احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

احكام تقليد

احكام تقليد
«مسألۀ 1» بر هر مكلفى واجب است تكاليف شريعت اسلام را آن چنانكه متوجه او مى باشد انجام دهد. شرايط تكليف چند چيز است:
الف - «بلوغ»؛ نشانۀ بالغ شدن دختر يا پسر يكى از سه چيز است:
اوّل: روييدن موى زبر و درشت زير شكم و بالاى عورت. دوم: بيرون آمدن منى در خواب يا بيدارى. سوم: براى پسر تمام شدن پانزده سال قمرى - هر چند وقتى سيزده سال او تمام شد، خوب است بنابر احتياط مستحب واجبات را بجا آورد و از كارهاى حرام اجتناب كند و زنهاى نامحرم نيز خودشان را از او بپوشانند - و براى دختر تمام شدن نه سال قمرى، و اگر سن دختر معلوم نباشد و آبستن شود يا خونى ببيند كه صفات حيض را داشته باشد، حكم مى شود كه قبلاً بالغ شده است.
ب - «عقل»؛ پس ديوانه تكليفى ندارد.
ج - «توانايى انجام تكليف و اختيار»؛ پس شخصى كه به طور كلّى از انجام وظايف خود عاجز است، تكليفى ندارد.
«مسألۀ 2» روييدن موى درشت در صورت، پشت لب، سينه و زير بغل و نيز درشت شدن صدا و مانند اينها نشانۀ بالغ شدن نيست مگر اين كه، انسان به واسطۀ اينها به بالغ شدن خود اطمينان يابد.
«مسألۀ 3» اگر پسرى به گمان اين كه فقط تمام شدن پانزده سال علامت بلوغ است به تكاليف خود عمل نكرده باشد، و بعد بفهمد كه قبل از پانزده سالگى يكى از علائم بلوغ در او وجود داشته است، بايد هر مقدار از نمازها و روزه ها و اعمالى را كه
مى داند بر او واجب بوده و بجا نياورده، قضا نمايد و يا بجا آورد؛ ولى مقدارى را كه شك دارد لازم نيست قضا كند، هر چند خوب است به مقدارى قضا نمايد كه اطمينان پيدا كند قضاى آنچه را كه ترك شده بجا آورده است.
«مسألۀ 4» مسلمان بايد به اصول دين يقين حاصل كند و يقين از هر راهى آمده باشد كفايت مى كند، ولى در احكام غير ضرورى و غير يقينى دين بايد يا خود مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روى دليل به دست آورد يا از مجتهد تقليد كند - يعنى به دستور او عمل نمايد - يا از راه احتياط به گونه اى به وظيفۀ خود عمل نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده اى از مجتهدين عملى را حرام بدانند و عده اى ديگر بگويند حرام نيست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى مستحب بدانند آن را بجا آورد، پس بر كسانى كه مجتهد نيستند و نمى توانند به احتياط عمل كنند، واجب است از مجتهد جامع الشرايط تقليد نمايند.
«مسألۀ 5» مرد يا زنى كه به درجۀ اجتهاد رسيده - يعنى مى تواند احكام شرعى را از روى ادلۀ آن استنباط نمايد - جايز نيست از ديگرى تقليد نمايد، ولى اگر فقط در بعضى از مسائل مجتهد باشد، بايد در بقيۀ مسائل از مجتهد جامع الشرايط تقليد كند و يا به احتياط عمل نمايد. همچنين كسى كه هنوز به درجۀ اجتهاد نرسيده، نبايد در مسائل شرعى فتوا دهد و چنانچه بدون داشتن قدرت استنباط در مسأله اى فتوا دهد، مسئول اعمال خود و تمام كسانى است كه ناآگاهانه به گفتۀ او عمل مى كنند.
«مسألۀ 6» تقليد در احكام، اين است كه در حين عمل تصميم و التزام داشته باشد به احكامى كه مجتهد از ادله شرعى استنباط كرده است عمل نمايد و تقليد به اين معنا، موضوع جواز يا وجوب بقاء بر تقليد ميت وعدم جواز عدول از تقليد مجتهد زنده به مجتهد زنده ديگر است. و از مجتهدى بايد تقليد كرد كه بالغ، عاقل، شيعه دوازده امامى، حلال زاده، زنده، عادل و اعلم باشد (يعنى در فهميدن حكم خدا از ادله شرعى و درك موضوعات از تمام مجتهدين زمان خود استادتر باشد) و دنيا طلب نباشد - به طورى كه منافات با عدالت داشته باشد - و همچنين بنابر مشهور مرد باشد.
«مسألۀ 7» با توجه به گستردگى رشته هاى فقه و تخصصى بودن آنها، اگر در بين چند مجتهد هر كدام در يك يا چند رشته از مسائل فقهى از ديگران اعلم باشند، وجوب تقليد از آنها در همان رشته يا رشته ها، متعيّن است.
«مسألۀ 8» عدالت، ملكه انجام واجبات و ترك محرمات است، و به وسيله حسن ظاهر شناخته مى شود، و با شهادت دو مرد عادل يا شياعى كه موجب وثوق و اطمينان شود و يا هر طريق عقلايى كه اطمينان آور باشد، ثابت مى شود.
«مسألۀ 9» مجتهد و اعلم را از سه راه مى توان شناخت:
اوّل: خود انسان اطمينان كند، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را تشخيص دهد و يا از خبر دادن شخص مورد اعتماد و آگاهى، به اعلم بودن او اطمينان يابد.
دوم: دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد اعلم را تشخيص دهند، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفتۀ آنان مخالفت ننمايند.
سوم: عدّه اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفتۀ آنان اطمينان پيدا مى شود، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند.
«مسألۀ 10» اگر شناختن اعلم مشكل باشد، بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد، بلكه اگر احتمال هم بدهد كه كسى اعلم است و بداند ديگرى از او اعلم نيست، بايد از او تقليد نمايد. و اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند، بايد از يكى از آنان تقليد كند و احتياط مستحب آن است كه از پرهيزكارترين و با تقواترين آنها تقليد كند.
«مسألۀ 11» به دست آوردن فتوا (يعنى حكمى كه مجتهد از ادله استنباط كرده است) به يكى از سه راه ذيل امكان پذير است:
اوّل: شنيدن از خود مجتهد. دوم: شنيدن از دو نفر عادل كه فتواى مجتهد را نقل مى كنند. سوم: ديدن در رسالۀ مجتهد در صورتى كه انسان به درستى آن رساله اطمينان داشته باشد و يا ملاحظۀ دست خط او و يا هر راه عقلايى ديگر كه انسان به آن اعتماد و اطمينان داشته باشد، مانند شنيدن از كسى كه مورد اطمينان و راستگو است.
«مسألۀ 12» تا انسان يقين نكند كه فتواى مجتهد عوض شده است، مى تواند به آنچه در رساله او نوشته شده عمل نمايد و اگر احتمال دهد كه فتواى او عوض شده، جستجو لازم نيست.
«مسألۀ 13» اگر مجتهد اعلم در مسأله اى فتوا دهد، مُقلّدِ آن مجتهد (يعنى كسى كه از آن مجتهد تقليد مى كند) نمى تواند در آن مسأله به فتواى مجتهد ديگر عمل كند، ولى اگر فتوا ندهد و بفرمايد: «احتياط آن است كه فلان طور عمل شود» مثلاً بفرمايد:
«احتياط آن است كه در ركعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبيحات اربعه (يعنى:
سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ للّهِ وَ لا إلهَ إلّااللّهُ وَ اللّهُ أكْبَرُ) را بگويند»، مقلد بايد يا به اين احتياط - كه آن را احتياط واجب مى گويند - عمل كند و سه مرتبه بگويد، يا به فتواى مجتهدى كه علم او از مجتهد اعلم كمتر و از مجتهدهاى ديگر بيشتر است عمل نمايد؛ پس اگر او يك مرتبه گفتن را كافى بداند مى تواند يك مرتبه بگويد، و همچنين است اگر مجتهد اعلم بفرمايد:
«مسأله محلّ تأمّل» يا «محلّ اشكال است».
«مسألۀ 14» اگر مجتهد اعلم بعد از آن كه در مسأله اى فتوا داده احتياط كند - مثلاً بفرمايد: «اگر ظرف نجس را يك مرتبه در آب كُر بشويند پاك مى شود، اگرچه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند» - مقلد او نمى تواند در آن مسأله به فتواى مجتهد ديگر رفتار كند بلكه، بايد يا به فتوا عمل كند يا به احتياط بعد از فتوا كه آن را احتياط مستحب مى گويند عمل نمايد، مگر آن كه فتواى مجتهد ديگر نزديك تر به احتياط باشد.
«مسألۀ 15» تقليد از ميّت ابتداءً جايز نيست ولى باقى ماندن بر تقليد ميّت چنانچه مجتهد ميّت اعلم از مجتهد زنده باشد، واجب است. و در صورت تساوى مجتهد زنده و ميت در علم، بين بقاء بر تقليد ميت و رجوع به زنده مخير است؛ گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتياط است. و چنانچه مجتهد زنده اعلم از مجتهد ميّت باشد، رجوع به مجتهد زنده واجب است و بقاء بر تقليد ميّت جايز نيست. و بايد بقاء بر تقليد ميّت به فتواى مجتهد زنده باشد. و اگر كسى در هنگام عمل التزام و تصميم به عمل به فتواى مجتهد داشته است، براى بقاء در آن مسأله كافى است.
«مسألۀ 16» اگر مقلد در مسأله اى به فتواى مجتهدى عمل كند و بعد از مردن او در همان مسأله به فتواى مجتهد زنده عمل كند، نمى تواند دوباره آن را مطابق فتواى مجتهدى كه از دنيا رفته است انجام دهد؛ مگر اين كه مجتهد ميت اعلم باشد كه در اين صورت رجوع واجب است؛ ولى اگر مجتهد زنده در مسأله اى فتوا ندهد و احتياط نمايد و مقلد مدتى به آن احتياط عمل نمايد و از عزم و تصميم بر تقليد از مجتهد ميّت در اين مسأله بر نگشته باشد، دوباره مى تواند به فتواى مجتهدى كه از دنيا رفته عمل نمايد؛ مثلاً اگر مجتهدى گفتن يك مرتبه «سُبْحانَ اللّه وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إلهَ إلّااللّهُ وَاللّهُ أَكْبَرُ» را در ركعت سوم و چهارم نماز كافى بداند، چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدّتى به اين احتياط عمل كند و سه مرتبه بگويد، در صورتى كه از عزم و تصميم بر تقليد از مجتهد ميت در اين مسأله برنگشته باشد، دوباره مى تواند به فتواى مجتهدى كه از دنيا رفته برگردد و يك مرتبه بگويد.
«مسألۀ 17» بنابر احتياط عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده ديگر جايز نيست، مگر اين كه مجتهد دوم اعلم باشد كه در اين صورت عدول واجب است.
«مسألۀ 18» واجب است انسان مسايلى را كه غالباً به آنها احتياج دارد ياد بگيرد.
«مسألۀ 19» اگر براى انسان مسأله اى پيش آيد كه حكم آن را نمى داند، اگر مى تواند صبر كند تا فتواى مجتهد اعلم را به دست آورد، بايد صبر كند و يا اين كه به احتياط عمل نمايد و اگر نمى تواند صبر كند، بايد يا به احتياط عمل نمايد و يا با مراعات الأعلم فالأعلم از مجتهد ديگر تقليد نمايد و در هر حال چنانچه از انجام عمل محذورى لازم نيايد، مى تواند عمل را بجا آورد، امّا اگر معلوم شد كه عمل او مخالف واقع يا فتواى مجتهد اعلم بوده، بايد دوباره آن را انجام دهد.
«مسألۀ 20» اگر كسى فتواى مجتهدى را به ديگرى بگويد و بعد از گفتن فتوا بفهمد اشتباه كرده، بايد اشتباه را برطرف كند و چنانچه فتواى آن مجتهد تغيير كند نيز بنابر احتياط بايد به او خبر دهد كه فتوا تغيير كرده، خصوصاً اگر كسى كه فتوا براى او نقل شده در اعمال خود به گفته ناقل فتوا اعتماد مى نمايد.
«مسألۀ 21» اگر مكلف مدتى اعمال خود را بدون تقليد انجام دهد، در صورتى اعمال او صحيح است كه بفهمد يا احتمال دهد به وظيفۀ واقعى خود رفتار كرده است، يا اين كه عمل او با فتواى مجتهدى مطابق باشد كه فعلاً بايد از او تقليد كند، يا مطابق با فتواى مجتهدى باشد كه در حين عمل وظيفه اش تقليد از او بوده، و يا عمل او مطابق با احتياط باشد، وگرنه بايد هر مقدار از عباداتى را كه مى داند درست به جا نياورده قضا كند، هرچند احتياط مستحب اين است كه به قدرى قضا نمايد كه يقين كند چيزى بر عهده اش باقى نمانده است.
«مسألۀ 22» در صورتى كه رأى مجتهد تغيير كند، مقلد نمى تواند بر رأى قبلى مجتهد باقى بماند، و اگر شك كند كه رأى مجتهد تغيير كرده است يا نه، مى تواند تا مشخص شدن آن بر رأى قبلى باقى بماند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم