، مستحب است نماز را براي گفتن اذان و اقامه و گزاردن نمازِ داراي اين دو فضيلت، بشکند.
انواع شک در نماز
شک‌هاي نماز چند قسم است؛ بعضي از آن‌ها نماز را باطل مي‌کنند و به برخي از آن‌ها نبايد اعتنا کرد و پاره‌اي از آن‌ها نماز را باطل نمي‌کنند و دستور خاص دارند که ذکر مي‌شود.
شک هاي باطل
مسئله 1211. شک‌هايي که نماز را باطل مي‌کند:
يکم. شک در شمارۀ رکعت‌هاي نماز واجب دو رکعتي؛ مانند نماز صبح و نماز مسافر؛ ولي شک در شمارۀ رکعت‌هاي نماز مستحب و برخي از نمازهاي احتياطْ نماز را باطل نمي‌کند.
دوم. شک در شمارۀ رکعت‌هاي نماز سه رکعتي؛ مانند نماز مغرب.
سوم. شک در نماز چهار رکعتي، ميان يک رکعت و بيش از آن.
چهارم. شک در نماز چهار رکعتي بين دو رکعت و بيش از آن، پيش از تمام شدن سجده دوم.
پنجم. شک در نماز چهار رکعتي، ميان دو رکعت و پنج رکعت يا دو و بيشتر از پنج رکعت، هرچند بعد از تمام شدن سجده دوم باشد.
ششم. شک در نماز چهار رکعتي، بين سه رکعت و شش رکعت يا سه و بيش از شش رکعت.
هفتم. شک در نماز چهار رکعتي، ميان چهار و شش يا چهار و بيش از شش؛ چه پيش از تمام شدن سجدۀ دوم باشد يا پس از آن؛ ولي اگر پس از سجدۀ دوم، شک بين چهار و شش يا چهار و بيشتر از شش براي او پيش آيد، به احتياط مستحب بر چهار بنا بگذارد و نماز را تمام کند و پس از نماز دو سجدۀ سهو به‌جا آورد و نماز را هم دوباره اقامه کند.
هشتم. شک در رکعت‌هاي نماز، در نماز چهار رکعتي که اصلاً نداند چند رکعت خوانده است.
مسئله 1212. مقصود از شکي که نماز را باطل مي‌کند، صرف اِبهام و ترديد ابتدايي نيست، بنابراين اگر يکي از شک‌هاي باطل‌کننده براي نمازگزار پيش آيد، نمي‌تواند نماز را به هم بزند، بلکه کاملاً بايد فکر کند تا يکي از دو طرف معلوم شود؛ يا از معلوم شدن آن نااميد گردد؛ يعني شک او مستقر و پا برجا شود؛ در اين صورت به هم زدن نماز مانعي ندارد، هرچند به احتياط به قدري صبر کند تا از صورت نمازگزار خارج شود.
شک هاي بي اعتبار
مسئله 1213. شک‌هايي که نبايد به آن‌ها اعتنا کرد:
يکم. شک در چيزي که محل به‌جا آوردن آن، گذشته است؛ مانند اينکه در رکوع شک کند که حمد را خوانده يا نه.
دوم. شک بعد از سلام نماز.
سوم. شک پس از گذشتن وقت نماز.
چهارم. شک کثير الشک؛ يعني کسي که بسيار شک مي‌کند.
پنجم. شک امام جماعت در شمارۀ رکعت‌هاي نماز، در صورتي که مأموم شمارۀ آن‌ها را بداند؛ همچنين شک مأموم، درصورتي‌که امام جماعت شمارۀ رکعت‌هاي نماز را بداند. در اين جهت، فرقي بين شک‌هاي باطل و صحيح نيست؛ يعني شک در نمازهاي دو رکعتي و سه رکعتي، همانند شک در نماز چهار رکعتي است.
ششم. شک در نماز مستحبي.
هر يک اين‌ها احکامي دارد که اکنون بخشي از آن‌ها ذکر مي‌شوند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم