احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

مُطَهِرّات (پاك كننده ها)

مُطَهِرّات (پاك كننده ها)
اشاره
«مسألۀ 140» يازده چيز نجاست را پاك مى كند و آنها را «مُطَهِرّات» مى گويند:
اوّل: آب، دوم: زمين، سوم: آفتاب، چهارم: استحاله، پنجم: كم شدن دو سوم آب انگورى كه جوش آمده، ششم: انتقال هفتم: اسلام، هشتم: تبعيّت، نهم: برطرف شدن عين نجاست، دهم: استبراء حيوان نجاستخوار، يازدهم: غائب شدن مسلمان؛ و احكام آنها به تفصيل در مسائل آينده گفته مى شود.
1 - آب
«مسألۀ 141» آب با چهار شرط چيز نجس را پاك مى كند:
اوّل: مطلق باشد، پس آب مضاف مانند گلاب و عرقِ بيد، چيز نجس را پاك نمى كند.
دوم: پاك باشد. سوم: هنگام شستن چيز نجس آب مضاف نشود و بو يا رنگ يا مزۀ آن به واسطۀ نجاست تغيير نكند. چهارم: بعد از آب كشيدن چيز نجس، عين نجاست در آن نباشد. پاك شدن چيز نجس با آب قليل، شرطهاى ديگرى نيز دارد كه بعداً گفته مى شود.
«مسألۀ 142» ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست، بلكه در آب كُر و جارى نيز احتياط سه مرتبه شستن است، اگرچه يك مرتبه شستن در كُر و جارى كافى است، ولى براى تطهير ظرفى كه سگ از آن ظرف آب يا چيز روان ديگرى خورده، بايد مقدارى آب با خاك پاك مخلوط كنند - به حدّى كه از خاك بودن خارج نشود - و ظرف را با آن خاك مال كنند و بعد آن را با آب قليل دو مرتبه بشويند و احتياط واجب آن است كه اگر با آب كُر يا جارى نيز آن را مى شويند، دو مرتبه بشويند و ظرفى را كه سگ ليسيده يا آب دهانش در آن ريخته شده، بنابر احتياط واجب بايد ابتدا خاك مال كرد و سپس سه مرتبه با آب قليل و يا دو مرتبه با آب كر يا جارى شست.
«مسألۀ 143» اگر دهانۀ ظرفى كه سگ دهن زده تنگ باشد و نتوان آن را خاك مال كرد، بايد مقدارى آب با خاك مخلوط كنند - به حدّى كه از خاك بودن خارج نشود - و آن را داخل ظرف بريزند و ظرف را به شدت حركت دهند تا خاك به تمام اطراف آن برسد.
«مسألۀ 144» ظرفى را كه خوك از آن چيز روانى بخورد، بايد هفت مرتبه با آب قليل شست؛ بلكه بنابر احتياط واجب در كُر و جارى نيز بايد هفت مرتبه شسته شود و احتياط مستحب آن است كه خاك مال نيز شود. ظرفى كه خوك آن را بليسد و يا آب دهانش در آن بريزد نيز بنابر احتياط همين حكم را دارد.
«مسألۀ 145» اگر بخواهند ظرفى را كه با شراب نجس شده آب بكشند، بهتر است هفت مرتبه بشويند، اگرچه سه بار شستن با آب قليل و يا يك بار شستن با آب كُر يا جارى كفايت مى كند.
«مسألۀ 146» اگر كوزه اى را كه از گِل نجس ساخته شده و يا آب نجس در آن نفوذ كرده، در آب كُر يا جارى بگذارند، به هر جاى آن كه آب برسد پاك مى شود و اگر بخواهند باطن آن نيز پاك شود، بايد به قدرى در آب كُر يا جارى بماند كه آب به تمام آن فرو رود و نفوذ رطوبت كافى نيست.
«مسألۀ 147» ظرف نجس را به دو نوع مى توان با آب قليل آب كشيد: يكى آن كه آن را سه مرتبه پركنند وخالى كنند، ديگر آن كه سه مرتبه قدرى آب در آن بريزند و در هر مرتبه آب را به گونه اى در آن بگردانند كه به جاهاى نجس آن برسد و بعد بيرون بريزند.
«مسألۀ 148» اگر ظرف بزرگى، مثل پاتيل و خمره نجس شود، چنانچه بخواهند با آب قليل آن را پاك كنند بايد سه مرتبه آن را از آب پر و خالى كنند و يا سه مرتبه آب را به گونه اى در آن بريزند كه تمام اطراف آن شسته شود و يا سه مرتبه مقدارى آب در آن بريزند و در هر مرتبه آن آب را به گونه اى در آن بگردانند كه آب به تمام اطراف آن برسد، و در هر مرتبه آبى را كه ته آن جمع مى شود بيرون آورند، و احتياط واجب آن است كه در هر مرتبه، ظرفى را كه با آن آبها را بيرون مى آورند آب بكشند و اگر ظرف بزرگ را با آب كُر مى خواهند آب بكشند، يك بار شستن كافى است.
«مسألۀ 149» اگر مِس نجس و مانند آن را ذوب كنند و وسيله اى با آن بسازند و آن را آب بكشند، ظاهر آن پاك مى شود.
«مسألۀ 150» اگر تنورى با ادرار نجس شود، چنانچه دو مرتبه آب قليل را از بالا به
گونه اى در آن بريزند كه تمام اطراف آن را فرا بگيرد، پاك مى شود و اگر به همين صورت آب كُر در آن بريزند، يك مرتبه كافى است و در غير ادرار، اگر بعد از برطرف شدن نجاست، يك مرتبه به دستورى كه گفته شد آب در آن بريزند، كافى است و بهتر است كه گودالى ته آن بكنند تا آبها در آن جمع شود و بعد آنها را بيرون بياورند و سپس آن گودال را با خاكِ پاك پر كنند.
«مسألۀ 151» اگر چيز نجسى را بعد از برطرف كردن عين نجاست يك مرتبه در آب كُر يا جارى به گونه اى فرو برند كه آب به تمام جاهاى نجس آن برسد، پاك مى شود.
«مسألۀ 152» اگر بخواهند چيزى غير از ظروف را كه با ادرار نجس شده با آب قليل آب بكشند، بايد يك مرتبه آب روى آن بريزند و پس از آن كه آب از آن جدا شد و چيزى از ادرار در آن باقى نماند، يك مرتبۀ ديگر آب روى آن بريزند تا پاك شود، ولى در لباس و فرش و مانند آنها، بايد بعد از هر دفعه آن را فشار دهند تا غُساله آن بيرون آيد. (غُساله آبى است كه معمولاً در وقت شستن و بعد از آن، از چيزى كه شسته شده خود بخود يا به وسيلۀ فشار خارج مى شود.)
«مسألۀ 153» اگر چيزى با ادرار بچّۀ شيرخوارى كه غذاخور نشده نجس شود، چنانچه يك مرتبه به گونه اى روى آن آب بريزند كه به تمام جاهاى نجس آن برسد، پاك مى شود، ولى احتياط مستحب آن است كه يك مرتبۀ ديگر نيز آب روى آن بريزند، و در لباس و فرش و مانند آنها، چنانچه با آب قليل آب كشيده شوند، بنابر احتياط فشار دادن لازم است.
«مسألۀ 154» اگر چيزى غير از ظروف با غير ادرار نجس شود، چنانچه بعد از برطرف كردن نجاست يك مرتبه آب روى آن بريزند و از آن جدا شود، پاك مى گردد؛ و نيز اگر در مرتبه اوّل كه آب روى آن مى ريزند، نجاست آن برطرف شود و بعد از برطرف شدن نجاست نيز آب روى آن بيايد، پاك مى شود، ولى در هر صورت، لباس و مانند آن را چنانچه با آب قليل آب بكشند، بايد فشار دهند تا غُساله آن بيرون آيد.
«مسألۀ 155» اگر حصير نجس را كه با نخ بافته شده در آب كُر يا جارى فرو برند،
بعد از برطرف شدن عين نجاست پاك مى شود.
«مسألۀ 156» اگر ظاهر گندم، برنج، صابون و مانند آنها نجس شود، با فرو بردن در كُر و جارى پاك مى گردد.
«مسألۀ 157» اگر گندم، برنج، صابون و مانند آنها مدتى در آب نجس قرار داده شوند و باطن آنها نيز نمنماك شود، نجس شدن باطن آنها مشكل است، زيرا احتمال اين كه آب به صورت روان ومايع به داخل آنها نفوذ نكرده بلكه فقط به صورت رطوبت جذب شده باشد، قوى است.
«مسألۀ 158» اگر ظاهر برنج، گوشت يا چيزى مانند آنها با ادرار نجس شده باشد و بخواهند با آب قليل آن را آب بكشند، چنانچه آن را در ظرفى بگذارند و دو مرتبه آب روى آن بريزند و خالى كنند، پاك مى شود و ظرف آن نيز پاك مى گردد و اگر با غير ادرار نجس شده باشد، يك مرتبه آب ريختن كفايت مى كند مگر اين كه خود ظرف نيز قبل از ريختن آب نجس شده باشد كه در اين صورت سه مرتبه شستن لازم است، ولى اگر بخواهند لباس و مانند آن را كه براى پاك شدن بايد فشار داده شود در ظرفى بگذارند و آب بكشند، بايد هر مرتبه كه آب روى آن مى ريزند، آن را فشار دهند و ظرف را كج كنند تا غُساله اى كه در آن جمع شده بيرون بريزد.
«مسألۀ 159» لباس نجسى را كه با نيل و مانند آن رنگ شده، اگر در آب كُر يا جارى فرو برند و آب پيش از آن كه به واسطۀ رنگ پارچه مضاف شود به تمام آن برسد، آن لباس پاك مى شود، حتى اگر هنگام فشار دادن، آب مضاف از آن بيرون آيد.
«مسألۀ 160» ماشين هاى لباسشويى در صورتى كه اطمينان پيدا شود آب لوله كشى شهر به لباسها متصل و بر همۀ آنها مسلط شده، پاك كننده اند، اگرچه غُسالۀ آن به تدريج خارج گردد، ولى شستن به وسيلۀ ماشين هايى كه تماس آب به تمام لباس به تدريج و پس از قطع آب و به وسيلۀ دَوَران انجام مى شود، حكم شستن با آب قليل را دارد.
«مسألۀ 161» اگر لباسى را در آب كُر يا جارى آب بكشند و بعد مثلاً لجن در آن ببينند، چنانچه احتمال ندهند كه آن لجن از رسيدن آب به لباس جلوگيرى كرده، آن لباس
پاك است.
«مسألۀ 162» اگر بعد از آب كشيدن لباس و مانند آن خوردۀ گِل يا اشنان يا پودر و صابون لباسشويى در آن ديده شود، در صورتى كه بدانند كه خوردۀ گِل يا اشنان يا پودر و صابون با آب شسته شده، پاك است ولى اگر آب نجس به باطن گِل يا اشنان يا پودر و صابون رسيده باشد، ظاهر گِل و اشنان يا پودر و صابون پاك و باطن آنها نجس است.
«مسألۀ 163» هر چيز نجس تا عين نجاست را از آن برطرف نكنند پاك نمى شود، ولى اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشكال ندارد. پس اگر خون را از لباس برطرف كنند و لباس را آب بكشند و رنگ خون در آن بماند، پاك مى باشد، اما چنانچه به واسطۀ بو يا رنگ، احتمال عرفى داده شود كه ذرّه هاى نجاست در آن چيز باقى مانده، آن چيز پاك نيست.
«مسألۀ 164» اگر نجاست بدن را در آب كُر يا جارى برطرف كنند، بدن پاك مى شود و بيرون آمدن و دوباره در آب فرو رفتن لازم نيست.
«مسألۀ 165» اگر آب را در دهان بگردانند و آن را به تمام غذاى نجسى كه بين دندانها مانده برسانند، آن غذا پاك مى شود.
«مسألۀ 166» اگر موى سر و صورت زياد باشد و آن را با آب قليل آب بكشند، پاك مى شود و فشار دادن لازم نيست.
«مسألۀ 167» اگر جايى از بدن يا لباس را با آب قليل آب بكشند، اطراف آنجا كه متصل به آن است و معمولاً هنگام آب كشيدن آب به آن جا مى رسد، چنانچه آبى كه براى پاك شدن محل نجس مى ريزند به آن اطراف جارى شود، با پاك شدن جاى نجس آنجا نيز پاك مى شود. همچنين اگر چيز پاكى را كنار چيز نجس بگذارند و روى هر دو آب بريزند، هر دو پاك مى شوند. پس اگر براى آب كشيدن يك انگشت نجس، روى همه انگشتان آب بريزند، بعد از پاك شدن انگشت نجس، تمام انگشتان پاك مى شوند.
«مسألۀ 168» گوشت و دنبه اى كه نجس شده اند و همچنين بدن يا لباسى كه چربىِ كمى دارند و آن چربى از رسيدن آب به آنها جلوگيرى نمى كند، مثل چيزهاى ديگر آب
كشيده مى شوند.
«مسألۀ 169» اگر ظرف يا بدن نجس باشد و بعد به گونه اى چرب شود كه از رسيدن آب به آنها جلوگيرى كند، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بكشند، بايد اوّل چربى را برطرف كنند تا آب به آنها برسد.
«مسألۀ 170» اگر چيز نجسى را كه عين نجاست در آن نيست يك مرتبه زير شيرى كه متصل به كُر است بشويند، پاك مى شود؛ و نيز اگر عين نجاست در آن باشد، چنانچه عين نجاست آن، زير شير يا به وسيلۀ ديگر برطرف شود و آبى كه از آن چيز مى ريزد، بو يا رنگ يا مزۀ نجاست به خود نگرفته باشد، با همان مقدار آب شير پاك مى گردد؛ اما اگر آبى كه از آن مى ريزد، بو يا رنگ يا مزۀ نجاست گرفته باشد، بايد به قدرى آب از شير روى آن بريزند تا آبى كه از آن جدا مى شود، بو يا رنگ يا مزۀ نجاست نداشته باشد.
«مسألۀ 171» اگر چيزى را آب بكشد و يقين كند پاك شده و بعد شك كند كه عين نجاست را از آن برطرف كرده يا نه، چنانچه هنگام آب كشيدن متوجه برطرف كردن عين نجاست بوده باشد، آن چيز پاك است.
«مسألۀ 172» زمينى كه آب روى آن جارى نمى شود، اگر نجس شود با آب قليل پاك نمى گردد، ولى زمينى كه سطح آن از شن يا ريگ است - چون آبى كه روى آن مى ريزند از آن جدا شده و در شن و ريگ فرو مى رود - با آب قليل پاك مى شود، امّا زير ريگها نجس مى ماند.
«مسألۀ 173» اگر زمين سنگ فرش و آجر فرش و زمين سختى كه آب در آن فرو نمى رود نجس شود، در صورتى با آب قليل پاك مى گردد كه به قدرى آب روى آن بريزند كه جارى شود، و چنانچه آبى كه روى آن ريخته اند از سوراخى بيرون رود، همۀ زمين پاك مى شود، و اگر بيرون نرود، جايى كه آبها جمع مى شوند نجس مى ماند و براى پاك شدن آنجا، بايد گودالى بكنند كه آب در آن جمع شود و بعداً آب را بيرون بياورند و گودال را با خاك پاك پر كنند.
«مسألۀ 174» اگر ظاهر سنگ نمك و مانند آن نجس شود، با آب كمتر از كُر نيز
پاك مى شود.
«مسألۀ 175» اگر از شكر آب شدۀ نجس، قند يا نبات بسازند و در آب كُر يا جارى بگذارند، پاك نمى شود.
2 - زمين
«مسألۀ 176» كف پا و تهِ كفش نجس با راه رفتن يا ماليدن آن بر روى زمين، با پنج شرط پاك مى شود:
اوّل: زمين پاك باشد. دوم: خشك باشد، ولى چنانچه رطوبت كمى داشته باشد كه سرايت نكند، اشكال ندارد. سوم: اگر عين نجس - مثل خون و ادرار - يا چيز متنجس - مثل گِلى كه نجس شده - در كف پا و زير كفش باشد، به واسطۀ راه رفتن يا ماليدن پا به زمين و يا عامل ديگرى برطرف شود. چهارم: زمين بايد خاك، سنگ، آجر فرش و مانند آنها باشد، و با راه رفتن روى فرش و حصير، كف پا و زير كفشِ نجس پاك نمى شود، ولى با راه رفتن روى سبزه پاك مى شود. پنجم: نجاست كف پا يا كفش از زمين به پا يا كفش سرايت كرده باشد، هرچند با غير راه رفتن حاصل شده باشد.
«مسألۀ 177» كف پا و زير كفشِ نجس به واسطۀ راه رفتن روى آسفالت پاك مى شود؛ ولى با راه رفتن روى زمينى كه با چوب فرش شده است، پاك شدن آن محلّ اشكال است.
«مسألۀ 178» براى پاك شدن كف پا و زير كفش، بهتر است پانزده ذراع يا بيشتر راه بروند، اگرچه با كمتر از پانزده ذراع يا با ماليدن پا به زمين نيز نجاست برطرف شود.
«مسألۀ 179» لازم نيست كف پا و زير كفشِ نجس، تر باشد، بلكه اگر خشك نيز باشد با راه رفتن پاك مى شود.
«مسألۀ 180» هنگامى كه كف پا يا زير كفش نجس با راه رفتن پاك شد، مقدارى از اطراف آن نيز كه معمولاً با گِل آلوده مى شود، اگر به زمين برسد يا خاك به آن اطراف برسد، پاك مى گردد.
«مسألۀ 181» كسى كه با دست و زانو راه مى رود، اگر كف دست يا زانوى او نجس
شود، به وسيلۀ راه رفتن پاك مى شود؛ و همچنين است زير عصا، زير پاى مصنوعى، نعل چهار پايان، چرخ اتومبيل، درشكه و مانند آنها.
«مسألۀ 182» اگر بعد از راه رفتن، عين نجاست از كف پا يا زير كفش بر طرف شود، پاك مى شوند، اگرچه بو يا رنگ آن باقى مانده باشد؛ و بنابر احتياط بايد ذره هاى كوچك نجاست نيز برطرف شود، ولى باقى ماندن ذرات ريزى كه معمولاً با راه رفتن برطرف نمى شوند مانعى ندارد.
«مسألۀ 183» داخل كفش و مقدارى از كف پا كه به زمين نمى رسد، به واسطۀ راه رفتن پاك نمى شود، و پاك شدن كف جوراب به واسطۀ راه رفتن محل اشكال است؛ ولى اگر كف جوراب از پوست باشد، به وسيلۀ راه رفتن پاك مى شود.
3 - آفتاب
«مسألۀ 184» آفتاب، زمين و ساختمان و چيزهايى را كه مانند در و پنجره در ساختمان به كار برده مى شوند و همچنين ميخى را كه به ديوار كوبيده اند، با چهار شرط پاك مى كند:
اوّل: چيز نجس مرطوب باشد، پس اگر خشك باشد بايد به وسيله اى آن را مرطوب كنند تا آفتاب آن را خشك كند. دوم: اگر عين نجاست در آن چيز باشد، پيش از تابيدن آفتاب آن را برطرف كنند. سوم: چيزى از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند، پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند اينها بتابد و چيز نجس را خشك كند، آن چيز پاك نمى شود؛ ولى اگر ابر و مانند آن به قدرى نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند، اشكال ندارد؛ و اگر از پشت شيشه بتابد، پاك شدن آن محل اشكال است؛ و انعكاس آفتاب به وسيلۀ آينه چيز نجس را پاك نمى كند. چهارم: آفتاب به تنهايى چيز نجس را خشك كند، پس اگر چيز نجس به واسطۀ باد و آفتاب خشك شود، پاك نمى گردد، ولى اگر باد به قدرى كم باشد كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده، اشكال ندارد.
«مسألۀ 185» همان گونه كه ظاهر ساختمان، زمين، ديوار و مانند آنها با تابش آفتاب
پاك مى شود، باطن آنها كه به آنها متصل است نيز پاك مى شود، به شرط آن كه ظاهر و باطن در يك مرتبه تابش آفتاب با هم خشك شوند، پس اگر يك مرتبه آفتاب بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روى آن را خشك كند و مرتبۀ ديگر زير آن را خشك نمايد، فقط روى آن پاك مى شود و زير آن نجس مى ماند؛ همچنين بايد ما بين سطح زمين يا ساختمان كه آفتاب به آن مى تابد با داخل آن، هوا يا جسم پاك ديگرى فاصله نباشد، وگرنه قسمت داخل آن پاك نمى شود.
«مسألۀ 186» گياهان و درختان و برگ و ميوۀ آنها مادامى كه قطع نشده اند به واسطۀ آفتاب پاك مى شوند، ولى حصير نجس بنابر احتياط به واسطۀ آفتاب پاك نمى شود.
«مسألۀ 187» اگر آفتاب به زمين نجس بتابد سپس انسان شك كند كه زمين هنگام تابيدن آفتاب مرطوب بوده يا نه يا رطوبت آن به واسطۀ آفتاب خشك شده يا نه و همچنين اگر شك كند كه پيش از تابش آفتاب، عين نجاست از آن برطرف شده يا نه يا شك كند كه چيزى مانع تابش آفتاب بوده يا نه، آن زمين پاك نمى شود.
«مسألۀ 188» اگر دو طرف ديوار نجس باشد و آفتاب به يك طرف آن بتابد، طرفى كه آفتاب به آن نتابيده پاك نمى شود.
4 - اسْتِحاله
«مسألۀ 189» اگر جنس چيزى به گونه اى تغيير كند كه تبديل به جنس ديگرى گردد، مى گويند «استحاله» شده است و اگر جنس چيز نجس يا متنجسى به گونه اى تغيير كند كه به صورت چيز پاكى در آيد، به سبب استحاله پاك مى شود؛ مثل آن كه سگ در نمكزار فرو رود و تبديل به نمك شود يا چوب نجسى بسوزد و خاكستر گردد؛ ولى اگر جنس آن عوض نشود - مثل آن كه گندم نجس را آرد كنند يا با آرد نجس نان بپزند - پاك نمى شود.
«مسألۀ 190» كوزه گِلى و مانند آن كه از گِل نجس ساخته شده، نجس است و بايد از ذغالى كه از چوب نجس درست شده اجتناب نمايند.
«مسألۀ 191» چيز نجسى كه معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است.
«مسألۀ 192» اگر شراب بخودى خود يا به واسطۀ آن كه چيزى مثل سركه و نمك در آن ريخته اند سركه شود، پاك مى گردد.
«مسألۀ 193» شرابى كه از انگور نجس درست مى كنند، بنابر احتياط با سركه شدن پاك نمى شود، بلكه اگر نجاستى نيز از خارج به شراب برسد، احتياط واجب آن است كه بعد از سركه شدن نيز از آن اجتناب نمايند.
«مسألۀ 194» سركه اى كه از انگور و كشمش و خرماى نجس درست مى كنند، نجس است و اگر پيش از تبديل شدن به سركه، به شراب تبديل شوند نيز بنابر احتياط با سركه شدن پاك نمى شوند.
«مسألۀ 195» اگر پوشال ريز انگور يا خرما داخل آنها باشد و از آنها سركه بريزند، اشكالى ندارد؛ ولى احتياط آن است كه پيش از آن كه خرما و كشمش و انگور سركه شوند، خيار و بادنجان و مانند آن را در آنها نريزند.
5 - كم شدن دو سوم آب انگور
«مسألۀ 196» آب انگورى كه به وسيلۀ آتش و مانند آن - مثل وسايل برقى - جوشيده، پيش از آن كه ثلثان شود (يعنى دو قسمت آن تبخير شود و يك قسمت آن باقى بماند) نجس نيست، ولى خوردن آن حرام است و با ثلثان شدن، خوردن آن حلال مى شود؛ ولى اگر ثابت شود كه مست كننده است، حرام و نجس مى باشد؛ و اگر خود بخود جوش آمده باشد، خوردن آن حرام بوده و بنابر احتياط واجب نجس است و فقط با سركه شدن پاك و حلال مى شود.
«مسألۀ 197» اگر در يك خوشۀ غوره يك يا دو دانۀ انگور باشد، چنانچه به آبى كه از آن خوشه گرفته مى شود آبغوره بگويند و اثرى از شيرينى در آن نباشد و بجوشد، پاك و خوردن آن حلال است.
«مسألۀ 198» اگر چيزى كه معلوم نيست غوره است يا انگور جوش بيايد، حرام نمى شود.
6 - انتقال
«مسألۀ 199» اگر خون بدن انسان يا حيوانى كه خون جهنده دارد (يعنى حيوانى كه وقتى رگ آن را مى برند، خون از آن جستن مى كند) به بدن حيوانى كه خون جهنده ندارد منتقل شود و خون آن حيوان حساب شود، پاك مى گردد، و اين را «انتقال» مى گويند؛ اما خونى كه زالو از انسان مى مكد، چون به آن خون زالو گفته نمى شود و خون انسان محسوب مى شود، نجس مى باشد.
«مسألۀ 200» اگر كسى پشه اى را كه به بدنش نشسته بكشد و نداند خونى كه از پشه بيرون آمده، از او مكيده يا از خود پشه مى باشد و همچنين اگر بداند از او مكيده، ولى جزء بدن پشه حساب شود، آن خون پاك است؛ اما اگر فاصله بين مكيدن خون و كشتن پشه به قدرى كم باشد كه بگويند خون انسان است، نجس است.
7 - اسلام
«مسألۀ 201» اگر كافر شهادتين، يعنى «أَشْهَدُ أَنْ لاإِلهَ إِلّا اللّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ» بگويد، مسلمان مى شود و از آن پس، بدن، آب دهان، آب بينى و عرق او پاك است؛ ولى اگر هنگام مسلمان شدن عين نجاست به بدن او بوده باشد، بايد آن را برطرف كند و جاى آن را آب بكشد و اگر پيش از مسلمان شدن عين نجاست برطرف شده باشد، احتياط واجب آن است كه جاى آن را آب بكشد.
«مسألۀ 202» اگر هنگامى كه كافر بوده، لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد وآن لباس در هنگام مسلمان شدن در بدن او نباشد، آن لباس نجس است، بلكه اگر در بدن او باشد نيز بنابر احتياط واجب بايد از آن اجتناب كند.
«مسألۀ 203» اگر كافر شهادتين بگويد و انسان نداند قلباً مسلمان شده يا نه، و يا اين كه بداند قلباً مسلمان نشده ولى چيزى كه منافى اظهار شهادتين باشد از او سر نزده باشد، مسلمان و پاك است.
8 - تَبَعيّت
«مسألۀ 204» تبعيّت آن است كه چيز نجسى به واسطۀ پاك شدن چيز نجس ديگر پاك شود.
«مسألۀ 205» اگر شراب سركه شود، ظرف آن نيز تا جايى كه شراب به هنگام جوش آمدن به آنجا رسيده بوده، پاك مى شود و پارچه و چيزى هم كه معمولاً روى آن مى گذارند، اگر با رطوبت شراب نجس شده باشد، پاك مى گردد، بلكه اگر هنگام جوشيدن، سر ريز شده و پشت ظرف به آن آلوده شود، بعد از سركه شدن، پشت ظرف نيز پاك مى شود.
«مسألۀ 206» تخته يا سنگى كه روى آن ميّت را غسل مى دهند و پارچه اى كه با آن عورت ميّت را مى پوشانند و دست كسى كه او را غسل مى دهد و همينطور كيسه و صابونى كه با آن ميّت شسته مى شود و تا انتهاى غسل هاى سه گانه به كار برده مى شوند، بعد از تمام شدن غسل پاك مى شوند.
«مسألۀ 207» كسى كه چيزى را با دست خود آب مى كشد، اگر دست و آن چيز با هم آب كشيده شوند، بعد از پاك شدن آن چيز، دست او هم پاك مى شود.
«مسألۀ 208» فرزندان نابالغ كفار، پس از اسلام آوردن پدر يا مادر خود، محكوم به اسلام بوده و به تبعيّت آنان پاك مى شوند، ولى قبل از اسلام آوردن پدر يا مادر حكم كافر را دارند؛ مگر اين كه خود آنها مميّز و اهل فكر و تشخيص بوده و در اين جهت تابع پدر و مادر نباشند.
«مسألۀ 209» اگر لباس و مانند آن را با آب قليل آب بكشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبى كه روى آن ريخته اند جدا شود، رطوبتى كه در آن مى ماند پاك است.
«مسألۀ 210» قطره هاى آبى كه پس از آب كشيدن ظرف نجس با آب قليل و بعد از جدا شدن آبى كه براى پاك شدن روى آن ريخته اند، در آن باقى مى ماند پاك است.
9 - برطرف شدن عين نجاست
«مسألۀ 211» اگر بدن حيوان با عين نجس - مثل خون - يا متنجس - مثل آب نجس - آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شوند، بدن آن حيوان نيز پاك مى شود.
«مسألۀ 212» اگر باطن بدن انسان مانند داخل دهان و بينى با عين نجاست و يا چيز متنجس آلوده شود، بر طرف كردن آن چيز نجس يا متنجّس كافى است و آب كشيدن باطن بدن لازم نيست؛ ولى چنانچه قسمتى از آنها كه معمولاً ديده مى شود، آلوده شده باشد، بنابر احتياط واجب بايد پس از بر طرف كردن آن چيز نجس يا متنجّس آن قسمت آب كشيده شود.
«مسألۀ 213» اگر چيزى مانند انگشتان دست، دندان مصنوعى، موادى كه دندان را با آن پر مى كنند، باقى ماندۀ غذا و يا هر جسم خارجى ديگر، در باطن بدن (مانند داخل دهان يا بينى) با نجاست تماس پيدا كند، چنانچه برخورد با نجاست در قسمت هايى از باطن باشد كه معمولاً ديده مى شود، بنابر احتياط واجب بايد آن را آب كشيد و چنانچه در قسمت هايى باشد كه معمولاً ديده نمى شود - مانند انتهاى دهان - در صورتى كه عين نجاست در آن جسم خارجى نباشد، آب كشيدن آن لازم نيست.
«مسألۀ 214» اگر جايى كه انسان نمى داند ظاهر بدن است يا باطن آن با نجاست تماس پيدا كند، بنابر احتياط واجب بايد آن را آب بكشد؛ ولى اگر نداند قسمتى كه جزء باطن بدن است، از قسمت هايى است كه معمولاً ديده نمى شود يا نه، آب كشيدن آن لازم نيست.
«مسألۀ 215» اگر گرد و خاك نجس به لباس، فرش و مانند آن بنشيند، چنانچه هر دو خشك باشند نجس نمى شوند و بر طرف كردن گرد و خاك كافى است و شستن لازم نيست؛ ولى اگر گرد و خاك يا لباس، فرش و مانند آن مرطوب باشد، بايد محل نشستن گرد و خاك را آب بكشند.
10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار
«مسألۀ 216» ادرار و مدفوع حيوانى كه به خوردن مدفوع انسان عادت كرده نجس
است و اگر بخواهند پاك شود، بايد آن را استبراء كنند، يعنى تا مدتى كه بعد از آن مدّت ديگر به آن نجاستخوار نمى گويند، نگذارند نجاست بخورد و بنابر احتياط واجب بايد شتر نجاستخوار را چهل روز، گاو را بيست روز، گوسفند را ده روز، مرغابى را پنج روز و مرغ خانگى را سه روز از خوردن نجاست باز دارند.
11 - غايب شدن مسلمان
«مسألۀ 217» اگر شخصى بداند كه بدن يا لباس مسلمانى يا چيز ديگرى مانند ظرف و فرش كه در اختيار آن مسلمان است نجس شده و سپس آن مسلمان غايب گردد و آن شخص احتمال بدهد كه او آن چيز را آب كشيده، آن چيز براى آن شخص پاك است؛ ولى احتياط واجب اين است كه چهار شرط ذيل نيز مراعات شود:
اول: آن كه آن مسلمان بداند كه آن چيز با چيزى كه در نظر آن شخص نجس است، برخورد كرده است.
دوم: آن كه آن مسلمان نيز آن چيز را نجس بداند.
سوم: آن كه آن مسلمان آن چيز را در موردى كه طهارت شرط آن است به كار ببرد، مثل اين كه با آن لباس نماز بخواند و يا در آن ظرف غذا بخورد.
چهارم: آن كه آن مسلمان بداند موردى كه آن چيز را در آن به كار مى برد، مشروط به طهارت آن چيز است، مثلاً بداند كه نماز را بايد در لباس پاك بخواند.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم