احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند

حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند
«مسألۀ 333» اگر انسان مرضى داشته باشد كه ادرار او قطره قطره بريزد يا نتواند از بيرون آمدن مدفوع خوددارى كند، چنانچه يقين داشته باشد كه از اوّل وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مى كند، بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مى كند بخواند و اگر مهلت او به مقدار اعمال واجب نماز باشد، بايد در وقتى كه مهلت دارد فقط اعمال واجب نماز را بجا آورد و اعمال مستحب آن مانند اذان، اقامه،
قنوت و اذكار مستحب آن را ترك نمايد.
«مسألۀ 334» اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نكند و در بين نماز چند دفعه قطرات ادرار از او خارج شود، وضوى اوّل كافى است، ولى چنانچه مرضى داشته باشد كه در بين نماز چند مرتبه مدفوع از او خارج شود و وضو گرفتن بعد از هر دفعه براى او مشكل نباشد، بايد ظرف آبى كنار خود بگذارد و هر بار مدفوع از او خارج شد، بنابر احتياط واجب وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند.
«مسألۀ 335» كسى كه ادرار پى در پى از او خارج مى شود، اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، مى تواند نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء را با يك وضو بخواند و قطراتى كه در بين نماز و يا بين دو نماز خارج مى شود، اشكال ندارد؛ ولى براى نمازهاى ديگر بايد وضو بگيرد و اگر ادرار به گونه اى پى در پى از او خارج شود كه نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند نيز مى تواند نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء را با يك وضو بخواند؛ ولى احتياط واجب اين است كه براى بقيۀ نمازها وضو بگيرد و در هر دو صورت مى تواند با همان وضويى كه نمازش را با آن مى خواند، نافله هاى يوميۀ همان نماز را نيز بخواند و وضوى ديگرى لازم نيست.
«مسألۀ 336» كسى كه مدفوع به گونه اى پى در پى از او خارج مى شود كه وضو گرفتن بعد از هر مرتبه براى او مشكل است، اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، بايد براى هر نماز يك وضو بگيرد بلكه اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را نيز با وضو بخواند، احتياط واجب آن است كه براى هر نماز يك وضو بگيرد و در هر دو صورت مى تواند با همان وضويى كه نمازش را با آن مى خواند، نافله هاى يوميۀ همان نماز را نيز بخواند و وضوى ديگرى لازم نيست.
«مسألۀ 337» كسى كه ادرار يا مدفوع پى در پى از او خارج مى شود، اگر در بين دو نماز حدث ديگرى از او سر بزند و يا با اختيار ادرار يا مدفوع كند، بايد دوباره وضو بگيرد.
«مسألۀ 338» كسى كه مدفوع يا ادرار پى در پى از او خارج مى شود، بايد پس از
وضو فوراً مشغول نماز شود و براى بجا آوردن سجده و تشهّد فراموش شده و نماز احتياط در صورتى كه آنها را بعد از نماز فوراً بجا بياورد، وضو گرفتن لازم نيست.
«مسألۀ 339» كسى كه ادرار او قطره قطره مى ريزد، بايد براى نماز توسط وسيله اى - مثلاً كيسه اى كه در آن پنبه يا چيز ديگرى است كه از رسيدن ادرار به جاهاى ديگر جلوگيرى مى كند - خود را حفظ نمايد، و احتياط واجب آن است كه پيش از وضو، مخرج ادرار را كه نجس شده آب بكشد و نيز كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن مدفوع خوددارى كند، چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن مدفوع به جاهاى ديگر جلوگيرى نمايد و احتياط واجب آن است كه اگر مشقت نداشته باشد، پيش از وضو مخرج مدفوع را آب بكشد.
«مسألۀ 340» كسى كه ادرار يا مدفوع از او خارج مى شود، در صورتى كه ممكن باشد و مشقّت و زحمت و خوفِ ضرر نداشته باشد، بايد به مقدار نماز از خارج شدن آن جلوگيرى نمايد و در صورتى كه براى او مشقّت نداشته باشد، بايد خود را معالجه نمايد اگر چه خرج داشته باشد.
«مسألۀ 341» كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن ادرار يا مدفوع خوددارى كند، بعد از آن كه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهايى را كه هنگام بيمارى مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد، ولى اگر در حالى كه وقت نماز باقى است مرض او خوب شود، بنابر احتياط واجب بايد نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.
«مسألۀ 342» اگر مرضى داشته باشد كه نتواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند، بايد به وظيفۀ كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن مدفوع خوددارى كند عمل نمايد.
مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت
«مسألۀ 343» در شش مورد وضو گرفتن واجب است:
اوّل: براى نمازهاى واجب غير از نماز ميّت و در نمازهاى مستحب، وضو شرط صحت آن است. دوم: براى انجام دادن سجده و تشهّد فراموش شده اى كه بين آنها و
نماز كارى كه وضو را باطل مى كند انجام داده، مثلاً ادرار كرده است. سوم: براى طواف واجب خانۀ كعبه هرچند اصل حجّ و عمره مستحب باشد. چهارم: اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد. پنجم: اگر نذر كرده باشد كه جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند - و بنابر احتياط واجب اسامى و صفات مخصوص خداوند نيز همين حكم را دارند - و يا نذر كرده باشد كارى را انجام دهد كه وضو شرط جواز يا صحّت آن است. ششم: براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتى كه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند؛ ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بى احترامى به قرآن باشد، بايد بدون اين كه وضو بگيرد قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد يا اگر نجس شده، آب بكشد و تا ممكن است از دست گذاشتن به خط قرآن خوددارى كند و بنابر احتياط واجب اسامى و صفات مخصوص خداوند نيز همين حكم را دارند.
«مسألۀ 344» لمس خط قرآن با هر قسمت از بدن براى كسى كه وضو ندارد، حرام است، ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگرى ترجمه كنند، لمس آن اشكال ندارد.
«مسألۀ 345» بازداشتن بچّه و ديوانه از لمس خط قرآن واجب نيست، ولى اگر لمس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد، بايد از آن جلوگيرى كنند.
«مسألۀ 346» هنگام تلاوت قرآن شايسته است انسان به آن گوش دهد و از صحبت كردن پرهيز كند؛ بلكه در صورتى كه بى احترامى و هتك به قرآن باشد صحبت كردن جايز نيست، ولى اگر كسى چيزى بپرسد مى تواند جواب او را بدهد.
«مسألۀ 347» كسى كه وضو ندارد، بنابر احتياط واجب نبايد اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را به هر زبانى نوشته شده باشد لمس نمايد و همچنين بنابر احتياط مستحب، نبايد اسم مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام و حضرت زهرا عليها السلام را بدون وضو لمس كند، ولى اگر اسامى معصومين عليهم السلام در نامگذارى اشخاص ديگر به كار رفته باشند، لمس آنها بدون وضو اشكال ندارد.
«مسألۀ 348» از انگشتر يا گردنبندى كه روى آنها اسم خدا نقش بسته است، نبايد در حال جنابت، حيض يا نفاس استفاده كرد و بنابر احتياط واجب بدون وضو نيز نبايد از آن استفاده نمود و بنابر احتياط واجب اسماء و صفات مخصوص خداوند نيز همين حكم را دارند. همچنين بنابر احتياط واجب نبايد از انگشتر يا گردنبندى كه روى آنها اسم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و يا يكى ديگر از معصومين عليهم السلام وجود دارد، در حال جنابت، حيض يا نفاس استفاده كرد، ولى اگر به گونه اى باشد كه بدن با اسم آنان تماس پيدا نكند اشكال ندارد.
«مسألۀ 349» اگر نزديك وقت نماز به قصد آمادگى براى نماز وضو بگيرد، اشكال ندارد و با آن وضو مى تواند نماز بخواند و اگر به قصد طهارت وضو گرفته باشد، هر وقت وضو بگيرد مى تواند با آن نماز بخواند.
«مسألۀ 350» كسى كه يقين دارد وقت نماز داخل شده، اگر نيّت وضوى واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوى او صحيح است.
«مسألۀ 351» مستحب است انسان براى نماز ميّت، زيارت اهل قبور، رفتن به مسجد و حرم امامان عليهم السلام، همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن و لمس حاشيۀ آن و براى خوابيدن، وضو بگيرد و نيز مستحب است كسى كه وضو دارد، دوباره وضو بگيرد و اگر براى يكى از اين اعمال وضو بگيرد، مى تواند هر عملى را كه انجام دادن آن احتياج به وضو دارد بجا آورد، مثلاً مى تواند با آن وضو نماز بخواند.
چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند
«مسألۀ 352» هفت چيز وضو را باطل مى كند:
اوّل و دوم: بيرون آمدن ادرار و مدفوع، سوم: خروج باد معده و روده از مخرج مدفوع، چهارم: خوابى كه به واسطۀ آن چشم نبيند و گوش نشنود، و اگر چشم نبيند ولى گوش بشنود وضو باطل نمى شود، پنجم: بنابر احتياط واجب چيزهايى كه عقل را از بين مى برند، مانند ديوانگى، مستى و بى هوشى، ششم: استحاضه زنان كه توضيح آن بعد گفته مى شود، هفتم: كارى كه براى آن بايد غسل كرد؛ مانند جنابت، حيض و نفاس.
احكام وضوى جبيره
چيزى كه با آن زخم، دمل و يا عضو شكسته را مى بندند و دارويى كه روى زخم و مانند آن مى گذارند، جبيره ناميده مى شود.
«مسألۀ 353» اگر در يكى از اعضاى وضو، زخم يا دمل يا شكستگى باشد، چنانچه روى آن باز بوده و آب براى آن ضرر نداشته باشد، بايد به نحو معمول وضو گرفت.
«مسألۀ 354» در صورتى كه زخم، دمل يا شكستگى در صورت و دستها بوده و روى آن باز باشد و آب ريختن روى آن ضرر داشته باشد، بايد اطراف آن را بشويد و چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر نداشته باشد و محل هم نجس نباشد، بايد دست تر بر آن بكشد و اگر اين مقدار نيز ضرر داشته يا زخم نجس باشد و نتوان آن را آب كشيد، بايد اطراف زخم را به گونه اى كه در وضو گفته شد، از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط مستحب پارچۀ پاكى روى زخم بگذارد و دست تر روى آن بكشد و تيمّم لازم نيست، ولى اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد، اطراف زخم را به گونه اى كه در وضو گفته شد از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط مستحب، تيمّم نيز بنمايد.
«مسألۀ 355» اگر زخم يا دمل يا شكستگى در محل مسح يعنى در جلوى سر يا روى پاها بوده و روى آن باز باشد، چنانچه نتواند آن را مسح كند، بايد وضو بگيرد و مستحب است كه در وضو پارچۀ پاكى روى محلّ مسح بگذارد و روى پارچه را مسح كند و بنابر احتياط واجب پس از اين وضو تيمّم نيز بنمايد.
«مسألۀ 356» اگر روى دمل، زخم يا شكستگى بسته باشد، چنانچه باز كردن آن ممكن بوده و زحمت و مشقّت نيز نداشته و آب نيز براى آن ضرر نداشته باشد، بايد روى آن را باز كند و وضو بگيرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد و چه جلوى سر و روى پاها.
«مسألۀ 357» اگر نتوان روى زخم را باز كرد ولى زخم و چيزى كه روى آن گذاشته شده پاك باشد و رساندن آب به زخم ممكن باشد و ضرر، زحمت و مشقّت نيز نداشته باشد، بايد آب را به روى زخم برساند و اگر زخم يا چيزى كه روى آن
گذاشته شده نجس باشد، چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب به روى زخم بدون زحمت و مشقّت ممكن باشد، بايد آن را آب بكشد و هنگام وضو آب را به زخم برساند.
«مسألۀ 358» اگر روى دمل، زخم يا شكستگى كه در دستها و صورت است، بسته باشد و ريختن آب روى آن ضرر داشته باشد، در صورتى كه روى جبيره پاك باشد يا اگر نجس است، بتوان آن را تطهير كرد، بايد اطراف جبيره را با مراعات شرايطى كه در وضو گذشت بشويد و با دست تر روى جبيره مسح كند و لازم نيست جبيره را باز نمايد و بر روى زخم يا دمل يا شكستگى دست تر بكشد هرچند مشقّت نيز نداشته باشد، و اگر جبيره نجس باشد يا نتوان دست تر روى آن كشيد - مثلاً دارويى باشد كه به دست مى چسبد - شستن اطراف جبيره كفايت مى كند اگر چه بهتر است كه تيمّم نيز بنمايد.
«مسألۀ 359» اگر زخم يا دمل يا شكستگى در محل مسح بوده و روى آن بسته باشد و نتواند آن را باز كند، چنانچه جبيره پاك باشد و بتوان روى آن را مسح نمود، بايد روى جبيره مسح كند، وگرنه پارچۀ پاكى روى آن بگذارد و بر روى آن مسح كند.
«مسألۀ 360» اگر جبيره، تمام صورت يا تمام يكى از دستها را فراگرفته باشد، باز احكام جبيره جارى و وضوى جبيره اى كافى است، ولى اگر تمام يا اكثر اعضاى وضو را فرا گرفته باشد، بنابر احتياط بايد علاوه بر وضوى جبيره اى تيمّم نيز بنمايد و اگر وضوى جبيره اى براى او مشقّت داشته باشد، تيمّم كفايت مى كند.
«مسألۀ 361» كسى كه در كف دست و انگشتان جبيره دارد و در هنگام وضو دست تر روى آن كشيده است، احتياط آن است كه با جبيره كف دست و همچنين با پشت دست كه جبيره ندارد، سر و پا را مسح كند.
«مسألۀ 362» اگر جبيره تمام پهناى روى پا را گرفته ولى مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طرف بالاى پا باز باشد، بايد در جايى كه باز است روى پا و در جايى كه جبيره است، روى جبيره را مسح كند.
«مسألۀ 363» اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روى پاها باشند، بايد بين آنها را مسح كند و در جاهايى كه جبيره
است، بايد به دستور جبيره عمل نمايد.
«مسألۀ 364» اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم و مانند آن را فرا گرفته و برداشتن آن ممكن نباشد، بايد به دستور جبيره عمل كند و بنابر احتياط واجب تيمّم نيز بنمايد و اگر برداشتن مقدار زيادى جبيره ممكن باشد، بايد آن را بردارد و اگر زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، اطراف آن را بشويد و اگر در سر يا روى پاها باشد، اطراف آن را مسح كند و براى جاى زخم به دستور جبيره عمل كند.
«مسألۀ 365» اگر در جاى وضو، زخم، جراحت و شكستگى نباشد ولى به جهت ديگرى آب براى دست و صورت ضرر داشته باشد، بايد تيمّم كند و احتياط مستحب آن است كه وضوى جبيره اى نيز بگيرد.
«مسألۀ 366» اگر به جهت بيمارى، آب براى چشم انسان ضرر داشته باشد و نتواند هنگام وضو آن را بشويد، بايد تيمّم كند.
«مسألۀ 367» اگر جايى از اعضاى وضو را رگ زده باشد و نتواند آن را آب بكشد يا آب براى آن ضرر داشته باشد، در صورتى كه روى آن بسته باشد، بايد به دستور جبيره عمل كند و اگر باز باشد، شستن اطراف آن كافى است.
«مسألۀ 368» اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده باشد كه برداشتن آن ممكن نباشد يا به قدرى مشقّت داشته باشد كه نتوان تحمل كرد، اگر در عضو تيمّم نباشد، بايد تيمّم كند و اگر در عضو تيمّم باشد، بايد علاوه بر تيمّم وضو نيز بگيرد.
«مسألۀ 369» احكام غسل جبيره اى مانند وضوى جبيره اى است، ولى انجام دادن آن به صورت ارتماسى احتياطاً جايز نيست.
«مسألۀ 370» كسى كه وظيفۀ او تيمّم است، اگر در بعضى از اعضاى تيمّم او زخم، دمل يا شكستگى وجود داشته باشد، بايد به دستور وضوى جبيره اى، تيمّم جبيره اى نمايد.
«مسألۀ 371» كسى كه نمى داند وظيفه اش تيمّم است يا وضوى جبيره اى، بايد هر دو را بجا آورد.
«مسألۀ 372» كسى كه بايد با وضو يا غسل جبيره اى نماز بخواند، مى تواند در اوّل
وقت نماز بخواند، هرچند احتمال بدهد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شود، ولى در اين فرض بهتر است نماز را به تأخير بيندازد.
«مسألۀ 373» اگر عذر صاحب جبيره برطرف شود، لازم نيست نمازى را كه با وضوى جبيره اى خوانده اعاده كند، هرچند وقت باقى باشد؛ ولى بعد از آن كه عذرش برطرف شد، براى نمازهاى بعدى احتياطاً بايد وضو بگيرد و همچنين اگر براى آن كه نمى دانسته تكليفش جبيره است يا تيمّم، هر دو را انجام داده باشد، بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.
غسل و اقسام آن
اشاره
غسل به معناى شستشوى تمام بدن به قصد تقرّب به خداوند متعال است كه با كيفيت مخصوص و در شرايط خاصى انجام مى شود. غسل يا واجب است و يا مستحب و مى توان آن را به صورت ترتيبى يا ارتماسى انجام داد.
غسل ترتيبى
«مسألۀ 374» در غسل ترتيبى بايد به نيّت غسل، اوّل سر و گردن را بشويد و سپس بنابر احتياط، اوّل طرف راست و بعد طرف چپ بدن را بشويد و اگر عمداً يا از روى فراموشى يا به واسطۀ ندانستن مسأله، به اين ترتيب عمل نكند، غسل او باطل است.
«مسألۀ 375» در غسل ترتيبى بايد نصف راست ناف و نصف راست عورت را با طرف راست بدن و نصف ديگر را با طرف چپ بشويد، بلكه بهتر است تمام ناف و عورت با هر دو طرف شسته شود.
«مسألۀ 376» براى آن كه يقين كند هر سه قسمت، يعنى سر و گردن، طرف راست و طرف چپ را كاملاً غسل داده، بايد هر قسمتى را كه مى شويد، مقدارى از قسمت هاى ديگر را نيز با آن قسمت بشويد، بلكه احتياط مستحب آن است كه بعد از شستشوى سر و گردن، دوباره تمام طرف راست گردن را با طرف راست بدن و تمام طرف چپ گردن را
با طرف چپ بدن بشويد.
«مسألۀ 377» اگر بعد از غسل بفهمد مقدارى از بدن را نشسته، چنانچه آن مقدار از طرف چپ باشد، شستن همان مقدار كافى است و اگر از طرف راست باشد، احتياطاً بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف چپ را بشويد و اگر از سر و گردن باشد، بايد بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشويد.
«مسألۀ 378» اگر پيش از تمام شدن غسل، در شستن مقدارى از طرف چپ شك كند، شستن همان مقدار كافى است و اگر بعد از آغاز به شستن طرف چپ، در شستن طرف راست يا مقدارى از آن شك كند يا بعد از اشتغال به شستن طرف راست، در شستن سر و گردن يا مقدارى از آن شك نمايد، به شك خود اعتنا نكند.
غسل ارتماسى
«مسألۀ 379» اگر به نيّت غسل ارتماسى به تدريج در آب فرو رود تا تمام بدن در يك لحظه زير آب قرار گيرد، غسل او صحيح است.
«مسألۀ 380» اگر همۀ بدن زير آب باشد و بعد به نيّت غسل بدن را حركت دهد، صدق غسل ارتماسى خالى از اشكال نيست؛ ولى اگر قسمتى از اعضاى بدن خارج از آب باشد و سپس به نيّت غسل ارتماسى آن را نيز زير آب فرو ببرد، غسل او صحيح است.
«مسألۀ 381» اگر بعد از غسل ارتماسى بفهمد آب به مقدارى از بدن نرسيده، چه جاى آن را بداند و چه نداند، بايد دوباره غسل كند.
«مسألۀ 382» اگر براى غسل ترتيبى وقت نداشته ولى براى غسل ارتماسى وقت داشته باشد، بايد غسل ارتماسى كند.
«مسألۀ 383» كسى كه روزۀ واجب گرفته - در صورتى كه روزۀ او مانند روزۀ ماه رمضان واجب معين باشد - يا براى حجّ يا عمره احرام بسته، نمى تواند غسل ارتماسى كند، ولى اگر از روى فراموشى غسل ارتماسى كند، غسل او صحيح است.
احكام غسل
«مسألۀ 384» براى انجام غسل ارتماسى بايد تمام بدن پاك باشد، ولى در صورتى كه غسل ارتماسى را در آب جارى يا كُر انجام دهد و تطهير موضع با يك بار شستن حاصل شود، يك مرتبه شستن براى تطهير بدن و غسل كافى است، اما در غسل ترتيبى پاك بودن تمام بدن لازم نيست و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتى را پيش از غسل دادن آن قسمت آب بكشد، كافى است.
«مسألۀ 385» اگر در غسل اندكى از بدن نَشُسته باقى بماند، غسل صحيح نيست ولى شستن جاهايى از بدن، مانند داخل گوش و بينى كه ديده نمى شوند يا ديده مى شوند ولى جزء باطن محسوب مى شوند، واجب نيست.
«مسألۀ 386» بنابر احتياط واجب بايد جايى از بدن را كه شك دارد از ظاهر بدن است يا از باطن آن، بشويد.
«مسألۀ 387» اگر سوراخ جاى گوشواره و مانند آن به قدرى گشاد باشد كه داخل آن ديده شود، بايد آن را شست و اگر ديده نشود و از ظاهر حساب نشود، شستن داخل آن لازم نيست.
«مسألۀ 388» چيزى را كه مانع از رسيدن آب به بدن است، بايد برطرف كند و اگر پيش از آن كه اطمينان حاصل كند كه مانع برطرف شده غسل نمايد، غسل او صحيح نيست.
«مسألۀ 389» اگر هنگام غسل شك كند چيزى كه مانع از رسيدن آب است در بدن او هست يا نه، چنانچه شك او منشأ عقلايى داشته باشد، بايد بررسى كند تا مطمئن شود كه مانعى نيست.
«مسألۀ 390» در غسل بايد موهاى كوتاهى را كه جزء بدن حساب مى شوند، بشويد و بنابر احتياط شستن موهاى بلند نيز لازم مى باشد.
«مسألۀ 391» تمام شرطهايى كه براى صحيح بودن وضو گفته شد (مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن) در صحيح بودن غسل نيز شرط مى باشند، ولى در غسل لازم
نيست بدن را از بالا به پايين بشويد و نيز در غسلِ ترتيبى، لازم نيست بعد از شستن هر قسمت فوراً قسمت ديگر را بشويد، بلكه اگر بعد از شستن سر و گردن مقدارى صبر كند و بعد طرف راست را بشويد و بعد از مدتى طرف چپ را بشويد اشكال ندارد، ولى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن ادرار و مدفوع و باد خوددارى كند، اگر به اندازه اى كه غسل كند و نماز بخواند، ادرار و مدفوع و باد از او بيرون نيايد، چنانچه وقت تنگ باشد، بايد هر قسمت را فوراً بعد از قسمت ديگر غسل دهد و بعد از غسل نيز فوراً نماز بخواند؛ حكم زن مستحاضه نيز كه بعداً گفته مى شود به همين ترتيب است.
«مسألۀ 392» كسى كه قصد دارد پول حمامى را ندهد، اگر رضايت حمامى محرز باشد و يا اين كه بداند مى تواند بعداً رضايت او را به دست آورد و حمامى نيز بعداً راضى شود، غسل او صحيح است و تفاوت نمى كند كه قصد او اين باشد كه اصلاً پول را ندهد يا با تأخير بدهد؛ و اگر بداند حمامى راضى نيست يا در رضايت او شك داشته باشد، غسل او باطل است، گرچه بعداً نيز او را راضى كند.
«مسألۀ 393» اگر حمامى راضى باشد كه پول حمام نسيه بماند، ولى كسى كه غسل مى كند قصد داشته باشد كه طلب او را ندهد يا از مال حرام بدهد، در صحت غسل او اشكال وجود دارد.
«مسألۀ 394» اگر پول حرام به حمامى بدهد، غسل او صحيح است ولى اگر به حمامى بگويد كه در مقابل عين اين پول (كه حرام است) غسل مى كنم، غسل او باطل است و اگر بخواهد پولى كه خمس آن را نداده به او بدهد، غسل صحيح است و فقط ذمّه دهنده مشغول به مستحقين خمس است؛ اما چنانچه اصلاً قصد پرداخت خمس را نداشته باشد، در صورتى كه به حمامى بگويد در مقابل اين پول غسل مى كنم، غسلش اشكال دارد.
«مسألۀ 395» اگر شك كند كه غسل كرده يا نه، بايد غسل كند، ولى اگر بعد از غسل شك كند كه غسل او صحيح بوده يا نه، لازم نيست دوباره غسل نمايد.
«مسألۀ 396» اگر در بين غسل، حدث اصغر (يعنى كارى كه وضو را باطل مى كند) از
او سر زند، غسل او صحيح است، ولى پس از آن بايد براى نماز وضو نيز بگيرد.
«مسألۀ 397» اگر به گمان اين كه به اندازۀ غسل و نماز وقت دارد براى نماز غسل كند و بعد از غسل بفهمد كه به اندازۀ غسل وقت نداشته، غسل او باطل است.
«مسألۀ 398» كسى كه بايد براى انجام نماز غسل كند - مانند جنب - اگر بعد از خواندن نماز شك كند غسل كرده يا نه، چنانچه بعد از نماز كارى كه وضو را باطل مى كند از او سر نزده باشد، نمازهايى كه خوانده صحيح است، ولى براى نمازهاى بعدى بايد غسل كند و اگر بعد از نماز كارى كه وضو را باطل مى كند از او سر زده باشد، بايد بعد از غسل وضو نيز بگيرد و نمازهايى را كه خوانده ولى وقت آنها هنوز باقى است، اعاده كند.
«مسألۀ 399» كسى كه چند غسل بر او واجب است يا مى خواهد هم غسل واجب و هم غسل مستحب بجا آورد، مى تواند به نيّت همۀ آنها يك غسل بجا آورد يا آنها را جداگانه انجام دهد.
«مسألۀ 400» اگر غسل مسّ ميّت يا غسل ديگرى بر كسى واجب بوده و انجام نداده باشد، در صورتى كه پس از آن جنب شده و غسل جنابت كرده باشد، غسل جنابت او كفايت از ساير غسل ها مى كند، هر چند به آنها توجه نداشته باشد.
غسل هاى واجب
آموزش تصویری مرتبط با این حکم