احکام شرعی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی
آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

رساله توضیح المسائل آيت الله العظمی عبدالله جوادی آملی

مسائل اجتهاد و تقليد مسائل طهارت انواع آب ها آب مطلق و مضاف آب قليل آب جاري آب باران آب چاه احکام آب ها احکام تَخَلّي (ادرار و مدفوع کردن) اسْتِبْراء برخي کارهاي مستحب در تخلّي برخي کارهاي مکروه درتخلّي نجاسات و مطهّرات نجاسات 1 و 2. ادرار و مدفوع 3. مني 4. مردار 5. خون 6 و 7 . سگ و خوک 8. کافر 9. شراب 10. فقّاع 11. عرق شتر نجاست خوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاي پاک احکام نجاسات نجس کردن قرآن خوردن و آشاميدن چيز نجس و خريد و فروش و عاريه دادن آن مطهّرات 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب 6. کم شدن دو سوم آب انگور 7. انتقال (تبدّل) 8. اسلام 9. تَبَعيَّت 10. برطرف شدن عين نجاست 11. استِبراء حيوان نجاست خوار 12. غائب شدن مسلمان راه ثابت شدن طهارت احکام ظرف ها امور مربوط به وضو افعال وضو وضوي ارتماسي دعاهاي مستحب هنگام وضو گرفتن شروط وضو احکام وضو موارد لزوم وضو موارد بطلان وضو احکام وضوي جبيره امور وابسته به غسل غسل هاي واجب يکم. غسل جنابت احکام جنابت کارهاي حرام بر جنب کارهاي مکروه بر جنب چگونگي غسل غسل ترتيبي غسل ارتماسي احکام غسل کردن دوم، سوم و چهارم. غسل خون هاي سه گانه 1. استحاضه اقسام استحاضه احکام استحاضه 2. حيض احکام حائض اقسام حائض يک. صاحب عادت وقتيه و عدديه دو. صاحب عادت وقتيه سه. صاحب عادت عدديه چهار. مُضْطَرِبه پنج. مُبْتَدِئه شش. ناسِيه احکام متفرقه حيض 3. نفاس پنجم. غسل مسّ ميّت ششم. غسل ميّت احکام محتضر احکام پس از مرگ احکام غسل، کفن، نماز و دفن ميّت احکام غسل ميّت احکام کفن ميّت احکام تحنيط احکام نماز ميّت شيوۀ نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احکام دفن مستحبات دفن نماز وحشت نبش قبر غسل هاي مستحب امور مرتبط به تيمّم موارد هفت گانه تيمّم يکم. ممکن نبودن تهيۀ آب به اندازه وضو يا غسل دوم. دسترسي نداشتن به آب به سبب دشواري بيش از حدّ سوم. ترس از ضرر چهارم. نياز به آب براي حفظ جان پنجم. نياز به آب براي تطهير ششم. نداشتن آب مباح هفتم. فرصت نداشتن براي وضو يا غسل صحيح بودن تيمم به برخي از اجزاي زمين شروط چيزهاي مورد تيمم يکم. پاک بودن دوم. مباح بودن مستحبات و مکروهات تيمّم چگونگي تيمّم احکام تيمّم مسائل نماز مقدمه در اهميت نماز نمازهاي واجب نمازهاي واجب شبانه روز وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء وقت نماز صبح احکام وقت نماز نمازهايي که بايد به ترتيب انجام شود نماز مستحب احکام نماز مستحبي وقت نافله هاي شبانه روز احکام قبله پوشانيدن بدن در نماز شروط لباس نمازگزار شرط يکم: پاک بودن شرط دوم: مباح بودن شرط سوم: از اجزاي مردار نبودن شرط چهارم: از اجزاي حيوان حرام گوشت نبودن شرط پنجم: طلابافت نبودن شرط ششم: ابريشم خالص نبودن موارد عدم لزوم طهارت در لباس يا بدن نمازگزار امور ثواب دار در لباس نمازگزار امور کم کنندۀ ثواب در لباس نمازگزار شروط مکان نمازگزار شرط اول شرط دوم شرط سوم شرط چهارم شرط پنجم شرط ششم مکان هاي مستحب بودن نماز مکان هاي کراهت نماز احکام مسجد کراهت برخي از کارها در مسجد اذان و اقامه ترجمه اذان و اقامه موارد سقوط اذان موارد سقوط اذان و اقامه امور واجب در نماز احکام نيّت احکام تکبيرة الاحرام احکام قيام (ايستادن) امور مستحب در حال ايستادن نماز احکام قرائت امور مستحب در قرائت نماز امور مکروه در قرائت نماز احکام رکوع مستحبات رکوع احکام سجود تنها موارد صحيح بودن سجده بر آن ها امور مستحب در سجده امور مکروه در سجده سجدۀ واجب قرآن سجدۀ شکر احکام تشهّد و سلام احکام ترتيب نماز احکام موالات احکام قنوت احکام تعقيب نماز صلوات بر پيغمبر صلي‌الله‌عليه‌وآله مُبْطِلات نماز برخي مکروهات در نماز موارد جواز شکستن نماز واجب انواع شک در نماز شک هاي باطل شک هاي بي اعتبار يکم. شک بعد از محل دوم. شک پس از سلام سوم. شک پس از وقت چهارم. کَثِيرُ الشک (کسي که بسيار شک مي کند) پنجم. شک امام و مأموم ششم. شک در نماز مستحبّي شک هاي صحيح نماز احتياط سجده سهو شيوۀ سجدۀ سهو قضاي سجده و تشهد فراموش شده کم يا اضافه کردن اجزاء و کم کردن شروط نماز نماز مسافر شرط يکم. کمتر از هشت فرسخ شرعي نبودن مسافت شرط دوم. قصد هشت فرسخ داشتن از آغاز سفر شرط سوم. برنگشتن از قصد خود در بين راه شرط چهارم. نگذشتن از وطن پيش از رسيدن به هشت فرسخ شرط پنجم. سفر براي کار حرام نبودن شرط ششم. صحرانشين و گردشگر بيابان نبودن شرط هفتم. شغل نبودن سفر شرط هشتم. به حد ترخص رسيدن موارد قطع سفر يکم. رسيدن به وطن احکام وطن دوم. قصد ماندن ده روز سوم. ماندن سي روزِ ترديدي احکام متفرقه سفر نماز قضا نماز قضاي پدر و مادر نماز جماعت شروط نماز جماعت شرط يکم. نبودن حائل شرط دوم. بلندتر نبودن جاي امام شرط سوم. رعايت فاصله ميان امام و مأموم شرط چهارم. عقب تر بودن مأموم از امام شروط امام جماعت احکام جماعت برخي امور مستحب در نماز جماعت برخي امور مکروه در نماز جماعت نماز آيه شيوه نماز آيه نماز عيد فطر و قربان اجير گرفتن براي نماز مسائل روزه تعريف روزه اقسام روزه نيّت روزه وقت نيّت روزه يوم الشک چيزهاي باطل کننده روزه يکم. خوردن و آشاميدن دوم. آميزش سوم. استمناء چهارم. دروغ بستن به خدا و پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله پنجم. رسانيدن غبار غليظ به حلق ششم. فرو بردن سر در آب هفتم. بقاي عمدي بر جنابت خواب جُنُب هشتم. اِماله کردن نُهم. قي کردن عمدي احکام افطار عمدي و سهوي احکام افطار اجباري حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب امور مکروه براي روزه دار قضا و کفّاره انواع کفّاره موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره احکام روزۀ قضا موارد واجب نبودن روزه 1. مسافران 2. بيماران 3. زنان باردار و شيرده 4. کودکان 5. سالخوردگان 6. ديوانه و بيهوش احکام روزهٴ مسافر و بيمار آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان انکار وجوب روزه و ترک آن ثابت شدن اول ماه مسائل خمس وجوب خمس تعلق خمس به مال، بدون اشتراط به بلوغ و مانند آن متولّي خمس موارد خمس يکم: غنائم نصاب غنائم جنگي حکم اموالِ گروه هاي منحرف در حال جنگ با نظام اسلامي حکم مال انتقالي غير معتقد به خمس دوم: معدن مصاديق معدن شروط استخراج کننده معدن در خمس عدم شرطيت مباشرت در استخراج معدن ديون مالي کافر در معدن و غير آن نصاب معدن حکم چند نوع مواد معدني از يک معدن صورت هاي معادن خالص طلا انفال بودن معادن سوم: گنج (کنز) تعريف گنج نصاب گنج مصاديق گنج اشياي به دست آمده از شکم حيوانات خريده شده اشياي به دست آمده از شکم ماهي هاي پرورشي خمس گنج پس از کسر هزينه ها چهارم: غواصي در دريا مصاديق غوص نصاب غوص گوهرهاي بيرون ريخته از دريا تعاقب يد غوّاصان در گوهر شرط نبودن قصد حيازت در غوص يافتن گوهر در شکم حيوانِ غواصي شده کسر هزينه هاي غوّاصي گوهر به دست آمده از ساحل گوهرهاي به دست آمده از کشتي غرق شده حکم معدن غوّاصي شده عنبر دريايي و نصاب آن اجتماع دو عنوان خمسي و نصاب آن پنجم: مال حلال مخلوط به حرام صورت هاي مال حلال مخلوط به حرام بيشتر بودن مال حرام معيّن از خمس مال مجهول المالک پيدا شدن مالک مال پس از خمس بيشتر يا کمتر بودن مال حرام از خمس مخلوط شدن سهوي خمس با دو عنوان شخصيت حقوقي بودن مالک مال خمس مال حرام تصرف شده خريدن مال متعلق خمس از غير معتقد به خمس ششم: زميني که کافر ذمي از مسلمان بخرد شروط و محدوده خمس کافر ذمي خمس زمين تبادلي چندباره ميان کافر ذمي و مسلمان خمس زمين مبادله شده در فرض اسلام ذمي هفتم: درآمدهاي کسب (ارباح مکاسب) زمان تعلق خمس خمس انواع درآمدها خمس مهريه خمس مال ميّت خمس در خمس فروش مال متعلّق خمس بخشيدن مال خمس دار درآمدهاي مال بي خمس خمس ميوه درخت محاسبه کسب هاي چندگانه خمس سود معلّق خمس سرمايه مبدأ سال خمسي محاسبه قبل و بعد از سال استثناي هزينه ها ابزار ماندني صرفه جويي يا تبرّع در هزينه خمس درآمد بانوان هزينه بدون استفاده وفات در بين سال خمسي هزينه سفر حج استثناي اقساط وام و خسارت ها متعلق خمس، عين يا ذمّه و تصرف در آن خمس مطلق درآمد عدم تکرار خمس عدم لزوم پرداختن خمس از عين مال مورد تعلّق خمس موارد مصرف خمس شروط موارد مصرف مصداق سيادت حکم سادات واجب النفقه جابه جايي خمس و هزينه آن پرداختن قيمت مال و بريء الذمّه شدن مصاديق انفال مسائل زکات موارد وجوب زکات شروط واجب شدن زکات نصاب زکات گندم و جو و خرما و کشمش نصاب طلا نِصاب نقره زکات شتر، گاو و گوسفند نِصاب شتر نصاب گاو نِصاب گوسفند موارد مصرف زکات اوصاف مستحقّ زکات نيّت زکات احکام متفرقه زکات زکات فطره حلال بودن زکات فطره فطره مهمان مصرف زکات فطره شروط مصرف کننده فطره به سادات نيّتِ فطره زمان پرداختن زکات فطره جابه جايي زکات فطره زکات فطرهٴ نانخوران دولت مسائل خريد و فروش شروط خريدار و فروشنده شروط کالا و بهاي آن احکام نقد و نسيه معامله سَـلف شروط معاملهٴ سلف احکام معامله سلف فروش طلا و نقره به طلا و نقره موارد به هم زدن معامله (خيار) احکام خيار مسائل متفرّقه خريد و فروش مسائل اجاره تعريف اجاره شيوهٴ اجاره شروط دو طرف اجاره اجاره دوم شروط مال مورد اجاره شروط منافع مال مورد اجاره اجاره بها ضمان در اجاره لزوم عقد اجاره ويراني مورد اجاره مرگ يکي از دو طرف اجاره استفتائات احکام تقليد احکام طهارت معناي طهارت معصومان عليهم السلام پاکي عرق جنب از حلال پاکي الکل صنعتي غساله آب قليل راه هاي ثبوت نجاست حکم رطوبت پس از ادرار و استبراء احکام وضو احکام غسل احکام ميّت احکام نماز وقت نماز لباس نمازگزار قبله نمازهاي يوميه اذان و اقامه قيام قرائت سجده تشهد قنوت آداب نماز نماز جمعه نماز قضا نماز استيجاري مسائل متفرّقه نماز احکام نماز مسافر بلاد کبيره کثير السفر حدّ ترخّص حدّ مسافت سفر شغلي توطن تبعيت از همسر در سفر و محلّ سکنا احکام نماز جماعت نماز جماعت در مسجد الحرام و مسجد النبي صلی‌الله‌علیه‌وآله نماز جماعت در ادارات نماز روز عيد غدير احکام اعتکاف احکام روزه روزه استيجاري استهلال احکام خمس خمس هزينه زندگي خمس هديه (هِبه) حقوق خانوادهٴ شهدا خمس منزل مسکوني خمس وديعه منزل اجاره اي خمس پس انداز براي مؤونه خمس جهيزيه خمس مهريه خمس سرمايه خمس کسب زن خمس شهريه خمس وام خمس سپرده حج حکم خمس سود سپرده‏ها خمس منفعت کسب حسابرسي خمس کسر خمس هاي پرداخت شده کسر بدهي از خمس تصرف در مال غير مخمّس مصرف خمس اجازه مصرف خمس رفت و آمد با کسي که خمس نمي دهد حکم فقهي سيّد احکام مضاربه احکام خريد و فروش احکام کسب هاي حرام شطرنج و قمار موسيقي رقص و دست زدن مجسمه سازي ريش تراشي کار کردن مسلمان تحت مديريت غير مسلمان احکام رهن و اجاره احکام ازدواج و محرميت شرط ضمن عقد مهريه ازدواج موقّت ازدواج با فِرق اسلامي نفقه سبب هاي محرميت مسائل متفرقه ازدواج احکام طلاق احکام غصب احکام لقطه احکام وقف تغيير کاربري وقف مسائل متفرقه وقف احکام مسجد اجاره و فروش اموال مسجد تخريب و بازسازي مسجد احکام خوردني ها و مصرفي ها لقمه حرام مصرف انرژي مصرف سيگار احکام ذبح ذبح با استيل احکام صيد احکام وصيت و ارث احکام وکالت احکام ضمانت ضمانت پزشک ضمانت دانشجوي پزشکي ضمانت شرکت پست ديون مالي خسارت هاي آبرويي احکام جهاد احکام حدود و ديات سقط جنين قتل مجرم نابالغ قتل مرتد حکم اشاعه ويروس کشنده ديه قتل شِبه عمد مقتولي که از فرقه ها باشد ديه زن اجراي حد در اماکن عمومي زندان احکام شهادت احکام حجاب و پوشش تعزير تارک حجاب بستن کراوات احکام نگاه مسائل جديد خدمات فرقه ها انتخابات تذهيب قرآن حقوق تأليف و نشر احکام بانک ها و صندوق هاي قرض الحسنه واگذاري حق وامگيري پرداخت دَيْن با لحاظ تورّم پرداخت غرامت در تأخير دَيْن مسائل مربوط به شهرداري احکام تشريح تغيير جنسيت احکام عزاداري احکام امدادرساني در حوادث ترجيح در امدادرساني بستگي نجات بعضي بر مرگ ديگري تصرف در مال ديگري براي نجات انساني لمس و نگاه اضطراري امدادگر به نامحرم احکام اهل کتاب ازدواج با اهل کتاب طهارت اهل کتاب ذبيحه و غذاي اهل کتاب

خواب جُنُب

خواب جُنُب
مسئله 1727. چنانچه جُنُب در شب ماه رمضان مي‌داند که اگر بخوابد براي غسل بيدار مي‌شود و بخوابد و پس از طلوع فجر بيدار شود، روزۀ او صحيح است.
مسئله 1728. اگر جُنُب در شب ماه رمضان مي‌داند که بخوابد براي غسل بيدار نمي‌شود، نبايد بخوابد و چنانچه خوابيد و بيدار نشد، روزۀ او باطل است و قضا دارد و در آن روز بايد به رسم ادب، از چيزهايي که روزه را باطل مي‌کند، خودداري نمايد.
مسئله 1729. اگر جنب در شب ماه رمضان با تصميم بر روزه و غفلت از غسل يا از جنابت بخوابد و پس از طلوع فجر بيدار شود، بايد روزه را قضا کند؛ ولي کفاره ندارد، هرچند اين خواب و بيداري در اين حالت تکرار شود.
مسئله 1730. اگر جُنُب، در ماه رمضان بدون قصد غسل جنابت، يا با ترديدِ در آن بخوابد و پس از طلوع فجر بيدار شود، روزۀ او باطل است و قضا و کفّاره دارد.
مسئله 1731. اگر جُنُب، در ماه رمضان نمي‌داند که بخوابد براي غسل بيدار مي‌شود يا نه، چنانچه قصد غسل را داشته باشد، مي‌تواند بخوابد. اگر يک بار بخوابد و پس از طلوع فجر بيدار شود، روزۀ او صحيح است. اگر از خواب اول بيدار شود و بار دوم يا سوم يا بيشتر بخوابد و پس از طلوع فجر بيدار شود، روزۀ او باطل است و قضا دارد؛ ولي کفّاره ندارد. روزه‌هاي واجبِ غير رمضان و روزۀ مستحب اين احکام را ندارند.
مسئله 1732. جُنُبي که در شب ماه رمضان چند بار خوابيد و بيدار شد، اگر در تعداد خواب شک دارد، حکم اقلّ تعداد خوابيدن را دارد.
مسئله 1733. زن حائض يا زايمان‌کرده، اگر پيش از طلوع فجر پاک شود و به‌عمد يا با سهل‌انگاري، غسل يا تيمم نکند، روزه‌اش باطل است و قضا دارد.
مسئله 1734. زن حائض يا زايمان‌کرده، اگر هنگام طلوع فجر پاک شود و براي هيچ‌ يک از غسل و تيمم وقت نداشته باشد و نيّت روزه کند، روزۀ او صحيح است.
مسئله 1735. احکامي که براي خوابيدن شخص جُنُب در شب ماه رمضان است، براي زن حائض و زايمان‌کرده نيست.
مسئله 1736. اگر زن پس از طلوع فجر از خون حيض و زايمان پاک شود، يا در بين روز خون حيض و زايمان ببيند، هرچند نزد يک مغرب باشد، روزۀ او باطل است و قضا دارد.
مسئله 1737. زن مستحاضه، اگر به وظيفۀ استحاضه عمل کند، روزۀ او صحيح است.
مسئله 1738. دست زدن روزه‌دار به بدن ميّت جايز است و اگر به عمد غسل مس ميّت نکند، روزه او باطل نمي‌شود.
هشتم. اِماله کردن
مسئله 1739. اماله کردن با چيز روان، اگرچه از روي ناچاري و براي معالجه باشد، روزه را باطل مي‌کند و قضا دارد؛ ولي کفّاره ندارد؛ امّا شياف با چيز جامد، روزه را باطل نمي‌کند.
مسئله 1740. چيزي را که نمي‌داند مايع يا جامد است، اماله کردن با آن جايز است؛ ولي به احتياط مستحب، آن را ترک کند.
مسئله 1741. استعمال شياف جامدي که براي لذت بردن يا تغذيه به کار مي‌رود، مثل ترياک و مانند آن، احتياط واجبْ ترک آن است؛ ولي روزه با آن باطل نمي‌شود.
نُهم. قي کردن عمدي
مسئله 1742. قي کردن عمدي، روزه را باطل مي‌کند.
مسئله 1743. اگر چيزي مانند هستۀ ميوه از حلق خارج شود و قي کردن عمدي بر آن صدق نکند، روزه باطل نمي‌شود.
مسئله 1744. اگر در شب ماه رمضان چيزي بخورد که مي‌داند در روز بايد آن را قي کند، چنانچه آن را بخورد و در روز با اختيار قي کند، روزۀ او باطل مي‌شود و قضا دارد؛ ولي اگر بي‌اختيار قي کند، به احتياط واجبْ قضا دارد و در هردو صورت، به رسم ادب بايد تا مغرب چيزي نخورد.
مسئله 1745. اگر روزه‌دار بتواند از قي کردن خودداري کند، چنانچه براي او حرج يا ضرري نباشد، بايد خودداري کند؛ وگرنه روزه او باطل مي‌شود و قضا دارد و اگر حرج يا ضرري باشد، مي‌تواند قي کند و روزه آن روز قضا دارد.
مسئله 1746. اگر روزه‌دار، پس از بردن غذا به دهان و پيش از رسيدن آن به حلق، متوجه شود که روزه است، واجب است غذا را برگرداند؛ ولي اگر پس از فرو بردن غذا به حلق - که خوردن به آن صدق نمي‌کند - متوجه شود که روزه است، چنانچه برگرداندن آن ممکن باشد، چون قي کردن بر او صدق نمي‌کند، بايد آن را برگرداند و روزۀ او صحيح است.
مسئله 1747. اگر با آروغ زدن، چيزي از حلق روزه‌دار به دهانش آيد و به‌عمد آن را فرو برد، روزه‌اش باطل است و قضا و کفّاره دارد؛ گرچه مايۀ تنفر باشد، کفّاره جمع ندارد.
مسئله 1748. اگر حشره‌اي - مانند مگس ـ، به گلوي روزه‌دار برود، چنانچه بدون قي کردن، بتواند آن را بيرون آورد، واجب است چنين کند و روزه او صحيح است و اگر نتواند، چنانچه نگهداشتن آن، حرج يا ضرر جانيِ غير قابل تحمل دارد، بايد قي کند و روزۀ او باطل است و قضا دارد.
مسئله 1749. اگر روزه‌دار در روزۀ واجب معيّني - مثل روزه ماه رمضان - در حال نماز باشد و خردۀ غذا يا حشره‌اي بي‌اختيار به گلوي او برود که قابل بازگرداندن است؛ ولي نمي‌تواند تا پايان نماز آن را نگه دارد و براي بيرون انداختن آن، ناچار به تکلّم به «أخ» است - که نماز را باطل مي‌کند - چنانچه وقت براي نماز، حتي با ادراک يک رکعت باقي است، بايد با قطع نماز، آن چيز را بيرون اندازد و روزه را ادامه دهد؛ اما در ضيق وقت، مخيّر بين باطل کردن نماز و قضاي آن، يا باطل کردن روزه و قضاي آن است.
احکام افطار عمدي و سهوي
مسئله 1750. اگر انسان به عمد و اختيار، کاري را که روزه را باطل مي‌کند، انجام دهد، روزۀ او باطل مي‌شود و چنانچه عمدي نباشد، روزه باطل نمي‌شود؛ ولي بقاي بر جنابت، در سه مورد روزه را باطل مي‌کند، هرچند عمدي نباشد: 1. غسل جنابت را فراموش کند و پس از يک يا چند روز يادش بيايد. 2. بقاي بر جنابت در خواب دوم به بعد. 3. بقاي بر جنابت تا اذان صبح، در روزۀ قضاي ماه رمضان.
مسئله 1751. اگر روزه‌دار براي وضوگرفتنْ آب در دهان بريزد و مضمضمه کند و مقداري آب به حلق فرو رود، روزه او صحيح است و قضا ندارد.
مسئله 1752. روزه‌دار مي‌تواند براي ادراک مزۀ غذا، آن را مزمزه کند و سپس بيرون بريزد و اگر سهواً آن را بخورد، روزه‌اش صحيح است.
مسئله 1753. اگر روزه‌دار علم دارد با مضمضه‌کردن آب در دهان، آب از حلقش فرو مي‌رود، جايز نيست مضمضه کند؛ ولي چنانچه براي وضو مضمضه کند يا پس از کشيدن دندان و خوني شدن آن، دهان‌شويي کند، اشکالي ندارد و اگر در اين حالْ مقداري از آب از حلق فرو رود، روزۀ او باطل نمي‌شود.
مسئله 1754. اگر روزه‌دار سهواً يکي از کارهايي که روزه را باطل مي‌کند، انجام دهد و در صحّت روزه مردّد شود، روزه‌اش باطل نمي‌شود.
مسئله 1755. اگر روزه‌دار سهواً يکي از کارهاي باطل‌کننده روزه را انجام دهد و به گمان اينکه روزه او باطل شده، دوباره يکي از آن‌ها را از روي عمد انجام دهد، روزۀ او باطل مي‌شود و قضا دارد.
مسئله 1756. اگر کسي با روزه گرفتن احساس ضعف کند، نبايد افطار کند، گرچه ضعفش زياد باشد؛ ولي اگر روزه براي او طاقت‌فرسا و غير قابل تحمل شد، مي‌تواند افطار کند و بايد قضاي آن را بگيرد.
مسئله 1757. روزه‌دار نبايد براي تشنگي سخت، روزه را بخورد، بلکه بايد آن را تحمّل کند؛ ولي اگر به قدري تشنه شود که قابل تحمّل نباشد، نسبت به حکم روزه چند فرض دارد: 1. اين تشنگي، به گونه‌اي است که اگر مايعي ننوشد، خوف تلف يا ضرر خيلي مهم دارد، پس واجب است به اندازۀ ضرورت - نه بيش از آن - مايعي بنوشد. 2. روزه‌گرفتن براي او حرجي باشد؛ يعني سختي بيش از حدّ متعارف دارد، پس جايز است به اندازۀ ضرورت و رفع حرج - نه بيش از آن - مايعي بنوشد و در هر دو صورت، روزۀ او باطل مي‌شود و اگر ماه رمضان است، در بقيّۀ روز بايد به رسم ادب، امساک کند و براي هر روز، يک چارک طعام، فديه پرداخت کند و روزه را قضا نمايد.
احکام افطار اجباري
مسئله 1758. اگر چيزي را به اجبار در گلوي روزه‌دار بريزند و از حلق او فرو رود، يا سر او را به زور در آب فرو برند - که او مورد فعل باشد؛ نه مَصدر آن - روزۀ او صحيح است؛ ولي اگر او را وادار و اکراه کنند که روزۀ خود را باطل کند - مثلاً به او بگويند اگر غذا نخوري، خسارت جاني يا مالي مي‌بيني و او براي پيشگيري از ضرر، به اختيار خود چيزي بخورد - در اين صورت، شخص مَصدر فعل است، نه مورد آن و روزۀ او باطل است و قضا دارد؛ ولي کفّاره ندارد.
مسئله 1759. اگر روزه‌دار بداند با رفتن به مکاني، او را وادار به روزه‌خواري مي‌کنند، رفتن به آنجا حرام است و اگر رفت و وادار به افطار شد، روزۀ او باطل است و قضا و کفّاره دارد.
مسئله 1760. اگر روزه‌دار بداند که با رفتن به استخر و مانند آن، سر او در حال شنا کردن، بي‌اختيار در آب فرو مي‌رود، يا مقداري آب از حلق او فرو مي‌رود، نبايد به آنجا برود؛ اگر برود و سرش در آب فرو رود، يا آب از حلق او فرو رود، روزۀ او باطل مي‌شود و قضا و کفّاره دارد.
حکم روزه مستحب با فرض روزه واجب
مسئله 1761. کسي که روزۀ قضاي ماه رمضان يا روزۀ واجب ديگري مانند روزه نذر و کفّاره برعهده دارد، نمي‌تواند روزۀ مستحبي بگيرد، مگر اينکه نتواند روزه واجب بگيرد؛ مانند مسافر که نمي‌تواند روزۀ واجب بگيرد؛ همچنين در مدينۀ منوّره مي‌تواند براي برآورده شدن حاجت، سه روز، روزۀ مستحب بگيرد.
مسئله 1762. کسي که روزۀ واجب برعهده دارد و فراموش کند و روزۀ مستحب بگيرد، چنانچه پيش از ظهر يادش بيايد، مي‌تواند نيّت خود را به روزۀ واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر يادش بيايد، روزۀ او باطل است و در صورتي که پس از مغرب يادش بيايد، روزۀ او صحيح است.
مسئله 1763. کسي که روزۀ واجب برعهده دارد، مي‌تواند نذر کند که روزۀ مستحب بگيرد و نذر او صحيح است؛ ولي وفا به نذر - که واجب است - بايد پس از به‌جاآوردن روزۀ واجب باشد.
مسئله 1764. اگر کسي براي به‌جاآوردنِ روزۀ واجب اجير شده، احتياط اين است که روزۀ واجب آن مستأجر را اول انجام دهد و سپس روزۀ مستحبي بگيرد.
امور مکروه براي روزه دار
مسئله 1765. امور زير براي روزه‌دار مکروه است:
1. بوسيدن همسر؛ لمس او؛ به خيال‌آوردن صورت او؛ نگاه شهوت‌انگيز به او بدون قصد انزال مني، در صورتي که اين کارها به صورت عادي باعث خروج مني از او نشده و مني هم خارج نشود.
2. مکيدن چيزي مانند عقيق يا مکيدن زبان طفل، اگر با رطوبت دهانش همراه نباشد و به حلق فرو نرود.
3. جويدن غذا براي تغذيه طفل؛ دندان زدن و خُرد کردن غذا براي پرندگان.
4. جويدن چيزي مانند سقز يا آدامس، هرچند مزه و بوي دهان را تغيير دهد، در صورتي که با موادي همراه نباشد.
5. چشيدن غذا براي ادراک مزۀ آن؛ ولي فرو بردن آن، روزه را باطل مي‌کند.
6. مسواک کردن، به شرط اينکه مسواک خشک باشد؛ يا آب مسواکِ تر، از حلق فرو نرود.
7. سرمه کشيدن و دارو ريختن در چشم، هرچند در حلق، اثر آن را حسّ کند.
8. انفيه ريختن در بيني.
9. بوييدن گل‌ها و هر بويي؛ به ويژه گل نرگس.
10. تَر‌ْ کردن لباس و پوشيدن آن براي خنک شدن؛ همچنين نشستن در آب.
11. حمّام رفتني که ايجاد ضعف کند.
12. خون گرفتن با حجامت که سبب ضعف شود؛ همچنين هر عملي که ضعف‌آور باشد.
قضا و کفّاره
مسئله 1766. در روزۀ ماه رمضان، انجام دادن عمدي و اختياري کاري که روزه را باطل مي‌کند، موجب قضا و کفّاره است؛ مثلاً اگر دروغ بستن به خدا و پيامبر صلی الله علیه وآله ، فرو بردن تمام سر در آب و قي کردن، با علم و عمد و اختيار انجام گيرد، قضا و کفّاره دارد؛ ولي جُنُب در شب ماه رمضان، اگر از خواب دوم به بعد تا صبح خواب بماند، روزۀ او قضا دارد؛ اما کفّاره ندارد، چون ملاک کفّاره، افطار عمدي و اختياري است و در اينجا افطاري نيست.
مسئله 1767. اگر روزه‌دار با ندانستن مسئله، کاري که روزه را باطل مي‌کند انجام دهد، بنا بر اقوا کفّاره بر او واجب نيست، پس اگر روزه‌دار به خيال اينکه جماع کردن با همسر در حال روزه حلال است، با او آميزش کند، کفّاره بر او واجب نيست.
مسئله 1768. چنانچه روزه‌دار در روزۀ واجب، شک دارد که مغرب شده يا نه و افطار کند، قضا و کفّاره بر او واجب مي‌شود؛ ولي اگر بر اثر عوامل طبيعي و تاريکي هوا فکر کرده مغرب شده و افطار کند و سپس متوجه شود که مغرب نبوده، روزۀ او صحيح است و قضا ندارد.
مسئله 1769. کسي که به قصد روزۀ واجب غير ماه رمضان، مانند روزۀ نذري يا استيجاري، سحري خورده، درحالي‌که صبح بوده، روزۀ او باطل است.
مسئله 1770. روزه‌هاي واجبي که باطل کردن آن‌ها کفّاره دارد، چنين‌اند: 1. روزۀ ماه رمضان. 2. روزۀ قضاي ماه رمضان. 3. روزۀ نذر روز معيّن. 4. روزۀ اعتکاف.
انواع کفّاره
مسئله 1771. کفّارۀ باطل کردن عمدي روزۀ ماه رمضان، يکي از اين سه کار است: 1. دو ماه روزه گرفتن، که 31 روز آن پياپي باشد. 2. يک بنده آزاد کردن. 3. 60 فقير را سير کردن که به هر فقير يک چارک (ده سير) طعامِ غالب آن بلد پرداخت مي‌شود و مستحب است به هر يک از 60 فقير 2 چارک بپردازند. اگر کسي از انجام دادن آن عاجز باشد، بايد چيزي صدقه بدهد و استغفار کند.
مسئله 1772. اگر با کار حرام - مثل خوردن شراب يا عمل زنا - روزه را به‌عمد باطل کند، به احتياط واجب، کفّارۀ جمع دارد؛ يعني هر سه کار يادشده در مسئلۀ قبلي را بايد انجام دهد.
مسئله 1773. اگر روزۀ قضاي ماه رمضان را بعد از ظهر باطل کند، بايد 10 فقير را سير کند و اگر نتوانست 10 فقير را سير کند، 3 روز روزه بگيرد.
مسئله 1774. اگر نذر کند در روز معيّني - مثل روز جمعه - روزه بگيرد، چنانچه عمدا روزۀ خود را در آن روز باطل کند، بايد کفّارۀ يمين بپردازد؛ يعني 10 مسکين را اطعام کند؛ يا 10 مسکين را بپوشاند و يا 1 بنده آزاد کند و در صورتي که هيچ کدام از اين سه کار برايش مقدور نباشد، بايد 3 روز روزه بگيرد.
مسئله 1775. اگر معتکف، مرتکب عمل جماع شود، چه در روز باشد يا شب، بايد کفاره بدهد و کفّارۀ آن، يکي از سه چيز است؛ يعني 1 بنده آزاد کند، يا 2 ماه روزه بگيرد، يا 60 فقير را سير کند.
مسئله 1776. اگر کسي عمداً روزۀ ماه رمضان را افطار کند و سپس به حدّ شرعي سفر کند، چه براي فرار از کفّاره باشد يا نه، قضا و کفّاره بر او واجب است.
مسئله 1777. کسي که روزۀ ماه رمضان را به‌عمد افطار کند و سپس عذر روزه‌داري مانند بيماري، حيض، جنون، مسافرت و مانند آن براي او پديد آيد، کفّارۀ افطار عمدي ساقط نيست؛ يعني يکي از سه کار يادشده (در مسئله 1772) بر او واجب است.
مسئله 1778. اگر روزه‌دار با همسر خود که روزه دارد در روز ماه رمضان با رضايت او آميزش کند، قضا و کفّاره بر هردو واجب است و به جهت معصيتي که کرده‌اند، بايد تعزير شوند.
مسئله 1779. اگر مرد با اجبار، از زن سلب اختيار کند و با او آميزش کند و خانم از اول تا آخر راضي به اين عمل نباشد، مرد معصيت کرده و علاوه بر قضا بايد دو کفّاره بدهد و تعزير شود، ولي روزۀ زن باطل نمي‌شود و کفّاره و تعزير ندارد.
مسئله 1780. اگر در حال روزۀ ماه رمضان، مرد با همسر خود آميزش کند و خانم ابتدا راضي به اين کار باشد، ولي در ادامۀ عمل ناراضي باشد، مرد و زن هر دو بايد کفاره بپردازند و تعزير شوند و قضا را به‌جا آورند.
مسئله 1781. اگر مرد با همسر خود در روزۀ رمضان آميزش کند و خانم ابتدا راضي نباشد، ولي در ادامه راضي شود، مرد بايد دو کفّاره بپردازد و تعزير شود و زن بايد قضاي روزه را بگيرد.
مسئله 1782. اگر زن در روزۀ ماه رمضان، شوهرش را وادار کند که با او آميزش کند، زن معصيت کرده و علاوه بر قضا بايد يک کفاره بپردازد.
مسئله 1783. اگر در ماه رمضان مرد مسافر باشد، يا با داشتن عذري ديگر، روزه نداشته باشد، نبايد همسر روزه‌دار خود را به آميزش وادار کند؛ ولي اگر مرتکب چنين عملي شد، کفّاره ندارد.
مسئله 1784. دادن کفّاره، واجب فوري نيست؛ ولي مکلف نبايد به گونه‌اي تأخير بيندازد که مايۀ سستي و بي‌اعتنايي به امر خدا شود.
مسئله 1785. اگر کسي براي باطل کردن عمدي روزۀ ماه رمضانْ کفّاره‌اي به عهده او باشد، ديگري نمي‌تواند تبرعاً به نيابت از او، از عهدۀ کفّاره برآيد؛ مثلاً به جاي او 60 روز روزه بگيرد.
مسئله 1786. در اطعام به 60 فقير، بايد به هر کدام، 1 چارک پرداخت شود و فرقي بين بچه و بزرگسال نيست و نمي‌توان به يک نفر، دو سهم يا بيشتر پرداخت کرد.
موارد قضادارِ کفاره ندار و برخي موارد قضاندارِ بي کفاره
مسئله 1787. اگر جُنُب با تصميم بر غسل‌کردن بخوابد و پس از خواب اول يا دوم يا سوم بعد از اذان صبح بيدار شود، روزه او باطل است و فقط قضا دارد.
مسئله 1788. کسي که در ماه رمضان قصد روزه ندارد، امّا از اول صبح تا غروب چيزي که روزه را باطل مي‌کند انجام ندهد، روزۀ او باطل است و قضا دارد؛ ولي کفاره ندارد.
مسئله 1789. شخصي که قصد روزه کرده، ولي در بين روز، از نيّت روزه برگردد، يا قصد کرده مثلاً آب بخورد، امّا آبي نخورده باشد، روزه او باطل است و قضا دارد؛ ولي کفّاره ندارد.
مسئله 1790. جُنُبي که غسل جنابت را فراموش کند و چند روز در حال جنابت روزه بگيرد، روزۀ او باطل است و قضا دارد؛ ولي کفّاره ندارد.
مسئله 1791. کسي که عادتش بر اين است که هنگام بازي کردن با همسر، مني از او خارج مي‌شود و با انجام‌دادن چنين کاري مني از او خارج شود، روزه او باطل است و قضا دارد؛ ولي کفّاره ندارد.
مسئله 1792. کسي که با اعتماد بر خبر دو عادل يا يک عادل، مبني بر اينکه مغرب شده، روزه‌اش را افطار کند و سپس معلوم شود مغرب شرعي نبوده است، روزه او باطل است و قضا دارد؛ ولي کفّاره ندارد.
مسئله 1793. کسي که بدون تحقيق از صبح شدن يا با اعتماد بر خبر شخص غير کارشناس، مشغول خوردن سحري شود، يا بر اثر عواملي مانند نابينايي، متوجه طلوع فجر نشده، يا در آن شک داشته و مشغول خوردن سحري باشد و سپس متوجه شود که صبح شده، روزۀ او باطل است و قضا دارد؛ ولي کفّاره ندارد.
مسئله 1794. کسي که در سحرگاه با تحقيق و نگاه به افق اطمينان پيدا کند صبح نشده، يا دو عادل کارشناس شهادت دهند که صبح نشده و او سحري بخورد، در حالي‌که صبح بوده، روزۀ او صحيح است.
مسئله 1795. در همۀ موارد يادشده که روزۀ او باطل بوده، بايد تا مغرب به رسم ادب، چيزي که روزه را باطل مي‌کند، انجام ندهد.
مسئله 1796. بيماري که در ماه رمضان نتوانسته روزه بگيرد و پس از ماه رمضان بهبود يافته، بايد روزه را قضا کند.
احکام روزۀ قضا
مسئله 1797. کسي که از چند ماه رمضان، روزۀ قضا بر عهده دارد و وقت هم وسعت دارد، مي‌تواند هرکدام را نيّت کند؛ ولي اگر وقت ماه رمضان آخر تنگ باشد - براي مثال، چهار روز روزۀ قضا بر عهده دارد که دو روز از ماه رمضان سال‌هاي قبل و دو روزش مربوط به ماه رمضان سال آخر است و دو روز هم به ماه رمضان مانده باشد - لازم است در نيّت، ماه رمضان سال آخر را تعيين کند و اگر تعيين نکند، براي سال‌هاي قبل حساب مي‌شود و براي ماه رمضان سال آخر بايد کفّارۀ تأخير بدهد.
موارد واجب نبودن روزه
1. مسافران
مسئله 1798. مسافري که نمازهاي چهار رکعتي را بايد دو رکعت به‌جا آورد، نمي‌تواند روزه بگيرد و در جايي که بايد نمازهاي چهار رکعتي را تمام به‌جا آورد - مانند آن که شغل او مسافرت يا سفر او معصيت است، يا در محلي قصد ماندن ده روز کرده - بايد روزه بگيرد.
مسئله 1799. قانون کلّي اين است که هرجا نماز شکسته باشد، روزه باطل است، جز در سه مورد: 1. کسي که بعد از ظهر و پيش از اقامۀ نماز، از وطن يا محل اقامت خود به سفر غيرشغلي رود، روزۀ او صحيح؛ ولي نمازش در سفر شکسته است. 2. مسافري که بعد از ظهر به وطن يا محل اقامت خود برسد، هرچند قبلاً چيزي نخورده باشد، نمي‌تواند روزه بگيرد؛ ولي نماز او تمام است. 3. مسافر در مکان‌هاي مقدس چهارگانۀ مسجد حرام، مسجد نبي صلی‌الله‌علیه‌وآله ، مسجد جامع کوفه و حائر امام حسين علیه‌السلام بين قصر و اتمام مخيّر است؛ ولي نمي‌تواند روزۀ واجب بگيرد. البته در مدينه اگر مسافر حاجتي دارد، مي‌تواند سه روز روزۀ مستحبي بگيرد و افضل اين است که چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه باشد.
مسئله 1800. مسافري که نداند روزه در سفر باطل است و جهل او تا پايان روز باقي باشد و روزه بگيرد، روزۀ او صحيح است؛ ولي اگر در بين روز، حتي يک لحظه مانده به غروب، بفهمد که روزۀ مسافر مشروع نيست، روزه او باطل است.
مسئله 1801. مسافري که فراموش کند که در ماه رمضان، روزه در سفر باطل است و قصد روزه کند، روزۀ او صحيح نيست.
مسئله 1802. مسافرت در ماه رمضان براي انجام دادن کارهاي مورد نياز، اشکالي ندارد. چنانچه براي فرار از روزه در شرايط سخت باشد، کراهت دارد و اگر پس از روز 23 ماه رمضان باشد، کراهتش کمتر است.
مسئله 1803. کسي که در شب ماه رمضان قصد سفر کرده و پيش از طلوع فجر يا پيش از ظهر حرکت کرده، روزه را بعد از حد ترخّص افطار مي‌کند؛ چنانچه بعد از ظهر به سفر رفت، بايد روزه بگيرد.
مسئله 1804. کسي که در شب ماه رمضان قصد سفر نداشته و روز تصميم به سفر گرفت و پيش از ظهر حرکت کرد، بعد از حدّ ترخّص مخيّر است که افطار کند يا نه؛ ولي اگر بعد از ظهر حرکت کند، بايد روزه بگيرد.
مسئله 1805. کسي که شب قصد سفر کرده و صبح آماده سفر شد، اما بر اثر مانعي حرکتش تا بعد از ظهر به تأخير افتاد، به احتياط واجب روزۀ آن روز و قضاي آن را بگيرد.
مسئله 1806. مسافري که پيش از ظهر به وطن خود يا به جايي رسيده که قصد دارد ده روز در آنجا بماند و چيزي که روزه را باطل مي‌کند انجام نداده، بايد با نيّت روزه بگيرد.
مسئله 1807. کسي که پيش از ظهر ماه رمضان به سفر غيرشغلي مي‌رود، بايد روزه را پس از حدّ ترخّص افطار کند و اگر بعد از ظهر به سفر رود، بايد روزه را ادامه دهد.
مسئله 1808. کسي که پيش از ظهر براي سفر غيرشغلي از شهر خارج شده؛ ولي بر اثر موانع در محدودۀ شهر معطّل شده و تا رسيدن به حدّ ترخص، اذان ظهر را گفتند و او بعد از ظهر از حد ترخص خارج شده، روزۀ او افطار شده است و پس از ماه رمضان بايد آن را قضا کند؛ ولي احتياط مستحب اين است که روزۀ آن روز را هم بگيرد.
مسئله 1809. مسافري که در سفر، چيزي که روزه را باطل مي‌کند انجام نداده و پيش از ظهر به محدوده شهر(حدّ ترخّص) رسيده، ولي پيش از رسيدن به شهر، اذان ظهر فرا مي‌رسد، بايد قبل از ظهر نيّت کند و روزه را بگيرد و به احتياط مستحب، قضا هم به جا آورد.
مسئله 1810. کسي که در احرام حج، در روز عرفه در عرفات باشد، بايد تا مغرب روز نهم در عرفات بماند. اگر پيش از مغربِ روز نهم به مشعر برود، بايد 1 شتر به عنوان کفّاره قرباني کند. چنانچه در تهيّۀ اين شتر قدرت ندارد بايد 18 روز روزه بگيرد. اين روزه‌ها را اگر در مکه يا در بين راه - که در سفر است - بگيرد، صحيح است.
مسئله 1811. اگر حاجي در حج تمتع، قرباني نداشته باشد، بايد بَدَل آن 10 روز روزه بگيرد؛ 3 روز در همان سفر حج - پيش از روز ترويه(روز هشتم) يا پس از آن - و 7 روز را بعد از آن، در غير سفر بگيرد.
2. بيماران
مسئله 1812. بيماري که علم يا اطمينان عقلايي داشته باشد که روزه براي او ضرر دارد، يا خوف دارد که از راه روزه‌داري تلف يا ضرر مهم يا شدّت مرض براي او پديد آيد، به گونه‌اي که تحمّل چنين ضرر حرام باشد، روزه براي او مشروع نيست و اگر بگيرد، صحيح نيست و بر وي واجب تکليفي است که به قدر ضرورت افطار کند؛ ولي اگر فقط گمان دارد، يا احتمال بدهد که روزه براي او ضرري است و علم يا اطمينان ندارد، نبايد روزه را افطار کند. تشخيص مرض و ضرر در اين موارد، بر عهدۀ خود شخص است؛ اما پس از بهبودي و رفع ضرر بايد روزه را قضا کند.
مسئله 1813. اگر بيمار ضرر‌ِ روزه را تشخيص نداد و خوف از ضرر هم نداشت، يا بي‌توجه به ضرر آن، روزه گرفت، روزۀ او صحيح است و قضا ندارد.
مسئله 1814. اگر بيماري روزه گرفت و سپس معلوم شد روزه براي او ضرر داشت، روزۀ او صحيح است.
مسئله 1815. اگر طبيب به مريض بگويد که روزه براي شما ضرر دارد، ولي به تشخيص بيمار، روزه براي او ضرر ندارد، بايد روزه بگيرد و چنانچه طبيب بگويد که روزه براي شما ضرر ندارد، ولي به تشخيص بيمار، روزه براي او ضرر دارد، نبايد روزه بگيرد.
مسئله 1816. عِطاش، نوعي بيماري علاج‌نشدني است که شخص مبتلاي به آن بايد پي در پي آب بنوشد و چنين شخصي معذور است و روزه بر او واجب نيست؛ ولي براي هر روز بايد 1 چارک طعام، فديه پرداخت کند.
مسئله 1817. اگر بيمار پيش از ظهر از بيماري خوب شود و تا آن وقت، غذا و دارويي نخورده باشد و نيت روزه کند، روزه او صحيح است.
3. زنان باردار و شيرده
مسئله 1818. زن بارداري که روزه براي او يا فرزند‌ش ضرر دارد، بايد افطار کند و قضاي آن را به جا آورد و براي هر روز 1 چارک طعام کفاره بدهد.
مسئله 1819. خانمي که بچه شير مي‌دهد و روزه گرفتن براي او يا کودک وي ضرر دارد، اگر جايگزيني براي شير دادن کودک ندارد، مي‌تواند روزه را افطار کند و قضاي آن را بگيرد و واجب است براي هر روز 10 سير طعام صدقه بپردازد.
4. کودکان
مسئله 1820. از شرايط وجوب روزه، بلوغ است، پس بر کودکاني که به حدّ بلوغ شرعي نرسيده‌اند، روزه واجب نيست؛ ولي اولياي پسر و دختر نابالغ بايد آنان را آموزش و تمرين روزه بدهند. اگر کودک توان روزه گرفتن را دارد، روزه او صحيح و مشروع است.
مسئله 1821. کودکي که پيش از ظهر ماه رمضان بالغ شده و تا آن لحظه، چيزي که روزه را باطل مي‌کند انجام نداده، هرچند روزۀ آن روز بر او واجب نيست و اگر افطار کند، قضا ندارد؛ ولي اگر روزه بگيرد، روزۀ او صحيح است.
5. سالخوردگان
مسئله 1822. پيري که هيچ‌گونه توان روزه گرفتن ندارد، روزه براي او مشروع نيست و کفّاره هم ندارد و اگر بگيرد، صحيح نيست؛ همچنين پيري که روزه براي او حرج و مشقّت شديد ندارد؛ امّا دشوار است - يعني بيش از ديگران ضعف پيدا مي‌کند - روزه گرفتن بر او واجب نيست و قضا ندارد؛ ولي واجب است براي هر روز، 1 چارک طعام، صدقه بدهد و افضل اين است که از گندم باشد.
6. ديوانه و بيهوش
مسئله 1823. در وجوب و نيز در صحت روزه، عقل شرط است، بنابراين روزه بر مجنوني که جنون او دائمي يا دوره‌اي است، واجب نيست، پس اگر کسي در تمام شب و روز، يا در تمام روز ديوانه باشد، روزه بر او واجب نيست؛ ولي اگر فقط شب ديوانه و روز سالم باشد، روزه بر او واجب است.
مسئله 1824. کسي که فاقد قصد است - مانند مست، بيهوش و خوابيده - اگر در وقت نيّت روزه و در طول روز، توانايي قصد روزه را ندارد، روزۀ او صحيح نيست.
مسئله 1825. کسي که به وقت نيّت روزه و در طول روز مست يا خوابيده بوده - که در اين حالت روزه او فوت مي‌شود - اگر حالت عادي خود را بازيافته، بايد روزه‌هاي فوت شده را قضا کند؛ ولي ديوانه‌اي که سلامتش را بازيافته، روزۀ فوت شدۀ او قضا ندارد؛ همچنين بيهوشي که سلامتش را بازيافته و به هوش آمده باشد، روزه‌اش قضا ندارد، هرچند مستحب است که قضا کند.
مسئله 1826. کسي که بر اثر دارو يا عامل ديگري بيهوش شده است، حکم شخص خوابيده را دارد، پس اگر در وقت نيّت و پيش از بيهوشي نيّت روزه کرده و بيهوش شود، روزۀ او صحيح است.
احکام روزهٴ مسافر و بيمار
مسئله 1827. کسي که براثر مرض يا سفر، روزۀ ماه رمضان را افطار مي‌کند، کراهت دارد به اندازۀ سير‌شدن، غذا بخورد يا آب بياشامد؛ همچنين مستحب است آميزش با همسر را در روز ترک کند.
آدابي دربارهٴ روزه و ماه رمضان
مسئله 1828. از آداب افطار اين است که نماز مغرب پيش از افطار خوانده شود؛ ولي اگر گروهي منتظر روزه‌دار باشند، ابتدا با آن‌ها افطار کند و سپس نماز بگزارد.
مسئله 1829. مستحب است در ماه رمضان در موارد زير - که روزه صحيح نيست - از انجام دادن کاري که روزه را باطل مي‌کند، خودداري شود:
1. مسافري که در سفر روزۀ خود را باطل کرده و پيش از ظهر به وطن يا به محل اقامۀ ده روز برمي‌گردد.
2. مسافري که بعد از ظهر به وطن يا به محل اقامۀ ده روز برمي‌گردد.
3. بيماري که پيش از ظهر خوب شود و کاري که روزه را باطل مي‌کند، انجام داده باشد.
4. بيماري که بعد از ظهر خوب شود، هرچند تا آن ساعتْ چيزي نخورده باشد.
5. کافري که در روز ماه رمضان مسلمان شود.
6. خانمي که در ميان روز از خون حيض و نفاس پاک شود.
انکار وجوب روزه و ترک آن
مسئله 1830. وجوب روزه از ضروريات دين اسلام است. اگر کسي از روي عمد و آگاهي، وجوب آن را انکار کند، به‌گونه‌اي که بداند به انکار و تکذيب اصلي از اصول دين - يعني وحي و رسالت پيامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله - بازمي‌گردد، مرتد خواهد شد و اگر چنين نيست، اين انکار فسق است و موجب ارتداد نيست؛ همچنين اگر ترديدي در ميان باشد که آيا انکار او موجب انکار يکي از اصول دين است يا نه، حکم به ارتداد او نمي‌شود.
مسئله 1831. ملاک تشخيص ترک کردن روزه - که از روي انکار است يا غير آن - پرسش از تارک روزه است.
مسئله 1832. مردي که با انکار وجوب روزه مرتد شد، اگر مرتد ملي باشد، او را توبه مي‌دهند و اگر توبه نکرد، حکم خاص خودش را دارد و اگر مرتد فطري باشد، حکمش اعدام است و همسر او بايد عدّۀ وفات نگهدارد. چنانچه خانمي مرتد شود - چه فطري و چه ملي - اعدام نخواهد شد و او را توبه مي‌دهند.
مسئله 1833. کسي که بدون انکار وجوب روزه و بدون عذر، با علم و عمد، روزه ماه مبارک رمضان را نمي‌گيرد، هرچند قضا و کفّاره بر او واجب است؛ ولي چون معصيت کرده، فاسق است و چون هر معصيتي که حدّ نداشته باشد حکم به تعزير دارد، در اينجا هم تعزير مي‌شود. اندازۀ تعزير به اين صورت است: اگر روزه‌دار در روز ماه مبارک رمضان، با همسرش آميزش عمدي کند، تعزير او به 25 ضربه تازيانه است؛ چنانچه ديگر مفطرات را به‌عمد انجام دهد، مقدار تعزير او به نظر حاکم شرع است.
مسئله 1834. اگر در ماه مبارک رمضان مشاهده شود که کسي روزه مي‌خورد، ولي معلوم نيست که از روي علم و عمد روزه مي‌خورد يا معذور است، در اين صورت، تعزير نخواهد شد. چنانچه ثابت شود که افطار او عمدي و بدون عذر است، حاکم شرع او را تعزير مي‌کند.
مسئله 1835. حکم تعزير، مربوط به خود افطار است، بنابراين اگر کسي در روز چند بار افطار کرده است و پس از هربار به محکمه شرعي برده نشد، يک بار تعزير مي‌شود.
مسئله 1836. کسي که در ماه مبارک رمضان عمداً افطار کرد و در محکمه، به تعزير محکوم و بر او اجرا شد بار دوم نيز روزه‌خواري کرد و محکوم به تعزير شد و بر او جاري شد، اگر در مرتبه سوم هم روزه بخورد، مستحق حکم اعدام است، اگرچه احتياط اين است که حکم اعدام براي مرتبه چهارم باشد.
مسئله 1837. اگر روزه‌دار در روز ماه مبارک رمضان همسرش را به آميزش مجبور کند، علاوه بر کفّاره، به 25 ضربه شلاق به جهت افطار عمدي و 25 ضربه به سبب اجبار همسرش تعزير مي‌شود و اگر همسرش راضي به اين عمل بود، هرکدام از آن‌ها به 25 ضربه تازيانه تعزير مي‌شوند.
ثابت شدن اول ماه
مسئله 1838. ثبوت هِلال که به مشخص شدن اول ماه قمري گفته مي‌شود، هنگامي است که اولين قوس نازک ماه پس از پايان ماه قبلي و در شب‏ اول ماه بعدي رؤيت شود يا رؤيت‌پذير باشد و اين هم به عوامل و شرايط مختلف نجومي، جوّي و مباني فقهي بستگي دارد.
مسئله 1839. به لحاظ اينکه زمان حکم شرعي روزه‌داري و افطار آن، ماه و ثابت شدن آن است، اگر مکلّف واقعا هِلال ماه را ديده باشد، يا از راه‌هاي ديگري که در مسئلۀ بعدي گفته مي‌شود، براي او هِلال ماه ثابت شود، احکام مربوط به آن را انجام مي‌دهد؛ خواه براي ديگران ثابت بشود يا نه و اين مسئله، تقليدي نيست.
مسئله 1840. اول ماه از شش راه ثابت مي‌شود که چهار مورد آن اعتبار عقلي و دو راه ديگر اعتبار تعبّدي دارد:
1. خود شخص، هِلال ماه را ببيند.
2. از راه تواتر ثابت شود، به گونه‌اي که همگان بگويند ماه ديده شده و در محاورات عقلاً قطع‌آور باشد.
3. از راه شِياعِ قولي يا عملي ثابت شود، به گونه‌اي که مردم شهر بفهمند که فلان روز، اول ماه رمضان يا شوّال است براي مثال، وقتي در پايان ماه شعبان ببينند اغذيه‌فروشي‌ها و کافه‌ها تعطيل است و کسي لب به غذا نمي‌زند، معلوم مي‌شود که آن روز، آغاز ماه رمضان است. اين شياع، علم‌آور است و شياع علم‌آور، حجيت دارد.
4. سي شب - يا سي روز - از اوّل ماه قبلي بگذرد. با هر يک از اين چهار راه، يقين به اول ماه پيدا مي‌شود.
5. دو فرد عادل شهادت بدهند که ماه را به چشم ديده‌اند، در صورتي که وصف کردن هر کدام از هِلال، برخلاف وصف کردن ديگري نباشد؛ همچنين اطميناني برخلاف آن نباشد، بنابراين اگر در هواي صاف، افرادي همانند دو عادل براي ديدن ماه رفتند، ولي ماه را نديدند، ادعاي رؤيت دو عادل براي غيرخودشان حجّت نيست، چون اگر قابل رؤيت بود، بايد ديگران هم مي‌ديدند، پس اطمينان برخلاف در ميان است.
6. حاکم شرع حکم کند که اول ماه است. دو راه پنجم و ششم، يقين‌آور هم نباشند، به حکم شرع حجّت‌اند.
مسئله 1841. حکم حاکم در رؤيت هلال ماه، براي همگان، حتي خود او و مجتهدان ديگر حجّيت دارد و مخالفت با آن مطلقاً حرام است، مگر آنکه خلاف حکم حاکم ثابت شود؛ مانند اينکه منشأ حکم، اشتباه باشد. براي مثال، مي‌دانيم دو عادلي که نزد حاکم به ديدن ماه شهادت داده‌اند، فاسق بودند؛ يا شهادت دو عادل براساس محاسبه رياضي و حدس بوده نه حسّ (ديدن)؛ يا در تطبيق رؤيت، خطا شده است؛ يا حکم حاکم برخلاف مبناي خود اوست؛ مثلاً حاکم مبنايش در قبول شهادت، حضور دو عادل است و در اينجا با شهادت يک عادل حکم کرده است.
مسئله 1842. کسي که اول ماه رمضان براي او ثابت نشد و روزه را نگرفت، سپس دو عادل شهادت دادند که اول ماه بوده، بايد قضاي آن را به‌جا آورد.
مسئله 1843. با شهادت يک عادل، اگر قَسَم هم به آن ضميمه شود، هِلال ماه ثابت نمي‌شود؛ همچنين با شهادت دو کودک مميّز، رؤيت هلال ثابت نمي‌شود، چون عنوان رجل بر آن‌ها صادق نيست.
مسئله 1844. گمان به رؤيت هلال، هرچند قوي هم باشد، مطلقاً حجّت نيست؛ ولي براي اسير و زنداني که راه يقيني براي ثبوت هلال ندارد، حجّت است.
مسئله 1845. شفق يا حمرۀ مغربيه، همان سرخي طرف مغرب آسمان است که پس از غروب خورشيد ديده مي‌شود و به تدريج از بين مي‌رود. تَطَوُّق (پيدا بودن حلقه ماه) يا ماندن ماه در آسمان تا بعد از شفق، نشانه و امارۀ شرعي بر شب دوم بودن ماه نيست؛ همچنين ديدن هِلال در پيش از ظهرِ روز 30 ماه نمي‌تواند نشانۀ فطر بودن آن روز باشد.
مسئله 1846. معيار اول ماه قمري، آن است که فاصله و نسبت ماه و آفتاب، فاصله و نسبت ماه و زمين و مجموع اين دو نسبت به قدري باشد که ديدن ماه به صورت عادي امکان‌پذير باشد، بنابراين راه ثبوت اول ماه، امکان ديدن با چشم غيرمسلح است. دوربين و تلسکوپ مي‌توانند نور ماه را از برخي موانع جوّي عبور داده و ديدن هِلال را آسان کنند؛ همان‌گونه که عينک يا ذرّه‌بين در ديدن، به چشم ضعيف کمک مي‌کند، بنابراين مشاهدۀ هِلال از پشت دوربين يا تلسکوپ - که در آسان ديدن مؤثر‌اند نه در اصل ديدن - موجب ثبوت اول ماه است.
مسئله 1847. اگر منجّم با حساب دقيق رياضي، يقين يا اطمينان پيدا کرده که نسبت‌هاي سه‌گانه يادشده در مسئلۀ قبلي به گونه‌اي است که در صورت نبودن مانع - مانند غبار و ابر - ماه ديده مي‌شود، اول ماه براي او ثابت است.
مسئله 1848. با افزايش ارتفاع از سطح زمين، عوامل مزاحم جوّيِ رؤيتِ هِلال کاهش مي‌يابند، ازاين‌رو رفتن به ارتفاعات، رؤيت‌پذيري هِلال را آسان‌تر مي‌کند، بنابراين استفاده از ابزاري مانند هواپيما براي رؤيت هِلال - که همسطح با ارتفاعات حرکت مي‌کند - اشکالي ندارد.
مسئله 1849. تلگراف، تلفن، رسانه‌هاي گروهي صوتي و تصويري و روزنامه‌ها، اگر در انتقال رأي مجتهدان و حکم حاکم شرعْ طمأنينه و اطمينان‌خاطرآور باشند، حجّت هستند.
مسئله 1850. اگر هلال ماه در شهري اثبات شود، در شهرهاي ديگر که نزد يک آن، يا هم‌افق با آن باشند، ثابت مي‌شود و ثابت شدن اول ماه براي بلاد شرقي، موجب ثبوت آن براي بلاد غربي است؛ ولي اگر در بلاد غربي ثابت شود، تنها براي آن دسته از بلاد شرقي ثابت مي‌شود که بر اثر نزديکي افق، در مقداري از شب، با هم شريکباشند.
مسئله 1851. در سرزمين‌هاي قطبي - يعني در منطقه‌اي که چند ماه شب و چند ماه روز است - افراد براي اوقات روزه و نماز شبانه‌روز، شب قدر و ديگر اوقات خاص که احکام شرعي دارد، به يکي از بلاد متعارف رجوع مي‌کنند و زمان را با آن مکان هماهنگ و به عنوان شب و روز تقسيم و تنظيم مي‌کنند و احکام و عبادات را انجام مي‌دهند.
مسئله 1852. اگر دو مؤذّن قابل اطمينان باشند، اذان آنان اَماره شرعي بر وقت است.
مسئله 1853. ثبوت و معيار اول ماه قمري با رؤيت هلال ماه است، پس آغاز ماه، از هنگام رؤيت هلال است.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم