احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

پوشانيدن بدن در نماز

پوشانيدن بدن در نماز
مسئله 832. مرد بايد در حال نماز - هرچند کسي او را نبيند يا در تاريکي کامل باشد - عورت‌هاي جلو و پشت را بپوشاند و بهتر است که از ناف تا زانو را بپوشاند. البته نماز اقتضا دارد که انسان با جامۀ کامل به حضور معبود برود.
مسئله 833. زن بايد در حال نماز، تمام بدن خود؛ حتي سر و مو را بپوشاند، ولي پوشاندن صورت به مقداري که در وضو شسته مي‌شود، نيز پوشاندن دست‌ها تا مچ و پاها تا مچ (ظاهر و باطن قدم) لازم نيست، هرچند احتياط مستحبْ پوشاندن باطن پاست. براي اطمينان به پوشيده شدن مواضع لازم، بايد مقداري از اطراف آن‌ها را بپوشاند. پوشانيدن موهاي مصنوعي و زيورها، لازم نيست، مگر براي حفظ از نامحرم.
مسئله 834. نماز قضا و مستحب، مانند نماز واجبِ اداست که بايد پوشاندن مربوط به زن و مرد رعايت شود و نماز احتياط و قضاي سجده و قضاي تشهد، حکم نماز واجب را دارند؛ اما در سجدۀ سهو پوشاندن شرط نيست، هرچند احتياط در پوشاندن است. سجدۀ تلاوت قرآن و سجده شکر، مشروط به آن نيستند.
مسئله 835. آنچه مشروط به پوشاندن است، اعم از نماز و لواحق آن، اگر عمداً يا با تقصير در يادگيريِ حکم شرعي، بدون پوشاندن انجام شود، باطل است و بايد اعاده شود.
مسئله 836. هر گاه بر اثر وزش باد يا غفلت نمازگزار، عورت او ظاهر شد و هيچ ذکر و عمل واجبِ در نماز را، با آن حالت انجام نداد و فوراً آن را پوشاند، نماز باطل نمي‌شـود و اگر بعد از نماز يا چيزي که مانند نماز، مشروط به پوشاندن است، معلوم شود که عورت پيدا بوده، اعاده لازم نيست.
مسئله 837. عورت نمازگزار بايد در تمام حالت‌هاي نماز پوشيده باشد و اگر لباسي دربردارد که فقط در برخي حالت‌ها آن را مي‌پوشاند، نه در حالت ديگر، چنانچه در حالت ديگر با وسيلۀ جداگانه پوشيده شود، نماز صحيح است، هر چند به احتياط مستحب، با جامه کامل، نماز را اقامه کند.
مسئله 838. آنچه در نماز واجب است، پوشاندن عورت است؛ خواه با پارچه و خواه با کاغذ، برگ درخت و ساتر ديگر، هرچند به احتياط مستحب در صورت نبودن لباس، از پوشش گياهي استفاده شود.
مسئله 839. اگر براي مرد هيچ ساتري در دسترس نيست، مي‌تواند در حالت ناچاري عورت‌ها را با گِل و مانند آن بپوشاند و نماز را اقامه کند و به احتياط مستحب، نماز را با ايماء و اشاره به جاي رکوع و سجود، اعاده نمايد.
مسئله 840. کسي که پوشاک نماز را ندارد و از دسترسي به آن تا آخر وقت نااميد است، مي‌تواند نماز را در اول وقت، برابر وظيفه کسي که ساتر ندارد اقامه کند. چنانچه تا پايان وقت به ساتر دسترسي پيدا کرد، نماز را اعاده نمايد و اگر احتمال دهد تا پايان وقت به ساتر دسترسي پيدا مي‌کند، مانعي نيست که «رجائاً» نماز را اقامه کند؛ ولي اگر به ساتر دسترسي يافت، بايد نماز را اعاده نمايد.
مسئله 841. کسي که هيچ وسيله پوشاندن عورت مانند لباس، برگ، کاغذ و مانند آن را ندارد و نامحرمي نيست تا به او نگاه کند، مي‌تواند ايستاده و با اشاره به رکوع و سجود، نماز را اقامه کند و احتياط مستحب، اعادۀ آن با رکوع و سجود عادي است و اگر نامحرمي او را مي‌بيند، بايد نماز را نشسته اقامه کند و رکوع و سجود را با اشاره انجام دهد و براي سجود، سر را قدري پايين‌تر آورد.
شروط لباس نمازگزار
مسئله 842. شروط لباس نماز‌گزار: يکم: پاک بودن؛ دوم: مباح بودن؛ سوم: از اجزاي مردار نبودن؛ چهارم: از اجزاي حيوان حرام‌گوشت نبودن؛ پنجم و ششم: اگر نمازگزار مرد است، از ابريشم خالص و طلاباف نبودن.
شرط يکم: پاک بودن
مسئله 843. اگر کسي عمداً با بدن يا لباس نجس نماز را اقامه کند، نماز او باطل است، هرچند بر اثر تقصير در ياد گرفتنِ حکم شرعي باشد و نداند که نماز با لباس يا بدن نجس، باطل است.
مسئله 844. اگر کسي بر اثر تقصير در فراگيري حکم شرعي، نداند که مثلاً عرق مشرک و ملحد نجس است و با جامۀ آلوده به آن عرق، نماز به‌جا آورد، نماز او باطل است.
مسئله 845. اگر کسي مي‌داند چه چيزي نجس است و مي‌داند نماز در جامۀ نجس باطل است، ولي نمي‌داند لباس او نجس است و با آن نماز را اقامه کند و بعد از آن بفهمد که جامه او نجس بوده است، نماز او صحيح است، هرچند احتياط مستحب، اعاده آن است.
مسئله 846. اگر کسي مي‌داند نماز در جامه نجس باطل است و مي‌دانست که لباس او نجس است و با اهمال و بي‌اعتنايي، نجس بودن آن را فراموش کند و نماز را در آن، اقامه کند و پس از نماز يادش بيايد که جامۀ او نجس بوده است، اعاده نماز در وقت و قضاي آن در خارج وقت، لازم است.
مسئله 847. کسي که در وسعت وقت مشغول نماز است و در بين نماز، لباس يا بدن او نجس شود، يا بفهمد که جامه يا بدن او قبلاً نجس بوده است، يا شک در سابق بودن نجاست داشته باشد و هيچ ذکر و عملي از نماز را با آن وضع انجام نداده است، بايد فوراً جامه را پاک يا عوض کند و بدن را نيز تطهير نمايد؛ بدون آ‌نکه حالت نمازگزاري او آسيب ببيند و اگر چنين کاري صورت نماز را از بين مي‌برد، بايد به دستور گفته‌شده عمل نمايد، هرچند نماز او باطل مي‌شود تا با جامه و بدن پاک، نماز را اعاده کند.
مسئله 848. کسي که در تنگي وقت مشغول نماز است و در بين نماز، لباس يا بدن او نجس شود، يا بفهمد که پيش از آن نجس بوده است، يا شک در سابق بودن داشته باشد و هيچ ذکر يا عملي از نماز را با آن وضع انجام نداده است، در صورت امکانِ تطهير لباس يا بدن يا عوض نمودن لباس، به طوري که نماز او آسيب نبيند، بايد چنين کند و در صورت عدم امکانِ تطهير يا تعويضِ بدون به هم خوردن نماز و ادراکِ يک رکعت از نماز در وقت، مي‌تواند با همان لباس يا وضع بدن نماز را ادامه دهد، چنان‌که با نجس بودن لباس و ضرر نداشتن برهنه شدن مي‌تواند بدون لباس، به دستور برهنگان، نماز را ادامه دهد.
مسئله 849. کسي که شک دارد بدن يا لباس يا محل سجده او متنجّس است و به مقدار لازم جستجو کرد و چيزي نيافت و با همان وضع نماز خواند و پس از نماز معلوم شد يکي از امور يادشده متنجّس بوده، نماز او صحيح است و اگر بدون جستجو، نماز را اقامه کرد و بعد از آن فهميد که هنگام نماز متنجّس بوده، به احتياط واجب، در وقت، اعاده و پس از وقت، قضا کند.
مسئله 850. کسي که مي‌دانست بدن يا لباس يا محلّ سجدۀ او متنجّس است و اکنون شک دارد که آن را پاک کرده است يا نه و با همان وضع نماز بگزارد و پس از نماز بفهمد که متنجّس بوده، نماز او باطل است.
مسئله 851. کسي که مي‌دانست بدن يا لباس يا محلّ سجده و چيزي که پاک بودن آن شرط صحّت نماز است، متنجّس بوده و به طور متعارف، آن‌ها را شست و يقين يا اطمينان کامل حاصل نمود که پاک شده‌اند و بعد از نماز فهميد پاک نشده‌اند، نماز او صحيح است و اگر فرد آگاه و موثّق آن‌ها را شست و پاک شدن را اعلام نمود و پس از نماز معلوم شد که پاک نشده، نمازش درست است.
مسئله 852. اگر خوني در بدن يا لباس يا محلّ سجدۀ خود ببيند و يقين کند که از خون‌هاي نجس نيست، مثلاً خون پشه است و با همان وضع، نماز را اقامه کند و پس از نماز بفهمد از خون‌هايي است که نمي‌توان با آن نماز را به‌جا آورد، نماز او صحيح است.
مسئله 853. هر گاه خوني را در لباس يا بدن يا محلّ سجده ببيند و بداند اين خون نجس است، ولي نماز با آن درست است، مثلاً خون زخم، دُمَل يا کمتر از درهم است و با آن نماز را به‌جا آورد و پس از نماز بفهمد خوني بوده که نماز با آن باطل است، نماز او صحيح است.
مسئله 854. هرگاه متنجّس بودن چيزي را فراموش کرد و بدن يا لباس يا محلّ سجده او، با رطوبت به آن رسيد و در حال فراموشي، نماز را به‌جا آورد و پس از آن يادش آمد، نماز او صحيح است؛ ولي اگر بدن او با رطوبت، به چيزي که نجس بودن آن را فراموش کرد برسد و بدون آنکه محل برخورد را بشويد و بدون آنکه محل برخورد با نجس، با غسل کردن در آب جاري مثلاً پاک شود و با همان وضع غسل کند يا وضو بگيرد و با همان حال، نماز اقامه کند، غسل و وضو و نمازش باطل است.
مسئله 855. کسي که يک لباس دارد و بدن و لباسش متنجّس شود و به اندازۀ آب کشيدن يکي از آن‌ها آب دارد، مي‌تواند بدن را پاک کند و لباس را بيرون آورد و به دستور برهنگان نماز به‌جا آورد و اگر برهنه شدن، مايۀ عسر و حرج است، با همان لباس نماز را اقامه نمايد و اگر نجاست لباس بيشتر بود، مثلاً لباس با ادرار و بدن با خون متنجّس شد، مي‌تواند با شستن لباس، به نماز در آن، اکتفا کند.
مسئله 856. کسي که غير از لباس متنجّس، لباس ديگري ندارد و بر اثر تنگي وقت، شستن آن ممکن نباشد و اطمينان دارد که به لباس پاک دسترسي ندارد، همچنين نتواند برهنه شود و به دستور برهنگان نماز را انجام دهد، بايد در همان لباس متنجّس، نماز را اقامه نمايد و نيازي به اعاده در وقت يا قضا در خارج آن نيست.
مسئله 857. کسي که دو لباس دارد و مي‌داند يکي از آن‌ها متنجّس است و نداند کدام يک از آن‌ها پاک است و شستن ممکن نباشد، در وسعت وقت بايد در هر کدام يک نماز بگزارد و در تنگي وقت، به دستور برهنگان نماز را اقامه نمايد، هرچند مي‌تواند به نماز در يکي از آن‌ها در وقت، اکتفا کند و به احتياط مستحب، آن را در لباس دوم يا لباس ديگري که پاک است، قضا کند.
شرط دوم: مباح بودن
مسئله 858. لباس نمازگزار بنا بر احتياط واجب بايد مباح باشد و فرقي بين ساتر عورت و غير ساتر و بين اجزاي ريز و درشت - مانند نخ، دکمه و چيز ديگر - نيست.
مسئله 859. کسي که مي‌داند پوشيدن لباس غصبي حرام است - هرچند نداند که نماز را فاسد مي‌کند - و عمداً با جامۀ غصبي نماز بگزارد، به گونه‌اي که جزئي از نماز، مستلزم تصرّف در آن باشد، نماز او باطل است و در صورتِ جاهل بودن به غصب يا فراموشي آن، نماز صحيح است، هرچند فراموشکننده خود غاصب باشد. البته احتياط مستحب، اعادۀ غاصبِ فراموشکننده است.
مسئله 860. اگر صاحب لباس غصبي، نماز در آن لباس را رضايت دهد، نماز در آن، حلال و صحيح است.
مسئله 861. کسي که غصبي بودن لباس را نمي‌دانست يا فراموش کرده بود و در بين نماز آگاه شد يا به يادش آمد، اگر چيز حلالي که ساتر عورت باشد دارد، بايد جامه غصبي را درآورد و پيش از بيرون آوردن، هيچ عملي از اعمال واجب نماز را انجام ندهد و با ساتر حلال، نماز را ادامه دهد و اگر ساتر حلال ندارد، يا بيرون آوردن جامه غصبي سبب به هم خوردن وضع نماز مي‌شود و به مقدار يک رکعت وقت باقي مي‌ماند، بايد نماز را رها کند و جامه را عوض کند و با لباس حلال، نماز را اعاده کند، هرچند بيش از يک رکعت را در وقت، ادراک نکند و در صورتي که اين مقدار وقت هم باقي نمانده باشد، در حال نماز، لباس را بيرون آورده و به دستور برهنگان، نماز را تمام مي‌کند.
مسئله 862. هرگاه پوشيدن لباس غصبي در حال نماز حرام نباشد، مانند آنکه حفظ جان يا سلامت يا امر مهمّ مالي متوقف بر پوشيدن آن باشد، چون هيچ جزئي از اجزاي نماز مستلزم تصرّف حرام نيست، نماز در اين حال، صحيح است.
مسئله 863. لباس غصبي که نماز در آن باطل است، اعم از آن است که خودِ لباس، مال ديگري باشد يا متعلّق حقّ مستأجر يا مرتهن آن باشد، پس نماز در لباسي که در اجاره مستأجر يا رهن مرتهن است، بدون رضايت آن‌ها باطل است.
مسئله 864. غصبي بودن لباس، گاهي به سرقت آن است و گاهي با باطل بودن معامله؛ مانند آنکه خريدار يا مستأجر، لباسي را با عين پول حرام بخرد يا اجاره کند يا در حين معامله که آن را به ذمّه مي‌خرد، يا قرض مي‌گيرد، قصد پس ندادن آن يا نپرداختن بهاي آن را داشته باشد يا قصد داشته باشد که بهاي آن را از مال حرام بدهد يا اصلاً جز مال حرام، مال ديگري ندارد تا قصد مال حلال کند؛ در همه اين موارد تا بهاي آن را از مال حلال نپردازد، تصرف در آن حرام است؛ همچنين حرام بودن مال، گاهي به سرقت، رشوه، ربا و مانند آن است و زماني به نپرداختن حقّ خمس يا زکات و ادا نکردن نذر مالي که عين آن صدقه قرار داده شده، نه آنکه تصدّق به آن نذر شده باشد.
مسئله 865. مال غصبي که محمول در حال نماز است، نه ساتر عورت و نه لباس ديگر نمازگزار است؛ مانند چيز غصبي که در جيب يا کيف همراه اوست و هيچ جزئي از اجزاي نماز، موجب تصرّف در آن به تحريک، جابه‌جا نمودن و مانند آن نباشد، نماز او صحيح؛ وگرنه باطل است.
مسئله 866. نماز در لباسي که اجرت دوختن يا شستن و اطو کشيدن آن داده نشده، يا با پول حرام داده شده، در صورتي که عيني از مال ديگران - مانند نخ، دکمه، آستر و... - که خياط آن‌ها را به عهده مي‌گيرد در آن نباشد، اشکال ندارد؛ نيز در لباسي که با آب غصبي شسته شده و پس از خشک شدن، نماز خوانده شود، اشکال ندارد.
شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن
مسئله 867. لباس نمازگزار نبايد از اجزاي حيوان مردار شده‌اي باشد که اگر رگ آن بريده شود، خون از آن مي‌جهد؛ خواه آن حيوان حلال‌گوشت باشد، مانند گوسفند يا حرام‌گوشت، مانند گربه. به احتياط مستحب، از اجزاي مرداري که داراي خون جهنده نيست، در نماز اجتناب شود.
مسئله 868. چيزي از اجزاي مردار که در زمان حيات حيوان، روح داشته است؛ مانند گوشت، پوست و... به احتياط واجب، نبايد همراه نمازگزار باشد، هر چند لباس او شمرده نشود.
مسئله 869. مقصود از مردار، چيزي است که ذبح شرعي نشده باشد؛ خواه خودش مرده باشد يا او را کشته باشند يا به وجه غير شرعي ذبح شده باشد.
مسئله 870. اگر لباس نمازگزار يا همراه او، چيزي از مردار حلال‌گوشت باشد که روح ندارد، مانند مو، پشم، کرک، پر، استخوان، شاخ، دندان و... نماز او صحيح است.
شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن
مسئله 871. لباس نمازگزار بايد از اجزاي حيوان حرام‌گوشت نباشد؛ خواه داراي خون جهنده باشد يا نه و خواه آن جزء داراي روح باشد، مانند گوشت و پوست يا نباشد، مانند پشم، مو، کرک، استخوان و... و خواه در صورت تذکيه‌پذيري ذبح شده باشد يا نه و خواه به صورت لباس نمازگزار باشد يا همراه او؛ خواه زياد باشد يا اندک مانند يک مو.
مسئله 872. اگر آب دهان، آب بيني، عرق، اشک و رطوبت ديگري از حيوان حرام‌گوشت، مانند گربه، بر بدن يا لباس نمازگزار باشد، در حالت تَر بودن، نمي‌توان با آن نماز را اقامه کرد و در حالت خشک شدن و برطرف شدن عين آن، نماز صحيح است.
مسئله 873. گرچه انسان حرام گوشت است؛ ولي اگر مو، عرق، آب دهان و اشک کسي که پاک است، بر بدن يا لباس نمازگزار باشد، اشکال ندارد. همچنين موم و عسل در بدن يا لباس نمازگزار باشد، مانع صحّت آن نيستند.
مسئله 874. اگر کسي نداند لباس معيّني از حيوان است يا غير حيوان، اقامه نماز با آن مانعي ندارد؛ نيز اگر بداند از حيوان است و نداند از حرام گوشت است يا حلال‌گوشت، اشکالي ندارد؛ چه در کشور اسلامي درست شده باشد يا در کشور غير اسلامي.
مسئله 875. اگر کسي نداند فلان جزء لباس؛ مانند تکمه صدفي، از حيوان است يا نه و نداند از حيوان حرام‌گوشت است يا نه، اقامه نماز با آن مانعي ندارد؛ ولي با احراز آنکه مثلاً صدف از حيوان حرام‌گوشت است، نمي‌توان در آن نماز را اقامه کرد.
مسئله 876. از اجزاي حيوان حرام‌گوشت، خز خالص که با موي حيوان حرام‌گوشت ديگر مخلوط نشده باشد، نيز پوست سنجاب استثنا شده‌اند؛ يعني نماز در آن‌ها صحيح است، هرچند احتياط مستحب، در ترک پوست سنجاب است.
مسئله 877. اگر کسي نداند که لباس او از حيوان حرام‌گوشت است يا مي‌دانسته و اکنون فراموش کرده و در آن نماز خوانده است، نماز او صحيح است، هرچند احتياط مستحب، اعاده نماز در صورت فراموشي است.
شرط پنجم: طلابافت نبودن
مسئله 878. پوشيدن لباس طلابافت براي مرد حرام و نماز او در آن باطل است؛ ولي براي خانم در نماز و غير نماز اشکال ندارد. البته حکم اسراف يا لباس شهرت، جداست.
مسئله 879. لباسي که مخلوط به طلاست، در صورت صدق لباس طلا، حکم لباس خالص طلا را دارد و فرقي بين ساتر عورت و غير آن نيست.
مسئله 880. زينت کردن به طلا در بدن يا لباس، به گونه‌اي که پوشيدن طلا صدق کند؛ مانند آويختن زنجير طلا به سينه و به دست کردن انگشتر طلا و بستن ساعت مچي طلا به دست، براي مرد حرام و نماز وي در آن باطل است؛ ولي زينت کردن به طلا براي خانم جايز و نمازش در آن صحيح است.
مسئله 881. اگر مردي نداند يا فراموش کند که لباس يا انگشتر او از طلاست، گناه نکرده و نماز او در آن باطل نيست، هرچند احتياط مستحب در حال فراموشي، اعاده نماز است.
مسئله 882. پوشيدن لباس يا فلزي که طلا بودن آن مشکوک است، جايز است و نماز در آن، باطل نيست.
مسئله 883. در حرام بودن پوشيدن لباس طلا، فرقي بين لباس رو و لباس زير و بين آستر و ابره نيست.
مسئله 884. حمل طلا، اعم از مسکوک و غير آن، در نماز و غير نماز، جايز است، چنان‌که نماز با آن، صحيح است.
شرط ششم: ابريشم خالص نبودن
مسئله 885. پوشيدن لباس ابريشم خالص براي مرد در غير نماز حرام و در نمـاز - گذشته از حـرام بودنش - موجب بطلان آن است و به احتياط واجب، چيزهايي که با آن‌ها به تنهايي نتوان نماز را اقامه کرد؛ مانند عرقچين و کمربند و جوراب، بايد از حرير محض نباشد.
مسئله 886. پوشيدن لباس ابريشم خالص براي خانم جايز و نماز با آن، صحيح است.
مسئله 887. لباسي که معلوم نيست از ابريشم خالص باشد؛ يا از چيز ديگري باشد که پوشيدن آن جايز است، پوشيدنش در غير نماز حرام نيست و در حال نماز، بي‌اشکال است.
مسئله 888. پوشيدن لباس غصبي براي زن و مرد و ابريشمي خالص و طلابافت براي خصوص مرد، در حال ناچاري، منعي ندارد و شخص ناچار، اگر تا پايان وقت، لباس ديگر فراهم نمي‌کند، مي‌تواند در لباس‌هاي يادشده نماز را اقامه کند.
مسئله 889. اگر زن و مرد نمازگزار، غير از لباس غصبي، لباس تهيه شده از مردار و حيوان حرام‌گوشت و لباس نجس، لباس ديگري نداشته باشند، بايد به دستور برهنگان، نماز را اقامه کنند و مرد نمازگزار، اگر غير از لباس طلابافت و ابريشم خالص، لباس ديگري نداشته باشد و به پوشيدن آن‌ها ناچار نباشد، بايد آن‌ها را از بدن بيرون آورد و به دستور برهنگان، نماز را اقامه نمايد.
مسئله 890. فراهم کردن ساتر عورت، براي نماز واجب است، هرچند به صورت خريدن يا اجاره‌کردن يا عاريه خواستن يا قبول کردن بخشش باشد. البته بهاي خريداري يا اجاره‌کردن‌، نبايد براي نمازگزار عرفاً توانفرسا و غير قابل تحمل باشد و در حالت عاريه خواستن يا بخشش را قبول کردن، ذلت و خواري احساس نشود؛ وگرنه در همه حالت‌هاي يادشده، به دستور برهنگان، نماز را به‌پا مي‌دارد.
مسئله 891. بنا بر احتياط واجب، بايد از پوشيدن لباسي که مايۀ شهرت و خودنماييِ وهن‌آور است، خودداري نمود. در اين جهت، فرقي بين پارچه، رنگ، دوخت و... نيست. البته نماز خواندن با آن اشکال ندارد. اگر لباس معيّني از شهرت خارج شد، به گونه‌اي که موجب هتک نيست، پوشيدن آن مانعي ندارد.
مسئله 892. بنابر احتياط واجب، مرد لباس زنانه را جامه رسمي خود قرار ندهد و زن نيز لباس مردانه را جامه رسمي خود قرار ندهد، هرچند مي‌توان نماز را در آن اقامه کرد. هرگاه لباس معيّني از اختصاص به يک صنف خارج شده و به صورت مشترک در آمد، پوشيدن آن براي هر دو صنف، جايز است.
مسئله 893. کسي که بايد در بستر بر پشت يا پهلو قرار بگيرد و در همان حال نماز را به‌پا بدارد، اگر جامه او داراي شروط صحت نماز باشد، لازم نيست لحاف، پتو و مانند آن، شرايط لباس نمازگزار را داشته باشند و اگر برهنه است، به احتياط واجب براي مرد ابريشم خالص و براي زن و مرد چيز نجس، مردار، اجزاي حيوان حرام‌گوشت را پوشش قرار ندهد.
موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار
مسئله 894. در سه صورت با لباس يا بدن متنجّس مي‌توان نماز را اقامه کرد: اول آنکه به واسطه زخم يا جراحت يا دُمَل که در بدن اوست، بدن يا لباس، خون‌آلود شوند؛ دوم آنکه در بدن يا لباس او به مقدار کمتر از درهم؛ تقريباً به اندازه بند سرانگشت سبابه (شهادت) خون انسان يا حيوان حلال‌گوشت باشد؛ سوم آنکه ناچار باشد در بدن يا لباس متنجّس نماز را اقامه کند. در دو صورت فقط با لباس متنجّس مي‌توان نماز را به پا داشت: يکم آنکه لباس‌هاي کوچک، مانند جوراب، عرقچين او، متنجّس باشد؛ دوم: لباس زني که پرستار کودک است، متنجّس شده باشد. احکام اين صورت‌ها بيان خواهد شد. حمل شيء متنجّس در نماز، ارتباطي به بدن يا لباس نمازگزار ندارد.
مسئله 895. اگر در بدن يا لباس نمازگزار خونِ زخم يا جراحت يا دُمل و نيز اگر چرک‌آلوده به خون بيرون آيد و شستن يا عوض نمودن لباس دشوار باشد، نماز با آن بدن يا لباس اشکال ندارد.
مسئله 896. اگر خون بريدگي عضو يا زخم که به زودي برطرف مي‌شود و شستن آن دشوار نيست و بيش از اندازه درهم بوده و در بدن يا لباس باشد، نماز با آن عمداً باطل است.
مسئله 897. عفو از خون زخم و جراحت مخصوص جاي زخم و جراحت است، بنابراين اگر جايي از بدن يا لباس که با زخم فاصله دارد، به رطوبتِ آلودۀ زخم نجس شود، نماز عمدي با آن، باطل است؛ ولي اگر مقداري از بدن يا لباس که نزد يک محلّ زخم‌اند، به رطوبت آن آلوده شوند، نماز با آن اشکال ندارد.
مسئله 898. اگر از زخمي که در درون دهن، بيني، گوش و مانند اين‌هاست، خون زايدي که متعارف نيست، بيرون آيد و بيش از اندازه درهم باشد و به بدن يا لباس برسد، بنا بر احتياط واجب نبايد با آن نماز را اقامه کرد؛ ولي نماز خواندن با خون بواسير، هرچند دانه‌هاي زخم در درون باشد، اشکال ندارد. لازم است توجه شود که خون دماغ بر اثر حرارت و مانند آن، خون زخم محسوب نمي‌شود.
مسئله 899. کسي که بدنش زخم است اگر در بدن يا لباس خود، خوني بيش از درهم ببيند و احتمال قابل اعتنا دهد که از همان زخم است، اقامه نماز با آن، اشکال ندارد.
مسئله 900. زخم‌هاي متعدد در بدن، گاهي به هم نزديک‌اند که به همۀ آن‌ها يک زخم گفته مي‌شود، در اين صورت، تا همگي درمان نشدند، نمازگزاردن با خون آن‌ها در بدن يا لباس بي‌اشکال است و زماني از هم دورند که هرکدام زخم جدا شمرده مي‌شود؛ در اين فرض خون هرکدام بعد از درمان، اگر بيش از درهم باشد، مانع صحت نماز است.
مسئله 901. اگر ذرّه‌اي خون حيض، نفاس، استحاضه، همچنين خون حيوان نجس و انسان ملحد يا مشرک و حيواني که به ذبح شرعي کشته نشده و به حکم مردار است، در لباس يا بدن کسي باشد، نماز با آن، باطل است.
مسئله 902. خون‌هايي که مورد عفوند، اگر پراکنده باشند و جمع آن‌ها کمتر از درهم باشد، مانع صحت نماز نيستند و اگر به اندازه درهم يا بيشتر بودند، مانع صحت نمازند. خوني که به لباس نازک ريخت و به طرف ديگر آن ظاهر شد، يک خون به حساب مي‌آيد و اگر ظاهر شدن آن به طرف ديگر بر اثر غليظ بودن خون است، نه نازک بودن پارچه، دو خون محسوب مي‌شوند و جمع آن‌ها اگر کمتر از درهم نباشد، مانع صحت نماز است.
مسئله 903. اگر خون روي ابره لباس بريزد و به آستر آن برسد يا به آستر آن ريخته شود و به ابره آن برسد، دو خون محسوب مي‌شوند و بايد روي هم حساب شوند که اگر مجموع آن‌ها کمتر از درهم بود، نماز با آن صحيح است؛ وگرنه باطل است.
مسئله 904. اگر خون بدن يا لباس، کمتر از درهم بود و رطوبتي به آن رسيد و در آن محو شد، نماز با آن، صحيح است و اگر رطوبت رسيده با خون به اندازه درهم يا بيشتر شوند، به طوري که اطراف خون آلوده شده باشد، نماز با آن، باطل است.
مسئله 905. اگر خوني که در بدن يا لباس است، کمتر از درهم باشد و نجاست ديگري مانند قطره‌اي ادرار روي آن بريزد و به بدن يا لباس برسد، نماز در آن باطل است، هرچند به همان قسمت برسد و به جاي ديگر بدن يا لباس نرسد.
مسئله 906. اگر لباس‌هاي کوچک؛ مانند عرقچين و جوراب و دستکش که نتوان با آن‌ها عورت را پوشانيد، نجس شوند، در صورتي که از مردار و حيوان حرام‌گوشت درست نشده باشند، نماز با آن‌ها باطل نيست؛ نيز اگر با انگشتر يا عينک يا سمعکِ نجس‌شده نماز اقامه کند، اشکال ندارد.
مسئله 907. حمل چيز متنجّس که با آن عورت پوشانده مي‌شود، اگر از مردار يا حيوان حرام‌گوشت نباشد و فقط همراه نمازگزار باشد - نه لباس او - نماز را باطل نمي‌کند، چنان‌که حمل دستمال، کليد، چاقو و قلمِ نجس‌شده در نماز، مانعي ندارد.
مسئله 908. خانمي که پرستار کودک است و بيش از يک لباس ندارد و اگر هم بيش از آن داشته باشد، ناچار است همه را بپوشد و لباس او به ادرار کودک نجس مي‌شود، شبانه‌روز يک بار آن را بشويد، کافي است، هرچند نمازهاي بعدي را با لباسِ نجس‌شده اقامه مي‌کند. مناسب است که لباس را نزد يک غروب بشويد تا با آن، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را انجام دهد.
امور ثواب دار در لباس نمازگزار
مسئله 909. مستحب است در لباس نمازگزار چند چيز رعايت شود: پوشيدن عمامه با حنک، عبا به ويژه براي امام جماعت، جامه سفيد، پاکيزه‌ترين لباس، استعمال چيزي که بوي خوش دارد و انگشتري عقيق. البته رعايت امور يادشده، به اميد ثواب است.
امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار
مسئله 910. چند چيز در لباس نمازگزار مکروه است: پوشيدن عمامه بدون حنک، لباس سياه به استثناي عمامه و عبا، جامه چرکين، لباس تنگ، لباس ميگسار، لباس کسي که از نجاست اجتناب نمي‌کند، لباسي که صاحب آن متّهم به غصب است، جامه‌اي که صورتي در آن نقش شده است، انگشتري که بر روي آن صورتي رسم شده است. البته ترک امور يادشده، به اميد ثواب، مناسب است.
شروط مکان نمازگزار
مکان نمازگزار چند شرط دارد:
شرط اول
مسئله 911. بنا بر احتياط واجب، مکان نمازگزار بايد مباح باشد. کسي که در ملک غصبي نماز اقامه کند، به گونه‌اي که نماز تصرف در ملک غصبي محسوب شود، بنا بر احتياط واجب، نماز او باطل است؛ ولي نماز در زير سقف غصبي، در صورتي که تصرف در آن صدق نکند، اشکال ندارد. فرش يا تخت مباح روي مکان غصبي، مانع بطلان نماز نمي‌شود.
مسئله 912. نماز در مکاني که عين يا منفعت يا انتفاع آن، مال ديگري است، بنا بر احتياط واجب، باطل است. مکاني که ملک ديگري است، نماز در آن، بدون رضايت مالک صحيح نيست؛ همچنين مکاني که در اجاره ديگري است يا به عاريه در اختيار اوست، نماز خواندن در آن، بدون رضايت مستأجر يا مستعير (عاريه‌گيرنده) صحيح نيست. در اين جهت، فرقي بين زنده بودن صاحب حق يا مرده بودن آن نيست، بنابراين نماز خواندن در مالِ به‌جا مانده از ميّت، پيش از اداي دَيْن و جدا کردن ثلثِ وصيّت‌شدۀ او صحيح نيست.
مسئله 913. کسي که در مکاني که براي عموم آزاد است و همگان مي‌توانند در آن مکان بمانند و بهره‌هاي عبادي و مانند آن ببرند؛ نظير مسجد، صحن و رواق امامزاده‌ها، پارک‌هاي محلّي جا گرفته است، اگر ديگري بدون اِعراض وي جاي او را غصب کند و در آن نماز بگزارد، بنا بر احتياط واجب، نماز او باطل است.
مسئله 914. باطل بودن نماز در مکان غصبي، به حالت علم به غصب و عمد و بدون اضطرار، اختصاص دارد، بنابراين کسي که جاهل به غصبي بودن مکان يا غافل از آن بوده يا فراموش کرده يا هيچ چاره‌اي نداشت، نماز او باطل نيست، مگر آنکه خود غاصب از غصب خويش غفلت يا آن را فراموش کرده باشد و در صدد رفع غصب نباشد که نماز او باطل است.
مسئله 915. کسي که غصبي بودن مکان، نيز حرمت تصرّف در آن را مي‌داند، ولي نمي‌داند نماز در آن باطل است و در يادگيري آن، کوتاهي کرده باشد، نماز او در آن مکان احتياطاً باطل است.
مسئله 916. کسي که ناچار است روي وسيله نقليه، اعم از حيوان، اتومبيل، چرخ و مانند آن، نماز را اقامه کند، نيز نماز مستحبّي را در حال سوار بودن به‌جا آورد، بايد آن وسيله غصبي نباشد؛ وگرنه نماز او باطل است.
مسئله 917. مکاني که ملک چند شريکاست و سهم هيچ‌کدام جدا نشده، هيچ شريکي نمي‌تواند بدون رضايت ساير شرکا، در آن نماز اقامه کند.
مسئله 918. اگر با عين پول غصبي يا پولي که خمس يا زکات آن را نداده، مِلکي بخرد، تصرف او در آ‌ن مِلکْ حرام و نماز وي در آن باطل است، نيز اگر ملکي را به ذمّه بخرد و قصد او در حين خريدن آن باشد که پول آن را ندهد يا از مال غصبي بدهد يا از عين مالي که خمس يا زکات آن داده نشده بپردازد، در همه اين موارد، تصرف وي در آن مِلکْ حرام، و نماز او در آن صحيح نيست.
مسئله 919. معيار صحت و بطلان نماز در ملک ديگري، رضايت و عدم رضايت قلبي اوست، اگر رضايت قلبي دارد که در ملک او نماز اقامه شود، نماز صحيح است، هرچند به زبان اذن نداده باشد و اگر رضايت قلبي ندارد، نماز در آن صحيح نيست، هرچند به زبان اذن داده باشد.
مسئله 920. تصرف در ملکي که حقّ خدا يا خلق به آن تعلّق دارد، بدون اداي آن حق، حرام و نماز در آن باطل است؛ خواه مالک آن مِلک زنده باشد و يا مُرده، بنابراين کسي که خمس يا زکات مال خود را نداده و درگذشته، پيش از اداي حقوق يادشده نمي‌توان در مال او نماز خواند، مگر آنکه کسي اداي آن را به عهده بگيرد يا بدون مسامحه در صدد اَداي آن باشد. ساير حقوق و ديون مردمي نيز به همين صورت است. البته در صورت رضايت طلبکاران، تصرّف و اقامه نماز در آن، اشکال ندارد.
مسئله 921. اگر بعضي از وارثان ميّت، غايب يا کودک يا محجور (مانند ديوانه) باشد، تصرف در مالِ به جا مانده از ميّت، بدون اذن وليّ شرعي حرام و نماز در آن باطل است. تصرف‌هاي جزئي، مانند تجهيز ميّت، اشکال ندارد.
مسئله 922. اقامۀ نماز در مسافرخانه، هتل، حمام و مانند اين‌ها که براي مشتريان آماده است و برابر محاوره، اذن يا رضايت مالکان آن‌ها به‌دست مي‌آيد، صحيح است و در موارد ديگر، به‌جا آوردن نماز در ملک ديگري، بدون علم يا اطمينان به رضاي او، صحيح نيست. اگر مالک عين، منفعت يا انتفاع، اذن ماندن در آ‌ن ملک را داده، مي‌توان رضايت او نسبت به اقامه نماز را فهميد.
مسئله 923. اقامه نماز در زمين‌هاي بسيار وسيع مزرع يا مرتع که فعلاً زراعتي در آن نيست و هيچ ضرري از اين راه به مِلک يا مالک نمي‌رسد، صحيح است، هرچند مالک آن‌ها راضي نباشد؛ ولي به‌جا آوردن نماز در زمين‌هايي که مزرع يا مرتع خصوصي است و ديوار و مانند آن ندارد، بدون علم به رضايت مالک آن‌ها، صحيح و با منع آن‌ها باطل است.
شرط دوم
مسئله 924. مکان نماز بايد موجب حرکت محسوس نمازگزار نباشد، بنابراين اقامه نماز در هواپيماي سريع که حرکت آن محسوس نيست، با رعايت قبله، صحيح است. اقامه نماز در مکان متحرّک يا لرزان، مانند خرمن گندم و تلّ شن که اضطراب آن محسوس است، نيز در اتومبيل، کشتي، ترن و مانند آن که مانع آرامش بدن نمازگزارند، باطل است.
مسئله 925. اقامۀ نماز در حال ناچاري در مکان متحرّک يا لرزان، مانند تلّ شن، با رعايت آرامش در اجزاي نماز به قدر امکان و حفظ قبله، صحيح است.
مسئله 926. نماز در مکاني که بر اثر ازدحام جمعيّت يا وزش باد تند و مانند آن، اطميناني به حفظ آرامش بدن نيست، اگر به اميد آرام بودن بدن شروع شود و تا پايان مانعي پديد نيايد، صحيح است.
مسئله 927. نماز در مکاني که ماندن در آ‌ن حرام است؛ مانند زير سقف در حال ريزش، مسير در حال آمدن سيل، روي فرشي که نام خدا يا آيۀ قرآن بر آن نوشته شده، باطل نيست، هرچند معصيت است.
شرط سوم
مسئله 928. مکان نمازگزار بايد از لحاظ ارتفاع، طول و عرض به قدري باشد که بتوان تمام افعال نماز را در آن انجام داد، اگر مساحت مکان نمازگزار در يکي از جهات يادشده، به اندازه‌اي کم باشد که قيام يا رکوع يا سجود يا نشستن در آن ممکن نباشد، نماز باطل است و در صورت ناچاري، در حدّ امکان بايد قيام، رکوع و سجود انجام شود.
شرط چهارم
مسئله 929. اقامۀ نماز در مکان خاص که مستلزم معصيت باشد، حرام است؛ ولي نماز باطل نيست؛ مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله و امام معصوم عليه‌السلام به فاصله کم، موجب هتک حرمت آن ذوات قدسي شود، حرام است؛ ولي نماز باطل نيست و اقامه نماز در مکان محاذي و همسطح با قبر معصوم عليه‌السلام حرام نيست.
مسئله 930. اگر بين نمازگزار و قبر معصوم عليه‌السلام ديوار و مانند آن حاجبي باشد که مانع صدق هتک حرمت است، اقامۀ نماز حرام نيست؛ ولي ضريح يا پرده‌اي که روي قبر شريف قرار دارد، حاجب نخواهند بود.
شرط پنجم
مسئله 931. مکان نمازگزار نبايد به نجاستي آلوده باشد که موجب سرايت به لباس يا بدن وي مي‌شود، به گونه‌اي که با آن نجاست نمي‌توان نماز را اقامه کرد، پس اگر مکان نمازگزار نجس شده بود، ولي خشک است و به بدن يا لباس سرايت نمي‌کند؛ يا اگر سرايت کند، سبب بطلان نماز نمي‌شود، مانند نجاست آن به خون کمتر از درهم - غير از خون‌هايي که ذرّه‌اي از آن‌ها نماز را باطل مي‌کند ـ، يا آلوده شدن دستکش يا جوراب، اقامه نماز در آن مکان اشکال ندارد و به احتياط مستحب مکان نمازگزار پاک باشد.
مسئله 932. محل سجدۀ نماز بايد پاک باشد و نجس شدن آن، سبب بطلان نماز است، هرچند نجاست آن به پيشاني نمازگزار نرسد.
شرط ششم
مسئله 933. مکروه است که زن در نماز جلوتر از مرد نمازگزار يا محاذي او باشد. کراهت يادشده در غير مکّه است. هر گاه زن و مرد با هم نماز را شروع کردند و زن جلو يا محاذي مرد نمازگزار باشد مستحب است هر دو نماز خود را اعاده کنند و اگر يکي بعد از ديگري به گونه‌اي وارد نماز شده که زن مقدّم يا محاذي باشد، کسي که نماز او ديرتر شروع شده، احتياطاً نماز را اعاده نمايد.
مسئله 934. کراهت تقدّم يا محاذات مکان زن نمازگزار نسبت به مکان مرد نمازگزار، اختصاصي به نامحرم ندارد. در صورت وجود حاجب، مانند ديوار يا پرده يا فاصله، نه کراهت دارد و نه احتياط مستحب در اعاده نماز است. اين حکم براي نافله مانند فريضه است؛ ولي در حال غفلت يا فراموشي جاري نيست.
مسئله 935. لازم است مکان پيشاني نمازگزار در حال سجود با مکان ايستادن او بيش از چهار انگشت بسته اختلاف سطح نداشته باشد؛ اما براي ساير اعضاي سجده نسبت به يکديگر يا نسبت به مکان پيشاني، مادامي که از صورت سجده بيرون نباشد، حدّ خاصي معتبر نيست.
مسئله 936. بودن زن و مرد نامحرم در مکاني که هيچ‌کس نمي‌تواند وارد شود، در صورت احتمال گناه حرام است و احتياط مستحب است که در آن مکان نماز اقامه نشود.
مسئله 937. مکاني که مهيّاي کارهاي حرام - مانند قمار، شرب خمر، آهنگ‌هاي لهو و لعب، معـاملات ربوي محض و... - است و بودن در آن، ابتلا يا امضاي آن‌ها را در بردارد، حرام است؛ ولي نماز در آ‌ن مکان باطل نيست، هرچند احتياط مستحب، ترک نماز در آن است.
مسئله 938. اقامه نماز واجب در درون کعبه و بر بام آن، مکروه است و در حال ناچاري منعي ندارد.
مسئله 939. اقامه نماز مستحب در درون کعبه و بر بام آن منعي ندارد. اقامه نماز واجب يا مستحب بر بام کعبه بايد به گونه‌اي باشد که در تمام حالت نماز، مقداري از فضاي بام کعبه روبه‌روي نمازگزار باشد.
مکان هاي مستحب بودن نماز
مسئله 940. اقامه نماز در مسجد فضيلت دارد. درجات فضايل آن به تفاوت مسجدهاست. بهترين مسجد روي زمين، مسجد دور کعبه يعني مسجد حرام است، پس از آن، مسجد پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در مدينه و بعد از آن، مسجد کوفه و مسجد اقصي - که هر دو در يک حدّند - و پس از آن‌ها مسجد جامع هر شهر و بعد از آن، مسجد محل و سپس مسجد بازار. حرم انبيا و اوصياي معصوم: فضيلت و استحباب دارد و نسبت به برخي مساجد، مانند مسجد محل و مسجد بازار، افضل است.
مسئله 941. زن در صورتي که از هر نظر مصون از نگاه به نامحرم و محفوظ از نگاه نامحرم به او باشد، مي‌تواند براي ادراک فضيلت مسجد، نماز خود را در آنجا اقامه کند. البته براي فراگيري احکام در صورت انحصار راه بايد به مسجد برود.
مسئله 942. زياد رفتن به مسجد و اقامۀ نماز در مسجدي که نمازگزار ندارد، مستحب است و نماز همسايه مسجد در غير مسجد بدون عذر، مکروه است.
مسئله 943. مستحب است با کسي که اعتنايي به حضور در مسجد ندارد، پيوند مودّت برقرار نشود و با او هم‌غذا نشوند و مشورت نکنند و ازدواج ننمايند.
مکان هاي کراهت نماز
مسئله 944. اقامۀ نماز در چند جا مکروه است (ثواب آن کمتر است)؛ مانند حمّام، زمين نمکزار، جاده، خيابان و کوچه در صورت عدم مزاحمت؛ وگرنه حرام است، هرچند باطل نيست، آشپزخانه و هر جا که کورۀ آتش باشد، قبرستان، روي قبر، روبه‌روي قبر، بين دو قبر، اتاقي که در آن جُنُب باشد، جايي که در آن عکس باشد، هرچند روبه‌رو نباشد، روبه‌روي انسان، روبه‌روي دري که باز است، روبه‌روي آتش، روبه‌روي چاه و چاله‌اي که محلّ ادرار باشد، روبه‌روي عکس و مجسّمۀ چيزي که روح دارد، مگر آنکه با پرده پوشيده باشد و... .
مسئله 945. مستحب است نمازگزار، حريم نماز خود را از رفت و آمد ديگران حفظ کند، هرچند با عصا، تسبيح و مانند آن.
احکام مسجد
مسئله 946. نجس کردن مسجد - زمين، ديوار درون و سقف آن - حرام است؛ همچنين نجس کردنِ سمت بيرون ديوار و بيرون سقف؛ يعني بام آن، اگر جزء مسجد باشد، حرام است؛ وگرنه احتياط، ترک آن است. برطرف کردن نجاست مسجد، بر کسي که به آن آگاهي يافت، واجب است.
مسئله 947. کسي که از نجس شدن مسجد آگاه است و بر اثر سفر يا مانع ديگري نمي‌تواند آن را پاک کند، اگر ماندن نجاست، سبب اهانت به مسجد باشد، احتياط واجب است به کساني که مي‌توانند آن را پاک کنند، اطلاع دهد.
مسئله 948. اگر جايي از مسجد نجس شود و تطهير آن، بدون کندن يا تراشيدن لايه‌هاي بيروني ممکن نيست، بايد کنده يا تراشيده شود. هزينه پر کردن و تعمير مجدّد، به عهده کسي است که مسجد را نجس کرده است. اگر سنگ يا آهن و اجزاي مسجد نجس شد، پس از تطهير بايد به مسجد برگردد.
مسئله 949. اگر مسجدي با عامل طبيعي، مانند سيل، زلزله و رانش زمين، يا عامل انساني، نظير توسعۀ معبر و تعريض بسترِ حرکت عمومي، به گونه‌اي ويران شده که بازسازي آن آسان نباشد، نجس کردن ابزار ساختمان ويران‌شدۀ آن حرام نيست و احتياط واجب، پرهيز از نجس کردن مکان آن است، مگر آنکه بازسازي آن ممکن نباشد.
مسئله 950. حرم مطهر پيامبر و امام معصوم: ملحق به مسجد است و نجس کردن عمدي آن، حرام و تطهير آن، واجب است. در اين جهت، فرقي بين حرم معمور مانند عتبات عاليات و حرم مخروب مانند بقيع نيست.
مسئله 951. تطهير فرش نجس‌شدۀ مسجد لازم است و هزينۀ آن به عهده نجس‌کننده آن است، مگر آنکه بودجه براي تطهير تعيين شده باشد.
مسئله 952. بردن عين نجس به مسجد - مانند خون يا ادرار که در ظرف آزمايشگاه يا پارچه‌اي ريخته شده و مايه هتک حرمت باشد - حرام است؛ نيز بردن متنجّس و همراه داشتن آن، اگر اهانت به خانه خدا باشد، جايز نيست.
مسئله 953. انجام دادن مراسم ديني و نصب پارچه‌هاي مشکي و رنگي در مسجد به مناسبت مراسم متنوّع، اگر مانع اقامۀ نماز نباشد، جايز است.
مسئله 954. طلاکاري مسجد، مکروه است؛ نيز تصوير صورت‌هاي داراي روح، مانند انسان و حيوان، کراهت دارد.
مسئله 955. اگر مسجد خراب شود، به صورت ملک در نمي‌آيد که بتوان آن را مورد معامله قرار داد، مگر در زميني که «عَنْوةً» فتح شده و ملکيّت آن به تبع اثر عمراني اوست؛ مانند برخي از مناطق ايران.
مسئله 956. اموال مسجد را، خواه اجزاي ساختمان آن باشد - مانند در و پنجره - يا نباشد - مانند فرش - نمي‌توان در غير آن مسجد صرف کرد. در صورت خراب شدن مسجد مي‌توان آن‌ها را فروخت و صرف تعمير آن مسجد نمود و اگر تعمير آن مسجد ممکن نباشد، صرف مسجد ديگر شود.
مسئله 957. احداث مسجد و تعمير مسجدي که نزد يک به ويراني باشد مستحب است و اگر مسجدي بر اثر مرور زمان يا حوادث طبيعي به گونه‌اي ويران شود که تعمير آن ممکن نباشد، مي‌توان آن را خراب و نوسازي کرد، چنان‌که در صورت نياز نمازگزاران، مي‌توان مسجد کوچک را خراب کرده و به صورت مسجد بزرگ نوسازي نمود و به ثواب خاص مسجدسازي نايل آمد.
مسئله 958. تميز کردن مسجد و برآوردن نيازمندي‌هاي آن - مانند روشنايي، گرمايي و خنکي - مستحب است. کسي که مي‌خواهد به مسجد برود، مستحب است جامه نو و تميز در برکند و خود را خوشبو نمايد و زير کفش را بررسي کرده تا آلوده نباشد و هنگام ورود، پاي راست را و هنگام خروج، پاي چپ را مقدّم بدارد؛ نيز مستحب است زودتر از ديگران به مسجد رفت و ديرتر از همه بيرون آمد.
مسئله 959. تحيّت و احترام مسجد، مستحب است و حرمت نهادن به آن با اقامۀ نماز، اعم از واجب و مستحب، حاصل مي‌شود، اگر وقت نماز واجب يا نافله آن نيست، مستحب است دو رکعت نماز به قصد احترام به مسجد انجام شود.
کراهت برخي از کارها در مسجد
مسئله 960. برخي از کارها در مسجد مکروه است؛ مانند خوابيدن در غير حال ناچاري، کارهاي دنيايي که مزاحم نماز ديگران نباشد، شعرسرايي غير ناصحانه، ريختن آب دهان، بيني و خلط سينه که مستلزم اهانت به مسجد نباشد، طلب کردن گمشده‌اي، صدا را بلند نمودن.
مسئله 961. ارائه طرح و برنامه‌هاي علمي و عملي، جهت اصلاح امور امت اسلامي، حفظ استقلال اقتصادي و مانند آن، در مسجد بدون رجحان نخواهد بود؛ چنان‌که تعليم امور نظامي براي جهاد و دفاع ديني در غير وقت نماز، هيچ کراهتي ندارد.
مسئله 962. راه دادن بچه به مسجد که نه مزاحم عبادت ديگران است و نه موجب آلودگي مسجد، منعي ندارد و اگر سبب رغبت وي به نماز و يادگيري احکام آ‌ن شود، مستحب است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم