احکام شرعی
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

رساله توضیح المسائل آيت الله سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي

احكام تقليد احكام طهارت آب مطلق و مضاف اشاره 1 - آب كُر 2 - آب قليل 3 - آب جارى 4 - آب باران 5 - آب چاه احكام آبها نجاسات اشاره 1 و 2 - ادرار و مدفوع 3 - مَنى 4 - مُردار 5 - خون 6 و 7 - سگ و خوك 8 - كافر 9 - شراب و مايعات مست كننده 10 - فُقّاع 11 - عرق شتر نجاستخوار عرق جُنُب از حرام راه ثابت شدن نجاست راه نجس شدن چيزهاى پاك احكام چيزهايى كه نجس شده اند مُطَهِرّات (پاك كننده ها) اشاره 1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسْتِحاله 5 - كم شدن دو سوم آب انگور 6 - انتقال 7 - اسلام 8 - تَبَعيّت 9 - برطرف شدن عين نجاست 10 - اسْتِبْراء حيوان نجاستخوار 11 - غايب شدن مسلمان راه هايى كه پاك شدن چيز نجس با آنها ثابت مى شود احكام ظرفها احكام تَخَلّى اشاره (دفع ادرار و مدفوع) اِسْتِبْراء مستحبّات و مكروهات تخلّى وضو اشاره احكام شستن صورت و دست ها احكام مسح سر و پا وضوى ارتماسى دعاهايى كه خواندن آنها هنگام وضو گرفتن مستحب است شرايط وضو احكام وضو شك در وضو حكم كسى كه بدون اختيار وضوى خود را باطل مى كند مواردى كه بايد براى آنها وضو گرفت چيزهايى كه وضو را باطل مى كنند احكام وضوى جبيره غسل و اقسام آن اشاره غسل ترتيبى غسل ارتماسى احكام غسل غسل هاى واجب اشاره جنابت اشاره چيزهايى كه بر جُنب حرام است چيزهايى كه بر جُنب مكروه است غسل جنابت حيض اشاره اقسام زن هاى حائض اشاره احكام حائض استحاضه اشاره احكام استحاضه نفاس غسل مسّ ميّت غسلى كه با نذر يا سوگند يا عهد واجب مى شود غسل هاى مستحب احكام محتضر و اموات اشاره احكام بعد از مرگ احكام غسل، كفن، نماز و دفن ميّت اشاره احكام غسل ميّت احكام حُنوط احكام كفن ميّت احكام نماز ميّت اشاره دستور نماز ميّت مستحبّات نماز ميّت احكام دفن اشاره مستحبّات دفن نماز شب دفن احكام نبش قبر تيمّم موارد تيمّم چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است شيوه تيمّم كردن احكام تيمّم احكام نماز اشاره نمازهاى واجب اشاره نمازهاى واجب يوميّه اشاره وقت نماز صبح وقت نماز ظهر و عصر وقت نماز مغرب و عشاء احكام وقت نماز نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شوند نمازهاى مستحب اشاره وقت نمازهاى نافله يوميّه نماز غفيله احكام قبله پوشاندن بدن در نماز اشاره شرايط لباس نمازگزار اشاره مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مكان نمازگزار اشاره جاهايى كه نماز خواندن در آنها مستحب است جاهايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است احكام مسجد اذان و اقامه واجبات نماز اشاره 1 - نيّت 2 - تَكبيرةُ الإحرام 3 - قيام (ايستادن) 4 - قرائت 5 - ذكر 6 - ركوع 7 - سجود اشاره چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است مستحبّات و مكروهات سجده سجدۀ واجب قرآن 8 - تَشَهُّد 9 - سلام نماز 10 - ترتيب 11 - موالات قُنوت ترجمۀ نماز 1 - ترجمۀ سورۀ حمد 2 - ترجمۀ سورۀ توحيد 3 - ترجمۀ ذكر ركوع و سجود و ذكرهايى كه بعد از آنها مستحب اند 4 - ترجمۀ قنوت 5 - ترجمۀ تسبيحات اربعه 6 - ترجمۀ تشهّد و سلام تعقيب نماز اشاره صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مُبْطِلات نماز اشاره اعمالى كه در نماز مكروه است مواردى كه مى توان نماز واجب را شكست شكّيات اشاره شك هاى باطل كنندۀ نماز شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد اشاره 1 - شك در چيزى كه محلّ آن گذشته است 2 - شك بعد از سلام 3 - شك بعد از وقت 4 - كَثيرُالشَّك (كسى كه زياد شك مى كند) 5 - شكّ امام و مأموم 6 - شك در نماز مستحبّى شك هاى صحيح اشاره نماز احتياط سجدۀ سهو اشاره دستور سجدۀ سهو قضاى سجده و تشهّد فراموش شده اشاره صورت اوّل: سجده يا تشهّد فراموش شده از ركعت آخر نباشد صورت دوم: سجده يا تشهد فراموش شده از ركعت آخر باشد صورت سوم: يكى از ركعت آخر و ديگرى از ركعت ديگر باشد مسائل مشترك بين سه صورت كم و زياد كردن اجزاء و شرايط نماز نماز مسافر اشاره چيزهايى كه سفر را قطع مى كنند 1 - رسيدن به وطن 2 - ده روز اقامت 3 - يك ماه توقّف در حال ترديد محل هايى كه مسافر مى تواند نماز را در آنها تمام بخواند مسائل متفرّقۀ نماز مسافر نماز قضا اشاره قضاى نماز و روزۀ پدر نايب گرفتن براى نماز نماز جماعت اشاره شرايط جماعت احكام جماعت شرايط امام جماعت چيزهايى كه در نماز جماعت مستحب اند چيزهايى كه در نماز جماعت مكروه اند نماز آيات اشاره دستور نماز آيات نماز جمعه اشاره وقت نماز جمعه كيفيّت اقامه نماز جمعه نماز عيد فطر و قربان احكام روزه اشاره نيّت اعمالى كه روزه را باطل مى كنند اشاره 1 - خوردن و آشاميدن 2 - جِماع 3 - استمناء 4 - دروغ بستن به خدا و معصومان عليهم السلام 5 - رساندن غبار غليظ به حلق 6 - فرو بردن سر در آب 7 - باقى ماندن بر جنابت، حيض يا نفاس تا اذان صبح 8 - اماله كردن 9 - قِى كردن احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كنند آنچه براى روزه دار مكروه است مواردى كه قضا و كفّاره واجب مى شود اشاره كفّارۀ روزه مواردى كه فقط قضاى روزه واجب مى شود احكام روزۀ قضا احكام روزۀ مسافر كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست راه ثابت شدن اوّل ماه روزه هاى حرام و مكروه روزه هاى مستحب مواردى كه مستحب است از انجام مبطلات خوددارى شود اِعتكاف اشاره شرايط اعتكاف مسائل اعتكاف احكام خُمس اشاره چيزهايى كه خُمس در آنها واجب است اشاره 1 - درآمد كسب و كار 2 - معدن 3 - گنج 4 - مال حلال مخلوط به حرام 5 - جواهرى كه به واسطۀ غوّاصى به دست مى آيد 6 - غنيمت 7 - زمينى كه كافر ذِمّى از مسلمان مى خرد مصرف خُمس احكام انفال احكام زكات اشاره شرايط واجب شدن زكات زكات گندم، جو، خرما و كشمش زكات طلا و نقره نصاب طلا و نقره احكام زكات طلا و نقره زكات شتر، گاو و گوسفند اشاره نِصاب شتر نِصاب گاو نِصاب گوسفند احكام زكات شتر، گاو و گوسفند مصرف زكات شرايط كسانى كه مستحق زكاتند نيّت زكات مسائل متفرّقۀ زكات زكات فِطْره اشاره مصرف زكات فطره مسائل متفرّقۀ زكات فطره احكام حج اشاره نيابت در حج اقسام حج اشاره صورت حجّ تمتّع اشاره 1 - عمرۀ تمتّع 2 - حجّ تمتّع عمرۀ مفرده احكام دفاع و جهاد اشاره دفاع از حقوق شخصى احكام امر به معروف و نهى از منكر اشاره شرايط امر به معروف و نهى از منكر مراتب امر به معروف و نهى از منكر احكام خريد و فروش اشاره چيزهايى كه در خريد و فروش مستحب است معاملات مكروه معاملات باطل شرايط فروشنده و خريدار شرايط مورد معامله و بهاى آن خريد و فروش اموال وقفى صيغۀ خريد و فروش خريد و فروش ميوه ها انواع معاملات اشاره اوّل: معاملۀ نقدى دوم: معاملۀ نسيه سوم: معاملۀ سَلَف اشاره شرايط معاملۀ سَلَف احكام معامله سَلَف فروش طلا و نقره به طلا و نقره مواردى كه انسان مى تواند معامله را به هم بزند مسائل متفرّقه خريد و فروش احكام اقاله (به هم زدن معامله) احكام احتكار و قيمت گذارى احكام شُفْعه احكام يَدْ احكام شركت احكام مُضاربه احكام صُلح احكام اجاره اشاره شرايط مالى كه آن را اجاره مى دهند شرايط استفاده از مورد اجاره مسائل متفرّقۀ اجاره احكام سرقفلى احكام جُعاله احكام بيمه احكام مُزارعه احكام مُساقات احكام وكالت احكام قرض احكام سَفته، چك و معاملات بانكى اشاره معاملات بانكى احكام حواله احكام رَهن (گِرو گذاشتن) احكام ضمانت اشاره اوّل: ضمانت عقدى دوم: ضمانت قهرى احكام كفالت احكام وديعه (امانت) احكام عاريه احكام هِبه (بخشش) و ابراء احكام صدقه احكام وقف اشاره شروط ضمن وقف توليت و نظارت بر وقف حبس ملك احكام محجوران احكام مشاغل و درآمدها احكام مسابقات و سرگرمى ها احكام معاشرت و روابط اجتماعى و بين المللى احكام ازدواج و زناشويى اشاره احكام خواستگارى احكام عقد اشاره دستور خواندن عقد دائم دستور خواندن عقد موقّت شرايط عقد عيب هايى كه به واسطۀ آنها مى شود عقد را به هم زد زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است احكام ازدواج دائم احكام مَهريّه احكام ازدواج موقّت (مُتعه) مسائل متفرّقۀ زناشويى احكام محرميّت به سبب شير دادن اشاره شرايط شير دادنى كه علّت محرم شدن است احكام تلقيح احكام سقط جنين و جلوگيرى احكام نوزاد اشاره احكام عَقيقه آداب شير دادن احكام حِضانت (نگهدارى و تربيت كودك) حقوق و تكاليف پدر و مادر و فرزندان احكام پوشش و زينت احكام نگاه، لمس و صدا احكام طلاق اشاره اقسام طلاق و احكام آنها اشاره 1 - طلاق بائن اشاره طلاق خُلع طلاق مُبارات 2 - طلاق رِجعى اشاره احكام رجوع كردن احكام و مسائل عدّه اشاره 1 - عدّۀ طلاق 2 - عدّۀ وفات احكام لِعان احكام احياى زمين هاى مَوات اشاره احكام حيازت مباحات مشتركات احكام لُقَطه «اموال پيدا شده» احكام مجهول المالك و حيوان و انسان گم شده احكام غَصْب اشاره احكام تَقاص احكام سر بريدن و شكار حيوانات اشاره دستور سر بريدن حيوانات (ذبح) شرايط سر بريدن حيوان (ذبح) دستور كشتن شتر مستحبّات و مكروهات سر بريدن حيوان احكام شكار كردن با اسلحه شكار كردن با سگ شكارى صيد ماهى صيد مَلخ احكام خوردنى ها و آشاميدنى ها اشاره مستحبّات و مكروهات خوردن و آشاميدن احكام اقرار احكام نَذْر و عَهْد احكام سوگند احكام وصيّت احكام ارث اشاره ارث طبقۀ اوّل ارث طبقۀ دوم ارث طبقۀ سوم ارث زن و شوهر از يكديگر مسائل متفرّقه ارث احكام تشريح و پيوند

احكام امر به معروف و نهى از منكر

احكام امر به معروف و نهى از منكر
اشاره
امر به معروف و نهى از منكر - يعنى احساس وظيفه و نظارت همگانى در جهت اصلاح آحاد جامعه و دولتمردان و دستور به نيكى و بازدارندگى از پليدى و زشتى - از فرائض بزرگ اسلامى است كه به وسيلۀ آن، ديگر فرائض بر پا مى شود و نشانۀ ولايت مؤمنان نسبت به يكديگر و راه نيل به مقام بهترين امّت و ملّت بشرى است. امام باقر عليه السلام مى فرمايد: «اين فريضه راه انبياء و روش صالحان و تكليف بزرگى است كه به واسطۀ آن، ديگر فرائض اجرا مى گردد، راه ها امن مى شود، كسب و تجارت حلال مى گردد و رونق مى يابد، حقوق مردم تأمين مى شود، زمين ها آباد مى گردد، دشمنان به عدل و انصاف وادار مى شوند و كارها به صلاح مى آيد.»
«مسألۀ 2211» «معروف» يعنى چيزى كه به حكم شرع يا عقل انجام آن واجب يا مستحب است و «منكر» يعنى چيزى كه به حكم شرع يا عقل انجام آن قبيح و حرام يا مكروه است و از اين نظر فرقى ميان امور فردى و اجتماعى نيست. بنابر اين امر به معروف و نهى از منكر يك وظيفۀ عمومى است و حكومت ها و افراد مردم، همه در برابر يكديگر مسئوليت دارند و بايد به اين وظيفه عمل نمايند.
«مسألۀ 2212» امر به معروف و نهى از منكر با شرايطى كه ذكر خواهد شد، واجب و ترك آن معصيت است و در مورد مستحبّات و مكروهات، امر و نهى مستحبّ است.
«مسألۀ 2213» امر به معروف و نهى از منكر، واجب كفايى است و در صورتى كه بعضى از مكلّفين به طور صحيح آن را انجام دهند، از ديگران ساقط مى شود و اگر اقامۀ
معروف و جلوگيرى از منكر، موقوف بر همكارى جمعى از مكلّفين باشد، واجب است همكارى كنند.
«مسألۀ 2214» اگر بعضى از افراد امر و نهى كنند و مؤثر واقع نشود و بعضى ديگر احتمال بدهند كه امر يا نهى آنها مؤثر باشد، واجب است امر و نهى كنند.
«مسألۀ 2215» بيان مسألۀ شرعى در امر به معروف و نهى از منكر كفايت نمى كند، بلكه بايد مكّلف امر و نهى كند؛ مگر آن كه مقصود از امر به معروف و نهى از منكر، با بيان حكم شرعى حاصل شود و يا طرف مقابل، از آن امر و نهى بفهمد.
«مسألۀ 2216» در امر به معروف و نهى از منكر، قصد قربت معتبر نيست، بلكه مقصود اقامۀ واجب و جلوگيرى از حرام است.
شرايط امر به معروف و نهى از منكر
«مسألۀ 2217» وجوب امر به معروف و نهى از منكر چند شرط دارد:
اوّل: آن كه كسى كه مى خواهد امر و نهى كند، بداند كه آنچه شخص مكلّف انجام نمى دهد، واجب است بجا آورد و آنچه انجام مى دهد، بايد ترك كند و كسى كه مى خواهد امر به معروف و نهى از منكر كند، بايد معروف را از منكر تشخيص دهد و بر كسى كه معروف و منكر را نمى داند، واجب نيست، بلكه نمى تواند امر به معروف و نهى از منكر نمايد.
دوم: آن كه احتمال بدهد امر و نهى او تأثير مى كند، پس اگر بداند اثر نمى كند، واجب نيست.
سوم: آن كه بداند شخص گنهكار بنا دارد كه معصيت خود را تكرار كند؛ پس اگر بداند يا گمان كند يا احتمال صحيح بدهد كه تكرار نمى كند، واجب نيست.
چهارم: آن كه در امر و نهى مفسده اى نباشد؛ پس اگر بداند يا گمان كند كه اگر امر يا نهى كند، ضرر جانى يا عِرضى و آبرويى يا مالى قابل توجّه به او مى رسد، واجب نيست، بلكه اگر احتمال صحيح و عقلايى بدهد كه موجب ضررهاى مذكور مى شود، واجب
نيست؛ همچنين اگر بترسد كه ضررى متوجّه وابستگان او شود، واجب نيست و نيز با احتمال وقوع ضررِ جانى يا عرضى و آبرويى يا مالىِ موجبِ حَرَج بر بعضى از مؤمنين، واجب نمى شود، بلكه در بسيارى از موارد حرام است.
«مسألۀ 2218» اگر معروف يا منكر از امورى باشد كه شارع مقدّس به آن اهميّت زياد مى دهد، مثل اصول دين يا مذهب و حفظ قرآن مجيد و حفظ عقايد مسلمانان يا احكام ضرورى اسلام، بايد ملاحظۀ اين اهميّت بشود و مجرّدِ خوف ضرر، موجب سقوط وجوب آن نمى شود؛ پس اگر حفظ عقايد مسلمانان يا حفظ احكام ضرورى اسلام بر بذل جان و مال توقّف داشته باشد، بذل آن واجب است.
«مسألۀ 2219» اگر بدعتى در اسلام واقع شود، اظهار حق و انكار باطل واجب است و اين وجوب، نسبت به عالمان شديدتر است و اگر سكوت علماى اعلام موجب هتك مقام علم و موجب سوء ظن به علماى اسلام شود، اظهار حق به هر نحوى كه ممكن باشد واجب است، اگرچه بدانند تأثير نمى كند.
«مسألۀ 2220» اگر احتمال صحيح داده شود كه سكوت موجب مى گردد كه منكرى معروف يا معروفى منكر شود و يا ستمگرى تقويت گردد و يا ستمى بر مسلمانان تحميل گردد يا چهرۀ دين و عالمان دينى نزد مردم مخدوش گردد، اظهار حق و اعلام آن خصوصاً بر عالمان و اجب است و سكوت جايز نيست.
مراتب امر به معروف و نهى از منكر
امر به معروف و نهى از منكر مراتبى دارد و جايز نيست با احتمال ثمر بخش بودن مرتبۀ پايين، به مراتب بالا عمل شود و مراتب در آن به ترتيب ذيل مى باشد:
* مرتبۀ اوّل: با شخص گنهكار به گونه اى رفتار شود كه بفهمد به سبب ارتكاب معصيت، به اين نحو با او رفتار شده است، مثل اين كه از او رو برگرداند يا با چهرۀ عبوس با او مواجه شود يا با او ترك مراوده كند واز او اعراض نمايد، به نحوى كه معلوم شود اين امور براى آن است كه او معصيت را ترك كند.
«مسألۀ 2221» اگر در اين مرتبه درجاتى باشد، لازم است با احتمال تأثير درجۀ خفيف تر، به همان اكتفا كند؛ مثلاً اگر احتمال مى دهد كه با ترك تكلّم با او مقصود حاصل مى شود، به همان اكتفا كند و به درجۀ بالاتر عمل نكند، خصوصاً اگر گنهكار شخصى باشد كه اين نحو عمل موجب هتك او شود.
«مسألۀ 2222» اگر اعراض نمودن و ترك معاشرت با گنهكار، موجب شود كه او كمتر مرتكب معصيت شود يا احتمال بدهد كه موجب اين امر شود، واجب است، اگرچه بداند كه موجب ترك كامل معصيت نمى شود و اين امر در صورتى است كه با مراتب ديگر، نتواند كاملاً از معصيت جلوگيرى كند.
«مسألۀ 2223» اگر مراوده و معاشرت عالمان با ستمگران و سلاطين جور، موجب تخفيف ظلم آنها شود، بايد ملاحظه كنند كه آيا ترك معاشرت اهمّ است - زيرا ممكن است معاشرت موجب سستى عقايد مردم شود و موجب هتك اسلام و مراجع اسلام شود - يا تخفيف ظلم، پس هر كدام اهمّ باشد، به آن عمل كنند.
«مسألۀ 2224» اگر معاشرت و مراودۀ عالمان با ستمگران، شرعاً خالى از مصلحت باشد، نبايد معاشرت كنند زيرا اين امر موجب اتّهام آنها خواهد شد.
«مسألۀ 2225» اگر ارتباط عالمان با ستمگران، موجب تقويت يا تبرئۀ ستمگران در نزد افراد بى اطّلاع شود يا موجب جرأت آنها گردد يا موجب هتك مقام علم شود، ترك آن واجب است.
«مسألۀ 2226» هر يك از اقشار جامعه كه باعث ترويج مقاصد ستمگران و يا تقويت ظلم و شوكت آنان گردد، مرتكب عمل حرام مى گردد و بر ساير مسلمانان لازم است كه آنها را نهى كنند و اگر تأثير نكرد، از آنها اعراض كرده و با آنها معاشرت و معامله نكنند.
* مرتبۀ دوم: امر و نهى به زبان؛ پس با احتمال تأثير و وجود ساير شرايطى كه گذشت، واجب است اهل معصيت را نهى كنند و ترك كنندۀ واجب را به انجام آن امر نمايند.
«مسألۀ 2227» اگر احتمال بدهد كه گنهكار با موعظه و نصيحت، گناه را ترك كند، موعظه و نصحيت لازم است و نبايد از آن تجاوز كند.
«مسألۀ 2228» اگر بداند نصيحت تأثير ندارد، واجب است با احتمال تأثير، به نحو الزامى امر و نهى كند و اگر جز با تشديد در گفتار و تهديد بر مخالفت تأثير نكند، تشديد و تهديد لازم است، لكن بايد از دروغ و معصيت ديگر احتراز شود.
«مسألۀ 2229» براى جلوگيرى از معصيت، ارتكاب معصيت ديگر، مثل فحش و دروغ و اهانت جايز نيست، مگر آن كه معصيت، از چيزهايى باشد كه مورد اهتمام شارع مقدس باشد و به هيچ وجه به آن راضى نباشد؛ مثل قتل نفس محترمه كه در اين صورت بايد به هر نحو ممكن از آن جلوگيرى نمايد.
«مسألۀ 2230» اگر گناهكار جز به جمع ما بين مرتبۀ اوّل و دوم از انكار، ترك معصيت نكند، جمع واجب است؛ به اين نحو كه هم از او اعراض كند و ترك معاشرت نمايد و با چهرۀ عبوس با او برخورد كند و هم او را با زبان امر به معروف و نهى از منكر كند.
* مرتبۀ سوم: توّسل به زور و جبر؛ پس اگر بداند يا اطمينان داشته باشد كه كسى جز با اعمال زور و جبر ترك منكر نمى كند يا واجب را بجا نمى آورد، اين كار واجب است، لكن بايد از مقدار لازم تجاوز نكند.
«مسألۀ 2231» اگر جلوگيرى از معصيت با گرفتن دست گناهكار يا حائل شدن بين او و گناه يا خارج كردن او از محل ارتكاب معصيت يا گرفتن ابزار گناه ممكن باشد، واجب است بدان عمل شود.
«مسألۀ 2232» جايز نيست اموال محترم گناهكار را تلف كند، مگر آن كه لازمۀ جلوگيرى از معصيت باشد كه در اين صورت اگر اموال محترم گناهكار را با اجازۀ حاكم شرع جامع الشرايط تلف كند، ضامن نيست و در غير اين صورت، ضامن و گناهكار است.
«مسألۀ 2233» اگر جلوگيرى از معصيت تنها با حبس نمودن گناهكار يا ممنوعيّت ورود او به محلّى ممكن باشد، با مراعات مقدار لازم و با اجازۀ حاكم شرع جامع الشرايط واجب است.
«مسألۀ 2234» اگر جلوگيرى از معصيت بر كتك زدن و سخت گرفتن بر گناهكار متوقّف باشد، جايز است، ولى بايد زياده روى نشود و بهتر است در اين صورت از
مجتهد جامع الشرايط اجازه گرفته شود؛ بلكه در صورتى كه متوقف بر كتك زدن شديد باشد و يا موجب اغتشاش، بى نظمى و بلوا شود، بايد از طريق قانون و در صورت عدم وجود نظام صالح، با اجازۀ مجتهد جامع الشرايط و آگاه انجام شود.
«مسألۀ 2235» اگر جلوگيرى از معصيت يا اقامۀ واجب بر مجروح كردن يا كشتن متوقّف باشد، بايد با اجازۀ مجتهد جامع الشرايط و آگاه و با حصول شرايط آن صورت پذيرد و اقدام خودسرانه جايز نيست.
«مسألۀ 2236» اگر گناه از امورى باشد كه جلوگيرى از آن در نظر شارع مقدّس از اهميّت ويژه اى برخوردار بوده و گناهكار به هيچ وجه حاضر به رها كردن گناه نباشد، جلوگيرى از آن به هر شيوۀ ممكن جايز بلكه واجب است. مثلاً اگر كسى قصد جان فردى را نمايد كه ريختن خون او جايز نيست، بايد به هر شيوۀ ممكن از او جلوگيرى شود، اگرچه به كشته شدن مهاجم منتهى شود و در اين مورد اجازه مجتهد جامع الشرايط لازم نيست؛ ولى در صورتى كه جلوگيرى به غير از قتل مهاجم امكان پذير باشد، بايد به همان اكتفا شود و در هر حال اگر از حدّ لازم تجاوز كند، گناهكار است و احكام متجاوز بر او جارى مى شود.
«مسألۀ 2237» در صورتى كه امر به معروف و نهى از منكر متوقّف به برخورد عملى با افراد و ايجاد محدوديت بر آنها و يا اتلاف مال و يا تعرّض به جان و آبروى آنها باشد، امر به معروف و نهى از منكر بايد با اجازۀ مجتهد آگاه و جامع شرايط انجام گيرد و در صورتى كه جامعه بر اساس قانون شرع و يا قانونى كه مخالف شرع نيست اداره گردد، برخورد عملى با گناهكار بايد با حكم دادگاه صالح انجام پذيرد، بلكه آمر به معروف و ناهى از منكر بايد به گونه اى عمل كند كه ظاهر و باطن اين عمل موجب توهين به اسلام و يا هرج و مرج و خودسرى نگردد.
«مسألۀ 2238» نيكويى رفتار، منش و حسن سلوك مسلمانان خصوصاً عالمان، فرهيختگان و سرشناسان از بهترين وسايل امر به معروف و نهى از منكر است و بر همه واجب است با روش و منش پسنديدۀ خود عملاً جامعۀ اسلامى را به انجام معروف و
ترك منكر رهنمون بسازند.
«مسألۀ 2239» بر صاحبان وسايل ارتباط جمعى، هنرمندان و نويسندگان لازم است علم، هنر و ابزار خود را در جهت ترويج معروف و نهى از منكر و پيشگيرى از اخلاق ناپسند اجتماعى بكار گيرند و هنر، علم و ابزار نوين ارتباط جمعى را در جهت القاء شبهه و گمراهى و يا اشاعه اخلاق ناپسند بكار نگيرند، در غير اين صورت بر همگان لازم است آنان را طرد و با رعايت مراتب امر به معروف و نهى از منكر به پيروى معروف هدايت و الزام نمايند و از ابزار وسايل ارتباط جمعى كه به اشاعه فحشاء و انديشه هاى ناپسند اقدام مى نمايد استفاده نكنند، بلكه خريد و فروش و نگهدارى اين گونه وسايل در اين صورت اشكال دارد.
آموزش تصویری مرتبط با این حکم