احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

وضو

وضو
اشاره
«مسألة 258» وضو عملى است شامل شستن و مسح كردن برخى از اعضاى بدن كه انسان به دستور خداوند متعال و براى تقرّب به او انجام مى دهد و خود به تنهايى عبادت و مستحب و موجب تطهير قلب است و طهارت حاصل از وضو از شرايط صحت نماز و طواف است.
«مسألۀ 259» در وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلوى سر و روى پاها را مسح كنند.
«مسألة 260» وضو را مى توان به صورت ترتيبى يا ارتماسى انجام داد. وضوى ترتيبى آن است كه آب را روى صورت و هر يك از دستها بريزد و به ترتيبى كه گفته خواهد شد از بالا به پايين بشويد؛ ولى وضوى ارتماسى به نحوى كه در مسألۀ 286 خواهد آمد، انجام مى شود.
احكام شستن صورت و دست ها
«مسألۀ 261» درازاى صورت را بايد از بالاى پيشانى - جايى كه معمولاً موى سر مى رويد - تا آخر چانه شست و پهناى آن به مقدارى كه بين انگشت وسط و شست قرار مى گيرد، بايد شسته شود و اگر مختصرى از اين مقدار را نيز نشويد، وضو باطل است و براى آن كه يقين كند اين مقدار كاملاً شسته شده، بايد كمى از اطراف آن را نيز بشويد.
«مسألۀ 262» اگر صورت يا دست كسى كوچكتر يا بزرگ تر از معمول مردم باشد، به طورى كه فاصلۀ بين انگشت وسط و شست او بيشتر و يا كمتر از مقدار معمول را بر روى صورت او فرا بگيرد، بايد ملاحظه كند كه افراد معمولى چه مقدار از صورت خود را مى شويند و او نيز همان مقدار را بشويد. همچنين اگر در پيشانى او مو روييده يا جلوى سر او مو نداشته باشد، بايد به اندازۀ معمول پيشانى را بشويد.
«مسألۀ 263» اگر احتمال دهد چرك يا چيز ديگرى در ابروها و گوشه هاى چشم و لب او هست كه نمى گذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد،
بايد پيش از وضو وارسى كند كه اگر مانعى هست برطرف نمايد.
«مسألۀ 264» اگر پوست صورت از بين مو پيدا باشد، بايد آب را به پوست برساند و اگر پيدا نباشد، شستن ظاهر مو كافى است و رساندن آب به زير آن لازم نيست.
«مسألۀ 265» اگر شك كند كه پوست صورت از بين موها پيدا است يا نه، بايد آب را به پوست صورت برساند و بنابر احتياط واجب مو را هم بشويد.
«مسألۀ 266» شستن داخل بينى و مقدارى از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمى شوند واجب نيست، ولى براى آن كه يقين كند از جاهايى كه بايد شسته شود چيزى باقى نمانده، واجب است مقدارى از آنها را نيز بشويد و كسى كه نمى دانسته بايد اين مقدار را بشويد، اگر نداند در وضوهايى كه گرفته اين مقدار را شسته يا نه، چنانچه وقت نماز گذشته باشد، نمازهايى كه خوانده صحيح است، امّا اگر وقت باقى باشد، بايد وضو بگيرد و نماز را اعاده كند و نمازهاى بعدى را نيز نمى تواند با اين وضو بخواند و بايد دوباره وضو بگيرد.
«مسألۀ 267» براى شستن صورت بايد آب را از بالا به سمت پايين بر روى آن جارى كرد و احتياط واجب آن است كه شستن صورت را از پيشانى شروع و در چانه تمام نمايد. براى شستن دست ها نيز بايد آنها را از آرنج به سمت سر انگشتان بشويد و اگر صورت يا دست ها را از پايين به بالا بشويد، وضو باطل است.
«مسألۀ 268» اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد، چنانچه رطوبت دست به قدرى باشد كه به واسطۀ كشيدن دست، آب كمى بر آنها جارى شود و عرفاً بگويند كه دست يا صورت را شسته است، كافى است.
«مسألۀ 269» بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتان بشويد.
«مسألۀ 270» براى آن كه يقين كند آرنج را كاملاً شسته، بايد مقدارى بالاتر از آرنج را نيز بشويد.
«مسألۀ 271» كسى كه پيش از شستن صورت دستهاى خود را از مچ تا سر انگشتان
شسته، در هنگام وضو بايد دستها را تا سر انگشتان بشويد و اگر فقط تا مچ بشويد، وضوى او باطل است.
«مسألۀ 272» در وضو، شستن صورت و دستها در مرتبۀ اوّل واجب، در مرتبۀ دوم جايز و در مرتبۀ سوم و بيشتر از آن حرام مى باشد و مقصود از يك بار شستن اين است كه يك بار تمام عضو به قصد وضو شسته شود و اگر با يك مشت آب، تمام عضو شسته شود و آن را به قصد وضو بريزد، يك مرتبه حساب مى شود، چه قصد بكند كه با آن آب يك مرتبه عضو را بشويد و چه قصد نكند.
احكام مسح سر و پا
«مسألۀ 273» بعد از شستن هر دو دست، بايد جلوى سر را با كف دست مسح كند و بنابر احتياط واجب بايد مسح سر با دست راست باشد و بنابر احتياط مستحب بايد دست را از بالا به پايين بكشد.
«مسألۀ 274» يك قسمت از چهار قسمت سر كه بالاى پيشانى و روى سر است جاى مسح مى باشد و هر جاى اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافى است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازۀ درازاى يك انگشت و از پهنا به اندازۀ پهناى سه انگشت بسته، مسح نمايد.
«مسألۀ 275» لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد بلكه بر موى جلوى سر نيز صحيح است؛ ولى كسى كه موى جلوى سر او به اندازه اى بلند است كه اگر مثلاً شانه كند به صورتش مى ريزد يا به جاهاى ديگر سر مى رسد، بايد بيخ موها را مسح كند يا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نمايد و اگر موهايى را كه به صورت مى ريزند يا به جاهاى ديگر سر مى رسند جلوى سر جمع كند و بر آنها مسح نمايد يا بر موى جاهاى ديگر سر كه جلوى آن آمده مسح كند، مسح او باطل است.
«مسألۀ 276» بعد از مسح سر بايد با رطوبت آب وضو كه در دست مانده، روى پاها را از سر انگشتان تا برآمدگى روى پا مسح كند و احتياط مستحب آن است كه تا مفصل پا
را مسح نمايد.
«مسألۀ 277» پهناى مسح پا بنابر احتياط بايد به اندازه سه انگشت بسته باشد، ولى بهتر آن است كه با تمام كف دست، تمام روى پا را مسح كنند.
«مسألۀ 278» اگر براى مسح پا همۀ دست را روى پا بگذارد و كمى بكشد صحيح است.
«مسألۀ 279» در مسح سر و روى پاها بايد دست را روى آنها بكشد و اگر دست را نگهداشته و سر يا پا را به آن بكشد، وضوى او باطل است؛ ولى اگر هنگامى كه دست را مى كشد سر يا پا مختصرى حركت كند، اشكال ندارد.
«مسألۀ 280» جاى مسح بايد خشك باشد و اگر به قدرى مرطوب باشد كه رطوبت كف دست به آن اثر نكند، مسح باطل است؛ ولى اگر رطوبت آن به قدرى كم باشد كه رطوبتى كه بعد از مسح در آن ديده مى شود را فقط از رطوبت كف دست بدانند، اشكال ندارد.
«مسألۀ 281» بعد از تمام شدن شستن دست چپ، نبايد آبى از خارج به كف دست ها برسد و مسح بايد با رطوبت باقى مانده در كف دست انجام گيرد و احتياط واجب اين است كه از بقيۀ اعضاى وضو نيز رطوبتى به كف دست ها نرسد و اگر براى مسح، رطوبتى در كف دست نمانده باشد، احتياط واجب آن است كه از ريش و ابرو و مژگانى كه داخل در حدّ صورتند رطوبت گرفته و با آن مسح نمايد.
«مسألۀ 282» اگر رطوبت كف دست فقط به اندازۀ مسح سر باشد، مى تواند سر را با همان رطوبت مسح كند و براى مسح پاها از ريش و ابرو و مژگانى كه داخل در حدّ صورتند، رطوبت بگيرد.
«مسألۀ 283» اگر پس از مسح، شك كند كه مسح را صحيح انجام داده يا نه، مى تواند جاى مسح را خشك كرده و دوباره مسح نمايد.
«مسألۀ 284» مسح كردن از روى جوراب و كفش باطل است، ولى اگر به واسطۀ سرماى شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند اينها نتواند كفش يا جوراب را بيرون آورد،
مسح كردن بر آنها اشكال ندارد و اگر روى كفش نجس باشد، بايد چيز پاكى بر آن بيندازد و بر آن چيز مسح كند.
«مسألۀ 285» اگر بر روى پا نجاستى كه از ناحيه جراحت محلّ مسح نيست، وجود داشته باشد و نتواند براى مسح آن را آب بكشد، بايد تيمّم كند.
وضوى ارتماسى
«مسألۀ 286» در وضوى ارتماسى، انسان مى تواند تنها صورت را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا از طرف پيشانى در آب فرو برد، ولى مسح سر و پاها با رطوبت دست در وضوى ارتماسى اشكال دارد، بنابر اين مى توان در شستن دست راست آن را به قصد وضوى ارتماسى از طرف آرنج در آب فرو برد و در شستن دست چپ، آن را نيز به نحو ارتماسى در آب فرو برد ولى قسمتى از كف دست را باقى گذاشت و آن را با دست راست به صورت ترتيبى شست و در اين صورت مسح با رطوبت باقى مانده در دست اشكال ندارد. در وضوى ارتماسى از ابتداى فرو بردن صورت و دست ها در آب تا خروج آنها، بايد قصد شستن به نيّت وضو داشته باشد و كفايت قصد وضوى ارتماسى در حال بيرون آوردن صورت و دست محلّ اشكال است.
«مسألۀ 287» اگر برخى از اعضاى وضو را به نحوى كه گفته شد با وضوى ارتماسى و برخى ديگر را با وضوى ترتيبى بشويد، اشكالى ندارد.
دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است
«مسألۀ 288» كسى كه وضو مى گيرد، مستحب است هنگامى كه نگاهش به آب مى افتد، بگويد: «بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ الَّذى جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً ولَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً» يعنى:
«با نام خدا آغاز مى كنم و با كمك از او وضو مى گيرم، همۀ حمد و سپاس از آنِ خدايى است كه آب را پاكيزه قرار داده و آن را نجس قرار نداده است» و هنگامى كه پيش از وضو دست خود را مى شويد، بگويد: «أَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنَ التَّوّابِينَ وَاجعَلْنى مِنَ المُتَطَهِّرينَ» يعنى:
«خدايا مرا از توبه كنندگان و پاك شوندگان قرار بده» و در وقت مضمضه كردن (يعنى آب در دهان گرداندن) بگويد: «أَللّهُمَّ لَقِّنى حُجَّتى يَوْمَ أَلْقاكَ وَأَطْلِقْ لِسانى بِذِكْرِكَ» يعنى: «خدايا روزى كه با تو ديدار مى كنم، دليلم را به من تلقين كن و زبانم را به ياد خود بگشا» و در وقت استنشاق (يعنى آب در بينى كردن) بگويد: «أَللّهُمَّ لاتُحَرِّمْ عَلَىَّ ريٖحَ الجَنَّةِ وَاجْعَلْنى مِمَّنْ يَشُمُّ ريٖحَهَا وَرَوْحَها وَطيٖبَها» يعنى: «خدايا بوى بهشت را بر من حرام مگردان، و از كسانى قرارم ده كه نسيم و عطر بهشت را مى بويند» و در هنگام شستن صورت بگويد: «أَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهى يَوْمَ تَسْوَدُّ فيهِ الْوُجُوهُ وَلا تُسَوِّدْ وَجْهى يَوْمَ تَبْيَضُّ فيهِ الْوُجُوهُ» يعنى: «خدايا رويم را در آن روز كه چهره ها سياه مى گردند سپيد گردان، و در آن روزى كه چهره ها سپيد مى شوند، رويم را سياه مگردان» و در وقت شستن دست راست بخواند: «أَللّهُمَّ أَعْطِنى كِتابى بِيَميٖنى وَالْخُلْدَ فى الْجِنَانِ بِيَسارى وَحاسِبْنى حِسابَاً يَسيٖراً» يعنى: «خدايا نامۀ كردارم را به دست راستم بده، و جاودانى در بهشت را به دست چپم، و حساب مرا آسان فرما» و هنگام شستن دست چپ بگويد: «أَللّهُمَّ لاتُعْطِنى كِتابى بِشِمالى وَلا مِنْ وَراءِ ظَهْرى ولا تَجْعَلْها مَغْلُولَةً إِلى عُنُقى، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّيٖرانِ» يعنى: «خدايا نامۀ كردارم را به دست چپ و از پشت سر به من مده، و دستم را به گردنم مبند، و من از پاره هاى آتش سوزان جهنم به تو پناه مى برم» و هنگامى كه سر را مسح مى كند، بگويد: «أَللّهُمَ غَشِّنى بِرَحْمَتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَعَفْوِكَ» يعنى: «خدايا مرا با رحمت و بركتها و بخشايش خود در بر گير» و در وقت مسح پا بخواند: «أَللّهُمَ ثَبِّتْنى عَلَى الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فيٖهِ الأَقْدامُ وَاجْعَلْ سَعْيى فى ما يُرْضيٖكَ عَنّى يَا ذَا الْجَلالِ وَالإكْرامِ» يعنى: «خدايا آن روز كه گامها بر صراط مى لغزند، گام مرا ثابت و استوار بدار، و كوششم را در آنچه از من خرسند مى شوى قرار ده، اى دارنده شكوه و بزرگوارى».
شرايط وضو
شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است:
* شرط اوّل: آب وضو پاك باشد.
* شرط دوم: آب وضو مطلق باشد.
«مسألۀ 289» وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگرچه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد و اگر با آن وضو نمازى نيز خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند.
«مسألۀ 290» اگر غير از آب گِل آلود مضاف، آب ديگرى براى وضو در اختيار نداشته باشد، چنانچه وقت نماز تنگ باشد، بايد تيمّم كند و اگر وقت داشته باشد، بايد صبر كند تا آب صاف شود و وضو بگيرد.
* شرط سوم: آب وضو و همچنين فضايى كه در آن وضو مى گيرد، مباح باشد.
«مسألۀ 291» وضو با آب غصبى و با آبى كه معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه (مگر از نهرهاى بزرگ به ترتيبى كه در مسألۀ 295 مى آيد) حرام و باطل است؛ ولى اگر سابقاً راضى بوده و انسان نمى داند كه از رضايت خود برگشته يا نه، وضو صحيح است و نيز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاى غصبى بريزد، اگر محل منحصر باشد - يعنى غير از مكان غصبى مكان ديگرى نداشته باشد - و وضو موجب ريزش آب به محل غصبى باشد، وضو باطل و حرام است و بايد تيمّم كند و نماز بخواند.
«مسألۀ 292» وضو گرفتن از حوض مدرسه اى كه انسان نمى داند آن حوض را براى همۀ مردم وقف كرده اند يا براى محصلين همان مدرسه، در صورتى كه معمولاً مردم از آب آن وضو بگيرند و وضو گرفتن آنان نشانۀ رضايت متولّى باشد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 293» كسى كه نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براى همۀ مردم وقف كرده اند يا براى كسانى كه درآنجا نماز مى خوانند، نمى تواند از حوض آن وضو بگيرد؛ ولى اگر معمولاً كسانى هم كه نمى خواهند در آنجا نماز بخوانند از حوض آن وضو بگيرند و وضو گرفتن آنان نشانۀ رضايت متولّى باشد، مى تواند از حوض آن وضو بگيرد.
«مسألۀ 294» وضو گرفتن از حوض پاساژها و مسافرخانه ها و مانند آنها، براى كسانى كه ساكن آن اماكن نيستند، در صورتى صحيح است كه معمولاً كسانى هم كه
ساكن آن جاها نيستند، با آب آنها وضو بگيرند و وضو گرفتن آنان نشانۀ رضايت صاحبان آن محل باشد.
«مسألۀ 295» وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگرچه انسان نداند كه صاحبان آنها راضى هستند يا نه، اشكال ندارد؛ ولى اگر صاحبان آنها از وضو گرفتن نهى كنند، احتياط واجب آن است كه با آب آنها وضو نگيرد.
«مسألۀ 296» اگر فراموش كند آب غصبى است و با آن وضو بگيرد، وضوى او صحيح است.
* شرط چهارم: ظرف آب وضو مباح باشد.
* شرط پنجم: ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.
«مسألۀ 297» اگر آب در ظرف غصبى باشد و غير از آن، آب ديگرى براى وضو نداشته باشد، بايد تيمّم كند و چنانچه با آن آب وضو بگيرد، وضوى او باطل است؛ ولى اگر بتواند آب را در ظرف مباح خالى كند و بعد از آب آن ظرف وضو بگيرد، وضوى او صحيح است بلكه اگر آب متعلّق به خود او باشد، بايد اين كار را انجام دهد و سپس با آن آب وضو بگيرد و اگر آب مباح ديگرى در اختيار داشته باشد، چنانچه در آن ظرف غصبى وضوى ارتماسى بگيرد و يا با آن ظرف آب به صورت و دستها بريزد، وضوى او باطل است، ولى اگر با كف دست، آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بريزد، وضوى او صحيح است، اگرچه از جهت تصرّف در ظرف غصبى، مرتكب فعل حرام شده است.
«مسألۀ 298» اگر آب در ظرف طلا يا نقره باشد و غير از آن آب ديگرى براى وضو نداشته باشد، چنانچه ظرف ديگرى كه از طلا و نقره نباشد، در اختيار داشته باشد، بايد آب را در آن ظرف ريخته و با آن وضو بگيرد و چنانچه ظرف ديگرى در اختيار نداشته باشد، بايد تيمّم كند و چنانچه با آب آن ظرف وضو بگيرد، وضويش صحيح نيست و اگر غير از آبى كه در ظرف طلا يا نقره است، آب ديگرى در اختيار داشته باشد، چنانچه در آن ظرف طلا يا نقره وضوى ارتماسى بگيرد و يا با آن ظرف آب به صورت و دستها بريزد، وضوى او باطل است، ولى اگر با كف دست، آب از آن ظرف بردارد و به
صورت و دستها بريزد، وضوى او صحيح است.
«مسألۀ 299» اگر در حوضى كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبى است وضو بگيرد، وضوى او صحيح است، مگر اين كه وضوى او تصرّف در غصب حساب شود؛ ولى غالباً با وضو گرفتن از آن حوض، تصرف در آجر يا سنگ غصبى صدق نمى كند.
«مسألۀ 300» اگر در صحن يكى از امامان يا امامزادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براى قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد.
* شرط ششم: اعضاى وضو هنگام شستن و مسح كردن، پاك باشند.
«مسألۀ 301» اگر پيش از تمام شدن وضو، جايى كه شسته يا مسح كرده نجس شود، وضو صحيح است.
«مسألۀ 302» اگر غير از اعضاى وضو جاى ديگرى از بدن نجس باشد، وضو صحيح است؛ ولى اگر مخرج ادرار يا مدفوع را تطهير نكرده باشد، احتياط مستحب آن است كه اوّل آن را تطهير كند و بعد وضو بگيرد.
«مسألۀ 303» اگر يكى از اعضاى وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آنجا را آب كشيده يا نه، چنانچه در هنگام وضو متوجه پاك بودن و نجس بودن آنجا نبوده، وضوى او باطل است و اگر مى داند كه متوجه بوده يا شك دارد كه متوجه بوده يا نه، وضوى او صحيح است و در هر صورت براى اعمال بعدى بايد جايى را كه نجس بوده، آب بكشد.
«مسألۀ 304» اگر بريدگى يا زخمى در صورت يا دست باشد كه خون آن بند نمى آيد و آب براى آن ضرر نداشته باشد، بايد آن را در آب كُر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه خون بند بيايد و بعد به دستورى كه گفته شد، وضوى ارتماسى بگيرد.
* شرط هفتم: وقت براى وضو و نماز كافى باشد.
«مسألۀ 305» هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد، كمتر از يك ركعت از نماز را مى تواند در وقت آن بخواند، بايد تيمّم كند و اگر يك ركعت يا بيشتر را بتواند
داخل وقت بجا آورد، ولى مقدارى از آن در خارج وقت واقع شود، ظاهراً بين تيمم و وضو مخير است، اگرچه بعيد نيست كه تيمم موافق با احتياط باشد؛ ولى اگر براى وضو و تيمّم به يك اندازه وقت لازم باشد، بايد وضو بگيرد.
«مسألۀ 306» كسى كه در تنگى وقتِ نماز بايد تيمّم كند، اگر براى خواندن نمازى كه وقتش تنگ شده وضو بگيرد، وضوى او باطل است و اگر به قصد ديگرى مثل دست زدن به قرآن و يا با طهارت بودن وضو بگيرد نيز وضويش خالى از اشكال نيست.
* شرط هشتم: به قصد قربت (يعنى براى انجام فرمان خداوند) وضو بگيرد و اگر براى خنك شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد، باطل است.
«مسألۀ 307» لازم نيست نيّت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند، ولى بايد در تمام مدّت وضو گرفتن، متوجه باشد كه وضو مى گيرد، به گونه اى كه اگر از او بپرسند: چه مى كنى؟ بگويد: وضو مى گيرم.
* شرط نهم: وضو را به ترتيبى كه گفته شد بجا آورد؛ يعنى اوّل صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد و احتياطاً بايد پاى راست را پيش از پاى چپ مسح كند و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد، وضوى او باطل است.
* شرط دهم: كارهاى وضو را پشت سر هم انجام دهد.
«مسألۀ 308» اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه عرفاً يك عمل واحد به حساب نيايد و نگويند كه اين شخص در حال وضو گرفتن است، وضوى او باطل است و خشك شدن اعضاى سابق وضو نيز اگر بيانگر اين حالت باشد، وضو را باطل مى كند.
«مسألۀ 309» اگر كارهاى وضو را پشت سر هم بجا آورد، ولى به واسطۀ گرماى هوا يا حرارت زياد بدن و مانند آن اعضاى وضو خشك شوند، وضوى او صحيح است.
«مسألۀ 310» راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح كند، وضوى او صحيح است.
* شرط يازدهم: شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد
و اگر ديگرى او را وضو دهد، وضويش باطل است و نيز اگر در ريختن آب به صورت و دستها او را يارى كند، اگرچه پس از آن خود وى آن آب را به قصد وضو بر آن عضو جارى كند، صحّت وضوى او محلّ اشكال است.
«مسألۀ 311» آوردن آب، باز كردن شير آب و ريختن آب در كف دست كسى كه مى خواهد وضو بگيرد، اشكال ندارد. همچنين اگر كسى به جهتى ديگر آب را مثلاً از مكان بلندى بريزد و شخص ديگر اعضاى وضو را به قصد وضو در زير آن آب بشويد، اشكال ندارد.
«مسألۀ 312» كسى كه نمى تواند وضو بگيرد، بايد در قسمتهايى كه نمى تواند، نايب بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه مزد نيز بخواهد، در صورتى كه بتواند بايد بدهد، ولى بايد خود او نيّت وضو كند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمى تواند، بايد نايب دستش را بگيرد و به محل مسح او بكشد و اگر اين نيز ممكن نباشد، بايد از دستش رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح كنند.
«مسألۀ 313» براى اعمالى از وضو كه خود مى تواند آنها را به تنهايى انجام دهد، نبايد كمك بگيرد.
* شرط دوازدهم: استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
«مسألۀ 314» كسى كه مى ترسد در صورت وضو گرفتن مريض شود، يا بيمارى او شدت يابد، يا زمان بهبودى او طولانى تر شود، يا درمان بيمارى مشكل گردد به طورى كه تحمّل آن براى وى سخت باشد و همچنين كسى كه مى ترسد در صورتى كه آب را به مصرف وضو برساند، دچار تشنگى شديد شود، مى تواند تيمّم كند؛ ولى اگر بترسد كه تشنگى شديد براى وى ضرر قابل توجهى داشته باشد، بايد تيمّم كند و اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر شديدى كه از نظر شرع حرام است داشته، وضوى او بنا بر احتياط باطل است و در غير اين صورت صحيح مى باشد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با آن وضو نماز نخواند و تيمّم كند.
«مسألۀ 315» اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح
است، ضرر نداشته و بيشتر از آن ضرر داشته باشد، بايد با همان مقدار كم وضو بگيرد.
* شرط سيزدهم: در اعضاى وضو، چيزى مانع از رسيدن آب به عضو نباشد.
«مسألۀ 316» اگر بداند چيزى به اعضاى وضو چسبيده، ولى شك داشته باشد كه از رسيدن آب به پوست جلوگيرى مى كند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.
«مسألۀ 317» رنگ موهايى كه افراد براى رنگ كردن مو يا ابروى خود به كار مى برند و نيز رنگ جوهر خودكار يا خودنويس كه بر دست مى ماند، چنانچه جرم نداشته و تنها رنگ باشند، براى وضو اشكال ندارند.
«مسألۀ 318» اگر زير ناخن چرك باشد، در صورتى كه چرك مانع از رسيدن آب به ظاهر بدن شود، بايد برطرف شود. بنابراين چنانچه زير ناخنِ كوتاه كه جزء ظاهر بدن محسوب نمى شود، چرك باشد، وضو اشكال ندارد؛ ولى اگر ناخن را بگيرند، در صورتى كه چرك مانع از رسيدن آب به پوست باشد، بايد براى وضو آن چرك را برطرف كنند و نيز اگر ناخن بيشتر از حدّ معمول بلند باشد، بايد چرك زير مقدارى از ناخن را كه از حدّ معمول بلندتر است برطرف نمايند تا آب به ظاهر بدن برسد.
«مسألۀ 319» اگر در صورت، دستها، جلوى سر و يا روى پاها به واسطۀ سوختن يا چيز ديگرى برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن كافى است و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت آن نيز كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند؛ ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن چسبيده و گاهى بلند شود، در صورتى كه مشقّت نداشته باشد، بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.
«مسألۀ 320» اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آن كه بعد از گِل كارى شك كند كه گِل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسى كند يا با دست ماليدن يا به نحو ديگرى اطمينان پيدا كند كه اگر مانعى بوده، برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است.
«مسألۀ 321» اگر جايى كه بايد آن را شست و مسح كرد چرك باشد، در صورتى كه چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد، لازم نيست براى وضو آن را برطرف كند و همچنين اگر بعد از گچ كارى و مانند آن، چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى نمايد بر دست باقى بماند، اشكال ندارد، ولى اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند.
«مسألۀ 322» اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاى وضو مانعى براى رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در هنگام وضو آب را به آن جا رسانده يا نه، وضوى او صحيح است، ولى اگر بداند كه هنگام وضو متوجه آن مانع نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.
«مسألۀ 323» اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد كه گاهى آب بخودى خود زير آن رسيده و گاهى نمى رسد و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه، وضوى او صحيح است؛ ولى چنانچه بداند هنگام وضو متوجه رسيدن آب به زير آن نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.
«مسألۀ 324» اگر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند و نداند هنگام وضو وجود داشته يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است؛ ولى اگر بداند كه در وقت وضو توجهى به بودن يا نبودن آن مانع نداشته، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.
«مسألۀ 325» اگر بعد از وضو شك كند چيزى كه مانع رسيدن آب است در اعضاى وضو بوده يا نه، وضوى او صحيح است.
احكام وضو
شك در وضو
«مسألۀ 326» كسى كه در كارهاى وضو و شرايط آن مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شك مى كند، نبايد به شك خود اعتنا كند و بايد مطابق معمول مردم رفتار
كند.
«مسألۀ 327» اگر شك كند كه وضوى او باطل شده يا نه، بنا را بر اين مى گذارد كه وضوى او باقى است، ولى اگر بعد از ادرار استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو، رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند ادرار است يا رطوبت پاك، وضوى او باطل است.
«مسألۀ 328» كسى كه شك دارد وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.
«مسألۀ 329» كسى كه مى داند وضو گرفته و حَدَثى (يعنى چيزى كه باعث باطل شدن وضو است) هم از او سر زده - مثلاً ادرار كرده - اگر نداند كدام جلوتر بوده، چه زمان يكى را بداند و چه نداند، چنانچه هنوز نماز نخوانده است، بايد وضو بگيرد و اگر در بين نماز است، بايد نماز را قطع كند و وضو بگيرد و اگر نماز را خوانده است، بايد وضو بگيرد و نمازى را كه خوانده دوباره بخواند.
«مسألۀ 330» اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او صحيح است ولى بايد براى نمازهاى بعدى وضو بگيرد.
«مسألۀ 331» اگر در بين نماز شك كند و نداند كه وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد و نماز را از سر بگيرد، اگر چه احتياط مستحب آن است كه آن نماز را با همان حالت به پايان رسانده و سپس وضو گرفته و آن را اعاده كند.
«مسألۀ 332» اگر بعد از نماز بداند كه وضوى او باطل شده است ولى شك كند كه قبل از نماز وضوى او باطل شده يا بعد از نماز، نمازى كه خوانده صحيح است.
حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند
«مسألۀ 333» اگر انسان مرضى داشته باشد كه ادرار او قطره قطره بريزد يا نتواند از بيرون آمدن مدفوع خوددارى كند، چنانچه يقين داشته باشد كه از اوّل وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مى كند، بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مى كند بخواند و اگر مهلت او به مقدار اعمال واجب نماز باشد، بايد در وقتى كه مهلت دارد فقط اعمال واجب نماز را بجا آورد و اعمال مستحب آن مانند اذان، اقامه،
قنوت و اذكار مستحب آن را ترك نمايد.
«مسألۀ 334» اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نكند و در بين نماز چند دفعه قطرات ادرار از او خارج شود، وضوى اوّل كافى است، ولى چنانچه مرضى داشته باشد كه در بين نماز چند مرتبه مدفوع از او خارج شود و وضو گرفتن بعد از هر دفعه براى او مشكل نباشد، بايد ظرف آبى كنار خود بگذارد و هر بار مدفوع از او خارج شد، بنابر احتياط واجب وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند.
«مسألۀ 335» كسى كه ادرار پى در پى از او خارج مى شود، اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، مى تواند نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء را با يك وضو بخواند و قطراتى كه در بين نماز و يا بين دو نماز خارج مى شود، اشكال ندارد؛ ولى براى نمازهاى ديگر بايد وضو بگيرد و اگر ادرار به گونه اى پى در پى از او خارج شود كه نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند نيز مى تواند نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء را با يك وضو بخواند؛ ولى احتياط واجب اين است كه براى بقيۀ نمازها وضو بگيرد و در هر دو صورت مى تواند با همان وضويى كه نمازش را با آن مى خواند، نافله هاى يوميۀ همان نماز را نيز بخواند و وضوى ديگرى لازم نيست.
«مسألۀ 336» كسى كه مدفوع به گونه اى پى در پى از او خارج مى شود كه وضو گرفتن بعد از هر مرتبه براى او مشكل است، اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، بايد براى هر نماز يك وضو بگيرد بلكه اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را نيز با وضو بخواند، احتياط واجب آن است كه براى هر نماز يك وضو بگيرد و در هر دو صورت مى تواند با همان وضويى كه نمازش را با آن مى خواند، نافله هاى يوميۀ همان نماز را نيز بخواند و وضوى ديگرى لازم نيست.
«مسألۀ 337» كسى كه ادرار يا مدفوع پى در پى از او خارج مى شود، اگر در بين دو نماز حدث ديگرى از او سر بزند و يا با اختيار ادرار يا مدفوع كند، بايد دوباره وضو بگيرد.
«مسألۀ 338» كسى كه مدفوع يا ادرار پى در پى از او خارج مى شود، بايد پس از
وضو فوراً مشغول نماز شود و براى بجا آوردن سجده و تشهّد فراموش شده و نماز احتياط در صورتى كه آنها را بعد از نماز فوراً بجا بياورد، وضو گرفتن لازم نيست.
«مسألۀ 339» كسى كه ادرار او قطره قطره مى ريزد، بايد براى نماز توسط وسيله اى - مثلاً كيسه اى كه در آن پنبه يا چيز ديگرى است كه از رسيدن ادرار به جاهاى ديگر جلوگيرى مى كند - خود را حفظ نمايد، و احتياط واجب آن است كه پيش از وضو، مخرج ادرار را كه نجس شده آب بكشد و نيز كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن مدفوع خوددارى كند، چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن مدفوع به جاهاى ديگر جلوگيرى نمايد و احتياط واجب آن است كه اگر مشقت نداشته باشد، پيش از وضو مخرج مدفوع را آب بكشد.
«مسألۀ 340» كسى كه ادرار يا مدفوع از او خارج مى شود، در صورتى كه ممكن باشد و مشقّت و زحمت و خوفِ ضرر نداشته باشد، بايد به مقدار نماز از خارج شدن آن جلوگيرى نمايد و در صورتى كه براى او مشقّت نداشته باشد، بايد خود را معالجه نمايد اگر چه خرج داشته باشد.
«مسألۀ 341» كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن ادرار يا مدفوع خوددارى كند، بعد از آن كه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهايى را كه هنگام بيمارى مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد، ولى اگر در حالى كه وقت نماز باقى است مرض او خوب شود، بنابر احتياط واجب بايد نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.
«مسألۀ 342» اگر مرضى داشته باشد كه نتواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند، بايد به وظيفۀ كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن مدفوع خوددارى كند عمل نمايد.
مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت
«مسألۀ 343» در شش مورد وضو گرفتن واجب است:
اوّل: براى نمازهاى واجب غير از نماز ميّت و در نمازهاى مستحب، وضو شرط صحت آن است. دوم: براى انجام دادن سجده و تشهّد فراموش شده اى كه بين آنها و
نماز كارى كه وضو را باطل مى كند انجام داده، مثلاً ادرار كرده است. سوم: براى طواف واجب خانۀ كعبه هرچند اصل حجّ و عمره مستحب باشد. چهارم: اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد. پنجم: اگر نذر كرده باشد كه جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند - و بنابر احتياط واجب اسامى و صفات مخصوص خداوند نيز همين حكم را دارند - و يا نذر كرده باشد كارى را انجام دهد كه وضو شرط جواز يا صحّت آن است. ششم: براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتى كه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند؛ ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بى احترامى به قرآن باشد، بايد بدون اين كه وضو بگيرد قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد يا اگر نجس شده، آب بكشد و تا ممكن است از دست گذاشتن به خط قرآن خوددارى كند و بنابر احتياط واجب اسامى و صفات مخصوص خداوند نيز همين حكم را دارند.
«مسألۀ 344» لمس خط قرآن با هر قسمت از بدن براى كسى كه وضو ندارد، حرام است، ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگرى ترجمه كنند، لمس آن اشكال ندارد.
«مسألۀ 345» بازداشتن بچّه و ديوانه از لمس خط قرآن واجب نيست، ولى اگر لمس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد، بايد از آن جلوگيرى كنند.
«مسألۀ 346» هنگام تلاوت قرآن شايسته است انسان به آن گوش دهد و از صحبت كردن پرهيز كند؛ بلكه در صورتى كه بى احترامى و هتك به قرآن باشد صحبت كردن جايز نيست، ولى اگر كسى چيزى بپرسد مى تواند جواب او را بدهد.
«مسألۀ 347» كسى كه وضو ندارد، بنابر احتياط واجب نبايد اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را به هر زبانى نوشته شده باشد لمس نمايد و همچنين بنابر احتياط مستحب، نبايد اسم مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام و حضرت زهرا عليها السلام را بدون وضو لمس كند، ولى اگر اسامى معصومين عليهم السلام در نامگذارى اشخاص ديگر به كار رفته باشند، لمس آنها بدون وضو اشكال ندارد.
«مسألۀ 348» از انگشتر يا گردنبندى كه روى آنها اسم خدا نقش بسته است، نبايد در حال جنابت، حيض يا نفاس استفاده كرد و بنابر احتياط واجب بدون وضو نيز نبايد از آن استفاده نمود و بنابر احتياط واجب اسماء و صفات مخصوص خداوند نيز همين حكم را دارند. همچنين بنابر احتياط واجب نبايد از انگشتر يا گردنبندى كه روى آنها اسم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و يا يكى ديگر از معصومين عليهم السلام وجود دارد، در حال جنابت، حيض يا نفاس استفاده كرد، ولى اگر به گونه اى باشد كه بدن با اسم آنان تماس پيدا نكند اشكال ندارد.
«مسألۀ 349» اگر نزديك وقت نماز به قصد آمادگى براى نماز وضو بگيرد، اشكال ندارد و با آن وضو مى تواند نماز بخواند و اگر به قصد طهارت وضو گرفته باشد، هر وقت وضو بگيرد مى تواند با آن نماز بخواند.
«مسألۀ 350» كسى كه يقين دارد وقت نماز داخل شده، اگر نيّت وضوى واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوى او صحيح است.
«مسألۀ 351» مستحب است انسان براى نماز ميّت، زيارت اهل قبور، رفتن به مسجد و حرم امامان عليهم السلام، همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن و لمس حاشيۀ آن و براى خوابيدن، وضو بگيرد و نيز مستحب است كسى كه وضو دارد، دوباره وضو بگيرد و اگر براى يكى از اين اعمال وضو بگيرد، مى تواند هر عملى را كه انجام دادن آن احتياج به وضو دارد بجا آورد، مثلاً مى تواند با آن وضو نماز بخواند.
چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند
«مسألۀ 352» هفت چيز وضو را باطل مى كند:
اوّل و دوم: بيرون آمدن ادرار و مدفوع، سوم: خروج باد معده و روده از مخرج مدفوع، چهارم: خوابى كه به واسطۀ آن چشم نبيند و گوش نشنود، و اگر چشم نبيند ولى گوش بشنود وضو باطل نمى شود، پنجم: بنابر احتياط واجب چيزهايى كه عقل را از بين مى برند، مانند ديوانگى، مستى و بى هوشى، ششم: استحاضه زنان كه توضيح آن بعد گفته مى شود، هفتم: كارى كه براى آن بايد غسل كرد؛ مانند جنابت، حيض و نفاس.
احكام وضوى جبيره
چيزى كه با آن زخم، دمل و يا عضو شكسته را مى بندند و دارويى كه روى زخم و مانند آن مى گذارند، جبيره ناميده مى شود.
«مسألۀ 353» اگر در يكى از اعضاى وضو، زخم يا دمل يا شكستگى باشد، چنانچه روى آن باز بوده و آب براى آن ضرر نداشته باشد، بايد به نحو معمول وضو گرفت.
«مسألۀ 354» در صورتى كه زخم، دمل يا شكستگى در صورت و دستها بوده و روى آن باز باشد و آب ريختن روى آن ضرر داشته باشد، بايد اطراف آن را بشويد و چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر نداشته باشد و محل هم نجس نباشد، بايد دست تر بر آن بكشد و اگر اين مقدار نيز ضرر داشته يا زخم نجس باشد و نتوان آن را آب كشيد، بايد اطراف زخم را به گونه اى كه در وضو گفته شد، از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط مستحب پارچۀ پاكى روى زخم بگذارد و دست تر روى آن بكشد و تيمّم لازم نيست، ولى اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد، اطراف زخم را به گونه اى كه در وضو گفته شد از بالا به پايين بشويد و بنابر احتياط مستحب، تيمّم نيز بنمايد.
«مسألۀ 355» اگر زخم يا دمل يا شكستگى در محل مسح يعنى در جلوى سر يا روى پاها بوده و روى آن باز باشد، چنانچه نتواند آن را مسح كند، بايد وضو بگيرد و مستحب است كه در وضو پارچۀ پاكى روى محلّ مسح بگذارد و روى پارچه را مسح كند و بنابر احتياط واجب پس از اين وضو تيمّم نيز بنمايد.
«مسألۀ 356» اگر روى دمل، زخم يا شكستگى بسته باشد، چنانچه باز كردن آن ممكن بوده و زحمت و مشقّت نيز نداشته و آب نيز براى آن ضرر نداشته باشد، بايد روى آن را باز كند و وضو بگيرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد و چه جلوى سر و روى پاها.
«مسألۀ 357» اگر نتوان روى زخم را باز كرد ولى زخم و چيزى كه روى آن گذاشته شده پاك باشد و رساندن آب به زخم ممكن باشد و ضرر، زحمت و مشقّت نيز نداشته باشد، بايد آب را به روى زخم برساند و اگر زخم يا چيزى كه روى آن
گذاشته شده نجس باشد، چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب به روى زخم بدون زحمت و مشقّت ممكن باشد، بايد آن را آب بكشد و هنگام وضو آب را به زخم برساند.
«مسألۀ 358» اگر روى دمل، زخم يا شكستگى كه در دستها و صورت است، بسته باشد و ريختن آب روى آن ضرر داشته باشد، در صورتى كه روى جبيره پاك باشد يا اگر نجس است، بتوان آن را تطهير كرد، بايد اطراف جبيره را با مراعات شرايطى كه در وضو گذشت بشويد و با دست تر روى جبيره مسح كند و لازم نيست جبيره را باز نمايد و بر روى زخم يا دمل يا شكستگى دست تر بكشد هرچند مشقّت نيز نداشته باشد، و اگر جبيره نجس باشد يا نتوان دست تر روى آن كشيد - مثلاً دارويى باشد كه به دست مى چسبد - شستن اطراف جبيره كفايت مى كند اگر چه بهتر است كه تيمّم نيز بنمايد.
«مسألۀ 359» اگر زخم يا دمل يا شكستگى در محل مسح بوده و روى آن بسته باشد و نتواند آن را باز كند، چنانچه جبيره پاك باشد و بتوان روى آن را مسح نمود، بايد روى جبيره مسح كند، وگرنه پارچۀ پاكى روى آن بگذارد و بر روى آن مسح كند.
«مسألۀ 360» اگر جبيره، تمام صورت يا تمام يكى از دستها را فراگرفته باشد، باز احكام جبيره جارى و وضوى جبيره اى كافى است، ولى اگر تمام يا اكثر اعضاى وضو را فرا گرفته باشد، بنابر احتياط بايد علاوه بر وضوى جبيره اى تيمّم نيز بنمايد و اگر وضوى جبيره اى براى او مشقّت داشته باشد، تيمّم كفايت مى كند.
«مسألۀ 361» كسى كه در كف دست و انگشتان جبيره دارد و در هنگام وضو دست تر روى آن كشيده است، احتياط آن است كه با جبيره كف دست و همچنين با پشت دست كه جبيره ندارد، سر و پا را مسح كند.
«مسألۀ 362» اگر جبيره تمام پهناى روى پا را گرفته ولى مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طرف بالاى پا باز باشد، بايد در جايى كه باز است روى پا و در جايى كه جبيره است، روى جبيره را مسح كند.
«مسألۀ 363» اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روى پاها باشند، بايد بين آنها را مسح كند و در جاهايى كه جبيره
است، بايد به دستور جبيره عمل نمايد.
«مسألۀ 364» اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم و مانند آن را فرا گرفته و برداشتن آن ممكن نباشد، بايد به دستور جبيره عمل كند و بنابر احتياط واجب تيمّم نيز بنمايد و اگر برداشتن مقدار زيادى جبيره ممكن باشد، بايد آن را بردارد و اگر زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، اطراف آن را بشويد و اگر در سر يا روى پاها باشد، اطراف آن را مسح كند و براى جاى زخم به دستور جبيره عمل كند.
«مسألۀ 365» اگر در جاى وضو، زخم، جراحت و شكستگى نباشد ولى به جهت ديگرى آب براى دست و صورت ضرر داشته باشد، بايد تيمّم كند و احتياط مستحب آن است كه وضوى جبيره اى نيز بگيرد.
«مسألۀ 366» اگر به جهت بيمارى، آب براى چشم انسان ضرر داشته باشد و نتواند هنگام وضو آن را بشويد، بايد تيمّم كند.
«مسألۀ 367» اگر جايى از اعضاى وضو را رگ زده باشد و نتواند آن را آب بكشد يا آب براى آن ضرر داشته باشد، در صورتى كه روى آن بسته باشد، بايد به دستور جبيره عمل كند و اگر باز باشد، شستن اطراف آن كافى است.
«مسألۀ 368» اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده باشد كه برداشتن آن ممكن نباشد يا به قدرى مشقّت داشته باشد كه نتوان تحمل كرد، اگر در عضو تيمّم نباشد، بايد تيمّم كند و اگر در عضو تيمّم باشد، بايد علاوه بر تيمّم وضو نيز بگيرد.
«مسألۀ 369» احكام غسل جبيره اى مانند وضوى جبيره اى است، ولى انجام دادن آن به صورت ارتماسى احتياطاً جايز نيست.
«مسألۀ 370» كسى كه وظيفۀ او تيمّم است، اگر در بعضى از اعضاى تيمّم او زخم، دمل يا شكستگى وجود داشته باشد، بايد به دستور وضوى جبيره اى، تيمّم جبيره اى نمايد.
«مسألۀ 371» كسى كه نمى داند وظيفه اش تيمّم است يا وضوى جبيره اى، بايد هر دو را بجا آورد.
«مسألۀ 372» كسى كه بايد با وضو يا غسل جبيره اى نماز بخواند، مى تواند در اوّل
وقت نماز بخواند، هرچند احتمال بدهد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شود، ولى در اين فرض بهتر است نماز را به تأخير بيندازد.
«مسألۀ 373» اگر عذر صاحب جبيره برطرف شود، لازم نيست نمازى را كه با وضوى جبيره اى خوانده اعاده كند، هرچند وقت باقى باشد؛ ولى بعد از آن كه عذرش برطرف شد، براى نمازهاى بعدى احتياطاً بايد وضو بگيرد و همچنين اگر براى آن كه نمى دانسته تكليفش جبيره است يا تيمّم، هر دو را انجام داده باشد، بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم