احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

احكام نَذْر و عَهْد

احكام نَذْر و عَهْد
«مسألۀ 3263» «نذر» آن است كه انسان ملتزم شود كار خيرى را براى خدا بجا آورد يا كارى را كه انجام ندادن آن بهتر است، براى خدا ترك نمايد و بنابر اين متعلّق نذر بايد داراى «رجحان» باشد، يعنى فعل يا ترك فعلى كه نذر شده، شرعاً داراى مزيّت باشد.
«مسألۀ 3264» نذر بر چند قسم است:
اوّل: نذرى كه براى شكر نعمت دنيوى يا اخروى باشد، مثلاً بگويد: «از براى خداست بر من كه اگر مرا توفيق حجّ داد يا به من فرزندى عطا نمود، فلان كار خير را انجام دهم»، يا براى شكرِ ترك گناه يا رفع بلا يا بيمارى و يا ساير مشكلات صورت بگيرد، مثلاً بگويد: «از براى خداست بر من كه اگر از فلان گناه محفوظ ماندم يا بيمارم شفا يافت، فلان عمل خير را انجام دهم»؛ به اين قسم نذر كه براى شكرگزارى انجام مى شود «نذر بِرّ» گفته مى شود.
دوم: نذرى كه براى زَجْر (يعنى بازداشتن) خود از عمل حرام يا مكروه انجام مى دهد، مثلاً مى گويد: «از براى خداست بر من كه اگر عمداً غيبت كردم، يك روز روزه بگيرم»؛ اين قسم نذر را «نذر زَجْر» مى گويند.
سوم: نذرى كه مطلق بوده و مشروط و معلّق به چيزى نباشد، به عنوان مثال بگويد: «از براى خدا بر من است كه فردا را روزه بگيرم»؛ به اين قسم نذر «نذر تَبَرُّعى» مى گويند.
«مسألۀ 3265» در نذر بايد علاوه بر نيّت و قصد، صيغه خوانده شود و لازم نيست آن را به عربى بخوانند، پس اگر بگويد: «چنانچه بيمار من خوب شود، براى خدا بر من
است كه صد تومان به فقير بدهم»، نذر او صحيح است.
«مسألۀ 3266» عبارت «براى خدا» به هر زبان كه باشد، بايد در صيغۀ نذر گفته شود و اگر در قلب آن را نيّت كند، كافى نيست و نذر واقع نمى شود.
«مسألۀ 3267» نذر كننده بايد مكلّف و عاقل باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند، بنابر اين نذر كردن كسى كه او را مجبور كرده اند يا به واسطۀ عصبانى شدن بى اختيار نذر كرده، صحيح نيست.
«مسألۀ 3268» نذرهايى كه آدم سفيه - يعنى كسى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مى كند - نسبت به اموالش مى كند، صحيح نيست، اگرچه حاكم شرع هم از تصرّف او در اموالش جلوگيرى نكرده باشد.
«مسألۀ 3269» نذر زن بدون اجازۀ شوهر، اگر منافات با حقّ شوهر داشته باشد، باطل است.
«مسألۀ 3270» اگر زن با اجازۀ شوهر نذر كند، شوهر نمى تواند نذر او را به هم بزند يا از عمل كردن او به نذر جلوگيرى نمايد.
«مسألۀ 3271» هرگاه فرزند نذر كند - اگرچه بدون اجازۀ پدر هم باشد - بايد به آن نذر عمل نمايد، مگر اين كه نذر فرزند نسبت به اموال پدر يا مادر باشد و يا موجب آزار والدين را فراهم كند و به اين سبب از رجحان بيفتد.
«مسألۀ 3272» پدر و مادر نمى توانند از طرف فرزند خود نذر كنند؛ پس اگر مثلاً نذر كنند كه دختر خود را به سيّد شوهر دهند و دختر پس از تكليف راضى نباشد، نذر آنان اعتبارى ندارد، ولى احتياط مستحب آن است كه اگر بتوانند او را راضى نمايد كه با سيّد ازدواج كند.
«مسألۀ 3273» انسان كارى را مى تواند نذر كند كه انجام آن برايش ممكن باشد، بنابر اين كسى كه نمى تواند پياده به كربلا برود، اگر نذر كند كه پياده برود، نذر او صحيح نيست.
«مسألۀ 3274» اگر نذر كند كار حرام يا مكروهى را انجام دهد يا كار واجب يا
مستحبّى را ترك كند، نذر او صحيح نيست.
«مسألۀ 3275» اگر نذر كند كار مباحى را انجام دهد يا ترك نمايد، چنانچه بجا آوردن و ترك آن از هر جهت مساوى باشد، نذر او صحيح نيست و اگر انجام آن از جهتى بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر كند - مثلاً نذر كند غذايى را بخورد تا براى عبادت قوّت بگيرد - نذر او صحيح است و نيز اگر ترك آن از جهتى بهتر باشد و انسان براى همان جهت نذر كند كه آن را ترك نمايد - مثلاً براى اين كه پرخورى مضر است، نذر كند كه زياد غذا نخورد - نذر او صحيح مى باشد.
«مسألۀ 3276» اگر نذر كند نماز واجب خود را در جايى بخواند كه به خودىِ خود ثواب نماز در آنجا زياد نيست - مثلاً نذر كند نماز را در اتاق بخواند - چنانچه نماز خواندن در آنجا از جهتى بهتر باشد - مثلاً به واسطۀ اين كه خلوت است انسان حضور قلب پيدا مى كند - نذر صحيح است.
«مسألۀ 3277» اگر نذر كند عملى را انجام دهد، بايد به همان نحو كه نذر كرده بجا آورد، پس اگر نذر كند كه روز اوّل ماه صدقه بدهد يا روزه بگيرد يا نماز اوّل ماه بخواند، اگر قبل از آن روز يا بعد از آن بجا آورد، كفايت نمى كند و نيز اگر نذر كند كه وقتى بيمار او خوب شد صدقه بدهد، اگر پيش از آن كه بيمار خوب شود صدقه بدهد، كافى نيست.
«مسألۀ 3278» اگر نذر كند روزه بگيرد ولى وقت و مقدار آن را معيّن نكند، چنانچه يك روز روزه بگيرد كافى است و اگر نذر كند نماز بخواند و مقدار و خصوصيّات آن را معيّن نكند، اگر يك نماز دو ركعتى بخواند كفايت مى كند و اگر نذر كند صدقه بدهد و جنس و مقدار آن را معيّن نكند، اگر چيزى بدهد كه بگويند صدقه داده، به نذر عمل كرده است و اگر نذر كند كارى براى خدا بجا آورد، در صورتى كه يك نماز بخواند يا يك روز روزه بگيرد يا چيزى صدقه بدهد، نذر خود را انجام داده است.
«مسألۀ 3279» اگر نذر كند روز معيّنى را روزه بگيرد و در آن روز به سفر برود، چنانچه به هنگام نذر مقصودش اين بود كه حتّى در حال سفر نيز روزه بگيرد، بايد همان
روز را در سفر روزه بگيرد وگرنه بعداً بايد قضاى آن را بجا آورد.
«مسألۀ 3280» اگر انسان از روى اختيار به نذر خود عمل نكند، بايد كفّاره بدهد و كفّارۀ آن، كفّارۀ قسم است كه در مسألۀ 3302 آمده است.
«مسألۀ 3281» اگر نذر كند كه تا وقت معيّنى عملى را ترك كند، بعد از گذشتن آن وقت مى تواند آن عمل را بجا آورد و اگر پيش از گذشتن وقت از روى فراموشى يا ناچارى آن را انجام دهد، چيزى بر او واجب نيست، ولى باز هم لازم است كه تا آن وقت آن عمل را بجا نياورد و چنانچه دوباره پيش از رسيدن آن وقت بدون عذر آن عمل را انجام دهد، بايد به مقدارى كه در مسألۀ پيش گفته شد كفّاره بدهد.
«مسألۀ 3282» كسى كه نذر كرده عملى را ترك كند و وقتى براى آن معيّن نكرده است، اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا ندانستن، آن عمل را انجام دهد، كفّاره بر او واجب نيست؛ ولى چنانچه از روى اختيار آن را بجا آورد، براى دفعۀ اوّل بايد كفّاره بدهد.
«مسألۀ 3283» اگر براى عملى كه نذر كرده وقتى معيّن نكرده باشد، لازم نيست فوراً انجام دهد، ولى بنابر احتياط نبايد زياد تأخير بيندازد.
«مسألۀ 3284» اگر نذر كننده از انجام نذر خود در وقت آن عاجز شود، نذر او منحل شده و از او ساقط مى گردد؛ ولى اگر از انجام روزۀ نذرى عاجز باشد، بنابر احتياط واجب براى هر روزه دو مُدّ طعام (تقريباً 1500 گرم) به فقيرى صدقه دهد تا آن فقير به نيابت او روزه بگيرد و اگر ميسّر نشد، براى هر روزه يك مدّ طعام صدقه دهد.
«مسألۀ 3285» اگر نذر كند كه در هر هفته روز معيّنى - مثلاً روز جمعه - را روزه بگيرد، چنانچه يكى از جمعه ها عيد فطر يا قربان باشد يا در روز جمعه عذر ديگرى مانند حيض براى او پيدا شود، بايد آن روز را روزه نگيرد و بعد قضاى آن را بجا آورد.
«مسألۀ 3286» اگر نذر كند كه مقدار معيّنى را به مصرف خاصى برساند - مثلاً نذر كند صد تومان صدقه بدهد - چنانچه پيش از به مصرف رساندن آن بميرد، لازم نيست آن مقدار را از مال او به مصرف نذر برسانند؛ ولى بهتر اين است كه وارثين بالغ او از سهم خود آن مقدار را از طرف ميّت به مصرف نذر برسانند.
«مسألۀ 3287» هرگاه نذر كند مال معيّنى را در راه خاصّى مصرف كند و قبل از انجام آن از دنيا برود، بنابر احتياط واجب وصىّ او بايد آن مال را به مصرف تعيين شده برساند، ولى اگر نذر كند كه تا زنده است خود او در هر سال مقدار معيّنى از مال را در راه معينّى مصرف كند، پس از مردن او ادامۀ آن واجب نيست.
«مسألۀ 3288» اگر نذر كند كه به فقير معيّنى صدقه بدهد، نمى تواند آن را به فقير ديگرى بدهد و اگر آن فقير بميرد، بنابر احتياط بايد به ورثۀ او بدهد.
«مسألۀ 3289» اگر نذر كند كه به زيارت يكى از امامان عليهم السلام - مثلاً به زيارت حضرت اباعبداللّه عليه السلام - مشرّف شود، چنانچه به زيارت امام ديگرى برود، كافى نيست و اگر به واسطۀ عذرى نتواند آن امام را زيارت كند، چيزى بر او واجب نيست.
«مسألۀ 3290» كسى كه نذر كرده زيارت برود و غسل زيارت و نماز آن را نذر نكرده، لازم نيست آنها را بجا آورد.
«مسألۀ 3291» اگر براى حرم يكى از امامان عليهم السلام يا امامزادگان چيزى مانند فرش و پرده يا روشنايى نذر كند، بايد آن را به مصارف حرم برساند و اگر براى امام عليه السلام يا امامزاده چيزى نذر كند، مى تواند آن را به خدّامى كه مشغول خدمت هستند بدهد، چنانچه مى تواند به مصارف حرم يا ساير كارهاى خير، به قصد بازگشت ثواب آن به كسى كه براى او نذر شده، برساند.
«مسألۀ 3292» اگر براى خود امام عليه السلام چيزى نذر كند، چنانچه مصرف معيّنى را قصد كرده باشد، بايد به همان مصرف برساند و اگر مصرف معيّنى را قصد نكرده باشد، بايد به فقرا و زوّار بدهد يا مسجد و مانند آن بسازد و ثواب آن را هديۀ آن امام نمايد و همچنين است اگر چيزى را براى امامزاده اى نذر كرده باشد.
«مسألۀ 3293» اگر گوسفندى را براى صدقه يا براى يكى از امامان نذر كنند، پشم آن و مقدارى كه چاق مى شود جزء نذر است و اگر پيش از آن كه به مصرف نذر برسد شير بدهد يا بچّه بياورد، آنها را هم بايد به مصرف نذر برسانند.
«مسألۀ 3294» هرگاه نذر كند كه اگر بيمار او خوب شود يا مسافر او بيايد عملى را
انجام دهد، چنانچه معلوم شود كه پيش از نذر كردن بيمار خوب شده يا مسافر آمده است، عمل كردن به نذر لازم نيست.
«مسألۀ 3295» اگر نذر كند مقدار معيّنى از مال را به مصرف خاصّى برساند و آن مصرف را فراموش كند و بين چند مصرف مردّد باشد، بايد در هر يك از آن مصرف ها همۀ آن مقدار را صرف نمايد و در صورتى كه مصرف را فراموش نكرده ولى مقدار معيّن از مال را فراموش كرده باشد، بايد هر مقدار آن را كه يقين دارد مصرف نمايد و اگر عملى را نذر كرده و مردّد بين چند عمل باشد، بايد همۀ آن اعمال را انجام دهد و در صورتى كه مقدار عمل را فراموش كرده باشد، بايد هر اندازه را كه يقين دارد انجام دهد.
«مسألۀ 3296» در «عهد» هم مثل نذر بايد صيغه بخواند و نام خدا را بر زبان آورد و بگويد: «با خدا عهد كردم كه فلان كار را انجام دهم يا فلان كار را ترك كنم» و نيز كارى را كه عهد مى كند انجام دهد، بايد نكردن آن بهتر از انجام آن نباشد.
«مسألۀ 3297» هرگاه با خدا عهد كند كه اگر به حاجت شرعى خود برسد كار خيرى را انجام دهد، بعد از آن كه حاجت او برآورده شد، بايد آن كار را انجام دهد و نيز اگر بدون آن كه حاجتى داشته باشد، عهد كند كه عمل خيرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى شود.
«مسألۀ 3298» اگر به عهد خود عمل نكند، بايد كفّاره بدهد، يعنى شصت فقير را سير كند يا دو ماه روزه بگيرد يا يك برده آزاد كند.
«مسألۀ 3299» اگر براى تخلّف از نذر يا قسم يا عهد خود كفّاره اى معيّن كند - به عنوان مثال بگويد: «با خدا عهد كردم كه ديگر سيگار نكشم و اگر كشيدم صد تومان صدقه بدهم» - در صورت تخلّف، بايد تنها آنچه را معيّن نموده انجام دهد و كفّاره ديگرى واجب نيست.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم